چیستی و ماهیت «وحدت و همبستگی» در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
نویسنده :محمد حسین جمشیدی
در قرون معاصر، تلاش در جهت وحدت مسلمین از سوی اندیشمندانی چون سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده آغاز شد. بزرگمردانی نیز به پیروی از این دو تن در سراسر جوامع اسلامی برخاستند و فریاد «وحدت» سر دادند و حتی دارالتقریب بین مذاهب اسلامی را تأسیس کردند و تلاشهای ارزندۀ دیگری نیز در این زمینه انجام دادند. امام خمینی به عنوان یک نظریهپرداز و اندیشمند و فقیه بزرگ و به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران این مسأله و ابعاد گوناگون آن را با عنایتی خاص مدّ نظر قرار داده و عملاً گامهایی چند در راه تحقق وحدت در جوامع اسلامی برداشتند.
از میان اقدامات و تلاشهای امام در باب وحدت میتوان از طرح تقیه مداراتی و فتاوایی چند در این مورد [امام خمینی 1368 ج 2: 200ـ174] ، بویژه نگارش رسالهای در تقیه، احیای نماز جمعه، طرح مسألۀ برائت از کفار و مشرکین در مراسم حج، اعلام روز جهانی قدس و ... نام برد.
ماهیت وحدت از دیدگاه امام خمینی
برای بررسی ماهیت وحدت باید به ویژگیها و خصوصیات آن از منظر امام توجه داشت. در اینجا صرفاً به برخی از خصوصیات کلی وحدت از دیدگاه ایشان اشاره میشود:
از دیدگاه امام خمینی هرگونه اتحاد و تجمعی مطلوب نیست بلکه آن تجمع و جماعتی مطلوب است که حول محور اعتصام به حبل الله شکل گیرد. امام بارها با اشاره به آیة «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» [آل عمران: 103] تأکید بر وحدت همراه با اعتصام به حبل الهی دارد:
خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: واعتصموا بحبل الله اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله. هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است، همان است که إقرأ باسم ربک. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت، دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند [صحیفه امام 1378 ج 8: 334].
حضرت امام در این بیان دو موضوع را از هم متمایز میسازند که عبارتند از:
الف) وجود وحدت: وحدت از اجتماع و با هم بودن نشأت میگیرد بدین معنا که عدهای با هدفی مشترک و در امری مشترک با هم اجتماع میکنند و جماعتی را به وجود میآورند. این امری عادی و طبیعی است و مورد تأیید هر گروه و مکتبی حتی رژیمها و مکاتب غیرالهی. بنابراین بدیهی است که آدمیان به صورت گروهی مجتمع برای انجام امر مشترک اقدام کنند و متحد شوند.
ب) ماهیت و محتوای وحدت: از دیدگاه امام آنچه حقیقت و ماهیت وحدت را روشن میکند این است که وحدت در چه جهتی و با چه انگیزه و قصدی صورت گیرد و محور وحدت و اساس آن چیست؟ محور وحدت در اندیشة امام خمینی «اعتصام» به «ریسمان الهی» است.
«اعتصام» به معنای چنگ زدن به هدف واحد و ایدهآل هستی است. از این روی وحدت به لحاظ هستیشناسانه با توحید ارتباط تام و تمام دارد. زیرا فقط راه حق است که فطرتاً میتواند انسانها را حول خدا متحد سازد و انسانها واقعاً تمایل فطری به حق و حقیقت دارند و این گرایش در همۀ آدمیان وجود دارد. پس وحدت حقیقی بدون اعتصام به خدا و حبل او و حقیقت، معنا نخواهد داشت. بنابراین، جمع شدن حول یک محور مشترک، به تنهایی، وحدتی گذرا، مقطعی و غیرحقیقی است و نامطلوب:
هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است... مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند [صحیفة امام 1378 ج 8: 334].
و ریسمان الهی ربوبیت است، اسم «رب» همان ریسمان خدایی است. یعنی پذیرش تدبیر و ادارۀ امور عالم و حاکمیت مطلق هستی برای او و لاغیر. در عبارت دوم، امام حبل خدا و ریسمان او را «راه حق» میداند، راه صدق و راستی، راه خدا و پیامبران الهی که باز همان پذیرش ربوبیت و حاکمیت مطلقۀ خدا بر عالم وجود است. زیرا وحدت نیاز به محور، مبنا یا منشأ و اساس واحدی دارد و یا هدف و مقصد واحدی را میطلبد و لذا توحید میتواند به عنوان محوری اساسی برای وحدت در نظر گرفته شود، چون در جامعۀ توحیدی، انسانها در مسیر واحد (إنَّا لله وَ إنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُون) قرار دارند، برخلاف جامعه شرک و کفر که راهها و مسیرها گوناگون است.
