وقف سرمايه اي ماندگار
جواد ملایی پور
چکیده
بنا بر آموزههاي قرآني و سيره اهل بيت عليهمالسلام، صدقات از جمله وقف. توشه آخرت را فزوني ميبخشد و خشنودي خداوند را در پي دارد. با وقف، مشكل مالي نيازمندان برطرف ميشود. پژوهش حاضر، گامي است در جهت آشنا ساختن مخاطبان با موضوع وقف. نويسنده در اين اثر، با بررسي پيشينه وقف در ميان اديان آسماني پيش از اسلام و فراز و نشيب وقف در دوره اسلامي، عوامل كمتوجهي به اين سنت ماندگار را كاويده و پس از آن، راهكارهايي براي احياي اين صدقه جاريه مطرح كرده است.
فهرست
ديباچه
پيشگفتار
فصل اول: كليات
1. اهميت موضوع
2. تعريف موضوع
الف) واژهشناسي وقف
ب) اصطلاحشناسي وقف
3. پيشينه پژوهش
4. پرسشهاي پژوهش
5. هدفهاي پژوهش
6. كاربرد پژوهش در رسانه
فصل دوم: پيشينه وقف در جهان
1. وقف در دوره باستان
2. وقف در اديان آسماني
الف) زرتشت
ب) يهود
ج) مسيحيت
د) اسلام
3. وقف در ايران
الف) از صدر اسلام تا صفويه
ب) دوره صفويه
ج) دوره افشاريه
د) از فروپاشي افشاريه تا مشروطيت
ه) از مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي
و) پس از پيروزي انقلاب اسلامي
يك ـ اصلاحات قانوني اوقاف
دو ـ تغيير در ساختار اداري سازمان اوقاف
سه ـ برخي وظايف سازمان اوقاف
چهار ـ فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي
4. وقف در ديگر كشورهاي جهان
فصل سوم: جايگاه وقف در اسلام
1. وقف از شعاير الهي
2. تأكيد خداوند به انفاق و كارهاي نيك
3. جاودانگي و صدقه جاريه
4. خدمت به خلق
فصل چهارم: آثار و دستاوردهاي وقف
1. آثار فردي
الف) خشنودي خدا
ب) تزكيه نفس و برخورداري از زندگي پاكيزه
ج) ذخيره پاداش اخروي و تداوم آن
د) بركت مادي
ه) عاقبت به خيري
و) تقويت روحيه خدمت به مردم
ز) برخورداري از دعاي خير ديگران
ح) برخورداري از نام نيك و جاويد
2. آثار اجتماعي
الف) افزايش گرايش جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي
ب) تقويت حكومت اسلامي
ج) پيشرفت فرهنگي
د) گسترش عدالت اجتماعي
ه) استقلال و شكوفايي اقتصادي
و) فقرزدايي
فصل پنجم: احكام وقف
1. حكم شرعي
2. انواع وقف و موارد مصرف موقوفهها
3. شرايط درستي وقف
4. نگهداري از موقوفه
فصل ششم: اسوههاي وقف
1. آشنايي با سيره معصومان عليهمالسلام در وقف
الف) حضرت محمد صلياللهعليهوآله
ب) امام علي عليهالسلام
يك ـ تعداد فراوان موقوفهها
دوـ وقفنامهها
ج) حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
د) ديگر امامان عليهمالسلام
2. آشنايي با برخي واقفان بزرگ ايران
الف) خواجه رشيدالدين فضل الله همداني
ب) حاج شفيع ابريشمي زنجاني
ج) حاج محمد تقي اتفاق تهراني
د) سردار فيروزكوهي
ه) سردار امام قلي خان و پدرش، الله وردي خان
و) حاج محمد نمازي
ز) حسين علي البرز
ح) گوهرشاد خانم
ط) عبدالله رضوي
3. آشنايي با سيره عالمان بزرگ دين درباره وقف
فصل هفتم: آسيبشناسي وقف
1. داشتن ذهنيت درست از وقف
الف) هدر رفتن داراييها:
ب) غصب شدن موقوفهها:
ج) فقر واقف:
2. غصب موقوفهها
3. حوادث طبيعي
4. كمرنگ شدن باورهاي ديني در جامعه
5. رسيدگي نكردن به وضع موقوفهها
6. ناقص بودن اسناد و مدارك
7. آگاهي نداشتن از شرايط و احكام وقف
8. از ميان رفتن اسناد موقوفهها در گذر زمان
9. سهلانگاري يا كمكاري متوليان
10. سوءاستفاده برخي دولتها از موقوفهها
11. اجراي قانونهاي مخالف با وقفنامهها
12. تناسب نداشتن جايگاه برخي موقوفهها با ساختار شهري
13. بيتوجهي برخي شهرداريها به جايگاه موقوفهها
14. رفتار نامناسب برخي مسئولان ادارهها و سازمان اوقاف با مردم
فصل هشتم: راهكارهاي گسترش فرهنگ وقف
1. تبليغات درست و پيوسته
2. افزايش بهرهوري موقوفهها
3. حمايت قانوني از اوقاف و واقفان
4. هدايت و جهتدهي واقفان
5. تقويت وقفهاي گروهي و مردمي
فصل نهم: همراه با برنامهسازان
برنامهريزي كلان رسانه
نقد و ارزيابي برنامهها
راهكارهاي پرداختن به موضوع
1. پيشنهادهاي برنامهاي
2. موضوعهاي برنامهسازي
3. ماجراهاي فرعي در دل داستان اصلي
4. گفتوگوها و رفتارهاي در حال ايفاي نقش
5. طراحي صحنه (موقعيت و فضاي داستان) و نمادها
6. تهيه نماآهنگ وقف
پرسشهاي مسابقهاي
پرسشهاي مردمي
پرسشهاي كارشناسي
پيام مجري
زيرنويس
حكايتهاي كوتاه
حكايت ميرزا نظام طبيب
حكايت باغ موقوفه فقيران اهل صُفه
كتابنامه
ديباچه
خداوند سبحان در آيههاي متعددي، مؤمنان را به پرداختن صدقه و انفاق مال تشويق و ترغيب ميكند تا از اين راه بتوانند سعادت آخرت خويش را فراهم كنند. صدقات در اسلام يا واجب. يا مستحب. يكي از مطلوبترين صدقات، وقف است كه در مقايسه با ديگر صدقات از ويژگي جاريهبودن و استمرار داشتن پاداش براي وقفكننده برخوردار است.
بنا بر آموزههاي قرآني و سيره اهل بيت عليهمالسلام، صدقات از جمله وقف. توشه آخرت را فزوني ميبخشد و خشنودي خداوند را در پي دارد. با وقف، مشكل مالي نيازمندان برطرف ميشود.
در گذشتههاي نه چندان دور، نيكوكاران بسياري به اين سنت نيك پايبند بوده و موقوفات قابل توجهي از خود به جاي گذاشتهاند. امروزه اين سنت نيكوي الهي فراموش شده است. اكنون كمتر كسي را ميتوان يافت كه بخواهد بخشي از اموال خود را براي برطرف كردن نياز افراد نيازمند اختصاص دهد تا از آثار معنوي وقف مانند: خشنودي خداوند، بركت در مال، عاقبت به خيري، برخورداري از دعاي خير ديگران و جاويد ماندن نام بهرهمند شود. اين در حالي است كه وقف، در تحقق عدالت اجتماعي و استقلال، شكوفايي اقتصادي و فقرزدايي از جامعه نقش بسزايي دارد.
كمتوجهي به اين حسنه الهي ميتواند ريشههاي گوناگوني داشته باشد. آسيبشناسي وقف برعهده متوليان امور فرهنگي جامعه است تا با شناخت اين عوامل و ارايه راهكارهاي اصلاحي بار ديگر اين فضيلت فراموش شده در جامعه احيا گردد.
پژوهش حاضر، گامي است در جهت آشنا ساختن مخاطبان با موضوع وقف. نويسنده در اين اثر، با بررسي پيشينه وقف در ميان اديان آسماني پيش از اسلام و فراز و نشيب وقف در دوره اسلامي، عوامل كمتوجهي به اين سنت ماندگار را كاويده و پس از آن، راهكارهايي براي احياي اين صدقه جاريه مطرح كرده است.
با سپاس از نويسنده محترم، جناب آقاي جواد ملاييپور، اميد است اين اثر مورد توجه متوليان اجتماعي و فرهنگي به ويژه اصحاب رسانه قرار گيرد تا با توليد برنامههاي مطلوب، بيش از پيش در استمرار بخشيدن به اين سنت الهي گام بردارند.
انّه وليّ التوفيق
اداره كل پژوهش
مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما
پيشگفتار
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابًا وَ خَيْرٌ أَمَلاً. (كهف: 46)
مال و پسران، زيور زندگي دنيايند و نيكيهاي ماندگار از نظر پاداش نزد پرودگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
ميل به جاودانگي و نيكوكاري در سرشت بشر به صورت خدادادي نهفته است. آدمي همواره براي جاودانه زيستن و نيكوكار شدن كوشيده است. يكي از اموري كه تا حدودي پاسخگوي اين دو خواسته دروني انسان است، يادگاري ماندگار و صدقهاي جاويد به نام «وقف» است كه در گذشتههاي بسيار دور و در تمدنهاي كهن ريشه دارد.
اين آيين نيك و كهن با ظهور اسلام، رونقي ديگر يافت و با اثرپذيري از جهانبيني اسلامي و برخورداري از پشتوانه احكام شرعي به صورتي استوار و جهتدار در زمينههاي مختلف مذهبي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي به جريان خود ادامه داد. دين مبين اسلام كه آخرين و كاملترين دين الهي است، وقف را با عنوان «صدقه جاريه» تأييد و قانونمند كرد. امروزه در سراسر دنيا و در همه فرهنگها، سنت حسنه وقف را پديدهاي سودمند ميدانند و كم و بيش از موقوفات استفاده ميكنند. اين نوشتار، وقف را از زاويههاي مختلف بررسي كرده است.
فصل اول: كليات
1. اهميت موضوع
تقويت فرهنگ وقف، وظيفهاي اسلامي و ملي است. اگر اين فرهنگ زيبا گسترش يابد و واقفان به نيازهاي واقعي و ضروري جامعه جهتدهي شوند، بسياري از مشكلات و نيازهاي اجتماعي برطرف ميشود.
متأسفانه درپي آسيبهايي كه در گذشته بر پيكر موقوفات وارد شده، از رويكرد مردم به وقف كاسته شده است. ازاينرو، افزايش توجه دوباره مردم به وقف نيازمند پژوهش و تبليغ و نشر فرهنگ آن از طريق رسانههاي گروهي به ويژه صدا و سيماست.
2. تعريف موضوع
الف) واژهشناسي وقف
وقف در لغت به معناي ايستادن، به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن، توقف كردن و درنگ كردن آمده است.1 در اصطلاح، عبارت است از: «نگه داشتن و حبس كردن اصل و عين مِلكي مانند خانه، زمين و... و متوقف كردن آن از هر گونه خريد و فروش، هبه (هديه)، ارث و...، به جز در موارد استثنايي، به گونهاي كه خود آن ملك هميشه باقي بماند و منافع آن در راه خدا برابر با نظر واقف به مصرف عموم مردم يا عدهاي خاص برسد».
از آنجا كه وقف، مصداق صدقه و دربردارنده ويژگي دوام و جاودانگي است، در احاديث و كتابهاي فقهي، گاهي از آن با نام «صدقه جاريه» ياد شده است.2
1. علىاكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، تهران، سازمان لغتنامه دهخدا، 1345، ج 48، ص 234.
2. همان؛ شهيد ثانى، شرح اللمعة، قم، چاپ و نشر اسماعيليان، 1375، چ 3، ج 1، ص 398.
ب) اصطلاحشناسي وقف
يك ـ انتفاع: انتفاع در لغت به معناي سود بردن و منفعت يافتن آمده است.1 انتفاع در اصطلاح، حقي است كه به موجب آن ميتوان از مِلك ديگري استفاده كرد، ولي نميتوان آن را به شخص ديگر (غير از مالك؛ نفر سوم) انتقال داد. انتفاع، از نوع منفعت غيرمادي است، با اين تفاوت كه در مورد منفعت، تمليك (انتقال ملك) صورت ميگيرد، ولي در مورد انتفاع، تمليك صورت نميگيرد؛2 يعني صاحب حق انتفاع، تنها حق بهرهبرداري دارد، نه حق واگذاري به غير.
در موقوفاتي مانند مسجدها و مدرسهها، بهرهمندان از موقوفه، تنها مالك انتفاع موقوفه ميشوند، نه مالك منفعت آن.3 منظور از منفعت در وقف، سود و نفع مال يا مِلك است؛ چه مادي باشد، مانند شير گوسفند و چه غيرمادي باشد، مانند بهرهاي كه مستأجر از خانه ميبرد. در منفعت، واگذاري و انتقال ملكيت جايز است.
دو ـ رقبه: زمين و ملكي كه به كسي واگذار شود كه تا وقتي زنده است از آن بهرهمند شود. از زمان صفويه به بعد، «رقبه» در زبان فارسي به معناي چند ده واقع در يك بلوك يا ناحيه و به ويژه، دههايي كه همگي تشكيل يك واحد از املاك موقوفه را ميدهند، به كار رفته است. 4
رقبه در وقف، عبارت است از واحد ملكي غيرمنقولي كه هر موقوفه يا مكان مذهبي ممكن است يك يا چند مورد از آن را دارا باشد. مغازهها و مكانهاي تجاريِ مسجدها جُزو رقبههاست و اداره آنها به عهده سازمان اوقاف است. بنابراين، هر فرد و واحدي از املاك متعلق به موقوفه، «رقبه» نام دارد.
سه ـ متولي: كسي است كه واقف در وقفنامه يا ضمن تشكيل وقف، با ذكر نام يا ويژگيهاي معيني، او را براي اداره عين موقوفه در هر عصر و زماني موافق با نظر واقف تعيين ميكند.5
چهار ـ موقوف عليه: بهرهمند از موقوفه؛ كسي كه منافع موقوفه به او اختصاص يافته است و حق انتفاع از مال يا مِلك وقفي را دارد.6 موقوف عليه ممكن است شخص يا اشخاص حقيقي باشد، مانند: وقف باغي به نفع اهالي فلان روستا. همچنين ممكن است شخص يا اشخاص حقوقي باشد، مانند: وقف زميني براي فلان دانشگاه.
پنج ـ واقف: وقفكننده؛ كسي كه بخشي از اموال و املاكش را در راه خدا، با قصد نزديكي به خدا و براي رضاي الهي وقف ميكند تا ديگران، موافق با خواست او از آن موقوفه بهرهمند شوند.
1. محمد بندر ريگى، فرهنگ جديد عربى ـ فارسى، قم، انتشارات اسلامى، 1374، چ 11،ص 600.
2. عبدالرضا امير شيبانى، سيماى وقف در خراسان، مشهد، نشر سگال، 1380، چ 1، صص 148 و 149.
3. شيخ مرتضى انصارى، كتاب المكاسب، قم، نشر مجمع الفكر الاسلامى، 1380، چ 2، ج 4، ص 54.
4. سيماى وقف در خراسان، ص 190.
5. علىاكبر شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، تهران، چاپخانه دانشگاه تهران، 1343، چ 1، ص 3.
6. سيماى وقف در خراسان، ص 250.
3. پيشينه پژوهش
به طور كلي، در بيشتر كتابهايي كه درباره وقف نگاشته شده، تنها احكام فقهي وقف، برخي احاديث و شماري از وقفنامههاي معصومان عليهمالسلام آمده است. اين كتابها در كنار ديگر كتابهاي فقهي و حديثي، از همان قرنهاي نخستين اسلام تاكنون وجود داشته و مورد استفاده بودهاند.
در نيم قرن اخير، برخي پژوهشگران از زاويههاي ديگري به وقف نگريسته و افزون بر بيان احاديث و احكام فقهي مربوط به آن، با بررسي نقشها، فايدهها و پيآمدهاي عبادي، مذهبي، معنوي، رواني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي وقف، آثار ارزشمندي در اين زمينهها پديد آوردهاند. با اين حال، كمبود اينگونه پژوهشها، تلاشهاي ديگري ميطلبد تا كاربرد وقف آنگونه كه شايسته است، جلوهگر شود. برخي موضوعهاي مربوط به وقف كه به طور كامل بررسي نشدهاند، مانند آسيبشناسي اوقاف، احياي اوقاف و جهتدهي اوقاف نيز نيازمند پژوهشهاي مستقل ديگري است.
تاكنون نزديك به 282 عنوان كتاب، 222 عنوان مقاله، 31 پاياننامه و 117 وقفنامه در زمينه وقف شمارش شده است.1 بهطور خلاصه، در مورد كتابشناسي وقف، پژوهشهاي موجود از جهت موضوع، به ترتيب شكلگيري تاريخي و رفع نيازها به بخشهاي گوناگون تقسيم ميشوند:
الف) منابع حديثي: برخي كتابهاي جامع حديثي كه احاديث مربوط به وقف در آنها جمعآوري شده است؛ عبارتند از: استبصار و تهذيب الاحكام از شيخ طوسي رحمهالله، من لا يحضره الفقيه از شيخ صدوق رحمهالله و وسائل الشيعه از شيخ حر عاملي رحمهالله.
بايد دانست بسياري از احاديث مربوط به وقف و برخي وقفنامههاي ائمه اطهار عليهمالسلام نيز به طور متمركز در اين كتابها آمده است، هر چند برخي از اين احاديث به طور پراكنده در كتابهاي حديثي ديگر نيز هست.
ب) منابع فقهي: وقف همواره به عنوان يكي از بحثهاي فقهي، در كتابهاي فقهي علماي دين مورد توجه بوده است. برخي از اين كتابهاي فقهي عبارتند از: كتاب الشرايع از محقق حلي رحمهالله؛ جواهر الكلام نوشته شيخ محمد حسن نجفي رحمهالله؛ شرح لمعه از شهيد ثاني رحمهالله؛ كتاب المكاسب به قلم شيخ انصاري رحمهالله؛ تحرير الوسيله نوشته امام خميني رحمهاللهو رساله الوقف از محمد ابراهيم رشتي. وي در اين نوشته، تقريرهاي بحث استادش، شيخ مرتضي انصاري رحمهاللهرا نگاشته است. نسخه خطي اين كتاب، در كتابخانه عمومي آيت اللّه مرعشي نجفي رحمهاللهدر قم نگهداري ميشود.
ج) منابع تاريخي: تاريخنويسان در لابهلاي مطالب تاريخي به بيان موضوعهايي مانند: تشكيلات سازمان اوقاف، چگونگي رسيدگي به آن در هر دوره، آوردن متن وقفنامههاي تاريخي و ارزشمند و ثبت رخدادهايي در مورد موقوفات نيز پرداختهاند. البته منابع تاريخي در اين زمينه چند گونهاند: منابع تاريخنويسان ايراني، مانند: كتاب تاريخچه وقف در اسلام از علياكبر شهابي و نيز سفرنامههاي اروپايياني كه به ايران سفر كردهاند يا جهانگردان مسلماني كه سفرنامه نوشتهاند، مانند: سفرنامه ابن بطوطه.
د) منابع حقوقي: در زمينه وقف از ديدگاه حقوق و قوانين نيز كتابهايي نگاشته شده است.
ه) اسناد: مراكز اسناد و گنجينههاي نسخ خطي در سراسر كشور، اسناد بسياري را از جمله وقفنامهها و فرمانهاي مربوط به موقوفات نگهداري ميكنند كه براي بررسي تاريخي وقف، اهميت فراواني دارند.
و) منابع پراكنده: پژوهشهاي ديگري شامل كتابها، مقالهها، پاياننامهها و مجلههايي مانند: مجله «وقف، ميراث جاويدان» در اين زمينه وجود دارد.
برخي پاياننامهها در موضوع وقف به قرار زير است:
يك ـ «بيع وقف» (عربي)، سيد محمدعلي ايازي، پاياننامه تحصيلي (رساله معادل دكترا)، دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
دو ـ «وقف در فقه اسلام و حقوق مدني ايران»، محمدعلي نواب، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، 1350.
سه ـ «بيع وقف از نظر اسلام»، سهراب بهرامي سعادت، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، 1363.
بنابراين، موضوع وقف از نظر حديثي، فقهي، حقوقي و تاريخي بررسي شده است، ولي در ديگر جنبهها، پژوهشهاي جامع علمي صورت نگرفته است. ازاينرو، به پژوهشهاي بسياري در زمينه وقف با اين موضوعها نياز داريم: وقف و توسعه؛ وقف و نيازهاي روز؛ وقف و اقتصاد؛ وقف و گسترش ايرانگردي؛ وقف و آموزش و پرورش؛ وقف در كشورهاي صنعتي؛ وقف و هنر؛ وقف و فرهنگ؛ وقف و تأمين اجتماعي؛ آسيبشناسي اوقاف؛ احياي اوقاف؛ جهتدهي اوقاف، فايدههاي دنيوي و اخروي اوقاف و... .
1. محمد حسن بكايى، كتابشناسى وقف، قم، نشر معاونت فرهنگى سازمان اوقاف و امور خيريه، 1377، چ1، مقدمه.
4. پرسشهاي پژوهش
الف) آيا وقف در تاريخ و تمدن بشري ريشه داشته يا از آموزههاي اسلامي است؟
ب) وقف در آيين اسلام و سيره معصومان عليهمالسلام چه جايگاهي دارد؟
ج) رهاورد وقف براي واقف و جامعه چيست؟
د) چگونه ميتوان وقفنامهها را متناسب با نيازهاي هر زمان تنظيم كرد؟
هـ) چرا در قرنهاي اخير به سنت حسنه وقف بيمهري شده و اين موضوع كم اهميت جلوه كرده است؟
و) چه آفتها و آسيبهايي در طول تاريخ بر پيكر وقف وارد شده است؟
ز) براي گسترش فرهنگ وقف و در نتيجه، افزايش موقوفات و درآمدهاي آنها چه بايد كرد؟
ح) راههاي احياي فرهنگ وقف در جامعه كدامند؟
ط) بهرهبرداري بهينه از موقوفات چگونه ممكن است؟
5. هدفهاي پژوهش
الف) كاربرد در برنامههاي صدا و سيما (به ويژه در هفته وقف)؛
ب) تبليغ و نشر فرهنگ وقف در جامعه و يادآوري فايدههاي فراوان فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي وقف؛
ج) يادآوري ضرورت برداشتن موانع وقف و پيشگيري از آسيبهاي احتمالي آن و شناسايي آسيبهاي پيش رو و معرفي راهكارهاي اصلاحي به مردم و مسئولان؛
د) تشويق سرمايهداران به سنت حسنه وقف.
6. كاربرد پژوهش در رسانه
نشر معارف و احكام اسلامي از جمله وقف، وظيفه و رسالت مهم رسانه ملي؛ يعني صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به شمار ميآيد. اين رسانه براي ترويج وقف و پاسداشت آن نيازمند منابع علمي، در اين راستاست. با توجه به كمبود كتابهاي متناسب با كاربريهاي رسانه ملي و كوشش اين رسانه براي دستيابي به اين كتابها، پژوهشهاي مناسبي در اين راستا لازم است تا برنامهسازان محترم بتوانند در مناسبتهاي ويژه از آنها استفاده كنند. اميد است اين پژوهش در برنامههاي گوناگون صدا و سيما در هفته وقف (آخرين هفته ماهصفر) كاربرد داشته باشد. برنامههاي زير، با موضوع وقف پيشنهاد ميشود:
الف) برنامههاي آموزشي و بيان احكام. شايسته است در اين برنامهها، احكام وقف به گونهاي روشنگرانه بيان شوند تا مردم با احكام شرعي وقف بيشتر آشنا شوند؛
ب) فيلمهاي كوتاه ويژه هفته وقف؛
ج) بررسي كارشناسانه موضوع وقف با حضور كارشناسان و طرح پرسشها و پاسخها؛
د) ميزگردها و گفتوگوهاي ويژه خبري به مناسبت هفته وقف؛
هـ) فيلمها و سريالهايي كه در آنها به موضوع وقف پرداخته شود؛
و) ويژهبرنامههايي براي معرفي واقفان بزرگ و موقوفات مهم.
فصل دوم: پيشينه وقف در جهان
1. وقف در دوره باستان
وقف، تاريخي به درازاي زندگي بشر دارد. از زماني كه انسانهاي اوليه براي رويارويي با آسيبهاي طبيعي، مكانهاي ساده عمومي ساختند، ميتوان گفت بناي نوعي خيرات و صدقات و وقف به شكل ابتدايي نهاده شد. آنگاه كه فرد يا افرادي در مسير راهي، سايهبان سادهاي را بنا كردند تا خود و ديگران لحظهاي زير آن بياسايند يا پلي براي گذر عمومي يا محلي براي عبادت ساختند يا به جاري ساختن چشمهاي براي استفاده عمومي همت گماشتند، ساده گونهاي از وقف در زندگي اجتماعي انسان پديد آمد.1
وقف در ميان اقوام آريايي به ويژه ايرانيان، از دوران باستان رواج داشته است. آنان به پيروي از آموزههاي كيش خويش، به كارهاي نيك و آباداني بناها و دستگيري از درماندگان و بينوايان توجه داشتند و موقوفات و نذرهايي در امور خيريه همچون تأسيس مدرسهها و بيمارستانها، نگهداري معبدها، آتشكدهها و صومعهها براي اسقفها و كاهنان از خود بر جاي گذاشتهاند. البته چگونگي وقف در دورههاي پيش از اسلام و تعريف ويژگيها و احكام آن به خوبي معلوم نيست. آنچه روشن است اينكه كارهاي نيك گذشتگان، پيش از اسلام، وقف ناميده نميشد و تنها از برخي جنبهها به وقف اسلامي شباهت دارد.2
1. سيماى وقف در خراسان، ص 9.
2. تاريخچه وقف در اسلام، ص 2.
2. وقف در اديان آسماني
براساس داستانهاي تاريخي، در بيشتر اديان الهي، كارهاي نيكي شبيه وقف وجود داشته است. البته آن كارهاي نيكِ وقفگونه در اديان مختلف، احكام، قوانين و نامهاي گوناگوني داشته است، ولي با ظهور اسلام چنين كارهاي نيكي، وقف نام گرفت و از جامعيت، احكام و اعتبار ويژهاي برخوردار شد.1
1. محمد ابراهيم جناتى، مقاله «بررسى وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، تهران، سازمان اوقاف و امور خيريه، 1378، ش 27، ص 34.
الف) زرتشت
وقف در ميان زرتشتيان پيش از اسلام، از جمله در ايران باستان رواج داشته است. اكنون نيز زرتشتيان موقوفاتي دارند كه برخي از آنها يادگار زرتشتيان قديم است كه به پيروي از آيين خويش به كارهاي نيك و كمك به نيازمندان همت ميگماشتند. چنين كارهاي نيكي كه از برخي جنبهها، شبيه وقفاند، در آيين زرتشت وجود داشتهاند، ولي آنها را وقف نميناميدند.1
1. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 13 و 14 ؛ وقف در ايران، صص 17-22؛ تاريخچه وقف در اسلام، ص 2؛ شيخ صدوقره، من لايحضره الفقيه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1390ه . ق، چ 5، ج 4، ص 185، ح 29.
ب) يهود
يهوديان نيز به پيروي از آموزههاي ديني خود، همواره به وقف توجه كرده و موقوفاتي نيز داشتهاند.1
1. همان، ص 153.
ج) مسيحيت
آن هنگام كه مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد، برنامهها و كارهاي نيكي شبيه به وقف نيز در اين آيين وجود داشت. در انجيل مقدس و رساله حواريون حضرت عيسي مسيح عليهالسلام، همچون رساله پولس، مطالبي درباره كارهاي نيكِ شبيه وقف وجود دارد.1 ارمنيان پيوسته بر اساس دستورهاي آيين خود، فعاليتهاي خيرخواهانه به ويژه سنت وقف را در نظر داشتهاند.2
1. اسدالله لطف عطا، مقاله «نگاهى تازه به وقف در عرصه تحولات جديد»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 135.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 19 و 20، ص 148.
د) اسلام
دين مبين اسلام، جايگاه شايستهاي براي وقف در نظر گرفت و ارزش ويژهاي بدان بخشيد. اين توجه اسلام به وقف، به گسترش فرهنگ وقف، گرايش مسلمانان به آن و افزايش روزافزون شمار موقوفات انجاميد.1
يك ـ معصومان عليهمالسلام
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله، حضرت فاطمه زهرا و امامان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان از وقف حمايت كرد. و با بيان اهميت وقف، اعتبار ويژهاي به آن بخشيدهاند. آنان به تناسب توانايي مالي، تشخيص مصحلت، شرايط و موقعيتهايي كه داشتهاند، موقوفاتي را از خود به يادگار گذاردهاند؛ موقوفاتي كه از نظر گستردگي و كيفيت در ميان موقوفات آن زمان بيمانند بوده است. باغهاي هفت گانه، قلعههاي متعدد، زمينهاي پهناور، نخلستان قبا و... از موقوفات پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهاست. همچنين مسجدها و صحراهاي متعدد، زمينهاي وسيع، دهها، باغها، كشتزارها، خانهها، چاهها و چشمههاي بسيار از موقوفات اميرالمؤمنين علي عليهالسلامبه شمار ميروند. امام علي عليهالسلام بيشتر آن چاهها را با دستان مبارك خود حفر و سپس وقف ميكرد.2
به گواهي تاريخ، نخستين واقف، در صدر اسلام، پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهبوده است.3 همچنين گستردگي و شمار موقوفات اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام بيشتر از موقوفات ديگران بوده است.4
دو ـ اصحاب
بسياري از اصحاب پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و سپس تابعان، به پيروي از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله و براي رضاي الهي هر كدام به فراخور توانايي مالي خويش، بخشي از اموالشان را در راه خدا وقف كردند. بدين ترتيب، وقف در ميان مسلمانان به فرهنگ تبديل شد و گسترش يافت. از جابربن عبداللّه نقل شده است: «از اصحاب پيامبر كسي نبود كه توانايي مالي داشته باشد و چيزي را وقف نكند».5
سه ـ دوران بنياميه
در دوران بنياميه، شمار موقوفات در مصر و شام و ديگر كشورهاي اسلامي افزايش يافت و نخستين ديوان اوقاف به دستور قاضي مصر، توبة بن نمرخضرمي در مصر تأسيس شد.6
چهار ـ دوران عباسيان
در زمان عباسيان، موقوفات زيادي پديد آمد و وقف بيش از پيش گسترش يافت كه از آن ميان، اوقاف بغداد، دمشق، مصر و ايران اهميت بيشتري داشت. در دوران عباسيان، اداره موقوفات در اختيار كسي بود كه «صدر الوقوف» ناميده ميشد.7
پنج ـ زمان عثمانيان
در دوران حكومت عثمانيان، قلمرو وقف گسترش يافت و ساختار گستردهاي براي آن به وجود آمد و قوانين و مقررات بسياري درباره وقف به تصويب رسيد.8
پس از عثمانيان تا دهههاي اخير، نمودار امنيت، پيشرفت و گسترش وقف، تنها در زمان صفويان بيشتر شد، ولي در دورههاي ديگر رشد چنداني نداشت. البته در دهههاي اخير، مجامع قانوني و مسئولان سرزمينهاي اسلامي به وقف توجه بيشتري كردهاند.9
1. محمدتقى سالك، مقاله «سخنى درباره وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1372، ش 2، ص 41؛ سيماى وقف در خراسان، ص 11؛ تاريخچه وقف در اسلام، ص 5.
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 26.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 70-90.
4. وقف و سير تحولات قانون گذارى، ص 25 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 70.
5. نادر رياحى سامانى، وقف و سير و تحولات قانونگذارى در موقوفات، شيراز، انتشارات نويد، 1378، چ 1، صص 24 و 25؛ وقف در فقه اسلامى، ص 66.
6. همان، ص 66؛ ابوسعيد احمد بن سلمان، مقدمهاى بر فرهنگ وقف، تهران، نشر سازمان اوقاف، بىتا، ص 16 ؛ وقف در فقه اسلامى، صص 65 و 66.
7. نك: محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، تهران، نشر المكتبة الاسلاميه، بىتا، ج 13، صص 292 ـ 320؛ مصطفى سليمىفر، نگاهى به وقف و آثار اقتصادى - اجتماعى آن، مشهد، آستان قدس رضوى، 1370، چ 1، صص 58 ـ 64.
8. محمدحسن حائرىيزدى، وقف در فقه اسلامى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1380، چ 1، ص 422؛ محمد كلينى رازى، فروع من الكافى، تهران، نشر دار الكتب الاسلاميه، 1362، چ 2، ج 7، ح 1، ص 47.
9. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 59.
3. وقف در ايران
الف) از صدر اسلام تا صفويه
وقف در ايران، از صدر اسلام تا زمان صفويان و در دورههاي مختلف به تدريج گسترش يافته است. در قرن اول اسلامي، اعراب اشعري در شهر مقدس قم، املاكي را براي امامان معصوم و امامزادگان عليهمالسلام وقف كردند. از آن تاريخ تا دوران صفاريان (245 ـ 290 ه . ق) از اوضاع وقف خبري در دست نيست. در دوره سامانيان در نيمه دوم قرن چهارم، نوعي ساختار اداري به نام «ديوان اوقاف» به وجود آمد كه به كار مسجدها و موقوفات رسيدگي ميكرد. پيشتر، اداره اوقاف بر عهده علما و قضات بود.
در دوره سلجوقيان، به ويژه در زمان سلطنت آلب ارسلان و ملكشاه كه خواجه نظام الملك، وزارت آنها را بر عهده داشت، موقوفات زيادي از جمله مدرسههاي «نظاميه» پديد آمد و تقريبا وقف پيشرفت چشمگيري يافت. در اين دوره، حكومت مركزي بر موقوفات نظارت داشت.1
با حمله مغولان به ايران در قرن هفتم، وضع اوقاف آشفته و موقوفات زيادي غارت شد. اين آشفتگي تا هنگام مسلمان شدن غازانخان و برخي از ايلخانان ادامه يافت تا اينكه وي به ايجاد موقوفات فراوان و گسترده همت گماشت. از موقوفات مهم و وقفنامههاي قرن هفتم، موقوفه و وقفنامه وزير اعظم، رشيد الدين فضلالله همداني است. او موقوفه بزرگي به نام ربع رشيدي در كنار شهر تبريز از خويش به يادگار نهاد كه شهرستاني با امكانات فرهنگي، آموزشي، درماني و تفريحي بود.2
1. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 26 ـ 31؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 60 ـ 65؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 73 ـ 77.
2. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 66 و 67 .
ب) دوره صفويه
عصر صفويه (قرنهاي دهم، يازدهم و دوازدهم) به ويژه زمان حكومت شاه عباس اول صفوي، دوران طلايي وقف در ايران، به ويژه در اصفهان، پايتخت صفويان بوده است.
در آن دوره، وقف گسترش چشمگيري يافت، بهگونهاي كه در دوران آخرين شاه صفوي، سلطان حسين كه روستاي مهيار را به مدرسه چهار باغ اصفهان وقف كرد، در اطراف شهر بزرگ اصفهان، ديگر ملكي براي وقف نبود. از اين رو، آنان كه قصد وقف داشتند، ناگزير به شهرهاي ديگري مانند يزد و كاشان روي ميآوردند. شاهان صفوي خود در رأس كساني بودند كه اموال خويش را براي مكانهاي مقدس از جمله حرم مطهر امام رضا عليهالسلام در مشهد و حرم حضرت معصومه عليهاالسلامدر قم وقف كردهاند. در زمان حكومت شاه عباس اول صفوي، بيش از هر دوره ديگر، شمار موقوفات در ايران افزايش يافت. او در سال 1015 يا 1016 ه . ق، همه املاك خود را براي چهارده معصوم عليهمالسلام وقف كرد.
در آن دوره، افزون بر خاندان صفوي، صاحبان املاك خصوصي نيز به پيروي از بزرگان به وقف املاك خود تشويق شدند و در اين زمينه، با يكديگر به رقابت پرداختند. علت گسترش موقوفات در عصر صفويان، زمينهاي بود كه دين اسلام و مذهب شيعه فراهم كرده بود و نظارت حكومت بر موقوفات نيز مانع از غصب آنها ميشد. در اين عصر، ساختار اداري گستردهاي براي اداره موقوفات ايجاد شد و در زمينههاي مصرفي موقوفات و ساختمانهاي وقفي نيز تحول پديد آمد.1
برخي ساختمانهاي وقفي دوره صفويه كه به دست و هنر معماران لايق با محكمترين مصالح ساخته شدهاند، هنوز در گوشه و كنار ايران به چشم ميخورند. اين موقوفات، در ساليان دراز بدون بازسازي، در برابر گزند حوادث روزگار و در باد و باران، همچنان آباد و بادوام برجاي ماندهاند و از تمدن كهن، خيرخواهي و بشردوستي بنيانگذارانشان حكايت ميكنند. همچنين موقوفاتي كه زمينههاي مصرف درآمد آنها، برپايي مجالس سوگواري و روضهخواني خاندان رسول خدا صلياللهعليهوآله و اطعام در ماههاي پرفضيلت است، در اين دوره گسترش يافت كه تاكنون ادامه داشته و دارد.2
1. تاريخچه وقف در اسلام، صص 6 و 7 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 80 ـ 83؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 73ـ 75.
2. تاريخچه وقف در اسلام، ص 7.
ج) دوره افشاريه
پس از صفويان، اصفهان به دست افغانان غارت شد و دفترهاي اوقاف در آتش سوخت. نادرشاه افشار پس از شكست دادن افغانان و رسيدن به سلطنت در سال 1148 ه . ق، دستور داد موقوفات را ضبط و تصرف كنند و آنها را به مصرف سپاهيان درآورند. پس از صدور اين فرمان نامشروع و بيتوجهي نادرشاه به اوقاف، بسياري از موقوفات غصب شد و وقفنامههاي آنها ناپديد گشت.
با كشته شدن نادرشاه، جانشين او، عليقلي عادلشاه، فرمان وي را در مورد موقوفات لغو كرد و برخي موقوفات غصب شده را به حالت وقفي برگرداند.1
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 76 و 77؛ وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 33.
د) از فروپاشي افشاريه تا مشروطيت
در دوره زنديه، كريمخان زند نيز قصد داشت مانند صفويان به موقوفات توجه كند، ولي موفق نشد. در اين دوره، با حمايت كريمخان از وقف، موقوفاتي پديد آمد كه مسجد و بازار وكيل در شيراز از جمله آنهاست.
در دوره قاجاريه (1210 ـ 1343 ه . ق)، وضع اوقاف همچنان آشفته بود و اموال وقفي، كم و بيش حيف و ميل ميشد، ولي ارزش و اهميت وقف نزد مردم محفوظ بود. ازاينرو، مسجد شاه، مدرسه سپهسالار، مدرسه شيخ عبدالحسين كه از موقوفات اميركبير است و مواردي ديگر، از جمله يادگارهاي وقفي آن دوران به شمار ميآيند.1
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 77 و 78؛ وقف در ايران، ص 54.
ه) از مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي
در اين دوره، با وجود توجه قانونگذاران به وقف، در عمل، بسياري از موقوفات، تصرف و برخي نيز بيمصرف شدند.1
چهار سال پس از برقراري مشروطيت در ايران، يعني در سال 1289 خورشيدي برابر با 1328 ه . ق، «قانون وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» تصويب شد و مسئولان ادارههاي معارف در شهرستانها به انجام دادن امور اوقاف نيز موظف شدند. البته با گذشت زمان، وزارت فرهنگ و معارف از اوقاف جدا شد.
در اين دوران، قانونهاي گوناگوني درباره چگونگي اداره موقوفات به تصويب رسيد كه «قانون اوقاف» مصوب 1354 از جامعيت بيشتري برخوردار بود و نظارت و اختيارات سازمان اوقاف را گستردهتر كرد. با تصويب و اجراي قانونِ «تبديل به احسن»، راه هرج و مرج در اوقاف پديد آمد و زمينهاي وقفي در معرض بورس بازي قرار گرفت.2
آيت اللّه العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني رحمهالله در پاسخ به استفتاي جمعي از مؤمنان، قانون «تبديل به احسن» مصوب مجلسهاي سنا و شوراي زمان طاغوت را محكوم كرد و آن را قانوني خلاف شرع دانست. ايشان در اين فتوا نوشت اجراي اين قانون، مستلزم نابودي همه موقوفات مذكور است. پس خريد و فروش اين موقوفات و كمك به آن، بر همه مؤمنان و مسلمانان حرام است.3
1. وقف در فقه اسلامى، صص 440و 441.
2. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 80 ـ 85؛ وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 34 ـ 37.
3. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 3، ص 6 .
و) پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي، مجامع قانونگذاري ايران، گامهاي مثبتي براي نگهداري و افزايش موقوفات و اجراي مفاد وقفنامهها برداشتند. اين امر، رويكرد دوباره مردم به وقف، جلب اعتماد واقفان و افزايش موقوفات را در پي داشت.
يك ـ اصلاحات قانوني اوقاف
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، قانونهايي براي بهبود وضع اوقاف به تصويب رسيد و به دليل اهميت وقف در اسلام، توجه ويژهاي بدان شد؛ به گونهاي كه در قانون مدني، مبحث جداگانهاي مشتمل بر 36 ماده به آن اختصاص يافت.1
برخي موارد اصلاحي در قوانين وقف كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تصويب رسيد، به قرار زير است:
اول ـ به دليل اهميت مالكيت زمين، در قوانين مربوط به زمينهاي شهري، جايگاه موقوفات نيز به گونهاي محفوظ مانده است.
دوم ـ در ارديبهشت 1358، مقرراتي در زمينه تجديد قرارداد و اجاره املاك اوقاف به تصويب شوراي انقلاب رسيد و همه قراردادهاي پيشين باطل اعلام شد و براي تجديد قرارداد، اصول و ضوابط ويژهاي پيشبيني گرديد.
سوم ـ در مقررات مربوط به زمينهاي بزرگ كشاورزي نيز جايگاه موقوفات تا حدي محفوظ ماند.
چهارم ـ بخشي از بنيادها و مؤسسههاي خيريه، به سازمان اوقاف واگذار شد.
پنجم ـ ماده واحده قانون ابطال اسناد آب و زمينهاي وقفي به تصويب رسيد و قراردادهاي موقوفات فروخته شده باطل اعلام شد.2
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 86 ـ 87 .
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 37 و 38.
دو ـ تغيير در ساختار اداري سازمان اوقاف
با پيروزي انقلاب اسلامي، سازمان اوقاف نيز همانند ديگر تشكيلات دولتي از نظر ساختاري (ماهوي) دگرگون شد و شوراي انقلاب، افزون بر وظايف اصلي، وظايف جديدي نيز بدان واگذار كرد. مهمتر اينكه در اين دوره، برقراري و اِعمال ولايت ديني بر امور اوقاف، به دليل لزوم اذن ولي فقيه يا حاكم شرع در مواردي از اوقاف، مشكل ديرينه نافذ نبودن احكام شرعي را كه در عملكرد حكومتهاي گذشته وجود داشت، از ميان برد. نمونه اين اوقاف، اداره موقوفات بدون متولي يا داراي متولي گمنام و ناشناس بود.1
از نظر وابستگي سازماني در ساختار اداري كشور، سازمان اوقاف، به «وزارتِ اطلاعات و تبليغات» (وزارت اطلاعات و جهانگردي) وابسته بود، ولي با تغيير نام اين وزارتخانه به «وزارت ارشاد ملي» در تاريخ 7/3/1358، سازمان اوقاف به اين وزارتخانه پيوست.
«سازمان حج و زيارت» كه بر اساس مصوبه 24/9/1358 شوراي انقلاب، زير نظر وزارت ارشاد ملي شكل يافته بود، با سازمان اوقاف ادغام شد و با عنوان «سازمان حج و اوقاف و امور خيريه» زير نظر وزارت ارشاد اسلامي به وظايف خود ادامه داد.
سرانجام، بر اساس مصوبه «شوراي عالي اداري كشور» در سال 1370، امور حج از سازمان اوقاف جدا شد و ساختار اداري اوقاف، «سازمان اوقاف و امور خيريه» ناميده شد.2
1. همان.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 29، ص 150.
سه ـ برخي وظايف سازمان اوقاف
با تصويب قانون «ساختار و اختيارات سازمان اوقاف» در مجلس شوراي اسلامي در دي ماه 1363، وظايفي به عهده سازمان اوقاف نهاده شد كه برخي از آنها عبارتند از:
اول ـ اداره امور موقوفات عمومي كه يا متولي ندارند يا متولي آنها ناشناخته است. همچنين اداره موقوفات خاص در صورتي كه مصلحت وقف و مصلحت بهرهمندان از موقوفه يا اختلاف و درگيري آنها، نيازمند دخالت ولي فقيه باشد؛
دوم ـ اداره امور اماكن مذهبي اسلامي كه برنامه كاملي براي اداره آنها وجود ندارد؛ جز مسجدها و مدرسههاي ديني و تكيهها؛
سوم ـ اداره امور مؤسسهها و انجمنهاي خيريهاي كه دولت يا ديگر مراجع داراي صلاحيت به سازمان واگذار كردهاند يا ميكنند؛
چهارم ـ اداره مؤسسهها و انجمنهاي خيريهاي كه به تشخيص دادستان محل، بدون مدير باشد؛
پنجم ـ كمك مالي به تبليغ و نشر معارف اسلامي از محل درآمد موقوفههاي ويژه.
همچنين بر اساس اين قانون، نظارت بر عملكرد وكيلاني كه از سوي متولي براي اداره امور مربوط به موقوفه انتخاب ميشوند؛ نظارت بر مصرف نذرهاي نقدي و درآمدهاي حاصل از فروش اموال منقول، افزون بر احتياج اماكن مذهبي؛ نظارت بر مصرف درآمد موقوفههايي كه مورد مصرفشان معلوم نيست؛ تطبيق هزينهها با مفاد وقفنامه و تشخيص متولي يا ناظر و بهرهمندان از موقوفه، از ديگر اختيارات سازمان اوقاف است.1
1. همان، صص 95 و 96.
چهار ـ فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي
در همايش دستاوردهاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه وقف در مهر 1378 ، برخي فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به شرح زير اعلام شد:
اول ـ تأسيس و راهاندازي «چاپخانه بزرگ قرآن كريم» زير نظر شركت چاپ و انتشارات سازمان اوقاف و امور خيريه كه به انتشار قرآن كريم و كتابهاي اسلامي ميپردازد.
دوم ـ تأسيس «دانشكده علوم قرآني» (سال 1368).
سوم ـ برگزاري مسابقههاي قرآني در زمينههاي قرائت، حفظ، تفسير و ترجمه در دورههاي مختلف سني و در سطوح شهري، استاني، سراسري و بينالمللي.
چهارم ـ تأسيس «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاي خارجي» براي پاسخگويي به خواست ميليونها انسان مشتاق آموزههاي اين كتاب آسماني در سراسر جهان.
پنجم ـ ايجاد «واحد اعزام مُبلّغ» (سال 1368).
ششم ـ راه اندازي «مؤسسه كشاورزي و دامداري سوران» در مشهد مقدس (سال 1366).
هفتم ـ «تأسيس شركت كاشي سازي گوهرشاد» (سال 1365).
هشتم ـ تأسيس «دفتر خدمات خيريه بهداشتي ـ درماني» (سال 1366).
نهم ـ برنامهريزي و اجراي عمليات گسترده به منظور شناسايي موقوفات سراسر كشور.
4. وقف در ديگر كشورهاي جهان
افزون بر ايران، در بسياري از كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، به گونهاي وقف يا امور خيريهاي شبيه وقف وجود داشته است. اين امور خيريه شبيه وقف، در سراسر جهان، ريشه در آموزههاي ديني داشتهاند و دارند.1 ازاينرو، وقف در كشورهاي اسلامي آسيا به ويژه در خاورميانه، بيش از ديگر قارهها نمود دارد.
واقفان بسياري از موقوفات در كشورهاي قاره آسيا، مانند: عراق و هند، ايرانيان بودهاند. براي نمونه، برخي از موقوفات ايرانيان در عراق به قرار زير است:
الف) نجف اشرف: پنج مسجد از جمله: مسجد شيخ طوسي رحمهاللهو مسجد شيخ انصاري رحمهالله؛ دو حسينيه از جمله: حسينيه شوشتريها؛ 25 مدرسه از جمله: مدرسههاي دارالعلم، بهبهاني، شيرازي، بروجردي، آخوند خراساني و بادكوبي؛2 سيزده كتابخانه از جمله: كتابخانه اميرالمؤمنين عليهالسلام، بروجردي و صدراعظم و نيز موقوفات ديگر مانند: خانهها، كاروانسراها، قناتها، جويها و... .3
ب) كربلا: هشت مسجد از جمله مسجد بهبهاني، تهراني و حسنخان؛ هفت حسينيه از جمله حسينيههاي: قميها، تهرانيها، آذربايجانيها و اصفهانيها؛ دوازده مدرسه از جمله مدرسههاي: امام صادق عليهالسلام، آيتاللّه بروجردي، زينبيه، بادكوبه و مجاهد؛ هشت كتابخانه از جمله كتابخانههاي عمومي: سيدالشهدا عليهالسلام، حضرت زينب عليهاالسلام و حائري و موقوفات ديگر مانند باغها، خانهها، كاروانسراها، آبراهها و... .4
ج) بغداد: پنج مسجد از جمله مسجدهاي: جامع بغداد و مسجد معروف كرخي؛ ده مدرسه از جمله مدرسههاي: نظاميه، سهروردي و اصولالدين؛ سه كتابخانه عمومي از جمله كتابخانههاي: دارالعلم شاهپور و نظاميه و موقوفات ديگر مانند: بيمارستان عضدي، آسيابها و... .
