نقش و رابطه وقف با آموزش و پرورش
علی شریعتی – کرج
هنگامی که به کتب و منابع تاریخ آموزشی و پرورش در ایران رجوع می کنیم در می یابیم که قبل از پیروزی اعراب مسلمان در جنگ با سرداران ایرانی و تسلط ایدئولوژی اسلامی به عنوان دین حاکم کشور، مراکز متعدد جهت نشر و گسترش علم و دانش وجود داشته که بارزترین نمونه آن را " دانشگاه جندی شاپور" می دانند. ولی در خصوص علل شکست ارتش قدرتمند ایران و سقوط حکومت ساسانیان موارد بسیاری ذکر گردیده که به نظر اندیشمندان و محققان تاریخ ایران قبل از اسلام، یکی از مهم ترین آنها در وجود نظام طبقاتی در همه ابعاد زندگی ایرانیان است و این نظام طبقاتی به عینی ترین شکلش در مورد آموزش و پرورش اجرا گردید چرا که نه تنها دبیران و کاتبان طبقه خاصی بودند بلکه کتابت و قرائت از امتیازات طبقه معینی بود فردوسی می گوید :
بدو گفت شاه: ای خردمند مرد چرا دیو چشمم ترا خیره کرد
برو همچنان بازگردان شتر مبادا کزو سیم خواهیم و دُر
چو بازارگان بچه گردد دبیر هنرمند و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت دبیری ببایدش پیروز سخت
هنر باید از مرد موزه فروش سپارد بر او چشم بینا و گوش
به دست خردمند مرد نژاد نماند بجز حسرت و سردباد
به ما بر پس مرگ نفرین بود چو آئین این روزگار این بود
انوشیروان حاضر نمی گردد در قبال دریافت سیصد هزار دینار از مرد کفاش اجازه دهد که کودک وی از حق تعلیم و تربیت برخوردار گردد. اسلام با طرد نظام طبقاتی بطور اساسی با تبعیض در آموزش و پرورش مبارزه نمود. آموزش و پرورش را بدون توجه به هیچ مانعی وظیفه و تکلیف اجتماع قرار داد و آن را از واجبات اجتماعی شمارد و لذا آموزش و پرورش بعد از حمله اعراب به ایران از دو نظر آموزشی اسلامی است :
1- آموزش و پرورش متعلق به اجتماع است نه طبقات مشخص
2- آموزش و پرورش جامعه وظیفه و تکلیف اجتماعی است (2)
حتی اهمیت علم و دانش در دین اسلام به حدی است که اولین آیات وحی در این خصوص نازل شده : " اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علمالانسان مالم یعلم " .
و در تجلیل های شگفت از علم و تعلیم می خوانیم " العلماء ورثه الانبیا ". به هر حال تعلیم الهی- انسانی دین مبین اسلام باعث گردید که مردم از ایران به نحو بی سابقه ای پذیرای دین جدید گردند.
هنگامی که ما به بررسی تاریخ علم و آموزش در اسلام می پردازیم در می یابیم که از ابتدای دعوت پیامبر گرامی اسلام (ص) علم طلبی و کسب دانش از وظایف هر مسلمان ذکر شده است تا جایی که در جنگ بدر پیامبر برای نخستین بار در تاریخ انسان ( اسیرانی را که در اولین پیروزی جنگی اش از دشمن گرفته بود)، اعلام کرد همه اسیران جنگی را که باسوادند رایگان آزاد می کنم مشروط بر اینکه هر اسیری ده تن از اطفال مسلمین را خواندن و نوشتن بیاموزد در حالیکه اینان خطرناک ترین دشمنان وی بودند و مسلمانان در فقری وحشتناک بسر می بردند (3) نکته دیگر این که پیامبر اسلام اولین کسی بود که اسیران را " وقف موقت " در راه آموزش اطفال نمود. به بیان دیگر پیامبر گرامی اسلام اولاً اهمیت علم و دانش را عملاً به مسلمانان یادآوری نمود. ثانیاً با این عمل خود جواز وقف نمودن افراد در راه علم و دانش را صادر فرمود. این منزلت و ارزش علم و دانش باعث گردید که فرهنگ و تمدن و علوم در سرتاسر جهان اسلام گسترش یابد. آزادی قابل ملاحظه ای که اسلام به علمای مختلف ارزانی داشت باعث گردید که آحاد اجتماع به طرق مختلف در صدد گسترش علم و ترویج آن برآیند که یکی از ابزارهای اساسی در جهت بسط و نشر علم و دانش در دنیای اسلام عمل به " وقف " بود. بسیاری از پادشاهان – امراء – علمای دینی – اندیشمندان و بزرگان قوم و حتی مردم کوچه و بازار – اموال و دارائیهای خود را جهت گسترش دانش وقف نمودند.
پیدایش سواد خواندن و نوشتن در اسلام
پیدایش فرهنگ تمدن و معارف اصیل و عمیق اسلام از یک طرف و ریشه و تطور فرهنگ و تمدن های بیگانه و علوم در آغوش جامعه اسلامی از سوی دیگر نمی توانست و نمی تواند بدون وسیله ای مناسب و راه و روش مخصوص و آموزش و پرورش اصولی که این کار را تسهیل نماید صورت گیرد و لذا اولین و مهم ترین وسیله ای که در آموزش و پرورش اسلامی مورد استفاده قرار گرفت سواد خواندن و نوشتن بود. بدون شک سواد خواندن و نوشتن در اسلام با سرعتی فوق العاده صورت پذیرفت اولین مکاتبی که در خصوص آموزش سواد خواندن و نوشتن در اسلام دایر گردید مکاتبی بودند که اسیران باسواد جنگ بدر جهت آزادی خود در مسجد مدینه تشکیل دادند و شگفتا که این عمل پیامبر اولاً ارزش و اهمیت علم و دانش در دین اسلام را ثابت نمود.
ثانیاً اولین معلمان در نظام تربیت اسلام کسانی بودند که بطور موقت وقف آموزش علم شده بودند. ( به معنای لغوی وقف لطفاً توجه فرمائید) ثالثاً اولین مکاتب در اسلام متأثر از پدیده وقف است این نکته اخیر از جالب ترین مواردی است که کمتر به ذهن اندیشمندان و صاحب نظران تاریخ آموزش و پرورش اسلامی خطور کرده است به بیان دیگر یا بهتر پیامبر گرامی اسلام حتی قبل از گسترش اسلام در شبه جزیره عربستان جواز " وقف " را صادر فرمودند و این عمل پیامبر گرامی هنگامی اهمیت و ارزش آن آشکار می شود که دریابیم در سرتاسر عربستان تنها ده نفر و اندی خواندن و نوشتن می دانستند به عبارت دیگر عربستان قبل از اسلام تقریباً در بی سوادی کامل بود و حتی زبان کتبی و خط نداشتند (4) .
جالب اینکه در این مکاتب که معلمان اسیر آن را اداره می کردند قرآن را به اطفال آموزش می دادند و اولین کتاب درسی در اسلام قرآن بود (5) . و بدین نحو پیامبر گرامی اسلام (ص) هم کودکان مسلمان را باسواد نموده و هم اسیران بخاطر تأثیر از کلام وحی الهی مسلمان می شدند (6) .
پیدایش کتاب و کتابخانه در عالم اسلام :
علاقه اسلام به علم و دانش تأکید برفراگیری آن باعث گردید که مسلمانان بطور روزافزونی به جانب علم و دانش روی آوردند و با توجه به حجم مطالب و مسائل موضوع ثبت و حفظ آنها مطرح گردید.اولین نیاز مسلمانان به کتابت – ثبت آیات الهی بود که بر پیامبر گرامی (ص) نازل می شد و به علت فراوانی سوره ها و آیات احتمال فراموشی – از بین رفتن و حذف و اضافات کلمات و عبارات وحی مسلمانان را تهدید می نمود فلذا تدوین و جمع آوری سوره و آیات قرآن به صورت کتاب مطرح گردید. علاوه بر این امر، پیامبر (ص) کتاب را به عنوان معجزه خود معرفی نمود، به این دلیل ارزش کتاب و کتابت به حدی رسید که کتاب و کتابخانه، به عنوان وسایل با ارزش تربیتی – تعلیمی به سرعت تأسیس و گسترش یافت و لذا در می یابیم که :
1- اولین کتاب در اسلام قرآن بود
2- اولین محل تعلم و تربیت مسجد بود
3- اولین محل حفظ و نگهداری کتاب نیز مساجد بودند
ولی با توجه به آزادی علما در خصوص کسب دانش و ترجمه کتب از سایر زبان ها به زبان عربی مسأله جمع آوری کتب و تشکیل کتابخانه بصورت امری عادی در آمد جریان تشکیل کتابخانه در اسلام از سه جنبه ِ هدیه کتاب منتج می شود.