بنابراین آنچه حقیقت و ماهیت وحدت و اتحاد را شکل میدهد «عبودیت» و «بندگی» در برابر «ربوبیت» و «الوهیت» حق است. «اعتصام به حبل خدا» به این معناست. آنچه از آیۀ شریفه استنباط میشود سه نکته اساسی است: 1) «جمیعاً» که همان ارادۀ جمعی و گروهی و با هم بودن است.
2) «واعتصموا بحبل الله» که اعتصام به حبل الهی در حالت جمعی است و بیانکنندۀ محور و بنیان و رکن اساسی و ذات و ماهیت وحدت و مجتمع (جمیعاً) است.
3) «ولاتفرقوا» که به معنی نهی از تفرقه و جدایی است. در واقع، با وجود اعتصام به حبل الهی، وجود تفرقه و جدایی منتفی میشود. چه پیمودن راه حق باید به صورت جمعی و همگانی و به دور از تفرقه و اختلاف صورت گیرد. به همین دلیل رسول خدا(ص) بر مسألۀ جماعت و مجتمع بودن بر امر حق تأکید فراوان داشتند.
یکی دیگر از بنیانهای اساسی وحدت اسلامی «مصلحت عمومی امت اسلامی» است که گاه از آن به صلاح امت یا مصالح جماعت و ... نیز تعبیر شده است. هرگاه مصالح عمومی جامعۀ اسلامی ایجاب نماید باید از اختلافات جزئی به راحتی چشمپوشی کرد و خواستههای فردی و گروهی را فدای مصالح جمع نمود. این موضوع به کرات مورد عنایت و توجه پیشوایان دین بوده است. به عنوان مثال، امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند:
از عملی که باعث ننگ و عار ما میشود بپرهیزید، مایۀ سرفرازی ما باشید نه سرافکندگی، در نماز جماعات آنان [برادران اهل سنّت] شرکت کنید، بیمارانشان را عیادت نمایید و در مراسم تشییعشان حضور به هم رسانید، و مبادا آنان در کارهای نیک بر شما سبقت گیرند که سزاوار است شما بر آنان پیشی گیرید، به خدا هیچ چیز محبوبتر از خباء نیست، پرسیده شد خباء چیست؟ فرمودند: تقیه و بر اساس برخی از نقل قولها در پایان روایت فرمودند: «ان ذلک احب العبادات و احسنها» [حر عاملی 1991: 11].
البته، به تعبیر امام خمینی منظور از این نوع تقیه، تقیه مداراتی است که عبارت است از مدارا نمودن با اهل سنّت. برای حفظ وحدت مسلمانان و بقای اسلام و جامعۀ اسلامی بدون اینکه ترس و بیمی در کار باشد.
بر این اساس، امام خمینی در کتاب رسالهای در تقیه، تقیه را بر دو نوع میداند:
1)تقیه اضطراری که از روی ترس و بیم است و برای حفظ جان، آبرو و یا دارایی و ... خود یا برادر ایمانی و یا ترس از ضرر رسیدن به حوزۀ اسلام و اختلاف کلمه میان مسلمانان است.
2)تقیه مداراتی که آنچه مطلوب است وحدت کلمه مسلمین است و با محبت و دوستی و مدارا با اهل سنّت بدون اینکه ترس و بیمی در کار باشد، صورت میگیرد.
راز و رمز تقیۀ مداراتی، مصلحت عمومی امت اسلامی، وحدت کلمۀ آنها در برابر دشمنان و جلوگیری از تفرقه و پراکندگی حمایت آنان است تا اینکه میان سایر ملل ذلیل و خوار نشوند و تحت سلطه کفار و سیطرۀ آنان قرار نگیرند [امام خمینی1368 ج 2: 200 ـ 174].
همچنین حضرت امام برای رعایت مصالح امت اسلامی شرکت در نماز اهل سنّت را جایز و بلکه لازم میدانند. برای نمونه در جواب استفتایی چون: «برای شرکت در نماز جماعت اهل سنّت باید به وظایف نماز فرادی عمل کرد یا احکام جماعت؟» اینگونه پاسخ میدهند: «وظیفه جماعت است و احکام جماعت را دارد» یا در مورد پرسش: «با توجه به اینکه اهل سنّت دست بسته نماز میخوانند و آمین میگویند آیا در حال اختیار شیعیان میتوانند در نماز جماعت اهل تسنن شرکت کنند؟»
میفرماید: «در مورد تقیه شرکت جایز و نماز صحیح است و مختص به مورد ضرورت نیست» [بیآزار شیرازی 1404 : 23].
در جایی دیگر امام خمینی در ضرورت حفظ مصالح عمومی، یعنی مصالح مردم یک جامعه میفرماید:
امروز، روزی است که باید تمام قدرتها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بکنند، که اگر نظام به هم بخورد، وضعیت به هم میخورد و همه خودشان را فدایی اسلام بدانند... شما مهیا باشید، نروید سراغ اختلافاتی که خودشان دارند با هم، شما بین راه هستید. اختلافها را کنار بگذارید... [صحیفه امام، 1378 ج 13: 20].
