شیوه های مدارای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با مخالفان از دیدگاه قرآن
مدارا، گونه اي از سياست مصلحت جويانه است كه در تحكيم پايه هاي حكومت اسلامي نقش مؤثري ايفا كرده و پايه هاي روابط اجتماعي را مستحكم و امكان تفاهم و تبادل انساني را تقويت مي كند. اين شيوه، از مهمترين اصول اتخاذي سياستمداران در مقابل مخالفان است. پيامبر اسلام 9در دوران مكي و مدني با گروه هاي مختلفي همچون مومنان، منافقان، اهل كتاب و كفار مواجه بودند، و آن ها را به دين مبين اسلام دعوت مي نمود كه همه دعوت ها و اداعاهاي رسول اكرم9 آميخته با استدلال بوده زيرا رسالت، از طرف خدايي كه داراي حجت بالغه است، همراه با استدلال بالغ خواهد بودو امت اين رسول هم بايد از رحمت بالغه برخوردار باشند و خداي سبحان براي اين كه رسولش را اسوه اهل استدلال قرار دهد، به او ابلاغ كرد كه استدلال محض همه جا سودمند نمي باشد بلكه هم از راه استدلال و هم از راه موعظه ديگران را به حق دعوت كن و اين سه راه را فراسوي امتي قرار داد كه اسوه ي آن ها رسول اكرم9 مي باشد و آن حضرت طبق فرمان الهي گاهي با حكمت(برهان) و زماني با موعظت(خطابه) و گاهي هم با جدال احسن محاوره و احتجاج مي كرد و گاهي در حد برهان عقلي، و زماني در حد اعجاز فعلي و حسي، حجت را بر اصناف گوناگون تمام مي نمود و تعامل آن حضرت با اين گروه ها بر طبق اصول و معيارهايي بوده است كه از جمله مهمترين آنها, اصل مدار بود. حضرت در برخورد با گروههاي مذكور، اصل اوليه را بر مبناي رفق و مدارا بنا نهادند، وبه كارگيري آن را در رأس سياست خويش مي دانستند اما آنگاه كه اصول تغييرناپذير دين و اساس دعوت ايشان هدف قرار مي¬گرفت، صلابت و قاطعيت پيامبر نمودار مي¬گشت. از مهمترين آثار اين رفتار، ترويج دين اسلام، اتحاد و الفت بين مسلمانان و گرايش قلبي مخالفان به اسلام بوده است. رفتار ايشان همواره مبتني بر مدارا و شفقت و رحمت بود كه در برخي موارد با تغافل و چشم پوشي همراه مي شد و با هدف جذب مردم به سوي دين مبين اسلام صورت مي گرفت.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : سمنان
- : دامغان
- : فاطميه