«آسيب شناسي فرهنگ وقف در جامعه»
عسگر آرمون ؛
عسگر آرمون ؛
عبدالله اسدی
E-mail: a.armoun@yahoo.com
دي ماه 1389
چكيده:
وقف، از جمله موضوعاتي است که به رغم ظرفيت وسيع آن در شمول مباحث کاربردي اقتصادي، علمي، پژوهشي و اجتماعي، کمتر مورد بررسي پژوهشگران قرار گرفته است و جز اندکي در بعد فقهي، در ديگر ابعاد آن، تحقيقات جامع علمي صورت نگرفته است. در این میان باید گفت که هنوز در جامعه اسلامی ما فرهنگ وقف به علت وجود موانع و مشكلاتي به طور كامل نهادینه نشده است.
بر اين اساس، اين مقاله، به بررسي آسيبها و موانع توسعه فرهنگ وقف در جامعه، پرداخته است.
مطالعه حاضر، به روش كتابخانه اي-ميداني و با استناد بر منابع معتبر و نتايج پژوهشهاي مرتبط، انجام گرفته است.
بدين لحاظ براي پرداختن به موضوع مورد مطالعه، ابتدا اين نوشتار سعي بر آن داشته كه با ارائه تعاريف و مفاهيم اصطلاح وقف، در نهايت به مفهومي جامع از وقف دست يابد. پس از آن با مروري بر تاريخچه وقف از صدر اسلام تا كنون و تشريح جايگاه و اهميت وقف در اسلام و سنت و بيان ديدگاه انديشمندان معاصر، به بررسي كاركردهاي نظري نهاد وقف و آثار اقتصادي و اجتماعي آن پرداخته است.
بررسي آسيب هاي وارده بر فرهنگ وقف و عرضه آن در جامعه، مبحث اصلي است كه نويسنده در اين مقاله به صورت چند جانبه به آن پرداخته است.
پس از بررسي و شناخت آسيب هاي فرهنگ وقف، در ادامه، راهكارهاي عملي براي بهبود كاركرد وقف در جامعه و بيان راهكارهاي عمومي، اقتصادي و فرهنگي براي ترويج وقف در جامعه ذكر شده است.
واژگان كليدي: وقف، اسلام، جامعه و فرهنگ.
مقدمه
احسان و نيکوکاري که مبتني بر کمک به ديگران است، از برترين فضائل و صفات نيکوي انساني است که دين اسلام نيز بدان دستور داده است: «إنَّ اللهَ يأمرُ بالعدلِ و الإحسانِ .» همچنين مصلحان در هر جا و هر زمان منادي آن بوده و خيّران نيز در طول تاريخ در انجام آن کوشا بوده اند.
در اين ميان، اسلام در ساماندهي به نيکوکاري پيشتاز بوده است. اين ساماندهي سبب شد، پديده نيکوکاري به صورت ساختاري کامل و منحصر به فرد درآيد و حالتي بينابين فردي و سازماني، تکليف و کار داوطلبانه بيابد و به شيوهها و سازوکارهاي متنوعي مانند: وقف، زکات و کمکهاي داوطلبانه ي ديگر تحقق يابد.
در اين ميان، يكي از كارهاي نيكو و شايسته اي كه همچون صدقه جاريه باقي مي ماند و اثرات و بركات آن نصيب افراد جامعه مي شود، سنت حسنه ي «وقف» است.
وقف نمادي از روح خير خواهي، تعاون، هم زيستي و عطوفت انساني و برخاسته از ايده ي والا و ايمان است(لطف عطا، 1379).
جهت دستيابي به آثار و پيامدهاي مثبت وقف در زندگي و شناسايي موانع و مشكلات موحود در ترويج و توسعه فرهنگ وقف در جامعه و ارائه راهكارهاي عملي براي برطرف كردن موانع و مشكلات موحود در اين زمينه، ضرورت انجام تحقيقات و پژوهشهاي گسترده توسط محققان و انديشمندان امر بسيار احساس مي شود.
شايد بتوان گفت در حال حاضر به جز در چند کشور، در اکثر کشورهاي اسلامي، اولاً؛ تحقيقات علمي و بنيادي آن طور که شايسته و لازم است صورت نمي گيرد، ثانياً؛ وقف و بنيادهاي وقفي در انجام اينگونه امور، هنوز جايگاه اصلي خود را پيدا نکرده اند و بايستي در جهت تأسيس بنيادهاي وقفي و خيريه که مصارف آن براي اين گونه امور باشد، تلاش گسترده اي هم از طريق سازمان هاي اوقاف کشورهاي اسلامي و هم از سوي صاحبنظران و نويسندگان و رسانه هاي جمعي صورت گيرد.
وقف مي تواند راهگشاي حل مسائل و مشکلات و نيازهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي جامعه باشد. اما تأکيد بيشتر بر امر توسعه علمي و تحقيقاتي از طريق وقف و بنيادهاي وقفي به منظور رسيدن به توسعه اي پايدار است. زيرا؛ اگر قرار باشد ساختمان توسعه ي همه جانبه کشورمان شکل بگيرد، بايستي به پايه و اساس آن توجه کامل نماييم تا دوام و بقاي آن را تضمين کند وگرنه کارهاي روبنايي و ظاهر سازي و مونتاژ کاري و... ممکن است ظاهر پيشرفته اي به ما نشان بدهد ولي دوامي نداشته باشد و براي هميشه ما را وابسته به ديگران نگاه دارد و چاره ساز نباشد.
امید است این نوشتار بتواند به بخشی از آسيب هاي فراروي وقف و نيز راهكارهاي عملي براي مقابله با اين آسيب ها به نحو شایسته ای بپردازد.
تاريخچه ي وقف
وقف، سابقه طولانی در فرهنگ ملل و تمدن های تاریخ بشری دارد. تاريخچه ي وقف به پيش از ظهور اسلام باز مي گردد. شواهد و قرائن نشان مي دهد، كه اين عنوان پيش از اسلام بين پيروان همه اديان در غرب و شرق متداول بوده و اداره ي معبدها، صومعه ها و آتشكده ها، زندگي اسقفها، موبدان و كاهنان از منافع و درآمد هاي موقوفات بوده است.
دکتر الکبیسی می گوید: حبس پیش از اسلام نیز معروف بوده گرچه به نام حبس یا وقف نامیده نمی شده است(الکبیسی، 1380، صص 37 و 38). ملت ها با وجود اختلاف ادیان و معتقداتشان با انواعی از تصرفات مالی آشنا بودند که از حیث مفهوم، از حدود معنای وقف اسلامی دور نبود.
اوقاف ابراهیم خلیل(ع) که تا امروز نیز باقی است خود بهترین دلیل بر وجود وقف قبل از اسلام است (همان منبع، ص 168). همچنين، هنگام فتح شوش در بقعه ي دانیال نبی، سندی به دست آمده است که به موجب آن گنجی برای پرداخت وام های بدون ربح اختصاص یافقه بود و خلیفه دستور داد که گنج به دست آمده به بیت المال منتقل شده، طبق دستور مندرج در سند عمل شود(ابو سعيد، 1378، ص 11).
در مصر قدیم، فراعنه، املاک و زمین هایی را برای راهبان اختصاص می دادند و در تمدن یونان باستان، آثار و نشانه هایی از وقف کتایخانه ها و مراکز آموزشی وجود دارد. در سال های قبل از ظهور اسلام، مصادیق وقف و فعالیت های خیریه در سیره پیامبران الهی مشاهده می شود. همان طور كه گفته شد، حضرت ابراهیم(ع)، از پایه گذاران اولیه وقف بود که در زمان حیات ايشان، نهاد های امدادی و خیریه ای بنیان گذاشته شد که منابع اولیه آنها از طریق وقف تأمين می شدند. نکته قابل تأمل آن است که خیرین و نیکوکاران با اختصاص دارآیی و اموال شان به صورت وقف، از مالکیت بر آن اموال برای همیشه می گذاشتند و آن ها را صرف امور عام المنفعه می كردند(همچنان كه در تعريف وقف ذكر شد).
بعد از ظهور اسلام اين روش پسنديده از زمان تشريع و روزگار رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) و زمان صحابه تا روزگار تابعين و تابعان آنان ادامه يافت. براي نخستين بار رسول گرامي اسلام(ص)، در سال سوم هجرت، پس از جنگ احد، هفت بوستان و مزرعه آماده را به نام «بساتين سبعه»يا «حيطان السبعه» كه به آن حضرت هديه شده بود، وقف كرد(راوندی، ۱۳۷۵،ج 3، ص 105). این بوستان ها متعلق به یک یهودی بنام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر(ص) آمده بود، مخیریق نامی از اغنیای احبار یهود بنی قینقاع اسلام ناورده است که به صف مجاهدان اسلام پیوست و وصیت کرد که اگر کشته شد دارایی اش را در اختیار حضرت محمد (ص) قراردهند تا به هر خیر که خدایش فرموده و خود خواهد هزینه کند(عالمزاده 1372، ص45).
بنابراين، وقف با تأثير پذيري از جهان بيني اسلام و اعتقاد به معاد به صورتي استوار و جهت دار مطرح گرديد. بينش اسلامي باعث شد که روز به روز بر شمار موقوفات افزوده شود، تا جايي که بسياري از مساجد، مدارس، بيمارستان ها، و... داراي املاک موقوفي شدند، تا از اين راه مخارج آنها تأمين شود.
معصومين عليهم السلام که الگوهاي عملي در مسير تکامل بشر مي باشند، در عمل به اين موضوع پيش قدم بودند و اموال زيادي را براي مصارف مختلف وقف مي کردند.
مي توان گفت، در طول تاريخ اسلام در دوره هاي مختلف حاكميت خلفا و شاهان، وقف دستخوش فراز و نشيب هايي شده است.
در ایران نيز، وقف سنتی بسیار کهن دارد که به رغم تحولات مختلف تا به امروز تداوم یافته است.
در دوره صفويه، وقف رونق فراواني يافت به طوري که حتي خود شاهان صوفي نيز، در زمره واقفان بزرگ قرار گرفتند و بسياري از املاک، وقف بقاع متبرکه شيعه، بالاخص؛ آستان علي بن موسي الرضا (ع) گرديد. حتی ساعت های قدیمی موجود در آستانه آن حضرت نیز از دوره صفویه دارای چند پارچه آبادی در اطراف مشهد بوده اند تا از درآمدشان برای تعمیرات ساعت ها استفاده شود. شايد بتوان گفت که در زمان شاه عباس اول، بيش از هر دوره ديگر به املاک موقوفه اضافه شد(www.rasekhoon.net).
در دورة پهلوي بسياري از موقوفات تخريب شد يا وقفيت خود را از دست داد، امّا؛ همة مسائل و موضوعاتِ مربوط به وقف منفي و مأيوسکننده نبود و در اين دوره وقف پيشرفتهايي هم داشت، زيرا؛ اوقاف در شرايط اقتصادي و اجتماعي رشد کرد و سطح درآمدهاي مردم افزايش يافت. از سوي ديگر اعتقادات ديني در مردم رشد کرد. نتيجه ي اين دو اين شد که، قشرهايي از مردم بيش از گذشته به وقف توجه کردند(همان منبع).
وقتي حاکميت به دست نظام جمهوري اسلامي افتاد، اين نظام با هويت مذهبي که داشت بايد براي وقف برنامهريزيهاي جامع تدبير ميکرد. سازمان اوقاف و امور خيريه در کانون اين تحولات قرار داشت. اين سازمان تا به حال کارهاي زيادي را در اين زمينه انجام داده است.
به طور كلي مي توان گفت؛ سنت وقف ویژه کشورهای اسلامی و شرقی نبوده است. در کشورهای غربی و حتی نقاط دورافتاده جزایر استرالیا و آفریقا و در میان سرخپوستان آمریکای جنوبی نیز این سنت وجود داشته است و این اقوام برای معابد، پرستشگاهها، کلیساها، صومعه ها و دیرهایشان، موقوفه هایي را اختصاص داده بودند، بویژه درمصر باستان، یونان، چین، ژاپن، روم، بابل و فلسطین قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته که برای جریان کار معابد و صومعه ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف ها، برهمن ها و کاهنان از درآمد آن بهره می گرفته اند و خود نیز آن را سرپرستی می کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را ارائه می دادند. آن هنگام که مسیحیت به عنوان دین رسمی مطرح شد، وقف نیز در این آیین موجودیت یافت. در انجیل مقدس و رساله حواریون عیسی مسیح (ع) همچون رساله پولس حواری نیز مطالبی راجع به وقف وجود دارد(عباسی، 1374، ص 175).
مفاهيم و تعاريف
وقف : وقف در اصطلاح فقهی، نگه داشتن و حبس کردن عین مِلکی است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا(دهخدا، 1382)و يا به معنی ایستادن و پایندگی و اصطلاحاً حبس کردن عین مِلک یا مالی است که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود که قاموس قرآن از آن به «حبس العین و نسبیل المنفعه» تعبیر کرده است(فرشي، 1381، ج 7، ص 236).
در تعريف ديگر، وقف عبارت است از: انتقال مال منقول يا غير منقول که مالک آن، تسلط قانوني بر آن را به انساني امين منتقل ميکند و آن فرد امين متصدي مديريت و سوددهي آن مال ميگردد تا به دست استفادهکنندگان از آن مال ـ که مالک مشخص کرده است ـ برسد(مصري، 1985م، ص 39-42).
علامه حلي(1368، ص 453)می گوید: وقف آن است که اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خیر صرف کنند و می دانیم خیر، کار نیکی است که به سامان فرد و اجتماع کمک کند. عده ای نیز این تعریف را منبعث از حدیثی می دانند که از نبی اکرم (ص) در جواهر الکلام نقل شده که فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعه»(فيض، 1373، ص35).
وقف از جمله «عقود لازم» میباشد. بنابراین بعد از انعقاد وقف، واقف نمیتواند از آن برگردد و اختیار هر گونه تصرفی در عین موقوفه را از دست میدهد. بر اين اساس، ماده ۶۱ قانون مدنی در عبارتی مفصل بیان میکند: «وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع کند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آنها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد از آن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند»(كاتوزيان، 1381).
همچنین در فرهنگ لغت آکسفورد هم به ويژگي «دوام و همیشگی بودن» وقف اشاره شده است .
از مجموع تعاريف فوق چنين استنباط مي شود كه، وقف، کلمهاي عربي است که در لغت به معناي محدوديت و ممنوعيت به کار ميرود و در دين اسلام اصطلاحي است دال بر حفظ و نگهداري اموالي خاص جهت به کارگيري منافع آن در کارهاي انسان دوستانه و امور خيريه، به شرط آن که منافع، فقط در هدف يا اهداف تعيين شده براي آن مصرف شود. اين تعريف ما را به يک ويژگي مهم در وقف که همانا استمرار و دوام باشد، رهنمون ميکند و به ديگر سخن، وقف در مورد املاک و اموال ماندگاري به کار ميرود که بتوان درآمدها و عايداتي از آن به دست آورد و در موارد مشخص مصرف نمود.
بنابراين زمين و ساختمان [که اموالي ماندگار هستند] بيشتر مورد وقف قرار ميگيرند تا اشياي ديگر؛ هر چند در مورد کتاب، ابزار کشاورزي، احشام، سهام و اوراق بهادار و پول نقد نيز وقف وجود دارد.
بر اين اساس مي توان گفت كه، نهاد وقف داراى سه خصوصيت ممتاز و عمده است:
1. مال موقوف بايد از نقل و انتقال و تلف مصون بماند و از شمار دارايى مالك حارج گردد؛ يعنى حبس شود. اين حبس بايد هميشگى باشد تا گذشت زمان نتواند آنچه را واقف ساخته است درهم بريزد.
2. بايد آنچه حبس شده در مسير حركتخود به سوي هدفهاى وقف نهادينه شود؛ دارايى وقف اصالتيابد و تبديل به «سازمانى حقوقى» گردد. زيرا ملك نمىتواند بىمالك بماند، مگر اينكه خود، نهادى مستقل باشد.
3. آنچه حبس شده بايد در راه خير و خدمت به ديگران مصرف شود و وسيله ارضاى خودخواهى و سودجويى قرار نگيرد. زيرا بر مبناى انديشه غيرخواهى تأسيس شده است.
موقوفه: مالي كه وقف آن از حيث داشتن شرايط صحت، تماميت يافته و داراي شخصيت حقوقي شده است، موقوفه ناميده مي شود(آيت اللهي و رخ يزد، 1383، ص 294).
وقفنامه(سند وقف): نوشته اي است كه واقف در موردوقف مال خود تنظيم نموده و در آن درباره ي مسائل مختلف مربوط به اداره ي موقوفه و چگونگي صرف عوايد آن و ساير مسائل تعيين تكليف كرده است(امينيان مدرس، 1381، ص305).
