بررسي و نقد نظريه ي نمادين بودن زبان قرآن
اصطلاح زبان قرآن در قرن اخير در تداوم مباحث زبان دين مطرح شده است. مباحث مربوط به زبان قرآن و به ويژه نمادين دانستن آن، متأثر از نظريات برخي از فيلسوفان دين در باب زبان دين و زبان كتاب مقدس است كه هدف آنها بررسي تعارض «علم و دين» و توجيه ناپذيري برخي از مفاهيم ديني عهدين و ... بوده است. نظريه ي نمادين بودن زبان قرآن با رويكرد غير شناختاري، از غرب و با تبعيت از نظريات پال تيليش شكل گرفته است. پال تيليش زبان دين را غير معرفت بخش و غير واقع نما مي داند. به اين معنا كه تمام گزاره هاي ناظر به خداوند نمادين هستند. برخي روشنفكران مسلمان نيز از اين رويكرد پيروي كرده و زبان قرآن را نمادين و غير واقع نما دانسته اند. نگارنده در اين تحقيق ضمن شرح نظريه ي پال تيليش، آن را نقد مي كند و نتيجه مي گيرد كه تنها برخي گزاره هاي قرآن نمادين هستند آن هم با رويكردي معرفت بخش؛ چرا كه علاوه بر اشكال هاي وارد شده بر نظريه ي تيليش، هدف ارسال رسل و انزال كتب هدايت همگاني است و اين امر محقق نمي شود مگر اينكه عموم مردم توان فهم سخن خداوند را داشته باشند و نمادين دانستن زبان قرآن امكان فهم همگاني آن را سلب مي كند و منكر واقعي بودن گزاره هاي قرآن ميشود. اگر سره از ناسره تشخيص داده نشود ميتواند آثار سويي به همراه داشته باشد و تفاسير نابجايي را به جامعه ارايه كند. اين مسئله ضرورت پرداختن به اين نظريه را دو چندان مي كند. در خصوص زبان نمادين تحقيقاتي انجام گرفته، اما جامعيت ندارند. در اين تحقيق به روش كتابخانه اي و نيز با تكيه بر ديدگاه تيليش، سعي شده، تا نگاه جامعي از آن ارائه گردد.
- : سطح3
- : تفسير و علوم قرآن
- : خوزستان
- : بندرامام خميني
- : امامخميني«ره»