کردستان | مرکز تخصصی ریحانه النبی (س) |سطح 2و3شهرستان سنندج

کرسی علمی ترویجی ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت

شناسه خبر : 156844

1403/12/25

تعداد بازدید : 6

کرسی علمی ترویجی ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت
در کردستان | مرکز تخصصی ریحانه النبی (س) |سطح 2و3شهرستان سنندج کرسی علمی ترویجی با عنوان ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت برگزار گردید.

به گزارش معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزه علمیه ریحانه النبی (س) سنندج در تاریخ 1403/12/25 کرسی علمی ترویجی -با عنوان «:ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت»  برگزار گردید. در این کرسی علمی و ترویجی

استاد ارائه دهنده :  حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا علی نقی

استاد ناقد :         حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا رستمی

دبیر جلسه:       سرکارخانم ده ده جانی

استاد ارائه دهنده :در ابتدای جلسه کرسی علمی ترویجی خلاصه ای از مقاله خود را این گونه ارائه دادند و گفتند: ما اگر واقع بین باشیم می بینیم که جایگاه انقلاب اسلامی و موقف تاریخی انقلاب اسلامی در شرف تمدن سازی است . در آستانه ی یک خیز تمدنی است . شما می دانید که حیوانات تمدن ندارند و فاقد تمدن هستند،تمدن محور و اساسش انسان است.انسان است که فرهنگ را می سازد و تمدن را می سازد. به دین گرایش پیدا می کند و این فرهنگ و تمدن را پروش می دهد.

ایشان ادامه دادند: چون که مذهب امامیه و مکتب اهل بیت  عقبه تئوریک تمدن نوین اسلامی است به بیان دیگر انقلاب اسلامی ما به پشتوانه مبانی نظری شیعه ی امامیه تشکیل شد . هر حکومتی بخواهد تشکیل شود ، هر سیستمی بخواهد محقق شود باید یک پشتوانه ی  نظری داشته باشد.یک سری مبانی کلامی،مبانی عقیدتی،مبانی فکری و اندیشه ای داشته باشد. انقلاب اسلامی بر پایه مبانی فکری شیعی پدید آمد. اندیشه ولایت فقیه ،اندیشه توحیدی در تمام مراتب آن .

ایشان اضافه کردند:شیعه امامیه که داعیه تمدن سازی دارد در جهان امروز که میدانید کشور های مختلف مالزی ، عربستان ، ترکیه ، کشورهای مختلف در مصاف با تمدن غرب سر برآوردن و و مشغول کارهای تمدنی هستند و داعیه تمدن سازی دارند .اگر شیعه امامیه در انقلاب جمهوری اسلامی ایران بخواهد این داعیه را داشته باشد باید داشته ها خود را به میدان بیاورد که ببیند چه ظرفیت های سخت افزاری و نرم افزاری دارد؟ ظرفیتهای سخت افزاری  در دایره علوم و دانش  نرم ما خارج است ما می پردازیم به داشته های نرم افزاری مبانی تئوریک شیعه ظرفیت و داشته های نرم افزاری است .

ایشان در توضیحات خود گفتند: ما وقتی میائیم تفکر شیعه امامیه را بررسی می کنیم یک برآیند گیری که می کنیم می بینیم ماهیت شیعه و جوهره اساسی شیعه را تفکر امامت تشکیل می دهد.

و وقتی که برمی گردیم و تعاریف شیعه از امامت می بینیم یک سری مؤلفه های شاخصی برای اندیشه امامت پیدا می کنیم که در سایر تفکر ها این نیست و این داعیه را ندارند.آن دو مؤلفه شاخص و اساسی بحث عصمت امامان و علم غیب امامان است این نقطه امتیاز شیعه به سایر مکاتب است

در بیانی دیگر اضافه کردند: در بین معارف اسلامی در بین مسلمانان.حالا شیعه می خواهد با این بوده و با این داشته ها و با این ظرفیت های نرم خودش به مصاف روقبای خود برود پس اندیشه امامت جوهره تفکر شیعی است .

