منابع حديثي اهل تسنن شامل کتابهاي تاريخي، سيره، شرح حال، جوامع حديثي، معجمهاي احاديث و ... از قرن دوم هجري تاکنون داراي احاديث و گزارشهايي درباره رسولالله، اهلبيت، همسران، منسوبان و اصحاب آن حضرت هستند. چهره تابناک و نوراني اهلبيت رسولالله (ص) که طبق حديث شريف کساء محور و کانون آن حضرت فاطمه زهرا (س) است، در منابع حديثي اهل تسنن ميدرخشد و عليرغم منع ثبت و روايت حديث بهويژه احاديث فـضايل اهل بيـت در زمان خلفا مشاهده ميشود که روايات درباره فضايل و ويژگيهاي آن حضرت در اين منابع کم نيست. سؤال اين است که با وجود منع نقل و ثبت حديث و رواج جعل چگونه است که خردهگيري و ذم درباره آن حضرت مشاهده نميشود؟
اين مقاله احاديث و روايات موجود در منابع حديثي اهل تسنن را بر حسب موضوع درباره حضرت فاطمه زهرا (س) عنوانبندي و ارايه کرده است.
2) معرفي حضرت زهرا(س)
فاطمه دختر رسول الله (ص) سيدة نساءالعالمين آخرين دختر حضرت خديجه بنت خويلد (س) و پيامبر (ص) بود (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص19). در كتابهاي اهل تسنن در كوچكتر بودن حضرت زهرا و رقيه خواهر آن حضرت اختلاف نظر است، لكن ابن عبدالبر، ابناثير و عسقلاني معتقدند كه آن حضرت خردسالترين دختران پيامبر (ص) بود (ابنعبدالبر، 1415ق: ج 4، ص448؛ ابناثيرجزري، 1415ق: ج7، ص216؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص262). آن حضرت در سن 41 سالگي رسول خدا در مكه به دنيا آمد و در تاريخ ولادتش ميان صاحبان كتابها اختلاف نظراست، لكن اين سال صحيحتر است (همان).
فاطمه (س) مكنّا به «ام ابيها» (ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص216) و ملقّب به «زهراء» بود (عسقلاني، 1415ق: ج 8، ص262).
رسول خدا (ص)، فاطمه (س) را در اوايل محرم سال دوم پس از هجرت، پس از جنگ احد به ازدواج علي بن ابيطالب (ع) در آوردند. نيز گفته شده است كه ازدواج آن دو چهار ماه ونيم پس از ازدواج پيامبر (ص) با عايشه بود. سن مبارکش هنگام ازدواج پانزده سال و پنج ماه و سن علي بيست و يکسال و پنج ماه بود (ابنعبدالبر، 1415ق: ج4، ص448؛ ابناثيرجزري، 1415ق: ج7، ص216؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص262). علي (ع) مالي نداشت و مهريه فاطمه (س) به پيشنهاد رسول خدا (ص) زره علي بن ابي طالب بود كه پيامبر از غنائم جنگ بدر به او بخشيده بود، پس حضرت علي (ع) زره خود را صَداق فاطمه (س) قرار داد كه حدود 480 درهم ارزش داشت و پـيامبر (ص) فرمود كه با يك سوم بهاي آن عطريات خريداري شود (کاتب واقدي، بيتا: ج8، صص22-20؛ ابن عبدالبر، 1415ق: ج4، ص 448؛ ابناثيرجزري، 1415ق: ج7، ص216؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص263).
ابناثير نقل ميكند كه فاطمه (س) گريست، رسول الله (ص) فرمود: «مالكِ تبكين يا فاطمة! فوالله لقد أنْكحتك أكثرهم عِلماً و أفضلهم حلماً و أوّلهم سلماً»(ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص216): چرا گريه ميكني! بخدا قسم ترا به ازدواج فردي درآوردم كه از همه عالمتر و صبورتر است و اول فردي است كه اسلام آورد. رسول خدا (ص) براي ايشان دعا فرمود: «اللهم بارك فيهما و بارك عليهما و بارك لهما في نسلهما» (همان، ص217؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص265) بار خدايا در ميانشان بركت ده و بر آنها بركت نازل فرما و در نسل ايشان بركت بده. رسولخدا (ص) به فاطمه (س) فرمود: جز اين نميخواستم که تو را به بهترين اهلم (فرد از خانوادهام) مزدوج کنم (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص24).
ابن ابي الحديد مينويسد: ازدواج علي با فاطمه زماني رخ داد كه خداوند به شهادت ملائكه آنها را به عقد يكديگر درآورد (ابن ابيالحديد، 1383ق: ج9، ص139).