د) كاظمين: مسجد صفوي، مدرسه اخوت ايرانيان، حسينيههاي اصفهانيها و مؤمن علي يزدي و موقوفات ديگر مانند: بازار استرآبادي و منزلگاه زائران و... .5
1. نك: نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 115 ـ 121؛ محمدتقى سالك، مقاله «سخنى درباره وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1372، ش 2، ص 41.
2. محمدرضا انصارى قمى، مقاله «موقوفات ايرانيان در عراق»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1373، ش5، صص 74 ـ 82.
3. همان، ش 6، صص 76 ـ 83 .
4. همان، ش 7، صص 81 ـ 88.
5. همان.
فصل سوم: جايگاه وقف در اسلام
به طور كلي وقف در اسلام و جامعه اسلامي از جنبههاي گوناگون فرهنگي، جغرافيايي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، تاريخي، هنري و مذهبي اهميت بسياري دارد. وقف در جامعه اسلامي به دلايل زير، مهم تلقي ميشود:
1. وقف از شعاير الهي
موقوفات اسلامي مانند: مسجدها، حسينيهها، حوزههاي علميه و مدرسههاي ديني با نماي زيبايشان، مظهر پاسداشت شعاير الهياند؛ شعايري كه ما در قرآن كريم و سنت نبوي به بزرگداشت آنها سفارش و تشويق شدهايم: «هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد، در حقيقت، اين امر از پاكي دلهاست». (حج: 32)
همچنين موقوفات عمومي به تقويت مظاهر اسلامي مانند: مسجدها، مدرسهها و عالمان ديني ميانجامد و زمينههاي رونق يافتن مراسم ديني مانند: عزاداريها و سوگواريها در ايام شهادت امامان معصوم عليهمالسلام را هموار ميكند. همچنين موقوفات نوعي برجستگي ديني و مذهبي به شهرها ميبخشند.
2. تأكيد خداوند به انفاق و كارهاي نيك
خداوند متعال، خطاب به مؤمنان فرموده است:
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از آنچه به شما روزي دادهايم، انفاق كنيد، پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن نه داد و ستدي است و نه دوستي و نه شفاعتي.... (بقره: 254)
در آيههاي ديگري از قرآن كريم نيز مؤمنان به انفاق و نيكوكاري فراخوانده شدهاند. براي مثال، قرآن ميفرمايد: «شما همان [مردمي] هستيد كه براي انفاق در راه خدا فراخوانده شدهايد...». (محمد: 38) در جاي ديگر ميفرمايد:
و از آنچه روزي شما گردانيدهايم، انفاق كنيد، پيش از آنكه يكي از شما را مرگ فرارسد و بگويد: «پروردگارا، چرا تا مدتي بيشتر [اجل ]مرا به تأخير نينداختي تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم». (منافقون: 10)
اين دستور و تشويق خداوند به انفاق در راه خدا به صورتهاي گوناگون در بسياري از آيات قرآن كريم تكرار شده است.1 اين تأكيد و تكرار، نشانه اهميت انفاق، كارهاي خير و صدقه است و چون وقف يكي از مصداقهاي صدقه، بلكه صدقه جاريه است، از اين اهميت برخوردار گشته است.
1. نك: ابراهيم 31؛ مائده: 48؛ حديد: 7؛ آل عمران: 92؛ بقرة: 195 و 276 و... .
3. جاودانگي و صدقه جاريه
پيامبرگرامي اسلام صلياللهعليهوآله فرموده است:
هر گاه مؤمن بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه (وقف) يا علمي كه از آن سود برده ميشود يا فرزند صالحي كه برايش دعا ميكند.1
همچنين امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
مرد پس از مرگش اجر و پاداشي پشت سر ندارد، مگر با سه خصلت: صدقهاي كه در زمان زندگياش به راه انداخته است كه پس از مرگش جاري باشد؛ روش هدايتي كه وي آن را رسم كرده باشد و پس از مرگش بدان عمل شود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.2
صدقه بودن وقف، وقتي نمود بيشتري مييابد كه بهرهمندان از موقوفه، فقيران، تهيدستان و بيچارگان باشند يا موارد مصرف درآمدهاي موقوفات در كارهاي عام المنفعه باشد. جاودانگي وقف نيز با جاري بودن آن جلوهگر ميشود.
بنابراين، وقف، صدقهاي جاري و جاويد است. كسي كه در دنيا مقداري از دارايي يا املاك خويش را با شرايط شرعي وقف ميكند، گويا يك حساب جاري براي خود باز كرده است؛ بهگونهاي كه پس از آن، صاحب حساب چه زنده باشد و چه مرده، پيدرپي بر پاداشها و ثوابهايش افزوده ميشود.
1. محمدباقر مجلسى رحمهالله، بحارالانوار، تهران، نشر دارالكتب الاسلامية، 1362، چ 4، ج 2، ص 22؛ ميرزا حسن نورى طبرسى رحمهالله، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آلالبيت عليهالسلام لاحياء التراث، 1407 ه . ق، چ 1، ج 12، ص 230.
2. فروع كافى، ج 7، ص 56 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 292.
4. خدمت به خلق
خدمت به خلق امري مقدس است كه همواره در آموزههاي همه اديان بدان سفارش شده است و بيگمان، خشنودي خداوند تبارك و تعالي در آن نهفته است. هدف همه واقفان در تاريخ، در هر شكلي، نوعي خدمت به خلق بوده است. هر موقوفهاي، نمادي از خدمت است و زيبايي خدمت به بندگان خدا را به تصوير ميكشد.
درباره اهميت و ارزش خدمت به خلق در اسلام، روايتهاي بسياري وجود دارد كه در اينجا تنها به دو نمونه اشاره ميكنيم:
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
مردم، عيال خداوند هستند. پس كسي از آنان در نزد خدا دوست داشتنيتر است كه به عيال خدا سود برساند و اهل خانهاي را شاد گرداند.1
همچنين فرموده است: «كسي كه به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نيست».2
وقف يكي از مظاهر عالي خدمت و بشردوستي و از منابع تعليم و تربيت عمومي در كشورهاي اسلامي است. از اين راه ميتوان بسياري از درد و رنجهاي بشري را التيام بخشيد ودر پيشرفت و تعليم و تربيت اثرگذار بود.
1. وسائل الشيعه، ج 16، ص 341 ؛ كلينى، اصول كافى، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1362، چ 2، ج 2، ص 164.
2. اصول كافى، ج 2، ص 164.
فصل چهارم: آثار و دستاوردهاي وقف
وقف از جنبههاي گوناگوني براي واقف و افراد جامعه فايدههاي فراواني درپي دارد. بيان اين آثار، لزوم توجه به وقف و سودمندي آن را نمايان ميكند.
1. آثار فردي
الف) خشنودي خدا
خشنودي خدا، بزرگترين هدف در زندگي است. چون وقف كردن در راه خدا، كرداري پسنديده و در بسياري از موارد مستحب است، اگر با اخلاص انجام گيرد، خشنودي خدا را درپي خواهد داشت. از اين رو، خداوند متعال ميفرمايد: «و جز براي طلب خشنودي خدا انفاق مكنيد...». (بقره: 272)
اميرالمؤمنين امام علي عليهالسلام در وقفنامههاي خود، هدف از وقف داراييهايش را جلب خشنودي خدا معرفي كرده است. براي مثال، در يكي از وقفنامهها آورده است:
اين همان چيزي است كه بنده خدا، علي بن ابيطالب، اميرالمؤمنين درباره دارايي خويش، براي به دست آوردن خشنودي خدا به آن امر كرد تا خدا به سبب آن، من را داخل بهشت كند و بر اثر آن، امنيت و آسودگي را به من عطا فرمايد.1
امام كاظم عليهالسلام نيز در وقفنامهاي، هدف از وقف زمين و دارايي خويش را دستيابي به خشنودي خدا و سعادت در سراي آخرت معرفي كرده است.2
1. نهج البلاغه، ترجمه: فيض الاسلام رحمهالله، نامه 24.
2. من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 185؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 315 ؛ شيخ طوسى رحمهالله، تهذيب الاحكام، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1363، ج 9، چ 3، ص 149، ح 57.
ب) تزكيه نفس و برخورداري از زندگي پاكيزه
خداوند خطاب به پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميفرمايد: «از اموال آنان صدقهاي بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازي». (توبه: 103)
همچنين در آيهاي ديگر ميفرمايد:
اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين كار خوبي است و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براي شما بهتر است و بخشي از گناهانتان را ميزدايد و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، آگاه است. (بقره: 271)
پرداخت زكات و صدقه در پاكي و تزكيه باطني مؤمنان و آمرزش گناهان آنان مؤثر است. انفاقهاي مالي از جمله وقف، براي انسان چونان هرس كردن درخت است و انسان را در رسيدن به هدف اصلي خويش كه همان نزديكي به خداوند متعال است، ياري ميدهد.
انجام وظايف مالي در اسلام، مانند پرداختن خمس، زكات و صدقه موجب پاكيزگي زندگي است. زندگي پاكيزه كه قرآن كريم از آن به «حيات طيبه» ياد كرده، رهاورد ايمان و عمل صالح است.
بنابراين، وقف كه از مصداقهاي پرداخت صدقه است، از يكسو در ايجاد زندگي پاكيزه مؤثر است و از سوي ديگر، به دنبال دلكندن از سرمايه در راه خدا، تزكيه نفس را در پي دارد.
وقف كه نوعي صدقه و بخشش است، علاوه بر تزكيه نفس و زدودن صفات ناپسندي مانند بخل از وجود آدمي، فايده ديگري نيز دارد كه همان رستگاري واقف است؛ زيرا رستگاري و سعادت انسان در تهذيب و تزكيه نفس او نهفته است.1 قرآن كه كتاب سعادت است، در اين زمينه ميفرمايد:
هر كس آن [نفس] را پاك گردانيد، به يقين رستگار شد. (شمس: 9)
آيت اللّه جوادي آملي درباره اين فايده وقف چنين نوشته است:
مهمترين هدف بعثت، تزكيه نفوس و تعليم كتاب آسماني و حكمت است... يكي از بارزترين مصداق تزكيه، همانا تأديه صدقه ميباشد و كاملترين مصداق صدقه، وقف است كه اصل آن ثابت و فرع آن با دوام اصل مزبور، جاري خواهد بود و هيچ صدقهاي چون وقف، چنين مزيّت جاودانه را واجد نيست.2
1. محمد حكيمى، وقف و بهرهمندى همگانى، قم، انتشارات هجرت، 1380، چ 2، صص 117 و 118.
2. وقفنامه آيت اللّه عبداللّه جوادى آملىدام ظله، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 6 .
ج) ذخيره پاداش اخروي و تداوم آن
در زمينه وعده پروردگار به پاداش اخروي انفاق كه وقف، مصداقي از آن به شمار ميرود، در قرآن بارها بدان اشاره و تشويق شده است. براي مثال:
مَثَل [صدقات] كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، همانند دانهاي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاي صد دانه باشد؛ و خداوند براي هر كسي كه بخواهد [آن را] چند برابر ميكند و خداوند، گشايشگر داناست. (بقره:261)
و هر مالي را كه انفاق كنيد، [پاداش آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمي بر شما نخواهد رفت. (بقره: 272)
پس كساني از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگي خواهند داشت. (حديد: 7)
خداوند متعال بارها در قرآن كريم به پاداش اخروي انفاق، صدقه و كارهاي خير اشاره فرموده است.1 چون وقف، مصداقي از صدقه است، از پاداش اخروي آن نيز برخوردار است.
درباره پاداش اخروي وقف و تداوم آن، احاديث زيبايي از پيشوايان معصوم عليهمالسلامنيز رسيده است.
امام صادق عليهالسلام فرموده است:
مرد پس از مرگش اجر و پاداشي پشت سر ندارد، مگر به سه خصلت: صدقهاي كه در زمان زندگياش به راه انداخته است كه پس از مرگش جاري باشد و روش هدايتي كه او آن را سنت كرده باشد و پس از مرگش بدان عمل شود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.2
[اثر و پاداش] شش چيز پس از مرگ مؤمن به او ميپيوندد: فرزندي كه براي او آمرزش بخواهد؛ نوشتهاي كه از خود به يادگار گذارد؛ درختي كه كاشته باشد؛ چاهي كه حفر كرده باشد؛ صدقهاي كه آن را جاري كرده باشد و روشي (سنتي نيكو) كه بعد از او بدان عمل شود.3
اميرالمؤمنين، علي عليهالسلام نيز ميفرمايد:
كسي كه با دست كوتاه [با دارايي اندك خويش] ببخشد، با دست دراز [از سوي خدا] به او بخشيده ميشود.4
يعني هر كه در راه خدا بخشش و صدقه داده باشد، خداوند پاداش بيشتري به او ميدهد و كار نيكش را جبران ميكند.
1. هود: 115 ؛ مريم: 76 ؛ قصص: 84 ؛ بقره: 265 ؛ نمل: 89 ؛ مزمل: 20 ؛ انفال: 60 ؛ رعد: 22.
2. فروع كافى، ج 7، ص 56، ح 1 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 292.
3. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 182؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 293.
4. نهج البلاغه، حكمت 224.
د) بركت مادي
خداوند در قرآن ميفرمايد:
و مثل [صدقات] كساني كه اموال خويش را براي طلب خشنودي خدا و استواري روحشان انفاق ميكنند، همچون مَثَل باغي است كه برفراز پشتهاي قرار دارد [كه اگر] رگباري بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد و اگر رگباري هم بر آن نرسد، باران ريزي [براي آن بس است] و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، بيناست. (بقره: 265)
بنابر اين آيه، صدقه و انفاق در راه خدا از جمله وقف، افزون بر پاداش اخروي، در دنيا نيز بركت مادي زيادي در پي دارد؛ به گونهاي كه اميرالمؤمنين علي عليهالسلامفرموده است: «هرگاه تنگدست شديد، با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد».1
بنابراين، وقف كه ماندگارترين نوع صدقه است، بركتهاي مادي فراواني براي واقف دارد. براي نمونه، ميتوان از ثروت روزافزون برخي واقفان بزرگ از جمله امام قليخان ياد كرد. او يكي از واقفان بزرگ عصر شاه عباس (اول) صفوي و سپهسالار او در استان فارس بود. وي فرماندهاي ديندار، متعهد، شجاع، باغيرت، سخاوتمند و ثروتمند بود و موقوفات بسياري از خود به يادگار نهاد. وقف، نه تنها از ثروت وي نكاست، بلكه بركتهاي مادي ناشي از وقف، سرمايهاش را فزوني بخشيد، به گونهاي كه ثروت وي چنان افزايش يافته بود كه روزي شاه عباس به شوخي به او گفت: «دلم ميخواهد تو روزي يك عباسي كمتر از من خرج كني تا ميان پادشاه و خان شيراز مختصر تفاوتي باشد».2
1. همان، حكمت 250، ص 1200.
2. مقاله «امام قلى خان، سردار و واقفى بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 39.
ه) عاقبت به خيري
عاقبت به خيري، سعادتي بزرگ است و وقف كه عملي صالح است، در عاقبت به خيريِ واقف مؤثر است. خداوند در آياتي از قرآن كريم به اين نكته اشاره فرموده است:1
وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابًا وَ خَيْرٌ مَرَدًّا. (مريم: 76)
و نيكيهاي ماندگار، نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و خوش فرجامتر است.
از انس بن مالك نقل شده است كه وقتي آيه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...» (آل عمران: 92) نازل شد، ابوطلحه انصاري به پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهگفت: «اي رسول خدا! خدا چنين ميفرمايد و بهترين سرمايه من بَيْرُحاء2 است. من اين باغ را براي خداي متعال و رسول او قرار ميدهم و با اين كار، اميد خير و نيكي دارم. از شما ميخواهم آن را به هر مصرفي كه رضاي خدا در آن است، برسانيد.» پيامبر نيز فرمود: «بهبه! اباطلحه، اين مال داراي سود است و ما آن را از تو پذيرفتيم و به خودت بازگردانديم، تو آن را براي خويشان خودت قرار بده.» ابوطلحه نيز آن باغ را به عنوان صدقه براي خويشاوندان خويش قرار داد.3 در كتابهاي تاريخي و فقهي، اين صدقه همان صدقه جاريه؛ يعني وقف معرفي شده است.4
1. كهف: 46 ؛ بقره: 261 و 271؛ حديد: 7؛ رعد: 22؛ نمل: 89؛ عنكبوت: 7 و... .
2. بيرحاء، باغى بود كه پيامبر به آنجا مىرفت و در سايه درختانش مىنشست و از آب آن مىنوشيد.
3. نك: مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 17؛ وقف در فقه اسلامى، صص 65 و 66؛ محمد بخارى، صحيح البخارى، بيروت، دار احياءالتراث العربى، بىتا، ج 4، صص 9، 10 و 13.
4. همان؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 28 و 67.
و) تقويت روحيه خدمت به مردم
وقف، روحيه خدمترساني، ايثار، ديگرخواهي، نوعدوستي و محبت به ديگران را تقويت ميكند. وقتي واقف بخشي از اموال يا املاكش را وقف ميكند تا بهرهمندان از موقوفه كه بيشترشان تهيدستان، درماندگان و نيازمندان هستند، از منافعش استفاده كنند، به گونهاي، به آنان محبت كرده و دوستي خود را به آنان ابراز داشته است. اين بخشش واقف، نشان ميدهد او فراتر از خود را نيز نگريسته و به فكر ديگران و ياري آنان بوده است. با وقف، اين روحيه نوعدوستي، بيش از پيش جلوه ميكند و شدت مييابد.
ز) برخورداري از دعاي خير ديگران
خداوند تبارك و تعالي به پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم دستور ميدهد كه پس از جمعآوري صدقههاي مؤمنان برايشان دعا كند:
از اموال آنان صدقهاي بگير تا به وسيله آن پاكيزهشان سازي و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاي تو براي آنان آرامشي است و خدا، شنواي داناست. (توبه: 103)
وقف نيز كه صدقهاي جاري و جاويد است، واقف را شامل دعاي خير دعاكنندگان ميكند.
هرگاه با بهرهمندي از موقوفهاي، گرهي از زندگي نيازمندي باز شود و گرفتاري مؤمني برطرف شود، آن بهرهمند از موقوفه افزون بر شكر خدا، براي واقف نيز دعاي خير ميكند.
ح) برخورداري از نام نيك و جاويد
به گفته شيخ اجل، سعدي:
نام نيكي گر بماند ز آدمي
به كز او ماند سراي زرنگار
در تاريخچه هر موقوفهاي، نام واقفي ميدرخشد و وقف با دو ويژگي برجسته، دو صفت نيك و جاويد به آن نام ميبخشد. از آن جهت كه وقف، كاري نيك است، واقف، فردي نيكوكار شمرده ميشود و ازآنرو كه وقف بايد ابدي باشد و موقوفه جاودانه بماند، نام نيك واقف نيز جاودانه ميماند:
سعديا! مرد نكونام نميرد هرگز
مرده آن است كه نامش به نكويي نبرند
البته ثبت كردن نام واقفان بر روي موقوفهها و نيز در اسناد آنها، به دلايلي از جمله تكميل مدارك و اسناد موقوفه، شناسايي و اعتبار موقوفه، جلوگيري از غصب آنها، ترويج فرهنگ وقف و تشويق ديگران صورت ميگيرد؛ زيرا اگر انگيزه اين كار تنها خودنمايي باشد، ممكن است از خلوص نيت بكاهد. ازاينرو، واقفان بسياري، از ثبت نامشان بر روي موقوفهها خودداري ميكنند و نميخواهند نام ونشاني از آنان بر روي آنها باشد تا از اخلاصشان كاسته نشود.
2. آثار اجتماعي
آيين نيك وقف در حل گرفتاريهاي اجتماعي مردم نقش بسزايي دارد. برخي كاركردهاي اجتماعي وقف عبارتند از:
الف) افزايش گرايش جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي
ارزشهاي معنوي و اخلاقي مانند: ايثار، عدالت، فداكاري، برادري و همياري همواره خوشايند بودهاند. دين مبين اسلام نيز با سفارش به آداب و احكامي همچون: تعاون و همكاري، برادري، وفاداري، رعايت حقوق ديگران، پرداخت خمس، زكات و صدقه، بر نهادينه كردن ارزشهاي معنوي و اخلاقي در سطح جامعه تأكيد كرده است. اوقاف با كاركردهايي همچون: تبليغ دين، نشر كتابهاي ديني، برگزاري روضهخواني و سوگواري در ايام شهادت ائمه دين عليهمالسلامدر زنده نگهداشتن ارزشهاي معنوي و اخلاقي در جامعه مؤثرند.
به استناد وقفنامههاي تاريخي، واقفان در موارد بسياري با قرار دادن شرطهايي كه به تقويت ارزشهاي اخلاقي و نفي ضدارزشها ميانجاميد، نوعي رفتار اخلاقي و انضباط اجتماعي براي بهرهمندان از موقوفهها برقرار ميكردند؛ يعني آنان از اين رهگذر، نظام وقف را وسيلهاي براي رشد اخلاقي و وقفنامه را منشوري براي تربيت اسلامي و نهادينه كردن ارزشهاي معنوي قرار ميدادند.
بنابراين، وقف در رويكرد جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي و نهادينه شدن ارزشها در جامعه بسيار اثرگذار بوده است. در اين زمينه، براي نمونه به بخشهايي از وقفنامه مؤسسه دارالزهراء عليهاالسلاماشاره ميكنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
واقف: آقاي حاج عبدالله دباغ سدهي... متولد 1315 ه .ش، ساكن محله فروشان خمينيشهر، در نهايت اعتدال مزاج و سلامت احوال و كمال رغبت باطني.
موقوفه: تمامت شش دانگ عرصه و اعيان يك باب عمارت چهار طبقه موسوم به دارالزهرا عليهاالسلام در زميني برابر 585 متر مربع، واقع در قريه فروشان.
موقوف عليهم: عامه مؤمنين، به ويژه بانوان مؤمنه.
اهداف وقف:
1. آموزش قرائت قرآن مجيد و نهجالبلاغه و آشنايي با مفاهيم عاليه آن و تعليم و تعلم احاديث شريفه معصومين عليهمالسلام؛
2. آموزش احكام و اخلاق دين مقدس اسلام و مذهب جعفري عليهالسلام و ديگر علوم متعارف اسلامي؛
3. آموزش انواع هنرهاي مشروع كه متناسب با اهداف اين مكان باشد، از قبيل: خياطي، گلدوزي، خوشنويسي، بهداشت و...؛
4. اجراي مراسم جشن و سوگواري ائمه معصومين عليهمالسلام در مواقع متناسب و اجراي مراسم دعا وتوسلات و زيارات در ايام مخصوصه؛
شروط و توضيحات
1. واقف شرط ميكند كه در آن مؤسسه اعمالي از قبيل: موسيقي، آرايشگري و امثال آن و آنچه مخالف با اهداف مؤسسه باشد، انجام نگيرد؛
2. اين مؤسسه صرفاً مذهبي است. لذا شرط ميشود به هيچوجه مطالب تفرقهانگيز جناحي و حزبي و امثال اينها در آن مطرح نگردد و هرگونه فعاليت حزبي و باندي و خطي در آن ممنوع است؛
3. مستأجران موظفند مشاغلي كه با شئونات و اهداف مؤسسه متناسب نباشد، در آن انجام ندهند؛
4. نمازخانهاي تقريبا به مساحت 13 متر مربع... به منظور استفاده عموم قرار داده شده است... .1
1. نك: «وقفنامه مؤسسه دارالزهرا عليهاالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 17، صص 67 و 68 .
ب) تقويت حكومت اسلامي
به طور كلي، كاركردهاي اجتماعي موقوفهها به گونهاي در تقويت حكومت اسلامي نقش دارند. فرهنگ وقف با موقوفههايي همچون مسجدها، مدرسهها، بيمارستانها و نهادهاي اجتماعي ديگر و با كاركردهايي همچون فقرزدايي، برطرف كردن آشفتگي اقتصادي، حل مشكلات اجتماعي، آموزش معارف اسلامي و فنون نظامي، كمك به امر بهداشت و درمان، آباداني شهرها و كارآفريني، مقداري از بار سنگين امور اقتصادي را از دوش بيتالمال مسلمانان و دولت اسلامي برميدارد يا از فشار آن بر بودجه كل كشور ميكاهد.
در تاريخ ايران، همكاري و همياري ثروتمندان با حاكمان در زمان صفويان و جمهوري اسلامي نمود بيشتري داشته است، ولي اكنون با توجه به توطئههاي دشمنان اسلام وايران كه براي به زير سلطه درآوردن مسلمانان و وابستگي اقتصادي آنان به بيگانگان ميكوشند، مسئوليت ثروتمندان در جبران كمبودهاي بودجهاي و اقتصادي دولت بيش از پيش است.
از آنجا كه استقلال سياسي بدون استقلال اقتصادي ممكن نيست، سرمايهداران مسلمان موظفند براي استقلال سياسي حكومت اسلامي در سايه دستيابي به استقلال اقتصادي، به صورتهاي گوناگون از جمله وقف كردنِ بخشي از دارايي خويش بكوشند.
ج) پيشرفت فرهنگي
اوقاف همواره به فروزان ماندن مشعل دانش و نشر معارف اسلامي كمك كردهاند. پيشينه موقوفههايي مانند: مدرسهها، مراكز پژوهشي، دانشگاهها و كتاب خانهها از قدرت پيشبرد فرهنگي وقف و خدمت وقف به دين و دانش حكايت ميكند.
از صدر اسلام تا كنون، كاركرد آموزشي و فرهنگي وقف از نمايانترين كاركردهاي آن در جوامع اسلامي بوده است. فراهم بودن بستر مناسب آموزش و پژوهش براي دانشآموزان و دانشپژوهان، يكي از عوامل گسترش دانش در جهان اسلام بوده و وقف به عنوان يك منبع مالي براي مراكز علمي و پشتوانهاي مردمي در اين راستا نقش داشته است.
تأمين هزينه برخي مدرسهها و هزينه زندگي برخي عالمان دين و دانشپژوهان و تهيه امكانات آموزشي آنان به صورت نسبي و مقطعي از درآمدهاي موقوفهها، امري انكارناپذير است. در تاريخ، نام عالمان و دانشمندان بسياري به چشم ميخورد كه از رهگذر همين موقوفههاي آموزشي و فرهنگي به مقامهاي بلند علمي و درجههاي عالي فقاهت و اجتهاد دست يافتهاند.
برگزاري جشنهاي مذهبي و ملي، مراسم ديني، سوگواري و عزاداري در ايامِ شهادت امامان معصوم عليهمالسلام، مدرسهسازي، تقويت بنيه مالي مدرسهها، جهتدهي و رونقبخشي به فرهنگ اسلامي از ديگر نقشهاي فرهنگي اوقاف است.
يكي ديگر از عوامل مؤثر در تقويت فرهنگي جامعه، وقفنامههاي ائمه عليهمالسلام، عالمان دين و برخي واقفان بزرگ بوده است. آنان با نگارش وقفنامهها، قراردادن شرطهايي چند و تعيين بهرهمندان از موقوفه و موارد مصرف درآمدهاي آن به فرهنگ اهميت داده و از اين راه، در تقويت و پيشرفت آن كوشيدهاند. در زمينه كاركرد فرهنگي وقفنامهها، به نقل يك نمونه وقفنامه كوتاه بسنده ميكنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
... اين جانب سيدعلي اكبر قرشي كه مؤسس و رئيس هيأت مديره كانون خيريه توحيد اروميه ميباشم؛ با قبول كليه مسئوليتهاي شرعي و قانوني و دانسته و فهميده و در كمال صحت مزاج و رغبت و اختيار، شش دانگ يك باب پاساژ مشتمل بر تعداد 161 باب مغازه را كه توسط كانون مزبور احداث شده و...، واقع در خيابان طالقان اروميه،... بحيث لايباع و لايورث و لا يوهب و لا يرهن و لا يبدل، و به شرط بقاي عين و تسبيلِ منافع، حبسِ مؤبد و وقف مخلّد مينمايم كه سالبهسال الي ان يرث اللّه الارض، درآمد آن را پس از وضع مخارج تعمير و نگهداري با صلاحديد و صوابديد و حق تعيين تقدم متولي به قرار تفصيل ذيل خرج و صرف شود:
الف) تربيت طلاب كه هزينههاي تحصيلي و حقوق مدرسين و آنچه را كه در اين خصوص ضرورت دارد، شامل ميشود؛
ب) كمك به ساخت و تعمير مساجد شهر اروميه؛
ج) كمك به ائمه جماعت، علماي مساجد شهر اروميه؛
د) ابتياع و انطباع كتب اسلامي براي اهدا به كتابخانهها و اشخاص؛
هـ) هزينه عزاداري مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب عليهالسلامدر 21 رمضان و سالار شهيدان، حضرت اباعبداللهالحسين عليهالسلامدر دهه اول محرم و اربعين حسيني و حضرت امام حسن مجتبي عليهالسلام در 28 صفر؛
و) كمك به مستمندان و امور فرهنگي و ديني.1
1. «وقفنامه سيد على اكبر قرشى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 17، صص 69 و 70.
د) گسترش عدالت اجتماعي
جريان ناسالم تبعيض و فاصله زياد طبقاتي ميان اكثريت محروم و اقليت سرمايهدار، پيوسته سبب فساد، هنجارشكني، ناامني، كشمكش، ارتكاب جرم و حتي جنگ شده است.
علامه طباطبايي رحمهالله در تفسير الميزان در زمينه انفاق و نقش آن در كاستن فاصله ميان مستمندان و ثروتنمندان مينويسد:
انفاق از بزرگترين اموري است كه اسلام در يكي از دو ركنش؛ يعني «حقوق مردم» بدان اهميت داده است و با روشهاي گوناگوني مانند: زكات، خمس، كفارههاي مالي و ديگر اقسام فديه و انفاقهاي واجب و صدقههاي مستحب و نيز از راه وقف و...، بدان اعتبار بخشيده است. هدف از انفاق در اسلام آن است كه سطح زندگي قشرهاي پايين اجتماع كه نميتوانند نيازهاي زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند، ارتقا يابد تا همگان در جامعه اسلامي، به طور همسان از امكانات بهرهمند شوند. همچنين اسلام، قشرهاي ثروتمند جامعه را از تجملگرايي و پرداختن بيش از اندازه به زيورهاي دنيايي كه محرومان جامعه بدان دسترسي ندارند، نهي كرده است.1
1. ترجمه تفسير الميزان، ج 2، صص 537 و 538.
ه) استقلال و شكوفايي اقتصادي
اهميت استقلال اقتصادي در كشورهاي اسلامي از اهميت استقلال سياسي كمتر نيست و اين دو مقوله، همواره برهم اثر گذارند. در اسلام، افزون بر استقلال سياسي، استقلال اقتصادي نيز مطلوب است. در اين دين عدالتگستر، برخلاف افراط و تفريطهاي نظامهاي سرمايهداري و كمونيستي، نظام اقتصادي هماهنگ با فطرت بشري سامان داده شده است كه نه بيعدالتي و ستم نظامهاي سرمايهداري در آن هست و نه ديكتاتوريهاي رژيمهاي ماركسيستي بر آن حاكم است. در اسلام، عبادت، سياست و اقتصاد با هم پيوند دارند و با برقراري برنامههايي مانند: خمس، زكات، صدقه، هديه و وقف، شكوفايي اقتصادي جامعه تضمين شده است.
استفاده از درآمد موقوفهها به منظور راهسازي، ايجاد مكانهاي عمومي، ساخت پلها، راهاندازي كارخانههاي توليدي، اشتغال جوانان، اطعام مسكينها، تهيه مسكن ارزان براي جوانان، سرمايهگذاري در طرحهاي عمراني، صنعتي و كشاورزي، كاهش قيمتها، افزايش توليد و مانند آن، تأثير وقف را در حل مشكلات اقتصادي نمايان ميكند.1
در بينش اسلامي، نه تنها بهرهبرداري از درآمدها، داراييها و املاك موقوفهها در زمان زندگي واقفان هدفگذاري ميشود، بلكه منافع اجتماعي، اقتصادي و مردمي موقوفهها، با قوانين شرعي و عرفي، پس از درگذشت واقفان نيز تضمين ميگردد.
بنابراين، بايد با جهتدهي موارد مصرف اوقاف به سوي فعاليتهاي توليدي و خدمات اقتصادي، بر ميزان رشد اقتصادي افزود تا نقش وقف در استقلال و شكوفايي اقتصادي، آباداني شهرها و رفاه حال مسلمانان نمود بيشتري يابد.
در زمينه تأثير اوقاف بر استقلال و شكوفايي اقتصادي، براي نمونه ميتوان از فعاليتها و پيشرفتهاي آستان قدس رضوي و نيز موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي ياد كرد.
آستان قدس، مؤسسهاي فرهنگي ـ اقتصادي است كه بودجه آن از محل درآمدهاي املاك وقفي و زمينهاي واگذار شده تأمين ميشود. آستان قدس با استفاده از موقوفههاي فراوان، فعاليتهاي فرهنگي ارزندهاي انجام داده است. اين مؤسسه در سالهاي گذشته در زمينههاي كشاورزي، توليدي، صنعتي، دامداري، خدمات اجتماعي و فرهنگي و نيز تهيه مسكن، درمان بيماران و رفاه عمومي، پيشرفت چشمگيري داشته است؛ به گونهاي كه اين مؤسسه پربركت، مهمترين وزنه اقتصادي در استان خراسان به شمار ميرود.2
موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي نيز يكي از بزرگترين و پربارترين موقوفههاي آستان قدس رضوي عليهالسلام است كه در بخش مربوط به واقفان بزرگ ايران از آثار اين موقوفه سخن به ميان خواهد آمد.
1. سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 112 و 113.
2. نك: نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 106 ـ 114؛ وقف در فقه اسلامى، صص 415 ـ 419.
و) فقرزدايي
قرآن كريم، حركت به سوي فقرزدايي و محو آسيبپذيري را كاري نيك و پسنديده معرفي كرده است: «و در اموالشان براي سائل و محروم حقي [معين ]بود». (ذاريات: 19)
هدف رسول خدا صلياللهعليهوآله از وقف نخلستان به ويژه نخلستان قبا بر فقيران1 و نيز قصد اميرالمؤمنين علي عليهالسلام از وقف مزرعههاي ابينيزر و بغيبغه و چاه بغيبغه و... بر فقيران و در راهماندگان و نيز موقوفههاي ديگر امامان عليهمالسلام2 براي فقيران و استفاده عمومي، نمادي از فقرزدايي در اسلام است. موقوفهها در تاريخ، همواره برطرفكننده نيازهاي ضروري قشرهاي محروم مانند: يتيمان، بيوهزنان، سالخوردگان، آوارگان، در راه ماندگان و بلا زدگان بودهاند.
1. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 57.
2. همان، صص 61 ـ 144؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18 ؛ سيد احمد اشكورى، مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 80 .
فصل پنجم: احكام وقف
در فقه اسلامي، كتابي به بحث وقف اختصاص يافته است و مجتهدان در رسالههاي فقهي خويش به توضيح مسائل مختلف آن پرداختهاند. آشنايي با احكام و آداب وقف، همانند آگاهي از ديگر احكام شرعي، امري ضروري و لازم است؛ زيرا ناآگاهي از احكام وقف و ناآشنايي با آداب آن، در بيشتر موارد موجب شرعي نبودن اوقاف، پايمال شدن حقوق واقفان و بهرهمندان از موقوفهها، غصب و نابودي موقوفهها و تضعيف فرهنگ وقف ميشود. بنابراين، همگان به ويژه واقفان، بهرهمندان از موقوفهها، متوليان و دستاندركاران امر وقف نبايد از فراگيري احكام شرعي وقف غافل باشند.
در اين فصل، احكام وقف به طور كامل بيان نميشود، بلكه تنها به بيان كلياتي در اين زمينه بسنده ميشود؛ زيرا بيان كامل احكام وقف، مجالي ديگر ميطلبد.
1. حكم شرعي
وقف به خودي خود، جايز و مباح و در بسياري از موارد، با فضيلت و مستحب است.1
1. سيدروحاللّه موسوى خمينى رحمهالله، تحرير الوسيله، ترجمه: على اسلامى، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1357، ج 3، ص 108.
2. انواع وقف و موارد مصرف موقوفهها
الف) وقف به اعتبار بهرهمندان مستقيم از موقوفه بر دو گونه است:
يك ـ وقف خاص: وقفي است كه بر جهت خاص يا عنوان خاص يا شخص يا اشخاص معين يا گروه يا طبقهاي خاص از مردم باشد، مانند: وقف بر اولاد، وقف بر خادم فلان مسجد و... .
دو ـ وقف عام: وقفي است كه بر جهت عام يا مصلحت عموم، مانند: مسجدها، مدرسهها، بيمارستانها و پلها يا وقف بر عنوان عام، مانند: فقيران، يتيمان، درماندگان و در راهماندگان باشد. مقصود از وقف عام، بهرهبرداري عمومي از آن در امور خيريه است.1
ب) وقف، به اعتبار نوع بهرهبرداري از موقوفه بر دوگونه است:
يك ـ وقف انتفاع: وقفي است كه مقصود واقف، بهرهبري از درآمد مادي موقوفه نباشد، مانند: ساخت مسجد.
دو ـ وقف منفعت: وقفي است كه مقصود واقف از وقف، بهرهبري از درآمد مادي موقوفه باشد، مانند: وقف مغازه يا پاساژي براي حفظ و اداره مسجد يا مدرسه يا بيمارستان معيني، از محل درآمد مادي آن مغازه يا پاساژ.2
1. همان، ص 122.
2. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 15.
3. شرايط درستي وقف
الف) وقف بايد هميشگي باشد. بنابراين، وقفِ موقت صحيح نيست.1
ب) وقف بايد مشروط به شرط يا صفتي در آينده نباشد. بنابراين، وقف مشروط باطل است. براي مثال، اگر واقف بگويد: «اين خانه را بر فقيران وقف كردم، به شرط آنكه امام مهدي عج الله تعالی فرجه الشریف را ببينم يا ظهور او را درك كنم»، وقف وي باطل است.
ج) واقف بايد بهرهمندان مستقيم از موقوفه يا متولي يا حاكم شرع را بر موقوفه مسلط كند و تسلط خود را از آن بردارد. در اصطلاح فقهي، اين شرط «اقباض» نام دارد.
د) واقف نبايد خودش را يكي از بهرهمندان از موقوفه قرار دهد.2
ه) وقف با صيغه تحقق مييابد. صيغه، لفظ يا الفاظي است كه واقف با آن از تصميم خويش بر وقف پرده برميدارد.3
1. تحرير الوسيله، ج 3، ص 114.
2. همان، صص 112 ـ 116.
3. همان، ص 108.
4. نگهداري از موقوفه
موقوفهها، امانتهاي واقفان نزد مردم است. ازاينرو، نگهداري از آنها وظيفه همگان، به ويژه كساني است كه به شكلي با آنها در ارتباطند، مانند: متوليان، بهرهمندان از موقوفات، مسئولان سازمانهاي اوقاف و امور خيريه و حاكمان جامعه.
الف) هزينه نگهداري
اگر واقف براي هزينههاي موقوفهاش، راهي را در نظر گرفته باشد، اداره موقوفه از همان راه تأمين ميشود. در غير اين صورت، هزينه و مخارج موقوفهها از درآمدهاي آنها برداشته ميشود.1
ب) تبديل يا فروش موقوفه
به طور كلي، تبديل يا فروش موقوفه، جايز نيست. اين حكم، بنا بر روايت امامان معصوم عليهمالسلام است. براي نمونه، امام كاظم عليهالسلامفرموده است: «خريد و فروش موقوفه، جايز نيست».2 همچنين اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در وقفنامههاي خود تصريح كرده است: «لا تباع و لا توهب حتي يرثها الله»3 و «لا يباع منه و لا يوهب و لا يورث.»4 بنابر اين دو روايت، خريد و فروش موقوفهها، هديه دادن و به ارث بردن آنها جايز نيست.
امام كاظم عليهالسلام نيز در وقفنامهاي بر يكي از موقوفههايشان آورده است: «براي هر مؤمني كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، حلال نيست كه اين موقوفه را بفروشد و بخرد و هبه كند و...».5
بنابراين، تبديل يا فروختن موقوفهها، پايمال كردن حق واقف و حق بهرهمندان از موقوفهها و مخالفت كردن با احكام شرعي اسلام است.6
1. وقف در فقه اسلامى، صص 220 و 221.
2. وسائل الشيعه، ج 13، ص 303، ح 1.
3. استبصار، ج 4، ص 98، ح 4.
4. وسائل الشيعه، ج 13، ص 313.
5. من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 184 و 185.
6. مكاسب، ج 4، صص 35 و 36.
فصل ششم: اسوههاي وقف
وقف در سنت و سيره پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله جايگاه ويژهاي دارد. در اين فصل، برخي از موقوفههاي پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله و ديگر معصومان عليهمالسلامو شماري از واقفان بزرگ ايراني و عالمان دين معرفي ميشوند.
1. آشنايي با سيره معصومان عليهمالسلام در وقف
پيشوايان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان، وقف را حمايت و تشويق كردهاند. هر كدام از اين بزرگان به تناسب موقعيتشان، صدقهها و موقوفههايي داشتهاند كه برخي از آنها در متون اسلامي آمده است. در اين گفتار، شماري از آنها را نام ميبريم.
الف) حضرت محمد صلياللهعليهوآله
حضرت محمد صلياللهعليهوآله نخستين بار در اسلام، زيبايي وقف را به تصوير كشيد.1 آن حضرت با بيان اهميت و ارزش وقف، مسلمانان را به اجراي اين سنت نيك تشويق كرد. از آن حضرت است كه فرمود:
هرگاه مؤمن بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه (وقف)؛ علمي كه از آن سود برده ميشود و فرزند صالحي كه برايش دعا ميكند.2
برخي موقوفههاي پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله عبارتند از:
يك ـ بوستانهاي هفتگانه به نام: العواف، الدلال، البرقه، الميثب يا المبيت، الحسني، الصافيه و مشربه ام ابراهيم كه پيامبر آنها را در سال هفتم هجرت بر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام وقف كرد. اميرالمؤمنين علي عليهالسلام و تني چند از صحابه، بر وقف بودن آنها به حضرت زهرا عليهاالسلام گواهي دادهاند.
اگر مسجد قبا و مسجد النبي كه به دست مبارك پيامبر خدا صلياللهعليهوآله تأسيس شدهاند، از موقوفههاي حضرت به شمار نيايند، اين بوستانهاي هفتگانه نخستين موقوفهها در اسلامند. به هر حال، نخستين واقف در اسلام، رسول اكرم صلياللهعليهوآلهاست. آن حضرت از درآمد اين باغها به مهمانان خود انفاق ميكرد.3
دو ـ قطعه زميني كه پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله، در راهماندگان را بهرهمندان از منافع آن قرار داد؛
سه ـ سه قلعه در خيبر به نامهاي كَتيبه، وطيع و سلالم؛
چهار ـ مكاني در بازار مدينه به نام مَهزور كه پيامبر آن را بر مسلمانان وقف كرد؛4
پنج ـ نخلستاني در قبا به نام بويره كه پيامبر آن را بر فقيران وقف كرد؛5
شش ـ ثلث (31 ) زمين وادي القري.6
با بررسي موارد مصرف درآمدهاي موقوفههاي رسول خدا صلياللهعليهوآله و بهرهمندان از آنها به نظر ميرسد مهمترين انگيزه پيامبر از وقفِ داراييها و املاك خويش، فقرزدايي از جامعه اسلامي بوده است.
1. وقف در فقه اسلامى، ص 422؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18.
2. بحارالانوار، ج 2، ص 22 ؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 230.
3. نك: من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 180 و 181؛ فروع كافى، ج 7، صص 47 و 48؛ وسائل الشيعه، ج13، ص 311.
4. وقف در فقه اسلامى، ص 59 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 55 ـ 58.
5. همان، ص 57.
6. وقف در فقه اسلامى، ص 59.
ب) امام علي عليهالسلام
سيره اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام در زمينه وقف، از چند جنبه مهم است:
يك ـ تعداد فراوان موقوفهها
بنابر يادداشتهاي تاريخي، امام علي عليهالسلام از نظر شمار موقوفهها، بيشترين موقوفهها را دارد1 و كسي به اندازه آن حضرت موقوفه ندارد. از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «... امروز اگر صدقهام را بر بنيهاشم تقسيم كنم، به همه آنها ميرسد».2
امام علي عليهالسلام افزون بر آنكه در طول عمر بابركت خويش در شهرهاي گوناگون، موقوفههاي بسياري از خود به يادگار نهاد، در پايان عمر نيز همه باغها، مزرعهها، و املاك خود را براي خويشاوندان، فقيران و حاجيان خانه خدا وقف كرد. ايشان براي فرزندان خود ارثي باقي نگذاشت؛ مگر چند خادم و چند صد درهم.3
1. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 59.
2. بحارالانوار، ج 41، ص 43.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 60 و 61، برگرفته از: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 146.
دوـ وقفنامهها
چندين وقفنامه از اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به يادگار مانده است. اين وقفنامهها به برخي احكام شرعي، نكتههاي عرفاني، اعتقادي و اخلاقي آراسته شدهاند.
نام برخي موقوفههاي امام علي عليهالسلام كه در كتابهاي حديثي آمده، به شرح زير است:
اول ـ اُذَيْنَة: نام يكي از واديهاي قَبَلِيَّة در اطراف مدينه است كه املاك و بردگان آنجا وقف و صدقهاند.1
دوم ـ البُغَيْبِغَة: چاهي در نزديكي رشاء در اطراف مدينه كه بر مسكينان و مسافراني كه خرجي راه ندارند و نيازمندان نزديك، وقف شده است.
سوم ـ البَيْضاء: صحرايي با چندين مزرعه و باغ كه در حرَّةَ الرَّجلا واقع است.
چهارم ـ خانهاي در مدينه: اين خانه، در محله بني زُرَيق در شهر مدينه قرار دارد و امام آن را وقف كرد تا خالههايش و فرزندان آنها در آن ساكن باشند وپس از آنها، براي مسلمانان نيازمند بماند.2
پنجم ـ خانه و زميني در مصر: امام، آنها را براي فرزندانش وقف كرد.3
ششم ـ ذاتُ كُمات: مكاني با چهار چاه به نامهاي معيد، قعين، رعوان، ذوات العشراء كه در حَرَّةَ الرّجلا واقع است.4
هفتم ـ رعيه: صحرايي در نزديكي فدك كه داراي نخلها و اندكي آب است كه آبشارگونه از كوه ريزش ميكند.5
هشتم ـ فَقيرَين: نام دو مكان در اطراف مدينه است كه پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله آنها را به اميرالمؤمنين علي عليهالسلام بخشيده بود. فقيريَن، به معناي چاه يا گودالي است كه براي كاشتن نخل فراهم ميشود. امروزه فقيرين زمينهاي حاصلخيز معروفي هستند كه به زبان محلي «اَلْفُقَير» ناميده ميشوند. البته اين عنوان در برخي از نسخههاي موجود از وقفنامه اميرالمؤمنين، علي عليهالسلام «فَقيرين» و در برخي ديگر «القصيره» آمده است.6
نهم ـ القُصَيْبَه: زمين يا باغي كه در نزديكي فدك است.7
دهم و يازدهم ـ مزرعههاي ابينيزر و بغيبغه: امام علي عليهالسلام آنها را بر فقيران مدينه و در راهماندگان وقف كرد.8
دوازدهم ـ وادي القري: نام صحراي پهناوري ميان مدينه و شام (سوريه) است كه روستاهاي بسياري دارد. امام علي عليهالسلامهمه دارايي و املاك خود در وادي القري را بر فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام وقف كرد. چشمههاي موات و حسن نيز از جمله موقوفههاي آن بزرگوار در وادي القري است.9
سيزدهم ـ يَنْبُع: دهي نزديك كوه رضوي است كه در هفت منزلي مدينه قرار دارد. اين ده، داراي زميني حاصلخيز و چشمههاي پر آب و گواراست. برخي تاريخنگاران، شمار چشمههاي آنجا را صد و هفتاد چشمه نگاشتهاند.
از عمار ياسر نقل شده است كه پيامبر، زميني را از ذي العشيره در يَنْبُع به امام علي عليهالسلام بخشيد و او در آنجا ملكي ديگر خريد و در مجموع چند چشمه در آنجا داشت كه همه را وقف كرد. اين مِلك، در وقفنامه امام آمده است، البته با قيد «هر چه در اطراف آن است» و نيز «صدقه بودن بردگاني كه در آنجا مشغول بودند؛ جز سه تن از آنان به نامهاي رباح و ابونيزر و جُبير» كه امام علي عليهالسلام دستور آزادي آنان را صادر كرده بود.
