مبانی فقهی جنگ روانی از منظر مذاهب خمسه
چكيده
جنگ رواني، تضعيف نمودن روحيه ي دشمن بدون بكارگيري ابزار جنگي است و در متون ديني با عناويني چون خدعه، حيله، مكر، غدر، نيرنگ و... ذكر شده است و شامل عرصه هاي مختلفي از جمله نظامي، سياسي و اقتصادي مي باشد و با ابزارهاي مختلفي مانند تفرقه افكني، تجسس كردن، تحريم اقتصادي و ايجاد رعب و وحشت اعمال مي شود. جنگ رواني در تمام ادوار تاريخي و ملل مختلف مورد استفاده قرار گرفته و بعنوان يكي از مهم ترين روش هاي نفوذ و مغلوب ساختن دشمن بدون هيچ گونه درگيري فيزيكي و خونريزي مطرح مي باشد و با توجه به اينكه امروزه رويارويي مسلمانان با يكديگر به ويژه گروه هاي تكفيري به جنگ با سلاح هاي گرم و سرد اختصاص پيدا نمي كند و از ترفندهاي رواني نيز براي ضربه زدن به يكديگر بهره مي برند، لذا ضرورت پژوهش پيرامون شناخت جنگ رواني در سه عرصه مذكور و بررسي مباني مشروعيت و عدم مشروعيتشان براي استفاده ي متقابل مسلمان را ايجاب مي نمايد. فقيهان مذاهب خمسه در اصل جواز يا عدم جواز جنگ رواني در اين سه عرصه با يكديگر توافق دارند، ولي با اين حال برخي از اختلاف نظرها در ميان خود مذاهب، آنها را به دو گروه قائلين به جواز و عدم جواز تقسيم كرده است و اختلاف آنها از ادله نشأت مي گيرد. با مراجعه به منابع فقهي مذاهب خمسه از جمله آيات، روايات، اجماع و قواعد فقهي و رد ادله ي عدم جواز، مشروعيت جنگ رواني در عرصه نظامي اثبات مي شود و در عرصه ي سياسي با توجه به كلام علماء و غالب بودن ادله ي عدم جواز، به استثناء مواردي از ادله ي عدم جواز كه حكم به جواز آنها داده شده است، به طور كلي حكم عدم جواز آن در مذاهب خمسه ثابت مي شود. در عرصه ي اقتصادي نيز حكم كلي بر عدم جواز است مگر در مواردي كه موجب تسلط كفار بر مسلمين شود.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : تهران
- : تهران - تهران - مدرسه علمیه تخصصی امام حسن مجتبی «علیه السلام»