ادب وقف نامه نویسی در دوره ی صفویّه با نگاهی به وقف نامه ی شاه سلطان حسین صفوی
*بهمن علامی یاسه چایی
**دکتر محمد حکیم آذر
مقدمه
نگاهی به تاریخ وقف نشان می دهد که این امر همواره اهمیت ویژه ای در نزد مذاهب و ادیان مختلف داشته است . در قرآن مجید آیه های مخصوص به این امور نیست ، لیکن آنچه به طور کلی بر فعل خیرات دلالت دارد بر این امور نیز دلیل است . خداوند در آیه ی 46 از سوره کهف می فرماید : « المال والبنونَ زینةُ الدنیا والباقیاتُ الصالحات خیرٌعِندَ رَبّکَ ثواباً وخیرٌاَمَلاً »یعنی مال وفرزندان آرایش زندگی جهانند ولکن ، اعمال صالح که تا قیامت باقی است نزد پروردگار بسی بهتر وعاقبت آن نیکوتراست . وقف در سنت نیز همواره مورد توجه بوده است . رسول اکرم در حدیث مشهوری می فرماید« اذا ماتَ ابن آدم انقطع عملهُ ، الا فی ثلاثَ : صدقة جاریه ، اوعلم ینتفع به ، او ولدَ صالح یدعوله .»(نهج الفصاحه) یعنی هر گاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع می شود مگر از سه چیز :صدقه جاریه (وقف) یا عملی که از آن سود برده شود ویا فرزند صالحی که برای او دعا کند . « در کتاب مذهبی زرتشتیان ، اوستا می خوانیم -خشتی مچا اهورایی آییم در گوبیوددت و استارم . اهورا مزدا از کسی خشنود است که بینوایان را دستگیری کند .»(ریاحی سامانی ، 13:1378 )
وقف
وقف کردن بر مساکین چیزی را به راه خدا (اقرب الموارد به نقل از لغت نامه دهخدا، ذیل وقف ) ، آنچه در ملک کسی نباشد وبه راه خدای آن را گذاشتن ودر بعضی جاها به معنی مطلق عطا استعمال می شود . (آنندراج به نقل از لغت نامه دهخدا ذیل وقف).
دراصطلاح فقها، حبس عین ملک و بخشیدن منفعت آن (به قول فقها حبس الی العین وتسبیل المنفعة) .
__________________________________
* دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسیEmail:abahman93@yahoo.com
** استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد
مقصود از حبس عینِ ملک آن است که ملک از تصرف واقف بیرون می آید ولی در عین حال قابل خرید وفروش وهر نوع معامله ای که منجر به انتقال ملک باشد نمی شود، بخشیدن منفعت باید به شخصی یا اشخاصی ، یا مصالح وجوه کلی وعمومی می باشد . در صورت وقف به شخص واشخاصی قبول ایشان هم لازم است . اما قبول نسل بعدی لازم نیست . مانند آنکه وقف کند ملکی را بر شخصی یا اشخاص معینی و بر اولاد ونسل ایشان که در این صورت فقط قبول اشخاص زنده کافی در صحت وقف است . وبا قبول ایشان ملک از تصرف واقف خارج می شود اما بر وقف بر مصالح عمومی ، چون طرف معینی وجود ندارد ، قبول شرط صحت وقف نیست .در اصطلاح فقها کسی که وقف می کند واقف و اشخاصی که به ایشان وقف شده موقوف علیهم یا موقوف علیه (اگر شخصی واحدی باشد.)ومال وقف، موقوف خوانده می شود از شرایط صحت وقف یکی منجر بودن آن است ، یعنی خود عمل وقف نباید مشروط به شرطی باشد . مانند آن که واقف بگوید وقف می کنم به شرط آنکه فلان کار عملی شود . در صحت وقف قبض موقوف علیهم شرط است . یعنی اگر موقوف علیه شخص یا اشخاص باشند باید عین موقوفه را از واقف دریافت کنند واگر وقف بر مصالح عامه باشد باید نظر یا قیّم یا حاکم مال وقف را قبض کند ودریافت دارد . واقف باید مالک ملک موقوف باشد ، وبالغ وعاقل وجایز التصرف باشد ، موقوف علیه باید موجود باشد ، مثلا وقف ابتدائی بر فرزندی که هنوز متولد نشده است صحیح نیست اما به تبع فرزند موجود صحیح است (مانند آنکه واقف بگوید وقف کردم به فرزند یا فرزندانم (که موجود هستند ) وفرزندان ونسل ایشان (که هنوز به دنیا نیامده اند ) . موقوف علیه همچنین باید معین باشد . مثلاًاگر واقف بگوید "وقف کردم به یکی از فرزندانم "وقف صحیح نیست . وقف بر امور غیر شرعی یعنی اموری که دین اسلام آن را تجویز نکرده است نیز صحیح نیست . مال موقوف باید مال واقف ودارای منفعت و قابل تسلیم باشد (مثلاً وقف مطالبات چون قابل تسلیم وقبض نیست صحیح نیست .)
اهتمام به وقف در دولت صفوی
نسبت صفوی در نام سلاطین سلسله ای که به همت شاه اسماعیل در سال 905ه.ق تأسیس یافته ،از نام جد این خاندان یعنی شیخ صفی الدین اردبیلی است که به سال 650 ه.ق تولد یافته ودر سال 735 وفات نموده ودر شهر اردبیل همان جا که امروز مقبره ی او برجاست به خاک سپرده شده است. شاه اسماعیل ، مؤسس سلسله ی صفوّیه و پسر سلطان حیدر ابن جنید بن صدر الدین ابراهیم می باشد . اسامی پادشاهان صفوی وایام هر یک از آنها به ترتیب زیر می باشد :
1-شاه اسماعیل اوّل 905-930
2-شاه طهماسب اوّل،پسر شاه اسماعیل اول 930 -984
3-شاه اسماعیل دوم ،پسر شاه طهماسب اول 984-985
4-سلطان محمد خدابنده،پسر شاه اسماعیل دوم 985-986
5-شاه عباس اول ،پسر سلطان محمد خدابنده 986-1038
6- شاه صفی پسر صفی میرزا پسر شاه عباس بزرگ 1038-1052
7-شاه عباس دوم،پسر شاه صفی 1052-1077
8-شاه سلیمان ،پسرشاه عباس دوم 1077-1105
9-شاه سلطان حسین،پسرشاه سلیمان 1105-1135
10-شاه طهماسب دوم ،پسرشاه حسین 1135-1144
11-شاه عباس سوم، پسر شاه طهماسب دوم 1144-1148
شاه سلیمان هفت پسر داشت که بزرگترین آنها سلطان حسین میرزا بود . امرا پس از فوت شاه ، این شاهزاده را به علّت ضعف نفس ، حلم وحجب به سلطنت برگزیدند تا در سایه ی بی کفایتی او اهداف خود را عملی سازند . با وجود توصیه شاه سلیمان زیر بار پادشاهی پسر دیگر او، مرتضی میرزا که جوانی عاقل وبا کفایت بود نرفتند.(ر.ک.به:یعقوب آژند ،1380)
سلطان حسین میرزا به نام شاه سلطان حسین در 1106 به جای پدر بر تخت پادشاهی نشست و اولین حرکت زشتی که از او سر زد نصب شاهنوازخان گرجی به حکومت قندهار بود واین حاکم همان است که موجبات انقراض سلسله ی صفوی را فراهم ساخت .
