اسلام و تفکر سیستمی در مورد مسائل زنان

شناسه مقاله : 16371

تعداد بازدید : 1410

  • : مرجان کاظمی

اسلام و تفکر سیستمی در مورد مسائل زنان


از مسائل مورد بحث ومهم در تمام اعصار و زمانها و در زمان کنونی ، زن و مسائل در ارتباط با آن بوده و هست . هر کدام از مکاتب مختلف فکری به نوعی درباره اين موضوع سخن به ميان آورده و آن را شاخ و بال داده اند . يکی راه افراط و ديگری راه تفريط را پيموده است.
اما اسلام در چهارده قرن پيش ظهور کرد . در جامعه ای که زن بسيار حقير و پست شمرده می شد ، تا جايي که زنده به گور می شد .اسلام آمد و خط بطلان بر روی تمام عقايد جاهلی کشيد .
اسلام در تمام مسائل و مواردی که ارتباط با زن دارد ، صحبت کرده و آيات و روايات فراوانی در اين زمينه ذکر شده است . زن از منظر قرآن همان است که در طبيعت هست . از اين روست که هماهنگی و انطباق کامل بين دستورات الهی اسلام و دستورات فطرت و طبيعت می باشد .
اسلام بزرگترين خدمت را با اصولی که در قوانين و احکام مربوط به زن قرار داده به زن اعطا کرده . همزمان با آشنا کردن زنان به حقوق واقعی خود شخصيت و کرامت فراموش شده ايشان را احيا نمود . اسلام به شيوه های مختلف کرامت انسانی زن را برای همگان آشکار می سازد .
« اسلام در حق زن نظريه ای ابداع کرده که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنيا گذاشت تا آن روز چنين طرز تفکری در مورد زن نداشت . اسلام در اين نظريه خود ، با تمام مردم جهان درافتاد ، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسی که آفريده شده ، به جهان معرفی کرد ، اساسی که به دست بشر منهدم شده و آثارش نيز محو گشته بود . »1
در تمام مسائل زنان که اسلام به آن پرداخته ، اصولی همواره حاکم است که اهداف والايي را از آن اصول ، مد نظر داشته است .که در اينجا به بررسی اجمالی در مورد اين اصول که پايه ريز مسائل زنان در مکتب اسلام می باشد ، می پردازيم .

اصل تساوی زن و مرد

به کار بردن واژه تساوی بسيار ظريفانه است . در اسلام تساوی حقوق زن و مرد مطرح است نه تشابه. برعکس جامعه غرب که سعی می کنند تساوی را با تشابه يکی فرض کنند .
مساوات در اسلام ، اصلی غير قابل انکار و حتی ترديد ناپذير می باشد و ريشه در تمام قوانين ودستورات اسلامی دارد . گرچه اين اصل ، قلمرو گسترده دارد و نمی توان آن را محدود به بعضی مسائل کرد ؛ اما
دراينجا به بعضی اشاره می کنيم :

ازدواج :

در امر ازدواج زن همانند مرد در تصميم گيری و انتخاب در اين امر آزاد است و هيچ اجباری در کار
نيست و بدون رضايت او ، پيوند ازدواج ، اعتباری ندارد .
امام صادق(ع) می فرمايند :
« تستأمروا البکر و غيرها و لاتنکِح الا باَمرِها »2
با زنان چه باکره و چه غير باکره در امر زناشويي مشورت کنيد و با آنان پيوند زناشويي نبنديد مگر به خواست خودشان.

پاداش و کيفر:

زن و مرد هردو ، در تکاليف و وظايف معنوی خود يکسان و برابرند و به صورت يکسان از ثواب و عقاب اعمال خود بهره می گيرند .
استاد محمد تقی جعفری می فرمايد :
« در قرآن حتی يک آيه هم وجود ندارد که در آن به مردان برتری خاصی ببخشد ويا آنان را مستحق عنايتی بيشتر از زنان قرار دهد . آيات الهی هر دو جنس را در واجبات و اوصاف عالی برابر می داند .»3

تعليم و تربيـت:

فرا گرفتن علم و دانش موضوعی است که در آيات و روايات بدان سفارش فراوان شده است و برای هر زن ومردی ضرورت دارد . در ديدگاه اسلام آموزش حقی است که زن و مرد از آن بطور يکسان بهره می گيرند .
پيامبر اسلام (ص) می فرمايند : « طلبُ العلمِ فريضةٌ علی کل مسلم و مسلمة »4

ارث:

