راه کارهای تقویت اخوت دینی از دیدگاه قرآن و روایات نبوی
تحقيق: امانقليچ شادمهر (كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث)
مقاله حاضر به بحث در مورد ضرورت وحدت و راههاي دستيابي به آن و بررسي علل پيدايش تفرقه و همچنين ارائه راهكارهاي اتحاد و اخوت دینی در قرآن کریم و روايات نبویي ميپردازد. ابتدا اهميت و ضرورت اتحاد و همبستگي امت اسلامي از منظر قرآن و احاديث را مورد اشاره و تبيين قرار ميدهد. و سپس با اشاره به اين واقعيت كه دعوت به انسجام و اتحاد يك دعوت الهي و قرآني و يك تكليف ديني براي عموم مسلمانان است و نقش آن در اعتلا و حفظ و تقويت دين اسلام اشاره و همچنين جايگاه آن را در سيره قولي و فعلي پيامبر اسلام(ص) مورد توجه قرار داده، و با بررسي ريشههاي پيدايش اختلاف و تفرقه، پيامدهاي نامطلوب آن بر سرنوشت اسلام و امت اسلامي را طرح و تبيين مينمايد.
مقدمه
انسان در طول قرون و اعصار به اهمیت زندگی اجتماعی پی برد و با همگرایی و وحدت، اقوام پدیدار شدند و برای حفظ آسایش و امنیت خود، ناچار گروهی به عنوان جنگاور، وظیفه رزم و دفاع را برعهده گرفتند و با گذشت زمان، شیوه های تهاجم و دفاع نیز پیچیده شد. با این همه، همواره ملتی پیروز میدان های نبرد بوده که با هم اتحاد داشته و دارای عزت نفس بوده است. برای شکل گیری امت اسلامی، پیامبر اسلام(ع) بر پایه آموزه های قرآنی، نخست به بازسازی بینشی و نگرشی قوم اقدام کرد و برای دستیابی به این مهم، در مفاهیم نیز دست برد و با استفاده از واژگان موجود به تدریج مفاهیم جدیدی را به مردمان القا کرد. از جمله اصطلاحاتی که در فرهنگ اسلامی بیانگر همدلی و همگرایی و همفکری امت اسلامی است، اصطلاح «انصار» است. به بیان دیگر، بهترین شاهد برای امت سازی قرآنی پیامبر، همدلی و همگرایی است که در شکل و قالب انصار در مدینه شکل گرفت.
قرآن ضمن اینکه یکی از اهداف پیامبر را «امت سازی» می نامد، امت اسلامی در عصر پیامبر را بهترین امت و جامعه ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود. )بقره / 143.(
از ویژگی هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد بیان می کند، این است که بر کارهای یکدیگر نظارت دارند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، )آل عمران/ 104.( تعاون بر خیر و تقوا در میان ایشان اصالت دارد: (وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التّقْوی)، برادری ایمانی در میانشان به اندازه ای است که از خود می گذرند و ایثار می کنند، در جستجوی وضعیت یکدیگر به تجسس و جاسوسی اقدام نمی کنند، غیبت و تهمت و افترا در میانشان نیست، اختلافات کلی و جزئی را با حکمیت و یا رجوع به قانون حل و فصل می کنند، در میانشان شمشیر قضاوت نمی کند، جان و مال و آبروی یکدیگر را محترم می شمارند، امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای یکدیگر و جامعه فراهم می آورند، عوامل پدید آورنده آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می کنند، در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می شود، عفو و گذشت را حتی در مورد قاتل در نظر می گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی دهند؛ هر چند قصاص و امور دیگری از این دست حقشان است و به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می گذرند، اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می کنند، از یکدیگر انتقام نمی گیرند و ... .
قرآن افزون بر اینکه به مسئله اتحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمیت آن در میان انسان ها و ادیان توحیدی و مؤمنان واقعی تأکید کرده است، پیوندها و همبستگی امت اسلام و مؤمنان را نوعی «تصرف الهی» برمی شمارد.
بنابراین اتحاد در کاربردهای قرآنی از چنان جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار است که از آن به عنوان نعمت خاص یاد می کند و خداوند را در ایجاد آن به طور مستقیم دخیل می داند. همچنین از مؤمنان می خواهد تا با یادآوری دوران تلخ تفرقه و آشوب، در حفظ اتحاد بکوشند؛ زیرا اتحاد میان امت مؤمن به خواست خداوند شکل گرفته است: «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانًا وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها»).همان/ 103(. از اینکه قرآن در آیه مذکور به مسئله دشمنی میان مردمان اشاره دارد، می توان دریافت که دشمنی و اختلاف موجود در میان مردم موجب می شد که آنان نتوانند حتی در این جهان از آثار و برکات اتحاد بهره مند شوند. در نگرش قرآنی «اتحاد» انسان ها از چنان جایگاه و ارزش خاصی برخوردار است که قرآن در پنج آیه به صراحت این نکته را مورد توجه قرار می دهد که اگر مصلحت ایجاب می کرد، خداوند با اراده تکوینی خود، همه مردم را امتی یک پارچه قرار می داد. )مائده/ 48؛ انعام/35؛ هود/118؛نحل/16؛ شوری/8.(
وحد ت از منظر قرآن كريم
قرآن كريم ضمن دعوت مسلمين به وحدت با اعتصام به حبلا… و نهي از تفرقه؛ الفت و برادري و مودت را مبناي اتحاد و همبستگي مسلمانان معرفي ميكند. و ميفرمايد:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً.» )سوره آل عمران، آيه ۱۰۳(
در جاي ديگر مسلمانان را به وحدت و پيروي از خدا و پيامبرش دستور داده و از تنازع و مشاجره به طور صريح نهي نموده و ميفرمايد:
«وَ أَطِيعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَ لاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ.» )سوره انفال، آيه ۴۶(
و در آيات متعدد ديگر از تفرقه و جدايي نهي كرده وفرموده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا...» و يا «... أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ...» )سوره شوري، آيه ۱۳ ( و يا فرمود:
«وَلاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا» )سوره آل عمران، آيه ۱۰۵( خداي سبحان در آيات ياد شده ابتدا به اعتصام به حبل الهي و اقامهي دين فرمان داده است و اين نشان ميدهد كه راه رهايي از تفرقه، پيروي از دين و صراط مستقيم خداوند يعني بندگي اوست؛
«... تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وقُلُوبُهُمْ شَتَّي ذلِكَ بَأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْقِلُونَ» )سوره حشر، آيه ۱۴(
عصارهي اين آيهي كريمه اين است كه افرادي كه داراي مبدأ مشترك و هدف مشترك و دين مشتركند، اگر دلهاي اينان در اثر اغراض و غرايز، پراكنده باشد، خردمند نيستند.
اخوت دینی از منظر پيامبر اسلام(ص)
پيامبر گرامي اسلام با الهام از تعاليم قرآن كريم مباني نظري وعملي اتحاد امت اسلامي را براساس باورهاي توحيدي و نظام اخوت ايماني ومحبت و ايثار در راه خدا، وتعاون و مشاركت در وظايف اجتماعي بنيان گزاري نمود. پيامبر گرامي اسلام با تكيه بر مباني اتحاد اسلامي مدينهي فاضلهاي مملو از عشق و صميميت و برادري و ايثار و تمامي فضايل انساني ساخت كه هنوز بشريت در حسرت و آرزوي تحقق دوبارهي چنين جامعهاي بسر ميبرد.
اين وحدت و برادري كه در عصر رسالت به احسن وجه در ميان ياران رسول خدا(ص) تحقق يافت، نمونه واقعي از امت واحده مورد نظر اسلام بود. كه متأسفانه پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) ديري نپاييد كه آن اتحاد و اخوت به ضعف گراييد و بروز اختلاف و تفرقه و تشتت و تنازع به تدريج زمينهساز حركت امت اسلامي در مسير ذلت و انحطاط شد.
پيامبر اكرم(ص)، ذلت و زبوني پس از عزت و سربلندي و در پي آن ضعف و سستي هر ملتي را نشأت گرفته از تفرقهاي ميداند كه ريشه در خصومت و دشمني دارد؛ لذا ايجاد الفت و پرهيز از تفرقه و عداوت را بر مسلمانان واجب كرده و ميفرمايد:
«ما ذل قوم بعد العزحتي ضعفوا، و ما ضعفوا حتي تفرقوا و ما تفرقوا حتي تباغضوا…الواجب علي اوليائنا معاوده الائتلاف و رفض الاختلاف.» )واعظ زاده خراساني، پيام وحدت، ص ۱۹۵(
خداوند متعال در قرآن کريم وحدت بر محور رهبري خدا و رسول و جانشينان آن حضرت را عامل حفظ همبستگي و اتحاد مردم معرفي ميکند. حتي در سوره انفال، پي آمد فاصله گرفتن از پيامبر(ص) و رهنمودهاي حياتبخش آن بزرگوار را موجب اختلاف و تشتت و خواري مردم قلمداد ميکند و با تاکيد بيشتري بر اين عامل همبستگي پاي ميفشارد و ميفرمايد: «از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد و نزاع و کشمکش نکنيد تا سست و ضعيف شويد، در اين صورت قدرت و شوکت شما از ميان ميرود، بلکه در پاسداري از همبستگي و اطاعت از فرمان پيامبر صبر و استقامت ورزيد که خداي سبحان به همراه استقامت کنندگان است.» رسول اکرم براي همه مسلمانان ميتواند از اين جهت نيز بهترين الگو باشد. و به عنوان محور وحدت و همبستگي مسلمانان برکات و آثار فراواني را به آنان به ارمغان آورد )بروجردي، گسترش و نوسازي تمدن اسلامي، ۱۳۷۵ .(«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.» )سوره احزاب، آيه ۲۱(
سطوح و مراتب اتحاد
۱) اتحاد انسانی
قرآن اتحاد انسانی را در سه سطح مورد بررسی و تأكید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآن، همه انسان ها با همه اختلافات ظاهری از یك نفس واحد و یگانه ای آفریده شده اند و اختلافات ظاهری ناشی از عوامل بیرونی و در راستای اهداف خاصی بوده است. قرآن درباره گوهر واحد انسانی می فرماید: الذی خلقكم من نفس واحد؛ خداوند كسی است كه شما را از یك گوهر آفرید. (سوره نساء، آیه ۱). در گزاره شناختی دیگر به مسئله زنان و مردان توجه نمی دهد و می فرماید: انا خلقناكم من ذكر و انثی؛ ما شما را از مرد و زنی آفریدیم. (سوره حجرات، آیه ۱۳) بر این پایه و اساس نتیجه می گیرد كه همه انسان ها صرف نظر از اختلافات ظاهری، زبانی، رنگ، ملیت و دین و فرهنگ از حقوق برابر برخوردارند و هیچ گونه تمایز و امتیازی میان مردمان جز به تقوا نیست: ان اكرمكم عندالله اتقاكم؛ گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست (سوره حجرات، آیه ۱۳)؛ زیرا رنگ و زبان و اختلافات ظاهری دیگر نه تنها مایه امتیاز و برتری انسانی نیست بلكه این اختلافات و تمایز ظاهری مرتبط به امر دیگری است كه در برخی از آیات از آن به نشانه های قدرت خداوند یاد می كند و می فرماید: و من آیاته... اختلاف السنتكم و الوانكم؛ از نشانه های قدرت الهی... اختلاف زبانی و رنگی شماست.(سوره روم، آیه ۲۲)
در تبیین علل و اهداف این دسته از اختلافات ظاهری در میان بشر بیان می دارد كه اختلاف قومی، قبیله ای و نژادی به هدف شناسایی بهتر یك دیگر پدید آمده است: و جعلناكم شعوبا و قبایل لتعارفوا؛ شما را ملت ها و قبیله های جداگانه ای قرار دادیم تا یك دیگر را به خوبی بشناسید. بنابراین هدف از اختلافات ظاهری چیزی جز امكان ساده و آسان ارتباط میان انسان ها نبوده است. فرض كنید كه همه انسان ها از نظر شكل ظاهری و صفات و خصوصیات دیگر همانند و یكسان می بودند؛ در این صورت مشكلات بی شماری پدیدار می شد و امكان ارتباط سالم و آسان فراهم نمی شد.
