قلمرو مدارا در مناسبات بين المللي در نگاه فقه
مدارا در دو بعد فردي و اجتماعي هميشه مدنظر انديشمندان حوزه فقه و سياست انديشمندان حوزه فقه و سياست قرار گرفته است. درعين حال ابعاد پنهان اين وضعيت در روابط بين المللي آن هم از منظر فقه ضرورت توجه بدان را مضاعف كرده است. اين مفهوم درحقوق بين المللي در قالب ادبياتي مانند صلح، امنيت جهاني و زيست مسالمت آميز تبلور يافته است. از طرف ديگر فقه مجموعه قواعدي است كه عملاً بر كليه جنبههاي زندگي انسان ناظر است. بر اين اساس، قواعد مربوط به طرز رفتار دولتها در زمان جنگ و صلح و حالت بيطرفي نيز بخشي از فقه را تشكيل ميدهد و بدون شك تمامي فقه اسلامي عهدهدار هدايت رفتار مسلمانان و غيرمسلمانان است و اكنون سؤال آن است، كه با لحاظ مفهوم فوق، مدارا چه جايگاهي در مناسبات بينالمللي از منظر فقه دارد و رفتار حاكم اسلامي در روابط بينالمللي به بخشي از اين مهم محسوب ميشود. چگونه به تحقق مدارا كمك ميكند. ادعا آن است كه اجتماعي بودن اسلام به گونهاي است كه ميتوان آن را داراي يك نظام حقوقي كاملاً اصيل و مستقل دانست كه ظرفيت فراواني براي تحقق، صلح دارد. جهان امروز به سوي پيوستگي پيش ميرود و ارتباطات گسترش مييابد و دنيا عملاً دهكده جهاني لقب ميگيرد؛ پس لازم است كه حفظ مصالح انسانها و تمدن آنها در پرتو مدارا مورد توجه فقه قرار گيرد. با رجوع به آموزههاي فقهي به دست ميآيد كه اصل اوليه، در مناسبات بينالمللي اسلامي، مدارا است. منابع فقهي به ويژه قرآن كريم با مبنا قرار دادن مدارا در اين حوزه و اصرار بر افزايش آستانه تحمل ملتها و دولتها نسبت به يكديگر، بنيان جديدي در حوزه و تعاملات جهاني ايجاد كرده است. اين تعاملات با پذيرش كرامت انساني، حفظ حقوق و آزاديها، منع كشتار و رنج بيهوده، منع تجاوز، منع نسلكشي، منع جنايت عليه بشريت روند تعالي بخشي جامعه جهاني را در قالب امت واحده مدنظر قرار داده است. كه مدارا در اين بين يكي از مهمترين بنيانهاي چنين فضايي تلقي ميشود.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : اصفهان
- : اصفهان
- : اصفهان - اصفهان - مرکز تخصصی النفیسه