زمانی که اسلام ظهور کرد ، زنان از ارث محروم بودند ؛ اما اسلام تفاوت بين زن و مرد را از بين برد و حق ارث زنان را برای همگان آشکار ساخت .
قرآن می فرمايد :
« للرجالِِ نصيبٌ مما ترک الوالدانِ و الاقربون و للنساء نصيبٌ مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه و کثر نصيباً مفروضاً »5
قانون ارث در نظام حقوقی اسلام بر پايه عدالت بنيان گذاری شده است و اگر به اين نکته توجه شود که زن هيچگونه مسئوليت مالی در برابر اطرافيانش ندارد ، بسيار منصفانه و منطبق بر شأن و کرامت زن نشان می دهد . البته در مواردی سهم الارث زن برابرسهم مرد وشايد بيشتر هم باشد که در احکام و قوانين اسلامی و مدنی توضيح آن آمده است .
پس به عبارت بهتر می توان گفت : اسلام ارث را بر اساس زن يا مرد بودن بنيان نکرده ، بلکه بر پايه مسئوليتها و وظايفی که افراد در قبال ديگران دارند ، وضع نموده است .

عقيده و ايمان:

هر انسانی چه زن و چه مرد از نظر ايمان مساوی هستند و هيچگونه تفاوتی از اين مورد بين آنها وجود ندارد .
قرآن کريم می فرمايد :
« وَالذين يُؤذون المؤمنين و المؤمناتِ بِغَير ما اکتَسَبوا فقدِ احتَمَلوا بهتاناً و اثماً مبينا ً»6
وآنان که مردان و زنان با ايمان و بی تقصير و گناه را بيازارند ، دانسته گناه و تهمت بزرگی را مرتکب شده اند .

ا صل وحدت هويت و بعد انسانی زن و مرد

آفرينش:

زن و مرد ازيک گوهر و سرشت ، بدون هيچگونه برتری از نظر خلقت نسبت به يکديگر آفريده شده اند . و اين نکته در آيات نورانی قرآن کريم بارها يادآوری شده است . آنجا که می فرمايد :
« هو الذی خلقَکم من نفسٍ واحدةٍ و جعل منها زوجَها ليسکنَ اليها ... »7
اوست که همه شما را از يک تن بيافريد و از آن يک تن زنش را نيز بيافريد تا با او آرامش يابد.
« و مِن اياتِه اَن خلق لکم مِن انفسکم ازواجاً لِتَسکنوا اِليها ... »8
و از نشانه های قدرت اوست که برايتان از جنس خودتان همسرانی آفريد تا در کنار ايشان آرامش يابيد ... .
پس زن در خلقت از همان جوهر مرد است و عقايد باطلی که در اين زمينه مخصوصا در دوره جاهليت رواج داشته ، همه توسط آيات نورانی قرآن فسخ شده است و « من نفس واحده » و« من انفسکم » در آيات ياد شده نشان از همين مطلب دارد .

تکامل زن:

زنان همانند مردان می توانند به رشد معنوی و تکامل روحی دست يابند و اين مسئله اختصاصی به جنس مرد ندارد. همانگونه که قرآن اين نکته را به روشنی تصريح می کند :
« و مَن يَعمل مِن الصالحات مِن ذکرٍ اَو اُنثی و هو مُؤمِن فَاولئک يَدخُلون الجنة و لايظلمون نَقيرا »9
و هرکس کاری شايسته کند ، چه زن و چه مرد ، اگر مومن باشد به بهشت می رود و به قدر آن گودی که بر پشت هسته خرماست به کسی ستم نمی شود .
« مَن عمل صالحاً مِن ذکرٍ اَو انثی و هو مُومن فلنحيينّه حياةً طيبة و لنجزينَّهم اجرُهم باحسن ما کانوا يعلمون »10
هر مرد و زن که کاری نيکو انجام دهد ، اگر ايمان آورده باشند ، زندگی خوش و پاکيزه ای به او خواهيم داد وپاداشی بهتر از کردارشان .

اصل تفاوت طبيعی بين زن و مرد

بدون شک بين زن و مرد از لحاظ های گوناگون تفاوت است و به هيچ عنوان نمی توان آن را انکار کرد ؛ اما هرگز نمی توان اين تفاوتها را کمبود و نقص برای يک جنس و برتری برای جنس مخالف برشمرد .
به عبارت ديگر « تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال ، قانون خلقت خواسته است با اين تفاوتها تناسب بيشتری ميان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک ساخته شده اند به وجود آورد .»11

بعد جسمی :

روشن است که زن ومرد از نظر جسمی تفاوتهای زيادی دارند و هيچ فردی اين را انکار نمی کند . حتی هر يک از سلولهای بدن هر انسانی نشان از جنسيت خويش داردو اين تفاوتها دليل بر فرق در توان کاری و قدرت بدنی شده که به طور معمول مردان از زنان قويتر می باشند و از اين نظر برتری دارند . اما رشد دختران ازپسران شديدتر و بلوغ آنها زودتر صورت می گيرد . ازدواج و توليد نسل معلول همين تفاوتهاست .

