موضوع:
آسيبشناسی وقف و موقوفات
نگارش:
محمدجوادعرفانفر
زمستان 1389
اشاره
با پژوهش و نگرش به ارزش والای نهاد وقف و کارآیی های شایسته آن باید در راستای سدههای پانزدهگانه هجری به این بررسی پرداخت که چگونه است که آن همه بلند اندیشی، نیکخواهی و مردمدوستی بخشندگان سرمایههای بزرگ و ثروتهای سرشار که بهرهی نیازمندان کردهاند و بهروزی و آسایش آنان را فراهم آوردهاند، برای دیگر توانمندان، انگیزهای چشمگیر نگشته است و چهرهی آینده خویش را در آیینه روشن رفتار خداپسندانه گذشتگان نیکآیین ندیدهاند و از کار آنان پیروی نکردهاند؛ یا دست کم پاس آن را به خوبی نگه نداشتهاند و سپاس آن را نگزاردهاند، بلکه در دستیازیدن و چپاول آن، به هر گونه که توانستهاند، کوتاهی نکردهاند؟
• پیش سخن :
با مطالعه تاریخی موقوفات با این اصل پی خواهیم برد که توجه مردم به وقف و گسترش آن موجب شد که برای اداره موقوفات تشکیلات منظمی به وجود آید. در اوایل موقوفات توسط خود واقفان و یا متولیان منصوب از قبل آنان اداره میشده و دولتها دخالتی در اداره اوقاف نداشتند، ولی کثرت موقوفات و تطور حیات اجتماعی در جوامع اسلامی دخالت دولتها و تأسیس ادارات اوقاف را الزامی کرد. در ابتدا قضات بر موقوفات نظارت، متولیان را به محاسبه و محاکمه میکشاندند و در صورت مشاهده تقصیر و یا تهاون در نگهداری اعیان وقف، آنان را منع و احیاناً تأدیب میکردند.
هر چه نهال اسلام بیشتر پا میگرفت و دامنه گسترش آن وسیع تر میشد، موجبات رشد و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی به نحو بهتری فراهم میشد. و لذا وقف نیز پدیدهای به وجود آمده از فرهنگ متعالی مسلمین است. همراه این تحولات گسترش مییافت. هر چند طبق روایت تاریخ همزمان با دور شدن این مکتب حیاتبخش از صدر اسلام و استیلای غاصبین بر دستگاه رهبری جامعه مسلمین ضربات سختی بر پیکر آن وارد شد، با این وجود در این دوران مردم به وقف روی آوردند و وقف از انحصار بر فقرا و مساکین خارج شد و به تأسیس مراکز علم و تأمین زندگی طلاب و مدرسین و خدام وایجاد معابد و پناهگاهها و کتابخانهها تعمیم پیدا کرد.
سنت وقف در تاریخ پرافتخار اسلام منشأ آثار عمیق بوده و در دورانهایی از تاریخ، موقوفات، پشتوانهای ارزشمند در گسترش آیین، فرهنگ و دانش بوده است.
تعاون و تکامل گرچه ریشه در سرشت و فطرت آدمی دارد؛ ولی در پرتو تابش آیین حیاتبخش و همهسونگر اسلام به صورتی نو، متکامل؛ پویا و هدفمند عرضه شده است و این نیروی متراکم درونی در خدمت اهداف متعالی انسانی ـ الهی در آمده است. بیتردید سنت اسلامی وقف در میان تمامی عناوین نیکوکاری به دلیل ساختار ویژهی آن و شاکلهی نظاممند حقوقی و اقتصادیش از موقعیتی ممتاز برخوردار است.
یکی از راهکارهای ممتاز جلب مشارکتهای مردمی در رفع معضلات اجتماعی و تأمین عدالت و مهرورزی اجتماعی، توجه به سنت وقف است. سنت وقف در دورانهایی که جامعه و حکومت بصورت گسترده کنونی نبوده است یا حکومتها مانع حضور و همبستگی مردم بودهاند ، یکی از بهترین شیوهها را در مشارکت مستقیم مردم در احیای ارزشهای معنوی و خدمت به جامعه عرضه داشته است. در دنیای امروز نیز این سنت نیکو میتواند دولت و ملت را در عرضهی خدمات مطلوب به جامعه یاری کند، بیآنکه هزینهای را به بودجهی عمومی کشور تحمیل کند.
با توجه به امکانات بالقوه و بالفعل که در جامعهی اسلامی وجود دارد، سازمان اوقاف و امور خیریه باید بتواند مشارکت مردم و قشرهای مختلف را در اداره امور جامعه جلب نماید تا همانطور که در گذشته انگیزهی وقف وجود داشته است در جمهوری اسلامی نیز به مراتب این انگیزه قویتر باشد.
تشویق مردم به کارهای خیر و جلب مشارکتهای مردمی در صورتیکه مقررات و ضوابط دست و پاگیر در این زمینه برداشته شود و یا افرادی که نسبت به کارهای خیریه پیشقدم هستند، در مراجعه به ارگانها و ادارات حسن برخورد شود و همچنین واقفان و بانیان خیریهها بدانند که موقوفهشان و عمل خیرشان به احسن وجه به مصرف تعیین شده خواهد رسید، رغبت عمومی نسبت به انجام اینگونه کارها افزایش خواهد یافت و در نتیجه مشارکت مردم در امور خیریه نیز گسترش پیدا خواهد کرد.
نقش مدیریت و اداره کارها بر هیچ کس پوشیده نیست، اگر در همهی نهادها و ادارات مدیران کل از شایستگی لازم برخوردار باشند و اگر عزل و نصبها براساس معیارهای درست و صحیح انجام شود، از همهی امکانات نیز بخوبی استفاده شود و به اصطلاح مسأله بهرهوری به نحو احسن انجام میشود.
ما مدعی هستیم که اسلام به عنوان یک دین همه قابلیتهای نظری را برای برنامهریزی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت داراست و این پدیدهی اجتماعی ـ سنت اسلامی ـ نقش و کارکردهای متفاوتی در زمینههای مختلف اعم از نشر و ترویج معارف اسلامی گسترش فرهنگ قرآن، نهضت عاشورا و تمامی نیازهای روز جامعه بویژه محرومیتها و بسط اجتماعی را ایفا خواهد نمود؛ لیکن براساس آمارهای ارائه شده در سطح ایران بیش از یکصد هزار موقوفه داریم، که بخش عظیمی از این موقوفات مربوط به سالهای دور میباشد.
تشکیل حکومت دینی شرط تحقق اهدافی است که دین داعیه آنها را دارد.
حال که بیش از سه دهه از استقرار حکومت دینی در کشور میگذرد؛ و ما در دههی چهارم حاکمیت آن هستیم، باید حداقل راه کارهای عملی در رسیدن به نیات واقفان و اهداف موقوفات کشف شده باشد.
موانعی که در دهههای گذشته بر سر راه عمل به نیات واقفان و ترغیب متمولین زمان به روی آوردن به این سنت نبوی بوده است باید تاکنون شناسایی و رفع شده باشد، چرا که زمینهی اجرا ـ یعنی بسط ید حاکمیت دینی ـ حاصل است.
اگر مردم به مسوولان اعتماد داشته باشند و نهادهایی مانند سازمان اوقاف و امور خیریه و متولیان را امین و با کفایت در اداره موقوفات بدانند، طبعاً گرایش بیشتری به وقف و تأسیس مراکز خیریه خواهند داشت و در رفع نیازهای جامعه تشریک مساعی بیشتری خواهند نمود.