برخي تاريخنگاران، موقوفههاي اميرالمؤمنين علي عليهالسلامرا در ينبع، صد چشمه آب دانستهاند كه امام آنها را بر حاجيان خانه خدا وقف كرده بود. برخي از چشمههاي ينبع عبارت بودند از: عين البحير، عين ابي نيزر، خيف اراك، خيف ليلي و خيف بسطاس كه سه چشمه اخير را بُغَيْبِغات مينامند.10
از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمود:
وقتي رسول خدا صلياللهعليهوآله، زمينهاي «فيء» را تقسيم ميكرد، زميني هم به علي عليهالسلامرسيد. وي در آن زمين، چشمهاي حفر كرد كه آب آن همانند گردن شتر به طرف آسمان فواره ميكرد. ازاينرو، آن چشمه را «ينبع» ناميد. در آن هنگام، شخصي خواست او را بشارت دهد كه امام فرمود: وارث را بشارت بده. اين چشمه، صدقهاي قطعي براي حاجيان خانه خدا و رهگذران در راه خداست؛ فروخته نميشود و هبه (هديه) داده نميشود و ارث برده نميشود. پس هركس آن را بفروشد يا هديه دهد، لعنت خدا و ملايكه و همه مردم بر او باد و خدا هيچ عملي را از او قبول نكند.11
همچنين چندين غلام، زمين، صحرا و چاههاي زيادي در راه مكه و كوفه و نيز مسجد فتح در مدينه، مسجدي در مقابل قبر حمزه، مسجدي در ميقات، مسجدي در كوفه، مسجدي در بصره و مسجدي در آبادان12 از ديگر موقوفههاي حضرت است.
1. مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 80.
2. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 183؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 304.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 61 .
4. مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاودان، ش 8، ص 81.
5. همان.
6. همان؛ فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312؛ بحارالانوار، ج 41، صص 40 و 41.
7. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 61 ؛ سيد احمد اشكورى، مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 81.
8. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 144 ؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18.
9. همان؛ فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312؛ بحارالانوار، ج 41، صص 40 و 41.
10. فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 81.
11. وسائل الشيعه، ج 13، ص 303 ؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 148.
12. بحارالانوار، ج 41، صص 32، 40 و 41؛ تهذيب الاحكام، ج 9، صص 146 و 147.
ج) حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در وصيتنامهاي، باغهاي هفتگانهاي را كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله بر او وقف كرده بود، پس از خود به اميرالمؤمنين علي عليهالسلامو سپس بر فرزندان خويش يكي پس از ديگري وقف كرد.
ابوبصير از امام محمد باقر عليهالسلام درباره اوقاف حضرت زهرا عليهاالسلام، حديث زير را نقل كرده است: ابوجعفر عليهالسلام فرمود: «آيا وصيت فاطمه عليهاالسلام را برايت نگويم؟» گفتم: بلي [بفرماييد]. آنگاه امام بستهاي را درآورد و از داخل آن نوشتهاي بيرون آورد و آن را خواند:
«بسم الله الرحمن الرحيم»
اين چيزي است كه فاطمه دختر محمد صلياللهعليهوآله به آن وصيت كرد. او وصيت كرد كه باغهاي هفتگانهاش: عوام، دلال، بُرقه، ميثب، حُسني، صافيه و مَشْرَبه ام ابراهيم به علي بن ابيطالب برسد و پس از درگذشت او، به حسن و پس از او به حسين و پس از او به بزرگترين فرزندم برسد. بر اين وصيتنامه، خدا و مقداد بن اسود و زبير بن عوام گواه شدند و علي بن ابيطالب آن را نوشت.1
از امام صادق عليهالسلام نيز روايت شده كه فرمود: «فاطمه، صدقهاش را براي بنيهاشم و بنيالمطلب قرار داد.»2 بنابراين، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز موقوفههايي براي خويشاوندان خويش به يادگار نهاده است تا آنان از نظر اقتصادي تأمين باشند.
1. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 180، ح 13؛ فروع كافى، ج 7، ص 48، ح5؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 144، ح 50 .
2. فروع كافى: ج 7، ص 48، ح 4 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 294، ح 8 .
د) ديگر امامان عليهمالسلام
امامان معصوم عليهمالسلام به تناسب شرايط و موقعيتشان، صدقهها و موقوفههايي داشتهاند كه برخي از آنها در تاريخ ثبت شده است. امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام، باغهاي خود را كه اكنون در نخاوله ـ محله شيعهنشين مدينه ـ به نامهاي باغ صبا و باغ مرجان معروفند، وقف كردهاند. البته برخي تاريخنويسان، اين باغها را از موقوفههاي امام سجاد عليهالسلامبرشمردهاند.1
امام حسين عليهالسلام، نواحي قبر شريف خود را از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريد و آنها را بر اهالي آنجا وقف كرد.2 آن بزرگوار، زمين، خانه و چيزهاي ديگري نيز وقف كرده است.3 همچنين امام محمدباقر عليهالسلامو امام صادق عليهالسلام موقوفههايي در مدينه داشتهاند.4
از امام كاظم عليهالسلام نيز وقفنامهاي به يادگار مانده است كه نشاندهنده ويژگيهاي موقوفه اوست. اين موقوفه، زميني بزرگ با نخلها، قناتها، جويهاي آب و مرغزارها بوده است. امام، انگيزه خويش را از وقف زمينش، خشنودي خداوند متعال وسعادت در سراي آخرت ياد كرده است.5
به هر حال، امامان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان بر ارزش و اعتبار وقف افزوده و همواره سنت نيك وقف كردن را ستودهاند.
1. تاريخچه وقف در اسلام، ص 5 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 59 ـ 65 ؛ سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 109.
2. «وقفنامه آيت الله جوادى آملى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 7.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 65 ؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 511.
4. مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 109؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 294 ؛ بحارالانوار، ج 48، ص 281.
5. من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 184 و 185، ح 28؛ فروع كافى، ج 7، صص 53 و 54، ح 8؛ وسائل الشيعه، ج 13، صص 314 و 315، ح 5؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 149، ح 57؛ بحارالانوار، ج 48، ص 281، ح 2
2. آشنايي با برخي واقفان بزرگ ايران
هنگام سير و سياحت يا زيارت در شهرهاي ايران اسلامي، به ساختمانهاي مذهبي يا عمومي با تابلوها يا كتيبههاي بزرگ و كوچك برخورد ميكنيم. برخي از اين كتيبههاي فيروزهاي رنگ زيبا و قديمي، كولهباري از سنتهاي نيكو و فرهنگ نسلهاي پيشين را بر دوش ميكشند. اكنون ميكوشيم برخي واقفان بزرگ ايران را معرفي كنيم.
الف) خواجه رشيدالدين فضل الله همداني
خواجه رشيدالدين فضل اللّه همداني (648 ـ 718 ه .ق) دانشمند، طبيب، تاريخنگار و سياستمدار مسلمان، پسر ابوالخير همداني بود كه در سال 648 ه .ق، در خانوادهاي ثروتمند و بانفوذ در همدان زاده شد. وي نخست به عنوان طبيب به دربار آباقاخان ايلخان پيوست و در سال 697 ه .ق، به مقام وزيري غازان خان رسيد. او به مدت 21 سال مقام وزيري غازانخان و بعد سلطان محمد خدابنده، برادر و جانشين غازانخان و سپس ابوسعيد بهادر، پسر و جانشين محمد خدابنده را برعهده داشت. سرانجام سلطان ابوسعيد با اثرپذيري از توطئه دشمنان، دستور داد خواجه رشيدالدين را در سال 718 ه .ق، در هفتاد سالگي به همراه پسر شانزده سالهاش، ابراهيم به قتل برسانند.
با قتل خواجه رشيدالدين، داراييهاي او حتي بزرگترين موقوفهاش، ربع رشيدي در تبريز تاراج شد و حكومت، املاك وي و فرزندانش را مصادره كرد. خواجه رشيدالدين داراي آثار و نوشتههاي بسيار و موقوفههاي فراوان بوده است.1
برخي موقوفههاي خواجه رشيد الدين عبارتند از:
يك ـ ربع رشيدي: خواجه رشيدالدين فضلالله همداني از زمان سلطنت غازانخان تا پايان عمر، در دامنه كوه سرخاب تبريز، سلسله بناهاي زيبايي ساخته و آنها را وقف كرده بود. اين موقوفه، به «ربع رشيدي» مشهور شده بود. مجتمع بزرگ ربع رشيدي به شكل شهرستاني فرهنگي ـ آموزشي نمود يافته بود. مسجدها، مدرسههاي گوناگون، كتابخانهها، دانشكدههاي پزشكي، بيمارستانها، داروخانهها، خانههاي مسكوني، كارخانههاي كاغذسازي، پارچهبافي و دارالضرب، محلههاي صالحيه، باغها، بازارها، كاروانسراها، حمامها، مكانهاي رفاهي، فرهنگي و اقتصادي، قناتها، خيابانها، كوچهها، حصارها، برج و باروها و دروازههاي متعدد جزو اين موقوفه بزرگ بود.
اين شهرستان فرهنگي، مجموعهاي از كاركردهاي ديني، آموزشي، فرهنگي، طبي، مسكوني، كشاورزي، ارتباطي، اقتصادي، امنيتي و استحفاظي، دفاعي و رفاهي سنت وقف را با عنوان «ابواب البر رشيدي» به نمايش گذاشته بود.
نكته مهم اين است كه اساس اين موقوفه بزرگ بر محور آموزش علوم گوناگون ميچرخيد. گويا انگيزه دنيوي خواجه رشيدالدين، همان دانشدوستي و علاقه وي به علم و عالمان بوده است.
متأسفانه پس از قتل خواجه رشيدالدين، همه آن گنجينههاي ارزشمند، دستخوش جهل و خشونت شد و مجتمع ربع رشيدي به غارت رفت و بقاياي آن به آتش كشيده شد. اكنون ويرانههاي ربع رشيدي در انتهاي محله ششكان تبريز كه به محله باغميشه وليان كوه (بيلان كوه) ميرسد، در سمت چپ دامنه كوه سرخاب قرار دارد.2
نسخه اصلي وقفنامه ربع رشيدي كه با خط خواجه رشيد الدين فضلاللّه همداني نوشته شده و از وقفنامههاي مهم قرن هفتم ايران است، اكنون در كتابخانه ملي تبريز نگهداري ميشود.3 اين وقفنامه به كوشش مجتبي مينوي و ايرج افشار و سرمايه انجمن آثار ملي در سال 1356 ه .ش، در تهران چاپ شده است.4
دو ـ 564 موقوفه در يزد و اطراف آن؛
سه ـ 329 موقوفه در تبريز و نواحي آن؛5
چهار ـ ديگر موقوفهها: خواجه رشيدالدين فضل اللّه همداني در شهرهاي آذربايجان، اصفهان، شيراز، مراغه، موصل و در روستاهاي رشيد آباد و فتح آباد و... نيز موقوفههايي داشته است.6
1. نك: مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67؛ مصطفى مؤمنى، مقاله «جغرافياى جهانبينى وقفنامه ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 3، صص 36 و 37؛ سيد حسين اميديانى، مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 ـ 62.
2. نك: مصطفى مؤمنى، مقاله «شهرستان رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 4، صص 52 ـ 57؛ مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 ـ 66؛ وقف در فقه اسلامى، ص 426؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 152.
3. مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، ص 55.
4. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67.
5. وقف در فقه اسلامى، ص 436.
6. همان؛ «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 - 66.
ب) حاج شفيع ابريشمي زنجاني
حاج شفيع ابريشمي زنجاني در سال 1328 ه .ق، ده عدد از روستاهاي مِلكي خود در زنجان را وقف كرد. وي در وقفنامهاش، محل مصرف درآمد آن روستاها را پس از آباداني آنها، چنين تعيين كرده است:
يك ـ افزون بر قناتهاي موجود در شهر زنجان، يك رشته قنات براي مصرف شهر بسازند كه آب آن لولهكشي و تقسيم شود.
دو ـ در هر نقطهاي از شهر زنجان كه صلاح بدانند، بيمارستاني به گنجايش ده تختخواب با همه هزينههاي پزشكي تأسيس كنند.
سه ـ در دههاي وقفي، دبستاني احداث كنند تا كودكان به تحصيل درسهاي ابتدايي و قرآن كريم مشغول شوند.
چهار ـ ساختمان نيمه تمام حمام روستاي زرزر را تكميل كنند.
پنج ـ بر روي رودخانه ده دولجين كه معبر عمومي است، پلي بسازند.
شش ـ همه ساله در ايام رمضان و محرم در همه دههاي وقفي او اطعام كنند.
هفت ـ هر سال در ايام عيد نوروز، پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه به افراد يتيم و بيبضاعت هديه كنند. همچنين به صد خانوار [مستحق و آبرومند] مبلغي نقدي بپردازند.1
1. نك: تاريخچه وقف، صص 9 و 10؛ وقف در ايران، ص 55.
ج) حاج محمد تقي اتفاق تهراني
حاج محمد تقي اتفاق، فرزند حاج كريم در سال 1325 ه .ق، در تهران زاده شد. وي از هشت سالگي به بازار رفت، ولي به دليل گرايش دروني به علم و علماي دين، از درس و مدرسه نيز غافل نماند و برخي كتابهاي حوزوي را نزد استادان آموخت. او در طول عمر بابركت خود كه نزديك به يك قرن بود، دوستي نزديك و پيوستهاي با عالمان مشهور داشت. به دليل همين كشش دروني، سرمايه زندگاني خويش را جز در راه خير و صلاح خرج نكرد.
از مهمترين آثار خيريه وي، بناي مدرسهاي در نجف اشرف به نام «جامعة النجف» ـ از مدرسههاي حوزوي اين شهر ـ است. اين مدرسه، ساختماني چهار طبقه است كه سيزده هزار متر زيربنا دارد. زمين آن در اطراف نجف بود و از مركز شهر فاصله داشت. به دليل دوري اين مدرسه از مركز شهر و كمي امكانات، ساخت آن، به سختي پيش رفت، بهگونهاي كه اگر اراده وافي و توفيق پروردگار و پشتيباني عالمان بزرگ نجف نبود، آن مكان به چنين سرانجام نيكويي نميرسيد.
خود واقف گفته است: «در ميان كار، عدهاي قصد سنگاندازي و دلسرد كردن مرا داشتند، اما علماي اعلام و روحانيون طراز اول نجف با نوشتن نامه و فرستادن پيغام، من را در اين امر قوت قلب بخشيدند.» وي دستخط برخي از اين بزرگان از جمله آيت الله سيدمحسن حكيم، آيت الله شاهرودي، آيت الله خويي، آيت الله صدر بادكوبهاي، آيت الله محمد باقر زنجاني، آيت الله عبدالكريم زنجاني، آيت الله محمد جواد طباطبايي و آيت الله علي موسوي حلي رحمهاللهرا نزد خود به يادگار نگه داشته بود.
از ديگر خدمات حاج محمد تقي اتفاق تهراني، سفارش ساخت دَرِ طلاي حرم مطهر حضرت علي عليهالسلام است. صنعتگران و هنرمندان اصفهان به مدت دو سال با ذوق و هنر مثالزدني كوشيدند تا اين دُرِّ گرانبهاي معنوي، با آبرومندي و عزت بر ورودي مرقد مبارك اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام قامت آرايد. همچنين دَرِ طلاي حرم مطهر سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام با همت و هزينه آن واقف بزرگ ساخته و نصب شده است.
بناي بيمارستان جاويد در تهران، مسجد امامزاده زيد در بازار تهران، همچنين كمكهاي مادي و معنوي بسيار به برخي بيمارستانهاي ايران و دستگيري از گرفتاران و درماندگان، از ديگر كارهاي نيك اوست.
حاج محمد تقي اتفاق تهراني به دليل علاقهاي كه به كتابهاي حديثي داشت، اوقات فراغت خود را به جمعآوري آيات، دعاها و احاديثي در موضوعهاي مختلف ميگذراند. وي از اين رهگذر، چندين مجموعه حديث و دعا فراهم آورد كه كتاب ارزشمند جواهر الكلمات و نيز كتاب كوچك طريق الجنان از آن جمله است. كتاب ديگر او حقيقة الايمان و فضيلة الانسان است كه 450 حديث از پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله و امامان معصوم عليهمالسلام را دربر دارد.1
1. نك: مقاله «آشنايى با واقفان بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 9، صص 1، 55 ـ 59.
د) سردار فيروزكوهي
ميرزا سيد كريمخان فيروزكوهي فرزند امير محمد حسينخان ثاني (سردار بزرگ محمد شاه و فاتح هرات) از مردان عصر ناصري است. وي آموزشهاي نظامي خود را در مدرسه سِن سير فرانسه گذراند و پس از بازگشت، ناصرالدين شاه، وزارت قورخانه را به وي واگذار كرد.
سامانبخشي مدرسه ناصري كه بعدها به دبيرستان نظام معروف شد، از كارهاي نيك او در اين دوران است. او در اين مقام، افزون بر تدريس، به ترجمه و نگارش كتابهاي بسياري در زمينه قوانين نظام بلژيك، اتريش و فرانسه به نام قوانين عسكريه در فنون مختلف پيادهنظام و توپخانه پرداخت و بارها با دريافت نشان علمي از برخي كشورهاي اروپايي، از او تجليل شد.
در هجدهم ذيحجه سال 1316 ه .ق، سردار فيروزكوهي، مدرسهاي فني و حرفهاي براي افراد بيسرپرست و كمتوان به نام مدرسه خيريه ايتام بنا كرد. اين مدرسه، پنجمين مدرسهاي بود كه به روش جديد در ايران ساخته شد. واقف، امور مالي مدرسه را از وقف بهترين املاك و مستغلات خويش در تهران، شميران، دماوند و مازندران تأمين كرد.
پس از تأسيس اين مدرسه، مظفرالدين شاه قاجار از آن بازديد كرد و رضايت خود را با اهداي معدن زغال سنگ گاجره، براي تأمين سوخت مدرسه نشان داد كه آن هم در رديف املاك موقوفه در آمد. اين مدرسه در خيابان شيخ هادي تهران واقع بود و بيش از پنج هزار متر مربع مساحت داشت و داراي ساختمانهاي متعدد از جمله آشپزخانه، آبدارخانه، خوابگاه اطفال و پرستاران و زمين ورزش همراه با وسايل ورزشي و نيز كارگاه صنعتي براي آموزش حرفههاي مختلف از جمله نجاري، بافندگي و آهنگري بود.
روش اداره اين موقوفه، نشان دورانديشي و درستانديشي سردار بود؛ زيرا به جاي كمك مالي پيوسته به كودكان بيسرپرست، به آنها فن و دانش ميآموخت تا بعدها خودشان در جامعه، افراد مفيدي باشند. شاگردان اين مدرسه در كنار آموزش دانشهاي نظري، به فراگيري صنايع فني نيز ميپرداختند و علم و صنعت را با هم فراميگرفتند. در اين مدرسه نزديك به شصت نفر از كودكان يتيم و تهيدست، به طور شبانهروزي نگهداري ميشدند و از هر جهت، از جمله خوراك، پوشاك و شهريه از آنها پذيرايي ميشد. بسياري از دانشآموختگان اين مدرسه، بعدها جزو دانشمندان و اديبان بزرگ ايران شدند. برابر وقفنامه، كودكان بدون پدر و مادر يا بدون يكي از والدين و نيازمند، در اين مدرسه پذيرفته ميشدند.
وقفنامه سردار فيروزكوهي با مُهر و امضاي مجتهدان بزرگي از جمله شيخ فضل الله نوري، ميرزا حسن آشتياني، شيخ هادي مجتهد و سيد عبدالله موسوي بهبهاني رحمهالله تأييد شده است. اكنون بنياد موقوفههاي سردار فيروزكوهي با بنايي جديد در دو سوي خيابان وليعصر تهران قرار دارد. البته كتابخانه كوچكي نيز در نزديكي خيابان شيخ هادي قرار دارد كه جزو اين موقوفههاست و در واقع، آرامگاه سردار فيروزكوهي و برادرزاده اوست.
آموزشگاه فني و حرفهاي ديگري نيز در خيابان وليعصر قرار دارد كه بخش ديگري از اين موقوفهها به شمار ميآيد. اين آموزشگاه با مديريت چهار متولي، بر اساس نيازهاي جامعه و استقبال جوانان، به آموزش رشتههاي فني، رايانه، نقشهكشي صنعتي و ساختماني و رشته اتومكانيك ميپردازد. اين آموزشگاه كه با نظارت وزارت كار اداره ميشود، سالانه در چند دوره تخصصي كوتاهمدت به داوطلبان آموزش ميدهد.
با تجديد بناي ساختمانها و املاك موقوفه و با ايجاد بخشهاي تجاري در طبقههاي همكف آن، درآمد موقوفه افزايش يافته است و هزينه دانشآموزان به صورت رايگان تأمين ميشود. همچنين كارگاههايي بزرگ و بهروز در اين بنا ايجاد شده است كه همه اين كارگاهها با حضور استاداني از وزارت كار و پرداخت حقالتدريس آنان از محل درآمد موقوفهها، هميشه پويا هستند.1
1. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 11 و 12، صص 120ـ 125 .
ه) سردار امام قلي خان و پدرش، الله وردي خان
امام قليخان، اين سپهدار نامآور عهد صفوي كه هزاران جنگجوي دلاور زير فرمان داشت، پيش از آنكه يك فرمانده جنگي باشد، انساني با مروت و وارسته بود. فرهنگباوري، دينمداري و هنردوستياش، از وي سرداري ممتاز ساخته بود و اين همه را از پدري به ارث داشت كه جزو نيكان روزگارش بود.
سي و سه پل اصفهان (پل الله ورديخان)، قيصريه لار، مدرسه خان شيراز، رواق و گنبد الله وردي خان در حرم مطهر امام رضا عليهالسلاماز جمله خلاقيتهاي فرهنگي و هنري اوست. صدها كاروانسرا، پل و مدرسه ديگر نيز نتيجه ذوق و اهتمام تحسين برانگيز اين دو بزرگوار است.
مهمترين جنبه شخصيتي امام قليخان را بايد باورهاي مذهبي و انديشه فرهنگي وي دانست. او در سال 1024 ه .ق، مدرسه خان را تكميل كرد و در مدت بيست سال، لحظهاي از تلاش براي گسترش دانش دست برنداشت. او با درك صحيح از سنت حسنه وقف و كاربرد آن، نام خود را به عنوان يكي از واقفان موفق تاريخ ايران به يادگار گذاشت.
امام قليخان پس از تكميل مدرسهخان شيراز، به فراهم آوردن امكانات مورد نياز براي تربيت و آموزش جوانان و تأمين زندگي آنان و استادان مدرسه پرداخت. ايجاد كتابخانهاي غني در كنار مدرسه خان و حتي فرستادن خوشنويس به كشور هند براي رونويسي (استنساخ) از كتابهاي ناياب كتابخانههاي آنجا، از ديگر تلاشهاي او در اين راستا بود. او بهترين املاك، آباديها و رقبات خود را به مدرسهخان، براي فراگيري علوم و معيشت طلاب و دانشمندان وقف كرد.
ايجاد و تعمير بناهاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي، تعمير مسجد جامع عتيق شيراز، ساخت مسجد شاه در شيراز، ايجاد بقعههاي مذهبي هفدهتنان و ناصربنعلي در شهر گلپايگان (1032 ه .ق) ايجاد دارالشفايي در شيراز، ساخت بناي امامزاده سيد نورالدين در سپيدان فارس و وقف موقوفههايي بر آن، ساخت كاروانسراها، راهها، پلها، قيصريه و بازار در شيراز و قيصريه و مسجد جامع لار از ديگر كارهاي ارزنده امام قليخان است. اين خدمات ماندگار، از او شخصيتي ممتاز در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي ساخت.
با شهادت امام قليخان در سال 1042 ه .ق، غاصبان و زورمداران، اين موقوفهها را به يغما بردند. اكنون جز مدرسهخان، حتي يك نمونه از موقوفههاي فراوان اين مدرسه در تصرف اداره اوقاف نيست و تلاش متوليان موقوفهها تاكنون نتيجهاي نداشته است.
امام قليخان كه پيش از مقام سپهسالاري نيز ثروت فراواني داشت، پس از رسيدن به آن مقام، ثروتش را در راه آباداني مناطق مختلف حكومت خويش به ويژه فارس، نشر دانش، ايجاد صنايع و تشويق دانشمندان، خوشنويسان، شاعران، معماران و صنعتگران صرف كرد. وقف بهترين املاك، آباديها و رقبات او در حمايت از عالمان و طالبان علم، پرداخت هزينه زندگي استادان و گسترش علوم ديني، حفظ بناي مدرسه خان و توجه به ساكنان و عالمان مقيم مشاهد مشرّفه را ميتوان از ارزشمندترين كارهاي نيك او برشمرد.1
1. همان، ش 14، صص 25 ـ 39.
و) حاج محمد نمازي
لولهكشي و تصفيه آب شهر شيراز و مجموعه بهداشتي، درماني و آموزشي بيمارستان نمازي در شيراز، از موقوفههاي حاج محمد نمازي به شمار ميروند.
حاج محمد نمازي فرزند حاج محمد حسن نمازي ـ تاجر شيرازي ـ در سال 1275 زاده شد. دوران كودكي را در هند و چين گذراند و سالهاي جواني را در شيراز و تهران سپري كرد. در سال 1303، به قصد سياحت به امريكا رفت و مدتي طولاني در آنجا اقامت گزيد. پس از موفقيت در فعاليتهاي اقتصادي در سال 1323، به ايران بازگشت و بنا به عهدي كه با خود كرده بود، بخشي از درآمدش را صرف امور خيريه كرد.
نيت اوليه وي ايجاد مجتمع بهداشتي و درماني بود، ولي با ديدن وضعيت نامناسب آب آشاميدني شيراز، تصميم گرفت افزون بر ساخت مجتمع بهداشتي و درماني، براي تأمين آب آشاميدني بهداشتي شهر، سيستم مناسب لولهكشي ايجاد كند.
حاج محمد نمازي با موافقت و همكاري شهرداري شيراز به لولهكشي آب بهداشتي و تصفيه شده در شيراز پرداخت. پس از فراز و نشيبهاي بسيار و دشواريهاي فراوان، لولهكشي آب شهر شيراز در سال 1331 به بهرهبرداري رسيد و دوازده هزار خانه در آن زمان، از آن بهرهمند شدند. آنگاه وي لولهكشي و دستگاه آب شيراز را وقف كرد.
حاج محمد نمازي همزمان با طرح آبرساني، با خريداري يكي از باصفاترين باغهاي شيراز به نام باغ كفشگر، محل مناسبي براي مركز بهداشتي در نظر گرفت. اين بيمارستان با پانزده هكتار مساحت عرصه و 75000 متر مربع مساحت ساختماني (زيربنا ـ اعيان) در سال 1332 براي عرضه خدماتي همچون كمكهاي اورژانسي، داخلي و قلب، اطفال و نوزادان، جراحي عمومي، جراحي مغز و اعصاب، جراحي استخوان و... وقف شد و در روز هفتم خرداد 1334 آغاز به كار كرد. اين مجموعه، 414 اتاق بيمارستان، 250 تختخواب و 24 واحد مسكوني داشت.
بيمارستان نمازي در سال 1350 نياز به توسعه پيدا كرد. ازاينرو، حاج محمد نمازي قصد داشت ساختمان قديم را توسعه دهد، ولي پس از انجام كارهاي مقدماتي و شروع به كار، در سال 1351 از دنيا رفت. ادامه كار ساختماني پروژه را دانشگاه شيراز پيگيري و هزينه لازم را سازمان برنامه و بودجه تأمين كرد.1
1. نادر رياحى، مقاله «موقوفه محمد نمازى در شيراز»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 82ـ91؛ وقف در ايران، ص 55.
ز) حسين علي البرز
آقاي حسين علي البرز، واقف «بنياد فرهنگي البرز» است. وي در 27 اسفند 1342، اين بنياد را تأسيس كرد. هدف اين بنياد خيريه، نشر فرهنگ اسلامي از طريق اعطاي وام و كمك هزينه دانشجويي و اهداي جوايز به دانشپژوهان ممتاز است.
در فروردين 1358، آقاي حسينعلي البرز در نامهاي از كانادا به محضر رهبر انقلاب اسلامي ايران، امام خميني رحمهالله، از ايشان خواست توليت موقوفههاي بنياد فرهنگي البرز را بپذيرد. بنا بر دستور امام خميني رحمهالله در ذيل اين نامه به سازمان اوقاف و امور خيريه، از فعاليتهاي بنياد از آغاز تأسيس، اهداف و احراز عمل به نيت واقف، گزارشي تهيه و تقديم شد. از سال 1359، بنياد فرهنگي البرز، فعاليتهاي خود را زير نظر هيئت امناي منتخب سازمان اوقاف و امورخيريه ادامه داد.
اين بنياد پيش از انقلاب، چهار باب ساختمان داشت كه دو باب آن نيمه ويران و بدون استفاده بود. سازمان اوقاف با همكاري هيئت امناي بنياد، از سال 1360، بازسازي موقوفههاي بنياد را آغاز كرد و همين امر، اعتماد واقف را در رسيدگي به موقوفهها و اجراي برنامههاي مطرح شده در وقفنامه جلب كرد. ايشان در نامهاي به هيئت امناي بنياد با يادآوري انگيزه و هدف خويش، يك دستگاه ساختمان را كه مِلك شخصي او بود و زميني به مساحت 800 متر مربع در خيابان فلسطين شمالي تهران داشت، به بنياد فرهنگي البرز افزود. اين ساختمان پس از بازسازي، داراي شش دستگاه آپارتمان، شش باب مغازه و چهار طبقه زيرزمين شد.
هماكنون بنياد فرهنگي البرز، دوازده رقبه وقفي در قالب يك دفتر مركزي، چهار مجتمع تجاري، يك ساختمان مسكوني ـ تجاري، يك دبستان، چهار مدرسه راهنمايي، يك مجتمع آموزشي شامل دبستان، مدرسه راهنمايي، دبيرستان، آزمايشگاه و خوابگاه در شهرهاي تهران، اهواز، خمين، آشتيان و كهك دارد.
اين بنياد بر اساس هدفهاي ياد شده در وقفنامه همواره خدماتي فرهنگي انجام داده است كه برخي از آنها عبارتند از:
يك ـ اهداي قرآن مجيد و كتابهاي مختلف مذهبي و علمي و محصولات فرهنگي به نهادها، مسجدها، مدرسهها، دانشگاهها و مراكز آموزشي؛
دو ـ اهداي كتاب به كتابخانه «بنياد دايرة المعارف بزرگ اسلامي»؛
سه ـ خريد پانصد دوره كتاب تفسير الميزان في تفسير القرآن و اهداي آن به كتابخانههاي عمومي داخل كشور؛
چهار ـ اعطاي جوايز به برندگان مسابقههاي علمي در سالگرد شهادت استاد مرتضي مطهري رحمهالله از طريق «مدرسه عالي شهيد مطهري رحمهالله»؛
پنج ـ اعطاي سالانه جوايزي به دانشآموزان و دانشجويان ممتازي كه مراكز آموزشي كشور معرفي ميكنند؛
شش ـ پرداخت وام تحصيلي به دانشجويان از محل درآمدهاي حاصل از واحدهاي تجاري بنياد؛
هفت ـ چاپ تعداد بيست هزار جلد از كتاب معاد نوشته حجت الاسلام محسن قرائتي با جلد زركوب و پرداخت پنجاه درصد هزينه چاپ به سود خريداران، تا كتاب به بهاي نصف قيمت در دسترس علاقهمندان قرار گيرد؛
هشت ـ چاپ تعداد دو هزار جلد از كتاب ارث از نظر اسلام، نوشته آيت اللّه محمد باقر آشتياني رحمهالله؛
نه ـ كمك به انتشار مجله «آيندهسازان»، ارگان اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشآموزان و مجله «پيوند»، ارگان انجمن اوليا و مربيان وزارت آموزش و پرورش؛
ده ـ كمك به مدرسهها و نيز «مركز تربيت معلم شهيد چمران»؛
يازده ـ پرداخت وام به نهادها براي كمك به انتشار آثار علمي، فرهنگي و مذهبي؛
دوازده ـ پرداخت وام به مؤلفان كتاب، دانشجويان و فرهنگيان از طريق «انجمن اسلامي معلمان»؛
سيزده ـ پرداخت وام به «كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» براي انتشار كتاب حماسه ايمان؛
چهارده ـ پرداخت بورس تحصيلي و جايزه به دانشآموزان برنده در مسابقههاي رياضي و ادبيات فارسي سراسر كشور كه از سوي «دفتر تحقيقات و برنامهريزي وزارت آموزش و پرورش» معرفي ميشوند.1
1. نك: مقاله «آشنايى با واقفان بزرگ بنياد فرهنگى البرز» مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 2، ص 54 ـ 56؛ سيد ناصر هاشمزاده، مقاله «بنياد فرهنگى البرز» مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 77 ـ 81 .
ح) گوهرشاد خانم
مهد عليا، گوهرشاد خانم از جمله زنان پرافتخار شيعي و بانوان ثروتمند و نامدار عصر تيموري است. او بسيار صلهرحم و اطعام ميكرد و صدقهها و خيرات بسيار ميداد. وي كه در حُسن تدبير، سياست و حيا مقامي والا داشت، در كمال اخلاص، مسجدي را در جوار بارگاه رضوي عليهالسلام بنا نهاد تا از جمله باقيات صالحات وي باشد.
موقوفههاي گوهرشاد خانم به قرار زير است:
يك ـ مسجد جامع گوهرشاد در هرات؛
دو ـ مدرسه گوهرشاد در هرات؛
سه ـ مسجد جامع گوهرشاد در جوار بارگاه رضوي عليهالسلام كه يكي از بناهاي مهم دوران شاهرخ است.
گوهرشاد در سال 812 ه .ق، ساخت اين مسجد را آغاز كرد و در سال 821 ه .ق، به پايان رساند. اين مسجد در زميني به مساحت تقريبي 8798 متر مربع ساخته شده است كه 6048 متر مربع آن زيربنا و 2750 متر مربع آن، مساحت صحن مسجد است. مسجد گوهرشاد يك گنبد، دو گلدسته، هفت شبستان و چهار ايوان دارد كه ايوان طرف قبله مسجد به ايوان مقصوره و بزرگترين ايوان اين مسجد معروف است.
ساختمان مسجد گوهرشاد زير نظر استاد قوام الدين شيرازي ساخته شده است. گوهرشاد پس از پايان يافتن بناي اين مسجد، املاك و رقباتي را در نيمه رجب سال 829 ه .ق، وقف آنجا كرد. مسجد گوهرشاد پس از گذشت قرنها به لحاظ زيبايي، بزرگي، پاكيزگي و همسايگي با حرم مطهر امام رضا عليهالسلامهمچنان بر تارك بناهاي مذهبي ـ تاريخي ايران ميدرخشد.1
1. موقوفه گوهرشاد در ناحيه 2، اداره اوقاف و امور خيريه مشهد مقدس به كلاسه 1 - گ پرونده دارد. نك: سيماى وقف در خراسان، صص 1ـ9؛ تاريخچه وقف در اسلام، صص 19ـ21؛ محمود يزدى مطلق، «مسجد گوهرشاد مشهد و موقوفات آن»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 35 و 36، صص 185 ـ 190.
ط) عبدالله رضوي
آقاي عبدالله رضوي در سال 1343، برابر وقفنامه رسمي، تمامي ششدانگ مزرعه سوران و دو رشته قنات داير و يك رشته قنات باير و ثلث از جويبار رودخانه شانديز و املاك ديگري را برابر اساس نامه، براي استفاده عمومي وقف كرد.
موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي را ميتوان يكي از بزرگترين و پربارترين موقوفههاي مشهد مقدس برشمرد. اين موقوفه، شامل زمينهاي پهناوري در چندين نقطه شهر مشهد مانند زمينهاي سوران، بژمهن و حسين آباد كرمانيها و همچنين مسافرخانهها و مغازهها، در داخل شهر مشهد و حتي داراي رقباتي در ديگر شهرهاي ايران است. موارد مصرف اين موقوفه، بسيار چشمگير است.
آقاي عبدالله رضوي در وقفنامه خود، بر تأسيس پرورشگاه و درمانگاهي مجهز در مزرعه سوران و مداواي بيماران، برپايي عزاداري براي سيد و سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام در عاشوراي هر سال در آنجا و اطعام اهالي و مستضعفان در آن روز و ساختن يك مجموعه آموزشي براي كودكان يتيم از محل درآمدهاي موقوفههاي خويش، تأكيد كرده است.
اداره كل اوقاف و امور خيريه استان خراسان در سالهاي گذشته به منظور احياي موقوفه آقاي عبدالله رضوي، گامهاي مؤثري برداشت. اين اداره كل، پس از بررسيهاي مختلف و فراهم آوردن امكانات اوليه به منظور احداث اين مجموعه، به ويژه مجموعه آموزشي يتيمان و پس از تصويب طرح نهايي، از خرداد ماه 1371، عمليات اجرايي اين مجموعه را برابر نظر واقف، در محل باغ آرامگاه واقف و در محدوده جنوب شرقي زمينهاي موقوفه سوران، در كنار جاده مشهد ـ شانديز كه باغي بسيار گسترده است، آغاز كرد. اين مجتمع فرهنگي كه شبانهروزي اداره ميشود، در سال 1375 به بهرهبرداري رسيد.
باغهاي قديمي مزرعه شش هزار هكتاري سوران كه با كمبود آب و وضع نامناسب زمين روبهرو بود، با پشتكار اداره كل اوقاف خراسان، بازسازي شد. در اين طرح، باغهاي جديدي به مساحت 28 هكتار با روش جديد باغداري ايجاد كردند و از زمينهاي ديگر كه توانايي بازدهي گندم و يونجه داشتند، با آبياري باراني، براي تأمين آذوقه و علوفه بهره گرفتند.
همچنين جهت بهرهگيري بهتر و بيشتر از زمينهاي باير موقوفه و نيز براي كمك به خودكفايي و كارآفريني، «شركت كشاورزي و دامپروري سوران» در سال 1366، با سرمايهگذاري از وجوه مازاد موقوفههاي سراسر كشور تأسيس شد. همچنين در اجراي اهداف طرح، مجتمعي شامل دو واحد گاوداري با زيربنايي به مساحت 33 هزار متر مربع بناي سقفدار و چهل هزار متر مربع بهاربند در مدت كوتاهي ساخته شد و با همكاري مسئولان وزارت كشاورزي و سازمان دامپروري كشور، فعاليت خود را با خريد دهها رأس گاو اصيل آغاز كرد. اين واحد، هماكنون سالانه بيش از دو هزار تن شير توليد ميكند.1
1. مقاله «عبدالله رضوى، واقفى بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، صص 59 و 60 .
3. آشنايي با سيره عالمان بزرگ دين درباره وقف
عالمان بزرگ دين نيز در زمينه وقف فعال بودهاند. نام برخي از آنها حسن ختام اين فصل است. آوازه شهرت برخي از آنان چنان است كه به تعريف و توصيف نيازي ندارند. ازاينرو، به اختصار، برخي موقوفهها و خدمات آنان يادآوري ميشود.
الف) امام خميني رحمهالله
در طول زندگي بابركت خويش در ساخت، تعمير و بازسازي مسجدها، مصلاهاي نماز جمعه، مدرسهها و مراكز آموزشي و فرهنگي نقش بسزايي داشت.1
ب) مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنهاي (دام ظله)
رهبر معظم انقلاب، تاكنون نزديك به شش هزار نسخه نفيس خطي را به كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي وقف كرده است. بر همين اساس، ايشان بزرگترين واقف كتابهاي خطي آستان قدس رضوي است. گنجينه كتابهاي خطي آستان قدس رضوي به علت غناي منابع خطي به عنوان پايگاه فكري جهان اسلام مطرح و روزانه پذيراي بسياري از پژوهشگران داخلي و خارجي است.2
ج) علامه حلي و مجلسيها رحمهمالله
علامه حلي رحمهالله، زمينهاي وسيعي را با سرمايه و به دست خود آباد و براي استفاده عموم وقف كرد. همچنين در طول زندگي، بسياري از آباديهاي خويش را وقف كرد.
بر اساس اسناد برخي موقوفههاي اصفهان، علامه محمد باقر مجلسي و پدرش محمد تقي مجلسي رحمهالله در آنها سهيم بودهاند.
د) آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري رحمهالله
ايشان زمين وسيعي را در شهر مقدس قم خريد و به عنوان قبرستان عمومي شهر وقف كرد. اين قبرستان قديمي، اكنون به قبرستان قم نو معروف است. همچنين بيمارستان فاطمي و خانه فقرا، از خدمات ديگر آن عالم بزرگ است.
ه ) آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني رحمهالله
آن بزرگوار، مدرسه و كتابخانه بزرگي در نزديكي حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام در شهر قم به نام مقدس صاحب الزمان عليهالسلاموقف كرد.3 مدرسه و كتابخانه آيت الله گلپايگاني رحمهالله، همواره مكان مناسبي براي تدريس، تحصيل، تحقيق، مطالعه و مباحثه هزاران عالم و طلبه بوده است. بيمارستان آيت الله گلپايگاني رحمهالله، دار القرآن الكريم، مجمع جهاني اسلامي لندن و مركز معجم المسائل الفقهيه از ديگر خدمات و يادگارهاي آن عالم بزرگوار است.4
و) آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي رحمهالله
آن عالم رباني، كتابخانه بزرگ خويش را در نزديكي حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلاموقف عام كرد. اين كتابخانه اكنون به نام كتابخانه بزرگ آيت الله العظمي مرعشي نجفي رحمهالله معروف و مورد استفاده مردم است. همچنين حسينيه آيت الله العظمي مرعشي نجفي رحمهالله، مدرسه مرعشيه و چندين مدرسه ديگر، از جمله خدمات و يادگارهاي آن عالم بزرگوار است.5
1. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1421 ه .ق1379ه .ش، قم، چاپخانه دفتر تبليغات اسلامى، مركز انتشارات، 1378، صص 295ـ299.
2. روزنامه جمهورى اسلامى، چهارشنبه 19 مرداد 1384، 4 رجب 1426، ش 7553، ص 4.
3. نك: وصيتنامه آيت الله العظمى سيدمحمدرضا گلپايگانى رحمهالله.
4. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1421 ه. ق1379 ه .ش، ص 299.
5. نك: وصيتنامه آيت الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى رحمهالله.
فصل هفتم: آسيبشناسي وقف
در دهههاي اخير به دلايل گوناگون، فرهنگ وقف كمرنگ شده است. امروزه شور و اشتياق آنچناني براي وقف، در مردم ديده نميشود.
اين كمتوجهي، ناشي از آسيبها و موانعي است كه شناختن و برطرف كردن آنها ضروري به نظر ميرسد. البته پس از پيروزي انقلاب، گامهاي مؤثري براي تقويت قانوني اوقاف برداشته شده و همين تلاشها، تا حدودي به افزايش شمار موقوفهها كمك كرده است.
1. داشتن ذهنيت درست از وقف
ذهنيت نادرست برخي مردم، آنان را از وقف دور كرده است. براي آشتيدادن مردم با وقف، بايد آنان را با حقيقت وقف آشنا كرد و افكار نادرست را از ذهنشان زدود. البته اين امر، همت والاي عالمان، مبلّغان، اديبان، هنرمندان و رسانههاي گروهي را ميطلبد. برخي از اين ذهنيتهاي نادرست عبارتند از:
الف) هدر رفتن داراييها:
برخي افراد، وقف را موجب هدر رفتن داراييهاي واقف ميدانند. اين ذهنيت نادرست، ناشي از ناآگاهي يا ناديده گرفتن فايدههاي فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي وقف است. با يادآوري هدفهاي سنت حسنه وقف، آثار فردي و اجتماعي و ثوابها و پاداشهاي اخروي آن، همچنين احاديث و آيات مربوط به اعمال صالح، انفاق و وقف ميتوان اين انديشه را زدود.
ب) غصب شدن موقوفهها:
بر اثر غصب شدن شماري از موقوفهها در طول تاريخ، اين ذهنيت پديد آمده است كه موقوفهها دير يا زود غصب ميشوند و جز آنكه كمكي به فرصتطلبان باشد، چنان كه بايد و شايد، فايدهاي ندارند.
اين نگرش به دليل اعمال پليد آزمندان و غاصبان است كه نوعي بياعتمادي را در جامعه پديد آورده است. اگر امنيت وقف تأمين شود و عمر موقوفهها افزون گردد، اين ذهنيت، خود به خود از ميان ميرود. در اين راستا، عمل به وقفنامهها، اطلاعرساني و اعتمادسازي بسيار مؤثر است.
ج) فقر واقف:
برخي چنين ميپندارند كه واقف با اقدام به وقف، خود را فقير ميكند يا اگر روزي واقف فقير شود، از وقف خويش پشيمان ميشود. بايد دانست كه خداوند در قرآن درباره اين ذهنيت نادرست و تنگنظرانه، خطاب به پيامبر ميفرمايد:
بگو: اگر شما مالك خزاين رحمت پروردگار من بوديد، در آن صورت [به خاطر تنگنظري] امساك ميكرديد؛ [كه] مبادا انفاق، مايه تنگدستي شما شود و انسان تنگنظر است. (اسراء: 100)
2. غصب موقوفهها
به حكايت تاريخ، بسياري از اموال وقفي بارها از سوي فاسقان و حاكمان ستمگر، غصب شده است. در گذشته، دو گونه موقوفهخواري بوده كه هر كدام به نوعي سبب ركود فرهنگ وقف و دلسردي مردم شده است.
الف) غصب و تصرف نامشروع درآمدهاي اوقاف يا مصرف آنها در مواردي كه خلاف نظر واقفان بوده است، مايه دلسردي خيرانديشان ميشود. بنابراين، حساسيت و حسابرسي دستاندركاران امور اوقاف در عملي كردن هدف و خواستههاي واقفان، در ايجاد انگيزه در نيكوكاران براي وقف مؤثر است.
ب) غصب اصل موقوفهها و رقبات آنها متأسفانه در گذشته بسيار رخ ميداد. از پادشاهان گرفته تا افراد بانفوذ و طمعكار، در فرصتهاي مختلف از موقوفهها سوء استفاده ميكردند.1
در اسلام براي امنيت موقوفهها و تأمين هدف واقفان خيرانديش، احكام و قوانيني وضع شده است. همچنين در فقه و سپس در قانون مدني ايران، با اثرپذيري از آموزههاي ديني، تدابيري انديشيده شده كه نصب متولي، ناظر و امين از جمله آنهاست.
به طور كلي، مسئولان نظام اسلامي، نيروهاي انتظامي، ادارههاي اوقاف و امور خيريه، متوليان، ناظران و مردم هركدام در جايگاه خود، مسئوليت ويژهاي براي حفظ موقوفهها دارند.
1. نك: وقف در فقه اسلامى، صص 436 ـ 439.
3. حوادث طبيعي
زلزله، سيل، جنگ و مانند آن، به دو شكل، فرهنگ وقف را تضعيف ميكنند. از سويي چونان عامل بازدارندهاي، توان مالي ثروتمندان را كاهش ميدهند و آنان ديگر نميتوانند به وقف اقدام كنند. از سوي ديگر، موقوفهها را تخريب ميكنند و از آنها ويرانههايي بر جاي ميگذارند كه اين امر، دلسردي و بيميلي مردم را در مورد وقف در پي دارد.
برخي از اين عوامل مانند زلزله و سيل، قابل پيشبيني و پيشگيري نيستند، ولي برخي ديگر مانند قحطي و غارت را ميتوان پيشبيني و پيشگيري كرد و موقوفهها را از خطر آنها در امان نگاه داشت. البته هنگام بناي موقوفهها، توجه به نقشهكشي صحيح، استحكام، ساخت ضد زلزلهاي و مانند آن ضروري است و پس از تخريب نيز بازسازي آن بايد به سرعت صورت گيرد.
4. كمرنگ شدن باورهاي ديني در جامعه
ضعف فرهنگي و كمرنگ شدن باورهاي ديني در هر جامعهاي، آن جامعه را كمكم به انحرافهاي اجتماعي ميكشاند. امروزه بر اثر ضعف فرهنگي، برخي از ارزشها و احكام اسلامي همچون ايثار، وفاداري، نيكوكاري، پرداخت خمس، زكات، صدقه و اقدام به وقف، نزد مردم بياهميت جلوه ميكند. براي پيشگيري از چنين خطري، مسئولان كشور، آموزش و پرورش، حوزههاي علميه، مبلّغان دين، معلمان و همه مردم موظفند در تقويت فرهنگ اسلامي و استوار كردن باورهاي ديني نسل جوان پيوسته بكوشند و از اين امر غافل نمانند.
5. رسيدگي نكردن به وضع موقوفهها
موقوفههايي كه ويران شدهاند يا نياز به بازسازي دارند و مدتها بدون تعمير رها شدهاند، مردم را در روي آوردن به وقف دلسرد ميكنند و ذهنيت ناخوشايندي براي آنان ميسازند.
