پایگاه معاونت پژوهش حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور

دين و گرايش به ماوراي طبيعت در انسان، ريشه فطري و نهادي دارد. كشش انسان به جهان برتر، حسي است كه در آفرينش ما نهادينه است و در حقيقت، دين، ندايي است كه انسان آن را از درون ميشنود و دگرگونيهاي زندگي و اوضاع جغرافيايي و اقتصادي و پديد آمدن نظامات و تشكلهاي مختلف سياسي در آن مؤثر نيست، زيرا دين با آفرينش انسان عجين شده و تا انسان، انسان است اين گرايش با او همراه است و در اين گرايش، جز خلقت انسان چيز ديگري مؤثر نبوده و دين و همه اين نوع گرايشها، از يك نقطه به نام فطرت سرچشمه ميگيرد ولي در فرهنگ غرب، گرايش به دين بهصورت يك پديده اجتماعي مطرح است و مانند ديگر پديدهها، انديشهها كه سابقهاي در حيات انسان نداشته و به خاطر علت و يا عللي پديد آمدهاند با اين پيشفرض به دنبال علل پيدايش آن ميروند و در كژ راهههايي گمراه ميشوند. در اين تحقيق كه در سه فصل به نگارش درآمده است در فصل اول به بررسي كليات و مفاهيم پرداخته و در فصل دوم به مباني و ادله متفكران مسيحي و مسلمان در باب منشأ دين در سده اخير كه در سه گفتار گنجاندهشده است پرداختيم؛ و در فصل سوم آثار و پيامدهاي ديدگاه متفكران مسيحي و مسلمان در سده اخير را موردبررسي قرارداديم كه نگاهي كاركردگرايانه به ديدگاه متفكران مسلمان و غرب افكنديم. چيزي كه اين پژوهش را از بقيه پژوهشها در زمينه منشأ دين متمايز ميسازد بررسي ديدگاههاي متفكران در سده اخير كه بين سالهاي 1917 ميلادي تا 2018 ميلادي است هست و همچنين نگاه تطبيقي در اين پژوهش به دو ديدگاه و بررسي وجوه تشابه و تفاوت در آن نيز از جهات تمايز با بقيه اثرها است و ديدگاه چامسكي و سارتر در هيچ مقاله يا پژوهشي بهطور مجزا بياننشده بود و ازآنجاييكه سارتر هم ديدگاه با مارتين هايدگر و سيمون دوبرار است و مجموع ايشان در زمينه دين و منشأ دينداري همين خط فكري يكسان هستند به همين جهت ديدگاه سارتر بهعنوان نماينده اگزيستانسياليستهاي الحادي كه در سده اخير ميزيسته بيانشده است.