اشاره
در حوزهی پژوهشهای اسلامی باید به چه نکاتی دقت داشت؟
حقیقت این است که ما غیر از معارف اندکی که زیر بنای معارف فکری ماست، دستیابی به حقیقت بقیهی معارف بشری و الهی، نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. اگر شما در معارف الهی مشاهده کنید - اعم از اعتقادات یا اخلاقیات و مباحث اخلاقی یا مباحثی که مربوط به افعال انسان است یا زمینههای دیگر- چنانچه بخواهیم به حقایق الهی، آنچنان که هست، دست پیدا کنم، نیاز به پژوهش داریم. به استثنای یک سری ضروریات که دستیابی به آنها و کم و کیف آنها هم نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. ولی حالا، چنانچه آن ضروریات را کنار بگذاریم بقیهی امور نیاز به تحقیق و پژوهش دارد؛ در مسائل اجتماعی و مباحث روانی و فلسفی هم نیاز به پژوهش خاص خودش را دارد. بدون پژوهش، حقایق و قوانین دست یافتنی نیست. البته متناسب با موضوعات و متناسب با روشها، پژوهشها متفاوت هستند. بعضی از پژوهشها صرفاً عقلی هستند مثل پژوهشهایی که مربوط به ریاضی است یا پژوهشهایی که مربوط به فلسفه است. بعضی هم عقلی و نقلی است مثل پژوهشهای کلامی. برخی دیگر پژوهشهای میدانی و آماری است، مثل تحقیقات اجتماعی و تاریخ. برخی هم تجربیِ صرف است. حالا از نظر نوع آزمایش، بین روشهای تحقیقی که مربوط به دستیابی به مسائل فقهی است، باز تحقیق خودش را نياز دارد. خلاصه بدون تحقیق ما نمیتوانیم به قوانین دسترسی پیدا کنیم. نمیتوانیم به دادههای علمی و به دادههای فلسفی دست پیدا کنیم یا به مسائل فقهی برسیم و آنها را حل کنیم. هر کدام پژوهش مخصوص خود را میطلبد و این باید مد نظر ما باشد؛ یعنی ما نباید به طور ذهنی صرف و با حدث و گمان و خویش باوری با مسائل اجتماعی برخورد کنیم. گاهی مواقع ـ مثلا در مسائل اجتماعی ـ یک مسأله اتفاق میافتد. خوب 6 یا 7 پدیده را برخی کنار هم میگذارند و طرح کلی به آن میدهند و این را به عنوان دادهی علمی تلقی میکنند، در حالی که آن سازوکار خودش را میطلبد تا انسان بتواند علت رخداد یک مسألهی اجتماعی را به دست آورد. اگر ما توانستیم خود این مسألهی اجتماعی و علل و عوامل آن را درست درک کنیم، به راحتی میتوانیم راه حلهای این مشکل و این بحران هم را به دست آوریم و با آن برخورد شایستهای داشته باشیم. اما اگر از هر چه برخوردار میگردیم به صورت سطحی در مقام عمل بر آییم، تنها گرهی را بر گرهها میافزایيم. مسائل فکری هم به همین ترتیب است.
