گذري كوتاه به تاريخچه وقف وبررسي كاركرد سه گانه آن
مؤلف: محمود فتح آبادي
mr_fathabadi@yahoo.com
----------------------------------------------------------------------------------------------
چكيده:
اين نوشتاركوششي است در خصوص ارائه اطاعاتي در خصوص عمل خداپسندانه وجامعه ساز "وقف" آنچنان كه مي دانيم؛بسياري از معضلاتي كه در زمينه هاي مختلف گريبانگير مردم جوامع است تنها به وسيله دولت و دستگاههاي اجرايي قابل حل نبوده و مشاركت و معاضدت خود مردم قادربه حل مشكلات و توسعه آن جامعه خواهد بود. وقف نهادي است كه از طريق آن مي توان بخش قابل توجهي از مشكلات و تنگناهاي جامعه را شناخت و اموال و دارايي هاي افراد نيكوكار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به كار بست. اين نهاد با وجود برخورداري از قدمت زياد آنطور كه شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مكتوم و مستور مانده است. نگارنده دراين مقاله برآن است تا بتواند به بخشي از ثمرات و اثرات اين حركت خداپسندانه و مردم گرايانه در عرصه هاي مختلف بپردازد و نقش آن را در جامعه تبيين نمايد.
پس اين مقاله متشكل از دوبخش مي باشد كه پس از تعريف وقف،در بخش اول به تاريخچه وپيشينه وقف و وجود آن را دراسلام و بعد از اسلام و يا تأثير پذيري از جهان بيني اسلامي مورد اشاره قرار خواهد گرفت وگستردگي زمينه هاي مختلف آن تبيين خواهد شد. همچنين سيره عملي پيامبر و ائمه معصومين در زمينه وقف به صورت مستند از منابع روايي ارائه مي گردد ونيزمختصري به تاريخچه وقف دركشور ايران اسلامي خواهيم پرداخت.
دربخش دوم نيز نقش اين نهاد در جامعه از سه رويكر اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بطور نسبتاً مبسوط تشريح مي گردد و همچنين نقش توسعه اي آن و در انتها مطالب مطروحه آورده شده ونيز درپايان ضمن جمع بندي و نتيجه گيري راهكارهايي به منظور تشويق مردم به انجام وقف ارائه خواهد شد.
كلمات كليدي:
وقف، حبس، سيرتاريخي وقف، ابعاد اجتماعي، ابعاد اقتصادي، ابعاد فرهنگي
مقدمه:
از ويژگيهاي اموال و دارايي ها، قابل نقل و انتقال بودن آنهاست كه يا بطور اختياري بوسيله خريد و فروش صورت مي گيرد ويا با عوامل غير اختياري مثل ارث عملي مي گردد. قانون وقف اين ويژگي نقل و انتقال را از موقوفه سلب مي كند و از اين رو وقف به حبس تعريف مي شود. يعني اصل مال مي ماند و منفعت آن، جا به جا و منتقل و مردم از منافع آن بهره مند مي شوند و اين همان معناي حديث نبوي است. چيزي كه وقف را از ساير نهادهاي مالي اسلام متمايز مي سازد ماندگاري اصل موقوفه است كه حتي از معناي لغوي وقف نيز برداشت مي شود. فرهنگ نامه آكسفورد هم به دوام و هميشگي بودن وقف اشاره دارد. از لحاظ فقهي هم، چنانچه براي مالي گفته شود؛« تا مدتي در مورد مشخصي صرف شود آنگاه به خود شخص باز گردد، اگر چه صحيح است اما ديگر وقف نيست زيرا ثبات و دوام آن خدشه دار شده است» اگر از وقف به صدقه جاريه، نيز ياد مي شود مراد صدقه اي است كه مستمراً ادامه دارد بطوريكه اصل آن ثابت و منافعش در جريان است.
«وقف را از نظر كسب منافع و عوايد مي توان به دو نوع تقسيم كرد: الف) وقف انتفاع كه مقصود از آن تحصيل درآمد مادي نيست مانند: احداث مسجد، حسينيه، پل، جاده و....كه همواره با عوارض خارجي مثبت همراه است.ب) وقف منفعت كه به منظور كسب درآمد مادي صورت مي گيرد تا در موارد مشخصي هزينه گردد مانند اينكه مغازه اي وقف شود تا از عوايد آن بتوان مدرسه اي را اداره كرد.» از لحاظ سرپرستي در خصوص برداشت درآمد هزينه كردن منافع موقوفات؛«وقف يا به صورت عامه است كه سرپرستي آن از اختيارات دولت اسلامي مي باشد و يا به صورت خاصه است كه واقف به هنگام وقف فرد مشخصي را به عنوان موقوف عليه تعيين مي نمايد.»
وقف از تاريخچه بس طولاني وقدمتي ديرينه برخوردار است كه قدمت آن به زمان نبي مكرم اسلام بر مي گردد ونيز اين ميراث جاودان داراي اثرات گوناگوني در جامعه مي باشد كه به پيشرفت همه جانبه ي جامعه مي انجامد. نگارنده دراين مقاله ابتدا به تعريف وقف وارائه اطلاعاتي در خصوص وقف پرداخته وسپس ضمن بررسي تاريخچه آن كاركردهاي فرهنگي،اقتصادي وفرهنگي آن را بيان نموده است ونيز درادامه پس از نتيجه گيري به ارائه راهكارپرداخته است.مي توان گفت اين مقاله به جز بخش «كليات»،در دوبخش اصلي تحت عنوان«وقف وتاريخچه آن» و«بررسي كاركردهاي سه گانه آن» تنظيم شده است كه اميدواريم مفيد فايده واقع گردد.درابتداجاي دارد ازعزيزاني كه از آثارشان درتدوين وتهيه اين نوشتار استفاده شده است حلاليت طلبيده واز خداوند متعال خير دنيا وآخرت برايشان مسألت نماييم.
لا توفيقي الا بالله
15/10/89
1- كليات مقاله وروش كار:
الف- كليات:
الف-1-صورت مسأله:سوالاتي كه براي اين مقاله مطرح است اين قراراست:
*وقف چيست؟
*وقف از چه پيشينه تاريخي برخوردارمي باشد؟
*وقف درسيره پيامبروائمه معصومين از چه جايگاهي برخورداراست؟
*وقف داراي چه كاركردهايي مي باشد وچگونه در توسعه همه جانبه جوامع اثربخش خواهد بود؟
الف-2- اهميت بحث :
اهميت بحث تا بدانجاست كه بدانيم وقف از پيشينه تاريخي بس طولاني برخوردار بوده وكشور ما ايران اسلامي نيز از ثمرات وقف در طول تاريخ بي بهره نبوده است.وقف در سيره نبي مكرم اسلام(ص) وهمچنين ائمه معصومين از جايگاه والايي برخوردارمي باشد وتوسط اين بزرگان ونيز كتاب آسماني،قرآن مبين كراراً بدان توصيه شده است.وقف داراي اثرات وكاركردهاي مختلفي مي باشد از جمله كاركرد اجتماعي،كاركرد اقتصادي وكاركرد فرهنگي كه اگر به اين سه مقوله خوب پرداخته شود ونيازهاي موجود درهر حيطه به خوبي پاسخ داده وبراورده شود جوامع توسعه ي چشمگيري خواهند داشت پس نقش وقف در توسعه جامعه با ايفاي نفش هاي سه گانه اقتصادي،فرهنگي واجتماعي مثال زدني است ونيز بازهم درخصوص اهميت موضوع وقف بايد گفت كه جامعه با مشكلات ومعضلات متعددي روبه رو است كه دولت به تنهايي قادر به رفع آنها نمي باشد واين خود مردم هستند كه بايد همت كنند ودر رفع مشكلات با دولت همراه شوند و وقف بهترين عامل حل مشكلات ،مخصوصاً مشكلات اقتصادي خواهدبود ونيز بايد اذعان داشت كه وقف در رسيدن به تعادل اجتماعي،اقتصادي وپيشرفت فرهنگي كمك شاياني به جوامع مي كند پس پرداختن به بحث وموضوع وقف از اهميت والايي برخوردار مي باشد.
الف-3-پيشينه تحقيق:
درمورد وقف بسيار نگاشته شده است وآثاري درقالب كتاب ومقاله دردست مي باشد ولي اين دليل برعدم نياز قلم زدن وآگاهي دادن دراين خصوص نبوده وهرچه دراين مورد نگاشته شود بازهم كم است وبايد آنقدر دراين باره همت شود تا جامعه به آگاهي كامل رسيده وفرهنگ وقف به صورت يك فرهنگ همه خواسته در آمده وآثارمثبت وسازنده آن درجامعه نمود يابد.دراينجا از ميان آثاري كه درخصوص وقف تهيه وتنظيم شده است به چند مورد كه نگارنده هم درتدوين اين اثر آزآنها بي بهره نبوده است نام مي بريم:1-گستره مباني وقف ،نوشته سيدمحمدعلي ايازي2-نقش وقف درتحقق اهداف اقتصادي،اسلامي،نوشته سعيدخومحمدي 3- كاركردهاي اقتصادي فرهنگي وقف،نوشته راحله يگانه4- نقش وقف درآبادي شهرها 5- وقف تعميماستحقاق در جهت گسترش عدالت اجتماعي 6-نقش وقف درتشكيل سرمايه انساني.لازم به ذكراست كه شايد بتوان گفت اين نوشتارتلفيقي است ازازآثارمذكور با هدف كامل كردن موضوع.
الف-4-اهداف مقاله:
اهداف اين مقاله را مي توان در دو دسته كلي،جزئي تقسيم بندي نمود:
هدف كلي: ارائه اطلاعاتي كلي دررابطه با وقف وبررسي نقش توسعه اي آن در جامعه.
اهداف جزئی: بررسي تاريخچه وقف ،بررسي كاركردهاي اجتماعي،اقتصادي وفرهنگي وقف.
ب- روش كار مقاله :
ب-1- نوع و روش تحقیق :
تحقیق ازنوع اسنادی(کتابخانه ای)است.مطالب ازتمامی كتب مرتبط با موضوع مورد استفاده اسنادی قرار گرفته است.
ب-2- چگونگي جمعآوري اطلاعات:
تکنیک گرداوری اطلاعات و داده ها بیشتر فیش برداری ، خلاصه نویسی و گردآوری ازمنابع مختلف بوده است.
ب-3- روش انجام مطالعه:
ابتدا چارچوب کلی ، فهرست وار ترسیم شده، تقسیم بندی های لازم با توجه به تحدید مسأله صورت گرفته.سپس منابع لازم تهیه و ضمن بررسی اعتبار و روایی آنها و مطالعه ، فیش برداری و خلاصه نویسی نیزآغاز گرديده . در ادامه، کل مطالب گردآوری ، تجزیه و ترکیب شده و ضمن بازنگری،تدوین نهایی صورت گرفته است.
2- تاريخچه وقف:
تعريف وقف:
وقف در لغت به معناي ؛«ايستادن (منتهي الارب) به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن است. ونيزگفته اند: وقف در لغت به معني ايستادن و پايندگي و اصطلاحاً حبس كردن عين ملك يا مالي است كه منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود كه قاموس قرآن از آن به « حبس العين و تسبيل المنفعه » تعبير كرده است. در برخي متون نيز « تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه » آورده شده است. به عبارت ديگر وقف(جمع آن اوقاف) كلمه اي عربي است كه در لغت به معناي محدوديت و ممنوعيت به كار مي رود در اصطلاح فقهي نگه داشتن و حبس کردن عين ملکي است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا، و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا» و بعضي از فقها گويند: «حبس عين است بر ملک خداي تعالي. بنابر اين ملکيت آن از مالک آن به خداوند منتقل مي شود.» حسن بن يوسف حلي معروف به علامه حلي (648-726 ق) در كتاب " تبصره المتعلمين " مي گويد: «وقف آن است كه اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خير صرف كنند» و مي دانيم خير، كار نيكي است كه به سامان فرد و اجتماع كمك كند. عده اي نيز اين تعريف را منبعث از حديثي مي دانند كه از نبي اكرم (ص) در جواهر الكلام نقل شده كه فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعه» مرحوم محقق حلي:« وقف را عقدي مي داند که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است.» شيخ محمد حسن نجفي وقف را چنين تعريف کرده است:«عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه.» وقف يعني ؛"رقبه شيئي را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است." «تحبيس يعني حبس کردن چيزي از طرف مالک آن به وجهي از وجوه، به نحوي که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد، قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاريت و از اين قبيل داده نشود." تسبيل المنفعه" يعني صرف کردن منفعت مال (درآمد) در جهتي که واقف تعيين کرده است.» برخي کلمه "تسبيل" را به جاي کلمه اطلاق قرار داده اند. از جمله مرحوم شيخ طوسي مي فرمايد: «فالوقف تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه و جمعه اوقوف و اوقاف.» "تسبيل" يعني در راه خدا قرار دادن و دليل وي سخن پيغمبر (ص) است که فرمود:« حبس الاصل و سبل المنفعه.» يعني اصل آن را حبس کن و منفعتش را در راه خدا آزاد کن.مذاهب ديگر اسلامي براي وقف تعاريف گوناگوني را ارائه نموده اند، وفقهاي هر مذهبي وقف را آن گونه تعريف کرده اند که بيانگر گرايش آنان در مورد مالکيت وقف باشد؛ آنهايي که وقف را لازم مي دانند با کساني که آن را جايز مي شمارند، تعاريف متفاوتي را ارائه کرده اند.
تاریخچه وقف:
درخصوص تارخچه وقف بايد گفت:«رسول خدا نظام وقف را در شهر مدینه برقرار کرد. پس از این واقعه به پیروی از سنتی که از رسول اکرم (ص) باقی مانده بود، وقف نقش بسزایی در عمران و آبادی شهرهای اسلامیایفا کرد.» بدین ترتیب وقف در جهان اسلام و همزمان با رسالت پیامبر گرامیاسلام تحقق پیدا نمود و متعاقب آن حضرت علی (ع) با عمران و آبادانی اراضی بایر و حفر چاه و ایجاد نخلستان، تمامی ثمرات و منافع این اراضی را تحت عنوان وقف در جهت استفاده افراد مستمند قرار دادند و این روش و سیره پسندیده از طرف ائمه اطهار (ع) علما، صالحین، افراد خیر و نیکوکار ادامه یافت.«در ادیان الهی، مساله وقف و صدقه جاریه جایگاه خاصی داشته و در طول تاریخ ایران روند ویژهای را طی کرده است. در دوران حکومتهای ایران در قبل از ظهور اسلام هم به مسألهی وقف و نذر توجه میشد و به معابد و آتشکدهها از جمله آذر گشسب به عنوان نیاز و به صورت اموال و اشیا هدیه میشده است. »
«آریاییهای ساکن ایران از دوره باستان، به تبیعت از آیین خود، به انجام دادن کارهای نیک و بویژه رسیدگی به وضع بینوایان جامعه، توجه کرده و برای نگهداری آتشکدههای خود نذورات و موقوفاتی داشتهاند.» بايدگفت:«وقف در میان اقوام آریایی بر سه صورت بوده است که هنوز هم کم و بیش در میان زرتشتیان رایج است: نخست آشوداد. «آشو» به معنای در راه دین و «داد» از فعل دادن و به معنای بخشیدن است و کلا معنی بخشش ملک، جامه و غذا در راه خدا میدهد. دوم «نیاز» که عبارت است از خریداری و تقدیم وسایل و لوازم به معابد و آتشکدهها مانند فرش، چراغ و.. دیگر «گهنبار» که عبارت است از جشنهایی که پس از مراسم دینی برگزار میشده و در طی آن خوردنی و پوشیدنی میان نیازمندان تقسیم میشده است. » شواهدی متقن در دست است که میتوان نتیجه گرفت که موقوفات در ایران باستان فقط متعلق به معابد و پرستشگاهها بوده و مصارف دینی و مذهبی داشته است. همچنین از منابع قدیمیچنین استنباط میشود که وقف اموال به صورت ساختمان از دوران آل بویه و سلجوقیان بیشتر متداول شده است.«در عصر سلاجقه (711 - 429) به ویژه دردروان حکومت ملک شاه (485 - 465 ه ق) که اصفهان را به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود، شهر اصفهان توسعه یافت و وزیر دانشمند او، یعنی خواجه نظام الملک: بناهای زیادی را احداث و وقف امور خیریه نمود. از بناهای مهم آن عصر، مسجد جامع فعلی شهر و مدرسه نظامیه است. موقوفات هر عصری با ثروت انسانهای هر دوران ارتباط داشته است شهر تاریخی اصفهان که در عصر ملک شاه پایتخت امپراتوری سلاجقه بود بدون شک در آن دوران یکی از بزرگترین و ثروتمندترین شهرهای جهان به شمار میآمد، زیرا مالیات سرزمینهای پهناور سلجوقیان به این شهر سرازیر و در این شهر جمع آوری و خرج میشده و تردیدی نیست که موقوفات شهر نیز سهمیاز آن را به خود اختصاص میداده است.» در ادوار بعدی تاریخ ایران مانند دورهی تیمور هم به مسألهی وقف توجه میشد و به ویژه از موقوفات تیموری در خراسان بزرگ باید نام برد؛«غازان خان در شهرها و نقاط گوناگون تحت سلطه خود در ایران، اماکن مذهبی و عمومی فراوانی ساخت و برای همه آنها و حتی برای بیت المقدس و مشهد وقف کرد. غازان خان محلهای در نزدیکی تبریز، موسوم به «شنب غازان» احداث کرد و موقوفاتی برای آن قرار داد. »
رشیدالدین در عمران و آبادانی ولایات، اعم از روستا و شهرها همت وافر مبذول داشته و عمر او در آبادانی و وقف گذاشته است؛«وی بناها و مجموعههای بسیاری در شهرهای کشور احداث کرد و برای هر کدام موقوفاتی به مقدار کافی معین کرد. احداث "ربع رشیدی" مهمترین اقدامی بود که او در زمینه عمران شهرها انجام داد. بنابر مطالب و مندرجات مکاتبات رشیدی، ربع رشیدی که محلهای در تبریز بود، دارای سی هزار خانه، هزار و پانصد دکان، بیست و چهار کاروانسرا، تعدادی مسجد، مدرسه، حمام، باغ و چند کارخانه شعر بافی، کاغذ سازی، رنگ رزخانه و دار الضرب و غیره بود. » «ربع رشیدی ممتازترین مؤسسه موقوفه و بزرگترین مرکز علمی و فرهنگی و مدنی عصر ایلخانیان است، که به دست رشیدالدین فضل الله وزیر فرزانه ایلخانیان (مغول) در تبریز در قرن هشتم هجری قمری احداث شد، و پس از قتل او توسط آخرین پادشاه ایلخانی (ابوسعید بهادر) و سپس در دوره های بعدی با خاک یکسان گردید. امروز جز مخروبه آن در نزدیک شهر تبریز که توسط محلههای جدید اشغال گردیده، جیزی از آن باقی نمانده است. » «رشد و بالندگی شهرها در قلمرو عثمانی و صفوی از قرن شانزدهم تا قرن هجدهم میلادی تقریبا بدون نهاد وقف غیر قابل تصور است. » «در دوره عثمانی، ساختن مجموعههای شهری منطبق با سنت وقف رایج میشود. این مجموعههای عام المنفعه شهری به دور هستهی مسجد یا مدرسه و حمام و سرا و میدان و خان، مراکز فعال شهری را در مفصلهای مهم بازارها تشکیل میدادند. موقوفاتی که برای این مجموعه ها در نظر گرفته میشد. همزمان با فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خود مجموعه عامل مهم در تضمین تحرک و پویایی و شکوفایی شهرها بودند. نمونه این مجموعههای شهری از دوران صفویه و قاجار در ایران هنوز پا برجا و قابل توجه هستند. » در عصر صفوی توجه به امور موقوفات بیشتر شد؛«در این دوره به ویژه شاهان صفوی، خود امور موقوفه را تقویت میکردند و املاک و اموال زیادی را به اماکن مورد احترام مانند آستانه مبارکه مشهد، قم و نیز اردبیل که آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی است، وقف کردند. در عصر صفوی بزرگان و شاهان خود مشوق امور خیریه و وقف بودند و مقدار زیادی از اموال خود را وقف نمودند. دو بنای موقوفه در اصفهان وجود دارد که در زمان شاه عباس در کنار بازار شهر وقف شد. این دو عمارت یکی دار الشفاء و دیگری کاروانسرای مسگران است. »
بدین ترتیب خاندان صفویه در طول تاریخ ایران به عنوان پرچمدار وقف شناخته شدهاند. شاهان صفوی به موقوفات کشور توجه خاص داشتند و پیوسته نظارت عالیه بر آنها را نیز برعهده داشتند. قرن دهم و یازدهم هجری قمری، «دوران شکوفایی و توسعه موقوفات شهر اصفهان بوده است. در عصر صفویه، علاوه بر موقوفاتی که از سابق باقی مانده بود، وقف، رشد چشمگیری یافت و خصوصا از سلطنت شاه عباس به بعد، جهش خاصی برای توسعه موقوفات صورت گرفت. اغلب اعیان و مالکان اموال خود را وقف کردند.