6. ناقص بودن اسناد و مدارك
ناقص بودن اسناد و مدارك موقوفهها، افزون بر آنكه شناسايي كامل آنها يا موارد مصرف آنها را مشكل ميكند، سبب ميشود املاك يا زمينهاي وقفي با املاك يا زمينهاي ديگران اشتباه شود. همچنين گاهي باعث تصرف و غصب موقوفهها با سوء استفاده از كامل نبودن اسناد يا نبود مدارك ميشود.
پيشگيري از اين آسيبها، دقت و تلاش واقفان، متوليان، مسئولان دفترهاي ثبت اسناد و سازمانهاي اوقاف و امور خيريه شهرها را ميطلبد. بنابراين، هنگام تنظيم وقفنامهها و تأسيس موقوفهها بايد اسناد و مدارك آنها را كامل كرد و به تأييد دفترهاي ثبت اسناد و سازمان اوقاف رساند.
7. آگاهي نداشتن از شرايط و احكام وقف
واقفان پيش از اقدام به وقف، بايد از احكام و شرايط شرعي وقف و چگونگي تنظيم كامل وقفنامهها آگاه باشند. گاهي واقفان، شرايطي در وقفنامهها ميگذارند يا وقفنامهها را به گونهاي تنظيم ميكنند كه با وقف شرعي سازگاري ندارند.
همچنين واقفان در تعيين مكان موقوفهها بايد دقت و آگاهي لازم را داشته باشند تا مكان موقوفهها با مقتضيات زمان هماهنگ باشند و در آينده مشكل ساز نشوند؛ زيرا در گذر زمان و تغيير شرايط و كاربريهاي شهري، برخي مكانها ممكن است موقعيت بهتري بيابند و برخي ديگر، موقعيت خود را از دست بدهند يا با موارد استفادهشان متناسب نباشند.
از سوي ديگر، لازم است واقفان، موارد مصرف موقوفهها را در راستاي اهدافشان انعطافپذير و چند گزينهاي كنند تا در آينده، موقوفهها جلوههاي متناسب، همگام و هماهنگ با زمان و مقتضيات آن داشته باشند.
8. از ميان رفتن اسناد موقوفهها در گذر زمان
اسناد و مدارك موقوفههايي كه در گذر زمان يا در جنگها و مانند آن، غصب يا گم شده يا بر اثر فرسودگي از ميان رفتهاند؛ وقفي بودن، مساحت و موارد مصرف آنها را زير سؤال برده و راه غصب، تصرف، فراموشي و هرگونه اشتباهي را باز كرده اند.
براي پيشگيري از اين امر، بايد وقفنامهها، اسناد و مدارك موقوفهها به دقت و متعدد تهيه شوند و افزون بر واقف، متوليان، ناظران، دفتر ثبت اسناد، سازمان اوقاف و سازمان ميراث فرهنگي نيز نمونههايي از آنها را در اختيار داشته و در نگهداري آنها امين و كوشا باشند.
9. سهلانگاري يا كمكاري متوليان
سهلانگاري يا كاركرد ضعيف متوليان، آسيبي جدي براي موقوفهها و درآمدهاي آنهاست. متولياني كه چند شغل دارند يا توانايي اداره موقوفهها و رسيدگي به درآمدها و موارد مصرف آنها را ندارند، بايد اين مسئوليت را به ديگري بسپارند.
برخي متوليان در گذشته، به جاي عمل به خواستههاي واقفان در وقفنامهها، به سليقه و خواست خود عمل كرده و در مواردي با انجام ندادن وظايف خويش، زمينه تصرف و غصب يا ويراني موقوفهها را فراهم آوردهاند. بنابراين، واقفان بايد در گزينش متولي دقت كنند و متوليان مؤمن و متعهد برگزينند تا موقوفههايشان از آسيبهاي گوناگون در امان بماند.
10. سوءاستفاده برخي دولتها از موقوفهها
در گذشته، برخي شاهان، دولتها يا مسئولان دولتي به بهانههاي مختلف، شماري از موقوفهها را غصب و تصرف كردهاند. چنين رفتارهايي از سوي دولتمردان، تا مدتها دلسردي مردم را در پي داشت و كسي به وقف دارايي خويش تمايلي نشان نميداد. در ادامه، به دو نمونه از اين موقوفهخواريها اشاره ميشود:
الف) قوام الدين ملك زوزن كه در حدود سال 609 ه .ق، به كرمان رفته بود، دستور داد همه وقفنامههاي كرمان را نزد او ببرند. وي پس از ديدن آنها گفت: «به تحقيق معلوم شد كه از دعاي روحانيان و موقوفهخواران، كاري پيش نميرود.» سپس دستور داد همه وقفنامهها را در آب بشويند و تمام رقبات آن موقوفهها را در حوزه ديوان بگيرند و جزو املاك خالصه درآورند.1
ب) نادرشاه افشار نيز براي تضعيف روحانيان شيعه، به بهانه اينكه موقوفهداران كارآيي ندارند، موقوفههاي بسياري را تصرف كرد.2 او پس از رسيدن به سلطنت در سال 1148 ه .ق، دستور داد موقوفهها را تصرف كنند و به مصرف سپاهيان برسانند. پس از صدور اين فرمان نامشروع و بيتوجهي نادرشاه به اوقاف، بسياري از موقوفهها غصب شد و وقفنامههاي آنها ناپديد گشت.3 بديهي است در چنين شرايطي، كمتر كسي به وقف داراييهاي خود اقدام ميكند.
خوشبختانه با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ديگر اينگونه آسيبها، فرهنگ وقف و موقوفهها را تهديد نميكند و با برقراري نظام اسلامي، موقوفهها از امنيت كافي برخوردار شدهاند.
1. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، تهران، انتشارات اميركبير، 1359، چ 1، ج 4، ص 756.
2. همان، ص 759.
3. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 33.
11. اجراي قانونهاي مخالف با وقفنامهها
اجراي قانونهاي مخالف با موارد مصرف مشخص شده در وقفنامه، آسيب ديگري براي وقف و موقوفههاست. در نتيجه اين آسيب، هدف از وقف و نيت واقفان خيرانديش ناديده گرفته و درآمدهاي موقوفهها در مسيري خلاف نظر واقفان مصرف ميشود.
قوه مقننه، شوراي نگهبان، قوه مجريه و سازمان اوقاف و امور خيريه در مراحل قانونگذاري، تصويب و اجرا بايد به اين آسيب توجه كافي داشته باشند و برابر با احكام اسلامي عمل كنند تا آسيب قانوني از اين دست، حيثيت اوقاف را مخدوش نكند.
12. تناسب نداشتن جايگاه برخي موقوفهها با ساختار شهري
واقف در وقفنامه، اداره موقوفه را براي متوليان و ناظران موقوفه تعيين ميكند و ميدانيم كه عمل به نيت واقف بر اساس احكام شرعي، واجب و لازم است. وقتي در گذر زمان، چگونگي عملكرد و نوع بهرهبرداري از فضاهاي موقوفهاي، با مصالح عمومي و توسعه شهري مغايرت مييابد، مشكلات گوناگوني در برابر توسعه فضاهاي وقفي و همچنين توسعه طرحهاي عمران شهري پيش ميآيد.
براي پيشگيري از اين مشكلات و آسيبها، شهرداران و شهرسازان بايد به جايگاه اسلامي و اجتماعي موقوفهها احترام بگذارند و احكام اسلامي اوقاف را رعايت كنند و به زيان آنها گام برندارند. واقفان نيز بايد موارد مصرف موقوفهها را در راستاي اهداف خود انعطافپذير و چند گزينهاي كنند تا در آينده، موقوفهها داراي جلوههاي متعدد، متنوع و متناسب باشند و همگام با مقتضيات زمان پيش روند و از مشكلات متوليان، ناظران و سازمان اوقاف بكاهند. در اين صورت، موقوفهها و رقبات آنها تا حدودي از آسيبهاي شهرسازي مصون ميمانند.
13. بيتوجهي برخي شهرداريها به جايگاه موقوفهها
برخي شهرداريها، در طرحها و برنامههاي خود بدون توجه به احكام و جايگاه موقوفهها و رقبات، مشكلاتي را در اين زمينه پيش ميآورند. در بيشتر موارد، هنگام تهيه طرحهاي شهري تلاش ميشود موقوفهها كمتر صدمه ببينند، ولي گاه رقبات موقوفهها، در طرحهاي شهري خسارتهاي زيادي ميبينند. اين آسيب، دقت بيشتر طراحان شهرسازي را ميطلبد تا با توجه بيشتر به موقوفهها و رقبات و قرار ندادن كاربريهاي غيرانتفاعي بر روي رقبات، زياني بر پيكر مجموعههاي وقفي وارد نشود.1
1. همان، ص 102.
14. رفتار نامناسب برخي مسئولان ادارهها و سازمان اوقاف با مردم
گاهي گفتار و رفتار مسئولان ادارههاي مرتبط با اوقاف، با اخم، تندي، خستگي يا رفتارهاي غيراخلاقي همراه است. اين امر نيز به نارضايتي مردم از مسئولان و سست شدن آنان از توجه به سنت حسنه وقف ميانجامد.
براي زدودن اين آفت و آسيب، گسترش فرهنگ اسلام در جامعه، فراگيري آموزههاي اخلاقي اسلام و نظارت دلسوزانه مسئولان بالاتر بر رفتار مسئولان ادارهها و سازمانهاي خيريه و اوقاف ضروري است.
فصل هشتم: راهكارهاي گسترش فرهنگ وقف
در صدر اسلام و سالها پس از آن، وقف گسترش روزافزوني داشت، ولي با گذشت زمان، به دلايل گوناگون، آن همه شور و اشتياق، به سستي و كمتوجهي بدل شد و در نتيجه، فرهنگ ارزشمند وقف در جوامع اسلامي رنگ باخت. البته پيشرفت و گسترش اين فرهنگ، همواره با فراز و نشيبهايي همراه بوده است. اكنون براي احياي دوباره اين فرهنگ چه بايد كرد و براي ايجاد شور و شوقي تازه و معطوف كردن امت اسلامي به اين سنت نبوي صلياللهعليهوآلهچه چارهاي بايد انديشيد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، برخي نهادها براي عملي كردن اين هدف ارزشمند، گامهاي بلند و مؤثري برداشتهاند كه قابل توجه است. با اين حال، بايد گفت هنوز در آغاز راهيم و تا رسيدن به وضعيت مطلوب و حتي آنچه در گذشته بوده، راهي بس طولاني در پيش است.
برخي از راههايي كه به نظر ميرسد در رونقبخشي به اوقاف و صدقهها و افزايش آنها مؤثر باشند، به قرار زير است:
1. تبليغات درست و پيوسته
يكي از راههاي گسترش فرهنگ وقف، تبليغات درست و پيوسته است. ريشهدار كردن باورهاي ديني مردم، پديد آوردن مايههاي مردمدوستي در دل توانمندان، افزايش آگاهي مردم، تقويت بينش معنوي افراد، آشناكردن مردم با فرهنگ وقف و اهميت آن، بيان جايگاه اوقاف در اسلام و جوامع اسلامي، بيان نقش مثبت وقف در جامعه، يادآوري فايدههاي فراوان دنيوي و اخروي وقف، تشويق واقفان و تجليل از آنان، معرفي موقوفههاي بزرگ و موارد مصرف آنها، تشكيل كتابخانههاي تخصصي وقف، برپايي نمايشگاه اوقاف، توجه بيشتر به انتشارات وقف و چاپ كتابهايي با موضوع وقف، انتشار روزنامه با اين موضوع، گنجاندن مطالبي در زمينه وقف در كتابهاي درسي و پرداختن به موضوع وقف در سخنرانيها و برنامههاي صدا و سيما از جمله زمينههاي تبليغ وقف به شمار ميروند.
به جز اينها، اختصاص دادن هفتهاي در سال (هفته آخر ماه صفر با محوريت روز 27 صفر) به وقف (به جاي يكروز) و معرفي واقفان بزرگ و بيان جنبههاي گسترده وقف و آثار تربيتي، اقتصادي، فرهنگي و رفاهي آن در اين هفته، شيوهاي نيكو براي غفلتزدايي و جلب كردن ذهن و عواطف مردم به فرهنگ وقف است. اين هفته، فرصت مناسبي خواهد بود براي بيان بحثهاي مربوط به وقف و آشنا كردن قشرهاي مختلف مردم با اين سنت پسنديده.1
1. محمد على خسروى، مقاله «هفته وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 21، صص 4 و 5.
2. افزايش بهرهوري موقوفهها
اگر بهرهوري موقوفهها افزايش يابد، مردم به نقش و اهميت وقف در جامعه بيشتر پي ميبرند و تلاش ميكنند آن را در برنامههاي خويش قرار دهند. ارتقاي بهرهوري در موقوفهها را ميتوان به مفهوم استفاده مناسبتر از منابع وقفي در جهت انگيزههاي واقفان و رسيدن به دستاوردهاي بهينه از موقوفهها دانست. توسعه موقوفههاي كشور، در سايه افزايش بهرهوري به دست ميآيد كه نتيجه استفاده بهينه از استعدادهاي انساني و مادي است.
برخي راهكارهاي پيشنهادي مؤثر در بهرهوري بيشتر موقوفهها عبارتند از:
الف) اصلاح ساختار تشكيلاتي سازمان اوقاف؛
ب) بهبود روشهاي بهرهبرداري؛
ج) تشكيل كميته بهرهوري در امور اوقاف؛
د) عزم ملي براي تبليغ گسترده وقف؛
هـ) تشكيل انجمن متوليان و دست اندركاران وقف؛
و) تنوع بخشيدن به موارد مصرف اوقاف؛1
ز) استفاده از اصول مديريت، به ويژه برنامهريزي اقتصادي در اداره موقوفهها؛
ح) استفاده از نظريههاي مديريت خاص در موقعيتهاي ويژه وقف؛
ط) استفاده از منابع انساني شايسته و جلب نيروهاي كارشناس و فعال.2
برخي موقوفهها از نظر موقعيت مكاني در جايي قرار گرفتهاند كه اگر برنامهريزي و سرمايهگذاري مناسبي درباره آنها صورت گيرد، بهرهوري آنها به چندين برابر ميرسد. كافي است گروه بهرهوري موقوفههاي استان كه از ميان كارمندان و كارشناسان خبره تشكيل ميشود، اينگونه موقوفهها را شناسايي و سپس با توجه به كاربريهاي مربوط، سرمايهگذاري كند.
براي نمونه، پشت بازار يكي از شهرهاي بزرگ، زمين موقوفهاي بود كه برفانداز مغازههاي بازار بود و سالها درآمد بسيار ناچيزي داشت و گويا بدون استفاده رها شده بود. مدير اوقاف استان با تشخيص ويژگي ممتاز اين موقوفه، در يك حركت اقتصادي مناسب، نخست با خريدن چند باب مغازه از بازار كه در همسايگي اين زمين موقوفه بود، آنها را به اين موقوفه افزود. سپس زمين موقوفه را به بازار وصل كرد. آنگاه با گرفتن جواز تجاري و پاساژ از شهرداري و اجاره هفتاد باب مغازه، درآمد زيادي از اين محل براي موقوفه به دست آورد.
مدير اوقاف آن شهر با اجراي نيت واقف، يك مدرسه علميه را در آن شهر به صورت كامل نوسازي كرد و از آن پس، با دريافت اجاره بهاي مغازهها، مدرسه به خوبي اداره شد.3 از اين نمونهها در سطح كشور فراوان است كه ميتوان با برنامهريزي مناسب و سرمايهگذاري، بهرهوري آنها را افزايش داد.
1. فضل الله حشمتى رضوى، مقاله «نقش تشكيلات و برنامهريزى در بهرهورى موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 157 ـ 166.
2. عبداللطيف مسعودى، مقاله «ارزيابى شيوههاى سنتى و نوين اداره موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 174.
3. سيد حسين اميديانى، مقاله «راههاى افزايش بهرهورى موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 79 ـ 93.
3. حمايت قانوني از اوقاف و واقفان
تصويب قوانين حمايتي در زمينه اوقاف و واقفان، در گسترش فرهنگ وقف و احياي موقوفهها مؤثر است. بازنگري در قوانين و مقررات موجود با توجه به نيازهاي روز بسيار اهميت دارد. همچنين در مورد موقوفههايي كه نوع كاربري آنها در حال حاضر مرسوم نيست، بايد بررسي كارشناسانه انجام داد تا با توجه به شرايط كنوني جامعه و البته متناسب با خواست واقفانشان، از اين موقوفهها بيشترين بهرهبرداري در راه سازندگي كشور صورت گيرد.1
لازم است در قوانين، معافيتها و تسهيلات بيشتر و بهتري براي موقوفههاي پيشبيني شود. همچنين بايد در چگونگي بهرهمندي موقوفهها از معافيتهاي مالياتي، اصلاحاتي صورت گيرد تا افرادي كه قصد وقف داراييهاي خويش را دارند، به اين كار خير تشويق شوند. بنابراين، شايسته است واقفان، متوليان و موقوفهها از معافيت و تسهيلات ويژه بهرهمند شوند.2
در قوانين جمهوري اسلامي ايران به ويژه در قانون اساسي از موقوفهها حمايت شده است.3 رويكرد ديگر قوانين نيز به موقوفهها و واقفان بايد بيش از پيش، حمايتي باشد تا زمينه حفظ و گسترش موقوفهها را فراهم سازد، به گونهاي كه واقفان، قانون را پشتيبان خود و موقوفههايشان بدانند.
همچنين دادن امتيازهايي مانند: بيمه حوادث، بيمه فقر، بيمه بيماري، بيمه عمر، مستمري سالخوردگي براي واقفان و سفارش نماز قضا براي آنان پس از مرگشان، در روي آوردن مردم به وقف بسيار مؤثر است.
1. ناصر غفورى روزبهانى، مقاله «نقش وقف در توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى كشور»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 21، ص 35.
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفهها، صص 168 و 169.
3. نك: قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، اصل 49.
4. هدايت و جهتدهي واقفان
جهتدهي واقفان به سوي برطرف كردن نيازهاي روز جامعه، عامل مؤثري در پيشرفت اقتصادي كشور و تحقق اهداف وقف و عملي شدن انگيزههاي واقفان است. اكنون در سراسر ايران اسلامي، نزديك به صد هزار موقوفه و هفتصد هزار رقبه وجود دارد. منافع اين موقوفهها و رقبات در سال 1382، نزديك به 55 ميليارد تومان بوده است.1
گستره اوقاف و موارد مصرف آنها بسيار و با علاقهها و سليقههاي مختلف سازگار است. با وجود اين امكان، جهتدهي واقفان به سوي رفع نيازهاي هر زمان به شيوههاي مطلوب، مدبرانه و كارساز ضروري است.2 بنابراين، در كنار تشويق مردم به وقف، بايد نيازهاي روز جامعه معرفي گردد تا وقف موقوفهها به آن سو جهتدهي شوند. اگر وقف افزون بر برآورده كردن نيازهاي مذهبي، فرهنگي و آموزشي، در كارهاي عمراني، صنعتي، كشاورزي و سرمايهگذاري در كارهاي توليدي نيز نقش داشته باشد، نسل جديد به وقف روي خواهد آورد و موقوفههاي تازهاي شكل خواهد گرفت.3
1. آقاى رياحى، معاون سازمان اوقاف و امور خيريه، گفتوگوى ويژه خبرى شبكه دو سيما، 17/1/1384.
2. سيماى وقف در خراسان، ص 19.
3. سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 116 و 117.
5. تقويت وقفهاي گروهي و مردمي
اگر واقفان براي ايجاد موقوفههاي مورد نظرشان احساس كنند، با كمبود سرمايه روبهرو هستند، ميتوانند با مشاركت يكديگر، موقوفهاي را تأسيس كنند. همچنين گروههاي مختلف مردمي ميتوانند در ايجاد موقوفههاي مورد نياز كشور شريك باشند. اگر موقوفههاي گروهي و مردمي تقويت شوند، بر شمار موقوفهها افزوده ميشود و فرهنگ وقف گسترش مييابد.
فصل نهم: همراه با برنامهسازان
برنامهريزي كلان رسانه
1. صدا و سيما به عنوان دانشگاه عمومي بايد همواره در راستاي گسترش فرهنگ اسلام و ارزشهاي اسلامي به وظيفه تبليغي خود عمل كند و شايسته است رسانه ملي با استفاده از فرصتهاي مناسب براي گسترش فرهنگ وقف بكوشد.
2. رسانه ملي بايد احكام اسلامي از جمله احكام وقف را در برنامههاي آموزشي خود يادآوري كند.
3. با بيان آثار و فايدههاي فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي اوقاف، انديشه و انگيزه اقدام به وقف را در ذهن مخاطبان به وجود آورد.
4. با شناسايي و بيان نيازهاي روز و ضروري جامعه، واقفان را به آن سو جهت دهد.
نقد و ارزيابي برنامهها
در طول سال، به ويژه در هفته وقف انتظار ميرود برنامههاي گوناگوني در زمينه وقف از رسانه ملي پخش شود، ولي چنين نيست. معرفي تعداد انگشتشماري از واقفان يا برخي نيكوكاران مدرسهساز، كار بسيار ناچيزي است كه آن هم نه با انگيزه گسترش فرهنگ وقف، بلكه براي ايجاد انگيزه در افراد به منظور كمك به آموزش و پرورش صورت ميگيرد. شبكه دوم سيما نيز گاه تنها به بيان آمارها و مطالبي تكراري در اين زمينهها بسنده ميكند. افزون بر آن، در برنامههاي معرفي خيّران مدرسهساز، هرگز از واژه وقف يا موقوفه و واقف استفاده نميشود.
بديهي است چنين عملكرد ضعيفي در مورد اوقاف، شايسته صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران نيست. به طور كلي، اطلاعرساني صدا و سيما در مورد احكام وقف، فايدهها و كاركردهاي فردي و اجتماعي موقوفهها، جهتدهي واقفان، معرفي واقفان و موقوفههاي بزرگ، نيازمند بازنگري جدي و دقيق است.
راهكارهاي پرداختن به موضوع
1. پيشنهادهاي برنامهاي
الف) معرفي واقفان؛
ب) تهيه فيلم مستند، سينمايي يا سريال از زندگي واقفان بزرگ يا فعاليتهاي موقوفههاي بزرگ؛
ج) گنجاندن فرهنگ وقف در فيلمها و سريالهاي مناسب، مانند وقف يك مدرسه در يك سريال؛
د) تهيه سرود يا نماآهنگ درباره وقف؛
هـ) آموزش احكام وقف به مردم و جهتدهي واقفان؛
و) پخش سخنرانيهاي مراجع تقليد يا استادان حوزه علميه در زمينه وقف؛
ز) بيان آثار و دستاوردهاي اوقاف در طول تاريخ؛
ح) تهيه فيلم از موقوفهها در كشورهاي اسلامي به منظور آشنايي مردم با كاركردهاي وقف در جهان اسلام؛
ط) برگزاري مسابقههايي متناسب با موضوع؛
ي) معرفي كتابهايي در اين زمينه؛
ك) ارائه گزارشهايي از موقوفههاي ايران، به عنوان ميراثهاي معنوي و فرهنگي ميهن اسلامي؛
ل) برپايي ميزگردهايي در زمينه وقف با حضور كارشناسان و مسئولان اوقاف؛
م) تهيه گزارش خبري از اوقاف در اخبار؛
ن) برگزاري گفتوگوهاي ويژه خبري.
2. موضوعهاي برنامهسازي
الف) مسافري در شهري غريب، كيف پول خود را گم ميكند و براي ماندن در آن شهر يا براي بازگشت به شهر خودش با مشكل روبهرو ميشود. او ناگزير از بزرگان شهر درخواست كمك ميكند. آنان، او را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمد آن، كمك به در راه ماندگان است، معرفي ميكنند. آنگاه، مشكل وي با استفاده از حمايت آن موقوفه، برطرف ميشود.
ب) سرپرست خانوادهاي تهيدست، در تصادف غيرعمدي با خودروي شخصياش، به علت ناتواني از پرداخت جريمه و ديه، زنداني ميشود. از آن پس، آن خانواده با فقر و مشكلات، دست و پنجه نرم ميكنند. همسايه مهربان آنان با ديدن اين وضعيت، آنان را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهاي آن، حمايت از زندانيان يا حمايت از خانواده زندانيان نيازمند است، معرفي ميكند. آن خانواده با استفاده از هزينه آن موقوفه، از گرفتاري و سختي نجات مييابند و چه بسا سرپرست خانواده را نيز آزاد ميكنند. آنگاه افراد خانواده براي واقف دعا ميكنند و... .
ج) جواني با تلاش پيگير و شبانهروزي در كنكور دانشگاه آزاد اسلامي يكي از شهرها پذيرفته ميشود، ولي نداشتن توان مالي براي ادامه تحصيل، او را افسرده ميكند. در اين هنگام، دوستش نزد او ميآيد و علت ناراحتياش را جويا ميشود. او پس از آگاهي از آن مشكل، دوستش را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، تأمين هزينه تحصيل و خوابگاه دانشجويان تهيدست و بيبضاعت است، معرفي ميكند.
آن جوان كه مشكل خود را برطرف شده ميبيند، با خود پيمان ميبندد اگر روزي ثروتمند شد، موقوفهاي تأسيس كند كه مورد مصرف درآمدهايش، پرداخت هزينه تحصيل و خوابگاه دانشجويان فقير و آسيبپذير باشد.
د) براي دختري از خانوادهاي محترم، آبرومند و كم درآمد، خواستگار ميآيد و پس از انجام مقدمات، صيغه عقد خوانده ميشود. پس از چند روز، آن دختر كه ميداند خانوادهاش از تهيه جهيزيه براي او ناتوان است، افسرده و غمگين، در كنج اتاق، به فكر فرو ميرود. مادرش با ديدن حالت دختر، نگران ميشود و پس از آگاهي از علت ناراحتي او، لبخند ميزند و ميگويد: «پدرت با رئيس اداره صحبت كرده و قرار است از محل درآمد موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، تهيه جهيزيه براي دختران نيازمند است، جهيزيه تو فراهم شود.» آنگاه هر دو لبخند ميزنند و با نوشتن نامهاي براي واقف آن موقوفه، با تشكر از او، برايش دعاي خير ميكنند.
همچنين داماد اين داستان در تكاپو براي فراهم آوردن زمينههاي برپايي جشن ازدواج و مهماني، به تالاري وقفي برميخورد كه برگزاري مراسم ازدواج در آنجا با رعايت شرايط شرعي، رايگان اعلام شده است. او نيز خرسند و شادمان ميشود و قضيه را براي خانوادهاش بازگو ميكند.
هـ) كودكي در يك خانواده كمدرآمد، به بيماري سختي دچار ميشود. آن خانواده كه توان پرداخت هزينههاي درمان كودكشان را ندارند، بسيار نگران و ناراحت ميشوند و به ناچار به قرض كردن روي ميآورند، ولي هزينههاي سنگين و تكراري درمان، آنان را ناتوان و نگران ميكند.
يكي از پزشكان، آنان را به بيمارستاني وقفي راهنمايي ميكند تا درمان كودكشان رايگان انجام شود. خانواده، پس از مراجعه به آن بيمارستان وقفي و آگاهي از شرايط پذيرش آنجا و برخورداري از امكانات و معالجه فرزندشان، از خوشحالي، اشك در چشمانشان حلقه ميزند.
و) پيرمردي با مرگ تنها پسرش، از تهيه مخارج و هزينه زندگياش ناتوان ميماند. اجارهبهاي خانه و پرداخت اقساط وام از يك سو و هزينه درمان بيماري از سوي ديگر، او را به زانو درميآورد. در اين هنگام، دوستي قديمي، وي را از وجود موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، كمك به سالخوردگان است، آگاه ميكند. او با مراجعه به آن موقوفه و برخورداري از كمكهاي آنجا، دست به دعا برميدارد و براي واقف آن موقوفه دعاي خير ميكند.
3. ماجراهاي فرعي در دل داستان اصلي
الف) نمايش موفقيت واقف داستان در زندگي؛
ب) يادآوري موقوفه بودن بناهاي بزرگ و تاريخي ايران در موقعيتهاي مناسب داستان؛
ج) توجه به جذابيت موقوفهها براي جهانگردان؛
د) نكوهش تجملگرايي، ثروتاندوزي و بخلورزي، با وجود امكان وقف و تمايل نداشتن شخص به آن؛
ه) نمايش تجليل از واقفان بزرگ در ضمن داستاني كه يكي از شخصيتها يا بازيگران آن واقف بوده است؛
و) بهرهگيري از نمادهايي مانند مسجد يا نماي زيباي موقوفهاي در صحنهها، حركتها و جستوجوها؛
ز) حفظ احترام و موقعيت ويژه واقف در ميان مردم؛
ح) رفتن گروهي به اردوهاي علمي و تفريحي و ديدار از موقوفههاي زيبا و ماندگار؛
ط) گنجاندن اهميت وقف و تأثير آن در عاقبت به خيري واقف، در داستان اصلي يا فرعي.
4. گفتوگوها و رفتارهاي در حال ايفاي نقش
الف) محل ديدارها، جلوي موقوفهها باشد.
ب) گرفتن وام ازدواج از موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، كمك به جوانان است.
ج) در گفت وگوها گفته شود: «فلان واقف را ديدم» يا «فلاني را در حال ورود به فلان موقوفه ديدم» و... .
د) به احكام وقف در گفتارها و برنامههاي آموزشي داستان اشاره شود.
ه) كاركردهاي مختلف مسجدها يا موقوفهها از جمله فعاليتهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي آنها بررسي شود.
و) در ديالوگها، به سيره پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام در زمينه وقف اشاره شود.
ز) از اشعار و ضربالمثلهاي مربوط به وقف استفاده شود.
5. طراحي صحنه (موقعيت و فضاي داستان) و نمادها
الف) يكي از دانشگاهها و مدرسههاي وقفي يا بيمارستانهاي وقفي با نام واقفش در تابلو، نمايش داده شود.
ب) به مسجدهاي وقفي با نمايش محراب و كاشيكاريهاي آنها، گنبدها، گلدستهها و نماز جماعتهاي آنها توجه شود تا نماي زيباي وقف جلوهگر شود.
ج) حسينيهها و تكيههاي وقفي با فضاهاي بزرگ و پرچمهاي «يا حسين عليهالسلام» و «يا ابالفضل عليهالسلام» و...، نمايش داده شوند.
د) به معماري مذهبي موقوفهها در جاهاي مناسب داستان مانند معماري مسجدهاي قديمي و كاشيكاري يا گچكاريهاي زيبا و... توجه شود.
ه) به تناسب گفتار يا مكان مناسبي كه در داستان پيش ميآيد، ميتوان از اشعار، خطاطي و عكسهاي زيباي موقوفهها بهره گرفت.
و) براي پيشگيري از آسيبهاي طراحي صحنه، بايد از ابهام بيش از حد نماها و افراط در استفاده از نماها جلوگيري شود.
6. تهيه نماآهنگ وقف
الف) به تصوير كشيدن خاطره مراسم تجليل از واقفان موقوفههاي بزرگ در قالب نماآهنگ.
ب) نمايش گلدستههاي مسجدهاي وقفي، اذان، نمازهاي جماعت و... .
ج) نمايش نماهاي جذاب حسينيهها، بيمارستانهاي وقفي، دانشگاههاي وقفي و... .
د) آشنايي نيازمندان با موقوفههايي كه ميتوانند به آنان كمك كنند، در قالب فيلمي مستند همراه با سرود يا آهنگ.
هـ) گنجاندن فايدهها و آثار اوقاف در اشعار مورد استفاده در نماآهنگ.
پرسشهاي مسابقهاي
1. نخستين واقف در اسلام چه كسي بوده است؟
الف) پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ب) اميرالمؤمنين علي عليهالسلام
ج) حضرت زهرا عليهاالسلام د) حضرت خديجه عليهاالسلام
2. در صدر اسلام چه كسي بيش از ديگر مسلمانان اقدام به وقف كرد و موقوفههاي بسياري از خود به يادگار گذاشت؟
الف) پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ب) اميرالمؤمنين علي عليهالسلام
ج) حضرت ابوطالب عليهالسلام د) حضرت خديجه عليهاالسلام
3) بزرگترين عامل نابودي موقوفهها در طول تاريخ چيست؟
الف) جنگ ب) قحطي
ج) گم شدن وقفنامه د) غصب موقوفهها
4) كدام شاه ايراني دستور داد مأموران دولت، موقوفهها را تصرف كنند و به مصرف سپاهيان برسانند؟
الف) نادرشاه افشار ب) سلطان حسين صفوي
ج) عليقلي عادل شاه د)محمد شاه قاجار
5) اين سخن از كيست: «اگر اموال وقفي در اختيار افراد متدين و با صلاحيت قرار ميگرفت، مردم ما به اين گرفتاريها مبتلا نميشدند».
الف) امام خميني رحمهالله ب) آيت الله امامي كاشاني (دامظله)
ج) آيت الله جوادي آملي (دام ظله) د) شهيد مطهري رحمهالله
6. اين شعر از كيست:
توانگران را وقف است و نذر و مهماني
زكات و فطره و اعتاق و هدي و قرباني
الف) سعدي ب) عطار
ج) خاقاني د) نظامي
7. واقف مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس چه كسي است؟
الف) شاه عباس اول صفوي ب) شاه سلطان حسين صفوي
ج) نادر شاه افشار د) گوهرشاد خانم
8. بيشترين موقوفهها در ايران، در زمان كدام پادشاه ايراني صورت گرفته است؟
الف) شاه عباس اول صفوي ب) سلطان حسين صفوي
ج) نادر شاه افشار د)احمد شاه قاجار
9. در زمان صفويان، كدام شهر ايران مهد وقف بود و بيشترين موقوفهها را داشت؟
الف) قم ب) تهران
ج) شيراز د) اصفهان
پرسشهاي مردمي
1. چند موقوفه بزرگ ميشناسيد؟
2. آيا شما نيز دوست داريد، از داراييهايتان در راه خدا وقف كنيد؟
3.انتظار و توقع شما از سازمان اوقاف چيست؟
4. پيام شما براي بزرگترين واقف ايران چيست؟
5. آيا تاكنون آرزو كردهايد كه واقف شويد يا تاكنون به وقف انديشيدهايد؟
6. چند واقف بزرگ را نام ببريد.
7. يك حديث در مورد اهميت و فضيلت وقف بيان كنيد.
8. به نظر شما چند درصد از مردم با احكام وقف آشنايند؟
پرسشهاي كارشناسي
1. چه عواملي موجب ركود اوقاف شده است؟
2. راههاي گسترش فرهنگ وقف كدامند؟
3. براي گسترش اوقاف و افزايش گرايش مردم به وقف چه بايد كرد؟
4. آيا ميتوان موقوفه را فروخت؟
5. برخي آثار فردي وقف را نام ببريد.
6. وقف در اسلام چه جايگاهي دارد؟
7. با چه شرايطي ميتوان موقوفهها را فروخت يا تبديل كرد؟
8. براي واقفان چه مزايايي ميتوان در نظر گرفت؟
9. جهتدهي واقفان به سوي نيازهاي واقعي جامعه، چگونه ممكن است؟
10. اكنون جامعه، نيازمند چگونه موقوفههايي است؟
11. يك وقفنامه خوب چگونه تنظيم ميشود و چه مطالبي را دربر خواهد داشت؟
پيام مجري
1. پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله فرمود:
هرگاه مؤمني بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه؛ علمي كه از آن سود برده ميشود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.1
2. چه بسيار تشنگان راههاي كويري كه با كفي آب از حوضي، سقاخانهاي يا جوي آبي در دل كوير، سيراب ميشوند و با خشنودي به روان واقف آن درود ميفرستند كه آنها را با اين كار از مرگ رهايي داده است.
3. وقف، اين روش پسنديده نياكان و گذشتگان ما چه گرفتاريهايي را كه از ميان برده است. آنان از اين راه، دلهاي بسياري را شاد و دردهاي بسياري را درمان كرده و بيپناهان زيادي را سامان بخشيدهاند. چه گرسنگاني كه سير شده و چه سرمازدگاني كه در گرماي موقوفهها، آرامش يافتهاند.
4. وقف، اين صدقه جاريه، مانند چشمه جوشان، جاري است و پس از مرگ واقف نيز نميخشكد.
5. وقف، فرصتي ارزشمند، فرحبخش و زمينهساز فرداهاي بهتر، فراروي مؤمنان است تا آنان بشكفند. وقف، توان مالي و اقتصادي فقيران و توشه آخرت واقف را فزوني ميبخشد و خشنودي آفريدگار را در پي دارد.
6 . با وقف، غريقان و گرفتار در امواج روزگاران، نجات مييابند. واقفان، دريادلاني شناگر در اقيانوس توفيق پروردگارند كه فراتر از خود را نيز مينگرند.
7. وقف، توفيقي براي پرواز است؛ پرواز به سوي رضاي الهي و صعود به قلههاي معرفت، معنويت و جاودانگي؛ پرواز به آسمان مردانگي، سخاوتمندي و بالندگي.
8 . وقف، پنجرهاي براي دستيابي به باران بيكران رحمت الهي است؛ باراني كه هر قطرهاش، لكهاي از گناهان را پاك ميكند و آلودگيها را ميزدايد.
9. وقف، مدركي براي نزديك شدن به معشوق است؛ معشوقي كه عشق و عاشق آفريد و دوستي و محبت را گرمي بخشيد.
10. وقف، برگ برندهاي براي آموزگارانِ نيكوكاري است كه در مسابقه الهي شركت كردهاند؛ مسابقهاي كه ناظر، داور و پاداشدهندهاش، خداوند است: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ؛ پس در كارهاي نيك بر يكديگر پيشي گيريد». (بقره: 148)
11. وقف، نمايي زيبا دارد: زيبايي گلدستههاي مسجدها؛ زيبايي نام سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام بر سر در حسينيهها؛ زيبايي لبخند شفايافتگان بيمارستانهاي وقفي؛ زيبايي موفقيت دانشآموزان مدرسههاي وقفي؛ زيبايي نام واقفان مؤمن، خيرانديش و بيدار دل و... .
12. تونـيكـي مـيكن و در دجــله انــداز
كه ايزد در بيابانت دهد باز
جوانمرد و خوشخوي و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد، تو بر خلق پاش
نيامد كس اندر جهان كو بماند
مگر آن كز او نام نيكو بماند
سزد آن كه ماند، پس از وي به جاي
پل و خاني و خان و مهمانسراي
هر آن كو نماند از پسش يادگار
درخت وجودش نيامد به بار
وگر ماند و آثار خيرش نماند
نشايد پس مرگش «الحمد» خواند
كه را سيم و زر مانَد و گنج و مال
پس از وي به چندي، شود پايمال
وز آنكس كه خيري بماند روان
دمادم رسد رحمتش بر روان2
1. شرح لمعه، ج 1، كتاب الوقف، ص 398؛ وقف در فقه اسلامى، ص 41؛ بحارالانوار، ج 2، ص 22، ح 65 ؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 230.
2. سعدى.
زيرنويس
1. امام خميني رحمهالله:
موقوفات بايد به حال وقفيت باقي و عمل به وقف شود.1
2. امام خميني رحمهالله
اگر اموال وقفي در اختيار افراد متدين و با صلاحيت قرار ميگرفت، مردم ما به اين گرفتاريها مبتلا نميشدند.2
3. امام خميني رحمهالله
اين موقوفات بايد نگهداري بشوند و عوايد آنها در هر زماني كه ممكن شد، متناسب با نيت واقف صرف شود.3
4. آيت الله امامي كاشاني:
وقف بهترين صدقه و خدمت براي اسلام است.4
5. آيت الله جوادي آملي:
يكي از بارزترين مصداق تزكيه همانا تأديه صدقه ميباشد و كاملترين مصداق صدقه، وقف است.5
6. آيت الله جوادي آملي:
فضيلت صدقه كه وقف، مصداق بارز آن است، در اين است كه خداوند شخصا او را ميپذيرد و دريافت مينمايد.6
1. تابلوى داخلى سازمان اوقاف و امور خيريه استان قم.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 2، ص 77.
3. همان، ش 1 ، ص 57.
4. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 166.
5. «وقفنامه آيت اللّه جوادى آملى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14 ، ص 6.
6. همان.
حكايتهاي كوتاه
حكايت ميرزا نظام طبيب
ميرزا نظام حكيمباشي ساروي، از طبيبان نامدار اواخر سلطنت محمد شاه و اوايل دوره ناصرالدين شاه قاجار بود. او در آغاز جواني و پس از فراگيري علوم مقدماتي، براي تكميل دانش پزشكي به فرانسه رفت. نزديك به دو سال در آن كشور علم آموخت و پس از دريافت مدرك پزشكي به ايران بازگشت و در زادگاهش، ساري به درمان بيماران همت گماشت.
ميرزا نظام طبيب در استان مازندران، پزشكي شناخته شده بود، ولي عمده شهرتش را پس از درمان بيماري ناشناخته و طاقتفرساي يكي از شاهزادگان قاجاري به دست آورد.
پس از آنكه طبيبان تهران (دارالخلافه) بيماري آن شاهزاده را درمانناپذير دانستند و از مداواي وي بازماندند، بزرگان قاجار او را نزد ميرزا نظام آوردند. ميرزا بيماري او را تشخيص داد و در درمان وي كوشيد. شاهزاده قاجاري در كمتر از شش ماه، سلامتي از دست رفته خود را بازيافت.
آن شاهزاده براي قدرداني از ميرزا، بخشي از زمينهاي كشاورزي خود را ـ واقع در دهكده رئينكده بيشه سرلهارم قائم شهر ـ به وي پاداش داد. ميرزا نظام طبيب پس از چندي، بيش از نصف آن زمينها و نيز 31 از خانه مسكونياش را در محله نخلبندان ساري وقف مراسم سوگواري امام حسين عليهالسلام كرد.
آنچه جالب توجه است، معنويت، پاكي روح و ايمان سرشاري است كه در وقفنامه ميرزا نظام طبيب موج ميزند. او در وقفنامهاش، برخي انگيزههاي خويش را براي وقف، شنيدن نداي «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا» (آل عمران: 92) دانسته است تا مصداق «اِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» (الصافات: 24) باشد. وي مينويسد زينتهاي دنيوي چون نقشي بر آب و موجي بر سرابند، در حالي كه در قيامت، «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ.» (شعرا: 88) او با وقف، در پي آن بوده است تا جذب جاذبه «اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران: 104) شود و وقف او صدقه جاريهاي برايش باشد.1
1. احمد داداشى، مقاله «وقفنامه ميرزا نظام طبيب»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 31 و 32، صص 61 ـ 63.
حكايت باغ موقوفه فقيران اهل صُفه
امام باقر عليهالسلام از پدران بزرگوارش نقل ميكند: روزي رسول اكرم صلياللهعليهوآلهاز راهي ميگذشت. مردي را در حال درختكاري ديد. حضرت به او فرمود: «آيا ميخواهي تو را به كاشتن چيزي راهنمايي كنم كه اصل آن ثابت و ميوه آن طيب و پاكيزه باشد؟» مرد گفت: «بله، يا رسول الله، پدر و مادرم فداي تو باد.» حضرت فرمود: «هرگاه صبح و عصر بر تو گذشت، بگو: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر. اگر چنين كني، براي هر تسبيح، ده درخت از انواع ميوهها براي تو خواهد بود و اين درختها از باقيات صالحات است.» مرد گفت: «اي رسول خدا، تو را گواهي ميگيرم كه اين باغ من وقف فقيران مسلمانِ اهل صُفه باشد».
آنگاه اين آيه نازل شد:
فَأَمّا مَنْ أَعْطي وَ اتَّقي وَ صَدَّقَ بِالْحُسْني فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْري. (ليل: 5 ـ 7)
اما آنكه [حق خدا را] داد و پروا داشت و [پاداش] نيكوتر را تصديق كرد، به زودي راه آساني پيش پاي او خواهيم گذاشت.1
1. بحارالانوار، ج 6، ص 182؛ ره توشه راهيان نور، ويژه محرمالحرام، 1379 ه .ش1421 ه .ق، ص 291.
كتابنامه
* قرآن كريم.
* نهجالبلاغه.
1. ابوسعيد احمد بن سلمان، مقدمهاي بر فرهنگ وقف، تهران، چاپ صبا، نشر سازمان اوقاف، چاپ اول، بيتا.
2. الفروع من الكافي، تهران، چاپ حيدري، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1362.
3. امير شيباني، عبدالرضا، سيماي وقف در خراسان، مشهد، چاپ مهر توس، نشرسگال، چاپ اول، 1380 ه .ش.
4. امينيان مدرس، محمد، وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، تهران، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني، چاپ اول، 1381.
5. انصاري، مرتضي، كتاب المكاسب، قم، چاپ شريعت، نشر مجمع الفكرالاسلامي، چاپ دوم، 1380.
6. بخاري، محمد، صحيح البخاري، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
7. بكايي، محمد حسن، كتابشناسي وقف، قم، چاپ اسوه، نشر معاونت فرهنگيسازمان اوقاف و امور خيريه، چاپ اول، 1377.
8. بندرريگي، محمد، فرهنگ جديد عربي ـ فارسي، قم، چاپ فروردين، انتشارات اسلامي، چاپ يازدهم، 1374.
9. توضيح المسائل، قم، چاپ نهضت، نشر روح، 1374.
10. تهذيب الاحكام، تهران، چاپخانه خورشيد، نشردارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1364.
11. جبعي عاملي، زينالدين (شهيد ثاني رحمهالله)، الروضة البهيه في شرح اللمعة الدمشقيه، قم، چاپ و نشر اسماعيليان، چاپ سوم، 1375.
12. حائري، محمد حسن، وقف در فقه اسلامي، مشهد، مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1380.
13. حر عاملي، محمدحسن، وسائل الشيعه، تهران، چاپ و نشر اسلاميه،بيتا.
14. حكيمي، محمد، وقف و بهرهمندي همگاني، قم، چاپ سرور، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1380.
15. دهخدا، علي اكبر، لغتنامه دهخدا، تهران، چاپ دانشگاه تهران، سازمانلغتنامه دهخدا، 1345.
16. راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ اول، 1359.
17. روزنامه جمهوري اسلامي، چهارشنبه 19 مرداد 1384 / 4 رجب 1426. شماره 7553، سال بيست و هفتم.
18. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1379 ه .ش 1421 ه .ق ، قم، چاپخانه دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مركز انتشارات، چاپ اول، 1378.
19. رياحي ساماني، نادر، وقف و سير تحولات قانونگذاري در موقوفات، شيراز، چاپ توحيد، انتشارات نويد، چاپ اول، 1378.
20. سعدي شيرازي، مصلح الدين، گلستان سعدي، تهران، انتشارات رجبي، بيتا.
21. سليميفر، مصطفي، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي ـ اجتماعي آن، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1370.
22. شهابي، علي اكبر، تاريخچه وقف در اسلام، تهران، چاپ دانشگاه تهران، نشر ادارهكل اوقاف، چاپ اول، 1343.
23. شيخ صدوق، محمد، من لايحضره الفقيه، تهران، چاپ و نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1390 ه .ق.
24. شيخ طوسي، محمد، الاستبصار، تهران، چاپ و نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1390 ه .ق.
25. علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، چاپخانه حيدري و خورشيد، نشردارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1362.
26. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، قم، نشر بلاغت، مصوب 1358، (با آخرين اصلاحات 1368).
27. كليني رازي، محمد، اصول كافي، تهران، چاپ حيدري، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1362.
28. مجلات وقف، ميراث جاويدان، شمارههاي 1 تا 36، تهران، سازمان اوقاف و امور خيريه، 1372 تا 1379.
29. مصطفوي رجالي، مينودخت، وقف در ايران، بيجا، بينا، 1351.
30. موسوي خميني رحمهالله، سيد روح الله، تحرير الوسيله، ترجمه: علي اسلامي، قم، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي، چاپ سيزدهم، 1375.
31. نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، قم، چاپ مهر، مؤسسه آلالبيت عليهمالسلام لاحياء التراث، چاپ اول، 1407 ه .ق.
32. وصيت نامه، آيت الله العظمي سيد شهابالدين مرعشي نجفي.
33. وصيتنامه، آيت الله العظمي سيدمحمد رضا گلپايگاني.
جواد ملایی پور
چکیده
بنا بر آموزههاي قرآني و سيره اهل بيت عليهمالسلام، صدقات از جمله وقف. توشه آخرت را فزوني ميبخشد و خشنودي خداوند را در پي دارد. با وقف، مشكل مالي نيازمندان برطرف ميشود. پژوهش حاضر، گامي است در جهت آشنا ساختن مخاطبان با موضوع وقف. نويسنده در اين اثر، با بررسي پيشينه وقف در ميان اديان آسماني پيش از اسلام و فراز و نشيب وقف در دوره اسلامي، عوامل كمتوجهي به اين سنت ماندگار را كاويده و پس از آن، راهكارهايي براي احياي اين صدقه جاريه مطرح كرده است.