فرهنگ وقف؛ جايگاه و اهميت آن
يکي از آموزش هاي باقي مانده از ميراث گذشته که هنوز در بين جوامع اسلامي رايج مي باشد، موضوع «وقف» است. بخش مهمي از وقف آموزشي بوده و بنيادي در جهت حفظ و نگهداري ميراث علمي و توسعه و حمايت از بقاي آن است. بدون ترديد اگر به مقوله وقف، به طور همه جانبه نگريسته شود و اهميت اين سنت نبوي آشکار شود، سهم عمده اي در تحول ساختار فرهنگي و توسعه علمي و اقتصادي کشور ايفا خواهد کرد. نظام کاربردي وقف در شئون مختلف اجتماعي از گستردگي و تنوعي برخوردار است که حتي بيان فهرست ريز آن در يک مقاله نمي گنجد.
وقف، زمينهساز و بسترساز تحقق اهداف دين و مقاصد شريعت است. اگر دين را برنامهاي براي ارتقاي ابعاد انساني آدمي و تأسيس جامعهاي مطلوب بدانيم، وقف، پارهاي از آن برنامه براي نيل به آن اهداف است.
وقف از يك طرف وسيله اي بسيار خوب براي ايجاد انس، الفت و همبستگي بين مسلمانان است و از طرف ديگر وسيله اي براي تأليف قلوب مردم غير مسلمان مي باشد(شهابي، 1343).
وقف جامعه را از آلودگيها و ناخالصيها پاك مي كند و راه را براي تزكيه آن هموار مي سازد.
از طرف ديگر، سنت پسندیده وقف، مصداق های موثر کارآفرینی یا کارگشایی اجتماعی هستند. کنش های خیرین نیکوکار در تأسیس و بهره برداری از مدارس آموزشی در مناطق محروم، تأسیس و راه اندازی بیمارستان های خیریه از طریق موقوفات، مراکز نگهداری ایتام و حمایت های مادی و معنوی از نیازمندان در راستای قرب الهی مصداق های بارزی از فعالیت های خیر خواهانه و نوآورانه در کشورهای اسلامی از جمله ایران اسلامی هستند که سنت حسنه ي وقف دائمی دارایی و اموال شخصی، در گسترش این نوع برنامه های توسعه انسانی بسیار مؤثر واقع شده است.
تأثير وقف در پژوهش و در نتيجه در گسترش دانش و علومي که موجب شکوفايي تمدن عظيم اسلامي در قرون مختلف شد و ديگر آثار و برکات اين سنت پايدار، تجربه کار ساز و مفيدي است که بايد براي مسئولان و دست اندرکاران برنامه ريزي توسعه کشور که احياي تمدن اسلامي، پيشرفت و آباداني و تشکيل مدينه فاضله اسلامي را وجهه ي همت خود قرار داده اند، مورد توجه ويژه قرار گيرد. زيرا؛ ساختار و کارکردهاي نهاد وقف بر ساختار و کارکردهاي نهادهاي ديگر، چون؛ نهادهاي علمي، پژوهشي، آموزشي، درماني، اقتصادي و فرهنگي تأثير مستقيم دارد. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بيمارستان، حسينيه، کتابخانه، کاروان سرا، رباط، حمام، قنات، آب انبار، پل و... بهترين گواه و شاهد آن است.
نگاهي گذرا به ديروز و امروز فرهنگ ها و تمدن بشري کافي است تا ما را با آثار و برکات مادي و معنوي وقف در گستره کشورهاي اسلامي و غير اسلامي آشنا کند. اين حقيقت نشانه ي فطري بودن وقف و ريشه داشتن فرهنگ نوع دوستي در نهاد آدمي است. شاهد عيني آن رشد روز افزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمان است.
وقف نهادی است که از طریق آن می توان بخش قابل توجهی از مشکلات و تنگناهای جامعه را شناخت و اموال و دارایی های افراد نیکوکار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار بست. این نهاد با وجود برخورداری از قدمت زیاد، آنطور که شایسته است فراگیر نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودی پنهان و پوشيده مانده است.
به جرأت مي توان گفت،وقف یکی از برترین و بادوامترین مظاهر احسان و نیکوکاری به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است(بزرگی، 1373).
رشد و شکوفایی در عرصه های مختلف یک جامعه مستلزم وجود عاملی قوی برای انسجام و انگیزش است. در پاره ای از جوامع عامل ملیت، قومیت و یا نژاد، چنین نقشی را برعهده داشته اند لیکن این عوامل در جامعه دینی نمی تواند نقش پررنگ و مؤثری را ایفا کنند.
پدیده وقف دارای حیطه گسترده ای از فعالیت و اقدام می باشد، تا جایی که اگر به درستی هدایت شود، به بسیاری از نیازها پاسخ می دهد و هیچگاه جامعه انسانی با کمبودهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی روبرو نخواهد شد.
اما مهم این است که هم نیازها براساس اولویت در سطح افکار عمومی معرفی شود و هم ضرورت آن عینی و متناسب با عواطف و درک و توجه واقفان لحاظ گردد.
مطالعات و شواهد نشان می دهد سنت حسنه وقف و سایر فعالیت های خیر خواهانه در کشورهای اسلامی تابعی است از متغیر های مختلف که در مجموع می توان عوامل مذهبی، از قبیل؛ تقوا و ایمان قوی، عوامل فردی، از قبیل؛ شخصیت مهربان، روحیه سخاوت گری و پایگاه شغلی، سطح درآمد، میزان تحصیلات و شعور اجتماعی و سایر مؤلفه ها را از تعیین کننده های اقدامات خیریه از قبیل وقف دانست که آثار و نتایج این عمل خداپسندانه به طرح ها و برنامه های توسعه ای منجر می گردد و بخش قابل توجهی از اقشار نیازمند و بی بضاعت می توانند از این فرصت ها و خدمات اجتماعی بهره مند شوند.
در جوامع دینی و اسلامی عامل متغیر اصلی برای ایجاد انگیزش «توسعه ارزش های دینی ومذهبی» است. در این راستا اصل مقدس وقف می تواند درصحنه اقتصاد نقش برجسته ای را عهده دار شود. اصل مقدس وقف در شرایط فعلی جامعه، در حالت خرد و فردی مورد توجه قرار می گیرد. لیکن این وضعیت می تواند از طریق مطالعه و برنامه ریزیهای دقیق و جامع به مفهومی وسیع و مؤثرتر تبدیل شود.
بنابراين مي توان گفت که نهاد غير انتفاعي وقف، نقش قابل توجهي در پيشبرد جوامع اسلامي همچنين در کمک به دولت براي تهيه خدمات اساسي آنطور که هست ايفا کرده است. اين نهاد از بخش هاي مذهبي، تربيتي و بهداشتي حمايت كرده و زير بناهاي اساسي را تدارک ديده و در راستاي تامين شغل، بالابردن فعاليت هاي تجاري، تهيه غذا براي گرسنگان، پناه دادن به مستمندان و نيازمندان و حمايت از بخش هاي کشاورزي و صنعتي موفق بوده است كه در نتيجه موجب كاهش هزينه ها براي دولت شده است.
وقف در اسلام و سيره ائمه اطهار(ع)
يکي از مهم ترين تمهيدات دين اسلام در راستاي دور انديشي و تأمين آينده مسلمين و فرزندان ايشان، «پايه ريزي سنت حسنه وقف» است. چنان که وقتي به قرآن کريم و روايات اهل بيت (عليهم السلام) و سنت عملي ايشان رجوع مي شود، اهميت دو چندان اين سنت زيبا به وضوح استنباط مي شود. گر چه در قرآن کريم آيه اي به صراحت دال بر وقف وجود ندارد، اما از آيات متعددي مي توان وقف را به عنوان يکي از مصاديق بارز اعمال صالحه يا باقيات صالحات يا.... معرفي نمود.
از صدر اسلام وقف در دو عرصه ي متن و عمل شکل گرفت. مشروعيت اين عمل متکي بر سخن خداوند متعال است که ميفرمايد: «لَن تَنالُوا البِرَّ حتّي تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ »؛ هرگز به نيکي نخواهيد رسيد مگر آنکه از آنچه دوست ميداريد انفاق کنيد.
زندگي و احادیث فرستادگان خدا، مسلمانان را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و نیکوکارانه به پاداش های بهشت برین و قرب الهی مژده می دهند. بر پايه همين اعتقادات است كه مسلمانان اقدامات نیکوکارانه از قبیل صدقه، کمک کردن به نیازمندان و وقف را نوعی تعهد اخلاقی و دینی می دانند و با آرامش خاطر در راستای جلب رضایت خداوند و رفع خواسته های نیازمندان تلاش می کنند.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله)فرمود: «إذا مَات ابنُ آدمَ انقطعَ عملُه إلّا من ثلاثٍ: صدقةٍ جاريةٍ أو علمٍ يُنتفع به أو ولدٍ صالحٍ يَدعو لَه »؛ چون آدميزاد بميرد، عملش منقطع ميشود مگر از سه نظر: صدقهاي مورد استفاده يا دانشي سودمند يا فرزندي صالح که برايش دعا ياعمل خير کند.
رفتار و شیوه پیامبر اکرم (ص) به صورت قول یا فعل در رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامی دارای اهمیت فراوانی است. به موجب تأکیدی که آن حضرت به مسأله وقف و نتایج مثبت آن در جامعه داشتند، بسیاری از مؤمنین سعی می کردند بخشی از امکانات مالی خود را وقف امور خیریه کنند.
پیامبر اکرم می فرمایند: «ان مِمَّا یَلحَق المؤمِن مِن عَمَلِه وَ حَسَناته بَعد مَوته عَنماً نَشرَه وَ وَلداً صَالحاً تَرَکَه وَ مُصحَفاً وَرِثَه اَو مَسجِداً بَناهُ اَو بَیتاً لابن السَبیل بَناه اَو نَهراً اَجراه وَ صَدَقَه اَخرَجَهَا من ماله فی صَحه وَ حَیاتَهُ وَ نلحَقَه مِن بَعد مَوتِه»؛ چند چیز است که بعد از مرگ مؤمن، پاداش آنها به او می رسد: علمی که از خود به یادگار گذاشته است، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد و قرآنی که به ارث گذاشته باشد، یا مسجدی که ساخته است یا نهری که آن را جاری ساخته است یا صدقه ای که در حال حیات خود انجام داده است(حرعاملي، 1409ق، ج13،ص292).
این حدیث سه نكته را بيان مي كند: 1. وقف اموال، ارزش علم و فرزند صالح در یک ردیف ذکرشده است؛ 2. در طول تاریخ اسلام ارتباطی جدایی ناپذیر بین وقف اموال، دانش و فرزند صالح وجود داشته است؛ 3. وقف اموال باعث دستیابی انسان به دانش و فرزند صالح می شود.
ائمه اطهار (ع) كه الگوها و نمونه های عینی تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعیین کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است، با تأسی از پیامبر اسلام(ص)، به عنوان؛ امام و رهبر و معلم جامعه مسلمین، اهتمام زیادی در گسترش فرهنگ وقف در جامعه داشته اند، با قول، وصل و تقریر خود این اقدام خدا پسندانه را مورد ترغیب و حمایت قرار می دادند. در مقام عمل نیز ائمه (ع) به فراخور توانایی مالی که داشته اند و مصلحتی که تشخیص می دادند اقدام به وقف اموال خود می نمودند. در میان ائمه (ع) حضرت علي(ع) بیشترین موقوفه ها را داشته اند.
امير المؤمنين علي(ع) در یکی از وقف نامه هایش، هدف خود را از وقف چنین بیان می کند: «ابتغاء وجه الله لیر لجنی الله به الجنه و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه»؛ به منظور جلب رضایت الهی تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید، در روزی که صورت هایی سفیدند و صورت هایی سیاه(مجلسي، 1403، ج103، ص183).
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است که «علی (ع) در «ینبع» صد چشمه در آورد و برای حاجیان خانه خدا وقف فرمود و چاه هایی در راه کوفه و مکه حفر کرد و مسجد فتح را در مدینه و مسجدی را در مقابل قبر حمزه و در میقات و کوفه و بصره و آبادان بنا کرد»(ابن شهر آشوب، 1379، ج 2، ص 123).
آن حضرت در مدت 25 سال امامت خود به کارهای کشاورزی و باغداری مشغول بودند و از این طریق املاک و مزارع فراوانی را به دست می آوردند. آن امام بزرگوار، غلات باغها را در راه رضای خدا به صورت زکات و صدقه واجب یا مستحب انفاق می کردند و در آخر عمرشان همه باغها و مزارع را وقف کردند.
از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «صدقه و حبس، دو ذخیره هستند، پس آنها را برای روزگار خودش حفظ کنید»( نوري، 1408ق، ج2، ص511).
حضرت فاطمه (س) نیز بسیاری از باغ های خود را در مدینه وقف کرد(کلینی، 1382، ج7 ، ص70).
امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هم، باغ های خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدینه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است، وقف کرده اند(سليمي فر، 1382، ص65).
سایر ائمه (ع)، املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا وقف کرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.
حضور وقف در جامعه؛ آسيب ها و موانع
با توجه به شواهد، هنوز فرهنگ وقف آن طور که درخور و شایسته نظام جمهوری اسلامی است نهادینه نشده و هنوز با ایده آل های لازم در این باره فاصله زياد داريم و بدان دست نيافته ايم. اما اینطور هم نیست که هیچ کاری در اين راستا صورت نگرفته باشد.
آنچه مسلم است اين است که وقف يک نهاد اسلامي برجسته بودهاست كه نقشي مهم و بزرگ را در حمايت از تمدن اسلامي در طول تاريخ داشته است.
اين در حالي است كه در وضعيت کنوني، وقف در کشورهاي اسلامي آنطور كه بايد کارآمد نبوده است و از نقاط ضعف متعددي رنج ميبرد و نياز به کارآمد کردن نقش وقف در دوران کنوني بيش از پيش احساس ميشود؛ چرا که فقر و عقبماندگي در جهان اسلام رو به افزايش است كه يكي از راه حل هاي اين تهديدها، توجه و اهميت دهي به فرهنگ وقف و توسعه و ترويج آن است.
بنابراين، بنا به دلايلي چند، امر خدا پسندانه وقف و عرضه آن در جامعه طي سالهاي اخير، دچار آسيب هايي شده است.
در اين قسمت به چند مورد از عوامل آسيب ها و آفات و موانعي كه موجب كم توجهي به وقف و يا فراموشي آن در جامعه شده اند، اشاره مي گردد.
1- عمل نكردن به نيت واقف:
از نظر فقهي مال وقف در دست ناظر، امانت است و او بايد از آن محافظت کرده، به شيوهها و روشهاي مناسبي كه واقف سفارش كرده، به کار گيرد تا هدف مورد نظر تأمين شود. کتابهاي فقهي سرشار از مطالبي است که واجبات ناظر را مشخص ميکند و البته همة آنها در راستاي حفظ اصل وقف و عمل به نيت واقف است.
يكي از عواملي كه پس از انقلاب اسلامي موجب كاهش انگيزه براي وقف كردن شده عمل نكردن به نيت واقف است. دكتر شهيدي مي گويد: بكوشيد درآمدهاي رقبه عيناً به مصرفي برسد كه واقف تعيين كرده است، مگر آنكه چنان مصرفي حقيقتاً متعذر باشد. يعني نتوان انجام داد. بدين نينديشيد كه ممكن است انجام آن از لحاظ منطق امروزي سودي نداشته باشد. اگر مورد مصرف وقف را به هم بزنيم واقفهايي كه ميخواهند موقوفه ي آنها پايدار باشد، ديگر به اين كار رغبت نخواهند كرد، چرا كه احتمال مي دهند با موقوفه آنها هم، نظير همين كار را بكنند(www.rasekhoon.net).
2- تغير نام موقوفات:
در طي دهه هاي گذشته اسامي بعضي از موقوفات تغيير يافته است كه اين عمل مي تواند موجب بي احترامي به وقف و واقف در جامعه تلقي گردد و اثرات منفي بسياري روي انگيزة واقفين داشته باشد و چه بسا كه مورد اعتراض بستگان و يا بازماندگان واقف قرار بگيرد.
بنابراين، تغيير نام اموال وقفی كه هنوز هم در برخی از موارد اتفاق میافتد، موجب مي شود تا يك جو بي اعتمادي و ديدگاه منفي در ذهن افرادي كه قصد وقف اموالشان را دارند، ايجاد شود.
برای ترويج و گسترش فرهنگ وقف بايد تلاش شود تا نام اموال را كه متعلق به فرد واقف است، تغيير داده نشود تا از اين طريق اعتماد و علاقه ميان افراد خير و واقف برای وقف دارايیها ايجاد شود.
3- ضعف در سیستم اطلاع رسانی:
ضعف در سيستم اطلاع رساني آثار و عواقب منفي ريادي در پي داشته است كه يكي از آنها کاهش رغبت واقفان براي ايجاد موقوفات جديد شده است.