در رأس همه آنها شاه عباس قرار داشت که سرمشق بزرگان بود و در سال 1016 ه ق کل املاک خاصه خود، از خانات و قیصریه و چهار بازار و حمامات و غیره را به چهارده تقسیم بر چهارده معصوم وقف کرد. در عصر صفویه، به ویژه دوران شاه عباس اول، کاروان سراهای متعدد ساخته شد که تعداد آنها را در ایران 999 باب نوشتهاند، تاورنیه سیاح فرانسوی آنها را «مهمان خانههای مشرق زمین» مینامد.
هرج و مرج و نابسامانیهای سیاسی، اداری و اقتصادی دوره خلفای عباسی از یک سو و گسترش بیداد و تجاوز حکام به مالکیتهای اشخاص، از دیگر سو باعث شد که نهضت وقف بر مراکز عام المنفعه در میان مالکان و ثروتمندان به راه افتد و تقویت شود؛ زیرا ایشان وقف املاک خود بر اماکن خیریه عمومی را تنها راه نگهداری مال از تعدی حکومت میدانستند که از طرفی ثواب اخروی را نیز به خاطر دعای خیر مردم به همراه داشت.» بنابراین دوره حکومت صفوی را، که اوج پایگیری تفکر مذهب و شیعه در سرتاسر ایران بوده است، باید نقطه عطفی در فرهنگ وقف در ایران و اوج اعتلای این سنت حسنه دانست. «شاهان صفوی که خود از پیشگامان وقف در ایران بودهاند، آن چنان فرهنگ وقف را در میان مردم رایج ساختند که دیگر وقف مختص مالکان بزرگ و ثروتمندان نبود بلکه بیشتر مردم نیز بنا به وضع مال خود، در این امر خیر شرکت میکردند.» اما از دوران صفویه به بعد، یعنی پس از نفوذ فرهنگ بیگانه و رواج شیوههای تفکر غربی در نظام اداری و فرهنگی کشور، بینش وقف، سازندگی، کارایی، تحرک و مدیریت قبلی خود را در حد وسیعی از از دست داده است، اما به سبب جهان بینی و اعتقاد مردم به دین مبین اسلام، ریشه این اندیشه خیر به کلی خشک نشده و افراد نیکوکار و خیر و معتقد به وقف داراییهای خود، قدمهای مؤثری در عمران و آبادانی شهرها و شهر اصفهان به ویژه مکانهای مذهبی و عام المنفعه برداشتهاند.«میزان موقوفات حکایت از اعتقادات مذهبی و شرایط اقتصادی مردم دارد.
یکی از علل کاهش اشتیاق به وقف را، بخصوص در محلههای جدید و اعیان نشین، میتوان اعتقادات مذهبی گروههای از مردم دانست. البته در این میان مسأله امنیت را نیز نباید فراموش کرد. اگر صاحب ملکی از سیاست دولت پروا داشت، برای حفظ ملک خود آن را وقف میکرد، ولی در تصرف خود نگه میداشت. بنابراین به مرور مردم کمتر به عملکرد مستبدانه دولت توجه میکردند و یا شاید مالکیت آناه در محلههای جدیدتر بر پایه و اساسی محکمتر قرار میگرفت که نیازی به وقف کردن املاک خود نمیدیدند. » بی تردید وقف در دوره قاجاریه، که دوران تشکیل هسته اولیه تهران کنونی به شمار میآید، نقش اساسی و غیر قابل انکار داشته است؛ «در نظام سنتی قاجار اغلب نهادهای مدنی، حتی اگر دست اندرکاران حکومت بانیان آن بودهاند، در قالب وقف و متکی به نظام استوار وقف عمل میکرده است. نظامی که از یک سو به صورت غیر دولتی، و از سوی دیگر پس از اجرای صیغه وقف به صورت غیر خصوصی عهده دار فعالیتهایی بوده است که اکنون در حیطه کار وزارتخانهها و سازمانهایی چون آموزش و پرورش و آموزش عالی (مکاتب و مدارس) - بهداشت و درمان (دارالشفاها،بیمارستانها و درمانگاهها) بهزیستی و تأمین اجتماعی (ایتام و مستمندان عجزه و ارامل)، راه و ترابری (پلها و جادهها)، نیرو (قنوات و آب انبارها و یخچالها) اقتصاد (بازارها و دکاکین)، جهاد سازندگی و کشاورزی (زمینهای زراعی و باغات)، وزارت ارشاد، و تبلیغات اسلامی(نشر کتب و تبلغ دین)، حج و زیارت و حتی سازمان میراث فرهنگی (حفظ و احیای آثار و بناهای مذهبی و عام المنفعه) است.در دوره قاجار، ثروتمندان برای رفع نیازهای مردم از طریق وقف اقدام میکردند؛ مانند عیسی بیگلربیگی. در دوره پهلوی ثروتمندان کمتر از طریق وقف به کمک نیازمندان میشتافتند. در دوره پهلوی واقفان برای اجرای نیات خود رقباتی را که بتواند بیشترین درآمد داشته باشد وقف میکردند و نوع رقبات هر دوه متناسب با شرایط اقتصادی حاکم بر آن دوره بوده است. در دوره پهلوی چشم اندازها و نقاط فرهنگی ناشی از وقف که در قالبهای مکانهای مذهبی، آموزشی، درمانی، تجاری، مسکونی و غیره تجلی میکند، بیشتر در سراسر شهر توزیع شدهاند و در دوره قاجار، رقبات بیشتر در محدوده بازار و اطراف آن متمرکز بودهاند.
در دوره پهلوی شکل دیگری از وقف که تشکیل نهادها و بنیادهای خیریه است، به وجو میآید. » آن گونه که تاریخ شهادت میدهد، موقوفات پیوسته متناسب با نیازهای اجتماعی به وجود آمدهاند؛«در مناطق خشک و نیمه خشک، احداث آب انبارها و تأمین آب آشامیدنی مردم؛ در مسیر کاروانها ساخت کاروانسراها، در محیطهای مناسب علمیاحداث مدارس و در مناطق نیازمند و بیماری زا تأسیس درمانگاهها و بیمارستانهای موقوفه، از جمله اقدامات واقفان مسلمان است. بدین ترتیب واقف با توجه به مقتضیات هر زمان عمل به وقف کرده است؛ مثلا در دوره قاجار پیش از تأسیس مدرسه دارالفنون، برای حفظ و نشر مذهب از طریق ایجاد مدارس علمیه عمل به وقف میشد. اهمیتی که واقفان این دوره به این مدارس میدادند را میتوان در سبکهای معماری و تزئینات این مدارس و حجم موقوفاتی که برای آنها قرار میدادند، دید. پس از تأسیس مدرسه دارالفنون و آشنایی با دانش جدید، مدارسی به سبک جدید احداث و وقف میشد. این روند در حکومت پهلوی و به دنبال آن در جمهوری اسلامی با ایجاد مؤسسات و بنیادهای خیریه وقفی ابعاد وسیع تری یافت و بر تعداد نقاط فرهنگی ناشی از وقف در کشورافزود؛ مانند موسسه فرهنگی لیستر یا بنیاد فرهنگی البرز.»
نگاهي كوتاه به پيشينه تاريخي وقف در اسلام:
اوقاف كه احباس هم ناميده مي شود دردوره بعد از ظهور اسلام با توجه به تعاليم نوع دوستانه اي كه در اين دين الهي آمده است با شكلي گسترده و فراگير شيوع يافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلكه در راه تعليمات و زدودن فقر نيز به كار گرفته شد و نقش اجتماعي و فرهنگي گسترش يافته اي را در حيات مسلمانان ايفا نمود. طبق مدارك تاريخي نخستين وقف در اسلام توسط پيامبر اسلام (ص) انجام شد؛«آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام "بساتين السبعه " كه به ايشان هديه شده وقف نمودند و توليت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه واگذار كردند. اين بوستان ها متعلق به يك يهودي بنام مخيريق بود كه در جنگ احد به ياري پيامبر آمده بود، مخيريق نامي از اغنياي احبار يهود بني قينقاع اسلام ناورده است كه به صف مجاهدان اسلام پيوست و وصيت كرد كه اگر كشته شد دارايي اش را در اختيار حضرت محمد (ص) قراردهند تا به هر خير كه خدايش فرموده و خود خواهد هزينه كند.»
«بطوركلي در دوران بعد از اسلام نيز هر وقت امنيت و آرامش نسبي پديدار مي شد زمامداران و وزراء و مردم ثروتمند انسان دوست، دست به فعاليت هاي عام المنفعه مي زدند و يا مبادرت به وقف املاك خود مي نمودند.»
عوايد موقوفات معمولاً براي نگهداري مسجد، مدرسه يا بيمارستان به مصرف مي رسيد، فقط در ادوار متأخر، وقف كردن ملك براي افراد يا خاندان ها افزايش يافت.
وقف در سيره پيامبر اسلام :
رفتار و شيوه پيامبر اكرم (ص) به صورت قول يا فعل در رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامي داراي اهميت فراواني است. به موجب تأكيدي كه آن حضرت به مسأله وقف و نتايج مثبت آن در جامعه داشتند، بسياري از مؤمنين سعي مي كردند بخشي از امكانات مالي خود را وقف امور خيريه كنند.
پيامبر اكرم مي فرمايند:« ان مما يلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته عنماً نشره و ولداً صالحاً تركه و مصحفاً ورثه او مسجداً بناه اوبيتاً لابن السبيل بناه او نهراً اجراه و صدقه اخرجها من ماله في صحه و حياته و نلحقه من بعد موته» ،«چند چيز است كه بعد از مرگ مؤمن پاداش آنها به او مي رسد: علمي كه از خود به يادگار گذاشته است، فرزند صالحي كه جانشين خوبي براي او باشد و قرآني كه به ارث گذاشته باشد، يا مسجدي كه ساخته است يا نهري كه آن را جاري ساخته است يا صدقه اي كه در حال حيات خود انجام داده است.»
از اين حديث مي توان سه مسأله را بيان كرد: «1. وقف اموال، ارزش علم و فرزند صالح در يك رديف ذكرشده است 2. در طول تاريخ اسلام ارتباطي جدايي ناپذير بين وقف اموال، دانش و فرزند صالح وجود داشته است.3. وقف اموال باعث دستيابي انسان به دانش و فرزند صالح مي شود.»
وقف در سيره ائمه معصومين:
بعد از پيامبر اكرم (ص)، ائمه معصومين (ع)، الگوها ونمونه هاي عيني تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعيين كننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهميت وقف در نظر ائمه (ع) تا آنجاست كه حضرت علي (ع) در يكي از وقف نامه هايش هدف خود را از وقف چنين بيا ن مي كند:«ابتغاء وجه الله لير لجني الله به الجنه و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه: به منظور جلب رضايت الهي تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد واز آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرمايد. در روزي كه صورت هايي سفيدند و صورت هايي سياه.» در ميان ائمه (ع) حضرت علي (ع) بيشترين وقف را داشته است، علي (ع) در مدت 25 سال امامت خود به كارهاي كشاورزي و باغداري مشغول بودند و از اين طريق املاك ومزارع فراواني را به دست مي آوردند..آن حضرت غلات باغها را در راه رضاي خدا به صورت زكات و صدقه واجب يا مستحب انفاق مي كردند و در آخر عمرشان همه باغها و مزارع را وقف كردند.
اين باغ ها براي حجاج خانه خدا و براي فقرا خانه شد. از جمله موقوفات حضرت علي (ع)، صد چشمه آب بود كه براي حاجيان خانه خدا وقف كرد از آن حضرت روايت شده است كه فرمودند:«صدقه و حبس دو ذخيره هستند، پس آنها را براي روزگار خودش حفظ كنيد.» «حضرت فاطمه (س) نيز بسياري از باغ هاي خود را در مدينه وقف كرد.» «امام حسن (ع) و امام حسين (ع) هم باغ هاي خود را كه هم اكنون در محله نخاوله مدينه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است وقف كرده اند.» ساير ائمه (ع)، املاك و اموال خود را در راه خدا و براي رفع نياز فقرا وقف كرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نيز موقوفاتي در مدينه داشتند.
وقف در ايران:
وقف در ايران سابقه طولاني دارد بطوريكه نذورات و وقف اموال به آتشگاه ها و معابد از دوران باستان متداول بوده است و در دوره اسلامي نيز با تحول در شكل و احكام آن ادامه پيدا كرده است. اوقاف در ايران از زمان تصرف سرزمين ايران بدست مسلمانان عرب و در قرن اول هجري رو به گسترش و تحول نهاد. «مرحله اول توسعه وقف در ايران با تصرف زمين هاي " مفتوح العنوه "،(اراضي كه مسلمانان از كفار از طريق جنگ به تصرف درآوردند) آغاز مي شود.زيرا اينگونه اراضي در حكم وقف است. در دوره خلفاي عباسي كه به عصر طلايي تمدن اسلامي شهرت دارد، رقبات موقوفه و درآمد آنها در تمام ممالك اسلامي رو به فزوني نهاد و مردم خير انديش و امرا و وزرا و بزرگان و تجار موقوفات زيادي را براي امور عام المنفعه از خود به يادگار گذاشتند.»
«در دوره سامانيان در نيمهدوم قرن چهارم تشكيلات اداري به نام ديوان اوقاف بوجود آمد كه به كار مساجد و اراضي موقوفه رسيدگي مي كرده است. قبل از آن وظيفه اداره اوقاف بر عهده قضات بوده است. از به وجود آمدن ديوان اوقاف معلوم مي شود كه در اين دوره موقوفات نسبتاً فراوان بوده است. از طرفي چون مهمترين منبع درآمد در اين دوره زمين كشاورزي بود و رقبات موقوفه را اراضي كشاورزي تشكيل مي دادند لذا، موقوفات از اهميت ويژه و حياتي برخوردار بود. در دوره سلجوقي، نظام الملك وزير ملك شاه، مدارس نظاميه را با استفاده از درآمد موقوفات بنياد نهاد، با حمله مغولان به ايران وضع موقوفات آشفته گرديد و اشراف برخي از آنها را تصرف كردند. تلاش هاي خواجه نصير طوسي در دوره هولاكو براي سروسامان دادن به وضع موقوفات، باوجود اينكه نظارت برآنها را خود به عهده گرفت، نتيجه خوبي نداشت و مشكلات همچنان تازمان اسلام آوردن ايلخانان مغول ادامه يافت. تلاشهاي رشيدالدين فضل الله همداني در اين زمينه بسيار حايز اهميت است. با توجه به اينكه موقوفات در اين دوره بسيار چشمگير بوده و رشيد الدين فضل الله تأكيد زيادي بر آن داشت. همين وسعت و اهميت سبب ايجاد تشكيلات منظمي براي اداره موقوفات به نام حكومت اوقاف، وابسته به ديوان قضا گرديد كه تحت نظارت قاضي القضات عمل مي كرد و رئيس آن حاكم اوقاف بود.»
پس از اين دوران ماهيت مذهبي سلسله صفويه سبب تحول نوع و مصارف موقوفات گشت. در اين دوره تشكيلات مستقلي براي اداره موقوفات زير نظر صدر به وجود آمد كه نمايندگاني در همه شهرهاي بزرگ به نام وزير اوقاف داشت و نظارت بر اوقاف بر عهده آنها بود و اين توجه موجب گسترش كاروانسراها، رباط ها، تكيه ها، امامزاده ها و آب انبارهاي وقفي در اين دوره گرديد. در دوره صفويه موقوفات رشد و پيشرفت قابل توجهي داشته است. لمبتون مي گويد:«اصولاً صفويه بسياري از املاك خود را وقف مقاصد خيريه بخصوص وقف بقاع متبركه شيعه و ازهمه بالاتر آستانه امام رضا (ع) در مشهد و خواهرش (س) در قم كردند. بعضي از اين املاك وقفي موقوفاتي بود كه به خاندان صفويه پيش از آنكه به سلطنت برسند تعلق داشت. شايد بتوان گفت در زمان شاه عباس اول بيش از هردوره ديگر به عده املاك موقوفه اضافه شد.»