فهرست
ديباچه
پيشگفتار
فصل اول: كليات
1. اهميت موضوع
2. تعريف موضوع
الف) واژهشناسي وقف
ب) اصطلاحشناسي وقف
3. پيشينه پژوهش
4. پرسشهاي پژوهش
5. هدفهاي پژوهش
6. كاربرد پژوهش در رسانه
فصل دوم: پيشينه وقف در جهان
1. وقف در دوره باستان
2. وقف در اديان آسماني
الف) زرتشت
ب) يهود
ج) مسيحيت
د) اسلام
3. وقف در ايران
الف) از صدر اسلام تا صفويه
ب) دوره صفويه
ج) دوره افشاريه
د) از فروپاشي افشاريه تا مشروطيت
ه) از مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي
و) پس از پيروزي انقلاب اسلامي
يك ـ اصلاحات قانوني اوقاف
دو ـ تغيير در ساختار اداري سازمان اوقاف
سه ـ برخي وظايف سازمان اوقاف
چهار ـ فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي
4. وقف در ديگر كشورهاي جهان
فصل سوم: جايگاه وقف در اسلام
1. وقف از شعاير الهي
2. تأكيد خداوند به انفاق و كارهاي نيك
3. جاودانگي و صدقه جاريه
4. خدمت به خلق
فصل چهارم: آثار و دستاوردهاي وقف
1. آثار فردي
الف) خشنودي خدا
ب) تزكيه نفس و برخورداري از زندگي پاكيزه
ج) ذخيره پاداش اخروي و تداوم آن
د) بركت مادي
ه) عاقبت به خيري
و) تقويت روحيه خدمت به مردم
ز) برخورداري از دعاي خير ديگران
ح) برخورداري از نام نيك و جاويد
2. آثار اجتماعي
الف) افزايش گرايش جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي
ب) تقويت حكومت اسلامي
ج) پيشرفت فرهنگي
د) گسترش عدالت اجتماعي
ه) استقلال و شكوفايي اقتصادي
و) فقرزدايي
فصل پنجم: احكام وقف
1. حكم شرعي
2. انواع وقف و موارد مصرف موقوفهها
3. شرايط درستي وقف
4. نگهداري از موقوفه
فصل ششم: اسوههاي وقف
1. آشنايي با سيره معصومان عليهمالسلام در وقف
الف) حضرت محمد صلياللهعليهوآله
ب) امام علي عليهالسلام
يك ـ تعداد فراوان موقوفهها
دوـ وقفنامهها
ج) حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
د) ديگر امامان عليهمالسلام
2. آشنايي با برخي واقفان بزرگ ايران
الف) خواجه رشيدالدين فضل الله همداني
ب) حاج شفيع ابريشمي زنجاني
ج) حاج محمد تقي اتفاق تهراني
د) سردار فيروزكوهي
ه) سردار امام قلي خان و پدرش، الله وردي خان
و) حاج محمد نمازي
ز) حسين علي البرز
ح) گوهرشاد خانم
ط) عبدالله رضوي
3. آشنايي با سيره عالمان بزرگ دين درباره وقف
فصل هفتم: آسيبشناسي وقف
1. داشتن ذهنيت درست از وقف
الف) هدر رفتن داراييها:
ب) غصب شدن موقوفهها:
ج) فقر واقف:
2. غصب موقوفهها
3. حوادث طبيعي
4. كمرنگ شدن باورهاي ديني در جامعه
5. رسيدگي نكردن به وضع موقوفهها
6. ناقص بودن اسناد و مدارك
7. آگاهي نداشتن از شرايط و احكام وقف
8. از ميان رفتن اسناد موقوفهها در گذر زمان
9. سهلانگاري يا كمكاري متوليان
10. سوءاستفاده برخي دولتها از موقوفهها
11. اجراي قانونهاي مخالف با وقفنامهها
12. تناسب نداشتن جايگاه برخي موقوفهها با ساختار شهري
13. بيتوجهي برخي شهرداريها به جايگاه موقوفهها
14. رفتار نامناسب برخي مسئولان ادارهها و سازمان اوقاف با مردم
فصل هشتم: راهكارهاي گسترش فرهنگ وقف
1. تبليغات درست و پيوسته
2. افزايش بهرهوري موقوفهها
3. حمايت قانوني از اوقاف و واقفان
4. هدايت و جهتدهي واقفان
5. تقويت وقفهاي گروهي و مردمي
فصل نهم: همراه با برنامهسازان
برنامهريزي كلان رسانه
نقد و ارزيابي برنامهها
راهكارهاي پرداختن به موضوع
1. پيشنهادهاي برنامهاي
2. موضوعهاي برنامهسازي
3. ماجراهاي فرعي در دل داستان اصلي
4. گفتوگوها و رفتارهاي در حال ايفاي نقش
5. طراحي صحنه (موقعيت و فضاي داستان) و نمادها
6. تهيه نماآهنگ وقف
پرسشهاي مسابقهاي
پرسشهاي مردمي
پرسشهاي كارشناسي
پيام مجري
زيرنويس
حكايتهاي كوتاه
حكايت ميرزا نظام طبيب
حكايت باغ موقوفه فقيران اهل صُفه
كتابنامه
ديباچه
خداوند سبحان در آيههاي متعددي، مؤمنان را به پرداختن صدقه و انفاق مال تشويق و ترغيب ميكند تا از اين راه بتوانند سعادت آخرت خويش را فراهم كنند. صدقات در اسلام يا واجب. يا مستحب. يكي از مطلوبترين صدقات، وقف است كه در مقايسه با ديگر صدقات از ويژگي جاريهبودن و استمرار داشتن پاداش براي وقفكننده برخوردار است.
بنا بر آموزههاي قرآني و سيره اهل بيت عليهمالسلام، صدقات از جمله وقف. توشه آخرت را فزوني ميبخشد و خشنودي خداوند را در پي دارد. با وقف، مشكل مالي نيازمندان برطرف ميشود.
در گذشتههاي نه چندان دور، نيكوكاران بسياري به اين سنت نيك پايبند بوده و موقوفات قابل توجهي از خود به جاي گذاشتهاند. امروزه اين سنت نيكوي الهي فراموش شده است. اكنون كمتر كسي را ميتوان يافت كه بخواهد بخشي از اموال خود را براي برطرف كردن نياز افراد نيازمند اختصاص دهد تا از آثار معنوي وقف مانند: خشنودي خداوند، بركت در مال، عاقبت به خيري، برخورداري از دعاي خير ديگران و جاويد ماندن نام بهرهمند شود. اين در حالي است كه وقف، در تحقق عدالت اجتماعي و استقلال، شكوفايي اقتصادي و فقرزدايي از جامعه نقش بسزايي دارد.
كمتوجهي به اين حسنه الهي ميتواند ريشههاي گوناگوني داشته باشد. آسيبشناسي وقف برعهده متوليان امور فرهنگي جامعه است تا با شناخت اين عوامل و ارايه راهكارهاي اصلاحي بار ديگر اين فضيلت فراموش شده در جامعه احيا گردد.
پژوهش حاضر، گامي است در جهت آشنا ساختن مخاطبان با موضوع وقف. نويسنده در اين اثر، با بررسي پيشينه وقف در ميان اديان آسماني پيش از اسلام و فراز و نشيب وقف در دوره اسلامي، عوامل كمتوجهي به اين سنت ماندگار را كاويده و پس از آن، راهكارهايي براي احياي اين صدقه جاريه مطرح كرده است.
با سپاس از نويسنده محترم، جناب آقاي جواد ملاييپور، اميد است اين اثر مورد توجه متوليان اجتماعي و فرهنگي به ويژه اصحاب رسانه قرار گيرد تا با توليد برنامههاي مطلوب، بيش از پيش در استمرار بخشيدن به اين سنت الهي گام بردارند.
انّه وليّ التوفيق
اداره كل پژوهش
مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما
پيشگفتار
الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابًا وَ خَيْرٌ أَمَلاً. (كهف: 46)
مال و پسران، زيور زندگي دنيايند و نيكيهاي ماندگار از نظر پاداش نزد پرودگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
ميل به جاودانگي و نيكوكاري در سرشت بشر به صورت خدادادي نهفته است. آدمي همواره براي جاودانه زيستن و نيكوكار شدن كوشيده است. يكي از اموري كه تا حدودي پاسخگوي اين دو خواسته دروني انسان است، يادگاري ماندگار و صدقهاي جاويد به نام «وقف» است كه در گذشتههاي بسيار دور و در تمدنهاي كهن ريشه دارد.
اين آيين نيك و كهن با ظهور اسلام، رونقي ديگر يافت و با اثرپذيري از جهانبيني اسلامي و برخورداري از پشتوانه احكام شرعي به صورتي استوار و جهتدار در زمينههاي مختلف مذهبي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي به جريان خود ادامه داد. دين مبين اسلام كه آخرين و كاملترين دين الهي است، وقف را با عنوان «صدقه جاريه» تأييد و قانونمند كرد. امروزه در سراسر دنيا و در همه فرهنگها، سنت حسنه وقف را پديدهاي سودمند ميدانند و كم و بيش از موقوفات استفاده ميكنند. اين نوشتار، وقف را از زاويههاي مختلف بررسي كرده است.
فصل اول: كليات
1. اهميت موضوع
تقويت فرهنگ وقف، وظيفهاي اسلامي و ملي است. اگر اين فرهنگ زيبا گسترش يابد و واقفان به نيازهاي واقعي و ضروري جامعه جهتدهي شوند، بسياري از مشكلات و نيازهاي اجتماعي برطرف ميشود.
متأسفانه درپي آسيبهايي كه در گذشته بر پيكر موقوفات وارد شده، از رويكرد مردم به وقف كاسته شده است. ازاينرو، افزايش توجه دوباره مردم به وقف نيازمند پژوهش و تبليغ و نشر فرهنگ آن از طريق رسانههاي گروهي به ويژه صدا و سيماست.
2. تعريف موضوع
الف) واژهشناسي وقف
وقف در لغت به معناي ايستادن، به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن، توقف كردن و درنگ كردن آمده است.1 در اصطلاح، عبارت است از: «نگه داشتن و حبس كردن اصل و عين مِلكي مانند خانه، زمين و... و متوقف كردن آن از هر گونه خريد و فروش، هبه (هديه)، ارث و...، به جز در موارد استثنايي، به گونهاي كه خود آن ملك هميشه باقي بماند و منافع آن در راه خدا برابر با نظر واقف به مصرف عموم مردم يا عدهاي خاص برسد».
از آنجا كه وقف، مصداق صدقه و دربردارنده ويژگي دوام و جاودانگي است، در احاديث و كتابهاي فقهي، گاهي از آن با نام «صدقه جاريه» ياد شده است.2
1. علىاكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، تهران، سازمان لغتنامه دهخدا، 1345، ج 48، ص 234.
2. همان؛ شهيد ثانى، شرح اللمعة، قم، چاپ و نشر اسماعيليان، 1375، چ 3، ج 1، ص 398.
ب) اصطلاحشناسي وقف
يك ـ انتفاع: انتفاع در لغت به معناي سود بردن و منفعت يافتن آمده است.1 انتفاع در اصطلاح، حقي است كه به موجب آن ميتوان از مِلك ديگري استفاده كرد، ولي نميتوان آن را به شخص ديگر (غير از مالك؛ نفر سوم) انتقال داد. انتفاع، از نوع منفعت غيرمادي است، با اين تفاوت كه در مورد منفعت، تمليك (انتقال ملك) صورت ميگيرد، ولي در مورد انتفاع، تمليك صورت نميگيرد؛2 يعني صاحب حق انتفاع، تنها حق بهرهبرداري دارد، نه حق واگذاري به غير.
در موقوفاتي مانند مسجدها و مدرسهها، بهرهمندان از موقوفه، تنها مالك انتفاع موقوفه ميشوند، نه مالك منفعت آن.3 منظور از منفعت در وقف، سود و نفع مال يا مِلك است؛ چه مادي باشد، مانند شير گوسفند و چه غيرمادي باشد، مانند بهرهاي كه مستأجر از خانه ميبرد. در منفعت، واگذاري و انتقال ملكيت جايز است.
دو ـ رقبه: زمين و ملكي كه به كسي واگذار شود كه تا وقتي زنده است از آن بهرهمند شود. از زمان صفويه به بعد، «رقبه» در زبان فارسي به معناي چند ده واقع در يك بلوك يا ناحيه و به ويژه، دههايي كه همگي تشكيل يك واحد از املاك موقوفه را ميدهند، به كار رفته است. 4
رقبه در وقف، عبارت است از واحد ملكي غيرمنقولي كه هر موقوفه يا مكان مذهبي ممكن است يك يا چند مورد از آن را دارا باشد. مغازهها و مكانهاي تجاريِ مسجدها جُزو رقبههاست و اداره آنها به عهده سازمان اوقاف است. بنابراين، هر فرد و واحدي از املاك متعلق به موقوفه، «رقبه» نام دارد.
سه ـ متولي: كسي است كه واقف در وقفنامه يا ضمن تشكيل وقف، با ذكر نام يا ويژگيهاي معيني، او را براي اداره عين موقوفه در هر عصر و زماني موافق با نظر واقف تعيين ميكند.5
چهار ـ موقوف عليه: بهرهمند از موقوفه؛ كسي كه منافع موقوفه به او اختصاص يافته است و حق انتفاع از مال يا مِلك وقفي را دارد.6 موقوف عليه ممكن است شخص يا اشخاص حقيقي باشد، مانند: وقف باغي به نفع اهالي فلان روستا. همچنين ممكن است شخص يا اشخاص حقوقي باشد، مانند: وقف زميني براي فلان دانشگاه.
پنج ـ واقف: وقفكننده؛ كسي كه بخشي از اموال و املاكش را در راه خدا، با قصد نزديكي به خدا و براي رضاي الهي وقف ميكند تا ديگران، موافق با خواست او از آن موقوفه بهرهمند شوند.
1. محمد بندر ريگى، فرهنگ جديد عربى ـ فارسى، قم، انتشارات اسلامى، 1374، چ 11،ص 600.
2. عبدالرضا امير شيبانى، سيماى وقف در خراسان، مشهد، نشر سگال، 1380، چ 1، صص 148 و 149.
3. شيخ مرتضى انصارى، كتاب المكاسب، قم، نشر مجمع الفكر الاسلامى، 1380، چ 2، ج 4، ص 54.
4. سيماى وقف در خراسان، ص 190.
5. علىاكبر شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، تهران، چاپخانه دانشگاه تهران، 1343، چ 1، ص 3.
6. سيماى وقف در خراسان، ص 250.
3. پيشينه پژوهش
به طور كلي، در بيشتر كتابهايي كه درباره وقف نگاشته شده، تنها احكام فقهي وقف، برخي احاديث و شماري از وقفنامههاي معصومان عليهمالسلام آمده است. اين كتابها در كنار ديگر كتابهاي فقهي و حديثي، از همان قرنهاي نخستين اسلام تاكنون وجود داشته و مورد استفاده بودهاند.
در نيم قرن اخير، برخي پژوهشگران از زاويههاي ديگري به وقف نگريسته و افزون بر بيان احاديث و احكام فقهي مربوط به آن، با بررسي نقشها، فايدهها و پيآمدهاي عبادي، مذهبي، معنوي، رواني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي وقف، آثار ارزشمندي در اين زمينهها پديد آوردهاند. با اين حال، كمبود اينگونه پژوهشها، تلاشهاي ديگري ميطلبد تا كاربرد وقف آنگونه كه شايسته است، جلوهگر شود. برخي موضوعهاي مربوط به وقف كه به طور كامل بررسي نشدهاند، مانند آسيبشناسي اوقاف، احياي اوقاف و جهتدهي اوقاف نيز نيازمند پژوهشهاي مستقل ديگري است.
تاكنون نزديك به 282 عنوان كتاب، 222 عنوان مقاله، 31 پاياننامه و 117 وقفنامه در زمينه وقف شمارش شده است.1 بهطور خلاصه، در مورد كتابشناسي وقف، پژوهشهاي موجود از جهت موضوع، به ترتيب شكلگيري تاريخي و رفع نيازها به بخشهاي گوناگون تقسيم ميشوند:
الف) منابع حديثي: برخي كتابهاي جامع حديثي كه احاديث مربوط به وقف در آنها جمعآوري شده است؛ عبارتند از: استبصار و تهذيب الاحكام از شيخ طوسي رحمهالله، من لا يحضره الفقيه از شيخ صدوق رحمهالله و وسائل الشيعه از شيخ حر عاملي رحمهالله.
بايد دانست بسياري از احاديث مربوط به وقف و برخي وقفنامههاي ائمه اطهار عليهمالسلام نيز به طور متمركز در اين كتابها آمده است، هر چند برخي از اين احاديث به طور پراكنده در كتابهاي حديثي ديگر نيز هست.
ب) منابع فقهي: وقف همواره به عنوان يكي از بحثهاي فقهي، در كتابهاي فقهي علماي دين مورد توجه بوده است. برخي از اين كتابهاي فقهي عبارتند از: كتاب الشرايع از محقق حلي رحمهالله؛ جواهر الكلام نوشته شيخ محمد حسن نجفي رحمهالله؛ شرح لمعه از شهيد ثاني رحمهالله؛ كتاب المكاسب به قلم شيخ انصاري رحمهالله؛ تحرير الوسيله نوشته امام خميني رحمهاللهو رساله الوقف از محمد ابراهيم رشتي. وي در اين نوشته، تقريرهاي بحث استادش، شيخ مرتضي انصاري رحمهاللهرا نگاشته است. نسخه خطي اين كتاب، در كتابخانه عمومي آيت اللّه مرعشي نجفي رحمهاللهدر قم نگهداري ميشود.
ج) منابع تاريخي: تاريخنويسان در لابهلاي مطالب تاريخي به بيان موضوعهايي مانند: تشكيلات سازمان اوقاف، چگونگي رسيدگي به آن در هر دوره، آوردن متن وقفنامههاي تاريخي و ارزشمند و ثبت رخدادهايي در مورد موقوفات نيز پرداختهاند. البته منابع تاريخي در اين زمينه چند گونهاند: منابع تاريخنويسان ايراني، مانند: كتاب تاريخچه وقف در اسلام از علياكبر شهابي و نيز سفرنامههاي اروپايياني كه به ايران سفر كردهاند يا جهانگردان مسلماني كه سفرنامه نوشتهاند، مانند: سفرنامه ابن بطوطه.
د) منابع حقوقي: در زمينه وقف از ديدگاه حقوق و قوانين نيز كتابهايي نگاشته شده است.
ه) اسناد: مراكز اسناد و گنجينههاي نسخ خطي در سراسر كشور، اسناد بسياري را از جمله وقفنامهها و فرمانهاي مربوط به موقوفات نگهداري ميكنند كه براي بررسي تاريخي وقف، اهميت فراواني دارند.
و) منابع پراكنده: پژوهشهاي ديگري شامل كتابها، مقالهها، پاياننامهها و مجلههايي مانند: مجله «وقف، ميراث جاويدان» در اين زمينه وجود دارد.
برخي پاياننامهها در موضوع وقف به قرار زير است:
يك ـ «بيع وقف» (عربي)، سيد محمدعلي ايازي، پاياننامه تحصيلي (رساله معادل دكترا)، دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
دو ـ «وقف در فقه اسلام و حقوق مدني ايران»، محمدعلي نواب، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، 1350.
سه ـ «بيع وقف از نظر اسلام»، سهراب بهرامي سعادت، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، 1363.
بنابراين، موضوع وقف از نظر حديثي، فقهي، حقوقي و تاريخي بررسي شده است، ولي در ديگر جنبهها، پژوهشهاي جامع علمي صورت نگرفته است. ازاينرو، به پژوهشهاي بسياري در زمينه وقف با اين موضوعها نياز داريم: وقف و توسعه؛ وقف و نيازهاي روز؛ وقف و اقتصاد؛ وقف و گسترش ايرانگردي؛ وقف و آموزش و پرورش؛ وقف در كشورهاي صنعتي؛ وقف و هنر؛ وقف و فرهنگ؛ وقف و تأمين اجتماعي؛ آسيبشناسي اوقاف؛ احياي اوقاف؛ جهتدهي اوقاف، فايدههاي دنيوي و اخروي اوقاف و... .
1. محمد حسن بكايى، كتابشناسى وقف، قم، نشر معاونت فرهنگى سازمان اوقاف و امور خيريه، 1377، چ1، مقدمه.
4. پرسشهاي پژوهش
الف) آيا وقف در تاريخ و تمدن بشري ريشه داشته يا از آموزههاي اسلامي است؟
ب) وقف در آيين اسلام و سيره معصومان عليهمالسلام چه جايگاهي دارد؟
ج) رهاورد وقف براي واقف و جامعه چيست؟
د) چگونه ميتوان وقفنامهها را متناسب با نيازهاي هر زمان تنظيم كرد؟
هـ) چرا در قرنهاي اخير به سنت حسنه وقف بيمهري شده و اين موضوع كم اهميت جلوه كرده است؟
و) چه آفتها و آسيبهايي در طول تاريخ بر پيكر وقف وارد شده است؟
ز) براي گسترش فرهنگ وقف و در نتيجه، افزايش موقوفات و درآمدهاي آنها چه بايد كرد؟
ح) راههاي احياي فرهنگ وقف در جامعه كدامند؟
ط) بهرهبرداري بهينه از موقوفات چگونه ممكن است؟
5. هدفهاي پژوهش
الف) كاربرد در برنامههاي صدا و سيما (به ويژه در هفته وقف)؛
ب) تبليغ و نشر فرهنگ وقف در جامعه و يادآوري فايدههاي فراوان فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي وقف؛
ج) يادآوري ضرورت برداشتن موانع وقف و پيشگيري از آسيبهاي احتمالي آن و شناسايي آسيبهاي پيش رو و معرفي راهكارهاي اصلاحي به مردم و مسئولان؛
د) تشويق سرمايهداران به سنت حسنه وقف.
6. كاربرد پژوهش در رسانه
نشر معارف و احكام اسلامي از جمله وقف، وظيفه و رسالت مهم رسانه ملي؛ يعني صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به شمار ميآيد. اين رسانه براي ترويج وقف و پاسداشت آن نيازمند منابع علمي، در اين راستاست. با توجه به كمبود كتابهاي متناسب با كاربريهاي رسانه ملي و كوشش اين رسانه براي دستيابي به اين كتابها، پژوهشهاي مناسبي در اين راستا لازم است تا برنامهسازان محترم بتوانند در مناسبتهاي ويژه از آنها استفاده كنند. اميد است اين پژوهش در برنامههاي گوناگون صدا و سيما در هفته وقف (آخرين هفته ماهصفر) كاربرد داشته باشد. برنامههاي زير، با موضوع وقف پيشنهاد ميشود:
الف) برنامههاي آموزشي و بيان احكام. شايسته است در اين برنامهها، احكام وقف به گونهاي روشنگرانه بيان شوند تا مردم با احكام شرعي وقف بيشتر آشنا شوند؛
ب) فيلمهاي كوتاه ويژه هفته وقف؛
ج) بررسي كارشناسانه موضوع وقف با حضور كارشناسان و طرح پرسشها و پاسخها؛
د) ميزگردها و گفتوگوهاي ويژه خبري به مناسبت هفته وقف؛
هـ) فيلمها و سريالهايي كه در آنها به موضوع وقف پرداخته شود؛
و) ويژهبرنامههايي براي معرفي واقفان بزرگ و موقوفات مهم.
فصل دوم: پيشينه وقف در جهان
1. وقف در دوره باستان
وقف، تاريخي به درازاي زندگي بشر دارد. از زماني كه انسانهاي اوليه براي رويارويي با آسيبهاي طبيعي، مكانهاي ساده عمومي ساختند، ميتوان گفت بناي نوعي خيرات و صدقات و وقف به شكل ابتدايي نهاده شد. آنگاه كه فرد يا افرادي در مسير راهي، سايهبان سادهاي را بنا كردند تا خود و ديگران لحظهاي زير آن بياسايند يا پلي براي گذر عمومي يا محلي براي عبادت ساختند يا به جاري ساختن چشمهاي براي استفاده عمومي همت گماشتند، ساده گونهاي از وقف در زندگي اجتماعي انسان پديد آمد.1
وقف در ميان اقوام آريايي به ويژه ايرانيان، از دوران باستان رواج داشته است. آنان به پيروي از آموزههاي كيش خويش، به كارهاي نيك و آباداني بناها و دستگيري از درماندگان و بينوايان توجه داشتند و موقوفات و نذرهايي در امور خيريه همچون تأسيس مدرسهها و بيمارستانها، نگهداري معبدها، آتشكدهها و صومعهها براي اسقفها و كاهنان از خود بر جاي گذاشتهاند. البته چگونگي وقف در دورههاي پيش از اسلام و تعريف ويژگيها و احكام آن به خوبي معلوم نيست. آنچه روشن است اينكه كارهاي نيك گذشتگان، پيش از اسلام، وقف ناميده نميشد و تنها از برخي جنبهها به وقف اسلامي شباهت دارد.2
1. سيماى وقف در خراسان، ص 9.
2. تاريخچه وقف در اسلام، ص 2.
2. وقف در اديان آسماني
براساس داستانهاي تاريخي، در بيشتر اديان الهي، كارهاي نيكي شبيه وقف وجود داشته است. البته آن كارهاي نيكِ وقفگونه در اديان مختلف، احكام، قوانين و نامهاي گوناگوني داشته است، ولي با ظهور اسلام چنين كارهاي نيكي، وقف نام گرفت و از جامعيت، احكام و اعتبار ويژهاي برخوردار شد.1
1. محمد ابراهيم جناتى، مقاله «بررسى وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، تهران، سازمان اوقاف و امور خيريه، 1378، ش 27، ص 34.
الف) زرتشت
وقف در ميان زرتشتيان پيش از اسلام، از جمله در ايران باستان رواج داشته است. اكنون نيز زرتشتيان موقوفاتي دارند كه برخي از آنها يادگار زرتشتيان قديم است كه به پيروي از آيين خويش به كارهاي نيك و كمك به نيازمندان همت ميگماشتند. چنين كارهاي نيكي كه از برخي جنبهها، شبيه وقفاند، در آيين زرتشت وجود داشتهاند، ولي آنها را وقف نميناميدند.1
1. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 13 و 14 ؛ وقف در ايران، صص 17-22؛ تاريخچه وقف در اسلام، ص 2؛ شيخ صدوقره، من لايحضره الفقيه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1390ه . ق، چ 5، ج 4، ص 185، ح 29.
ب) يهود
يهوديان نيز به پيروي از آموزههاي ديني خود، همواره به وقف توجه كرده و موقوفاتي نيز داشتهاند.1
1. همان، ص 153.
ج) مسيحيت
آن هنگام كه مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد، برنامهها و كارهاي نيكي شبيه به وقف نيز در اين آيين وجود داشت. در انجيل مقدس و رساله حواريون حضرت عيسي مسيح عليهالسلام، همچون رساله پولس، مطالبي درباره كارهاي نيكِ شبيه وقف وجود دارد.1 ارمنيان پيوسته بر اساس دستورهاي آيين خود، فعاليتهاي خيرخواهانه به ويژه سنت وقف را در نظر داشتهاند.2
1. اسدالله لطف عطا، مقاله «نگاهى تازه به وقف در عرصه تحولات جديد»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 135.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 19 و 20، ص 148.
د) اسلام
دين مبين اسلام، جايگاه شايستهاي براي وقف در نظر گرفت و ارزش ويژهاي بدان بخشيد. اين توجه اسلام به وقف، به گسترش فرهنگ وقف، گرايش مسلمانان به آن و افزايش روزافزون شمار موقوفات انجاميد.1
يك ـ معصومان عليهمالسلام
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله، حضرت فاطمه زهرا و امامان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان از وقف حمايت كرد. و با بيان اهميت وقف، اعتبار ويژهاي به آن بخشيدهاند. آنان به تناسب توانايي مالي، تشخيص مصحلت، شرايط و موقعيتهايي كه داشتهاند، موقوفاتي را از خود به يادگار گذاردهاند؛ موقوفاتي كه از نظر گستردگي و كيفيت در ميان موقوفات آن زمان بيمانند بوده است. باغهاي هفت گانه، قلعههاي متعدد، زمينهاي پهناور، نخلستان قبا و... از موقوفات پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهاست. همچنين مسجدها و صحراهاي متعدد، زمينهاي وسيع، دهها، باغها، كشتزارها، خانهها، چاهها و چشمههاي بسيار از موقوفات اميرالمؤمنين علي عليهالسلامبه شمار ميروند. امام علي عليهالسلام بيشتر آن چاهها را با دستان مبارك خود حفر و سپس وقف ميكرد.2
به گواهي تاريخ، نخستين واقف، در صدر اسلام، پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهبوده است.3 همچنين گستردگي و شمار موقوفات اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام بيشتر از موقوفات ديگران بوده است.4
دو ـ اصحاب
بسياري از اصحاب پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و سپس تابعان، به پيروي از پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله و براي رضاي الهي هر كدام به فراخور توانايي مالي خويش، بخشي از اموالشان را در راه خدا وقف كردند. بدين ترتيب، وقف در ميان مسلمانان به فرهنگ تبديل شد و گسترش يافت. از جابربن عبداللّه نقل شده است: «از اصحاب پيامبر كسي نبود كه توانايي مالي داشته باشد و چيزي را وقف نكند».5
سه ـ دوران بنياميه
در دوران بنياميه، شمار موقوفات در مصر و شام و ديگر كشورهاي اسلامي افزايش يافت و نخستين ديوان اوقاف به دستور قاضي مصر، توبة بن نمرخضرمي در مصر تأسيس شد.6
چهار ـ دوران عباسيان
در زمان عباسيان، موقوفات زيادي پديد آمد و وقف بيش از پيش گسترش يافت كه از آن ميان، اوقاف بغداد، دمشق، مصر و ايران اهميت بيشتري داشت. در دوران عباسيان، اداره موقوفات در اختيار كسي بود كه «صدر الوقوف» ناميده ميشد.7
پنج ـ زمان عثمانيان
در دوران حكومت عثمانيان، قلمرو وقف گسترش يافت و ساختار گستردهاي براي آن به وجود آمد و قوانين و مقررات بسياري درباره وقف به تصويب رسيد.8
پس از عثمانيان تا دهههاي اخير، نمودار امنيت، پيشرفت و گسترش وقف، تنها در زمان صفويان بيشتر شد، ولي در دورههاي ديگر رشد چنداني نداشت. البته در دهههاي اخير، مجامع قانوني و مسئولان سرزمينهاي اسلامي به وقف توجه بيشتري كردهاند.9
1. محمدتقى سالك، مقاله «سخنى درباره وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1372، ش 2، ص 41؛ سيماى وقف در خراسان، ص 11؛ تاريخچه وقف در اسلام، ص 5.
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 26.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 70-90.
4. وقف و سير تحولات قانون گذارى، ص 25 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 70.
5. نادر رياحى سامانى، وقف و سير و تحولات قانونگذارى در موقوفات، شيراز، انتشارات نويد، 1378، چ 1، صص 24 و 25؛ وقف در فقه اسلامى، ص 66.
6. همان، ص 66؛ ابوسعيد احمد بن سلمان، مقدمهاى بر فرهنگ وقف، تهران، نشر سازمان اوقاف، بىتا، ص 16 ؛ وقف در فقه اسلامى، صص 65 و 66.
7. نك: محمد بن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، تهران، نشر المكتبة الاسلاميه، بىتا، ج 13، صص 292 ـ 320؛ مصطفى سليمىفر، نگاهى به وقف و آثار اقتصادى - اجتماعى آن، مشهد، آستان قدس رضوى، 1370، چ 1، صص 58 ـ 64.
8. محمدحسن حائرىيزدى، وقف در فقه اسلامى، مشهد، آستان قدس رضوى، 1380، چ 1، ص 422؛ محمد كلينى رازى، فروع من الكافى، تهران، نشر دار الكتب الاسلاميه، 1362، چ 2، ج 7، ح 1، ص 47.
9. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 59.
3. وقف در ايران
الف) از صدر اسلام تا صفويه
وقف در ايران، از صدر اسلام تا زمان صفويان و در دورههاي مختلف به تدريج گسترش يافته است. در قرن اول اسلامي، اعراب اشعري در شهر مقدس قم، املاكي را براي امامان معصوم و امامزادگان عليهمالسلام وقف كردند. از آن تاريخ تا دوران صفاريان (245 ـ 290 ه . ق) از اوضاع وقف خبري در دست نيست. در دوره سامانيان در نيمه دوم قرن چهارم، نوعي ساختار اداري به نام «ديوان اوقاف» به وجود آمد كه به كار مسجدها و موقوفات رسيدگي ميكرد. پيشتر، اداره اوقاف بر عهده علما و قضات بود.
در دوره سلجوقيان، به ويژه در زمان سلطنت آلب ارسلان و ملكشاه كه خواجه نظام الملك، وزارت آنها را بر عهده داشت، موقوفات زيادي از جمله مدرسههاي «نظاميه» پديد آمد و تقريبا وقف پيشرفت چشمگيري يافت. در اين دوره، حكومت مركزي بر موقوفات نظارت داشت.1
با حمله مغولان به ايران در قرن هفتم، وضع اوقاف آشفته و موقوفات زيادي غارت شد. اين آشفتگي تا هنگام مسلمان شدن غازانخان و برخي از ايلخانان ادامه يافت تا اينكه وي به ايجاد موقوفات فراوان و گسترده همت گماشت. از موقوفات مهم و وقفنامههاي قرن هفتم، موقوفه و وقفنامه وزير اعظم، رشيد الدين فضلالله همداني است. او موقوفه بزرگي به نام ربع رشيدي در كنار شهر تبريز از خويش به يادگار نهاد كه شهرستاني با امكانات فرهنگي، آموزشي، درماني و تفريحي بود.2
1. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 26 ـ 31؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 60 ـ 65؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 73 ـ 77.
2. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 66 و 67 .
ب) دوره صفويه
عصر صفويه (قرنهاي دهم، يازدهم و دوازدهم) به ويژه زمان حكومت شاه عباس اول صفوي، دوران طلايي وقف در ايران، به ويژه در اصفهان، پايتخت صفويان بوده است.
در آن دوره، وقف گسترش چشمگيري يافت، بهگونهاي كه در دوران آخرين شاه صفوي، سلطان حسين كه روستاي مهيار را به مدرسه چهار باغ اصفهان وقف كرد، در اطراف شهر بزرگ اصفهان، ديگر ملكي براي وقف نبود. از اين رو، آنان كه قصد وقف داشتند، ناگزير به شهرهاي ديگري مانند يزد و كاشان روي ميآوردند. شاهان صفوي خود در رأس كساني بودند كه اموال خويش را براي مكانهاي مقدس از جمله حرم مطهر امام رضا عليهالسلام در مشهد و حرم حضرت معصومه عليهاالسلامدر قم وقف كردهاند. در زمان حكومت شاه عباس اول صفوي، بيش از هر دوره ديگر، شمار موقوفات در ايران افزايش يافت. او در سال 1015 يا 1016 ه . ق، همه املاك خود را براي چهارده معصوم عليهمالسلام وقف كرد.
در آن دوره، افزون بر خاندان صفوي، صاحبان املاك خصوصي نيز به پيروي از بزرگان به وقف املاك خود تشويق شدند و در اين زمينه، با يكديگر به رقابت پرداختند. علت گسترش موقوفات در عصر صفويان، زمينهاي بود كه دين اسلام و مذهب شيعه فراهم كرده بود و نظارت حكومت بر موقوفات نيز مانع از غصب آنها ميشد. در اين عصر، ساختار اداري گستردهاي براي اداره موقوفات ايجاد شد و در زمينههاي مصرفي موقوفات و ساختمانهاي وقفي نيز تحول پديد آمد.1
برخي ساختمانهاي وقفي دوره صفويه كه به دست و هنر معماران لايق با محكمترين مصالح ساخته شدهاند، هنوز در گوشه و كنار ايران به چشم ميخورند. اين موقوفات، در ساليان دراز بدون بازسازي، در برابر گزند حوادث روزگار و در باد و باران، همچنان آباد و بادوام برجاي ماندهاند و از تمدن كهن، خيرخواهي و بشردوستي بنيانگذارانشان حكايت ميكنند. همچنين موقوفاتي كه زمينههاي مصرف درآمد آنها، برپايي مجالس سوگواري و روضهخواني خاندان رسول خدا صلياللهعليهوآله و اطعام در ماههاي پرفضيلت است، در اين دوره گسترش يافت كه تاكنون ادامه داشته و دارد.2
1. تاريخچه وقف در اسلام، صص 6 و 7 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 80 ـ 83؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 73ـ 75.
2. تاريخچه وقف در اسلام، ص 7.
ج) دوره افشاريه
پس از صفويان، اصفهان به دست افغانان غارت شد و دفترهاي اوقاف در آتش سوخت. نادرشاه افشار پس از شكست دادن افغانان و رسيدن به سلطنت در سال 1148 ه . ق، دستور داد موقوفات را ضبط و تصرف كنند و آنها را به مصرف سپاهيان درآورند. پس از صدور اين فرمان نامشروع و بيتوجهي نادرشاه به اوقاف، بسياري از موقوفات غصب شد و وقفنامههاي آنها ناپديد گشت.
با كشته شدن نادرشاه، جانشين او، عليقلي عادلشاه، فرمان وي را در مورد موقوفات لغو كرد و برخي موقوفات غصب شده را به حالت وقفي برگرداند.1
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 76 و 77؛ وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 33.
د) از فروپاشي افشاريه تا مشروطيت
در دوره زنديه، كريمخان زند نيز قصد داشت مانند صفويان به موقوفات توجه كند، ولي موفق نشد. در اين دوره، با حمايت كريمخان از وقف، موقوفاتي پديد آمد كه مسجد و بازار وكيل در شيراز از جمله آنهاست.
در دوره قاجاريه (1210 ـ 1343 ه . ق)، وضع اوقاف همچنان آشفته بود و اموال وقفي، كم و بيش حيف و ميل ميشد، ولي ارزش و اهميت وقف نزد مردم محفوظ بود. ازاينرو، مسجد شاه، مدرسه سپهسالار، مدرسه شيخ عبدالحسين كه از موقوفات اميركبير است و مواردي ديگر، از جمله يادگارهاي وقفي آن دوران به شمار ميآيند.1
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 77 و 78؛ وقف در ايران، ص 54.
ه) از مشروطيت تا پيروزي انقلاب اسلامي
در اين دوره، با وجود توجه قانونگذاران به وقف، در عمل، بسياري از موقوفات، تصرف و برخي نيز بيمصرف شدند.1
چهار سال پس از برقراري مشروطيت در ايران، يعني در سال 1289 خورشيدي برابر با 1328 ه . ق، «قانون وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» تصويب شد و مسئولان ادارههاي معارف در شهرستانها به انجام دادن امور اوقاف نيز موظف شدند. البته با گذشت زمان، وزارت فرهنگ و معارف از اوقاف جدا شد.
در اين دوران، قانونهاي گوناگوني درباره چگونگي اداره موقوفات به تصويب رسيد كه «قانون اوقاف» مصوب 1354 از جامعيت بيشتري برخوردار بود و نظارت و اختيارات سازمان اوقاف را گستردهتر كرد. با تصويب و اجراي قانونِ «تبديل به احسن»، راه هرج و مرج در اوقاف پديد آمد و زمينهاي وقفي در معرض بورس بازي قرار گرفت.2
آيت اللّه العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني رحمهالله در پاسخ به استفتاي جمعي از مؤمنان، قانون «تبديل به احسن» مصوب مجلسهاي سنا و شوراي زمان طاغوت را محكوم كرد و آن را قانوني خلاف شرع دانست. ايشان در اين فتوا نوشت اجراي اين قانون، مستلزم نابودي همه موقوفات مذكور است. پس خريد و فروش اين موقوفات و كمك به آن، بر همه مؤمنان و مسلمانان حرام است.3
1. وقف در فقه اسلامى، صص 440و 441.
2. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 80 ـ 85؛ وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 34 ـ 37.
3. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 3، ص 6 .
و) پس از پيروزي انقلاب اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي، مجامع قانونگذاري ايران، گامهاي مثبتي براي نگهداري و افزايش موقوفات و اجراي مفاد وقفنامهها برداشتند. اين امر، رويكرد دوباره مردم به وقف، جلب اعتماد واقفان و افزايش موقوفات را در پي داشت.
يك ـ اصلاحات قانوني اوقاف
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، قانونهايي براي بهبود وضع اوقاف به تصويب رسيد و به دليل اهميت وقف در اسلام، توجه ويژهاي بدان شد؛ به گونهاي كه در قانون مدني، مبحث جداگانهاي مشتمل بر 36 ماده به آن اختصاص يافت.1
برخي موارد اصلاحي در قوانين وقف كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تصويب رسيد، به قرار زير است:
اول ـ به دليل اهميت مالكيت زمين، در قوانين مربوط به زمينهاي شهري، جايگاه موقوفات نيز به گونهاي محفوظ مانده است.
دوم ـ در ارديبهشت 1358، مقرراتي در زمينه تجديد قرارداد و اجاره املاك اوقاف به تصويب شوراي انقلاب رسيد و همه قراردادهاي پيشين باطل اعلام شد و براي تجديد قرارداد، اصول و ضوابط ويژهاي پيشبيني گرديد.
سوم ـ در مقررات مربوط به زمينهاي بزرگ كشاورزي نيز جايگاه موقوفات تا حدي محفوظ ماند.
چهارم ـ بخشي از بنيادها و مؤسسههاي خيريه، به سازمان اوقاف واگذار شد.
پنجم ـ ماده واحده قانون ابطال اسناد آب و زمينهاي وقفي به تصويب رسيد و قراردادهاي موقوفات فروخته شده باطل اعلام شد.2
1. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، صص 86 ـ 87 .
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، صص 37 و 38.
دو ـ تغيير در ساختار اداري سازمان اوقاف
با پيروزي انقلاب اسلامي، سازمان اوقاف نيز همانند ديگر تشكيلات دولتي از نظر ساختاري (ماهوي) دگرگون شد و شوراي انقلاب، افزون بر وظايف اصلي، وظايف جديدي نيز بدان واگذار كرد. مهمتر اينكه در اين دوره، برقراري و اِعمال ولايت ديني بر امور اوقاف، به دليل لزوم اذن ولي فقيه يا حاكم شرع در مواردي از اوقاف، مشكل ديرينه نافذ نبودن احكام شرعي را كه در عملكرد حكومتهاي گذشته وجود داشت، از ميان برد. نمونه اين اوقاف، اداره موقوفات بدون متولي يا داراي متولي گمنام و ناشناس بود.1
از نظر وابستگي سازماني در ساختار اداري كشور، سازمان اوقاف، به «وزارتِ اطلاعات و تبليغات» (وزارت اطلاعات و جهانگردي) وابسته بود، ولي با تغيير نام اين وزارتخانه به «وزارت ارشاد ملي» در تاريخ 7/3/1358، سازمان اوقاف به اين وزارتخانه پيوست.
«سازمان حج و زيارت» كه بر اساس مصوبه 24/9/1358 شوراي انقلاب، زير نظر وزارت ارشاد ملي شكل يافته بود، با سازمان اوقاف ادغام شد و با عنوان «سازمان حج و اوقاف و امور خيريه» زير نظر وزارت ارشاد اسلامي به وظايف خود ادامه داد.
سرانجام، بر اساس مصوبه «شوراي عالي اداري كشور» در سال 1370، امور حج از سازمان اوقاف جدا شد و ساختار اداري اوقاف، «سازمان اوقاف و امور خيريه» ناميده شد.2
1. همان.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 29، ص 150.
سه ـ برخي وظايف سازمان اوقاف
با تصويب قانون «ساختار و اختيارات سازمان اوقاف» در مجلس شوراي اسلامي در دي ماه 1363، وظايفي به عهده سازمان اوقاف نهاده شد كه برخي از آنها عبارتند از:
اول ـ اداره امور موقوفات عمومي كه يا متولي ندارند يا متولي آنها ناشناخته است. همچنين اداره موقوفات خاص در صورتي كه مصلحت وقف و مصلحت بهرهمندان از موقوفه يا اختلاف و درگيري آنها، نيازمند دخالت ولي فقيه باشد؛
دوم ـ اداره امور اماكن مذهبي اسلامي كه برنامه كاملي براي اداره آنها وجود ندارد؛ جز مسجدها و مدرسههاي ديني و تكيهها؛
سوم ـ اداره امور مؤسسهها و انجمنهاي خيريهاي كه دولت يا ديگر مراجع داراي صلاحيت به سازمان واگذار كردهاند يا ميكنند؛
چهارم ـ اداره مؤسسهها و انجمنهاي خيريهاي كه به تشخيص دادستان محل، بدون مدير باشد؛
پنجم ـ كمك مالي به تبليغ و نشر معارف اسلامي از محل درآمد موقوفههاي ويژه.
همچنين بر اساس اين قانون، نظارت بر عملكرد وكيلاني كه از سوي متولي براي اداره امور مربوط به موقوفه انتخاب ميشوند؛ نظارت بر مصرف نذرهاي نقدي و درآمدهاي حاصل از فروش اموال منقول، افزون بر احتياج اماكن مذهبي؛ نظارت بر مصرف درآمد موقوفههايي كه مورد مصرفشان معلوم نيست؛ تطبيق هزينهها با مفاد وقفنامه و تشخيص متولي يا ناظر و بهرهمندان از موقوفه، از ديگر اختيارات سازمان اوقاف است.1
1. همان، صص 95 و 96.
چهار ـ فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي
در همايش دستاوردهاي جمهوري اسلامي ايران در زمينه وقف در مهر 1378 ، برخي فعاليتهاي سازمان اوقاف پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به شرح زير اعلام شد:
اول ـ تأسيس و راهاندازي «چاپخانه بزرگ قرآن كريم» زير نظر شركت چاپ و انتشارات سازمان اوقاف و امور خيريه كه به انتشار قرآن كريم و كتابهاي اسلامي ميپردازد.
دوم ـ تأسيس «دانشكده علوم قرآني» (سال 1368).
سوم ـ برگزاري مسابقههاي قرآني در زمينههاي قرائت، حفظ، تفسير و ترجمه در دورههاي مختلف سني و در سطوح شهري، استاني، سراسري و بينالمللي.
چهارم ـ تأسيس «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاي خارجي» براي پاسخگويي به خواست ميليونها انسان مشتاق آموزههاي اين كتاب آسماني در سراسر جهان.
پنجم ـ ايجاد «واحد اعزام مُبلّغ» (سال 1368).
ششم ـ راه اندازي «مؤسسه كشاورزي و دامداري سوران» در مشهد مقدس (سال 1366).
هفتم ـ «تأسيس شركت كاشي سازي گوهرشاد» (سال 1365).
هشتم ـ تأسيس «دفتر خدمات خيريه بهداشتي ـ درماني» (سال 1366).
نهم ـ برنامهريزي و اجراي عمليات گسترده به منظور شناسايي موقوفات سراسر كشور.
4. وقف در ديگر كشورهاي جهان
افزون بر ايران، در بسياري از كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، به گونهاي وقف يا امور خيريهاي شبيه وقف وجود داشته است. اين امور خيريه شبيه وقف، در سراسر جهان، ريشه در آموزههاي ديني داشتهاند و دارند.1 ازاينرو، وقف در كشورهاي اسلامي آسيا به ويژه در خاورميانه، بيش از ديگر قارهها نمود دارد.
واقفان بسياري از موقوفات در كشورهاي قاره آسيا، مانند: عراق و هند، ايرانيان بودهاند. براي نمونه، برخي از موقوفات ايرانيان در عراق به قرار زير است:
الف) نجف اشرف: پنج مسجد از جمله: مسجد شيخ طوسي رحمهاللهو مسجد شيخ انصاري رحمهالله؛ دو حسينيه از جمله: حسينيه شوشتريها؛ 25 مدرسه از جمله: مدرسههاي دارالعلم، بهبهاني، شيرازي، بروجردي، آخوند خراساني و بادكوبي؛2 سيزده كتابخانه از جمله: كتابخانه اميرالمؤمنين عليهالسلام، بروجردي و صدراعظم و نيز موقوفات ديگر مانند: خانهها، كاروانسراها، قناتها، جويها و... .3
ب) كربلا: هشت مسجد از جمله مسجد بهبهاني، تهراني و حسنخان؛ هفت حسينيه از جمله حسينيههاي: قميها، تهرانيها، آذربايجانيها و اصفهانيها؛ دوازده مدرسه از جمله مدرسههاي: امام صادق عليهالسلام، آيتاللّه بروجردي، زينبيه، بادكوبه و مجاهد؛ هشت كتابخانه از جمله كتابخانههاي عمومي: سيدالشهدا عليهالسلام، حضرت زينب عليهاالسلام و حائري و موقوفات ديگر مانند باغها، خانهها، كاروانسراها، آبراهها و... .4
ج) بغداد: پنج مسجد از جمله مسجدهاي: جامع بغداد و مسجد معروف كرخي؛ ده مدرسه از جمله مدرسههاي: نظاميه، سهروردي و اصولالدين؛ سه كتابخانه عمومي از جمله كتابخانههاي: دارالعلم شاهپور و نظاميه و موقوفات ديگر مانند: بيمارستان عضدي، آسيابها و... .
