جواز خروج علیه حاکم از نظر امامیه و اهل سنت

شناسه محتوا : 49704

1403/07/16

تعداد بازدید : 11

وجود حاكم در هر امتي از ضرورت هاي عقلي به شمار مي رود تا بواسطه او امور جامعه مديريت شود. اين مسئله در دين اسلام از اهميت دو چنداني برخردار است. از آنجا كه بعد از رسول خدا (ص) وضعيت امامت و در ادامه نيز وضعيت حاكميت به طور كلي دگرگون گرديد و در اختيار گروه ها و خاندان هاي مختلف قرار گرفت كه موجب بروز اختلافاتي ميان امت و حكام اسلامي شد. اين پژوهش به مسئله خروج عليه حاكم از ديدگاه اماميه و اهل سنت به روش توصيفي- تحليلي و با استفاده از منابع كتابخانه اي پرداخته است. نتايج پژوهش نشان داد كه در ميان فقه اماميه براساس ادله اي چون قرآن، روايات و ... خروج عليه حاكم جائر نه تنها از نظر لساني و قلبي لازم است بلكه واجب است به صورت عملي نيز از حاكم جائر خروج كرده، در واقع فرمان بردن از كساني كه شرايط فرمان دادن را ندارند، چه در مسائل فردي و چه در مسائل اجتماعي خواه در مسند حكومت باشند يا نباشند، جايز نيست برخي از اين آيات عام‌اند و برخي ديگر به منافقان و كفار اختصاص دارند و حتي به مقابله با او پرداخت . اما در فقه اهل سنت وضعيت اندكي متفاوت است. آنان نيز براساس ادله اي چون آيات، روايات، اجماع و عقل، به دو گروه تقسيم مي شوند، گروه اول بر اين باور است كه خروج عليه حاكم جائر پسنديده نيست و موجب تفقه در دين، ذلت و خواري و .... مي شود. اما گروه ديگر بر اين باورند كه چنانچه حاكم جائر قصد دخالت در امور واجب و حرام را داشته باشد خروج از او لازم است.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : كلام با گرايش امامت
  • : خوزستان
  • : اهواز
  • : خوزستان - اهواز - مدرسه علمیه تخصصی الزهراء «علیها السلام»