راههاي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات در جامعه
ماشاالله كاربخش راوري- دبيرآ.پ. و كارشناس ارشد علوم اجتماعي
فاطمه تويسركاني راوري- دبير آ.پ كارشناس ارشد زبان و ادبيات عربي
به نام خدا
مقدّمه
سنّت حسنهي وقف، يك پديدهي ديرپاي بشري است كه ريشه در عقل، منطق و طبيعت انسان دارد. وقف، در همهي اديان الهي و حتّي آيينهاي شبهديني و تمدّنهاي بشري به اشكال و صور مختلف و منطبق بر آيين و سنن و فرهنگ هر جامعه، وجود داشته و دارد، امّا آنچه مهم است اينكه؛ «گرچه ممكن است صورت ظاهري و نيز آيين مربوط به مسألهي وقف يا شبه وقف در كشورهاي مختلف و بين اقوام مختلف متفاوت باشد، ولي در همهي جهان و اديان يكي بيش نيست و آن عباتاست از: جاودانقرار دادن تمام يا قسمتي از ثروت خود در راه خدا به منظور بهرهگيري فرد يا افرادي از جامعهي بشري در درازمدّت از درآمد و منافع آن.»(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص20)
حال كه وقف يك سنّت حسنه و يكي ازافتخارات فرهنگ غني اسلام و يكي از اهرمهاي مؤثّر اعتقادي و فرهنگي براي جبران نارساييها و نيازمنديهاي جامعه در ابعاد مختلف محسوب ميشود، بنابراين ضرورت دارد براي ترويج اين عمل پسنديده و ارزشمند در جامعه برنامهريزي و تلاشهاي گستردهاي صورت گيرد. بايد با توسعهي موقوفات فضايي سرشار از معنويّت ايجاد شود تا در آن فضا مشكلات فقرا و دردمندان برطرف گردد. كمبودها و نيازهاي اجتماعي تأمين شود، زمينهي رشد و تعالي و سعادت و پيشرفت نوجوانان و جوانان فراهم گردد. خيرخواهي و غيرخواهي جايگزين سودجويي و خودخواهي شود، تكاثر و تفاخر از ميان برود و صدقات جاريه و باقياتالصّالحات به جاي آن بنشيند. طبعاً چنين جامعهاي به كمال و سعادت خواهد رسيد و آيندهاي روشن و درخشان در پيش رو خواهد داشت.
در اين مقاله، برخي از راههاي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات در جامعه مورد بررسي قرار گرفته است، امّا قبل از آن مفهوم و معناي وقف، بيان و اهميت توسعهي آگاهي به عنوان پيششرط توسعه و ترويج فرهنگ وقف تبيين شده است.
نگاهي به مفهوم و تعاريف وقف
در فرهنگهاي فارسي از «وقف» و «اوقاف» تعاريف گوناگوني شده است كه مشابهتهاي زيادي با هم دارند.
در فرهنگ معين(ص1110 و 1183) وقف به معناي ايستادن، درنگكردن؛ تخصيص ملك يا مالي براي مصرفكردن در اموري كه وقفكننده تعيين كرده است؛ درنگكردن در بين كلام و دوباره حرفزدن. آمده است.
فرهنگ عميد(1363، ص2465) وقف را«چيزي ميداند كه از ثروت خود جدا كند تا در كارهاي عامالمنعه از آن استفاده كنند.» در فرهنگ الفباييـ قياسي عنوان وقف به «زمين يا ملك يا مستغلّي داده شده است كه براي مقصود معيّني در راه خدا اختصاص ميدهند تا درآمد آن به مصرف امور خيريّه و از پيش تعيينشده برسد و نيز انحصار چيزي به كسي يا چيزي.» و در تعريف اوقاف(جمع وقف) آمده است: «املاك و اموال و چيزهايي كه براي كمك به بينوايان و يا بر مزارها و مساجد و يا امور ديگر وقف كرده باشند.»(معراجي، 1385، ص92)
«وقف عبارت است از حبس مالی که انتفاع از آن با بقاء عین مال ممکن باشد و تصرّف در اصل مال ممنوع و مقطوع گردد و منافع رقبه به قصد قربت در کار «بِرّ» هزینه شود»
وقف به زبان سادهتر عبارت از این است که انسان تمام یا قسمتی از اصل ثروت منقول یا غیرمنقول خود را طبق شرایط خاصی از فروش و توارث و ... منع کند و جاودان نماید، اما بهره و درآمد آن ثروت را در راه خدا (خدمت به خلق خدا، شخص یا اشخاص معلوم، یا عموم مردم، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و ...) هزینه نماید.
این معنی در بین فقها و حقوقدانان و قانونگذاران به عبارتهای مختلف بیان شده است.
در صدر اسلام، در اخبار و احادیث و عرف جامعه و وقفنامههای به جای مانده از حضرت علی(ع) و سایر صحابه، به جای واژهی وقف، از واژهی صدقه، استفاده میشده است. از آنجایی که وقف با سایر صدقات فرق داشته، با پسوند «جاریه» وقف را از سایر صدقات متمایز کرده، از وقف به «صدقه جاریه» تعبیر میکردهاند.(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص152-153)
انواع وقف:
وقف به اعتبار موقوفٌ علیه دونوع است:
1- وقف عام 2- وقف خاص
وقف عام: اگر مصارف موقوفه مخصوص دسته یا طبقهي معین نباشد، آن را وقف عام گویند. مانند: وقف بر فقرا، مدارس و مساجد و وقف برای روضهخوانی امام حسین(ع) و ائمهي اطهار، موقوفاتی که به وسیلهي اقلیتهای دینی برای معابد وامور عامالمنفعه اختصاص یافته وقف عام تلقی میشود. وقف عام نیز خود به دو رویه عمل میشود:
وقف انتفاعی: یعنی اگر واقف نظرش از وقفی که نموده، تحصیل درآمد نباشد و استفادهي عامّه داشته باشد وقف انتفاعی است. مانند: وقف بر مساجد، مدارس، ساختن پل و غیره.
وقف منفعتی: یعنی منظور واقف از وقف مال یا اموال تحصیل درآمد باشد و عناوین عامه دارد. مثل: وقف به تعزیهداری امام حسین(ع)، اطعام، تهیهي دارو و درمان، کمک به فقرا، کمک دانشآموزان کمبضاعت وغیره که سازمان اوقاف وامور خیریه یا متولّیان محترم موقوفات وظیفه دارند برابر نیّات واقفان خیراندیش منافع و درآمد حاصل از موقوفات را به مصرف مقرّر وقفنامه برسانند.
وقف خاص: وقفی است که برای شخص یا اشخاص یا اولاد و احفاد وقف شده باشد، پس اگر مصرف وقف مختص گروهی معین باشد آن را وقف خاص میگویند مانند: وقف بر اولاد و افراد و گروه یا طبقهي مخصوص ازمردم.
توسعهي آگاهي پيششرط توسعهي فرهنگ وقف
پيششرط و مقدّمهي هدايت افكار و انديشهي انسانها و جلب مشاركت آنان در هر زمينهاي نيازمند افزايش آگاهي آنهاست. به عبارت ديگر، آگاهي به عنوان يكي از سرمايههاي اجتماعي و از جمله پيششرطهاي اساسي، اعتماد اجتماعي و نيز مشاركت، در بحث توسعه از اهّميّت ويژهاي برخوردار است. آگاهي شهروندان و توجّه آنان به ضرورت توسعهي جامعه، روشها و ابعاد آن، حسّ مسؤوليّتپذيري آنان را افزايش داده و مشاركت آنان را در توسعه تا حدّ قابل توجّهي تضمين ميكند. توجّه و آگاهي به مسائل منطقهاي و نيازهاي گوناگون اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و اطّلاع از وضعيّت جامعه، همگي به عنوان بخشي از سرمايهي اجتماعي به حساب ميآيند و ميزان آگاهي شهروندان يك جامعه نسبت به امور عمومي و مورد نياز، از جمله شاخصهاي سرمايهي اجتماعي است. آگاهي مسير را براي اعتمادورزيدن هموار ميكند و به دنبال آن مشاركت و حضور در فعاليتهاي اجتماعي تحقّق مييابد.(ناطقپور، 1382، ص131-132)
«آگاهنمودن براي ايجاد انگيزه، آگاهنمودن براي درك عمل، آگاهنمودن به منظور احترام و اعتنا به شخصيّت افراد و ايجاد مسؤوليّت در آنها بسيار اثرگذار است.»(پناهي و يزدانپناه، 1383، ص102 به نقل از نيكگهر، 1356، ص129)
بر اين اساس، ترويج فرهنگ وقف و گسترش موقوفات كه نيازمند مشاركت وسيع اجتماعي افراد است بر بستر«آگاهي» شكل ميگيرد. بنابراين، گسترش فعاّليّتهاي اطّلاعرساني و آگاهسازي در عرصهي وقف، از ضروريترين اموري است كه بايد مدّنظر متولّيان امر قرار گيرد.
به منظور آگاهسازي آحاد جامعه نسبت به وقف دو نكتهي مهم و اساسي بايد مدّنظر قرار گيرد:
1) تبيين جايگاه و اهّميّت وقف:
نخست مردم مسلمان و دينباور بايد بر اين اصل مهم آگاهي يابند كه سنّت حسنهي وقف از جملهي امور براي تقرّب به خدا و اطاعت از فرامين اوست.«بنا به فتواي بسياري از فقهاي مسلمان، مِلك و مال وقفشده پس از انجام صحيح تشريفات وقف، از حوزهي ملكيّت و مالكيّت واقف خارج شده و به حوزهي ملكيّت و مالكيّت خداوند درآمده است. فقط منافع مال، طبق نظر واقف مندرج در وقفنامه، مورد بهرهگيري موقوفعليهم قرار ميگيرد و بس.»(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص129)
افزايش آگاهي مردم از اهّميّت وقف و تأثير آن در رفع نيازهاي اجتماعي و همچنين پاداشهاي معنوي مترتّب بر اين اقدام پسنديده، در جلب مشاركت آنان در اين عرصه تأثير بسزايي دارد.
2) بهرهگيري از روش هاي مناسب و تأثيرگذار:
براي انتقال اين ارزش و آگاهي بايد از روشهاي مناسبي بهره گرفت. روشهايي كه طيف وسيعي از آحاد جامعه را در بر بگيرد و به مرور زمينهي گسترش فرهنگ وقف را در جامعه فراهم آورد.
نكتهي مهمّي كه در اين زمينه حائز اهّميّت است اينكه اقدامات فرهنگي نياز به زمان و استمرار دارند. بنابراين هر حركتي در اين راستا بايد با دقّت، برنامهريزي و استمرار همراه باشد تا به نتيجهي مطلوب و موردنظر منتهي گردد.در اين قسمت از مقاله به برخي از راهكارهاي عملي در اين زمينه اشاره ميشود:
• معرّفي جلوههاي زيباي وقف و موقوفات و تبيين آثار ماندگار آنها
در بررسي موقوفات به نمونههاي بسيار زيبا و جالبي برميخوريم كه نشان از روح لطيف انساني و نگاه بلند واقفان باهمّت دارد. بيترديد، مصارف تعيينشده در برخي از وقفنامهها، بيانگر انديشهي بلند، روح انساندوستانه، نيّت خيرخواهانهي نيكوكاراني است كه در هر دوره با تشخيص نيازهاي اجتماعي زمان خويش به وقف اموال و دارايي خويش اقدام كردهاند. هرچند شايد، امروز برخي از اين مصارف، مصداق خويش را از دست داده باشند، اما همچنان تازگي و اهّميّت خود را حفظ كردهاند و الگويي ماندگار از انساندوستي، خيرخواهي و ياريگري براي بشريّت به شمار ميروند.
آشنايي با چنين نمونههايي براي مردم، بسيار انگيزهبخش است. در ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري، ميتوان مواردي از اين دست و آثار مترتّب بر آن را تبيين و تشريح كرد و از جريانات و داستانهاي مرتبط با وقف بهره گرفت. به عنوان مثال:
واقفی قسمتی از اموال و املاک خود را وقف کرده است که عواید آن را برای هزینهی شکایت ستمدیدگان از عمال دیوان و مأموران دولت خرج کنند.
واقف دیگری مقرّر می دارد که از عواید موقوفه برای زوّار کفش و پاپوش تهیه کنند و دیگری شتران خود را وقف می کند تا زوّار در مسیر زیارتی خود از آنها استفاده کنند.(صادقي گلدار، 1385، ص55)
ابن بطویه مینویسد: روزی در یکی از کوچههای دمشق میگذشتم. غلام بچهای را دیدم که از دستش یک کاسهی چینی که در دمشق«صحن» نامیده میشود، افتاد و بشکست. مردم گرداگرد او جمع شدند. یکی از آنمیان گفت که غم نخور شکستههای کاسه را جمع کن، ببریم پیش رئیس اوقاف ظروف. غلام خردهها را جمع کرد و آن مرد همراه او پیش رئیس اوقاف مزبور رفت و پول ظروف را گرفت و به او داد.(همان، ص57)
در لبنان موقوفهای است که از عوایدآن باید دو نفر هر روزه در بیمارستانها بر بالین بیماران حاضر شوند، و در حالیکه با هم نجوا میکنند - به طوریکه مریض صدای آن دو را بشنود- این جملات را به صورت عادی رد و بدل کنند: «میبینیم که از روز گذشته خیلی بهتر است! چشمانش را ببین! قیافهاش را نگاه کن!» به نحوی که بیمار صدای آنها را بفهمد و با این تلقین معتقد شود که بیماری وی رو به بهبودی است و صحّت یافتن او حتمی خواهد بود... (همان، ص58)
صلاحالدین ایوبی در قلعهي دمشق مراکزی را برای امداد به زنان شیرده وقف کرده بود، بدانگونه که در آنجاها دو ناودان تعبیه کرده بودند، که هر هفته دو روز، از یکی شیر و از دیگری آمیزهای از آب و شکر میریخت، تا زنان شیردهی که با کمبود شیر روبه رو بودند، از آنها استفاده کنند و برای نوزادان خود ببرند.(همان، ص59)
فردي هم ملكي را وقف ميكند كه از درآمد آن براي طعمهي سگهاي كور و خريد خشت لحد فقرا و حفر قبر براي آنان استفاده شود!
