تحليل روايات اسباب نزول مربوط به آيات النساء احزاب و نور با تاكيد بر الميزان و مفاتيح الغيب

شناسه محتوا : 35750

1400/07/08

تعداد بازدید : 121

خداوند متعال بعد خلقت انسان براي تربيت و سعادت او برنامه‌هاي كلي و جزئي را در قالب آيات مختلف بيان كرده است كه يكي از علوم ضروري براي تفسير و فهم صحيح اين آيات، آشنايي با اسباب نزول آنها مي‌باشد، و مفسران نيز با توجه به اين امر مهم، به شكل‌هاي گوناگون از روايات اسباب نزول بهره برده‌اند. در اين پژوهش هم با استفاده از روش توصيفي به تحليلي روايات اسباب نزول مربوط به آيات‌النساء در سورۀ احزاب و نور با تأكيد بر مفاتيح الغيب و الميزان پرداخته است، و به خاطر اينكه زنان در تربيت خانواده و جامعه نقش مؤثري دارند، به همين خاطر آيات حجاب هم بيشتر متوجه است، چرا كه مظهر حيا و عفت هستند. فخر رازي در تفسير مفاتيح‌الغيب روش عقلايي و كلامي دارد، و در بيان اسباب نزول آيات كه بيشتر به نقل صحابه بسنده كرده و كمتر به نقل روايات توجه دارد. اما علامه طباطبائي با اينكه از روش تفسيري ايشان در بيان و رد نظريات بيشتر بهره برده، اما در برخي موارد بيان سبب نزول فخر رازي را مورد نقد قرار داده است؛ علامه به وفور از ذخاير حديثي اهل‌بيت: در بيان اسباب نزول بهره برده است، و در تفسير روش قرآن به قرآن دارد، و بين آيات به اتصال و تناسب قائل است و به اعتقاد ايشان همان روش ائمه: است و اينكه آيات مربوط به زنان در اين دو سوره بيشتر جنبۀ عفت‌ورزي دارد، كه در سورۀ احزاب به طور كلي آورده؛ ولي در سورۀ نور به جزئيات هم اشاره شده است، و مباحث سورۀ احزاب شامل: لغو برخي عادات جاهلي، دستور تربيتي مؤمنان، و زنان پيامبر ص جهت الگوسازي، و حمل امانت الهي، و مباحث سورۀ نور مثل: مجازات زاني، لعن و مجازات قذف به زنان پاكدامن و تربيت مؤمنان هنگام شنيدن تهمت به ديگران، راه‌هاي دوري از تهمت و انحراف، و نحوۀ معاشرت مسلمين است. با تدبر در اين آيات مي‌توان به راهكارهايي براي سلامت رواني فرد، خانواده و جامعه دست يافت، تا از انحراف‌ها، تهمت‌ها و اذيت‌هاي منافقان در امان بود، و مسير بندگي و اخلاص را با سلامت خاطر طي كرد، و به مقام رضوان الهي با ياري حق تعالي دست يافت، كه هدف اصلي خلقت و كمال سعادت انسان مي‌باشد.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : تفسير و علوم قرآن
  • : تهران
  • : تهران
  • : تهران - تهران - مرکز تخصصی قائم «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»