تفسیر عصری تفسیری است نواندیشانه در تفسیر قرآن کریم با اهتمام به مقتضیات زمان و متناسب با نیازهای مخاطبان عصر. تفسیر عصری از مصطلحات رایج در دوره معاصر است که عمدتاً تحت تأثیر آشنایی مسلمانان با فرهنگ و دانش غرب و در نتیجه رشد و شکوفایی علوم تجربی و انسانی در غربِ دوره معاصر رویکرد نویی را به تفسیر قرآن کریم موجب گشته است. با این که از عمر این مصطلح بیش از چند دهه نمی گذرد، برداشت های مختلفی از آن وجود دارد؛ در حالی که برخی به شدت به انکار تفسیر عصری پرداخته اند، گروهی دیگر از ضرورت آن سخن به میان آورده اند.
برای فهم این نوع تفسیر بررسی تاریخ پیدایش و تکامل تفسیر تا عصر حاضر مفسد فایده است:
حرکت و پیشرفت در تفسیر (اجتهادی) از عصر تابعان آغاز شد و قرن به قرن توسعه یافت؛ بهویژه در قرنهای سوم و چهارم که نهضت علمی در جوامع اسلامی شکوفا گردید و ادب، فلسفه، عرفان، دانشهای متنوع و دستآوردهای علمی بهکمال خود رسید. تفسیر همگام با پیشرفت ادب و علوم و معارف، گسترش یافت و پیشرفت نمود و در تفاسیر، تمامی جوانب فهم معانی قرآن در همه زمینهها، روز به روز شکوفاتر گردید.
با توجه به اینکه هدف مفسران کاربردی سازی مضامین قرآنی برای زندگی بشر بوده است، و با توجه به تغییر وضعیت اجتماع در اعصار مختلف، ُمبدع روش تفسیری جدیدی شد به نام«روش تفسیر عصری». این روش حاوی نظریه هایی است که تقریبا تمام آنها بر مدار «مخاطب حاضر» شکل می گیرد.
افرادی همچون علامه فضل الله، شحرور، محمد عبده، امین خولی، عایشه بنت الشاطی، شهید صدر و شرقاوی و آیت الله معرفت، آیت الله طالقانی و ... از موافقان تفسیر عصری و افرادی همچون خالد العک به عنوان یکی از مخالفان تفسیر عصری تبیین مقاصد قرآن و تعلیم آن مناسب با اوضاع عصر مخاطبان را از ضروریات لازم برای مفسر برشمرده است.
از برجسته ترین آثار تفسیری که به مقوله تفسیر عصری پرداخته اند، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن اثر شنقیطی
التحریر و التنویر اثر ابن عاشور
تفسیر من وحی القرآن اثر علامه فضل الله
تفسیر نمونه اثر آیت الله مکارم شیرازی
تفسیر الکاشف اثر شیخ محمدجواد مغنیه
و....
البته در عصر حاضر نمونه های افراطی از تفسیر عصری در آراء مفسران مشاهده می شود.برخی تحت تاثیر تهاجم فرهنگی غرب، شتابزده خواستهاند تا بهگونهای احکام دین و نظریات نوین را با هم سازگار کنند؛ در حالی که ندانسته راه سازشکاری را پیش گرفته و از دین مایه گرفتهاند و چیزی جز سازش و نرمش حقیرانه از خود نشان ندادهاند. اینان شعار بازتاب فرهنگ زمانه را سر داده، احکام بهظاهر شدید یا مخالف با نگرش جدید را بازتاب دوران قدیم و قابل تغییر و تطبیق با شرایط روز دانستهاند. مثلا بسیاری از احکام کیفری اسلام که گمان میرود خشونتبارند و نیز در باب دیه، ارث، شهادت زن (که با شهادت مرد تفاوت دارد) و دیگر احکام مشابه، مانند قوامیت و برتری مرد، مساله حجاب، ممنوعیت زن از قضاوت و دیگر مناصب ولایی و همچنین مساله نشوز و جواز تنبیه زن و بودن طلاق به دست مرد، همه اینها را معلول شرایط آن روز میدانند و معتقدند با دگرگون شدن اوضاع اجتماعی، قابل تغییر وفق شرایط روز است. این نوع نگاه افراطی به تحول تفسیر آیات موجب وارد شدن تفسیر به رای در آراء نوین شده است.
گذشته از آسیب هایی که این نوع تفسیر در بر دارد، به رغم مخالفت برخی محققان با تفسیر عصری که عمدتاً ناشی از اختلاف در تعریف آن بوده است، نمیتوان در ضرورت تفسیر عصری تردیدی روا داشت، زیرا همگانی بودن هدایت قرآنی و لزوم سریان آن در میان همه اقوام و افراد و اعصار از سویی، و انکارناپذیر بودن تنوع فکر و اندیشه و تحول از سوی دیگر، رویکرد عصری به تفسیر قرآن را اجتناب ناپذیر میکند. لذا رسالت دانشمندان دینی در هر عصری به ویژه در عصر کنونی ایجاب میکند تا در برداشت از آیات قرآن و روایات معصومان (علیهمالسلام) امعان نظر بیشتری داشته، بیش از پیش به فضای حاکم بر جامعه خویش توجه کنند. در روایات نیز بر این نکته تأکید شده است:«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس».
مفسران و محققان شیعی چون آیة الله مکارم شیرازی، مغنیه و آیة الله معرفت بر پایه آموزههای مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) با نگاهی معتدلانه و بدون تفکیک میان تفسیر عصری و تفسیر علمی، از تفسیر عصری به عنوان یک ضرورت و نیاز یاد کردهاند؛ به نظر این مفسران رشد دانش تجربی و قضایای مسلم علمی در فهم و تفسیر برخی از آیات قرآنی ناظر به پدیدههای هستی نقش انکارناپذیری داشته است. در عین حال هرگونه افراط در تفسیر علمی و عصری و بی قاعدگی و عدم پایبندی به اصول و قواعد تفسیر را رد کردهاند،.
بنابراین با در نظر گرفتن تمام دیدگاه های موافق و مخالف برای پرهیز از هرگونه افراط یا انحراف در تفسیر عصری، مفسر عصری باید اموری را رعایت کند:
۱. به همه اصول و قواعد صحیح تفسیر پایبند باشد؛
۲. به موضوعات و مسائل جدید آگاهی کامل داشته باشد؛
۳. از هدف اصلی نزول قرآن که هدایت و تربیت انسان است فاصله نگیرد؛
۴. در تفسیر رعایت ادب کرده، دیدگاههای خود را با احتمال و نه به صورت قطعی به قرآن نسبت دهد؛
۵. از همه بالاتر و مهمتر اینکه برداشت های عصری نباید با روح کلی حاکم بر تعالیم قرآن در تعارض باشد، چرا که ممکن است برداشت یا احتمالی در آیه با بخشی از قواعد معارض نباشد؛ اما در مجموع با روح پیام قرآن در تعارض باشد.