بررسي تطبيقي اختيار زوجه در طلاق در فقه اسلامي و يهوديت
در پاسخ به اينكه از منظر فقه مذاهب اسلامي و دين يهود چه عواملي موجبات اختيار زوجه در طلاق را فراهم ميآورد،خواهيم گفت: در فقه اماميه با استناد به آيات و روايات متعدد قاعدهي اوليه در مورد طلاق اين است كه اختيار آن به دست شوهر است، ليكن هرگاه دوام زناشويي براي زن مشقّت داشته باشد زن ميتواند به عنوان يك قاعدهي ثانوي از حاكم تقاضاي طلاق نمايد. حاكم دردرجه اول شوهر را به طلاق اجبار ميكند و اگر شوهر خودداري كند حاكم يا وكيل او زن را طلاق ميدهد آنچه در خصوص عسر و حرج زوجه در فقه اماميه گفته شد در برخي از مذاهب فقه عامه نيز به نوعي موجود است با اين تفاوت كه در اين مذاهب به جاي عسر و حرج از واژهي ضرر استفاده ميشود.در فقه يهود، اگرچه پيچيدگي شرايط طلاق و ابلاغ طلاق نامه به منظور حمايت زن در مقابل طلاق تعيين شده است، ولي اين حمايت نيز بسيار محدود بوده و بزرگترين ايراد اين است كه زنان حق اقدام به طلاق را ندارند و فقط در موارد ي مانند: عدم ايفاء وظيفه خاص زوجيت از طرف شوهر به عنوان عامل خاص و مستقل در طلاق براي زوجه و غايب مفقودالاثر شدن زوج و در مواردي كه شوهر از اداي حقوق واجبه زن همانند نفقه و ... خودداري نمايد و اجبار او هم ممكن نباشد، زوجه حق دارد تقاضاي طلاق خويش را مطرح سازد و آن را از حاكم شرع يا بت دين تقاضا نمايد.در فقه اماميه موجباتي وجود دارد، زن ميتواند با مراجعه به قاضي از او بخواهد كه طلاق وي را جاري نمايد اين موارد عبارتند از عجز و استنكاف زوج از پرداخت نفقه، غايب مفقودالاثر بودن زوج، عسر و حرج زوجه و اختيار زوجه در طلاق بر اساس توافق.
واژگان كليدي: بررسي تطبيقي، اختيار، طلاق، فقه اسلامي، فقه يهود، زوج، زوجه
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : تهران
- : تهران
- : كوثر