زمین ها در عصر صفویه به دو دسته تقسیم می شدند:
1-زمین های حاصلخیز مزروعی .
2-زمین های بایر .
دسته ی اول شامل زمین های دولتی ، سلطنتی ، وقفی وخصوصی می شدند . زمین های وقفی که از طرف شاه و یا اشخاص دیگر در اختیار علمای مذهبی گذاشته می شد تا به مصارف لازمه برسانند وهیچ کس حق دخالت در اموراین املاک را نداشته است وهیچ مقامی نمی توانست این زمین ها را ضبط وتوقیف کند .املاک وقفی شامل ، باغ ، خانه ، دکان ، حمام ، کاروانسرا بوده است . اداره ی به نام موقوفات یا دفتر موقوفات وجود داشت که تحت نظر صدر بزرگ اداره می شد .سلاطین صفوی نیز یک نفر را به نام مستوفی موقوفات تعیین می کردند تا در امور دخل وخرج موقوفات نظارت داشته باشد واز سوءاستفاده جلوگیری نماید .
برای نمونه شاه عباس کاروانسرای میدان نقش جهان اصفهان وقیصریه وبازار دور میدان وحمام معروف به حمام شاهی را که خود احداث کرده است وقف کرده که نصف مال الاجاره آنها را مدد معاش سادات حسینی که ساکن مدینه اند از زن ومرد بپردازند وآنچه می ماند در مدد معاش ساکنین نجف صرف کنند ونیز نصف کاروانسراها ومستغلات واملاک واراضی وباغها وآسیابها وجداول وانهار وقنواتی که در تصرف شرعی خود داشته است چه در اصفهان چه در جای دیگر وقف کرده که حاصل آنها را در وجه سادات بني فاطمي از زن ومرد به شرط آن که شیعه باشند یا در وجه مدد معاش مستحقان شیعه بپردازند وقرار داده است که پس از مرگ او نصف دیگر آنها هم وقف باشد به این شرط که حاصل آنها را نخست صرف تعمیر و آبادانی و زراعت ومصالح آن املاک بکنند وتولیت آنرا به پادشاه وقت سپرده ویک عشر حق التولیه قرار داده ونیز همه اسبان ایلخي خود را از نر وماده و اخته وهمه شتران گوسفندان وگاوان نیز همه جواهر ومرصع آلات ونقره آلات خود را بر مرقد علي بن ابیطالب (ع)وقف کرده است که چهار قبه مرصع بسازند و بر ضریح نصب کنند وقید کرده است که چون خود به زیارت آن بقعه خواهد رفت طلا آلات را صرف مُذَهب کردن گنبد آن خواهد کرد ونیز همه آلات چینی ومسینه خود وقالی های بزرگ وکوچک وقالیچه های خود را بر مقبره ی صفویه وقف و قید کرده است که ازاین گونه اموال در آینده نیز هر جه بدست آید وقف باشد وثواب این موقوفات را متوجه شاه طهماسب وشاه اسماعیل وفخر النسابیگم مادر خود وسلطان حسین میرزا وسلطان حمزه میرزا وشیخ صفی الدین وسلطان احمد میرزا کرده وبصراحت گفته است که اسماعیل میرزا وحیدر میرزا وصدر الدین خان وشیخ شاه بیک واولاد آنها را از باز ماندگان صفویه از این ثواب محروم کرده است .
سبک نثر دوره ی صفویّه و انعکاس آن در وقف نامه ها
« ایران در دوره ی صفویه به تمدن عظیمی دست یافت . نخستین بار بعد از سامانیان یک تیره ی ایرانی به حکومت رسید ، مشکلات تاریخی ایران که عمدتا بر محور اعراب و ترکان دور میزد ، به صورت حکومت سنی مذهب عثمانی مشخص و متمرکز شد و ایران شیعی مذهب تا حدود زیادی از آن جدا شد . قلمرو زبان فارسی از شبه قاره و ماوراالنهر گرفته تا قلب حکومت عثمانی گسترده بود از این دوره آن قدر کتب خطی در گوشه و کنار به جا مانده است که قابل سنجش با هیچ دوره دیگر نیست . کتب تاریخی ، عرفانی، دینی، ادبی، علمی ،هنری و غیره و غیره که ارزش تصحیح و انتشار داشته باشند در این میان کم نیست.»( شمیسا ، 230:1378 )
اما باید به این نکته اعتراف کرد که فارسی نویسی در این عصر دارای آن اعتلای خیال و برجستگی الفاظ و ترکیبات قدیم نیست همین امر در نسخه های خطی این دوره نیز صاق است . در این دوره تاثیر فساد و تیره بختی و فلاکت و قتل و فرار گروهی از مردم آزاده از بیم تیغ استبداد دولت مزبور به خارج از ایران چنین نتیجه داد که در عصر اعتلای صفویّه ، ایران از نویسنده قوی دست خالی ماند ، باید گفت که این عصر ، عصر فساد زبانی در نثر زبان فارسی است.
معرفی نسخه ی خطی وقف نامه ی شاه سلطان حسین صفوی
وقف نامه ی است که شاه سلطان حسین صفوی مزرعه ایزد خواست موسوم به علی آباد را که در بهبهان کوه کیلویه واقع بوده است با تمام ملحقات و منضمات از اراضی و صحاری و مجاری و قنوات و دهکده وقف نموده است .
نسخه ی که ما آن را مورد بررسی قرار می دهیم نسخه ی است که از کتاب خانه ی مجلس شورای اسلامی تهیّه شده است .