خرید لباس عروس با زینت و زیورآلات تا فقرا به نوبت از آن استفاده کنند، تهیهي جهیزیه، ادای قرض بدهکاران آبرومند، راهسازی و نگهداری و سنگچینکردن راه، ساخت بيمارستان، مدرسه، دانشگاه، کتابخانه، حمام، کاروانسرا، حفر قنات، غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفادهي عابران، تأمين تجهیزات سربازان و مجاهدان، تهیهي بذر برای زارعان، وقف براي ارشاد و نصيحت مردم، صلهي ارحام، فرونشاندن خشمها، تأمين يخ سقّاخانه، وقف براي گُلكاري و ايجا فضاي دلپذير و امّيدبخش در بيمارستان جهت انبساط خاطر بيماران و دهها نمونهي دیگر از مواردي است كه در طول تاريخ وقف مورد توجّه واقفان بوده است.
همانطور كه مي بينيم هركدام از اين موارد جنبههاي عامالمنفعهي انساني و تربيّتي داشته و به مقتضاي زمان و نيازهاي جامعه، باعث رفع مشكلات گروهي از مردم بوده است. اين امر همچنين ميتواند به تبيين نيازهاي روزِ جامعه و ضرورت توجّه واقفان به اين مهم كمك كند.
• معرّفي واقفان خيرانديش به جامعه
هرچند بسياري از افراد خيّر كه پا در مسير وقف و توسعهي موقوفات گذاشتهاند، هيچ نيازي به معرّفي و تشويق ندارند و عموماً كمترين تمايلي به طرح اقدامات مفيد و ارزشمند خود نشان نميدهند، امّا اين امر وظيفهاي را از دوش مسؤولان و متولّيان برنميدارد. معرّفي افراد خيّر و نيكوكار و انعكاس اقدامات ارزشي و ماندگار آنان ميتواند به صورتي كارآمد بر فضاي معنوي جامعه تأثير بگذارد. با معرّفي واقفان نيكانديش كه با توان و سرمايهي خويش زمينهي رفع بخشي از مشكلات جامعه و خدمت به مردم را فراهم آوردهاند، بذر عاطفه و خيرخواهي در جامعه كشت ميشود و عطر خوش معنويت، ايثار، اخلاص و ديگرخواهي در فضاي جامعه پراكنده ميگردد.
مجموعهاي ازفعاليتهاي اطّلاعرساني و ترويجي در قالب برگزاري جشنوارهي تجليل از واقفان در هر شهر و منطقه، معرّفي آنان به جامعه به وسيلهي رسانههاي گروهي به ويژه روزنامه هاي محلي،ساخت فيلم، چاپ و انتشاريادنامهي واقفان و ... از جمله كارها و اقدامات ضروري است كه ميتواند بر روند فرهنگ وقف و خيرخواهي در جامعه تأثير مثبت بگذارد. اينگونه است كه ميتوان از خيرخواهان و نيكوكاران الگوهاي شايستهاي براي ديگران ساخت.
• ايجاد فضاي مناسب براي مشاركت بيشتر بانوان در عرصهي وقف
كنكاش و بررسي در تاريخ وقف نشان مي دهد؛ زنان همواره نقشي مؤثّر و ارزشمند در اين عرصهي مقدّس داشتهاند. برخي از بانوان متمكّن و توانمند با مشاركت در امور خير و وقف اموال و دارايي خويش نقشي ماندگار از خود برجاي گذاشتهاند. علاوه بر آن بسياري از زنان، مشوّق همسران خويش براي انجام كارهاي خير و عامالمنفعه هستند كه البتّه تعداد آنان كم نيست.
به جرأت ميتوان گفت؛ در اين عرصه گاهي زنان گوي سبقت را از مردان ربوده و از آنان هم پيش افتادهاند.مطالعه در احوال اين بانوان خيرانديش و ايثارگر بيانگر اين واقعيت است كه برخي از آنان از تمام وجود و هستي خويش در اين راه مايه گذاشتهاند:
«يكي از اين بانوان خيّر كه با فروش خانهي مسكوني و تمام دارايي خود مدرسهاي ساخته است و خودش در حسينيهاي كه شوهرش بنا نهاده، زندگي ميكند،وي در پاسخ به سؤال بعضي كه ميگويند: چرا اينجا زندگي ميكني؟ ميگويد: «خدا سفارش همسايهها را كرده است و من همسايهي خدا هستم.»
اين زن ميگويد: «خدا شاهد است كه هيچ چيزي ندارم. يك انگشتر هم ندارم. هرچه داشتم و نداشتم، فروختم و دادم براي مدرسه. انشاءالله به حقّ پنجتن، همهي بندههاي خدا كه دارند، به دلشان بيفتد و كار خير كنند.»
همچنين نمونههاي زيادي وجود دارد كه مادران معظّم شهدا و يا زنان ديگر كه فرزندان خود را در حوادث مختلف از دست دادهاند، به يادبود آنان، نسبت به ساخت مدرسه، كتابخانه و ... اقدام كردهاند كه قطعاً كاري بسيار شايسته و ماندگار تلقّي ميشود.»(سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور، بيتا، ص142)
تبيين و تفسير اهداف، انگيزهها و آثار اقدامات اين بانوان، نمونه و الگوي مناسب و ارزشمندي براي ساير زنان كشور است و ميتواند بستر مناسب و وسيعي براي توسعهي موقوفات در سراسر جامعه فراهم سازد.
• توجه به اهميت جايگاه آموزش و پرورش در ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري
در پيام يونسكودر سالهاي 92 و 96 چنين آمده:
«اگر قرار است پيشرفتي در جامعه حاصل شود بايد از مدرسه شروع كرد و ... »(رؤوف، 1378، ص6)يعني مدارس اساس و زيربناي هر حركت و تحوّل در جامعه هستند و ميتوانند نقش بسيار مهم و ماندگاري ايفا نمايند.
الوين تافلر(ترجمه: كامراني، 1372، ص411) ميگويد: «امروزه، بيش از هر زمان ديگر، آيندهي انسان تقريباً به طور كامل در گرو آموزش و پرورش است.»
بنا به اعلام يونسكو در گزارش جهاني: «تقريباًَ از هر پنج انساني كه امروز زندگي ميكند، يك نفر يا شاگرد است يا در نظام آموزش رسمي به عنوان معلم خدمت ميكند.»(صالحپور، 1383، ص191 به نقل از يونسكو1991)
امروز نظام آموزشي ما بيش از سيزده ميليون دانشآموز و بيش از يك ميليون نيروي آموزشي و اداري شاغل را در عرصهي تعليم و تربيت در پوشش و مديريت خود دارد. از اين جهت، در بين سازمانها و نهادهاي فرهنگي كشور، آموزش و پرورش بيش از همه در تكوين و شكلدهي رفتار و فرهنگ و انديشهي نسل جديد سهيم است؛ زيرا اولاً؛ هيچ سازمان و يا نهاد فرهنگي به گستردگي وزارت آموزش و پرورش از نظر دسترسي رسمي، حضوري، مستمر و مؤثّر به نسل رشد يابنده نميباشد. ثانياً؛ آموزش و پرورش، حسّاسترين، مستعدترين و تأثيرپذيرترين مقطع سنّي نسل آينده را به طور قانونمند و هدفمند در سيطرهي اختيار خود دارد. ثالثاً؛ افزون بر دانشآموزان، اولياي آنان نيز به شكل مستقيم و غير مستقيم در چرخهي فعاليتهاي فرهنگي و تربيتي اين نهاد قرار ميگيرند.(كريمي، 1381، ص 9)
بر اين اساس، با توجه به گستردگي حيطهي عملكرد و نفوذ آموزش و پرورش، اين نهاد ميتواند در راستاي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات، به نحو مؤثّري عمل نمايد. قطعاً ارتباط بين ادرات كلّ اوقاف و امور خيريّه با ادارات كلّ آموزش و پرورش در مراكز استانها وهم چنين ادارات شهرستانها ميتواند زمينهي اقدامات فرهنگي گستردهاي را در مدارس به وجود آورد. ضمن اينكه بايد جايگاه وقف و موقوفات در كتابها و متون درسي دانشآموزان و رشتههاي مرتبط دانشگاهي تعيين و تبيين شود.
به طور كلّي ميتوان گفت: مديران و معلّمان مدارس از جهات مختلف ميتوانند در جهت ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري نقش مؤثّري ايفا كنند.
الف) ايجادپيوند و ارتباط افراد خيّر با مدرسه و دانشآموزان
يكي از اقدامات مؤثّري كه ميتواند در مدارس انجام گيرد، تجليل از نيكوكاران و خيّران و معرّفي آنان به دانشآموزان است. به عنوان مثال؛ خيّر و خيّراني كه در ساخت مدرسهي محل تحصيل دانشآموزان مشاركت داشتهاند، به مدرسه دعوت و طيّ مراسم ويژهاي مورد تجليل و احترام قرار گيرد. آنها ميتوانند با بيان اهداف خود از وقف زمين يا ساخت مدرسه و يا هر بناي ديگر، به عنوان يك الگوي عملي مورد توجّه دانشآموزان قرار گيرند. علاوه بر آن ميتوان شرايطي فراهم آورد كه دانشآموزان در گروههاي پژوهشي درخصوص كارهاي واقفان و افراد خيّر محلّ خود تحقيق و بررسي و گزارش آن را در كلاس درس مربوط(مثلاً درس دين و زندگي، انشاء و ...) و يا در قالب روزنامهي ديواري ارائه نمايند.
به هر حال اگر هدف ما تربيّت نسلي خيرانديش و نيكوكار است بايد بستر و زمينهي آن را فراهم آوريم. اين كار بايد با ظرافت و رعايت شرايط سنّي دانشآموزان انجام گيرد.
ب) دادن اطّلاعات و آگاهيهاي لازم به دانشآموزان در زمينهي وقف و نيكوكاري در فرصتهاي مختلف از جمله هفتهي وقف.
ج) مدارس از جمله مراكز آموزشي هستند كه معمولاً براي رفع مشكلات عمراني، تأمين تجهيزات آموزشي به طور مستقيم يا غيرمستقيم با افراد خيّر و نيكوكار ارتباط دارند.
اعتماد جامعه به فرهنگيان و نفوذ اجتماعي آنان از يك سو و علاقهمندي افراد خيّر و واقفان نيكوكار به توسعه و بهسازي فضاهاي آموزشي از سوي ديگر زمينه و فرصت مناسبي براي شناسايي و ارتباط با اين افرادوايجاد انگيزه بيشتر در آنان براي استمرار فعاليت هاي خير خواهانه است.
• استفاده از جايگاه و توان شوراهاي اسلامي شهر و روستا
در اصل يكصدم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است:
براي پيشبرد سريع برنامههاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجّه به مقتضيّات محلّي، ادارهي امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت ميگيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب ميكنند.(تيموري، 1383، ص210)
شوراهاي اسلامي شهر و روستا به عنوان مهمترين نهادها و انجمنهاي محلّي كه از پشتوانهي مردمي برخوردارند، نقش مهمّي را در آگاهسازي و اطّلاعرساني به مردم و جلب مشاركت آنان ايفا ميكنند.آنها از يكسو از پشتوانهي اعتماد اجتماعي برخوردارند و از سوي ديگر در چهارچوب قانون وظيفه دارند ضمن شناسايي كمبودها و نارساييهاي جامعهاي كه نمايندگي آن را برعهده گرفتهاند، زمينهي رفع مشكلات و كاستيها را فراهم آورند.
بند «ل» مادهي 68قانون شوراها وظايف و اختيارات شوراي اسلامي روستا را اينگونه تعريف ميكند:
فراهمنمودن زمينهي مشاركت و جلب همكاري مردم در جهت ايجاد و توسعهي نهادهاي مدني، كتابخانه و مراكز فرهنگي، بهبود و ارتقاي فرهنگي اقشار مختلف به ويژه جوانان و بانوان و برنامهريزي در انجام خدمات اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، اموزشي، سوادآموزي و ساير امور با موافقت و هماهنگي مراجع ذيربط.(تيموري، 1383، ص231)
همچنين بندهاي 5 و 6 و 7 مادهي 71 وظايف شوراهاي اسلامي شهر را چنين مقرر مينمايد:
بند5- برنامهريزي درخصوص مشاركت مردم در انجام خدمات اجتماعي، اقتصادي، عمراني، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي با موافقت دستگاههاي ذيربط.
بند6- تشويق و ترغيب مردم درخصوص گسترش مراكز تفريحي، ورزشي و فرهنگي با هماهنگي دستگاههاي ذيربط.
بند7- اقدام درخصوص تشكيل انجمنها و نهادهاي اجتماعي، امدادي، ارشادي و تأسيس تعاونيهاي توليد و توزيع و مصرف، نيز انجام آمارگيري، تحقيقات محلّي و توزيع ارزاق عمومي با توافق دستگاههاي ذيربط.(همان، ص 235)
همانطور كه ملاحظه مي شود شوراهاي اسلامي به لحاظ علاقهمندي به پيشرفت، توسعه و آباداني شهر يا روستاي خود از يكسو و دارا بودن اختيارات قانوني ، ميدان فعّاليّت و نفوذ اجتماعي وهم چنين توان ارتباط مؤثّر با مردم از سوي ديگر، شرايط بسيار مناسبي براي ايجاد انگيزه در شهروندان و جلب مشاركت و همكاري آنان دارند. نمايندگان شوراها به دليل آشنايي با شرايط و مقتضيّات محل و تشخيص نيازها ميتوانند هدايتگر مردم براي انجام اقدامات خيرخواهانه و گسترش فرهنگ وقف باشند.