اطلاع رسانی خوب، صحيح و به موقع هم می تواند در گسترش وقف و تشویق مردم به انجام این عمل صالح موثر باشد، چون وقتی که مردم از برکات دنیوی و اخروی وقف مطلع شوند و ببینند که چه افراد خیری اقدام به وقف مال و اموال خود کرده اند به طور یقین تشویق می شوند و به این امر خیر گرایش پیدا می کنند، این در حالی است که متأسفانه در رسانه های جمعی و گروهی کشورمان از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی گرفته تا نشریات و مطبوعات کثیرالانتشار هیچکدام برنامه ها و مطالبی در این باره که درخور توجه باشد ندارند.
اعمال خير از جانب مردم و براي مردم است؛ از اين رو خود آنها بايد در آن مشارکت داشته باشند. بدين منظور، مؤسسات و بنيادهاي خيريه بايد هميشه با تبليغ و تبيين مسائل مربوط به وقف، مردم را از آن آگاه و بدان تشويق کنند، اما متأسفانه در جوامع اسلامي اين کار كمتر صورت ميگيرد. دليل اين سخن هم آن است که موقوفات جديد كمتري ايجاد شده است. در مقابل، يکي از مهمترين عوامل موفقيت اعمال خير در غرب همين آگاهيبخشي مستمر به مردم است که از آنها دعوت ميشود در اعمال خير مشارکت داشتهباشند.
متأسفانه در رسانه های جمعی و گروهی کشورمان، از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی گرفته تا نشریات و مطبوعات کثیرالانتشار، هیچکدام برنامه ها و مطالبی در این باره که درخور توجه باشد، ندارند.
نباید فقط تمام نگاه ها به سازمان اوقاف و امور خيريه به عنوان متولی اصلی موضوع وقف در کشور، معطوف شود، بلکه؛ رسانه ها هم در این باره باید نقش مهم خود را در معرفی اماکن موقوفه و افراد خیر به جامعه ایفا کنند. به عنوان مثال؛ انعکاس دیدگاه های یک فرد خیر و انگیزه او برای انجام وقف مال خود در رسانه ها خصوصاً رادیو و تلویزیون می تواند در اشاعه فرهنگ وقف و ترغیب مردم به انجام این عمل خیرخواهانه بسیار مؤثر باشد.
اين آگاهيبخشي بايد از طريق همه ي رسانهها و با جديدترين تکنيکها صورت گيرد. چنانکه در سايتهاي مؤسسات پشتيبان و مؤسسات خيريه، فراخوان هاي مستمري خطاب به نيکوکاران و خيّران ملاحظه مي گردد که از اهميت ديني و اجتماعي کمکهاي خيريه سخن ميگويند و بازديدکنندگان را راهنمايي ميکنند. اين سايتها با طراحي بخشهايي مانند؛ پاسخ به پرسشهاي متنوع، فهرست موارد نيازمند کمکهاي خير، راهنماي داوطلبان اعمال خير و ديگر راهنماييها که موجب افزايش اقدامات خيرخواهانه در ميان شهروندان منجر شده است، گام برمي دارند.
4- دخالت دولت و محدويت قانوني وقف:
يكي ديگر از آسيب هاي موجود در ممانعت از گسترش وقف در جامعه، دخالت نابجاي دولت در امور و اموال موقوفه است. اين دخالت در ابعاد مختلفي است:
الف. تسلط حکومت بر اموال وقفي ؛
ب. مديريت دولتي وقف(عبد الله العمر، 1421ق)؛
ج. تحميل ماليات و عوارض بر پارهاي اقدامات وقفي در برخي از کشورهاي ديگر اسلامي.
قوانين متعددي در برخي از کشورها براي سازماندهي اوقاف صادر شده است، ولي بسياري از آنها با ماهيت وقف که يک اقدام غيردولتي است منافات دارد و بالعکس سبب تقويت تسلط حکومت بر وقف گشته، انشاء موقوفات جديد براي مسلمانان را با مشکل مواجه ساخته است؛ در برخي از کشورهاي اسلامي هم در اصل قوانيني براي وقف وجود ندارد(عبد الفتاح علي جبريل، 1424ق).
دخالت دولت در امور و اموال موقوفه، آثار و نتايج منفي چندي به همراه داشته است كه در ذيل به دو مورد آن اشاره مي شود:
4-1. توقف انشاء موقوفات جديد:
ملاحظه ميشود نسبت زيادي از موقوفات فعلي از وقف گذشتگان است و بهندرت اتفاق افتاده است مسلمانان به انشاء موقوفات جديد دست زنند. اين امر هم نتيجة وضعيتي است که از توليت وقف توسط دولت بهوجود آمده است و بسياري معتقدند وقف بر خلاف ماهيت آن که يک اقدام شخصي و غيردولتي است، يک عمل دولتي شده است.
4-2. ناچيزبودن درآمدهاي ناشي از سرمايهگذاريهاي وقفي:
اين امر به سبب مديريت دولتي است که ناکارآمدي آن در مديريت شرکتهاي بخش عمومي ثابت شده است. با اين حال، همچنان پروژههاي وقفي را که دهها ميليارد جنيه مصري تخمين زده ميشود در دست دارد .
5- از بين رفتن اصل موقوفات به خاطر دستاندازي سوداگران:
اين امر به واسطة تباني با برخي از کارمندان بيتقواي اوقاف، در طول ساليان دراز صورت گرفته است. اين علاوه بر آن است که آماري دقيق از اوقاف وجود ندارد و سند برخي از موقوفات هم گم شده و يا از بين رفته است. همچنين شيوههاي مديريت و بهرهبرداري که نوعي انحصار طلبي را در آن ميبينيم در تلف شدن بسياري از اموال وقفي نقش داشته است. قانون تبديل سند موقوفات به علاوة تخريب برخي از رقبههاي اوقاف هم در اين امر بيتأثير نبوده است(www.rasekhoon.net).
6- دامنة تنگ موارد مصرف به خاطر اعطاي حق تغيير مصرف موقوفات به وزير اوقاف:
اين امر سبب شده است مصرف وقف تابع رويکردهاي سياسي و نه نيازهاي اجتماعي باشد. علاوه بر اين، موارد جديدي نيز بر موارد مصرف سابق وقف اضافه شده است، مانند؛ مطالعات دربارة ايجاد و توسعة فنآوري در کشور، احداث دانشگاه، حفظ حقوق مدني شهروندان که در دوران شکوفايي وقف وجود نداشته و هيچ کس هم اکنون بر اين امور وقفي انجام نداده است(همان منبع).
7- توجيه نبودن مسلمانان در خصوص اهميت وقف و نياز مبرم به آن در دوران معاصر:
همچنانكه گفته شد، وقف در باورهاي ديني و مذهبي ما به عنوان يكي از بزرگترين باقيات صالحات و يكي از بهترين خيرات مطرح است كه تأثيرگذاري فراواني در رشد اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و آموزشي جامعه دارد. در اين ميان «عالمان و انديشمندان ديني» به عنوان زبان گويا و مبلغان معارف ديني و مذهبي، نقش و وظيفه حساس و سنگيني را در نماياندن جايگاه اين عمل نيكو و پسنديده دارند.
مهمترين گام براى ايجاد نگرش مثبت نسبت به مسائل و واقعيت ها در جامعه، ارائه اطلاعات صحيح و شفاف است. كساني كه عهدهدار انتقال اين اطلاعات هستند بايد از صلاحيتهاى شناختى، عاطفى و عملكردى لازم برخوردار باشند تا سخنان، گفتار و نوشتار آنها در دلها نفوذ كرده و آنها را متحول و متأثر كند.
در اين خصوص مبلغان و علما آن طوركه شايسته جايگاه و اهميت وقف است به تبليغ و ترويج فرهنگ وقف نپرداخته اند. همچنين همانطور كه گفته شد، در رسانههاي جمعي مختلف هم اعم از روزنامه، راديو، تلويزيون و اينترنت در اين باره بسیار محدود به ارائه مطالب و دیدگاههای اندیشمندان و صاحب نظران پرداخته اند.
8- گسست ميان وقف و انجمنها و بنيادهاي خيريه:
واضح است که وقف در اصل براي حمايت از نهادهاي آموزشي، بهداشتي يا اجتماعي بهوجود آمد، ولي از آغاز قرن بيستم ميلادي تا نيمة آن، همان هنگام که دولتها دست روي اوقاف گذاشتند، رابطة ميان وقف و اين نهادها قطع شد. اين در حالي است که واقفان و متوليان اصلي وقف به خاطر ارتباط مستقيمشان با مردم، بهتر ميتوانند بر موقوفات نظارت داشته، عائدات و درآمد آنها را در عرصههاي مورد نياز هزينه کنند(عبد الکريم الحوراني، 1422، ص 77 ).
البته از انصاف به دور است اگر نگوييم نشانههايي ـ اگر چه کمفروغ ـ در برخي از کشورها به چشم ميخورد که ميکوشند علل تضعيفکننده ي وقف اسلامي را از بين ببرند و وقف و نقش مهم آن را دوباره احيا کنند.
9- آسيب ها در مديريت وقف
در شريعت و فقه به مديريت وقف و ادارة موقوفات اهتمام و توجه ويژه شده است؛ زيرا ادارة وقف در کيفيت و در وضعيت وقف بسيار مؤثر است. مدير کارآمد و لايق، موقوفه ي هر چند غير کارآمد را به اوج کارآمدي ميرساند. برعکس اگر مديري نالايق و غيرصالح باشد، بهترين موقوفه را تبديل به رقبه ي بی فایده و ناخوشایند ميکند.
بنابراين، یکی از مهمترین راه هایی که به ترویج و گسترش فرهنگ وقف کمک می کند بهینه سازی مدیریت وقف و نحوه اداره موقوفات است، به بیان دیگر وقتی که مردم می بینند موقوفات به خوبی اداره می شوند و به حال خود رها نمی شوند قطعاً تشویق می شوند که به این موضوع مهم توجه نشان دهند، اما عکس این قضیه، اگر مشاهده شود که هر مکانی پس از وقف به حال خود رها شده و هیچگونه نظارتی هدفمند و قانونمند بر آن اعمال نمی شود و متولی خاصی ندارند، بدون شک این مسأله می تواند به دلسرد شدن مردم و رویگردانی آنها به مسئله وقف منجر شود. بنابراين، نوع مدیریت بر موقوفات و نحوه اداره آن از نگاه مردم بسیار حائز اهمیت است.
علاوه بر موارد فوق، چندين آسيب هاي ديگري نيز در عرصه وقف قابل ذكر است كه برخي از آنها عبارتند از: عدم آشنايي با موازين قانوني و شرعي وقف، عدم رعايت حقوق وقف و انفاق و عدم پرداخت ديون دستگاهها به موقوفات، وجود نهادهاي موازي در اخذ خيرات و حسنات و عدم وجود نظارت بر عملكرد آنها، فروش موقوفات در زمان اصلاحات ارضي و ابطال بعضي از اسناد وقفي و... .
راهكارهاي فرهنگي ترويج وقف در جامعه
وقف در حل بسیاری از مشکلات جامعه می تواند نقش مهم و کارسازی را ایفا نماید، از همین رو باید به سمت و سویی کشیده شود که نیازهای واقعی و اساسی جامعه را حل کند.
پرواضح است که فعلیت یافتن توانایی های وقف در افزایش سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، تعدیل نابرابری های درآمدی، کاهش فقر در جامعه و سایر آثار مثبت آن به گسترش «فرهنگ وقف در جامعه» و طراحی شیوه ها و روش های جدید برای جذب اعضای جامعه در راستای تحقق این سنت نیکو می باشد. لازم است زمینه های جدیدی که مورد نیاز جامعه می باشد، از جمله وقف بر پژوهش و تولید علم و فناوری و وقف بر امور اجتماعی مانند ازدواج و غیره طراحی و بر واقفان عرضه شود.
به علاوه استفاده از روش های نو در وقف مانند؛ ایجاد «بانک وقف» و «وقف سهام» شرکت های اقتصادی، موجب می شود که غالب افراد جامعه احساس کنند که می توانند در این مسیر ارزشمند حرکت نمایند. در این صورت است که وقف از حصار تنگ ثروتمندان خارج شده و به عنوان یک فرهنگ در جامعه ظهور خواهد کرد و در نتیجه آثار و خیرات آن نیز به نحو بارزتری در جامعه تحقق خواهند یافت.
بر اين اساس، جهت شكوفايي وقف و گسترش فرهنگ وقف در جامعه تنها يك نهاد يا ارگان مسئول نيست، بلكه؛ همه دستگاههاي تبليغي و اجرايي كشور موظفند تا در جهت اعتلاي فرهنگ وقف در جامعه با يكديگر همكاري نمایند و زمينه هاي شكوفايي آن را فراهم آورند.
سازمان اوقاف و امور خيريه، مبلغان ديني، ائمه جمعه و جماعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، وزارت فرهنگ و آموزش عالي، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سيما، وزارت كشور و مجلس شوراي اسلامي از جمله نهادها و وزارتخانه هايي هستند كه می توانند در چگونگي ترويج و اشاعة فرهنگ وقف در جامعه، نقش اساسي ايفا كنند.
در ذيل به چندین روش جهت ترويج فرهنگ وقف در جامعه اشاره مي شود:
1- تشويق قانوني: هر چند عمل وقف عملي شخصي و اختصاصي به حساب مي آيد ولي تشويق افراد به اين امر و تفهيم نمودن مزاياي اجتماعي و اقتصادي نهفته در آن مي تواند در گسترش و اشاعة اين عمل خدا پسندانه مؤثر باشد. بنابراين، امر تبليغ و آموزش احكام و آثار وقف بايد مورد توجه خاص قرار گيرد و بايد به دنبال راههاي مؤثر و كار ساز براي تعيين جايگاه وقف در اجتماع و پرورش انسانهاي علاقه مند به وقف بود.
در جمهوري اسلامي به منظور کمک به موقوفات و تشويق افراد خيّر به امر وقف و امور خير، قوانين مختلف ديگري نيز در جهت کمک به موقوفات به تصويب رسيده است که استفاده از اين قوانين نيز ميتواند کمک زيادي به موقوفات نمایدو نظر افراد علاقهمند و مؤمن را به موضوع وقف جلب کند. در اينجا به برخي از اين موارد قانوني به اختصار اشاره ميگردد:
الف) به موجب بند 3 مادة 2 قانون مالياتهاي مستقيم مصوب سال 1371، موقوفات عام از پرداخت ماليات معاف شدهاند.
ب) به موجب تبصرة ذيل مادة 9 قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريه مصوب 1363، موقوفات عام، بقاع متبرکه، اماکن مذهبي اسلامي، مدارس علوم ديني و مؤسسات و بنيادهاي خيريه از پرداخت مخارج و هزينههاي داوري در محاکم قضايي و هزينههاي مربوط به ثبت، تفکيک و افراز املاک موقوفه و هزينههاي مربوط به اجراي احکام معاف شدهاند.
ج) به موجب تبصرة 3 مادة 26 قانون نوسازي و عمران شهري، موقوفات عام از پرداخت عوارض نوسازي شهرداريها نيز معاف شدهاند. اعطاي اين امتيازات به املاک وقفي مسلماً در جهت تشويق افراد نيکوکار مؤثر خواهد بود و توصيه ميگردد که در کليه کشورهاي اسلامي به منظور ترغيب افراد نيکوکار، اين قبيل امتيازات براي موقوفات در نظر گرفته شود(امينيان، 1388، صص 159-165).
2-هر عمل خيري كه به قصد و نيت رضايت الهي صورت پذيرد محترم شمرده مي شود ولي جهت بخشيدن و تعريف دقيق از چگونگي و نحوة ارائه عمل خير مي تواند در افزايش آثار مثبت و نتايج حاصله از آن تأثير بسزايي داشته باشد.
3- قالب و چارچوب كنوني وقف نيازمند بازنگري اساسي است. منحصر كردن عمل وقف به برخي امور خاص از شعاع تأثير و فوايد مورد انتظار آن خواهد كاست. زمينه هاي فراواني را مي توان يافت كه وقف مي تواند در آنها وارد گردد و يا با آنها مرتبط شود. يكي از عوامل كم سويي و كم فروغي پديده هاي اجتماعي محدوديت حوزة عمل و منحصر بودن به عناصر و عوامل محدود است.
4-وقف مربوط به طبقه اي خاص و يا مقطع سني خاص نيست. بايد زمينه اي ايجاد كرد تا برخلاف فضاي حاكم فعلي، تمامي طبقات و اقشار مردم و در هر گروه سني امكان و استعداد انجام اين عمل خداپسندانه را داشته باشند.
5-ارج نهادن به مقام و منزلت اشخاص پيشقدم در امر وقف از اهم واجبات و از وظايف مهم سازمان هاي مرتبط با امر وقف است. اگر اشخاص وقف كننده به واسطه عمل نيكشان به نحوي مناسب و شايسته مورد اكرام و تقدير قرار گيرند، انگيزه و اشتياق مبادرت به اين عمل در نزد افراد ديگر نيز تقويت خواهد شد و در گسترش اين سنت خدا پسندانه موثر خواهد بود.