آغاز نسخه : هو الواقف : بسمله . بعد التمحید و التصلیه باعث بر تسطیر این کلمات شرعیه المبدء و المآب آنست که بندگان ثریا مکان ، عالمیان مآب ، مقدس القاب شاهنشاه دین پناه .
پایان نسخه : و کان ذالک الوقف فی تاسع شهر ذی القعده الحرام من شهور سنة سبع و عشرین و مائة و الالف من الهجره المبارکه علی مهاجرها و آله الف الاف سلام و صلاة و ثنا و تحیه . بنحویکه در حاشیه قلمی شده وقف کردم و به تصرف وقف دادم بالفعل ید من تولیت است . مهر سلطان حسین صفوی در پایان وقف نامه قابل مشاهده است .
نسخه به خط نسخ وبه قلم میرزا احمد نیرزی ازبزرگترین خوش نویسان خط نسخ و کاتبان قران در سده دوازدهم هجری نگاشته شده است ، وی در حدود سال 1100هجری قمری در دربار شاه سلطان حسین صفوی اقامت داشت .
نوع کاغذ به کار رفته در نسخه، سپاهانی و جلد آن تیماج مشکی مقوایی می باشد . نسخه حاشه نویسی شده و مجدول است . در آغاز یاداشتی است به نام میرزا احمد نیریزی کاتب وقف نامه ، و دیگری به نام محمد بن الحاج سید عبدالعظیم الحسینی اللنجنی و دیگری به نام محمد المدعو بالقاسم التبریزی و اشاره به مهر شاه سلطان حسن که پیش از آخرین برگ موجود است . بسمله آن زرین و عنوانش به رنگ قرمز نگاشته شده است .
متن تصحیح شده ی نسخه ی خطی وقف نامه شاه سلطان حسین صفوی
هو الواقفُ عَلي الضّمایر
بسم الله الرحمن الرحيم وعلیه اعتمادی و به ثقتی
بعد التحميد و التصلیه باعث بر تسطیر این کلمات شرعیّة المبدء و المآب آن است که بندگان ثریا مکان عالمیان مآب مقدس القاب شاهنشاه دين پناه_ ظل المويد المنصور من عند _ در اين اوان سعادت توامان قربة لله و طلباً لمرضاته وقف صحیح شرعي و حبس مؤبّد ديني فرمودند تمامي مزرعه ی معينه ی معلومه ی دايره ی موسومه به مزرعه ايزد خواست واقعه در قصبه ی بهبهان كوه كيلويه را كه در اين وقت مسمي به علي آباد شده با كافه ملحقات و منضمات اسلاميه از اراضي و صحاري و مجاري و قنوات و دهكده و حصار و قطاع و اغيانات و مراتع و مرابض و ساير ما يتعلق و ينسب بها قديماً و جديداً كه در اين وقت به نحو ملي و به نهج شرعي و طريق عقد ناقل ديني به سركار عظمت آثار نوّاب كامكار اقدس منتقل شده بود بر اين نهج كه آنچه به هر جهت و به هر علت از فيض حضرت و ميامن الطاف و شفقت به هم سداوّ لا بعداز وضع آنچه ضرور باشد در آبادي محلّم به نور و تنقيه ی قنوات و مصالح الاملاك و بذر ضروري به جهت سال آينده و آن چه سبب بقاي عين و تنميه و توفير و تكثير حاصل آن بوده باشد و وضع مال وجهات مقرري اگر ديگري تبرّع به امور مزبوره كلاًّ اؤ بعضاً ننمايد تتمّه را به اعشار متساوي الاجزا منظور و يك نصف از يك عشر را متولي شرعي در هر عصري از اعصار به حق التوليه خود متصرف و نصف ديگر را در وجه وزير اميني كه در علم حساب و سياق ماهر بوده باشد تعيين كه سال به سال به محاسبه رعاياي محلم به وی رسيده اگر ضرور باشد هر ساله خود در وقت حصاد محصولات حاضر و در هر باب نهايت اهتمام نموده سر رشته منقّحه قلمي نمايد و يك نصف از عشر ديگر را به صيغه حق النظاره در وجه ناظراتي ذكره مقرّر و ناظر مزبور به امر نظارت اتيان و آنچه به او مفوض است آن اطلاع بر ضبط حاصل و تنسيق محل وسعي و اهتمام زارعين و ايصال به مصارف مقرره وقف و اطلاع بر سر رشته وزير و تشخيص محاسباتي كه قلمي شود مطلع بود نهايت اهتمام نماید و نصف بقیه رادر وجه محصّلی مقرّر دارد که ساعی در باب نقد نمودن حاصل محلّم به نور بود محصلي و تاكيد نمايد وزير و ناظر مزبورین را در ابواب مزبوره و اهتمامي كه در هر باب ضرور باشد به عمل آورد و هشت عشر بقيه را ميانه اولاد امجاد ذكور و اناث نوّاب كامياب، سپهر ركاب اقدس واقف موفق_ ادام ظلاله علي مفارق العالمين بالسّويّه دون المزّية- يعني هر يك را به راسه و انفراده مقدم بر اولاد او داشته و بعد از هر يك از اولاد حصّه ی او را به دستور ميانه ی اولاد او ذكوراً و اناثاً و هكذا ما تناسلوا و تعاقبوا نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب به شرط تقدم بطنی علی بر بطن اسفل بالسّوّيه دون المزيّه قسمت نمايند و مادام در هر بطني از بطون هر يك از اولاد كه ولد بوده باشد ولد ولد او را نصيبي نخواهد بود و اگر احدي از اولاد به جنات عدن بخرامد واز اولادي نبوده باشد حصه را به اخوه و اخوات او بالمساوات ايصال و به اعدم اخواة و اخوات به اولاد گرامي ايشان از ذكور و اناث به دستور و با فقدان اولاد و اولاد اولاد اخوة و اخوت ميانه اعمام و عمات كه از اولاد واقف ابد سلطنه بوده باشند به طريق مسطور كه در هر طبقه ی از طبقات والد بر اولاد خودش مقدم است قسمت و به ايشان عايد سازند و اگر العياذ بلله اولاد واقف موفق ابد دولته الي انقراض_ منقرض شوند هشت عشريه بقيه را فيما بين مستحقين سادات عظام كرام منسبين به سیده ی معصومه ی زكيّه ی صديقه ی كريمه ی مظلومه ی حبيبه به اين نحو تقسيم نمايند كه هر ساله هر نفري را از پنج تومان زيادتر و از سه تومان كمتر ندهند