«با سقوط صفويان وضع موقوفات آشفته شد. با روي كار آمدن افشاريه و توجه نادرشاه به امور نظامي، وي براي تأمين مخارج نظامي، بخشي از موقوفات را ضبط كرد. در دوره زنديه، كريم خان زند قصد داشت مانند صفويان به موقوفات توجه نشان دهد، اما موفق نشد.» دردوره قاجاريه موقوفات روبه فزوني گذاشت. اروپايياني كه دراين دوره از ايران ديدن كرده اند، از املاك فراوان موقوفه سخن گفته اند، ازجمله، هانري رنه آلماني كه دراواخر دوره سلطنت ناصرالدين شاه از ايران ديدن كرده است، مي نويسد: «"املاك بسياري وقف مساجد و مدارس و بقاع متبركه شده است. عايدات املاك وقفي بسيار زياد است، مخصوصاً عايدات موقوفات امام رضا(ع) كه مقبره او در شهر مشهد واقع است بسيار مهم مي باشند. " وي درآمد موقوفات امام رضا (ع) را در سراسر كشور شصت هزار تومان نقد و ده هزار خروار غله ذكر مي كند. با وجود اينكه املاك موقوفه ازدادن ماليات معاف بودند، شاه به عنوان حق التوليه سالي هزارتومان از مشهد دريافت مي كرد.» آنچه در تاريخ معاصر ايران داراي اهميت خاص است تصويب قانون موقوفات مي باشد كه اداره موقوفات تا حدودي سروسامان مي گيرد،« پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با فتواي حضرت امام خميني (ره) تغييراتي درجهت بازگشت اوقاف سابق به مالكيت وقفي صورت گرفت. فتواي امام (ره) در مورد وقف مبني بر اينكه موقوفات بايد درحال وقفيّت باقي مانده و بدان عمل شود تأثير زيادي بين روستاييان كه در نتيجه اصلاحات ارضي زمين هاي موقوفه را تصرف كرده بودند گذاشته است.» عواملي از قبيل تغيير ساختار تشكيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظارت مقام ولايت فقيه، تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات و رعايت احكام وقف ومسايل شرعي سبب گرديد تا افراد خيّر در اين امر مهم اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بيشتر مشاركت كنند.
وقف در ساير مذاهب و كشورهاي مختلف:
«سنت وقف ويژه كشورهاي اسلامي و شرقي نيست، در كشورهاي غربي و حتي نقاط دورافتاده جزاير استراليا و افريقا ودر ميان سرخپوستان آمريكاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته است و اين اقوام براي معابد، پرستشگاهها،كليساها، صومعه ها و ديرهايشان موقوفه هايي را اختصاص داده بودند بويژه درمصر باستان و يونان و چين وژاپن و روم و بابل و فلسطين قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته كه براي جريان كار معابد و صومعه ها و بازسازي آنها و گذران زندگي اسقف ها، برهمن ها وكاهنان از درآمد آن بهره مي گرفته اند و خود نيز آن را سرپرستي مي كردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را مي دادند. آن هنگام كه مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد وقف نيز در اين آيين موجوديت يافت، در انجيل مقدس و رساله حواريون عيسي مسيح (ع) همچون رساله پولس حواري نيز مطالبي راجع به وقف وجود دارد.» «مبدأ و منشأ انگيزه اصلي امورخيريه در اروپاي فعلي، جنگ دوم جهاني بوده است، در اروپاي بعد از جنگ اين عمل را روحانيان انجام داده اند. مغرب زمين كه دنياي متمدن عصر ماست تقريباً از سي سال قبل، عطف توجهي به مسايل اجتماعي مانند نگهداري از پيران و سالمندان نموده است، به جز مملكت آلمان كه از سال 1845 مالياتي براي كليسا از مردم و دولت با كمك كليسا ها و روحانيون محل هايي به اين منظور تهيه كرده اند.»
تأثير مستقيم شرق و آيين اسلام را بر جوامع اروپايي در پيدايش تفكرات و نهادهاي خير خواهانه را نمي توان دست كم گرفت و ناديده انگاشت تا جايي كه بسياري از متفكران غربي ناگزير از اعتراف و اذعان به اين تأثير شگرف بوده اند بطوريكه خود ويل دورانت در آغاز عصر خود، اينگونه مي نويسد:«شايد بتوانيم به شرق كمك كنيم تا به فقر و خرافات فايق آيد وشرق بتواند ما را به فروتني در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند،شرق،غرب و غرب، شرق است و اين دو با يكديگر تلاقي خواهند كرد.»
3-كاردكردهاي سه گانه وقف:
كاركردهاي وقف در جامعه ونقش توسعه اي آن:
اوقاف اگر طبق احكام اسلامي درجامعه عمل شود مي تواند تأثير بسزايي درحل مشكلات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي داشته باشد.
وقف را باید از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزء مظاهر خاص پیشرفت و رفاه جامعه بدانیم. طبق موازین دینی به کمک وقف، معمولا ثروتها بعد از چند سالی از خانوادهای به خانواده دیگر و از طبقهای به طبقه دیگر انتقال مییابد و نوعی تعدیل و تقسیم ثروت پیش میآید. این امر در حقیقت نوعی بیمه اجتماعی است. فقر زدایی یکی دیگر از اهداف مهم وقف است؛« احکامی برای حمایت از مستمندان، کمک به نابینایان، زمین گیران، از پاافتادگان، آوارگان، بچههای بی سرپرست، ایتام، اسیران، بیماران، سالخوردگان، کمک به مقروضان، دور افتادگان از وطن، خون بهای مقتول، قتلهای غیر عمد، ضیافت، شرکت در برداشت، محصول، امدادهای اجتماعی و غیره صادر شده است. »
«نتیجه طبیعی وقف رامیتوان در سه فرآیند ذکر کرد: تعدیل ثروت، توازن اجتماعی و همکاری جامعه که همه اینها در اصل زیربنای عدالت اجتماعی و اقتصادی جامعه هستند. وقف آثار و برکات بسیاری دارد، ولی به طور کلی دارای دو اثر درونی و بیرونی است. اثر درونی متوجه شخص واقف است که با این عمل به تزکیه نفس خویش پرداخته و روحیه دنیا طلبی و مال اندوزی را از خود دور کرده است و اثر بیرونی آن در جامعه نمود پیدا میکند که میتواند در محور فقر و محرومیت و فاصله شدید طبقاتی تأثیر بسزایی بگذارد. این اثر بیرونی چنان نقش مهمی ایفا میکند که حتی در اداره یک جامعه میتوان از آن کمک گرفت.» یکی از پدیدههای جالب و با اهمیت در شهرهای اسلامی، تداوم املاک از طریق قوانین اسلامی وقف و ارث بود. براساس نوشتههای گویتن؛« وقف به واقف اجازه میدهد که املاکش را برای استفاده دائمی بهرهبرداران، اهدافش را نسبت به انتقال منافع، تعیین بهره برداران و دیگر موضوعات مربوطه با اطمینان از این که به مثابهقانون رعایت و مورد احترام قرار میگیرد، ماندگار سازد.» وقف علاوه بر آثار مذهبی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی، آثار جغرافیایی مهمیبه همراه دارد. در برخی مناطق که پدیده وقف گسترش یافته است چهره جغرافیایی آن مناطق دگرگون شده است. همچنین وقف در سیما و چشم انداز جغرافیای شهرها مؤثربوده است. پس وقف درتوسعه اي جوامع نقش غيرقابل انكاري دارد.اهميت نقش وقف در توسعه جوامع اسلامي در تاريخ معاصر مسائلي را به دنبال داشته كه مهمترين آنها عبارتند از:
«1- شدت نياز به احياي توازن فكري بين ارزش هاي معنوي و مادي كه امروزه در زندگي بشر مشاهده نمي شود.
2- تشديد نياز به فعاليت تكميل سازي اقدامات حكومتي و خصوصي در تحقق اهداف توسعه.
3- بهره برداري از نظام توسعه اي وقف به دليل اين ويژگي كه مي تواند شامل تمام نيازهاي افراد جامعه
باشد
4- مشاركت عمده وقف در تكامل ساختار نهادي جامعه از طريق حمايت از بخش هاي خصوصي.»
ذرخصوص آثار وكاركردهاي وقف در جامعه بايد گفت:بطوركلي آثار وكاركردهاي وقف در جامعه را مي توان به سه دسته، كاركردهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تقسيم كرد، بنابراين در ابتدا جهت آشنايي كاركردهاي اوقاف در جامعه را بيان نموده و درادامه مباحث به نقش توسعه اي وقف مي پردازيم تا با آگاهي از نتايج مثبت وقف در جامعه در گسترش فرهنگ وقف تلاش نماييم.
كاركرد اجتماعي:
سنت حسنه وقف يكي از مصاديق بارز احسان و غير خواهي است كه انسان با بهره گيري از تعاليم انبيا آن را از ديرباز بنيان نهاده و در صحنه حيات اجتماعي به وديعت گذارده است. روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف عينيت مي يابد و به عمل واقف، مهر ابديت مي زند. در وقف دو بعد خود دوستي و نوع دوستي انسان به منصه ظهور مي رسد. يكي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر كلامش در انسان استفاده از خود دوستي انسان (حب النفس) است كه در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان شده. در وقف نيز از بعد خود دوستي انسان استفاده كرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي داند كه در آن نام انسان و مالكيت اموال و دارايي هاي او تا ابد تضمين مي شود ودر مواردي كه مد نظر دارد عايدات آن به مصرف مي رسد.
در بعد اجتماعي وقف همچون چتري بزرگ سايه خود را برسر تمام نيازمندان و محرومان مي گستراند و جامعه را از فقر كه عامل بسياري از مفاسد اجتماعي، اخلاقي و سستي در اركان ديني است نجات مي دهد و امكان همزيستي مسالمت آميز را در محيطي مملو از اخوت و حسن ظن، كه زمينه ساز پيشرفت و تعالي جامعه خواهد شد فراهم مي كند.
بسياري از خدمات اجتماعي درگذشته از طريق موقوفات ارائه مي شده است، كاروانسراها، رباطها، دارالايتام و....اماكني بودند كه به شدت مورد نياز جامعه سنتي بوده و واقفان با عنايت به اين دسته از نيازهاي اجتماعي اقدام به عمل وقف مي كرده اند، حمايت ازكودكان بي سرپرست، ايجاد مجتمع تربيتي در مناطق محروم كشور و....از مهمترين كاركردهاي اجتماعي وقف در جامعه است. بعد دوم اجتماعي نهاد وقف كه از زيبايي بيشتري برخوردار مي باشد، نوع دوستي، غيرخواهي و مردم گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاكم مي گردد و ديوارهاي تنگ فرد پرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي ريزد. اين بعد وقف به قدري اهميت دارد كه به صرف مسلمانان محدود نمي شود و فقهايي همچون محقق حلّي در كتاب " المختصر النافع " بهره مندي كافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و حتي وقف مال مسلمان را خاص كافر بلااشكال مي داند.
در جامعه اسلامي همه در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و بهترين مردم نافع ترين آنها براي مردم معرفي شده است. نكته ظريف اجتماعي كه به اهميت وقف مي افزايد اين است كه چون بهره برداري كنندگان از منافع و عايدات موقوفات مستقيماً با واقف روبرو نمي شوند باعث هيچگونه منت و تحقيري نخواهد شد و عزت افراد كاملاً محفوظ مانده و محترم شمرده مي شود.
قرآن هم درسوره بقره با توجه به همين موضوع، كمك مخفي به نيازمندان جامعه را افضل وارجح دانسته و مي فرمايد: « ان تبدوالصدقات فنعما هي وان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم.»
«در كشور ما اختصاص 10% بيمارستان هاي بخش عمومي به بيمارستان هاي موقوفه از وسعت موقوفات در اين زمينه حكايت دارد.» شايد بتوان ده ها مورد انساني و اجتماعي ديگر را از اين دست برشمرد كه در كشور ما وديگر كشورهاي اسلامي وجود داشته باشد. «گفته مي شود يكي از بزرگان ايران از راه قوچان عازم مشهد مي گردد ودر ميان راه سرماي سخت موجب تلف شدن عده اي مي شود، اورقبه اي را براي خريد پوستين اختصاص مي دهد كه به زايران ميان راه تحويل شود تا از سرما آسيب نبينند. كمك به خانواده زندانيان، تهيه سلاح براي مجاهدين و حتي زيباسازي شهرها از جمله مواردي است كه موقوفاتي به آنها اختصاص داشته است.» مي بينيم كه بعد اجتماعي وقف كه درآن غيرخواهي نهفته است دامنهگسترده اي دارد و تنها به مسجد و حسينيه منحصر نمي شود، هرچند اهميت اين مكان هاي مقدس بركسي پوشيده نيست. علاوه بر تقويت اين دوبعد كه در پر كردن خلأهاي اجتماعي نقش بسزايي خواهند داشت دولت بايد جهت موقوفات را به سمت نيازهاي ضروري جامعه هدايت كند و لزوم سرمايه گذاري در بخش هايي كه بودجه دولتي تكافو نمي كند را خاطر نشان سازد. پس مي توان برجسته ترين جلوه هاي وقف در توسعه اجتماعي رابه شرح زيربرشمرد:
«1- حمايت لازم از تحقيقات و مطالعات مربوط به جنبه هاي اجتماعي در انديشه اسلامي.
2- توجه به برخي طبقات اجتماعي، مثل خانواده، زنان، جوانان، اطفال و افراد با نيازهاي خاص.
3- وقف مي تواند نقش مهمي در كنترل و حل برخي مشكلات در زمينه ارزش هاي غير اسلامي ايفا كند.
4- تهيه چارچوب سازماني و مالي مناسب براي توسعه جامعه محلي.
5- وقف تجربه گران سنگي در زمينه يكپارچگي و استحكام اجتماعي است. تجربه اي كه بايد نوسازي
شده و متناسب با زمان گردد.
6- وقف مي تواند در عادي سازي نقش مهم اقليت هاي غير مسلمان كه در جوامع اسلامي زندگي مي كنند مؤثر باشد.»
كاركرد اقتصادي:
شايد متداول ترين نقش وقف را بتوان در رويكرد اقتصادي آن مشاهده كرد اگر چه اين رويكرد با ديگر رويكردها بي ارتباط نيست اما نمونه موقوفاتي كه در سيره پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) نيز وجود داشته بيشتر در اين قالب قرارمي گيرد.
«در ميان افراط و تفريط هاي نظام سرمايه داري و كمونيستي، اسلام كه دين عدالت و اعتدال است، نظام اقتصادي برتري از جانب خداوند و مطابق فطرت و طبيعت بشر آورده است كه نه ظلم و بي عدالتي رژيم سرمايه داري درآن ديده مي شود و نه ديكتاتوري اقتصاد را با عبادت و سياست پيوند داده است و با تربيت بسيار مؤثر خود، محيطي اسلامي مي سازد كه بر خلاف محيط هاي مادي كه تكاثر و اصراف ملاك برتري است و همه سعي مي كنن همه چيز را به انحصار خود درآورند در محيط اسلام سادگي و غيرخواهي و ايثار و تعيم ثروت هاي اضافي شخصي از راه وقف، حبس، هبه و....نه تنها ملاك برتري است بلكه عبادت بزرگ محسوب مي شود. از سوي ديگر، سياست اسلام بر كنترل و تعديل و حفاظت ثروت جامعه است، به اين ترتيب تمام راه هايي كه منجر به سرمايه داري بودن كار مي شود، همه را كنترل كرده است و با گرفتن خمس و زكات و تشويق افراد به وقف و.... از ثروتمندان و تقويت افراد ضعيف در برابر آنها فاصله را بسيار كم كرده، در جامعه تعديل ايجاد مي كند. براين اساس، وقف در جامعه اسلامي ثروت مادي جامعه را تعديل مي كند.
وقف تبديل مالكيت خصوصي به نوعي از مالكيت عمومي است كه بسط آن از ابزار مهم دستيابي به تعادل اجتماعي است.» «درنهاد وقف دو مطلوبيت نهفته است يكي نفس عمل بخشش، گذشت و ايثار كه در واقف به وديعه گذاشته مي شود و از استغراق انسان در تعلقات مادي و مال اندوزي جلوگيري مي كند و ديگري لذتي است كه فرد در نتيجه عمل نيك خود مي بيند و نقش آن را در فقرزدايي جامعه اسلامي مشاهده مي كند.
دولت اسلامي مي تواند موقوفات عمومي را به گونه اي سازماندهي و جهت دهي نمايد كه به عنوان يك منبع مالي بتوان از آنها براي از بين بردن فقر و محروميت، تأمين بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ده ها مورد ديگر استفاده كرد و زمينه توسعه اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را فراهم ساخت.» درآمد موقوفات معمولاً از راه اجاره است، يعني رقبات وقفي به اجاره داده مي شود و اجاره بهاي آنها عوايد موقوفه محسوب مي گردد.
به هر حال بحث فقرزدايي، كارآفريني و تحقق عدالت اجتماعي اگر بخواهد پوششي فراگير داشته باشد صرفاً با اتكاء به منابع دولت امكان پذير نخواهد بود و راهي جز توجه جدي به راه حل هاي مردمي وجود ندارد. اسلام ارزش هاي اخلاقي و فعاليت هاي اقتصادي را به يكديگر مرتبط مي كند (سوره يوسف و ديگر سوره هاي قرآن)، بنابراين انتظار مي رود كه وقف نقش اساسي، هم در توسعه انديشه اقتصادي و هم در توسعه اقتصادي داشته باشد. چنين نقشي را مي توان در اين محورها تبيين كرد:
«1- حمايت لازم براي ترسيم نظريه اقتصادي اسلامي جديد.
2- شركت در ايجاد جوي مناسب براي توسعه نظام مالي كلي اسلام.
3- تشويق به كارگيري ابزارهاي مالي اسلامي و ابزارهاي توسعه آن.
4- توسعه نقش اندوخته هاي وقف به منظور بهره گيري از آن در اقتصاد ملي.»
كاركرد فرهنگي:
مهمترين كاركرد وقف در جامعه اسلامي از گذشته هاي دور تا كنون كاركرد آموزشي و فرهنگي است. ابعاد آموزشي و فرهنگي وقف در جوامع اسلامي بسيار گسترده است. وقف به عنوان يك منبع مستمر مالي مراكز علمي، پشتوانه مردمي داشته است و چه بسيار مدارس و مراكز علمي در جهان اسلام از طريق وقف ايجاد و گسترش يافته اند و بسياري از عالمان بزرگ با استفاده از درآمدهاي اوقاف توانسته اند به مدارج عالي علمي برسند. از طريق تقويت مالي مدارس اسلامي توسط وقف، اين مدارس توانستند در فرهنگ نظام تعليم و تربيت اروپا تأثير بگذارند. وقف پاسدار نشر معارف اسلامي است. استفاده از درآمدهاي وقف براي ساخت مساجد، دانشگاهها، خوابگاههاي دانشجويي، تأسيس كتابخانه هاي عمومي، برگزاري كنگره جهاني حج، مجالس عزاداري ائمه (ع)، مسابقات قرائت قرآن كريم در سطح بين المللي و... از كاركردهاي فرهنگي و آموزشي وقف مي باشد. از طريق وقف مسلمانان توانسته اند از طريق مدارس ديني موقوفه بهترين شاهكارهاي خود را به جهانيان معرفي نمايند و علم و دانش آنها از طريق اوقاف گسترش و رواج يافته است.