6-هموار كردن موانع موجود در امر وقف، مرتفع نمودن مشكلات قانوني و حقوقي در اين ارتباط و آسان كردن شرايط و تشريفات رسمي مرتبط با موقوفات، از عوامل موثر در بسط و رواج سنت وقف در جامعه ارزيابي مي شوند.
7- يكي از دلايل كم بودن استقبال مردم از اوقاف و وقف كردن، عدم آگاهي مردم نسبت به جايگاه وقف در اسلام و جايگاه اوقاف در جامعه است. مردم با مسائل و موارد مصرف اوقاف آشنايي ندارند. سازمان اوقاف و امور خيريه بايد با انتشار كتاب يا مجله و يا از طريق مبلغان ديني، جايگاه و اهميت وقف را در جامعه مشخص كند تا زمينة گرايش مردم به وقف فراهم آيد.
8- متاسفانه در كشور ما دربارة وقف كمتر تحقيق و مطالعه صورت گرفته است. انجام تحقيق و مطالعه درباره ي اوقاف، به گسترش فرهنگ وقف در جامعه كمك مي كند. تشويق اهل قلم به نوشتن كتاب و مقالات علمی و پژوهشی با موضوع وقف يكي از این راه حل ها است.
9-معرفي واقفان گذشته و حال در قالب يك كتاب يا مجله يا مطبوعات به خاطر اين كه انگيزة وقف كردن در مردم پديد آيد و بدانند كه انجام كارهاي خير توسط آنها مورد تقدير جامعه و مسؤولان است.
10-نظارت بر حسن اجراي وقف در جامعه.
11-تهيه فهرست كامل موقوفات كشور از سوي سازمان اوقاف و امور خيريه و معرفي آنها به مردم از طريق مطبوعات و صدا و سيما و يا گنجاندن در كتب درسي براي آشنايي دانش آموزان با موقوفات كشور.
12-در نظر گرفتن مجازات سخت براي كساني كه به موقوفات تعدي و تجاوز مي كنند (توسط مجلس شوراي اسلامي).
13-در نظر گرفتن امتياز و تسهيلات براي واقفان تا ديگران نيز به انجام وقف مبادرت ورزند(توسط مجلس شوراي اسلامي).
14-از موقوفات توسط صدا و سيما گزارش تهيه شود و توجيه گردد كه اين موقوفات منشأ چه اثرات مثبت اجتماعي و فرهنگي بوده اند و واقفان اين آثار نيز معرفي شوند.
15- رقباتي كه در گذر زمان به علت درآمد كم يا رسيدگي نشدن و اهمال تخريب گرديده اند و موجبات دلسردي مردم و ايجاد ذهنيت منفي مي شوند، به نحو ممكن و در اسرع وقت تبديل به احسن و يا استفاده بهينه شوند و يا با سرمايه گذاري بازسازي گردد تا از وقف، منظره اي نامطلوب ديده نشود.
16- اسامي واقفان بر لوحي ثبت شود و بر روي محل موقوفه نصب گردد.
17- يكي از كارهاي مراكز فرهنگي و هنري وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيما بايد صرف نشان دادن هنر وقف در ايران باشد.
18- درج مطالبي در خصوص فرهنگ وقف در کتاب هاي درسي، چاپ کتب و مقالات در مطبوعات و از همه مهم تر گنجانيدن اين فرهنگ به طور ظريف و لطيف در برنامه هاي رسانه ملي و... از سوي ادارات اوقاف سراسر کشور. همچنين راهنمائي كردن افراد خير و نيکوکاري را که براي وقف اموال خويش و تنظيم وقفنامه به آنها مراجعه مي نمايند که يکي از اهداف و مصارف خيري را که در وقفنامه خود ميگنجانند، کمک به امر تحقيق و پژوهش باشد.
در نهايت مي توان گفت که، توجه به وقف از جهتي که در اين نوشتار آمده است ميتواند امري کارساز، معياري مناسب و تحليلي بديع نسبت به فهم ما از نقش وقف باشد و همچنين وضعيت فعلي وقف در جوامع اسلامي و کشورمان به ما ارئه کند به طوري که در برنامهريزيهاي آتي و سياست گذاري کلان اين عرصه مفيد و مثمر ثمر باشد.
جمع بندي و نتيجه گيري
انسان امروز با همه فرهنگ ها و بينش هاي گوناگون خويش، وقف و بنيادهاي وقفي و خيريه را پديده اي سودمند و در مسير رشد و تعالي تمدن انساني و توسعه همه جانبه جامعه حتي در مادي ترين تمدن هاي امروزي، مي شناسد. آنان، همچون نياکان خويش به خوبي دريافته اند که وقف، مي تواند به مانند چشمه همیشه جاری، چون هميشه کارساز و سودمند باشد، گوشه اي از آلام بشري را تسکين بخشد و در رشد و توسعه علمي، آموزشي، اخلاقي و انساني جوامع مؤثر افتد.
وقف بهترین و مؤثرترین وسیله تکافل اجتماعی مي باشد، که آن عبارت است مقدار مالی که فرد یا افراد به انتخاب خود از مالکیت مجازی شان خارج می کنند و به مالکیت حقیقی آن، یعنی خداوند پاک و بلند مرتبه بر می گردانند تا مورد استفاده ی عموم مردم که جانشین خداوند در اموال او هستند قرار می گیرد و منافع آن در راه تأمین نیازمندی های مردم وتحقق عدالت اجتماعی مصرف شود.
به طور خلاصه اهميت وقف را مي توان چنين بيان كرد:
1. با وقف، فرهنگ دینی در مکان هایی همچون مساجد، نهادینه می شود.
2. به دلیل فساد زایی تکاثر ثروت، وقف از تکاثر پیشگیری می کند و در نتيجه، توازن اجتماعی را به وجود مي آورد.
3. با گسترش عدالت اجتماعی از طریق وقف، کارآمدی و موفقیت دین در جامعه تضمین می شود و از این طریق فرهنگ دینی بسط می یابد.
4. آرامش روانی که برای واقفان پدید می آید، به نوعی به سلامت روحی و اجتناب از گناه منجر میشود از این رو، فرهنگ دینی توسعه پیدا می کند.
طي سالهاي اخير آسيب هايي چندي در بعد عرضه وقف در جامعه، موجب كم رنگ شدن اين امر خداپسندانه شده است. در اين زمينه مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
1- دخالت دولت: نهاد وقف در اسلام نقشي بزرگ در تاريخ اسلامي و حمايت از تمدن اسلامي داشته است، اما وضعيت موجود آن در بعد اجرايي از نقاط ضعف متعددي رنج ميبرد که يکي از دلایل آن به سبب دخالت دولت در مديريت آن است.
2- تبيين نكردن آثار وقف: يكي ديگر از موانع در اين زمينه، توجيه نبودن مسلمانان از ثمرات مهم وقف و موارد جديد مورد نياز مي باشد.
3- ناآشنايي مردم با مسائل فقهي و شرعي وقف: براي تصحيح روند وقف در جهان اسلام بايد در درجة نخست به احکام فقهي مقيد بود؛ سپس از نهاد وقف در غرب بهويژه در عرصة سازماندهي، مالي، اداري، حسابرسي، کيفيت مصرف و اطلاع رساني شفاف بهره گرفت.
4- ايجاد نگرش منفي به وقف در بين ممالك اسلامي: نگرش و دید نچندان مثبت در سالهای اخیر در کشورهای اسلامی نسبت به وقف پیدا شده است. این آسیب نیازمند بررسی بیشتر در جوامع اسلامی می باشد. ولی وضعيت کنوني نهاد وقف در جهان غرب از بعد عملي وضعيت خوبي دارد، به طوري که علاوه بر داشتن سازماندهي و مديريت کارآمد، اقبال مردم و نگرش مثبت به آن نيز بیشتر شده است.
5- كمبود تحقيقات و پژوهشها: به تحقيقات و نوشتههاي جديد در موضوع وقف نياز است تا با پرداختن به وقف از حالت بيان گزارش تاريخي و احياي متون گذشته بيرون بيايد و موضوعاتي مانند سازماندهي اداري و مالي و حسابرسي مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد.
تجربه وقف در کشور های اسلامی نشان می دهد که موقوفات می توانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعی و توسعه انسانی ایفای نقش کنند. برای نمونه، خدمات شهری، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان از شاخص های توسعه انسانی و اجتماعی هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمینه های آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تأثیر بسزایی در ارتقای توسعه انسانی و اجتماعی دارد.
در صورتی که اوقاف به طور مطلوب مديريت شود، فقر، اختلاف طبقاتی و نیز مشکلات اجتماعي در بعد مالی و ... به حدأقل میرسد، اما متأسفانه هنوز نگاه هاي جامع، ذهنيت ايده آل و مطابق مقاصد شريعت و شارع، کمتر به چشم مي خورد؛ از اين رو نهاد وقف کارآيي و کارآمدي خود را آنطور که شایسته است، باز نيافته است.
اين گزارش تلاشي هرچند ابتدايي براي ترسيم سيماي وقف در جامعه است. هدف نشان دادن تحولات در طول دهه هاي اخير و تحليل مشکلات و نواقص بوده است. اميد است نهاد وقفي نمونه و ايده آل در ايران تأسيس گردد به گونه اي که براي همة جهانيان اسوه باشد.
می توان گفت، اگر اوقاف در مسیر صحیح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستی هدایت شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل می شود، به عبارت دیگر، کارنامه درخشان وقف این نوید را به ما می دهد که از طریق گسترش موقوفات و هدایت آنها می توان اکثر نیازها و ضروریات جامعه را تأمین کرد و سنگینی این امور را از بیت المال مسلمین برداشت یا لااقل از فشار آنها بر بودجه کل کشور کاست.
با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه، ضروری است که از طریق تدوین یک سیاست اصولی و برنامه ریزی شده از سوی دولت به منظور شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه، زمینه های احیای این سنت حسنه و نبوی را فراهم آورد. این امر مستلزم تلاش همه دستگاههای اجرایی کشور است. از همه مهمتر، عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو می تواند در گرایش و سوق دهی مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدریج فرهنگ وقف در جامعه حاکم گردد.
بنابراين، فرهنگ وقف و بنيادهاي خيريه وقفي از عناصري هستند که در طول تاريخ تمدن اسلامي و حتي بشري نقش ارزنده و سازنده اي در توسعه علم و فن آوري و امر تحقيق و پژوهش داشته اند. موقوفات از نظر درآمد و بهره مستمري که هميشه داشته اند از بهترين و پايدارترين منابع مالي و حمايت کننده براي انجام پژوهش ها و توسعه علم و دانش در جوامع اسلامي در طول تاريخ و در کشورهاي غربي در يک قرن اخير بوده اند.
حمايت از پژوهشگران و دانشمندان و به وجود آمدن نهادهاي بزرگ علمي و تحقيقاتي و آموزشي نظير مدارس، کتابخانه ها، بيمارستانها، نظاميه ها، رصدخانه ها در پوشش فرهنگ اصيل وقف صورت گرفت و واقفان و نيکوکاران خداجوي با ايجاد مراکز همگاني دانش و پژوهش تلاش نمودند با برآوردن نيازهاي پژوهشگران زمينه اي را فراهم آورند که آنها بتوانند بدون دغدغه معاش و هزينه هاي زندگي، به امر تحقيق و پژوهش و نگارش و توسعه علوم بپردازند.
سر انجام مي توان گفت، به نظر می رسد در میان جوامع موجود، جمهوری اسلامی ایران مناسب ترین شرایط و بستر برای حرکت به جهت مورد نظر (توسعه وقف به عنوان شالوده توسعه اقتصادی) را داراست و امید است با یاری خداوند و تلاش بندگان مخلص او، ایده مطرح شده بتدریج تکمیل و تکامل یابد و وقف محوری برای توسعه اقتصادی واجتماعی جامعه گردد.
منابع
- آيت الهي، سيد ابوالحسن، رخ يزد، محمد علي(1383)، وقف پس انداز جاودانه، تهران: نشر مفاخر، چاپ اول.
- ابن شهر آشوب(1379)، مناقب آل ابي طالب (ج 2)، قم: انتشارات علامه.
- ابو سعید، احمد بن سلمان(1378)، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، تهران: اداره کل حج و اوقاف.
- الکبیسی، محمد(1380)، احکام وقف در شریعت اسلام، ترجمه صادقی گلدر، تهران: سازمان حج و اوقاف، چاپ اول.
- الهي قمشه اي، مهدي(1375)، ترجمه ي قرآن كريم، تهران: مؤسسه نشر اشرفي، چاپ اول.
- امينيان مدرس، محمد(1381)، وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، آستان قدس رضوي، تهران: انتشارات سمت، چاپ سوم.
- بزرگی، مهدی(1373)، راههای ترویج فرهنگ وقف و ایجاد موقوفات جدید در جامعه، فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال اول، شماره2.
- پايگاه اطلاع رساني راسخون(1388)، پیشینه وقف، دسترسي در: www.rasekhoon.net .
- حر عاملي، محمد بن الحسن(1409ق)، وسائل الشّیعه(ج 13)، تحقيق: مؤسسه آل البيت، قم: انتشارات مؤسسه آل البيت، چاپ چهارم.
- حلی، ابوالقاسم(1410ق)، المختصرالنافع، قم: مؤسسه بعثت.
- حلي، ابوالقاسم(1368)، تبصره المتعلمین، تهران: انتشارات فقيه.
- دریایی، تورج(1383)، شاهنشاهی ساسانی، مترجم مرتضی ثاقبفر، تهران: نشر ققنوس، چاپ اول.
- دهخدا، على اكبر(1382)، لغت نامه دهخدا، تهران: انتشارات امير كبير، چاپ پنجم.
- راوندی، مرتضی(1375)، تاریخ اجتماعی ایران، ج 3، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم.
- سلیمی فر، مصطفی(1382)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی –اجتماعی آن، تهران: نشر انديشه.
- شهابي، علي اكبر(1343ق)، تاريخچة وقف در اسلام، تهران: چاپخانه دانشگاه تهران.
- عالمزاده، هادی(1372)، نقش موقوفه در اسلام، فصلنامه وقف میراث جاویدان،سال اول، شماره 3.
- عباسی، جواد(1374)، مدارس عصر ایلخانی، پیوند دانش و وقف، وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره 10.
- عبد الکريم الحوراني، ياسر(1422ق)، الوقف و العمل الأهلي في المجتمع الإسلامي المعاصر، الكويت: الأمانة العامة للأوقاف بالکويت.
- عبد الحليم عمر، محمد(2004م)، تجربة إدارة الأوقاف في جمهورية مصر العربية، پژوهش ارائه شده به همايش «التطبيق المعاصر للوقف» (راهکارهاي اجرايي وقف در جهان معاصر)، برگزار شده در شهر قازان تاجيکستان از سوي «المعهد الإسلامي للبحوث و التدريب» در جدّه با همکاري دبيرخانة کل اوقاف کويت.
- عبد الفتاح علي جبريل، علي(1424ق)، حرکة تقنين أحکام الوقف، دبيرخانة عمومي اوقاف کويت،
- عبد الله العمر، فؤاد(1421ق)، إسهام الوقف في العمل الأهلي و التنمية الاجتماعية، دبيرخانة عمومي اوقاف کويت.
- فرشی، سیدعلی اکبر(1381)، قاموس قرآن،ج7، تهران: انتشارات دارالكتاب الاسلاميه.
- فیض، علیرضا(1373)، وقف وانگیزه های آن، فصلنامه وقف میراث جاویدن، سال اول، شماره 4.
- کاتوزیان، ناصر(1381)، دوره مقدماتی حقوق مدنی؛ اموال و مالکیت، تهران: نشر میزان، چاپ پنجم.
- كليني، محمد بن يعقوب(1382)، فروع كافي( ج 7)، تهران: انتشارات مكتب اسلامي.
- لطف عطاء، اسد الله(1379)، نگاهي به وقف در عرصة تحولات جديد، فصلنامه وقف ميراث جاويدان، سال هشتم، شماره 30.
- مجلسي، محمد باقر(1403ق)، بحار الانوار(ج 103)، بيروت: دار الاحيا التراث العربي.
- مصري، حسني(1985م)، فکرة الترست و عقد الاستثمار المشترک في القيم المنقولة، ناشر مؤلف، چاپ اول
- نورى، حسین(1408)، مستدرک الوسائل، ج 2، قم: مؤسسه آل البیت.
