در این نشست استاد اسدالهی مباحثی در مورد مفهوم فمنیسم، فمنیسم اسلامی، مفهوم عدالت از منظر فمنیسم اسلامی و تطبیق آن بر مفهوم عدالت در اسلام ارائه دادند. در ادامه خلاصهای از محتوای اصلی ارائه میشود:
متن ارسالی به بررسی تاریخچه، مفاهیم و جریانهای مرتبط با فمینیسم و عدالت جنسیتی میپردازد. فمینیسم از ریشههای لاتین به معنای زنانه و مؤنث گرفته شده و به جنبشی اطلاق میشود که به دنبال برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی زنان و مردان است. این جنبش از قرن ۱۹ میلادی آغاز شد و در سه موج اصلی توسعه یافت. موج اول فمینیسم در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل گرفت و عمدتاً بر کسب حقوق سیاسی و اجتماعی برابر برای زنان، به ویژه حق رأی، متمرکز بود. این موج در واکنش به شرایط نابرابر اجتماعی و فرهنگی که زنان در آن زمان تجربه میکردند، ظهور کرد. فمینیستهای این دوره معتقد بودند که زنان و مردان از نظر ماهیت انسانی برابرند و تفاوتهای جنسیتی نباید باعث تبعیض علیه زنان شود.
موج دوم فمینیسم از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و بیشتر بر مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان متمرکز بود. این موج به نقد ساختارهای مردسالارانه و نظام سرمایهداری پرداخت و خواهان تغییر در نقشهای سنتی زنان در خانواده و جامعه بود. فمینیستهای موج دوم معتقد بودند که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه مردسالارانه است و زنان را در موقعیت فرودست قرار میدهد. آنها به دنبال تغییر این ساختارها بودند تا زنان بتوانند به جایگاه برابر با مردان دست یابند. موج سوم فمینیسم از دهه ۱۹۸۰ آغاز شد و بیشتر تحت تأثیر دیدگاههای پستمدرن قرار داشت. این موج بر تفاوتهای بین زنان در مناطق و فرهنگهای مختلف تأکید کرد و به دنبال کاهش تفاوتهای بین زنان و مردان بود.
فمینیستها بین تفاوتهای زیستشناختی (جنس) و تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی (جنسیت) تمایز قائل شدند. جنسیت به عنوان یک ساختار اجتماعی در نظر گرفته میشود که تحت تأثیر فرهنگ و جامعه شکل میگیرد. برخی اندیشمندان معتقدند که جنسیت نیز مانند جنس میتواند امری ثابت و طبیعی باشد و نباید به طور کامل به عنوان یک ساختار اجتماعی در نظر گرفته شود. فمینیستها با تفکیک بین جنس و جنسیت فصل جدیدی در بحث تفاوت گشودند و قسمت اعظم تفاوتهای زن و مرد را محصول فرهنگ و جامعه دانستند؛ اما نتوانستند تفاوتهای زیستشناختی زن و مرد را انکار کنند و حداقلی از آن را پذیرفتند.
فمینیسم اسلامی جریانی است که به دنبال تفسیر زنمدارانه از اسلام و دستیابی به برابری جنسیتی در چارچوب آموزههای اسلامی است. برخی فمینیستهای اسلامی معتقدند که تفاوتهای تکوینی زن و مرد نباید به تفاوتهای حقوقی منجر شود و بر عدالت و برابری در جامعه اسلامی تأکید دارند. این جریان به دنبال بازتعریف برابری جنسی و عدالت اجتماعی قرآنی است و از آیات قرآن به عنوان منبع اصلی خود استفاده میکند. فمینیسم اسلامی برآیند فعالیت دو گروه است: گروه اول افرادی هستند که توجه به اسلام را به عنوان یک سیاست راهبردی برای توسعه مفاهیم فرهنگی غرب و مقابله با اصولگرایی در کشورهای اسلامی برگزیدهاند. گروه دوم دستهای از روشنفکران مسلمان هستند که آشنایی با فرهنگ مدرن آنان را با یک چالش اساسی درباره رابطه میان تجدد و سنت مواجه ساخته است.
عدالت در اسلام به معنای قرار دادن هر فرد در جایگاه مناسب خود بر اساس قابلیتها و استحقاقهایش است، نه لزوماً برابری مطلق بین زن و مرد. برخی اندیشمندان اسلامی معتقدند که فمینیسم با تأکید بر برابری مطلق، تفاوتهای طبیعی زن و مرد را نادیده میگیرد و این ممکن است به بیعدالتی منجر شود. عدالت مورد نظر فمینیستهای اسلامی عدالت عرفی است، نه عقلی.
عدالت عرفی تعبیری از عدالت است که جامعه علمی هر زمان بر آن صحه بگذارد اگرچه در زمانهای دیگر مورد تأیید نبوده باشد. بنابراین عدالت عرفی مفهومی تغییر پذیر است.
تساوی مفهوم دیگری است که در اعتقاد فمینیستهای اسلامی از اهداف جهتگیریهای کلی دین آمده است. تساوی میان زن و مرد از واضحترین مصادیق تساوی انسانهاست. تساوی مورد نظر آنان دقیقاً همان مفهوم تشابه و برابری است. آنها در موضعگیریهای خود به سمت برداشتن مرزهای جنسیتی گام برمیدارند؛ یعنی تساوی به همان معنایی که در میان دو انسان از یک جنس مطرح است باید برای زن و مرد هم مطرح شود. برخی فمینیستهای مسلمان تصریح کردهاند که تفاوتهای تکوینی میان زن و مرد نباید به تفاوتهای تشریعی و حقوقی میان آنان منجر شود.
آمنه ودود با آن که وجود تفاوتهای تکوینی زن و مرد را پذیرفته، آن را یک تمایز ضروری و تکمیل کننده در روابط زن و مرد معرفی میکند، ولی معتقد است که هیچ تفاوتی بین زن و مرد در قابلیت فردی وجود ندارد. او تساوی زن و مرد را در عرصه اجتماعی، به منظور ایجاد نظام برابری طلبانه و مشارکت حداکثری اعضای جامعه پذیرفته است. از سخنان ودود برمیآید که ظاهراً عدالت در نظر ودود به معنای تشابه یا برابری است. بنابراین، جنسیت نباید ملاک تمایزگزاری حقوقی، اشتغال، آموزش و مانند آن باشد.
آنچه در فمینیسم از مفهوم عدالت، در عدالت جنسیتی وجود دارد، تساوی زن و مرد در تمام امور اجتماعی و دستیابی به حقوق برابر و در مرحله بالاتر به دنبال تغییر جایگاه زنان در جامعه با تغییر ساختارهای مردسالارانهای است که محرومیت مضاعفی بر زنان القا میکند. ولی در آراء اندیشمندان اسلامی عدالت به این معنا نیست؛ به باور علامه طباطبایی عدالت به این معناست که هر کسی در جای خود که به حکم عقل یا شرع یا عرف مستحق آن است، قرار گیرد. به تعبیر دیگر، عدالت به معنای تشابه حقوقی زن و مرد نیست؛ بلکه به معنای بهرهبردن هر موجودی به اندازه قابلیت و استحقاق خویش مطابق واقعیت است. از این رو، آموزههای اسلامی نمیتواند با آموزههای فمینیستها در مورد عدل و ظلم درباره زنان یکسان بیندیشند.