ثمره اين پيوند حسن، حسين، ام كلثوم و زينب عليهم السلام بودند (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص26؛ ابن عبدالبر، 1415ق: ج4، ص448) و علي (ع) هرگز در حيات فاطمه (س) ازدواج ديگري نكرد (ابنعبدالبر، همان). نسل رسول خدا (ص) فقط از طريق فاطمه (س) است (عسقلاني، 1415ق: ج8، ص263).
3) شأن و منزلت حضرت فاطمه(س)
مقام و منزلت حضرت زهرا(س) از نقلهاي فوق مشهود است. اينکه پيامبر خدا(ص) شخصيتي که معصوم است و از روي هوا و هوس سخن نميگويد(النجم،3)، هـمسر اين دخترش را عالمترين، بهترين خاندانش و اول مسلمان انتخاب ميکند، عليرغم اينکه از ثروتمندان و سرشناسان قوم به خواستگاري زهرا (س) آمده بودند و پيامبر نپذيرفته بودند، نشانه جايگاه معنوي و عالم بودن و بهترين بودن حضرت فاطمه (س) است. در حالي که پيامبر درباره ساير دخترانش چنين حساسيتي نداشت[1].
هنگامي كه رسول خدا (ص) براي مباهله با اهل كتاب حاضر شد، آيه شريفه زير نازل گرديد: «... فقل تعالوا ندع أبنآءنا و ابْنآئكم و نسآئنا و نسآئكم و انفسنا و انْفسكم...» (آل عمران، 61) (بگو بياييد فرزندانمان و فرزندان شما، و زنان ما و زنان شما و خود ما و خود شما را بخوانيم...). آنگاه رسول خدا (ص) فاطمه و علي و حسنين را همراه برد و فرمود: «اللّهُم هؤلاء أهلي» (حاکم نيشابوري، 1411ق: ج3، ص15). رسول اللّه (ص) كسي از همسران خويش را نبرد، بلكه از ميان زنان فقط فاطمه (س) را همراه برد؛ بنابراين فاطمه مصداق «نسائنا» بود.
انس بن مالك ميگويد: رسول خدا (ص) مدت شش ماه براي رفتن به نماز صبح از كنار خانه فاطمه عبور ميكرد و ميفرمود: «الصلاة يا أهل بيت محمد، انّما يريد الله ليُذهـب عنكـم الرجـس أهل البـيت و يطهـّركم تطهيرا» (الاحـزاب، 33) بهدرسـتي كه خداوند ميخواهد تا پليدي را از شما اهل بيت بزدايد و شما را پاك پاكيزه نمايد.
امسلمه ميگويد: آيه «انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت» (الاحزاب، 33) در خانه من نازل شد پس رسول خدا (ص) به دنبال فاطمه و علي و حسن و حسين فرستاد و فرمود: «هؤلاء أهلي». عرض كردم يا رسول الله! آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود: تو به خيري (حاکم نيشابوري، 1411ق: ج3، ص146؛ ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص218؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص265؛ سيوطي، 1411ق: ج5، ص198).
4) جايگاه حضرت زهرا(س) نزد رسول خدا(ص)
محبوبترين فرد نزد پيامبر(ص)، فاطمه (س) بود (ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص218). اين علاقه نه تنها به سبب نسبت پدر و فرزندي بلكه به سبب جايگاه و مقام حضرت زهرا (س) بود، زيرا رسول خدا (ص) داراي چند فرزند دختر بود.
از علي بن ابيطالب (ع) نقل شده است كه فرمود: از رسول خدا پرسيدم كداميك از ما نزد شما محبوبتر است، من يا فاطمه؟ فرمود: «فاطمه أحبّ الي منك و أنت أعزّ علي منها» (همان، ص219): نزد من فاطمه محبوبتر است و تو عزيزتري. ابنعباس نقل كرده است كه هرگاه پيامبر از سفر باز ميگشت، به ديدار دخترش فاطمه ميرفت (همان؛ ابنعبدالبر، 1415ق: ج4، ص449).
جميع بن عمير تيمي ميگويد که نزد عايشه رفتم و از او پرسيدم: پيامبر(ص)چه کسي را بيش از همه دوست ميدارد، گفت فاطمه. سؤال شد ازمردان چه کسي را؟ گفت: همسرش را (ابناثير جزري، 1415ق: ج7،ص219).
طبراني و ابناثير به سند خود از اميرالمؤمنين (ع) روايت ميكنند كه فرمود: رسول خدا (ص) به فاطمه فرمود: «انّ الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك»، (خداوند با خشم تو خشمناك و از رضايت تو خشنود ميگردد) (طبراني، 1404ق: ج22، ص402؛ ابناثيري جزري، 1415ق: ج7، ص219؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص266).