و تعيين مقدار بين المبلغين هر يك منوط به رأي رزين متولي شرعي است كه علي قدر استحقاقهم همه ايصال و اگر قليلي باقي ماند مختارند كه علامه ی بعضي از جماعت مذكوره يا به ديگري از سادات مستحق و پريشان رساند و توليت وقف مزبور را تفويض نمودند به نفس انفس و ذات مقدس خود مادامت الارض معموره به فيض عدله و احسانه و بعد از خود به هر كس كه سلطان عصر و پادشاه ممالك فسيحة المسالك ايران باشد و هر گاه سلطنت به احدي از اولاد عظام نواب عالميان مآب واقف موفق ادام سلطنه لله يوم القيام استقرار يابد حق التوليه اضافه حصّه ی او خواهد بود و نظارت وقف مزبور را به هر كس كه به منصب الشيک آقاسي باشي گري حرم محترم جلو سرافراز بوده باشد مفوض فرمودند و اگر در حيني از احيان منصب مزبور به كسي مفوض نشده باشد هر كس كه به امر مزبور مباشر باشد به او مفوض خواهد بود تا وقتي كه آن منصب به الاصالة مرجوع شود و بعد از آن به او مفوض خواهد بود و خدمت تحصيل به دستور متن با ريش سفيد حرم اصفهان است و شرط شرعي فرمودند كه مزرعه مزبوره را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمايند و به ميراث نبرند و تغيير و تبديل ندهند و اعيانات در محل مزبور كه باعث تصرف جمعي شود و همچنين غرس اشجار و احداث انهار، و ساير آنچه باعث اين شود كه بعضي دست تصرف در آورند، ننمايند و به اجاره طويله و مطلقاً به ارباب دولت به اجاره ندهند و كذا شرط فرمودند كه مادام خود متولي باشند- ابد دولته لل يوم التناد- يك نصف عشر حق التوليه را در هر يك از وجوه برّ كه مناسب دانند صرف نمايند و مزرعه مزبوره را از يد ملكيّت خود اخراج و به تصرف وقف دادند و الحال يد مبارك ايشان يد توليت است و مال وجهات و خارج المال و ساير جهات مزرعه مزبوره را به دستور متن به سيور غال ابدي موقوف عليهم مقرر فرمودند و صيغه شرعيه بر وفق شريعت مقدسه جاري ساختند و اختلاف اين وقف با اصل متن به مجرد اين است كه در متن حق السّعي وزير پيش از بذر و ساير ضروريات وضع شده كه نسبت به حق التوليه و حق النظاره و حق السعي محصل بيشتر خواهد بود و در اين وقف حق السعي وزير بعد از وضع بذر و ضروريات است كه با حق التوليه و حق النظاره و حق السعي محصل مساوي است و زياد و كمي ندارد.
فمن بدّله بعد ما سَمعُه فانّما اثمهُ علي الذين يُبّدلونه انّ الله سميعُ عليم . و كان ذلك الوقف في تاسع شهر ذي القعده الحرام من شهور سنته سبع و عشرين و مائة بعد الالف من الهجرة المباركة علي مهاجر ما واله الف الاف سلامٍ و صلوةٍ و ثناءٍ و تحيَّةٍ. هو.
به نحوي كه در حاشيه قلمي شد. وقف كردم و به تصرف وقف دادم و بالفعل يَدِ من توليّت است.
كلب علي
حسین موسوی
هو الله تعالی شأنهُ
به فرمان قضا جريان قدر توامان بندگان ثريا مكان خديو جهاني و قبله ی عالميان كه جان همگي غلامان فداي غبار قدم همايونش باد بنده ی خاص و بنده زادي با خلاص آستان خلافت نشان فتح علي بر مضامين بلاغت آيين اين كتاب مستطاب شاهد گرديد.
و بعد فهذا الحاشيه للاصد ماشية و كتب الیها مستعيذاً بالله من الغاشية.
نقدی بر سبک نثر وقف نامه
همان گونه که قبلاً اشاره شد عصر صفویّه عصری است که از آن به عنوان عصر فساد زبان فارسی یاد می شود . وقف نامه ی شاه سلطان حسین نیز از این فساد زبانی بر کنار نبوده است . دریافت معنای متن بسیار مشکل است و تقدم لفظ بر معنا در این متن مشهود است . مختصات نثر وقف نامه را می توان در چند دسته طبقه بندی کرد :
-جمع بستن ترکیبات فارسی با « ات»
-به کار بردن توصیفات طولانی که بسیار نا خوشایند به نظر می رسد .
-تتابع اضافات
-کاربرد القاب احترام آمیز
-کاربرد جملات طولانی به گونه ی که حتی به راحتی نمی توان جمله بندی ها را مشخص نمود.
-استفاده از آیات و احادیث
_عدم کاربرد مختصات زبان فارسی کهن
-خالی بودن متن از سجع و آرایش های ادبی که متن را بی روح و خشک جلوه داده است.
-استفاده از لغات دشوار و ترکیبات متکلف عربی که مانع از درک معنا می شود .
کتاب نامه
1-قران . تنزیل من رب العالمین
2-پیرنیا ، حسن ودیگران. 1388.تاریخ ایران .چ پنجم.تهران.نگاه
3 -تاریخ ایران دوره ی صفویان . 1380. مترجم یعقوب آژند . پژوهشی از دانشگاه کمبریج . چ اول .تهران .جامی
4-تاج بخش ، احمد .1340.ایران در زمان صفویه.تبریز.کتابفروشی چهر
5-جعفریان ، رسول.1370.دین وسیاست در دوره صفوی.چ اول .قم.انصاریان
6-دهخدا ، علی اکبر . 1377.لغت نامه . چ دوم . تهران. موسّسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
7-ریاحی سامانی ،نادر.1378.وقف وسیر تحولات قانونگذاری در موقوفات.چ اول . شیراز. نوید شیراز
8-شمیسا ، سیروس. 1378.سبک شناسی نثر. چ سوم. تهران . میترا
9-مصاحب ، غلامحسین .1383.دایرةالمعارف فارسی.ج اول.چ چهارم .تهران .امیر کبیر
10-موسوی، حسین(شاه سلطان حسین صفوی). بی تا . وقف نامه ی مزرعه ی ایزد خواست بهبهان. ( نسخه ی مضبوط در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی) . شماره دستیابی 64516 .
