چکیده نظر ارائه دهنده یا صاحب نظر یکم کرسی:
در ابتدای بحث آقای دهقان به بیان سه دسته از معانی واژه خمار پرداخته و گفت: بررسی معنای خمار در زبان عربی، محاورات، ضرب المثل ها و کنایه ها از جمله امور زبانی است. بررسی این واژه از جنبه اخلاقی یا از جهت بهداشت و جلوگیری از اذیت حرارت آفتاب، امر اجتماعی و بررسی آن از جهت ویژگی و اندازه های مختلفش جزء ویژگی های عینی خمار است. که در این جلسه به معناشناسی این واژه با توجه به این سه امر پرداخته می شود.
ایشان رجوع به لغت نامه ها را تنها یکی از راههای فهم معنای لغوی واژه های آن زمان دانسته و گفت: فرد لغوی آن زمان وقتی به معنای خمار می رسد به دلیل واضح بودن معنای این واژه نیازی نمی بیند که معنایش را بیان کند.
وی در ادامه در بررسی استعمالات واژه خمار به دلیل شکل گرفتن واژه های جدید از اشتقاق ماده در هیئت، بررسی ماده و هیئت این واژه را لازم می داند.
استاد دهقان بحث دیگر برای فهم دقیق تر حوزه های معنایی را بحث با هم آیی دانسته و بیان کرد: با هم آیی یعنی همراهی واژه ای با واژه دیگر در محور هم نشینی که وقتی پر بسامدواژه هایی کنار هم قرار بگیرد اتفاقی نیست. احتمال دارد که یک مسئله یا معنایی یا مسئله متنی یا فرا متنی وجود داشته باشد. یکی از راه هایی که می توان معنای خمار را در زبان آنها فهمید بررسی باهم آیی است که مهم ترین آن با هم آیی «وضع» و «خمار» است.
وی بحث دیگر در بررسی زبانی را کاربرد خمار در ضرب المثل ها و کنایه های عربی دانسته و اظهار داشت: الاَبان در ضرب المثل «الاَبان لا تعلّم الخمره » زن میانسالی است که امور مربوط به خانه داری را بلد است و نیاز به تعلیم ندارد. با توجه به عدم نیاز زن میانسال به تعلیم خمره می توان گفت خمار پارچه ای نبود که روی سر گذاشته شود و پوشانندگی نداشته باشد بلکه خمار تعلیم لازم داشت و دختر باید برای بستن خمار تعلیم می دید؛ دوم این که اگر خمار یک امر در واقع معمولی بود که گاهی بود و گاهی نبود در ضرب المثل چنین جایگاهی نداشت.
ایشان در ادامه به فرق معنای اجتماعی با معنای زبانی پرداخته و گفت: در معنای زبانی دال و مدلول وجود دارد دال واژه ها هستند و مدلول معنای بین الاذهانی در زبان ( مجموعه موجد بین الاذهانی در یک فرهنگ) است. اما در معنای اجتماعی همان نظام دلالی وجود دارد اما دال ، واژه نیست بلکه پدیده خارجی است.
استاد دهقان در پایان گفت: بررسی معنای اجتماعی خمار یعنی آن زمان واژه خمار در جهان اجتماعی عرب بر چه مدلولی دلالت داشته است مد نظر بنده می باشد.
چکیده نظر ناقد( ناقدان) یا صاحب نظر دوم کرسی:
در ادامه دکتر طیب حسینی گفت: در بحث مشتقات دو واژه مشتق« اخمره المرئه » در باب افعال با فاعل المرئه یعنی کان لها خمر یعنی زن دارای خمار است و « اخمره الجاریه» یعنی دختر به سنی رسیده است که باید خمار بپوشد را ذکر نکردند.
وی در ادامه واژه مشتق «خمره المرئه راسها بالخمار » را نیز از واژه های اشتقاقی دانست که می توانست نماینده فرهنگ صدر اسلام باشد.
ایشان از دیگر مشتقات واژه خمار را « الخمار من الناس و خمارهم» دانسته و بیان کرد: «الخمار من الناس» به گروه زیادی از مردم که در جایی باشند می گویند در حالی که کاربرد عرب اینگونه است که «دخل فلان فی خمارالناس» یعنی فلانی وارد کثرت جمعیت شد و این با بحث پوشش ارتباط دارد.
وی در ادامه بیان کرد: در بحث معنای فرهنگی ارائه کننده با استناد به ضرب المثل های متعدد و روایات مختلف همتشان بر این بود که کلمه خمار در عصر نزول و حتی دوره جاهلیت، پوشش و پوشانده شدن تمام موی سر زن را شامل می شود
اما به نظر می آید با بررسی بعضی روایاتاسلامی،خمار صدر اسلام یک مسئله فرهنگی بوده و نشان دهنده این است که زن حریم داشته و آزاد و با شخصیت است. اما از مستندات مورد نظر این مطلب که مقداری موی زن بیرون باشد یا نه؟ یا این که خمار یعنی همه مو را بپوشاند یا نه؟ بدست نمی آید.