به هر حال بررسی آسیبها، افت و خیز شکوه بالندگی یا اندوه فروافتادگی و گمنامیهای این نهاد مقدس، در گذشت روزگاران، پژوهشی است بزرگ و کاری است سترگ که در توان نگارنده نخواهد بود؛ لیکن با نگاهی گذرا به نمودار فعلی تشکیلات سازمان اوقاف و مجموعهی تدوین شده آن خاصه برای نگارنده که از بازنشستگان این دستگاه مقدس و مسؤولیتهای متعددی را در سازمان مذکور به عهده داشته و به خوبی از مأموریتهای قانونی، کم و کیف و زیربنای اوقاف در کشور مطلع است پرداخته خواهد شد.
توان و پتانسیل بالای اوقاف در زمینههای مالی و اقتصادی و فضاهای موقوفه و مبالغ عظیمی که هر ساله در اجرای نیات واقفین خیراندیش هزینه میشود، مؤید ادعای اثبات شده در جهت تحقق اهداف برنامههای عمرانی کشور خواهد بود.
در حالیکه کمبود اعتبارات و منابع مالی و عدم دسترسی مطلوب به اراضی و فضای مناسب موجب معضلات و موانع قابل توجه متعددی در جهت اجرای طرحهای عمرانی شهرها و حتی روستاها گردیده است. بنابراین با وجود اینکه موقوفات دو عامل مهم منابع مالی و زمین را شامل میباشد بیتردید مشکلی را در اجرای طرحهای عمرانی در پی نخواهد داشت البته این امر درخصوص سایر امور فرهنگی و غیره ... نیز صادق میباشد لیکن چنانچه دارای "طرح و برنامه"ای با در نظر گرفتن اضلاع مثلث نظام برنامهریزی صحیح که شالوده آن منابع مالی و بستر مناسب یعنی در اراضی و زمینهای ناب وقفی و طرح و برنامهی اساسی از قبل تهیه و تنظیم شده خواهد بود میتواند در کلیهی امور کشور اعم از عمرانی، فرهنگی و اقتصادی به نحو شایسته و بایسته نقش فعالی را ایفا نماید.
با توجه به امکانات و منابع بالفعل و بالقوه موقوفات چنانچه اقدام به تهیه طرح جامع موقوفات در سطوح ملی، منطقهای و محلی در سطح کشور به تفکیک استان و شهرستانها شود امکان بهرهوری بهینه از موقوفات و دستیابی به اهداف کلان اوقاف در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وکالبدی و حتی کنترل و هدایت و اجرای سیاستهای کلی نظام به نحو مطلوب فراهم و علاوه بر اعتلای فرهنگ و نظام وقف سنت شرعی و مذهبی قادر به احیاء و تأمین نیازهای اجتماعی، اقتصادی و محوری جامعه همراه با ارزشهای معنوی و انسانی در جامعه خواهد بود.
ذیلاً مواردی را که به نظر نگارنده در فرایند پویشها و کنشهای وقف جای کار داشته و در جامعه بعنوان آسیب نقش مهمی را ایفا میکنند معروض، باشد که مورد توجه و مؤثر واقع شده باقیات و الصالحاتی از خود بر جای گذاریم زیرا در خصوص موقوفات «کلهم راع و کلهم مسئول» و هر آنکس همان بدروید که ماقبل آن کشته است و قلماً یا قدماً یا درماً یا کلاماً مثقالش را هم در پرونده اعمالمان ثبت و ناممان را در ردیف واقفان و صالحان منظور خواهند نمود.
• عدم اصلاح ساختار تشکیلاتی سازمان اوقاف و امور خیریه
با نگاهی گذرا به نمودار فعلی تشکیلات سازمان اوقاف و امور خیریه متوجه اختلال شدید در ساختار سازمانی آن خواهیم شد. این اختلال به حدی است که افزایش بهرهوری را به دلیل فراهم آمدن محیط سازمانی غیر کار او تقریباً غیرممکن ساخته است. تشکیلات به عنوان یکی از اجزای متشکله نظام هر مجموعهای خواهد بود و هر چه تشکیلات منطقی و مناسبتر طراحی شود مدیریت بهتر خواهد توانست وظایف محوله را جهت نیل به اهداف تعیین شده به انجام رساند.
تغییرات عمده ساختاری سازمان اوقاف از سال 1328 یعنی پس از انقلاب مشروطیت تاکنون دستخوش سلایق مختلف گردیده و علاوه بر اینکه قوانین آن به روز نمیباشد و تشکیلات مذکور ویژهی زمان خود میباشد عدم استقلال ساختاری نیز موجب اختلال قابل توجهی گردیده است.
بنابراین تغییرات کلی و ضروری در تشکیلات سازمان اوقاف بشرح ذیل از جمله ضرورتهای محسوس به نظر میرسد که نگارنده اشارتاً به تعدادی از آن در حد حوصله این مقاله میپردازد:
1. سازمان مذکور باید در نمودار کلان تشکیلات دولت جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار گیرد تا بتواند به کلیهی دستگاههای حقوقی، ثبتی، اقتصادی، فرهنگی، دینی و غیره اشراف و تسلط داشته باشد
2. معاونان سازمان مذکور در ردیف معاونان وزیر شناخته شوند
3. وظایف درخصوص واژه امور خیریه مشخص و تشکیلات مناسب آن تهیه شود
4. دفتری تحت عنوان ترویج امور وقفی در حوزه معاونت امور اوقافی ایجاد شود
5. رقبات موقوفات از حیث بهرهبرداری طبقهبندی شود
6. از کلیهی رقبات نقشهبرداری شود اجرای طرح GIS وGPS شدیداً پیگیری و آموزشهای لازم داده شود
7. ارزیابی از رقبات موقوفات به مثابهی قیمت منطقهای طی جداولی تهیه و براساس موازین روز مشخص و اعمال شود
8. روند فهرستنویسی و بازخوانی وقفنامه با جدیت و سرعت بیشتری مورد پیگیری قرار گیرد، عندالزوم به صورت پروژه به عهدهی متخصصین خارج سازمان به ویژه بازنشستگان خبره گذارده شود
9. اختصاص بودجه فرهنگی از ردیف اعتبارات دولتی
10. هر چند در سالهای اخیر نسبت به گذشته تبلیغات خوبی درخصوص موقوفات از طریق رسانهها انجام شده است؛ لیکن آنچنان که شایسته و بایسته کما هو حقه این نهاد مقدس باشد انجام نشده است و میطلبد بیش از پیش از ابزارهای تبلیغی و اطلاعاتی دراین خصوص استفاده شود و این امر نیز میتواند به صورت یک پروژه اقتصادی با تهیهکنندگان فیلمنامهها و سناریونویسها و بطور کلی رسانه های مختلف اعم از صدا و سیما و جرائد قراردادی تنظیم و از این طریق نسبت به معرفی و شناسایی وقف اقدام نمایند.
11. روز وقف را روز 27 صفر و هفته وقف را هفتهی آخر ماه صفر اعلام نمودهاند. چند سالی چند روز از هفتهی وقف در ماه ربیعالاول هم بود که بعداً به حالت اولیه یعنی هفتهی آخر ماه صفر برگشت. به هر حال چون ایام مذکور ایام حزن و اندوه میباشد به نظر میرسد در تعیین روز و هفتهی وقف در صورت امکان تجدیدنظر گردد تا مخاطبان شادی را نیز در وقف درک نمایند؛ زیرا این توقع منطقی واقفان میلاد ائمهی اطهارعلیهمالسلام و اعیاد ملی و مذهبی خواهد بود.
