جناب آقای محسن برقی کار در ابتدای این نشست گفت: علوم از نظر اعتبار به سه دسته تقسیم می شوند،اول اسلوب و روش مثل تجربی و غیر تجربی، دوم بر اساس غایت و هدف، مثل مادی و معنوی و یا فردی و اجتماعی، سوم بر اساس موضوع.
وی افزود: در بحث روش، علومی که بر اساس تجربه بدست می آیند تقریبا در علوم قرآنی کمترین کاربرد را دارد. پس علوم تجربی مثل باستان شناسی در علوم قرآنی کاربردش حداقلی می باشد. پس کاربرد ما بیشتر در علوم غیر تجربی است. علم تفسیر علمی که روشش عقل محض باشد نیست و همچنین علمی که نقلی محض باشد، نیز نیست. اما در مورد علوم شهودی که بالاترین درجه اش وحی و پایین ترین درجه اش عرفان است باید بگوییم که این علم نیز بطور محض در تفسیر وجود ندارد. پس عقل، نقل و شهود هر سه را در علم تفسیر استفاده می کنیم ولی به طور محض نیست.
استاد مرکز تخصصی گفت: علوم ابداعی، علومی هستند که یک نوع ذوق در آن بکار رفته است مثل خطاطی و نقاشی و ... . در قرآن نیز علوم ابداعی بکار رفته است ولی بطور محض نیست.
وی افزود: حال سؤال پیش می آید که آیا ما رشته تفسیر را برای غایت مادی می خوانیم یا معنوی؟ بر اساس سلایق فردی سراغ این رشته آمده ایم یا بر اساس سلایق اجتماعی؟ باید در پاسخ بگوییم به طور محض چنین چیزی متصور نیست و ما در رشته تفسیر با عقل و نقل و مادی و معنوی و ... سر و کار داریم و علم جامع است در واقع علمی که برای رسیدن به نتیجه آن، باید روش های متعدد را بکار برد، سخت ترین علم است. لذا کسی که وارد علم تفسیر می شود باید مقدمات علوم مختلف را آموخته باشد.
جناب آقای برقی کار در پایان این جلسه اضافه کرد: ما وقتی وارد یک علم می شویم ابتدا باید با لغت آن علم آشنا شویم. مسلماً هر چه لغت ما به صدر اسلام و عصر نزول نزدیک تر باشد، بهتر است. در این راستا از کتب مورد نیاز یک پژوهشگر در زمینه تفسیر، العین، قاموس و المحیط می باشند. هم چنین اللغة و مقاییس اللغة نیز از لغت های مشهور عربند.