با توجه به این بینش قرآنی این نگرش در مومنان پدیدار شد كه به همه انسان ها به یك چشم بنگرند و روابط خود با مردمان را بر پایه احترام متقابل و حفظ حقوق انسانی تنظیم كنند. آموزه های دستوری قرآن نیز مبتنی بر این گزاره های شناختی و انسان شناختی است؛ این گونه است كه به عنوان نمونه قرآن كشتن فرد انسانی را كشتن همه انسان ها دانسته و هر گونه رفتار ضدانسانی را تقبیح نموده و به عنوان فسادكننده در زمین به آتش دوزخ تهدید كرده است؛ (مائده آیه ۳۲) و یا دستور داده است كه حقوق شهروندی را مراعات كنند و كسی را به ظلم و ستم از خانه و كاشانه خود نرانند و بی دلیل به بردگی نكشند. (بقره آیه ۸۴ و ۸۵ نساء آیه ۶۶) در آموزه های نبوی و علوی (یعنی صادر شده از مقام ولایت) نیز دستورها و فرمان های بی شماری است كه به حقوق انسانی توجه داده و مردمان و مسئولان را بر محافظت آن ترغیب و تشویق می كند. حضرت امیرمومنان علی(ع) با استناد به همین گزاره های شناختی و آموزه های دستوری قرآن در عهدنامه مالك اشتر، مردم را به دو دسته همسان در آفرینش و برادر دینی دسته بندی كرده و می فرماید: اما اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق. (نهج البلاغه، نامه ۵۳) و رعایت حقوق همگان را بر حاكم فرض و واجب می داند. (درباره نگرش اسلام به انسان و یگانگی آنان در خلقت و آفرینش نگاه كنید: المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۶)
بنابراین اسلام مردم را به اتحاد انسانی دعوت می كند و از ایشان می خواهد در كنار هم به صلح و صفا و آرامش زندگی كنند و با همزیستی مسالمت آمیز از هرگونه تباهی و فساد در زمین و قتل و غارت و ستم و تجاوز خودداری ورزند. قرآن بر این اساس كسانی كه به اتحاد انسانی نمی اندیشند و تجاوز و ستم و قتل را پیشه خود ساخته اند را به عنوان فسادكنندگان در زمین نكوهش و سرزنش كرده و آنان را به عذابی سخت تهدید و هشدار می دهد.
در قرآن با اشاره به قوم یهود و داستان رفتار و كنش و منش ایشان، به نقد رفتاری آنان پرداخته و می فرماید: آنان به جهت خودبرتربینی نژادی و قومی رفتاری دور از انسانیت پیشه كردند و حقوق فطری، طبیعی و انسانی آنان را از برخی از اقوام مجاورشان سلب كردند. یكی از نخستین پیمان هایی كه خداوند از یهودیان گرفته آن است كه انسان بی گناهی را نكشند و مردمان را از خانه و آشیانه خود نرانند و یا به بردگی و اسارت نگیرند. با این همه آنان برخلاف این بینش و نگرش و دستور الهی عمل كرده و نه تنها مردمان بی گناه را به قتل می رساندند و یا به بردگی می گرفتند و یا در برابر آزادی بردگان و در بند شدگان مالی می گرفتند بلكه از این نیز تجاوز و تعدی كرده و مردمانی از قوم و قبیله و هم آیین خویش را می كشتند و یا به بردگی و بندگی می گرفتند. (نگاه كنید آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره و آیات دیگر).
از این رو می توان گفت كه در بینش و نگرش قرآنی انسان از كرامت خاصی برخوردار است و خداوند همه را كریم و بزرگوار دانسته و رعایت حقوق انسانی را بر همگان فرض و لازم شمرده است. تنها تمایزی كه است در برتری پرهیزگاران است كه از این مسئله به اكرم (بزرگوارتر) بودن آنان اشاره می شود كه اثبات افضلیت برای این دسته به معنای نادیده گرفتن كرامت انسانی نیست. بنابراین می بینم كه در بینش و نگرش و حتی گرایش نبوی و علوی، كرامت انسانی از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار است و پیامبر برای هدایت همگی ایشان دل می سوزاند و تلاش خستگی ناپذیری را برخود تحمیل می كند، به گونه ای كه خداوند پیامبرش را از این كار بازمی دارد و می فرماید: لعلك باخع نفسك الایكونوا مؤمنین؛ شاید خود را به رنج و زحمت جانكاه بیافكنی كه چرا ایمان نمی آورند. (شعراء آیه ۲۶) و هدایت و ضلالت مردمان را به خود به عنوان منشأ منسوب می كند. (رعد آیه ۲۷ و نیز نحل آیه ۹۳ و ده ها آیه دیگر)
در ادعیه اسلامی تقویت نگرش جهانی و انسان گرایی به شدت اصالت می یابد و در ادعیه می خوانیم كه همه گرسنگان و بینوایان و برهنگان رامورد توجه خود قرار می دهد می فرماید: اللهم اكس كل عریان؛ اللهم اشبع كل جائع؛ اللهم اغنی كل فقیر و مانند آن كه نگرش جهانی و انسانی آن به خوبی روشن و نمودار است.
2) اتحاد پیروان شرایع آسمانی
سطح دوم از اتحاد كه مورد تأكید و اهتمام اسلام و قرآن است، اتحاد و همبستگی میان پیروان شرایع آسمانی است. قرآن گوهر شرایع آسمانی را یك سان و تسلیم در برابر خداوند و توحید می داند، از این رو، از دین آسمانی به عنوان اسلام یاد می كند و همه پیروان شرایع آسمانی را به همبستگی و اتحاد در محور توحید می خواند. از این رو دین را تنها اسلام معرفی كرده كه به معنای تسلیم در برابر یگانه هستی است و می فرماید: ان الدین عندالله الاسلام (آل عمران آیه ۱۹)
در تحلیل قرآنی همه شرایع بر اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد بنیاد نهاده شده اند و همه پیامبران الهی مردمان را به این سه اصل می خوانده اند. بنابراین تفاوتی در اصول شرایع وجود نداشته و آن چه موجبات اختلاف میان شرایع شده است، اصول جزیی وفرعی است كه به سبب مقتضیات زمانی و مكانی پدید آمده است و خداوند شریعت ها را برای راهنمایی افراد انسانی باتوجه به شرایط زمانی و عصری فرستاده است تا آن را روش زندگی خود قرار دهند و به كمال برسند. شریعت پیامبر اكرم(ص) نیز یكی از شرایع دین اسلام است و علت نامگذاری این شریعت به اسلام از آن رو بوده است كه این شریعت به عنوان آخرین و كامل ترین شریعت و برای همه عصرها و زمان های پس از عصر نزول و برای همه جهانیان فرستاده شده است ازاین رو می توان شریعت پیامبر اكرم را به عنوان اسلام و دین كامل نیز نامگذاری كرد؛ زیرا هرگاه تطابق كلی میان دو چیز به گونه ای باشد كه یگانگی در آن به حد كمال باشد می توان نام آن را بر دیگری گذاشت؛ از این رو می توان از شریعت پیامبر اكرم(ص) به عنوان اسلام یاد كرد؛ درحالی كه نمی توان از شریعت و منهج و روش موسوی(ع) و یا عیسوی(ع) به اسلام یاد كرد، بلكه باید گفت كه آن یكی از شرایع اسلامی است.نكته جالب این است كه قرآن از شرایع و منهاج اسلامی سخن گفته است؛ به این معنا كه شریعت به مفهوم كتاب قانون و منهج به مفهوم روش عمل و مدیریت است. درحقیقت در زمانی نیاز به قوانین خاص زمان لازم و ضروری بود و هم چنین برای هر عصری می بایست روش خاصی درپیش گرفته می شد تا دین اسلام باقی و برقرار بماند. از این رو هر پیامبری هم شریعتی جداگانه داشت و هم روشی خاص را برای دعوت و مدیریت و حكومت درپیش می گرفت. از این رو قرآن با بیان علت اختلاف میان شرایع می فرماید: لكل جعلنا منكم شریعه و منهاجا (مائده آیه ۲۸) این كه منهاج روشی خاص برای دعوت، مدیریت و حكومت دانسته ایم از آن روست كه قرآن درباره هدف ارسال پیامبران می فرماید: و انزل معهم الكتاب بالحق لیحكم بین الناس فیما اختلفوا فیه؛ و همراه ایشان كتاب حقی را فرو فرستادیم تا در میان مردمان در آن چه اختلاف كرده اند داوری و حكومت كند (بقره آیه ۲۱۳)؛ زیرا داوری بدون قدرت اجرایی اعمال قانون و نظارت معنا و مفهومی ندارد. به این معنا كه نمی توان بر پایه قانون در میان مردمان درباره موارد اختلافیشان داوری و قضاوت كرد بدون این كه قدرت اجرا و اعمال قانون داشته باشید؛ بنابراین حكومت به معنای داوری و قدرت و اجرایی نمودن قوانین است.
در بینش قرآن تفاوت میان شرایع اسلام (به معنای اصطلاح عام) تفاوتی بر پایه مقتضیات بوده است؛ چنان كه تفاوت دین اسلام و شریعت اسلامی با دیگر شرایع در بیان تفصیلی و جامعیت و كمال آناست. (آل عمران آیه ۳ تا ۵)
باتوجه به اشتراك و یگانگی اسلام در همه شرایع و پذیرش اصول اساسی اسلام از سوی همگان، قرآن همه اهل كتاب و شرایع آسمانی را به اتحاد و همبستگی دعوت می كند و از آنان می خواهد تا در سایه سخن و عقیده مشترك با مسلمانان گردآیند و متحد گردند: قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بیننا و بینكم الانعبد الا الله و لانشرك به شیئا؛ بگو ای اهل كتاب بیایید تا در كلمه یگانه ای كه میان ما و شما مشترك است گردآییم، این كه جز خدا را عبادت و پرستش نكنیم و چیزی را با او شریك قرار ندهیم. (آل عمران آیه ۶۴) در این آیه محورهای اتحاد كه توحید و دوری از شرك است بیان شده است؛ بنابراین پیروان ادیان آسمانی می توانند تحت این كلمه مورد پذیرش همگان گردآیند و تحت پرچم توحید حركت كرده و به یكدیگر یاری رسانند با همزیستی و دوری از ظلم و ستم از فواید اتحاد و همبستگی بهره مند گردند.
در دو آیه دیگر از قرآن، خداوند نه تنها این نكته را راه نجات دنیا برمی شمارد بلكه با بیان دو شرط دیگر آن را عاملی برای نجات و رهایی از آتش دوزخ و بهره مندی از بهشت و نعمت های آن برمی شمارد. قرآن بیان می دارد شرط نجات پیروان شرایع آسمانی ایمان به خدا (توحید)، معاد و عمل صالح است: ان الذین آمنوا والذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ به درستی كه كسانی كه به پیامبر و دین اسلام ایمان آورند و كسانی كه یهودی و یا مسیحی و یا صابی شده اند كسانی هستند كه به خدا و روز آخرت ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، پس برای آنان در نزد پروردگارشان پاداش است و آنان ترسان و اندوهناك نمی شوند. (بقره آیه ۶۲ و نیز مائده آیه ۶۹)
البته این به معنای عدم نسخ شرایع پیشین نیست بلكه به معنای آن است كه كسانی از اهل كتاب هستند كه اسلام و حقانیت آن را نمی شناسند و باتوجه به جهل خود نسبت به اسلام به همان شرایع پیشین به شرط باور به توحید و رستاخیز عمل می كنند و كارهای شایسته و نیكو به جا می آورند آنان به این شرط اهل نجات هستند. اما كسانی كه با اسلام آشنایی داشته و حقانیت آن را پذیرفته با این همه بر شرایع منسوخ گذشته حركت می كنند می بایست از عاقبت خود هراسان و گرفتار حزن و اندوه باشند.
بر همین پایه و اساس است كه قرآن نسبت به كسانی كه اسلام را می شناسند و در محیط اسلامی زندگی می كنند می خواهد كه یا اسلام را بپذیرند و یا جزیه بدهند. (بقره آیه ۲۵۶ و نیز توبه آیه ۲۹) در برابر جزیه اسلام متعهد می شود تا با حفظ حرمت ایشان، حقوق و امنیت آنان را در جایگاه اقلیت های دینی محافظت كند.
قرآن با این همه، پیروان همه شرایع آسمانی را بر گرد آمدن در محور نقاط مشترك می خواند (آل عمران آیه ۶۴) و از آنان می خواهد بر این محور با یك دیگر متحد شده و جامعه ای امن و به دور از ستم و تعدی برپا كنند و نسبت به عقاید و سنت ها و مراكز عبادی یك دیگر احترام متقابل داشته باشند. (مائده آیه ۶۶ و ۸۳)؛ زیرا هر شریعت دیگری اصول شرایع دیگر را تأیید كرده و مدافع آن بوده است. (بقره آیه ۴۱ و نیز آل عمران آیه ۳)
قرآن برای همزیستی با اهل كتاب و شرایع آسمانی و ایجاد همبستگی و اتحاد اجتماعی، راهكارهایی را بیان می كند كه به صورت آموزه های دستوری در شریعت اسلام خودنمایی می كند. از جمله راهكارهای تقویت بنیادهای همزیستی و همبستگی اجتماعی در میان پیروان شرایع آسمانی، پاك شمردن خوراك و طعام اهل كتاب است كه می تواند به عنوان مهم ترین عنصر تلقی شود. (مائده آیه ۵) چنان كه برای تقویت روابط اجتماعی معامله و داد و ستد با اهل كتاب را مجاز دانسته (ممتحنه آیه ۸) و مسلمانان را از مجادله و تندخویی با ایشان پرهیز می دهد. (عنكبوت آیه ۴۶) این آموزه ها و آموزه های دیگر قرآنی و نبوی در راستای تقویت بنیادهای همبستگی و همزیستی و اتحاد میان شرایع آسمانی است كه در این جا به گوشه ای از آن پرداخته ایم.