ابن عباس و ديگران نقل كردهاند كه رسول خدا (ص) چهار خط بر روي زمين كشيد و فرمود: آيا ميدانيد كه اين خطوط چيست؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر ميدانند. سپس فرمود: برترين زنان بهشت خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم هستند. رسول خدا (ص) با عباراتي شبيه اين گفتار فاطمه (س) و مادر گرامياش خديجه كبري (س) را ستوده است، از جمله فرموده است: «حسبك من نساء العالمين مريم، خديجة، فاطمة و آسية» بهترين زنان عالم، مريم، خديجه، فاطمه و آسيه هستند. «سيدات نساء أهل اْلجنَة أربع: مريم و فاطمة و خديجة و آسية»، سرور زنان بهشت چهار تن هستند: مريم، فاطمه، خديجه و آسيه، «خير نساء العالمين أربع: مريم بنت عمران، آسية بنت مزاحم، خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمّد» (بهتـرين زنان بهـشت چـهار تن ميباشند: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد(ص)) (ابنعبدالبر، 1415ق: ج4، ص451؛ طبراني، 1404ق: ج 22، ص402؛ عـسقلاني، 1415ق: ج8، ص264).
رسول خدا (ص) بارها با عباراتي نظير يكديگر فرمود: فاطمه پاره تن من و نور ديده من و ميوه قلب من است؛ هر كه به او بدي كند، به من بدي كرده و هر كه او را مسرور گرداند، مرا شاد كرده است. او اولين فرد از خاندان من است كه به من ملحق ميشود. ايشان درباره فاطمه و همسر و فرزندانش فرمود: بار خدايا ميداني كه اينان اهل بيـت من و عزيزترين افراد نزد من هستند. پس دوست بدار هر كه ايشان را دوست ميدارد و دشمن بدار هر كه ايشان را دشمن بدارد و ياري فرما هر كه ايشان را ياري نمايد (کحاله، 1404ق: ج4، ص125).
زيد بن أرقم ميگويد: رسول الله (ص) به فاطمه و خانواده او فرمود: هر كه با شما دشمني و جنگ داشته باشد، با او دشمنم و ميجنگم و هر كه با شما در صلح و آرامش باشد با او در صلح و آرامش هستم (عسقلاني، 1415ق: ج8، ص266).
اين دو همسر جوان با سختي و تنگدستي زندگي کردند. كارهاي سنگين خانه، آرد كردن و نان پختن، دستهاي حضرت زهرا (س) را آزرده بود. اميرالمؤمنين (ع) به وي فرمود كه نزد رسول اللّه (ص) برو و خدمتكاري طلب نما. فاطمه (س) ناچار نزد آن حضرت رفت و پس از مدتي درنگ، خواسته خويش را بر زبان آورد. پيامبر (ص) فرمود: در شرايطي كه اصحاب صفّه محتاجند، چيزي نميتوانم بدهم. پس از آن كلماتي را كه جبرئيل (ع) براي آن حضرت آورد، به فاطمه (س) هديه کرد و فرمود: براي آنكه فضيلتي از تو فوت نشود، ذكر و تسبيحي به تو تعليم ميدهم كه كمك و ثواب تو باشد و آن عبارتست از: 33بار سبحانالله، 33بار الحمدلله و 34 بار الله اكبر (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص25؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص267).
بديهي است که حضرت زهرا (س) براي رسول خدا (ص) بسيار عزيز بود، به همين سبب پيامبر(ص) چيزي به دخترش عطا کرد که براي او مفيدتر از خدمتکار باشد، يک هديه و کمک معنوي. به تجربه برايمان ثابت شده است که اين ذکر خستگي را از انسان ميزدايد و به توان و وقت ما برکت ميدهد.
5) حضرت فاطمه (س) در كلام همسران رسول الله (ص)
فضايل و مناقب فاطمه (س) چنان بيشمار است كه حتي عايشه نيز نتوانسته است از ذكر آن خودداري كند و ميگويد: «كسي را در گفتار و كلام شبيهتر از فاطمه به رسول الله (ص) نديدم». هرگاه بر آن حضرت وارد ميشد، پيامبر (ص) او را مورد لطف قرار ميداد و به پيشوازش ميرفت و در كنار او مينشست. عايشه ميگويد: «كسي را راستگوتر از فاطمه نديدم مگر فرزندانش را» (ابن عبدالبر، 1415ق: ج4، ص450).
اين گفتهها تصديق الهي درباره پيامبر (ص) را در ذهن ميآورد که فرمود: «ما ينطق عن الهوي» (النجم،3) و«لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة...»(الاحزاب،21).