استاد در تعریف تمدن گفتند: بحث تمدن از مدینه به معنای شهرنشینی گرفته شده است منتها به معنای شهرنشینی نیست به معنی زندگی پیشرفته است .زندگی که رو به رشد باشد این در لغت اما در اصطلاح هم ویل دوران در کتاب خودش دارد هم تمدن پژوهان دارن که تمدن در اصطلاح به معنای دستاوردهای سخت افزاری و نرم افزاری بشر است. وقتی که با دقت نگاه می کنیم می بینیم که ما اگر می خواهیم تمدن نوین اسلامی بسازیم این تعریف که از تمدن شده ناظر به تمدن های گذشته ماست.

 ایشان در ادامه بیان کردند: اما تمدن نوین اسلامی هنوز محقق که نشده پس یک ساختاری برای آینده یک نکته آینده پژوهی دارد. لذا ما باید بیاییم به تناسب آینده یک تعریف کنیم تعریف ما این است که تمدن نوین اسلامی یک کلان نظامیست یا ابر نظامیست ابر سیستمی است که در ذیل خودش نظامات مختلف را شامل می شود. نظام حقوقی، نظام تربیتی، نظام فکری ،نظام فلسفی ،نظامات نظام سیاسی، نظامات مختلفی را در ذیلش دارد که همگی در جهت رشد و تعالی همه جانبه انسان می خواد زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم کند این می شود تمدن . واما امامت تعریفی که متکلمان امامیه از امامت کردن غالبا تعریف تقریبی است یعنی در نزدیکی با متکلمان اهل سنت تعریف کردن که همان تعریف مشهوری که در ذهن مبارک همه شما بزرگواران هست .

در ادامه کرسی علمی ترویجی دبیر جلسه خلاصه ای از بیانات استاد ارائه دهنده را اینگونه بیان کردند:

تمدن در لغت زندگی رشد یافته و در اصطلاح مجموع دستاوردهای نرم افزاری و سخت افزاری بشر می باشد ولی منظور ما ابرسیستم و  تشکل بزرگ ابر نظامی  است که متشکل از نظامات مختلف است .امامت جانشینی منصوب پیامبر از ناحیه الهی با علم ویژه و عصمت درامور دین دنیاست.موقف تاریخی انقلاب اسلامی در آستانه یک خیز تمدنی قرار گرفته است از آن جا که مذهب شیعه امامیه عقبه تئوریک آن محسوب می شود علی الواحده در مصاف با اندیشه های رقیب باید جهت نیل به تمدن نظام اسلامی سرمایه های اصلی خود را به میدان بیاورد و ظرفیت های آنها را کنکاش کند اندیشه امامت به جوهری تفکر شیعی از مهم ترین سرمایه های نرم و اژیدولوژیک نرم این مذهب حقه محسوب می شود که لازم است قابلیت های آن برای ساخت تمدن نوین اسلامی ظرفیت سنجی شود ضرورت شناسی چنین مطالعاتی از یک سو مقدمه ورود به مطالبات تمدنی در اندیشه امامت می باشد.

در ادامه استاد ناقد نقد های خود را در مورد این مقاله اینگونه بیان کردند وگفتند: عنوان این مقاله هست ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت ما می خواهیم بررسی کنیم که مطالعات تمدنی در اندیشه ی امامت در واقع چه ضرورتی دارد؟تا از آن یک نتیجه ای بگیریم با صرف ضرورت کفایت نمی کند بعد باید برای اینکه ضرورت را تفکیک کنیم باید موادی را هم به کار ببریم یکی از مطالبی که در این مقاله هست این هست که تمدن ها نیازمند نرم افزار و لایه تئوریک اند تمدن شیعه هم یک لایه تئوریک می خواهد که همان امامت است. یعنی تا تمدن نوین اسلامی در واقع بر پایه امامت شکل نگیرد ما طبیعتا تمدن شیعی نخواهیم داشت .در کنار یک مسئله ای تکرار شده و آن هم این هست که در واقع فقط امامت است که می تواند تمدن بسازد .