۳) اتحاد مؤمنان و مسلمانان
سطح سوم كه مهم ترین سطح از سطوح همبستگی و اتحاد از منظر قرآن است، اتحاد و همبستگی و یگانگی میان مؤمنان و مسلمانان به عنوان امت واحد است. در نگرش اسلام و قرآن، هركس كه شهادتین (گواهی به توحید و نبوت پیامبر) را بر زبان جاری ساخت مسلمان و مشمول احكام اسلامی است و واجب است با او هم چون برادری دینی برخورد كرد. این گونه است كه بدون توجه به مسئله ایمان واقعی كه ایمان قلبی و حقیقی است به صرف بیان زبانی شهادت از حقوق شهروندی اسلام برخوردار می گردد. هر چند كه دسترسی به مقامات و فواید اخروی اسلام به ایمان واقعی است ولی در حوزه اجتماعی اسلام یعنی گفتن شهادتین كفایت می كند. این گونه است كه بسیاری از مردمان در حوزه اتحاد دینی وارد می شوند و به عنوان امت اسلام از همزیستی و اتحاد و فواید آن برخوردار می گردند. (باتوجه به این كه قرآن میان اسلام و ایمان جدایی افكنده و بیان می دارد كه به اعراب بگویید كه اسلام آوردیم و هنوز ایمان در جانشان نفوذ نكرده است، می توان گفت كه در مرحله و سطح نخست كه مراد و منظور ما اتحاد در آن سطح است اسلام و شهادتین كفایت می كند. در این سطح است كه وحدت می تواند كاربردی فراتر از اتحاد با شرایع دیگر داشته باشد. شاید باتوجه به دو سطح اسلام و ایمان بتوان گفت كه اتحاد در میان اهل اسلام به دو شكل می تواند ظهور و بروز كند، ولی آن چه مهم است اتحاد در میان اهل اسلام است. اما اتحاد میان اهل ایمان مقامی است كه فواید آن چیز دیگری است.)
در آموزه های قرآنی مؤمنان و كسانی كه ایمان واقعی دارند و اسلام در جانشان نفوذ كرده، برادر یك دیگر قلمداد شده و از اتحاد برادری بهره مند می شوند: انما المؤمنون اخوه (حجرات آیه ۱۰) این اخوت و برادری ایمانی آن چنان استوار بود كه تا مدتی پس از پیمان برادری میان مؤمنان در مدینه، آنان از یك دیگر ارث می بردند. (نساء آیه ۳۳) تا آن كه با آمدن آیه: اولوالارحام بعضهم اولی ببعض (انفال آیه ۷۵) این حكم منسوخ شد و تنها طبقات ارثی خونی و قرابتی از یك دیگر ارث بردند. (نگاه كنید تفسیر قمی ج۱ ص۱۶۵ و نیز تفسیر صافی ج۱ ص۴۴۷)
در نگرش اسلام و آموزه های قرآنی هركس كه از گذشته خود توبه كند و ایمان آورده و زكات دهد و نماز به پا دارد به عنوان برادر ایمانی محسوب می شود. (توبه آیه ۱۱) و برای ایجاد اتحاد و تقویت همبستگی میان ایشان دستور داده می شود تا یك دیگر را به عنوان ولی و سرپرست و دوست قرار دهند (توبه آیه ۷۱) و در كارهای نیك از یك دیگر یاری جویند. (مائده آیه ۲) این گونه است كه امت واحد و یگانه اسلامی پدیدار می شود. (انبیاء آیه ۹۲)این پیوند ایمانی كه در سطح فراتر از سطح پیوند اسلامی است بر پایه الفت و انسی است كه خداوند در دل های مؤمنان می افكند و هدیه الهی به مؤمنان قلمداد می شود. (انفال آیه ۶۳ و آل عمران آیه ۱۰۳) كه به دنبال این الفت از فروپاشی اجتماعی و تفرقه رهایی یافته و درهای آسایش و آرامش به سوی ایشان گشوده می شود .
باشد كه باتوجه به آموزه های قرآن در سه سطح انسانی (جهانی) عقیدتی و اسلامی و ایمانی اتحاد و همبستگی را تقویت و جامعه جهانی برپایه صلح و صفا و آرامش و آسایش را برای همه بشریت برپا داریم
راهكارهايي براي تقريب بين مذاهب اسلامي
در چنين شرايطي كه نخبگان و عالمان نسبت به وحدت اسلامي حساسيت لازم را ندارند و عموم مردم را به درستي ارشاد و هدايت نميكنند و عوامل تفرقه نيز فضا را براي اقدامات خود خالي ميبينند، تحقق كامل وحدت اسلامي دشوار مينمايد.
باري، اگر وحدت اسلامي به حكم عقل و شرع ضرورت دارد و براي ايستادگي در برابر دشمنان اسلام و مسلمين گريزي از آن نيست، بايد به اصولي چند پايبند بود كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱) تكيه بر اشتراكات مذهبي
مسلمانان داراي يك كتاب آسماني، يك پيامبر و يك قبله هستند و اعتقادات ديني آنان يكسان است. عقل و شرع اقتضا ميكنند كه برمشتركات فراوان تكيه شود و از برجستهكردن اختلافات جزيي پرهيز گردد. مسلمانان ازهر فرقه و مذهبي ميتوانند با شعار توحيد و زير پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آيند و در عين كثرت و تعدد، وحدتي مثال زدني خلق نمايند.
۲) پرهيز از دامن زدن به اختلافات
وجود اختلاف بين پيروان مذاهب گوناگون امري طبيعي است، بحث و تبادل نظر علمي درباره آنها هم مسألهاي عادي است، اما اختلافات بيش از آن كه در اصول باشد، در فروعاست و نميتواند و نبايد مانع وحدت امت اسلامي شود. مطرح كردن مسائل اختلافي ودامن زدن به آنها در بين پيروان مذاهب و در فضاهاي غيرعلمي، نه تنها مشكلي از مشكلات امروز مسلمانان را حل نخواهد كرد، بلكه روز به روز فاصله آنها را از يكديگر بيشتر خواهد نمود.
۳) حفظ حرمت يكديگر
افزون بر مقدسات مشتركي كه همه مسلمانان از آن برخوردارند، يك سري اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نبايد پيروان مذاهب اسلامي مقدسات يكديگر را مورد هتك و اهانت قرار دهند و به تحريك يكديگر بپردازند. اگر پيروان اسلام حرمت يكديگر را نگاه ندارند، يكي از نتايجش آن است كه دشمنان قسم خورده اسلام مقدسات مشترك همه مسلمانان مثل قرآن كريم، رسول اكرم(ص) و اماكن مقدس آنان را مورد اهانت قرار ميدهند. مسلمانان، تا زماني كه به مقدسات و دستورات دين اسلام معتقد و مؤمن بودند و به قوانين و احكام آن عمل ميكردند، نسبت به يكديگر با وحدت و برادري و با چهرهاي باز و با ديگران رفتار ميكردند؛ در نتيجه با عرضه داشتن واقعيت دين اسلام براساس منطق و استدلال و دور بودن از هر نوع تحميل عقيده، پيش از همه چيز توانستند، انديشه و عقول انسانها را فتح كند و پيشرفتهاي زيادي در سطح جهاني داشته باشند.
به راستي چرا در دو دهه اخير دامنه اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش يافته؟! چرا هر از چند گاهي در گوشهاي از دنيا مقدساتمسلمانان مورد هتك قرار ميگيرد؟ و پس از مدتي تعدادي از مسلمانان از خود حساسيت نشان داده و مسأله به فراموشي سپرده ميشود؟ آيا جز اين است كه راه هتك حرمت مسلمانان گشوده شده و مسلمانان حساسيت لازم را از خود نشان نميدهند؟ اگر در نخستين حلقه از اين حلقات عكس العمل مناسب نشان داده ميشد، حلقات ديگر اين زنجيره ادامه نمييافت. اگر مسلمانان مقدسات يكديگر را محترم شمرده و اختلافات خود را كاهش دهند، چنين فرصتي براي دشمنان مشترك مسلمانان فراهم نميشد. تأسف بارتر آنكه برخي بيش از آنچه نسبت به هتك مقدسات اسلامي از خود حساسيت نشان دهند، نسبت به مسائل عادي مذهبي وجزئي عكس العمل تندي ابراز ميكنند.
۴) تعقل وعاقبت انديشي
آزاد انديشي و صبر و متانت نيروهاي مقيد به «ديانت» و «عقلانيت» و اجتناب و خودداري آنان از حركات و عملكردهاي نامشروع و نامعقول و مبتني بر احساسات و تعصب ورزيهاي كور، بشارت دهنده شكل گيري بيشتر و بهتر شيرازههاي اتحاد مذاهب اسلامي و خنثي شدن توطئههاي قدرتهاي استكباري در ايجاد تفرقه و تنازع در جهان اسلام است
امروز برخي از احزاب و گروهها در عين ادعاي اسلاميت به قدرتهاي استعماري غرب متصل ميباشند و با ايجاد قتل و كشتار و تخريب اماكن مقدسه در صدد به راه انداختن جنگ شيعه و سني براي فرسايش نيروهاي اسلام و از هم پاشيدگي صفوف متحد مسلمانان و ايجاد زمينههاي مناسب به منظور بسط سلطه جبهه كفر جهاني ميباشند وحدت و انسجام اسلامي بزرگترين آرمان همه آحاد امت اسلام است. در سايه وحدت مذاهب اسلامي، تمدن و شكوه و عظمت اسلام نمايان و قدرت و عزت مسلمانان به تمامي هويدا و تداوم مييابد.
۵) پرهيز از تعصب
پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمودند: «کسي که تعصب بورزد يا نسبت به وي تعصب بورزند، حلقه ايمان را از گردن خويش باز کرده است.» )حرعاملي، وسائل الشيعه، ج ۱۴، قم، آل البيت، ۱۴۰۹ق، ص۸(
اين روايت حاوي نکات آموزنده و ارزندهاي است كه ذيلا به برخي از آنها اشا ره مينماييم:
الف ـ تعصب يعني اصرار و پافشاري بدون دليل واستدلال براي انجام يا ترک موضوعي که منشأ آن جهل وناداني است.
ب ـ کسي که متعصب است و به عقل واستدلال توجه نميکند در واقع ايمان ندارد. زيرا ايمان ريشه در عقلانيت و آگاهي دارد. مسلمان تا زماني که در دايره تعصب وجهل گرفتار است مزه و حقيقت ايمان را نخواهد چشيد.
تعصب گاهي در امور ديني است وگاهي در امور اجرايي وکاري. مسلمان و مؤمن مکلف به حرکت وتلاشي است که ريشه در عقلانيت وتدبير دارد و از همه راههاي رسيدنِ به علم و پژوهش استفاده ميکند وبدون پشتوانه علمي حرکتي را آغاز نميکند.
ج ـ تعصب؛ آغاز تفرقه وپايان همدلي واتحاد است. اگر به حرف واستدلال اهل نظر توجه نشود ودر تصميم گيريها از آنان و فکرشان استفاده نشود، قطعا وحدت وهمدلي حاصل نخواهد شد و اين ضايعه بزرگي خواهد بود.
د ـ ما مکلف هستيم نه خودمان متعصب باشيم ونه اجازه بدهيم ديگران به ما تعصب داشته باشند. به عبارتي: نبايد بگذاريم از ما بت بسازند. خواه يک فرد سياسي باشيم، يا مذهبي يا هر صنف وشغل ديگر. تعريف و تمجيدهاي غلط باعث ميشود که از ما بت ساخته شود وشايد کم کم هم باورمان بشود که: «من آنم که رستم بود پهلوان»!
در تاريخ افرادي که به وسيله اطرافيان منحرف شدند کم نيستند. اگر آناني که ادعاي مهدويت کردند، افراد جاهلتر از خودشان آنان را تصديق نميکردند، به گمراهيهاي بزرگ نميافتادند.
پس تعصب يعني اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مايه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه اين تعصب مذهبي باشد يا قومي، سياسي، حزبي و...
امام علي (ع) در اين زمينه ميفرمايد: «هيچ کس را نيافتم که بدون علت درباره چيزي تعصب بورزد، جز با دليلي که با آن ناآگاهان را بفريبد...! زيرا درباره چيزي تعصب ميورزيد که نه علتي دارد و نه سببي... پس اگر در تعصب ورزيدن ناچاريد، براي اخلاق پسنديده... تعصب داشته باشيد....») بطحايي، علي، مناظرهها: گفتگوهاي در راه تفاهم و وحدت اسلامي، ترجمه: ذكرالله احمدي، مشهد، نشر محب، ۱۳۷۹، ص۱۳۵(
در اين روايت چند نکته حائز اهميت است:
يک: عدهاي خود را به تعصب ميزنند تا بتوانند آدمهاي جاهل و نادان را بفريبند و از اين طريق افکار شيطاني خود را عملي کنند.
دو: عدهاي بيدليل متعصب اند. که اينان بيهدف، بلکه بازيچه ديگران قرار ميگيرند. اما اميد نجات دارند، زيرا بر تعصب خود آگاه نيستند و قصد انحراف ديگران را هم ندارند.
