پایگاه معاونت پژوهش حوزه های علمیه خواهران سراسر کشور

پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله)به عنوان پيامبر خاتم در راه رسالت عظيم خود ، نياز به تقويت و تثبيت قلب داشته اند.خداوند متعال با بيان داستان هاي انبياي گذشته در قالب آيات، اين قوت قلب را فراهم آورده لذا بنا بر تصريح قرآن ، در آيات 120 هود و 90 انعام كه به آن اشاره شده هدف از بيان داستان ها را تثبيت قلب پيامبر عنوان كرده كه مي توان از آن به عنوان يك قاعده ي قرآني، جهت الگويي علمي و عملي در راه تحمل سختي هاي مسير حق، توسط مسلمانان بهره برد. يكي از اين داستان ها داستان حضرت يوسف(عليه السلام) است كه يك سوره از قرآن را بطور مفصّل به خود اختصاص داده و اين تحقيق، با بررسي توصيفي-تحليلي در صدد پاسخگويي به اين سوال است كه مرحله ي كودكي و نوجواني يوسف (عليه السلام) چگونه موجب تثبيت قلب پيامبر(صلّي الله عليه و آله)شده و وقايعي چون روءياي حضرت و حادثه ي به چاه انداختن توسط برادران و دشمني بر ضد او و فتنه ي زنان و ماجراي زندان رفتن و ... از مواقفي است كه در زمانيكه پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلم) طبق تصميم كفار و مشركان قريش در موقعيت ناگوار محاصره ي اقتصادي-اجتماعي بوده اند برايشان نازل شده تا در آن موقف سخت و در مواجهه با مشكلات فراوان قلبشان استوار گرديده، وقتي كه تلاش ها براي از بين بردن و به چالش كشيدن دين اسلام وجود دارد، صداي اين دين توحيدي به گوش همه ي مردم جهان برسد؛ به جهت اينكه اراده و مشيّت الهي بر اين قرار گرفته است.و همان طور كه يوسف(عليه السلام) با صبر و استقامت در برابر مشكلات فراوان، در پرتو زندگي و اعتقاد توحيدي، به ظفر و پيروزي دست يافت و زمينه براي دستيابي حكومت،در مصر برايش فراهم شد؛ پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) و مسلمانان همراهش نيز با مقاومت در برابر شرايطي كه كفار و مشركان قريش برايشان بوجود آورده بودند بتوانند ايستادگي كرده، قلبشان استوار و ثابت گردد و با هجرت از مكه، زمينه استقرار حكومت اسلامي در مدينه فراهم شود.