بررسی انتقادی شواهد ودلایل روشنفکران معاصر درباب بشری بودن وحی

شناسه محتوا : 26633

1397/04/07

تعداد بازدید : 223

وحي در اديان ابراهيمي بويژه نزد مسلمين، مبناي اعتقادات، اساس احكام و معارف ديني است.قرآن وعهدين به عنوان عالي ترين و مهمترين تجلي وحي، نزد پيروان خود تقدس ويژه اي دارد.از اديان ابراهيمي، اديان وحياني نيز تعبير مي‌شود به اين معنا كه اين اديان اصالت خود از وحي گرفته و اين اعتقاد كه خداوند انسانهايي را برگزيده تا پيام خود را از طريق ايشان به مردم برساند امري مسلم تلقي مي‌شود. از اين رو حجيت محتواي قرآن وابسته به وحياني بودن و الهي بودن آن است و به تبع، بحث وحي سابقه‌اي طولاني و ريشه‌ دار طي قرون مختلف داشته و تطور مباحث و پرسش‌هاي پيرامون آن معمولاً متاثر از مباحث فكري هر دوره است. مخالفان از عصر رسالت همواره شبهه‌هايي را عليه قرآن مطرح كرده‌اند تا آن را بشري جلوه دهند. مخالفان عصر رسالت، پيامبر را به سحر، افترا و اسطوره‌گويي متهم مي‌كردند.در اين عصر نيز شبه روشنفكران، با طرح مصدر بودن تورات و انجيل براي قرآن و نيز لفظ و سخن حضرت محمد (صلي الله و عليه و آله و سلم) است، به تضعيف اين نص الهي مي‌پردازند، كه از جمله مي توان به مونتگمري وات، عبدالكريم سروش، نصرحامد ابوزيد را نام برد. كه وحي راتخيل ورويا،مكاشفه معنوي ،وحي طبيعي و..... مي دانند. آنان بانفي الهي بودن قرآن براي آن منشا بشري فرض نموده اندكه نتايج اين نظريات در فصول بررسي شده وانحرافات واشكالات آنها در تفسير وحي روشن مي شود كه ميتوان به عدم مصونيت وحي از خطا ،مغايرت باعصمت ، تعميم نبوت ،وجود تعارض در قرآن و.... اشاره نمود،اما تمام نظرات آنها برداشت‌هاي شخصي بدون استناد مي باشد. كه با ادله عقلي و نقلي به نقدآن پرداخته شده است. وحي حقيقتي است كه بدون ترديد نقش قابلي گيرنده وحي در آن انكار ناپذير بوده و نقش فاعلي پيامبر در جايگاه رسول در عوالم هستي و مباحث مربوط به انسان كامل خود را نشان مي‌دهد. پيامبر محتواي وحي را با جان خود دريافت نموده و بدون كم و كاست و آن گونه كه است ابلاغ مي نمايد.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : كلام اسلامي
  • : سيستان و بلوچستان
  • : زاهدان
  • : حضرت نرجس«س»