ملاك شناسي تزاحم
تزاحم از مفاهيم مورد بحث در علم اصول فقه است ،رويكرد اصوليون نسبت به اين مسئله اختلافي بوده وبرخي با مباحثي چون تعارض و اجتماع خلط نموده اند .
كثرت ابتلا انسان به تزاحمات درحوزه هاي مختلف خانواده ،اجتماع ، روابط دولت ها ومسائل حكومتي ،ضرورت پرداختن به مسئله تزاحم و راه برن رفت از آن را روشن مي كند، لذا كشف ملاك هايي كه معين كننده مجراي تزاحم و صحيح ترين راه در مواجهه با تزاحمات در حوزه عبادات و معاملات باشد مسئله اي است كه در اين رساله بارجوع به منابع اصولي وازطريق تحليل عقلي درحدبضاعت علمي بدان پرداخته شده است.
يافته هاي تحقيق را ميتوان در اين محورها تبيين كردكه تزاحم به معناي عام، تنافي است كه شامل تعارض نيز مي باشد ؛اماتزاحم به معناي خاص ،تنافيِ بين دو حكمِ مستقلِ دارايِ ملاك است كه بطور قطع هردو بر يك مكلف منجَّز شده ولي از باب اتفاق نتواند بين آن دو جمع كند طوري كه انجام هريك متوقف برترك ديگري باشدو هردو حكم از نظر الزام و عدم الزام برابر بوده و اطلاق داشته باشند.
تعيين منشأتزاحم ،محدوده تحقق آن، اقسام وقيود تزاحم از جمله ملاك هاي تميز تزاحم از مباحث مشابه مي باشد.
ارتباط تزاحم به نظريه ورود ، نظريه تزاحم حفظي از ابداعات شهيدصدر در باب تزاحم است كه بررسي بيشتري را مي طلبد.
بازگشت تمامي ملاك هاي ترجيح درتزاحم به ،قاعده "ألاهم فالأهم " مي باشد كه اگرچه از مستقلات عقلي شمرده شده ولي تشخيص اولويت ها ذوقي و استحساني نيست ؛ نيز نميتوان مثلا در نجات غريقين به ملاك هاي حقوق بشري استناد كرد بلكه بايست مرجحاتي رااعمال نمود كه از شرع و عرف استنباط مي گردد.
از مهمترين يافته هاي تحقيق ،دستيابي به ملاكاتي بوده كه مكلف رااز بلاتكليفي خارج كرده واوراباتكليف واقعي مواجه سازد نه باحكم ظاهري.
- : سطح3
- : فقه و اصول