الف) هدیه کتاب به حکام – وزرا – امرا و بزرگان
ب) هدیه کتاب به عنوان پیش کش و تحفه
ج) وقف کتاب.
در مورد اول و دوم کتاب توسط نویسنده آن یا کسی که آن را خریده بود به حکام و پادشاهان و دوستان و آشنایان هدیه می شد و آنها با جمع آوری این کتب به تأسیس کتابخانه شخصی می پرداختند، فی المثل کتابخانه صاحب بن عَبّاد. ولیک وقف کتاب ارزنده ترین طریق تشکیل کتابخانه ها بود که علاوه بر حفظ کتب باعث استفاده عموم از آنها می شده است. یکی از نکات جالب توجه در جهان علمی اسلام در مورد کتاب آن بود که به کتاب به عنوان وسیله ی علمی لازم برای اهل علم نگریسته می شد و به این جهت حبس کتاب و جلوگیری از استفاده از آن از ابتدا در اسلام بسیار ناپسند بود. احادیث فراوانی وجود دارد که حکایت از زشتی حبس کتاب و حتی حرمت حبس، احتمال حبس کتاب، از راه وقف آن بر مجامع علمی عمومی آن را در معرض استفاده عموم قرار می دادند. سابقه وقف کتاب در اسلام بسیار طولانی و حتی به نیمه اول قرن اول اسلامی منتهی می گردد در زمان حیات پیامبر نیز قسمتهای مختلف قرآن که بر اشیاء متفرقه نوشته می شد در مسجد ضبط می گردید تا شاید بدینوسیله در معرض استفاده عموم قرار گیرد و همچنین خالد ابن ابی الهیاج قرآنی به خط زیبا و با آب طلا نوشت و آنرا در قبله مسجد النبی برای استفاده عامه قرار داد و این جریان مربوط به اواسط قرن اول هجری است (7) . به این ترتیب وقف کتاب بر مجامع عمومی از همان صدر اسلام متداول گشت و چون اولین مجمع عمومی در اسلام همانند اولین مرکز تعلیم و تربیت مسجد بود در ابتدا قران و سپس کتب بر مساجد وقف می گشت. پس از انکه مساجد رسماً به صورت مراکز تعلیم و تربیت درآمد وقف کتب بر مساجد توسعه یافت. به علت عدم گنجایش مساجد و جلوگیری از نابودی کتب، محل هایی برای نگهداری کتاب در جوار یا در داخل مساجد ساخته شد و سپس رسم بر آن شد که در جوار مساجد، کتابخانه ای نیز ساخته شود و مساجد بزرگ در هنگام بنا دارای کتابخانه اختصاصی می شدند، این موضوع تا زمان معاصر نیز ادامه یافته است و در مورد مشاهد متبرّکه نیز صدق می نماید. کتابخانه های مساجد جامع بنی امیه در دمشق، مدینه و مکه و مساجد بزرگ دیگر بر همین اساس بوجود آمدند و کتابخانه آستان قدس رضوی و نجف اشرف و سایر مشاهد متبرکه نیز نمونه دیگری از همین رسم می باشد. کتابخانه مسجد اعظم قم که بوسیله مرحوم آیت الله بروجردی با بنای مسجد تأسیس شد از کتابخانه های معتبر مساجد در زمان معاصر می باشد و از آخرین نمونه های وقف کتاب – کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) در قم است که می گویند بالغ بر 25 هزار جلد کتب خطی نفیس و کمیاب در آن موجود می باشد. علت تأسیس کتابخانه در جوار مساجد علاوه بر توجیه تاریخی، آن است که عبارت و علم در اسلام از یکدیگر تجزیه نشده اند، طلب علم بهترین عبادت است لذا جریان وقف کتاب بر مساجد پس از آنکه مساجد علاوه بر محل عبادت، مرکزیت علمی نیز کسب نمودند و بعنوان محل تعلیم و تعلم شناخته شدند توسعه بیشتری پیدا کرد . دانشگاه فعلی الازهرا در ابتدای بنا به عنوان جامع الازهرا تأسیس گردید و همچنین جوامع قُرطُبه – طلیطله – غروبین و زیتونه و کتابخانه های بزرگی که در جوار و ضمیمه آنها وجود دارد بیشتر از راه وقف کتاب رشد و نمو نموده است.
تاریخ کتاب و کتابخانه در اسلام شاهد وقف کتاب بسیار و پیدایش کتابخانه های بزرگ از این راه می باشد. ابن جوزی (متوفی 597) می گوید که در فهرست کتب موقوفه مدرسه – نظامیه بغداد شش هزار کتاب ذکر شده بود(8).
مسعودی نویسنده بزرگ و مورخ معروف پس از وفات خود در سال 584 کتابخانه خود را بر خانقاه سمیساطیه در شام وقف نمود.
گویا رسم بر آن بود که دانشمندان و بزرگان کتب خود را پس از وفات وقف می نمودند هم چنانکه صاحب بن عباد کتابخانه شخصی خود را پس از وفات کتابخانه شهر ری نمود. اصولاً از آنجا که وقف کتاب در اسلام یکی از پرثواب ترین کارهاست وقف کتاب بر کتابخانه های عمومی در اسلام گردید،نه تنها وقف کتاب در اسلام متداول بود بلکه وقف مال بر اداره کتابخانه نیز امری کاملاً مرسوم بود، چنانکه ابن خلدون مورخ معروف نسخه ای از کتاب مشهور خود مقدمه " کتاب العبر و دیوان المبتدا والخبر فی ایام العرب و الخ " را وقف کتابخانه قیروان نمود. هم چنین جبرئیل ابن عبدالله ابن بختیشوع نسخه ای از کتاب خود الکافی را به دارالعلم بغداد وقف نمود. یاقوت حِمَوی صاحب کتاب معجم الادبا و معجم البّلدان کتابهای خود را وقف مسجد زیدی در بغداد نمود (9) . به هر حال تأسیس کتابخانه ها در جوار مدارس و مساجد باعث گردید که آنها به نوبه خود به مرکز تعلیم و تعلم تبدیل شوند. از نکات جالب اینکه بسیاری از مؤسسین کتابخانه ها و مدارس وقفی شرایط و مقرراتی را جهت حفظ و صیانت کتب و نحوه امانت دادن آنها را در وقفنامه ها عنوان کرده اند، فی المثل در وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان می خوانیم که : (... بدستور تسلیم کتابداری که متولی شرعی به جهت کتب وقفی مدرسه مبارکه فرموده تعیین نموده باشد مقرر آنکه کتابدار مزبور در اکثر اوقاتیکه طلبه را رجوع به کتابهای وقفی بوده باشد در مدرسه حاضر بوده ضبط کتب وقفی حسب الواقع نموده، صیانت آنها از تلف و ضیاع نماید و داد و ستد آنها را بشرح که در ظهر کتب مزبوره مرقوم است نماید) به هر حال آنچه از تاریخ کتاب و کتابخانه ها در اسلام می توان نتیجه گرفت اینکه نقش حیاتی و مهمی کتابخانه های وقفی در گسترش علم و دانش داشته اند و هیچ ابزار دیگری تا کنون در طول تاریخ علم اسلام مانند وقف منشأ اثر نبوده است امروزه بر ماست که مجدداً این سنت حسنه را گسترش داده و با وقف کتاب به نشر علم کمک نموده و مجد و عظمت اسلام را زنده نگه داریم.
