چکیده:
نفس وجان هر انسانی برای خداوند دارای ارزش بسیاراست خداوند متعال برای جلوگیری ازگرفته شدن جان انسانها توسط یکدیگراحکام بازدارنده ای همچون قصاص،دیه و...تعیین کرده است.دیه که یکی ازاین احکام است،مالی است که در اثر ارتکاب جنایت بر جان یا کمتر از آن که همان ارش است واجب می گردد.
قتل پدیده ی شومی است که ضررهای مادی ومعنوی بسیاری به دنبال دارد،ازجمله ی این ضررها،ضرراقتصادی است که بر جامعه وخانواده وارد میشود،که می توان به نحوی علت تشریع دیه را جبران یکی ازخسارتهای وارده به خانواده ی مقتول وتنبیه قاتل دانست.درقوانین فقهی و حقوقی اسلام،دیه زنان نصف دیه مردان تعیین شده که البته وجود چنین حکمی در قوانین اسلامی،نشان از بی ارزش بودن زنان ندارد،بلکه ازدید اسلام زنان نیز همچون مردان انسانهای شریفی هستند که میتوانند مراتب ترقی را چه درجهت مادی و چه درجهت معنوی پابه پای مردان طی کنندوبه کمال مطلوب در پیشگاه خداوند برسند. صدور چنین حکمی ناظر به جایگاه های اجتماعی و وظایف خاص هر کدام از دو صنف زن و مرد است زیرامرد در اجتماع جایگاه تولید کننده و منبع اقتصادی را بر عهده دارد وزن رها از این مسئولیت سنگین است.
وجودچنین حکمی دراسلام باعث شده است که طرفداران برابری حقوق زن ومردیا به اصطلاح فمینیست ها،ادعا کنند که اسلام زن را موجودی پایین تر از مرد می داند و احکام حقوقی متفاوتی راهم برای اوتعیین کرده است.که در پاسخ بایدگفت :هیچ مکتب دینی به جز اسلام به نحوشایسته زنان رامورد ستایش قرار نداده است ودر قرآن کریم زنان بسیاری نامشان همچون مردان به نیکی یاد شده است.ولی ازآنجا که مردان نقش اقتصادی رادرخانواده ایفا می کنندو باازبین رفتن این نقش مهم،خانواده باچالش روبه رو می شودوازآنجاکه خانواده جامعه راتشکیل می دهدوجامعه و تعالی آن برای اسلام بسیار حائزاهمیت است،چنین احکامی صادر گردیده است،البته با وجود قوانین حمایتی در مورد زنان مثل وجوب نفقه زن ومهریه ی او بر مرد برابری حاصل شده است.
کلید واژه:فمینیسم ،دیه،قرآن،زن
نتیجه گیری:
در تفکر قرآنی ،زن پابه پای مردتکامل پذیر واوج گرا است و در پرتو شناخت و عمل می تواند به نهایت تعالی انسانی برسد .از این رو خداوند در قرآن کریم می فرماید :«همانا کلیه مردان وزنان با ایمان ومردان وزنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان وزنان روزه دار و مردان وزنان باحفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان وزنانی که یاد خدا بسیار کنند برای همه ی آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است .بدین ترتیب اشکالاتی که بر حقوق زن ومرد وارد می شود مردود است،زیرا قرآن کریم اوصاف زن را در کنار اوصاف مرد بر شمردهو استعداد های آن دو را برای رسیدن به کمال ،یکسان دانسته است،قرآن کریم زن را موجودی با همه ی ویژگیهای انسانی میداند (حکیمی،1378،ص26).
