به نام خدا
جلسه دفاع از پایان نامه سرکار خانم خديجه پورذوالفقاربا عنوان "واكاوي مفاهيم انسان شناسانه فطرت، نفس، شاكله و نقش آن در تربيت انسان با تأكيد بر تفسير الميزان" با راهنمایی سرکار خانم فاطمه پورمهدي اميري و با داوری حجنا بآقای دکتر مرتضی عبدی در تاریخ 1403/10/6 با گکسب نمره عالی در مدرسه حضرت خدیجه س بابل برگزار گرید.
در دیدگاه علامه طباطبایی، مفاهیم انسانشناسانه مانند فطرت، نفس و شاکله از اهمیت بسیاری برخوردارند و تأثیر چشمگیری بر تربیت انسان دارند. 1-فطرت به عنوان ذات و طبیعت اصلی انسان، نقش بسیار مهمی در تربیت انسان دارد. فطرت به عنوان یک قدرت ذاتی و الهی در انسان وجود دارد که او را به سوی خوبی، حقیقت و کمال هدایت میکند. تربیت باید بر پایه فطرت انسان صورت گیرد و به نحوی باشد که فطرت او را تقویت کرده و به سوی کمال روحانی هدایت کند. 2-نفس در دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان بخشی از وجود انسان است که شامل جوانب روحانی و جسمانی انسان میشود.نفس معروف به نفس عقلانی و نفس شهوانی است. تربیت نفس در دیدگاه علامه طباطبایی به معنای کنترل و هدایت نفس شهوانی و تقویت نفس عقلانی است. تربیت نفس به منظور تعادل و هماهنگی بین جوانب مختلف نفس و تحقق کمال انسان صورت میگیرد.3-شاکله به معنای الگو، قالب یا نمونهای است که برای انسان قابل تقلید و پیروی است. در دیدگاه علامه طباطبایی، شاکلههای الهی و پیامبران الهی به عنوان الگوهای تربیت انسان معرفی میشوند.تربیت انسان بر پایه شاکلههای الهی و پیروان الهی صورت میگیرد و هدف آن تقلید از این شاکلهها و دستیابی به کمالات روحانی است. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی با مطالعه و بررسی آیات و کتب مربوطه به این نتیجه دست یافت که:در دیدگاه علامه طباطبایی، فطرت، نفس و شاکله به عنوان مفاهیم اصلی انسانشناسانه، نقش بسیار مهمی در تعریف و تربیت انسان دارند و تأثیر چشمگیری بر رشد و تکامل انسان دارند.در رویکرداخلاقی،تربیتی علامه طباطبائی،مبانی انسانشناسی و خداشناسی از هم جدا نیست بلکه با تأکید بر مبداء قوای نفسانی و نقش آن در کیفیت صدوراعمال اخلاقی می پردازد.او این رویکردرابه عنوان « اخلاق توحیدی» معرفی کرده وآن را کاملترین رویکرداخلاقی نسبت به مکاتب اخلاقی پیش از اسلام میداند.دراین رویکرد، تمامی مفاهیم فطرت ، نفس و شاکله که در مفهومی به نام «اعتدال» خلاصه میشود؛ راه رسیدن به تربیت اخلاقی ورهایی از رذائل رااعتدالبخشی به قوای درونی نفس و قوای بیرونی شاکله میداند.همچنین،بابهرهگیری از معارف قرآن، او به تبیین رویکرد اخلاقی توحیدی میپردازد.