11-نهج الفصاحه . 1360. مترجم ابوالقاسم پاینده . ج اول. چ پانزدهم. تهران . جاویدان
*بهمن علامی یاسه چایی
**دکتر محمد حکیم آذر
مقدمه
نگاهی به تاریخ وقف نشان می دهد که این امر همواره اهمیت ویژه ای در نزد مذاهب و ادیان مختلف داشته است . در قرآن مجید آیه های مخصوص به این امور نیست ، لیکن آنچه به طور کلی بر فعل خیرات دلالت دارد بر این امور نیز دلیل است . خداوند در آیه ی 46 از سوره کهف می فرماید : « المال والبنونَ زینةُ الدنیا والباقیاتُ الصالحات خیرٌعِندَ رَبّکَ ثواباً وخیرٌاَمَلاً »یعنی مال وفرزندان آرایش زندگی جهانند ولکن ، اعمال صالح که تا قیامت باقی است نزد پروردگار بسی بهتر وعاقبت آن نیکوتراست . وقف در سنت نیز همواره مورد توجه بوده است . رسول اکرم در حدیث مشهوری می فرماید« اذا ماتَ ابن آدم انقطع عملهُ ، الا فی ثلاثَ : صدقة جاریه ، اوعلم ینتفع به ، او ولدَ صالح یدعوله .»(نهج الفصاحه) یعنی هر گاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع می شود مگر از سه چیز :صدقه جاریه (وقف) یا عملی که از آن سود برده شود ویا فرزند صالحی که برای او دعا کند . « در کتاب مذهبی زرتشتیان ، اوستا می خوانیم -خشتی مچا اهورایی آییم در گوبیوددت و استارم . اهورا مزدا از کسی خشنود است که بینوایان را دستگیری کند .»(ریاحی سامانی ، 13:1378 )
وقف
وقف کردن بر مساکین چیزی را به راه خدا (اقرب الموارد به نقل از لغت نامه دهخدا، ذیل وقف ) ، آنچه در ملک کسی نباشد وبه راه خدای آن را گذاشتن ودر بعضی جاها به معنی مطلق عطا استعمال می شود . (آنندراج به نقل از لغت نامه دهخدا ذیل وقف).
دراصطلاح فقها، حبس عین ملک و بخشیدن منفعت آن (به قول فقها حبس الی العین وتسبیل المنفعة) .
__________________________________
* دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسیEmail:abahman93@yahoo.com
** استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد
مقصود از حبس عینِ ملک آن است که ملک از تصرف واقف بیرون می آید ولی در عین حال قابل خرید وفروش وهر نوع معامله ای که منجر به انتقال ملک باشد نمی شود، بخشیدن منفعت باید به شخصی یا اشخاصی ، یا مصالح وجوه کلی وعمومی می باشد . در صورت وقف به شخص واشخاصی قبول ایشان هم لازم است . اما قبول نسل بعدی لازم نیست . مانند آنکه وقف کند ملکی را بر شخصی یا اشخاص معینی و بر اولاد ونسل ایشان که در این صورت فقط قبول اشخاص زنده کافی در صحت وقف است . وبا قبول ایشان ملک از تصرف واقف خارج می شود اما بر وقف بر مصالح عمومی ، چون طرف معینی وجود ندارد ، قبول شرط صحت وقف نیست .در اصطلاح فقها کسی که وقف می کند واقف و اشخاصی که به ایشان وقف شده موقوف علیهم یا موقوف علیه (اگر شخصی واحدی باشد.)ومال وقف، موقوف خوانده می شود از شرایط صحت وقف یکی منجر بودن آن است ، یعنی خود عمل وقف نباید مشروط به شرطی باشد . مانند آن که واقف بگوید وقف می کنم به شرط آنکه فلان کار عملی شود . در صحت وقف قبض موقوف علیهم شرط است . یعنی اگر موقوف علیه شخص یا اشخاص باشند باید عین موقوفه را از واقف دریافت کنند واگر وقف بر مصالح عامه باشد باید نظر یا قیّم یا حاکم مال وقف را قبض کند ودریافت دارد . واقف باید مالک ملک موقوف باشد ، وبالغ وعاقل وجایز التصرف باشد ، موقوف علیه باید موجود باشد ، مثلا وقف ابتدائی بر فرزندی که هنوز متولد نشده است صحیح نیست اما به تبع فرزند موجود صحیح است (مانند آنکه واقف بگوید وقف کردم به فرزند یا فرزندانم (که موجود هستند ) وفرزندان ونسل ایشان (که هنوز به دنیا نیامده اند ) . موقوف علیه همچنین باید معین باشد . مثلاًاگر واقف بگوید "وقف کردم به یکی از فرزندانم "وقف صحیح نیست . وقف بر امور غیر شرعی یعنی اموری که دین اسلام آن را تجویز نکرده است نیز صحیح نیست . مال موقوف باید مال واقف ودارای منفعت و قابل تسلیم باشد (مثلاً وقف مطالبات چون قابل تسلیم وقبض نیست صحیح نیست .)
اهتمام به وقف در دولت صفوی
نسبت صفوی در نام سلاطین سلسله ای که به همت شاه اسماعیل در سال 905ه.ق تأسیس یافته ،از نام جد این خاندان یعنی شیخ صفی الدین اردبیلی است که به سال 650 ه.ق تولد یافته ودر سال 735 وفات نموده ودر شهر اردبیل همان جا که امروز مقبره ی او برجاست به خاک سپرده شده است. شاه اسماعیل ، مؤسس سلسله ی صفوّیه و پسر سلطان حیدر ابن جنید بن صدر الدین ابراهیم می باشد . اسامی پادشاهان صفوی وایام هر یک از آنها به ترتیب زیر می باشد :
1-شاه اسماعیل اوّل 905-930
2-شاه طهماسب اوّل،پسر شاه اسماعیل اول 930 -984
3-شاه اسماعیل دوم ،پسر شاه طهماسب اول 984-985
4-سلطان محمد خدابنده،پسر شاه اسماعیل دوم 985-986
5-شاه عباس اول ،پسر سلطان محمد خدابنده 986-1038
6- شاه صفی پسر صفی میرزا پسر شاه عباس بزرگ 1038-1052
7-شاه عباس دوم،پسر شاه صفی 1052-1077
8-شاه سلیمان ،پسرشاه عباس دوم 1077-1105
9-شاه سلطان حسین،پسرشاه سلیمان 1105-1135
10-شاه طهماسب دوم ،پسرشاه حسین 1135-1144
11-شاه عباس سوم، پسر شاه طهماسب دوم 1144-1148
شاه سلیمان هفت پسر داشت که بزرگترین آنها سلطان حسین میرزا بود . امرا پس از فوت شاه ، این شاهزاده را به علّت ضعف نفس ، حلم وحجب به سلطنت برگزیدند تا در سایه ی بی کفایتی او اهداف خود را عملی سازند . با وجود توصیه شاه سلیمان زیر بار پادشاهی پسر دیگر او، مرتضی میرزا که جوانی عاقل وبا کفایت بود نرفتند.(ر.ک.به:یعقوب آژند ،1380)
سلطان حسین میرزا به نام شاه سلطان حسین در 1106 به جای پدر بر تخت پادشاهی نشست و اولین حرکت زشتی که از او سر زد نصب شاهنوازخان گرجی به حکومت قندهار بود واین حاکم همان است که موجبات انقراض سلسله ی صفوی را فراهم ساخت .