بعد روانی و عاطفی :

زنان سرشار از عواطف و احساسات می باشند و زودتر از وقايع تأثير می پذيرند و به هيجان می آيند . البته اين وجود مالامال از احساس حکمتی است تا کار توليد نسل و تشکيل خانواده بهتر صورت گيرد .
علامه طباطبايي در مورد تفاوتهای جسمی و عاطفی چنين می فرمايند :
« زن در عين دارابودن مشترکات از جهاتی با مرد اختلاف دارد . چون ويژگيهای ساختمانی متوسط زنان نظير : مغز ، قلب ، شريانها ، اعصاب ، قامت و وزن ، طبق آن چه که در کالبد شناسی توضيح داده شده است از متوسط مردان در همان ويژگي ها مؤخرتر است و اين مسئله موجب شده است که جسم زن لطيفتر و نرم تر از مرد باشد و در مقابل جسم مرد درشت تر و سخت تر باشد . و احساساتی لطيف نظير : دوستی ، رقت قلب ، زيباگرايي و آرايش جويي در زن بيشتر و انديشه گرايي در مرد فزون تر شود . بنابراين زندگی زن « احساس گرا » و زندگی مرد « انديشه گرا » است . »12

اصل استقلال و آزادی زن

بعد فرهنگی :

اسلام می خواهد زن آشنا به تمام معارف الهی باشد و از نظر فرهنگی و علمی رشد کند تا بتواند نسلی عالم به معارف حقه و سرشار از علم و دانش بپروراند . به همين دليل آموختن علم و دانش را محدود به زمان و مکان نکرده و بر هر انسانی اعم از مرد و زن ضروری و لازم دانسته است . حتی در آموختن اصول اعتقادات و احکام شرعی که بر زنان تکليف و واجب می باشد ، اجازه شوهر شرط نيست و منع شوهر در آن تأثيری ندارد .

بعد اجتماعی :

در اسلام زنان در مسائل اجتماعی شرکت می کنند و هيچ منعی برای شرکت در فعاليتهای گروهی ندارند . مانند شهادت دادن ، سرگرمی در اوقات قراغت ، حق امر به معروف و نهی از منکرقرآن می فرمايد :
« والمؤمنينَ و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهَون عن المنکر و يقيمون الصلوة و يؤتون الزکوة و يُطيعون الله و رسوله اولئک سيرحمهم الله اِن الله عزيٌز حکيمٌ »13
مردان مؤمن و زنان مؤمن برخی بر برخی ولايت ( سرپرستی ) دارند . به معروف يکديگر را امر می کنندو از منکر بازمی دارند و نماز می گذارند و زکات می دهند و از خدا و پيامبرش فرمانمی برند ، خدا اينان را رحمت خواهد کرد ، خدا پيروزمند و حکيم است.
البته اسلام حضور زن در اجتماع را مشروط بر حفظ حجاب و پوشش کامل او دانسته ؛ که اين به معنی محدود کردن زن نيست . به عبارت ديگر « اسلام با حضور اجتماعی زن مخالف نيست ؛ بلکه با بی بندوباری و بی پروائی و بی عفتی اجتماعی مخالف است. حجاب در اسلام به معنی منع حضور زن در جامعه نيست ؛ بلکه به معنی حضور تحت شرايط معين است .»14

بعد سياسی :