بيترديد ارتباط مؤثّر و تنگاتنگ ادارات اوقاف و امور خيريّه و تعامل سازندهي آنان با اعضاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا ميتواند بستر مناسبي براي ترويج و توسعهي فرهنگ وقف و نيكوكاري در جوامع محلّي فراهم سازد.
• استفاده از جايگاه و توان سازمانهاي مردمنهاد و مؤسّسات خيريّه
در جهان امروز سازمانهاي مردم نهاد و تشكّلهاي غيردولتي(Non government organization) كه به اختصارNGO ناميده ميشوند در توسعهي پايدار جوامع نقش مهم و اساسي ايفا ميكنند.
از نظر بانك جهاني، انجمنهاي خيريه كه بودجهي خصوصي را صرف توسعه، توزيع غذا و خدمات مشاورهاي خانوادگي و ساماندهي نيازمندان مينمايند، تعاونيهاي مستقل، انجمنهاي اجتماعي، انجمنهاي مذهبي، انجمنهاي خدماتي و گروههاي زنان شامل سازمانهاي غيردولتي ميگردند.
در يكي ديگر از تعاريف سازمانهاي بينالمللي آمده است: «سازمان غيردولتي، تشكّل يا سازماني از گروههاي داوطلب مردمي است كه غيردولتي، غيرانتفاعي بوده و هدف آن رفع نياز كُلّ جامعه يا گروههايي از جامعه ميباشد. (بهاءالديني، 1384، ص17)
در مجموع ميتوان گفت: NGOها پديدهاي مؤثّر در عرصهي مديريت و مشاركت اجتماعي هستند كه در جهت تحقّق اهداف انساندوستانه مانند افزايش و تقويّت منافع تهيدستان و نيازمندان، كاهش فقر، رفع تبعيض، حفظ محيط زيست، كاهش آلام و دردهاي بشري و ... به صورت تخصّصي فعاليت ميكنند. اين سازمانها كه ريشه در تاريخ گذشتهي بشر دارند، پس از دولت و بخش خصوصي به عنوان سومين محور توسعه قلمداد ميشوند.(كاربخش راوري و تويسركاني راوري، 13881)
سازمانهای مردمنهاد، دارای مزایای گستردهای هستند که ناشی از نوع ساختار و ماهیّت داوطلبانهي آنهاست. به نظر سرنیا(1988) این سازمانها دارای مزایایی به شرح زیر هستند:
1. سازمانهای غیردولتی با بهرهگیری از نیروی انسانی داوطلب و جذب منابع مالی میتوانند با هزینهی بسیار پایین اهدافی را محقّق سازند که دیگر سازمانها توان تحقّق آنها را با این میزان از هزینه ندارند.
2. سازمانهای غیردولتی با دسترسی ساده و آسان به افراد فقیر و نیازمند، کمک در مناطق دور دست و متروک میتوانند اثربخشی بیشتری را از خود نشان دهند، در حالیکه واحدهای دولتی به علّت خصلت تمرکزگرایانهای که دارند، چنین قابلیتی را ندارند و مؤسسات بخش خصوصی نیز فاقد انگیزه برای ارائهي چنین کمکهایی هستند.
3. سازمانهای غیردولتی، به منزلهی واحدهای بسیجکنندهي محلّی، قدرت عمل بالایی در مقیاس محلّی را دارند. آنها میتوانند مشارکت مردمان محلّی را جلب و گروههای داوطلب را سازماندهی کنند که با همیاری هم اهداف توسعه را در مناطق، عملی سازند.
4. سازمانهای غیردولتی میتوانند موقعیّت و نیازهای منطقه را به درستی و از نزدیک تشخیص داده، خود را به آسانی به شرایط و نیازهای منطقهای تطبیق دهند. این مزیّت موجب میشود تا برنامههای توسعه با دقّت و سرعت بیشتری عملی گردند.
5. سازمانهای غیردولتی با استقرار در محلّهها و مناطق، موجب توسعه و رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردمان محلّی میگردند. افراد منطقه با عضویّت در اینگونه سازمانها از شیوههای و روشهای جدید مشارکت آگاه میشوند.
6. سازمانهای غیردولتی با فعّالیّتهای آموزشی، ترویجی و ارشادی خود، موجبات توانمندسازی جامعهي پیرامون خود را فراهم میسازند.
7. سازمانهای غیردولتی با طرح مسایل تازه و مشخصساختن نیازهای محلّی در ذهن افراد پرسشهای جدیدی را مطرح میسازند که موجد بروز خلاّقیت و نوآوری در آنان میگردد. علاوه بر این کارکردهایی چون:
- اطّلاعرسانی و آگاهسازی عمومی
- بسیج مردم(جلب مشارکتهای مردمی)
- گسترش نظارت عمومی
- بسیج منابع(جلب سرمایه)(غفاري و نيازي، 1386، ص177-178) از ويژگيهاي سازمانهاي غيردولتي و مردمنهاد است.
همانطور كه ملاحظه ميشود سازمانهاي مردمنهاد و مؤسّسات خيريّه در بطن جوامع محلّي شكل گرفته و به خوبي امكان ارتباط با آحاد جامعه و جلب مشاركت آنان را دارند. بنابراين ميتوان از اين ظرفيّت در جهت ترويج فرهنگ وقف و توسعهي موقوفات بهره گرفت. به تعبير ديگر؛ اين موسّسات بنا به ماهيّت عملكردشان ميتوانند محور توسعهي موقوفات قرار گيرند.
مؤسّسات خيريّه و سازمانهاي مردمنهاد در هر منطقه ميتوانند در جهت ترغيب و تشويق افراد خيّر و نيكوكار به وقف تمام يا بخشي از اموالشان براي تحقّق اين اهداف اقدام نمايند.
تجربه ثابت كردهاست اگرمردم يك محل و افرادخير اطمينانخاطر پيدا كنند كه اموال و دارايي آنان ميتواند در راه رفع مشكلات اجتماعي و زدودن فقر و تباهي از چهرهي جامعه مفيد و مؤثّر واقع شود و چون چشمهاي جوشان همواره جاري و ساري باشد و سازمانها يا افرادي هستند كه ميتوانند زمينةساز اجراي نيّتهاي خيرخواهانهي آنان باشند و علاوه بر آن شرايط و ضوابط خاصّي بر هزينهكرد سرمايهي آنان حاكم است، بيشتر تمايل نشان ميدهند كه در اين عرصهها گام بردارند.
بنابراين، مديران و متولّيان اين مؤسّسات و سازمانها بايد ساز و كارهايي فراهم كنند تا اين اطمينانخاطر در افراد متمكّن و توانمند ايجاد شود. قطعاً شناسايي اين افراد و پيشنهاد وقف اموال و داراييهاـ با رعايت اصل وسعت ديد و آيندهنگريـ ميتواند هم به توسعه و ترويج فرهنگ وقف كمك كند و هم در پرتو آن بسياري از مشكلات اين مؤسّسات و درنتيجه معضلات و نابسامانيهاي اجتماعي رفع شود.
• مساجد و بقاع متبرّكه موقوفات وقفآفرين
از ديرباز مساجد به عنوان مراكز و مكانهايي براي هرگونه حركت و جنبش سازنده و ارتقاء آگاهي و بيداري اقشار جامعه مورد استفاده بودهاند. اين مراكز الهي و معنوي از عوامل مهم و مؤثّر در پيشبرد فرهنگ تحوّلات اجتماعي و فرهنگي به شمار ميروند. مساجد كانون تجمّع انسانهاي مؤمن و دينداري است كه از آموزههاي ديني تأثير ميپذيرند.
از ديگرسو روحانيان به عنوان مبلّغان دين، كه هدايت معنوي مردم را در اين مسير برعهده دارند از نفوذ و توانايي زيادي برخوردار هستند. آنها ميتوانند با روشهاي جذّاب و انگيزهآفرين به خوبي مردم را با تبعات انفاق و نيكوكاري و ثمرات وقف آشنا سازند.
اگر شرايطي به وجود آيد تا در تمام مساجد كشور كه داراي روحاني هستند و همچنين در ايّام ماه مبارك رمضان، دههي اول محرّم و هفتهي وقف، يك حركت فراگير در جهت ترويج فرهنگ وقف و آگاهيبخشي مردم در اين عرصه صورت گيرد، آنوقت ميتوان تصوّر كرد كه چه تحوّلات عظيمي اتّفاق خواهد افتاد. البتّه، ذكر اين نكته، ضروري به نظر ميرسد كه در حال حاضر نيز چنين اقداماتي دراكثر مناطق كشور در جريان است، امّا، قطعاً با يك برنامهريزي هدفمند و مستمر و هماهنگي با سازمان تبليغات اسلامي و ساير دستگاههاي متولّي و آموزش روحانيان ميتوان به ثمرات و نتايج مطلوب و ارزشمندي دراين عرصه دست يافت.
علاوه بر مساجد، بقاع متبرّكه و امامزادگان نيز كانونهاي معنوي و مراكز تربيّت انساني و تقرّب به ذات اقدس الهي به شمار ميروند. بسيار ديده شده برخي انسانها در مواجهه با مشكلات، مصائب و ناگواريها زماني كه از همهجا نااميد شدهاند، به عنوان آخرين نقطه و روزنهي اميد به امامزادگان پناه آورده و با راز و نياز و توسّل به خداوند، گره از مشكلات آنان گشوده، جان تازه و اميد دوبارهاي در وجودشان دميده شده و با انگيزه و نيروي مضاعف زندگي را از سرگرفتهاند. بنابراين، اين مكانها كاركردي وسيع و همهجانبه در تقويّت دينداري و رشد و تعالي فرهنگي جامعه دارند.
«زمانی كه زائران در فضایی سرشار از نشاط معنوی و روحانیت قرار میگیرند، اندیشههایشان به سوی عالم معنی پر میگشاید، خود را در حضور حضرت حق میبینند و انگیزهی کار خیر و نیکوکاری در آنان افزایش مییابد. تجربه نشان میدهد «زائران در گذشته هرجا که گام مینهادند، اغلب مایهي خیرات و برکات بسیار بودند. استمرار سنّت وقف و موقوفات را به میزان زیاد مدیون زائران بودهایم.»(ملاّصالحي، شمارهي52، سال سيزدهم، 1384، ص70)
آموزش متولّيان و اعضاي هيأت امناي بقاع متبرّكه و زيارتگاهها و ايجاد فضاي آگاهيبخش و اعتمادآفرين ميتواند زمينهي توسعهي وقف و موقوفات را فراهم آورد.
• بهرهگيري از اجتماعات معنوي و جلسات مذهبي
يكي از ويژگيهاي جامعهي ديني ما تشكيل اجتماعات معنوي و برگزاري جلسات مذهبي است. اين مراسم و جلسات ميتواند به عنوان يك ظرفيت ارزشمند در جهت ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري مورد استفاده قرار گيرد. ميتوان از جلسات دعا و روضهخواني كه حتّي در دورافتادهترين مناطق و روستاها و معمولاً در فضاي معنوي خاصّي شكل ميگيرند، به عنوان محور اين امر مقدّس استفاده كرد. در اين ميان نقش مدّاحان و روحانيان حائز اهميت بسيار است. آنها ميتوانند با شناسايي كمبودها و نارساييهايي كه در منطقه يا روستا وجود دارد و ضمن بهرهگيري از احاديث و روايات انسانساز ائمهي اطهار و پيامهاي سازندهي بزرگان دين، آيات عظام و مراجع تقليد و تبيين اهميت رفع هركدام از نيازهاي موجود، انگيزهي لازم را در مردم ايجاد كنند. نكتهي مهم در اين خصوص، جهتدهي نيّات مردم به سوي انجام كارهايي است كه به رفع نيازهاي اساسي جامعه منجر ميشود. مثلاً مكرّر ديده ميشود در يك روستاي كوچك چندين مسجد و حسينيه احداث ميشود در حالي كه ممكن است آن روستا فاقد يك مدرسهي مناسب يا خانهي بهداشت و يا زمين ورزشي باشد.
• استفاده از فضاي رسانهاي
عصر حاضر«عصر سلطهي ارتباطات» نام گرفته است. امروز رسانههاي گروهي نقش بسيار مؤثّري در مقولهي اطّلاعرساني، آگاهيبخشي و شكلدادن به افكار عمومي دارند. به تعبير ديگر؛ رسانهها داراي كاركردهاي متنوّعي هستند. نهاديكردن نظام ارزشي و باورهاي اعتقادي، افزايش مشاركت و توسعهي فرهنگ از جمله اين كاركردها به شمار ميرود. اين رسانهها بايد اهّميّت، اهداف و مقاصد متنوّع وقف و نحوهي اجراي اين سنّت حسنه را به عنوان يك وظيفهي ملّي و ديني، ترويج و زمينهي گسترش آن را در جامعه فراهم آورند.
راديو و تلويزيون به عنوان مهمترين وسايل ارتباطجمعي از نفوذ زيادي در بين اقشار جامعه برخوردارند. بنابراين در اين ميان رسانهي ملّي و مراكز صدا و سيما در سطح استانها بايد نقش مؤثّري را در اين زمينه ايفا كنند. تهيّهي گزارشها و فيلمهاي مستند براي معرّفي واقفان و موقوفات، ارائهي مباحث كارشناسي به منظور تبيين ارزش و اهّميّت خيرخواهي و نيكوكاري و آثار مثبت و ماندگار وقفِ اموال و داراييها از جمله كارهاي مهمّي است كه بايد هموراه مدّنظر متولّيان و گردانندگان رسانهي ملّي باشد.