مجالس درس و برنامه مدارس :
با تشکیل و تأسیس مدارس اسلامی لاجرم تدوین اصول و مقرراتی جهت اجرای هر چه بهتر نیات مؤسسین و واقفین لازم گردید و ابتدا در هر مدرسه حلقه هایی ایجاد گردید که مدارس بر ستونی تکیه زده و شاگردان به دور او حلقه می زدند و معمول ترین شیوه تدریس در این حلقه ها شیوه املاء بود بدین ترتیب که معلمی مطالب درس را برای شاگردان می خواند و آنها آن را می نوشتند و سپس توضیحات مربوط را یادداشت می نمودند. برنامه های درسی شامل تفسیر – حدیث – فقه – علم کلام – و نیز طبیعیات و الهیات حساب منطق و زبان عربی بود که با توجه به اوضاع زمانه، مذهب حاکم و محیط جغرافیائی مدرسین مطالب دلخواه خود را تدریس می کردند تا قبل از دوران صفویه کمتر مدرسین مدارس و حوزه های علوم دینی دخالت در مورد تعیین محتوا و برنامه های درسی داشتند و این مسأله را به به اهل علم واگذار کرده بودند و لیک در دوره صفویه بعلت دشمنی با فلسفه و علوم عقلی تدریس بعضی از مطالب و کتب توسط بنیانگذاران مدارس ممنوع اعلام گردید چنانچه مصداق بارز آن را در وقفنامه مدرسه مریم بیگم اصفهان شاهدیم که " ... و باید که کتابهای علوم وهمیه یعنی علوم مشکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور ومعروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العین و شرح هدایت و امثال ذالک بشبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند و ..." و یا باز در وقفنامه مدرسه سلطانی می خوانیم که : " ... و مبلغ پنجاه تومان تبریزی بصفه حق التدریس تسلیم مدرس که متولی شرعی به جهت مدرسه مبارکه فرموده تعیین نموده باشد نمایند و باید که مدرس در ایامی که به جهت گفتن درس در مدرسه مذکوره حاضر می شود. به مباحثه و مدارسه علوم شرعیه از احادیث اهل بیت علیهم السلام و تفسیر و فقه و اصول و مقدمات آنها از عربیه و صرف و منطقه و سایر علومی که تعلیم و تعلم آنها مشروع باشد بقدر متعارف و معهود از هر یک که مناسب داند اشغال نماید و اقلاً یک درس او یکی از کتب مشهوره احادیث شریف اهل بیت (ع) باشد و از مباحثه کتب حکمت صرف و تصوف در مدرسه مبارکه احتراز نماید" زمان تحصیل در مدارس مذهبی کاملاً مشخص و محدود نبود و معدود افراد علاقمند بوده اند که در مدت کوتاهی در اثر پشتکار و تلاش به درجه اجتهاد می رسیدند و عده ای بودند که سالیان دراز وقت صرف تحصیل در دوره مقدمات می نمودند (10) . این امر در خصوص بسیاری از مدارس وقفی نیز مصداق داشته و تنها ما در مورد مدرسه مریم بیگم در وقفنامه می خوانیم که " از جمله آن شروط این است که باید سکنه مدرسه مذکوره مشغول تحصیل علوم دینیه که فقه و حدیث و تفسیر و مقدمات آنهاست و صالح و متقی و پرهیزگار از اهل قناعت باشند و از زمره ارباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده حجره خودرا معطل و مقفل نگذارد بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه ومطالعه و عبادت مشغول باشند و اگر یکسال بر احدی بگذرد که ترقی در حال او بحسب علم و عمل نشده باشد یا مظنون مدرس شود که قابل ترقی نیست از مدرسه اخراج نماید ..." به هر حال صرف نظر از درستی ونادرستی نظریات خصوصی واقفین در تنظیم برنامه های درسی مدارس آنچه شایان توجه و احترام است میزان تعهد و مسئوایت واقفین در تحقق اهداف خیرخواهانه خویش است و باید متذکر شد که تنها واقفین در تعیین خط مشی مدرسه دخیل نبوده اند بلکه مواردی که در هر مدرسه تدریس می شد بستگی به زمان ومکان و وسعت مدرسه و میزان موقوفه و عده طلاب و معلمین و شخصیت وتخصص مدرسین داشت(11).
مدرسان و شاگردان :
ارزشی که اسلام برای اهل علم و دانش قائل است و مرکب دانشمندان را از خود شهیدان گرامی تر خوانده و آنها را وارث انبیاء دانسته باعث شده که مردم به جستجوی علم و دانش برآمده و گروه های متعدد از اهل علم پدید آید. این علما و فقیهان در چنان فضایی از ارزش و منزلت اجتماعی می زیستند که خود محرکی برای طالبان جوان علم می گردید(12).
علاوه بر منزلت اجتماعی فوق العاده در بیشتر موارد هنگامیکه از یک عالم معروف برای تدریس در مدرسه دعوت بعمل می آمد تولیت و سرپرستی اوقاف و اداره امور مدرسه را هم به او واگذار می کردند و در مورد افراد سرشناس در طی منشوری مکتوب وظایف و اختیارات او را توضیح می دادند. فی المثل مکتوب سلطان سنجربن ملکشاه در خصوص دعوت از امام یحیی جهت تدریس در نظامیه نیشابور و دعوت خواجه رشیدالدین فضل الله وزیر معروف از مولانا شمس الدین محمد قونیایی جهت تدریس در مدرسه ارزنجان(13).در عین حال آزادی بسیار عالمان دینی باعث می گردیدند که آنها در جستجوی علم به شهرهای متعدد سفر نموده و برای اینکه به فکر هزینه سفر و توشه راه و غذا باشند به هر شهری که وارد می شدند مورد پذیرایی قرار می گرفتند. خواجه نظام الملک طوسی که بنیانگذار مدرسه نظامیه در شهرهای ایران و جهان اسلام نبود " اگر در شهر کسی را می یافت که در دانش سرآمد شده برای او مدرسه بنا می کرد و اگر استعداد تدریس و تعلیم در دانشمندی می دید او را در کار معاش بی نیاز می کرد و گاهی چنین دانشمندی را به شهری که از زیور فضل برهنه بود روانه می کرد تا حق را پایدار و باطل را نابود کند(14).
و ابن بطوطه در سفرنامه خود می نویسد : " در محله صالحیه ی دمشق مدرسه های بنام مدرسه ابن عمر وجود دارد مدرسه مزبور وقف تعلیم و تعلم قرآن است ومعلمین و محصلین آن مستمری هایی دارند که مخارج خوراک وپوشاک آنان را تأمین می کند" در زمان خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی شش هزار طالب علم از نقاط مختلف سرزمین های اسلامی برای تحصیل به تبریز رفته بودند و این فزونی طالبان علم بدین جهت بود که تحصیل در عموم مدارس رایگان بود و در بیشتر موارد علاوه بر سکنی دادن طلاب مقداری مستمری نقدی یا جنسی هم به آنها داده می شد مقدار مستمری در برخی از مدرسه ها بستگی به میزان تحصیلات افراد داشت و در ازای گذراندن هر دوره یا اتمام هر کتاب مقداری بر مستمری آنها افزوده می شد(15).
محمد عبده می نویسد که درآمد سالانه موقوفه های نظامیه بغداد 10 هزار دینار بود و آلوسی بازگو می کند که همین درآمد سرشار بود که به دانش پژوهان فرصت تمرکز یافتن بر مسأله دانش را داد زیرا برایشان خوراک – پوشاک – ابزار زندگی – و حتی سواری فراهم می شد این تسهیلات کامیابی های فرهنگی بسیاری از دانشمندان وپژوهندگان را از این مدرسه به دنبال داشت وهم چنین ابن جبیر بیان می دارد که هر گاه مسجدی یا مدرسه ای یا خانقاهی ساخته می شد سلطان صلاح الدین عادت به تعیین اوقافی شایسته داشت که برای کارمندان و دانشجویان ونگهداری بنیادها در وضع خوب بسنده می کرد(17).
به هر حال عمل واقفین در ساختن مدارس ومراکز گسترش علم و دانش باعث گردید که علما ودانشمندان و اندیشمندان فراوانی در سرتاسر سرزمین های اسلامی پرورش یافته و پایه های تمدن عظیم اسلامی را بنیانگذاری نمایند.
به ضرس قاطع می توان گفت که هیچ اندیشمند و دانشمندی نبوده که چند صباحی از دوران تحصیل خود را در مدارس وقفی نگذرانده و از پوشاک و غذا و ابزارهای زندگی و هم چنین اساتید رایگان و کتابخانه آنها استفاده نکرده باشد. به راستی که تاریخ تعلیم و تربیت اسلام و ایران وامدار وقف می باشد و ای بسا اگر چنین سنت حسنه ای نبود علم و تمدن در سرزمین های اسلامی گسترش نمی یافت. به هر حال نکته ای که امروزه باید بدان توجه داشت گسترش خدمات وقف به آموزش و پرورش رسمی کشور است که بیش از 20 میلیون دانش آموز و دانشجو را پرورش می دهد. و این مسأله ای است که مایحتاج تبلیغ و ارشاد مردم در جهت وقف اموال خود در راه مدرسه سازی و تقبل هزینه های آموزشی کشور می باشد.