زمین ها در عصر صفویه به دو دسته تقسیم می شدند:
1-زمین های حاصلخیز مزروعی .
2-زمین های بایر .
دسته ی اول شامل زمین های دولتی ، سلطنتی ، وقفی وخصوصی می شدند . زمین های وقفی که از طرف شاه و یا اشخاص دیگر در اختیار علمای مذهبی گذاشته می شد تا به مصارف لازمه برسانند وهیچ کس حق دخالت در اموراین املاک را نداشته است وهیچ مقامی نمی توانست این زمین ها را ضبط وتوقیف کند .املاک وقفی شامل ، باغ ، خانه ، دکان ، حمام ، کاروانسرا بوده است . اداره ی به نام موقوفات یا دفتر موقوفات وجود داشت که تحت نظر صدر بزرگ اداره می شد .سلاطین صفوی نیز یک نفر را به نام مستوفی موقوفات تعیین می کردند تا در امور دخل وخرج موقوفات نظارت داشته باشد واز سوءاستفاده جلوگیری نماید .
برای نمونه شاه عباس کاروانسرای میدان نقش جهان اصفهان وقیصریه وبازار دور میدان وحمام معروف به حمام شاهی را که خود احداث کرده است وقف کرده که نصف مال الاجاره آنها را مدد معاش سادات حسینی که ساکن مدینه اند از زن ومرد بپردازند وآنچه می ماند در مدد معاش ساکنین نجف صرف کنند ونیز نصف کاروانسراها ومستغلات واملاک واراضی وباغها وآسیابها وجداول وانهار وقنواتی که در تصرف شرعی خود داشته است چه در اصفهان چه در جای دیگر وقف کرده که حاصل آنها را در وجه سادات بني فاطمي از زن ومرد به شرط آن که شیعه باشند یا در وجه مدد معاش مستحقان شیعه بپردازند وقرار داده است که پس از مرگ او نصف دیگر آنها هم وقف باشد به این شرط که حاصل آنها را نخست صرف تعمیر و آبادانی و زراعت ومصالح آن املاک بکنند وتولیت آنرا به پادشاه وقت سپرده ویک عشر حق التولیه قرار داده ونیز همه اسبان ایلخي خود را از نر وماده و اخته وهمه شتران گوسفندان وگاوان نیز همه جواهر ومرصع آلات ونقره آلات خود را بر مرقد علي بن ابیطالب (ع)وقف کرده است که چهار قبه مرصع بسازند و بر ضریح نصب کنند وقید کرده است که چون خود به زیارت آن بقعه خواهد رفت طلا آلات را صرف مُذَهب کردن گنبد آن خواهد کرد ونیز همه آلات چینی ومسینه خود وقالی های بزرگ وکوچک وقالیچه های خود را بر مقبره ی صفویه وقف و قید کرده است که ازاین گونه اموال در آینده نیز هر جه بدست آید وقف باشد وثواب این موقوفات را متوجه شاه طهماسب وشاه اسماعیل وفخر النسابیگم مادر خود وسلطان حسین میرزا وسلطان حمزه میرزا وشیخ صفی الدین وسلطان احمد میرزا کرده وبصراحت گفته است که اسماعیل میرزا وحیدر میرزا وصدر الدین خان وشیخ شاه بیک واولاد آنها را از باز ماندگان صفویه از این ثواب محروم کرده است .
سبک نثر دوره ی صفویّه و انعکاس آن در وقف نامه ها
« ایران در دوره ی صفویه به تمدن عظیمی دست یافت . نخستین بار بعد از سامانیان یک تیره ی ایرانی به حکومت رسید ، مشکلات تاریخی ایران که عمدتا بر محور اعراب و ترکان دور میزد ، به صورت حکومت سنی مذهب عثمانی مشخص و متمرکز شد و ایران شیعی مذهب تا حدود زیادی از آن جدا شد . قلمرو زبان فارسی از شبه قاره و ماوراالنهر گرفته تا قلب حکومت عثمانی گسترده بود از این دوره آن قدر کتب خطی در گوشه و کنار به جا مانده است که قابل سنجش با هیچ دوره دیگر نیست . کتب تاریخی ، عرفانی، دینی، ادبی، علمی ،هنری و غیره و غیره که ارزش تصحیح و انتشار داشته باشند در این میان کم نیست.»( شمیسا ، 230:1378 )
اما باید به این نکته اعتراف کرد که فارسی نویسی در این عصر دارای آن اعتلای خیال و برجستگی الفاظ و ترکیبات قدیم نیست همین امر در نسخه های خطی این دوره نیز صاق است . در این دوره تاثیر فساد و تیره بختی و فلاکت و قتل و فرار گروهی از مردم آزاده از بیم تیغ استبداد دولت مزبور به خارج از ایران چنین نتیجه داد که در عصر اعتلای صفویّه ، ایران از نویسنده قوی دست خالی ماند ، باید گفت که این عصر ، عصر فساد زبانی در نثر زبان فارسی است.
معرفی نسخه ی خطی وقف نامه ی شاه سلطان حسین صفوی
وقف نامه ی است که شاه سلطان حسین صفوی مزرعه ایزد خواست موسوم به علی آباد را که در بهبهان کوه کیلویه واقع بوده است با تمام ملحقات و منضمات از اراضی و صحاری و مجاری و قنوات و دهکده وقف نموده است .
نسخه ی که ما آن را مورد بررسی قرار می دهیم نسخه ی است که از کتاب خانه ی مجلس شورای اسلامی تهیّه شده است .