در زمان پيامبر اکرم (ص) شوهر يا پسر بجای زن نمی توانست بيعت کند ؛ بلکه پيامبر (ص) طبق دستور قرآن کريم با زنان بيعت کردند و در تاريخ نيز ثبت شده است .
قرآن می فرمايد :
« يا ايها النبی اذا جاءک المؤمنات يبايعنک علی اَن لايشرکنَ بالله شيئاً و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن اولادهن و لايأتين بهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لايعصينک فی معروف فبايعهن و استغفر لهن الله اِن الله غفورٌ رحيم ٌ»15
ای پيامبر اگر زنان مؤمن نزد تو آمدند با بيعت کنند ، بدين شرط که هيچ کس را با خدا شريک نکنند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بهتان نزنند و فرزندی را که از آن شوهرشان نيست به او نسبت ندهند و در کارهای نيک از تو نافرمانی نکنند ، با آنها بيعت کن و برايشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است .
پس زنان به عنوان يک فرد در جامعه انسانی می توانند در فعاليتهای سياسی شرکت کنند و نظر خود را درباره موضوعات سياسی آزادانه بيان کنند .همچنين زنان در زمان پيامبر (ص) در نهضت بزرگ اجتماعی – سياسی هجرت شرکت کردند .
قرآن کريم می فرمايد :
« يا ايها الذين امنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات فامتضوهن الله اعلم بايمانهن فان علمتموهن مؤمنات فلاترجعوهن الی الکفار»16
ای ايمان آورندگان . چون زنان مؤمنی که مهاجرت کرده اند به نزدتان آيند ، بيازماييدشان . خدا به ايمانشان داناتر است . پس اگر دانستيد که ايمان آورده اند ، نزد کافران بازشان مگردانيد ... »

بعد اقتصادی:

اسلام زن را در مباحث مالی و اقتصادی آزاد گذاشته است .
« للرجال نصيبٌ مما اکتسبوا و للنساء نصيبٌ مما اکتسبن » 17
« اسلام به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعايت کرده ، از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قيموميت در معاملات زن را از مرد گرفته و از طرف ديگر با برداشتن مسؤوليت تأمين بودجه خانوادگی از دوش زن ، او را از هر نوع اجبار و الزامی برای دويدن به دنبال پول معاف کرده است .»18
علاوه بر آزادی اقتصادی زن در اموال خود ، اسلام برای زن مهريه و نفقه قرار داده است ؛ به اين علت که نيروی جسمانی او کم است و همچنين قوای بدنش در اثر دوران بارداری و شيردهی و تربيت فرزند نيز کمتر می شود وپرداخت نفقه و مهريه بر مردان واجب است .

اصل بزرگداشت شخصيت زن :

در نقش همسری:

قرآن می فرمايد :
« و عاشروهن بالمعروف »19
علامه طباطبايي می فرمايد : « معروف همان چيزی است که متضمن هدايت عقل و حکم شرع و فضيلت و محاسن خلق نيکو و سنتهای حسنه در آداب است .» 20
در روايات نيز مردان به نيکی کردن و حسن معاشرات با همسرانشان سفارش شده اند .
پيامبر اسلام (ص) می فرمايند :
« خيرکم ، خيرکم لأهله و أنا خير لأهلی »21
بهترين شما کسی است که برای خانواده خود بهترين باشد و من برای خانواده ام بهترينم .
پيامبر (ص ) :
«اقربکم منی مجلسا يوم القيامة ... خيرکم لاهله »22
نزديکترين شما به جايگاه من در روز قيامت ، کسانيند که با همسرانشان بهتر رفتار کنند.

در نقش مادری:

در مکتب انسان ساز اسلام بر احترام به پدر و مادر سفارش شده است .
« و قضی ربک ألا تعبدوا إلا اياه و بالوالدين إحسانا ....»23
«و وصينا الانسان بوالديه ...»24
اما در مورد مادر و احترام نسبت به او بيشتر سفارش شده است .
«الجنة تحت اقدام الامهات »25
بهشت زير پای مادران است .

در نقش فرزندی :

تا قبل از ظهور اسلام به علت وجود عقايد جاهلی که بين مردم رواج داشت ، فرزند دختر را ننگ و حقير می شمردند . اما اسلام به دختر ارج نهاد و شخصيت و کرامت انسانی او را احيا کرد . پيامبر (ص) دست دخترشان را می بوسيدند و به ايشان احترام می گذاشتند .
«وقتی به پيامبر (ص) خبر دادند خداوند دختری به او عطا کرده نگاه حضرت به صورت اصحابش افتاد، آثار ناخشنودی را در چهره آنان ملاحظه کرد ، سپس فرمود : اين چه حالتی است که در شما می بينم ؟ خداوند گلی به من داده ؛ آن را می بويم و روزيش با خداست .»26
امام صادق (ع) :
«البنات حسنات و البنون نعمة و الحسنات يثاب عليها و النعمة يسأل عنها »27

اهداف

احيای شخصيت زن :

اسلام کرامت و شخصيت زن را زنده و احيا کرد ؛ شخصيتی که به فراموشی سپرده شده و از بين رفته بود . زنانی که در دوره جاهليت از حقوق انسانی خود محروم بودند و حتی به ديد يک انسان به آنها نگاه نمی شد ، با حقوق خود آشنا شدند و اجازه يافتند در جامعه حضور فعال داشته باشند .