ایشان در ادامه گفتند:یک مسئله اینجا گنگ هست آن هم می گوید:که اگر منظور این هست که تمدن شیعی را فقط تمدن مبتنی بر اندیشه امام می سازیم قابل پذیرش هست اما اینکه بدون تمدن امامت را بدون تفکر امامت می گویند تمدنی در دنیا شکل نمی گیریم قابل پذیرش نیست کما اینکه ما الان تمدن های زیادی را داریم که اصلا مبناش بسته به تمدن امامت نیست ما تمدن قدرتمند لیبرال راداریم ما تمدن سوسیالیسم شرقی راداریم ما اصلا تمدن اسلامی داریم . ایشان اضافه کردند: نکته دوم که مهم است این هست که یک تفاوتی باید ذکر می شد اینکه تمدن اسلامی چه فرقی با تمدن شیعی دارد تمدن اسلامی که الان در واقع وجود داردو ائمه علیهم السلام در این تمدن مشارکت و نقش داشتند خب کجا سهم پیشینه این هاست و سهم و پسینی ها از کجا باید شروع شود؟این نکاتی است که در مقاله توضیح داده نشده است .

و همچنین ایشان گفتند:بحث خود تمدن تعریف لغوی تمدن و در صفحه صد و هشتاد و یک که درهمین مقاله هست یعنی همین مجله که این مقاله چاپ شده صفحه صد و هشتاد و یک می شود فرمودند: که تمدن با امت هم خوانی دارد این یک نوع در واقع مصادره به مطلوب هست چرا که امت از لازمه های تمدن اسلامی هست اتفاقا از نقاط مشترک تمدن شیعی هم می تواند باشد واینکه ما صرفا تمدن رابا امت همخوان بدانیم چند اشکال دارد: یکی اینکه صرف تمدن با امت همخوانی ندارد امت یک مفهومی است برخاسته از متن دین در حالی که تمدن می تواند مشترکات یک ملت هم باشدمی تواند مشترکات حکومت هم باشد لذا خود، حتی تعریف لغوی تمدن هم مانع افراد و جامع افراد و مانع اغیار نیست در تعریف اصطلاحی تمدن تعریف مختار این هست که مجموعه بزرگی از نظام های اجتماعی سیاسی ،تربیتی، اقتصادی ،حقوقی و عبادی از نظر جغرافیایی واحد کلانی را در یک قلمرو تشکیل می دهد.

استاد در ادامه گفتند: اشکال مهم این تعریف این که این یک امتزاجی است از فرهنگ و تمدن چون فرهنگ و تمدن دو چیز هستند یکی از اشکالات مهم این نوشته این هست که مسئله فرهنگ به تمدن امتیازش و اینکه نقطه فارغش چی هست ؟پرداخته نشده در مواردی تمدن به معنای فرهنگ گرفته شده در مواردی فرهنگ معنای تمدن گرفته شده در حالی که در تعریف فرهنگ داریم فرهنگ باورهای موجود عمل است یعنی هر باوری که قابلیت عملیاتی شدن داشته باشد می شود فرهنگ . تمدن مظاهر مادی همین فرهنگ یعنی ابتدا فرهنگ شکل می گیرد بعد پشتوانه فرهنگ تمدن شکل می گیرد. لذا ببینید تمدن غیر از فرهنگ و فرهنگ غیر از همه ها تفکیک نشده است و از طرفی هم اینکه فرهنگ تمدن با هم آورده شده معلوم هست که این تعریف هم مانع اغیار نیست از طرفی هم چون غیر جغرافیایی و سرزمینی در این تعریف هست خب این امر می تواند اینگونه باشد که مانع افراد نیست چرا چون ما شیعیانی را داریم که خارج از قلمرو اسلامی دارند زندگی می کنند شیعیان را داریم خارج از یک قلمرو اسلامی یکپارچه ما دارند زندگی می کنند اما بنیان تمدنی دارند تمدن های ریزی را توانستن ایجاد کنند لذا در تعریف اصطلاحی تمدن هم شما می بینید که هم ماهیت اغیار و جامعیت افراد وجود ندارد.

