نقد و بررسی جایگاه عقل در اندیشه دینی از دیدگاه جریان تفکیک
از ديرباز رابطه عقل و وحي و ارتباط علوم و يافتههاي عقلي بشر با دين، يكي از دغدغههاي انسان بوده است؛ در اين ميان، برخي جانب عقل را گرفته و با بيتوجهي به وحي و دين، از آن عبور كرده و با خودكفا دانستن عقل در رفع نيازهاي معرفتي و رسيدن به شناخت واقعيت، آدمي را بينياز از وحي و نبوت و دين معرفي كردهاند؛ برخي ديگر، با محكوم نمودن عقل به كجفهمي و انحراف از حقيقت، آن را ناتوان از رسيدن به حقيقت دانستهاند؛ انديشه تفكيك هر چند به اصطلاح، جرياني جديد التأسيس به نظر ميرسد، اما دستكم ريشههايي از آن را ميتوان در ميان تفكراتي چون اخباريگري، ظاهرگرايي و نصگرايي، و ايمانگرايي در مقاطع مختلفي از تاريخ انديشه بشري جستجو كرد. طرفداران جريان تفكيك، پس از تفكيك ميان عقل و فلسفه، با تأكيد بر اهميت عقل و به رسميت شناخته شدن آن توسط آيات و روايات، هرگونه ضديت خود با عقل را انكار ميكنند. اين نوشتار در صدد بررسي اين مسئله است كه با توجه به ادعاي فوق، عقل، چه جايگاهي در معرفت ديني از ديدگاه انديشمندان تفكيكي دارد؟ تفكيكيان چگونه و به چه اندازه در استنباط معارف ديني، از عقل استفاده كردهاند؟ آنچه در اين تحقيق به دست ميآيد تخطئهي تعقل فلسفي از سوي اصحاب تفكيك است. آنها عقل عادي بشري را از عقل فلسفي تفكيك نموده و معتبر معرفي ميكنند. در اثبات برخي از آموزههاي ديني همچون وجود خداوند و ضرورت نبوت و وحي، به ادعاي خود، از عقل غير فلسفي استمداد ميطلبند در حالي كه از صورت و شكل منطقي برخوردار ميباشد. اما در شناخت صفات خداوند و تفسير قرآن، عقل را به كلي كنار مينهند. در استنباط احكام نيز، سهم عقل را تنها به كشف موضوعات محدود ميسازند.
- : سطح3
- : فلسفه اسلامي
- : قم
- : قم
- : قم - قم - مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه - سطح سه