عايشه گفت: هرگز كسي را با فضيلتتر از فاطمه جز پدرش نديدم (عسقلاني، 1415ق: ج8، ص264).
جُميع بن عُمير ميگويد: از عايشه پرسيدم، چه كسي نزد رسول الله (ص) محبوبتر از همه بود؟ گفت: فاطمه. گفتم از مردان؟ گفت: همسرش (همان).
امسلمه ميگويد: فاطمه نزد پيامبر(ص) آمد، آن حضرت به او چيزي فرمود كه فاطمه گريست. سپس مطلبي فرمود كه فاطمه خنديد. از او در اين باره سؤال كردم، گفت: رسول خدا (ص) به من خبر داد كه امسال رحلت خواهد فرمود، پس گريه كردم، سپس فرمود: «ما يسرّك أن تكوني سيدة نساء اهل الجنة»، پس خنديدم (ابن اثير جزري، 1415ق: ج7، ص219).
از عايشه نقل شده كه گفت: فاطمه آمد، قدم برميداشت مانند قدم برداشتن رسول خدا. پيامبر فرمود: «مرحبا بإبنتي» سپس سمت راست آن حضرت نشست، پس پيامبر رازي با او در ميان نهاد و او گريه كرد. سپس رازي به او گفت كه او خنديد (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص27؛ عسقلاني، 1415ق: ج8، ص265) .
عايشه ميگويد: فاطمه براي طلب ميراث خود نزد ابوبکر آمد و فدک را طلب کرد، ابوبکر گفت: پيامبر فرمود: «لانورث ما ترکنا صدقة» فاطمه (س) از اين پاسخ غضبناک شد و بعد از وفات پيامبر شش ماه زندگي کرد(کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص28).
6) حضرت فاطمه (س) در كلام اصحاب رسول الله (ص)
1-6) شأن حضرت زهرا و خانواده
ابن عباس ميگويد: حسن و حسين بيمار شدند. رسول خدا با علي در ميان مردم بيـماري آنها را ياد كرد. پس گفتند: اي ابوالحـسن (علي)! چرا براي فرزندانت نذر نميكني. علي و فاطمه و فضّه خدمتكار ايشان نذر كردند كه سه روز روزه بگيرند. حسـنين بهبود يافتند. چـيزي براي خوردن در خانه يافت نميشد. علي از شمعون يهودي سه صاع جو قرض كرد و فاطمه آن را آرد كرد و پنج قرص نان به تعدادشان پخت. هنگام افطار در برابرشان بود كه فقيري نزد ايشان آمد و گفت: السلام عليكم أهل بيت محمد. مسكيني از مساكين مسلمانان هستم. مرا سير كنيد كه خدا شما را از خوراكيهاي بهشت سير كند. سهم افطار خود را به مسكين دادند و اين برنامه سه روز تكرار شد و هر بار ايشان با آب افطار كردند و در نوبت دوم يتيمي و در روز سوم اسيري به ايشان مراجعه كرد. پس از آن از شدت ضعف و گرسنگي، علي (ع) حسنين را نزد رسول الله (ص) برد. سوره انسان (دهر) توسط جبرئيل (ع) به عنوان هديه به اهل بيت بر پيامبر (ص) نازل شد(زمخشري، 1407ق: ج4، ص670).
2- 6) رقت قلب
اَنَس ميگويد: فاطمه به من گفت: اي أنس چگونه قلبهايتان طاقت آورد كه خاك بر پيكر رسول خدا بريزيد؟!(ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص221)، سپس گريه کرد و در فراق پدر شعر سرود. فاطمه نزد قبر پيامبر (ص) ايستاد، مشتي از خاک قبر برداشت و آن را بر چشمهايش گذاشت و گريه کرد و شعر سرود (کحاله، 1404ق: ج4،ص113).
3- 6) حق خواهي
بلاذري مينويسد: فاطمه (س) به ابوبکر گفت: رسول خدا (ص) فدک را به من بخشيد. علي بن ابي طالب (ع) بر اين گفته شهادت داد. ابوبکر شاهد ديگري خواست. امايمن شهادت داد. ابوبکر گفت: اي دختر رسول خدا ميداني که شهادت دو مرد يا يک مرد و دو زن پذيرفته است. فاطمه (س) مجلس را ترک کرد. در روايت ديگري آمده است که امايمن و رباح خدمتکار پيامبر (ص) شهادت دادند و ابوبکر نپذيرفت و گفت: شهادت يک مرد و دو زن لازم است (بلاذري، بيتا: ص44).