ایشان در ادامه گفتند:  نکته دیگر در واقع این هست که به نظر می رسد که در تعریف مفهوم امامت که امامت از مسائل موضوع این تحقیق می توانست باشد از بدیهیاتی بود که احتیاجی به تعریف نداشت بنده به نظرم می رسد که باید در میاد مسئله در حد یک خط دو خط منظور و تلقی از امامت و اندیشه شیعی بیان می کردند و لذا این مفهوم به عنوان یک مفهوم مستقل در بحث مفاهیم مقاله نیاز به توضیح نداشت اما به جاش یک مفهوم ویژه تری که جاش واقعا خالیه در این مقاله به این باید پرداخته می شد پرداخته نشده و آن هم این که اصلا مطالعات تمدنی یعنی چی؟ خوانش تمدنی یعنی چی؟ یعنی شما سرتاسر این نوشته را بچرخید و بگردید هیچ توضیحی را برای مسئله خوانش تمدنی پیدا نمی کنیم .

استاد ادامه دادند: اما نکته دیگر رابطه مطالعات تمدنی در اندیشه امامت است با نفی سکولاریسم چی هست؟ مطالبی گفته شده اما مکفی نیست و در واقع کسی که بخواهد از این بهره ببرد از این نوشته طبیعتا بهره خوبی نمی تواند ببرد این باید در اثر گنجانده می شد و در واقع پژوهشگر محترم باید صرف اثر را توضیح بدهد این نکته گنگی است  که یعنی حل نشده که چگونه مطالعات تمدنی نفی سکولاریسم می کند سکولاریسم را اسلام ادله می دانند نه صرف ادله اندیشه شیعی شما به هر تعریف می خواهید مراجعه کنید اینگونه دیده می شود حالا مظاهرش هم خیلی زیادهست دیگر در همه جا می شود مثالش را زد مسئله دیگر این هست که اگر مطالعات تمدنی در اندیشه امامت شکل نگیرد نتیجه آن می شود سکولاریسم .

 در ادامه دبیر جلسه خلاصه ای از نقد های استاد ناقد را این گونه بیان کردند:حاج آقا نقدهایی را فرمودید که  به ترتیب و تیتروار خدمتتان عرض می کنم و از استاد ارائه دهنده تقاضا داریم که دفاعیات خود  را ارائه بفرمایند شما فرمودید عنوان این مقاله ضرورت شناسی مطالعات تمدنی در اندیشه امامت صرف نتیجه کفایت نمی کند باید مواردی هم اضافه می شد اگر منظور تمدن شیعی را مبتنی بر تمدن سازی می دانیم باید بدانیم که در دنیا تمدن بدون امامت شکل هم می گیرد مانند تمدن شرقی اسلامی و غیره ...دومین نقد، تفاوتی باید ذکر می شد که تمدن اسلامی با تمدن شیعی چه تفاوتی دارد ؟نقد سوم دلایل لازم بودن ضرورت شناسی که اختراع اصلی پژوهش هست را دارای نقص هایی دانستید به معنای لغویش مصادره به مطلوب بوده است پس از نظرت تحلیل یعنی از نظر ترجمه لغوی جامع افراد و مانع اغیار ندانستید تعریف اصطلاحی را هم دارای اشکال دانستید به این منظور مانع اغیار و جامع افراد نیست . نقدپنجم  به نظر می رسد که در تعریف مفهوم امامت از بدیهیات بود و نیازی به تعریف نداشت پس باید تعریف مفصل تری ارائه می شد.نقد ششم بعضی از مطالعات را با هم متعارض دانستید از جمله تمدن مظاهر فرهنگ بود و در جای دیگر تمدن غیر از فرهنگ بود بعد نقش امام تسریح نشده بود که تمدن رساندن وظیفه کیست مشخص نشده بود و چگونه ضرورت شناسی تمدن بر اساس ضرورت شناسی بر اساس اندیشه به کیفیت خلا پرداخته نشده بود و موردی که قابل تمدن سازی در اندیشه امامت چگونه باید فعال می شد در این مقاله بیان نشده بود و همچنین تمدن نوین اسلامی از واژه های ابتکاری بود که ابهام و اجمالی در آن وجود نداشت .

