این میزگرد به صورت مجازی با حضور اساتید محترم خانم ها : مستحسن، اکبری و عبدالله پور برگزار شد.
از دیدگاه نوروبیولوژی یا زیستشناسی عصبی، تحریکهای جنسی مداوم یکی از عوامل استرسزا در انسان شناخته میشود ودر صورت عدم واکنش صحیح نسبت به آنها با ارضای درست میل جنسی، باعث برهمخوردن تعادل هورمونهای جنسی و استرسی و بروز آثار نامطلوبی، شامل تنشهای روانی، بیماریها و انحرافات جنسی، بلوغ زودرس و آسیبهای ناشی از آن و نیز آسیب به عملکرد مغز میشود. بنابراین،به جهت برقراری تعادل در هورمونهای استرسی و جنسی و حفظ بهداشت روانی در جامعه باید زن و مرد زیست عفیفانه داشته باشند .
زیست عفیفانه از دیدگاه نوروبیولوژی، دو جنبه دارد: یکی اینکه، شخص ورودیهای تحریک جنســی را دریافت نکند و دیگر اینکه، از تحریک جنسی دیگران خودداری کند. به نظر میآید که نقش زن در جلوگیری از ایجاد محرکهای جنسی و نقش مرد در کنترل ورودیهای تحریک جنسی، اهمیت بیشتری دارد. زیرا بر اساس ساختار مغزی زن و مرد در بخش هیپوتالاموس که مربوط به فعالیت غدد جنسی است درمردان نسبت به زنان بیشتر است و به دلیل بزرگتر بودن اندازه آمیگدال نیز مردان پاسخهای قویتری به تحریکات جنسی میدهند و اگر ورودیهای تحریکآمیز جنسیِ یکسانی به مرد و زن وارد کنیم، بر اساس سطح تحریکپذیری بیشتر مرد، انتظار میرود که پاسخهای هیجانی بیشتری بروز دهد و توانایی کنترل هیجانی پایینتری داشته باشد. به همین دلیل، اگر چه تحریکگری جنسی مردان هم میتواند برای زنان و مردان دیگر زیانبار باشد؛ ولی تحریکگری جنسی از سوی خانمها، اثر بسیار شدیدتری بر آقایان میگذارد و این امر، بر اهمیت لزوم پوشیدگی مناسب و رفتار عفیفانه زنان میافزاید. مردان نیز باید با رعایت عفاف و پرهیز از نگاههای تحریکآمیز، ورودیهای حسی خود را کنترل کنند تا آثار نامطلوب استرسهای جنسی بروز نکند. از همین رو به حکمت آیاتی از قرآن که امر به کنترل نگاه به هردو جنس زن و مرد شده پی می بریم و هم چنین روایاتی که در این زمینه وجود دارد و به هردو جنس زن و مرد دستور به کنترل نگاه داده است.
درپایان موضوعات پژوهشی پیرامون نگاه و زیست عفیفانه پیشنهاد شدند و به شبهات پاسخ داده شد.