4-6) آمادگي براي لقاء الله
سلمي نقل ميکند که فاطمه (س) در بستر افتاد و روز وفاتش علي (ع) براي حاجتي از منزل بيرون رفت. فاطمه به من گفت: اي مادر برايم آب بريز تا خود را بشويم. براي او آب ريختم و خود را خوب شست، سپس فرمود: لباس جديدم را بياور. لباس را براي آن حضرت آوردم. سپس فرمود: رختخواب مرا در وسط اتاق بيانداز. در رختـخواب قرار گرفت و رو به قبله شد، سپس فرمود: اي مادر! من الان قبض روح ميشوم، خودم را غسل دادهام، هيچ فردي لباس مرا در نياورد. فاطمه (س) رحلت فرمود. علي(ع) آمد و اين خبر را به او دادم (کاتب واقدي، بيتا: ج8، ص27).
عمرة بنت عبدالرحمن ميگويد: عباس بن عبدالمطلب بر فاطمه دخت رسول الله (ص) نماز گزارد، او و علي و فضل بن عباس وارد قبرش شدند (همان، ص29).
جابر از محمد بن علي ـ امام باقر(ع) ـ نقل ميکند که فاطمه (س) در شب دفن شد(همان).
7) نقل حديث رسول الله (ص)
حضرت زهرا (س) از اصحاب و راويان رسول الله (ص) است و از آن حضرت، همسر و دو پسرش (حسنين)، عايشه، امسلمه، سلمي امرافع و انس روايت كردهاند و فاطمه بنت حسين و ديگران نيز به صورت مرسل از آن حضرت روايت كردهاند (عسقلاني، 1415ق: ج8، ص262).
1-7) طبراني به سند خويش از امام حسين بن علي (ع) از مادرش فاطمه (س) روايت ميكند كه فرمود:
«رسول خدا (ص) شب عـرفه نزد ما آمد و فرمود: خداوند به همه شما مباهات ميكند و همه شما به ويژه علي را ميبخشد. اين را به سبب اينكه فرستاده خداوند به سوي شما هستم ميگويم، نه به سبــب علاقه خـويشاوندي. اين جبرائيل است خبر ميدهد كه سعيد به تمام معناست هر كه علي را در حيات و مماتش دوست بدارد، و شقي (بدبخت) به تمام معناست هر كه علي را در حيات و بعد از موتش، دشمن بدارد» (طبراني، 1404ق: ج22،ص415).
2-7)طبراني به سند خود از عكرمه از ابن عباس از حضرت فاطمه (س) روايت ميكند كه رسول خدا (ص) فرمود:
پيامبر (ص) فرمود: خبر رحلتم به من داده شد. فاطمه گريه كرد. رسول خدا (ص) فرمود: گريه نكن! تو اولين كسي هستي كه به من ملحق ميشوي. ابنعباس گويد: به او(فاطمه) گفتم: ديدم گريه كردي، و سپس خنديدي. فاطمه گفت: پيامبر (ص) به من فرمود: زمان رحلتش فرا رسيده، من گريه كردم. فرمود: گريه نكن، تو اولين كسي هستي كه به من ميپيوندي، و من خنديدم (همان).
3-7) كاندِهلَوي گفتار فاطمه (س) را بعد از دفن رسول الله(ص) به اَنَس در كتابش ذكر كرده است (کاندهلوي، 1394ق: ج2، ص435).
ابن اثير به نقل از فاطمه بنت حسين (ع) از فاطمه(س)روايت ميكند كه فرمود: «كان رسول اللَّه (ص) إذا دخل المسجد صلّي علي محمد و سلّم و قال ربّ اغفرلي ذنوبي و افتح لي ابواب رحمتك و إذا خرج صلّي علي محمد وسلّم و قال رب اغفر لي ذنوبي و افتح لي أبواب فضلك»، رسول خدا (ص) هرگاه وارد مسجد ميشد بر محمّد صلوات و درود ميفرستاد و ميفرمود: پروردگارا گناهانم را ببخش و درهاي رحمتت را به رويم بگشاي، و هرگاه خارج ميشد، ميفرمود: بار خدايا گناهانم را ببخش و درهاي فضلت را به رويم باز كن (حنبل، بيتا: ج6، ص282؛ ابناثير جزري، 1415ق: ج5، ص524؛ طبراني، 1404ق: ج22، ص423).
8) حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص)
1-8) احمد حنبل نقل ميكند: (پس از رحلت پيامبر(ص)) فاطمه (س) به ابوبكر گفت: «أخبرني رسول الله (ص) انّي اول أهله لحوقاً به» پدرم به من فرمود: اولين فرد از خانواده که به ايشان ميپيوندد، من هستم (حنبل، بيتا: ج6، ص283).