در ادامه جلسه استاد ارائه دهنده آخرین دفاعیات خود را اینگونه بیان کردند و گفتند:در جلسات نقد همیشه بهتر این هست که ما محسنات وداشته ها را در کنار کاستی ها قرار دهیم. ابتدا محسنات یک پژوهش را یک کتاب را این مقاله را برشماریم اینکه اگر موضوعش یک موضوع بکری هست اگر روش پژوهش روش درستی هست اگر نتیجه گیری و نتایج و دستاوردهای پژوهش یک دستاوردهای ارزشمندی روش مانور بدهیم و در کنار آن البته به نقدها هم می پردازیم و این نقدها حتما سازنده خواهد بود. وحال می پرداززیم به پاسخ نقدهایی که وارد و نقدهایی که وارد نیست حالا تلفیقی به آن می پردازیم ولی تمدن اسلامی که مسلمه ،قبلا تشکیل شده به خاطر همین فرمودند که تمدن نوین اسلامی اینکه گفتن نوین اسلامی یعنی قبلا پایه های تمدن اسلامی توسط پیامبر اکرم ریخته شده طراحی شده تئوریزه شده و در طول تاریخ مسلمانان  در مقاطعی وقتی فرصت گیر آوردند حکومت تشکیل دادن تمدن تشکیل دادند و زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم کردن اینکه شکی درآن نیست .به خاطر همین اصلا تمدن نوین اسلامی حالا تمدن نوین اسلامی می خواهیم تشکیل بدهید در هماوردی و رقابت و در مصاف با تمدن غربی ما داریم می گوییم تمدن نوین اسلامی ترکیه هم دارد می گوید ما هم تمدن نوین اسلامی می سازیم عربستان هم دارد می گوید اسلامی می سازیم مالزی هم دارد می گوید اسلامی می سازد اما اسلام با کدام قرائتی اینکه ما عرض کردیم شیعه نمی خواهیم بگویم ما تمدن شیعی می خواهیم بسازیم نه همان تمدن نوین اسلامیه اما اسلام با کدام قرائت اسلام با قرائت سلفیه قرائت وهابید با قرائت داعش و النصره با قرائت سکولاری با قرائت لیبرالی با قرائت های مختلف با چه قرائتی ادعای ما در بحث تمدن نوین اسلامی این هست که تمدن نوین اسلامی که با خوانش اهل بیته اسلامی که قرائت اهل بیت که خود قرآن تصریح دارد آن قرائت معتبر هست این منظوره ماست . استاد در ادامه گفتند: مشترکات یک سری از نقدهای حاج آقا وارد هست اینکه مشترکات و مختلفات تمدن اسلامی و غیر را یا امور اینجوری را به آن پرداخته شود درسته؟ اما اگر قرار بود یک کتاب بنویسیم این نقدها وارد کنیم در صورتی که این یک مقاله است مقاله امتیازش و حسنش به این هست که چابک باشد می دانید مقالات جدید رفته رفته به سمت خلاصه تر شدن می رود. اخیرا بهترین مقالات مقالاتی که در شش صفحه نوشته شود و دارد پیش بینی می شود این احتمالش خیلی زیادهست مثلا در بیست سال آینده مقالات می رود به سه صفحه و آن قلم روان و پژوهشگر زبردست و ماهر این است  که بتواند بهترین محتویات و پژوهش های خودش را در یک قالب چابکی ارائه دهد.مشترکات و مبتلات تمدن اسلامی و غیرش اصلا یه موضوع دیگری خارج از این موضوع مقاله ای که یک در چارچوب یک پژوهش یک بحثی ناظر به موضوع باشد در ذیل موضوع وقتی که ما داریم درمورد ضرورت شناسی مطالعات تمدنی بحث می کنیم نباید اصلا شما مقاله بنویس بفرست مجلات حتی یک پاراگراف سه خط در مورد موضوعی شما بحث کنید همان را خط می زند می گویداین را حذفش کن چرا چون خارج از موضوع هست بله گرچه مرتبط به این موضوع ولی خارج از موضوع است. نکته بعدی در مورد مفردات قرآنی ما آن چیزی که در مقاله ذکر شده این هست که وقتی ما داریم یک بحث جدیدی را مطرح می کنیم بالاخره مسلمانیم قرآن مهم ترین و معتبرترین منبع دین شناختی ماست شما وقتی دارید تمدن را بحث می کنید واژه تمدن وقتی می آئید در قرآن می گردی نزدیک ترین واژه به تمدن می گویند.الحضاره اما در مفاهیم قرآنی شما الحضاره ندارید چه واژه ای نزدیک ترین واژه به تمدن هست امت.

0رای ثبت شده
فرم ثبت نظر