رسانههاي گروهي و به ويژه نشريّات محلّي، بايد ضمن جمعآوري اطّلاعات لازم در باب وقف و موقوفات، جلوهاي از جمال واقفان خيرانديش و خيرانديشان واقف را براي نسل امروز به نمايش بگذارند و زمينهي آشنايي آنان با وقف و موقوفات را فراهم آورند.
بايد از لابهلاي وقفنامهها، چهرهي نوراني انسانهاي ريزبين و بلندانديشي را جستوجو و به جامعه معرّفي كنند، كه روح عالي انساني را براي هميشهي تاريخ به نمايش گذاردهاند. آنهايي كه با توجّه به نيازهاي زمانهي خويش صدقات جاريهي ارزشمندي بر جاي نهادهاند.
علاوه بر رسانهي ملّي و نشريّات محلّي، فصلنامهي فرهنگی، تحقیقی، اجتماعی و تاریخی«وقف میراث جاویدان» نيز داراي رسالت بزرگي در اين عرصه است. هرچند اين نشريّه دارای محتواي ارزشمندی است، ولی مطالب آن به گونهای است که امکان استفادهی عموم مردم وجود ندارد، علاوه بر آن شمارگان نشریه جوابگوی نیازهای جامعهي ما نیست، بنابراین پیشنهاد میشود همراه با هر شماره، ویژهنامهای در شمارگان وسیع برای يك استان منتشر گردد.
این ویژهنامه میتواند به مقتضای فرهنگ، شرایط و نیازهای هر استان طرّاحی شود. توزیع این نشریه در شمارگان وسيع در سطح ادارات، سازمانها، مدارس، دانشگاهها و ... بر ترویج فرهنگ وقف مؤثر است.
• بهرهگيري از تجربههاي ديگران
یکی از راه های رشد و تعالی جوامع و پیشرفت بشر استفاده از تجربههای دیگران است. در آیین مقدّس اسلام و رهنمودهای پیشوایان دینی و سخنان حکیمان و اندیشمندان بر بهرهگیری از تجربههای دیگران تأکید فراوان شده است.
مولای متّقیان امام علی(ع) در اینباره میفرمایند:
«با مردان آزموده و صاحبتجربه همنشین باش، زیرا که اینان متاع پر ارج تجربههای خود را به گرانترین بها(یعنی فداکردن عمر خود) فراهم کردهاند و تو آن متاع گرانقدر را با ارزانترین قیمت(یعنی صرف چند دقیقه وقت) به دست میآوری.»(ابنابیالحدید، 1337، ج 20، ص 273)
استفاده از تجربههای دیگران به بسط و گسترش اندیشه، توانایی و مهارت ما میانجامد، روشهای جدیدی را به ما میآموزد و راههای تازهای برای رسیدن به اهداف بلند معنوی و انسانی فرا روی ما میگشاید.
هرچند در کشور ما وقف به عنوان یک سنّت حسنه و یکی از یادگارهای ارزشمند اسلام از سابقهی دیرینهای برخوردار است و با اتّکا به پشتوانهای دینی و اعتقادی از رشد فکری و فرهنگی مردم ایران حکایت میکند، امّا این امر به معنای بینیازبودن ما از تجربههای دیگران در این عرصه نمیباشد، چرا که وقف، ریشه در ادیان و ملل دیگر نیز به اشکال و عناوین مختلف وجود داشته و دارد.
به تعبیر دیگر خیرخواهی و نیکوکاری وجه اشتراک همهی ادیان آسمانی و تمدّنهای بشری محسوب میشود و تاریخ جهان، بیانگر این واقعیت است که همواره انسانهایی با نیّات خیرخواهانه و انساندوستانه به اختصاص بخش یا همهی اموال خود برای ساماندهی امور معنوی، رفع محرومیتها و توسعهی رفاه اجتماعی همّت گماشتهاند.
برخی از کشورهای دنیا موقوفهخیز بوده و دارای بنیادها و انجمنهایی هستند که در جهت منافع همگانی فعّال میباشد و اهداف سودجویانه و انتفاعی ندارند.
در بعضی از این کشورها وقفکردن، کاری محبوب و مورد علاقهی مردم است و عدّهای علاقه دارند بخشی از درآمدهای اقتصادی را در مسیر مقاصد عامالمنفعه صرف نمایند.
بنابراین در راستای ترویج فرهنگ وقف باید فرصتی فراهم شود تا علاقهمندان آگاهیهای لازم را دربارهی سوابق تاریخی و نحوهي نگاه و عملکرد دیگران به دست آورند.
آشنایی با تجربههای سایر ملل در عرصهی وقف دو پیامد مثبت و مهم دارد:
1- همانطور که بیان شد این تجربهها، راهها و روشهای تازهای را فراروی برنامهریزان و علاقهمندان قرار میدهد و زمینهی گسترش فرهنگ وقف را فراهم میآورد.
2- با توجه به فراگیربودن این فرهنگ در اقصی نقاط جهان، فرصتی برای افزایش آگاهی دستاندرکاران و علاقهمندان از اقدامات و فعّالیتهای وقفی در سایر کشورها فراهم میشود. این فرصت میتواند به تقویّت انگیزهي مخاطبان برای حرکت در این مسیر بیانجامد.
• جهتدهي به نيّات واقفان
ترویج فرهنگ وقف نیازمند توجه به مسائل زیادی است. یکی از مهمترین مواردی که باید در این مسیر مدّنظر متولّیان امر قرار گیرد، جهتدادن نیّت واقفان ارجمند در مسیر نیازهای واقعی جامعهي امروز است.
بسیاری از نیازهای جامعه در هر عصر و مکان متفاوت است، هرچند در گذشته انسانهای شریف و بزرگواری با نیّات خیرخواهانه و با توجّه به شرایط محیطی و اجتماعی و نیازهای روز جامعه، مبادرت به وقف اموال خود برای مصارف خاص نمودهاند، امّا امروز پس از گذشت سالها و قرنها به دلیل تحوّلات سریع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، برخی از این مصارف مصداق خود را از دست دادهاند. هرچند که بر اساس ضوابط و شرایط خاص، درآمد این موقوفات در جهتی نزدیک و مرتبط به نیّت واقف هزینه میگردد، ولی میتوان از این تجربه استفاده کرد و ضمن ارائهي مشاوره و راهنمایی واقفان محترم آنها را تشویق کرد که اولاً؛ نیات خود را بر اساس نیازهای واقعی جامعه قرار دهند و ثانیاً؛ محدودهي نیّت خود را گسترش داده و شرایط آیندهي جامعه را نیز در نظر بگیرند، قطعاً، هرچه امکان بهرهبرداری از موقوفات در راستای گسترش علم و دانش، رفاه اجتماعی و خدمت به بندگان خدا در ابعاد مختلف بیشتر باشد، نتیجه و ثمرهي بیشتری نیز عاید واقفان خیراندیش و نیکوکار خواهد شد و آن ها از اجر معنوی بیشتری برخوردار میگردند.
به عنوان مثال شاید امروز به هر اندازه که وقف درآمدی بر برگزاری مجالس روضهي حضرت سیدالشهداء(ع) مؤثر و ارزشمند باشد- که در جای خود لازم است- به همان میزان ساخت یک فیلم مذهبی در ارتباط با حادثهی عظیم عاشورا، مفید و مؤثرّ واقع میشود، چرا که از این راه بهتر میتوان اقشار مختلف مردم به ویژه کودکان و نوجوانان را با حماسهی خونین و جاودان عاشورا و پیامدهای آن آشنا کرد.
برخی از نیازهای ضروری جامعهي امروز را ميتوان به شرح زیر برشمرد:
1- مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی برای ارائهي خدمات ویژه به نوجوانان، جوانان، زوجهای جوان و ... به منظور ایجاد یک جامعهي پویا و سالم؛
2- مراکز درمانی بیماران خاص که هزینههای نگهداری آنان در شرایط عادّی از عهدهی بسیاری از خانوادهها خارج است؛
3- مراکز علمی و آموزشی برای آموزش مهارتهای زندگی و راه و روش خوبزیستن در دنیای پر فتنه و آشوب امروز به ویژه بر اساس آموزههای دینی و قرآنی؛
4- مراکز نگهداری، درمان و بازتوانی آسیبدیدگان اجتماعی و ایجاد زمینهی برگشت آنان به دامن خانواده و جامعه؛
5- مراکز نگهداری و آموزش معلولان، بیماران روانی و ...؛
6- مراکز شبانهروزی نگهداری و آموزش ایتام و کودکان و نوجوانان بیسرپرست و یا فاقد سرپرست مؤثر و توانمند؛
7- توسعه و تجهیز مراکز موجود به ابزار و امکانات مورد نیاز؛
8- فعاليّتهاي پژوهشي و تحقيقاتي در زمينههاي مختلف؛
9- مدرسه، كتابخانه و مراكز بهداشتي در برخي مناطق شهري و روستايي؛
10- مراكز حمايت از ازدواج آسان براي جوانان؛
11- اماكن ورزشي به منظور غنيسازي اوقات فراغت كودكان و نوجوانان و رشد وتعالي آنان.
نتيجهگيري، جمعبندي و پيشنهادها
وقف به عنوان سنّت حسنهي نبوي(ص) در طول قرنها، تأثير شگرفي در رشد و اعتلاي علمي، فرهنگي و اجتماعي داشته است.
بسياري از مسلمانان در طول تاريخ براساس احساس وظيفه و انگيزههاي مقدّس و خيرخواهانه آثار ماندگار زيادي از خود بر جاي گذاشتهاند. آثاري كه به عنوان باقياتالصّالحات گرهگشاي بسياري از مشكلات مردم و رفع كمبودها و نارساييهاي اجتماعي شده است.
تأسيس هزاران مركز علمي، آموزشي، فرهنگي، رفاهي، درماني و عبادي و ... از آن جمله است. نيازهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و همچنين ضرورت حفظ روحيهي خيرخواهي، ايثار و نوعدوستي ايجاب ميكند، اين سنّت حسنه تقويت و روز به روز گسترش يابد، تا امكان رشد و اعتلاي جامعه بيش از پيش فراهم آيد.
بنابراين وقف اين چشمهي زلال عشق و خيرانديشي بايد همچنان جوشان بماند و بر كرانهي كوير زندگي جاري باشد، تا دردمندان و نيازمندان از بركت آن بهرهمند شوند و آسايش و آرامش را تجربه كنند. بيپناهان به پناهگاهي امن دست يابند و علم و دانش، توسعه يابد و زمينهي رفع مشكلات جامعه فراهم گردد.
يكي از مهمترين پيششرطها و اساسيترين نيازها در اين حوزه، افزايش آگاهي و اطّلاعات مردم از مقولهي وقف و موقوفات است كه بايد با استفاده از روشها و ابزارهاي مناسب و مؤثّر در اين جهت گام برداشت.
هرچند در اين مقاله سعي شد راهكارهاي عملي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات كه بر افزايش سطح آگاهي جامعه اثرگذار است، تبيين گردد، امّا در جمعبندي نيز فهرستوار بر مواردي كه ميتواند به تحقّق اهداف مربوط به توسعه و ترويج فرهنگ وقف كمك كند، تأكيد ميشود:
1. برگزاري همايشي با عنوان«نقش شوراهاي اسلامي در ترويج و توسعهي فرهنگ وقف» به منظور دادن اطّلاعات و آگاهيهاي لازم به اعضاي شوراها و تقويّت پُل ارتباطي بين نهاد وقف و مردم شهرها و روستاهاي هر استان.
2. برگزاري همايش«نقش سازمانهاي مردمنهاد و تشكّلهاي غيردولتي در ترويج و توسعهي فرهنگ و سنّت حسنهي وقف» با دعوت از همهي اعضاي هيأت مديره و مسؤولان همهي مؤسّسات خيريّه و سازمانهاي مردمنهاد مربوطه.
3. برنامهريزي براي معرّفي واقفان و تبيين آثار مثبت وقف و موقوفات هر منطقه در نشريّات محلّي هر استان و شهر.
4. تشويق و ترغيب دانشجويان براي انجام پاياننامههاي دورهي كارشناسي و كارشناسي ارشد در حوزهي وقف.
5. تشويق دانشآموزان و دانشجويان به ويژه رشتههاي علوم اجتماعي براي انجام كارهاي پژوهشي در حوزهي وقف.
6. برگزاري ساليانهي جشنوارهي وقف و تقويت فعاليتهاي علمي، فرهنگي و هنري در اين عرصه با استفاده از ابزارهاي هنري، فيلم، تآتر، داستان، سرود و ... .
7. ايجاد زمينهي بازديد دانشآموزان و دانشجويان از مراكز درماني، علمي، فرهنگي و آموزشي موقوفه به منظور آشناساختن آنها با اهّميّت وقف در رفع مشكلات و توسعهي رفاه اجتماعي.
8. چاپ و انتشار زندگينامهي واقفان خيرانديش به شكلي زيبا و تأثيرگذار از نظر محتوا، نوع نگارش و ... به منظور قدرداني از آنان و ايجاد انگيزهي در جامعه.
9. برگزاري مراسم بزرگداشت واقفان در مراكز آموزشي(مدارس و دانشگاهها و ... ) و مراكز درماني به صورت ساليانه.(در مدارس ميتوان از همكاري انجمن اولياء و مربيان و در دانشگاهها از انجمنهاي دانشجويي كمك گرفت.)
10. انجام فعاليتهاي گستردهي تبليغي از طريق نصب تابلوهاي مناسب با جذابيت و زيبايي خاص در سطح شهرها.