همه موظفید که در این زمانی که زمان حساسی است و اسلام گرفتاری دارد و کشور ما گرفتاری دارد، همه با هم یکصدا و با هم یکنواخت نهضت را پیش ببریم و ان شاءالله به پیروزی آخر برسیم و میرسیم [صحیفه امام، 1378 ج 7: 204].
بر اساس آنچه گذشت، یکی دیگر از عواملی که ماهیت وحدت را شکل میدهد مصالح عمومی جامعه اسلامی و امت اسلامی یعنی مصلحت کلی مردم در درون جامعه اسلامی است. وحدت در این بُعد رنگ سیاسی به خود میگیرد. به همین جهت از وحدت به طور عمده تحت عنوان وحدت سیاسی امت اسلامی یا جامعه اسلامی یاد میشود زیرا وحدت به دلیل مصالح عمومی تحقق مییابد.
3) مصالح اسلام و شرع مقدس
یکی دیگر از خصوصیات و ویژگیهای وحدت در اسلام، رعایت «مصالح اسلام» و «شرع مقدس» است. بدین معنا که اسلام، قوانین و احکام اسلامی، وطن اسلامی و هر آنچه به اسلام تعلق دارد، باید حفظ شود و وحدت و اتحاد مسلمانان در حفظ این راه از ضروریات اولیه است. وحدتی که بر حفظ سرزمین اسلامی یا قوانین اسلام و وحی نینجامد، وحدت مطلوب و حقیقی مورد نظر امام خمینی نیست. اساس حفظ اسلام است و وحدت ابزاری برای تحقق آن. حضرت امام در این زمینه میگوید:
ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است... [صحیفه امام 1378 ج 1: 336].
این است که میبینیم از دیدگاه امام تمام مسلمانان از هر نژاد و قومیتی که باشند و با هر زبانی که سخن بگویند، عزیز و گرامی هستند. مهم این است که آنها کلمۀ اسلام را پذیرفته و کلمه توحید را شعار خویش قرار دادهاند. لذا باید برای حفظ کیان اسلام و ملل اسلامی متحد شد:
ما ملت اسلام را، ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد ـ از هر ملت ـ افریقا باشد، امریکا باشد، هر جا میخواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز میداریم [صحیفة امام 1378 ج 1: 381].
سیادت اسلام و عزت مسلمین نیز از مواردی است که وحدت برای آن صورت میگیرد. این در حالی است که تفرقه و جدایی مسلمانان عامل شکست، ضعف، ذلت و زبونی آنها و سلطه دشمنان بر آنها میشود. این است که از نظر امام خمینی تمام بدبختیهای مسلمانان از اختلاف و تفرقهای است که بین آنها وجود دارد و راه رسیدن آنها به سیادت و آقایی و حفظ حقیقت و محتوای اسلام ناب بستگی به وحدت و اتحاد مسلمین دارد:
بدبختیهای مسلمین برای این تفرقهای است که بینشان هست. ملتهای مسلم با هم اجتماع کنند و حکومتها را الزام کنند به اینکه دست از تفرقه بردارند و دست از حمایت از منافع اجانب هم بردارند [صحیفه امام 1378 ج 4: 445].
اخوت و برادری اسلامی که شکل حقیقی و ناب وحدت است شرط تحقق قدرت اسلام و بقا و استمرار و دوام آن است. با چنین وحدتی تمام مشکلات مسلمانان حل میشود چون هیچ قدرتی توان برخورد با آنان و سرزمینهای آنان را ندارد. در واقع درمان اصلی دردهای جوامع اسلامی وحدت است:
من امیدوارم که بین دولتهای اسلامی یک اخوتی، اخوت اسلامی، همانطوری که قرآن امر فرموده است، پیدا بشود؛ که اگر این اخوت اسلامی در بین ممالک اسلامی پیدا بشود، یک قدرت عظیمی است که هیچ یک از قدرتهای دنیا نمیتوانند. به پای آن باشند [صحیفه امام 1378 ج8: 88].
بنابراین، مصالح اسلام عامل وحدت است و محور و بنیان آن وحدت برای حفظ اسلام و حفظ کیان آن و تداوم و گسترش دعوت اسلامی در جهان معنا مییابد. نمازهای جمعه و جماعات، اعلام برائت از مشرکین در مراسم حج، اعلام هفته وحدت، اعلام روز قدس، همه و همه در جهت مصالح اسلام و شرع اسلامی است که به معنای گذشتن از مصالح شخصی، گروهی، قومی و ملی ــ یعنی همان مصالح عمومی کشور اسلامی ــ برای حفظ مصالح عالیه اسلام است.