درتعالیم اسلام جانب داری های گسترده و اصولی نسبت به زنان شده است که والاتر از حقوق قانونی آنان و متعالی تر از اندیشه های مادی گرایانه است.با بررسی اجمالی در این مطلب ،روشن می شود که عزت و ارزش زنان در مکتب اسلام والاتر از هر مکتب فمینیستی می باشد .البته به خاطر حساسیت مباحث فمینیسم به چند نمونه از تعالیم اسلام در مورد زن اشاره می گردد.مثلا در تعالیم اسلام معیار ایمان ونزدیکی به مقام والای پیامبر (صلی الله علیه و اله) در آخرت ،نیکی به زنان و همسران است پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرمایند :«نزدیک ترین شما به جایگاه من در روز قیامت کسانی هستند که با همسرانشان نیکو تر رفتار کنند (محمدی ری شهری،1386،213)و یا برخورد عاطفی با فرزندان و مهربانی نسبت به آنها ستایش شده است ،لکن برای دختران تأکید بیشتری نموده اند.یا توصیه شده زمانی که مرد خانواده به بازار و یا سفر می رود و تحفه ای با خود می آورد اول آن را به دخترش بدهد.
شبهات متعددی که امروزه بر مبانی اسلام وارد می شود ،بیشتر از ناحیه ی ضعف شناخت و نگرش های ناقص صورت می گیرد و برای رفع و دفع این شبهات،باید از جامعیت قرآن و مکتب اهل بیت علیه السلام مدد جست. برای مثال ،اشکالات فمینیستی بر مکتب اسلام بیشتر به خاطر این است که احکام اسلامی را فقط از منظر حقوق غربی ولیبرالی نگاه می کنند،نگاهی که مبتنی برسود،سرمایه،استعار و بهره ی جنسی بیشتر است .یعنی ارزشهای حاکم بر آن کاملا مادی بود و همواره از طریق رسانه ها آن بر هم تحمیل می نمایند.در حالی که مکتب اسلام با یک نگاه همه جانبه تأملات دقیق ارزشی ،اخلاقی،حقوقی و انسانی را در مورد زنان اعمال می کنند.(حداد عادل،1359،ص32).
بدون تردید تفاوتهایی از لحاظ ساختار جسمی و روانی در میان زن و مرد وجود دارد .همین تفاوت ها ،موجب وظایف و مزایای اجتماعی متفاوتی برای آن دو گردیده است.چه بسا همین تفاوت ها احکام حقوقی متفاوتی را به دنبال آورده باشد و این امر ارتباطی به ارزش انسانی زن و مرد ندارند ،زیرا احکام و مقررات متفاوت موضوعه به تمایز ارزشی زن و مرد بر نمی گردد و صرفاناظر به تفاوت های طبیعی بین آن دو می باشد.با توجه به ارزشمندی ابعاد معنوی انسان و ارتباط حقوق با زندگی ظاهری و دنیوی باشد .البته مبانی و هدف حقوق مبحث دیگری دارد که بی شک به ابعاد معنوی او بر می گردد ،یعنی احکام اگر به امور معنوی ارتباط پیدا نکند تأثیری در تکامل شخصیت معنوی انسان نخواهد داشت (عطایی کوزانی،1384،ص53).
البته در نگرش سطحی ،ارزش و شخصیت انسان در فلسفه و ساختارهای مادی انسان و فرایند های آن نهفته است .اما انسان در نگرش اسلامی ،هویت الهی و فرا مادی دارد و ساختار وجودی ،امور معنوی و ارزش شخصیت او در تعالی فکری و اخلاقی او نهفته است .از این رو ،اگر چه از لحاظ ارزشی میان زن و مردان هیچ گونه تفاوتی نیست و تفاوت احکام ومقررات موضوعه ،به تمایز ارزشی زن و مرد بر نمی گردد ،اما هیچ حکمی بدون دلیل برهان وضع نشده است .قطعا رابطه ی محکمی بین احکام موضوعه با ابعاد معنوی و تعالی انسان وجود دارد که احکام دنیوی را تابع شرایط خاص می نماید ،یعنی با توجه به مسیر تعالی انسان و تأثیر در بعد معنوی ،بر اساس نوع تأثیر آن در شخصیت انسانی و حیات مادی او وضع شده است .پس اصل احکام حقوقی بر این نهاد شده است که موضوع آن چه تأثیری در حیات معنوی و حیات دنیوی او دارد.