پژوهشگری بود که یک بار من به ایشان گفتم که شما خوب است که با قرآن هم کار میکنید؛ بسیار ارزشمند است، ولی اولاً شما آیه را که مطرح میکنید و مثلا ده برداشت از آن مینمایید همهی اینها ظاهر قرآن را میرساند در حالی که بعضی از این برداشتها از باب دلالت اشاره است، این طور نیست که اعتباری داشته باشد مگر اینکه ضوابطی پشتوانهی آن باشد. بعضی از باب دلالت تنبیه است. دوم اینکه شما بر پایهی استفادهای که از یک آیه کردید میگویید این را قرآن میگوید؛ این را اسلام میگوید. یعنی شما با عنوان نظر اسلام در واقع این مطلب را مطرح میکنید. همین جا به نکتهای که استاد بزرگوار آیت الله جوادی فرمودهاند اشاره میکنم. ایشان میگفتند که اگر ما یک آیه را ملاحظه بکنیم و با توجه به صدر و ذیل و سیاق و نیز بر اساس قوانین اصولی و مفاد آیه را به دست بیاوریم تازه رسیدیم به فهم ظاهری از آیه. آن موقع میتوانیم آیات دیگر را هم ببینیم، آیاتی که به نحوی در این زمینه است. آنها را ببینیم برخی از آنها مبین و بعضی مفسر و بعضی مخصص است. اگر آن آیات را هم در ارتباط با این آیه ببینم آیاتی که از جهات مختلف میتواند ارتباط پیدا کند -که حالا نمیخواهم موارد آن را عرض کنم که چه ارتباطهایی میتواند داشته باشد- تازه به دست آوردهایم که از قرآن این استفاده میشود و تازه به ثقل اکبر دست یافتهایم. حالا باید ببینیم روایاتی که ذیل این آیه است، چیست. اگر ما اینها را کنار هم گذاشتیم و بالاخره در مجموع توانستیم یک نتیجهی درست بگیریم، آن گاه میتوانیم ادعا بکنیم که این را اسلام میگوید والا اینکه ما یک برداشت از این آیه، یا از آیات مختلف بکنیم یا صرفا از روایات برداشت کنیم نمیتوان ادعا کرد که آنچه به آن دست یافتهایم نظر اسلام است. لذا باید بسیار دقت شود. دقیقاً اگر ما بخواهیم یک مطلب را به دست بیاوریم و پای اسلام بگذاریم، اولاً باید موضوع شناسی کنیم و بعد هم ببینیم که متناسب با این موضوع، چه آیاتی داریم. بعد روایاتش را ببینیم بعد نسبت آیه و روایات را ببینیم سپس آیات و روایاتی را که متناسب با اینهاست بررسی کنیم. البته این تنها اختصاص به اینجا ندارد؛ هر معرفتی از معارف الهی را که انسان بخواهد به دست بیاورد، راهش همین است لذا اگر ما بخواهیم با بصیرت عمل کنیم و در هر زمینه با یک بینش صحیح با مسایل برخورد کنیم، باید پژوهش داشته باشیم. بدون روش تحقیق نمیتوان تحقیق کرد خصوصاً امروزه که پژوهش، چارچوب و حساب پیدا کرده است.
روش تحقیق در این میان چه نقشی دارد؟
این نکته بسیار مهم است که در هر حوزه، روش تحقیق باید متناسب با خودش باشد. به عنوان مثال در مباحث فلسفی، فلسفه به عرفان نرود. از فلسفه به کلام نرود. زیرا مباحث کلامی، عقلی و نقلی است و روش خاص خودش را دارد. جامعه شناسی یک نوع روش تحقیق را میطلبد، روان شناسی یک نوع روش دیگر را میطلبد، تاریخ نوع دیگری و... هر زمینهای را که شما ملاحظه کنید روش تحقیق خودش را میخواهد لذا باید توجه داشته باشیم تحقیقی که میخواهیم انجام دهیم با یک روش باشد. اگر میخواهیم پژوهشی را شروع کنیم حتماً باید روش تحقیقی متناسب با آن رشتهی مورد تحقیق انتخاب کنیم.