سه: تعصب در امور خير و اخلاق پسنديده، خوب و جايز است. در واقع همان مطلبي که به عنوان عِرق ديني و ملي از آن ياد ميکنيم.
بنابرين ؛ تعصب در نوع سوم به معني غيرت است که پسنديده و شايسته است و همراه با شعور و آگاهي است.
اين مسأله مهم است كه در دين اسلام، مليت و قوميت هيچ اعتباري ندارد. بلكه اين دين به همهي ملتها و اقوام مختلف جهان با يك چشم نگاه ميكند و از آغاز نيز دعوت اسلامي به مكتب و قوم خاص اختصاص نداشته است، بلكه اين دين هميشه ميكوشيده است كه به وسايل مختلف، ريشهي ملت پرستي و تفاخرات قومي را از بيخ و بن بركند. در قرآن هيچ خطابي به صورت «يا ايها العرب»، «يا ايها القرشيون» پيدا نميكنيد... )صاحبي، محمد جواد، مصلحان مسلمان و انديشه اتحاد، فصلنامه كيهان، ۱۳۸۲، ص۶(
اسلام نه تنها به اين تعصبات احساس آميز توجهي نكرد بلكه به شدت با آنان مبارزه كرد...». )مطهري، مرتضي، خدمات متقابل اسلام در ايران، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۸۳ش، ص۶۸-۶۲(
6) شناخت ترفندها واقدامات دشمنان اسلام
با نگاه به حوادث و مسائل جهاني به روشني در مييابيم که دشمنان اسلام درصدد آنند که از طرق مختلف اسلام و امت اسلامي را تضعيف كنند، از جمله متداولترين شيوههاي آنان ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامي است.؛ از بين بردن يکپارچگي وانسجام مسلمانان، هم به تضعيف فرهنگ اسلام در جهان معاصرمي انجامد وهم نيروي بالقوه انساني و سياسي انان را درتاثير گذاري دچار فترت وضعف مينمايد. و امكان بهره مندي آنان را از اين نيروي عظيم سلب ميكند.
در ادوار گوناگون تاريخي، دشمنان بيروني اسلام همواره تلاش گسترده و پيچيدهاي را براي دستيابي به اين هدف دنبال كرده اند. از نظر مذهبي و سياسي دشمنان اسلام كوشيدهاند بين جوامع گوناگون مسلمان، فاصله بيندازند؛ اختلاف مذهبي را بزرگ کنند؛ جنگ شيعه و سني، تضاد بين سنت گرايان وروشنفكران ديني ويا اشكال گوناگون ديگري ازمرز بنديها وروياروييها را هر شكل ممکن، به وجود بياورند.
7) ضرورت برخورد با تفرقه افكنان
يکي از راههاي حفظ همبستگي و تقويت آن، و زدودن موانع و مشکلات فرا روي اتحاد اسلامي اين است كه عواملي را که تلاش ميکنند يکدلي و هماهنگي مردم شکل نگيرد، شناسايي وبا آنها مبارزه شود.
يكي از اين نوع موانع كه قرآن کريم خطر آن را به مسلمانان گوشزد کرده خطر منافقان است. آنان را به هوشياري در مقابل القائات و اين گروهها دعوت ميکند. خداوند در آيات متعددي از چهره زشت اهل نفاق پرده برداشته و صفات نکوهيده آنان را به مردم ميشناساند و ميفرمايد: آنان ميگويند به همراهان و هواداران رسول خدا(ص) ياري نکنيد تا از اطراف او پراکنده شوند.
قرآن کريم چنان با قاطعيت با گروههاي نفاق افکن و عوامل وحدت ستيز برخورد ميکند که به رهبر مسلمانان دستور ميدهد مسجد ضرار را که به عنوان مرکز تفرقه و اختلاف و توطئه درست شده است تخريب نمايد و به صراحت توطئههاي وحدت شکن منافقان را افشا ميکند و ميفرمايد: کساني که مسجدي ساختند تا به وحدت مسلمانان ضرر بزنند و همبستگي آنان را هدف گرفتهاند، در آنجا کفر را تقويت نموده و ميان مومنان تفرقه ايجاد ميکنند تا پناهگاهي براي محاربان با خدا و رسول او باشد و براي پوشانيدن انگيزههاي شوم خود ميگويند ما جز نيکي و خدمت نظر ديگري نداريم.
اين گروه ملعونه و شجره خبيثه همواره بيشترين ضربه را به پيكر اسلام وارد كرده است. ولذا مسلمانان براي پيشبرد اهداف دين مقدس اسلام ودستيابي به اتحاد بايدنسبت به نقشههاي شوم منافقان آگاه بوده واز ان غفلت نورزند.
امام علي كه بزر گترين منادي وحدت در امت اسلام بود. همواره به مبارزهي با تفرقه افكنان و كشتن آنان فرمان ميداد؛و ميفرمود: «ألا من دعا إلي هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتي هذه...». )نهج البلاغه، خطبه 127.(
دعوت كنندگان به تفرقه را بكشيد، هر چند كه خود را زير عمامهي من مخفي كرده باشند.
اميرمؤمنان ناخشنودي خود را از تفرقه اين گونه بيان ميدارد: «كرهتُ أن أفرق جماعة المسلمين.») محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۳۲، بيروت، مؤسسة الوفاء بيتا، ص ۲۶۳(
نتیجه
ایجاد اتحاد و اخوت میان ملت ها و آحاد مسلمانان در سراسر جهان، از اهداف و آرمان های اصیل اسلام است که ریشه در قرآن و سنت و آرای اندیشمندان مذاهب اسلامی دارد. برای عملی شدن این هدف و شکل گیری امت واحده اسلامی که در جهت اعتلا و عزت و عظمت و اقتدار جهان اسلام است، وحدت بر محور اصول دین و مشترکات اعتقادی و دامن نزدن به مسائل اختلافی در این عرصه از ضروریات است.
خداوند متعال، وحدت بر محوری رهبری خدا و رسول و قرآن کریم را عامل حفظ همبستگی و اتحاد مردم معرفی می کند و این محوریت، می تواند برکات و آثار فراوانی را به ارمغان آورد.
قرآن اتحاد را در سه سطح مورد بررسی و تأكید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآن، همه انسان ها با همه اختلافات ظاهری از یك نفس واحد و یگانه ای آفریده شده اند و اختلافات ظاهری ناشی از عوامل بیرونی و در راستای اهداف خاصی بوده است. بنابراین اسلام مردم را به اتحاد انسانی دعوت می كند و از ایشان می خواهد در كنار هم به صلح و صفا و آرامش زندگی كنند.
سطح دوم از اتحاد كه مورد تأكید و اهتمام اسلام و قرآن است، اتحاد و همبستگی میان پیروان شرایع آسمانی است. قرآن گوهر شرایع آسمانی را یك سان و تسلیم در برابر خداوند و توحید می داند، از این رو، از دین آسمانی به عنوان اسلام یاد می كند و همه پیروان شرایع آسمانی را به همبستگی و اتحاد در محور توحید می خواند. از این رو دین را تنها اسلام معرفی كرده كه به معنای تسلیم در برابر یگانه هستی است و می فرماید: ان الدین عندالله الاسلام (آل عمران آیه ۱۹).
سطح سوم كه مهم ترین سطح از سطوح همبستگی و اتحاد از منظر قرآن است، اتحاد و همبستگی و یگانگی میان مؤمنان و مسلمانان به عنوان امت واحد است. در نگرش اسلام و قرآن، هركس كه شهادتین را بر زبان جاری ساخت مسلمان و مشمول احكام اسلامی است و واجب است با او هم چون برادری دینی برخورد كرد. این گونه است كه بدون توجه به مسئله ایمان واقعی كه ایمان قلبی و حقیقی است به صرف بیان زبانی شهادت از حقوق شهروندی اسلام برخوردار می گردد.
پس اگر وحدت اسلامي به حكم عقل و شرع ضرورت دارد و براي ايستادگي در برابر دشمنان اسلام و مسلمين گريزي از آن نيست، بايد به اصولي چند پايبند بود كه به برخي از آنها چنین است
تكيه بر اشتراكات مذهبي: مسلمانان داراي يك كتاب آسماني، يك پيامبر و يك قبله هستند و اعتقادات ديني آنان يكسان است.
پرهيز از دامن زدن به اختلافات: وجود اختلاف بين پيروان مذاهب گوناگون امري طبيعي است، بحث و تبادل نظر علمي درباره آنها هم مسألهاي عادي است، اما اختلافات بيش از آن كه در اصول باشد، در فروع است و نميتواند و نبايد مانع وحدت امت اسلامي شود.
حفظ حرمت يكديگر: افزون بر مقدسات مشتركي كه همه مسلمانان از آن برخوردارند، يك سري اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نبايد پيروان مذاهب اسلامي مقدسات يكديگر را مورد هتك و اهانت قرار دهند و به تحريك يكديگر بپردازند.
تعقل وعاقبت انديشي: آزاد انديشي و صبر و متانت نيروهاي مقيد به «ديانت» و «عقلانيت» و اجتناب و خودداري آنان از حركات و عملكردهاي نامشروع و نامعقول و مبتني بر احساسات و تعصب ورزيهاي كور، بشارت دهنده شكل گيري بيشتر و بهتر شيرازههاي اتحاد مذاهب اسلامي و خنثي شدن توطئههاي قدرتهاي استكباري در ايجاد تفرقه و تنازع در جهان اسلام است.
پرهيز از تعصب: تعصب يعني اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مايه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه اين تعصب مذهبي باشد يا قومي، سياسي، حزبي و... .
شناخت ترفندها واقدامات دشمنان اسلام: با نگاه به حوادث و مسائل جهاني به روشني در مييابيم که دشمنان اسلام درصدد آنند که از طرق مختلف اسلام و امت اسلامي را تضعيف كنند، از جمله متداولترين شيوههاي آنان ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامي است.
ضرورت برخورد با تفرقه افكنان: يکي از راههاي حفظ همبستگي و تقويت آن، و زدودن موانع و مشکلات فرا روي اتحاد اسلامي اين است كه عواملي را که تلاش ميکنند يکدلي و هماهنگي مردم شکل نگيرد، شناسايي و با آنها مبارزه شود.
منابع و مآخذ:
ـ قرآن كريم.
ـ صبحي صالح، نهج البلاغه، دارالهجرة، قم، 1412 .
ـ صحيفه سجاديه، ترجمه: حسين انصاريان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1380.
ـ ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب، ج 2.
ـ امين، حسن، اعيان الشيعة، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، 1408 .
ـ تسخيري، محمدعلي، درباره وحدت و تقريب مذاهب اسلامي، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، تهران، 1383 .
ـ حراني، ابن شعبه، تحف العقول، حسين تصحيح: علي اكبر غفاري، مؤسسه نشر اسلامي، قم، 1404 .
ـ حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، تحقيق: عبدالرحيم رباني شيرازي، (20 جلد)، دارالاحياء التراث العربي، بيروت، 1391 .
ـ حسنزاده آملي، حسن، رسالةٌ في الامامة، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، تهران، 1365 .
ـ حسيني، سيدحسين، نگاهي به راهبردهاي ارزشي پيامبر در مسير وحدت، فصلنامه مشكوة، شماره 60.
ـ حكيمي، محمدرضا، امام در عينيت جامعه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1365 .
ـ حكيمي، محمدرضا، حماسه غدير، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1376 .
ـ حكيمي، محمدرضا و ديگران، الحياة، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1365 .
ـ مجموعه سخنرانيهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني در كنفرانسهاي بينالمللي وحدت اسلامي، همبستگي امت اسلامي، معاونت فرهنگي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1380.
ـ شريعتي، محمدتقي، تفسير نوين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1352 .
ـ شريعتي، محمدتقي، وحي و نبوت در پرتو قرآن، انتشارات حسينيه ارشاد، تهران.
ـ شيخ طوسي، محمد بن حسن، الامالي، الدراسات الاسلامية، مؤسسة البعثة، قم، 1414 .
ـ طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسير الميزان (20 ج)، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1403 .
ـ طبرسي، ابوعلي فضل بن حسن، مجمع البيان، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، قم، 1403.
ـ طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج، مطبعة نعمان، نجف اشراف، 1409 .
ـ عبدالحكيم، وحدت اسلامي از ديدگاه قرآن و سنت، ترجمه: عبدالهادي فقهي زاده، تهران، مؤسسه فرهنگي تبيان، 1378 .
ـ قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، مؤسسه انتشارات فراهاني، تهران، بي تا.
ـ كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، تهران، اسوه، 1380 .
ـ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403 .
ـ مطهري، مرتضي، مجموعه مقالات، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1362.
ـ معاني الاخبار، تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دار المعرفة، 1399.
ـ مغنيه، محمدجواد، التفسير المبين.
ـ موثقي، سيد احمد، استراتژي وحدت در انديشه سياسي اسلام، دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1371.