«هنگامي كه پس از رحلت شيخ مفيد (336-413 ق) زعامت و مرجعيت شيعه به شاگردان او سيّد رضي (359-406 ق) و برادرش سيّد مرتضي (355-436 ق) كه علامه حلي او را معلم شيعه خوانده است منتقل شد هردو عالم ديني مدتي مديريت اوقاف را عهده دار بوده كه اين خود، رويكرد فرهنگي نهاد وقف را بيشتر خاطر نشان مي سازد.
امروزه نيز در جمهوري اسلامي ايران عواملي از قبيل تغيير سازمان تشكيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظر ولي فقيه، نه تنها بر بعد فرهنگي آن تأكيد دارد بلكه آن را به ابعاد مختلف اقتصادي و اجتماعي هم تسري بيشتري بخشيده است. همچنين تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات، رعايت احكام وقف و مسايل شرعي آن و عمل دقيق به مفاد وقف نامه ها كه اساس نامه چگونگي تحصيل درآمدها و صرف آنها موافق نظر واقف است موجب شده تا افرد خيّر با اطمينان زيادتري در اين امر مهم به طور گسترده مشاركت نمايند و بخشي از دارايي خود را به عنوان الباقيات الصالحات وقف مصالح جامعه اسلامي كنند.
آمار نشان مي دهد كه شمار موقوفات پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزايش چشمگيري داشته است كه از لحاظ نوع اهداف و نيّات واقفان نيز حايز اهميت و قابل تأمل است چرا كه مصارف اين موقوفات در اكثر موارد در جهت رفع نيازهاي ضروري جامعه اعم از نيازهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بوده و مشكلي از مشكلات اساسي جامعه را حل كرده است. به همين دليل از رسالت هاي مهم رسانه هاي جمعي ترويج اين حركت خداپسندانه و مردم گرايانه است. موضوع وقف مي تواند دستمايه آثار هنري فراواني از قبيل داستان ها، مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته رفته اين فرهنگ رواج يابد، تفكر فردگرايانه محدود و محصور شود و تفكر در سرنوشت و زندگي ديگران گسترش يابد.»
به راستي بايدگفت؛براي ايجاد يك تعادل معقول در توسعه فرهنگي بايد تعادل بين ابعاد ديناميكي و استاتيكي در حركت فرهنگي حفظ شود، يعني توازن بين متغيرات و ثوابت در فرهنگ جامعه. سنت فرهنگي در مفهوم استاتيكي سنتي، ممكن است حركت يك شخص يا جامعه را منع كند مگر اينكه اين سنت از طريق بررسي و مطالعه مشكلات غامض معاصر ايجاد شده باشد، يعني از طريق يك تلقي ديناميكي. پس نقش وقف در ترويج حركت توسعه فرهنگي وفكري مي تواند به اين شرح باشد:
«1- پشتيباني از مؤسسات فرهنگي و ديني كه به مردم نزديك هستند.
2- نوسازي ابزارهاي "دعوت " [تبليغ] و مهيا ساختن آنها براي مواجهه با نيازهاي آينده و راهنمايي رهبران فرهنگي و هنري و توسعه سيستم هايي كه " داعيان " [مبلغان] را تربيت مي كند.
3- پشتيباني مؤسسات تحقيقات علمي و مراكز مطالعات فكري.
4- تأييد و پذيرش فعاليت هاي علمي كه شيوه هاي جديد آينده شناسي (علم به آينده) را به كار مي گيرد و از آنها در توسعه شيوه هاي جديد اجتهاد استفاده مي كند.»
نتيجه گيري:
«وقف يكي از برترين و پردوامترين مظاهر احسان و نيكوكاري به مردم و خدمت به همنوعان و كمك به مصالح جامعه وتنظيم امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است.» كه تاريخچه آن به زمان رسول اكرم(ص) برمي گردد.وقف كه در آن اصل مال يا ملك مي ماند و منافع و عوايد آن در امور عام المنفعه مصرف مي شود كارنيكي است كه در ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي نقش فراواني دارد. نهاد وقف درادوار گذشته نيز وجود داشته و پس از اسلام با تأثيرپذيري ازجهان بيني اسلامي به صورت استمرار و جهت دار مطرح مي شود و همچون چشمه سار غير خواهي خداپسندانه و مردم گرايانه در زمينه هاي مختلف به جريان خود ادامه مي دهد. رشد و شكوفايي در عرصه هاي مختلف يك جامعه مستلزم وجود عاملي قوي براي انسجام و انگيزش است. در پاره اي از جوامع عامل مليت، قوميت و يا نژاد، چنين نقشي را برعهده داشته اند ليكن اين عوامل در جامعه ديني نمي تواند نقش پررنگ و مؤثري را ايفا كنند. «در جوامع ديني و اسلامي عامل متغير اصلي براي ايجاد انگيزش " توسعه ارزش هاي ديني ومذهبي " است. در اين راستا اصل مقدس وقف مي تواند درصحنه اقتصاد نقش برجسته اي را عهده دار شود. اصل مقدس وقف در شرايط فعلي جامعه، در حالت خرد و فردي مورد توجه قرار مي گيرد. ليكن اين وضعيت مي تواند از طريق مطالعه و برنامه ريزيهاي دقيق و جامع به مفهومي وسيع و مؤثرتر تبديل شود.
در مجموع در نهاد وقف كه در آن مالكيت خصوصي به نوعي مالكيت عمومي تبديل مي شود مراكز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد مي گردد كه علاوه بر آنكه در شهرنشيني جوامع كه از مؤلفه هاي توسعه اقتصادي است نقش قابل توجهي دارند به شهرها نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي خواهد بخشيد و توسعه را همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد.» .
مي توان به جرأت ادعا كرد كه اگر اوقاف در مسير صحيح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستي هدايت شوند بسياري از مشكلات جامعه حل مي شود، به عبارت ديگر، كارنامه درخشان وقف اين نويد را به ما مي دهد كه از طريق گسترش موقوفات و هدايت آنها مي توان اكثر نيازها و ضروريات جامعه را تأمين كرد و سنگيني اين امور را از بيت المال مسلمين برداشت يا لااقل از فشار آنها بر بودجه كل كشور كاست.
وقف داراي آثار وكاركردهاي بس ازنده اي در جامعه مي باشد كه از آن به كاركردهاي اجتماعي،اقتصادي وفرهنگي يادمي كنيم.درخصوص كاركردهاي اجتماعي وقف مي توان به اين موارداشاره نمود:
1- حمايت لازم از تحقيقات و مطالعات مربوط به جنبه هاي اجتماعي در انديشه اسلامي.
2- توجه به برخي طبقات اجتماعي، مثل خانواده، زنان، جوانان، اطفال و افراد با نيازهاي خاص.
3- وقف مي تواند نقش مهمي در كنترل و حل برخي مشكلات در زمينه ارزش هاي غير اسلامي ايفا كند.
4- تهيه چارچوب سازماني و مالي مناسب براي توسعه جامعه محلي.
5- وقف تجربه گران سنگي در زمينه يكپارچگي و استحكام اجتماعي است. تجربه اي كه بايد نوسازي
شده و متناسب با زمان گردد.
6- وقف مي تواند در عادي سازي نقش مهم اقليت هاي غير مسلمان كه در جوامع اسلامي زندگي مي كنند مؤثر باشد.
درخصوص كاركردهاي اقتصادي وقف نيز مي توان به موارد زيراشاره كرد:
1- حمايت لازم براي ترسيم نظريه اقتصادي اسلامي جديد.
2- شركت در ايجاد جوي مناسب براي توسعه نظام مالي كلي اسلام.
3- تشويق به كارگيري ابزارهاي مالي اسلامي و ابزارهاي توسعه آن.
4- توسعه نقش اندوخته هاي وقف به منظور بهره گيري از آن در اقتصاد ملي.
ونيز وقف دربعد فرهنگي داراي تأثيرات زيرمي باشد:
1- پشتيباني از مؤسسات فرهنگي و ديني كه به مردم نزديك هستند.
2- نوسازي ابزارهاي "دعوت " [تبليغ] و مهيا ساختن آنها براي مواجهه با نيازهاي آينده و راهنمايي رهبران فرهنگي و هنري و توسعه سيستم هايي كه " داعيان " [مبلغان] را تربيت مي كند.
3- پشتيباني مؤسسات تحقيقات علمي و مراكز مطالعات فكري.
4- تأييد و پذيرش فعاليت هاي علمي كه شيوه هاي جديد آينده شناسي (علم به آينده) را به كار مي گيرد و از آنها در توسعه شيوه هاي جديد اجتهاد استفاده مي كند.
راهكارها:
باتوجه به اهميت موضوع وارزش وقف درجامعه وتأثيرات همه جانبه ي آن درابعادگوناگوناقتصادي،اجتماعي وفرهنگي مي طلبد چاره اي انديشيده شود تا اين فرهنگ در جامعه روز به روز مردمي ترشده وبا هدف تحقق عدالت اجتماعي همگان را به وقف ،اين ميراث جاودان دعوت وتشويق كرده وپيشرفت روز افزون جامعه را بيش از پيش شاهد باشيم.لذا بدين منظور دراين جا به ارائه ي برخي راهكارهاي سازنده درهمين خصوص مي پردازيم:
1- با توجه به كاركردهاي مثبت وقف در جامعه، ضروري است كه از طريق تدوين يك سياست اصولي و برنامه ريزي شده از سوي دولت به منظور شكوفايي فرهنگ وقف در جامعه، زمينه هاي احياي اين سنت حسنه و نبوي را فراهم آورد. اين امر مستلزم تلاش همه دستگاههاي اجرايي كشور است.
2- عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو مي تواند در گرايش و سوق دهي مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدريج فرهنگ وقف در جامعه حاكم گردد.
3- اطلاع رساني عمومي درخصوص اثرات وقف درجامعه به وسيله روحانيون معظم مي تواند در تشويق مردم به وقف مؤثرباشد.
4- استفاده از رسانه هاي گروهي وساخت برنامه هاي مستند وسينمايي با هدف فرهنگ سازي وقف.
5- استفاده از نهادآموزش وپرورش وتدوين كتب درسي وگنجاندن مطالب مربوطه درمتن برنامه هاي آموزشي به عنوان يك كار زيربنايي ضروري به نظر مي رسد.
6- معرفي موقوفات وبيان كاركردهاي گوناگون آنها درجامعه بي ثمرنخواهد بود.
7- برگزاري نشستها،همايش ها وجشنواره هايي با موضوعات وقف وبررسي كاركردها وضروريات وقف بازتاب خوبي در سطح جامعه خواهد داشت.
8- تجليل ارزنده از واقفين وخيرين مي تواند درترغيب وتشويق ديگران مؤثر باشد.
سخن آخر وقدرداني:
در پايان جاي دارد از تمام عزيزاني كه در برگزاري اين فراخوان ارزنده وبه دنبال آن برگزاري همايش هاي استاني وكشوري خالصانه،مخلصانه ومجدانه كوشيدند نهايت تشكر وقدرداني به عمل آيد واز خداوند متعال خواستار توفيقات روز افزون ايشان به منظور خدمت هرچه بيشتر به فرهنگ وقف ،باهدف پيشرفت همه جانبه ي جوامع اسلامي باشيم.ونيز نگارنده خدارا شاكر است كه اين توفيق را عنايت نمود تا باقلم قاصر وناچيز خود چند كلامي در خصوص "وقف" اين ميراث جاويدان بنگارد ،گرچه خود اذعان دارد كه پرداختن به چنين موضوع گسترده ومفصلي از عهده ي چنين نوشتار مختصري خارج بوده ونياز به همت مضاعف دارد لذا از خوانندگان گرام عاجزانه تقاضا مي نمايد كه وي را مورد راهنمايي وارشاد خود قرار دهند.به اميد روزي كه با تلاشي همگاني شاهد هرچه گسترده تر شدن فرهنگ وقف در جامعه اسلامي ونيل به عدالتي همه بعدي باشيم.
ان شاءالله
دي ماه يكهزاروسيصدو هشتادونه
الف:كتب فارسي.........................................................................................................................
1-قرآن مجيد،آيات وسوره ها،تمامي چاپها.
2-باستاني پاريزي،محمدابراهيم(بي تا)،سياست واقتصاد عصرصفويه،بي جا:بي نا.
3-حلي(معروف به محقق حلي)ابوالقاسم(بي تا)، تبصره المتعلمين،بي جا:بي نا.
4-حلي (معروف به محقق حلي،ابوالقاسم (بي تا)،شرائع الاسلام،جلد2،كتاب وقف،(بي جا):چاپ بيروت.
5-حلي(معروف به محقق حلي)،ابوالقاسم(بي تا)،المختصرالنافع،بي جا:بي نا.
6-دالماني،هانري رنه(بي تا)، سفرنامه از خراسان تا بختياري،ترجمه فره وشي،تهران:چاپ گيلان.
7-دورانت، ويل(بي تا)، تاريخ تمدن،ج7،بي جا:بي نا.
8-دونالدن ويلبر(1346)،معماري ايران در دوره ايلخانان،ترجمه عبدالله فريار،تهران:بنگاه ترجمه ونشركتاب.
9-دهخدا(بي تا)،لغت نامه دهخدا،بي جا:بي نا.
10-راوندي،مرتضي(بي تا)،تاريخ اجتماعي ايران،تهران:انتشارات اميركبير.
11-رشيدالدين فضل الله(بي تا)،وقف نامه ربع رشيدي،به كوشش مجتبي مينوي وايرج افشار،بي جا:انجمن آثارملي.
12-سپنتا، عبدالحسين(1346)،تاريخچه اوقاف اصفهان،بي جا:اداره كل اوقاف اصفهان.
13-سليمي فر، مصطفي(1370)، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي –اجتماعي آن،مشهذمقدس:بنيادپژوهشهاي اسلامي.
14-شيخ طوسي(بي تا)،المبسوط،ج3،كتاب الوقف،تهران:چاپ تهران.
15-شهابي، علي اكبر(1343)، تاريخچه وقف در اسلام،تهران:چاپخانه دانشگاه تهران.
16-عبدالستار عثماني(1376)،مدينه اسلامي،ترجمه علي چراغي،تهران:انتشارات اميركبير.
17-فرشي،سيدعلي اكبر(بي تا)،قاموس قرآن.ج7،بي جا:بي نا.
18-فضل الله همداني،رشيدالدين(1358)،سوانح الافكاررشيدي،به كوشش محمدتقي دانش پژوه،تهران:كتابخانه مركزي دانشگاه تهران.
19-كليني(بي تا)،فروع كافي،ج7،كتاب الوصايا، باب الصدقات، حديث 5،بي جا:بي نا.
20-لمبتون(1362)،مالك وزارع درايران،ترجمه اميري،منوچهر،ج3،بي جا،مركز انتشارات علمي وفرهنگي.
21-محمدحسن بن باقر(صاحب جواهر)(بي تا)،جواهرالكلام،ج2،تهران:دارالكتب الاسلاميه.
22-معين،محمد(1381)،فرهنگ فارسي،تكجلدي،چاپ چهارم،تهران:انتشارات سرايش.
23-مغنيه،محمدجواد(1402ه ق)،الفقه علي المذاهب الخمسه،بيروت:چاپ بيروت.
24-مفضل بن سعدبن حسين مافروخي(1328)،محاسن اصفهان،ترجمه حسين بن محمدبن ابي الرضاء،بي جا:بي نا.
ب:مقاله ونشريات:..............................................................................................................................
1-اتخاذيه،منصوره،"موقوفات تهران وتحول شهر1320-1269ه ق"،فصلنامه ميراث جاويدان،سال هفتم،شماره 42،صص7-16.
2-اعتضادي،لادن(1377)،"نقش مسجد درساختار شهرهاي مسلمان نشين"،صفه،ش26،دانشكده معماري وشهرسازي دانشكده شهيدبهشتي،صص9-20.
3-اقبالي، عليرضا، "وقف و الگويي براي ارزيابي اقتصادي آن "،ماهنامه حسابداري،ش130،ص68-72 .
4- امام جمعه زاده،جواد، "نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي"، فصلنامه وقف
ميراث جاويدان،ش2.
5-بزرگي، مهدي، "راههاي ترويج فرهنگ وقف و ايجاد موقوفات جديد در جامعه"، فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش2.
6-جناتي، محمد ابراهيم، "وقف ازديدگاه مباني اسلامي "،فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش5،ص49.
7-سعيدنيا،احمد،"پژوهشي در موقوفات عصرصفوي،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره32،مشهد:انتشارات آستان قدس رضوي،صص27-67.
8-شاه حسيني،پروانه(1377)،"رديابي وقف در ساختار فرهنگي شهر تهران از دوره قاجاريه تا جمهوري اسلامي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره48،صص110-120.
9-شاه حسيني،پروانه،"وقف شناسي جغرافيايي شهرتهران در دوره قاجار وپهلوي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،ش42،صص117-134.
10-طبسي،محسن،"مرمت مسجد ضرورت بازنگري در انديشه هاوروشها"،مجموعه مقالات دومين همايش معماري مسجد،دانشگاه هنر،صص191-202.
11- فيض،عليرضا، "وقف وانگيزه هاي آن "،فصلنامه وقف ميراث جاويدن،ش4،ص35.
12-___،___(بي تا)،گزارش مسؤولين اداره موقوفات ملك،مشهد:كتابخانه آستان قدس رضوي،ص27.
13-موسي مصطفي وضياء توانا،محمدحسين(بي تا)،"شهرشرق اسلامي:مدل وواقعيت"،فصلنامه تحقيقات جغرافياي مشهد،ش32،صص27-76.
14-ميراحمدي،مريم،"پژوهشي در موقوفات عصرصفوي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره25،مشهد:آستان قدس رضوي،صص29-48.
ج:اينترنت:................................................................................................................................
1-كاشي پور محمدي(تاريخ دريافت:6-2-81)،"نقش وقف در توسعه اقتصادي اجتماعي"،سايت:www.jomhourieslam.com
2-يگانه،راحله(تاريخ دريافت:8/10/89)،"كاركردهاي اقتصادي فرهنگي وقف"،سايت:www.farsnews.com
د:كتب انگليسي:................................................................................................................................