ماهیت وحدت همچنین با مفهوم توحید در عقیده یا به عبارت دیگر، «توحید کلمه» یا «توحید اعتقاد» روشن میشود. بر این اساس، «کلمهای واحد»، «نظری واحد»، «اعتقاداتی واحد» و «جهانبینی واحد» وجود دارد که همه بدان ملتزم خواهند بود. چنین وحدتی عامل رشد، پیشرفت، تعالی و تکامل جامعه خواهد بود و میتواند مدینة فاضله و حکومت مطلوب را ایجاد نماید. به بیان امام:
یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینة فاضله میباشد، توحید کلمه و توحید عقیده است... [امام خمینی 1375: 309].
اگر در صدر اسلام جامعهای فاضله تشکیل شد و پس از آن مسلمانان توانستند بخش بزرگی از جغرافیای شناخته شدۀ آن روز را تحت سلطۀ خود درآورند، بر اثر همین وحدت کلمه و عقیده و به تعبیر حضرت امام، بر اساس وجود شمهای از وحدت و اتحاد مبتنی بر اخوت و برادری بین مسلمانان بوده است. چنین وحدتی حول یک جهانبینی مشترک شکل میگیرد و ایجاب میکند که مسلمانان به عنوان صاحبان این مکتب و جهانبینی، وحدت لازم را در راستای آن داشته باشند:
پس بر هر مسلم غیور دینداری لازم است برای [حفظ] شخص خود از فساد، و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزۀ مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و احکام عقد اخوت خود را از این رذیله [تفرقهجویی حفظ] کند... [امام خمینی 1375: 311].
بنابراین از دیدگاه دینی و اعتقادی، افتراق کلمه، جدایی عقاید، دوگانگی و چندگانگی در نگرشها و اعتقادات، امری مذموم و ناپسند است. در حالی که وحدت کلمه و وحدت اعتقاد امری پسندیده و مطلوب تلقی میشود. امام خمینی افتراق کلمه، جدایی و تفرقه را از گناهان کبیره میداند و مسلمین را مأمور به ایجاد دوستی، برادری، مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت در راه ایجاد اتحاد کلمه و وحدت کلمه میداند. در این باره چنین مطرح میکند:
مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودّت و اخوّت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیرۀ موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشۀ فساد، در جمعیت بدواند، درخت نفاق و دورویی در آنجا ایجاد کند، و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند، و پایه دیانت را سست کند و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد [امام خمینی 1375: 311ـ310].
از دیدگاه اسلام عقیده و نگرش، راهگشا و روشنکنندۀ عمل و حرکت است. بدون عقیده عمل معنا ندارد. همه چیز انسان از نیت و قصد او شروع میشود «إنّما الاعمال بالنیات» و بعد از نیت و قصد، عمل معنا مییابد و نیت و قصد نیز مبتنی بر شناخت و جهانبینی و جهاننگری انسان است. بنابراین، بر اساس رهنمودهای مکتب اسلام از جهانبینی واحدی شروع میکنیم و به عمل واحدی میرسیم. پس وحدت کلمه یا همان وحدت در عقیده و باور و سخن است که ما را به وحدت عمل رهنمون میسازد:
کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی ــ که لازمه یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است ــ آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این وحدت آسانتر است تا طبقات بالا ــ باصطلاح بالاــ [صحیفة امام 1378 ج 14: 152].
به طور کلی از دیدگاه امام مبنا و اساس وحدت عمل، وحدت اسلام است و لذا با هماهنگی بین عقیده و عمل است که وحدت معنا مییابد. اگر ما در عقیده و در کلمه دارای وحدت هستیم معنا ندارد که در عمل و در حرکتهای سیاسی و اجتماعی فاقد وحدت باشیم. به تعبیر امام خمینی:
در اسلام، نژاد، گروه، دستجات، زبان، اینطور چیزها مطرح نیست. اسلام برای همه است و به نفع همه. و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن، به حکم اسلام؛ و از هم جدا نیستیم... دشمنی در کار نیست، همه برادر؛ همه مسلمان؛ همه اهل قرآن؛ همه تابع رسول اکرم(ص) [صحیفة امام 1378 ج 9: 359].