لغو بد بينی ها :

زن را در دوران قبل از اسلام ، عامل وسوسه ، فريب و گول زدن مردان و مايه ننگ و خواری برای خانواده و پست و حقير می شمردند . اسلام با شخصيت دادن به زن و سفارش های فراوان نسبت به زن و احترام به جايگاه زن و بيان حقوق او تمام اين عقايد خرافی و جاهلی را از بين برد و ريشه کن کرد .

لغو ضرب و شتم و آزار رساندن به زنان :

در آيات و روايات بسيار بر حسن معاشرت و نيکويي به زنان سفارش شده و از آزاررساندن به زنان نهی شده است . در دوران تاريک قبل از اسلام به اين دليل که برای زن هويت انسانی قائل نبودند ، از هرگونه آزار و اذيت نسبت به او دريغ نمی کردند .
رسول اکرم (ص) می فرمايند :
« مَن ضرَب اِمرأة بغير حق فأنا خَصمُه يومَ القيامة»28
کسی که همسر خود را بدون حق بزند من در روز قيامت دشمن او هستم .

احيای حقوق زن:

در آن روزگاری که برای زن ارزش و منزلتی قائل نبودند ، اسلام مردان را به پرداخت نفقه و مهريفرمان داد و آن را به عنوان يک وظيفه و مسئوليت برعهده مردان نهاد .
اسلام در تمام مسائلی که مطرح می کند ، سيستم خاص خودش را دارد . بسيار قاطع با اصول والای انسانی و اهدافی بسيار عالی که در هيچ کدام از قوانين بشری و مکاتب ساخته دست بشر يافت نمی شود . به اين علت که تمام احکام و قوانين آن منطبق بر اصول فطرت و خلقت می باشد و هيچگونه تضادی با قوانين حاکم بر طبيعت ندارد . پس تمام انسانهای پاک سرشت پذيرای احکام نابش می باشند .
اميد است بتوانيم با به کاربردن دستورات اسلام در احيای احکام الهی کوشا باشيم .

پی نوشت ها

1. سيد محمد حسين طباطبايي ، ترجمه تفسير الميزان ، جلد چهارم ، صفحه 99
2 .وسائل الشيعه ، جلد 14 ، ص 214
3.محمد تقی جعفری ، تفسير نهج البلاغه ، ج 11، ص 286
4. وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 13-14
5. سوره نساء ، آيه 7
6. سوره احزاب ، آيه 58
7. سوره اعراف ، آيه 189
8. سوره روم ، آيه 21
9.سوره نساء ،آيه 124
10. سوره نحل ، آيه 97
11.مرتضی مطهری ، نظام حقوق زن در اسلام ، ص 161
12.محمد حسين طباطبايي ، تفسير الميزان ، ج 4 ، ص 89
13. سوره توبه ، آيه 71
14. علی قائمی ، حيات زن در انديشه اسلامی ،ص 244
15.سوره ممتحنه ، آيه 12
16. سوره ممتحنه ، آيه 10
17. سوره نساء ، آيه 32
18.مرتضی مطهری ، نظام حقوق زن در اسلام ، ص 208
19. سوره نساء ، آيه 19
20. تفسير الميزان ، چ 2 ، ص 228
21.وسايل الشيعه ، ج 20 ، ص 171 ، ح 8
22.وسايل الشيعه ، ج8 ، ص 507
23.سوره اسری ، آيه 23
24.سوره لقمان ، آيه 14
25. مستدرک الوسائل ، ج 15 ص 180
26.وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص 365
27.وسائل الشيعه ، ج 15 ، ص 10323
28. ارشاد ديلمی (1) و (2) ص 291

فهرست منابع و مأخذ

1. قرآن کريم
2.حر عاملی، محمد ، وسائل الشيعه ، موسسه آل البيت (ع) لاحياء التراث، قم ، چاپ سوم ، 1374 هـ .شجلد15 ، 20 ، 21
3.جعفری ، محمد تقی، تفسير نهج البلاغه
4.طباطبايي ، سيد محمد حسين ، تفسير الميزان ، انتشارات موسسه مطبوعاتی دارالعلم ، قم
5. قائمی ، علی ، حيات زن در انديشه اسلامی ، انتشارات اميری ، چاپ اول ، 1373 هـ .ش
6.محدث نوری ،مستدرک الوسائل ، موسسه ال البيت(ع) لاحياء التراث ، قم ، چاپ اول ، 1407 هـ ق
7. ارشاد ديلمی ، ج 1 و 2


 

  • : نور پرتال