د) كاظمين: مسجد صفوي، مدرسه اخوت ايرانيان، حسينيههاي اصفهانيها و مؤمن علي يزدي و موقوفات ديگر مانند: بازار استرآبادي و منزلگاه زائران و... .5
1. نك: نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 115 ـ 121؛ محمدتقى سالك، مقاله «سخنى درباره وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1372، ش 2، ص 41.
2. محمدرضا انصارى قمى، مقاله «موقوفات ايرانيان در عراق»، مجله وقف، ميراث جاويدان، 1373، ش5، صص 74 ـ 82.
3. همان، ش 6، صص 76 ـ 83 .
4. همان، ش 7، صص 81 ـ 88.
5. همان.
فصل سوم: جايگاه وقف در اسلام
به طور كلي وقف در اسلام و جامعه اسلامي از جنبههاي گوناگون فرهنگي، جغرافيايي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، تاريخي، هنري و مذهبي اهميت بسياري دارد. وقف در جامعه اسلامي به دلايل زير، مهم تلقي ميشود:
1. وقف از شعاير الهي
موقوفات اسلامي مانند: مسجدها، حسينيهها، حوزههاي علميه و مدرسههاي ديني با نماي زيبايشان، مظهر پاسداشت شعاير الهياند؛ شعايري كه ما در قرآن كريم و سنت نبوي به بزرگداشت آنها سفارش و تشويق شدهايم: «هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد، در حقيقت، اين امر از پاكي دلهاست». (حج: 32)
همچنين موقوفات عمومي به تقويت مظاهر اسلامي مانند: مسجدها، مدرسهها و عالمان ديني ميانجامد و زمينههاي رونق يافتن مراسم ديني مانند: عزاداريها و سوگواريها در ايام شهادت امامان معصوم عليهمالسلام را هموار ميكند. همچنين موقوفات نوعي برجستگي ديني و مذهبي به شهرها ميبخشند.
2. تأكيد خداوند به انفاق و كارهاي نيك
خداوند متعال، خطاب به مؤمنان فرموده است:
اي كساني كه ايمان آوردهايد، از آنچه به شما روزي دادهايم، انفاق كنيد، پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن نه داد و ستدي است و نه دوستي و نه شفاعتي.... (بقره: 254)
در آيههاي ديگري از قرآن كريم نيز مؤمنان به انفاق و نيكوكاري فراخوانده شدهاند. براي مثال، قرآن ميفرمايد: «شما همان [مردمي] هستيد كه براي انفاق در راه خدا فراخوانده شدهايد...». (محمد: 38) در جاي ديگر ميفرمايد:
و از آنچه روزي شما گردانيدهايم، انفاق كنيد، پيش از آنكه يكي از شما را مرگ فرارسد و بگويد: «پروردگارا، چرا تا مدتي بيشتر [اجل ]مرا به تأخير نينداختي تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم». (منافقون: 10)
اين دستور و تشويق خداوند به انفاق در راه خدا به صورتهاي گوناگون در بسياري از آيات قرآن كريم تكرار شده است.1 اين تأكيد و تكرار، نشانه اهميت انفاق، كارهاي خير و صدقه است و چون وقف يكي از مصداقهاي صدقه، بلكه صدقه جاريه است، از اين اهميت برخوردار گشته است.
1. نك: ابراهيم 31؛ مائده: 48؛ حديد: 7؛ آل عمران: 92؛ بقرة: 195 و 276 و... .
3. جاودانگي و صدقه جاريه
پيامبرگرامي اسلام صلياللهعليهوآله فرموده است:
هر گاه مؤمن بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه (وقف) يا علمي كه از آن سود برده ميشود يا فرزند صالحي كه برايش دعا ميكند.1
همچنين امام صادق عليهالسلام ميفرمايد:
مرد پس از مرگش اجر و پاداشي پشت سر ندارد، مگر با سه خصلت: صدقهاي كه در زمان زندگياش به راه انداخته است كه پس از مرگش جاري باشد؛ روش هدايتي كه وي آن را رسم كرده باشد و پس از مرگش بدان عمل شود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.2
صدقه بودن وقف، وقتي نمود بيشتري مييابد كه بهرهمندان از موقوفه، فقيران، تهيدستان و بيچارگان باشند يا موارد مصرف درآمدهاي موقوفات در كارهاي عام المنفعه باشد. جاودانگي وقف نيز با جاري بودن آن جلوهگر ميشود.
بنابراين، وقف، صدقهاي جاري و جاويد است. كسي كه در دنيا مقداري از دارايي يا املاك خويش را با شرايط شرعي وقف ميكند، گويا يك حساب جاري براي خود باز كرده است؛ بهگونهاي كه پس از آن، صاحب حساب چه زنده باشد و چه مرده، پيدرپي بر پاداشها و ثوابهايش افزوده ميشود.
1. محمدباقر مجلسى رحمهالله، بحارالانوار، تهران، نشر دارالكتب الاسلامية، 1362، چ 4، ج 2، ص 22؛ ميرزا حسن نورى طبرسى رحمهالله، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسه آلالبيت عليهالسلام لاحياء التراث، 1407 ه . ق، چ 1، ج 12، ص 230.
2. فروع كافى، ج 7، ص 56 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 292.
4. خدمت به خلق
خدمت به خلق امري مقدس است كه همواره در آموزههاي همه اديان بدان سفارش شده است و بيگمان، خشنودي خداوند تبارك و تعالي در آن نهفته است. هدف همه واقفان در تاريخ، در هر شكلي، نوعي خدمت به خلق بوده است. هر موقوفهاي، نمادي از خدمت است و زيبايي خدمت به بندگان خدا را به تصوير ميكشد.
درباره اهميت و ارزش خدمت به خلق در اسلام، روايتهاي بسياري وجود دارد كه در اينجا تنها به دو نمونه اشاره ميكنيم:
پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
مردم، عيال خداوند هستند. پس كسي از آنان در نزد خدا دوست داشتنيتر است كه به عيال خدا سود برساند و اهل خانهاي را شاد گرداند.1
همچنين فرموده است: «كسي كه به امور مسلمانان همت نگمارد، مسلمان نيست».2
وقف يكي از مظاهر عالي خدمت و بشردوستي و از منابع تعليم و تربيت عمومي در كشورهاي اسلامي است. از اين راه ميتوان بسياري از درد و رنجهاي بشري را التيام بخشيد ودر پيشرفت و تعليم و تربيت اثرگذار بود.
1. وسائل الشيعه، ج 16، ص 341 ؛ كلينى، اصول كافى، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1362، چ 2، ج 2، ص 164.
2. اصول كافى، ج 2، ص 164.
فصل چهارم: آثار و دستاوردهاي وقف
وقف از جنبههاي گوناگوني براي واقف و افراد جامعه فايدههاي فراواني درپي دارد. بيان اين آثار، لزوم توجه به وقف و سودمندي آن را نمايان ميكند.
1. آثار فردي
الف) خشنودي خدا
خشنودي خدا، بزرگترين هدف در زندگي است. چون وقف كردن در راه خدا، كرداري پسنديده و در بسياري از موارد مستحب است، اگر با اخلاص انجام گيرد، خشنودي خدا را درپي خواهد داشت. از اين رو، خداوند متعال ميفرمايد: «و جز براي طلب خشنودي خدا انفاق مكنيد...». (بقره: 272)
اميرالمؤمنين امام علي عليهالسلام در وقفنامههاي خود، هدف از وقف داراييهايش را جلب خشنودي خدا معرفي كرده است. براي مثال، در يكي از وقفنامهها آورده است:
اين همان چيزي است كه بنده خدا، علي بن ابيطالب، اميرالمؤمنين درباره دارايي خويش، براي به دست آوردن خشنودي خدا به آن امر كرد تا خدا به سبب آن، من را داخل بهشت كند و بر اثر آن، امنيت و آسودگي را به من عطا فرمايد.1
امام كاظم عليهالسلام نيز در وقفنامهاي، هدف از وقف زمين و دارايي خويش را دستيابي به خشنودي خدا و سعادت در سراي آخرت معرفي كرده است.2
1. نهج البلاغه، ترجمه: فيض الاسلام رحمهالله، نامه 24.
2. من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 185؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 315 ؛ شيخ طوسى رحمهالله، تهذيب الاحكام، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1363، ج 9، چ 3، ص 149، ح 57.
ب) تزكيه نفس و برخورداري از زندگي پاكيزه
خداوند خطاب به پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميفرمايد: «از اموال آنان صدقهاي بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازي». (توبه: 103)
همچنين در آيهاي ديگر ميفرمايد:
اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين كار خوبي است و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براي شما بهتر است و بخشي از گناهانتان را ميزدايد و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، آگاه است. (بقره: 271)
پرداخت زكات و صدقه در پاكي و تزكيه باطني مؤمنان و آمرزش گناهان آنان مؤثر است. انفاقهاي مالي از جمله وقف، براي انسان چونان هرس كردن درخت است و انسان را در رسيدن به هدف اصلي خويش كه همان نزديكي به خداوند متعال است، ياري ميدهد.
انجام وظايف مالي در اسلام، مانند پرداختن خمس، زكات و صدقه موجب پاكيزگي زندگي است. زندگي پاكيزه كه قرآن كريم از آن به «حيات طيبه» ياد كرده، رهاورد ايمان و عمل صالح است.
بنابراين، وقف كه از مصداقهاي پرداخت صدقه است، از يكسو در ايجاد زندگي پاكيزه مؤثر است و از سوي ديگر، به دنبال دلكندن از سرمايه در راه خدا، تزكيه نفس را در پي دارد.
وقف كه نوعي صدقه و بخشش است، علاوه بر تزكيه نفس و زدودن صفات ناپسندي مانند بخل از وجود آدمي، فايده ديگري نيز دارد كه همان رستگاري واقف است؛ زيرا رستگاري و سعادت انسان در تهذيب و تزكيه نفس او نهفته است.1 قرآن كه كتاب سعادت است، در اين زمينه ميفرمايد:
هر كس آن [نفس] را پاك گردانيد، به يقين رستگار شد. (شمس: 9)
آيت اللّه جوادي آملي درباره اين فايده وقف چنين نوشته است:
مهمترين هدف بعثت، تزكيه نفوس و تعليم كتاب آسماني و حكمت است... يكي از بارزترين مصداق تزكيه، همانا تأديه صدقه ميباشد و كاملترين مصداق صدقه، وقف است كه اصل آن ثابت و فرع آن با دوام اصل مزبور، جاري خواهد بود و هيچ صدقهاي چون وقف، چنين مزيّت جاودانه را واجد نيست.2
1. محمد حكيمى، وقف و بهرهمندى همگانى، قم، انتشارات هجرت، 1380، چ 2، صص 117 و 118.
2. وقفنامه آيت اللّه عبداللّه جوادى آملىدام ظله، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 6 .
ج) ذخيره پاداش اخروي و تداوم آن
در زمينه وعده پروردگار به پاداش اخروي انفاق كه وقف، مصداقي از آن به شمار ميرود، در قرآن بارها بدان اشاره و تشويق شده است. براي مثال:
مَثَل [صدقات] كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، همانند دانهاي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاي صد دانه باشد؛ و خداوند براي هر كسي كه بخواهد [آن را] چند برابر ميكند و خداوند، گشايشگر داناست. (بقره:261)
و هر مالي را كه انفاق كنيد، [پاداش آن] به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمي بر شما نخواهد رفت. (بقره: 272)
پس كساني از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگي خواهند داشت. (حديد: 7)
خداوند متعال بارها در قرآن كريم به پاداش اخروي انفاق، صدقه و كارهاي خير اشاره فرموده است.1 چون وقف، مصداقي از صدقه است، از پاداش اخروي آن نيز برخوردار است.
درباره پاداش اخروي وقف و تداوم آن، احاديث زيبايي از پيشوايان معصوم عليهمالسلامنيز رسيده است.
امام صادق عليهالسلام فرموده است:
مرد پس از مرگش اجر و پاداشي پشت سر ندارد، مگر به سه خصلت: صدقهاي كه در زمان زندگياش به راه انداخته است كه پس از مرگش جاري باشد و روش هدايتي كه او آن را سنت كرده باشد و پس از مرگش بدان عمل شود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.2
[اثر و پاداش] شش چيز پس از مرگ مؤمن به او ميپيوندد: فرزندي كه براي او آمرزش بخواهد؛ نوشتهاي كه از خود به يادگار گذارد؛ درختي كه كاشته باشد؛ چاهي كه حفر كرده باشد؛ صدقهاي كه آن را جاري كرده باشد و روشي (سنتي نيكو) كه بعد از او بدان عمل شود.3
اميرالمؤمنين، علي عليهالسلام نيز ميفرمايد:
كسي كه با دست كوتاه [با دارايي اندك خويش] ببخشد، با دست دراز [از سوي خدا] به او بخشيده ميشود.4
يعني هر كه در راه خدا بخشش و صدقه داده باشد، خداوند پاداش بيشتري به او ميدهد و كار نيكش را جبران ميكند.
1. هود: 115 ؛ مريم: 76 ؛ قصص: 84 ؛ بقره: 265 ؛ نمل: 89 ؛ مزمل: 20 ؛ انفال: 60 ؛ رعد: 22.
2. فروع كافى، ج 7، ص 56، ح 1 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 292.
3. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 182؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 293.
4. نهج البلاغه، حكمت 224.
د) بركت مادي
خداوند در قرآن ميفرمايد:
و مثل [صدقات] كساني كه اموال خويش را براي طلب خشنودي خدا و استواري روحشان انفاق ميكنند، همچون مَثَل باغي است كه برفراز پشتهاي قرار دارد [كه اگر] رگباري بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد و اگر رگباري هم بر آن نرسد، باران ريزي [براي آن بس است] و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، بيناست. (بقره: 265)
بنابر اين آيه، صدقه و انفاق در راه خدا از جمله وقف، افزون بر پاداش اخروي، در دنيا نيز بركت مادي زيادي در پي دارد؛ به گونهاي كه اميرالمؤمنين علي عليهالسلامفرموده است: «هرگاه تنگدست شديد، با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد».1
بنابراين، وقف كه ماندگارترين نوع صدقه است، بركتهاي مادي فراواني براي واقف دارد. براي نمونه، ميتوان از ثروت روزافزون برخي واقفان بزرگ از جمله امام قليخان ياد كرد. او يكي از واقفان بزرگ عصر شاه عباس (اول) صفوي و سپهسالار او در استان فارس بود. وي فرماندهاي ديندار، متعهد، شجاع، باغيرت، سخاوتمند و ثروتمند بود و موقوفات بسياري از خود به يادگار نهاد. وقف، نه تنها از ثروت وي نكاست، بلكه بركتهاي مادي ناشي از وقف، سرمايهاش را فزوني بخشيد، به گونهاي كه ثروت وي چنان افزايش يافته بود كه روزي شاه عباس به شوخي به او گفت: «دلم ميخواهد تو روزي يك عباسي كمتر از من خرج كني تا ميان پادشاه و خان شيراز مختصر تفاوتي باشد».2
1. همان، حكمت 250، ص 1200.
2. مقاله «امام قلى خان، سردار و واقفى بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 39.
ه) عاقبت به خيري
عاقبت به خيري، سعادتي بزرگ است و وقف كه عملي صالح است، در عاقبت به خيريِ واقف مؤثر است. خداوند در آياتي از قرآن كريم به اين نكته اشاره فرموده است:1
وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوابًا وَ خَيْرٌ مَرَدًّا. (مريم: 76)
و نيكيهاي ماندگار، نزد پروردگارت از نظر پاداش بهتر و خوش فرجامتر است.
از انس بن مالك نقل شده است كه وقتي آيه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...» (آل عمران: 92) نازل شد، ابوطلحه انصاري به پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهگفت: «اي رسول خدا! خدا چنين ميفرمايد و بهترين سرمايه من بَيْرُحاء2 است. من اين باغ را براي خداي متعال و رسول او قرار ميدهم و با اين كار، اميد خير و نيكي دارم. از شما ميخواهم آن را به هر مصرفي كه رضاي خدا در آن است، برسانيد.» پيامبر نيز فرمود: «بهبه! اباطلحه، اين مال داراي سود است و ما آن را از تو پذيرفتيم و به خودت بازگردانديم، تو آن را براي خويشان خودت قرار بده.» ابوطلحه نيز آن باغ را به عنوان صدقه براي خويشاوندان خويش قرار داد.3 در كتابهاي تاريخي و فقهي، اين صدقه همان صدقه جاريه؛ يعني وقف معرفي شده است.4
1. كهف: 46 ؛ بقره: 261 و 271؛ حديد: 7؛ رعد: 22؛ نمل: 89؛ عنكبوت: 7 و... .
2. بيرحاء، باغى بود كه پيامبر به آنجا مىرفت و در سايه درختانش مىنشست و از آب آن مىنوشيد.
3. نك: مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 17؛ وقف در فقه اسلامى، صص 65 و 66؛ محمد بخارى، صحيح البخارى، بيروت، دار احياءالتراث العربى، بىتا، ج 4، صص 9، 10 و 13.
4. همان؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 28 و 67.
و) تقويت روحيه خدمت به مردم
وقف، روحيه خدمترساني، ايثار، ديگرخواهي، نوعدوستي و محبت به ديگران را تقويت ميكند. وقتي واقف بخشي از اموال يا املاكش را وقف ميكند تا بهرهمندان از موقوفه كه بيشترشان تهيدستان، درماندگان و نيازمندان هستند، از منافعش استفاده كنند، به گونهاي، به آنان محبت كرده و دوستي خود را به آنان ابراز داشته است. اين بخشش واقف، نشان ميدهد او فراتر از خود را نيز نگريسته و به فكر ديگران و ياري آنان بوده است. با وقف، اين روحيه نوعدوستي، بيش از پيش جلوه ميكند و شدت مييابد.
ز) برخورداري از دعاي خير ديگران
خداوند تبارك و تعالي به پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم دستور ميدهد كه پس از جمعآوري صدقههاي مؤمنان برايشان دعا كند:
از اموال آنان صدقهاي بگير تا به وسيله آن پاكيزهشان سازي و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاي تو براي آنان آرامشي است و خدا، شنواي داناست. (توبه: 103)
وقف نيز كه صدقهاي جاري و جاويد است، واقف را شامل دعاي خير دعاكنندگان ميكند.
هرگاه با بهرهمندي از موقوفهاي، گرهي از زندگي نيازمندي باز شود و گرفتاري مؤمني برطرف شود، آن بهرهمند از موقوفه افزون بر شكر خدا، براي واقف نيز دعاي خير ميكند.
ح) برخورداري از نام نيك و جاويد
به گفته شيخ اجل، سعدي:
نام نيكي گر بماند ز آدمي
به كز او ماند سراي زرنگار
در تاريخچه هر موقوفهاي، نام واقفي ميدرخشد و وقف با دو ويژگي برجسته، دو صفت نيك و جاويد به آن نام ميبخشد. از آن جهت كه وقف، كاري نيك است، واقف، فردي نيكوكار شمرده ميشود و ازآنرو كه وقف بايد ابدي باشد و موقوفه جاودانه بماند، نام نيك واقف نيز جاودانه ميماند:
سعديا! مرد نكونام نميرد هرگز
مرده آن است كه نامش به نكويي نبرند
البته ثبت كردن نام واقفان بر روي موقوفهها و نيز در اسناد آنها، به دلايلي از جمله تكميل مدارك و اسناد موقوفه، شناسايي و اعتبار موقوفه، جلوگيري از غصب آنها، ترويج فرهنگ وقف و تشويق ديگران صورت ميگيرد؛ زيرا اگر انگيزه اين كار تنها خودنمايي باشد، ممكن است از خلوص نيت بكاهد. ازاينرو، واقفان بسياري، از ثبت نامشان بر روي موقوفهها خودداري ميكنند و نميخواهند نام ونشاني از آنان بر روي آنها باشد تا از اخلاصشان كاسته نشود.
2. آثار اجتماعي
آيين نيك وقف در حل گرفتاريهاي اجتماعي مردم نقش بسزايي دارد. برخي كاركردهاي اجتماعي وقف عبارتند از:
الف) افزايش گرايش جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي
ارزشهاي معنوي و اخلاقي مانند: ايثار، عدالت، فداكاري، برادري و همياري همواره خوشايند بودهاند. دين مبين اسلام نيز با سفارش به آداب و احكامي همچون: تعاون و همكاري، برادري، وفاداري، رعايت حقوق ديگران، پرداخت خمس، زكات و صدقه، بر نهادينه كردن ارزشهاي معنوي و اخلاقي در سطح جامعه تأكيد كرده است. اوقاف با كاركردهايي همچون: تبليغ دين، نشر كتابهاي ديني، برگزاري روضهخواني و سوگواري در ايام شهادت ائمه دين عليهمالسلامدر زنده نگهداشتن ارزشهاي معنوي و اخلاقي در جامعه مؤثرند.
به استناد وقفنامههاي تاريخي، واقفان در موارد بسياري با قرار دادن شرطهايي كه به تقويت ارزشهاي اخلاقي و نفي ضدارزشها ميانجاميد، نوعي رفتار اخلاقي و انضباط اجتماعي براي بهرهمندان از موقوفهها برقرار ميكردند؛ يعني آنان از اين رهگذر، نظام وقف را وسيلهاي براي رشد اخلاقي و وقفنامه را منشوري براي تربيت اسلامي و نهادينه كردن ارزشهاي معنوي قرار ميدادند.
بنابراين، وقف در رويكرد جامعه به ارزشهاي معنوي و اخلاقي و نهادينه شدن ارزشها در جامعه بسيار اثرگذار بوده است. در اين زمينه، براي نمونه به بخشهايي از وقفنامه مؤسسه دارالزهراء عليهاالسلاماشاره ميكنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
واقف: آقاي حاج عبدالله دباغ سدهي... متولد 1315 ه .ش، ساكن محله فروشان خمينيشهر، در نهايت اعتدال مزاج و سلامت احوال و كمال رغبت باطني.
موقوفه: تمامت شش دانگ عرصه و اعيان يك باب عمارت چهار طبقه موسوم به دارالزهرا عليهاالسلام در زميني برابر 585 متر مربع، واقع در قريه فروشان.
موقوف عليهم: عامه مؤمنين، به ويژه بانوان مؤمنه.
اهداف وقف:
1. آموزش قرائت قرآن مجيد و نهجالبلاغه و آشنايي با مفاهيم عاليه آن و تعليم و تعلم احاديث شريفه معصومين عليهمالسلام؛
2. آموزش احكام و اخلاق دين مقدس اسلام و مذهب جعفري عليهالسلام و ديگر علوم متعارف اسلامي؛
3. آموزش انواع هنرهاي مشروع كه متناسب با اهداف اين مكان باشد، از قبيل: خياطي، گلدوزي، خوشنويسي، بهداشت و...؛
4. اجراي مراسم جشن و سوگواري ائمه معصومين عليهمالسلام در مواقع متناسب و اجراي مراسم دعا وتوسلات و زيارات در ايام مخصوصه؛
شروط و توضيحات
1. واقف شرط ميكند كه در آن مؤسسه اعمالي از قبيل: موسيقي، آرايشگري و امثال آن و آنچه مخالف با اهداف مؤسسه باشد، انجام نگيرد؛
2. اين مؤسسه صرفاً مذهبي است. لذا شرط ميشود به هيچوجه مطالب تفرقهانگيز جناحي و حزبي و امثال اينها در آن مطرح نگردد و هرگونه فعاليت حزبي و باندي و خطي در آن ممنوع است؛
3. مستأجران موظفند مشاغلي كه با شئونات و اهداف مؤسسه متناسب نباشد، در آن انجام ندهند؛
4. نمازخانهاي تقريبا به مساحت 13 متر مربع... به منظور استفاده عموم قرار داده شده است... .1
1. نك: «وقفنامه مؤسسه دارالزهرا عليهاالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 17، صص 67 و 68 .
ب) تقويت حكومت اسلامي
به طور كلي، كاركردهاي اجتماعي موقوفهها به گونهاي در تقويت حكومت اسلامي نقش دارند. فرهنگ وقف با موقوفههايي همچون مسجدها، مدرسهها، بيمارستانها و نهادهاي اجتماعي ديگر و با كاركردهايي همچون فقرزدايي، برطرف كردن آشفتگي اقتصادي، حل مشكلات اجتماعي، آموزش معارف اسلامي و فنون نظامي، كمك به امر بهداشت و درمان، آباداني شهرها و كارآفريني، مقداري از بار سنگين امور اقتصادي را از دوش بيتالمال مسلمانان و دولت اسلامي برميدارد يا از فشار آن بر بودجه كل كشور ميكاهد.
در تاريخ ايران، همكاري و همياري ثروتمندان با حاكمان در زمان صفويان و جمهوري اسلامي نمود بيشتري داشته است، ولي اكنون با توجه به توطئههاي دشمنان اسلام وايران كه براي به زير سلطه درآوردن مسلمانان و وابستگي اقتصادي آنان به بيگانگان ميكوشند، مسئوليت ثروتمندان در جبران كمبودهاي بودجهاي و اقتصادي دولت بيش از پيش است.
از آنجا كه استقلال سياسي بدون استقلال اقتصادي ممكن نيست، سرمايهداران مسلمان موظفند براي استقلال سياسي حكومت اسلامي در سايه دستيابي به استقلال اقتصادي، به صورتهاي گوناگون از جمله وقف كردنِ بخشي از دارايي خويش بكوشند.
ج) پيشرفت فرهنگي
اوقاف همواره به فروزان ماندن مشعل دانش و نشر معارف اسلامي كمك كردهاند. پيشينه موقوفههايي مانند: مدرسهها، مراكز پژوهشي، دانشگاهها و كتاب خانهها از قدرت پيشبرد فرهنگي وقف و خدمت وقف به دين و دانش حكايت ميكند.
از صدر اسلام تا كنون، كاركرد آموزشي و فرهنگي وقف از نمايانترين كاركردهاي آن در جوامع اسلامي بوده است. فراهم بودن بستر مناسب آموزش و پژوهش براي دانشآموزان و دانشپژوهان، يكي از عوامل گسترش دانش در جهان اسلام بوده و وقف به عنوان يك منبع مالي براي مراكز علمي و پشتوانهاي مردمي در اين راستا نقش داشته است.
تأمين هزينه برخي مدرسهها و هزينه زندگي برخي عالمان دين و دانشپژوهان و تهيه امكانات آموزشي آنان به صورت نسبي و مقطعي از درآمدهاي موقوفهها، امري انكارناپذير است. در تاريخ، نام عالمان و دانشمندان بسياري به چشم ميخورد كه از رهگذر همين موقوفههاي آموزشي و فرهنگي به مقامهاي بلند علمي و درجههاي عالي فقاهت و اجتهاد دست يافتهاند.
برگزاري جشنهاي مذهبي و ملي، مراسم ديني، سوگواري و عزاداري در ايامِ شهادت امامان معصوم عليهمالسلام، مدرسهسازي، تقويت بنيه مالي مدرسهها، جهتدهي و رونقبخشي به فرهنگ اسلامي از ديگر نقشهاي فرهنگي اوقاف است.
يكي ديگر از عوامل مؤثر در تقويت فرهنگي جامعه، وقفنامههاي ائمه عليهمالسلام، عالمان دين و برخي واقفان بزرگ بوده است. آنان با نگارش وقفنامهها، قراردادن شرطهايي چند و تعيين بهرهمندان از موقوفه و موارد مصرف درآمدهاي آن به فرهنگ اهميت داده و از اين راه، در تقويت و پيشرفت آن كوشيدهاند. در زمينه كاركرد فرهنگي وقفنامهها، به نقل يك نمونه وقفنامه كوتاه بسنده ميكنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
... اين جانب سيدعلي اكبر قرشي كه مؤسس و رئيس هيأت مديره كانون خيريه توحيد اروميه ميباشم؛ با قبول كليه مسئوليتهاي شرعي و قانوني و دانسته و فهميده و در كمال صحت مزاج و رغبت و اختيار، شش دانگ يك باب پاساژ مشتمل بر تعداد 161 باب مغازه را كه توسط كانون مزبور احداث شده و...، واقع در خيابان طالقان اروميه،... بحيث لايباع و لايورث و لا يوهب و لا يرهن و لا يبدل، و به شرط بقاي عين و تسبيلِ منافع، حبسِ مؤبد و وقف مخلّد مينمايم كه سالبهسال الي ان يرث اللّه الارض، درآمد آن را پس از وضع مخارج تعمير و نگهداري با صلاحديد و صوابديد و حق تعيين تقدم متولي به قرار تفصيل ذيل خرج و صرف شود:
الف) تربيت طلاب كه هزينههاي تحصيلي و حقوق مدرسين و آنچه را كه در اين خصوص ضرورت دارد، شامل ميشود؛
ب) كمك به ساخت و تعمير مساجد شهر اروميه؛
ج) كمك به ائمه جماعت، علماي مساجد شهر اروميه؛
د) ابتياع و انطباع كتب اسلامي براي اهدا به كتابخانهها و اشخاص؛
هـ) هزينه عزاداري مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب عليهالسلامدر 21 رمضان و سالار شهيدان، حضرت اباعبداللهالحسين عليهالسلامدر دهه اول محرم و اربعين حسيني و حضرت امام حسن مجتبي عليهالسلام در 28 صفر؛
و) كمك به مستمندان و امور فرهنگي و ديني.1
1. «وقفنامه سيد على اكبر قرشى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 17، صص 69 و 70.
د) گسترش عدالت اجتماعي
جريان ناسالم تبعيض و فاصله زياد طبقاتي ميان اكثريت محروم و اقليت سرمايهدار، پيوسته سبب فساد، هنجارشكني، ناامني، كشمكش، ارتكاب جرم و حتي جنگ شده است.
علامه طباطبايي رحمهالله در تفسير الميزان در زمينه انفاق و نقش آن در كاستن فاصله ميان مستمندان و ثروتنمندان مينويسد:
انفاق از بزرگترين اموري است كه اسلام در يكي از دو ركنش؛ يعني «حقوق مردم» بدان اهميت داده است و با روشهاي گوناگوني مانند: زكات، خمس، كفارههاي مالي و ديگر اقسام فديه و انفاقهاي واجب و صدقههاي مستحب و نيز از راه وقف و...، بدان اعتبار بخشيده است. هدف از انفاق در اسلام آن است كه سطح زندگي قشرهاي پايين اجتماع كه نميتوانند نيازهاي زندگيشان را بدون كمك ديگران رفع كنند، ارتقا يابد تا همگان در جامعه اسلامي، به طور همسان از امكانات بهرهمند شوند. همچنين اسلام، قشرهاي ثروتمند جامعه را از تجملگرايي و پرداختن بيش از اندازه به زيورهاي دنيايي كه محرومان جامعه بدان دسترسي ندارند، نهي كرده است.1
1. ترجمه تفسير الميزان، ج 2، صص 537 و 538.
ه) استقلال و شكوفايي اقتصادي
اهميت استقلال اقتصادي در كشورهاي اسلامي از اهميت استقلال سياسي كمتر نيست و اين دو مقوله، همواره برهم اثر گذارند. در اسلام، افزون بر استقلال سياسي، استقلال اقتصادي نيز مطلوب است. در اين دين عدالتگستر، برخلاف افراط و تفريطهاي نظامهاي سرمايهداري و كمونيستي، نظام اقتصادي هماهنگ با فطرت بشري سامان داده شده است كه نه بيعدالتي و ستم نظامهاي سرمايهداري در آن هست و نه ديكتاتوريهاي رژيمهاي ماركسيستي بر آن حاكم است. در اسلام، عبادت، سياست و اقتصاد با هم پيوند دارند و با برقراري برنامههايي مانند: خمس، زكات، صدقه، هديه و وقف، شكوفايي اقتصادي جامعه تضمين شده است.
استفاده از درآمد موقوفهها به منظور راهسازي، ايجاد مكانهاي عمومي، ساخت پلها، راهاندازي كارخانههاي توليدي، اشتغال جوانان، اطعام مسكينها، تهيه مسكن ارزان براي جوانان، سرمايهگذاري در طرحهاي عمراني، صنعتي و كشاورزي، كاهش قيمتها، افزايش توليد و مانند آن، تأثير وقف را در حل مشكلات اقتصادي نمايان ميكند.1
در بينش اسلامي، نه تنها بهرهبرداري از درآمدها، داراييها و املاك موقوفهها در زمان زندگي واقفان هدفگذاري ميشود، بلكه منافع اجتماعي، اقتصادي و مردمي موقوفهها، با قوانين شرعي و عرفي، پس از درگذشت واقفان نيز تضمين ميگردد.
بنابراين، بايد با جهتدهي موارد مصرف اوقاف به سوي فعاليتهاي توليدي و خدمات اقتصادي، بر ميزان رشد اقتصادي افزود تا نقش وقف در استقلال و شكوفايي اقتصادي، آباداني شهرها و رفاه حال مسلمانان نمود بيشتري يابد.
در زمينه تأثير اوقاف بر استقلال و شكوفايي اقتصادي، براي نمونه ميتوان از فعاليتها و پيشرفتهاي آستان قدس رضوي و نيز موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي ياد كرد.
آستان قدس، مؤسسهاي فرهنگي ـ اقتصادي است كه بودجه آن از محل درآمدهاي املاك وقفي و زمينهاي واگذار شده تأمين ميشود. آستان قدس با استفاده از موقوفههاي فراوان، فعاليتهاي فرهنگي ارزندهاي انجام داده است. اين مؤسسه در سالهاي گذشته در زمينههاي كشاورزي، توليدي، صنعتي، دامداري، خدمات اجتماعي و فرهنگي و نيز تهيه مسكن، درمان بيماران و رفاه عمومي، پيشرفت چشمگيري داشته است؛ به گونهاي كه اين مؤسسه پربركت، مهمترين وزنه اقتصادي در استان خراسان به شمار ميرود.2
موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي نيز يكي از بزرگترين و پربارترين موقوفههاي آستان قدس رضوي عليهالسلام است كه در بخش مربوط به واقفان بزرگ ايران از آثار اين موقوفه سخن به ميان خواهد آمد.
1. سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 112 و 113.
2. نك: نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 106 ـ 114؛ وقف در فقه اسلامى، صص 415 ـ 419.
و) فقرزدايي
قرآن كريم، حركت به سوي فقرزدايي و محو آسيبپذيري را كاري نيك و پسنديده معرفي كرده است: «و در اموالشان براي سائل و محروم حقي [معين ]بود». (ذاريات: 19)
هدف رسول خدا صلياللهعليهوآله از وقف نخلستان به ويژه نخلستان قبا بر فقيران1 و نيز قصد اميرالمؤمنين علي عليهالسلام از وقف مزرعههاي ابينيزر و بغيبغه و چاه بغيبغه و... بر فقيران و در راهماندگان و نيز موقوفههاي ديگر امامان عليهمالسلام2 براي فقيران و استفاده عمومي، نمادي از فقرزدايي در اسلام است. موقوفهها در تاريخ، همواره برطرفكننده نيازهاي ضروري قشرهاي محروم مانند: يتيمان، بيوهزنان، سالخوردگان، آوارگان، در راه ماندگان و بلا زدگان بودهاند.
1. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 57.
2. همان، صص 61 ـ 144؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18 ؛ سيد احمد اشكورى، مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 80 .
فصل پنجم: احكام وقف
در فقه اسلامي، كتابي به بحث وقف اختصاص يافته است و مجتهدان در رسالههاي فقهي خويش به توضيح مسائل مختلف آن پرداختهاند. آشنايي با احكام و آداب وقف، همانند آگاهي از ديگر احكام شرعي، امري ضروري و لازم است؛ زيرا ناآگاهي از احكام وقف و ناآشنايي با آداب آن، در بيشتر موارد موجب شرعي نبودن اوقاف، پايمال شدن حقوق واقفان و بهرهمندان از موقوفهها، غصب و نابودي موقوفهها و تضعيف فرهنگ وقف ميشود. بنابراين، همگان به ويژه واقفان، بهرهمندان از موقوفهها، متوليان و دستاندركاران امر وقف نبايد از فراگيري احكام شرعي وقف غافل باشند.
در اين فصل، احكام وقف به طور كامل بيان نميشود، بلكه تنها به بيان كلياتي در اين زمينه بسنده ميشود؛ زيرا بيان كامل احكام وقف، مجالي ديگر ميطلبد.
1. حكم شرعي
وقف به خودي خود، جايز و مباح و در بسياري از موارد، با فضيلت و مستحب است.1
1. سيدروحاللّه موسوى خمينى رحمهالله، تحرير الوسيله، ترجمه: على اسلامى، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1357، ج 3، ص 108.
2. انواع وقف و موارد مصرف موقوفهها
الف) وقف به اعتبار بهرهمندان مستقيم از موقوفه بر دو گونه است:
يك ـ وقف خاص: وقفي است كه بر جهت خاص يا عنوان خاص يا شخص يا اشخاص معين يا گروه يا طبقهاي خاص از مردم باشد، مانند: وقف بر اولاد، وقف بر خادم فلان مسجد و... .
دو ـ وقف عام: وقفي است كه بر جهت عام يا مصلحت عموم، مانند: مسجدها، مدرسهها، بيمارستانها و پلها يا وقف بر عنوان عام، مانند: فقيران، يتيمان، درماندگان و در راهماندگان باشد. مقصود از وقف عام، بهرهبرداري عمومي از آن در امور خيريه است.1
ب) وقف، به اعتبار نوع بهرهبرداري از موقوفه بر دوگونه است:
يك ـ وقف انتفاع: وقفي است كه مقصود واقف، بهرهبري از درآمد مادي موقوفه نباشد، مانند: ساخت مسجد.
دو ـ وقف منفعت: وقفي است كه مقصود واقف از وقف، بهرهبري از درآمد مادي موقوفه باشد، مانند: وقف مغازه يا پاساژي براي حفظ و اداره مسجد يا مدرسه يا بيمارستان معيني، از محل درآمد مادي آن مغازه يا پاساژ.2
1. همان، ص 122.
2. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 15.
3. شرايط درستي وقف
الف) وقف بايد هميشگي باشد. بنابراين، وقفِ موقت صحيح نيست.1
ب) وقف بايد مشروط به شرط يا صفتي در آينده نباشد. بنابراين، وقف مشروط باطل است. براي مثال، اگر واقف بگويد: «اين خانه را بر فقيران وقف كردم، به شرط آنكه امام مهدي عج الله تعالی فرجه الشریف را ببينم يا ظهور او را درك كنم»، وقف وي باطل است.
ج) واقف بايد بهرهمندان مستقيم از موقوفه يا متولي يا حاكم شرع را بر موقوفه مسلط كند و تسلط خود را از آن بردارد. در اصطلاح فقهي، اين شرط «اقباض» نام دارد.
د) واقف نبايد خودش را يكي از بهرهمندان از موقوفه قرار دهد.2
ه) وقف با صيغه تحقق مييابد. صيغه، لفظ يا الفاظي است كه واقف با آن از تصميم خويش بر وقف پرده برميدارد.3
1. تحرير الوسيله، ج 3، ص 114.
2. همان، صص 112 ـ 116.
3. همان، ص 108.
4. نگهداري از موقوفه
موقوفهها، امانتهاي واقفان نزد مردم است. ازاينرو، نگهداري از آنها وظيفه همگان، به ويژه كساني است كه به شكلي با آنها در ارتباطند، مانند: متوليان، بهرهمندان از موقوفات، مسئولان سازمانهاي اوقاف و امور خيريه و حاكمان جامعه.
الف) هزينه نگهداري
اگر واقف براي هزينههاي موقوفهاش، راهي را در نظر گرفته باشد، اداره موقوفه از همان راه تأمين ميشود. در غير اين صورت، هزينه و مخارج موقوفهها از درآمدهاي آنها برداشته ميشود.1
ب) تبديل يا فروش موقوفه
به طور كلي، تبديل يا فروش موقوفه، جايز نيست. اين حكم، بنا بر روايت امامان معصوم عليهمالسلام است. براي نمونه، امام كاظم عليهالسلامفرموده است: «خريد و فروش موقوفه، جايز نيست».2 همچنين اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در وقفنامههاي خود تصريح كرده است: «لا تباع و لا توهب حتي يرثها الله»3 و «لا يباع منه و لا يوهب و لا يورث.»4 بنابر اين دو روايت، خريد و فروش موقوفهها، هديه دادن و به ارث بردن آنها جايز نيست.
امام كاظم عليهالسلام نيز در وقفنامهاي بر يكي از موقوفههايشان آورده است: «براي هر مؤمني كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، حلال نيست كه اين موقوفه را بفروشد و بخرد و هبه كند و...».5
بنابراين، تبديل يا فروختن موقوفهها، پايمال كردن حق واقف و حق بهرهمندان از موقوفهها و مخالفت كردن با احكام شرعي اسلام است.6
1. وقف در فقه اسلامى، صص 220 و 221.
2. وسائل الشيعه، ج 13، ص 303، ح 1.
3. استبصار، ج 4، ص 98، ح 4.
4. وسائل الشيعه، ج 13، ص 313.
5. من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 184 و 185.
6. مكاسب، ج 4، صص 35 و 36.
فصل ششم: اسوههاي وقف
وقف در سنت و سيره پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله جايگاه ويژهاي دارد. در اين فصل، برخي از موقوفههاي پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله و ديگر معصومان عليهمالسلامو شماري از واقفان بزرگ ايراني و عالمان دين معرفي ميشوند.
1. آشنايي با سيره معصومان عليهمالسلام در وقف
پيشوايان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان، وقف را حمايت و تشويق كردهاند. هر كدام از اين بزرگان به تناسب موقعيتشان، صدقهها و موقوفههايي داشتهاند كه برخي از آنها در متون اسلامي آمده است. در اين گفتار، شماري از آنها را نام ميبريم.
الف) حضرت محمد صلياللهعليهوآله
حضرت محمد صلياللهعليهوآله نخستين بار در اسلام، زيبايي وقف را به تصوير كشيد.1 آن حضرت با بيان اهميت و ارزش وقف، مسلمانان را به اجراي اين سنت نيك تشويق كرد. از آن حضرت است كه فرمود:
هرگاه مؤمن بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه (وقف)؛ علمي كه از آن سود برده ميشود و فرزند صالحي كه برايش دعا ميكند.2
برخي موقوفههاي پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله عبارتند از:
يك ـ بوستانهاي هفتگانه به نام: العواف، الدلال، البرقه، الميثب يا المبيت، الحسني، الصافيه و مشربه ام ابراهيم كه پيامبر آنها را در سال هفتم هجرت بر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام وقف كرد. اميرالمؤمنين علي عليهالسلام و تني چند از صحابه، بر وقف بودن آنها به حضرت زهرا عليهاالسلام گواهي دادهاند.
اگر مسجد قبا و مسجد النبي كه به دست مبارك پيامبر خدا صلياللهعليهوآله تأسيس شدهاند، از موقوفههاي حضرت به شمار نيايند، اين بوستانهاي هفتگانه نخستين موقوفهها در اسلامند. به هر حال، نخستين واقف در اسلام، رسول اكرم صلياللهعليهوآلهاست. آن حضرت از درآمد اين باغها به مهمانان خود انفاق ميكرد.3
دو ـ قطعه زميني كه پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله، در راهماندگان را بهرهمندان از منافع آن قرار داد؛
سه ـ سه قلعه در خيبر به نامهاي كَتيبه، وطيع و سلالم؛
چهار ـ مكاني در بازار مدينه به نام مَهزور كه پيامبر آن را بر مسلمانان وقف كرد؛4
پنج ـ نخلستاني در قبا به نام بويره كه پيامبر آن را بر فقيران وقف كرد؛5
شش ـ ثلث (31 ) زمين وادي القري.6
با بررسي موارد مصرف درآمدهاي موقوفههاي رسول خدا صلياللهعليهوآله و بهرهمندان از آنها به نظر ميرسد مهمترين انگيزه پيامبر از وقفِ داراييها و املاك خويش، فقرزدايي از جامعه اسلامي بوده است.
1. وقف در فقه اسلامى، ص 422؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18.
2. بحارالانوار، ج 2، ص 22 ؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 230.
3. نك: من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 180 و 181؛ فروع كافى، ج 7، صص 47 و 48؛ وسائل الشيعه، ج13، ص 311.
4. وقف در فقه اسلامى، ص 59 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 55 ـ 58.
5. همان، ص 57.
6. وقف در فقه اسلامى، ص 59.
ب) امام علي عليهالسلام
سيره اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام در زمينه وقف، از چند جنبه مهم است:
يك ـ تعداد فراوان موقوفهها
بنابر يادداشتهاي تاريخي، امام علي عليهالسلام از نظر شمار موقوفهها، بيشترين موقوفهها را دارد1 و كسي به اندازه آن حضرت موقوفه ندارد. از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «... امروز اگر صدقهام را بر بنيهاشم تقسيم كنم، به همه آنها ميرسد».2
امام علي عليهالسلام افزون بر آنكه در طول عمر بابركت خويش در شهرهاي گوناگون، موقوفههاي بسياري از خود به يادگار نهاد، در پايان عمر نيز همه باغها، مزرعهها، و املاك خود را براي خويشاوندان، فقيران و حاجيان خانه خدا وقف كرد. ايشان براي فرزندان خود ارثي باقي نگذاشت؛ مگر چند خادم و چند صد درهم.3
1. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 59.
2. بحارالانوار، ج 41، ص 43.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 60 و 61، برگرفته از: شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 146.
دوـ وقفنامهها
چندين وقفنامه از اميرالمؤمنين علي عليهالسلام به يادگار مانده است. اين وقفنامهها به برخي احكام شرعي، نكتههاي عرفاني، اعتقادي و اخلاقي آراسته شدهاند.
نام برخي موقوفههاي امام علي عليهالسلام كه در كتابهاي حديثي آمده، به شرح زير است:
اول ـ اُذَيْنَة: نام يكي از واديهاي قَبَلِيَّة در اطراف مدينه است كه املاك و بردگان آنجا وقف و صدقهاند.1
دوم ـ البُغَيْبِغَة: چاهي در نزديكي رشاء در اطراف مدينه كه بر مسكينان و مسافراني كه خرجي راه ندارند و نيازمندان نزديك، وقف شده است.
سوم ـ البَيْضاء: صحرايي با چندين مزرعه و باغ كه در حرَّةَ الرَّجلا واقع است.
چهارم ـ خانهاي در مدينه: اين خانه، در محله بني زُرَيق در شهر مدينه قرار دارد و امام آن را وقف كرد تا خالههايش و فرزندان آنها در آن ساكن باشند وپس از آنها، براي مسلمانان نيازمند بماند.2
پنجم ـ خانه و زميني در مصر: امام، آنها را براي فرزندانش وقف كرد.3
ششم ـ ذاتُ كُمات: مكاني با چهار چاه به نامهاي معيد، قعين، رعوان، ذوات العشراء كه در حَرَّةَ الرّجلا واقع است.4
هفتم ـ رعيه: صحرايي در نزديكي فدك كه داراي نخلها و اندكي آب است كه آبشارگونه از كوه ريزش ميكند.5
هشتم ـ فَقيرَين: نام دو مكان در اطراف مدينه است كه پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله آنها را به اميرالمؤمنين علي عليهالسلام بخشيده بود. فقيريَن، به معناي چاه يا گودالي است كه براي كاشتن نخل فراهم ميشود. امروزه فقيرين زمينهاي حاصلخيز معروفي هستند كه به زبان محلي «اَلْفُقَير» ناميده ميشوند. البته اين عنوان در برخي از نسخههاي موجود از وقفنامه اميرالمؤمنين، علي عليهالسلام «فَقيرين» و در برخي ديگر «القصيره» آمده است.6
نهم ـ القُصَيْبَه: زمين يا باغي كه در نزديكي فدك است.7
دهم و يازدهم ـ مزرعههاي ابينيزر و بغيبغه: امام علي عليهالسلام آنها را بر فقيران مدينه و در راهماندگان وقف كرد.8
دوازدهم ـ وادي القري: نام صحراي پهناوري ميان مدينه و شام (سوريه) است كه روستاهاي بسياري دارد. امام علي عليهالسلامهمه دارايي و املاك خود در وادي القري را بر فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام وقف كرد. چشمههاي موات و حسن نيز از جمله موقوفههاي آن بزرگوار در وادي القري است.9
سيزدهم ـ يَنْبُع: دهي نزديك كوه رضوي است كه در هفت منزلي مدينه قرار دارد. اين ده، داراي زميني حاصلخيز و چشمههاي پر آب و گواراست. برخي تاريخنگاران، شمار چشمههاي آنجا را صد و هفتاد چشمه نگاشتهاند.
از عمار ياسر نقل شده است كه پيامبر، زميني را از ذي العشيره در يَنْبُع به امام علي عليهالسلام بخشيد و او در آنجا ملكي ديگر خريد و در مجموع چند چشمه در آنجا داشت كه همه را وقف كرد. اين مِلك، در وقفنامه امام آمده است، البته با قيد «هر چه در اطراف آن است» و نيز «صدقه بودن بردگاني كه در آنجا مشغول بودند؛ جز سه تن از آنان به نامهاي رباح و ابونيزر و جُبير» كه امام علي عليهالسلام دستور آزادي آنان را صادر كرده بود.