1-cattan,h.(1995),the law of wwaqf,in khadduri,m.and liebesny.lawin the middle Institue.washington DC(,h.j)ED
مؤلف: محمود فتح آبادي
mr_fathabadi@yahoo.com
----------------------------------------------------------------------------------------------
چكيده:
اين نوشتاركوششي است در خصوص ارائه اطاعاتي در خصوص عمل خداپسندانه وجامعه ساز "وقف" آنچنان كه مي دانيم؛بسياري از معضلاتي كه در زمينه هاي مختلف گريبانگير مردم جوامع است تنها به وسيله دولت و دستگاههاي اجرايي قابل حل نبوده و مشاركت و معاضدت خود مردم قادربه حل مشكلات و توسعه آن جامعه خواهد بود. وقف نهادي است كه از طريق آن مي توان بخش قابل توجهي از مشكلات و تنگناهاي جامعه را شناخت و اموال و دارايي هاي افراد نيكوكار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به كار بست. اين نهاد با وجود برخورداري از قدمت زياد آنطور كه شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مكتوم و مستور مانده است. نگارنده دراين مقاله برآن است تا بتواند به بخشي از ثمرات و اثرات اين حركت خداپسندانه و مردم گرايانه در عرصه هاي مختلف بپردازد و نقش آن را در جامعه تبيين نمايد.
پس اين مقاله متشكل از دوبخش مي باشد كه پس از تعريف وقف،در بخش اول به تاريخچه وپيشينه وقف و وجود آن را دراسلام و بعد از اسلام و يا تأثير پذيري از جهان بيني اسلامي مورد اشاره قرار خواهد گرفت وگستردگي زمينه هاي مختلف آن تبيين خواهد شد. همچنين سيره عملي پيامبر و ائمه معصومين در زمينه وقف به صورت مستند از منابع روايي ارائه مي گردد ونيزمختصري به تاريخچه وقف دركشور ايران اسلامي خواهيم پرداخت.
دربخش دوم نيز نقش اين نهاد در جامعه از سه رويكر اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بطور نسبتاً مبسوط تشريح مي گردد و همچنين نقش توسعه اي آن و در انتها مطالب مطروحه آورده شده ونيز درپايان ضمن جمع بندي و نتيجه گيري راهكارهايي به منظور تشويق مردم به انجام وقف ارائه خواهد شد.
كلمات كليدي:
وقف، حبس، سيرتاريخي وقف، ابعاد اجتماعي، ابعاد اقتصادي، ابعاد فرهنگي
مقدمه:
از ويژگيهاي اموال و دارايي ها، قابل نقل و انتقال بودن آنهاست كه يا بطور اختياري بوسيله خريد و فروش صورت مي گيرد ويا با عوامل غير اختياري مثل ارث عملي مي گردد. قانون وقف اين ويژگي نقل و انتقال را از موقوفه سلب مي كند و از اين رو وقف به حبس تعريف مي شود. يعني اصل مال مي ماند و منفعت آن، جا به جا و منتقل و مردم از منافع آن بهره مند مي شوند و اين همان معناي حديث نبوي است. چيزي كه وقف را از ساير نهادهاي مالي اسلام متمايز مي سازد ماندگاري اصل موقوفه است كه حتي از معناي لغوي وقف نيز برداشت مي شود. فرهنگ نامه آكسفورد هم به دوام و هميشگي بودن وقف اشاره دارد. از لحاظ فقهي هم، چنانچه براي مالي گفته شود؛« تا مدتي در مورد مشخصي صرف شود آنگاه به خود شخص باز گردد، اگر چه صحيح است اما ديگر وقف نيست زيرا ثبات و دوام آن خدشه دار شده است» اگر از وقف به صدقه جاريه، نيز ياد مي شود مراد صدقه اي است كه مستمراً ادامه دارد بطوريكه اصل آن ثابت و منافعش در جريان است.
«وقف را از نظر كسب منافع و عوايد مي توان به دو نوع تقسيم كرد: الف) وقف انتفاع كه مقصود از آن تحصيل درآمد مادي نيست مانند: احداث مسجد، حسينيه، پل، جاده و....كه همواره با عوارض خارجي مثبت همراه است.ب) وقف منفعت كه به منظور كسب درآمد مادي صورت مي گيرد تا در موارد مشخصي هزينه گردد مانند اينكه مغازه اي وقف شود تا از عوايد آن بتوان مدرسه اي را اداره كرد.» از لحاظ سرپرستي در خصوص برداشت درآمد هزينه كردن منافع موقوفات؛«وقف يا به صورت عامه است كه سرپرستي آن از اختيارات دولت اسلامي مي باشد و يا به صورت خاصه است كه واقف به هنگام وقف فرد مشخصي را به عنوان موقوف عليه تعيين مي نمايد.»
وقف از تاريخچه بس طولاني وقدمتي ديرينه برخوردار است كه قدمت آن به زمان نبي مكرم اسلام بر مي گردد ونيز اين ميراث جاودان داراي اثرات گوناگوني در جامعه مي باشد كه به پيشرفت همه جانبه ي جامعه مي انجامد. نگارنده دراين مقاله ابتدا به تعريف وقف وارائه اطلاعاتي در خصوص وقف پرداخته وسپس ضمن بررسي تاريخچه آن كاركردهاي فرهنگي،اقتصادي وفرهنگي آن را بيان نموده است ونيز درادامه پس از نتيجه گيري به ارائه راهكارپرداخته است.مي توان گفت اين مقاله به جز بخش «كليات»،در دوبخش اصلي تحت عنوان«وقف وتاريخچه آن» و«بررسي كاركردهاي سه گانه آن» تنظيم شده است كه اميدواريم مفيد فايده واقع گردد.درابتداجاي دارد ازعزيزاني كه از آثارشان درتدوين وتهيه اين نوشتار استفاده شده است حلاليت طلبيده واز خداوند متعال خير دنيا وآخرت برايشان مسألت نماييم.
لا توفيقي الا بالله
15/10/89
1- كليات مقاله وروش كار:
الف- كليات:
الف-1-صورت مسأله:سوالاتي كه براي اين مقاله مطرح است اين قراراست:
*وقف چيست؟
*وقف از چه پيشينه تاريخي برخوردارمي باشد؟
*وقف درسيره پيامبروائمه معصومين از چه جايگاهي برخورداراست؟
*وقف داراي چه كاركردهايي مي باشد وچگونه در توسعه همه جانبه جوامع اثربخش خواهد بود؟
الف-2- اهميت بحث :
اهميت بحث تا بدانجاست كه بدانيم وقف از پيشينه تاريخي بس طولاني برخوردار بوده وكشور ما ايران اسلامي نيز از ثمرات وقف در طول تاريخ بي بهره نبوده است.وقف در سيره نبي مكرم اسلام(ص) وهمچنين ائمه معصومين از جايگاه والايي برخوردارمي باشد وتوسط اين بزرگان ونيز كتاب آسماني،قرآن مبين كراراً بدان توصيه شده است.وقف داراي اثرات وكاركردهاي مختلفي مي باشد از جمله كاركرد اجتماعي،كاركرد اقتصادي وكاركرد فرهنگي كه اگر به اين سه مقوله خوب پرداخته شود ونيازهاي موجود درهر حيطه به خوبي پاسخ داده وبراورده شود جوامع توسعه ي چشمگيري خواهند داشت پس نقش وقف در توسعه جامعه با ايفاي نفش هاي سه گانه اقتصادي،فرهنگي واجتماعي مثال زدني است ونيز بازهم درخصوص اهميت موضوع وقف بايد گفت كه جامعه با مشكلات ومعضلات متعددي روبه رو است كه دولت به تنهايي قادر به رفع آنها نمي باشد واين خود مردم هستند كه بايد همت كنند ودر رفع مشكلات با دولت همراه شوند و وقف بهترين عامل حل مشكلات ،مخصوصاً مشكلات اقتصادي خواهدبود ونيز بايد اذعان داشت كه وقف در رسيدن به تعادل اجتماعي،اقتصادي وپيشرفت فرهنگي كمك شاياني به جوامع مي كند پس پرداختن به بحث وموضوع وقف از اهميت والايي برخوردار مي باشد.
الف-3-پيشينه تحقيق:
درمورد وقف بسيار نگاشته شده است وآثاري درقالب كتاب ومقاله دردست مي باشد ولي اين دليل برعدم نياز قلم زدن وآگاهي دادن دراين خصوص نبوده وهرچه دراين مورد نگاشته شود بازهم كم است وبايد آنقدر دراين باره همت شود تا جامعه به آگاهي كامل رسيده وفرهنگ وقف به صورت يك فرهنگ همه خواسته در آمده وآثارمثبت وسازنده آن درجامعه نمود يابد.دراينجا از ميان آثاري كه درخصوص وقف تهيه وتنظيم شده است به چند مورد كه نگارنده هم درتدوين اين اثر آزآنها بي بهره نبوده است نام مي بريم:1-گستره مباني وقف ،نوشته سيدمحمدعلي ايازي2-نقش وقف درتحقق اهداف اقتصادي،اسلامي،نوشته سعيدخومحمدي 3- كاركردهاي اقتصادي فرهنگي وقف،نوشته راحله يگانه4- نقش وقف درآبادي شهرها 5- وقف تعميماستحقاق در جهت گسترش عدالت اجتماعي 6-نقش وقف درتشكيل سرمايه انساني.لازم به ذكراست كه شايد بتوان گفت اين نوشتارتلفيقي است ازازآثارمذكور با هدف كامل كردن موضوع.
الف-4-اهداف مقاله:
اهداف اين مقاله را مي توان در دو دسته كلي،جزئي تقسيم بندي نمود:
هدف كلي: ارائه اطلاعاتي كلي دررابطه با وقف وبررسي نقش توسعه اي آن در جامعه.
اهداف جزئی: بررسي تاريخچه وقف ،بررسي كاركردهاي اجتماعي،اقتصادي وفرهنگي وقف.
ب- روش كار مقاله :
ب-1- نوع و روش تحقیق :
تحقیق ازنوع اسنادی(کتابخانه ای)است.مطالب ازتمامی كتب مرتبط با موضوع مورد استفاده اسنادی قرار گرفته است.
ب-2- چگونگي جمعآوري اطلاعات:
تکنیک گرداوری اطلاعات و داده ها بیشتر فیش برداری ، خلاصه نویسی و گردآوری ازمنابع مختلف بوده است.
ب-3- روش انجام مطالعه:
ابتدا چارچوب کلی ، فهرست وار ترسیم شده، تقسیم بندی های لازم با توجه به تحدید مسأله صورت گرفته.سپس منابع لازم تهیه و ضمن بررسی اعتبار و روایی آنها و مطالعه ، فیش برداری و خلاصه نویسی نیزآغاز گرديده . در ادامه، کل مطالب گردآوری ، تجزیه و ترکیب شده و ضمن بازنگری،تدوین نهایی صورت گرفته است.
2- تاريخچه وقف:
تعريف وقف:
وقف در لغت به معناي ؛«ايستادن (منتهي الارب) به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن است. ونيزگفته اند: وقف در لغت به معني ايستادن و پايندگي و اصطلاحاً حبس كردن عين ملك يا مالي است كه منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود كه قاموس قرآن از آن به « حبس العين و تسبيل المنفعه » تعبير كرده است. در برخي متون نيز « تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه » آورده شده است. به عبارت ديگر وقف(جمع آن اوقاف) كلمه اي عربي است كه در لغت به معناي محدوديت و ممنوعيت به كار مي رود در اصطلاح فقهي نگه داشتن و حبس کردن عين ملکي است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا، و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا» و بعضي از فقها گويند: «حبس عين است بر ملک خداي تعالي. بنابر اين ملکيت آن از مالک آن به خداوند منتقل مي شود.» حسن بن يوسف حلي معروف به علامه حلي (648-726 ق) در كتاب " تبصره المتعلمين " مي گويد: «وقف آن است كه اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خير صرف كنند» و مي دانيم خير، كار نيكي است كه به سامان فرد و اجتماع كمك كند. عده اي نيز اين تعريف را منبعث از حديثي مي دانند كه از نبي اكرم (ص) در جواهر الكلام نقل شده كه فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعه» مرحوم محقق حلي:« وقف را عقدي مي داند که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است.» شيخ محمد حسن نجفي وقف را چنين تعريف کرده است:«عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه.» وقف يعني ؛"رقبه شيئي را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است." «تحبيس يعني حبس کردن چيزي از طرف مالک آن به وجهي از وجوه، به نحوي که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد، قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاريت و از اين قبيل داده نشود." تسبيل المنفعه" يعني صرف کردن منفعت مال (درآمد) در جهتي که واقف تعيين کرده است.» برخي کلمه "تسبيل" را به جاي کلمه اطلاق قرار داده اند. از جمله مرحوم شيخ طوسي مي فرمايد: «فالوقف تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه و جمعه اوقوف و اوقاف.» "تسبيل" يعني در راه خدا قرار دادن و دليل وي سخن پيغمبر (ص) است که فرمود:« حبس الاصل و سبل المنفعه.» يعني اصل آن را حبس کن و منفعتش را در راه خدا آزاد کن.مذاهب ديگر اسلامي براي وقف تعاريف گوناگوني را ارائه نموده اند، وفقهاي هر مذهبي وقف را آن گونه تعريف کرده اند که بيانگر گرايش آنان در مورد مالکيت وقف باشد؛ آنهايي که وقف را لازم مي دانند با کساني که آن را جايز مي شمارند، تعاريف متفاوتي را ارائه کرده اند.
تاریخچه وقف:
درخصوص تارخچه وقف بايد گفت:«رسول خدا نظام وقف را در شهر مدینه برقرار کرد. پس از این واقعه به پیروی از سنتی که از رسول اکرم (ص) باقی مانده بود، وقف نقش بسزایی در عمران و آبادی شهرهای اسلامیایفا کرد.» بدین ترتیب وقف در جهان اسلام و همزمان با رسالت پیامبر گرامیاسلام تحقق پیدا نمود و متعاقب آن حضرت علی (ع) با عمران و آبادانی اراضی بایر و حفر چاه و ایجاد نخلستان، تمامی ثمرات و منافع این اراضی را تحت عنوان وقف در جهت استفاده افراد مستمند قرار دادند و این روش و سیره پسندیده از طرف ائمه اطهار (ع) علما، صالحین، افراد خیر و نیکوکار ادامه یافت.«در ادیان الهی، مساله وقف و صدقه جاریه جایگاه خاصی داشته و در طول تاریخ ایران روند ویژهای را طی کرده است. در دوران حکومتهای ایران در قبل از ظهور اسلام هم به مسألهی وقف و نذر توجه میشد و به معابد و آتشکدهها از جمله آذر گشسب به عنوان نیاز و به صورت اموال و اشیا هدیه میشده است. »
«آریاییهای ساکن ایران از دوره باستان، به تبیعت از آیین خود، به انجام دادن کارهای نیک و بویژه رسیدگی به وضع بینوایان جامعه، توجه کرده و برای نگهداری آتشکدههای خود نذورات و موقوفاتی داشتهاند.» بايدگفت:«وقف در میان اقوام آریایی بر سه صورت بوده است که هنوز هم کم و بیش در میان زرتشتیان رایج است: نخست آشوداد. «آشو» به معنای در راه دین و «داد» از فعل دادن و به معنای بخشیدن است و کلا معنی بخشش ملک، جامه و غذا در راه خدا میدهد. دوم «نیاز» که عبارت است از خریداری و تقدیم وسایل و لوازم به معابد و آتشکدهها مانند فرش، چراغ و.. دیگر «گهنبار» که عبارت است از جشنهایی که پس از مراسم دینی برگزار میشده و در طی آن خوردنی و پوشیدنی میان نیازمندان تقسیم میشده است. » شواهدی متقن در دست است که میتوان نتیجه گرفت که موقوفات در ایران باستان فقط متعلق به معابد و پرستشگاهها بوده و مصارف دینی و مذهبی داشته است. همچنین از منابع قدیمیچنین استنباط میشود که وقف اموال به صورت ساختمان از دوران آل بویه و سلجوقیان بیشتر متداول شده است.«در عصر سلاجقه (711 - 429) به ویژه دردروان حکومت ملک شاه (485 - 465 ه ق) که اصفهان را به عنوان مقر حکومت انتخاب شده بود، شهر اصفهان توسعه یافت و وزیر دانشمند او، یعنی خواجه نظام الملک: بناهای زیادی را احداث و وقف امور خیریه نمود. از بناهای مهم آن عصر، مسجد جامع فعلی شهر و مدرسه نظامیه است. موقوفات هر عصری با ثروت انسانهای هر دوران ارتباط داشته است شهر تاریخی اصفهان که در عصر ملک شاه پایتخت امپراتوری سلاجقه بود بدون شک در آن دوران یکی از بزرگترین و ثروتمندترین شهرهای جهان به شمار میآمد، زیرا مالیات سرزمینهای پهناور سلجوقیان به این شهر سرازیر و در این شهر جمع آوری و خرج میشده و تردیدی نیست که موقوفات شهر نیز سهمیاز آن را به خود اختصاص میداده است.» در ادوار بعدی تاریخ ایران مانند دورهی تیمور هم به مسألهی وقف توجه میشد و به ویژه از موقوفات تیموری در خراسان بزرگ باید نام برد؛«غازان خان در شهرها و نقاط گوناگون تحت سلطه خود در ایران، اماکن مذهبی و عمومی فراوانی ساخت و برای همه آنها و حتی برای بیت المقدس و مشهد وقف کرد. غازان خان محلهای در نزدیکی تبریز، موسوم به «شنب غازان» احداث کرد و موقوفاتی برای آن قرار داد. »
رشیدالدین در عمران و آبادانی ولایات، اعم از روستا و شهرها همت وافر مبذول داشته و عمر او در آبادانی و وقف گذاشته است؛«وی بناها و مجموعههای بسیاری در شهرهای کشور احداث کرد و برای هر کدام موقوفاتی به مقدار کافی معین کرد. احداث "ربع رشیدی" مهمترین اقدامی بود که او در زمینه عمران شهرها انجام داد. بنابر مطالب و مندرجات مکاتبات رشیدی، ربع رشیدی که محلهای در تبریز بود، دارای سی هزار خانه، هزار و پانصد دکان، بیست و چهار کاروانسرا، تعدادی مسجد، مدرسه، حمام، باغ و چند کارخانه شعر بافی، کاغذ سازی، رنگ رزخانه و دار الضرب و غیره بود. » «ربع رشیدی ممتازترین مؤسسه موقوفه و بزرگترین مرکز علمی و فرهنگی و مدنی عصر ایلخانیان است، که به دست رشیدالدین فضل الله وزیر فرزانه ایلخانیان (مغول) در تبریز در قرن هشتم هجری قمری احداث شد، و پس از قتل او توسط آخرین پادشاه ایلخانی (ابوسعید بهادر) و سپس در دوره های بعدی با خاک یکسان گردید. امروز جز مخروبه آن در نزدیک شهر تبریز که توسط محلههای جدید اشغال گردیده، جیزی از آن باقی نمانده است. » «رشد و بالندگی شهرها در قلمرو عثمانی و صفوی از قرن شانزدهم تا قرن هجدهم میلادی تقریبا بدون نهاد وقف غیر قابل تصور است. » «در دوره عثمانی، ساختن مجموعههای شهری منطبق با سنت وقف رایج میشود. این مجموعههای عام المنفعه شهری به دور هستهی مسجد یا مدرسه و حمام و سرا و میدان و خان، مراکز فعال شهری را در مفصلهای مهم بازارها تشکیل میدادند. موقوفاتی که برای این مجموعه ها در نظر گرفته میشد. همزمان با فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خود مجموعه عامل مهم در تضمین تحرک و پویایی و شکوفایی شهرها بودند. نمونه این مجموعههای شهری از دوران صفویه و قاجار در ایران هنوز پا برجا و قابل توجه هستند. » در عصر صفوی توجه به امور موقوفات بیشتر شد؛«در این دوره به ویژه شاهان صفوی، خود امور موقوفه را تقویت میکردند و املاک و اموال زیادی را به اماکن مورد احترام مانند آستانه مبارکه مشهد، قم و نیز اردبیل که آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی است، وقف کردند. در عصر صفوی بزرگان و شاهان خود مشوق امور خیریه و وقف بودند و مقدار زیادی از اموال خود را وقف نمودند. دو بنای موقوفه در اصفهان وجود دارد که در زمان شاه عباس در کنار بازار شهر وقف شد. این دو عمارت یکی دار الشفاء و دیگری کاروانسرای مسگران است. »
بدین ترتیب خاندان صفویه در طول تاریخ ایران به عنوان پرچمدار وقف شناخته شدهاند. شاهان صفوی به موقوفات کشور توجه خاص داشتند و پیوسته نظارت عالیه بر آنها را نیز برعهده داشتند. قرن دهم و یازدهم هجری قمری، «دوران شکوفایی و توسعه موقوفات شهر اصفهان بوده است. در عصر صفویه، علاوه بر موقوفاتی که از سابق باقی مانده بود، وقف، رشد چشمگیری یافت و خصوصا از سلطنت شاه عباس به بعد، جهش خاصی برای توسعه موقوفات صورت گرفت. اغلب اعیان و مالکان اموال خود را وقف کردند.