تحقيق: امانقليچ شادمهر (كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث)
مقاله حاضر به بحث در مورد ضرورت وحدت و راههاي دستيابي به آن و بررسي علل پيدايش تفرقه و همچنين ارائه راهكارهاي اتحاد و اخوت دینی در قرآن کریم و روايات نبویي ميپردازد. ابتدا اهميت و ضرورت اتحاد و همبستگي امت اسلامي از منظر قرآن و احاديث را مورد اشاره و تبيين قرار ميدهد. و سپس با اشاره به اين واقعيت كه دعوت به انسجام و اتحاد يك دعوت الهي و قرآني و يك تكليف ديني براي عموم مسلمانان است و نقش آن در اعتلا و حفظ و تقويت دين اسلام اشاره و همچنين جايگاه آن را در سيره قولي و فعلي پيامبر اسلام(ص) مورد توجه قرار داده، و با بررسي ريشههاي پيدايش اختلاف و تفرقه، پيامدهاي نامطلوب آن بر سرنوشت اسلام و امت اسلامي را طرح و تبيين مينمايد.
مقدمه
انسان در طول قرون و اعصار به اهمیت زندگی اجتماعی پی برد و با همگرایی و وحدت، اقوام پدیدار شدند و برای حفظ آسایش و امنیت خود، ناچار گروهی به عنوان جنگاور، وظیفه رزم و دفاع را برعهده گرفتند و با گذشت زمان، شیوه های تهاجم و دفاع نیز پیچیده شد. با این همه، همواره ملتی پیروز میدان های نبرد بوده که با هم اتحاد داشته و دارای عزت نفس بوده است. برای شکل گیری امت اسلامی، پیامبر اسلام(ع) بر پایه آموزه های قرآنی، نخست به بازسازی بینشی و نگرشی قوم اقدام کرد و برای دستیابی به این مهم، در مفاهیم نیز دست برد و با استفاده از واژگان موجود به تدریج مفاهیم جدیدی را به مردمان القا کرد. از جمله اصطلاحاتی که در فرهنگ اسلامی بیانگر همدلی و همگرایی و همفکری امت اسلامی است، اصطلاح «انصار» است. به بیان دیگر، بهترین شاهد برای امت سازی قرآنی پیامبر، همدلی و همگرایی است که در شکل و قالب انصار در مدینه شکل گرفت.
قرآن ضمن اینکه یکی از اهداف پیامبر را «امت سازی» می نامد، امت اسلامی در عصر پیامبر را بهترین امت و جامعه ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود. )بقره / 143.(
از ویژگی هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد بیان می کند، این است که بر کارهای یکدیگر نظارت دارند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند، )آل عمران/ 104.( تعاون بر خیر و تقوا در میان ایشان اصالت دارد: (وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التّقْوی)، برادری ایمانی در میانشان به اندازه ای است که از خود می گذرند و ایثار می کنند، در جستجوی وضعیت یکدیگر به تجسس و جاسوسی اقدام نمی کنند، غیبت و تهمت و افترا در میانشان نیست، اختلافات کلی و جزئی را با حکمیت و یا رجوع به قانون حل و فصل می کنند، در میانشان شمشیر قضاوت نمی کند، جان و مال و آبروی یکدیگر را محترم می شمارند، امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای یکدیگر و جامعه فراهم می آورند، عوامل پدید آورنده آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می کنند، در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می شود، عفو و گذشت را حتی در مورد قاتل در نظر می گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی دهند؛ هر چند قصاص و امور دیگری از این دست حقشان است و به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می گذرند، اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می کنند، از یکدیگر انتقام نمی گیرند و ... .
قرآن افزون بر اینکه به مسئله اتحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمیت آن در میان انسان ها و ادیان توحیدی و مؤمنان واقعی تأکید کرده است، پیوندها و همبستگی امت اسلام و مؤمنان را نوعی «تصرف الهی» برمی شمارد.
بنابراین اتحاد در کاربردهای قرآنی از چنان جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار است که از آن به عنوان نعمت خاص یاد می کند و خداوند را در ایجاد آن به طور مستقیم دخیل می داند. همچنین از مؤمنان می خواهد تا با یادآوری دوران تلخ تفرقه و آشوب، در حفظ اتحاد بکوشند؛ زیرا اتحاد میان امت مؤمن به خواست خداوند شکل گرفته است: «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانًا وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها»).همان/ 103(. از اینکه قرآن در آیه مذکور به مسئله دشمنی میان مردمان اشاره دارد، می توان دریافت که دشمنی و اختلاف موجود در میان مردم موجب می شد که آنان نتوانند حتی در این جهان از آثار و برکات اتحاد بهره مند شوند. در نگرش قرآنی «اتحاد» انسان ها از چنان جایگاه و ارزش خاصی برخوردار است که قرآن در پنج آیه به صراحت این نکته را مورد توجه قرار می دهد که اگر مصلحت ایجاب می کرد، خداوند با اراده تکوینی خود، همه مردم را امتی یک پارچه قرار می داد. )مائده/ 48؛ انعام/35؛ هود/118؛نحل/16؛ شوری/8.(
وحد ت از منظر قرآن كريم
قرآن كريم ضمن دعوت مسلمين به وحدت با اعتصام به حبلا… و نهي از تفرقه؛ الفت و برادري و مودت را مبناي اتحاد و همبستگي مسلمانان معرفي ميكند. و ميفرمايد:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً.» )سوره آل عمران، آيه ۱۰۳(
در جاي ديگر مسلمانان را به وحدت و پيروي از خدا و پيامبرش دستور داده و از تنازع و مشاجره به طور صريح نهي نموده و ميفرمايد:
«وَ أَطِيعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَ لاَتَنَازَعُوافَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ.» )سوره انفال، آيه ۴۶(
و در آيات متعدد ديگر از تفرقه و جدايي نهي كرده وفرموده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا...» و يا «... أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ...» )سوره شوري، آيه ۱۳ ( و يا فرمود:
«وَلاَ تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا» )سوره آل عمران، آيه ۱۰۵( خداي سبحان در آيات ياد شده ابتدا به اعتصام به حبل الهي و اقامهي دين فرمان داده است و اين نشان ميدهد كه راه رهايي از تفرقه، پيروي از دين و صراط مستقيم خداوند يعني بندگي اوست؛
«... تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وقُلُوبُهُمْ شَتَّي ذلِكَ بَأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْقِلُونَ» )سوره حشر، آيه ۱۴(
عصارهي اين آيهي كريمه اين است كه افرادي كه داراي مبدأ مشترك و هدف مشترك و دين مشتركند، اگر دلهاي اينان در اثر اغراض و غرايز، پراكنده باشد، خردمند نيستند.
اخوت دینی از منظر پيامبر اسلام(ص)
پيامبر گرامي اسلام با الهام از تعاليم قرآن كريم مباني نظري وعملي اتحاد امت اسلامي را براساس باورهاي توحيدي و نظام اخوت ايماني ومحبت و ايثار در راه خدا، وتعاون و مشاركت در وظايف اجتماعي بنيان گزاري نمود. پيامبر گرامي اسلام با تكيه بر مباني اتحاد اسلامي مدينهي فاضلهاي مملو از عشق و صميميت و برادري و ايثار و تمامي فضايل انساني ساخت كه هنوز بشريت در حسرت و آرزوي تحقق دوبارهي چنين جامعهاي بسر ميبرد.
اين وحدت و برادري كه در عصر رسالت به احسن وجه در ميان ياران رسول خدا(ص) تحقق يافت، نمونه واقعي از امت واحده مورد نظر اسلام بود. كه متأسفانه پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) ديري نپاييد كه آن اتحاد و اخوت به ضعف گراييد و بروز اختلاف و تفرقه و تشتت و تنازع به تدريج زمينهساز حركت امت اسلامي در مسير ذلت و انحطاط شد.
پيامبر اكرم(ص)، ذلت و زبوني پس از عزت و سربلندي و در پي آن ضعف و سستي هر ملتي را نشأت گرفته از تفرقهاي ميداند كه ريشه در خصومت و دشمني دارد؛ لذا ايجاد الفت و پرهيز از تفرقه و عداوت را بر مسلمانان واجب كرده و ميفرمايد:
«ما ذل قوم بعد العزحتي ضعفوا، و ما ضعفوا حتي تفرقوا و ما تفرقوا حتي تباغضوا…الواجب علي اوليائنا معاوده الائتلاف و رفض الاختلاف.» )واعظ زاده خراساني، پيام وحدت، ص ۱۹۵(
خداوند متعال در قرآن کريم وحدت بر محور رهبري خدا و رسول و جانشينان آن حضرت را عامل حفظ همبستگي و اتحاد مردم معرفي ميکند. حتي در سوره انفال، پي آمد فاصله گرفتن از پيامبر(ص) و رهنمودهاي حياتبخش آن بزرگوار را موجب اختلاف و تشتت و خواري مردم قلمداد ميکند و با تاکيد بيشتري بر اين عامل همبستگي پاي ميفشارد و ميفرمايد: «از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد و نزاع و کشمکش نکنيد تا سست و ضعيف شويد، در اين صورت قدرت و شوکت شما از ميان ميرود، بلکه در پاسداري از همبستگي و اطاعت از فرمان پيامبر صبر و استقامت ورزيد که خداي سبحان به همراه استقامت کنندگان است.» رسول اکرم براي همه مسلمانان ميتواند از اين جهت نيز بهترين الگو باشد. و به عنوان محور وحدت و همبستگي مسلمانان برکات و آثار فراواني را به آنان به ارمغان آورد )بروجردي، گسترش و نوسازي تمدن اسلامي، ۱۳۷۵ .(«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.» )سوره احزاب، آيه ۲۱(
سطوح و مراتب اتحاد
۱) اتحاد انسانی
قرآن اتحاد انسانی را در سه سطح مورد بررسی و تأكید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآن، همه انسان ها با همه اختلافات ظاهری از یك نفس واحد و یگانه ای آفریده شده اند و اختلافات ظاهری ناشی از عوامل بیرونی و در راستای اهداف خاصی بوده است. قرآن درباره گوهر واحد انسانی می فرماید: الذی خلقكم من نفس واحد؛ خداوند كسی است كه شما را از یك گوهر آفرید. (سوره نساء، آیه ۱). در گزاره شناختی دیگر به مسئله زنان و مردان توجه نمی دهد و می فرماید: انا خلقناكم من ذكر و انثی؛ ما شما را از مرد و زنی آفریدیم. (سوره حجرات، آیه ۱۳) بر این پایه و اساس نتیجه می گیرد كه همه انسان ها صرف نظر از اختلافات ظاهری، زبانی، رنگ، ملیت و دین و فرهنگ از حقوق برابر برخوردارند و هیچ گونه تمایز و امتیازی میان مردمان جز به تقوا نیست: ان اكرمكم عندالله اتقاكم؛ گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست (سوره حجرات، آیه ۱۳)؛ زیرا رنگ و زبان و اختلافات ظاهری دیگر نه تنها مایه امتیاز و برتری انسانی نیست بلكه این اختلافات و تمایز ظاهری مرتبط به امر دیگری است كه در برخی از آیات از آن به نشانه های قدرت خداوند یاد می كند و می فرماید: و من آیاته... اختلاف السنتكم و الوانكم؛ از نشانه های قدرت الهی... اختلاف زبانی و رنگی شماست.(سوره روم، آیه ۲۲)
در تبیین علل و اهداف این دسته از اختلافات ظاهری در میان بشر بیان می دارد كه اختلاف قومی، قبیله ای و نژادی به هدف شناسایی بهتر یك دیگر پدید آمده است: و جعلناكم شعوبا و قبایل لتعارفوا؛ شما را ملت ها و قبیله های جداگانه ای قرار دادیم تا یك دیگر را به خوبی بشناسید. بنابراین هدف از اختلافات ظاهری چیزی جز امكان ساده و آسان ارتباط میان انسان ها نبوده است. فرض كنید كه همه انسان ها از نظر شكل ظاهری و صفات و خصوصیات دیگر همانند و یكسان می بودند؛ در این صورت مشكلات بی شماری پدیدار می شد و امكان ارتباط سالم و آسان فراهم نمی شد.