نکته دیگر اینکه، گاهی مواقع ما خودمان هم غافل هستیم که اتفاقاً غربیها روی آن تکیه میکنند و تکیهی خوبی هم هست. اگر انسان بخواهد تحقیق کند پس از رعایت این نکته باید شروع کند که در مورد آن موضوع، کار علمی، تدریس یا آموزش داشته باشد. این خیلی مهم است. به عبارتی دیگر، پژوهشگر باید در زمینهی مورد نظر و حواشی آن مثلاً پنج سال، ده سال کار کرده باشد و سؤالی ده سال ذهن او را درگیر کرده به تدریج مطالعاتی انجام داده باشد و فیش برداریهایی کرده و بالأخره ظرفیت علمی آن موضوع را کسب نموده باشد و بعد وارد تحقیق شود. این بهترین چیزی است که گفتیم در کشور ما مورد غفلت قرار گرفته است که حتی در حوزه هم همین طور است. یعنی باید پژوهشگر، نیمی از راه را رفته باشد و موضوع برایش جزیی شده باشد و اکنون باز میخواهد آن را ریزتر کند. اما اینکه پژوهشگر، منابعی را به دست بیاورد و یک مطالعهی اجمالی و یک فیش برداری اجمالی در برنامه داشته باشد و یک طرح تحقیق تهیه کند، برای ورود در پژوهش آن موضوع کافی نیست. پژوهشگری که نمیداند سر و ته مطلب کجاست و به کجا ختم میشود و اصلآ نمیداند از او بر میآید یا نه؟ ابزار کار را برای ادامهی کار دارد یا نه؟ نمیتواند این تحقیق را انجام دهد. لذا از چیزهای مهمی که در باب تحقیق، باید پژوهشگران به طور جدی به آن اهمیت دهند، این است که اولاً دانش پژوهش موضوعیای را فرا بگیرند که در آن موضوع درس دیده شده باشد و ترجیهاً تدریس هم در آن موضوع داشته، کار کرده، مقالهای در آن موضوع تهیه کرده باشد و ذهنش به شکلی درگیر در آن موضوع باشد. نه اینکه ابتدای به ساکن از موضوعی خوشش بیاید و در آن موضوع کار کند. پروپوزالی که تهیه میشود باید خط به خط، منبع داشته باشد و دقیق باشد. بداند ضرورت و هدفش در این موضوعی که کار میکند، چیست. باید بداند قبل از او چند نفر در این موضوع کار کردهاند و مقاله و رساله نوشتهاند. باید اینها را بداند. باید بداند کسی که پیشتر به این موضوع پرداخته، چرا قانع نشده؟ نقاط ضعف چه بوده و او چگونه میخواهد این نقاط ضعف را جبران کند و در پایان به یک نتیجهی حساب شده برسد. ما باید این موضوع را جدی بگیریم.
وظیفهی مسؤولین در این فرآیند چیست؟
ما یا نباید این سفره را پهن کنیم و یا اگر سفره را پهن کردیم ابزار لازم را هم باید داشته باشیم. محققینش را داشته باشیم. اگر نداشته باشیم بیخود سرمایهای به کار گرفته شده بدون اینکه نتیجهی لازم را بدهد. باید ناظر و مشاور این گونه کار موجود باشند و وقت بگذارند. این وضعیتی که ما الآن با آن مواجه هستیم مطلوب نیست و ناظر و مشاور ما آن طور که باید، نیستند و ارزیابیها به نحو دقیق و مطلوب انجام نمیشود، ارزش گذاریها باید حساب شده باشد.
ما واقعاً باید ابزار لازم را در این کار به دست بیاوریم. الآن بحمدالله امکانات خوبی در حوزه و غیرحوزه وجود دارد. همین دفتر همکاری حوزه و دانشگاه یکی از این موارد است. ما یک سری نقاط قوتی داریم که آنها ندارند و یک سری نقاط خوبی هم آنها دارند که ما باید بگیریم و از آنها استفاده کنیم. این کار با شعار، درست نمیشود. اینکه ما خیال بکنیم یک دانشجو برود حجرهی یک طلبه، یا آنها به دانشگاه بیایند یا درس معارفی برای آنها گذاشته بشود، دیگر کار تمام است. اینها خوب است اما کافی نیست. نمیخواهم عرض کنم اینها ارزش ندارند، اینها ارزش دارند برای اینکه راه باز بشود. اینها کار خوبی است و این ارتباطها هم باید باشد ولی یکی این است که این علوم و دانشمندان که هستند مسائلشان را به هم منتقل کنند.
نکته دیگر برنامه پژوهشی است. باید هدف گذاری شود که دورههای آموزشی، اصالتاً چند درصد برای تبلیغ است و چه درصدی برای پژوهش. باید دورههای مربوط به سطوح 2 و 3 را با گزینش حساب شده جهت دهی کنیم. این جور نباشد که صرفاً بر اساس آمار باشد که مثلاً در سطح 3 این تعداد دانشپژوه جذب شود، نه. اگر بیست طلبهی مستعد باشد، بیشتر برای ما کارآیی دارد اما اگر صد طلبه گرفتیم که بیست نفر زبده در بین آنها باشد آنها ضایع میشوند چون این کلاس همگون نیست. نباید این گونه باشد.
