آشنایی با مراحل اساسی انجام تحقیق
برای انجام تحقیق باید مراحلی را پشت سر گذاشت كه بعضی از آنها عبارتند از:
الف) مرحله اول: انتخاب موضوع، تعریف و تحدید آن
نخستین گام در انجام هر پژوهش با یك پرسش آغاز میشود. چه بنویسم؟ درباره چه بنویسم؟انتخاب موضوع، در حكم یك تحقیق است؛یعنی میتواند هدف یك تحقیق قرار گیرد و آن هدف «یافتن یك موضوع مناسب برای پژوهش» است.به این ترتیب، اولین مرحله تحقیق با یك جستوجو آغاز میشود. اهمیت این مرحله به این دلیل است كه بدانیم هر موضوعی مناسب تحقیق نیست و پژوهشگری كه میخواهد وقت و تلاش خود را صرف كند، طبعاً باید درباره موضوعی تحقیق كند كه انجام آن ضرورتی داشته باشد و در پایان كار متوجه نشود همان موضوع پیش از او،به وسیله دیگران تحقیق شده است.
در حقیقت،یكی از وظایف پژوهشگر، یافتن پاسخی برای این پرسش است كه كدامین موضوع تازه است و كدام موضوع یا موضوعات، قبلاً درباره آن تحقیق شده است؟
یافتن موضوعی كه كاملاً بكر و دست نخورده باشد و موضوع یك تحقیق ابتكاری قرار گیرد، دشوار است؛ زیرا موضوعات هر شاخه از دانش بشری، عموماً به وسیله پیشینیان شناسایی و درباره آن تحقیق شده است.در عین حال بسیاری از این موضوعات تحقیق شده، جای تحقیق و روشنگری و افزودن بر میزان یافتهها و معلومات را دارد. پژوهشگر باید این مواضع را بشناسد و توجه خود را بدانها معطوف كند و بر اساس این «نقطههای كور» یا «گرههای ناگشوده»، موضوعی را برای تحقیق برگزیند.
با این كار پژوهشگر اولاً از تكرار آنچه دیگران انجام دادهاند؛یعنی در جا زدن بیحاصل میپرهیزد.ثانیاً یافتههای پیشینیان را پایه كار خود قرار میدهد و در جهت تكامل آنها به جستوجو و تلاش و تحقیق میپردازد. حاصل این جستوجو و دقت نظر در گام نخست پژوهش، دستیابی به موضوعی مناسب است.صاحبنظران برای این مرحله ویژگیهایی را در نظر گرفتهاند كه میتواند راهنمای پژوهشگر در گزینش موضوع باشد. (یوسفی،1375، ص41)
یك) ویژگیهای موضوع مناسب
1. برای جامعه سودمند موجب تكامل دانش گردد.البته این سودمندی نسبی است؛ زیرا هر موضوعی برای قشر خاصیمناسب و سودمند خواهد بود، مانند پژوهش ادبی، جامعهشناسی، اقتصادی، پزشكی كه هر كدام مخاطب خاص خود را دارد؛
2. نو و تازه و دارای مسئله یا نكتهای ناگشوده باشد.به بیان دیگر، از «جوهر تحقیق» برخوردار باشد. در این راستا،اگر موضوعی كاملاً بكر و تازه است به آن تحقیق ابتكاری میگویند، اما موضوع دیگریاست كه قبلاً تحقیق و برخی از زوایای آن روشن شده است، ولیهنوز زوایای تاریك و نكتههای نایافته در آن هست كه میتواندرباره آن تحقیق كرد. مثلاً درباره زندگانی حافظ یا ملاصدرا؛
هر نقاب روی جانان را نقابی دیگر است
|
|
|
|
هر حجابی را كه طی كردی، حجابی دیگر است
|
|
3. موضوع، شایسته تحقیق و امكان انجام آن فراهم باشد. ممكن بودن انجام تحقیق به پژوهشگر و توان علمی، میزان علاقهمندی و پشتكار او مربوط میشود و هم به ابزار و وسایل و امكاناتی كه برای انجام تحقیق ضروری است؛
4. محقق علاقهمند به موضوع باشد. علاقهمندی لازمه انجام هر كاری است و مخصوصاً در كارهای مهم و دشوار از جمله تحقیق ضرورت آن محسوستر است. علاقهمندی به موضوع از جمله عواملی است كه بر میزان توانایی و پشتكار و جدّیت پژوهشگر میافزاید و این هر سه خود از لوازم دیگر كار تحقیقی است.