در رأس همه آنها شاه عباس قرار داشت که سرمشق بزرگان بود و در سال 1016 ه ق کل املاک خاصه خود، از خانات و قیصریه و چهار بازار و حمامات و غیره را به چهارده تقسیم بر چهارده معصوم وقف کرد. در عصر صفویه، به ویژه دوران شاه عباس اول، کاروان سراهای متعدد ساخته شد که تعداد آنها را در ایران 999 باب نوشتهاند، تاورنیه سیاح فرانسوی آنها را «مهمان خانههای مشرق زمین» مینامد.
هرج و مرج و نابسامانیهای سیاسی، اداری و اقتصادی دوره خلفای عباسی از یک سو و گسترش بیداد و تجاوز حکام به مالکیتهای اشخاص، از دیگر سو باعث شد که نهضت وقف بر مراکز عام المنفعه در میان مالکان و ثروتمندان به راه افتد و تقویت شود؛ زیرا ایشان وقف املاک خود بر اماکن خیریه عمومی را تنها راه نگهداری مال از تعدی حکومت میدانستند که از طرفی ثواب اخروی را نیز به خاطر دعای خیر مردم به همراه داشت.» بنابراین دوره حکومت صفوی را، که اوج پایگیری تفکر مذهب و شیعه در سرتاسر ایران بوده است، باید نقطه عطفی در فرهنگ وقف در ایران و اوج اعتلای این سنت حسنه دانست. «شاهان صفوی که خود از پیشگامان وقف در ایران بودهاند، آن چنان فرهنگ وقف را در میان مردم رایج ساختند که دیگر وقف مختص مالکان بزرگ و ثروتمندان نبود بلکه بیشتر مردم نیز بنا به وضع مال خود، در این امر خیر شرکت میکردند.» اما از دوران صفویه به بعد، یعنی پس از نفوذ فرهنگ بیگانه و رواج شیوههای تفکر غربی در نظام اداری و فرهنگی کشور، بینش وقف، سازندگی، کارایی، تحرک و مدیریت قبلی خود را در حد وسیعی از از دست داده است، اما به سبب جهان بینی و اعتقاد مردم به دین مبین اسلام، ریشه این اندیشه خیر به کلی خشک نشده و افراد نیکوکار و خیر و معتقد به وقف داراییهای خود، قدمهای مؤثری در عمران و آبادانی شهرها و شهر اصفهان به ویژه مکانهای مذهبی و عام المنفعه برداشتهاند.«میزان موقوفات حکایت از اعتقادات مذهبی و شرایط اقتصادی مردم دارد.
یکی از علل کاهش اشتیاق به وقف را، بخصوص در محلههای جدید و اعیان نشین، میتوان اعتقادات مذهبی گروههای از مردم دانست. البته در این میان مسأله امنیت را نیز نباید فراموش کرد. اگر صاحب ملکی از سیاست دولت پروا داشت، برای حفظ ملک خود آن را وقف میکرد، ولی در تصرف خود نگه میداشت. بنابراین به مرور مردم کمتر به عملکرد مستبدانه دولت توجه میکردند و یا شاید مالکیت آناه در محلههای جدیدتر بر پایه و اساسی محکمتر قرار میگرفت که نیازی به وقف کردن املاک خود نمیدیدند. » بی تردید وقف در دوره قاجاریه، که دوران تشکیل هسته اولیه تهران کنونی به شمار میآید، نقش اساسی و غیر قابل انکار داشته است؛ «در نظام سنتی قاجار اغلب نهادهای مدنی، حتی اگر دست اندرکاران حکومت بانیان آن بودهاند، در قالب وقف و متکی به نظام استوار وقف عمل میکرده است. نظامی که از یک سو به صورت غیر دولتی، و از سوی دیگر پس از اجرای صیغه وقف به صورت غیر خصوصی عهده دار فعالیتهایی بوده است که اکنون در حیطه کار وزارتخانهها و سازمانهایی چون آموزش و پرورش و آموزش عالی (مکاتب و مدارس) - بهداشت و درمان (دارالشفاها،بیمارستانها و درمانگاهها) بهزیستی و تأمین اجتماعی (ایتام و مستمندان عجزه و ارامل)، راه و ترابری (پلها و جادهها)، نیرو (قنوات و آب انبارها و یخچالها) اقتصاد (بازارها و دکاکین)، جهاد سازندگی و کشاورزی (زمینهای زراعی و باغات)، وزارت ارشاد، و تبلیغات اسلامی(نشر کتب و تبلغ دین)، حج و زیارت و حتی سازمان میراث فرهنگی (حفظ و احیای آثار و بناهای مذهبی و عام المنفعه) است.در دوره قاجار، ثروتمندان برای رفع نیازهای مردم از طریق وقف اقدام میکردند؛ مانند عیسی بیگلربیگی. در دوره پهلوی ثروتمندان کمتر از طریق وقف به کمک نیازمندان میشتافتند. در دوره پهلوی واقفان برای اجرای نیات خود رقباتی را که بتواند بیشترین درآمد داشته باشد وقف میکردند و نوع رقبات هر دوه متناسب با شرایط اقتصادی حاکم بر آن دوره بوده است. در دوره پهلوی چشم اندازها و نقاط فرهنگی ناشی از وقف که در قالبهای مکانهای مذهبی، آموزشی، درمانی، تجاری، مسکونی و غیره تجلی میکند، بیشتر در سراسر شهر توزیع شدهاند و در دوره قاجار، رقبات بیشتر در محدوده بازار و اطراف آن متمرکز بودهاند.
در دوره پهلوی شکل دیگری از وقف که تشکیل نهادها و بنیادهای خیریه است، به وجو میآید. » آن گونه که تاریخ شهادت میدهد، موقوفات پیوسته متناسب با نیازهای اجتماعی به وجود آمدهاند؛«در مناطق خشک و نیمه خشک، احداث آب انبارها و تأمین آب آشامیدنی مردم؛ در مسیر کاروانها ساخت کاروانسراها، در محیطهای مناسب علمیاحداث مدارس و در مناطق نیازمند و بیماری زا تأسیس درمانگاهها و بیمارستانهای موقوفه، از جمله اقدامات واقفان مسلمان است. بدین ترتیب واقف با توجه به مقتضیات هر زمان عمل به وقف کرده است؛ مثلا در دوره قاجار پیش از تأسیس مدرسه دارالفنون، برای حفظ و نشر مذهب از طریق ایجاد مدارس علمیه عمل به وقف میشد. اهمیتی که واقفان این دوره به این مدارس میدادند را میتوان در سبکهای معماری و تزئینات این مدارس و حجم موقوفاتی که برای آنها قرار میدادند، دید. پس از تأسیس مدرسه دارالفنون و آشنایی با دانش جدید، مدارسی به سبک جدید احداث و وقف میشد. این روند در حکومت پهلوی و به دنبال آن در جمهوری اسلامی با ایجاد مؤسسات و بنیادهای خیریه وقفی ابعاد وسیع تری یافت و بر تعداد نقاط فرهنگی ناشی از وقف در کشورافزود؛ مانند موسسه فرهنگی لیستر یا بنیاد فرهنگی البرز.»
نگاهي كوتاه به پيشينه تاريخي وقف در اسلام:
اوقاف كه احباس هم ناميده مي شود دردوره بعد از ظهور اسلام با توجه به تعاليم نوع دوستانه اي كه در اين دين الهي آمده است با شكلي گسترده و فراگير شيوع يافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه ها نبود بلكه در راه تعليمات و زدودن فقر نيز به كار گرفته شد و نقش اجتماعي و فرهنگي گسترش يافته اي را در حيات مسلمانان ايفا نمود. طبق مدارك تاريخي نخستين وقف در اسلام توسط پيامبر اسلام (ص) انجام شد؛«آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه آباد را به نام "بساتين السبعه " كه به ايشان هديه شده وقف نمودند و توليت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه واگذار كردند. اين بوستان ها متعلق به يك يهودي بنام مخيريق بود كه در جنگ احد به ياري پيامبر آمده بود، مخيريق نامي از اغنياي احبار يهود بني قينقاع اسلام ناورده است كه به صف مجاهدان اسلام پيوست و وصيت كرد كه اگر كشته شد دارايي اش را در اختيار حضرت محمد (ص) قراردهند تا به هر خير كه خدايش فرموده و خود خواهد هزينه كند.»
«بطوركلي در دوران بعد از اسلام نيز هر وقت امنيت و آرامش نسبي پديدار مي شد زمامداران و وزراء و مردم ثروتمند انسان دوست، دست به فعاليت هاي عام المنفعه مي زدند و يا مبادرت به وقف املاك خود مي نمودند.»
عوايد موقوفات معمولاً براي نگهداري مسجد، مدرسه يا بيمارستان به مصرف مي رسيد، فقط در ادوار متأخر، وقف كردن ملك براي افراد يا خاندان ها افزايش يافت.
وقف در سيره پيامبر اسلام :
رفتار و شيوه پيامبر اكرم (ص) به صورت قول يا فعل در رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامي داراي اهميت فراواني است. به موجب تأكيدي كه آن حضرت به مسأله وقف و نتايج مثبت آن در جامعه داشتند، بسياري از مؤمنين سعي مي كردند بخشي از امكانات مالي خود را وقف امور خيريه كنند.
پيامبر اكرم مي فرمايند:« ان مما يلحق المؤمن من عمله و حسناته بعد موته عنماً نشره و ولداً صالحاً تركه و مصحفاً ورثه او مسجداً بناه اوبيتاً لابن السبيل بناه او نهراً اجراه و صدقه اخرجها من ماله في صحه و حياته و نلحقه من بعد موته» ،«چند چيز است كه بعد از مرگ مؤمن پاداش آنها به او مي رسد: علمي كه از خود به يادگار گذاشته است، فرزند صالحي كه جانشين خوبي براي او باشد و قرآني كه به ارث گذاشته باشد، يا مسجدي كه ساخته است يا نهري كه آن را جاري ساخته است يا صدقه اي كه در حال حيات خود انجام داده است.»
از اين حديث مي توان سه مسأله را بيان كرد: «1. وقف اموال، ارزش علم و فرزند صالح در يك رديف ذكرشده است 2. در طول تاريخ اسلام ارتباطي جدايي ناپذير بين وقف اموال، دانش و فرزند صالح وجود داشته است.3. وقف اموال باعث دستيابي انسان به دانش و فرزند صالح مي شود.»
وقف در سيره ائمه معصومين:
بعد از پيامبر اكرم (ص)، ائمه معصومين (ع)، الگوها ونمونه هاي عيني تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعيين كننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است. اهميت وقف در نظر ائمه (ع) تا آنجاست كه حضرت علي (ع) در يكي از وقف نامه هايش هدف خود را از وقف چنين بيا ن مي كند:«ابتغاء وجه الله لير لجني الله به الجنه و يصرفني عن النار و يصرف النار عن وجهي يوم تبيض وجوه و تسود وجوه: به منظور جلب رضايت الهي تا به سبب آن مرا داخل بهشت برين فرمايد واز آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرمايد. در روزي كه صورت هايي سفيدند و صورت هايي سياه.» در ميان ائمه (ع) حضرت علي (ع) بيشترين وقف را داشته است، علي (ع) در مدت 25 سال امامت خود به كارهاي كشاورزي و باغداري مشغول بودند و از اين طريق املاك ومزارع فراواني را به دست مي آوردند..آن حضرت غلات باغها را در راه رضاي خدا به صورت زكات و صدقه واجب يا مستحب انفاق مي كردند و در آخر عمرشان همه باغها و مزارع را وقف كردند.
اين باغ ها براي حجاج خانه خدا و براي فقرا خانه شد. از جمله موقوفات حضرت علي (ع)، صد چشمه آب بود كه براي حاجيان خانه خدا وقف كرد از آن حضرت روايت شده است كه فرمودند:«صدقه و حبس دو ذخيره هستند، پس آنها را براي روزگار خودش حفظ كنيد.» «حضرت فاطمه (س) نيز بسياري از باغ هاي خود را در مدينه وقف كرد.» «امام حسن (ع) و امام حسين (ع) هم باغ هاي خود را كه هم اكنون در محله نخاوله مدينه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است وقف كرده اند.» ساير ائمه (ع)، املاك و اموال خود را در راه خدا و براي رفع نياز فقرا وقف كرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نيز موقوفاتي در مدينه داشتند.
وقف در ايران:
وقف در ايران سابقه طولاني دارد بطوريكه نذورات و وقف اموال به آتشگاه ها و معابد از دوران باستان متداول بوده است و در دوره اسلامي نيز با تحول در شكل و احكام آن ادامه پيدا كرده است. اوقاف در ايران از زمان تصرف سرزمين ايران بدست مسلمانان عرب و در قرن اول هجري رو به گسترش و تحول نهاد. «مرحله اول توسعه وقف در ايران با تصرف زمين هاي " مفتوح العنوه "،(اراضي كه مسلمانان از كفار از طريق جنگ به تصرف درآوردند) آغاز مي شود.زيرا اينگونه اراضي در حكم وقف است. در دوره خلفاي عباسي كه به عصر طلايي تمدن اسلامي شهرت دارد، رقبات موقوفه و درآمد آنها در تمام ممالك اسلامي رو به فزوني نهاد و مردم خير انديش و امرا و وزرا و بزرگان و تجار موقوفات زيادي را براي امور عام المنفعه از خود به يادگار گذاشتند.»
«در دوره سامانيان در نيمهدوم قرن چهارم تشكيلات اداري به نام ديوان اوقاف بوجود آمد كه به كار مساجد و اراضي موقوفه رسيدگي مي كرده است. قبل از آن وظيفه اداره اوقاف بر عهده قضات بوده است. از به وجود آمدن ديوان اوقاف معلوم مي شود كه در اين دوره موقوفات نسبتاً فراوان بوده است. از طرفي چون مهمترين منبع درآمد در اين دوره زمين كشاورزي بود و رقبات موقوفه را اراضي كشاورزي تشكيل مي دادند لذا، موقوفات از اهميت ويژه و حياتي برخوردار بود. در دوره سلجوقي، نظام الملك وزير ملك شاه، مدارس نظاميه را با استفاده از درآمد موقوفات بنياد نهاد، با حمله مغولان به ايران وضع موقوفات آشفته گرديد و اشراف برخي از آنها را تصرف كردند. تلاش هاي خواجه نصير طوسي در دوره هولاكو براي سروسامان دادن به وضع موقوفات، باوجود اينكه نظارت برآنها را خود به عهده گرفت، نتيجه خوبي نداشت و مشكلات همچنان تازمان اسلام آوردن ايلخانان مغول ادامه يافت. تلاشهاي رشيدالدين فضل الله همداني در اين زمينه بسيار حايز اهميت است. با توجه به اينكه موقوفات در اين دوره بسيار چشمگير بوده و رشيد الدين فضل الله تأكيد زيادي بر آن داشت. همين وسعت و اهميت سبب ايجاد تشكيلات منظمي براي اداره موقوفات به نام حكومت اوقاف، وابسته به ديوان قضا گرديد كه تحت نظارت قاضي القضات عمل مي كرد و رئيس آن حاكم اوقاف بود.»
پس از اين دوران ماهيت مذهبي سلسله صفويه سبب تحول نوع و مصارف موقوفات گشت. در اين دوره تشكيلات مستقلي براي اداره موقوفات زير نظر صدر به وجود آمد كه نمايندگاني در همه شهرهاي بزرگ به نام وزير اوقاف داشت و نظارت بر اوقاف بر عهده آنها بود و اين توجه موجب گسترش كاروانسراها، رباط ها، تكيه ها، امامزاده ها و آب انبارهاي وقفي در اين دوره گرديد. در دوره صفويه موقوفات رشد و پيشرفت قابل توجهي داشته است. لمبتون مي گويد:«اصولاً صفويه بسياري از املاك خود را وقف مقاصد خيريه بخصوص وقف بقاع متبركه شيعه و ازهمه بالاتر آستانه امام رضا (ع) در مشهد و خواهرش (س) در قم كردند. بعضي از اين املاك وقفي موقوفاتي بود كه به خاندان صفويه پيش از آنكه به سلطنت برسند تعلق داشت. شايد بتوان گفت در زمان شاه عباس اول بيش از هردوره ديگر به عده املاك موقوفه اضافه شد.»