11. نصب تابلوي معرّفي واقفان در مراكز و اماكن درماني، علمي و آموزشي كه از راه وقف و تأسيس و اداره ميشوند و اشارهي فهرستوار به اهميت هركدام از اين مراكز در افزايش سطح رفاه اجتماعي و خدمت به مردم
ماشاالله كاربخش راوري- دبيرآ.پ. و كارشناس ارشد علوم اجتماعي
فاطمه تويسركاني راوري- دبير آ.پ كارشناس ارشد زبان و ادبيات عربي
به نام خدا
مقدّمه
سنّت حسنهي وقف، يك پديدهي ديرپاي بشري است كه ريشه در عقل، منطق و طبيعت انسان دارد. وقف، در همهي اديان الهي و حتّي آيينهاي شبهديني و تمدّنهاي بشري به اشكال و صور مختلف و منطبق بر آيين و سنن و فرهنگ هر جامعه، وجود داشته و دارد، امّا آنچه مهم است اينكه؛ «گرچه ممكن است صورت ظاهري و نيز آيين مربوط به مسألهي وقف يا شبه وقف در كشورهاي مختلف و بين اقوام مختلف متفاوت باشد، ولي در همهي جهان و اديان يكي بيش نيست و آن عباتاست از: جاودانقرار دادن تمام يا قسمتي از ثروت خود در راه خدا به منظور بهرهگيري فرد يا افرادي از جامعهي بشري در درازمدّت از درآمد و منافع آن.»(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص20)
حال كه وقف يك سنّت حسنه و يكي ازافتخارات فرهنگ غني اسلام و يكي از اهرمهاي مؤثّر اعتقادي و فرهنگي براي جبران نارساييها و نيازمنديهاي جامعه در ابعاد مختلف محسوب ميشود، بنابراين ضرورت دارد براي ترويج اين عمل پسنديده و ارزشمند در جامعه برنامهريزي و تلاشهاي گستردهاي صورت گيرد. بايد با توسعهي موقوفات فضايي سرشار از معنويّت ايجاد شود تا در آن فضا مشكلات فقرا و دردمندان برطرف گردد. كمبودها و نيازهاي اجتماعي تأمين شود، زمينهي رشد و تعالي و سعادت و پيشرفت نوجوانان و جوانان فراهم گردد. خيرخواهي و غيرخواهي جايگزين سودجويي و خودخواهي شود، تكاثر و تفاخر از ميان برود و صدقات جاريه و باقياتالصّالحات به جاي آن بنشيند. طبعاً چنين جامعهاي به كمال و سعادت خواهد رسيد و آيندهاي روشن و درخشان در پيش رو خواهد داشت.
در اين مقاله، برخي از راههاي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات در جامعه مورد بررسي قرار گرفته است، امّا قبل از آن مفهوم و معناي وقف، بيان و اهميت توسعهي آگاهي به عنوان پيششرط توسعه و ترويج فرهنگ وقف تبيين شده است.
نگاهي به مفهوم و تعاريف وقف
در فرهنگهاي فارسي از «وقف» و «اوقاف» تعاريف گوناگوني شده است كه مشابهتهاي زيادي با هم دارند.
در فرهنگ معين(ص1110 و 1183) وقف به معناي ايستادن، درنگكردن؛ تخصيص ملك يا مالي براي مصرفكردن در اموري كه وقفكننده تعيين كرده است؛ درنگكردن در بين كلام و دوباره حرفزدن. آمده است.
فرهنگ عميد(1363، ص2465) وقف را«چيزي ميداند كه از ثروت خود جدا كند تا در كارهاي عامالمنعه از آن استفاده كنند.» در فرهنگ الفباييـ قياسي عنوان وقف به «زمين يا ملك يا مستغلّي داده شده است كه براي مقصود معيّني در راه خدا اختصاص ميدهند تا درآمد آن به مصرف امور خيريّه و از پيش تعيينشده برسد و نيز انحصار چيزي به كسي يا چيزي.» و در تعريف اوقاف(جمع وقف) آمده است: «املاك و اموال و چيزهايي كه براي كمك به بينوايان و يا بر مزارها و مساجد و يا امور ديگر وقف كرده باشند.»(معراجي، 1385، ص92)
«وقف عبارت است از حبس مالی که انتفاع از آن با بقاء عین مال ممکن باشد و تصرّف در اصل مال ممنوع و مقطوع گردد و منافع رقبه به قصد قربت در کار «بِرّ» هزینه شود»
وقف به زبان سادهتر عبارت از این است که انسان تمام یا قسمتی از اصل ثروت منقول یا غیرمنقول خود را طبق شرایط خاصی از فروش و توارث و ... منع کند و جاودان نماید، اما بهره و درآمد آن ثروت را در راه خدا (خدمت به خلق خدا، شخص یا اشخاص معلوم، یا عموم مردم، دانشگاه، بیمارستان، مدرسه و ...) هزینه نماید.
این معنی در بین فقها و حقوقدانان و قانونگذاران به عبارتهای مختلف بیان شده است.
در صدر اسلام، در اخبار و احادیث و عرف جامعه و وقفنامههای به جای مانده از حضرت علی(ع) و سایر صحابه، به جای واژهی وقف، از واژهی صدقه، استفاده میشده است. از آنجایی که وقف با سایر صدقات فرق داشته، با پسوند «جاریه» وقف را از سایر صدقات متمایز کرده، از وقف به «صدقه جاریه» تعبیر میکردهاند.(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص152-153)
انواع وقف:
وقف به اعتبار موقوفٌ علیه دونوع است:
1- وقف عام 2- وقف خاص
وقف عام: اگر مصارف موقوفه مخصوص دسته یا طبقهي معین نباشد، آن را وقف عام گویند. مانند: وقف بر فقرا، مدارس و مساجد و وقف برای روضهخوانی امام حسین(ع) و ائمهي اطهار، موقوفاتی که به وسیلهي اقلیتهای دینی برای معابد وامور عامالمنفعه اختصاص یافته وقف عام تلقی میشود. وقف عام نیز خود به دو رویه عمل میشود:
وقف انتفاعی: یعنی اگر واقف نظرش از وقفی که نموده، تحصیل درآمد نباشد و استفادهي عامّه داشته باشد وقف انتفاعی است. مانند: وقف بر مساجد، مدارس، ساختن پل و غیره.
وقف منفعتی: یعنی منظور واقف از وقف مال یا اموال تحصیل درآمد باشد و عناوین عامه دارد. مثل: وقف به تعزیهداری امام حسین(ع)، اطعام، تهیهي دارو و درمان، کمک به فقرا، کمک دانشآموزان کمبضاعت وغیره که سازمان اوقاف وامور خیریه یا متولّیان محترم موقوفات وظیفه دارند برابر نیّات واقفان خیراندیش منافع و درآمد حاصل از موقوفات را به مصرف مقرّر وقفنامه برسانند.
وقف خاص: وقفی است که برای شخص یا اشخاص یا اولاد و احفاد وقف شده باشد، پس اگر مصرف وقف مختص گروهی معین باشد آن را وقف خاص میگویند مانند: وقف بر اولاد و افراد و گروه یا طبقهي مخصوص ازمردم.
توسعهي آگاهي پيششرط توسعهي فرهنگ وقف
پيششرط و مقدّمهي هدايت افكار و انديشهي انسانها و جلب مشاركت آنان در هر زمينهاي نيازمند افزايش آگاهي آنهاست. به عبارت ديگر، آگاهي به عنوان يكي از سرمايههاي اجتماعي و از جمله پيششرطهاي اساسي، اعتماد اجتماعي و نيز مشاركت، در بحث توسعه از اهّميّت ويژهاي برخوردار است. آگاهي شهروندان و توجّه آنان به ضرورت توسعهي جامعه، روشها و ابعاد آن، حسّ مسؤوليّتپذيري آنان را افزايش داده و مشاركت آنان را در توسعه تا حدّ قابل توجّهي تضمين ميكند. توجّه و آگاهي به مسائل منطقهاي و نيازهاي گوناگون اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي و اطّلاع از وضعيّت جامعه، همگي به عنوان بخشي از سرمايهي اجتماعي به حساب ميآيند و ميزان آگاهي شهروندان يك جامعه نسبت به امور عمومي و مورد نياز، از جمله شاخصهاي سرمايهي اجتماعي است. آگاهي مسير را براي اعتمادورزيدن هموار ميكند و به دنبال آن مشاركت و حضور در فعاليتهاي اجتماعي تحقّق مييابد.(ناطقپور، 1382، ص131-132)
«آگاهنمودن براي ايجاد انگيزه، آگاهنمودن براي درك عمل، آگاهنمودن به منظور احترام و اعتنا به شخصيّت افراد و ايجاد مسؤوليّت در آنها بسيار اثرگذار است.»(پناهي و يزدانپناه، 1383، ص102 به نقل از نيكگهر، 1356، ص129)
بر اين اساس، ترويج فرهنگ وقف و گسترش موقوفات كه نيازمند مشاركت وسيع اجتماعي افراد است بر بستر«آگاهي» شكل ميگيرد. بنابراين، گسترش فعاّليّتهاي اطّلاعرساني و آگاهسازي در عرصهي وقف، از ضروريترين اموري است كه بايد مدّنظر متولّيان امر قرار گيرد.
به منظور آگاهسازي آحاد جامعه نسبت به وقف دو نكتهي مهم و اساسي بايد مدّنظر قرار گيرد:
1) تبيين جايگاه و اهّميّت وقف:
نخست مردم مسلمان و دينباور بايد بر اين اصل مهم آگاهي يابند كه سنّت حسنهي وقف از جملهي امور براي تقرّب به خدا و اطاعت از فرامين اوست.«بنا به فتواي بسياري از فقهاي مسلمان، مِلك و مال وقفشده پس از انجام صحيح تشريفات وقف، از حوزهي ملكيّت و مالكيّت واقف خارج شده و به حوزهي ملكيّت و مالكيّت خداوند درآمده است. فقط منافع مال، طبق نظر واقف مندرج در وقفنامه، مورد بهرهگيري موقوفعليهم قرار ميگيرد و بس.»(دانشپور و رياحي ساماني، 1388، ص129)
افزايش آگاهي مردم از اهّميّت وقف و تأثير آن در رفع نيازهاي اجتماعي و همچنين پاداشهاي معنوي مترتّب بر اين اقدام پسنديده، در جلب مشاركت آنان در اين عرصه تأثير بسزايي دارد.
2) بهرهگيري از روش هاي مناسب و تأثيرگذار:
براي انتقال اين ارزش و آگاهي بايد از روشهاي مناسبي بهره گرفت. روشهايي كه طيف وسيعي از آحاد جامعه را در بر بگيرد و به مرور زمينهي گسترش فرهنگ وقف را در جامعه فراهم آورد.
نكتهي مهمّي كه در اين زمينه حائز اهّميّت است اينكه اقدامات فرهنگي نياز به زمان و استمرار دارند. بنابراين هر حركتي در اين راستا بايد با دقّت، برنامهريزي و استمرار همراه باشد تا به نتيجهي مطلوب و موردنظر منتهي گردد.در اين قسمت از مقاله به برخي از راهكارهاي عملي در اين زمينه اشاره ميشود:
• معرّفي جلوههاي زيباي وقف و موقوفات و تبيين آثار ماندگار آنها
در بررسي موقوفات به نمونههاي بسيار زيبا و جالبي برميخوريم كه نشان از روح لطيف انساني و نگاه بلند واقفان باهمّت دارد. بيترديد، مصارف تعيينشده در برخي از وقفنامهها، بيانگر انديشهي بلند، روح انساندوستانه، نيّت خيرخواهانهي نيكوكاراني است كه در هر دوره با تشخيص نيازهاي اجتماعي زمان خويش به وقف اموال و دارايي خويش اقدام كردهاند. هرچند شايد، امروز برخي از اين مصارف، مصداق خويش را از دست داده باشند، اما همچنان تازگي و اهّميّت خود را حفظ كردهاند و الگويي ماندگار از انساندوستي، خيرخواهي و ياريگري براي بشريّت به شمار ميروند.
آشنايي با چنين نمونههايي براي مردم، بسيار انگيزهبخش است. در ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري، ميتوان مواردي از اين دست و آثار مترتّب بر آن را تبيين و تشريح كرد و از جريانات و داستانهاي مرتبط با وقف بهره گرفت. به عنوان مثال:
واقفی قسمتی از اموال و املاک خود را وقف کرده است که عواید آن را برای هزینهی شکایت ستمدیدگان از عمال دیوان و مأموران دولت خرج کنند.
واقف دیگری مقرّر می دارد که از عواید موقوفه برای زوّار کفش و پاپوش تهیه کنند و دیگری شتران خود را وقف می کند تا زوّار در مسیر زیارتی خود از آنها استفاده کنند.(صادقي گلدار، 1385، ص55)
ابن بطویه مینویسد: روزی در یکی از کوچههای دمشق میگذشتم. غلام بچهای را دیدم که از دستش یک کاسهی چینی که در دمشق«صحن» نامیده میشود، افتاد و بشکست. مردم گرداگرد او جمع شدند. یکی از آنمیان گفت که غم نخور شکستههای کاسه را جمع کن، ببریم پیش رئیس اوقاف ظروف. غلام خردهها را جمع کرد و آن مرد همراه او پیش رئیس اوقاف مزبور رفت و پول ظروف را گرفت و به او داد.(همان، ص57)
در لبنان موقوفهای است که از عوایدآن باید دو نفر هر روزه در بیمارستانها بر بالین بیماران حاضر شوند، و در حالیکه با هم نجوا میکنند - به طوریکه مریض صدای آن دو را بشنود- این جملات را به صورت عادی رد و بدل کنند: «میبینیم که از روز گذشته خیلی بهتر است! چشمانش را ببین! قیافهاش را نگاه کن!» به نحوی که بیمار صدای آنها را بفهمد و با این تلقین معتقد شود که بیماری وی رو به بهبودی است و صحّت یافتن او حتمی خواهد بود... (همان، ص58)
صلاحالدین ایوبی در قلعهي دمشق مراکزی را برای امداد به زنان شیرده وقف کرده بود، بدانگونه که در آنجاها دو ناودان تعبیه کرده بودند، که هر هفته دو روز، از یکی شیر و از دیگری آمیزهای از آب و شکر میریخت، تا زنان شیردهی که با کمبود شیر روبه رو بودند، از آنها استفاده کنند و برای نوزادان خود ببرند.(همان، ص59)
فردي هم ملكي را وقف ميكند كه از درآمد آن براي طعمهي سگهاي كور و خريد خشت لحد فقرا و حفر قبر براي آنان استفاده شود!