بنابراین، ویژگیهای موضوع مناسب عبارتند از:
1. سودمندی برای مخاطبین؛
2. برخورداری از جوهر تحقیق؛
3. امكان انجام تحقیق؛
4. علاقهمندی پژوهشگر درباره آن.
دو) تعریف موضوع و تحدید آن
پس از انتخاب دقیق موضوع، آن را تعریف كنیم؛یعنی مشخص نماییم موضوع دقیقاً شامل چه مطالبی است؛ هدف، چارچوب و حدود آن را مشخص كنیم.
برای مثال، موضوعِ تجلّی عرفان در ادب فارسی را بررسی میكنیم:
تجلّی عرفان در ادب فارسی: مطالعه تمام آثار نظم و نثر فارسی پس از پیدایش عرفان اسلامی و راه یافتن آن به ادب فارسی، و استخراج شواهد و نمونهها و بررسی چگونگی.
گرچه در اینجا به ظاهر موضوع را تعریف كردیم، اما آیا با امكان انجام تحقیق سازگار است؟ پس لازم است موضوع را تحدید كنیم؛یعنی محدوده آن را مشخص سازیم. هر چه دامنه موضوع محدودتر باشد، امكان انجام آن بیشتر فراهم میشود. بیان كلیات بیفایده نیست، اما تحقیق دقیق و قابل اعتمادی به شمار نمیرود. تحقیق دقیق میخواهد نكتهها و ظرایف موضوع را بررسی و زوایای تاریك آن را روشن كند.
همان موضوع بالا را میتوان اینگونه محدود ساخت:
1. تجلی عرفان در ادب فارسی
تجلی عرفان در شعر فارسی
تجلی عرفان در غزل فارسی
تجلی عرفان در غزل شاعران سبك هندی
تجلی عرفان در غزل صائب
موضوع پنجم از همه روشنتر است. توجه داشته باشیم كه اگر به جای عرفان، مضامین دقیق عرفانی را انتخاب كنیم، موضوع باز هم محدودتر میشود، مانند خرابات در غزل صائب یا آیینه در غزل صائب یا جام جم در غزل صائب (همان، ص44 ـ 42)
ب) مرحله دوم: جستوجوی منابع تحقیق (كتابشناسی موضوع تحقیق)
گام دوم در هر تحقیق، جستوجو و یافتن منابع و مأخذ است. اغلب موضوعات در هر شاخه دانش بشری، بیگمان مورد توجه واقع شده و درباره هر یك، تحقیقاتی بیش و كم صورت گرفته است.
بنابراین، وظیفه مهم دیگر پژوهشگر كتابشناسی موضوع یا مرجعشناسی است تا بداند آیا تحقیقی درباره موضوع شده یا خیر و آیا میتواند از آنها درباره موضوع خود كمك بگیرد یا خیر؟
چگونگی آغاز كتابشناسی تحقیق
1. پرسش از اهل فن:[1]نخسیتن گام در شناسایی منابع و مراجع مطالعه، پرسش از اهل فن،یعنیاستادان و پژوهشگرانیاست كه در این زمینه مطالعاتیدارند.
2. بهرهگیری از كتابهای مرجع: در كتابهای مرجع مانند دایرةالمعارفها، عموماً درباره اغلب موضوعات سخنی به میان آمده و بیش و كم، تحقیق صورت گرفته است. در پایان هر مقاله در دایرةالمعارفها، منابع و مأخذی نیز معرفی شده است كه میتواند راهنمای پژوهشگر باشد. همچنین در فرهنگها در ذیل برخی واژهها، اطلاعات نسبتاً قابل توجهیآمده و نهایتاً در كتب مرجع خاصی مانند فرهنگهای اختصاصی و كتابهایی كه مخصوص یك موضوع نگاشته شده است، منابع و مأخذی ذكر میشود كه میتواند سرنخ باشد.
