بررسي مباني فقهي كودك آزاري وهمسرآزاري در فقه اماميه

شناسه محتوا : 35651

1400/06/30

تعداد بازدید : 117

چكيده بي‌ترديد، گسترش روزافزون مسالة همسرآزاري و كودك‌آزاري ذهن را به مخاطره راه‌كاري اساسي بر پيش‌گيري اين مساله مي‌اندازد به راستي در فقه اسلامي چه راه‌كارهايي براي مقابله با اين پديده توصيه شده است؟ «تنبيه» و «تأديب»، گرچه بار معنايي مثبت دارد، به همان اندازه مي‌تواند مورد سوءاستفاده قرار گيرد و آزارهاي جسمي در قالب تنبيه و تأديب، بدون اينكه ضمانت اجرايي مناسب داشته باشد اعمال گردد. آنچه را فقه اسلامي در موارد خاص خودش تجويز فرموده تأديب است و با شرايط آن انجام مي‌گيرد و خشونت به حساب نمي‌آيد بلكه يك نوع برنامۀ بازدارنده است كه واقعاً در جهت اصلاح امر فرد مي‌باشد و لذا آن را كاملاً محدود كرده است كه از آن نبايد تجاوز بكنند. از طرفي مشهور فقها ضرب زوجه را به معناي ظاهري آن يعني تنبيه بدني تعبير نموده‌اند، ولي همگي بالاتفاق شرايطي را براي آن معين كرده‌اند؛ نظير غيرمُدمي، غيرمزمن، غير مبرّح، همچنين در صورتي تنبيه زن توسط شوهر و كودك توسط والدين را جايز مي‌دانند كه به قصد اصلاح باشد و نه تشفّي و انتقام و به مصلحت كودك و در حد متعارف باشد و اينكه شوهر با تنبيه بدني اميد به بازگشت زن را به اطاعت داشته باشد در غير اين صورت، اجراي تنبيهات جايز نمي‌باشد و همسرآزاري و كودك‌آزاري محسوب مي‌گردد. بنابراين از نظر فقه اسلامي، همسرآزاري و كودك‌آزاري، خشونت و آزار در رابطه با انسان‌هايي كه خداوند به آنان شخصيت و كرامت عطا فرموده ممنوع و حرام است؛ دستور شرع به اتفاق همه مراجع تقليد اين است كه تنبيه بايد به نحوي باشد كه موجب ديه نشود.
پدیدآورندگان
  • : سطح3
  • : فقه و اصول
  • : تهران
  • : تهران
  • : تهران - تهران - مرکز تخصصی قبا