• عدم تضمین و صیانت از حیات و شخصیت مستقل موقوفات:
یکی از نگرانیهای اساسی خیرخواهانی که در پی به جای گذاشتن یادگاری ماندگار از خود میباشند این است که موقوفات آنها به راستی جاودانه بمانند؛ ولی تاریخ موقوفات در ایران بیانگر این واقعیت است که عمر موقوفات کمتر به بیش از دو قرن میرسد (برخلاف اکثر موقوفات مربوط به بقاع متبرکه که به دلیل قرار گرفتن در کانون توجه مردم، عمر نسبتاً طولانیتر دارند). به همین دلیل است که امروزه به برکت نظام اسلامی، در حرکتی که جهت احیای موقوفات آغاز شده است شاهد کشف موقوفات گم شده بسیاری هستیم. به هر حال برای انجام وظیفهی شرعی در صیانت ابدی از موقوفات با این مسأله مواجهایم که:
چگونه میتوان از به یغما رفتن موقوفات در طول تاریخ جلوگیری کرد؟ چگونه میتوان اثرات سوء مدیریت در تحلیل موقوفات را حذف کرد؟ و بالاخره چگونه میتوان اصل شرعی تأیید در وقف را عملی کرد؟
هر چند چگونگی تحقیق ایدههای یاد شده نیازمند در نظر گرفتن عوامل بسیاری است، ولی بیگمان، یکی از کلیدیترین عوامل در این خصوص بحث تضمین و صیانت از حیات و شخصیت مستقل برای موقوفات است، به گونهای که این تضمین و شخصیت از طرف دیگر نهادهای حقوقی، اجتماعی و . . . در عرصهی اجتماع به رسمیت شناخته شود و متناسب با آن، حق فعالیت مستقل به موقوفات داده شود. تنها در این صورت است که موقوفات میتوانند حیات با نشاط و مستمر خود را در طول زمان تضمین کنند و جایگاه حقوقی و اجتماعی مستحکمی در جامعه بیابند بطوری که تطورات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نتواند خدشهای بر اصل ابدیت آنها وارد سازد.
ما این سخن را در حالی مطرح میکنیم که قانون نیز وجود چنین شخصیت مستقلی را برای موقوفات به رسمیت شناخته است؛ ولی با این همه به دلایل مختلف، عملاً گام مؤثری جهت نهادینه کردن این شخصیت برای موقوفات برداشته نشده است و همچنان موقوفات به صورت سنتی اداره میشوند، و حال آنکه وجود این شخصیت مستقل برای موقوفات حسب مورد آنها را در تراز واحدهای انتفاعی یا غیرانتفاعی قرار میدهد. بنابراین الزامات مدیریت در واحدهای مزبور در مورد موقوفات نیز صادق است و عدم توجه به صیانت واصل استقلال شخصیت در موقوفات یکی از مهمترین عوامل کاهنده عمر موقوفات است.
• عدم توسعه پایدار
آنچه امروز برای جهان معاصر مطرح است دیگر مقوله توسعهی اقتصادی نیست بلکه توسعه پایدار است که با توجه به این که توسعهی پایدار رابطه تنگاتنگی با زندگی انسان در طبیعت دارد بیمناسبت نیست که نخست این اصطلاح جدید علمی را که از آغاز دهه 90 میلادی از اهمیت زیادتری برخوردار شده است این گونه تعریف کنیم:
توسعه پایدار به معنای مدیریت و حفاظت منابع طبیعی پایه، و جهت دادن به تحولات تکنولوژی و نهادی است به ترتیبی که نیازهای انسان و نسلهای کنونی و آینده بشریت به صورت مستمر و پایدار تأمین شود. در توسعهی پایدار منابع آب و خاک و هوا حفظ شده، محیط زیست تخریب نمیشود و از نظر فنی متناسب، و از نظر اقتصادی قابل قبول و پابرجا، و از نظر اجتماعی قابل پذیرش است.
بر طبق این تعریف هر نوع توسعهای که موجب تخریب محیط زیست و تخریب بافت فرهنگی و اجتماعی انسان شود پذیرفتنی نیست و شرط پذیرش توسعه اقتصادی آن است که به سه عامل جغرافیایی فضا، مکان و انسان با همهی ویژگیهایش توجه کامل داشته باشد. وقف اگر با توجه به نیازهای روز انجام گیرد و به خوبی میتواند خصوصیات بیان شده در توسعهی پایدار را داشته باشد، و این امر در مجتمعهای وقفی به خوبی قابل مشاهده است؛ زیرا این مجتمعها به صورت خود یار عمل کرده و بدون نیاز به کمکهای مالی خارج از وقف میتوانند تا سالهای سال در شهرها به خدمترسانی مشغول باشند.
• عدم استفاده از تجربهی دیگران بویژه پیشکسوتان:
مقولهی "تجربه" که از تلفیق "فکر و عمل" برای دستیابی به "پدیدهای نو و کشفی جدید" حاصل میشود سهم بزرگی در کلیهی امور و تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حتی تأمین نیازها و تحقق آمال و آرزوهای بشر دارد و تمدن امروز مرهون بهرهبرداری از تجربههاست. نادیده گرفتن تجارب پیشکسوتان ناشی از حس غرور و خودخواهی است، یکی از عوامل نابودی و سقوط فرهنگها و تمدنهای اقوام و ملل به شمار میآید. فرد، سیستم یا جامعهای که خود را از اندیشه و تلاش دیگران بینیاز بداند و با تک روی و سوء برداشت از مفهوم اتکاء به نفس، ارزش کارهای علمی و فکری دیگران را نفی کند سرنوشتی جز شکست و ناکامی در انتظارش نیست.
خداوند حکیم در آیات متعددی از قرآن کریم مسلمانها و بلکه همهی انسانها را به سیر و سیاحت در زمین و گشت و گذار در تاریخ گذشتگان فرا خوانده است و با تعبیرات لطیفی چون "افلم یسیروا فی الارض فنکون لهم قلوب یعقلون بها" حس کنجکاوی انسان را تحریک نموده و با دعوت به حرکت و پویایی او را از انزوای فکری و جمود عقلی نجات میدهد و در آیهی 137 سورهی آل عمران "قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض" از وجود سنتهایی در گذشته خبر میدهد که باید از آن سنتها و نتایج آنها آگاهی یافت و با تجربهاندوزی و عبرتآموزی راه رشد و کمال را در پیش گرفت. از نتایج این آموزهی دینی میتوان به ظهور صدها دانشمند و مخترع بزرگ در میان مسلمانان اشاره کرد که با تحقیق و تفحص در علومی که از ملل یونانی، چینی، هندی و جز اینها باقی مانده بود به اکتشافات جدیدی در رشتههای طب، فلسفه، ریاضیات، هندسه و . . . دست یافتند و در اخذ این گونه تجربیات بشری به اعتقادات شخصی صاحبان علوم هیچ توجهی نداشتند و با تکیه بر اندیشه علومی "اطلبوا الحکمه ولو من اهل الضلال" دانش و حکمت را هر چند در دست گمراهان و بیدینان باشد به چنگ آورید از علوم و تجارب دیگر اقوام و ملل استفاده فراوان بردند و پایههای تمدن اسلامی را بنا نهادند و بدین سان مشعل فروزان دانش را چندین قرن در سراسر گیتی به دست داشتند و این همه مرهون سنت الهی "تجربه" است.