3. مراجعه به كتابشناسیها: كتابشناسیها یا فهرست كتب از جمله بهترین منابع براییافتنمأخذو مرجع برای موضوع مورد تحقیق میتواند باشد. فهرست مقالات نیز از همین گونهاند، به ویژه اگر فهرست مقالات تخصصی باشد.
4. مراجعه به برگهدانها در كتابخانه: انواع برگههاییادداشت كه مشخصات كتاب، نویسنده و ناشر را مشخص كردهاند، میتواند راهنمای خوبی باشد. با داشتن كوچكترین اطلاعات درباره كتابهای مورد نظر میتوانیم منابع و مأخذی را شناسایی كنیم، به ویژه «برگههای موضوعی» میتوانند بهترین راهنمای پژوهشگر باشد. مانند این موارد: تجلی عرفان در غزل صائب كتابشناسی موضوع از چیزهای دیگر (مقاله: دریچهای به جهان صائب) دكتر عبدالحسین زرینكوب، انتشارات علمی ـ چاپ اول، 1364، تهران.
تجلی عرفان در غزل صائب، كتابشناسی موضوع، صائب و سبك هندی در گستره ادب فارسی(مجموعه مقاله از استادان و پژوهشگران) به كوشش محمد رسول دریاگشت، انتشارات قطره، چاپ اول، 1371، تهران.
ج) مرحله سوم: مطالعه اجمالی و تفصیلی منابع
در این مرحله، هر یك از منابعی را كه فراهم كردهایم، در دو نوبت مطالعه میكنیم. نوبت اول: مطالعه اجمالی است؛یعنی مطالعه كلی در فهرستها و عناوین داخل متن با هدف شناسایی دقیقتر مأخذ. در این مطالعه درصددیم بدانیم آیا نكته یا نكات مورد استفاده درباره موضوع مورد نظر ما هست یا نه.در حقیقت،یك ارزیابی كلی ازمأخذخواهیم داشت.آیامأخذجز منابع عمده و درجه اول است یا درجه دوم. در این صورت، برخی از منابع شناسایی شده، از دور خارج میشوند.
در نوبت دوم، طبعاً به منابعی توجه میشود كه برگزیده شدهاند.سپسآنها را به شیوهای مناسب جمعبندی میكنیم تا زمینه فیشبرداری فراهم آید.
د) مرحله چهارم: فیشبرداری
فیشبردارییا یادداشتبرداری، نكتهها و یافتههای مربوط به موضوع تحقیق است كه روی برگههای نسبتاً كوچك و هماندازه مینویسند كه اصطلاحاً به آن فیش میگویند. این نكتهها ممكن است از منابع استخراج شود یا دریافتها و كشفها و نظرات و داوریهای خود پژوهشگر باشد.
فیشبرداری از مهمترین مراحل تحقیق است؛ زیرا مواد اولیه كار تحقیق فراهم میشود و طرح ذهنی پژوهشگر در انجام تحقیق عینیت مییابد.فیشبرداری در حكم فراهم آوردن مواد و مصالحی است كه باید با كمك آنها ساختمان بنا شود و طرح ذهنی، تحقق یابد.
یك) تعریف فیش و مشخصات آن
فیش كلمهای فرانسوی به معنای برگههای مقوایی نازك 5/12×5/7 سانتیمتراست. هر فیش از سه قسمت تشكیل میشود كه عبارتند از:
1. عنوان یا موضوع فیش: این عنوان با خطوط برجسته متفاوت با متن، نوشته میشود. موضوع هم بر دو قسم است: اصلی و فرعی. عنوان یا موضوع فیش بر بالای گوشه سمت راست فیش، نوشته میشود.
موضوع تحقیق: نظامی و نظریهپردازان او.
موضوعات فرعی:
1. شخصیت نظامی؛
2. روزگار نظامی؛
3. نظامی و سلاطین روزگار؛
4. تصاویر شعری در مخزن الاسرار و... .
موضوع اصلی: نظامی و نظریهپردازان او.