با توجه به این بینش قرآنی این نگرش در مومنان پدیدار شد كه به همه انسان ها به یك چشم بنگرند و روابط خود با مردمان را بر پایه احترام متقابل و حفظ حقوق انسانی تنظیم كنند. آموزه های دستوری قرآن نیز مبتنی بر این گزاره های شناختی و انسان شناختی است؛ این گونه است كه به عنوان نمونه قرآن كشتن فرد انسانی را كشتن همه انسان ها دانسته و هر گونه رفتار ضدانسانی را تقبیح نموده و به عنوان فسادكننده در زمین به آتش دوزخ تهدید كرده است؛ (مائده آیه ۳۲) و یا دستور داده است كه حقوق شهروندی را مراعات كنند و كسی را به ظلم و ستم از خانه و كاشانه خود نرانند و بی دلیل به بردگی نكشند. (بقره آیه ۸۴ و ۸۵ نساء آیه ۶۶) در آموزه های نبوی و علوی (یعنی صادر شده از مقام ولایت) نیز دستورها و فرمان های بی شماری است كه به حقوق انسانی توجه داده و مردمان و مسئولان را بر محافظت آن ترغیب و تشویق می كند. حضرت امیرمومنان علی(ع) با استناد به همین گزاره های شناختی و آموزه های دستوری قرآن در عهدنامه مالك اشتر، مردم را به دو دسته همسان در آفرینش و برادر دینی دسته بندی كرده و می فرماید: اما اخ لك فی الدین او نظیر لك فی الخلق. (نهج البلاغه، نامه ۵۳) و رعایت حقوق همگان را بر حاكم فرض و واجب می داند. (درباره نگرش اسلام به انسان و یگانگی آنان در خلقت و آفرینش نگاه كنید: المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۶)
بنابراین اسلام مردم را به اتحاد انسانی دعوت می كند و از ایشان می خواهد در كنار هم به صلح و صفا و آرامش زندگی كنند و با همزیستی مسالمت آمیز از هرگونه تباهی و فساد در زمین و قتل و غارت و ستم و تجاوز خودداری ورزند. قرآن بر این اساس كسانی كه به اتحاد انسانی نمی اندیشند و تجاوز و ستم و قتل را پیشه خود ساخته اند را به عنوان فسادكنندگان در زمین نكوهش و سرزنش كرده و آنان را به عذابی سخت تهدید و هشدار می دهد.
در قرآن با اشاره به قوم یهود و داستان رفتار و كنش و منش ایشان، به نقد رفتاری آنان پرداخته و می فرماید: آنان به جهت خودبرتربینی نژادی و قومی رفتاری دور از انسانیت پیشه كردند و حقوق فطری، طبیعی و انسانی آنان را از برخی از اقوام مجاورشان سلب كردند. یكی از نخستین پیمان هایی كه خداوند از یهودیان گرفته آن است كه انسان بی گناهی را نكشند و مردمان را از خانه و آشیانه خود نرانند و یا به بردگی و اسارت نگیرند. با این همه آنان برخلاف این بینش و نگرش و دستور الهی عمل كرده و نه تنها مردمان بی گناه را به قتل می رساندند و یا به بردگی می گرفتند و یا در برابر آزادی بردگان و در بند شدگان مالی می گرفتند بلكه از این نیز تجاوز و تعدی كرده و مردمانی از قوم و قبیله و هم آیین خویش را می كشتند و یا به بردگی و بندگی می گرفتند. (نگاه كنید آیات ۸۴ و ۸۵ سوره بقره و آیات دیگر).
از این رو می توان گفت كه در بینش و نگرش قرآنی انسان از كرامت خاصی برخوردار است و خداوند همه را كریم و بزرگوار دانسته و رعایت حقوق انسانی را بر همگان فرض و لازم شمرده است. تنها تمایزی كه است در برتری پرهیزگاران است كه از این مسئله به اكرم (بزرگوارتر) بودن آنان اشاره می شود كه اثبات افضلیت برای این دسته به معنای نادیده گرفتن كرامت انسانی نیست. بنابراین می بینم كه در بینش و نگرش و حتی گرایش نبوی و علوی، كرامت انسانی از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار است و پیامبر برای هدایت همگی ایشان دل می سوزاند و تلاش خستگی ناپذیری را برخود تحمیل می كند، به گونه ای كه خداوند پیامبرش را از این كار بازمی دارد و می فرماید: لعلك باخع نفسك الایكونوا مؤمنین؛ شاید خود را به رنج و زحمت جانكاه بیافكنی كه چرا ایمان نمی آورند. (شعراء آیه ۲۶) و هدایت و ضلالت مردمان را به خود به عنوان منشأ منسوب می كند. (رعد آیه ۲۷ و نیز نحل آیه ۹۳ و ده ها آیه دیگر)
در ادعیه اسلامی تقویت نگرش جهانی و انسان گرایی به شدت اصالت می یابد و در ادعیه می خوانیم كه همه گرسنگان و بینوایان و برهنگان رامورد توجه خود قرار می دهد می فرماید: اللهم اكس كل عریان؛ اللهم اشبع كل جائع؛ اللهم اغنی كل فقیر و مانند آن كه نگرش جهانی و انسانی آن به خوبی روشن و نمودار است.
2) اتحاد پیروان شرایع آسمانی
سطح دوم از اتحاد كه مورد تأكید و اهتمام اسلام و قرآن است، اتحاد و همبستگی میان پیروان شرایع آسمانی است. قرآن گوهر شرایع آسمانی را یك سان و تسلیم در برابر خداوند و توحید می داند، از این رو، از دین آسمانی به عنوان اسلام یاد می كند و همه پیروان شرایع آسمانی را به همبستگی و اتحاد در محور توحید می خواند. از این رو دین را تنها اسلام معرفی كرده كه به معنای تسلیم در برابر یگانه هستی است و می فرماید: ان الدین عندالله الاسلام (آل عمران آیه ۱۹)
در تحلیل قرآنی همه شرایع بر اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد بنیاد نهاده شده اند و همه پیامبران الهی مردمان را به این سه اصل می خوانده اند. بنابراین تفاوتی در اصول شرایع وجود نداشته و آن چه موجبات اختلاف میان شرایع شده است، اصول جزیی وفرعی است كه به سبب مقتضیات زمانی و مكانی پدید آمده است و خداوند شریعت ها را برای راهنمایی افراد انسانی باتوجه به شرایط زمانی و عصری فرستاده است تا آن را روش زندگی خود قرار دهند و به كمال برسند. شریعت پیامبر اكرم(ص) نیز یكی از شرایع دین اسلام است و علت نامگذاری این شریعت به اسلام از آن رو بوده است كه این شریعت به عنوان آخرین و كامل ترین شریعت و برای همه عصرها و زمان های پس از عصر نزول و برای همه جهانیان فرستاده شده است ازاین رو می توان شریعت پیامبر اكرم را به عنوان اسلام و دین كامل نیز نامگذاری كرد؛ زیرا هرگاه تطابق كلی میان دو چیز به گونه ای باشد كه یگانگی در آن به حد كمال باشد می توان نام آن را بر دیگری گذاشت؛ از این رو می توان از شریعت پیامبر اكرم(ص) به عنوان اسلام یاد كرد؛ درحالی كه نمی توان از شریعت و منهج و روش موسوی(ع) و یا عیسوی(ع) به اسلام یاد كرد، بلكه باید گفت كه آن یكی از شرایع اسلامی است.نكته جالب این است كه قرآن از شرایع و منهاج اسلامی سخن گفته است؛ به این معنا كه شریعت به مفهوم كتاب قانون و منهج به مفهوم روش عمل و مدیریت است. درحقیقت در زمانی نیاز به قوانین خاص زمان لازم و ضروری بود و هم چنین برای هر عصری می بایست روش خاصی درپیش گرفته می شد تا دین اسلام باقی و برقرار بماند. از این رو هر پیامبری هم شریعتی جداگانه داشت و هم روشی خاص را برای دعوت و مدیریت و حكومت درپیش می گرفت. از این رو قرآن با بیان علت اختلاف میان شرایع می فرماید: لكل جعلنا منكم شریعه و منهاجا (مائده آیه ۲۸) این كه منهاج روشی خاص برای دعوت، مدیریت و حكومت دانسته ایم از آن روست كه قرآن درباره هدف ارسال پیامبران می فرماید: و انزل معهم الكتاب بالحق لیحكم بین الناس فیما اختلفوا فیه؛ و همراه ایشان كتاب حقی را فرو فرستادیم تا در میان مردمان در آن چه اختلاف كرده اند داوری و حكومت كند (بقره آیه ۲۱۳)؛ زیرا داوری بدون قدرت اجرایی اعمال قانون و نظارت معنا و مفهومی ندارد. به این معنا كه نمی توان بر پایه قانون در میان مردمان درباره موارد اختلافیشان داوری و قضاوت كرد بدون این كه قدرت اجرا و اعمال قانون داشته باشید؛ بنابراین حكومت به معنای داوری و قدرت و اجرایی نمودن قوانین است.
در بینش قرآن تفاوت میان شرایع اسلام (به معنای اصطلاح عام) تفاوتی بر پایه مقتضیات بوده است؛ چنان كه تفاوت دین اسلام و شریعت اسلامی با دیگر شرایع در بیان تفصیلی و جامعیت و كمال آناست. (آل عمران آیه ۳ تا ۵)
باتوجه به اشتراك و یگانگی اسلام در همه شرایع و پذیرش اصول اساسی اسلام از سوی همگان، قرآن همه اهل كتاب و شرایع آسمانی را به اتحاد و همبستگی دعوت می كند و از آنان می خواهد تا در سایه سخن و عقیده مشترك با مسلمانان گردآیند و متحد گردند: قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بیننا و بینكم الانعبد الا الله و لانشرك به شیئا؛ بگو ای اهل كتاب بیایید تا در كلمه یگانه ای كه میان ما و شما مشترك است گردآییم، این كه جز خدا را عبادت و پرستش نكنیم و چیزی را با او شریك قرار ندهیم. (آل عمران آیه ۶۴) در این آیه محورهای اتحاد كه توحید و دوری از شرك است بیان شده است؛ بنابراین پیروان ادیان آسمانی می توانند تحت این كلمه مورد پذیرش همگان گردآیند و تحت پرچم توحید حركت كرده و به یكدیگر یاری رسانند با همزیستی و دوری از ظلم و ستم از فواید اتحاد و همبستگی بهره مند گردند.
در دو آیه دیگر از قرآن، خداوند نه تنها این نكته را راه نجات دنیا برمی شمارد بلكه با بیان دو شرط دیگر آن را عاملی برای نجات و رهایی از آتش دوزخ و بهره مندی از بهشت و نعمت های آن برمی شمارد. قرآن بیان می دارد شرط نجات پیروان شرایع آسمانی ایمان به خدا (توحید)، معاد و عمل صالح است: ان الذین آمنوا والذین هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ به درستی كه كسانی كه به پیامبر و دین اسلام ایمان آورند و كسانی كه یهودی و یا مسیحی و یا صابی شده اند كسانی هستند كه به خدا و روز آخرت ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، پس برای آنان در نزد پروردگارشان پاداش است و آنان ترسان و اندوهناك نمی شوند. (بقره آیه ۶۲ و نیز مائده آیه ۶۹)
البته این به معنای عدم نسخ شرایع پیشین نیست بلكه به معنای آن است كه كسانی از اهل كتاب هستند كه اسلام و حقانیت آن را نمی شناسند و باتوجه به جهل خود نسبت به اسلام به همان شرایع پیشین به شرط باور به توحید و رستاخیز عمل می كنند و كارهای شایسته و نیكو به جا می آورند آنان به این شرط اهل نجات هستند. اما كسانی كه با اسلام آشنایی داشته و حقانیت آن را پذیرفته با این همه بر شرایع منسوخ گذشته حركت می كنند می بایست از عاقبت خود هراسان و گرفتار حزن و اندوه باشند.
بر همین پایه و اساس است كه قرآن نسبت به كسانی كه اسلام را می شناسند و در محیط اسلامی زندگی می كنند می خواهد كه یا اسلام را بپذیرند و یا جزیه بدهند. (بقره آیه ۲۵۶ و نیز توبه آیه ۲۹) در برابر جزیه اسلام متعهد می شود تا با حفظ حرمت ایشان، حقوق و امنیت آنان را در جایگاه اقلیت های دینی محافظت كند.
قرآن با این همه، پیروان همه شرایع آسمانی را بر گرد آمدن در محور نقاط مشترك می خواند (آل عمران آیه ۶۴) و از آنان می خواهد بر این محور با یك دیگر متحد شده و جامعه ای امن و به دور از ستم و تعدی برپا كنند و نسبت به عقاید و سنت ها و مراكز عبادی یك دیگر احترام متقابل داشته باشند. (مائده آیه ۶۶ و ۸۳)؛ زیرا هر شریعت دیگری اصول شرایع دیگر را تأیید كرده و مدافع آن بوده است. (بقره آیه ۴۱ و نیز آل عمران آیه ۳)
قرآن برای همزیستی با اهل كتاب و شرایع آسمانی و ایجاد همبستگی و اتحاد اجتماعی، راهكارهایی را بیان می كند كه به صورت آموزه های دستوری در شریعت اسلام خودنمایی می كند. از جمله راهكارهای تقویت بنیادهای همزیستی و همبستگی اجتماعی در میان پیروان شرایع آسمانی، پاك شمردن خوراك و طعام اهل كتاب است كه می تواند به عنوان مهم ترین عنصر تلقی شود. (مائده آیه ۵) چنان كه برای تقویت روابط اجتماعی معامله و داد و ستد با اهل كتاب را مجاز دانسته (ممتحنه آیه ۸) و مسلمانان را از مجادله و تندخویی با ایشان پرهیز می دهد. (عنكبوت آیه ۴۶) این آموزه ها و آموزه های دیگر قرآنی و نبوی در راستای تقویت بنیادهای همبستگی و همزیستی و اتحاد میان شرایع آسمانی است كه در این جا به گوشه ای از آن پرداخته ایم.