برخي تاريخنگاران، موقوفههاي اميرالمؤمنين علي عليهالسلامرا در ينبع، صد چشمه آب دانستهاند كه امام آنها را بر حاجيان خانه خدا وقف كرده بود. برخي از چشمههاي ينبع عبارت بودند از: عين البحير، عين ابي نيزر، خيف اراك، خيف ليلي و خيف بسطاس كه سه چشمه اخير را بُغَيْبِغات مينامند.10
از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمود:
وقتي رسول خدا صلياللهعليهوآله، زمينهاي «فيء» را تقسيم ميكرد، زميني هم به علي عليهالسلامرسيد. وي در آن زمين، چشمهاي حفر كرد كه آب آن همانند گردن شتر به طرف آسمان فواره ميكرد. ازاينرو، آن چشمه را «ينبع» ناميد. در آن هنگام، شخصي خواست او را بشارت دهد كه امام فرمود: وارث را بشارت بده. اين چشمه، صدقهاي قطعي براي حاجيان خانه خدا و رهگذران در راه خداست؛ فروخته نميشود و هبه (هديه) داده نميشود و ارث برده نميشود. پس هركس آن را بفروشد يا هديه دهد، لعنت خدا و ملايكه و همه مردم بر او باد و خدا هيچ عملي را از او قبول نكند.11
همچنين چندين غلام، زمين، صحرا و چاههاي زيادي در راه مكه و كوفه و نيز مسجد فتح در مدينه، مسجدي در مقابل قبر حمزه، مسجدي در ميقات، مسجدي در كوفه، مسجدي در بصره و مسجدي در آبادان12 از ديگر موقوفههاي حضرت است.
1. مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 80.
2. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 183؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 304.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 61 .
4. مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاودان، ش 8، ص 81.
5. همان.
6. همان؛ فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312؛ بحارالانوار، ج 41، صص 40 و 41.
7. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 61 ؛ سيد احمد اشكورى، مقاله «موقوفات اميرالمؤمنين عليهالسلام»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 81.
8. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 144 ؛ وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، ص 18.
9. همان؛ فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312؛ بحارالانوار، ج 41، صص 40 و 41.
10. فروع كافى، ج 7، ص 49؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 312، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 8، ص 81.
11. وسائل الشيعه، ج 13، ص 303 ؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 148.
12. بحارالانوار، ج 41، صص 32، 40 و 41؛ تهذيب الاحكام، ج 9، صص 146 و 147.
ج) حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در وصيتنامهاي، باغهاي هفتگانهاي را كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله بر او وقف كرده بود، پس از خود به اميرالمؤمنين علي عليهالسلامو سپس بر فرزندان خويش يكي پس از ديگري وقف كرد.
ابوبصير از امام محمد باقر عليهالسلام درباره اوقاف حضرت زهرا عليهاالسلام، حديث زير را نقل كرده است: ابوجعفر عليهالسلام فرمود: «آيا وصيت فاطمه عليهاالسلام را برايت نگويم؟» گفتم: بلي [بفرماييد]. آنگاه امام بستهاي را درآورد و از داخل آن نوشتهاي بيرون آورد و آن را خواند:
«بسم الله الرحمن الرحيم»
اين چيزي است كه فاطمه دختر محمد صلياللهعليهوآله به آن وصيت كرد. او وصيت كرد كه باغهاي هفتگانهاش: عوام، دلال، بُرقه، ميثب، حُسني، صافيه و مَشْرَبه ام ابراهيم به علي بن ابيطالب برسد و پس از درگذشت او، به حسن و پس از او به حسين و پس از او به بزرگترين فرزندم برسد. بر اين وصيتنامه، خدا و مقداد بن اسود و زبير بن عوام گواه شدند و علي بن ابيطالب آن را نوشت.1
از امام صادق عليهالسلام نيز روايت شده كه فرمود: «فاطمه، صدقهاش را براي بنيهاشم و بنيالمطلب قرار داد.»2 بنابراين، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز موقوفههايي براي خويشاوندان خويش به يادگار نهاده است تا آنان از نظر اقتصادي تأمين باشند.
1. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 180، ح 13؛ فروع كافى، ج 7، ص 48، ح5؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 144، ح 50 .
2. فروع كافى: ج 7، ص 48، ح 4 ؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 294، ح 8 .
د) ديگر امامان عليهمالسلام
امامان معصوم عليهمالسلام به تناسب شرايط و موقعيتشان، صدقهها و موقوفههايي داشتهاند كه برخي از آنها در تاريخ ثبت شده است. امام حسن عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام، باغهاي خود را كه اكنون در نخاوله ـ محله شيعهنشين مدينه ـ به نامهاي باغ صبا و باغ مرجان معروفند، وقف كردهاند. البته برخي تاريخنويسان، اين باغها را از موقوفههاي امام سجاد عليهالسلامبرشمردهاند.1
امام حسين عليهالسلام، نواحي قبر شريف خود را از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريد و آنها را بر اهالي آنجا وقف كرد.2 آن بزرگوار، زمين، خانه و چيزهاي ديگري نيز وقف كرده است.3 همچنين امام محمدباقر عليهالسلامو امام صادق عليهالسلام موقوفههايي در مدينه داشتهاند.4
از امام كاظم عليهالسلام نيز وقفنامهاي به يادگار مانده است كه نشاندهنده ويژگيهاي موقوفه اوست. اين موقوفه، زميني بزرگ با نخلها، قناتها، جويهاي آب و مرغزارها بوده است. امام، انگيزه خويش را از وقف زمينش، خشنودي خداوند متعال وسعادت در سراي آخرت ياد كرده است.5
به هر حال، امامان معصوم عليهمالسلام با گفتار و رفتارشان بر ارزش و اعتبار وقف افزوده و همواره سنت نيك وقف كردن را ستودهاند.
1. تاريخچه وقف در اسلام، ص 5 ؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، صص 59 ـ 65 ؛ سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 109.
2. «وقفنامه آيت الله جوادى آملى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، ص 7.
3. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 65 ؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 511.
4. مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 109؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 294 ؛ بحارالانوار، ج 48، ص 281.
5. من لايحضره الفقيه، ج 4، صص 184 و 185، ح 28؛ فروع كافى، ج 7، صص 53 و 54، ح 8؛ وسائل الشيعه، ج 13، صص 314 و 315، ح 5؛ تهذيب الاحكام، ج 9، ص 149، ح 57؛ بحارالانوار، ج 48، ص 281، ح 2
2. آشنايي با برخي واقفان بزرگ ايران
هنگام سير و سياحت يا زيارت در شهرهاي ايران اسلامي، به ساختمانهاي مذهبي يا عمومي با تابلوها يا كتيبههاي بزرگ و كوچك برخورد ميكنيم. برخي از اين كتيبههاي فيروزهاي رنگ زيبا و قديمي، كولهباري از سنتهاي نيكو و فرهنگ نسلهاي پيشين را بر دوش ميكشند. اكنون ميكوشيم برخي واقفان بزرگ ايران را معرفي كنيم.
الف) خواجه رشيدالدين فضل الله همداني
خواجه رشيدالدين فضل اللّه همداني (648 ـ 718 ه .ق) دانشمند، طبيب، تاريخنگار و سياستمدار مسلمان، پسر ابوالخير همداني بود كه در سال 648 ه .ق، در خانوادهاي ثروتمند و بانفوذ در همدان زاده شد. وي نخست به عنوان طبيب به دربار آباقاخان ايلخان پيوست و در سال 697 ه .ق، به مقام وزيري غازان خان رسيد. او به مدت 21 سال مقام وزيري غازانخان و بعد سلطان محمد خدابنده، برادر و جانشين غازانخان و سپس ابوسعيد بهادر، پسر و جانشين محمد خدابنده را برعهده داشت. سرانجام سلطان ابوسعيد با اثرپذيري از توطئه دشمنان، دستور داد خواجه رشيدالدين را در سال 718 ه .ق، در هفتاد سالگي به همراه پسر شانزده سالهاش، ابراهيم به قتل برسانند.
با قتل خواجه رشيدالدين، داراييهاي او حتي بزرگترين موقوفهاش، ربع رشيدي در تبريز تاراج شد و حكومت، املاك وي و فرزندانش را مصادره كرد. خواجه رشيدالدين داراي آثار و نوشتههاي بسيار و موقوفههاي فراوان بوده است.1
برخي موقوفههاي خواجه رشيد الدين عبارتند از:
يك ـ ربع رشيدي: خواجه رشيدالدين فضلالله همداني از زمان سلطنت غازانخان تا پايان عمر، در دامنه كوه سرخاب تبريز، سلسله بناهاي زيبايي ساخته و آنها را وقف كرده بود. اين موقوفه، به «ربع رشيدي» مشهور شده بود. مجتمع بزرگ ربع رشيدي به شكل شهرستاني فرهنگي ـ آموزشي نمود يافته بود. مسجدها، مدرسههاي گوناگون، كتابخانهها، دانشكدههاي پزشكي، بيمارستانها، داروخانهها، خانههاي مسكوني، كارخانههاي كاغذسازي، پارچهبافي و دارالضرب، محلههاي صالحيه، باغها، بازارها، كاروانسراها، حمامها، مكانهاي رفاهي، فرهنگي و اقتصادي، قناتها، خيابانها، كوچهها، حصارها، برج و باروها و دروازههاي متعدد جزو اين موقوفه بزرگ بود.
اين شهرستان فرهنگي، مجموعهاي از كاركردهاي ديني، آموزشي، فرهنگي، طبي، مسكوني، كشاورزي، ارتباطي، اقتصادي، امنيتي و استحفاظي، دفاعي و رفاهي سنت وقف را با عنوان «ابواب البر رشيدي» به نمايش گذاشته بود.
نكته مهم اين است كه اساس اين موقوفه بزرگ بر محور آموزش علوم گوناگون ميچرخيد. گويا انگيزه دنيوي خواجه رشيدالدين، همان دانشدوستي و علاقه وي به علم و عالمان بوده است.
متأسفانه پس از قتل خواجه رشيدالدين، همه آن گنجينههاي ارزشمند، دستخوش جهل و خشونت شد و مجتمع ربع رشيدي به غارت رفت و بقاياي آن به آتش كشيده شد. اكنون ويرانههاي ربع رشيدي در انتهاي محله ششكان تبريز كه به محله باغميشه وليان كوه (بيلان كوه) ميرسد، در سمت چپ دامنه كوه سرخاب قرار دارد.2
نسخه اصلي وقفنامه ربع رشيدي كه با خط خواجه رشيد الدين فضلاللّه همداني نوشته شده و از وقفنامههاي مهم قرن هفتم ايران است، اكنون در كتابخانه ملي تبريز نگهداري ميشود.3 اين وقفنامه به كوشش مجتبي مينوي و ايرج افشار و سرمايه انجمن آثار ملي در سال 1356 ه .ش، در تهران چاپ شده است.4
دو ـ 564 موقوفه در يزد و اطراف آن؛
سه ـ 329 موقوفه در تبريز و نواحي آن؛5
چهار ـ ديگر موقوفهها: خواجه رشيدالدين فضل اللّه همداني در شهرهاي آذربايجان، اصفهان، شيراز، مراغه، موصل و در روستاهاي رشيد آباد و فتح آباد و... نيز موقوفههايي داشته است.6
1. نك: مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67؛ مصطفى مؤمنى، مقاله «جغرافياى جهانبينى وقفنامه ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 3، صص 36 و 37؛ سيد حسين اميديانى، مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 ـ 62.
2. نك: مصطفى مؤمنى، مقاله «شهرستان رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 4، صص 52 ـ 57؛ مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 ـ 66؛ وقف در فقه اسلامى، ص 426؛ مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67؛ نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 152.
3. مقاله «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، ص 55.
4. مقدمهاى بر فرهنگ وقف، ص 67.
5. وقف در فقه اسلامى، ص 436.
6. همان؛ «ربع رشيدى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 50 - 66.
ب) حاج شفيع ابريشمي زنجاني
حاج شفيع ابريشمي زنجاني در سال 1328 ه .ق، ده عدد از روستاهاي مِلكي خود در زنجان را وقف كرد. وي در وقفنامهاش، محل مصرف درآمد آن روستاها را پس از آباداني آنها، چنين تعيين كرده است:
يك ـ افزون بر قناتهاي موجود در شهر زنجان، يك رشته قنات براي مصرف شهر بسازند كه آب آن لولهكشي و تقسيم شود.
دو ـ در هر نقطهاي از شهر زنجان كه صلاح بدانند، بيمارستاني به گنجايش ده تختخواب با همه هزينههاي پزشكي تأسيس كنند.
سه ـ در دههاي وقفي، دبستاني احداث كنند تا كودكان به تحصيل درسهاي ابتدايي و قرآن كريم مشغول شوند.
چهار ـ ساختمان نيمه تمام حمام روستاي زرزر را تكميل كنند.
پنج ـ بر روي رودخانه ده دولجين كه معبر عمومي است، پلي بسازند.
شش ـ همه ساله در ايام رمضان و محرم در همه دههاي وقفي او اطعام كنند.
هفت ـ هر سال در ايام عيد نوروز، پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه به افراد يتيم و بيبضاعت هديه كنند. همچنين به صد خانوار [مستحق و آبرومند] مبلغي نقدي بپردازند.1
1. نك: تاريخچه وقف، صص 9 و 10؛ وقف در ايران، ص 55.
ج) حاج محمد تقي اتفاق تهراني
حاج محمد تقي اتفاق، فرزند حاج كريم در سال 1325 ه .ق، در تهران زاده شد. وي از هشت سالگي به بازار رفت، ولي به دليل گرايش دروني به علم و علماي دين، از درس و مدرسه نيز غافل نماند و برخي كتابهاي حوزوي را نزد استادان آموخت. او در طول عمر بابركت خود كه نزديك به يك قرن بود، دوستي نزديك و پيوستهاي با عالمان مشهور داشت. به دليل همين كشش دروني، سرمايه زندگاني خويش را جز در راه خير و صلاح خرج نكرد.
از مهمترين آثار خيريه وي، بناي مدرسهاي در نجف اشرف به نام «جامعة النجف» ـ از مدرسههاي حوزوي اين شهر ـ است. اين مدرسه، ساختماني چهار طبقه است كه سيزده هزار متر زيربنا دارد. زمين آن در اطراف نجف بود و از مركز شهر فاصله داشت. به دليل دوري اين مدرسه از مركز شهر و كمي امكانات، ساخت آن، به سختي پيش رفت، بهگونهاي كه اگر اراده وافي و توفيق پروردگار و پشتيباني عالمان بزرگ نجف نبود، آن مكان به چنين سرانجام نيكويي نميرسيد.
خود واقف گفته است: «در ميان كار، عدهاي قصد سنگاندازي و دلسرد كردن مرا داشتند، اما علماي اعلام و روحانيون طراز اول نجف با نوشتن نامه و فرستادن پيغام، من را در اين امر قوت قلب بخشيدند.» وي دستخط برخي از اين بزرگان از جمله آيت الله سيدمحسن حكيم، آيت الله شاهرودي، آيت الله خويي، آيت الله صدر بادكوبهاي، آيت الله محمد باقر زنجاني، آيت الله عبدالكريم زنجاني، آيت الله محمد جواد طباطبايي و آيت الله علي موسوي حلي رحمهاللهرا نزد خود به يادگار نگه داشته بود.
از ديگر خدمات حاج محمد تقي اتفاق تهراني، سفارش ساخت دَرِ طلاي حرم مطهر حضرت علي عليهالسلام است. صنعتگران و هنرمندان اصفهان به مدت دو سال با ذوق و هنر مثالزدني كوشيدند تا اين دُرِّ گرانبهاي معنوي، با آبرومندي و عزت بر ورودي مرقد مبارك اميرالمؤمنين، امام علي عليهالسلام قامت آرايد. همچنين دَرِ طلاي حرم مطهر سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام با همت و هزينه آن واقف بزرگ ساخته و نصب شده است.
بناي بيمارستان جاويد در تهران، مسجد امامزاده زيد در بازار تهران، همچنين كمكهاي مادي و معنوي بسيار به برخي بيمارستانهاي ايران و دستگيري از گرفتاران و درماندگان، از ديگر كارهاي نيك اوست.
حاج محمد تقي اتفاق تهراني به دليل علاقهاي كه به كتابهاي حديثي داشت، اوقات فراغت خود را به جمعآوري آيات، دعاها و احاديثي در موضوعهاي مختلف ميگذراند. وي از اين رهگذر، چندين مجموعه حديث و دعا فراهم آورد كه كتاب ارزشمند جواهر الكلمات و نيز كتاب كوچك طريق الجنان از آن جمله است. كتاب ديگر او حقيقة الايمان و فضيلة الانسان است كه 450 حديث از پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله و امامان معصوم عليهمالسلام را دربر دارد.1
1. نك: مقاله «آشنايى با واقفان بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 9، صص 1، 55 ـ 59.
د) سردار فيروزكوهي
ميرزا سيد كريمخان فيروزكوهي فرزند امير محمد حسينخان ثاني (سردار بزرگ محمد شاه و فاتح هرات) از مردان عصر ناصري است. وي آموزشهاي نظامي خود را در مدرسه سِن سير فرانسه گذراند و پس از بازگشت، ناصرالدين شاه، وزارت قورخانه را به وي واگذار كرد.
سامانبخشي مدرسه ناصري كه بعدها به دبيرستان نظام معروف شد، از كارهاي نيك او در اين دوران است. او در اين مقام، افزون بر تدريس، به ترجمه و نگارش كتابهاي بسياري در زمينه قوانين نظام بلژيك، اتريش و فرانسه به نام قوانين عسكريه در فنون مختلف پيادهنظام و توپخانه پرداخت و بارها با دريافت نشان علمي از برخي كشورهاي اروپايي، از او تجليل شد.
در هجدهم ذيحجه سال 1316 ه .ق، سردار فيروزكوهي، مدرسهاي فني و حرفهاي براي افراد بيسرپرست و كمتوان به نام مدرسه خيريه ايتام بنا كرد. اين مدرسه، پنجمين مدرسهاي بود كه به روش جديد در ايران ساخته شد. واقف، امور مالي مدرسه را از وقف بهترين املاك و مستغلات خويش در تهران، شميران، دماوند و مازندران تأمين كرد.
پس از تأسيس اين مدرسه، مظفرالدين شاه قاجار از آن بازديد كرد و رضايت خود را با اهداي معدن زغال سنگ گاجره، براي تأمين سوخت مدرسه نشان داد كه آن هم در رديف املاك موقوفه در آمد. اين مدرسه در خيابان شيخ هادي تهران واقع بود و بيش از پنج هزار متر مربع مساحت داشت و داراي ساختمانهاي متعدد از جمله آشپزخانه، آبدارخانه، خوابگاه اطفال و پرستاران و زمين ورزش همراه با وسايل ورزشي و نيز كارگاه صنعتي براي آموزش حرفههاي مختلف از جمله نجاري، بافندگي و آهنگري بود.
روش اداره اين موقوفه، نشان دورانديشي و درستانديشي سردار بود؛ زيرا به جاي كمك مالي پيوسته به كودكان بيسرپرست، به آنها فن و دانش ميآموخت تا بعدها خودشان در جامعه، افراد مفيدي باشند. شاگردان اين مدرسه در كنار آموزش دانشهاي نظري، به فراگيري صنايع فني نيز ميپرداختند و علم و صنعت را با هم فراميگرفتند. در اين مدرسه نزديك به شصت نفر از كودكان يتيم و تهيدست، به طور شبانهروزي نگهداري ميشدند و از هر جهت، از جمله خوراك، پوشاك و شهريه از آنها پذيرايي ميشد. بسياري از دانشآموختگان اين مدرسه، بعدها جزو دانشمندان و اديبان بزرگ ايران شدند. برابر وقفنامه، كودكان بدون پدر و مادر يا بدون يكي از والدين و نيازمند، در اين مدرسه پذيرفته ميشدند.
وقفنامه سردار فيروزكوهي با مُهر و امضاي مجتهدان بزرگي از جمله شيخ فضل الله نوري، ميرزا حسن آشتياني، شيخ هادي مجتهد و سيد عبدالله موسوي بهبهاني رحمهالله تأييد شده است. اكنون بنياد موقوفههاي سردار فيروزكوهي با بنايي جديد در دو سوي خيابان وليعصر تهران قرار دارد. البته كتابخانه كوچكي نيز در نزديكي خيابان شيخ هادي قرار دارد كه جزو اين موقوفههاست و در واقع، آرامگاه سردار فيروزكوهي و برادرزاده اوست.
آموزشگاه فني و حرفهاي ديگري نيز در خيابان وليعصر قرار دارد كه بخش ديگري از اين موقوفهها به شمار ميآيد. اين آموزشگاه با مديريت چهار متولي، بر اساس نيازهاي جامعه و استقبال جوانان، به آموزش رشتههاي فني، رايانه، نقشهكشي صنعتي و ساختماني و رشته اتومكانيك ميپردازد. اين آموزشگاه كه با نظارت وزارت كار اداره ميشود، سالانه در چند دوره تخصصي كوتاهمدت به داوطلبان آموزش ميدهد.
با تجديد بناي ساختمانها و املاك موقوفه و با ايجاد بخشهاي تجاري در طبقههاي همكف آن، درآمد موقوفه افزايش يافته است و هزينه دانشآموزان به صورت رايگان تأمين ميشود. همچنين كارگاههايي بزرگ و بهروز در اين بنا ايجاد شده است كه همه اين كارگاهها با حضور استاداني از وزارت كار و پرداخت حقالتدريس آنان از محل درآمد موقوفهها، هميشه پويا هستند.1
1. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 11 و 12، صص 120ـ 125 .
ه) سردار امام قلي خان و پدرش، الله وردي خان
امام قليخان، اين سپهدار نامآور عهد صفوي كه هزاران جنگجوي دلاور زير فرمان داشت، پيش از آنكه يك فرمانده جنگي باشد، انساني با مروت و وارسته بود. فرهنگباوري، دينمداري و هنردوستياش، از وي سرداري ممتاز ساخته بود و اين همه را از پدري به ارث داشت كه جزو نيكان روزگارش بود.
سي و سه پل اصفهان (پل الله ورديخان)، قيصريه لار، مدرسه خان شيراز، رواق و گنبد الله وردي خان در حرم مطهر امام رضا عليهالسلاماز جمله خلاقيتهاي فرهنگي و هنري اوست. صدها كاروانسرا، پل و مدرسه ديگر نيز نتيجه ذوق و اهتمام تحسين برانگيز اين دو بزرگوار است.
مهمترين جنبه شخصيتي امام قليخان را بايد باورهاي مذهبي و انديشه فرهنگي وي دانست. او در سال 1024 ه .ق، مدرسه خان را تكميل كرد و در مدت بيست سال، لحظهاي از تلاش براي گسترش دانش دست برنداشت. او با درك صحيح از سنت حسنه وقف و كاربرد آن، نام خود را به عنوان يكي از واقفان موفق تاريخ ايران به يادگار گذاشت.
امام قليخان پس از تكميل مدرسهخان شيراز، به فراهم آوردن امكانات مورد نياز براي تربيت و آموزش جوانان و تأمين زندگي آنان و استادان مدرسه پرداخت. ايجاد كتابخانهاي غني در كنار مدرسه خان و حتي فرستادن خوشنويس به كشور هند براي رونويسي (استنساخ) از كتابهاي ناياب كتابخانههاي آنجا، از ديگر تلاشهاي او در اين راستا بود. او بهترين املاك، آباديها و رقبات خود را به مدرسهخان، براي فراگيري علوم و معيشت طلاب و دانشمندان وقف كرد.
ايجاد و تعمير بناهاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي، تعمير مسجد جامع عتيق شيراز، ساخت مسجد شاه در شيراز، ايجاد بقعههاي مذهبي هفدهتنان و ناصربنعلي در شهر گلپايگان (1032 ه .ق) ايجاد دارالشفايي در شيراز، ساخت بناي امامزاده سيد نورالدين در سپيدان فارس و وقف موقوفههايي بر آن، ساخت كاروانسراها، راهها، پلها، قيصريه و بازار در شيراز و قيصريه و مسجد جامع لار از ديگر كارهاي ارزنده امام قليخان است. اين خدمات ماندگار، از او شخصيتي ممتاز در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي ساخت.
با شهادت امام قليخان در سال 1042 ه .ق، غاصبان و زورمداران، اين موقوفهها را به يغما بردند. اكنون جز مدرسهخان، حتي يك نمونه از موقوفههاي فراوان اين مدرسه در تصرف اداره اوقاف نيست و تلاش متوليان موقوفهها تاكنون نتيجهاي نداشته است.
امام قليخان كه پيش از مقام سپهسالاري نيز ثروت فراواني داشت، پس از رسيدن به آن مقام، ثروتش را در راه آباداني مناطق مختلف حكومت خويش به ويژه فارس، نشر دانش، ايجاد صنايع و تشويق دانشمندان، خوشنويسان، شاعران، معماران و صنعتگران صرف كرد. وقف بهترين املاك، آباديها و رقبات او در حمايت از عالمان و طالبان علم، پرداخت هزينه زندگي استادان و گسترش علوم ديني، حفظ بناي مدرسه خان و توجه به ساكنان و عالمان مقيم مشاهد مشرّفه را ميتوان از ارزشمندترين كارهاي نيك او برشمرد.1
1. همان، ش 14، صص 25 ـ 39.
و) حاج محمد نمازي
لولهكشي و تصفيه آب شهر شيراز و مجموعه بهداشتي، درماني و آموزشي بيمارستان نمازي در شيراز، از موقوفههاي حاج محمد نمازي به شمار ميروند.
حاج محمد نمازي فرزند حاج محمد حسن نمازي ـ تاجر شيرازي ـ در سال 1275 زاده شد. دوران كودكي را در هند و چين گذراند و سالهاي جواني را در شيراز و تهران سپري كرد. در سال 1303، به قصد سياحت به امريكا رفت و مدتي طولاني در آنجا اقامت گزيد. پس از موفقيت در فعاليتهاي اقتصادي در سال 1323، به ايران بازگشت و بنا به عهدي كه با خود كرده بود، بخشي از درآمدش را صرف امور خيريه كرد.
نيت اوليه وي ايجاد مجتمع بهداشتي و درماني بود، ولي با ديدن وضعيت نامناسب آب آشاميدني شيراز، تصميم گرفت افزون بر ساخت مجتمع بهداشتي و درماني، براي تأمين آب آشاميدني بهداشتي شهر، سيستم مناسب لولهكشي ايجاد كند.
حاج محمد نمازي با موافقت و همكاري شهرداري شيراز به لولهكشي آب بهداشتي و تصفيه شده در شيراز پرداخت. پس از فراز و نشيبهاي بسيار و دشواريهاي فراوان، لولهكشي آب شهر شيراز در سال 1331 به بهرهبرداري رسيد و دوازده هزار خانه در آن زمان، از آن بهرهمند شدند. آنگاه وي لولهكشي و دستگاه آب شيراز را وقف كرد.
حاج محمد نمازي همزمان با طرح آبرساني، با خريداري يكي از باصفاترين باغهاي شيراز به نام باغ كفشگر، محل مناسبي براي مركز بهداشتي در نظر گرفت. اين بيمارستان با پانزده هكتار مساحت عرصه و 75000 متر مربع مساحت ساختماني (زيربنا ـ اعيان) در سال 1332 براي عرضه خدماتي همچون كمكهاي اورژانسي، داخلي و قلب، اطفال و نوزادان، جراحي عمومي، جراحي مغز و اعصاب، جراحي استخوان و... وقف شد و در روز هفتم خرداد 1334 آغاز به كار كرد. اين مجموعه، 414 اتاق بيمارستان، 250 تختخواب و 24 واحد مسكوني داشت.
بيمارستان نمازي در سال 1350 نياز به توسعه پيدا كرد. ازاينرو، حاج محمد نمازي قصد داشت ساختمان قديم را توسعه دهد، ولي پس از انجام كارهاي مقدماتي و شروع به كار، در سال 1351 از دنيا رفت. ادامه كار ساختماني پروژه را دانشگاه شيراز پيگيري و هزينه لازم را سازمان برنامه و بودجه تأمين كرد.1
1. نادر رياحى، مقاله «موقوفه محمد نمازى در شيراز»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 82ـ91؛ وقف در ايران، ص 55.
ز) حسين علي البرز
آقاي حسين علي البرز، واقف «بنياد فرهنگي البرز» است. وي در 27 اسفند 1342، اين بنياد را تأسيس كرد. هدف اين بنياد خيريه، نشر فرهنگ اسلامي از طريق اعطاي وام و كمك هزينه دانشجويي و اهداي جوايز به دانشپژوهان ممتاز است.
در فروردين 1358، آقاي حسينعلي البرز در نامهاي از كانادا به محضر رهبر انقلاب اسلامي ايران، امام خميني رحمهالله، از ايشان خواست توليت موقوفههاي بنياد فرهنگي البرز را بپذيرد. بنا بر دستور امام خميني رحمهالله در ذيل اين نامه به سازمان اوقاف و امور خيريه، از فعاليتهاي بنياد از آغاز تأسيس، اهداف و احراز عمل به نيت واقف، گزارشي تهيه و تقديم شد. از سال 1359، بنياد فرهنگي البرز، فعاليتهاي خود را زير نظر هيئت امناي منتخب سازمان اوقاف و امورخيريه ادامه داد.
اين بنياد پيش از انقلاب، چهار باب ساختمان داشت كه دو باب آن نيمه ويران و بدون استفاده بود. سازمان اوقاف با همكاري هيئت امناي بنياد، از سال 1360، بازسازي موقوفههاي بنياد را آغاز كرد و همين امر، اعتماد واقف را در رسيدگي به موقوفهها و اجراي برنامههاي مطرح شده در وقفنامه جلب كرد. ايشان در نامهاي به هيئت امناي بنياد با يادآوري انگيزه و هدف خويش، يك دستگاه ساختمان را كه مِلك شخصي او بود و زميني به مساحت 800 متر مربع در خيابان فلسطين شمالي تهران داشت، به بنياد فرهنگي البرز افزود. اين ساختمان پس از بازسازي، داراي شش دستگاه آپارتمان، شش باب مغازه و چهار طبقه زيرزمين شد.
هماكنون بنياد فرهنگي البرز، دوازده رقبه وقفي در قالب يك دفتر مركزي، چهار مجتمع تجاري، يك ساختمان مسكوني ـ تجاري، يك دبستان، چهار مدرسه راهنمايي، يك مجتمع آموزشي شامل دبستان، مدرسه راهنمايي، دبيرستان، آزمايشگاه و خوابگاه در شهرهاي تهران، اهواز، خمين، آشتيان و كهك دارد.
اين بنياد بر اساس هدفهاي ياد شده در وقفنامه همواره خدماتي فرهنگي انجام داده است كه برخي از آنها عبارتند از:
يك ـ اهداي قرآن مجيد و كتابهاي مختلف مذهبي و علمي و محصولات فرهنگي به نهادها، مسجدها، مدرسهها، دانشگاهها و مراكز آموزشي؛
دو ـ اهداي كتاب به كتابخانه «بنياد دايرة المعارف بزرگ اسلامي»؛
سه ـ خريد پانصد دوره كتاب تفسير الميزان في تفسير القرآن و اهداي آن به كتابخانههاي عمومي داخل كشور؛
چهار ـ اعطاي جوايز به برندگان مسابقههاي علمي در سالگرد شهادت استاد مرتضي مطهري رحمهالله از طريق «مدرسه عالي شهيد مطهري رحمهالله»؛
پنج ـ اعطاي سالانه جوايزي به دانشآموزان و دانشجويان ممتازي كه مراكز آموزشي كشور معرفي ميكنند؛
شش ـ پرداخت وام تحصيلي به دانشجويان از محل درآمدهاي حاصل از واحدهاي تجاري بنياد؛
هفت ـ چاپ تعداد بيست هزار جلد از كتاب معاد نوشته حجت الاسلام محسن قرائتي با جلد زركوب و پرداخت پنجاه درصد هزينه چاپ به سود خريداران، تا كتاب به بهاي نصف قيمت در دسترس علاقهمندان قرار گيرد؛
هشت ـ چاپ تعداد دو هزار جلد از كتاب ارث از نظر اسلام، نوشته آيت اللّه محمد باقر آشتياني رحمهالله؛
نه ـ كمك به انتشار مجله «آيندهسازان»، ارگان اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشآموزان و مجله «پيوند»، ارگان انجمن اوليا و مربيان وزارت آموزش و پرورش؛
ده ـ كمك به مدرسهها و نيز «مركز تربيت معلم شهيد چمران»؛
يازده ـ پرداخت وام به نهادها براي كمك به انتشار آثار علمي، فرهنگي و مذهبي؛
دوازده ـ پرداخت وام به مؤلفان كتاب، دانشجويان و فرهنگيان از طريق «انجمن اسلامي معلمان»؛
سيزده ـ پرداخت وام به «كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» براي انتشار كتاب حماسه ايمان؛
چهارده ـ پرداخت بورس تحصيلي و جايزه به دانشآموزان برنده در مسابقههاي رياضي و ادبيات فارسي سراسر كشور كه از سوي «دفتر تحقيقات و برنامهريزي وزارت آموزش و پرورش» معرفي ميشوند.1
1. نك: مقاله «آشنايى با واقفان بزرگ بنياد فرهنگى البرز» مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 2، ص 54 ـ 56؛ سيد ناصر هاشمزاده، مقاله «بنياد فرهنگى البرز» مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 27، صص 77 ـ 81 .
ح) گوهرشاد خانم
مهد عليا، گوهرشاد خانم از جمله زنان پرافتخار شيعي و بانوان ثروتمند و نامدار عصر تيموري است. او بسيار صلهرحم و اطعام ميكرد و صدقهها و خيرات بسيار ميداد. وي كه در حُسن تدبير، سياست و حيا مقامي والا داشت، در كمال اخلاص، مسجدي را در جوار بارگاه رضوي عليهالسلام بنا نهاد تا از جمله باقيات صالحات وي باشد.
موقوفههاي گوهرشاد خانم به قرار زير است:
يك ـ مسجد جامع گوهرشاد در هرات؛
دو ـ مدرسه گوهرشاد در هرات؛
سه ـ مسجد جامع گوهرشاد در جوار بارگاه رضوي عليهالسلام كه يكي از بناهاي مهم دوران شاهرخ است.
گوهرشاد در سال 812 ه .ق، ساخت اين مسجد را آغاز كرد و در سال 821 ه .ق، به پايان رساند. اين مسجد در زميني به مساحت تقريبي 8798 متر مربع ساخته شده است كه 6048 متر مربع آن زيربنا و 2750 متر مربع آن، مساحت صحن مسجد است. مسجد گوهرشاد يك گنبد، دو گلدسته، هفت شبستان و چهار ايوان دارد كه ايوان طرف قبله مسجد به ايوان مقصوره و بزرگترين ايوان اين مسجد معروف است.
ساختمان مسجد گوهرشاد زير نظر استاد قوام الدين شيرازي ساخته شده است. گوهرشاد پس از پايان يافتن بناي اين مسجد، املاك و رقباتي را در نيمه رجب سال 829 ه .ق، وقف آنجا كرد. مسجد گوهرشاد پس از گذشت قرنها به لحاظ زيبايي، بزرگي، پاكيزگي و همسايگي با حرم مطهر امام رضا عليهالسلامهمچنان بر تارك بناهاي مذهبي ـ تاريخي ايران ميدرخشد.1
1. موقوفه گوهرشاد در ناحيه 2، اداره اوقاف و امور خيريه مشهد مقدس به كلاسه 1 - گ پرونده دارد. نك: سيماى وقف در خراسان، صص 1ـ9؛ تاريخچه وقف در اسلام، صص 19ـ21؛ محمود يزدى مطلق، «مسجد گوهرشاد مشهد و موقوفات آن»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 35 و 36، صص 185 ـ 190.
ط) عبدالله رضوي
آقاي عبدالله رضوي در سال 1343، برابر وقفنامه رسمي، تمامي ششدانگ مزرعه سوران و دو رشته قنات داير و يك رشته قنات باير و ثلث از جويبار رودخانه شانديز و املاك ديگري را برابر اساس نامه، براي استفاده عمومي وقف كرد.
موقوفه مرحوم عبداللّه رضوي را ميتوان يكي از بزرگترين و پربارترين موقوفههاي مشهد مقدس برشمرد. اين موقوفه، شامل زمينهاي پهناوري در چندين نقطه شهر مشهد مانند زمينهاي سوران، بژمهن و حسين آباد كرمانيها و همچنين مسافرخانهها و مغازهها، در داخل شهر مشهد و حتي داراي رقباتي در ديگر شهرهاي ايران است. موارد مصرف اين موقوفه، بسيار چشمگير است.
آقاي عبدالله رضوي در وقفنامه خود، بر تأسيس پرورشگاه و درمانگاهي مجهز در مزرعه سوران و مداواي بيماران، برپايي عزاداري براي سيد و سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام در عاشوراي هر سال در آنجا و اطعام اهالي و مستضعفان در آن روز و ساختن يك مجموعه آموزشي براي كودكان يتيم از محل درآمدهاي موقوفههاي خويش، تأكيد كرده است.
اداره كل اوقاف و امور خيريه استان خراسان در سالهاي گذشته به منظور احياي موقوفه آقاي عبدالله رضوي، گامهاي مؤثري برداشت. اين اداره كل، پس از بررسيهاي مختلف و فراهم آوردن امكانات اوليه به منظور احداث اين مجموعه، به ويژه مجموعه آموزشي يتيمان و پس از تصويب طرح نهايي، از خرداد ماه 1371، عمليات اجرايي اين مجموعه را برابر نظر واقف، در محل باغ آرامگاه واقف و در محدوده جنوب شرقي زمينهاي موقوفه سوران، در كنار جاده مشهد ـ شانديز كه باغي بسيار گسترده است، آغاز كرد. اين مجتمع فرهنگي كه شبانهروزي اداره ميشود، در سال 1375 به بهرهبرداري رسيد.
باغهاي قديمي مزرعه شش هزار هكتاري سوران كه با كمبود آب و وضع نامناسب زمين روبهرو بود، با پشتكار اداره كل اوقاف خراسان، بازسازي شد. در اين طرح، باغهاي جديدي به مساحت 28 هكتار با روش جديد باغداري ايجاد كردند و از زمينهاي ديگر كه توانايي بازدهي گندم و يونجه داشتند، با آبياري باراني، براي تأمين آذوقه و علوفه بهره گرفتند.
همچنين جهت بهرهگيري بهتر و بيشتر از زمينهاي باير موقوفه و نيز براي كمك به خودكفايي و كارآفريني، «شركت كشاورزي و دامپروري سوران» در سال 1366، با سرمايهگذاري از وجوه مازاد موقوفههاي سراسر كشور تأسيس شد. همچنين در اجراي اهداف طرح، مجتمعي شامل دو واحد گاوداري با زيربنايي به مساحت 33 هزار متر مربع بناي سقفدار و چهل هزار متر مربع بهاربند در مدت كوتاهي ساخته شد و با همكاري مسئولان وزارت كشاورزي و سازمان دامپروري كشور، فعاليت خود را با خريد دهها رأس گاو اصيل آغاز كرد. اين واحد، هماكنون سالانه بيش از دو هزار تن شير توليد ميكند.1
1. مقاله «عبدالله رضوى، واقفى بزرگ»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14، صص 59 و 60 .
3. آشنايي با سيره عالمان بزرگ دين درباره وقف
عالمان بزرگ دين نيز در زمينه وقف فعال بودهاند. نام برخي از آنها حسن ختام اين فصل است. آوازه شهرت برخي از آنان چنان است كه به تعريف و توصيف نيازي ندارند. ازاينرو، به اختصار، برخي موقوفهها و خدمات آنان يادآوري ميشود.
الف) امام خميني رحمهالله
در طول زندگي بابركت خويش در ساخت، تعمير و بازسازي مسجدها، مصلاهاي نماز جمعه، مدرسهها و مراكز آموزشي و فرهنگي نقش بسزايي داشت.1
ب) مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنهاي (دام ظله)
رهبر معظم انقلاب، تاكنون نزديك به شش هزار نسخه نفيس خطي را به كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي وقف كرده است. بر همين اساس، ايشان بزرگترين واقف كتابهاي خطي آستان قدس رضوي است. گنجينه كتابهاي خطي آستان قدس رضوي به علت غناي منابع خطي به عنوان پايگاه فكري جهان اسلام مطرح و روزانه پذيراي بسياري از پژوهشگران داخلي و خارجي است.2
ج) علامه حلي و مجلسيها رحمهمالله
علامه حلي رحمهالله، زمينهاي وسيعي را با سرمايه و به دست خود آباد و براي استفاده عموم وقف كرد. همچنين در طول زندگي، بسياري از آباديهاي خويش را وقف كرد.
بر اساس اسناد برخي موقوفههاي اصفهان، علامه محمد باقر مجلسي و پدرش محمد تقي مجلسي رحمهالله در آنها سهيم بودهاند.
د) آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري رحمهالله
ايشان زمين وسيعي را در شهر مقدس قم خريد و به عنوان قبرستان عمومي شهر وقف كرد. اين قبرستان قديمي، اكنون به قبرستان قم نو معروف است. همچنين بيمارستان فاطمي و خانه فقرا، از خدمات ديگر آن عالم بزرگ است.
ه ) آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني رحمهالله
آن بزرگوار، مدرسه و كتابخانه بزرگي در نزديكي حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام در شهر قم به نام مقدس صاحب الزمان عليهالسلاموقف كرد.3 مدرسه و كتابخانه آيت الله گلپايگاني رحمهالله، همواره مكان مناسبي براي تدريس، تحصيل، تحقيق، مطالعه و مباحثه هزاران عالم و طلبه بوده است. بيمارستان آيت الله گلپايگاني رحمهالله، دار القرآن الكريم، مجمع جهاني اسلامي لندن و مركز معجم المسائل الفقهيه از ديگر خدمات و يادگارهاي آن عالم بزرگوار است.4
و) آيت الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي رحمهالله
آن عالم رباني، كتابخانه بزرگ خويش را در نزديكي حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلاموقف عام كرد. اين كتابخانه اكنون به نام كتابخانه بزرگ آيت الله العظمي مرعشي نجفي رحمهالله معروف و مورد استفاده مردم است. همچنين حسينيه آيت الله العظمي مرعشي نجفي رحمهالله، مدرسه مرعشيه و چندين مدرسه ديگر، از جمله خدمات و يادگارهاي آن عالم بزرگوار است.5
1. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1421 ه .ق1379ه .ش، قم، چاپخانه دفتر تبليغات اسلامى، مركز انتشارات، 1378، صص 295ـ299.
2. روزنامه جمهورى اسلامى، چهارشنبه 19 مرداد 1384، 4 رجب 1426، ش 7553، ص 4.
3. نك: وصيتنامه آيت الله العظمى سيدمحمدرضا گلپايگانى رحمهالله.
4. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1421 ه. ق1379 ه .ش، ص 299.
5. نك: وصيتنامه آيت الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى رحمهالله.
فصل هفتم: آسيبشناسي وقف
در دهههاي اخير به دلايل گوناگون، فرهنگ وقف كمرنگ شده است. امروزه شور و اشتياق آنچناني براي وقف، در مردم ديده نميشود.
اين كمتوجهي، ناشي از آسيبها و موانعي است كه شناختن و برطرف كردن آنها ضروري به نظر ميرسد. البته پس از پيروزي انقلاب، گامهاي مؤثري براي تقويت قانوني اوقاف برداشته شده و همين تلاشها، تا حدودي به افزايش شمار موقوفهها كمك كرده است.
1. داشتن ذهنيت درست از وقف
ذهنيت نادرست برخي مردم، آنان را از وقف دور كرده است. براي آشتيدادن مردم با وقف، بايد آنان را با حقيقت وقف آشنا كرد و افكار نادرست را از ذهنشان زدود. البته اين امر، همت والاي عالمان، مبلّغان، اديبان، هنرمندان و رسانههاي گروهي را ميطلبد. برخي از اين ذهنيتهاي نادرست عبارتند از:
الف) هدر رفتن داراييها:
برخي افراد، وقف را موجب هدر رفتن داراييهاي واقف ميدانند. اين ذهنيت نادرست، ناشي از ناآگاهي يا ناديده گرفتن فايدههاي فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي وقف است. با يادآوري هدفهاي سنت حسنه وقف، آثار فردي و اجتماعي و ثوابها و پاداشهاي اخروي آن، همچنين احاديث و آيات مربوط به اعمال صالح، انفاق و وقف ميتوان اين انديشه را زدود.
ب) غصب شدن موقوفهها:
بر اثر غصب شدن شماري از موقوفهها در طول تاريخ، اين ذهنيت پديد آمده است كه موقوفهها دير يا زود غصب ميشوند و جز آنكه كمكي به فرصتطلبان باشد، چنان كه بايد و شايد، فايدهاي ندارند.
اين نگرش به دليل اعمال پليد آزمندان و غاصبان است كه نوعي بياعتمادي را در جامعه پديد آورده است. اگر امنيت وقف تأمين شود و عمر موقوفهها افزون گردد، اين ذهنيت، خود به خود از ميان ميرود. در اين راستا، عمل به وقفنامهها، اطلاعرساني و اعتمادسازي بسيار مؤثر است.
ج) فقر واقف:
برخي چنين ميپندارند كه واقف با اقدام به وقف، خود را فقير ميكند يا اگر روزي واقف فقير شود، از وقف خويش پشيمان ميشود. بايد دانست كه خداوند در قرآن درباره اين ذهنيت نادرست و تنگنظرانه، خطاب به پيامبر ميفرمايد:
بگو: اگر شما مالك خزاين رحمت پروردگار من بوديد، در آن صورت [به خاطر تنگنظري] امساك ميكرديد؛ [كه] مبادا انفاق، مايه تنگدستي شما شود و انسان تنگنظر است. (اسراء: 100)
2. غصب موقوفهها
به حكايت تاريخ، بسياري از اموال وقفي بارها از سوي فاسقان و حاكمان ستمگر، غصب شده است. در گذشته، دو گونه موقوفهخواري بوده كه هر كدام به نوعي سبب ركود فرهنگ وقف و دلسردي مردم شده است.
الف) غصب و تصرف نامشروع درآمدهاي اوقاف يا مصرف آنها در مواردي كه خلاف نظر واقفان بوده است، مايه دلسردي خيرانديشان ميشود. بنابراين، حساسيت و حسابرسي دستاندركاران امور اوقاف در عملي كردن هدف و خواستههاي واقفان، در ايجاد انگيزه در نيكوكاران براي وقف مؤثر است.
ب) غصب اصل موقوفهها و رقبات آنها متأسفانه در گذشته بسيار رخ ميداد. از پادشاهان گرفته تا افراد بانفوذ و طمعكار، در فرصتهاي مختلف از موقوفهها سوء استفاده ميكردند.1
در اسلام براي امنيت موقوفهها و تأمين هدف واقفان خيرانديش، احكام و قوانيني وضع شده است. همچنين در فقه و سپس در قانون مدني ايران، با اثرپذيري از آموزههاي ديني، تدابيري انديشيده شده كه نصب متولي، ناظر و امين از جمله آنهاست.
به طور كلي، مسئولان نظام اسلامي، نيروهاي انتظامي، ادارههاي اوقاف و امور خيريه، متوليان، ناظران و مردم هركدام در جايگاه خود، مسئوليت ويژهاي براي حفظ موقوفهها دارند.
1. نك: وقف در فقه اسلامى، صص 436 ـ 439.
3. حوادث طبيعي
زلزله، سيل، جنگ و مانند آن، به دو شكل، فرهنگ وقف را تضعيف ميكنند. از سويي چونان عامل بازدارندهاي، توان مالي ثروتمندان را كاهش ميدهند و آنان ديگر نميتوانند به وقف اقدام كنند. از سوي ديگر، موقوفهها را تخريب ميكنند و از آنها ويرانههايي بر جاي ميگذارند كه اين امر، دلسردي و بيميلي مردم را در مورد وقف در پي دارد.
برخي از اين عوامل مانند زلزله و سيل، قابل پيشبيني و پيشگيري نيستند، ولي برخي ديگر مانند قحطي و غارت را ميتوان پيشبيني و پيشگيري كرد و موقوفهها را از خطر آنها در امان نگاه داشت. البته هنگام بناي موقوفهها، توجه به نقشهكشي صحيح، استحكام، ساخت ضد زلزلهاي و مانند آن ضروري است و پس از تخريب نيز بازسازي آن بايد به سرعت صورت گيرد.
4. كمرنگ شدن باورهاي ديني در جامعه
ضعف فرهنگي و كمرنگ شدن باورهاي ديني در هر جامعهاي، آن جامعه را كمكم به انحرافهاي اجتماعي ميكشاند. امروزه بر اثر ضعف فرهنگي، برخي از ارزشها و احكام اسلامي همچون ايثار، وفاداري، نيكوكاري، پرداخت خمس، زكات، صدقه و اقدام به وقف، نزد مردم بياهميت جلوه ميكند. براي پيشگيري از چنين خطري، مسئولان كشور، آموزش و پرورش، حوزههاي علميه، مبلّغان دين، معلمان و همه مردم موظفند در تقويت فرهنگ اسلامي و استوار كردن باورهاي ديني نسل جوان پيوسته بكوشند و از اين امر غافل نمانند.