موضوع فرعی1: بررسی مخزن الاسرار.
موضوع فرعی2: تصاویر شعری.
متن.
موضوعات فرعی در ذهن پژوهشگر است یا اینكه هنگام مطالعه منابع ومأخذو پس از آغاز كردن فیشبرداری، به خودی خود پیدا میشود. مثلاً وقتی به این نوشته برمیخوریم: «البته نظامی مشرب عرفانی دارد. به دریافتهای دل بیش از استدلالهای عقل توجه میكند و در شناساندن جلوههای مردانگی از عاطفه سرشار و عشق بیكرانه خود مدد میگیرد».
موضوعات اصلی و فرعیاش عبارتند از:
موضوع اصلی: نظامی و نظریهپردازان او
موضوع فرعی1: شخصیت نظامی
موضوع فرعی2: مشرب عرفانی.
2. متن فیش: همان نكته و مطلب مستقلی است كه درباره موضوع تحقیق نوشته میشود. اگر مطلبی در یك فیش نگنجد، ادامه آن را در برگه دیگری با همان عنوان مینویسیم و علاوه بر شمارهگذاری برگه در انتهای متن فیش، نشانه ارجاع (ß) میگذاریم و با گذاشتن شماره صفحه برگه بعدی، ادامه داشتن متن فیش را مشخص میكنیم یا جمله «ادامه دارد»را مینویسیم.
3. مأخذفیش: فیش عموماً از منابع ومأخذاستخراج میگردد.حتی ممكن استمأخذسخنی شفاهی باشد.
مشخصات مأخذ: 1. ناممأخذ2. نام مؤلف (مترجم و مصحح در صورت لزوم) 3. ناشر 4. شماره جلد و نوبت چاپ (در صورت لزوم) سال انتشار و شماره صفحه یا صفحات. (یكی از نشانههای ارزشمندی كار تحقیقی درستی استنادها ومأخذسخن است). (همان، ص52 ـ 48)
دو) تعیین نوع فیش
آیا نكتهها عیناً و بیهیچ كاهش یا افزایش ازمأخذ آمدهیا فیش خلاصه و فشرده است یا ترجمه یا نقل به معناست یا برداشت خود پژوهشگر و به قلم اوست یا یافته و كشف پژوهشگر است و از مأخذ برداشت نشده است؟
بنابراین، میتوان نوع یادداشت را در فیش مشخص كرد: مستقیم یا كامل / خلاصه / نقل به معنا / برگردان / برداشت كلی/ نظریه محقق.
معمولاً یك فیش به این شكل است:
مبحث: كتاب: كد:
موضوع كلی: تألیف: ناشر: شماره فیش
موضوع فرعی1: ترجمه: صفحه: نوع یادداشت:
موضوع فرعی2: تاریخ نشر جلد:
مستقیم q تلخیص q ترجمه q برداشت q
متن و نوشته: ادامه دارد q
ادامه ندارد q
اینگونه فیشها را میتوانیم از فروشگاههای لوازمالتحریر به صورت آماده، تهیه یا از برگههای ساده و یك اندازه كه خودمان فراهم میآوریم استفاده كنیم. چنانچه یكمأخذچند بار در فیشها تكرار شود، میتوان تنها نام منبع و شماره صفحه را از فیش دوم به بعد نوشت.
سه) چگونگی انجام فیشبرداری
مرحله مطالعه منابع را در دو نوبت با مشخص كردن نكتهها و مطالبی كه میتواند در كار تحقیق استفاده شود، با دقت و حوصله به فیش منتقل میكنیم و خوانا مینویسیم، شاید پژوهشگران دیگر هم از فیش ما استفاده كنند كه این كار مخصوصاً در تحقیقات گروهی اهمیت بیشتری دارد.