و لذا بیتردید استفاده از "تجربهی دیگران" بویژه نیروهای درون سازمانی و پیشکسوتان مجرب نقشی ممتاز و بیبدیل در پیشرفتهای همهجانبه و تحقق اهداف واقعی سازمان خواهد داشت.
زیرا حقیقت "وقف" نیز به عنوان یک پدیده اثرگذار در تمدن جهان اسلام از این قانون مستثنی نیست و عمده آثار تکاملی آن، در بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی در جوامع اسلامی گذشته و امروز در سایهی بهرهبرداری صحیح از تجربهها به دست آمده است.
فرایند همهجانبه وقف و آثار و عملکرد مثبت و ارزشمند متصدیان گذشته، البته با جدا نمودن سره از ناسره، تجربههای کارساز و مفیدی است که باید برای مسئولان و دستاندرکاران نظام جمهوری اسلامی که احیای تمدن اسلامی و رفع فقر و تبعیض و عمران و آبادی کشور و تشکیل مدینه فاضله اسلامی را وجهه همت خود قرار دادهاند مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
• عدم رعایت اصل شفافیت
الف) در هر لحظه از زمان داراییها و بدهیهای موقوفه به درستی معلوم و قابل گزارش باشد
ب) گزارشهای دورهای واضح، صریح و روشنی از عملکرد مدیریت درخصوص حفظ اموال، تحصیل درآمد، توزیع درآمد، برنامههای آینده و هزینه و کسورات دیگری که از درآمد موقوفات برداشت میشود، وجود داشته باشد.
مورد اول در این قسمت که از دیدگاه حفظ اموال به مسأله مینگریم مطرح میشود و مورد دوم در قسمت دیگر که از بعد بررسی درآمد مناسب به اداره موقوفات مینگریم مورد بحث قرار خواهد گرفت.
براساس بررسیهای به عمل آمده توسط نگارنده مشاهده شده که علیرغم وجود دستورالعملها و روشهایی برای گزارش متولیان به سازمان اوقاف و سازمان اوقاف به مردم درخصوص درآمدها و هزینههای خود عملاً این گزارشها به هیچوجه کافی نبوده دارای نقصهای بسیاری است.
یکی از عمدهترین این نقایص اینکه علیرغم اینکه در یک مقطعی ارزش املاک موقوفه آن هم بیشتر بصورت سوری انجام شد و قیمت واقعی به معنای واقعی اعلام نگردید معالوصف در هیچ یک از گزارشهای مشاهده شده، اشارهای به ارزش موقوفات تحت تولیت متولیان نشده است گذشته از این خود سازمان اوقاف نیز که بر مسند تصدی موقوفات متصرفی و نظارت بر موقوفات غیرمتصرفی نشسته است کمتر در پی شناسایی ارزش اقتصادی اموال موقوفه بوده است؛ بنابراین، نه خود سازمان و نه هر محقق و ارزیاب دیگری براساس اطلاعات موجود در پروندههای موقوفات در بایگانی سازمانی اوقاف، قادر به ارائهی هیچ تصویر کارشناسانه روشنی از وضعیت ارزش املاک موقوفات نخواهد بود.
کمترین اثر این آشفتگی و ابهام در اداره موقوفات، نداشتن شاخص معتبری برای ارزیابی عملکرد مدیران (متولیان) درخصوص تحصیل درآمد از سویی و حفظ اموال از سوی دیگر میباشد. بنابراین جلب توجه مسئولان دلسوز در امر موقوفات به این نکته بسیار حساس و حیاتی از ضروریات احیای موقوفات و صیانت از اصل آنهاست. بحث شفافیت در اداره موقوفات از دیدگاه ایجاد درآمد مناسب نیز بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که وجود گزارشهای صریح و روشن و قابل اعتماد از عملکرد مدیریت در خصوص تحصیل درآمد و توزیع آن نه تنها میتواند به عنوان مبنایی برای ارزیابی مدیران موقوفات و تصمیمگیری در خصوص ابقا، عزل و یا ضم امین بدانان مورد استفاده قرار گیرد، بلکه مسألهی درآمدزایی و توجه به تناسب درآمد با ارزش داراییهای تحت تولیت را نیز در مدیریت موقوفات نهادینه میگرداند و در نهایت ابزاری در جهت افزایش منافع موقوفات از یک سو و افزایش عمر آنها و جلوگیری از تحلیل تدریجی موقوفات از سوی دیگر میشود. بنابر اقتضای اصل تأیید در انتفاع مستمر در وقف، شفاف کردن وضعیت مالی موقوفات اعم از موجودی آن (داراییهای آن) و یا درآمدها و هزینههای آن است.
• عدم مراقبت لازم
تلاش در جهت مراقبت وقف به این لحاظ که همنوایی با فطرت انسانی است کاری ساده و فوقالعاده مؤثر است لیکن پاسداری از وقف و مراقبت برماندگاری آن و سیر در راستای اهداف واقفان امری است فوقالعاده دقیق و حساس. اگر آنگونه که باید از رقبات وقفی مراقبت نشود چه بسا که وقفی بیمار میشود یا میمیرد و یا به ضد خودش تبدیل میشود.
مراقبت بر وقف که تکلیفی است شرعی و متوجه ادارات اوقاف و متولیان است باید به صورت دائم و دلسوزانه انجام گیرد. انجام اصطلاحات همیشگی و مبارزه با آفات وقف، برداشتن نقطههای فاسد از پیکره موقوفه، تقویت و حمایت اصل رتبه برای ایجاد بهرهی بیشتر و تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی و کمی موقوفه وظیفهی حتمی و قطعی اوقاف و متولی وقف است.
مدیران وقف باید با مراعات تمامی موازین اقتصادی در افزایش بهرهوری رقبات وقفی کوشش کنند و این امانت الهی را در حد مطلوب به مدیران بعدی که از ناحیهی واقف تعیین شدهاند، بسپارند.
وقف نیز همچون یک درخت است که آب میخواهد، آفتاب و هوا میخواهد و نیازمند آفتزدایی و مراقبت دائمی است کما اینکه یک انقلاب نیز این چنین است. اگر در طول حیات و بالندگی مراقبتی از آن صورت نگیرد، با انحرافات تحمیلی بر آن مبارزه نشود، نقطههای فاسدی که از بیرون توسط دشمنانش و از درون توسط دوستان نادان و غافلش بر آن نشسته است، برداشته نشود؛ چه بسا به مرور نابود شود یا به ضد خود تبدیل گردد.
• عدم بهبود مدیریت
برنامهی بهبود مدیریت در سازمان اوقاف و امور خیریه بهتر است از مدلی به هم پیوسته تبعیت شود که محورهای اساسی آن به این شرح میباشد:
1. کوشش در جهت ایجاد اعتقاد نزد مدیران دربارهی رسالت آنها
2. شناسایی و به کارگیری ابزار انگیزشی مناسب از طریق،: ترویج اصول و مبانی مذهبی ـ اخلاقی
3. پرداخت حقوق و مزایای مناسب
4. برقراری ارتباط بین منافع مدیران و نتایج عملکرد سازمان
5. افزایش آگاهیهای مدیریت از فنون مدیریت امروزی از طریق: آموزشهای رسمی و غیررسمی
6. برقراری تماس با سازمانهای اوقاف کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی که در امر موقوفات پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند.