مدارس :
چنانکه اشاره شد اولین مکتب در مسجد تشکیل گردید ولیک نخستین مدرسه به مفهوم مرسوم کلمه مدرسه ای بود که ناصر کبیر (متوفی 304) به تدریس قرآن اشتغال جست و بعد از او داعی صغیر (متوفی و مقتول در 316) مدارسی تأسیس نمود . از آن پس مدارسی مهم در مراکز عمده همچون نیشابور – سبزوار و دیگر نقاط ایجاد گردید که مشهورترین آنها یکی بیهقیه بود که امام ابوالحسن محمد بیهقی (متوفی 324) بنا نهاد و دیگر مدرسه سعدیه که برادر سلطان محمود در سال 389 هجری قمر عمارت کرد (18). ولی در طول تاریخ آموزش وپرورش اسلامی همچنان نزدیکی بین مساجد و مدارس موجود بوده تا حدی که معماری مخصوص مساجد بعدها در نحوه ساخت و احداث مدارس مؤثر واقع گشت و حتی گاهی مساجد مدرسه هم نامیده می شد(19). و این نزدیکی علم و عبادت باعث تشکیل مدارس و حوزه های علمی توسط سیاستمداران و وزیران و متمولین جامعه و در نهایت دانشمندان و علما شده است همه کسانی که کمر همت به تأسیس و بنیاد مدرسه ای می گماشتند لازم بود که چهار اصل را برای ایجاد یک مدرسه در نظر بگیرند:
1- ساختمان مدرسه
2- تعیین مدرسان ورزیده و نامور
3- تهیه کتاب و تأسیس کتابخانه
4- اختصاص موقوفاتی که از محل درآمد آن بتوانند هزینه های مدرسه را تأمین کنند(20).
سه شرط اول در تأسیس هر مدرسه ای صادق بود ولیک اختصاص موقوفات مختص مدارس وقفی بوده است ولی سؤال اساسی این است که چرا اکثر مؤسسین مدارس آن را وقف می کردند . موقوفاتی برای آن قرار می دادند این سؤال احتیاج به بررسی و تحقیق مستقلی دارد ولیک به اختصار می توان دلایل ذیل را ذکر کرد :
الف) با وقف نمودن مدارس واقفین عمل صالحی را انجام داده اند که وقف مدرسه خود عاملی برای تداوم و بقای عمل صالح است.
ب) با توجه به احترام مردم به وقف بعنوان یک سنت و سیره رسول گرامی اسلام (ص) باعث مصونیت مدارس از خرابی و تجاوز افراد به آنها می شدند.
ج) وقف مال در راه خیر و دانش باعث می شد که مردم جدای از ماهیت درونی افراد و شخصیت واقعی واقفین صدمه ای به مال وقف نزده و حساب موقوفه را جدای از حساب واقفین بدانند.
و لذا مردان سیاسی با آگاهی از این امر که دشمنان آنها صدمه ای به مال وقف نخواهند زد آن را موقوفه اعلام نموده و نام خود را جاودانی می کرده اند. به هر حال اکثر واقفین در زمان حیات خود بر کار مدرسه نظارت داشته و پس از فوت با تعیین متولی و ناظر در خصوص مسائلی همچون مذهب فقهی مدرسین و دانشجویان برنامه ها و کتبی که باید تدریس شود، رشته تحصیلی دانشجویان، پذیرش و اخراج دانشجو، زمان و مدت تحصیل، شرایطی را تعیین کرده اند فی المثل خواجه رشیدالدین فضل الله رشته تحصیلی عده ای از طلاب مدارس را تعیین کرده است (21). و همانطوری که قبلاً اشاره شد واقف مدرسه مریم بیگم در اصفهان مدرسین را از تدریس کتبی همچون شفا ابوعلی سینا و تدریس فلسفه منع نموده است که شاید بتوان یکی از دلایل نابودی و انقراض مدرسه مذکور را نیز همین مقررات و شرایط سخت دانست به هر حال در ذیل چند نمونه از تعاریفی که در خصوص مدارس وقفی به عمل آمده را ذکر می نمائیم :
1- سفرنامه ابن بطوطه، جهانگرد معروف، مشحون از تعاریف وی از مدارس و مراکز علمی موقوفه است که بازدید نموده اند وی می نویسد: هر کس را شوق علم و دانش با شور و زهد طاعت بر سر باشد در شهر دمشق از همه گونه مساعدت بهره مند خواهد بود.
و یا " در این محل (لرستان) مدرسه بزرگی که نهری از میا ن آن می گذرد و در داخل مدرسه مسجدی وجود دارد که نماز جمعه آنجا خوانده می شود (به وسعت و بزرگی مدرسه توجه فرمائید) و بیرون مدرسه گرمابه ای هست و گرداگرد آن را باغ بزرگی فرا گرفته و در این مدرسه برای صادر و وارد طعام داده می شود(22).
2- آقای عبدالحسین زرین کوب استاد دانشگاه تهران در کتاب معروف خود، : فرار از مدرسه" ، که سرگذشت ابوحامد امام محمد غزالی دانشمند بزرگ اسلامی و از پرورش یافتگان مدارس وقفی و همچنین مدرس نظامیه بغداد است، می نویسد: مدارس توس از شهرت مدارس جرجان و نیشابور برخوردار نبود ولی با این همه اوقاف نیکوکاران و خیرات تواناگران شهر – طالبان علم و فقیهان آنجا را باز به آن اندازه معاش می داد که با فراغ خاطر به کسب دانش بپردازد (23).
3- یکی از مشهورترین واقفین خواجه نظام الملک طوسی وزیر مقتدر ملکشاه سلجوقی و مؤسس مدارس نظامیه می باشد وی در شهرهای نیشابور – مرو – آمل – طبرستان – و موصل نظامیه ها را تأسیس نمود به حدی که مدرسه هایی که وی ساخت در سراسر جهان زبانزد گردید(24). وی علاوه بر تأسیس مدارس موقوفاتی را نیز برای هزینه و مخارج آنها تعیین می نمود به انتخاب مدرسان می پرداخت و منابع درسی و برنامه های آموزشی را معین می کرد و از مشهورترین مدرسان نظامیه می توان امام محمد غزالی را نام برد.
سه مورد فوق الذکر بخش کوچکی از مدارس را که توسط واقفین خیراندیشی ساخته شده است نشان می دهد مؤلف تاریخچه اوقاف اصفهان از 30 مدرسه موقوفه اصفهان نام می برد خود از این شهر 70 مدرسه ذکر کرده است. به عنوان مثال از مشهورترین مدارس وقفی که به علّت شرایط مندرج در وقفنامه آن، مورد توجه محققان می باشد مدرسه مریم بیگم است که متأسفانه اثری از آن باقی نمانده و امروزه بر همه آحاد جامعه حفظ و حراست از این مدارس به عنوان یک میراث فرهنگی واجب است.
مؤلف تاریخ مدارس ایران از هفتاد مدرسه موقوفه نام می برد که در جدول ذیل نام مدرسه آن و تاریخ تقریبی تأسیس آن ذکر می گردد(25).