خرید لباس عروس با زینت و زیورآلات تا فقرا به نوبت از آن استفاده کنند، تهیهي جهیزیه، ادای قرض بدهکاران آبرومند، راهسازی و نگهداری و سنگچینکردن راه، ساخت بيمارستان، مدرسه، دانشگاه، کتابخانه، حمام، کاروانسرا، حفر قنات، غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفادهي عابران، تأمين تجهیزات سربازان و مجاهدان، تهیهي بذر برای زارعان، وقف براي ارشاد و نصيحت مردم، صلهي ارحام، فرونشاندن خشمها، تأمين يخ سقّاخانه، وقف براي گُلكاري و ايجا فضاي دلپذير و امّيدبخش در بيمارستان جهت انبساط خاطر بيماران و دهها نمونهي دیگر از مواردي است كه در طول تاريخ وقف مورد توجّه واقفان بوده است.
همانطور كه مي بينيم هركدام از اين موارد جنبههاي عامالمنفعهي انساني و تربيّتي داشته و به مقتضاي زمان و نيازهاي جامعه، باعث رفع مشكلات گروهي از مردم بوده است. اين امر همچنين ميتواند به تبيين نيازهاي روزِ جامعه و ضرورت توجّه واقفان به اين مهم كمك كند.
• معرّفي واقفان خيرانديش به جامعه
هرچند بسياري از افراد خيّر كه پا در مسير وقف و توسعهي موقوفات گذاشتهاند، هيچ نيازي به معرّفي و تشويق ندارند و عموماً كمترين تمايلي به طرح اقدامات مفيد و ارزشمند خود نشان نميدهند، امّا اين امر وظيفهاي را از دوش مسؤولان و متولّيان برنميدارد. معرّفي افراد خيّر و نيكوكار و انعكاس اقدامات ارزشي و ماندگار آنان ميتواند به صورتي كارآمد بر فضاي معنوي جامعه تأثير بگذارد. با معرّفي واقفان نيكانديش كه با توان و سرمايهي خويش زمينهي رفع بخشي از مشكلات جامعه و خدمت به مردم را فراهم آوردهاند، بذر عاطفه و خيرخواهي در جامعه كشت ميشود و عطر خوش معنويت، ايثار، اخلاص و ديگرخواهي در فضاي جامعه پراكنده ميگردد.
مجموعهاي ازفعاليتهاي اطّلاعرساني و ترويجي در قالب برگزاري جشنوارهي تجليل از واقفان در هر شهر و منطقه، معرّفي آنان به جامعه به وسيلهي رسانههاي گروهي به ويژه روزنامه هاي محلي،ساخت فيلم، چاپ و انتشاريادنامهي واقفان و ... از جمله كارها و اقدامات ضروري است كه ميتواند بر روند فرهنگ وقف و خيرخواهي در جامعه تأثير مثبت بگذارد. اينگونه است كه ميتوان از خيرخواهان و نيكوكاران الگوهاي شايستهاي براي ديگران ساخت.
• ايجاد فضاي مناسب براي مشاركت بيشتر بانوان در عرصهي وقف
كنكاش و بررسي در تاريخ وقف نشان مي دهد؛ زنان همواره نقشي مؤثّر و ارزشمند در اين عرصهي مقدّس داشتهاند. برخي از بانوان متمكّن و توانمند با مشاركت در امور خير و وقف اموال و دارايي خويش نقشي ماندگار از خود برجاي گذاشتهاند. علاوه بر آن بسياري از زنان، مشوّق همسران خويش براي انجام كارهاي خير و عامالمنفعه هستند كه البتّه تعداد آنان كم نيست.
به جرأت ميتوان گفت؛ در اين عرصه گاهي زنان گوي سبقت را از مردان ربوده و از آنان هم پيش افتادهاند.مطالعه در احوال اين بانوان خيرانديش و ايثارگر بيانگر اين واقعيت است كه برخي از آنان از تمام وجود و هستي خويش در اين راه مايه گذاشتهاند:
«يكي از اين بانوان خيّر كه با فروش خانهي مسكوني و تمام دارايي خود مدرسهاي ساخته است و خودش در حسينيهاي كه شوهرش بنا نهاده، زندگي ميكند،وي در پاسخ به سؤال بعضي كه ميگويند: چرا اينجا زندگي ميكني؟ ميگويد: «خدا سفارش همسايهها را كرده است و من همسايهي خدا هستم.»
اين زن ميگويد: «خدا شاهد است كه هيچ چيزي ندارم. يك انگشتر هم ندارم. هرچه داشتم و نداشتم، فروختم و دادم براي مدرسه. انشاءالله به حقّ پنجتن، همهي بندههاي خدا كه دارند، به دلشان بيفتد و كار خير كنند.»
همچنين نمونههاي زيادي وجود دارد كه مادران معظّم شهدا و يا زنان ديگر كه فرزندان خود را در حوادث مختلف از دست دادهاند، به يادبود آنان، نسبت به ساخت مدرسه، كتابخانه و ... اقدام كردهاند كه قطعاً كاري بسيار شايسته و ماندگار تلقّي ميشود.»(سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور، بيتا، ص142)
تبيين و تفسير اهداف، انگيزهها و آثار اقدامات اين بانوان، نمونه و الگوي مناسب و ارزشمندي براي ساير زنان كشور است و ميتواند بستر مناسب و وسيعي براي توسعهي موقوفات در سراسر جامعه فراهم سازد.
• توجه به اهميت جايگاه آموزش و پرورش در ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري
در پيام يونسكودر سالهاي 92 و 96 چنين آمده:
«اگر قرار است پيشرفتي در جامعه حاصل شود بايد از مدرسه شروع كرد و ... »(رؤوف، 1378، ص6)يعني مدارس اساس و زيربناي هر حركت و تحوّل در جامعه هستند و ميتوانند نقش بسيار مهم و ماندگاري ايفا نمايند.
الوين تافلر(ترجمه: كامراني، 1372، ص411) ميگويد: «امروزه، بيش از هر زمان ديگر، آيندهي انسان تقريباً به طور كامل در گرو آموزش و پرورش است.»
بنا به اعلام يونسكو در گزارش جهاني: «تقريباًَ از هر پنج انساني كه امروز زندگي ميكند، يك نفر يا شاگرد است يا در نظام آموزش رسمي به عنوان معلم خدمت ميكند.»(صالحپور، 1383، ص191 به نقل از يونسكو1991)
امروز نظام آموزشي ما بيش از سيزده ميليون دانشآموز و بيش از يك ميليون نيروي آموزشي و اداري شاغل را در عرصهي تعليم و تربيت در پوشش و مديريت خود دارد. از اين جهت، در بين سازمانها و نهادهاي فرهنگي كشور، آموزش و پرورش بيش از همه در تكوين و شكلدهي رفتار و فرهنگ و انديشهي نسل جديد سهيم است؛ زيرا اولاً؛ هيچ سازمان و يا نهاد فرهنگي به گستردگي وزارت آموزش و پرورش از نظر دسترسي رسمي، حضوري، مستمر و مؤثّر به نسل رشد يابنده نميباشد. ثانياً؛ آموزش و پرورش، حسّاسترين، مستعدترين و تأثيرپذيرترين مقطع سنّي نسل آينده را به طور قانونمند و هدفمند در سيطرهي اختيار خود دارد. ثالثاً؛ افزون بر دانشآموزان، اولياي آنان نيز به شكل مستقيم و غير مستقيم در چرخهي فعاليتهاي فرهنگي و تربيتي اين نهاد قرار ميگيرند.(كريمي، 1381، ص 9)
بر اين اساس، با توجه به گستردگي حيطهي عملكرد و نفوذ آموزش و پرورش، اين نهاد ميتواند در راستاي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات، به نحو مؤثّري عمل نمايد. قطعاً ارتباط بين ادرات كلّ اوقاف و امور خيريّه با ادارات كلّ آموزش و پرورش در مراكز استانها وهم چنين ادارات شهرستانها ميتواند زمينهي اقدامات فرهنگي گستردهاي را در مدارس به وجود آورد. ضمن اينكه بايد جايگاه وقف و موقوفات در كتابها و متون درسي دانشآموزان و رشتههاي مرتبط دانشگاهي تعيين و تبيين شود.
به طور كلّي ميتوان گفت: مديران و معلّمان مدارس از جهات مختلف ميتوانند در جهت ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري نقش مؤثّري ايفا كنند.
الف) ايجادپيوند و ارتباط افراد خيّر با مدرسه و دانشآموزان
يكي از اقدامات مؤثّري كه ميتواند در مدارس انجام گيرد، تجليل از نيكوكاران و خيّران و معرّفي آنان به دانشآموزان است. به عنوان مثال؛ خيّر و خيّراني كه در ساخت مدرسهي محل تحصيل دانشآموزان مشاركت داشتهاند، به مدرسه دعوت و طيّ مراسم ويژهاي مورد تجليل و احترام قرار گيرد. آنها ميتوانند با بيان اهداف خود از وقف زمين يا ساخت مدرسه و يا هر بناي ديگر، به عنوان يك الگوي عملي مورد توجّه دانشآموزان قرار گيرند. علاوه بر آن ميتوان شرايطي فراهم آورد كه دانشآموزان در گروههاي پژوهشي درخصوص كارهاي واقفان و افراد خيّر محلّ خود تحقيق و بررسي و گزارش آن را در كلاس درس مربوط(مثلاً درس دين و زندگي، انشاء و ...) و يا در قالب روزنامهي ديواري ارائه نمايند.
به هر حال اگر هدف ما تربيّت نسلي خيرانديش و نيكوكار است بايد بستر و زمينهي آن را فراهم آوريم. اين كار بايد با ظرافت و رعايت شرايط سنّي دانشآموزان انجام گيرد.
ب) دادن اطّلاعات و آگاهيهاي لازم به دانشآموزان در زمينهي وقف و نيكوكاري در فرصتهاي مختلف از جمله هفتهي وقف.
ج) مدارس از جمله مراكز آموزشي هستند كه معمولاً براي رفع مشكلات عمراني، تأمين تجهيزات آموزشي به طور مستقيم يا غيرمستقيم با افراد خيّر و نيكوكار ارتباط دارند.
اعتماد جامعه به فرهنگيان و نفوذ اجتماعي آنان از يك سو و علاقهمندي افراد خيّر و واقفان نيكوكار به توسعه و بهسازي فضاهاي آموزشي از سوي ديگر زمينه و فرصت مناسبي براي شناسايي و ارتباط با اين افرادوايجاد انگيزه بيشتر در آنان براي استمرار فعاليت هاي خير خواهانه است.
• استفاده از جايگاه و توان شوراهاي اسلامي شهر و روستا
در اصل يكصدم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است:
براي پيشبرد سريع برنامههاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجّه به مقتضيّات محلّي، ادارهي امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شوراي ده، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت ميگيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب ميكنند.(تيموري، 1383، ص210)
شوراهاي اسلامي شهر و روستا به عنوان مهمترين نهادها و انجمنهاي محلّي كه از پشتوانهي مردمي برخوردارند، نقش مهمّي را در آگاهسازي و اطّلاعرساني به مردم و جلب مشاركت آنان ايفا ميكنند.آنها از يكسو از پشتوانهي اعتماد اجتماعي برخوردارند و از سوي ديگر در چهارچوب قانون وظيفه دارند ضمن شناسايي كمبودها و نارساييهاي جامعهاي كه نمايندگي آن را برعهده گرفتهاند، زمينهي رفع مشكلات و كاستيها را فراهم آورند.
بند «ل» مادهي 68قانون شوراها وظايف و اختيارات شوراي اسلامي روستا را اينگونه تعريف ميكند:
فراهمنمودن زمينهي مشاركت و جلب همكاري مردم در جهت ايجاد و توسعهي نهادهاي مدني، كتابخانه و مراكز فرهنگي، بهبود و ارتقاي فرهنگي اقشار مختلف به ويژه جوانان و بانوان و برنامهريزي در انجام خدمات اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، اموزشي، سوادآموزي و ساير امور با موافقت و هماهنگي مراجع ذيربط.(تيموري، 1383، ص231)
همچنين بندهاي 5 و 6 و 7 مادهي 71 وظايف شوراهاي اسلامي شهر را چنين مقرر مينمايد:
بند5- برنامهريزي درخصوص مشاركت مردم در انجام خدمات اجتماعي، اقتصادي، عمراني، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي با موافقت دستگاههاي ذيربط.
بند6- تشويق و ترغيب مردم درخصوص گسترش مراكز تفريحي، ورزشي و فرهنگي با هماهنگي دستگاههاي ذيربط.
بند7- اقدام درخصوص تشكيل انجمنها و نهادهاي اجتماعي، امدادي، ارشادي و تأسيس تعاونيهاي توليد و توزيع و مصرف، نيز انجام آمارگيري، تحقيقات محلّي و توزيع ارزاق عمومي با توافق دستگاههاي ذيربط.(همان، ص 235)
همانطور كه ملاحظه مي شود شوراهاي اسلامي به لحاظ علاقهمندي به پيشرفت، توسعه و آباداني شهر يا روستاي خود از يكسو و دارا بودن اختيارات قانوني ، ميدان فعّاليّت و نفوذ اجتماعي وهم چنين توان ارتباط مؤثّر با مردم از سوي ديگر، شرايط بسيار مناسبي براي ايجاد انگيزه در شهروندان و جلب مشاركت و همكاري آنان دارند. نمايندگان شوراها به دليل آشنايي با شرايط و مقتضيّات محل و تشخيص نيازها ميتوانند هدايتگر مردم براي انجام اقدامات خيرخواهانه و گسترش فرهنگ وقف باشند.