اصل انسانیت ،که حق مشترک بین زن و مرد است و هویت صنفی زن که مختص به اوست درتشریع خطوط کلی حقوق مشترک و مختص او نقش مهمی ایفا می کند .بی شک حق مشترک و مختص پیش از استیفای حقوق دنیوی زن ،در مسیر کمال بشریت و حکمت عملی ترسیمم می گردد،چرا که حقوق انسانی در مسیر قدرت مادی ودنیوی کمال واقعی را دنبال نمی کند و البته حقوق مختص او که بیشتر در زمینه های دیه وقصاص جلوه می نماید،ناظر به امور دنیوی است و اگر هم نقصانی در آن چشم می خورد،در کنار حق نفقه و تحمیل هزینه های زندگی بر مرد از اعتدال لازم برخوردار می گردد.نظام حقوقی اسلام نفقه ی زن بر عهده ی مرد است و البته چنین دستورات حمایتی همچون نفقه و مهریه در مورد مردان وجود ندارد.دستوری که در کشورهای غربی چندان معنایی نداردو زنان ناچارند همچون مردان برای اداره زندگی خود هر کاری را انجام دهند و فمینیست ها اصلا به این موضوع توجهی ندارند.
آنچه که فقها درباره ی حکمت نصف بودن دیه ی زن بیان کرده اند ،مسئلهی اقتصادی بوده است اینکه مرد نان آور خانه است و وظیفه ی تأمین مخارج خانواده بر عهده اوست.با فقدان مرد،خانواده از لحاظ اقتصادی با مشکل روبه رو خواهد شد .در این باره باید گفت از آنجا که اسلام احکام خود را با توجه به همه ی جوانب آن حکم صادر می کند وشارع مقدس از هیچ چیزی غفلت نمی ورزد پس احتمال دارد که توجه به معاش خانواده ی قاتل بعد از مرگ او در صدور این حکم بی تأثیر نبوده باشد امکان انحراف خانواده به خاطر فقر و تنگدستی از هم پاشیده شد بنیان خانواده و فرار فرزندان می تواند از پیامدهای فقدان پدر باشد.همچنین تحمیل بار اقتصادی خانواده بر دوش زن می تواند آسیب های فراوانی بزند ونقش مادری او در خانواده بر حاشیه برود.این در حالی است که با مرگ یک زن پدر خانواده همچنان مراقب خانواده و فرزندان هست و از لحاظ اقتصادی خانواده اش به راحتی حمایت می کند .حال اگر بخواهند در قوانین اسلامی به بهانه ی گذشت زمان و مکان تغییر ایجاد کنند پس از آنجا که قوانین موجود این نظام به یکدیگر ارتباط نزدیک دارند ومانند تکه های پازل یکدیگر راکامل می کنند ،تغییر برخی موجب ناهماهنگی در کل این نظام می شود یعنی با تغییر در نظام دیه ،سایر حقوق زنان مثل دریافت نفقه و یا مهریه نیز تغییر خواهد کرد این مسأله ای است که نه زنان ونه شارع مقدس نمی پذیرند.
در مورد چرایی نصف بودن دیه ی زن بیان شد که قوانین در اسلام مکمل یکدیگر هستند وقوانین با توجه به قوانین دیگر در نظر گر فته شده اند قانون دیه نیز از این موارد مستثنا نیست . زنان دو حقوق اقتصادی در اسلام دارند به نام نفقه ومهریه وهر دو بر مرد تکلیفی واجب هستند . در کناراین قوانین ، قانون نصف بودن دیه ی زن را داریم که می توان گفت این دو قانون در کنار هم مکمل یکدیگر هستند و ظلمی اتفاق نیفتاده است چون قوانین حمایتی درمورد مردان وجود ندارد وآنان مجبور به کار و تأمین نفقه برای زنان هستند . یعنی مسئولیت اقتصادی مرد در خانواده دخیل در صدوراین حکم بوده است. با مرگ مرد که مسئولیت تأمین نفقه خانواده بر عهده اوست ،خانواده دچار مشکل می شود و امکان از هم پاشیدگی خانواده و به دنبال آن فقر و فحشا در خانواده و جامعه را به دنبال دارد . از آنجایی که خانواده وجامعه برای اسلام از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است صدور چنین حکمی می تواند حمایتی باشد از خانواده و در نهایت جامعه.