ردیف نام مدرسه نام مدرس تاریخ تأسیس
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10 ابن حیان
سعیدیه
بُستی
رشیدی
منصوریه
قطبیه
غیاثیه
فصیحیه
خان
ملا محمد باقر ابو حاتم محمد ابن حیان تمیمی
قاضی ابوالعلا صاعدبن محمد استوایی
ابوبکر بُستی
مولانا شمس الدین محمد قونیایی
امیر صدرالدین محمد حسینی
مولانا تاج الدین سدیدی زوزنی
مولانا کمال الدین مسعود شیروانی
حاج ملا هادی سبزواری
ملا صدرای شیرازی
فاضل سبزواری 354 ه . ق
389 ه . ق
429
تقریباً قرن 7
882
632
9
1126
1004
1083
منابع و مأخذ :
- شاهنامه فردوسی
- آموزش و پرورش اسلامی – نویسنده ابوالفضل عزتی
-فلسفه تعلیم و تربیت – دکتر علی شریعتی
- تاریخ آموزش در اسلام – محمد حسین ساکت
- مقدمه ای بر فرهنگ وقف سازمان اوقاف
-فرار از مدرسه – عبدالحسین زرین کوب
والسلام
محقق و مؤلف : علی شریعتی
محرم و صفر 1432 ه . ق
علی شریعتی – کرج
هنگامی که به کتب و منابع تاریخ آموزشی و پرورش در ایران رجوع می کنیم در می یابیم که قبل از پیروزی اعراب مسلمان در جنگ با سرداران ایرانی و تسلط ایدئولوژی اسلامی به عنوان دین حاکم کشور، مراکز متعدد جهت نشر و گسترش علم و دانش وجود داشته که بارزترین نمونه آن را " دانشگاه جندی شاپور" می دانند. ولی در خصوص علل شکست ارتش قدرتمند ایران و سقوط حکومت ساسانیان موارد بسیاری ذکر گردیده که به نظر اندیشمندان و محققان تاریخ ایران قبل از اسلام، یکی از مهم ترین آنها در وجود نظام طبقاتی در همه ابعاد زندگی ایرانیان است و این نظام طبقاتی به عینی ترین شکلش در مورد آموزش و پرورش اجرا گردید چرا که نه تنها دبیران و کاتبان طبقه خاصی بودند بلکه کتابت و قرائت از امتیازات طبقه معینی بود فردوسی می گوید :
بدو گفت شاه: ای خردمند مرد چرا دیو چشمم ترا خیره کرد
برو همچنان بازگردان شتر مبادا کزو سیم خواهیم و دُر
چو بازارگان بچه گردد دبیر هنرمند و با دانش و یادگیر
چو فرزند ما برنشیند به تخت دبیری ببایدش پیروز سخت
هنر باید از مرد موزه فروش سپارد بر او چشم بینا و گوش
به دست خردمند مرد نژاد نماند بجز حسرت و سردباد
به ما بر پس مرگ نفرین بود چو آئین این روزگار این بود
انوشیروان حاضر نمی گردد در قبال دریافت سیصد هزار دینار از مرد کفاش اجازه دهد که کودک وی از حق تعلیم و تربیت برخوردار گردد. اسلام با طرد نظام طبقاتی بطور اساسی با تبعیض در آموزش و پرورش مبارزه نمود. آموزش و پرورش را بدون توجه به هیچ مانعی وظیفه و تکلیف اجتماع قرار داد و آن را از واجبات اجتماعی شمارد و لذا آموزش و پرورش بعد از حمله اعراب به ایران از دو نظر آموزشی اسلامی است :
1- آموزش و پرورش متعلق به اجتماع است نه طبقات مشخص
2- آموزش و پرورش جامعه وظیفه و تکلیف اجتماعی است (2)
حتی اهمیت علم و دانش در دین اسلام به حدی است که اولین آیات وحی در این خصوص نازل شده : " اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علمالانسان مالم یعلم " .
و در تجلیل های شگفت از علم و تعلیم می خوانیم " العلماء ورثه الانبیا ". به هر حال تعلیم الهی- انسانی دین مبین اسلام باعث گردید که مردم از ایران به نحو بی سابقه ای پذیرای دین جدید گردند.
هنگامی که ما به بررسی تاریخ علم و آموزش در اسلام می پردازیم در می یابیم که از ابتدای دعوت پیامبر گرامی اسلام (ص) علم طلبی و کسب دانش از وظایف هر مسلمان ذکر شده است تا جایی که در جنگ بدر پیامبر برای نخستین بار در تاریخ انسان ( اسیرانی را که در اولین پیروزی جنگی اش از دشمن گرفته بود)، اعلام کرد همه اسیران جنگی را که باسوادند رایگان آزاد می کنم مشروط بر اینکه هر اسیری ده تن از اطفال مسلمین را خواندن و نوشتن بیاموزد در حالیکه اینان خطرناک ترین دشمنان وی بودند و مسلمانان در فقری وحشتناک بسر می بردند (3) نکته دیگر این که پیامبر اسلام اولین کسی بود که اسیران را " وقف موقت " در راه آموزش اطفال نمود. به بیان دیگر پیامبر گرامی اسلام اولاً اهمیت علم و دانش را عملاً به مسلمانان یادآوری نمود. ثانیاً با این عمل خود جواز وقف نمودن افراد در راه علم و دانش را صادر فرمود. این منزلت و ارزش علم و دانش باعث گردید که فرهنگ و تمدن و علوم در سرتاسر جهان اسلام گسترش یابد. آزادی قابل ملاحظه ای که اسلام به علمای مختلف ارزانی داشت باعث گردید که آحاد اجتماع به طرق مختلف در صدد گسترش علم و ترویج آن برآیند که یکی از ابزارهای اساسی در جهت بسط و نشر علم و دانش در دنیای اسلام عمل به " وقف " بود. بسیاری از پادشاهان – امراء – علمای دینی – اندیشمندان و بزرگان قوم و حتی مردم کوچه و بازار – اموال و دارائیهای خود را جهت گسترش دانش وقف نمودند.
پیدایش سواد خواندن و نوشتن در اسلام
پیدایش فرهنگ تمدن و معارف اصیل و عمیق اسلام از یک طرف و ریشه و تطور فرهنگ و تمدن های بیگانه و علوم در آغوش جامعه اسلامی از سوی دیگر نمی توانست و نمی تواند بدون وسیله ای مناسب و راه و روش مخصوص و آموزش و پرورش اصولی که این کار را تسهیل نماید صورت گیرد و لذا اولین و مهم ترین وسیله ای که در آموزش و پرورش اسلامی مورد استفاده قرار گرفت سواد خواندن و نوشتن بود. بدون شک سواد خواندن و نوشتن در اسلام با سرعتی فوق العاده صورت پذیرفت اولین مکاتبی که در خصوص آموزش سواد خواندن و نوشتن در اسلام دایر گردید مکاتبی بودند که اسیران باسواد جنگ بدر جهت آزادی خود در مسجد مدینه تشکیل دادند و شگفتا که این عمل پیامبر اولاً ارزش و اهمیت علم و دانش در دین اسلام را ثابت نمود.
ثانیاً اولین معلمان در نظام تربیت اسلام کسانی بودند که بطور موقت وقف آموزش علم شده بودند. ( به معنای لغوی وقف لطفاً توجه فرمائید) ثالثاً اولین مکاتب در اسلام متأثر از پدیده وقف است این نکته اخیر از جالب ترین مواردی است که کمتر به ذهن اندیشمندان و صاحب نظران تاریخ آموزش و پرورش اسلامی خطور کرده است به بیان دیگر یا بهتر پیامبر گرامی اسلام حتی قبل از گسترش اسلام در شبه جزیره عربستان جواز " وقف " را صادر فرمودند و این عمل پیامبر گرامی هنگامی اهمیت و ارزش آن آشکار می شود که دریابیم در سرتاسر عربستان تنها ده نفر و اندی خواندن و نوشتن می دانستند به عبارت دیگر عربستان قبل از اسلام تقریباً در بی سوادی کامل بود و حتی زبان کتبی و خط نداشتند (4) .
جالب اینکه در این مکاتب که معلمان اسیر آن را اداره می کردند قرآن را به اطفال آموزش می دادند و اولین کتاب درسی در اسلام قرآن بود (5) . و بدین نحو پیامبر گرامی اسلام (ص) هم کودکان مسلمان را باسواد نموده و هم اسیران بخاطر تأثیر از کلام وحی الهی مسلمان می شدند (6) .
پیدایش کتاب و کتابخانه در عالم اسلام :
علاقه اسلام به علم و دانش تأکید برفراگیری آن باعث گردید که مسلمانان بطور روزافزونی به جانب علم و دانش روی آوردند و با توجه به حجم مطالب و مسائل موضوع ثبت و حفظ آنها مطرح گردید.اولین نیاز مسلمانان به کتابت – ثبت آیات الهی بود که بر پیامبر گرامی (ص) نازل می شد و به علت فراوانی سوره ها و آیات احتمال فراموشی – از بین رفتن و حذف و اضافات کلمات و عبارات وحی مسلمانان را تهدید می نمود فلذا تدوین و جمع آوری سوره و آیات قرآن به صورت کتاب مطرح گردید. علاوه بر این امر، پیامبر (ص) کتاب را به عنوان معجزه خود معرفی نمود، به این دلیل ارزش کتاب و کتابت به حدی رسید که کتاب و کتابخانه، به عنوان وسایل با ارزش تربیتی – تعلیمی به سرعت تأسیس و گسترش یافت و لذا در می یابیم که :
1- اولین کتاب در اسلام قرآن بود
2- اولین محل تعلم و تربیت مسجد بود
3- اولین محل حفظ و نگهداری کتاب نیز مساجد بودند
ولی با توجه به آزادی علما در خصوص کسب دانش و ترجمه کتب از سایر زبان ها به زبان عربی مسأله جمع آوری کتب و تشکیل کتابخانه بصورت امری عادی در آمد جریان تشکیل کتابخانه در اسلام از سه جنبه ِ هدیه کتاب منتج می شود.