شعار معروف «دست خدا با جماعت است» ترجمۀ کلام پیشوایان اسلام است. برای نمونه حضرت علی(ع) میفرماید: «فان یدالله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة» [مجلسی: 289] یعنی پس [بدانید که] دست خدا با جماعت است و از تفرقه و جدایی بپرهیزید یا «فان یدالله علی الجماعة و ایّاکم و الفرقة» [ابن ابی الحدید 1404 ج 8: 112]. اینگونه روایات و احادیث بیانکنندۀ آن است که وقتی اقشار و گروههای انسانی با هم شدند و فرد تبدیل به جماعت و نفس تبدیل به اجتماع گردد و اجتماع و جماعت نیز هدفی واحد و راهی واحد را آغاز کنند، سنّت و قانون الهی حاکم بر جهان این است که آنان در رسیدن به اهداف خود موفق خواهند شد. آری سنّت و قانون لایتغیر خدایی این است که جمع و اجتماع واحد را یاری میکند، ولی حاصل تفرقه و جدایی جز شکست نخواهد بود. لذا در احادیث تعبیر «دست خدا» که مظهر قدرت و توان اوست همراهِ با جماعت آمده است. امام خمینی نیز تأکید دارد که این امر، ارتباط مستقیم میان پیروزی و موفقیت در زندگی با اجتماع و وحدت یک قاعده عقلی، تجربی، شهودی و شرعی است:
لکن یدالله مع الجماعة؛ خدای تبارک و تعالی با جماعت است ... پشتیبان آنهاست و ما حس کردیم این مطلب را، ذوق کردیم این مطلب را، که این جماعت ایران که با هم شدند خدا پشتیبان آنها بود، و الآن هم هست [صحیفه امام 1378 ج 6: 313].
او همچنین در سخنی دیگر میفرماید:
همه با هم. وقتی همه با هم شدند؛ یدالله مع الجماعة؛ جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است... [صحیفه امام 1378 ج 7: 107].
حتی در کلامی دیگر امام خمینی نفس اجتماع و جماعت مبتنی بر توحید و حرکت الهی را «یدالله» یعنی قدرت خدا میداند. بدین معنا که جمع انسانهای متحد در راه خدا و حق و عدالت، دست و قدرت الهی هستند که میتوانند هر نیرویی را به تسلیم وادارند:
همه حرکت، حرکت الهی بود، شماها یدالله بودید در آن وقت، و این جماعت، این جماعتهایی که با هم یکصدا فعالیت میکردند، اینها یدالله بودند... [صحیفه امام 1378 ج 12: 356].
این مسأله به دلیل تکوینی و طبیعی بودن (سنّت خدایی) فزونی توان جمع نسبت به فرد در میان سایر موجودات نیز مصداق دارد؛ چه «قطرهها تبدیل به سیل میگردند». البته این موضوع در مورد انسان که اشرف مخلوقات است و از عقل و اختیار برخوردار میباشد، دارای اهمیت اساسی و تعیینکننده است زیرا تأمین صلاح دنیا و آخرت، دین و دنیای جوامع بشری در سایه وحدت، همبستگی و اتحاد اعضای آن تأمین میشود. به بیان امام خمینی:
مسألهای که شما میخواهید دنبال کنید ــ یعنی، مسأله هماهنگی بین تمام نهادها ــ بسیار مهم است. شما باید احساس کنید که صلاح دین و مکتب ما و صلاح مملکت ما این است که همه با هم یک کار را دنبال کنیم ... اختلاف مال شیطان است، در رحمان اختلاف نیست ... [صحیفه امام 1378 ج 15: 362ـ361].
این است که در روایات پیامبر(ص) میخوانیم که میفرماید: «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب» [نهج الفصاحه 1377: 433؛ راهنمای انسانیت 1376: 174]. یعنی: اتحاد، وحدت و همبستگی رحمت است و تفرقه و جدایی عذاب است. یا «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب» [نهج الفصاحه 1377: 395].
پرهیز از اختلافات سست و بیپایه به سلیقههایی که بنیانها را درهممیریزد، مورد انکار هر عقل سالمی است و براستی از منکرات بزرگ زندگی اجتماعی و مدنی است و از عوامل شکست و انحطاط جامعه، نه صلاح دین در آن است نه صلاح و خیر دنیا. در حالی که وحدت و یکپارچگی بویژه در مقاطع حساس و بحرانی از ضروریات و از عوامل سازنده و پیشبرنده است که هم صلاح دنیا را تأمین میکند و هم صلاح آخرت را. قطرهها را به سیل تبدیل میکند و عالمی را دگرگون میسازد. بنابراین عقل حکم میکند که وحدت یک ضرورت جهانی و فطری برای حفظ و بقای انسان و جامعه انسانی است.
از دیدگاه امام خمینی رعایت وحدت و اتحاد تکلیف شرعی است. این تکلیف ــ بویژه در هر جا که مصالح کلیتر در خطر باشد ــ به طور عمده جنبه وجوب پیدا میکند و بر همگان فرض میشود، در شرایط خاص و بحرانی حتی امام خمینی فقدان وحدت را نوعی «انتحار» و خودکشی میداند.
امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغلی هستیم، از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است گرایش نموده، و کلمه حق را عُلیا و کلمه باطل را سفلا قرار دهیم. در این موقع حساس که کشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر عظیم است، تکلیف همه گروهها و افراد، خطیر و عظیم است. سستی و سردی در حال حاضر و اختلاف و افتراق کلمه، در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است [صحیفه امام 1378 ج 4: 311].