7. افزایش شناخت مدیریت از مسایل محیطی و درونی سازمان و ارتقای کمی و کیفی فعالیتها از طریق: توسعه تفکر برنامهریزی استراتژی و آیندهنگری
8. بهبود مستمر؛ با تخصیص بهینه منابع و امکانات.
• عدم استفاده بهینه و بهرهمندی مفید از اراضی متروکه و فضاهای غیرفعال:
موقوفات تنها عناصر عملکردی صرف نیستند، بلکه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی دارای بار معنوی و مذهبی نیرومندی هستند که به طور مستمر افراد و اقشار مختلف مردم را به خود جلب مینمایند و هر روز مردم زیادی با آنها در ارتباط هستند و از طریق آنها نیازهای خود را تأمین میکنند. این ویژگی آثار موقوفه میتواند در احیا و زندهسازی بسیاری از فضاها و محیطهای شهری که به واسطهی عدم حضور مؤثر مردم کم کم به فضاهای غیرفعال و مرده تبدیل شدهاند، و بعضاً محل تجمع آشغال و مزبله دانی گردیده و مورد نفرین و نفرت و اذیت و آزار همسایگان این اراضی گردیده است، کمک کند.
در واقع موقعیت استقرار عناصر موقوفه در ارتباط با سایر عناصر میتواند نقش مهمی در تشکل فضاهای شهری داشته باشد.
بنابراین بهرهمندی از بار معنوی و مذهبی آثار و مجموعههای وقفی در پویایی و جذابیت فضاهای شهری میتواند یکی از ضرورتهای زیباسازی و حتی توسعهی شهری کشور تلقی شود. به منظور استفادهی بهینه و بهرهمندی سایر عناصر و فضاهای شهری از بار معنوی و مذهبی اراضی، آثار و مجموعههای وقفی پیشنهاد میشود در موقع ایجاد و شکلگیری فضاها و مجموعههای وقفی، موقعیت و جایگاه آنها در ساختار فضایی ـ کالبدی شهر و در ارتباط با دیگر عناصر شهری مورد ارزیابی و مطالعه قرار گیرد.
• عدم ایجاد انگیزه و نظم در اجرای نیات واقفین
امروزه گرچه موضوع وقف جایگاه خود را در میان مسایل اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و اقتصادی باز کرده است؛ ولی در بسیاری از زمینههای دیگر از جمله مسایل مدیریت، بهرهوری، سیستم و روش، کمتر پژوهشی انجام شده و موضوع تقریباً دست نخورده باقی مانده است.
در مدیریت "عشق و عقل" دخالت تمام و کامل دارند، از عشق، نعمت "انگیزه" و از عقل، نعمت "نظم" را اخذ میکنیم.
در مقولهی وقف بصورت وافر انگیزه وجود دارد. انگیزه میل به جاودانگی انسان، ایثار به همنوع، رویکرد جدی به خیراندیشیها و مردمیها، کمک به مستمندان، گسترش مسایل علمی، تقویت مبانی دینی، حمایت از طالبان علم، یاری دادن به بیماران و درماندگان و مسایل ریز و درشت دیگر که در مجموع تقویت منابع عمومی جامعه را به همراه دارد.
در مقوله دوم مدیریت "نظم" نگهدارنده سیستم است که بر عقل و منطق متکی است. این مقوله در گسترهی وقف در طوفانهای عملزدگی و تغییرات سریع کمتر به آن بها داده شده و همیشه تابع نظرات مسئولان وقف براساس عادتهای گذشته عمل شده است. در وقف آنچه نباید تغییر کند (و یا حداقل با کمترین تغییرات مواجه شود) عمل به نیات واقفین است و اِلاّ تغییر و تحول در قالبها و تشکیلات وقف و انجام کوششهایی برای افزایش روز افزون بهرهوری در موقوفات از وظایف اصلی مسئولان وقف است.
عمل به وقف، مهمترین و اساسیترین راه گسترش فرهنگ وقف است و موجب جلب اعتماد مردم میشود. البته در کنار آن باید تبلیغ و اطلاعرسانی هم باشد.
اجرای نیات واقفین بویژه موقوفاتی که سنوات تاریخی قریب به مثلاً 800 سال میرسد زنده بودن و حیات معنوی واقفین را به مسلمانان متمکن عصر حاضر نشان داده که اگر حیات فیزیکی از واقفی وجود ندارد، لیکن با ایجاد حیات معنوی به حیات خود استمرار بخشیده و انگار با آثار خیر خویش پیوسته در جامعه حضور داشته و مردم به یاد او هستند.
• عدم هماهنگی ادارات میراث فرهنگی و مسکن و شهرسازی با ادارات اوقاف، واقفان و متولیان
وقف بدلیل دوام و همیشگی بودن و ماندگاری اصل موقوفه از سایر نهادهای مالی اسلام متمایز میباشد بطوری که اصل آن ثابت و منافعش در جریان است، از ارزشهای والای انسانی است که تحت تأثیر جهانبینی دینی و مذهبی اسلام علاوه بر اینکه از نظر اجتماعی و اقتصادی کارکردهای فراوان و مهمی در زندگی روزانه و فعالیتهای شهری دارد، از نظر کالبدی نیز نقش بسیار مؤثری در شکلدهی به ساخت فضایی شهرهای دورهی اسلامی به ویژه شهرهای ایران داشته است و لذا با توجه به تأثیرات متقابل آن با تمامی عناصر محیطی و نقش بسزای آن باید بعنوان یک نظام از آن نام برد.
این تأثیرات به گونهای است که اگر فضاهای عمومی و عامالمنفعه که در ساختار شهرهای سنتی ایران تقریباً بسیاری از آنها موقوفهاند حذف شود، نقش عامل اصلی پیوند مجموعه عناصر تشکیلدهنده شهر به یکدیگر را ثابت و چیزی جز مجموعهای پراکنده و گسسته از مساکن، دکاکین تجاری در کل فضاهای خصوصی در شهرهای سنتی باقی نمیماند. در واقع تحت تأثیر فرهنگ وقف بسیاری از تأسیسات زیربنایی و روبنایی در مجتمعهای زیستی، تجاری، فرهنگی و مذهبی بدون اینکه حکومتها اصلاً وظیفهای در ایجاد آنها احساس کنند توسط مردم برای مردم ساخته میشدند.
نظام وقف نه تنها موجب ساخت و ایجاد بسیاری از فضاها و عناصر با ارزش شهرها بوده است، بلکه ارتباط و پیوند معنوی و نزدیک موقوفات با امور دینی و مذهبی، سبب ماندگاری و پایداری فضاهای شهری موقوفه در طی زمان شده است. در یک نظر اجمالی میتوان گفت مالکیت بسیاری از آثار و عناصر شهری که در زمرهی مواریث فرهنگی و تاریخی کشور به شمار میروند، وقفی است. علل ماندگاری بسیاری از میراثهای معماری و شهرسازی ایران در بستر زمان را باید در واقع در نقش فرهنگ متعالی وقف جستجو کرد. از طرف دیگر اصول و ویژگیهای نظام وقف به گونهای است که بسیاری از این فضاها و عناصر از طریق رقبات درآمدزایی که بر آنها وقف شدهاند، خود را محافظت و حرمت کرده و در نهایت آبادان و معمور بر جای استوار باقی ماندهاند. همچنین ماهیت ابدی، دایمی و غیرقابل فروش و انتقال بودن موقوفات و صرف منابع رقبات آنها در راه مقاصد خیر و برای کارکردها و مصالح جامعه مسلمین، موجب شده است که تعداد زیادی از آنها در برابر حوادث و ناملایمات تاریخ مقاومت کرده و خود را به زمان حال برسانند. در طول تاریخ تعداد زیادی از موقوفات یا رقبات، به خصوص املاک غیرمنقول چون مساجد، حوزههای علمیه، حمامهای عمومی و یا بازارها که کم و بیش دارای ساختار پایدار و دیرپایی هستند، از سایر عناصر شهری پایدارتر باقی ماندهاند.