۳) اتحاد مؤمنان و مسلمانان
سطح سوم كه مهم ترین سطح از سطوح همبستگی و اتحاد از منظر قرآن است، اتحاد و همبستگی و یگانگی میان مؤمنان و مسلمانان به عنوان امت واحد است. در نگرش اسلام و قرآن، هركس كه شهادتین (گواهی به توحید و نبوت پیامبر) را بر زبان جاری ساخت مسلمان و مشمول احكام اسلامی است و واجب است با او هم چون برادری دینی برخورد كرد. این گونه است كه بدون توجه به مسئله ایمان واقعی كه ایمان قلبی و حقیقی است به صرف بیان زبانی شهادت از حقوق شهروندی اسلام برخوردار می گردد. هر چند كه دسترسی به مقامات و فواید اخروی اسلام به ایمان واقعی است ولی در حوزه اجتماعی اسلام یعنی گفتن شهادتین كفایت می كند. این گونه است كه بسیاری از مردمان در حوزه اتحاد دینی وارد می شوند و به عنوان امت اسلام از همزیستی و اتحاد و فواید آن برخوردار می گردند. (باتوجه به این كه قرآن میان اسلام و ایمان جدایی افكنده و بیان می دارد كه به اعراب بگویید كه اسلام آوردیم و هنوز ایمان در جانشان نفوذ نكرده است، می توان گفت كه در مرحله و سطح نخست كه مراد و منظور ما اتحاد در آن سطح است اسلام و شهادتین كفایت می كند. در این سطح است كه وحدت می تواند كاربردی فراتر از اتحاد با شرایع دیگر داشته باشد. شاید باتوجه به دو سطح اسلام و ایمان بتوان گفت كه اتحاد در میان اهل اسلام به دو شكل می تواند ظهور و بروز كند، ولی آن چه مهم است اتحاد در میان اهل اسلام است. اما اتحاد میان اهل ایمان مقامی است كه فواید آن چیز دیگری است.)
در آموزه های قرآنی مؤمنان و كسانی كه ایمان واقعی دارند و اسلام در جانشان نفوذ كرده، برادر یك دیگر قلمداد شده و از اتحاد برادری بهره مند می شوند: انما المؤمنون اخوه (حجرات آیه ۱۰) این اخوت و برادری ایمانی آن چنان استوار بود كه تا مدتی پس از پیمان برادری میان مؤمنان در مدینه، آنان از یك دیگر ارث می بردند. (نساء آیه ۳۳) تا آن كه با آمدن آیه: اولوالارحام بعضهم اولی ببعض (انفال آیه ۷۵) این حكم منسوخ شد و تنها طبقات ارثی خونی و قرابتی از یك دیگر ارث بردند. (نگاه كنید تفسیر قمی ج۱ ص۱۶۵ و نیز تفسیر صافی ج۱ ص۴۴۷)
در نگرش اسلام و آموزه های قرآنی هركس كه از گذشته خود توبه كند و ایمان آورده و زكات دهد و نماز به پا دارد به عنوان برادر ایمانی محسوب می شود. (توبه آیه ۱۱) و برای ایجاد اتحاد و تقویت همبستگی میان ایشان دستور داده می شود تا یك دیگر را به عنوان ولی و سرپرست و دوست قرار دهند (توبه آیه ۷۱) و در كارهای نیك از یك دیگر یاری جویند. (مائده آیه ۲) این گونه است كه امت واحد و یگانه اسلامی پدیدار می شود. (انبیاء آیه ۹۲)این پیوند ایمانی كه در سطح فراتر از سطح پیوند اسلامی است بر پایه الفت و انسی است كه خداوند در دل های مؤمنان می افكند و هدیه الهی به مؤمنان قلمداد می شود. (انفال آیه ۶۳ و آل عمران آیه ۱۰۳) كه به دنبال این الفت از فروپاشی اجتماعی و تفرقه رهایی یافته و درهای آسایش و آرامش به سوی ایشان گشوده می شود .
باشد كه باتوجه به آموزه های قرآن در سه سطح انسانی (جهانی) عقیدتی و اسلامی و ایمانی اتحاد و همبستگی را تقویت و جامعه جهانی برپایه صلح و صفا و آرامش و آسایش را برای همه بشریت برپا داریم
راهكارهايي براي تقريب بين مذاهب اسلامي
در چنين شرايطي كه نخبگان و عالمان نسبت به وحدت اسلامي حساسيت لازم را ندارند و عموم مردم را به درستي ارشاد و هدايت نميكنند و عوامل تفرقه نيز فضا را براي اقدامات خود خالي ميبينند، تحقق كامل وحدت اسلامي دشوار مينمايد.
باري، اگر وحدت اسلامي به حكم عقل و شرع ضرورت دارد و براي ايستادگي در برابر دشمنان اسلام و مسلمين گريزي از آن نيست، بايد به اصولي چند پايبند بود كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱) تكيه بر اشتراكات مذهبي
مسلمانان داراي يك كتاب آسماني، يك پيامبر و يك قبله هستند و اعتقادات ديني آنان يكسان است. عقل و شرع اقتضا ميكنند كه برمشتركات فراوان تكيه شود و از برجستهكردن اختلافات جزيي پرهيز گردد. مسلمانان ازهر فرقه و مذهبي ميتوانند با شعار توحيد و زير پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آيند و در عين كثرت و تعدد، وحدتي مثال زدني خلق نمايند.
۲) پرهيز از دامن زدن به اختلافات
وجود اختلاف بين پيروان مذاهب گوناگون امري طبيعي است، بحث و تبادل نظر علمي درباره آنها هم مسألهاي عادي است، اما اختلافات بيش از آن كه در اصول باشد، در فروعاست و نميتواند و نبايد مانع وحدت امت اسلامي شود. مطرح كردن مسائل اختلافي ودامن زدن به آنها در بين پيروان مذاهب و در فضاهاي غيرعلمي، نه تنها مشكلي از مشكلات امروز مسلمانان را حل نخواهد كرد، بلكه روز به روز فاصله آنها را از يكديگر بيشتر خواهد نمود.
۳) حفظ حرمت يكديگر
افزون بر مقدسات مشتركي كه همه مسلمانان از آن برخوردارند، يك سري اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نبايد پيروان مذاهب اسلامي مقدسات يكديگر را مورد هتك و اهانت قرار دهند و به تحريك يكديگر بپردازند. اگر پيروان اسلام حرمت يكديگر را نگاه ندارند، يكي از نتايجش آن است كه دشمنان قسم خورده اسلام مقدسات مشترك همه مسلمانان مثل قرآن كريم، رسول اكرم(ص) و اماكن مقدس آنان را مورد اهانت قرار ميدهند. مسلمانان، تا زماني كه به مقدسات و دستورات دين اسلام معتقد و مؤمن بودند و به قوانين و احكام آن عمل ميكردند، نسبت به يكديگر با وحدت و برادري و با چهرهاي باز و با ديگران رفتار ميكردند؛ در نتيجه با عرضه داشتن واقعيت دين اسلام براساس منطق و استدلال و دور بودن از هر نوع تحميل عقيده، پيش از همه چيز توانستند، انديشه و عقول انسانها را فتح كند و پيشرفتهاي زيادي در سطح جهاني داشته باشند.
به راستي چرا در دو دهه اخير دامنه اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش يافته؟! چرا هر از چند گاهي در گوشهاي از دنيا مقدساتمسلمانان مورد هتك قرار ميگيرد؟ و پس از مدتي تعدادي از مسلمانان از خود حساسيت نشان داده و مسأله به فراموشي سپرده ميشود؟ آيا جز اين است كه راه هتك حرمت مسلمانان گشوده شده و مسلمانان حساسيت لازم را از خود نشان نميدهند؟ اگر در نخستين حلقه از اين حلقات عكس العمل مناسب نشان داده ميشد، حلقات ديگر اين زنجيره ادامه نمييافت. اگر مسلمانان مقدسات يكديگر را محترم شمرده و اختلافات خود را كاهش دهند، چنين فرصتي براي دشمنان مشترك مسلمانان فراهم نميشد. تأسف بارتر آنكه برخي بيش از آنچه نسبت به هتك مقدسات اسلامي از خود حساسيت نشان دهند، نسبت به مسائل عادي مذهبي وجزئي عكس العمل تندي ابراز ميكنند.
۴) تعقل وعاقبت انديشي
آزاد انديشي و صبر و متانت نيروهاي مقيد به «ديانت» و «عقلانيت» و اجتناب و خودداري آنان از حركات و عملكردهاي نامشروع و نامعقول و مبتني بر احساسات و تعصب ورزيهاي كور، بشارت دهنده شكل گيري بيشتر و بهتر شيرازههاي اتحاد مذاهب اسلامي و خنثي شدن توطئههاي قدرتهاي استكباري در ايجاد تفرقه و تنازع در جهان اسلام است
امروز برخي از احزاب و گروهها در عين ادعاي اسلاميت به قدرتهاي استعماري غرب متصل ميباشند و با ايجاد قتل و كشتار و تخريب اماكن مقدسه در صدد به راه انداختن جنگ شيعه و سني براي فرسايش نيروهاي اسلام و از هم پاشيدگي صفوف متحد مسلمانان و ايجاد زمينههاي مناسب به منظور بسط سلطه جبهه كفر جهاني ميباشند وحدت و انسجام اسلامي بزرگترين آرمان همه آحاد امت اسلام است. در سايه وحدت مذاهب اسلامي، تمدن و شكوه و عظمت اسلام نمايان و قدرت و عزت مسلمانان به تمامي هويدا و تداوم مييابد.
۵) پرهيز از تعصب
پيامبر عظيم الشأن اسلام فرمودند: «کسي که تعصب بورزد يا نسبت به وي تعصب بورزند، حلقه ايمان را از گردن خويش باز کرده است.» )حرعاملي، وسائل الشيعه، ج ۱۴، قم، آل البيت، ۱۴۰۹ق، ص۸(
اين روايت حاوي نکات آموزنده و ارزندهاي است كه ذيلا به برخي از آنها اشا ره مينماييم:
الف ـ تعصب يعني اصرار و پافشاري بدون دليل واستدلال براي انجام يا ترک موضوعي که منشأ آن جهل وناداني است.
ب ـ کسي که متعصب است و به عقل واستدلال توجه نميکند در واقع ايمان ندارد. زيرا ايمان ريشه در عقلانيت و آگاهي دارد. مسلمان تا زماني که در دايره تعصب وجهل گرفتار است مزه و حقيقت ايمان را نخواهد چشيد.
تعصب گاهي در امور ديني است وگاهي در امور اجرايي وکاري. مسلمان و مؤمن مکلف به حرکت وتلاشي است که ريشه در عقلانيت وتدبير دارد و از همه راههاي رسيدنِ به علم و پژوهش استفاده ميکند وبدون پشتوانه علمي حرکتي را آغاز نميکند.
ج ـ تعصب؛ آغاز تفرقه وپايان همدلي واتحاد است. اگر به حرف واستدلال اهل نظر توجه نشود ودر تصميم گيريها از آنان و فکرشان استفاده نشود، قطعا وحدت وهمدلي حاصل نخواهد شد و اين ضايعه بزرگي خواهد بود.
د ـ ما مکلف هستيم نه خودمان متعصب باشيم ونه اجازه بدهيم ديگران به ما تعصب داشته باشند. به عبارتي: نبايد بگذاريم از ما بت بسازند. خواه يک فرد سياسي باشيم، يا مذهبي يا هر صنف وشغل ديگر. تعريف و تمجيدهاي غلط باعث ميشود که از ما بت ساخته شود وشايد کم کم هم باورمان بشود که: «من آنم که رستم بود پهلوان»!
در تاريخ افرادي که به وسيله اطرافيان منحرف شدند کم نيستند. اگر آناني که ادعاي مهدويت کردند، افراد جاهلتر از خودشان آنان را تصديق نميکردند، به گمراهيهاي بزرگ نميافتادند.
پس تعصب يعني اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مايه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه اين تعصب مذهبي باشد يا قومي، سياسي، حزبي و...
امام علي (ع) در اين زمينه ميفرمايد: «هيچ کس را نيافتم که بدون علت درباره چيزي تعصب بورزد، جز با دليلي که با آن ناآگاهان را بفريبد...! زيرا درباره چيزي تعصب ميورزيد که نه علتي دارد و نه سببي... پس اگر در تعصب ورزيدن ناچاريد، براي اخلاق پسنديده... تعصب داشته باشيد....») بطحايي، علي، مناظرهها: گفتگوهاي در راه تفاهم و وحدت اسلامي، ترجمه: ذكرالله احمدي، مشهد، نشر محب، ۱۳۷۹، ص۱۳۵(
در اين روايت چند نکته حائز اهميت است:
يک: عدهاي خود را به تعصب ميزنند تا بتوانند آدمهاي جاهل و نادان را بفريبند و از اين طريق افکار شيطاني خود را عملي کنند.
دو: عدهاي بيدليل متعصب اند. که اينان بيهدف، بلکه بازيچه ديگران قرار ميگيرند. اما اميد نجات دارند، زيرا بر تعصب خود آگاه نيستند و قصد انحراف ديگران را هم ندارند.