2-8) پس از رحلت رسول خدا (ص)، حزن و اندوه بر زهرا (س) مستولي شد. جبرئيل نزد آن حضرت ميآمد تا همصحبت او شود و او را تسلي دهد و از احوال رسولالله (ص) و جايگاه ايشان و وقايعي كه براي فرزندانش اتفاق خواهد افتاد، فاطمه (س) را با خبر كند. علي (ع) آن گفتار را مينوشت و بدينترتيب مصحف فاطمه تهيه شد.
مصحف در ميان مسلمانان به معناي قرآن بوده است، اما اين مصحف، قرآن و حلال و حرام آن نيست، بلكه علم وقايع آينده است (کحاله، 1404ق: ج4، ص128).
3-8) بر اساس گفتار علماي اهل سنت، رسول خدا (ص) در زمان حيات خود فدك[2] را به فاطمه (س) بخشيد و آن سرزمين مدت سه سال در تصرف زهرا (س) بود. پس از رحلت پيامبر (ص) و در آغاز خلافت، خليفه اول فدك را تصرف نمود (ابن ابيالحديد، 1383ق: ج19، ص2).
4-8)طبري به سند خود از عروه و او از عايشه نقل ميكند كه گفت: «انّ فاطمة و العباس أتيا ابابكر يطلبان ميراثهما من رسول اللّه (ص) و هما حينئذ يطلبان أرضه من فدك، و سهمه من خيبر، فقال لهما ابوبكر: أما إنّي سمعت رسول الّله (ص) يقول: لا نورّث، ماتركْنا فهو صدقة. إنّما يأكل آل محمّد في هذا المال و إنّي واللّه لا ادع امراً رأيت رسول اللّه (ص) يصْنعه إلاّ صنعْته. قال: فهجرتْه فاطمةُ. فلم تکلّمه في ذلك حتّي ماتتْ»، فاطمه و عباس نزد ابوبكر آمدند و ارثي را كه از رسول خدا (ص) باقي مانده بود طلب كردند. آن دو، زمين پيامبر در فدك و سهم خيبر آن حضرت را خواستند. ابوبكر به آنها گفت: من از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: ما ارث نميگذاريم، آنچه ميگذاريم صدقه است. همانا آل محمد از اين مال استفاده ميكنند. به خدا قسم رها نميكنم كاري را كه رسول خدا (ص) انجام داد، جز اينكه انجام دهم. راوي گويد: فاطمه از ابوبكر دوري گزيد و هرگز با او صحبت نكرد تا از دنيا رفت (طبري، بيتا: ج3، ص104).
5-8)قضيه سوزاندن درِ خانه حضرت زهرا (س) مطلبي است كه عدهاي از بزرگان اهل سنت آن را ذكر كردهاند:
ابن عبد ربه مالكي مذهب در كتابش آورده است: ابوبكر، عمربن خطاب را فرستاد تا علي و كساني كه بيعت نكرده بودند را از خانه فاطمه بيرون بياورد و گفت، اگر اِبا كردند با آنها قتال كن. چون بيرون نيامدند عمر آتش آورد تا خانه فاطمه را بسوزاند (ابن عبدربه، 1404ق: ج3، ص63 و ج2، ص443). طبري در تاريخ خود ميگويد: عمر به منزل علي آمد و در آن خانه طلحه و زبير و جماعتي از مهاجران بودند. عمر گفت: به خدا قسم البته خانه را بر شما آتش ميزنم مگر آنكه بيرون بياييد (طبري، بيتا: ج2، ص443). ابن قتيبه نوشته است: جمعي از متخلفين - از بيعت با ابوبكر - در خانه فاطمه دختر پيغمبر اطراف علي جمع شدند. ابوبكر عمر را فرستاد كه ايشان را بياورد. عمر به در خانه فاطمه آمد و فرياد زد بيرون بياييد و با خليفه رسول خدا بيعت نماييد؛ اگر اطاعت نكنيد قسم به خدايي كه جانم در دست اوست اين خانه را با هركه در آن هست آتش ميزنم. به عمر گفتند فاطمه دختر پيامبر در خانه است. گفت ولو در خانه، دختر پيغمبر باشد (ابن قتيبه، 1322ق: ص3). طبراني نقل كرده است: ابوبكر و عمر به طرفدارانشان دستور دادند تا به خانه فاطمه هجوم ببرند (طبراني، 1404ق: ج1، ص62). يعقوبي مينويسد: به خانه (خانه فاطمه (س)) هجوم بردند، محسن را كشتند و فاطمه را مجروح كردند (يعقوبي، 1413ق: ج2، ص126).