بنا به مراتب نتیجه عدم همگونی و هماهنگی ادارات میراث فرهنگی و مسکن و شهرسازی سبب آسیب گردیده بطوریکه رغبت و انگیزه تکرار و الگوبرداری متمولین خیر زمان را سلب نموده است.
بعنوان مثال از مسایل و مشکلات اساسی که عملکرد و کارآیی موقوفات تأثیرات منفی مهمی در پی داشته است، عدم آشنایی واقفان و متولیان وقف به ضوابط و مقررات شهرسازی از یک طرف و عدم آگاهی و شناخت شهرسازان و مدیران اجرایی امور شهری از احکام و مقررات وقف از طرف دیگر است. عدم آشنایی واقفان و متولیان موقوفه و شهرسازان و مدیران امور اجرایی شهرها از ضوابط، مقررات و احکام یکدیگر، در نهایت کندی و رکود در فعالیتهای عمرانی موقوفات را به دنبال دارد. عدم آشنایی به ضوابط و مقررات شهرسازی، موجب شده و علیرغم اینکه در برخی مواقع تسهیلات ویژهای برای موقوفات به ویژه موقوفات عام در نظر گرفته میشود، واقفان و متولیان موقوفات نه تنها نتوانستهاند از این امکانات به نحو مطلوبی استفاده نمایند، بلکه بعضاً از امکانات معمول و جاری که سایر فضاهای غیروقفی از آن بهرهمند میشوند نیز بیبهره ماندهاند.
• عدم هماهنگی شهرداریها با ادارات اوقاف، واقفان و متولیان
آگاهی از ضوابط و مقررات شهرسازی که هم دارای وجه منفی و تخصصی و هم دارای بار حقوقی است، قدرت چانهزنی واقفان، متولیان موقوفات و ادارات اوقاف را در تماس و ارتباط با سایر سازمانهای ذیربط بویژه شهرداریها را به میزان زیاد افزایش میدهد.
عدم آشنایی شهرداران به امور اوقافی و نقش مؤثر موقوفات در توسعهی فرهنگی و اجتماعی جامعه سبب شده که آنها به املاک و اراضی موقوفه شهری به چشم یک ثروت عمومی نگاه کنند و در تعیین کاربری برای آنها عموماً کاربریهای غیرانتفاعی در نظر بگیرند. در حالیکه بسیاری از املاک وقفی رقباتی هستند که درآمد حاصله از آنها صرف اداره، مرمت و نگهداری موقوفات دیگر میشود. از حیزّ انتفاع افتادن رقبات موقوفات، از یک طرف موجب تضعیف موقوفات میشود و از طرف دیگر محیطها و فضاهای شهری ناسالمی را به وجود میآورد.
• عدم استفاده بهینه از امامزادگان و بقاع متبرکه
بقاع متبرکه این ستارگان درخشان که در هر کوی و برزن میهن اسلامی نشان از مجاهدت اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام در ترویج معارف دینی و مبارزه با فساد و مفسدین و ستمگران تاریخ دارند از حساسیت ویژهای برخوردارند؛ لذا نیازمند مراقبت ویژه هستند.
این مراکز مقدس که مدفن بزرگوارانی عالم، مجاهد، متقی اسوه دیگران است باید همچون زمان حیاتشان که مردم از آنان علم میآموختند و را ه و رسم زندگی را فرا میگرفتند، کانون دانش، فرهنگ و مبارزه با ظلم و پناهگاه مظلومان باشد، مراکز نور، مراکز هدایت برای آحاد جامعه اسلامی.
اعتقادات مردم ما به این اماکن مقدس اعتقاداتی پاک، ریشهدار و قابل احترام است. مبادا کسانی از اعتقادات، احساسات و عواطف دینی مردم سوء استفاده کنند. شیادانی یافت میشوند که با ساختن شایعات و گستردن اندیشههای خرافی، و ادعاهای کذب سعی در اشباع امیال نفسانی خود دارند. بدون تردید این حرکات مشکوک که ممکن است گاهی حتی ریشه در بیرون مرزها داشته باشد، میتواند در دراز مدت باعث سست شدن عقاید مردم و یاس و نومیدی آنان از مذهب و اهل بیت علیهمالسلام شود.
چنانچه فضای بقاع متبرکه فضای عشق و احساس و عقلانیت و منطق باشد تجلیگاه صاحب قبر و مرضی آن بزرگواران خواهد بود. زائران بهرهی لازم را خواهند برد و سرمایهگذاریهای انجام شده بدون بازده نخواهد بود.
این مراکز مقدس، مراکزی ملی و همگانی است. هیچگونه تعلقی به قشری خاص و طایفهای معین ندارد و مدیریت بقعه باید نسبت به همهی مردم به طور مساوی عمل کند؛ به گونهای که هر مسلمانی آنجا را خانه خود بداند و احساس غربت نکند. باید اقشار گوناگون بتوانند به طور مساوی از امکانات اماکن، فضاهای و تسهیلات موجود بهرهبرداری نمایند.
• عدم ترویج کما هو حقه فرهنگ وقف
برای شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه باید فرهنگ وقف را ترویج کرد. برای این منظور، تنها یک نهاد یا ارگان مسئول نیست، بلکه همهی دستگاههای تبلیغی و اجرایی کشور موظفند تا در جهت اعتلای فرهنگ وقف در جامعه با یکدیگر همکاری کرده و زمینههای شکوفایی آن را فراهم آورند. هر چند عمل به وقف از سوی مردم مهمترین راه گسترش فرهنگ وقف است؛ اما باید توجه داشت که مردم نیازمند راهنمایی و آموزشهای دینی ـ علمی در این زمینه هستند. از این رو مسئولان کشور به ویژه دستاندرکاران امور مذهبی و فرهنگی میتوانند با یک برنامهریزی صحیح و سیاست اصولی در جهتدهی افکار عمومی به سمت فرهنگ وقف مؤثر باشند.
آثار مثبت وقف در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه ایجاب میکند که در گسترش وقف تلاش جدی داشته باشیم. چرا که اگر به این سنت حسنه عمل شود بسیاری از مشکلات فعلی جامعه ما قابل حل خواهد بود. سازمان اوقاف و امور خیریه، مبلغان دینی، ائمه جمعه و جماعات، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما، وزارت کشور، مجلس شورای اسلامی و قوهی قضائیه از جمله نهادها و وزارتخانههایی هستند که در چگونگی ترویج و اشاعهی فرهنگ وقف در جامعه نقش اساسی دارند. در اینجا به طور اجمال وظایف و نقش هر یک از دستگاههای فوق را در گسترش و ترویج فرهنگ وقف بیان میداریم:
1ـ سازمان اوقاف و امور خیریه
1-1: متأسفانه دربارهی وقف کمتر پژوهش و تحقیق به عمل آمده و دلیل آن عدم دسترسی محققان به منابع در این زمینه میباشد و لذا تهیهی کتاب در زمینهی معرفی منابع تحقیقی درخصوص وقف (کتابشناسی وقف) انجام مطالعه دربارهی گسترش و ترویج فرهنگ وقف را کمک مینماید.