سه: تعصب در امور خير و اخلاق پسنديده، خوب و جايز است. در واقع همان مطلبي که به عنوان عِرق ديني و ملي از آن ياد ميکنيم.
بنابرين ؛ تعصب در نوع سوم به معني غيرت است که پسنديده و شايسته است و همراه با شعور و آگاهي است.
اين مسأله مهم است كه در دين اسلام، مليت و قوميت هيچ اعتباري ندارد. بلكه اين دين به همهي ملتها و اقوام مختلف جهان با يك چشم نگاه ميكند و از آغاز نيز دعوت اسلامي به مكتب و قوم خاص اختصاص نداشته است، بلكه اين دين هميشه ميكوشيده است كه به وسايل مختلف، ريشهي ملت پرستي و تفاخرات قومي را از بيخ و بن بركند. در قرآن هيچ خطابي به صورت «يا ايها العرب»، «يا ايها القرشيون» پيدا نميكنيد... )صاحبي، محمد جواد، مصلحان مسلمان و انديشه اتحاد، فصلنامه كيهان، ۱۳۸۲، ص۶(
اسلام نه تنها به اين تعصبات احساس آميز توجهي نكرد بلكه به شدت با آنان مبارزه كرد...». )مطهري، مرتضي، خدمات متقابل اسلام در ايران، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۸۳ش، ص۶۸-۶۲(
6) شناخت ترفندها واقدامات دشمنان اسلام
با نگاه به حوادث و مسائل جهاني به روشني در مييابيم که دشمنان اسلام درصدد آنند که از طرق مختلف اسلام و امت اسلامي را تضعيف كنند، از جمله متداولترين شيوههاي آنان ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامي است.؛ از بين بردن يکپارچگي وانسجام مسلمانان، هم به تضعيف فرهنگ اسلام در جهان معاصرمي انجامد وهم نيروي بالقوه انساني و سياسي انان را درتاثير گذاري دچار فترت وضعف مينمايد. و امكان بهره مندي آنان را از اين نيروي عظيم سلب ميكند.
در ادوار گوناگون تاريخي، دشمنان بيروني اسلام همواره تلاش گسترده و پيچيدهاي را براي دستيابي به اين هدف دنبال كرده اند. از نظر مذهبي و سياسي دشمنان اسلام كوشيدهاند بين جوامع گوناگون مسلمان، فاصله بيندازند؛ اختلاف مذهبي را بزرگ کنند؛ جنگ شيعه و سني، تضاد بين سنت گرايان وروشنفكران ديني ويا اشكال گوناگون ديگري ازمرز بنديها وروياروييها را هر شكل ممکن، به وجود بياورند.
7) ضرورت برخورد با تفرقه افكنان
يکي از راههاي حفظ همبستگي و تقويت آن، و زدودن موانع و مشکلات فرا روي اتحاد اسلامي اين است كه عواملي را که تلاش ميکنند يکدلي و هماهنگي مردم شکل نگيرد، شناسايي وبا آنها مبارزه شود.
يكي از اين نوع موانع كه قرآن کريم خطر آن را به مسلمانان گوشزد کرده خطر منافقان است. آنان را به هوشياري در مقابل القائات و اين گروهها دعوت ميکند. خداوند در آيات متعددي از چهره زشت اهل نفاق پرده برداشته و صفات نکوهيده آنان را به مردم ميشناساند و ميفرمايد: آنان ميگويند به همراهان و هواداران رسول خدا(ص) ياري نکنيد تا از اطراف او پراکنده شوند.
قرآن کريم چنان با قاطعيت با گروههاي نفاق افکن و عوامل وحدت ستيز برخورد ميکند که به رهبر مسلمانان دستور ميدهد مسجد ضرار را که به عنوان مرکز تفرقه و اختلاف و توطئه درست شده است تخريب نمايد و به صراحت توطئههاي وحدت شکن منافقان را افشا ميکند و ميفرمايد: کساني که مسجدي ساختند تا به وحدت مسلمانان ضرر بزنند و همبستگي آنان را هدف گرفتهاند، در آنجا کفر را تقويت نموده و ميان مومنان تفرقه ايجاد ميکنند تا پناهگاهي براي محاربان با خدا و رسول او باشد و براي پوشانيدن انگيزههاي شوم خود ميگويند ما جز نيکي و خدمت نظر ديگري نداريم.
اين گروه ملعونه و شجره خبيثه همواره بيشترين ضربه را به پيكر اسلام وارد كرده است. ولذا مسلمانان براي پيشبرد اهداف دين مقدس اسلام ودستيابي به اتحاد بايدنسبت به نقشههاي شوم منافقان آگاه بوده واز ان غفلت نورزند.
امام علي كه بزر گترين منادي وحدت در امت اسلام بود. همواره به مبارزهي با تفرقه افكنان و كشتن آنان فرمان ميداد؛و ميفرمود: «ألا من دعا إلي هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتي هذه...». )نهج البلاغه، خطبه 127.(
دعوت كنندگان به تفرقه را بكشيد، هر چند كه خود را زير عمامهي من مخفي كرده باشند.
اميرمؤمنان ناخشنودي خود را از تفرقه اين گونه بيان ميدارد: «كرهتُ أن أفرق جماعة المسلمين.») محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۳۲، بيروت، مؤسسة الوفاء بيتا، ص ۲۶۳(
نتیجه
ایجاد اتحاد و اخوت میان ملت ها و آحاد مسلمانان در سراسر جهان، از اهداف و آرمان های اصیل اسلام است که ریشه در قرآن و سنت و آرای اندیشمندان مذاهب اسلامی دارد. برای عملی شدن این هدف و شکل گیری امت واحده اسلامی که در جهت اعتلا و عزت و عظمت و اقتدار جهان اسلام است، وحدت بر محور اصول دین و مشترکات اعتقادی و دامن نزدن به مسائل اختلافی در این عرصه از ضروریات است.
خداوند متعال، وحدت بر محوری رهبری خدا و رسول و قرآن کریم را عامل حفظ همبستگی و اتحاد مردم معرفی می کند و این محوریت، می تواند برکات و آثار فراوانی را به ارمغان آورد.
قرآن اتحاد را در سه سطح مورد بررسی و تأكید قرار می دهد. سطح نخست آن اتحاد انسانی است. در بینش و نگرش قرآن، همه انسان ها با همه اختلافات ظاهری از یك نفس واحد و یگانه ای آفریده شده اند و اختلافات ظاهری ناشی از عوامل بیرونی و در راستای اهداف خاصی بوده است. بنابراین اسلام مردم را به اتحاد انسانی دعوت می كند و از ایشان می خواهد در كنار هم به صلح و صفا و آرامش زندگی كنند.
سطح دوم از اتحاد كه مورد تأكید و اهتمام اسلام و قرآن است، اتحاد و همبستگی میان پیروان شرایع آسمانی است. قرآن گوهر شرایع آسمانی را یك سان و تسلیم در برابر خداوند و توحید می داند، از این رو، از دین آسمانی به عنوان اسلام یاد می كند و همه پیروان شرایع آسمانی را به همبستگی و اتحاد در محور توحید می خواند. از این رو دین را تنها اسلام معرفی كرده كه به معنای تسلیم در برابر یگانه هستی است و می فرماید: ان الدین عندالله الاسلام (آل عمران آیه ۱۹).
سطح سوم كه مهم ترین سطح از سطوح همبستگی و اتحاد از منظر قرآن است، اتحاد و همبستگی و یگانگی میان مؤمنان و مسلمانان به عنوان امت واحد است. در نگرش اسلام و قرآن، هركس كه شهادتین را بر زبان جاری ساخت مسلمان و مشمول احكام اسلامی است و واجب است با او هم چون برادری دینی برخورد كرد. این گونه است كه بدون توجه به مسئله ایمان واقعی كه ایمان قلبی و حقیقی است به صرف بیان زبانی شهادت از حقوق شهروندی اسلام برخوردار می گردد.
پس اگر وحدت اسلامي به حكم عقل و شرع ضرورت دارد و براي ايستادگي در برابر دشمنان اسلام و مسلمين گريزي از آن نيست، بايد به اصولي چند پايبند بود كه به برخي از آنها چنین است
تكيه بر اشتراكات مذهبي: مسلمانان داراي يك كتاب آسماني، يك پيامبر و يك قبله هستند و اعتقادات ديني آنان يكسان است.
پرهيز از دامن زدن به اختلافات: وجود اختلاف بين پيروان مذاهب گوناگون امري طبيعي است، بحث و تبادل نظر علمي درباره آنها هم مسألهاي عادي است، اما اختلافات بيش از آن كه در اصول باشد، در فروع است و نميتواند و نبايد مانع وحدت امت اسلامي شود.
حفظ حرمت يكديگر: افزون بر مقدسات مشتركي كه همه مسلمانان از آن برخوردارند، يك سري اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نبايد پيروان مذاهب اسلامي مقدسات يكديگر را مورد هتك و اهانت قرار دهند و به تحريك يكديگر بپردازند.
تعقل وعاقبت انديشي: آزاد انديشي و صبر و متانت نيروهاي مقيد به «ديانت» و «عقلانيت» و اجتناب و خودداري آنان از حركات و عملكردهاي نامشروع و نامعقول و مبتني بر احساسات و تعصب ورزيهاي كور، بشارت دهنده شكل گيري بيشتر و بهتر شيرازههاي اتحاد مذاهب اسلامي و خنثي شدن توطئههاي قدرتهاي استكباري در ايجاد تفرقه و تنازع در جهان اسلام است.
پرهيز از تعصب: تعصب يعني اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مايه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه اين تعصب مذهبي باشد يا قومي، سياسي، حزبي و... .
شناخت ترفندها واقدامات دشمنان اسلام: با نگاه به حوادث و مسائل جهاني به روشني در مييابيم که دشمنان اسلام درصدد آنند که از طرق مختلف اسلام و امت اسلامي را تضعيف كنند، از جمله متداولترين شيوههاي آنان ايجاد تفرقه در ميان جوامع اسلامي است.
ضرورت برخورد با تفرقه افكنان: يکي از راههاي حفظ همبستگي و تقويت آن، و زدودن موانع و مشکلات فرا روي اتحاد اسلامي اين است كه عواملي را که تلاش ميکنند يکدلي و هماهنگي مردم شکل نگيرد، شناسايي و با آنها مبارزه شود.
منابع و مآخذ:
ـ قرآن كريم.
ـ صبحي صالح، نهج البلاغه، دارالهجرة، قم، 1412 .
ـ صحيفه سجاديه، ترجمه: حسين انصاريان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1380.
ـ ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب، ج 2.
ـ امين، حسن، اعيان الشيعة، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت، 1408 .
ـ تسخيري، محمدعلي، درباره وحدت و تقريب مذاهب اسلامي، مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، تهران، 1383 .
ـ حراني، ابن شعبه، تحف العقول، حسين تصحيح: علي اكبر غفاري، مؤسسه نشر اسلامي، قم، 1404 .
ـ حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، تحقيق: عبدالرحيم رباني شيرازي، (20 جلد)، دارالاحياء التراث العربي، بيروت، 1391 .
ـ حسنزاده آملي، حسن، رسالةٌ في الامامة، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، تهران، 1365 .
ـ حسيني، سيدحسين، نگاهي به راهبردهاي ارزشي پيامبر در مسير وحدت، فصلنامه مشكوة، شماره 60.
ـ حكيمي، محمدرضا، امام در عينيت جامعه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1365 .
ـ حكيمي، محمدرضا، حماسه غدير، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1376 .
ـ حكيمي، محمدرضا و ديگران، الحياة، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1365 .
ـ مجموعه سخنرانيهاي آيتالله هاشمي رفسنجاني در كنفرانسهاي بينالمللي وحدت اسلامي، همبستگي امت اسلامي، معاونت فرهنگي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي، 1380.
ـ شريعتي، محمدتقي، تفسير نوين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1352 .
ـ شريعتي، محمدتقي، وحي و نبوت در پرتو قرآن، انتشارات حسينيه ارشاد، تهران.
ـ شيخ طوسي، محمد بن حسن، الامالي، الدراسات الاسلامية، مؤسسة البعثة، قم، 1414 .
ـ طباطبايي، سيد محمدحسين، تفسير الميزان (20 ج)، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1403 .
ـ طبرسي، ابوعلي فضل بن حسن، مجمع البيان، كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، قم، 1403.
ـ طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج، مطبعة نعمان، نجف اشراف، 1409 .
ـ عبدالحكيم، وحدت اسلامي از ديدگاه قرآن و سنت، ترجمه: عبدالهادي فقهي زاده، تهران، مؤسسه فرهنگي تبيان، 1378 .
ـ قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، مؤسسه انتشارات فراهاني، تهران، بي تا.
ـ كليني، محمد بن يعقوب، اصول الكافي، تهران، اسوه، 1380 .
ـ مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403 .
ـ مطهري، مرتضي، مجموعه مقالات، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1362.
ـ معاني الاخبار، تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دار المعرفة، 1399.
ـ مغنيه، محمدجواد، التفسير المبين.
ـ موثقي، سيد احمد، استراتژي وحدت در انديشه سياسي اسلام، دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1371.