در جایی دیگر رعایت اتحاد و وحدت را با اشاره به آیه «واعتصموا...» دستور و فرمان الهی میداند که اجتناب و تخلف از آن جرم و گناه محسوب میشود، چه با وحدت و اعتصام جمعی به حبل الهی است که پیشرفت و تکامل و پیروزی تحقق مییابد و با تفرقه و جدایی است که شکست و نابودی ملت قطعی خواهد بود:
اسلام دستور داده است و فرموده است: واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا؛ همه با هم ــ تمام اقشار با هم ــ اعتصام به حبل الله، توجه به خدای بزرگ؛.. همه باید پیش برویم. تخلف از این دستور الهی جرم است، گناه است [صحیفه امام 1378 ج 7 : 99].
گاه نیز جدایی و افتراق را خیانت به اسلام میداند زیرا باعث ایجاد خلل در قدرت اسلام میگردد و باعث شکست اسلام و مسلمین خواهد شد. اسلام ما را به وحدت مأمور کرده است به وحدت کلمه دستور داده است. پس نه تنها باید از تفرقه پرهیز کرد بلکه باید با تفرقهافکنان نیز ستیز نمود. جایی برای تفرقهافکنان باقی نگذاشت. تفرقهافکنان خائن هستند و خائنین را باید دور کرد. نباید اجازه داد در صفوف مسلمانان وارد شوند.
نگذارید خائنان در صفوف فشرده شما نفوذ کنند، نگذارید آنهایی که تفرقه افکنند به بهانههای بیجا در بین شما تفرقه بیاندازند؛ جلو این تفرقهها را بگیرید. برای اسلام خدمت کنید؛ اسلام مأمور کرده ما را به وحدت کلمه. تفرقهاندازان از اسلام بیرونند [صحیفه امام 1378 ج 7: 130].
از دیدگاه امام خمینی شرع به شما تذکر میدهد که تفرقه رمز شکست و اتحاد رمز پیروزی است. اجتماع برای خدا نجاتبخش است وحدت امری الهی و تفرقه عذاب و امری شیطانی است. باید همه تحت پرچم توحید و ایصال به خدا قرار گیرند تا به موفقیت و کامیابی برسند. این موضوع بویژه وقتی دشمن مشترک وجود دارد، اهمیت بیشتری مییابد. در این شرایط هم عقل و هم شرع اقتضا میکنند که وحدت و یکپارچگی را باید هر چه بیشتر حفظ کرد و از تفرقه و جدایی پرهیز نمود:
عقل ما و دیانت ما و اسلام و همه چیز اقتضا میکند که حالا وقتی بنا شد که همه با ما بدند، با هم خوب بشویم، طرفدار هم باشیم... این یک تکلیف الهی ــ شرعی است به عهده ما و به عهده همه ملت... یک وقت ما ببینیم که میخواهد یک همچو چیزی[ اختلاف در کشور] واقع بشود تکلیف شرعیمان این است که با هر ترتیبی که میشود جلویش را بگیریم ولو به افشا کردن، ولو به اینکه یک نفری را قربانی کنیم برای یک ملت، یک دستهای را قربانی کنیم برای یک ملت [صحیفه امام 1378 ج20: 227ـ226].
بر اساس نظر قرآن رابطهای که بین مؤمنان ایجاد میشود، رابطهای است که از آن تحت عنوان «اخوت» یا «برادری» یاد میگردد. قرآن در این زمینه میفرماید: «انما المؤمنون اخوة» [حجرات: 10]. یعنی همانا مؤمنان با هم برادر هستند. پیامبر اسلام(ص) با تکیه بر اصل برادری و اخوت مسلمانان بود که هنگام هجرت در مکه به مهاجران فرمود: «إنّ الله عزَّ و جلَّ قَدْ جَعَلَ لَکُم اِخْواناً و داراً تأمُنونَ بها» [ابن هشام بیتا ج 2: 109]. یعنی: همانا خداوند برای شما برادرانی و خانهای قرار داده است که در آن تأمین دارید. ایشان بعد از ورود به یثرب بین مهاجران و انصار «برادری دو جانبه» را در عمل تحقق بخشید. در سیرة ابن هشام آمده است که در این خصوص خطاب به مسلمانان میفرماید: «تآخُوا فی الله اَخَوَیْنِ اَخَوَیْنِ» [ابن هشام بیتا ج 2 : 146]. یعنی شما دو به دو با یکدیگر در راه خدا و برای او برادر شوید. بر مبنای چنین اقدامی خود شخصاً با حضرت علی(ع) پیمان برادری بست و مسلمانان نیز دو به دو با یکدیگر برادر شدند. برای نمونه حمزه، عموی پیامبر(ص)، با زید بن حارثه و جعفر بن ابیطالب با معاذ بن جبل برادر شد. از چنین اخوتی به اخوت ایمانی یا اخوت اسلامی تعبیر میشود که بیانکننده زیباترین شکل وحدت یعنی رعایت وحدت در تمام شئون زندگانی اجتماعی است. مایه و ریشه چنین وحدتی، الفت و محبت بین قلوب است. بر این اساس، وحدت حقیقی دارای چند ویژگی است که از آن به اخوت اسلامی یا اخوت ایمانی تعبیر میشود:
1ـ اجتماع و همگرایی مردم در راه مشترک با هدف و مقصد مشترک؛ 2ـ اعتصام به حبل الهی و خدایی بودن مبنا و ملاک وحدت؛ 3ـ وجود الفت بین دلها و قلوب اعضای جامعه؛ 4ـ یکرنگی و صداقت بین اعضای جامعه.