E-mail: a.armoun@yahoo.com
دي ماه 1389
چكيده:
وقف، از جمله موضوعاتي است که به رغم ظرفيت وسيع آن در شمول مباحث کاربردي اقتصادي، علمي، پژوهشي و اجتماعي، کمتر مورد بررسي پژوهشگران قرار گرفته است و جز اندکي در بعد فقهي، در ديگر ابعاد آن، تحقيقات جامع علمي صورت نگرفته است. در این میان باید گفت که هنوز در جامعه اسلامی ما فرهنگ وقف به علت وجود موانع و مشكلاتي به طور كامل نهادینه نشده است.
بر اين اساس، اين مقاله، به بررسي آسيبها و موانع توسعه فرهنگ وقف در جامعه، پرداخته است.
مطالعه حاضر، به روش كتابخانه اي-ميداني و با استناد بر منابع معتبر و نتايج پژوهشهاي مرتبط، انجام گرفته است.
بدين لحاظ براي پرداختن به موضوع مورد مطالعه، ابتدا اين نوشتار سعي بر آن داشته كه با ارائه تعاريف و مفاهيم اصطلاح وقف، در نهايت به مفهومي جامع از وقف دست يابد. پس از آن با مروري بر تاريخچه وقف از صدر اسلام تا كنون و تشريح جايگاه و اهميت وقف در اسلام و سنت و بيان ديدگاه انديشمندان معاصر، به بررسي كاركردهاي نظري نهاد وقف و آثار اقتصادي و اجتماعي آن پرداخته است.
بررسي آسيب هاي وارده بر فرهنگ وقف و عرضه آن در جامعه، مبحث اصلي است كه نويسنده در اين مقاله به صورت چند جانبه به آن پرداخته است.
پس از بررسي و شناخت آسيب هاي فرهنگ وقف، در ادامه، راهكارهاي عملي براي بهبود كاركرد وقف در جامعه و بيان راهكارهاي عمومي، اقتصادي و فرهنگي براي ترويج وقف در جامعه ذكر شده است.
واژگان كليدي: وقف، اسلام، جامعه و فرهنگ.
مقدمه
احسان و نيکوکاري که مبتني بر کمک به ديگران است، از برترين فضائل و صفات نيکوي انساني است که دين اسلام نيز بدان دستور داده است: «إنَّ اللهَ يأمرُ بالعدلِ و الإحسانِ .» همچنين مصلحان در هر جا و هر زمان منادي آن بوده و خيّران نيز در طول تاريخ در انجام آن کوشا بوده اند.
در اين ميان، اسلام در ساماندهي به نيکوکاري پيشتاز بوده است. اين ساماندهي سبب شد، پديده نيکوکاري به صورت ساختاري کامل و منحصر به فرد درآيد و حالتي بينابين فردي و سازماني، تکليف و کار داوطلبانه بيابد و به شيوهها و سازوکارهاي متنوعي مانند: وقف، زکات و کمکهاي داوطلبانه ي ديگر تحقق يابد.
در اين ميان، يكي از كارهاي نيكو و شايسته اي كه همچون صدقه جاريه باقي مي ماند و اثرات و بركات آن نصيب افراد جامعه مي شود، سنت حسنه ي «وقف» است.
وقف نمادي از روح خير خواهي، تعاون، هم زيستي و عطوفت انساني و برخاسته از ايده ي والا و ايمان است(لطف عطا، 1379).
جهت دستيابي به آثار و پيامدهاي مثبت وقف در زندگي و شناسايي موانع و مشكلات موحود در ترويج و توسعه فرهنگ وقف در جامعه و ارائه راهكارهاي عملي براي برطرف كردن موانع و مشكلات موحود در اين زمينه، ضرورت انجام تحقيقات و پژوهشهاي گسترده توسط محققان و انديشمندان امر بسيار احساس مي شود.
شايد بتوان گفت در حال حاضر به جز در چند کشور، در اکثر کشورهاي اسلامي، اولاً؛ تحقيقات علمي و بنيادي آن طور که شايسته و لازم است صورت نمي گيرد، ثانياً؛ وقف و بنيادهاي وقفي در انجام اينگونه امور، هنوز جايگاه اصلي خود را پيدا نکرده اند و بايستي در جهت تأسيس بنيادهاي وقفي و خيريه که مصارف آن براي اين گونه امور باشد، تلاش گسترده اي هم از طريق سازمان هاي اوقاف کشورهاي اسلامي و هم از سوي صاحبنظران و نويسندگان و رسانه هاي جمعي صورت گيرد.
وقف مي تواند راهگشاي حل مسائل و مشکلات و نيازهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي جامعه باشد. اما تأکيد بيشتر بر امر توسعه علمي و تحقيقاتي از طريق وقف و بنيادهاي وقفي به منظور رسيدن به توسعه اي پايدار است. زيرا؛ اگر قرار باشد ساختمان توسعه ي همه جانبه کشورمان شکل بگيرد، بايستي به پايه و اساس آن توجه کامل نماييم تا دوام و بقاي آن را تضمين کند وگرنه کارهاي روبنايي و ظاهر سازي و مونتاژ کاري و... ممکن است ظاهر پيشرفته اي به ما نشان بدهد ولي دوامي نداشته باشد و براي هميشه ما را وابسته به ديگران نگاه دارد و چاره ساز نباشد.
امید است این نوشتار بتواند به بخشی از آسيب هاي فراروي وقف و نيز راهكارهاي عملي براي مقابله با اين آسيب ها به نحو شایسته ای بپردازد.
تاريخچه ي وقف
وقف، سابقه طولانی در فرهنگ ملل و تمدن های تاریخ بشری دارد. تاريخچه ي وقف به پيش از ظهور اسلام باز مي گردد. شواهد و قرائن نشان مي دهد، كه اين عنوان پيش از اسلام بين پيروان همه اديان در غرب و شرق متداول بوده و اداره ي معبدها، صومعه ها و آتشكده ها، زندگي اسقفها، موبدان و كاهنان از منافع و درآمد هاي موقوفات بوده است.
دکتر الکبیسی می گوید: حبس پیش از اسلام نیز معروف بوده گرچه به نام حبس یا وقف نامیده نمی شده است(الکبیسی، 1380، صص 37 و 38). ملت ها با وجود اختلاف ادیان و معتقداتشان با انواعی از تصرفات مالی آشنا بودند که از حیث مفهوم، از حدود معنای وقف اسلامی دور نبود.
اوقاف ابراهیم خلیل(ع) که تا امروز نیز باقی است خود بهترین دلیل بر وجود وقف قبل از اسلام است (همان منبع، ص 168). همچنين، هنگام فتح شوش در بقعه ي دانیال نبی، سندی به دست آمده است که به موجب آن گنجی برای پرداخت وام های بدون ربح اختصاص یافقه بود و خلیفه دستور داد که گنج به دست آمده به بیت المال منتقل شده، طبق دستور مندرج در سند عمل شود(ابو سعيد، 1378، ص 11).
در مصر قدیم، فراعنه، املاک و زمین هایی را برای راهبان اختصاص می دادند و در تمدن یونان باستان، آثار و نشانه هایی از وقف کتایخانه ها و مراکز آموزشی وجود دارد. در سال های قبل از ظهور اسلام، مصادیق وقف و فعالیت های خیریه در سیره پیامبران الهی مشاهده می شود. همان طور كه گفته شد، حضرت ابراهیم(ع)، از پایه گذاران اولیه وقف بود که در زمان حیات ايشان، نهاد های امدادی و خیریه ای بنیان گذاشته شد که منابع اولیه آنها از طریق وقف تأمين می شدند. نکته قابل تأمل آن است که خیرین و نیکوکاران با اختصاص دارآیی و اموال شان به صورت وقف، از مالکیت بر آن اموال برای همیشه می گذاشتند و آن ها را صرف امور عام المنفعه می كردند(همچنان كه در تعريف وقف ذكر شد).
بعد از ظهور اسلام اين روش پسنديده از زمان تشريع و روزگار رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) و زمان صحابه تا روزگار تابعين و تابعان آنان ادامه يافت. براي نخستين بار رسول گرامي اسلام(ص)، در سال سوم هجرت، پس از جنگ احد، هفت بوستان و مزرعه آماده را به نام «بساتين سبعه»يا «حيطان السبعه» كه به آن حضرت هديه شده بود، وقف كرد(راوندی، ۱۳۷۵،ج 3، ص 105). این بوستان ها متعلق به یک یهودی بنام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر(ص) آمده بود، مخیریق نامی از اغنیای احبار یهود بنی قینقاع اسلام ناورده است که به صف مجاهدان اسلام پیوست و وصیت کرد که اگر کشته شد دارایی اش را در اختیار حضرت محمد (ص) قراردهند تا به هر خیر که خدایش فرموده و خود خواهد هزینه کند(عالمزاده 1372، ص45).
بنابراين، وقف با تأثير پذيري از جهان بيني اسلام و اعتقاد به معاد به صورتي استوار و جهت دار مطرح گرديد. بينش اسلامي باعث شد که روز به روز بر شمار موقوفات افزوده شود، تا جايي که بسياري از مساجد، مدارس، بيمارستان ها، و... داراي املاک موقوفي شدند، تا از اين راه مخارج آنها تأمين شود.
معصومين عليهم السلام که الگوهاي عملي در مسير تکامل بشر مي باشند، در عمل به اين موضوع پيش قدم بودند و اموال زيادي را براي مصارف مختلف وقف مي کردند.
مي توان گفت، در طول تاريخ اسلام در دوره هاي مختلف حاكميت خلفا و شاهان، وقف دستخوش فراز و نشيب هايي شده است.
در ایران نيز، وقف سنتی بسیار کهن دارد که به رغم تحولات مختلف تا به امروز تداوم یافته است.
در دوره صفويه، وقف رونق فراواني يافت به طوري که حتي خود شاهان صوفي نيز، در زمره واقفان بزرگ قرار گرفتند و بسياري از املاک، وقف بقاع متبرکه شيعه، بالاخص؛ آستان علي بن موسي الرضا (ع) گرديد. حتی ساعت های قدیمی موجود در آستانه آن حضرت نیز از دوره صفویه دارای چند پارچه آبادی در اطراف مشهد بوده اند تا از درآمدشان برای تعمیرات ساعت ها استفاده شود. شايد بتوان گفت که در زمان شاه عباس اول، بيش از هر دوره ديگر به املاک موقوفه اضافه شد(www.rasekhoon.net).
در دورة پهلوي بسياري از موقوفات تخريب شد يا وقفيت خود را از دست داد، امّا؛ همة مسائل و موضوعاتِ مربوط به وقف منفي و مأيوسکننده نبود و در اين دوره وقف پيشرفتهايي هم داشت، زيرا؛ اوقاف در شرايط اقتصادي و اجتماعي رشد کرد و سطح درآمدهاي مردم افزايش يافت. از سوي ديگر اعتقادات ديني در مردم رشد کرد. نتيجه ي اين دو اين شد که، قشرهايي از مردم بيش از گذشته به وقف توجه کردند(همان منبع).
وقتي حاکميت به دست نظام جمهوري اسلامي افتاد، اين نظام با هويت مذهبي که داشت بايد براي وقف برنامهريزيهاي جامع تدبير ميکرد. سازمان اوقاف و امور خيريه در کانون اين تحولات قرار داشت. اين سازمان تا به حال کارهاي زيادي را در اين زمينه انجام داده است.
به طور كلي مي توان گفت؛ سنت وقف ویژه کشورهای اسلامی و شرقی نبوده است. در کشورهای غربی و حتی نقاط دورافتاده جزایر استرالیا و آفریقا و در میان سرخپوستان آمریکای جنوبی نیز این سنت وجود داشته است و این اقوام برای معابد، پرستشگاهها، کلیساها، صومعه ها و دیرهایشان، موقوفه هایي را اختصاص داده بودند، بویژه درمصر باستان، یونان، چین، ژاپن، روم، بابل و فلسطین قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته که برای جریان کار معابد و صومعه ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف ها، برهمن ها و کاهنان از درآمد آن بهره می گرفته اند و خود نیز آن را سرپرستی می کردند و به دانش آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را ارائه می دادند. آن هنگام که مسیحیت به عنوان دین رسمی مطرح شد، وقف نیز در این آیین موجودیت یافت. در انجیل مقدس و رساله حواریون عیسی مسیح (ع) همچون رساله پولس حواری نیز مطالبی راجع به وقف وجود دارد(عباسی، 1374، ص 175).
مفاهيم و تعاريف
وقف : وقف در اصطلاح فقهی، نگه داشتن و حبس کردن عین مِلکی است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا(دهخدا، 1382)و يا به معنی ایستادن و پایندگی و اصطلاحاً حبس کردن عین مِلک یا مالی است که منافع آن در امور عام المنفعه مصرف شود که قاموس قرآن از آن به «حبس العین و نسبیل المنفعه» تعبیر کرده است(فرشي، 1381، ج 7، ص 236).
در تعريف ديگر، وقف عبارت است از: انتقال مال منقول يا غير منقول که مالک آن، تسلط قانوني بر آن را به انساني امين منتقل ميکند و آن فرد امين متصدي مديريت و سوددهي آن مال ميگردد تا به دست استفادهکنندگان از آن مال ـ که مالک مشخص کرده است ـ برسد(مصري، 1985م، ص 39-42).
علامه حلي(1368، ص 453)می گوید: وقف آن است که اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را در راه خیر صرف کنند و می دانیم خیر، کار نیکی است که به سامان فرد و اجتماع کمک کند. عده ای نیز این تعریف را منبعث از حدیثی می دانند که از نبی اکرم (ص) در جواهر الکلام نقل شده که فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعه»(فيض، 1373، ص35).
وقف از جمله «عقود لازم» میباشد. بنابراین بعد از انعقاد وقف، واقف نمیتواند از آن برگردد و اختیار هر گونه تصرفی در عین موقوفه را از دست میدهد. بر اين اساس، ماده ۶۱ قانون مدنی در عبارتی مفصل بیان میکند: «وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع کند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آنها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد از آن متولی قرار دهد یا خود به عنوان تولیت دخالت کند»(كاتوزيان، 1381).
همچنین در فرهنگ لغت آکسفورد هم به ويژگي «دوام و همیشگی بودن» وقف اشاره شده است .
از مجموع تعاريف فوق چنين استنباط مي شود كه، وقف، کلمهاي عربي است که در لغت به معناي محدوديت و ممنوعيت به کار ميرود و در دين اسلام اصطلاحي است دال بر حفظ و نگهداري اموالي خاص جهت به کارگيري منافع آن در کارهاي انسان دوستانه و امور خيريه، به شرط آن که منافع، فقط در هدف يا اهداف تعيين شده براي آن مصرف شود. اين تعريف ما را به يک ويژگي مهم در وقف که همانا استمرار و دوام باشد، رهنمون ميکند و به ديگر سخن، وقف در مورد املاک و اموال ماندگاري به کار ميرود که بتوان درآمدها و عايداتي از آن به دست آورد و در موارد مشخص مصرف نمود.
بنابراين زمين و ساختمان [که اموالي ماندگار هستند] بيشتر مورد وقف قرار ميگيرند تا اشياي ديگر؛ هر چند در مورد کتاب، ابزار کشاورزي، احشام، سهام و اوراق بهادار و پول نقد نيز وقف وجود دارد.
بر اين اساس مي توان گفت كه، نهاد وقف داراى سه خصوصيت ممتاز و عمده است:
1. مال موقوف بايد از نقل و انتقال و تلف مصون بماند و از شمار دارايى مالك حارج گردد؛ يعنى حبس شود. اين حبس بايد هميشگى باشد تا گذشت زمان نتواند آنچه را واقف ساخته است درهم بريزد.
2. بايد آنچه حبس شده در مسير حركتخود به سوي هدفهاى وقف نهادينه شود؛ دارايى وقف اصالتيابد و تبديل به «سازمانى حقوقى» گردد. زيرا ملك نمىتواند بىمالك بماند، مگر اينكه خود، نهادى مستقل باشد.
3. آنچه حبس شده بايد در راه خير و خدمت به ديگران مصرف شود و وسيله ارضاى خودخواهى و سودجويى قرار نگيرد. زيرا بر مبناى انديشه غيرخواهى تأسيس شده است.
موقوفه: مالي كه وقف آن از حيث داشتن شرايط صحت، تماميت يافته و داراي شخصيت حقوقي شده است، موقوفه ناميده مي شود(آيت اللهي و رخ يزد، 1383، ص 294).
وقفنامه(سند وقف): نوشته اي است كه واقف در موردوقف مال خود تنظيم نموده و در آن درباره ي مسائل مختلف مربوط به اداره ي موقوفه و چگونگي صرف عوايد آن و ساير مسائل تعيين تكليف كرده است(امينيان مدرس، 1381، ص305).