دکتر طیب حسینی تعبیر وضع خمار در صدر اسلام را صرفا یک قرارداد اجتماعی دانسته و بیان کرد: جامعه در آن زمان پذیرفته بود که خمار دال بر حیا و عفت و پاک دامنی زن دارد و زن با داشتن این خمار ولو این که یک مقدار از موهایش هم بیرون باشد حریم دارد و جامعه عرب هم پذیرفته بود که برای این زن باید حرمت قائل شد و نباید به هیچ وجه متعرض او شد.
وی در پایان دو مورد را از وضع خمار استثنا کرده و گفت: مورد اول کنیزان، مورد دوم زنانی هستند که دچار مصیبت شده و به دلیل مصیبت دردناک که به آنها وارد شده است از وضع خمار استثنا شده و در عین حال به آنها به عنوان زن بی حجاب نگاه نکرده بلکه گفته شده است مصیبت دردناک باعث شده که خمار را از سر برداشته و مو پریشان کنند.
جمع بندی مدیر علمی کرسی:
در میان الفاظ پوشش، واژه خمار ویژگی و اهمیت خاصی دارد. در یکی از مهم ترین آیات حجاب با واژه خمار به پوشاندن محدوده خاصی از بدن اشاره شده است .
در نگرش های جدیدی که نسبت به مسئله حجاب مد نظر برخی جریان های نو اندیش است معناشناسی و بازشناسی دوباره الفاظ پوشش از اهمیت مضاعفی برخوردار است. چرا که می بینیم که جریان های نواندیش در حقیقت درصدد ارائه معناهای متفاوت از آن معنا های پیش گرفته هستند و این اهمیت مسئله را مضاعف می کند .
قسمت اول بحث ارائه کننده، شناسایی معنای زبانی واژه خمار بود و نویسنده از سه راه معنای زبانی خمار را بررسی کردند: روش اول بررسی شبکه معنایی ماده خمار، تا بتوانند با بررسی این ماده در هیئت های مختلف، دلالت اصلی واژه خمار را دریابند . روش دوم استفاده از روش جانشینی و هم نشینی با تاکید بر هم نشینی و همآیی بعضی از واژگان در کنار واژه خمار، مثل وضع خمار و میل خمار و...
و روش سوم توجه به کاربرد واژه خمار در ضرب المثل های مختلف مثل ذات الخمره و.... .
منتقد آقای دکتر طیب حسینی در بحث همآیی وضع و خمار گفت: وضع با واژه "عن" با وضع با واژه "علی" می تواند معنای متفاوتی داشته باشد ، لذا دلالت همآیی وضع و خمار نیاز به توضیح بیشتری دارد. علاوه بر این همآیی میل و خمار نیز دلالت مدنظر نویسنده را به راحتی نمی تواند تامین کند. در فهم شبکه معنایی خمار در هیئت های مختلف آقای دکتر طیب حسینی مد نظرشان این است که بعضی از ترکیبها مهم است و لازم است که بررسی بیشتری برروی آن انجام شود مثل الخمار من الناس یا الخمار منهم که این بررسی شاید بتواند به ما کمک بیشتری در فهم معنایی دقیق خمار بکند .
نکته مهم دیگری که مورد تاکید آقای طیب حسینی بود اینکه وضع خمار بر پوشش تمام موی سر دلالت روشنی ندارد و به لحاظ فرهنگی هم شواهد ارائه شده نشان دهنده این نیست که خمار به صورت متداول پوششی برای پوشاندن تمام سر و تمام موی سر بوده باشد. قرائنی که استفاده کردند اشاره دارد که در دوره جاهلی و صدر اسلام خمار از پشت گوش انداخته می شده و بخشی از قسمت های جلوی بدن زن مشخص می شده که این امر نشان می دهد که پوشش تمام سر کارکرد عرفی و عادی خمار نبوده است. شواهد ارائه شده بر این که در دوره صدر اسلام و صدور نصوص دینی، خمار به صورت طبیعی پوششی بوده برای پوشش تمام سر، نیاز به شواهد فرهنگی و تاریخی بیشتری دارد.
دبیر کرسی تاکید کرد: دغدغه منتقد و حاضرین و اینجانب این است که : در فهم مختصات واژگان مراجعه به کلمات عرف خاص( مثلا فقه) می تواند مضر باشد. زیرا فقیه مبتنی بر دیدگاه های فقهی اش می تواند و محتمل است یک واژه ای را استخدام کند و در استخدام این واژه در حقیقت ملاحظات دانشی خود را لحاظ می کند.