دکتر کلاهدوزان در جلسه دوم کارگاه خود مباحث را با ترس از مرگ،آغاز کرد. وی بیان کرد مرگو ترس از آن ریشه در تصورات نادرستی دارد که از کودکی در ذهن ما شکل میگیرد. مواجهه با مرگ عزیزان و ناشناخته بودن آنچه پس از آن رخ میدهد، اضطرابی عمیق و پایدار در ما ایجاد میکند. بزرگسالی نیز با تلاش برای فراموش کردن مرگ همراه است و از طریق مکانیسمهای دفاعی، از واقعیت آن روگردانیم. این اجتناب، ریشه در تفکرات ناهوشیار و باورهای نادرست درباره مرگ دارد. در مقابل، حیوانات غریزهای قوی برای پذیرش مرگ دارند و این در تضاد با پیچیدگیهای ذهنی انسان است.
فلاسفه از گذشته تاکنون به دنبال راهکاری برای غلبه بر ترس از مرگ بودهاند. رواقیون، با تاکید بر خرد و پذیرش واقعیت، راهکاری عملی ارائه میدهند. آنها معتقدند با تمرکز بر لحظه حال و پذیرش فانی بودن همه چیز، میتوانیم از ترس مرگ رها شویم. همچنین، رواقیون توصیه میکنند به جای دلبستگی به مادیات، به دنبال معنا و هدف در زندگی باشیم. مسیحیت نیز به دنبال پاسخ به پرسشهای بنیادین انسان درباره زندگی و مرگ است و بر اهمیت زندگی اخلاقی تاکید دارد. هر دو فلسفه به انسان کمک میکنند تا معنایی برای زندگی خود بیابند، اما تفاوتهای اساسی در نحوه نگریستن آنها به مرگ، رستگاری و نقش خدا وجود دارد.