ابنابيالحديد نيز گفتاري مشابه دارد كه ترجمه آن چنين است: عمر با مرداني از انصار و چند تن از مهاجران به طرف خانه فاطمه (س) رفت و گفت: قسم به آنكه جانم در دست اوست اگر براي بيعت از خانه بيرون نياييد خانه را با افراد آن ميسوزانم. فاطمه (س) رحلت فرمود در حالي كه خشمگين بود (ابنابيالحديد، 1383ق: ج2، ص20). شهرستاني با همه تعصبش در كتاب خود، گفتار نَظّام از بزرگان معتزله را نقل كرده كه گفته است: «إنّ عمر ضرب بطن فاطمة، يوم البيعة حتّي اَلقت الجنين من بطنها و كان يصيح احرقوا دارها بمن فيها، و ماكان في الدّار غير علي و فاطمة و الحسن و الحسين»، عمر بن خطاب چنان فاطمه را بزد كه فرزندش سقط شد و عمر فرياد زد: خانه را با هر كه در آن است بسوزانيد و در خانه جز علي و فاطمه و حسن و حسين كسي نبود (شهرستاني، 1367: ص57).
عمر رضا كحاله نيز قضيه غصب فدك و سوزانيدن در خانه فاطمه (س) رانوشته است (کحاله، 1404ق: ج4، صص118- 114).
بعد از وفات پيامبر (ص) هرگز خنده بر لبان زهرا (س) ديده نشد. آن حضرت بيشتر گريان بود و پيوسته از ظلمي كه بر امت اسلام ميرفت، رنج ميبرد تا به خداي عزوجل پيوست و بدين ترتيب حضرت زهرا(س) اولين فرد از خانواده رسول خدا (ص) بود كه به آن حضرت ملحق شد. هنگامي كه در بستر بود به اسماء بنت عُمَيس فرمود: «زشت ميدارم چگونگي حمل جسد زنان را». اسماء گفت: اي دختر رسول خدا (ص) آيا به شما نشان دهم آنچه را در حبشه ديدم؟ آنگاه با برگ و شاخههاي خرما تابوتي درست كرد و پارچهاي بر آن انداخت. فاطمه (س) فرمود: «چه زيباست!» و به اسماء سفارش كرد كه در شستن بدن مـباركش به علي (س) كمك كند و اجازه ندهد كسي وارد شود (ابناثير جزري، 1415ق: ج7، ص221).
ابناثير مينويسد: روايت شده است كه در آخرين لحظات حيات، فاطمه (س) غسل كرد و كفن پوشيد و سفارش كرد كه پس از فوت، علي (ع) كفن را از بدن او خارج نكند و در شب دفن شود، سپس ادامه ميدهد: صحيح اين است که علي و اسماء او را غسل دادند، والله اعلم(همان). علي بن ابي طالب بر بدن آن حضرت نماز گزارد. نيز گفته شده است كه عباس نمازگزارد (همان).
حضرت زهرا (س) به دنبال مبارزهاش عليه ظالمان و غاصبان تصميم گرفت كه اجازه ندهد بر وي نمازگزارند و از محل دفنش با خبر شوند؛ پس به همسرش وصيت كرد تا بدن مطهرش را شبانه دفن كند.
9) خطبهها و سخنان حضرت فاطمه عليهاالسلام
سخنان كوبنده و خطبههاي بيدار كننده زهرا (س) در پاسخ به ظلمهايي كه بر آن حضرت و امام و همسرش (علي) روا داشتند و پايمال كردن حقوق ايشان و بي وفايي اهل مدينه نسبت به اهل بيت رسول الله (ص) - كه امانت آن حضرت بودند و آنها را به امت سپرده بود و فرموده بود: «انّي تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي» - و طبق آيه شريفه قرآن، فرمود: «لااسئلكم اجراً الاّ المودّة في القربي» (الشوري، 23)، چنان مشهور است كه جمعي از بزرگان اهل سنت آن را نقل كردهاند. از جمله ابن طيفور و ابن ابي الحديد خطبه حضرت زهرا (س) را در كتابهايشان نقل كردهاند (ابنطيفور، 1361ق: ص23؛ ابن ابيالحديد، 1383ق: ج4، ص87). ابن ابي الحديد از جوهري - از موثقين عامه - نقل كرده كه اين گفتار صحيح و ثابت است. سيوطي به نقل از ابن قتيبه ميگويد: اين بيانات اصل است، و اين نكته دال بر اين است كه اين گفتار موضوعه نيست. عمر رضا كحاله، خطبه حضرت زهرا (س) را خطاب به ابوبكر و سخنان گلهمندش از بي وفايي مردم، در پاسخ زناني كه به ديدار آن حضرت آمده بودند، در كتابش آورده است (کحاله، 1404ق: ج4، ص117 و 129).