5. رسيدگي نكردن به وضع موقوفهها
موقوفههايي كه ويران شدهاند يا نياز به بازسازي دارند و مدتها بدون تعمير رها شدهاند، مردم را در روي آوردن به وقف دلسرد ميكنند و ذهنيت ناخوشايندي براي آنان ميسازند.
6. ناقص بودن اسناد و مدارك
ناقص بودن اسناد و مدارك موقوفهها، افزون بر آنكه شناسايي كامل آنها يا موارد مصرف آنها را مشكل ميكند، سبب ميشود املاك يا زمينهاي وقفي با املاك يا زمينهاي ديگران اشتباه شود. همچنين گاهي باعث تصرف و غصب موقوفهها با سوء استفاده از كامل نبودن اسناد يا نبود مدارك ميشود.
پيشگيري از اين آسيبها، دقت و تلاش واقفان، متوليان، مسئولان دفترهاي ثبت اسناد و سازمانهاي اوقاف و امور خيريه شهرها را ميطلبد. بنابراين، هنگام تنظيم وقفنامهها و تأسيس موقوفهها بايد اسناد و مدارك آنها را كامل كرد و به تأييد دفترهاي ثبت اسناد و سازمان اوقاف رساند.
7. آگاهي نداشتن از شرايط و احكام وقف
واقفان پيش از اقدام به وقف، بايد از احكام و شرايط شرعي وقف و چگونگي تنظيم كامل وقفنامهها آگاه باشند. گاهي واقفان، شرايطي در وقفنامهها ميگذارند يا وقفنامهها را به گونهاي تنظيم ميكنند كه با وقف شرعي سازگاري ندارند.
همچنين واقفان در تعيين مكان موقوفهها بايد دقت و آگاهي لازم را داشته باشند تا مكان موقوفهها با مقتضيات زمان هماهنگ باشند و در آينده مشكل ساز نشوند؛ زيرا در گذر زمان و تغيير شرايط و كاربريهاي شهري، برخي مكانها ممكن است موقعيت بهتري بيابند و برخي ديگر، موقعيت خود را از دست بدهند يا با موارد استفادهشان متناسب نباشند.
از سوي ديگر، لازم است واقفان، موارد مصرف موقوفهها را در راستاي اهدافشان انعطافپذير و چند گزينهاي كنند تا در آينده، موقوفهها جلوههاي متناسب، همگام و هماهنگ با زمان و مقتضيات آن داشته باشند.
8. از ميان رفتن اسناد موقوفهها در گذر زمان
اسناد و مدارك موقوفههايي كه در گذر زمان يا در جنگها و مانند آن، غصب يا گم شده يا بر اثر فرسودگي از ميان رفتهاند؛ وقفي بودن، مساحت و موارد مصرف آنها را زير سؤال برده و راه غصب، تصرف، فراموشي و هرگونه اشتباهي را باز كرده اند.
براي پيشگيري از اين امر، بايد وقفنامهها، اسناد و مدارك موقوفهها به دقت و متعدد تهيه شوند و افزون بر واقف، متوليان، ناظران، دفتر ثبت اسناد، سازمان اوقاف و سازمان ميراث فرهنگي نيز نمونههايي از آنها را در اختيار داشته و در نگهداري آنها امين و كوشا باشند.
9. سهلانگاري يا كمكاري متوليان
سهلانگاري يا كاركرد ضعيف متوليان، آسيبي جدي براي موقوفهها و درآمدهاي آنهاست. متولياني كه چند شغل دارند يا توانايي اداره موقوفهها و رسيدگي به درآمدها و موارد مصرف آنها را ندارند، بايد اين مسئوليت را به ديگري بسپارند.
برخي متوليان در گذشته، به جاي عمل به خواستههاي واقفان در وقفنامهها، به سليقه و خواست خود عمل كرده و در مواردي با انجام ندادن وظايف خويش، زمينه تصرف و غصب يا ويراني موقوفهها را فراهم آوردهاند. بنابراين، واقفان بايد در گزينش متولي دقت كنند و متوليان مؤمن و متعهد برگزينند تا موقوفههايشان از آسيبهاي گوناگون در امان بماند.
10. سوءاستفاده برخي دولتها از موقوفهها
در گذشته، برخي شاهان، دولتها يا مسئولان دولتي به بهانههاي مختلف، شماري از موقوفهها را غصب و تصرف كردهاند. چنين رفتارهايي از سوي دولتمردان، تا مدتها دلسردي مردم را در پي داشت و كسي به وقف دارايي خويش تمايلي نشان نميداد. در ادامه، به دو نمونه از اين موقوفهخواريها اشاره ميشود:
الف) قوام الدين ملك زوزن كه در حدود سال 609 ه .ق، به كرمان رفته بود، دستور داد همه وقفنامههاي كرمان را نزد او ببرند. وي پس از ديدن آنها گفت: «به تحقيق معلوم شد كه از دعاي روحانيان و موقوفهخواران، كاري پيش نميرود.» سپس دستور داد همه وقفنامهها را در آب بشويند و تمام رقبات آن موقوفهها را در حوزه ديوان بگيرند و جزو املاك خالصه درآورند.1
ب) نادرشاه افشار نيز براي تضعيف روحانيان شيعه، به بهانه اينكه موقوفهداران كارآيي ندارند، موقوفههاي بسياري را تصرف كرد.2 او پس از رسيدن به سلطنت در سال 1148 ه .ق، دستور داد موقوفهها را تصرف كنند و به مصرف سپاهيان برسانند. پس از صدور اين فرمان نامشروع و بيتوجهي نادرشاه به اوقاف، بسياري از موقوفهها غصب شد و وقفنامههاي آنها ناپديد گشت.3 بديهي است در چنين شرايطي، كمتر كسي به وقف داراييهاي خود اقدام ميكند.
خوشبختانه با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ديگر اينگونه آسيبها، فرهنگ وقف و موقوفهها را تهديد نميكند و با برقراري نظام اسلامي، موقوفهها از امنيت كافي برخوردار شدهاند.
1. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، تهران، انتشارات اميركبير، 1359، چ 1، ج 4، ص 756.
2. همان، ص 759.
3. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفات، ص 33.
11. اجراي قانونهاي مخالف با وقفنامهها
اجراي قانونهاي مخالف با موارد مصرف مشخص شده در وقفنامه، آسيب ديگري براي وقف و موقوفههاست. در نتيجه اين آسيب، هدف از وقف و نيت واقفان خيرانديش ناديده گرفته و درآمدهاي موقوفهها در مسيري خلاف نظر واقفان مصرف ميشود.
قوه مقننه، شوراي نگهبان، قوه مجريه و سازمان اوقاف و امور خيريه در مراحل قانونگذاري، تصويب و اجرا بايد به اين آسيب توجه كافي داشته باشند و برابر با احكام اسلامي عمل كنند تا آسيب قانوني از اين دست، حيثيت اوقاف را مخدوش نكند.
12. تناسب نداشتن جايگاه برخي موقوفهها با ساختار شهري
واقف در وقفنامه، اداره موقوفه را براي متوليان و ناظران موقوفه تعيين ميكند و ميدانيم كه عمل به نيت واقف بر اساس احكام شرعي، واجب و لازم است. وقتي در گذر زمان، چگونگي عملكرد و نوع بهرهبرداري از فضاهاي موقوفهاي، با مصالح عمومي و توسعه شهري مغايرت مييابد، مشكلات گوناگوني در برابر توسعه فضاهاي وقفي و همچنين توسعه طرحهاي عمران شهري پيش ميآيد.
براي پيشگيري از اين مشكلات و آسيبها، شهرداران و شهرسازان بايد به جايگاه اسلامي و اجتماعي موقوفهها احترام بگذارند و احكام اسلامي اوقاف را رعايت كنند و به زيان آنها گام برندارند. واقفان نيز بايد موارد مصرف موقوفهها را در راستاي اهداف خود انعطافپذير و چند گزينهاي كنند تا در آينده، موقوفهها داراي جلوههاي متعدد، متنوع و متناسب باشند و همگام با مقتضيات زمان پيش روند و از مشكلات متوليان، ناظران و سازمان اوقاف بكاهند. در اين صورت، موقوفهها و رقبات آنها تا حدودي از آسيبهاي شهرسازي مصون ميمانند.
13. بيتوجهي برخي شهرداريها به جايگاه موقوفهها
برخي شهرداريها، در طرحها و برنامههاي خود بدون توجه به احكام و جايگاه موقوفهها و رقبات، مشكلاتي را در اين زمينه پيش ميآورند. در بيشتر موارد، هنگام تهيه طرحهاي شهري تلاش ميشود موقوفهها كمتر صدمه ببينند، ولي گاه رقبات موقوفهها، در طرحهاي شهري خسارتهاي زيادي ميبينند. اين آسيب، دقت بيشتر طراحان شهرسازي را ميطلبد تا با توجه بيشتر به موقوفهها و رقبات و قرار ندادن كاربريهاي غيرانتفاعي بر روي رقبات، زياني بر پيكر مجموعههاي وقفي وارد نشود.1
1. همان، ص 102.
14. رفتار نامناسب برخي مسئولان ادارهها و سازمان اوقاف با مردم
گاهي گفتار و رفتار مسئولان ادارههاي مرتبط با اوقاف، با اخم، تندي، خستگي يا رفتارهاي غيراخلاقي همراه است. اين امر نيز به نارضايتي مردم از مسئولان و سست شدن آنان از توجه به سنت حسنه وقف ميانجامد.
براي زدودن اين آفت و آسيب، گسترش فرهنگ اسلام در جامعه، فراگيري آموزههاي اخلاقي اسلام و نظارت دلسوزانه مسئولان بالاتر بر رفتار مسئولان ادارهها و سازمانهاي خيريه و اوقاف ضروري است.
فصل هشتم: راهكارهاي گسترش فرهنگ وقف
در صدر اسلام و سالها پس از آن، وقف گسترش روزافزوني داشت، ولي با گذشت زمان، به دلايل گوناگون، آن همه شور و اشتياق، به سستي و كمتوجهي بدل شد و در نتيجه، فرهنگ ارزشمند وقف در جوامع اسلامي رنگ باخت. البته پيشرفت و گسترش اين فرهنگ، همواره با فراز و نشيبهايي همراه بوده است. اكنون براي احياي دوباره اين فرهنگ چه بايد كرد و براي ايجاد شور و شوقي تازه و معطوف كردن امت اسلامي به اين سنت نبوي صلياللهعليهوآلهچه چارهاي بايد انديشيد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، برخي نهادها براي عملي كردن اين هدف ارزشمند، گامهاي بلند و مؤثري برداشتهاند كه قابل توجه است. با اين حال، بايد گفت هنوز در آغاز راهيم و تا رسيدن به وضعيت مطلوب و حتي آنچه در گذشته بوده، راهي بس طولاني در پيش است.
برخي از راههايي كه به نظر ميرسد در رونقبخشي به اوقاف و صدقهها و افزايش آنها مؤثر باشند، به قرار زير است:
1. تبليغات درست و پيوسته
يكي از راههاي گسترش فرهنگ وقف، تبليغات درست و پيوسته است. ريشهدار كردن باورهاي ديني مردم، پديد آوردن مايههاي مردمدوستي در دل توانمندان، افزايش آگاهي مردم، تقويت بينش معنوي افراد، آشناكردن مردم با فرهنگ وقف و اهميت آن، بيان جايگاه اوقاف در اسلام و جوامع اسلامي، بيان نقش مثبت وقف در جامعه، يادآوري فايدههاي فراوان دنيوي و اخروي وقف، تشويق واقفان و تجليل از آنان، معرفي موقوفههاي بزرگ و موارد مصرف آنها، تشكيل كتابخانههاي تخصصي وقف، برپايي نمايشگاه اوقاف، توجه بيشتر به انتشارات وقف و چاپ كتابهايي با موضوع وقف، انتشار روزنامه با اين موضوع، گنجاندن مطالبي در زمينه وقف در كتابهاي درسي و پرداختن به موضوع وقف در سخنرانيها و برنامههاي صدا و سيما از جمله زمينههاي تبليغ وقف به شمار ميروند.
به جز اينها، اختصاص دادن هفتهاي در سال (هفته آخر ماه صفر با محوريت روز 27 صفر) به وقف (به جاي يكروز) و معرفي واقفان بزرگ و بيان جنبههاي گسترده وقف و آثار تربيتي، اقتصادي، فرهنگي و رفاهي آن در اين هفته، شيوهاي نيكو براي غفلتزدايي و جلب كردن ذهن و عواطف مردم به فرهنگ وقف است. اين هفته، فرصت مناسبي خواهد بود براي بيان بحثهاي مربوط به وقف و آشنا كردن قشرهاي مختلف مردم با اين سنت پسنديده.1
1. محمد على خسروى، مقاله «هفته وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 21، صص 4 و 5.
2. افزايش بهرهوري موقوفهها
اگر بهرهوري موقوفهها افزايش يابد، مردم به نقش و اهميت وقف در جامعه بيشتر پي ميبرند و تلاش ميكنند آن را در برنامههاي خويش قرار دهند. ارتقاي بهرهوري در موقوفهها را ميتوان به مفهوم استفاده مناسبتر از منابع وقفي در جهت انگيزههاي واقفان و رسيدن به دستاوردهاي بهينه از موقوفهها دانست. توسعه موقوفههاي كشور، در سايه افزايش بهرهوري به دست ميآيد كه نتيجه استفاده بهينه از استعدادهاي انساني و مادي است.
برخي راهكارهاي پيشنهادي مؤثر در بهرهوري بيشتر موقوفهها عبارتند از:
الف) اصلاح ساختار تشكيلاتي سازمان اوقاف؛
ب) بهبود روشهاي بهرهبرداري؛
ج) تشكيل كميته بهرهوري در امور اوقاف؛
د) عزم ملي براي تبليغ گسترده وقف؛
هـ) تشكيل انجمن متوليان و دست اندركاران وقف؛
و) تنوع بخشيدن به موارد مصرف اوقاف؛1
ز) استفاده از اصول مديريت، به ويژه برنامهريزي اقتصادي در اداره موقوفهها؛
ح) استفاده از نظريههاي مديريت خاص در موقعيتهاي ويژه وقف؛
ط) استفاده از منابع انساني شايسته و جلب نيروهاي كارشناس و فعال.2
برخي موقوفهها از نظر موقعيت مكاني در جايي قرار گرفتهاند كه اگر برنامهريزي و سرمايهگذاري مناسبي درباره آنها صورت گيرد، بهرهوري آنها به چندين برابر ميرسد. كافي است گروه بهرهوري موقوفههاي استان كه از ميان كارمندان و كارشناسان خبره تشكيل ميشود، اينگونه موقوفهها را شناسايي و سپس با توجه به كاربريهاي مربوط، سرمايهگذاري كند.
براي نمونه، پشت بازار يكي از شهرهاي بزرگ، زمين موقوفهاي بود كه برفانداز مغازههاي بازار بود و سالها درآمد بسيار ناچيزي داشت و گويا بدون استفاده رها شده بود. مدير اوقاف استان با تشخيص ويژگي ممتاز اين موقوفه، در يك حركت اقتصادي مناسب، نخست با خريدن چند باب مغازه از بازار كه در همسايگي اين زمين موقوفه بود، آنها را به اين موقوفه افزود. سپس زمين موقوفه را به بازار وصل كرد. آنگاه با گرفتن جواز تجاري و پاساژ از شهرداري و اجاره هفتاد باب مغازه، درآمد زيادي از اين محل براي موقوفه به دست آورد.
مدير اوقاف آن شهر با اجراي نيت واقف، يك مدرسه علميه را در آن شهر به صورت كامل نوسازي كرد و از آن پس، با دريافت اجاره بهاي مغازهها، مدرسه به خوبي اداره شد.3 از اين نمونهها در سطح كشور فراوان است كه ميتوان با برنامهريزي مناسب و سرمايهگذاري، بهرهوري آنها را افزايش داد.
1. فضل الله حشمتى رضوى، مقاله «نقش تشكيلات و برنامهريزى در بهرهورى موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 157 ـ 166.
2. عبداللطيف مسعودى، مقاله «ارزيابى شيوههاى سنتى و نوين اداره موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، ص 174.
3. سيد حسين اميديانى، مقاله «راههاى افزايش بهرهورى موقوفات»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 79 ـ 93.
3. حمايت قانوني از اوقاف و واقفان
تصويب قوانين حمايتي در زمينه اوقاف و واقفان، در گسترش فرهنگ وقف و احياي موقوفهها مؤثر است. بازنگري در قوانين و مقررات موجود با توجه به نيازهاي روز بسيار اهميت دارد. همچنين در مورد موقوفههايي كه نوع كاربري آنها در حال حاضر مرسوم نيست، بايد بررسي كارشناسانه انجام داد تا با توجه به شرايط كنوني جامعه و البته متناسب با خواست واقفانشان، از اين موقوفهها بيشترين بهرهبرداري در راه سازندگي كشور صورت گيرد.1
لازم است در قوانين، معافيتها و تسهيلات بيشتر و بهتري براي موقوفههاي پيشبيني شود. همچنين بايد در چگونگي بهرهمندي موقوفهها از معافيتهاي مالياتي، اصلاحاتي صورت گيرد تا افرادي كه قصد وقف داراييهاي خويش را دارند، به اين كار خير تشويق شوند. بنابراين، شايسته است واقفان، متوليان و موقوفهها از معافيت و تسهيلات ويژه بهرهمند شوند.2
در قوانين جمهوري اسلامي ايران به ويژه در قانون اساسي از موقوفهها حمايت شده است.3 رويكرد ديگر قوانين نيز به موقوفهها و واقفان بايد بيش از پيش، حمايتي باشد تا زمينه حفظ و گسترش موقوفهها را فراهم سازد، به گونهاي كه واقفان، قانون را پشتيبان خود و موقوفههايشان بدانند.
همچنين دادن امتيازهايي مانند: بيمه حوادث، بيمه فقر، بيمه بيماري، بيمه عمر، مستمري سالخوردگي براي واقفان و سفارش نماز قضا براي آنان پس از مرگشان، در روي آوردن مردم به وقف بسيار مؤثر است.
1. ناصر غفورى روزبهانى، مقاله «نقش وقف در توسعه اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى كشور»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 21، ص 35.
2. وقف و سير تحولات قانونگذارى در موقوفهها، صص 168 و 169.
3. نك: قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، اصل 49.
4. هدايت و جهتدهي واقفان
جهتدهي واقفان به سوي برطرف كردن نيازهاي روز جامعه، عامل مؤثري در پيشرفت اقتصادي كشور و تحقق اهداف وقف و عملي شدن انگيزههاي واقفان است. اكنون در سراسر ايران اسلامي، نزديك به صد هزار موقوفه و هفتصد هزار رقبه وجود دارد. منافع اين موقوفهها و رقبات در سال 1382، نزديك به 55 ميليارد تومان بوده است.1
گستره اوقاف و موارد مصرف آنها بسيار و با علاقهها و سليقههاي مختلف سازگار است. با وجود اين امكان، جهتدهي واقفان به سوي رفع نيازهاي هر زمان به شيوههاي مطلوب، مدبرانه و كارساز ضروري است.2 بنابراين، در كنار تشويق مردم به وقف، بايد نيازهاي روز جامعه معرفي گردد تا وقف موقوفهها به آن سو جهتدهي شوند. اگر وقف افزون بر برآورده كردن نيازهاي مذهبي، فرهنگي و آموزشي، در كارهاي عمراني، صنعتي، كشاورزي و سرمايهگذاري در كارهاي توليدي نيز نقش داشته باشد، نسل جديد به وقف روي خواهد آورد و موقوفههاي تازهاي شكل خواهد گرفت.3
1. آقاى رياحى، معاون سازمان اوقاف و امور خيريه، گفتوگوى ويژه خبرى شبكه دو سيما، 17/1/1384.
2. سيماى وقف در خراسان، ص 19.
3. سيد مهدى بزرگى، مقاله «راههاى ترويج فرهنگ وقف»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 30، صص 116 و 117.
5. تقويت وقفهاي گروهي و مردمي
اگر واقفان براي ايجاد موقوفههاي مورد نظرشان احساس كنند، با كمبود سرمايه روبهرو هستند، ميتوانند با مشاركت يكديگر، موقوفهاي را تأسيس كنند. همچنين گروههاي مختلف مردمي ميتوانند در ايجاد موقوفههاي مورد نياز كشور شريك باشند. اگر موقوفههاي گروهي و مردمي تقويت شوند، بر شمار موقوفهها افزوده ميشود و فرهنگ وقف گسترش مييابد.
فصل نهم: همراه با برنامهسازان
برنامهريزي كلان رسانه
1. صدا و سيما به عنوان دانشگاه عمومي بايد همواره در راستاي گسترش فرهنگ اسلام و ارزشهاي اسلامي به وظيفه تبليغي خود عمل كند و شايسته است رسانه ملي با استفاده از فرصتهاي مناسب براي گسترش فرهنگ وقف بكوشد.
2. رسانه ملي بايد احكام اسلامي از جمله احكام وقف را در برنامههاي آموزشي خود يادآوري كند.
3. با بيان آثار و فايدههاي فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي اوقاف، انديشه و انگيزه اقدام به وقف را در ذهن مخاطبان به وجود آورد.
4. با شناسايي و بيان نيازهاي روز و ضروري جامعه، واقفان را به آن سو جهت دهد.
نقد و ارزيابي برنامهها
در طول سال، به ويژه در هفته وقف انتظار ميرود برنامههاي گوناگوني در زمينه وقف از رسانه ملي پخش شود، ولي چنين نيست. معرفي تعداد انگشتشماري از واقفان يا برخي نيكوكاران مدرسهساز، كار بسيار ناچيزي است كه آن هم نه با انگيزه گسترش فرهنگ وقف، بلكه براي ايجاد انگيزه در افراد به منظور كمك به آموزش و پرورش صورت ميگيرد. شبكه دوم سيما نيز گاه تنها به بيان آمارها و مطالبي تكراري در اين زمينهها بسنده ميكند. افزون بر آن، در برنامههاي معرفي خيّران مدرسهساز، هرگز از واژه وقف يا موقوفه و واقف استفاده نميشود.
بديهي است چنين عملكرد ضعيفي در مورد اوقاف، شايسته صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران نيست. به طور كلي، اطلاعرساني صدا و سيما در مورد احكام وقف، فايدهها و كاركردهاي فردي و اجتماعي موقوفهها، جهتدهي واقفان، معرفي واقفان و موقوفههاي بزرگ، نيازمند بازنگري جدي و دقيق است.
راهكارهاي پرداختن به موضوع
1. پيشنهادهاي برنامهاي
الف) معرفي واقفان؛
ب) تهيه فيلم مستند، سينمايي يا سريال از زندگي واقفان بزرگ يا فعاليتهاي موقوفههاي بزرگ؛
ج) گنجاندن فرهنگ وقف در فيلمها و سريالهاي مناسب، مانند وقف يك مدرسه در يك سريال؛
د) تهيه سرود يا نماآهنگ درباره وقف؛
هـ) آموزش احكام وقف به مردم و جهتدهي واقفان؛
و) پخش سخنرانيهاي مراجع تقليد يا استادان حوزه علميه در زمينه وقف؛
ز) بيان آثار و دستاوردهاي اوقاف در طول تاريخ؛
ح) تهيه فيلم از موقوفهها در كشورهاي اسلامي به منظور آشنايي مردم با كاركردهاي وقف در جهان اسلام؛
ط) برگزاري مسابقههايي متناسب با موضوع؛
ي) معرفي كتابهايي در اين زمينه؛
ك) ارائه گزارشهايي از موقوفههاي ايران، به عنوان ميراثهاي معنوي و فرهنگي ميهن اسلامي؛
ل) برپايي ميزگردهايي در زمينه وقف با حضور كارشناسان و مسئولان اوقاف؛
م) تهيه گزارش خبري از اوقاف در اخبار؛
ن) برگزاري گفتوگوهاي ويژه خبري.
2. موضوعهاي برنامهسازي
الف) مسافري در شهري غريب، كيف پول خود را گم ميكند و براي ماندن در آن شهر يا براي بازگشت به شهر خودش با مشكل روبهرو ميشود. او ناگزير از بزرگان شهر درخواست كمك ميكند. آنان، او را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمد آن، كمك به در راه ماندگان است، معرفي ميكنند. آنگاه، مشكل وي با استفاده از حمايت آن موقوفه، برطرف ميشود.
ب) سرپرست خانوادهاي تهيدست، در تصادف غيرعمدي با خودروي شخصياش، به علت ناتواني از پرداخت جريمه و ديه، زنداني ميشود. از آن پس، آن خانواده با فقر و مشكلات، دست و پنجه نرم ميكنند. همسايه مهربان آنان با ديدن اين وضعيت، آنان را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهاي آن، حمايت از زندانيان يا حمايت از خانواده زندانيان نيازمند است، معرفي ميكند. آن خانواده با استفاده از هزينه آن موقوفه، از گرفتاري و سختي نجات مييابند و چه بسا سرپرست خانواده را نيز آزاد ميكنند. آنگاه افراد خانواده براي واقف دعا ميكنند و... .
ج) جواني با تلاش پيگير و شبانهروزي در كنكور دانشگاه آزاد اسلامي يكي از شهرها پذيرفته ميشود، ولي نداشتن توان مالي براي ادامه تحصيل، او را افسرده ميكند. در اين هنگام، دوستش نزد او ميآيد و علت ناراحتياش را جويا ميشود. او پس از آگاهي از آن مشكل، دوستش را به مسئولان موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، تأمين هزينه تحصيل و خوابگاه دانشجويان تهيدست و بيبضاعت است، معرفي ميكند.
آن جوان كه مشكل خود را برطرف شده ميبيند، با خود پيمان ميبندد اگر روزي ثروتمند شد، موقوفهاي تأسيس كند كه مورد مصرف درآمدهايش، پرداخت هزينه تحصيل و خوابگاه دانشجويان فقير و آسيبپذير باشد.
د) براي دختري از خانوادهاي محترم، آبرومند و كم درآمد، خواستگار ميآيد و پس از انجام مقدمات، صيغه عقد خوانده ميشود. پس از چند روز، آن دختر كه ميداند خانوادهاش از تهيه جهيزيه براي او ناتوان است، افسرده و غمگين، در كنج اتاق، به فكر فرو ميرود. مادرش با ديدن حالت دختر، نگران ميشود و پس از آگاهي از علت ناراحتي او، لبخند ميزند و ميگويد: «پدرت با رئيس اداره صحبت كرده و قرار است از محل درآمد موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، تهيه جهيزيه براي دختران نيازمند است، جهيزيه تو فراهم شود.» آنگاه هر دو لبخند ميزنند و با نوشتن نامهاي براي واقف آن موقوفه، با تشكر از او، برايش دعاي خير ميكنند.
همچنين داماد اين داستان در تكاپو براي فراهم آوردن زمينههاي برپايي جشن ازدواج و مهماني، به تالاري وقفي برميخورد كه برگزاري مراسم ازدواج در آنجا با رعايت شرايط شرعي، رايگان اعلام شده است. او نيز خرسند و شادمان ميشود و قضيه را براي خانوادهاش بازگو ميكند.
هـ) كودكي در يك خانواده كمدرآمد، به بيماري سختي دچار ميشود. آن خانواده كه توان پرداخت هزينههاي درمان كودكشان را ندارند، بسيار نگران و ناراحت ميشوند و به ناچار به قرض كردن روي ميآورند، ولي هزينههاي سنگين و تكراري درمان، آنان را ناتوان و نگران ميكند.
يكي از پزشكان، آنان را به بيمارستاني وقفي راهنمايي ميكند تا درمان كودكشان رايگان انجام شود. خانواده، پس از مراجعه به آن بيمارستان وقفي و آگاهي از شرايط پذيرش آنجا و برخورداري از امكانات و معالجه فرزندشان، از خوشحالي، اشك در چشمانشان حلقه ميزند.
و) پيرمردي با مرگ تنها پسرش، از تهيه مخارج و هزينه زندگياش ناتوان ميماند. اجارهبهاي خانه و پرداخت اقساط وام از يك سو و هزينه درمان بيماري از سوي ديگر، او را به زانو درميآورد. در اين هنگام، دوستي قديمي، وي را از وجود موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، كمك به سالخوردگان است، آگاه ميكند. او با مراجعه به آن موقوفه و برخورداري از كمكهاي آنجا، دست به دعا برميدارد و براي واقف آن موقوفه دعاي خير ميكند.
3. ماجراهاي فرعي در دل داستان اصلي
الف) نمايش موفقيت واقف داستان در زندگي؛
ب) يادآوري موقوفه بودن بناهاي بزرگ و تاريخي ايران در موقعيتهاي مناسب داستان؛
ج) توجه به جذابيت موقوفهها براي جهانگردان؛
د) نكوهش تجملگرايي، ثروتاندوزي و بخلورزي، با وجود امكان وقف و تمايل نداشتن شخص به آن؛
ه) نمايش تجليل از واقفان بزرگ در ضمن داستاني كه يكي از شخصيتها يا بازيگران آن واقف بوده است؛
و) بهرهگيري از نمادهايي مانند مسجد يا نماي زيباي موقوفهاي در صحنهها، حركتها و جستوجوها؛
ز) حفظ احترام و موقعيت ويژه واقف در ميان مردم؛
ح) رفتن گروهي به اردوهاي علمي و تفريحي و ديدار از موقوفههاي زيبا و ماندگار؛
ط) گنجاندن اهميت وقف و تأثير آن در عاقبت به خيري واقف، در داستان اصلي يا فرعي.
4. گفتوگوها و رفتارهاي در حال ايفاي نقش
الف) محل ديدارها، جلوي موقوفهها باشد.
ب) گرفتن وام ازدواج از موقوفهاي كه مورد مصرف درآمدهايش، كمك به جوانان است.
ج) در گفت وگوها گفته شود: «فلان واقف را ديدم» يا «فلاني را در حال ورود به فلان موقوفه ديدم» و... .
د) به احكام وقف در گفتارها و برنامههاي آموزشي داستان اشاره شود.
ه) كاركردهاي مختلف مسجدها يا موقوفهها از جمله فعاليتهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي آنها بررسي شود.
و) در ديالوگها، به سيره پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام در زمينه وقف اشاره شود.
ز) از اشعار و ضربالمثلهاي مربوط به وقف استفاده شود.
5. طراحي صحنه (موقعيت و فضاي داستان) و نمادها
الف) يكي از دانشگاهها و مدرسههاي وقفي يا بيمارستانهاي وقفي با نام واقفش در تابلو، نمايش داده شود.
ب) به مسجدهاي وقفي با نمايش محراب و كاشيكاريهاي آنها، گنبدها، گلدستهها و نماز جماعتهاي آنها توجه شود تا نماي زيباي وقف جلوهگر شود.
ج) حسينيهها و تكيههاي وقفي با فضاهاي بزرگ و پرچمهاي «يا حسين عليهالسلام» و «يا ابالفضل عليهالسلام» و...، نمايش داده شوند.
د) به معماري مذهبي موقوفهها در جاهاي مناسب داستان مانند معماري مسجدهاي قديمي و كاشيكاري يا گچكاريهاي زيبا و... توجه شود.
ه) به تناسب گفتار يا مكان مناسبي كه در داستان پيش ميآيد، ميتوان از اشعار، خطاطي و عكسهاي زيباي موقوفهها بهره گرفت.
و) براي پيشگيري از آسيبهاي طراحي صحنه، بايد از ابهام بيش از حد نماها و افراط در استفاده از نماها جلوگيري شود.
6. تهيه نماآهنگ وقف
الف) به تصوير كشيدن خاطره مراسم تجليل از واقفان موقوفههاي بزرگ در قالب نماآهنگ.
ب) نمايش گلدستههاي مسجدهاي وقفي، اذان، نمازهاي جماعت و... .
ج) نمايش نماهاي جذاب حسينيهها، بيمارستانهاي وقفي، دانشگاههاي وقفي و... .
د) آشنايي نيازمندان با موقوفههايي كه ميتوانند به آنان كمك كنند، در قالب فيلمي مستند همراه با سرود يا آهنگ.
هـ) گنجاندن فايدهها و آثار اوقاف در اشعار مورد استفاده در نماآهنگ.
پرسشهاي مسابقهاي
1. نخستين واقف در اسلام چه كسي بوده است؟
الف) پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ب) اميرالمؤمنين علي عليهالسلام
ج) حضرت زهرا عليهاالسلام د) حضرت خديجه عليهاالسلام
2. در صدر اسلام چه كسي بيش از ديگر مسلمانان اقدام به وقف كرد و موقوفههاي بسياري از خود به يادگار گذاشت؟
الف) پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ب) اميرالمؤمنين علي عليهالسلام
ج) حضرت ابوطالب عليهالسلام د) حضرت خديجه عليهاالسلام
3) بزرگترين عامل نابودي موقوفهها در طول تاريخ چيست؟
الف) جنگ ب) قحطي
ج) گم شدن وقفنامه د) غصب موقوفهها
4) كدام شاه ايراني دستور داد مأموران دولت، موقوفهها را تصرف كنند و به مصرف سپاهيان برسانند؟
الف) نادرشاه افشار ب) سلطان حسين صفوي
ج) عليقلي عادل شاه د)محمد شاه قاجار
5) اين سخن از كيست: «اگر اموال وقفي در اختيار افراد متدين و با صلاحيت قرار ميگرفت، مردم ما به اين گرفتاريها مبتلا نميشدند».
الف) امام خميني رحمهالله ب) آيت الله امامي كاشاني (دامظله)
ج) آيت الله جوادي آملي (دام ظله) د) شهيد مطهري رحمهالله
6. اين شعر از كيست:
توانگران را وقف است و نذر و مهماني
زكات و فطره و اعتاق و هدي و قرباني
الف) سعدي ب) عطار
ج) خاقاني د) نظامي
7. واقف مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس چه كسي است؟
الف) شاه عباس اول صفوي ب) شاه سلطان حسين صفوي
ج) نادر شاه افشار د) گوهرشاد خانم
8. بيشترين موقوفهها در ايران، در زمان كدام پادشاه ايراني صورت گرفته است؟
الف) شاه عباس اول صفوي ب) سلطان حسين صفوي
ج) نادر شاه افشار د)احمد شاه قاجار
9. در زمان صفويان، كدام شهر ايران مهد وقف بود و بيشترين موقوفهها را داشت؟
الف) قم ب) تهران
ج) شيراز د) اصفهان
پرسشهاي مردمي
1. چند موقوفه بزرگ ميشناسيد؟
2. آيا شما نيز دوست داريد، از داراييهايتان در راه خدا وقف كنيد؟
3.انتظار و توقع شما از سازمان اوقاف چيست؟
4. پيام شما براي بزرگترين واقف ايران چيست؟
5. آيا تاكنون آرزو كردهايد كه واقف شويد يا تاكنون به وقف انديشيدهايد؟
6. چند واقف بزرگ را نام ببريد.
7. يك حديث در مورد اهميت و فضيلت وقف بيان كنيد.
8. به نظر شما چند درصد از مردم با احكام وقف آشنايند؟
پرسشهاي كارشناسي
1. چه عواملي موجب ركود اوقاف شده است؟
2. راههاي گسترش فرهنگ وقف كدامند؟
3. براي گسترش اوقاف و افزايش گرايش مردم به وقف چه بايد كرد؟
4. آيا ميتوان موقوفه را فروخت؟
5. برخي آثار فردي وقف را نام ببريد.
6. وقف در اسلام چه جايگاهي دارد؟
7. با چه شرايطي ميتوان موقوفهها را فروخت يا تبديل كرد؟
8. براي واقفان چه مزايايي ميتوان در نظر گرفت؟
9. جهتدهي واقفان به سوي نيازهاي واقعي جامعه، چگونه ممكن است؟
10. اكنون جامعه، نيازمند چگونه موقوفههايي است؟
11. يك وقفنامه خوب چگونه تنظيم ميشود و چه مطالبي را دربر خواهد داشت؟
پيام مجري
1. پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله فرمود:
هرگاه مؤمني بميرد، عمل او به جز سه مورد قطع ميشود: صدقه جاريه؛ علمي كه از آن سود برده ميشود و فرزند صالحي كه برايش دعا كند.1
2. چه بسيار تشنگان راههاي كويري كه با كفي آب از حوضي، سقاخانهاي يا جوي آبي در دل كوير، سيراب ميشوند و با خشنودي به روان واقف آن درود ميفرستند كه آنها را با اين كار از مرگ رهايي داده است.
3. وقف، اين روش پسنديده نياكان و گذشتگان ما چه گرفتاريهايي را كه از ميان برده است. آنان از اين راه، دلهاي بسياري را شاد و دردهاي بسياري را درمان كرده و بيپناهان زيادي را سامان بخشيدهاند. چه گرسنگاني كه سير شده و چه سرمازدگاني كه در گرماي موقوفهها، آرامش يافتهاند.
4. وقف، اين صدقه جاريه، مانند چشمه جوشان، جاري است و پس از مرگ واقف نيز نميخشكد.
5. وقف، فرصتي ارزشمند، فرحبخش و زمينهساز فرداهاي بهتر، فراروي مؤمنان است تا آنان بشكفند. وقف، توان مالي و اقتصادي فقيران و توشه آخرت واقف را فزوني ميبخشد و خشنودي آفريدگار را در پي دارد.
6 . با وقف، غريقان و گرفتار در امواج روزگاران، نجات مييابند. واقفان، دريادلاني شناگر در اقيانوس توفيق پروردگارند كه فراتر از خود را نيز مينگرند.
7. وقف، توفيقي براي پرواز است؛ پرواز به سوي رضاي الهي و صعود به قلههاي معرفت، معنويت و جاودانگي؛ پرواز به آسمان مردانگي، سخاوتمندي و بالندگي.
8 . وقف، پنجرهاي براي دستيابي به باران بيكران رحمت الهي است؛ باراني كه هر قطرهاش، لكهاي از گناهان را پاك ميكند و آلودگيها را ميزدايد.
9. وقف، مدركي براي نزديك شدن به معشوق است؛ معشوقي كه عشق و عاشق آفريد و دوستي و محبت را گرمي بخشيد.
10. وقف، برگ برندهاي براي آموزگارانِ نيكوكاري است كه در مسابقه الهي شركت كردهاند؛ مسابقهاي كه ناظر، داور و پاداشدهندهاش، خداوند است: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ؛ پس در كارهاي نيك بر يكديگر پيشي گيريد». (بقره: 148)
11. وقف، نمايي زيبا دارد: زيبايي گلدستههاي مسجدها؛ زيبايي نام سالار شهيدان، امام حسين عليهالسلام بر سر در حسينيهها؛ زيبايي لبخند شفايافتگان بيمارستانهاي وقفي؛ زيبايي موفقيت دانشآموزان مدرسههاي وقفي؛ زيبايي نام واقفان مؤمن، خيرانديش و بيدار دل و... .
12. تونـيكـي مـيكن و در دجــله انــداز
كه ايزد در بيابانت دهد باز
جوانمرد و خوشخوي و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد، تو بر خلق پاش
نيامد كس اندر جهان كو بماند
مگر آن كز او نام نيكو بماند
سزد آن كه ماند، پس از وي به جاي
پل و خاني و خان و مهمانسراي
هر آن كو نماند از پسش يادگار
درخت وجودش نيامد به بار
وگر ماند و آثار خيرش نماند
نشايد پس مرگش «الحمد» خواند
كه را سيم و زر مانَد و گنج و مال
پس از وي به چندي، شود پايمال
وز آنكس كه خيري بماند روان
دمادم رسد رحمتش بر روان2
1. شرح لمعه، ج 1، كتاب الوقف، ص 398؛ وقف در فقه اسلامى، ص 41؛ بحارالانوار، ج 2، ص 22، ح 65 ؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 230.
2. سعدى.
زيرنويس
1. امام خميني رحمهالله:
موقوفات بايد به حال وقفيت باقي و عمل به وقف شود.1
2. امام خميني رحمهالله
اگر اموال وقفي در اختيار افراد متدين و با صلاحيت قرار ميگرفت، مردم ما به اين گرفتاريها مبتلا نميشدند.2
3. امام خميني رحمهالله
اين موقوفات بايد نگهداري بشوند و عوايد آنها در هر زماني كه ممكن شد، متناسب با نيت واقف صرف شود.3
4. آيت الله امامي كاشاني:
وقف بهترين صدقه و خدمت براي اسلام است.4
5. آيت الله جوادي آملي:
يكي از بارزترين مصداق تزكيه همانا تأديه صدقه ميباشد و كاملترين مصداق صدقه، وقف است.5
6. آيت الله جوادي آملي:
فضيلت صدقه كه وقف، مصداق بارز آن است، در اين است كه خداوند شخصا او را ميپذيرد و دريافت مينمايد.6
1. تابلوى داخلى سازمان اوقاف و امور خيريه استان قم.
2. مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 2، ص 77.
3. همان، ش 1 ، ص 57.
4. نگاهى به وقف و آثار اقتصادى ـ اجتماعى آن، ص 166.
5. «وقفنامه آيت اللّه جوادى آملى»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 14 ، ص 6.
6. همان.
حكايتهاي كوتاه
حكايت ميرزا نظام طبيب
ميرزا نظام حكيمباشي ساروي، از طبيبان نامدار اواخر سلطنت محمد شاه و اوايل دوره ناصرالدين شاه قاجار بود. او در آغاز جواني و پس از فراگيري علوم مقدماتي، براي تكميل دانش پزشكي به فرانسه رفت. نزديك به دو سال در آن كشور علم آموخت و پس از دريافت مدرك پزشكي به ايران بازگشت و در زادگاهش، ساري به درمان بيماران همت گماشت.
ميرزا نظام طبيب در استان مازندران، پزشكي شناخته شده بود، ولي عمده شهرتش را پس از درمان بيماري ناشناخته و طاقتفرساي يكي از شاهزادگان قاجاري به دست آورد.
پس از آنكه طبيبان تهران (دارالخلافه) بيماري آن شاهزاده را درمانناپذير دانستند و از مداواي وي بازماندند، بزرگان قاجار او را نزد ميرزا نظام آوردند. ميرزا بيماري او را تشخيص داد و در درمان وي كوشيد. شاهزاده قاجاري در كمتر از شش ماه، سلامتي از دست رفته خود را بازيافت.
آن شاهزاده براي قدرداني از ميرزا، بخشي از زمينهاي كشاورزي خود را ـ واقع در دهكده رئينكده بيشه سرلهارم قائم شهر ـ به وي پاداش داد. ميرزا نظام طبيب پس از چندي، بيش از نصف آن زمينها و نيز 31 از خانه مسكونياش را در محله نخلبندان ساري وقف مراسم سوگواري امام حسين عليهالسلام كرد.
آنچه جالب توجه است، معنويت، پاكي روح و ايمان سرشاري است كه در وقفنامه ميرزا نظام طبيب موج ميزند. او در وقفنامهاش، برخي انگيزههاي خويش را براي وقف، شنيدن نداي «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا» (آل عمران: 92) دانسته است تا مصداق «اِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» (الصافات: 24) باشد. وي مينويسد زينتهاي دنيوي چون نقشي بر آب و موجي بر سرابند، در حالي كه در قيامت، «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ.» (شعرا: 88) او با وقف، در پي آن بوده است تا جذب جاذبه «اُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران: 104) شود و وقف او صدقه جاريهاي برايش باشد.1
1. احمد داداشى، مقاله «وقفنامه ميرزا نظام طبيب»، مجله وقف، ميراث جاويدان، ش 31 و 32، صص 61 ـ 63.
حكايت باغ موقوفه فقيران اهل صُفه
امام باقر عليهالسلام از پدران بزرگوارش نقل ميكند: روزي رسول اكرم صلياللهعليهوآلهاز راهي ميگذشت. مردي را در حال درختكاري ديد. حضرت به او فرمود: «آيا ميخواهي تو را به كاشتن چيزي راهنمايي كنم كه اصل آن ثابت و ميوه آن طيب و پاكيزه باشد؟» مرد گفت: «بله، يا رسول الله، پدر و مادرم فداي تو باد.» حضرت فرمود: «هرگاه صبح و عصر بر تو گذشت، بگو: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر. اگر چنين كني، براي هر تسبيح، ده درخت از انواع ميوهها براي تو خواهد بود و اين درختها از باقيات صالحات است.» مرد گفت: «اي رسول خدا، تو را گواهي ميگيرم كه اين باغ من وقف فقيران مسلمانِ اهل صُفه باشد».
آنگاه اين آيه نازل شد:
فَأَمّا مَنْ أَعْطي وَ اتَّقي وَ صَدَّقَ بِالْحُسْني فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْري. (ليل: 5 ـ 7)
اما آنكه [حق خدا را] داد و پروا داشت و [پاداش] نيكوتر را تصديق كرد، به زودي راه آساني پيش پاي او خواهيم گذاشت.1
1. بحارالانوار، ج 6، ص 182؛ ره توشه راهيان نور، ويژه محرمالحرام، 1379 ه .ش1421 ه .ق، ص 291.
كتابنامه
* قرآن كريم.
* نهجالبلاغه.
1. ابوسعيد احمد بن سلمان، مقدمهاي بر فرهنگ وقف، تهران، چاپ صبا، نشر سازمان اوقاف، چاپ اول، بيتا.
2. الفروع من الكافي، تهران، چاپ حيدري، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1362.
3. امير شيباني، عبدالرضا، سيماي وقف در خراسان، مشهد، چاپ مهر توس، نشرسگال، چاپ اول، 1380 ه .ش.
4. امينيان مدرس، محمد، وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، تهران، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني، چاپ اول، 1381.
5. انصاري، مرتضي، كتاب المكاسب، قم، چاپ شريعت، نشر مجمع الفكرالاسلامي، چاپ دوم، 1380.
6. بخاري، محمد، صحيح البخاري، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
7. بكايي، محمد حسن، كتابشناسي وقف، قم، چاپ اسوه، نشر معاونت فرهنگيسازمان اوقاف و امور خيريه، چاپ اول، 1377.
8. بندرريگي، محمد، فرهنگ جديد عربي ـ فارسي، قم، چاپ فروردين، انتشارات اسلامي، چاپ يازدهم، 1374.
9. توضيح المسائل، قم، چاپ نهضت، نشر روح، 1374.
10. تهذيب الاحكام، تهران، چاپخانه خورشيد، نشردارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1364.
11. جبعي عاملي، زينالدين (شهيد ثاني رحمهالله)، الروضة البهيه في شرح اللمعة الدمشقيه، قم، چاپ و نشر اسماعيليان، چاپ سوم، 1375.
12. حائري، محمد حسن، وقف در فقه اسلامي، مشهد، مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1380.
13. حر عاملي، محمدحسن، وسائل الشيعه، تهران، چاپ و نشر اسلاميه،بيتا.
14. حكيمي، محمد، وقف و بهرهمندي همگاني، قم، چاپ سرور، انتشارات هجرت، چاپ دوم، 1380.
15. دهخدا، علي اكبر، لغتنامه دهخدا، تهران، چاپ دانشگاه تهران، سازمانلغتنامه دهخدا، 1345.
16. راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ اول، 1359.
17. روزنامه جمهوري اسلامي، چهارشنبه 19 مرداد 1384 / 4 رجب 1426. شماره 7553، سال بيست و هفتم.
18. ره توشه راهيان نور، ويژه محرم الحرام، 1379 ه .ش 1421 ه .ق ، قم، چاپخانه دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مركز انتشارات، چاپ اول، 1378.
19. رياحي ساماني، نادر، وقف و سير تحولات قانونگذاري در موقوفات، شيراز، چاپ توحيد، انتشارات نويد، چاپ اول، 1378.
20. سعدي شيرازي، مصلح الدين، گلستان سعدي، تهران، انتشارات رجبي، بيتا.
21. سليميفر، مصطفي، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي ـ اجتماعي آن، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ اول، 1370.
22. شهابي، علي اكبر، تاريخچه وقف در اسلام، تهران، چاپ دانشگاه تهران، نشر ادارهكل اوقاف، چاپ اول، 1343.
23. شيخ صدوق، محمد، من لايحضره الفقيه، تهران، چاپ و نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1390 ه .ق.
24. شيخ طوسي، محمد، الاستبصار، تهران، چاپ و نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1390 ه .ق.
25. علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، چاپخانه حيدري و خورشيد، نشردارالكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1362.
26. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، قم، نشر بلاغت، مصوب 1358، (با آخرين اصلاحات 1368).
27. كليني رازي، محمد، اصول كافي، تهران، چاپ حيدري، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1362.
28. مجلات وقف، ميراث جاويدان، شمارههاي 1 تا 36، تهران، سازمان اوقاف و امور خيريه، 1372 تا 1379.
29. مصطفوي رجالي، مينودخت، وقف در ايران، بيجا، بينا، 1351.
30. موسوي خميني رحمهالله، سيد روح الله، تحرير الوسيله، ترجمه: علي اسلامي، قم، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامي، چاپ سيزدهم، 1375.
31. نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، قم، چاپ مهر، مؤسسه آلالبيت عليهمالسلام لاحياء التراث، چاپ اول، 1407 ه .ق.
32. وصيت نامه، آيت الله العظمي سيد شهابالدين مرعشي نجفي.
33. وصيتنامه، آيت الله العظمي سيدمحمد رضا گلپايگاني.