روابط شيعيان و عباسيان در دوران خلافت هارون عباسي
يكي از خلفاي مقتدر عصراول عباسيان، هارون الرشيد است ،كه درفاصله سالهاي170-193(ﻫ..ق)، حاكم بر جهان اسلام بود؛ دوراني كه ،علي رغم اتصاف به، نيرومندي، گسترش و شكوفايي عباسيان؛زماني است كه شيعه بار ديگر، به عنوان يك جريان پرقدرت و ريشهدار، در صحنه فرهنگي و سياسي مطرح؛و موجي از هراس در دستگاه خلافت پديد آورد ،به طوري كه حكومت وقت، ناچار به اتخاذ موضع در مقابل ايشان گرديد. چرا كه در اين زمان ،از سويي با گسترده شدن دامنه فشارها و جنايات بني عباس نسبت به علويان ،مصادف با تداوم نهضتهاي شيعيان زيدي مذهب، به رهبري دو تن از بزرگان تشيع،در نواحي ديلم و شمال آفريقا است؛ كه با پيروزي نهضت اخير، دولت ادريسيان، در اين منطقه تأسيس گرديد؛و از سوي ديگر به رغم فعاليت نحلههاي انحراف يافته از اسلام ناب، كه برخي منتسب به شيعه و برخي از اهل تسنن بودند، شيعيان امامي مذهب ،به ويژه رهبري آن، با شيوههاي مختلف به مقابله با اين نحلهها پرداختند و با اعمال سياست تقيه، علاوه بر تقويت و گسترش سازمان وكالت،با تدابير ويژه خويش،زمينه بلوغ فكري و سياسي آحاد مسلمين، به خصوص شيعيان را فراهم؛ وآنان را براي حفظ ايمانشان در برابر انحرافات فكري آن روز، ياري ميرساندند.همچنين، با وجود رنجها و محدوديت ها، هرگز، به كمترين سازشي با ستمگران زمان تن نداده و با خطمشي نفوذ در دستگاه خلافت و مبارزه منفي، زندگي را با تمام شكوه بر طاغوت زمان و عواملش تنگ نمودند؛ كه مسلماً اين تدابير و تداوم راهبردهاي رهبري الهي، توسط امام كاظم (عليه السّلام)و امام رضا(عليه السّلام) بود كه پايداري مذهب تشيّع ،دراين مقطع تاريخ را ،درپي داشت.
كليد واژه ها :
شيعيان ،عباسيان ،امام كاظم (عليه السّلام) ،امام رضا (عليه السّلام) ،هارون الرشيد .
- : سطح3
- : تاريخ اسلام
- : اصفهان
- : اصفهان
- : مجتهده امين