فرهنگ وقف؛ جايگاه و اهميت آن
يکي از آموزش هاي باقي مانده از ميراث گذشته که هنوز در بين جوامع اسلامي رايج مي باشد، موضوع «وقف» است. بخش مهمي از وقف آموزشي بوده و بنيادي در جهت حفظ و نگهداري ميراث علمي و توسعه و حمايت از بقاي آن است. بدون ترديد اگر به مقوله وقف، به طور همه جانبه نگريسته شود و اهميت اين سنت نبوي آشکار شود، سهم عمده اي در تحول ساختار فرهنگي و توسعه علمي و اقتصادي کشور ايفا خواهد کرد. نظام کاربردي وقف در شئون مختلف اجتماعي از گستردگي و تنوعي برخوردار است که حتي بيان فهرست ريز آن در يک مقاله نمي گنجد.
وقف، زمينهساز و بسترساز تحقق اهداف دين و مقاصد شريعت است. اگر دين را برنامهاي براي ارتقاي ابعاد انساني آدمي و تأسيس جامعهاي مطلوب بدانيم، وقف، پارهاي از آن برنامه براي نيل به آن اهداف است.
وقف از يك طرف وسيله اي بسيار خوب براي ايجاد انس، الفت و همبستگي بين مسلمانان است و از طرف ديگر وسيله اي براي تأليف قلوب مردم غير مسلمان مي باشد(شهابي، 1343).
وقف جامعه را از آلودگيها و ناخالصيها پاك مي كند و راه را براي تزكيه آن هموار مي سازد.
از طرف ديگر، سنت پسندیده وقف، مصداق های موثر کارآفرینی یا کارگشایی اجتماعی هستند. کنش های خیرین نیکوکار در تأسیس و بهره برداری از مدارس آموزشی در مناطق محروم، تأسیس و راه اندازی بیمارستان های خیریه از طریق موقوفات، مراکز نگهداری ایتام و حمایت های مادی و معنوی از نیازمندان در راستای قرب الهی مصداق های بارزی از فعالیت های خیر خواهانه و نوآورانه در کشورهای اسلامی از جمله ایران اسلامی هستند که سنت حسنه ي وقف دائمی دارایی و اموال شخصی، در گسترش این نوع برنامه های توسعه انسانی بسیار مؤثر واقع شده است.
تأثير وقف در پژوهش و در نتيجه در گسترش دانش و علومي که موجب شکوفايي تمدن عظيم اسلامي در قرون مختلف شد و ديگر آثار و برکات اين سنت پايدار، تجربه کار ساز و مفيدي است که بايد براي مسئولان و دست اندرکاران برنامه ريزي توسعه کشور که احياي تمدن اسلامي، پيشرفت و آباداني و تشکيل مدينه فاضله اسلامي را وجهه ي همت خود قرار داده اند، مورد توجه ويژه قرار گيرد. زيرا؛ ساختار و کارکردهاي نهاد وقف بر ساختار و کارکردهاي نهادهاي ديگر، چون؛ نهادهاي علمي، پژوهشي، آموزشي، درماني، اقتصادي و فرهنگي تأثير مستقيم دارد. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بيمارستان، حسينيه، کتابخانه، کاروان سرا، رباط، حمام، قنات، آب انبار، پل و... بهترين گواه و شاهد آن است.
نگاهي گذرا به ديروز و امروز فرهنگ ها و تمدن بشري کافي است تا ما را با آثار و برکات مادي و معنوي وقف در گستره کشورهاي اسلامي و غير اسلامي آشنا کند. اين حقيقت نشانه ي فطري بودن وقف و ريشه داشتن فرهنگ نوع دوستي در نهاد آدمي است. شاهد عيني آن رشد روز افزون بنيادهاي خيريه در کشورهاي غير مسلمان است.
وقف نهادی است که از طریق آن می توان بخش قابل توجهی از مشکلات و تنگناهای جامعه را شناخت و اموال و دارایی های افراد نیکوکار را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار بست. این نهاد با وجود برخورداری از قدمت زیاد، آنطور که شایسته است فراگیر نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودی پنهان و پوشيده مانده است.
به جرأت مي توان گفت،وقف یکی از برترین و بادوامترین مظاهر احسان و نیکوکاری به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است(بزرگی، 1373).
رشد و شکوفایی در عرصه های مختلف یک جامعه مستلزم وجود عاملی قوی برای انسجام و انگیزش است. در پاره ای از جوامع عامل ملیت، قومیت و یا نژاد، چنین نقشی را برعهده داشته اند لیکن این عوامل در جامعه دینی نمی تواند نقش پررنگ و مؤثری را ایفا کنند.
پدیده وقف دارای حیطه گسترده ای از فعالیت و اقدام می باشد، تا جایی که اگر به درستی هدایت شود، به بسیاری از نیازها پاسخ می دهد و هیچگاه جامعه انسانی با کمبودهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی روبرو نخواهد شد.
اما مهم این است که هم نیازها براساس اولویت در سطح افکار عمومی معرفی شود و هم ضرورت آن عینی و متناسب با عواطف و درک و توجه واقفان لحاظ گردد.
مطالعات و شواهد نشان می دهد سنت حسنه وقف و سایر فعالیت های خیر خواهانه در کشورهای اسلامی تابعی است از متغیر های مختلف که در مجموع می توان عوامل مذهبی، از قبیل؛ تقوا و ایمان قوی، عوامل فردی، از قبیل؛ شخصیت مهربان، روحیه سخاوت گری و پایگاه شغلی، سطح درآمد، میزان تحصیلات و شعور اجتماعی و سایر مؤلفه ها را از تعیین کننده های اقدامات خیریه از قبیل وقف دانست که آثار و نتایج این عمل خداپسندانه به طرح ها و برنامه های توسعه ای منجر می گردد و بخش قابل توجهی از اقشار نیازمند و بی بضاعت می توانند از این فرصت ها و خدمات اجتماعی بهره مند شوند.
در جوامع دینی و اسلامی عامل متغیر اصلی برای ایجاد انگیزش «توسعه ارزش های دینی ومذهبی» است. در این راستا اصل مقدس وقف می تواند درصحنه اقتصاد نقش برجسته ای را عهده دار شود. اصل مقدس وقف در شرایط فعلی جامعه، در حالت خرد و فردی مورد توجه قرار می گیرد. لیکن این وضعیت می تواند از طریق مطالعه و برنامه ریزیهای دقیق و جامع به مفهومی وسیع و مؤثرتر تبدیل شود.
بنابراين مي توان گفت که نهاد غير انتفاعي وقف، نقش قابل توجهي در پيشبرد جوامع اسلامي همچنين در کمک به دولت براي تهيه خدمات اساسي آنطور که هست ايفا کرده است. اين نهاد از بخش هاي مذهبي، تربيتي و بهداشتي حمايت كرده و زير بناهاي اساسي را تدارک ديده و در راستاي تامين شغل، بالابردن فعاليت هاي تجاري، تهيه غذا براي گرسنگان، پناه دادن به مستمندان و نيازمندان و حمايت از بخش هاي کشاورزي و صنعتي موفق بوده است كه در نتيجه موجب كاهش هزينه ها براي دولت شده است.
وقف در اسلام و سيره ائمه اطهار(ع)
يکي از مهم ترين تمهيدات دين اسلام در راستاي دور انديشي و تأمين آينده مسلمين و فرزندان ايشان، «پايه ريزي سنت حسنه وقف» است. چنان که وقتي به قرآن کريم و روايات اهل بيت (عليهم السلام) و سنت عملي ايشان رجوع مي شود، اهميت دو چندان اين سنت زيبا به وضوح استنباط مي شود. گر چه در قرآن کريم آيه اي به صراحت دال بر وقف وجود ندارد، اما از آيات متعددي مي توان وقف را به عنوان يکي از مصاديق بارز اعمال صالحه يا باقيات صالحات يا.... معرفي نمود.
از صدر اسلام وقف در دو عرصه ي متن و عمل شکل گرفت. مشروعيت اين عمل متکي بر سخن خداوند متعال است که ميفرمايد: «لَن تَنالُوا البِرَّ حتّي تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ »؛ هرگز به نيکي نخواهيد رسيد مگر آنکه از آنچه دوست ميداريد انفاق کنيد.
زندگي و احادیث فرستادگان خدا، مسلمانان را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و نیکوکارانه به پاداش های بهشت برین و قرب الهی مژده می دهند. بر پايه همين اعتقادات است كه مسلمانان اقدامات نیکوکارانه از قبیل صدقه، کمک کردن به نیازمندان و وقف را نوعی تعهد اخلاقی و دینی می دانند و با آرامش خاطر در راستای جلب رضایت خداوند و رفع خواسته های نیازمندان تلاش می کنند.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله)فرمود: «إذا مَات ابنُ آدمَ انقطعَ عملُه إلّا من ثلاثٍ: صدقةٍ جاريةٍ أو علمٍ يُنتفع به أو ولدٍ صالحٍ يَدعو لَه »؛ چون آدميزاد بميرد، عملش منقطع ميشود مگر از سه نظر: صدقهاي مورد استفاده يا دانشي سودمند يا فرزندي صالح که برايش دعا ياعمل خير کند.
رفتار و شیوه پیامبر اکرم (ص) به صورت قول یا فعل در رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامی دارای اهمیت فراوانی است. به موجب تأکیدی که آن حضرت به مسأله وقف و نتایج مثبت آن در جامعه داشتند، بسیاری از مؤمنین سعی می کردند بخشی از امکانات مالی خود را وقف امور خیریه کنند.
پیامبر اکرم می فرمایند: «ان مِمَّا یَلحَق المؤمِن مِن عَمَلِه وَ حَسَناته بَعد مَوته عَنماً نَشرَه وَ وَلداً صَالحاً تَرَکَه وَ مُصحَفاً وَرِثَه اَو مَسجِداً بَناهُ اَو بَیتاً لابن السَبیل بَناه اَو نَهراً اَجراه وَ صَدَقَه اَخرَجَهَا من ماله فی صَحه وَ حَیاتَهُ وَ نلحَقَه مِن بَعد مَوتِه»؛ چند چیز است که بعد از مرگ مؤمن، پاداش آنها به او می رسد: علمی که از خود به یادگار گذاشته است، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد و قرآنی که به ارث گذاشته باشد، یا مسجدی که ساخته است یا نهری که آن را جاری ساخته است یا صدقه ای که در حال حیات خود انجام داده است(حرعاملي، 1409ق، ج13،ص292).
این حدیث سه نكته را بيان مي كند: 1. وقف اموال، ارزش علم و فرزند صالح در یک ردیف ذکرشده است؛ 2. در طول تاریخ اسلام ارتباطی جدایی ناپذیر بین وقف اموال، دانش و فرزند صالح وجود داشته است؛ 3. وقف اموال باعث دستیابی انسان به دانش و فرزند صالح می شود.
ائمه اطهار (ع) كه الگوها و نمونه های عینی تحقق اسلام هستند و رفتار و گفتار آنان تعیین کننده رفتار و فرهنگ مسلمانان است، با تأسی از پیامبر اسلام(ص)، به عنوان؛ امام و رهبر و معلم جامعه مسلمین، اهتمام زیادی در گسترش فرهنگ وقف در جامعه داشته اند، با قول، وصل و تقریر خود این اقدام خدا پسندانه را مورد ترغیب و حمایت قرار می دادند. در مقام عمل نیز ائمه (ع) به فراخور توانایی مالی که داشته اند و مصلحتی که تشخیص می دادند اقدام به وقف اموال خود می نمودند. در میان ائمه (ع) حضرت علي(ع) بیشترین موقوفه ها را داشته اند.
امير المؤمنين علي(ع) در یکی از وقف نامه هایش، هدف خود را از وقف چنین بیان می کند: «ابتغاء وجه الله لیر لجنی الله به الجنه و یصرفنی عن النار و یصرف النار عن وجهی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه»؛ به منظور جلب رضایت الهی تا به سبب آن مرا داخل بهشت برین فرماید و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور فرماید، در روزی که صورت هایی سفیدند و صورت هایی سیاه(مجلسي، 1403، ج103، ص183).
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است که «علی (ع) در «ینبع» صد چشمه در آورد و برای حاجیان خانه خدا وقف فرمود و چاه هایی در راه کوفه و مکه حفر کرد و مسجد فتح را در مدینه و مسجدی را در مقابل قبر حمزه و در میقات و کوفه و بصره و آبادان بنا کرد»(ابن شهر آشوب، 1379، ج 2، ص 123).
آن حضرت در مدت 25 سال امامت خود به کارهای کشاورزی و باغداری مشغول بودند و از این طریق املاک و مزارع فراوانی را به دست می آوردند. آن امام بزرگوار، غلات باغها را در راه رضای خدا به صورت زکات و صدقه واجب یا مستحب انفاق می کردند و در آخر عمرشان همه باغها و مزارع را وقف کردند.
از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «صدقه و حبس، دو ذخیره هستند، پس آنها را برای روزگار خودش حفظ کنید»( نوري، 1408ق، ج2، ص511).
حضرت فاطمه (س) نیز بسیاری از باغ های خود را در مدینه وقف کرد(کلینی، 1382، ج7 ، ص70).
امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هم، باغ های خود را که هم اکنون در محله نخاوله مدینه به نام باغ صبا و باغ مرجان معروف است، وقف کرده اند(سليمي فر، 1382، ص65).
سایر ائمه (ع)، املاک و اموال خود را در راه خدا و برای رفع نیاز فقرا وقف کرده اند. امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز موقوفاتی در مدینه داشتند.
حضور وقف در جامعه؛ آسيب ها و موانع
با توجه به شواهد، هنوز فرهنگ وقف آن طور که درخور و شایسته نظام جمهوری اسلامی است نهادینه نشده و هنوز با ایده آل های لازم در این باره فاصله زياد داريم و بدان دست نيافته ايم. اما اینطور هم نیست که هیچ کاری در اين راستا صورت نگرفته باشد.
آنچه مسلم است اين است که وقف يک نهاد اسلامي برجسته بودهاست كه نقشي مهم و بزرگ را در حمايت از تمدن اسلامي در طول تاريخ داشته است.
اين در حالي است كه در وضعيت کنوني، وقف در کشورهاي اسلامي آنطور كه بايد کارآمد نبوده است و از نقاط ضعف متعددي رنج ميبرد و نياز به کارآمد کردن نقش وقف در دوران کنوني بيش از پيش احساس ميشود؛ چرا که فقر و عقبماندگي در جهان اسلام رو به افزايش است كه يكي از راه حل هاي اين تهديدها، توجه و اهميت دهي به فرهنگ وقف و توسعه و ترويج آن است.
بنابراين، بنا به دلايلي چند، امر خدا پسندانه وقف و عرضه آن در جامعه طي سالهاي اخير، دچار آسيب هايي شده است.
در اين قسمت به چند مورد از عوامل آسيب ها و آفات و موانعي كه موجب كم توجهي به وقف و يا فراموشي آن در جامعه شده اند، اشاره مي گردد.
1- عمل نكردن به نيت واقف:
از نظر فقهي مال وقف در دست ناظر، امانت است و او بايد از آن محافظت کرده، به شيوهها و روشهاي مناسبي كه واقف سفارش كرده، به کار گيرد تا هدف مورد نظر تأمين شود. کتابهاي فقهي سرشار از مطالبي است که واجبات ناظر را مشخص ميکند و البته همة آنها در راستاي حفظ اصل وقف و عمل به نيت واقف است.
يكي از عواملي كه پس از انقلاب اسلامي موجب كاهش انگيزه براي وقف كردن شده عمل نكردن به نيت واقف است. دكتر شهيدي مي گويد: بكوشيد درآمدهاي رقبه عيناً به مصرفي برسد كه واقف تعيين كرده است، مگر آنكه چنان مصرفي حقيقتاً متعذر باشد. يعني نتوان انجام داد. بدين نينديشيد كه ممكن است انجام آن از لحاظ منطق امروزي سودي نداشته باشد. اگر مورد مصرف وقف را به هم بزنيم واقفهايي كه ميخواهند موقوفه ي آنها پايدار باشد، ديگر به اين كار رغبت نخواهند كرد، چرا كه احتمال مي دهند با موقوفه آنها هم، نظير همين كار را بكنند(www.rasekhoon.net).
2- تغير نام موقوفات:
در طي دهه هاي گذشته اسامي بعضي از موقوفات تغيير يافته است كه اين عمل مي تواند موجب بي احترامي به وقف و واقف در جامعه تلقي گردد و اثرات منفي بسياري روي انگيزة واقفين داشته باشد و چه بسا كه مورد اعتراض بستگان و يا بازماندگان واقف قرار بگيرد.
بنابراين، تغيير نام اموال وقفی كه هنوز هم در برخی از موارد اتفاق میافتد، موجب مي شود تا يك جو بي اعتمادي و ديدگاه منفي در ذهن افرادي كه قصد وقف اموالشان را دارند، ايجاد شود.
برای ترويج و گسترش فرهنگ وقف بايد تلاش شود تا نام اموال را كه متعلق به فرد واقف است، تغيير داده نشود تا از اين طريق اعتماد و علاقه ميان افراد خير و واقف برای وقف دارايیها ايجاد شود.