10) نتيجه
بسياري از دانشمندان اهل تسنن درباره حضرت فاطمه زهرا(س) قلم زدهاند. از مطالب ذکر شده نتيجه ميشود که همه اين دانشمندان و نويسندگان به آن حضرت احترام گذاشتهاند و مدحهايي درباره آن حضرت ثبت كردهاند و نتوانستهاند بر وجود مباركش خدشه يا ايرادي وارد كنند، زيرا طهارت و پاکي حضرت زهرا(س) و مقام بالاي آن حضرت نزد خداوند و رسول الله(ص) جايي براي ايجاد خدشه به وجود مبارک آن حضرت نگذاشته است. رفتار و احترام پيامبر(ص) نسبت به حضرت فاطمه (س) بارها و بارها در برابر ديدگان بسياري از اصحاب تکرار شده بود، لذا صديقه طاهره برتر از آن بود که جز مدح بتوانند چيز ديگري دربارهاش بگويند. بنابراين آن حضرت بهترين الگو براي همه زنان عالم است.
منابع
× قرآن کريم
× ابن ابيالحديد، عبدالحميدبنهبةالله (1383ق)، شرح نهجالبلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، چ 2، بيروت: دار احياء الکتب العربية.
× ابن اثير جزري، عليبن محمد (1415ق)، اسدالغابه في معرفة الصحابة، تحقيق و تعليق علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت: دارالکتب العلمية.
× ابن طيفور، احمد بن ابي طاهر (1361ق)، بلاغات النساء، نجف: مکتبة مرتضويه.
× ابن عبدالبر، يوسف بن عبدالله (1415ق)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، تحقيق و تعليق علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت: دارالکتب العلمية.
× ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم دينوري (1322 ق)، الامامة والسياسة، تصحيح و شرح محمد محمود الرافعي، مصر: مطبعه النيل.
× ابنعبدربه، احمدبنمحمد (1404ق)، العقد الفريد، تحقيق مفيد محمد قميعه، بيروت: دارالکتب العلميه.
× بلاذري، ابوالحسن ، رضوان محمد رضوان(بيتا)، فتوح البلدان، بيروت: دارالکتب العلميه.
× حاکم نيشابوري (1411ق)، مستدرک علي الصحيحين، بيروت: دارالمعرفة.
× حنبل، احمد بن محمد (بيتا)، مسند، بيروت: دار صادر.
× زمخشري، محمود بن عمر (1407ق)، کشاف عن حقائق غوامض التنزيل، تصحيح مصطفي حسين احمد، چ3، بيجا: دارالکتب العربي.
× سيوطي، عبدالرحمن بن ابيبکر (1411ق)، الدر المنثور، بيروت: دارالکتب علميه.
× شهرستاني، محمدبنعبدالکريم (1367)، الملل و النحل، تصحيح محمد بن فتحالله بدران، چ 3، قم: منشورات الشريف الرضي.
× طبراني، سلـيمان بن احمد (1404ق)، المعجم الکبير، تحقيق حمدي عبدالمجيد السلفي، چ 2، بيروت: دار احياء التراث العربي.
× طبري، محمد بن جرير (بيتا)، تاريخ طبري، بيروت: مؤسسه الاعلمي.
× عسقلاني، ابن حجر احمد بن علي (1415ق)، الاصابة في تمييز الصحابة، تحقيق و تعليق عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت: دارالکتب العلمية.
× کاتب واقدي، محمدبن سعد(بيتا)، الطبقات الکبري، بيروت: دار صادر.
× کاندهلوي، محمد يوسف (1394ق)، حياة الصحابة، بيروت: دار الفکر.
× کحاله، عمررضا (1404ق)، اعلام النساء في عالمي العرب و الاسلام، چ5، بيروت: مؤسسه الرساله.
× يعقوبي، احمدبن ابييعقوب (1413ق)، تاريخ، تحقيق عبدالامير نهنا، بيروت: مؤسسه الاعلمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- ابوالعاص همسر زينب دخت رسول الله (ص) بود که اسلام نميآورد. عثمان بن عفان هم همسر رقيه بود و پس از رحلت رقيه با امکلثوم دختر ديگر رسولالله (ص) ازدواج کرد (طبري، بيتا: ج 2، ص 14).
[2]- فدك قريهاي نزديك مدينه و شامل چندين باغ و بستان بوده است. در فتح خيبر مالكان آن بدون جنگ نصف آن را با رسول الله (ص) صلح كردند كه طبق قوانين اسلام چنين غنيمتي ملك خاص پيامبر(ص) است.