جايگاه ارتكاز در اصول و فقه اماميه و تفاوت آن با عرف و سيره متشرعه
نقش ادله در تخريج احكام شرعي ونيازهاي روزافزون جامعه به آن وپديد آمدن مسائل مستحدثه موجب شده است كه گستره فقه و اصول متناسب با مباني اسلام جايگاه كاربردي خويش را ظاهر سازد.بنابراين واژه ارتكاز بهعنوان دليل نزد اصوليان معاصر رايج شده و با توجه به اينكه استنباط حكم بدون دريافت جايگاه حقيقي ارتكاز عقلاء ،عادات مردم وعرف رايج و متداول در ميان متن جامعهاي كه حكم در آن اجراء ميشود ،كامل نخواهد بود.از اينرو فقهاء در بسياري از موارد ارتكاز را بهعنوان دليل براي تبين نوع حكم شرعي (وجوب،حرمت و...)به كار بردهاند
ارتكاز در اصطلاح به معناي درك ناخودآگاه نسبت به اطلاعاتي است كه در عمق ذهن افراد نفوذ ورسوخ كرده است در واقع به معناي امري است كه در وراي ذهن افراد وجود دارد، بهطوري كه اگر فردي به ذهنيت خود مراجعه كند مسئله را مييابد.در حاليكه عرف جنبه ذهني ندارد وناظر به عملكرد وفعل افراد است كه در موارد مختلف مورد مشاهده قرار ميگيرد.و همچنين سيره متشرعه جنبه عملكردي و فعلي در متن جامعه دارد و از نظر شكلي ممكن است با ارتكاز تطبيق پيدا نكند و عرف متشرعه آن را نپذيرد.كما اينكه ممكن است اين دو در برخي از موارد با هم تطبيق پيدا كنند به طوري كه چيزي، هم در ذهن عموم مردم رسوخ يابد و هم قابليت پذيرش براي اهل شرع را دارا باشد.
رساله حاضر كه با رويكردي توصيفي- تحليلي به نگارش در آمده است از مهمترين دستاوردهاي آن اين است كه علاوه بر سيره و عرف ارتكاز نيز يكي از مواردي است، كه در جهت استنباط احكام و حل بسياري از مسائل مستحدثه مورد استناد قرار ميگيرد.و ديگر اينكه منشاء ارتكاز در كلام فقهاء براساس حالات سابقه، عادات،خلق وخوي مردم متفاوت ميباشد.
- : سطح3
- : فقه و اصول
- : قم
- : قم
- : مركز آموزشهاي غيرحضوري