3- ضعف در سیستم اطلاع رسانی:
ضعف در سيستم اطلاع رساني آثار و عواقب منفي ريادي در پي داشته است كه يكي از آنها کاهش رغبت واقفان براي ايجاد موقوفات جديد شده است.
اطلاع رسانی خوب، صحيح و به موقع هم می تواند در گسترش وقف و تشویق مردم به انجام این عمل صالح موثر باشد، چون وقتی که مردم از برکات دنیوی و اخروی وقف مطلع شوند و ببینند که چه افراد خیری اقدام به وقف مال و اموال خود کرده اند به طور یقین تشویق می شوند و به این امر خیر گرایش پیدا می کنند، این در حالی است که متأسفانه در رسانه های جمعی و گروهی کشورمان از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی گرفته تا نشریات و مطبوعات کثیرالانتشار هیچکدام برنامه ها و مطالبی در این باره که درخور توجه باشد ندارند.
اعمال خير از جانب مردم و براي مردم است؛ از اين رو خود آنها بايد در آن مشارکت داشته باشند. بدين منظور، مؤسسات و بنيادهاي خيريه بايد هميشه با تبليغ و تبيين مسائل مربوط به وقف، مردم را از آن آگاه و بدان تشويق کنند، اما متأسفانه در جوامع اسلامي اين کار كمتر صورت ميگيرد. دليل اين سخن هم آن است که موقوفات جديد كمتري ايجاد شده است. در مقابل، يکي از مهمترين عوامل موفقيت اعمال خير در غرب همين آگاهيبخشي مستمر به مردم است که از آنها دعوت ميشود در اعمال خير مشارکت داشتهباشند.
متأسفانه در رسانه های جمعی و گروهی کشورمان، از صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی گرفته تا نشریات و مطبوعات کثیرالانتشار، هیچکدام برنامه ها و مطالبی در این باره که درخور توجه باشد، ندارند.
نباید فقط تمام نگاه ها به سازمان اوقاف و امور خيريه به عنوان متولی اصلی موضوع وقف در کشور، معطوف شود، بلکه؛ رسانه ها هم در این باره باید نقش مهم خود را در معرفی اماکن موقوفه و افراد خیر به جامعه ایفا کنند. به عنوان مثال؛ انعکاس دیدگاه های یک فرد خیر و انگیزه او برای انجام وقف مال خود در رسانه ها خصوصاً رادیو و تلویزیون می تواند در اشاعه فرهنگ وقف و ترغیب مردم به انجام این عمل خیرخواهانه بسیار مؤثر باشد.
اين آگاهيبخشي بايد از طريق همه ي رسانهها و با جديدترين تکنيکها صورت گيرد. چنانکه در سايتهاي مؤسسات پشتيبان و مؤسسات خيريه، فراخوان هاي مستمري خطاب به نيکوکاران و خيّران ملاحظه مي گردد که از اهميت ديني و اجتماعي کمکهاي خيريه سخن ميگويند و بازديدکنندگان را راهنمايي ميکنند. اين سايتها با طراحي بخشهايي مانند؛ پاسخ به پرسشهاي متنوع، فهرست موارد نيازمند کمکهاي خير، راهنماي داوطلبان اعمال خير و ديگر راهنماييها که موجب افزايش اقدامات خيرخواهانه در ميان شهروندان منجر شده است، گام برمي دارند.
4- دخالت دولت و محدويت قانوني وقف:
يكي ديگر از آسيب هاي موجود در ممانعت از گسترش وقف در جامعه، دخالت نابجاي دولت در امور و اموال موقوفه است. اين دخالت در ابعاد مختلفي است:
الف. تسلط حکومت بر اموال وقفي ؛
ب. مديريت دولتي وقف(عبد الله العمر، 1421ق)؛
ج. تحميل ماليات و عوارض بر پارهاي اقدامات وقفي در برخي از کشورهاي ديگر اسلامي.
قوانين متعددي در برخي از کشورها براي سازماندهي اوقاف صادر شده است، ولي بسياري از آنها با ماهيت وقف که يک اقدام غيردولتي است منافات دارد و بالعکس سبب تقويت تسلط حکومت بر وقف گشته، انشاء موقوفات جديد براي مسلمانان را با مشکل مواجه ساخته است؛ در برخي از کشورهاي اسلامي هم در اصل قوانيني براي وقف وجود ندارد(عبد الفتاح علي جبريل، 1424ق).
دخالت دولت در امور و اموال موقوفه، آثار و نتايج منفي چندي به همراه داشته است كه در ذيل به دو مورد آن اشاره مي شود:
4-1. توقف انشاء موقوفات جديد:
ملاحظه ميشود نسبت زيادي از موقوفات فعلي از وقف گذشتگان است و بهندرت اتفاق افتاده است مسلمانان به انشاء موقوفات جديد دست زنند. اين امر هم نتيجة وضعيتي است که از توليت وقف توسط دولت بهوجود آمده است و بسياري معتقدند وقف بر خلاف ماهيت آن که يک اقدام شخصي و غيردولتي است، يک عمل دولتي شده است.
4-2. ناچيزبودن درآمدهاي ناشي از سرمايهگذاريهاي وقفي:
اين امر به سبب مديريت دولتي است که ناکارآمدي آن در مديريت شرکتهاي بخش عمومي ثابت شده است. با اين حال، همچنان پروژههاي وقفي را که دهها ميليارد جنيه مصري تخمين زده ميشود در دست دارد .
5- از بين رفتن اصل موقوفات به خاطر دستاندازي سوداگران:
اين امر به واسطة تباني با برخي از کارمندان بيتقواي اوقاف، در طول ساليان دراز صورت گرفته است. اين علاوه بر آن است که آماري دقيق از اوقاف وجود ندارد و سند برخي از موقوفات هم گم شده و يا از بين رفته است. همچنين شيوههاي مديريت و بهرهبرداري که نوعي انحصار طلبي را در آن ميبينيم در تلف شدن بسياري از اموال وقفي نقش داشته است. قانون تبديل سند موقوفات به علاوة تخريب برخي از رقبههاي اوقاف هم در اين امر بيتأثير نبوده است(www.rasekhoon.net).
6- دامنة تنگ موارد مصرف به خاطر اعطاي حق تغيير مصرف موقوفات به وزير اوقاف:
اين امر سبب شده است مصرف وقف تابع رويکردهاي سياسي و نه نيازهاي اجتماعي باشد. علاوه بر اين، موارد جديدي نيز بر موارد مصرف سابق وقف اضافه شده است، مانند؛ مطالعات دربارة ايجاد و توسعة فنآوري در کشور، احداث دانشگاه، حفظ حقوق مدني شهروندان که در دوران شکوفايي وقف وجود نداشته و هيچ کس هم اکنون بر اين امور وقفي انجام نداده است(همان منبع).
7- توجيه نبودن مسلمانان در خصوص اهميت وقف و نياز مبرم به آن در دوران معاصر:
همچنانكه گفته شد، وقف در باورهاي ديني و مذهبي ما به عنوان يكي از بزرگترين باقيات صالحات و يكي از بهترين خيرات مطرح است كه تأثيرگذاري فراواني در رشد اعتقادي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و آموزشي جامعه دارد. در اين ميان «عالمان و انديشمندان ديني» به عنوان زبان گويا و مبلغان معارف ديني و مذهبي، نقش و وظيفه حساس و سنگيني را در نماياندن جايگاه اين عمل نيكو و پسنديده دارند.
مهمترين گام براى ايجاد نگرش مثبت نسبت به مسائل و واقعيت ها در جامعه، ارائه اطلاعات صحيح و شفاف است. كساني كه عهدهدار انتقال اين اطلاعات هستند بايد از صلاحيتهاى شناختى، عاطفى و عملكردى لازم برخوردار باشند تا سخنان، گفتار و نوشتار آنها در دلها نفوذ كرده و آنها را متحول و متأثر كند.
در اين خصوص مبلغان و علما آن طوركه شايسته جايگاه و اهميت وقف است به تبليغ و ترويج فرهنگ وقف نپرداخته اند. همچنين همانطور كه گفته شد، در رسانههاي جمعي مختلف هم اعم از روزنامه، راديو، تلويزيون و اينترنت در اين باره بسیار محدود به ارائه مطالب و دیدگاههای اندیشمندان و صاحب نظران پرداخته اند.
8- گسست ميان وقف و انجمنها و بنيادهاي خيريه:
واضح است که وقف در اصل براي حمايت از نهادهاي آموزشي، بهداشتي يا اجتماعي بهوجود آمد، ولي از آغاز قرن بيستم ميلادي تا نيمة آن، همان هنگام که دولتها دست روي اوقاف گذاشتند، رابطة ميان وقف و اين نهادها قطع شد. اين در حالي است که واقفان و متوليان اصلي وقف به خاطر ارتباط مستقيمشان با مردم، بهتر ميتوانند بر موقوفات نظارت داشته، عائدات و درآمد آنها را در عرصههاي مورد نياز هزينه کنند(عبد الکريم الحوراني، 1422، ص 77 ).
البته از انصاف به دور است اگر نگوييم نشانههايي ـ اگر چه کمفروغ ـ در برخي از کشورها به چشم ميخورد که ميکوشند علل تضعيفکننده ي وقف اسلامي را از بين ببرند و وقف و نقش مهم آن را دوباره احيا کنند.
9- آسيب ها در مديريت وقف
در شريعت و فقه به مديريت وقف و ادارة موقوفات اهتمام و توجه ويژه شده است؛ زيرا ادارة وقف در کيفيت و در وضعيت وقف بسيار مؤثر است. مدير کارآمد و لايق، موقوفه ي هر چند غير کارآمد را به اوج کارآمدي ميرساند. برعکس اگر مديري نالايق و غيرصالح باشد، بهترين موقوفه را تبديل به رقبه ي بی فایده و ناخوشایند ميکند.
بنابراين، یکی از مهمترین راه هایی که به ترویج و گسترش فرهنگ وقف کمک می کند بهینه سازی مدیریت وقف و نحوه اداره موقوفات است، به بیان دیگر وقتی که مردم می بینند موقوفات به خوبی اداره می شوند و به حال خود رها نمی شوند قطعاً تشویق می شوند که به این موضوع مهم توجه نشان دهند، اما عکس این قضیه، اگر مشاهده شود که هر مکانی پس از وقف به حال خود رها شده و هیچگونه نظارتی هدفمند و قانونمند بر آن اعمال نمی شود و متولی خاصی ندارند، بدون شک این مسأله می تواند به دلسرد شدن مردم و رویگردانی آنها به مسئله وقف منجر شود. بنابراين، نوع مدیریت بر موقوفات و نحوه اداره آن از نگاه مردم بسیار حائز اهمیت است.
علاوه بر موارد فوق، چندين آسيب هاي ديگري نيز در عرصه وقف قابل ذكر است كه برخي از آنها عبارتند از: عدم آشنايي با موازين قانوني و شرعي وقف، عدم رعايت حقوق وقف و انفاق و عدم پرداخت ديون دستگاهها به موقوفات، وجود نهادهاي موازي در اخذ خيرات و حسنات و عدم وجود نظارت بر عملكرد آنها، فروش موقوفات در زمان اصلاحات ارضي و ابطال بعضي از اسناد وقفي و... .
راهكارهاي فرهنگي ترويج وقف در جامعه
وقف در حل بسیاری از مشکلات جامعه می تواند نقش مهم و کارسازی را ایفا نماید، از همین رو باید به سمت و سویی کشیده شود که نیازهای واقعی و اساسی جامعه را حل کند.
پرواضح است که فعلیت یافتن توانایی های وقف در افزایش سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، تعدیل نابرابری های درآمدی، کاهش فقر در جامعه و سایر آثار مثبت آن به گسترش «فرهنگ وقف در جامعه» و طراحی شیوه ها و روش های جدید برای جذب اعضای جامعه در راستای تحقق این سنت نیکو می باشد. لازم است زمینه های جدیدی که مورد نیاز جامعه می باشد، از جمله وقف بر پژوهش و تولید علم و فناوری و وقف بر امور اجتماعی مانند ازدواج و غیره طراحی و بر واقفان عرضه شود.
به علاوه استفاده از روش های نو در وقف مانند؛ ایجاد «بانک وقف» و «وقف سهام» شرکت های اقتصادی، موجب می شود که غالب افراد جامعه احساس کنند که می توانند در این مسیر ارزشمند حرکت نمایند. در این صورت است که وقف از حصار تنگ ثروتمندان خارج شده و به عنوان یک فرهنگ در جامعه ظهور خواهد کرد و در نتیجه آثار و خیرات آن نیز به نحو بارزتری در جامعه تحقق خواهند یافت.
بر اين اساس، جهت شكوفايي وقف و گسترش فرهنگ وقف در جامعه تنها يك نهاد يا ارگان مسئول نيست، بلكه؛ همه دستگاههاي تبليغي و اجرايي كشور موظفند تا در جهت اعتلاي فرهنگ وقف در جامعه با يكديگر همكاري نمایند و زمينه هاي شكوفايي آن را فراهم آورند.
سازمان اوقاف و امور خيريه، مبلغان ديني، ائمه جمعه و جماعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، وزارت فرهنگ و آموزش عالي، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سيما، وزارت كشور و مجلس شوراي اسلامي از جمله نهادها و وزارتخانه هايي هستند كه می توانند در چگونگي ترويج و اشاعة فرهنگ وقف در جامعه، نقش اساسي ايفا كنند.
در ذيل به چندین روش جهت ترويج فرهنگ وقف در جامعه اشاره مي شود:
1- تشويق قانوني: هر چند عمل وقف عملي شخصي و اختصاصي به حساب مي آيد ولي تشويق افراد به اين امر و تفهيم نمودن مزاياي اجتماعي و اقتصادي نهفته در آن مي تواند در گسترش و اشاعة اين عمل خدا پسندانه مؤثر باشد. بنابراين، امر تبليغ و آموزش احكام و آثار وقف بايد مورد توجه خاص قرار گيرد و بايد به دنبال راههاي مؤثر و كار ساز براي تعيين جايگاه وقف در اجتماع و پرورش انسانهاي علاقه مند به وقف بود.
در جمهوري اسلامي به منظور کمک به موقوفات و تشويق افراد خيّر به امر وقف و امور خير، قوانين مختلف ديگري نيز در جهت کمک به موقوفات به تصويب رسيده است که استفاده از اين قوانين نيز ميتواند کمک زيادي به موقوفات نمایدو نظر افراد علاقهمند و مؤمن را به موضوع وقف جلب کند. در اينجا به برخي از اين موارد قانوني به اختصار اشاره ميگردد:
الف) به موجب بند 3 مادة 2 قانون مالياتهاي مستقيم مصوب سال 1371، موقوفات عام از پرداخت ماليات معاف شدهاند.
ب) به موجب تبصرة ذيل مادة 9 قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريه مصوب 1363، موقوفات عام، بقاع متبرکه، اماکن مذهبي اسلامي، مدارس علوم ديني و مؤسسات و بنيادهاي خيريه از پرداخت مخارج و هزينههاي داوري در محاکم قضايي و هزينههاي مربوط به ثبت، تفکيک و افراز املاک موقوفه و هزينههاي مربوط به اجراي احکام معاف شدهاند.
ج) به موجب تبصرة 3 مادة 26 قانون نوسازي و عمران شهري، موقوفات عام از پرداخت عوارض نوسازي شهرداريها نيز معاف شدهاند. اعطاي اين امتيازات به املاک وقفي مسلماً در جهت تشويق افراد نيکوکار مؤثر خواهد بود و توصيه ميگردد که در کليه کشورهاي اسلامي به منظور ترغيب افراد نيکوکار، اين قبيل امتيازات براي موقوفات در نظر گرفته شود(امينيان، 1388، صص 159-165).
2-هر عمل خيري كه به قصد و نيت رضايت الهي صورت پذيرد محترم شمرده مي شود ولي جهت بخشيدن و تعريف دقيق از چگونگي و نحوة ارائه عمل خير مي تواند در افزايش آثار مثبت و نتايج حاصله از آن تأثير بسزايي داشته باشد.
3- قالب و چارچوب كنوني وقف نيازمند بازنگري اساسي است. منحصر كردن عمل وقف به برخي امور خاص از شعاع تأثير و فوايد مورد انتظار آن خواهد كاست. زمينه هاي فراواني را مي توان يافت كه وقف مي تواند در آنها وارد گردد و يا با آنها مرتبط شود. يكي از عوامل كم سويي و كم فروغي پديده هاي اجتماعي محدوديت حوزة عمل و منحصر بودن به عناصر و عوامل محدود است.
4-وقف مربوط به طبقه اي خاص و يا مقطع سني خاص نيست. بايد زمينه اي ايجاد كرد تا برخلاف فضاي حاكم فعلي، تمامي طبقات و اقشار مردم و در هر گروه سني امكان و استعداد انجام اين عمل خداپسندانه را داشته باشند.
