معناشناسي وروش شناسي تنقيح مناط
تنقيح مناط يكي از قواعد مهم اصول فقه است كه در فرايند استنباط حكم شرعي و به منظور دستيابي به مناط حكم به كار مي رود. در تنقيح مناط به واسطه اجتهاد، مناط حكم از اوصاف و خصوصيات غير موثر در حكمي كه در نص آمده است تمييز داده مي شود تا بتوان حكم را به همه ي موارد ديگري كه مناط در آنها وجود دارد تعميم داد. تنقيح مناط ممكن است به دو صورت قطعي يا ظني انجام شود. چنانچه به صورت قطعي باشد از منظر اماميه حجت و معتبر است. اصوليان اجتهاد در مناط حكم را سه گونه دانسته اند: تخريج مناط، تنقيح مناط و تحقيق مناط. در تخريج مناط بر خلاف تنقيح مناط، علت و مناط حكم در نص نيامده استو مجتهد، خود به جستجو و استخراج آن مي پردازد كه از ديدگاه اماميه معتبر نمي باشد. در تحقيق مناط علت حكم، معلوم و منقح است و مجتهد، تنها در صدد يافتن موارد ديگري است كه مناط در آنها وجود دارد كه از منظر اماميه از اعتبار شرعي برخوردار است.
بسياري از فقها تنقيح مناط را مترادف با الغاي خصوصيت دانسته اند؛ اما تفاوت اندكي بين آنها وجود دارد و آن اينكه در الغاي خصوصيت، علت حكم تعيين نمي شود و فرع به مجرد الغاي وجود افتراق، به اصل ملحق مي شود.
دستيابي به مناط حكم به واسطه ي شمّ فقاهت و گستره ي فكري فقيه، تناسب حكم و موضوع ، فهم دقيق عرفي، تبادر و عدم ظهور خصوصيت امكان پذير است. تنقيح مناط در فروعات و احكام فقهي غير عبادي كاربرد و اهميت بيشتري دارد به خصوص در احكامي كه جنبه ي اجتماعي دارند و تنظيم كننده ي روابط صحيح و عادلانه ميان افراد جامعه مي باشند و در نصوص از سابقه ي كمتري برخوردار هستند.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : اصفهان
- : اصفهان
- : النفيسه