باید امکانات ویژهای را اختصاص به پژوهشگران بدهیم. امروزه پژوهش، وضعیت دیگری دارد، ادبیات دیگری دارد و امکانات دیگری را میطلبد. اگر محقق بداند از امکانات لازم برخوردار است، چندین کتابخانه در اختیار دارد، همین الان میتواند با همهی مجامع علمی ارتباط برقرار بکند، میتواند کارهای علمی را ببیند، میتواند مبادلهی علمی داشته باشد، موفق خواهد بود. با امکانات موجود خیلی کارها میشود کرد. باید به کسانی که ظرفیت و زمینهی پژوهش دارند ارج بنهیم. نباید ارتباط نیروهای ستادی با صفی که کار انجام میدهند به گونهی ارتباط آقا و غیر آقا باشد. آنها باید بدانند نیروهای ستاد خدمتگزار نیروهای صف هستند. نیروهای صف دارند کار پژوهش انجام میدهند و تشکیلات ستادی، همه در خدمت آنها باشد، یعنی ما باید اولویت را به صف بدهیم. چون از تشکیلات اداری بیاطلاع نیستم عرض میکنم که گاه هرچه افراد به ستاد نزدیکتر میشوند احیاناً امتیازات بیشتری دارند.
بعد اینکه با چارچوب پیش برویم تا وقتی که به افراد مدرک میدهیم بر اساس همکارهای علمی و کارهای پژوهشی باشد. اینکه در دانشگاهها ملاحظه میکنیم میگویند فرض کنید دانشجویی ترم دوم کارشناسی ارشد است. او باید به این فکر باشد که موضوع بگیرد، آن هم موضوعی در زمینههای خاص مربوط به رشتهی خودش یا اینکه فکر کند حالا دو سه ترم فرصت دارد. ضرورت آن چیست؟ این است که درگیر آن موضوع بشود. باید کار کند تا ببیند در حیطهی این موضوع چه مسائلی هست، چه منابعی هست، چه پایاننامههایی هست و چه مقالاتی وجود دارد. کار شده یا نشده؛ اگر کار شده کافی بوده یا نه؟ اگر کافی نبوده من آن را دنبال کنم.
در مورد اخلاق پژوهش هم توضیح بقرمایید.
فرض کنیم شما تجارب خاصی در زمینهای دارید، اما متأسفانه برخی حاضر نیستند تجارب شما را منتقل کنند. تجارب شما را میگیرند و به روی خود هم نمیآورند که این تجارب را از شما دریافت کردهاند. این کار درستی نیست، کار علمی نیست، نحوهی برخورد علمی با مسائل نیست.
وضعیت پژوهش در حوزههای علمیهی خواهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما در حالی مدیریت حوزههای علمیهي خواهران را تشکیل دادیم که بیش از دویست مدرسه در سراسر کشور تأسیس شده بود. مدارسی بود با برنامههای متعدد و شیوههای آموزشیای که عمدتاً این شیوهها و برنامهها کمتر به نتیجهی واضح میرسید. شورای عالی حوزه اولا نظام آموزشی رایج را تغییر داد و یک نظام آموزشی متناسب برای خواهران بر اساس نظام پیوسته مقاطع ایجاد کرد که اهداف کاملاً مشخصی داشت. بنده اینجا باصراحت عرض کنم ما نتوانستیم آن مسؤولیت و رسالتی را که به عهدهی حوزهي علمیهی برادران هست در حفظ کیمیای گرانسنگ تشیع با آن عمق وگسترهای که دارد، ایفا کنیم. البته بخشی از مأموریتها ممکن است مشترک بین حوزههای علمیهی خواهران و برادران باشد. مسحتضر هستید که بسیاری از کتبی که الآن در حوزهی علمیه تدریس میشود، اساساً برای تدریس نوشته نشده و طبیعی است که ویژگی یک کتاب واجد الشرایط را نداشته باشد. اولین مأموریت این بود که معاونت پژوهشی ما داشت و بحمدالله با تلاش شبانه روزی، نمرهي قابل قبولی را باید در این مأموریت به آنها بدهیم. تألیف و تعلیم بیش از 80 عنوان کتاب درسی در 196عنوان مربوط به دورهی عمومی حاصل تلاش این عزیزان بود.