آغاز نسخه : هو الواقف : بسمله . بعد التمحید و التصلیه باعث بر تسطیر این کلمات شرعیه المبدء و المآب آنست که بندگان ثریا مکان ، عالمیان مآب ، مقدس القاب شاهنشاه دین پناه .
پایان نسخه : و کان ذالک الوقف فی تاسع شهر ذی القعده الحرام من شهور سنة سبع و عشرین و مائة و الالف من الهجره المبارکه علی مهاجرها و آله الف الاف سلام و صلاة و ثنا و تحیه . بنحویکه در حاشیه قلمی شده وقف کردم و به تصرف وقف دادم بالفعل ید من تولیت است . مهر سلطان حسین صفوی در پایان وقف نامه قابل مشاهده است .
نسخه به خط نسخ وبه قلم میرزا احمد نیرزی ازبزرگترین خوش نویسان خط نسخ و کاتبان قران در سده دوازدهم هجری نگاشته شده است ، وی در حدود سال 1100هجری قمری در دربار شاه سلطان حسین صفوی اقامت داشت .
نوع کاغذ به کار رفته در نسخه، سپاهانی و جلد آن تیماج مشکی مقوایی می باشد . نسخه حاشه نویسی شده و مجدول است . در آغاز یاداشتی است به نام میرزا احمد نیریزی کاتب وقف نامه ، و دیگری به نام محمد بن الحاج سید عبدالعظیم الحسینی اللنجنی و دیگری به نام محمد المدعو بالقاسم التبریزی و اشاره به مهر شاه سلطان حسن که پیش از آخرین برگ موجود است . بسمله آن زرین و عنوانش به رنگ قرمز نگاشته شده است .
متن تصحیح شده ی نسخه ی خطی وقف نامه شاه سلطان حسین صفوی
هو الواقفُ عَلي الضّمایر
بسم الله الرحمن الرحيم وعلیه اعتمادی و به ثقتی
بعد التحميد و التصلیه باعث بر تسطیر این کلمات شرعیّة المبدء و المآب آن است که بندگان ثریا مکان عالمیان مآب مقدس القاب شاهنشاه دين پناه_ ظل المويد المنصور من عند _ در اين اوان سعادت توامان قربة لله و طلباً لمرضاته وقف صحیح شرعي و حبس مؤبّد ديني فرمودند تمامي مزرعه ی معينه ی معلومه ی دايره ی موسومه به مزرعه ايزد خواست واقعه در قصبه ی بهبهان كوه كيلويه را كه در اين وقت مسمي به علي آباد شده با كافه ملحقات و منضمات اسلاميه از اراضي و صحاري و مجاري و قنوات و دهكده و حصار و قطاع و اغيانات و مراتع و مرابض و ساير ما يتعلق و ينسب بها قديماً و جديداً كه در اين وقت به نحو ملي و به نهج شرعي و طريق عقد ناقل ديني به سركار عظمت آثار نوّاب كامكار اقدس منتقل شده بود بر اين نهج كه آنچه به هر جهت و به هر علت از فيض حضرت و ميامن الطاف و شفقت به هم سداوّ لا بعداز وضع آنچه ضرور باشد در آبادي محلّم به نور و تنقيه ی قنوات و مصالح الاملاك و بذر ضروري به جهت سال آينده و آن چه سبب بقاي عين و تنميه و توفير و تكثير حاصل آن بوده باشد و وضع مال وجهات مقرري اگر ديگري تبرّع به امور مزبوره كلاًّ اؤ بعضاً ننمايد تتمّه را به اعشار متساوي الاجزا منظور و يك نصف از يك عشر را متولي شرعي در هر عصري از اعصار به حق التوليه خود متصرف و نصف ديگر را در وجه وزير اميني كه در علم حساب و سياق ماهر بوده باشد تعيين كه سال به سال به محاسبه رعاياي محلم به وی رسيده اگر ضرور باشد هر ساله خود در وقت حصاد محصولات حاضر و در هر باب نهايت اهتمام نموده سر رشته منقّحه قلمي نمايد و يك نصف از عشر ديگر را به صيغه حق النظاره در وجه ناظراتي ذكره مقرّر و ناظر مزبور به امر نظارت اتيان و آنچه به او مفوض است آن اطلاع بر ضبط حاصل و تنسيق محل وسعي و اهتمام زارعين و ايصال به مصارف مقرره وقف و اطلاع بر سر رشته وزير و تشخيص محاسباتي كه قلمي شود مطلع بود نهايت اهتمام نماید و نصف بقیه رادر وجه محصّلی مقرّر دارد که ساعی در باب نقد نمودن حاصل محلّم به نور بود محصلي و تاكيد نمايد وزير و ناظر مزبورین را در ابواب مزبوره و اهتمامي كه در هر باب ضرور باشد به عمل آورد و هشت عشر بقيه را ميانه اولاد امجاد ذكور و اناث نوّاب كامياب، سپهر ركاب اقدس واقف موفق_ ادام ظلاله علي مفارق العالمين بالسّويّه دون المزّية- يعني هر يك را به راسه و انفراده مقدم بر اولاد او داشته و بعد از هر يك از اولاد حصّه ی او را به دستور ميانه ی اولاد او ذكوراً و اناثاً و هكذا ما تناسلوا و تعاقبوا نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب به شرط تقدم بطنی علی بر بطن اسفل بالسّوّيه دون المزيّه قسمت نمايند و مادام در هر بطني از بطون هر يك از اولاد كه ولد بوده باشد ولد ولد او را نصيبي نخواهد بود و اگر احدي از اولاد به جنات عدن بخرامد واز اولادي نبوده باشد حصه را به اخوه و اخوات او بالمساوات ايصال و به اعدم اخواة و اخوات به اولاد گرامي ايشان از ذكور و اناث به دستور و با فقدان اولاد و اولاد اولاد اخوة و اخوت ميانه اعمام و عمات كه از اولاد واقف ابد سلطنه بوده باشند به طريق مسطور كه در هر طبقه ی از طبقات والد بر اولاد خودش مقدم است قسمت و به ايشان عايد سازند و اگر العياذ بلله اولاد واقف موفق ابد دولته الي انقراض_ منقرض شوند هشت عشريه بقيه را فيما بين مستحقين سادات عظام كرام منسبين به سیده ی معصومه ی زكيّه ی صديقه ی كريمه ی مظلومه ی حبيبه به اين نحو تقسيم نمايند كه هر ساله هر نفري را از پنج تومان زيادتر و از سه تومان كمتر ندهند و تعيين مقدار بين المبلغين