5-ارج نهادن به مقام و منزلت اشخاص پيشقدم در امر وقف از اهم واجبات و از وظايف مهم سازمان هاي مرتبط با امر وقف است. اگر اشخاص وقف كننده به واسطه عمل نيكشان به نحوي مناسب و شايسته مورد اكرام و تقدير قرار گيرند، انگيزه و اشتياق مبادرت به اين عمل در نزد افراد ديگر نيز تقويت خواهد شد و در گسترش اين سنت خدا پسندانه موثر خواهد بود.
6-هموار كردن موانع موجود در امر وقف، مرتفع نمودن مشكلات قانوني و حقوقي در اين ارتباط و آسان كردن شرايط و تشريفات رسمي مرتبط با موقوفات، از عوامل موثر در بسط و رواج سنت وقف در جامعه ارزيابي مي شوند.
7- يكي از دلايل كم بودن استقبال مردم از اوقاف و وقف كردن، عدم آگاهي مردم نسبت به جايگاه وقف در اسلام و جايگاه اوقاف در جامعه است. مردم با مسائل و موارد مصرف اوقاف آشنايي ندارند. سازمان اوقاف و امور خيريه بايد با انتشار كتاب يا مجله و يا از طريق مبلغان ديني، جايگاه و اهميت وقف را در جامعه مشخص كند تا زمينة گرايش مردم به وقف فراهم آيد.
8- متاسفانه در كشور ما دربارة وقف كمتر تحقيق و مطالعه صورت گرفته است. انجام تحقيق و مطالعه درباره ي اوقاف، به گسترش فرهنگ وقف در جامعه كمك مي كند. تشويق اهل قلم به نوشتن كتاب و مقالات علمی و پژوهشی با موضوع وقف يكي از این راه حل ها است.
9-معرفي واقفان گذشته و حال در قالب يك كتاب يا مجله يا مطبوعات به خاطر اين كه انگيزة وقف كردن در مردم پديد آيد و بدانند كه انجام كارهاي خير توسط آنها مورد تقدير جامعه و مسؤولان است.
10-نظارت بر حسن اجراي وقف در جامعه.
11-تهيه فهرست كامل موقوفات كشور از سوي سازمان اوقاف و امور خيريه و معرفي آنها به مردم از طريق مطبوعات و صدا و سيما و يا گنجاندن در كتب درسي براي آشنايي دانش آموزان با موقوفات كشور.
12-در نظر گرفتن مجازات سخت براي كساني كه به موقوفات تعدي و تجاوز مي كنند (توسط مجلس شوراي اسلامي).
13-در نظر گرفتن امتياز و تسهيلات براي واقفان تا ديگران نيز به انجام وقف مبادرت ورزند(توسط مجلس شوراي اسلامي).
14-از موقوفات توسط صدا و سيما گزارش تهيه شود و توجيه گردد كه اين موقوفات منشأ چه اثرات مثبت اجتماعي و فرهنگي بوده اند و واقفان اين آثار نيز معرفي شوند.
15- رقباتي كه در گذر زمان به علت درآمد كم يا رسيدگي نشدن و اهمال تخريب گرديده اند و موجبات دلسردي مردم و ايجاد ذهنيت منفي مي شوند، به نحو ممكن و در اسرع وقت تبديل به احسن و يا استفاده بهينه شوند و يا با سرمايه گذاري بازسازي گردد تا از وقف، منظره اي نامطلوب ديده نشود.
16- اسامي واقفان بر لوحي ثبت شود و بر روي محل موقوفه نصب گردد.
17- يكي از كارهاي مراكز فرهنگي و هنري وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيما بايد صرف نشان دادن هنر وقف در ايران باشد.
18- درج مطالبي در خصوص فرهنگ وقف در کتاب هاي درسي، چاپ کتب و مقالات در مطبوعات و از همه مهم تر گنجانيدن اين فرهنگ به طور ظريف و لطيف در برنامه هاي رسانه ملي و... از سوي ادارات اوقاف سراسر کشور. همچنين راهنمائي كردن افراد خير و نيکوکاري را که براي وقف اموال خويش و تنظيم وقفنامه به آنها مراجعه مي نمايند که يکي از اهداف و مصارف خيري را که در وقفنامه خود ميگنجانند، کمک به امر تحقيق و پژوهش باشد.
در نهايت مي توان گفت که، توجه به وقف از جهتي که در اين نوشتار آمده است ميتواند امري کارساز، معياري مناسب و تحليلي بديع نسبت به فهم ما از نقش وقف باشد و همچنين وضعيت فعلي وقف در جوامع اسلامي و کشورمان به ما ارئه کند به طوري که در برنامهريزيهاي آتي و سياست گذاري کلان اين عرصه مفيد و مثمر ثمر باشد.
جمع بندي و نتيجه گيري
انسان امروز با همه فرهنگ ها و بينش هاي گوناگون خويش، وقف و بنيادهاي وقفي و خيريه را پديده اي سودمند و در مسير رشد و تعالي تمدن انساني و توسعه همه جانبه جامعه حتي در مادي ترين تمدن هاي امروزي، مي شناسد. آنان، همچون نياکان خويش به خوبي دريافته اند که وقف، مي تواند به مانند چشمه همیشه جاری، چون هميشه کارساز و سودمند باشد، گوشه اي از آلام بشري را تسکين بخشد و در رشد و توسعه علمي، آموزشي، اخلاقي و انساني جوامع مؤثر افتد.
وقف بهترین و مؤثرترین وسیله تکافل اجتماعی مي باشد، که آن عبارت است مقدار مالی که فرد یا افراد به انتخاب خود از مالکیت مجازی شان خارج می کنند و به مالکیت حقیقی آن، یعنی خداوند پاک و بلند مرتبه بر می گردانند تا مورد استفاده ی عموم مردم که جانشین خداوند در اموال او هستند قرار می گیرد و منافع آن در راه تأمین نیازمندی های مردم وتحقق عدالت اجتماعی مصرف شود.
به طور خلاصه اهميت وقف را مي توان چنين بيان كرد:
1. با وقف، فرهنگ دینی در مکان هایی همچون مساجد، نهادینه می شود.
2. به دلیل فساد زایی تکاثر ثروت، وقف از تکاثر پیشگیری می کند و در نتيجه، توازن اجتماعی را به وجود مي آورد.
3. با گسترش عدالت اجتماعی از طریق وقف، کارآمدی و موفقیت دین در جامعه تضمین می شود و از این طریق فرهنگ دینی بسط می یابد.
4. آرامش روانی که برای واقفان پدید می آید، به نوعی به سلامت روحی و اجتناب از گناه منجر میشود از این رو، فرهنگ دینی توسعه پیدا می کند.
طي سالهاي اخير آسيب هايي چندي در بعد عرضه وقف در جامعه، موجب كم رنگ شدن اين امر خداپسندانه شده است. در اين زمينه مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
1- دخالت دولت: نهاد وقف در اسلام نقشي بزرگ در تاريخ اسلامي و حمايت از تمدن اسلامي داشته است، اما وضعيت موجود آن در بعد اجرايي از نقاط ضعف متعددي رنج ميبرد که يکي از دلایل آن به سبب دخالت دولت در مديريت آن است.
2- تبيين نكردن آثار وقف: يكي ديگر از موانع در اين زمينه، توجيه نبودن مسلمانان از ثمرات مهم وقف و موارد جديد مورد نياز مي باشد.
3- ناآشنايي مردم با مسائل فقهي و شرعي وقف: براي تصحيح روند وقف در جهان اسلام بايد در درجة نخست به احکام فقهي مقيد بود؛ سپس از نهاد وقف در غرب بهويژه در عرصة سازماندهي، مالي، اداري، حسابرسي، کيفيت مصرف و اطلاع رساني شفاف بهره گرفت.
4- ايجاد نگرش منفي به وقف در بين ممالك اسلامي: نگرش و دید نچندان مثبت در سالهای اخیر در کشورهای اسلامی نسبت به وقف پیدا شده است. این آسیب نیازمند بررسی بیشتر در جوامع اسلامی می باشد. ولی وضعيت کنوني نهاد وقف در جهان غرب از بعد عملي وضعيت خوبي دارد، به طوري که علاوه بر داشتن سازماندهي و مديريت کارآمد، اقبال مردم و نگرش مثبت به آن نيز بیشتر شده است.
5- كمبود تحقيقات و پژوهشها: به تحقيقات و نوشتههاي جديد در موضوع وقف نياز است تا با پرداختن به وقف از حالت بيان گزارش تاريخي و احياي متون گذشته بيرون بيايد و موضوعاتي مانند سازماندهي اداري و مالي و حسابرسي مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد.
تجربه وقف در کشور های اسلامی نشان می دهد که موقوفات می توانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعی و توسعه انسانی ایفای نقش کنند. برای نمونه، خدمات شهری، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان از شاخص های توسعه انسانی و اجتماعی هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمینه های آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تأثیر بسزایی در ارتقای توسعه انسانی و اجتماعی دارد.
در صورتی که اوقاف به طور مطلوب مديريت شود، فقر، اختلاف طبقاتی و نیز مشکلات اجتماعي در بعد مالی و ... به حدأقل میرسد، اما متأسفانه هنوز نگاه هاي جامع، ذهنيت ايده آل و مطابق مقاصد شريعت و شارع، کمتر به چشم مي خورد؛ از اين رو نهاد وقف کارآيي و کارآمدي خود را آنطور که شایسته است، باز نيافته است.
اين گزارش تلاشي هرچند ابتدايي براي ترسيم سيماي وقف در جامعه است. هدف نشان دادن تحولات در طول دهه هاي اخير و تحليل مشکلات و نواقص بوده است. اميد است نهاد وقفي نمونه و ايده آل در ايران تأسيس گردد به گونه اي که براي همة جهانيان اسوه باشد.
می توان گفت، اگر اوقاف در مسیر صحیح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستی هدایت شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل می شود، به عبارت دیگر، کارنامه درخشان وقف این نوید را به ما می دهد که از طریق گسترش موقوفات و هدایت آنها می توان اکثر نیازها و ضروریات جامعه را تأمین کرد و سنگینی این امور را از بیت المال مسلمین برداشت یا لااقل از فشار آنها بر بودجه کل کشور کاست.
با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه، ضروری است که از طریق تدوین یک سیاست اصولی و برنامه ریزی شده از سوی دولت به منظور شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه، زمینه های احیای این سنت حسنه و نبوی را فراهم آورد. این امر مستلزم تلاش همه دستگاههای اجرایی کشور است. از همه مهمتر، عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو می تواند در گرایش و سوق دهی مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدریج فرهنگ وقف در جامعه حاکم گردد.
بنابراين، فرهنگ وقف و بنيادهاي خيريه وقفي از عناصري هستند که در طول تاريخ تمدن اسلامي و حتي بشري نقش ارزنده و سازنده اي در توسعه علم و فن آوري و امر تحقيق و پژوهش داشته اند. موقوفات از نظر درآمد و بهره مستمري که هميشه داشته اند از بهترين و پايدارترين منابع مالي و حمايت کننده براي انجام پژوهش ها و توسعه علم و دانش در جوامع اسلامي در طول تاريخ و در کشورهاي غربي در يک قرن اخير بوده اند.
حمايت از پژوهشگران و دانشمندان و به وجود آمدن نهادهاي بزرگ علمي و تحقيقاتي و آموزشي نظير مدارس، کتابخانه ها، بيمارستانها، نظاميه ها، رصدخانه ها در پوشش فرهنگ اصيل وقف صورت گرفت و واقفان و نيکوکاران خداجوي با ايجاد مراکز همگاني دانش و پژوهش تلاش نمودند با برآوردن نيازهاي پژوهشگران زمينه اي را فراهم آورند که آنها بتوانند بدون دغدغه معاش و هزينه هاي زندگي، به امر تحقيق و پژوهش و نگارش و توسعه علوم بپردازند.
سر انجام مي توان گفت، به نظر می رسد در میان جوامع موجود، جمهوری اسلامی ایران مناسب ترین شرایط و بستر برای حرکت به جهت مورد نظر (توسعه وقف به عنوان شالوده توسعه اقتصادی) را داراست و امید است با یاری خداوند و تلاش بندگان مخلص او، ایده مطرح شده بتدریج تکمیل و تکامل یابد و وقف محوری برای توسعه اقتصادی واجتماعی جامعه گردد.
منابع
- آيت الهي، سيد ابوالحسن، رخ يزد، محمد علي(1383)، وقف پس انداز جاودانه، تهران: نشر مفاخر، چاپ اول.
- ابن شهر آشوب(1379)، مناقب آل ابي طالب (ج 2)، قم: انتشارات علامه.
- ابو سعید، احمد بن سلمان(1378)، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، تهران: اداره کل حج و اوقاف.
- الکبیسی، محمد(1380)، احکام وقف در شریعت اسلام، ترجمه صادقی گلدر، تهران: سازمان حج و اوقاف، چاپ اول.
- الهي قمشه اي، مهدي(1375)، ترجمه ي قرآن كريم، تهران: مؤسسه نشر اشرفي، چاپ اول.
- امينيان مدرس، محمد(1381)، وقف از ديدگاه حقوق و قوانين، آستان قدس رضوي، تهران: انتشارات سمت، چاپ سوم.
- بزرگی، مهدی(1373)، راههای ترویج فرهنگ وقف و ایجاد موقوفات جدید در جامعه، فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال اول، شماره2.
- پايگاه اطلاع رساني راسخون(1388)، پیشینه وقف، دسترسي در: www.rasekhoon.net .
- حر عاملي، محمد بن الحسن(1409ق)، وسائل الشّیعه(ج 13)، تحقيق: مؤسسه آل البيت، قم: انتشارات مؤسسه آل البيت، چاپ چهارم.
- حلی، ابوالقاسم(1410ق)، المختصرالنافع، قم: مؤسسه بعثت.
- حلي، ابوالقاسم(1368)، تبصره المتعلمین، تهران: انتشارات فقيه.
- دریایی، تورج(1383)، شاهنشاهی ساسانی، مترجم مرتضی ثاقبفر، تهران: نشر ققنوس، چاپ اول.
- دهخدا، على اكبر(1382)، لغت نامه دهخدا، تهران: انتشارات امير كبير، چاپ پنجم.
- راوندی، مرتضی(1375)، تاریخ اجتماعی ایران، ج 3، تهران: موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم.
- سلیمی فر، مصطفی(1382)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی –اجتماعی آن، تهران: نشر انديشه.
- شهابي، علي اكبر(1343ق)، تاريخچة وقف در اسلام، تهران: چاپخانه دانشگاه تهران.
- عالمزاده، هادی(1372)، نقش موقوفه در اسلام، فصلنامه وقف میراث جاویدان،سال اول، شماره 3.
- عباسی، جواد(1374)، مدارس عصر ایلخانی، پیوند دانش و وقف، وقف میراث جاویدان، سال سوم، شماره 10.
- عبد الکريم الحوراني، ياسر(1422ق)، الوقف و العمل الأهلي في المجتمع الإسلامي المعاصر، الكويت: الأمانة العامة للأوقاف بالکويت.
- عبد الحليم عمر، محمد(2004م)، تجربة إدارة الأوقاف في جمهورية مصر العربية، پژوهش ارائه شده به همايش «التطبيق المعاصر للوقف» (راهکارهاي اجرايي وقف در جهان معاصر)، برگزار شده در شهر قازان تاجيکستان از سوي «المعهد الإسلامي للبحوث و التدريب» در جدّه با همکاري دبيرخانة کل اوقاف کويت.
- عبد الفتاح علي جبريل، علي(1424ق)، حرکة تقنين أحکام الوقف، دبيرخانة عمومي اوقاف کويت،
- عبد الله العمر، فؤاد(1421ق)، إسهام الوقف في العمل الأهلي و التنمية الاجتماعية، دبيرخانة عمومي اوقاف کويت.
- فرشی، سیدعلی اکبر(1381)، قاموس قرآن،ج7، تهران: انتشارات دارالكتاب الاسلاميه.
- فیض، علیرضا(1373)، وقف وانگیزه های آن، فصلنامه وقف میراث جاویدن، سال اول، شماره 4.
- کاتوزیان، ناصر(1381)، دوره مقدماتی حقوق مدنی؛ اموال و مالکیت، تهران: نشر میزان، چاپ پنجم.
- كليني، محمد بن يعقوب(1382)، فروع كافي( ج 7)، تهران: انتشارات مكتب اسلامي.
- لطف عطاء، اسد الله(1379)، نگاهي به وقف در عرصة تحولات جديد، فصلنامه وقف ميراث جاويدان، سال هشتم، شماره 30.
- مجلسي، محمد باقر(1403ق)، بحار الانوار(ج 103)، بيروت: دار الاحيا التراث العربي.
- مصري، حسني(1985م)، فکرة الترست و عقد الاستثمار المشترک في القيم المنقولة، ناشر مؤلف، چاپ اول
- نورى، حسین(1408)، مستدرک الوسائل، ج 2، قم: مؤسسه آل البیت.