«با سقوط صفويان وضع موقوفات آشفته شد. با روي كار آمدن افشاريه و توجه نادرشاه به امور نظامي، وي براي تأمين مخارج نظامي، بخشي از موقوفات را ضبط كرد. در دوره زنديه، كريم خان زند قصد داشت مانند صفويان به موقوفات توجه نشان دهد، اما موفق نشد.» دردوره قاجاريه موقوفات روبه فزوني گذاشت. اروپايياني كه دراين دوره از ايران ديدن كرده اند، از املاك فراوان موقوفه سخن گفته اند، ازجمله، هانري رنه آلماني كه دراواخر دوره سلطنت ناصرالدين شاه از ايران ديدن كرده است، مي نويسد: «"املاك بسياري وقف مساجد و مدارس و بقاع متبركه شده است. عايدات املاك وقفي بسيار زياد است، مخصوصاً عايدات موقوفات امام رضا(ع) كه مقبره او در شهر مشهد واقع است بسيار مهم مي باشند. " وي درآمد موقوفات امام رضا (ع) را در سراسر كشور شصت هزار تومان نقد و ده هزار خروار غله ذكر مي كند. با وجود اينكه املاك موقوفه ازدادن ماليات معاف بودند، شاه به عنوان حق التوليه سالي هزارتومان از مشهد دريافت مي كرد.» آنچه در تاريخ معاصر ايران داراي اهميت خاص است تصويب قانون موقوفات مي باشد كه اداره موقوفات تا حدودي سروسامان مي گيرد،« پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با فتواي حضرت امام خميني (ره) تغييراتي درجهت بازگشت اوقاف سابق به مالكيت وقفي صورت گرفت. فتواي امام (ره) در مورد وقف مبني بر اينكه موقوفات بايد درحال وقفيّت باقي مانده و بدان عمل شود تأثير زيادي بين روستاييان كه در نتيجه اصلاحات ارضي زمين هاي موقوفه را تصرف كرده بودند گذاشته است.» عواملي از قبيل تغيير ساختار تشكيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظارت مقام ولايت فقيه، تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات و رعايت احكام وقف ومسايل شرعي سبب گرديد تا افراد خيّر در اين امر مهم اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي بيشتر مشاركت كنند.
وقف در ساير مذاهب و كشورهاي مختلف:
«سنت وقف ويژه كشورهاي اسلامي و شرقي نيست، در كشورهاي غربي و حتي نقاط دورافتاده جزاير استراليا و افريقا ودر ميان سرخپوستان آمريكاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته است و اين اقوام براي معابد، پرستشگاهها،كليساها، صومعه ها و ديرهايشان موقوفه هايي را اختصاص داده بودند بويژه درمصر باستان و يونان و چين وژاپن و روم و بابل و فلسطين قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته كه براي جريان كار معابد و صومعه ها و بازسازي آنها و گذران زندگي اسقف ها، برهمن ها وكاهنان از درآمد آن بهره مي گرفته اند و خود نيز آن را سرپرستي مي كردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را مي دادند. آن هنگام كه مسيحيت به عنوان دين رسمي مطرح شد وقف نيز در اين آيين موجوديت يافت، در انجيل مقدس و رساله حواريون عيسي مسيح (ع) همچون رساله پولس حواري نيز مطالبي راجع به وقف وجود دارد.» «مبدأ و منشأ انگيزه اصلي امورخيريه در اروپاي فعلي، جنگ دوم جهاني بوده است، در اروپاي بعد از جنگ اين عمل را روحانيان انجام داده اند. مغرب زمين كه دنياي متمدن عصر ماست تقريباً از سي سال قبل، عطف توجهي به مسايل اجتماعي مانند نگهداري از پيران و سالمندان نموده است، به جز مملكت آلمان كه از سال 1845 مالياتي براي كليسا از مردم و دولت با كمك كليسا ها و روحانيون محل هايي به اين منظور تهيه كرده اند.»
تأثير مستقيم شرق و آيين اسلام را بر جوامع اروپايي در پيدايش تفكرات و نهادهاي خير خواهانه را نمي توان دست كم گرفت و ناديده انگاشت تا جايي كه بسياري از متفكران غربي ناگزير از اعتراف و اذعان به اين تأثير شگرف بوده اند بطوريكه خود ويل دورانت در آغاز عصر خود، اينگونه مي نويسد:«شايد بتوانيم به شرق كمك كنيم تا به فقر و خرافات فايق آيد وشرق بتواند ما را به فروتني در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند،شرق،غرب و غرب، شرق است و اين دو با يكديگر تلاقي خواهند كرد.»
3-كاردكردهاي سه گانه وقف:
كاركردهاي وقف در جامعه ونقش توسعه اي آن:
اوقاف اگر طبق احكام اسلامي درجامعه عمل شود مي تواند تأثير بسزايي درحل مشكلات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي داشته باشد.
وقف را باید از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزء مظاهر خاص پیشرفت و رفاه جامعه بدانیم. طبق موازین دینی به کمک وقف، معمولا ثروتها بعد از چند سالی از خانوادهای به خانواده دیگر و از طبقهای به طبقه دیگر انتقال مییابد و نوعی تعدیل و تقسیم ثروت پیش میآید. این امر در حقیقت نوعی بیمه اجتماعی است. فقر زدایی یکی دیگر از اهداف مهم وقف است؛« احکامی برای حمایت از مستمندان، کمک به نابینایان، زمین گیران، از پاافتادگان، آوارگان، بچههای بی سرپرست، ایتام، اسیران، بیماران، سالخوردگان، کمک به مقروضان، دور افتادگان از وطن، خون بهای مقتول، قتلهای غیر عمد، ضیافت، شرکت در برداشت، محصول، امدادهای اجتماعی و غیره صادر شده است. »
«نتیجه طبیعی وقف رامیتوان در سه فرآیند ذکر کرد: تعدیل ثروت، توازن اجتماعی و همکاری جامعه که همه اینها در اصل زیربنای عدالت اجتماعی و اقتصادی جامعه هستند. وقف آثار و برکات بسیاری دارد، ولی به طور کلی دارای دو اثر درونی و بیرونی است. اثر درونی متوجه شخص واقف است که با این عمل به تزکیه نفس خویش پرداخته و روحیه دنیا طلبی و مال اندوزی را از خود دور کرده است و اثر بیرونی آن در جامعه نمود پیدا میکند که میتواند در محور فقر و محرومیت و فاصله شدید طبقاتی تأثیر بسزایی بگذارد. این اثر بیرونی چنان نقش مهمی ایفا میکند که حتی در اداره یک جامعه میتوان از آن کمک گرفت.» یکی از پدیدههای جالب و با اهمیت در شهرهای اسلامی، تداوم املاک از طریق قوانین اسلامی وقف و ارث بود. براساس نوشتههای گویتن؛« وقف به واقف اجازه میدهد که املاکش را برای استفاده دائمی بهرهبرداران، اهدافش را نسبت به انتقال منافع، تعیین بهره برداران و دیگر موضوعات مربوطه با اطمینان از این که به مثابهقانون رعایت و مورد احترام قرار میگیرد، ماندگار سازد.» وقف علاوه بر آثار مذهبی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی، آثار جغرافیایی مهمیبه همراه دارد. در برخی مناطق که پدیده وقف گسترش یافته است چهره جغرافیایی آن مناطق دگرگون شده است. همچنین وقف در سیما و چشم انداز جغرافیای شهرها مؤثربوده است. پس وقف درتوسعه اي جوامع نقش غيرقابل انكاري دارد.اهميت نقش وقف در توسعه جوامع اسلامي در تاريخ معاصر مسائلي را به دنبال داشته كه مهمترين آنها عبارتند از:
«1- شدت نياز به احياي توازن فكري بين ارزش هاي معنوي و مادي كه امروزه در زندگي بشر مشاهده نمي شود.
2- تشديد نياز به فعاليت تكميل سازي اقدامات حكومتي و خصوصي در تحقق اهداف توسعه.
3- بهره برداري از نظام توسعه اي وقف به دليل اين ويژگي كه مي تواند شامل تمام نيازهاي افراد جامعه
باشد
4- مشاركت عمده وقف در تكامل ساختار نهادي جامعه از طريق حمايت از بخش هاي خصوصي.»
ذرخصوص آثار وكاركردهاي وقف در جامعه بايد گفت:بطوركلي آثار وكاركردهاي وقف در جامعه را مي توان به سه دسته، كاركردهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي تقسيم كرد، بنابراين در ابتدا جهت آشنايي كاركردهاي اوقاف در جامعه را بيان نموده و درادامه مباحث به نقش توسعه اي وقف مي پردازيم تا با آگاهي از نتايج مثبت وقف در جامعه در گسترش فرهنگ وقف تلاش نماييم.
كاركرد اجتماعي:
سنت حسنه وقف يكي از مصاديق بارز احسان و غير خواهي است كه انسان با بهره گيري از تعاليم انبيا آن را از ديرباز بنيان نهاده و در صحنه حيات اجتماعي به وديعت گذارده است. روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف عينيت مي يابد و به عمل واقف، مهر ابديت مي زند. در وقف دو بعد خود دوستي و نوع دوستي انسان به منصه ظهور مي رسد. يكي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر كلامش در انسان استفاده از خود دوستي انسان (حب النفس) است كه در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان شده. در وقف نيز از بعد خود دوستي انسان استفاده كرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي داند كه در آن نام انسان و مالكيت اموال و دارايي هاي او تا ابد تضمين مي شود ودر مواردي كه مد نظر دارد عايدات آن به مصرف مي رسد.
در بعد اجتماعي وقف همچون چتري بزرگ سايه خود را برسر تمام نيازمندان و محرومان مي گستراند و جامعه را از فقر كه عامل بسياري از مفاسد اجتماعي، اخلاقي و سستي در اركان ديني است نجات مي دهد و امكان همزيستي مسالمت آميز را در محيطي مملو از اخوت و حسن ظن، كه زمينه ساز پيشرفت و تعالي جامعه خواهد شد فراهم مي كند.
بسياري از خدمات اجتماعي درگذشته از طريق موقوفات ارائه مي شده است، كاروانسراها، رباطها، دارالايتام و....اماكني بودند كه به شدت مورد نياز جامعه سنتي بوده و واقفان با عنايت به اين دسته از نيازهاي اجتماعي اقدام به عمل وقف مي كرده اند، حمايت ازكودكان بي سرپرست، ايجاد مجتمع تربيتي در مناطق محروم كشور و....از مهمترين كاركردهاي اجتماعي وقف در جامعه است. بعد دوم اجتماعي نهاد وقف كه از زيبايي بيشتري برخوردار مي باشد، نوع دوستي، غيرخواهي و مردم گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاكم مي گردد و ديوارهاي تنگ فرد پرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي ريزد. اين بعد وقف به قدري اهميت دارد كه به صرف مسلمانان محدود نمي شود و فقهايي همچون محقق حلّي در كتاب " المختصر النافع " بهره مندي كافران ذمي را هم از موقوفات جايز دانسته و حتي وقف مال مسلمان را خاص كافر بلااشكال مي داند.
در جامعه اسلامي همه در قبال ديگر همنوعان، خود را مسؤول دانسته و بهترين مردم نافع ترين آنها براي مردم معرفي شده است. نكته ظريف اجتماعي كه به اهميت وقف مي افزايد اين است كه چون بهره برداري كنندگان از منافع و عايدات موقوفات مستقيماً با واقف روبرو نمي شوند باعث هيچگونه منت و تحقيري نخواهد شد و عزت افراد كاملاً محفوظ مانده و محترم شمرده مي شود.
قرآن هم درسوره بقره با توجه به همين موضوع، كمك مخفي به نيازمندان جامعه را افضل وارجح دانسته و مي فرمايد: « ان تبدوالصدقات فنعما هي وان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم.»
«در كشور ما اختصاص 10% بيمارستان هاي بخش عمومي به بيمارستان هاي موقوفه از وسعت موقوفات در اين زمينه حكايت دارد.» شايد بتوان ده ها مورد انساني و اجتماعي ديگر را از اين دست برشمرد كه در كشور ما وديگر كشورهاي اسلامي وجود داشته باشد. «گفته مي شود يكي از بزرگان ايران از راه قوچان عازم مشهد مي گردد ودر ميان راه سرماي سخت موجب تلف شدن عده اي مي شود، اورقبه اي را براي خريد پوستين اختصاص مي دهد كه به زايران ميان راه تحويل شود تا از سرما آسيب نبينند. كمك به خانواده زندانيان، تهيه سلاح براي مجاهدين و حتي زيباسازي شهرها از جمله مواردي است كه موقوفاتي به آنها اختصاص داشته است.» مي بينيم كه بعد اجتماعي وقف كه درآن غيرخواهي نهفته است دامنهگسترده اي دارد و تنها به مسجد و حسينيه منحصر نمي شود، هرچند اهميت اين مكان هاي مقدس بركسي پوشيده نيست. علاوه بر تقويت اين دوبعد كه در پر كردن خلأهاي اجتماعي نقش بسزايي خواهند داشت دولت بايد جهت موقوفات را به سمت نيازهاي ضروري جامعه هدايت كند و لزوم سرمايه گذاري در بخش هايي كه بودجه دولتي تكافو نمي كند را خاطر نشان سازد. پس مي توان برجسته ترين جلوه هاي وقف در توسعه اجتماعي رابه شرح زيربرشمرد:
«1- حمايت لازم از تحقيقات و مطالعات مربوط به جنبه هاي اجتماعي در انديشه اسلامي.
2- توجه به برخي طبقات اجتماعي، مثل خانواده، زنان، جوانان، اطفال و افراد با نيازهاي خاص.
3- وقف مي تواند نقش مهمي در كنترل و حل برخي مشكلات در زمينه ارزش هاي غير اسلامي ايفا كند.
4- تهيه چارچوب سازماني و مالي مناسب براي توسعه جامعه محلي.
5- وقف تجربه گران سنگي در زمينه يكپارچگي و استحكام اجتماعي است. تجربه اي كه بايد نوسازي
شده و متناسب با زمان گردد.
6- وقف مي تواند در عادي سازي نقش مهم اقليت هاي غير مسلمان كه در جوامع اسلامي زندگي مي كنند مؤثر باشد.»
كاركرد اقتصادي:
شايد متداول ترين نقش وقف را بتوان در رويكرد اقتصادي آن مشاهده كرد اگر چه اين رويكرد با ديگر رويكردها بي ارتباط نيست اما نمونه موقوفاتي كه در سيره پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) نيز وجود داشته بيشتر در اين قالب قرارمي گيرد.
«در ميان افراط و تفريط هاي نظام سرمايه داري و كمونيستي، اسلام كه دين عدالت و اعتدال است، نظام اقتصادي برتري از جانب خداوند و مطابق فطرت و طبيعت بشر آورده است كه نه ظلم و بي عدالتي رژيم سرمايه داري درآن ديده مي شود و نه ديكتاتوري اقتصاد را با عبادت و سياست پيوند داده است و با تربيت بسيار مؤثر خود، محيطي اسلامي مي سازد كه بر خلاف محيط هاي مادي كه تكاثر و اصراف ملاك برتري است و همه سعي مي كنن همه چيز را به انحصار خود درآورند در محيط اسلام سادگي و غيرخواهي و ايثار و تعيم ثروت هاي اضافي شخصي از راه وقف، حبس، هبه و....نه تنها ملاك برتري است بلكه عبادت بزرگ محسوب مي شود. از سوي ديگر، سياست اسلام بر كنترل و تعديل و حفاظت ثروت جامعه است، به اين ترتيب تمام راه هايي كه منجر به سرمايه داري بودن كار مي شود، همه را كنترل كرده است و با گرفتن خمس و زكات و تشويق افراد به وقف و.... از ثروتمندان و تقويت افراد ضعيف در برابر آنها فاصله را بسيار كم كرده، در جامعه تعديل ايجاد مي كند. براين اساس، وقف در جامعه اسلامي ثروت مادي جامعه را تعديل مي كند.
وقف تبديل مالكيت خصوصي به نوعي از مالكيت عمومي است كه بسط آن از ابزار مهم دستيابي به تعادل اجتماعي است.» «درنهاد وقف دو مطلوبيت نهفته است يكي نفس عمل بخشش، گذشت و ايثار كه در واقف به وديعه گذاشته مي شود و از استغراق انسان در تعلقات مادي و مال اندوزي جلوگيري مي كند و ديگري لذتي است كه فرد در نتيجه عمل نيك خود مي بيند و نقش آن را در فقرزدايي جامعه اسلامي مشاهده مي كند.
دولت اسلامي مي تواند موقوفات عمومي را به گونه اي سازماندهي و جهت دهي نمايد كه به عنوان يك منبع مالي بتوان از آنها براي از بين بردن فقر و محروميت، تأمين بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ده ها مورد ديگر استفاده كرد و زمينه توسعه اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را فراهم ساخت.» درآمد موقوفات معمولاً از راه اجاره است، يعني رقبات وقفي به اجاره داده مي شود و اجاره بهاي آنها عوايد موقوفه محسوب مي گردد.
به هر حال بحث فقرزدايي، كارآفريني و تحقق عدالت اجتماعي اگر بخواهد پوششي فراگير داشته باشد صرفاً با اتكاء به منابع دولت امكان پذير نخواهد بود و راهي جز توجه جدي به راه حل هاي مردمي وجود ندارد. اسلام ارزش هاي اخلاقي و فعاليت هاي اقتصادي را به يكديگر مرتبط مي كند (سوره يوسف و ديگر سوره هاي قرآن)، بنابراين انتظار مي رود كه وقف نقش اساسي، هم در توسعه انديشه اقتصادي و هم در توسعه اقتصادي داشته باشد. چنين نقشي را مي توان در اين محورها تبيين كرد:
«1- حمايت لازم براي ترسيم نظريه اقتصادي اسلامي جديد.
2- شركت در ايجاد جوي مناسب براي توسعه نظام مالي كلي اسلام.
3- تشويق به كارگيري ابزارهاي مالي اسلامي و ابزارهاي توسعه آن.
4- توسعه نقش اندوخته هاي وقف به منظور بهره گيري از آن در اقتصاد ملي.»
كاركرد فرهنگي:
مهمترين كاركرد وقف در جامعه اسلامي از گذشته هاي دور تا كنون كاركرد آموزشي و فرهنگي است. ابعاد آموزشي و فرهنگي وقف در جوامع اسلامي بسيار گسترده است. وقف به عنوان يك منبع مستمر مالي مراكز علمي، پشتوانه مردمي داشته است و چه بسيار مدارس و مراكز علمي در جهان اسلام از طريق وقف ايجاد و گسترش يافته اند و بسياري از عالمان بزرگ با استفاده از درآمدهاي اوقاف توانسته اند به مدارج عالي علمي برسند. از طريق تقويت مالي مدارس اسلامي توسط وقف، اين مدارس توانستند در فرهنگ نظام تعليم و تربيت اروپا تأثير بگذارند. وقف پاسدار نشر معارف اسلامي است. استفاده از درآمدهاي وقف براي ساخت مساجد، دانشگاهها، خوابگاههاي دانشجويي، تأسيس كتابخانه هاي عمومي، برگزاري كنگره جهاني حج، مجالس عزاداري ائمه (ع)، مسابقات قرائت قرآن كريم در سطح بين المللي و... از كاركردهاي فرهنگي و آموزشي وقف مي باشد. از طريق وقف مسلمانان توانسته اند از طريق مدارس ديني موقوفه بهترين شاهكارهاي خود را به جهانيان معرفي نمايند و علم و دانش آنها از طريق اوقاف گسترش و رواج يافته است.