بيترديد ارتباط مؤثّر و تنگاتنگ ادارات اوقاف و امور خيريّه و تعامل سازندهي آنان با اعضاي شوراهاي اسلامي شهر و روستا ميتواند بستر مناسبي براي ترويج و توسعهي فرهنگ وقف و نيكوكاري در جوامع محلّي فراهم سازد.
• استفاده از جايگاه و توان سازمانهاي مردمنهاد و مؤسّسات خيريّه
در جهان امروز سازمانهاي مردم نهاد و تشكّلهاي غيردولتي(Non government organization) كه به اختصارNGO ناميده ميشوند در توسعهي پايدار جوامع نقش مهم و اساسي ايفا ميكنند.
از نظر بانك جهاني، انجمنهاي خيريه كه بودجهي خصوصي را صرف توسعه، توزيع غذا و خدمات مشاورهاي خانوادگي و ساماندهي نيازمندان مينمايند، تعاونيهاي مستقل، انجمنهاي اجتماعي، انجمنهاي مذهبي، انجمنهاي خدماتي و گروههاي زنان شامل سازمانهاي غيردولتي ميگردند.
در يكي ديگر از تعاريف سازمانهاي بينالمللي آمده است: «سازمان غيردولتي، تشكّل يا سازماني از گروههاي داوطلب مردمي است كه غيردولتي، غيرانتفاعي بوده و هدف آن رفع نياز كُلّ جامعه يا گروههايي از جامعه ميباشد. (بهاءالديني، 1384، ص17)
در مجموع ميتوان گفت: NGOها پديدهاي مؤثّر در عرصهي مديريت و مشاركت اجتماعي هستند كه در جهت تحقّق اهداف انساندوستانه مانند افزايش و تقويّت منافع تهيدستان و نيازمندان، كاهش فقر، رفع تبعيض، حفظ محيط زيست، كاهش آلام و دردهاي بشري و ... به صورت تخصّصي فعاليت ميكنند. اين سازمانها كه ريشه در تاريخ گذشتهي بشر دارند، پس از دولت و بخش خصوصي به عنوان سومين محور توسعه قلمداد ميشوند.(كاربخش راوري و تويسركاني راوري، 13881)
سازمانهای مردمنهاد، دارای مزایای گستردهای هستند که ناشی از نوع ساختار و ماهیّت داوطلبانهي آنهاست. به نظر سرنیا(1988) این سازمانها دارای مزایایی به شرح زیر هستند:
1. سازمانهای غیردولتی با بهرهگیری از نیروی انسانی داوطلب و جذب منابع مالی میتوانند با هزینهی بسیار پایین اهدافی را محقّق سازند که دیگر سازمانها توان تحقّق آنها را با این میزان از هزینه ندارند.
2. سازمانهای غیردولتی با دسترسی ساده و آسان به افراد فقیر و نیازمند، کمک در مناطق دور دست و متروک میتوانند اثربخشی بیشتری را از خود نشان دهند، در حالیکه واحدهای دولتی به علّت خصلت تمرکزگرایانهای که دارند، چنین قابلیتی را ندارند و مؤسسات بخش خصوصی نیز فاقد انگیزه برای ارائهي چنین کمکهایی هستند.
3. سازمانهای غیردولتی، به منزلهی واحدهای بسیجکنندهي محلّی، قدرت عمل بالایی در مقیاس محلّی را دارند. آنها میتوانند مشارکت مردمان محلّی را جلب و گروههای داوطلب را سازماندهی کنند که با همیاری هم اهداف توسعه را در مناطق، عملی سازند.
4. سازمانهای غیردولتی میتوانند موقعیّت و نیازهای منطقه را به درستی و از نزدیک تشخیص داده، خود را به آسانی به شرایط و نیازهای منطقهای تطبیق دهند. این مزیّت موجب میشود تا برنامههای توسعه با دقّت و سرعت بیشتری عملی گردند.
5. سازمانهای غیردولتی با استقرار در محلّهها و مناطق، موجب توسعه و رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردمان محلّی میگردند. افراد منطقه با عضویّت در اینگونه سازمانها از شیوههای و روشهای جدید مشارکت آگاه میشوند.
6. سازمانهای غیردولتی با فعّالیّتهای آموزشی، ترویجی و ارشادی خود، موجبات توانمندسازی جامعهي پیرامون خود را فراهم میسازند.
7. سازمانهای غیردولتی با طرح مسایل تازه و مشخصساختن نیازهای محلّی در ذهن افراد پرسشهای جدیدی را مطرح میسازند که موجد بروز خلاّقیت و نوآوری در آنان میگردد. علاوه بر این کارکردهایی چون:
- اطّلاعرسانی و آگاهسازی عمومی
- بسیج مردم(جلب مشارکتهای مردمی)
- گسترش نظارت عمومی
- بسیج منابع(جلب سرمایه)(غفاري و نيازي، 1386، ص177-178) از ويژگيهاي سازمانهاي غيردولتي و مردمنهاد است.
همانطور كه ملاحظه ميشود سازمانهاي مردمنهاد و مؤسّسات خيريّه در بطن جوامع محلّي شكل گرفته و به خوبي امكان ارتباط با آحاد جامعه و جلب مشاركت آنان را دارند. بنابراين ميتوان از اين ظرفيّت در جهت ترويج فرهنگ وقف و توسعهي موقوفات بهره گرفت. به تعبير ديگر؛ اين موسّسات بنا به ماهيّت عملكردشان ميتوانند محور توسعهي موقوفات قرار گيرند.
مؤسّسات خيريّه و سازمانهاي مردمنهاد در هر منطقه ميتوانند در جهت ترغيب و تشويق افراد خيّر و نيكوكار به وقف تمام يا بخشي از اموالشان براي تحقّق اين اهداف اقدام نمايند.
تجربه ثابت كردهاست اگرمردم يك محل و افرادخير اطمينانخاطر پيدا كنند كه اموال و دارايي آنان ميتواند در راه رفع مشكلات اجتماعي و زدودن فقر و تباهي از چهرهي جامعه مفيد و مؤثّر واقع شود و چون چشمهاي جوشان همواره جاري و ساري باشد و سازمانها يا افرادي هستند كه ميتوانند زمينةساز اجراي نيّتهاي خيرخواهانهي آنان باشند و علاوه بر آن شرايط و ضوابط خاصّي بر هزينهكرد سرمايهي آنان حاكم است، بيشتر تمايل نشان ميدهند كه در اين عرصهها گام بردارند.
بنابراين، مديران و متولّيان اين مؤسّسات و سازمانها بايد ساز و كارهايي فراهم كنند تا اين اطمينانخاطر در افراد متمكّن و توانمند ايجاد شود. قطعاً شناسايي اين افراد و پيشنهاد وقف اموال و داراييهاـ با رعايت اصل وسعت ديد و آيندهنگريـ ميتواند هم به توسعه و ترويج فرهنگ وقف كمك كند و هم در پرتو آن بسياري از مشكلات اين مؤسّسات و درنتيجه معضلات و نابسامانيهاي اجتماعي رفع شود.
• مساجد و بقاع متبرّكه موقوفات وقفآفرين
از ديرباز مساجد به عنوان مراكز و مكانهايي براي هرگونه حركت و جنبش سازنده و ارتقاء آگاهي و بيداري اقشار جامعه مورد استفاده بودهاند. اين مراكز الهي و معنوي از عوامل مهم و مؤثّر در پيشبرد فرهنگ تحوّلات اجتماعي و فرهنگي به شمار ميروند. مساجد كانون تجمّع انسانهاي مؤمن و دينداري است كه از آموزههاي ديني تأثير ميپذيرند.
از ديگرسو روحانيان به عنوان مبلّغان دين، كه هدايت معنوي مردم را در اين مسير برعهده دارند از نفوذ و توانايي زيادي برخوردار هستند. آنها ميتوانند با روشهاي جذّاب و انگيزهآفرين به خوبي مردم را با تبعات انفاق و نيكوكاري و ثمرات وقف آشنا سازند.
اگر شرايطي به وجود آيد تا در تمام مساجد كشور كه داراي روحاني هستند و همچنين در ايّام ماه مبارك رمضان، دههي اول محرّم و هفتهي وقف، يك حركت فراگير در جهت ترويج فرهنگ وقف و آگاهيبخشي مردم در اين عرصه صورت گيرد، آنوقت ميتوان تصوّر كرد كه چه تحوّلات عظيمي اتّفاق خواهد افتاد. البتّه، ذكر اين نكته، ضروري به نظر ميرسد كه در حال حاضر نيز چنين اقداماتي دراكثر مناطق كشور در جريان است، امّا، قطعاً با يك برنامهريزي هدفمند و مستمر و هماهنگي با سازمان تبليغات اسلامي و ساير دستگاههاي متولّي و آموزش روحانيان ميتوان به ثمرات و نتايج مطلوب و ارزشمندي دراين عرصه دست يافت.
علاوه بر مساجد، بقاع متبرّكه و امامزادگان نيز كانونهاي معنوي و مراكز تربيّت انساني و تقرّب به ذات اقدس الهي به شمار ميروند. بسيار ديده شده برخي انسانها در مواجهه با مشكلات، مصائب و ناگواريها زماني كه از همهجا نااميد شدهاند، به عنوان آخرين نقطه و روزنهي اميد به امامزادگان پناه آورده و با راز و نياز و توسّل به خداوند، گره از مشكلات آنان گشوده، جان تازه و اميد دوبارهاي در وجودشان دميده شده و با انگيزه و نيروي مضاعف زندگي را از سرگرفتهاند. بنابراين، اين مكانها كاركردي وسيع و همهجانبه در تقويّت دينداري و رشد و تعالي فرهنگي جامعه دارند.
«زمانی كه زائران در فضایی سرشار از نشاط معنوی و روحانیت قرار میگیرند، اندیشههایشان به سوی عالم معنی پر میگشاید، خود را در حضور حضرت حق میبینند و انگیزهی کار خیر و نیکوکاری در آنان افزایش مییابد. تجربه نشان میدهد «زائران در گذشته هرجا که گام مینهادند، اغلب مایهي خیرات و برکات بسیار بودند. استمرار سنّت وقف و موقوفات را به میزان زیاد مدیون زائران بودهایم.»(ملاّصالحي، شمارهي52، سال سيزدهم، 1384، ص70)
آموزش متولّيان و اعضاي هيأت امناي بقاع متبرّكه و زيارتگاهها و ايجاد فضاي آگاهيبخش و اعتمادآفرين ميتواند زمينهي توسعهي وقف و موقوفات را فراهم آورد.
• بهرهگيري از اجتماعات معنوي و جلسات مذهبي
يكي از ويژگيهاي جامعهي ديني ما تشكيل اجتماعات معنوي و برگزاري جلسات مذهبي است. اين مراسم و جلسات ميتواند به عنوان يك ظرفيت ارزشمند در جهت ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري مورد استفاده قرار گيرد. ميتوان از جلسات دعا و روضهخواني كه حتّي در دورافتادهترين مناطق و روستاها و معمولاً در فضاي معنوي خاصّي شكل ميگيرند، به عنوان محور اين امر مقدّس استفاده كرد. در اين ميان نقش مدّاحان و روحانيان حائز اهميت بسيار است. آنها ميتوانند با شناسايي كمبودها و نارساييهايي كه در منطقه يا روستا وجود دارد و ضمن بهرهگيري از احاديث و روايات انسانساز ائمهي اطهار و پيامهاي سازندهي بزرگان دين، آيات عظام و مراجع تقليد و تبيين اهميت رفع هركدام از نيازهاي موجود، انگيزهي لازم را در مردم ايجاد كنند. نكتهي مهم در اين خصوص، جهتدهي نيّات مردم به سوي انجام كارهايي است كه به رفع نيازهاي اساسي جامعه منجر ميشود. مثلاً مكرّر ديده ميشود در يك روستاي كوچك چندين مسجد و حسينيه احداث ميشود در حالي كه ممكن است آن روستا فاقد يك مدرسهي مناسب يا خانهي بهداشت و يا زمين ورزشي باشد.
• استفاده از فضاي رسانهاي
عصر حاضر«عصر سلطهي ارتباطات» نام گرفته است. امروز رسانههاي گروهي نقش بسيار مؤثّري در مقولهي اطّلاعرساني، آگاهيبخشي و شكلدادن به افكار عمومي دارند. به تعبير ديگر؛ رسانهها داراي كاركردهاي متنوّعي هستند. نهاديكردن نظام ارزشي و باورهاي اعتقادي، افزايش مشاركت و توسعهي فرهنگ از جمله اين كاركردها به شمار ميرود. اين رسانهها بايد اهّميّت، اهداف و مقاصد متنوّع وقف و نحوهي اجراي اين سنّت حسنه را به عنوان يك وظيفهي ملّي و ديني، ترويج و زمينهي گسترش آن را در جامعه فراهم آورند.
راديو و تلويزيون به عنوان مهمترين وسايل ارتباطجمعي از نفوذ زيادي در بين اقشار جامعه برخوردارند. بنابراين در اين ميان رسانهي ملّي و مراكز صدا و سيما در سطح استانها بايد نقش مؤثّري را در اين زمينه ايفا كنند. تهيّهي گزارشها و فيلمهاي مستند براي معرّفي واقفان و موقوفات، ارائهي مباحث كارشناسي به منظور تبيين ارزش و اهّميّت خيرخواهي و نيكوكاري و آثار مثبت و ماندگار وقفِ اموال و داراييها از جمله كارهاي مهمّي است كه بايد هموراه مدّنظر متولّيان و گردانندگان رسانهي ملّي باشد.