الف) هدیه کتاب به حکام – وزرا – امرا و بزرگان
ب) هدیه کتاب به عنوان پیش کش و تحفه
ج) وقف کتاب.
در مورد اول و دوم کتاب توسط نویسنده آن یا کسی که آن را خریده بود به حکام و پادشاهان و دوستان و آشنایان هدیه می شد و آنها با جمع آوری این کتب به تأسیس کتابخانه شخصی می پرداختند، فی المثل کتابخانه صاحب بن عَبّاد. ولیک وقف کتاب ارزنده ترین طریق تشکیل کتابخانه ها بود که علاوه بر حفظ کتب باعث استفاده عموم از آنها می شده است. یکی از نکات جالب توجه در جهان علمی اسلام در مورد کتاب آن بود که به کتاب به عنوان وسیله ی علمی لازم برای اهل علم نگریسته می شد و به این جهت حبس کتاب و جلوگیری از استفاده از آن از ابتدا در اسلام بسیار ناپسند بود. احادیث فراوانی وجود دارد که حکایت از زشتی حبس کتاب و حتی حرمت حبس، احتمال حبس کتاب، از راه وقف آن بر مجامع علمی عمومی آن را در معرض استفاده عموم قرار می دادند. سابقه وقف کتاب در اسلام بسیار طولانی و حتی به نیمه اول قرن اول اسلامی منتهی می گردد در زمان حیات پیامبر نیز قسمتهای مختلف قرآن که بر اشیاء متفرقه نوشته می شد در مسجد ضبط می گردید تا شاید بدینوسیله در معرض استفاده عموم قرار گیرد و همچنین خالد ابن ابی الهیاج قرآنی به خط زیبا و با آب طلا نوشت و آنرا در قبله مسجد النبی برای استفاده عامه قرار داد و این جریان مربوط به اواسط قرن اول هجری است (7) . به این ترتیب وقف کتاب بر مجامع عمومی از همان صدر اسلام متداول گشت و چون اولین مجمع عمومی در اسلام همانند اولین مرکز تعلیم و تربیت مسجد بود در ابتدا قران و سپس کتب بر مساجد وقف می گشت. پس از انکه مساجد رسماً به صورت مراکز تعلیم و تربیت درآمد وقف کتب بر مساجد توسعه یافت. به علت عدم گنجایش مساجد و جلوگیری از نابودی کتب، محل هایی برای نگهداری کتاب در جوار یا در داخل مساجد ساخته شد و سپس رسم بر آن شد که در جوار مساجد، کتابخانه ای نیز ساخته شود و مساجد بزرگ در هنگام بنا دارای کتابخانه اختصاصی می شدند، این موضوع تا زمان معاصر نیز ادامه یافته است و در مورد مشاهد متبرّکه نیز صدق می نماید. کتابخانه های مساجد جامع بنی امیه در دمشق، مدینه و مکه و مساجد بزرگ دیگر بر همین اساس بوجود آمدند و کتابخانه آستان قدس رضوی و نجف اشرف و سایر مشاهد متبرکه نیز نمونه دیگری از همین رسم می باشد. کتابخانه مسجد اعظم قم که بوسیله مرحوم آیت الله بروجردی با بنای مسجد تأسیس شد از کتابخانه های معتبر مساجد در زمان معاصر می باشد و از آخرین نمونه های وقف کتاب – کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) در قم است که می گویند بالغ بر 25 هزار جلد کتب خطی نفیس و کمیاب در آن موجود می باشد. علت تأسیس کتابخانه در جوار مساجد علاوه بر توجیه تاریخی، آن است که عبارت و علم در اسلام از یکدیگر تجزیه نشده اند، طلب علم بهترین عبادت است لذا جریان وقف کتاب بر مساجد پس از آنکه مساجد علاوه بر محل عبادت، مرکزیت علمی نیز کسب نمودند و بعنوان محل تعلیم و تعلم شناخته شدند توسعه بیشتری پیدا کرد . دانشگاه فعلی الازهرا در ابتدای بنا به عنوان جامع الازهرا تأسیس گردید و همچنین جوامع قُرطُبه – طلیطله – غروبین و زیتونه و کتابخانه های بزرگی که در جوار و ضمیمه آنها وجود دارد بیشتر از راه وقف کتاب رشد و نمو نموده است.
تاریخ کتاب و کتابخانه در اسلام شاهد وقف کتاب بسیار و پیدایش کتابخانه های بزرگ از این راه می باشد. ابن جوزی (متوفی 597) می گوید که در فهرست کتب موقوفه مدرسه – نظامیه بغداد شش هزار کتاب ذکر شده بود(8).
مسعودی نویسنده بزرگ و مورخ معروف پس از وفات خود در سال 584 کتابخانه خود را بر خانقاه سمیساطیه در شام وقف نمود.
گویا رسم بر آن بود که دانشمندان و بزرگان کتب خود را پس از وفات وقف می نمودند هم چنانکه صاحب بن عباد کتابخانه شخصی خود را پس از وفات کتابخانه شهر ری نمود. اصولاً از آنجا که وقف کتاب در اسلام یکی از پرثواب ترین کارهاست وقف کتاب بر کتابخانه های عمومی در اسلام گردید،نه تنها وقف کتاب در اسلام متداول بود بلکه وقف مال بر اداره کتابخانه نیز امری کاملاً مرسوم بود، چنانکه ابن خلدون مورخ معروف نسخه ای از کتاب مشهور خود مقدمه " کتاب العبر و دیوان المبتدا والخبر فی ایام العرب و الخ " را وقف کتابخانه قیروان نمود. هم چنین جبرئیل ابن عبدالله ابن بختیشوع نسخه ای از کتاب خود الکافی را به دارالعلم بغداد وقف نمود. یاقوت حِمَوی صاحب کتاب معجم الادبا و معجم البّلدان کتابهای خود را وقف مسجد زیدی در بغداد نمود (9) . به هر حال تأسیس کتابخانه ها در جوار مدارس و مساجد باعث گردید که آنها به نوبه خود به مرکز تعلیم و تعلم تبدیل شوند. از نکات جالب اینکه بسیاری از مؤسسین کتابخانه ها و مدارس وقفی شرایط و مقرراتی را جهت حفظ و صیانت کتب و نحوه امانت دادن آنها را در وقفنامه ها عنوان کرده اند، فی المثل در وقفنامه مدرسه سلطانی اصفهان می خوانیم که : (... بدستور تسلیم کتابداری که متولی شرعی به جهت کتب وقفی مدرسه مبارکه فرموده تعیین نموده باشد مقرر آنکه کتابدار مزبور در اکثر اوقاتیکه طلبه را رجوع به کتابهای وقفی بوده باشد در مدرسه حاضر بوده ضبط کتب وقفی حسب الواقع نموده، صیانت آنها از تلف و ضیاع نماید و داد و ستد آنها را بشرح که در ظهر کتب مزبوره مرقوم است نماید) به هر حال آنچه از تاریخ کتاب و کتابخانه ها در اسلام می توان نتیجه گرفت اینکه نقش حیاتی و مهمی کتابخانه های وقفی در گسترش علم و دانش داشته اند و هیچ ابزار دیگری تا کنون در طول تاریخ علم اسلام مانند وقف منشأ اثر نبوده است امروزه بر ماست که مجدداً این سنت حسنه را گسترش داده و با وقف کتاب به نشر علم کمک نموده و مجد و عظمت اسلام را زنده نگه داریم.