امام خمینی نیز با اشاره به آیه اخوت ــ إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ [حجرات: 10] ــ تأکید دارد که راه داشتن استقلال و رهایی از تعدیات بیگانگان وجود چنین اخوت و برادری است. راه حفظ و تداوم انقلاب و حفظ کشور پیوند اخوت یا وحدت حقیقی و مبتنی بر الفت در بین افراد جامعه است و این خود یک تکلیف دینی و شرعی است:
آنهایی که همه چیز بر آنها محول است و سایر قشرهای ملت مکلفند به اینکه اسلام را حفظ کنند، مکلفند به اینکه جمهوری اسلامی را حفظ کنند؛ و این تکلیف، تکلیفی است که از بزرگترین تکالیفی است که اسلام دارد و آن حاصل نمیشود الاّ با تفاهم، الاّ با اینکه همة ملت با هم برادر باشند. مؤمنون اخوه هستند. اگر این اخوت ایمانی در سرتاسر کشور ما محفوظ بماند و هر کسی برای خودش توجه به خود نداشته باشد، توجه به مقصد داشته باشد و خودش را برای مقصدش بخواهد، هیچ کس نمیتواند به این کشور تعدی کند [صحیفه امام 1378 ج 17 : 435].
بر این اساس اخوت و برادری در اصل به معنای گذشتن از مقاصد و منافع شخصی برای مصلحت عمومی میباشد و تا انسان از سر منافع خصوصی برنخیزد و خود را در جامعه و مصلحت کلی مردم (عامه) ذوب نکند، اخوت و وحدت معنا نمییابد. حضرت امام در جایی دیگر میفرماید:
این برادری یکی از اموری است که در قرآن کریم، همه ما را برادر خواندند؛ مسلمانها را، مؤمنین را. و برادرها باید با حسن نیت و برادری مجتمع باشند و بحمدالله تعالی، هستند. ما باید این نعمت الهی، که خدا این را نعمت حساب کرده ــ این نعمت، بزرگترین نعمت است ــ این نعمت الهی را ما باید حفظش کنیم. مادامی که این نعمت الهی را ما حفظ کردیم، در امان هستیم از همه شیاطین. و آن روزی که ما این نعمت را ــ خدای نخواسته ــ از دست بدهیم، آن روز است که خلل وارد میشود به کشور ما [صحیفة امام 1378 ج 16: 173].
وحدت و یکپارچگی عاملی است که باعث تحقق رحمت الهی بر بشر، تداوم آن و کلید بهشت وسعادت اخروی میباشد. با وحدت، رحمت الهی بر بشر گشوده میشود و با تفرقه و اختلاف در رحمت بر روی بشر بسته میگردد؛ امام خمینی در این مورد میفرماید:
از این جهت که دست خدا در کار است، باید شما و ما و همه، کاری بکنیم که این دست رحمت بسته نشود؛ از روی سر ما برداشته نشود. و آن کار این است که همانطوری که تا حالا همه با هم بودیم و یدالله مع الجماعة، و همه برای خدا بود و خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود، حالا هم توجه به یک گرفتاریهای شخصی عجالتاً نکنیم... [صحیفه امام 1378 ج 8: 77].
همانگونه که وحدت رحمت، آرامش و امنیت و مهمتر از همه صلاح و سعادت جامعه را به دنبال دارد، اختلاف و تفرقه نیز هرگونه فسادی را به دنبال دارد. به تعبیر امام خمینی:
...همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادتها هست [صحیفه امام 1378 ج 8: 316].
بنابراین درمییابیم که چون در تفرقه و اختلاف منافع شخصی جای مصالح عمومی و مصالح شریعت را میگیرد و منافع شخصی برای هر فردی و هر گروهی از افراد و گروههای دیگر متفاوت است طبعاً درگیریها، فساد و جنایات برای به دست آوردن منافع رخ میدهد؛ در حالی که در وحدت مصلحت واحدی با عنوان مصلحت عمومی یا مصلحت شرع یا هر دو را در نظر میگیرند و جایی برای فساد، جنایت، شکست و آسیبپذیری باقی نمیماند:
اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم الا برادری خودمان را، انسجام پیدا میکنیم ... اگر همۀ مؤمنین در قطرهای اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست... این گرفتاریها برای ما پیدا نمیشد [صحیفه امام 1378 ج 11: 491].