فهرست منابع
*قرآن کریم
*نهج البلاغه
1-ابن منظور ،محمد بن مکرم،1988م،لسان العرب،بیروت،دار الحیا التراث العربی.
2-اسحاقی،سید حسین،اسفند 1384،فمینیسم توطئه غرب علیه زنان،مجله ی مبلغان،شماره ی 75،صص140-141.
3-بهرامی ،محمد،دیه ی زن از منظر قرآن و فیمینیسم,درمجله پژوهشهای قرآنی(روی خط اینترنت) ,شماره 25،26.ص213:قابل دسترسی در:
4-بستان، حسین،1389،نابرابری وستم جنسی ازدیدگاه اسلام،قم،نشر پژوهشگاه حوزه ودانشگاه.
5-توحیدی،نیره،پاییز1376،فیمینیسم اسلامی چالش دموکراتیک یا چرخشی تئوکراتیک ،در مجله کنکاش ،ص106:قابل دسترسی در:
6-پورسیف،عباس ،1386،خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه ,نشر شاهد،چاپ سوم.صص260-261.
7-جوادی آملی،عبدالله،1386،زن در آیینه جلال وجمال(چاپ 16)،قم،مرکز نشر اسرا.صصص275،276،278.
8-حداد عادل،غلامعلی،1359،فرهنگ برهنگی،تهران،سروش صدا و سیما.ص32.
9-حکیمی ،محمد، 1378،دفاع از حقوق زن،نهاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی(روی خط اینترنت)،ص26:قابل دسترسی در:
10-دیوید سن،نیکلاس،1377،نقایص نظریه ی فمینیسم به نقل از نگاهی به فمینیسم،ترجمه ی موسسه ی فرهنگی آل طاها،قم،انتشارات معاونت امور اساتیدودروس معارف اسلام،ص57.
11-گرت ،استفانی ،2006،جامعه شناسی جنسیت،ترجمه ی کتایون بقایی،ص9.
12-شفیعی سروستانی، ابراهیم ،تابستان 1378 ،دیه وقصاص زن در فقه ،مجله ی کتاب زن (روی خط اینترنت)،شماره ی 4،صصص66-67-69وصص70-71:قابل دسترسی در:
13-حر عاملی، شیخ محمد بن الحسن ،1387 ،رسائل الشریعه، ذوی القربی قم،ج10صص293-294.
14-طباطبائی ،محمد حسین، تفسیر المیزان ،ج5وج2 ،ترجمه ی سید محمد باقر موسوی همدانی ،انتشارات اسلامی،صص410-413.ج5،صصص59-60-61.
15-عطایی کوزانی ،علی،مهر،1384،مقایسه نظام حقوقی و اخلاقی زن در اسلام،مجله ی معرفت(روی خط اینترنت)،شماره ی 94،ص53:قابل دسترسی در:
16-مدرسین ،محمد علی، تیر،1388 درآمدی بر فمینیسم ،مجله ی اطلاعات حکمت و معرفت(روی خط اینترنت) ،شماره ی 4،ص62:قابل دسترسی در:
17-معین، محمد ،1386، فرهنگ فارسی معین ،چاپ دیبا ،ص1135.
18-محمدی ری شهری ،محمد،1387،تحکیم خانواده از نگاه قران و حدیث،ترجمه حمیدرضا شیخی،قم،دارالحدیث ،ص213 .
19-مطهری، مرتضی ،تیر،1357،نظام حقوق زن در اسلام،انتشارات صدرا،صص112-121.
20-نجم آبادی، افسانه، 1990م، فضای تنگ ناسازگاری، نشر آمریکا، شماره ی 11،ص20.
21-هاشمی رکاوندی ،مجتبی ،1383،مقدمه ای بر روانشناسی زن با نگرش علمی و اسلامی قم، انتشارات شفق،ص32.
22-والاس،کلر،2003،جامعه شناسی زنان،ترجمه منیژه نجم عراقی،ص 30.
23-هاید،ژانت،1380،روانشناسی زنان،ترجمه بهزاد رحمتی،تهران،نشر لادن،ص15.
سایتها