مجالس درس و برنامه مدارس :
با تشکیل و تأسیس مدارس اسلامی لاجرم تدوین اصول و مقرراتی جهت اجرای هر چه بهتر نیات مؤسسین و واقفین لازم گردید و ابتدا در هر مدرسه حلقه هایی ایجاد گردید که مدارس بر ستونی تکیه زده و شاگردان به دور او حلقه می زدند و معمول ترین شیوه تدریس در این حلقه ها شیوه املاء بود بدین ترتیب که معلمی مطالب درس را برای شاگردان می خواند و آنها آن را می نوشتند و سپس توضیحات مربوط را یادداشت می نمودند. برنامه های درسی شامل تفسیر – حدیث – فقه – علم کلام – و نیز طبیعیات و الهیات حساب منطق و زبان عربی بود که با توجه به اوضاع زمانه، مذهب حاکم و محیط جغرافیائی مدرسین مطالب دلخواه خود را تدریس می کردند تا قبل از دوران صفویه کمتر مدرسین مدارس و حوزه های علوم دینی دخالت در مورد تعیین محتوا و برنامه های درسی داشتند و این مسأله را به به اهل علم واگذار کرده بودند و لیک در دوره صفویه بعلت دشمنی با فلسفه و علوم عقلی تدریس بعضی از مطالب و کتب توسط بنیانگذاران مدارس ممنوع اعلام گردید چنانچه مصداق بارز آن را در وقفنامه مدرسه مریم بیگم اصفهان شاهدیم که " ... و باید که کتابهای علوم وهمیه یعنی علوم مشکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور ومعروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العین و شرح هدایت و امثال ذالک بشبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند و ..." و یا باز در وقفنامه مدرسه سلطانی می خوانیم که : " ... و مبلغ پنجاه تومان تبریزی بصفه حق التدریس تسلیم مدرس که متولی شرعی به جهت مدرسه مبارکه فرموده تعیین نموده باشد نمایند و باید که مدرس در ایامی که به جهت گفتن درس در مدرسه مذکوره حاضر می شود. به مباحثه و مدارسه علوم شرعیه از احادیث اهل بیت علیهم السلام و تفسیر و فقه و اصول و مقدمات آنها از عربیه و صرف و منطقه و سایر علومی که تعلیم و تعلم آنها مشروع باشد بقدر متعارف و معهود از هر یک که مناسب داند اشغال نماید و اقلاً یک درس او یکی از کتب مشهوره احادیث شریف اهل بیت (ع) باشد و از مباحثه کتب حکمت صرف و تصوف در مدرسه مبارکه احتراز نماید" زمان تحصیل در مدارس مذهبی کاملاً مشخص و محدود نبود و معدود افراد علاقمند بوده اند که در مدت کوتاهی در اثر پشتکار و تلاش به درجه اجتهاد می رسیدند و عده ای بودند که سالیان دراز وقت صرف تحصیل در دوره مقدمات می نمودند (10) . این امر در خصوص بسیاری از مدارس وقفی نیز مصداق داشته و تنها ما در مورد مدرسه مریم بیگم در وقفنامه می خوانیم که " از جمله آن شروط این است که باید سکنه مدرسه مذکوره مشغول تحصیل علوم دینیه که فقه و حدیث و تفسیر و مقدمات آنهاست و صالح و متقی و پرهیزگار از اهل قناعت باشند و از زمره ارباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده حجره خودرا معطل و مقفل نگذارد بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه ومطالعه و عبادت مشغول باشند و اگر یکسال بر احدی بگذرد که ترقی در حال او بحسب علم و عمل نشده باشد یا مظنون مدرس شود که قابل ترقی نیست از مدرسه اخراج نماید ..." به هر حال صرف نظر از درستی ونادرستی نظریات خصوصی واقفین در تنظیم برنامه های درسی مدارس آنچه شایان توجه و احترام است میزان تعهد و مسئوایت واقفین در تحقق اهداف خیرخواهانه خویش است و باید متذکر شد که تنها واقفین در تعیین خط مشی مدرسه دخیل نبوده اند بلکه مواردی که در هر مدرسه تدریس می شد بستگی به زمان ومکان و وسعت مدرسه و میزان موقوفه و عده طلاب و معلمین و شخصیت وتخصص مدرسین داشت(11).
مدرسان و شاگردان :
ارزشی که اسلام برای اهل علم و دانش قائل است و مرکب دانشمندان را از خود شهیدان گرامی تر خوانده و آنها را وارث انبیاء دانسته باعث شده که مردم به جستجوی علم و دانش برآمده و گروه های متعدد از اهل علم پدید آید. این علما و فقیهان در چنان فضایی از ارزش و منزلت اجتماعی می زیستند که خود محرکی برای طالبان جوان علم می گردید(12).
علاوه بر منزلت اجتماعی فوق العاده در بیشتر موارد هنگامیکه از یک عالم معروف برای تدریس در مدرسه دعوت بعمل می آمد تولیت و سرپرستی اوقاف و اداره امور مدرسه را هم به او واگذار می کردند و در مورد افراد سرشناس در طی منشوری مکتوب وظایف و اختیارات او را توضیح می دادند. فی المثل مکتوب سلطان سنجربن ملکشاه در خصوص دعوت از امام یحیی جهت تدریس در نظامیه نیشابور و دعوت خواجه رشیدالدین فضل الله وزیر معروف از مولانا شمس الدین محمد قونیایی جهت تدریس در مدرسه ارزنجان(13).در عین حال آزادی بسیار عالمان دینی باعث می گردیدند که آنها در جستجوی علم به شهرهای متعدد سفر نموده و برای اینکه به فکر هزینه سفر و توشه راه و غذا باشند به هر شهری که وارد می شدند مورد پذیرایی قرار می گرفتند. خواجه نظام الملک طوسی که بنیانگذار مدرسه نظامیه در شهرهای ایران و جهان اسلام نبود " اگر در شهر کسی را می یافت که در دانش سرآمد شده برای او مدرسه بنا می کرد و اگر استعداد تدریس و تعلیم در دانشمندی می دید او را در کار معاش بی نیاز می کرد و گاهی چنین دانشمندی را به شهری که از زیور فضل برهنه بود روانه می کرد تا حق را پایدار و باطل را نابود کند(14).
و ابن بطوطه در سفرنامه خود می نویسد : " در محله صالحیه ی دمشق مدرسه های بنام مدرسه ابن عمر وجود دارد مدرسه مزبور وقف تعلیم و تعلم قرآن است ومعلمین و محصلین آن مستمری هایی دارند که مخارج خوراک وپوشاک آنان را تأمین می کند" در زمان خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی شش هزار طالب علم از نقاط مختلف سرزمین های اسلامی برای تحصیل به تبریز رفته بودند و این فزونی طالبان علم بدین جهت بود که تحصیل در عموم مدارس رایگان بود و در بیشتر موارد علاوه بر سکنی دادن طلاب مقداری مستمری نقدی یا جنسی هم به آنها داده می شد مقدار مستمری در برخی از مدرسه ها بستگی به میزان تحصیلات افراد داشت و در ازای گذراندن هر دوره یا اتمام هر کتاب مقداری بر مستمری آنها افزوده می شد(15).
محمد عبده می نویسد که درآمد سالانه موقوفه های نظامیه بغداد 10 هزار دینار بود و آلوسی بازگو می کند که همین درآمد سرشار بود که به دانش پژوهان فرصت تمرکز یافتن بر مسأله دانش را داد زیرا برایشان خوراک – پوشاک – ابزار زندگی – و حتی سواری فراهم می شد این تسهیلات کامیابی های فرهنگی بسیاری از دانشمندان وپژوهندگان را از این مدرسه به دنبال داشت وهم چنین ابن جبیر بیان می دارد که هر گاه مسجدی یا مدرسه ای یا خانقاهی ساخته می شد سلطان صلاح الدین عادت به تعیین اوقافی شایسته داشت که برای کارمندان و دانشجویان ونگهداری بنیادها در وضع خوب بسنده می کرد(17).
به هر حال عمل واقفین در ساختن مدارس ومراکز گسترش علم و دانش باعث گردید که علما ودانشمندان و اندیشمندان فراوانی در سرتاسر سرزمین های اسلامی پرورش یافته و پایه های تمدن عظیم اسلامی را بنیانگذاری نمایند.
به ضرس قاطع می توان گفت که هیچ اندیشمند و دانشمندی نبوده که چند صباحی از دوران تحصیل خود را در مدارس وقفی نگذرانده و از پوشاک و غذا و ابزارهای زندگی و هم چنین اساتید رایگان و کتابخانه آنها استفاده نکرده باشد. به راستی که تاریخ تعلیم و تربیت اسلام و ایران وامدار وقف می باشد و ای بسا اگر چنین سنت حسنه ای نبود علم و تمدن در سرزمین های اسلامی گسترش نمی یافت. به هر حال نکته ای که امروزه باید بدان توجه داشت گسترش خدمات وقف به آموزش و پرورش رسمی کشور است که بیش از 20 میلیون دانش آموز و دانشجو را پرورش می دهد. و این مسأله ای است که مایحتاج تبلیغ و ارشاد مردم در جهت وقف اموال خود در راه مدرسه سازی و تقبل هزینه های آموزشی کشور می باشد.