1-2: برگزاری مسابقات و اهداء جوائز ارزنده همراه با اطلاعرسانی از طریق رسانهها و جراید پیرامون اهمیت و جایگاه اوقاف در جامعه و غیره
1-3: تشکیل انجمن فرهنگ و شناسایی وقف با استفاده از افراد، مسئولین و دستاندرکاران مراکز امور خیریه استانها و شهرستانها به منظور ارشاد مردم و نظارت بر حسن اجرای قوانین و مقررات اوقافی و تلاش در جهت اقبال مردم و مسئولین به وقف با گذراندن دورههای آموزشی بدوی
1-4: مصاحبه و ضبط صدا و تصویر واقفان قید حیات درخصوص هدف وانگیزهی اقدام خیرخواهانهی آنان و هماهنگی با صدا و سیما درجهت پخش آن در زمان مناسب.
1-5: دعوت از ادبا، شعرا، نویسندگان و هنرمندان جهت کار و ارائهی آثار خویش پیرامون فرهنگ وقف و اوقاف.
1-6: تهیهی سرود و هماهنگی با مهدکودکها و دبستانها و کلاً گروههای سرود استان به فراخور درک مخاطبان جهت پایهریزی، صفرسازی در مهد کودک و دبستان و سایر اقشار مختلف مردم در مجالسها و جشنهای ملی و مذهبی.
1-7: هماهنگی با وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش جهت گنجانیدن مطالبی از وقف و اوقاف در کتب درسی دانشجویان و دانشآموزان
1-8: تشویق خیرین واقف، حامیان موقوفات (اعم از واقفین ـ کارکنان دلسوز و متعهد ـ واعظین مشفق ـ مسئولین حامی ـ نویسندگان ـ ادبا ـ شعرا و هنرمندانی که آثار مؤثری ارائه دادهاند) مسئولین و دستاندرکاران رسانهها و جرایدی که در این راستا فعالیت و همکاری داشتهاند.
2 ـ ائمه جمعه و جماعات
2-1: مطالعه و ارائه مطالب لازم پیرامون فرهنگ وقف، نقش وقف در حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع بشری
2-2: جلب اعتماد عامهی مردم به سنت نبوی و تأکید بر احساس مسئولیت بیشتر
2-3: بیان تظلمهایی که در طول تاریخ به موقوفات شده و مکافاتهایی که گرفتار شدهاند
2-4: تشویق و ترغیب متمولین عصر حاضر به وقف نمودن اموال خویش در جهت تأمین نیازهای روز و ضروری جامعه
2-5: تبیین ارزشهای واقعی موقوفات، تبرکات و پشتوانههای دعای خیر مردم تا قیام قیامت و باز بودن پرونده حسنات واقفین تا روز رستاخیز
2-6: تشویق مردم به سرمایهگذاری بر روی اراضی موقوفه و پاک نمودن اذهان مردم از نحوست تزریق شده به جامعه از ناحیهی چپاولگران و متجاوزین موقوفات برای فراهم نمودن دستیازیدن خودشان به اموال موقوفه و جایگزین نمودن قداست و کرامتهای وقف در صورت برخورد مناسب و کما هو حقه
2-7: تأکید و سفارش به مستأجرین در پرداخت مالالاجارهی واقعی موقوفات به مثابهی املاک شخصی و بیان آخر و عاقبت سرنوشت موقوفهخواران.
3ـ مجلس شورای اسلامی
3-1: تدوین قوانین مجازات موقوفهخواران و متجاوزین به اراضی موقوفات
3-2: تدوین و مصوب قوانین ارائهی تسهیلات لازم از سوی ادارات مرتبط با اوقاف درخصوص اراضی موقوفه به ویژه شهرداریها
3-3: رفع نواقص قانونی وقف با تهیهی طرح و لوایح لازم
4ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
4-1: انجام مستمر کارهای تحقیقاتی پژوهشی پیرامون فرهنگ وقف و بقاع متبرکه
4-2: تشویق هنرمندان و انجمنهای وابسته به ارشاد بویژه انجمن نویسندگان و اهل قلم جهت پردازش به موضوعات مختلف وقف
4-3: برگزاری همایش، مسابقات و نمایشگاههای هنری به منظور شناساندن و انتشار سنت حسنهی وقف
5 ـ سازمان تبلیغات اسلامی
5-1: همکاری مستمر و کارساز با سازمان اوقاف و امور خیریه درباب شناساندن فرهنگ وقف در جامعه از طریق مبلغین اعزامی به شهر و روستا
5-2: برگزاری دورههای آموزشی آشنایی بیشتر روحانیون به ویژه طلاب با مقررات و قوانین اوقاف و نیز طریقت وقفنامهنویسی
6 ـ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
6-1: برقراری تعامل بین متصدیان و دستاندرکاران اوقاف کشورهای اسلامی با ایران بمنظور تبادل تجربیات
7 ـ وزارت فرهنگ و آموزش عالی
7-1: انجام پایاننامههای تحصیلی درخصوص موضوعات مختلف وقف
7-2: حداقل تعیین 2 واحد درسی درخصوص موارد، احکام و موازین، موضوعات و تاریخچهی وقف و اوقاف
7-3: تنظیم تفاهمنامه مبنی بر برگزاری جشنهای ازدواج دانشجویی و سایر فعالیتهای فرهنگی از طریق درآمد موقوفات منطبق
8 ـ وزارت آموزش و پرورش
8-1: آشنایی دانشآموزان با پدیدهی وقف از طریق برگزاری مسابقات، اردوهای آموزشی و موضوع درس انشا
8-2: اختصاص باب وقف در کتب درسی
9 ـ سازمان صدا و سیما
9-1: تهیهی فیلم، سریال در باب موضوعات مختلف وقف
9-2: اختصاص حداقل نیم ساعت زمان مناسب در هفته درخصوص شناساندن فرهنگ وقف به مردم از طریق متخصصین، مدرسان حوزه و دانشگاه
9-3: اطلاعرسانی فواید و فعالیتهای ادارات اوقاف
10 ـ قوهی قضائیه
10-1: در نظر گرفتن شعبهی اختصاصی رسیدگی به پروندهی اوقافی و تسریع در رسیدگی به پروندهی متشکله
10-2: گذراندن دورهی آموزشی موارد اختصاصی وقف توسط قاضی محترم متحمل رسیدگی به پروندههای اوقافی
11 ـ وزارت کشور
11- 1: تعامل و شناخت بیشتر ضوابط و مقررات شرعی و قانونی وقف و ضرورتهای همکاری و الزام به همکاری تمامی ادارات بویژه مرتبطین از ناحیهی استانداران، فرمانداران، بخشداران، دهداران، شهرداریها و شورای شهر و روستا
• عدم جهتگیری راهبردی وقف
وقف شیوهای از تلاشهای توسعه است که به مسلمین فرصت تقرب جستن به خداوند عزوجل را میدهد. زمینهی فعالیتها و اقدامات وقفی گسترده است و میتواند شامل همهی عرصههای تلاشهای اجتماعی باشد. همین زمینه قادر است به عنوان اهداف راهبردی احیای وقف و یکی از راههای اصلی به کارگیری تواناییهای مردمی، نقش مؤثری را در توسعهی جامعه و شکوفایی آنها ایفا کند.