مهمتر از همه اینکه بهشت و سعادت برین را نیز نتیجه وحدت، یکپارچگی و همبستگی بین مؤمنان و اخوت و برادری آنها همراه با اعتصام به حبل الله میداند و با استناد به آیه اخوت خطاب به مؤمنان میفرماید:
...این آیه را همه ملاحظه کنید. همه اعتصام به «حبل الله» بکنید، همه برادر باشید تا در بهشت هم ــ اِخوان بر آن سُروری که هستید در مقابل هم ــ برادر باشید. اگر اینجا برادری نباشد در آنجا هم بهشتی معلوم نیست باشد برای شما [صحیفه امام 1378 ج 15: 476].
10) حکومت ابزار تحقق وحدت
یکی از مهمترین مسائلی که مورد عنایت حضرت امام خمینی بود و از هر لحاظ، نظری و عملی در راه تحقق آن نهایت سعی خود را کرد و سرانجام نیز با پیروزی انقلاب اسلامی به تحقق آن مبادرت ورزید، مسألۀ تشکیل حکومت بود. البته از دیدگاه امام خمینی حکومت یک سازمان اجرایی و ابزاری است و فی نفسه هدف نیست. بدین معنا که مطلوبیت آن وابسته به مطلوبیت اهداف متعالی آن است. برخی از اهداف متعالی حکومت عبارت بود از: تحقق قسط و عدل در جامعه، اجرای قوانین، برقراری نظامات اسلامی، حفظ وحدت جامعه و امت اسلامی و ... .
حضرت زهرا(س) نیز در خطبة شریفة خود میفرماید: «امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق و جدایی مسلمانان به اتحاد است».
از دیدگاه امام، تحقق جمهوری اسلامی، (به عنوان حکومتی مطلوب و شایسته)، حاصل این وحدت بود. در واقع، وحدت عامل ضروری تشکیل حکومت و تشکیل حکومت عامل ضروری حفظ وحدت بود. این دو ملازم یکدیگرند. حکومت عدل الهی با اعتصام به حبل الله و برای ایجاد و استمرار این اعتصام به وجود میآید. به تعبیر حضرت امام، وحدت برای حفظ نظام لازم و حکومت برای تأمین وحدت ضروری است.
بر اساس آنچه گذشت، ماهیت وحدت از دیدگاه امام خمینی اموری چون اعتصام به حبل الله، مصلحت عمومی، مصلحت اسلام و شریعت، وحدت کلمه، وحدت در جهانبینی و نگرش (جهانبینی واحد) و کلمه وحدت، تابعیت عمل از اندیشه و جهانبینی، خدایی بودن وحدت و لذا فسادناپذیری آن، تقدس وحدت و تکلیف بودن آن به عنوان تکلیفی الهی و شرعی ــ اخوت و برادری ــ و نوعی الفت، یکرنگی، سعادت، رسیدن به بهشت و سعادت ابدی را تشکیل میدهند.
مآخذ
1) قرآن کریم. 2) ابن ابی الحدید معتزلی، ابوحامد عبدالحمید بن هبة . (1404 ق.). شرح نهجالبلاغه. قم: انتشارات کتابخانة آیتالله مرعشی نجفی. 3) ابن هشام. (بیتا). سیره ابن هشام. بیروت: دارالکتب العربی. 2 ج. 4) امام خمینی، روحالله. (1368). الرسائل. قم: مؤسسة اسماعیلیان. چاپ سوم، 2ج. 5) امام خمینی، (1375). شرح چهل حدیث. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. چاپ هفتم. 6) امام خمینی. (1378). صحیفه امام. تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی. چاپ اول. 22 ج. 7) بیآزار شیرازی، عبدالکریم. (1404 ق.). توحید کلمه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلام. 8) حر عاملی. (1991 م.). وسائل الشیعه لتحصیل مسائل الشریعة. بیروت: دار احیاء التراث العربی. الطبعة السادس. 20 ج. 9) دهخدا، علیاکبر. (1373). لغت نامه دهخدا. تهران: مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. چاپ اول از دوره جدید. 14 ج. 10) راهنمای انسانیت. (1376). گردآورنده: مرتضی فرید تنکابنی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ دوم. 11) مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. بیروت. 12) موثقی، سید احمد. (1375). استراتژی وحدت در اندیشة سیاسی اسلام. قم: دفتر تبلیغات اسلامی. 13) نهج الفصاحه. (1377). گردآوری و ترجمه: ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات جاویدان. چاپ سوم. منبع: فصلنامه متین، شماره 27، تابستان 1384، صص 51-72