هر يك منوط به رأي رزين متولي شرعي است كه علي قدر استحقاقهم همه ايصال و اگر قليلي باقي ماند مختارند كه علامه ی بعضي از جماعت مذكوره يا به ديگري از سادات مستحق و پريشان رساند و توليت وقف مزبور را تفويض نمودند به نفس انفس و ذات مقدس خود مادامت الارض معموره به فيض عدله و احسانه و بعد از خود به هر كس كه سلطان عصر و پادشاه ممالك فسيحة المسالك ايران باشد و هر گاه سلطنت به احدي از اولاد عظام نواب عالميان مآب واقف موفق ادام سلطنه لله يوم القيام استقرار يابد حق التوليه اضافه حصّه ی او خواهد بود و نظارت وقف مزبور را به هر كس كه به منصب الشيک آقاسي باشي گري حرم محترم جلو سرافراز بوده باشد مفوض فرمودند و اگر در حيني از احيان منصب مزبور به كسي مفوض نشده باشد هر كس كه به امر مزبور مباشر باشد به او مفوض خواهد بود تا وقتي كه آن منصب به الاصالة مرجوع شود و بعد از آن به او مفوض خواهد بود و خدمت تحصيل به دستور متن با ريش سفيد حرم اصفهان است و شرط شرعي فرمودند كه مزرعه مزبوره را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمايند و به ميراث نبرند و تغيير و تبديل ندهند و اعيانات در محل مزبور كه باعث تصرف جمعي شود و همچنين غرس اشجار و احداث انهار، و ساير آنچه باعث اين شود كه بعضي دست تصرف در آورند، ننمايند و به اجاره طويله و مطلقاً به ارباب دولت به اجاره ندهند و كذا شرط فرمودند كه مادام خود متولي باشند- ابد دولته لل يوم التناد- يك نصف عشر حق التوليه را در هر يك از وجوه برّ كه مناسب دانند صرف نمايند و مزرعه مزبوره را از يد ملكيّت خود اخراج و به تصرف وقف دادند و الحال يد مبارك ايشان يد توليت است و مال وجهات و خارج المال و ساير جهات مزرعه مزبوره را به دستور متن به سيور غال ابدي موقوف عليهم مقرر فرمودند و صيغه شرعيه بر وفق شريعت مقدسه جاري ساختند و اختلاف اين وقف با اصل متن به مجرد اين است كه در متن حق السّعي وزير پيش از بذر و ساير ضروريات وضع شده كه نسبت به حق التوليه و حق النظاره و حق السعي محصل بيشتر خواهد بود و در اين وقف حق السعي وزير بعد از وضع بذر و ضروريات است كه با حق التوليه و حق النظاره و حق السعي محصل مساوي است و زياد و كمي ندارد.
فمن بدّله بعد ما سَمعُه فانّما اثمهُ علي الذين يُبّدلونه انّ الله سميعُ عليم . و كان ذلك الوقف في تاسع شهر ذي القعده الحرام من شهور سنته سبع و عشرين و مائة بعد الالف من الهجرة المباركة علي مهاجر ما واله الف الاف سلامٍ و صلوةٍ و ثناءٍ و تحيَّةٍ. هو.
به نحوي كه در حاشيه قلمي شد. وقف كردم و به تصرف وقف دادم و بالفعل يَدِ من توليّت است.
كلب علي
حسین موسوی
هو الله تعالی شأنهُ
به فرمان قضا جريان قدر توامان بندگان ثريا مكان خديو جهاني و قبله ی عالميان كه جان همگي غلامان فداي غبار قدم همايونش باد بنده ی خاص و بنده زادي با خلاص آستان خلافت نشان فتح علي بر مضامين بلاغت آيين اين كتاب مستطاب شاهد گرديد.
و بعد فهذا الحاشيه للاصد ماشية و كتب الیها مستعيذاً بالله من الغاشية.
نقدی بر سبک نثر وقف نامه
همان گونه که قبلاً اشاره شد عصر صفویّه عصری است که از آن به عنوان عصر فساد زبان فارسی یاد می شود . وقف نامه ی شاه سلطان حسین نیز از این فساد زبانی بر کنار نبوده است . دریافت معنای متن بسیار مشکل است و تقدم لفظ بر معنا در این متن مشهود است . مختصات نثر وقف نامه را می توان در چند دسته طبقه بندی کرد :
-جمع بستن ترکیبات فارسی با « ات»
-به کار بردن توصیفات طولانی که بسیار نا خوشایند به نظر می رسد .
-تتابع اضافات
-کاربرد القاب احترام آمیز
-کاربرد جملات طولانی به گونه ی که حتی به راحتی نمی توان جمله بندی ها را مشخص نمود.
-استفاده از آیات و احادیث
_عدم کاربرد مختصات زبان فارسی کهن
-خالی بودن متن از سجع و آرایش های ادبی که متن را بی روح و خشک جلوه داده است.
-استفاده از لغات دشوار و ترکیبات متکلف عربی که مانع از درک معنا می شود .
کتاب نامه
1-قران . تنزیل من رب العالمین
2-پیرنیا ، حسن ودیگران. 1388.تاریخ ایران .چ پنجم.تهران.نگاه
3 -تاریخ ایران دوره ی صفویان . 1380. مترجم یعقوب آژند . پژوهشی از دانشگاه کمبریج . چ اول .تهران .جامی
4-تاج بخش ، احمد .1340.ایران در زمان صفویه.تبریز.کتابفروشی چهر
5-جعفریان ، رسول.1370.دین وسیاست در دوره صفوی.چ اول .قم.انصاریان
6-دهخدا ، علی اکبر . 1377.لغت نامه . چ دوم . تهران. موسّسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
7-ریاحی سامانی ،نادر.1378.وقف وسیر تحولات قانونگذاری در موقوفات.چ اول . شیراز. نوید شیراز
8-شمیسا ، سیروس. 1378.سبک شناسی نثر. چ سوم. تهران . میترا
9-مصاحب ، غلامحسین .1383.دایرةالمعارف فارسی.ج اول.چ چهارم .تهران .امیر کبیر
10-موسوی، حسین(شاه سلطان حسین صفوی). بی تا . وقف نامه ی مزرعه ی ایزد خواست بهبهان. ( نسخه ی مضبوط در کتابخانه ی مجلس شورای اسلامی) . شماره دستیابی 64516 .
11-نهج الفصاحه . 1360. مترجم ابوالقاسم پاینده . ج اول. چ پانزدهم. تهران . جاویدان