مدارس :
چنانکه اشاره شد اولین مکتب در مسجد تشکیل گردید ولیک نخستین مدرسه به مفهوم مرسوم کلمه مدرسه ای بود که ناصر کبیر (متوفی 304) به تدریس قرآن اشتغال جست و بعد از او داعی صغیر (متوفی و مقتول در 316) مدارسی تأسیس نمود . از آن پس مدارسی مهم در مراکز عمده همچون نیشابور – سبزوار و دیگر نقاط ایجاد گردید که مشهورترین آنها یکی بیهقیه بود که امام ابوالحسن محمد بیهقی (متوفی 324) بنا نهاد و دیگر مدرسه سعدیه که برادر سلطان محمود در سال 389 هجری قمر عمارت کرد (18). ولی در طول تاریخ آموزش وپرورش اسلامی همچنان نزدیکی بین مساجد و مدارس موجود بوده تا حدی که معماری مخصوص مساجد بعدها در نحوه ساخت و احداث مدارس مؤثر واقع گشت و حتی گاهی مساجد مدرسه هم نامیده می شد(19). و این نزدیکی علم و عبادت باعث تشکیل مدارس و حوزه های علمی توسط سیاستمداران و وزیران و متمولین جامعه و در نهایت دانشمندان و علما شده است همه کسانی که کمر همت به تأسیس و بنیاد مدرسه ای می گماشتند لازم بود که چهار اصل را برای ایجاد یک مدرسه در نظر بگیرند:
1- ساختمان مدرسه
2- تعیین مدرسان ورزیده و نامور
3- تهیه کتاب و تأسیس کتابخانه
4- اختصاص موقوفاتی که از محل درآمد آن بتوانند هزینه های مدرسه را تأمین کنند(20).
سه شرط اول در تأسیس هر مدرسه ای صادق بود ولیک اختصاص موقوفات مختص مدارس وقفی بوده است ولی سؤال اساسی این است که چرا اکثر مؤسسین مدارس آن را وقف می کردند . موقوفاتی برای آن قرار می دادند این سؤال احتیاج به بررسی و تحقیق مستقلی دارد ولیک به اختصار می توان دلایل ذیل را ذکر کرد :
الف) با وقف نمودن مدارس واقفین عمل صالحی را انجام داده اند که وقف مدرسه خود عاملی برای تداوم و بقای عمل صالح است.
ب) با توجه به احترام مردم به وقف بعنوان یک سنت و سیره رسول گرامی اسلام (ص) باعث مصونیت مدارس از خرابی و تجاوز افراد به آنها می شدند.
ج) وقف مال در راه خیر و دانش باعث می شد که مردم جدای از ماهیت درونی افراد و شخصیت واقعی واقفین صدمه ای به مال وقف نزده و حساب موقوفه را جدای از حساب واقفین بدانند.
و لذا مردان سیاسی با آگاهی از این امر که دشمنان آنها صدمه ای به مال وقف نخواهند زد آن را موقوفه اعلام نموده و نام خود را جاودانی می کرده اند. به هر حال اکثر واقفین در زمان حیات خود بر کار مدرسه نظارت داشته و پس از فوت با تعیین متولی و ناظر در خصوص مسائلی همچون مذهب فقهی مدرسین و دانشجویان برنامه ها و کتبی که باید تدریس شود، رشته تحصیلی دانشجویان، پذیرش و اخراج دانشجو، زمان و مدت تحصیل، شرایطی را تعیین کرده اند فی المثل خواجه رشیدالدین فضل الله رشته تحصیلی عده ای از طلاب مدارس را تعیین کرده است (21). و همانطوری که قبلاً اشاره شد واقف مدرسه مریم بیگم در اصفهان مدرسین را از تدریس کتبی همچون شفا ابوعلی سینا و تدریس فلسفه منع نموده است که شاید بتوان یکی از دلایل نابودی و انقراض مدرسه مذکور را نیز همین مقررات و شرایط سخت دانست به هر حال در ذیل چند نمونه از تعاریفی که در خصوص مدارس وقفی به عمل آمده را ذکر می نمائیم :
1- سفرنامه ابن بطوطه، جهانگرد معروف، مشحون از تعاریف وی از مدارس و مراکز علمی موقوفه است که بازدید نموده اند وی می نویسد: هر کس را شوق علم و دانش با شور و زهد طاعت بر سر باشد در شهر دمشق از همه گونه مساعدت بهره مند خواهد بود.
و یا " در این محل (لرستان) مدرسه بزرگی که نهری از میا ن آن می گذرد و در داخل مدرسه مسجدی وجود دارد که نماز جمعه آنجا خوانده می شود (به وسعت و بزرگی مدرسه توجه فرمائید) و بیرون مدرسه گرمابه ای هست و گرداگرد آن را باغ بزرگی فرا گرفته و در این مدرسه برای صادر و وارد طعام داده می شود(22).
2- آقای عبدالحسین زرین کوب استاد دانشگاه تهران در کتاب معروف خود، : فرار از مدرسه" ، که سرگذشت ابوحامد امام محمد غزالی دانشمند بزرگ اسلامی و از پرورش یافتگان مدارس وقفی و همچنین مدرس نظامیه بغداد است، می نویسد: مدارس توس از شهرت مدارس جرجان و نیشابور برخوردار نبود ولی با این همه اوقاف نیکوکاران و خیرات تواناگران شهر – طالبان علم و فقیهان آنجا را باز به آن اندازه معاش می داد که با فراغ خاطر به کسب دانش بپردازد (23).
3- یکی از مشهورترین واقفین خواجه نظام الملک طوسی وزیر مقتدر ملکشاه سلجوقی و مؤسس مدارس نظامیه می باشد وی در شهرهای نیشابور – مرو – آمل – طبرستان – و موصل نظامیه ها را تأسیس نمود به حدی که مدرسه هایی که وی ساخت در سراسر جهان زبانزد گردید(24). وی علاوه بر تأسیس مدارس موقوفاتی را نیز برای هزینه و مخارج آنها تعیین می نمود به انتخاب مدرسان می پرداخت و منابع درسی و برنامه های آموزشی را معین می کرد و از مشهورترین مدرسان نظامیه می توان امام محمد غزالی را نام برد.
سه مورد فوق الذکر بخش کوچکی از مدارس را که توسط واقفین خیراندیشی ساخته شده است نشان می دهد مؤلف تاریخچه اوقاف اصفهان از 30 مدرسه موقوفه اصفهان نام می برد خود از این شهر 70 مدرسه ذکر کرده است. به عنوان مثال از مشهورترین مدارس وقفی که به علّت شرایط مندرج در وقفنامه آن، مورد توجه محققان می باشد مدرسه مریم بیگم است که متأسفانه اثری از آن باقی نمانده و امروزه بر همه آحاد جامعه حفظ و حراست از این مدارس به عنوان یک میراث فرهنگی واجب است.
مؤلف تاریخ مدارس ایران از هفتاد مدرسه موقوفه نام می برد که در جدول ذیل نام مدرسه آن و تاریخ تقریبی تأسیس آن ذکر می گردد(25).
ردیف نام مدرسه نام مدرس تاریخ تأسیس
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10 ابن حیان
سعیدیه
بُستی
رشیدی
منصوریه
قطبیه
غیاثیه
فصیحیه
خان
ملا محمد باقر ابو حاتم محمد ابن حیان تمیمی
قاضی ابوالعلا صاعدبن محمد استوایی
ابوبکر بُستی
مولانا شمس الدین محمد قونیایی
امیر صدرالدین محمد حسینی
مولانا تاج الدین سدیدی زوزنی
مولانا کمال الدین مسعود شیروانی
حاج ملا هادی سبزواری
ملا صدرای شیرازی
فاضل سبزواری 354 ه . ق
389 ه . ق
429
تقریباً قرن 7
882
632
9
1126
1004
1083
منابع و مأخذ :
- شاهنامه فردوسی
- آموزش و پرورش اسلامی – نویسنده ابوالفضل عزتی
-فلسفه تعلیم و تربیت – دکتر علی شریعتی
- تاریخ آموزش در اسلام – محمد حسین ساکت
- مقدمه ای بر فرهنگ وقف سازمان اوقاف
-فرار از مدرسه – عبدالحسین زرین کوب
والسلام
محقق و مؤلف : علی شریعتی
محرم و صفر 1432 ه . ق