ولایتفقیه امری است کلامی یا فقهی؟
چکیده دیدگاه ارائهکننده
ولایتفقیه دارای دو جنبه علمی است؛ یک جنبه آن اعتقادی و مربوط به علم کلام است و جنبه دیگر آن بُعد عملی و اجرایی آن است که به علم فقه مربوط می¬شود. به اعتقاد امامیه، ولایت مطلق به ذات خداوند متعال اختصاص دارد و از خالق هستی به پیامبر (صلیالله علیه وآله) و سپس به ائمه اطهار (علیهمالسلام) سپردهشده است؛ به همین دلیل علمای امامیه مسئله امامت را از اصول دین و از افعال خدا می¬دانند و بر این باورند که بر خداوند واجب است برای مردم انسان کاملی را بهعنوان پیشوا معرفی و نصب کند؛ پس مسئله امامت جزء مسائل علم کلام است. ذات مقدس خداوند که به همهچیز عالم است، می¬داند که اولیاء معصومش زمان محدودی حضور و ظهور دارند و خاتم اولیائش مدتی طولانی غیبت می¬کند، ازاینرو امت را در زمان غیبت به حال خود رها نکرده و دستورات لازم را داده است؛ به همین دلیل ولایتفقیه «فعل الله» و مسئله¬ای کلامی است.
چکیده دیدگاه منتقد
اهل سنت، امامت و ولایت را به¬عنوان یکی از اصول مذهب نمی¬پذیرند و تنها مسئله خلافت و جانشینی پیامبر را موردبحث قرار می¬دهند که آن را نیز یک مسئله فرعی و فقهی مانند دیگر فروعات فقهی می¬دانند؛ زیرابه اعتقاد آنان بر خداوند لازم نیست که درباره رهبری امت پس از پیغمبر (صلیالله علیه واله) دستوری بدهد و چنین دستوری نیز نداده است؛ البته اگر خداوند حکمی صادر می¬فرمود، حتماً نافذ بود؛ اما چون خداوند هیچ دستوری در این زمینه نداده است، مردم باید برای خودشان رهبر انتخاب کنند؛ اگرچه در بعضی از کتاب¬های کلامی اهل سنت، مبحث امامت و ولایت مطرحشده است، اما پس از تحقیق و جستوجو مشخص می¬شود که امامت نزد اشاعره و هم¬چنین نزد بیشتر معتزله مسئله-ای فقهی است؛ بنابراین موضوع ولایتفقیه نیز که در ادامه بحث امامت مطرح می¬شود، مانند موضوع امامت امری فقهی است.
نتایج دیدگاه موافق
بر خداوند واجب است در عصر غیبت، فقیه جامع¬الشرایطی را در جامعه قرار داده و سپس وی را برای هدایت جامعه عرضه کرده و برای زمامداری منصوب کند؛ البته این انتصاب ولیفقیه به¬صورت نصب عام است؛ این سه وجوب، کلامی است.
از سوی دیگر فقیه جامع¬الشرایط باید این نصب از طرف خداوند را بپذیرد؛ یعنی قبول تصدی حکومت بر او واجب است؛ بر دیگران نیز لازم است که ولیفقیه را شناسایی و کشف نموده، سپس حکومتش را پذیرفته و او را یاری کنند؛ این دو وجوب، فقهی و شرعی است؛ پس طبق آیات و روایات ولیفقیه به¬صورت عام از جانب خداوند منتصب شده و از طرف مردم کشف می¬شود.
نتایج دیدگاه مخالف
مسئله امامت و به دنبال آن ولایتفقیه خارج از حوزه فعل خداوند و منحصر در حوزه فعل مکلف است؛ به همین¬ دلیل، جزء مباحث فقهی قرار می¬گیرد؛ چراکه اهل سنت تعیین امام و ولی بعد از او را به خداوند و فعل او مربوط نمی¬دانند؛ بلکه به مکلفین و فعل آنان مربوط می¬دانند؛ ازنظر آنان، سخن از بایدونباید فقهی است، نه از هست و نیست کلامی؛ بنابراین جانشین پیامبر (صلیالله علیه وآله) باید از جانب مردم انتخاب شود.
جمعبندی داور
موضوع علم فقه فعل مکلفین و بایدها و نبایدهای آن است؛ اما موضوع علم کلام فعل الهی است؛ مثل عدل خداوند؛ ازنظر عقلی انتخاب و معرفی جانشین امام معصوم بر خداوند واجب است؛ هم¬چنین بر اساس روایات، ولیفقیه برای جانشینی امام معصوم معرفیشده است؛ بنابراین ولایتفقیه بحثی کلامی است؛ هرچند در برخی مباحث فقهی بهتناسب بحث، احکامی در مورد ولایتفقیه مطرحشده باشد. بهطور خلاصه ولیفقیه درآیات و روایات به¬صورت عام از جانب خداوند منتصب و از طرف مردم کشف می¬شود و مجلس خبرگان تنها کاشف ولیفقیه جامع¬الشرایط است.
کلیدواژه¬ها: ولایتفقیه، کلام، فقه، امامیه، اهل سنت، مجلس خبرگان.
کرسی آزاد اندیشی ولایتفقیه امری است کلامی یا فقهی؟ در مدرسه الزهزا س همدان
- : همدان
- : همدان
- : الزهرا س
- : خانم احمدی
- : خانم کیانی
- : خانم ستوده