«هنگامي كه پس از رحلت شيخ مفيد (336-413 ق) زعامت و مرجعيت شيعه به شاگردان او سيّد رضي (359-406 ق) و برادرش سيّد مرتضي (355-436 ق) كه علامه حلي او را معلم شيعه خوانده است منتقل شد هردو عالم ديني مدتي مديريت اوقاف را عهده دار بوده كه اين خود، رويكرد فرهنگي نهاد وقف را بيشتر خاطر نشان مي سازد.
امروزه نيز در جمهوري اسلامي ايران عواملي از قبيل تغيير سازمان تشكيلاتي سازمان اوقاف و اداره آن تحت نظر ولي فقيه، نه تنها بر بعد فرهنگي آن تأكيد دارد بلكه آن را به ابعاد مختلف اقتصادي و اجتماعي هم تسري بيشتري بخشيده است. همچنين تصويب قوانين لازم در جهت احياي موقوفات، رعايت احكام وقف و مسايل شرعي آن و عمل دقيق به مفاد وقف نامه ها كه اساس نامه چگونگي تحصيل درآمدها و صرف آنها موافق نظر واقف است موجب شده تا افرد خيّر با اطمينان زيادتري در اين امر مهم به طور گسترده مشاركت نمايند و بخشي از دارايي خود را به عنوان الباقيات الصالحات وقف مصالح جامعه اسلامي كنند.
آمار نشان مي دهد كه شمار موقوفات پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزايش چشمگيري داشته است كه از لحاظ نوع اهداف و نيّات واقفان نيز حايز اهميت و قابل تأمل است چرا كه مصارف اين موقوفات در اكثر موارد در جهت رفع نيازهاي ضروري جامعه اعم از نيازهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بوده و مشكلي از مشكلات اساسي جامعه را حل كرده است. به همين دليل از رسالت هاي مهم رسانه هاي جمعي ترويج اين حركت خداپسندانه و مردم گرايانه است. موضوع وقف مي تواند دستمايه آثار هنري فراواني از قبيل داستان ها، مجموعه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي قرار بگيرد تا رفته رفته اين فرهنگ رواج يابد، تفكر فردگرايانه محدود و محصور شود و تفكر در سرنوشت و زندگي ديگران گسترش يابد.»
به راستي بايدگفت؛براي ايجاد يك تعادل معقول در توسعه فرهنگي بايد تعادل بين ابعاد ديناميكي و استاتيكي در حركت فرهنگي حفظ شود، يعني توازن بين متغيرات و ثوابت در فرهنگ جامعه. سنت فرهنگي در مفهوم استاتيكي سنتي، ممكن است حركت يك شخص يا جامعه را منع كند مگر اينكه اين سنت از طريق بررسي و مطالعه مشكلات غامض معاصر ايجاد شده باشد، يعني از طريق يك تلقي ديناميكي. پس نقش وقف در ترويج حركت توسعه فرهنگي وفكري مي تواند به اين شرح باشد:
«1- پشتيباني از مؤسسات فرهنگي و ديني كه به مردم نزديك هستند.
2- نوسازي ابزارهاي "دعوت " [تبليغ] و مهيا ساختن آنها براي مواجهه با نيازهاي آينده و راهنمايي رهبران فرهنگي و هنري و توسعه سيستم هايي كه " داعيان " [مبلغان] را تربيت مي كند.
3- پشتيباني مؤسسات تحقيقات علمي و مراكز مطالعات فكري.
4- تأييد و پذيرش فعاليت هاي علمي كه شيوه هاي جديد آينده شناسي (علم به آينده) را به كار مي گيرد و از آنها در توسعه شيوه هاي جديد اجتهاد استفاده مي كند.»
نتيجه گيري:
«وقف يكي از برترين و پردوامترين مظاهر احسان و نيكوكاري به مردم و خدمت به همنوعان و كمك به مصالح جامعه وتنظيم امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است.» كه تاريخچه آن به زمان رسول اكرم(ص) برمي گردد.وقف كه در آن اصل مال يا ملك مي ماند و منافع و عوايد آن در امور عام المنفعه مصرف مي شود كارنيكي است كه در ساماندهي زندگي فردي و اجتماعي نقش فراواني دارد. نهاد وقف درادوار گذشته نيز وجود داشته و پس از اسلام با تأثيرپذيري ازجهان بيني اسلامي به صورت استمرار و جهت دار مطرح مي شود و همچون چشمه سار غير خواهي خداپسندانه و مردم گرايانه در زمينه هاي مختلف به جريان خود ادامه مي دهد. رشد و شكوفايي در عرصه هاي مختلف يك جامعه مستلزم وجود عاملي قوي براي انسجام و انگيزش است. در پاره اي از جوامع عامل مليت، قوميت و يا نژاد، چنين نقشي را برعهده داشته اند ليكن اين عوامل در جامعه ديني نمي تواند نقش پررنگ و مؤثري را ايفا كنند. «در جوامع ديني و اسلامي عامل متغير اصلي براي ايجاد انگيزش " توسعه ارزش هاي ديني ومذهبي " است. در اين راستا اصل مقدس وقف مي تواند درصحنه اقتصاد نقش برجسته اي را عهده دار شود. اصل مقدس وقف در شرايط فعلي جامعه، در حالت خرد و فردي مورد توجه قرار مي گيرد. ليكن اين وضعيت مي تواند از طريق مطالعه و برنامه ريزيهاي دقيق و جامع به مفهومي وسيع و مؤثرتر تبديل شود.
در مجموع در نهاد وقف كه در آن مالكيت خصوصي به نوعي مالكيت عمومي تبديل مي شود مراكز مختلف آموزشي، فرهنگي، بهداشتي و اقتصادي ايجاد مي گردد كه علاوه بر آنكه در شهرنشيني جوامع كه از مؤلفه هاي توسعه اقتصادي است نقش قابل توجهي دارند به شهرها نوعي برجستگي ديني، تاريخي و اقتصادي خواهد بخشيد و توسعه را همراه با عدالت اجتماعي به ارمغان خواهد آورد.» .
مي توان به جرأت ادعا كرد كه اگر اوقاف در مسير صحيح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستي هدايت شوند بسياري از مشكلات جامعه حل مي شود، به عبارت ديگر، كارنامه درخشان وقف اين نويد را به ما مي دهد كه از طريق گسترش موقوفات و هدايت آنها مي توان اكثر نيازها و ضروريات جامعه را تأمين كرد و سنگيني اين امور را از بيت المال مسلمين برداشت يا لااقل از فشار آنها بر بودجه كل كشور كاست.
وقف داراي آثار وكاركردهاي بس ازنده اي در جامعه مي باشد كه از آن به كاركردهاي اجتماعي،اقتصادي وفرهنگي يادمي كنيم.درخصوص كاركردهاي اجتماعي وقف مي توان به اين موارداشاره نمود:
1- حمايت لازم از تحقيقات و مطالعات مربوط به جنبه هاي اجتماعي در انديشه اسلامي.
2- توجه به برخي طبقات اجتماعي، مثل خانواده، زنان، جوانان، اطفال و افراد با نيازهاي خاص.
3- وقف مي تواند نقش مهمي در كنترل و حل برخي مشكلات در زمينه ارزش هاي غير اسلامي ايفا كند.
4- تهيه چارچوب سازماني و مالي مناسب براي توسعه جامعه محلي.
5- وقف تجربه گران سنگي در زمينه يكپارچگي و استحكام اجتماعي است. تجربه اي كه بايد نوسازي
شده و متناسب با زمان گردد.
6- وقف مي تواند در عادي سازي نقش مهم اقليت هاي غير مسلمان كه در جوامع اسلامي زندگي مي كنند مؤثر باشد.
درخصوص كاركردهاي اقتصادي وقف نيز مي توان به موارد زيراشاره كرد:
1- حمايت لازم براي ترسيم نظريه اقتصادي اسلامي جديد.
2- شركت در ايجاد جوي مناسب براي توسعه نظام مالي كلي اسلام.
3- تشويق به كارگيري ابزارهاي مالي اسلامي و ابزارهاي توسعه آن.
4- توسعه نقش اندوخته هاي وقف به منظور بهره گيري از آن در اقتصاد ملي.
ونيز وقف دربعد فرهنگي داراي تأثيرات زيرمي باشد:
1- پشتيباني از مؤسسات فرهنگي و ديني كه به مردم نزديك هستند.
2- نوسازي ابزارهاي "دعوت " [تبليغ] و مهيا ساختن آنها براي مواجهه با نيازهاي آينده و راهنمايي رهبران فرهنگي و هنري و توسعه سيستم هايي كه " داعيان " [مبلغان] را تربيت مي كند.
3- پشتيباني مؤسسات تحقيقات علمي و مراكز مطالعات فكري.
4- تأييد و پذيرش فعاليت هاي علمي كه شيوه هاي جديد آينده شناسي (علم به آينده) را به كار مي گيرد و از آنها در توسعه شيوه هاي جديد اجتهاد استفاده مي كند.
راهكارها:
باتوجه به اهميت موضوع وارزش وقف درجامعه وتأثيرات همه جانبه ي آن درابعادگوناگوناقتصادي،اجتماعي وفرهنگي مي طلبد چاره اي انديشيده شود تا اين فرهنگ در جامعه روز به روز مردمي ترشده وبا هدف تحقق عدالت اجتماعي همگان را به وقف ،اين ميراث جاودان دعوت وتشويق كرده وپيشرفت روز افزون جامعه را بيش از پيش شاهد باشيم.لذا بدين منظور دراين جا به ارائه ي برخي راهكارهاي سازنده درهمين خصوص مي پردازيم:
1- با توجه به كاركردهاي مثبت وقف در جامعه، ضروري است كه از طريق تدوين يك سياست اصولي و برنامه ريزي شده از سوي دولت به منظور شكوفايي فرهنگ وقف در جامعه، زمينه هاي احياي اين سنت حسنه و نبوي را فراهم آورد. اين امر مستلزم تلاش همه دستگاههاي اجرايي كشور است.
2- عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو مي تواند در گرايش و سوق دهي مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدريج فرهنگ وقف در جامعه حاكم گردد.
3- اطلاع رساني عمومي درخصوص اثرات وقف درجامعه به وسيله روحانيون معظم مي تواند در تشويق مردم به وقف مؤثرباشد.
4- استفاده از رسانه هاي گروهي وساخت برنامه هاي مستند وسينمايي با هدف فرهنگ سازي وقف.
5- استفاده از نهادآموزش وپرورش وتدوين كتب درسي وگنجاندن مطالب مربوطه درمتن برنامه هاي آموزشي به عنوان يك كار زيربنايي ضروري به نظر مي رسد.
6- معرفي موقوفات وبيان كاركردهاي گوناگون آنها درجامعه بي ثمرنخواهد بود.
7- برگزاري نشستها،همايش ها وجشنواره هايي با موضوعات وقف وبررسي كاركردها وضروريات وقف بازتاب خوبي در سطح جامعه خواهد داشت.
8- تجليل ارزنده از واقفين وخيرين مي تواند درترغيب وتشويق ديگران مؤثر باشد.
سخن آخر وقدرداني:
در پايان جاي دارد از تمام عزيزاني كه در برگزاري اين فراخوان ارزنده وبه دنبال آن برگزاري همايش هاي استاني وكشوري خالصانه،مخلصانه ومجدانه كوشيدند نهايت تشكر وقدرداني به عمل آيد واز خداوند متعال خواستار توفيقات روز افزون ايشان به منظور خدمت هرچه بيشتر به فرهنگ وقف ،باهدف پيشرفت همه جانبه ي جوامع اسلامي باشيم.ونيز نگارنده خدارا شاكر است كه اين توفيق را عنايت نمود تا باقلم قاصر وناچيز خود چند كلامي در خصوص "وقف" اين ميراث جاويدان بنگارد ،گرچه خود اذعان دارد كه پرداختن به چنين موضوع گسترده ومفصلي از عهده ي چنين نوشتار مختصري خارج بوده ونياز به همت مضاعف دارد لذا از خوانندگان گرام عاجزانه تقاضا مي نمايد كه وي را مورد راهنمايي وارشاد خود قرار دهند.به اميد روزي كه با تلاشي همگاني شاهد هرچه گسترده تر شدن فرهنگ وقف در جامعه اسلامي ونيل به عدالتي همه بعدي باشيم.
ان شاءالله
دي ماه يكهزاروسيصدو هشتادونه
الف:كتب فارسي.........................................................................................................................
1-قرآن مجيد،آيات وسوره ها،تمامي چاپها.
2-باستاني پاريزي،محمدابراهيم(بي تا)،سياست واقتصاد عصرصفويه،بي جا:بي نا.
3-حلي(معروف به محقق حلي)ابوالقاسم(بي تا)، تبصره المتعلمين،بي جا:بي نا.
4-حلي (معروف به محقق حلي،ابوالقاسم (بي تا)،شرائع الاسلام،جلد2،كتاب وقف،(بي جا):چاپ بيروت.
5-حلي(معروف به محقق حلي)،ابوالقاسم(بي تا)،المختصرالنافع،بي جا:بي نا.
6-دالماني،هانري رنه(بي تا)، سفرنامه از خراسان تا بختياري،ترجمه فره وشي،تهران:چاپ گيلان.
7-دورانت، ويل(بي تا)، تاريخ تمدن،ج7،بي جا:بي نا.
8-دونالدن ويلبر(1346)،معماري ايران در دوره ايلخانان،ترجمه عبدالله فريار،تهران:بنگاه ترجمه ونشركتاب.
9-دهخدا(بي تا)،لغت نامه دهخدا،بي جا:بي نا.
10-راوندي،مرتضي(بي تا)،تاريخ اجتماعي ايران،تهران:انتشارات اميركبير.
11-رشيدالدين فضل الله(بي تا)،وقف نامه ربع رشيدي،به كوشش مجتبي مينوي وايرج افشار،بي جا:انجمن آثارملي.
12-سپنتا، عبدالحسين(1346)،تاريخچه اوقاف اصفهان،بي جا:اداره كل اوقاف اصفهان.
13-سليمي فر، مصطفي(1370)، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي –اجتماعي آن،مشهذمقدس:بنيادپژوهشهاي اسلامي.
14-شيخ طوسي(بي تا)،المبسوط،ج3،كتاب الوقف،تهران:چاپ تهران.
15-شهابي، علي اكبر(1343)، تاريخچه وقف در اسلام،تهران:چاپخانه دانشگاه تهران.
16-عبدالستار عثماني(1376)،مدينه اسلامي،ترجمه علي چراغي،تهران:انتشارات اميركبير.
17-فرشي،سيدعلي اكبر(بي تا)،قاموس قرآن.ج7،بي جا:بي نا.
18-فضل الله همداني،رشيدالدين(1358)،سوانح الافكاررشيدي،به كوشش محمدتقي دانش پژوه،تهران:كتابخانه مركزي دانشگاه تهران.
19-كليني(بي تا)،فروع كافي،ج7،كتاب الوصايا، باب الصدقات، حديث 5،بي جا:بي نا.
20-لمبتون(1362)،مالك وزارع درايران،ترجمه اميري،منوچهر،ج3،بي جا،مركز انتشارات علمي وفرهنگي.
21-محمدحسن بن باقر(صاحب جواهر)(بي تا)،جواهرالكلام،ج2،تهران:دارالكتب الاسلاميه.
22-معين،محمد(1381)،فرهنگ فارسي،تكجلدي،چاپ چهارم،تهران:انتشارات سرايش.
23-مغنيه،محمدجواد(1402ه ق)،الفقه علي المذاهب الخمسه،بيروت:چاپ بيروت.
24-مفضل بن سعدبن حسين مافروخي(1328)،محاسن اصفهان،ترجمه حسين بن محمدبن ابي الرضاء،بي جا:بي نا.
ب:مقاله ونشريات:..............................................................................................................................
1-اتخاذيه،منصوره،"موقوفات تهران وتحول شهر1320-1269ه ق"،فصلنامه ميراث جاويدان،سال هفتم،شماره 42،صص7-16.
2-اعتضادي،لادن(1377)،"نقش مسجد درساختار شهرهاي مسلمان نشين"،صفه،ش26،دانشكده معماري وشهرسازي دانشكده شهيدبهشتي،صص9-20.
3-اقبالي، عليرضا، "وقف و الگويي براي ارزيابي اقتصادي آن "،ماهنامه حسابداري،ش130،ص68-72 .
4- امام جمعه زاده،جواد، "نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي"، فصلنامه وقف
ميراث جاويدان،ش2.
5-بزرگي، مهدي، "راههاي ترويج فرهنگ وقف و ايجاد موقوفات جديد در جامعه"، فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش2.
6-جناتي، محمد ابراهيم، "وقف ازديدگاه مباني اسلامي "،فصلنامه وقف ميراث جاويدان،ش5،ص49.
7-سعيدنيا،احمد،"پژوهشي در موقوفات عصرصفوي،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره32،مشهد:انتشارات آستان قدس رضوي،صص27-67.
8-شاه حسيني،پروانه(1377)،"رديابي وقف در ساختار فرهنگي شهر تهران از دوره قاجاريه تا جمهوري اسلامي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره48،صص110-120.
9-شاه حسيني،پروانه،"وقف شناسي جغرافيايي شهرتهران در دوره قاجار وپهلوي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،ش42،صص117-134.
10-طبسي،محسن،"مرمت مسجد ضرورت بازنگري در انديشه هاوروشها"،مجموعه مقالات دومين همايش معماري مسجد،دانشگاه هنر،صص191-202.
11- فيض،عليرضا، "وقف وانگيزه هاي آن "،فصلنامه وقف ميراث جاويدن،ش4،ص35.
12-___،___(بي تا)،گزارش مسؤولين اداره موقوفات ملك،مشهد:كتابخانه آستان قدس رضوي،ص27.
13-موسي مصطفي وضياء توانا،محمدحسين(بي تا)،"شهرشرق اسلامي:مدل وواقعيت"،فصلنامه تحقيقات جغرافياي مشهد،ش32،صص27-76.
14-ميراحمدي،مريم،"پژوهشي در موقوفات عصرصفوي"،فصلنامه تحقيقات جغرافيايي،شماره25،مشهد:آستان قدس رضوي،صص29-48.
ج:اينترنت:................................................................................................................................
1-كاشي پور محمدي(تاريخ دريافت:6-2-81)،"نقش وقف در توسعه اقتصادي اجتماعي"،سايت:www.jomhourieslam.com
2-يگانه،راحله(تاريخ دريافت:8/10/89)،"كاركردهاي اقتصادي فرهنگي وقف"،سايت:www.farsnews.com
د:كتب انگليسي:................................................................................................................................
1-cattan,h.(1995),the law of wwaqf,in khadduri,m.and liebesny.lawin the middle Institue.washington DC(,h.j)ED