برای سطح سه، رشتههای متعددی توسط شورای گسترش تصویب شد که عبارتند از رشتهی تاریخ، فلسفه، کلام، تفسیر و فقه و اصول. الان رشتهی مطالعات زنان و رشتهی اخلاق نیز در جریان تصویب است. بازخوردارهایی داشته است که طبیعی است که بخشی سنگینی از کار متوجه تألیف کتب مناسب برای این مقاطع باشد چون پیش نیازهایی که این کتب در مقطع قبلی داشتند حتما باید مدنظر قرار میگرفت و در کتابها اعمال میشد. این کار سنگین را معاونت پژوهش حوزههای علمیهی خواهران به عهده گرفته که ان شاءالله تعالی به کمک پژوهشگران و اساتید فن، بتوانیم در این مقطع به این وظیفه به خوبی عمل بکنیم و ما منتظریم که ان شاءالله تعالی شورای عالی حوزه از طریق شورای گسترش، نظام آموزشی سطح چهار را هم به تصویب برسانیم. طبیعی است خواهرانی که در این سطح آموزش ببینند بتوانند ان شاءالله تعالی در عرصهی آموزش عالی حضور پیدا کنند. این یک بخش کار است که در این معاونت انجام شده است. ما در نظام آموزشی آشنایی با روش تحقیق پایانی را داریم که در حوزههای خواهران اگر چه در مقطع سطح دووجود دارد اما در حوزهی برادران این را نداریم. که انصافا گام مؤثری در تربیت پژوهشگر است.
نکتهای که در حوزههای علمیهی خواهران میشود از آن به عنوان یک امتیاز مورد توجه قرار داد انگیزههای جدیای است که وجود دارد. ما انگیزههای بسیار بالایی داریم که این انگیزهها اگر با مایههای علمی و آشنایی به شیوههای جدید و نوین مندرج بشود نتیجهی کار در حوزههای خواهران بسیار بالا خواهد بود. من امیدوار هستم که به کمک همهی سروران محترمی که در قسمتهای مختلف داریم و همکاری میکنند و اشراف دارم چه بر امر حوزهی خواهران و محققین و پژوهشگران و چه اساتید، بتوانیم این حرکت را به یک سامان برسانیم. من چون در حوزهی برادران انجام وظیفه میکنم باید اینجا این نکته را عرض کنم که آشنایی با محدودهی پژوهش به شکل قالبی نه در عمق و محتوا، در حوزههای علمیهی خواهران، سازمانیتر صورت میگیرد. معاونان پژوهش تقریباّ بیش از شش سال است که در حوزههای علمیهی خواهران فعالند ولی متأسفانه ما در مدارس علمیهی برادران هنوز کمتر از بیست مدرسه داریم که معاونت پژوهش داشته باشند. ان شاء الله این نکته که به عنوان یک امتیاز کار محسوب میشود و به نتیجه رسیده است، با هدایت شورای عالی حوزه و سرمایه گذاری ویژه برای این کار، در حوزهی علمیهی برادران هم صورت گیرد.
بهر حال باید توجه به ظرفیتها داشته باشیم. باید با شناخت ظرفیتها و تهیهی امکانات، برای رفع خلأهای موجود، شاهد انجام تحقیق در رتبهی بالاتری باشیم و بتوانیم دین خودمان را نسبت به خون شهدا و تلاشهایی که ایثارگران کردند ایفا کنیم.
سوتیترها
ـ اگر ما یک آیه را ملاحظه بکنیم و با توجه به صدر و ذیل و سیاق و نیز بر اساس قوانین اصولی و مفاد آیه را به دست بیاوریم تازه رسیدهایم به فهم ظاهری از آیه
ـ اگر ما بخواهیم با بصیرت عمل کنیم و در هر زمینه با یک بینش صحیح با مسایل برخورد کنیم، باید پژوهش داشته باشیم بدون روش تحقیق نمیتوان تحقیق کرد