یکی از نعمتهای پروردگار متعال برای مردم حرکت پویایی وقف است؛ زیرا وقف نقش مهمی در احیا نمودن سرنوشت مسلمانان دارد و جایگاه مؤثر و شایانی در خدمت به جامعه و شکوفایی آن را دارد.
وقف نهادی ویژه و پیشتاز در فرآیند توسعه و اعتلای جامعه میباشد.
گسترش اندیشهی وقف به عنوان راهکاری دینی و قانونی برای توسعهای پویا در ساختارهای نهادینهی جامعه و افزایش بهرهوری وقف از راه مدیریت نوین تحقق یافتهی اهداف شرعی واقفان و اعتلای جامعه و تقویت جهتگیری تمدّن اسلامی بعنوان آسیبشناسی در جهت رسالت و اهداف وقف در محورهای ذیل خلاصه میشود:
1. تقویت اندیشه وقف به عنوان راهکاری نمونه در امور خیریه
2. تثبیت وقف به عنوان چارچوبی سازمانیافته و توسعهمند در ساختارهای نهادینهساز جامعه
3. تحقق بخشیدن به نیات و مقاصد شرعی واقفان
4. روانهساختن سود حاصله به سوی توسعه جامعه و شکوفایی آن
5. جذب مستمر موقوفات جدید
6. دسترسی به مدیریت تخصصی و مؤثر در موقوفات.
از طرفی بنظر میرسد سیاستهای کلی و استراتژی میبایست به شرح ذیل اعمال و مد نظر قرار گیرد:
1. تمهیداتی اندیشه و تلاشی مضاعف برای کارهای خیرخواهانه فراهم ساخته عرصه را بر دستاندرکاران، مجریان و مراجعین تنگ ننموده، بلکه نقش و جایگاه واقعی وقف که همانا خدمترسانی به مردم خواهد بود را کما هو حقه نشان و اجرا نمود
2. تمام فعالیتهای تحقق بخشیدن به منافع دنیوی و رسیدن به اجر اخروی را دنبال نماید
3. دست یاری و همکاری در امور خیریه را به سوی همگان دراز نمود
4. تمام فعالیتها تابع نظارت قانونی و مالی و اداری باشد
5. در خدمت هر کار نیکی برای رشد و توسعهی جامعه بود
6. امکانات لازم را در حد ممکن جهت فعالیتهای برنامههای توسعه فراهم نمود
7. درآمد حاصله از موقوفات به موقع و براساس نظر واقف هزینه گردد
8. سرمایهگذاریها به دور از قرار دادن موقوفات در معرض خسارت و خطر صورت گیرد
9. در سرمایهگذاریها تنوع و توزیع در بخشهای مختلف اقتصادی و نواحی جغرافیایی متفاوت رعایت گردد
10. از مراکز و مؤسسات دارای تخصص سرمایهگذاری و مالی به عنوان کانال در امر سرمایهگذاری در خصوص موقوفاتی که دارای مازاد درآمد میباشند طلب همکاری شود
11. در طرحهای سرمایهگذاری بر جنبهی اجتماعی و توسعهای کارها تأکید شود
12. موقوفات و اموال وقفی در زمینههای سودآورتر به کار گرفته شود
13. کارکنان ادارات اوقاف شریک کار خیر تلقی شوند
14. دستگاه خود را نسبت به تقویت همکاری با بخش خصوصی و مردمی متعهد بداند
15. در حد امکان کارهای اجرایی به بخش خصوصی واگذار شود
16. سادگی ساختار تشکیلاتی دستگاه اوقاف و انعطافپذیری آن، از جمله اصول اساسی در کار آن باشد
17. وحدت و تمرکز در سازماندهی و هماهنگی در برنامهریزی وجود داشته باشد؛ ولی در اجرا، عدم تمرکز رعایت شود
18. از ابتکار عمل و نوآوری حمایت نموده و آن را مورد تأکید برای تحقق بخشیدن به اهداف سازمان مرکزی بدانیم
19. برنامهریزی علمی را به عنوان روش اصلی کار خویش پذیرفته و بدان پایبند باشیم
20. انعطافآمیز بودن اهداف وقف را تشویق نموده هدف خیرخواهانه را آزاد تلقی کنیم
21. به تجدید و نوآوری در وقفنامهها به منظور پاسخگویی به نیازهای جدید معتقد باشیم
22. تلاش کنیم که به کار خویش نقشی مکمل نسبت به سایر فعالیتهای خیریه بدهیم
23. شفافیت، یک اصل اساسی در کار ما به حساب میآید
24. در کارها از کارشناسیهای دیگران آموخته و برتری مدیریت را ترویج دهیم
25. بر خود لازم بدانیم که نقش مردم را در عرصهی وقف گسترش دهیم
26. خود را متعهد بدانیم که مصارف شرعی وقف را شناسایی کنیم تا مقاصد واقفین تحقق یابد
27. مجموعه سازمان اوقاف بر خود لازم بداند که ایمان به رسالت وقف را در کلیهی اعضای خویش تقویت نماید
28. به استمرار کار سازمان و نهادینه بودن آن پایبند بوده نه به اشخاص آن
29. خود را متعهد بدانیم به اینکه نیازهای وقفکنندگان را در صورت نیاز برآورده کنیم و به آرمانهای آنها توجه نماییم
30. متعهد باشیم که انسانها پایه و مبنای هر گونه تحول و پیشرفت هستند و همیشه تلاش نماییم که تواناییها، شایستگیها و فعالیت کارکنان را افزایش دهیم.
• سخن آخر
یکی از نعمتهای پروردگار متعال برای مردم و کشور جمهوری اسلامی ایران تحرکی پویا و گستردهتر در عرصهی وقف خواهد بود.
وقف از نظر ما شیوهای از تلاشهای توسعه است که به مسلمین فرصت تقرب جستن به خداوند عزوجل را میدهد. زمینهی فعالیتها و اقدامات وقفی گسترده است و میتواند شامل همه عرصههای تلاشهای اجتماعی باشد. همین زمینه قادر است به عنوان یکی از راههای اصلی به کارگیری تواناییهای مردمی، نقش مؤثری را در توسعه جامعه و شکوفایی آن ایفا کند.
تلاش در جهت آسیبشناسی و رفع معضلات مبتلا به آن موجب میشود تا پدیدهی ارزشمند وقف به جایگاه مؤثر و شایان خویش در خدمت به جامعه و شکوفایی احیای آن باز گردد و مشارکت مردمی در نظارت بر اوقاف ساماندهی شود.
رشد و توسعه وقف، بدون تردید به نوع مدیریت آن وابسته است و لذا برای مقابله با مشکلات متزاید آن میبایست با تکیه بر تکنیکهای جدید اداری و علم و اصول مدیریت علمی عصر حاضر و برنامهریزی صحیح نردبان ترقی را پیموده و با دستیابی به تمدن و توسعه روز نقطه عطفی در اداره اموال عظیم وقف ایجاد نمود و با این تلاش الزامی آثار برکت آن بیشتر نمایان و به منصهی ظهور برسد.
باید در جهت رسیدن به نتیجهی مطلوب تلاش مضاعف نمود، مسیر حرکت را هموار و با مصروف نمودن انرژی در جهت پایهریزی در برنامههای توسعه اجتماعی و اقتصادی بویژه در برنامههای اقتصادی کلان کشور به صورت فراگیر نماد قابل توجهی داشته باشد.