رسانههاي گروهي و به ويژه نشريّات محلّي، بايد ضمن جمعآوري اطّلاعات لازم در باب وقف و موقوفات، جلوهاي از جمال واقفان خيرانديش و خيرانديشان واقف را براي نسل امروز به نمايش بگذارند و زمينهي آشنايي آنان با وقف و موقوفات را فراهم آورند.
بايد از لابهلاي وقفنامهها، چهرهي نوراني انسانهاي ريزبين و بلندانديشي را جستوجو و به جامعه معرّفي كنند، كه روح عالي انساني را براي هميشهي تاريخ به نمايش گذاردهاند. آنهايي كه با توجّه به نيازهاي زمانهي خويش صدقات جاريهي ارزشمندي بر جاي نهادهاند.
علاوه بر رسانهي ملّي و نشريّات محلّي، فصلنامهي فرهنگی، تحقیقی، اجتماعی و تاریخی«وقف میراث جاویدان» نيز داراي رسالت بزرگي در اين عرصه است. هرچند اين نشريّه دارای محتواي ارزشمندی است، ولی مطالب آن به گونهای است که امکان استفادهی عموم مردم وجود ندارد، علاوه بر آن شمارگان نشریه جوابگوی نیازهای جامعهي ما نیست، بنابراین پیشنهاد میشود همراه با هر شماره، ویژهنامهای در شمارگان وسیع برای يك استان منتشر گردد.
این ویژهنامه میتواند به مقتضای فرهنگ، شرایط و نیازهای هر استان طرّاحی شود. توزیع این نشریه در شمارگان وسيع در سطح ادارات، سازمانها، مدارس، دانشگاهها و ... بر ترویج فرهنگ وقف مؤثر است.
• بهرهگيري از تجربههاي ديگران
یکی از راه های رشد و تعالی جوامع و پیشرفت بشر استفاده از تجربههای دیگران است. در آیین مقدّس اسلام و رهنمودهای پیشوایان دینی و سخنان حکیمان و اندیشمندان بر بهرهگیری از تجربههای دیگران تأکید فراوان شده است.
مولای متّقیان امام علی(ع) در اینباره میفرمایند:
«با مردان آزموده و صاحبتجربه همنشین باش، زیرا که اینان متاع پر ارج تجربههای خود را به گرانترین بها(یعنی فداکردن عمر خود) فراهم کردهاند و تو آن متاع گرانقدر را با ارزانترین قیمت(یعنی صرف چند دقیقه وقت) به دست میآوری.»(ابنابیالحدید، 1337، ج 20، ص 273)
استفاده از تجربههای دیگران به بسط و گسترش اندیشه، توانایی و مهارت ما میانجامد، روشهای جدیدی را به ما میآموزد و راههای تازهای برای رسیدن به اهداف بلند معنوی و انسانی فرا روی ما میگشاید.
هرچند در کشور ما وقف به عنوان یک سنّت حسنه و یکی از یادگارهای ارزشمند اسلام از سابقهی دیرینهای برخوردار است و با اتّکا به پشتوانهای دینی و اعتقادی از رشد فکری و فرهنگی مردم ایران حکایت میکند، امّا این امر به معنای بینیازبودن ما از تجربههای دیگران در این عرصه نمیباشد، چرا که وقف، ریشه در ادیان و ملل دیگر نیز به اشکال و عناوین مختلف وجود داشته و دارد.
به تعبیر دیگر خیرخواهی و نیکوکاری وجه اشتراک همهی ادیان آسمانی و تمدّنهای بشری محسوب میشود و تاریخ جهان، بیانگر این واقعیت است که همواره انسانهایی با نیّات خیرخواهانه و انساندوستانه به اختصاص بخش یا همهی اموال خود برای ساماندهی امور معنوی، رفع محرومیتها و توسعهی رفاه اجتماعی همّت گماشتهاند.
برخی از کشورهای دنیا موقوفهخیز بوده و دارای بنیادها و انجمنهایی هستند که در جهت منافع همگانی فعّال میباشد و اهداف سودجویانه و انتفاعی ندارند.
در بعضی از این کشورها وقفکردن، کاری محبوب و مورد علاقهی مردم است و عدّهای علاقه دارند بخشی از درآمدهای اقتصادی را در مسیر مقاصد عامالمنفعه صرف نمایند.
بنابراین در راستای ترویج فرهنگ وقف باید فرصتی فراهم شود تا علاقهمندان آگاهیهای لازم را دربارهی سوابق تاریخی و نحوهي نگاه و عملکرد دیگران به دست آورند.
آشنایی با تجربههای سایر ملل در عرصهی وقف دو پیامد مثبت و مهم دارد:
1- همانطور که بیان شد این تجربهها، راهها و روشهای تازهای را فراروی برنامهریزان و علاقهمندان قرار میدهد و زمینهی گسترش فرهنگ وقف را فراهم میآورد.
2- با توجه به فراگیربودن این فرهنگ در اقصی نقاط جهان، فرصتی برای افزایش آگاهی دستاندرکاران و علاقهمندان از اقدامات و فعّالیتهای وقفی در سایر کشورها فراهم میشود. این فرصت میتواند به تقویّت انگیزهي مخاطبان برای حرکت در این مسیر بیانجامد.
• جهتدهي به نيّات واقفان
ترویج فرهنگ وقف نیازمند توجه به مسائل زیادی است. یکی از مهمترین مواردی که باید در این مسیر مدّنظر متولّیان امر قرار گیرد، جهتدادن نیّت واقفان ارجمند در مسیر نیازهای واقعی جامعهي امروز است.
بسیاری از نیازهای جامعه در هر عصر و مکان متفاوت است، هرچند در گذشته انسانهای شریف و بزرگواری با نیّات خیرخواهانه و با توجّه به شرایط محیطی و اجتماعی و نیازهای روز جامعه، مبادرت به وقف اموال خود برای مصارف خاص نمودهاند، امّا امروز پس از گذشت سالها و قرنها به دلیل تحوّلات سریع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، برخی از این مصارف مصداق خود را از دست دادهاند. هرچند که بر اساس ضوابط و شرایط خاص، درآمد این موقوفات در جهتی نزدیک و مرتبط به نیّت واقف هزینه میگردد، ولی میتوان از این تجربه استفاده کرد و ضمن ارائهي مشاوره و راهنمایی واقفان محترم آنها را تشویق کرد که اولاً؛ نیات خود را بر اساس نیازهای واقعی جامعه قرار دهند و ثانیاً؛ محدودهي نیّت خود را گسترش داده و شرایط آیندهي جامعه را نیز در نظر بگیرند، قطعاً، هرچه امکان بهرهبرداری از موقوفات در راستای گسترش علم و دانش، رفاه اجتماعی و خدمت به بندگان خدا در ابعاد مختلف بیشتر باشد، نتیجه و ثمرهي بیشتری نیز عاید واقفان خیراندیش و نیکوکار خواهد شد و آن ها از اجر معنوی بیشتری برخوردار میگردند.
به عنوان مثال شاید امروز به هر اندازه که وقف درآمدی بر برگزاری مجالس روضهي حضرت سیدالشهداء(ع) مؤثر و ارزشمند باشد- که در جای خود لازم است- به همان میزان ساخت یک فیلم مذهبی در ارتباط با حادثهی عظیم عاشورا، مفید و مؤثرّ واقع میشود، چرا که از این راه بهتر میتوان اقشار مختلف مردم به ویژه کودکان و نوجوانان را با حماسهی خونین و جاودان عاشورا و پیامدهای آن آشنا کرد.
برخی از نیازهای ضروری جامعهي امروز را ميتوان به شرح زیر برشمرد:
1- مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی برای ارائهي خدمات ویژه به نوجوانان، جوانان، زوجهای جوان و ... به منظور ایجاد یک جامعهي پویا و سالم؛
2- مراکز درمانی بیماران خاص که هزینههای نگهداری آنان در شرایط عادّی از عهدهی بسیاری از خانوادهها خارج است؛
3- مراکز علمی و آموزشی برای آموزش مهارتهای زندگی و راه و روش خوبزیستن در دنیای پر فتنه و آشوب امروز به ویژه بر اساس آموزههای دینی و قرآنی؛
4- مراکز نگهداری، درمان و بازتوانی آسیبدیدگان اجتماعی و ایجاد زمینهی برگشت آنان به دامن خانواده و جامعه؛
5- مراکز نگهداری و آموزش معلولان، بیماران روانی و ...؛
6- مراکز شبانهروزی نگهداری و آموزش ایتام و کودکان و نوجوانان بیسرپرست و یا فاقد سرپرست مؤثر و توانمند؛
7- توسعه و تجهیز مراکز موجود به ابزار و امکانات مورد نیاز؛
8- فعاليّتهاي پژوهشي و تحقيقاتي در زمينههاي مختلف؛
9- مدرسه، كتابخانه و مراكز بهداشتي در برخي مناطق شهري و روستايي؛
10- مراكز حمايت از ازدواج آسان براي جوانان؛
11- اماكن ورزشي به منظور غنيسازي اوقات فراغت كودكان و نوجوانان و رشد وتعالي آنان.
نتيجهگيري، جمعبندي و پيشنهادها
وقف به عنوان سنّت حسنهي نبوي(ص) در طول قرنها، تأثير شگرفي در رشد و اعتلاي علمي، فرهنگي و اجتماعي داشته است.
بسياري از مسلمانان در طول تاريخ براساس احساس وظيفه و انگيزههاي مقدّس و خيرخواهانه آثار ماندگار زيادي از خود بر جاي گذاشتهاند. آثاري كه به عنوان باقياتالصّالحات گرهگشاي بسياري از مشكلات مردم و رفع كمبودها و نارساييهاي اجتماعي شده است.
تأسيس هزاران مركز علمي، آموزشي، فرهنگي، رفاهي، درماني و عبادي و ... از آن جمله است. نيازهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و همچنين ضرورت حفظ روحيهي خيرخواهي، ايثار و نوعدوستي ايجاب ميكند، اين سنّت حسنه تقويت و روز به روز گسترش يابد، تا امكان رشد و اعتلاي جامعه بيش از پيش فراهم آيد.
بنابراين وقف اين چشمهي زلال عشق و خيرانديشي بايد همچنان جوشان بماند و بر كرانهي كوير زندگي جاري باشد، تا دردمندان و نيازمندان از بركت آن بهرهمند شوند و آسايش و آرامش را تجربه كنند. بيپناهان به پناهگاهي امن دست يابند و علم و دانش، توسعه يابد و زمينهي رفع مشكلات جامعه فراهم گردد.
يكي از مهمترين پيششرطها و اساسيترين نيازها در اين حوزه، افزايش آگاهي و اطّلاعات مردم از مقولهي وقف و موقوفات است كه بايد با استفاده از روشها و ابزارهاي مناسب و مؤثّر در اين جهت گام برداشت.
هرچند در اين مقاله سعي شد راهكارهاي عملي ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري و توسعهي موقوفات كه بر افزايش سطح آگاهي جامعه اثرگذار است، تبيين گردد، امّا در جمعبندي نيز فهرستوار بر مواردي كه ميتواند به تحقّق اهداف مربوط به توسعه و ترويج فرهنگ وقف كمك كند، تأكيد ميشود:
1. برگزاري همايشي با عنوان«نقش شوراهاي اسلامي در ترويج و توسعهي فرهنگ وقف» به منظور دادن اطّلاعات و آگاهيهاي لازم به اعضاي شوراها و تقويّت پُل ارتباطي بين نهاد وقف و مردم شهرها و روستاهاي هر استان.
2. برگزاري همايش«نقش سازمانهاي مردمنهاد و تشكّلهاي غيردولتي در ترويج و توسعهي فرهنگ و سنّت حسنهي وقف» با دعوت از همهي اعضاي هيأت مديره و مسؤولان همهي مؤسّسات خيريّه و سازمانهاي مردمنهاد مربوطه.
3. برنامهريزي براي معرّفي واقفان و تبيين آثار مثبت وقف و موقوفات هر منطقه در نشريّات محلّي هر استان و شهر.
4. تشويق و ترغيب دانشجويان براي انجام پاياننامههاي دورهي كارشناسي و كارشناسي ارشد در حوزهي وقف.
5. تشويق دانشآموزان و دانشجويان به ويژه رشتههاي علوم اجتماعي براي انجام كارهاي پژوهشي در حوزهي وقف.
6. برگزاري ساليانهي جشنوارهي وقف و تقويت فعاليتهاي علمي، فرهنگي و هنري در اين عرصه با استفاده از ابزارهاي هنري، فيلم، تآتر، داستان، سرود و ... .
7. ايجاد زمينهي بازديد دانشآموزان و دانشجويان از مراكز درماني، علمي، فرهنگي و آموزشي موقوفه به منظور آشناساختن آنها با اهّميّت وقف در رفع مشكلات و توسعهي رفاه اجتماعي.
8. چاپ و انتشار زندگينامهي واقفان خيرانديش به شكلي زيبا و تأثيرگذار از نظر محتوا، نوع نگارش و ... به منظور قدرداني از آنان و ايجاد انگيزهي در جامعه.
9. برگزاري مراسم بزرگداشت واقفان در مراكز آموزشي(مدارس و دانشگاهها و ... ) و مراكز درماني به صورت ساليانه.(در مدارس ميتوان از همكاري انجمن اولياء و مربيان و در دانشگاهها از انجمنهاي دانشجويي كمك گرفت.)
10. انجام فعاليتهاي گستردهي تبليغي از طريق نصب تابلوهاي مناسب با جذابيت و زيبايي خاص در سطح شهرها.
11. نصب تابلوي معرّفي واقفان در مراكز و اماكن درماني، علمي و آموزشي كه از راه وقف و تأسيس و اداره ميشوند و اشارهي فهرستوار به اهميت هركدام از اين مراكز در افزايش سطح رفاه اجتماعي و خدمت به مردم