مبانی عقلی ارتباط اخلاق و سیاست

شناسه محتوا : 23882

1395/09/30

تعداد بازدید : 276

چكيده از دير باز و از زمان يونان باستان،"رابطه اخلاق و سياست " مورد توجه انديشمندان بوده و در خصوص نحوه اين ارتباط اقوال متفاتي مطرح شده است.در انديشه اسلامي اين ارتباط از نوع ارتباط حد اكثري يا ابتناي سياست بر اخلاق مي باشد كه مباني عقلي آن در انديشه اسلامي شامل مباني معرفت شناسي ، هستي شناسي و انسان شناسي مي باشد. مباني معرفت شناسي ارتباط اخلاق و سياست كه شامل رابطه بايد و هست ، مفهوم و معيار ارزش ها و كليت قواعد اخلاقي مي باشد: گوياي اين مطلب است كه رابطه بايد و هست در فلسفه اسلامي بر مبناي يك رابطه حقيقي و استنتاجي است كه ملاك ارزشمدي عمل علاوه بر كالبد عمل نيت انجام آن را نيز در بر مي گيرد . همچنين در انديشه اسلامي قواعد كلي اخلاقي وجود دارند كه اين قواعد به اعتبار نيازهاي ثابت روحي و جسمي و كمال نهايي انسان ، ضروري و دايمي خواهند بود. در بيان مباني هستي شناسي ارتباط اخلاق و سياست مي توان گفت اين مباني شامل اصل غايتمندي زندگي بشر و اصل هدايت تكويني و تشريعي خدا نسبت به انسان مي باشد و بيانگر اصل علت غايي براي افعال خداوند و هدف آفرينش انسان مي باشد. متعلق هدايت تكويني همانا فعل خود هادي و متعلق هدايت تشريعي فعل مهتدي و گوياي اين مطلب است كه پرورش انسان كه يك موجود متفكر و مختار است بدون تشريع قانون و تنظيم برنامه علمي ممكن نمي¬باشد. در نهايت در بيان مباني انسان شناسي ارتباط اخلاق و سياست ؛‌ مباني انسان شناسي چون انواع و ابعاد نفس،تكامل و سعادت نفس ،خلود و جاودانگي آن و فطرت الهي انسان و ضرورت نياز به الگو مورد بررسي قرار گرفته و مشخص شده است كه نفس انسان داراي فطرت الهي بوده كه با توجه به بعد مجرد آن قابليت تكامل دارد و جاودانه خواهد ماند و با توجه به قابليت هاي تربيتي خود نيارمند الگويي تمام عيار در مسير هدايت مي باشد. واژگان كليدي: 1- اخلاق 2- سياست 3- سعادت 4- تكامل 5- غايت
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : فلسفه اسلامي
  • : تهران
  • : تهران
  • : حضرت‌فاطمه«س»