چهار) ضرورت و اهمیت فیشبرداری
علاوه بر آنكه مواد اولیه و طرح عینی پیكره تحقیق به وسیله فیشبرداری حاصل میشود، خواص دیگری نیز دارد:
1. سادهترین روش برای ثبت یافتهها و نكتههای مهم است؛
2. منابع ومأخذهمیشه در دسترس نیستند، اما فیشها هر كدام برداشتی از یكمأخذو در حكممأخذاست كه همیشه در اختیار پژوهنده است.این موضوع درباره آثار و متون كمیاب و نایاب اهمیت بیشتری مییابد؛
3. كتابها و منابع مطالعه، به خصوص اگر تعدادشان زیاد باشد، به دشواری قابل حمل و نقل است؛
4. فیشبرداری به ما امكان میدهد در هر فرصتییافتههای خود را ثبت كنیم.مثلاً هنگام مطالعه یك روزنامه یا مجله به نكتهای جالب برمیخوریم كه هر چند درباره موضوع تحقیق ما نیست؛ اما برای ما جالب است و ممكن است در آینده از آن استفاده شود.
5. فیشبرداری تنها مخصوص كار تحقیق بر روی موضوعی معین نیست، بلكه روشی بسیار آسان است كه میتوانیم به طور پیوسته اندوختهها و یافتههای علمی خود را بر آن ثبت و در آینده از آن استفاده كنیم.
6. فیشهایی كه روی اصول انجام شده، در حكم گنجینههای ارزشمند است كه دیگران هم میتوانند از آن بهره بگیرند.
7. فیشبرداری، تشكیل پرونده منظمی برای نكتههای علمی، هنری و ادبیو غیره است كه با مطالعه آنها میتوانیم به دامنه دانش خود بیفزاییم. هر فیش در حكم حافظه مكتوب و قابل جابهجایی انسان است كه هرگز خطا نمیكند و متن آن همیشه ثابت است.
8. فیشهای منظم پژوهشگر، در حكم فهرست دقیقی از منابع ومأخذمطالعه در موضوعات گوناگون است.
پنج) طبقهبندی فیشها
یعنی منظم و مرتب كردن مجموعه فیشهای فراهم آمده درباره موضوع یا موضوعات گوناگون، به گونهای كه مراجعه به آنها و استفاده از آنها به آسانی ممكن باشد. برای طبقهبندی فیشها هم میتوان از شمارهها و نشانههای رمزییا كد كمك گرفت و هم مانند طبقهبندی كتابها بنای كار را بر موضوع فیشها قرار داد. با توجه به موضوع میتوانیم موضوعات یكسان و مشابه را تفكیك و آنها را به دنبال هم قرار دهیم و در صورت لزوم، شمارهگذاری و برگههای هر موضوع را در فیشدان یا فیشی، نگهداری كنیم.
اگر فیشها مربوط به موضوع كلی باشند، در طبقهبندی از موضوعات فرعی، استفاده و فیش مرتبط با هر فرع را تجمیع و شمارهگذاری میكنیم. برای مثال، درباره موضوع نظامی و نظریهپردازان او:اندیشه و مشرب نظامی22 برگه، روزگار نظامی9 برگه، مخزنالاسرار ـ تصاویری شعری17 برگه، حكایتهای مخزنالاسرار 31 برگه و تأثیرپذیری نظامی از پیشینیان 14برگه.
فیشدان: ظرف یا پوششی از جنس چرم یا پلاستیك یا مقوا و در اندازهایاست كه فیشها به راحتی در آن جا میگیرد. قسمتی از فیشدان باز است كه در آن موضوع كلی نوشته میشود.در كارهای دانشپژوهی میتوان از پاكتنامه به عنوان فیشدان استفاده كرد.
شش) نتیجه فیشبرداری
پژوهشگر نسبت به موضوع تحقیق خود، شناخت و اشراف، پیدا و در ضمن كار، حاصل، چكیده و زبده مطالعات خود را ثبت میكند و ثبت یافتهها خود به تثبیت نكتههای مربوط به موضوع كلی در ذهن پژوهشگر میانجامد. در پایان، فیشبرداری است كه پژوهشگر با شناخت خط و خطوط كار، قلم به دست میگیرد و به تحریر اولیه متن تحقیق میپردازد.
ه) مرحله پنجم: تحریر اولیه متن تحقیق
پژوهشگر پس از اتمام فیشبرداریبا بازنگری فیشهای طبقهبندی شده، آنها را بر اساس اهمیت و اولویت و نیز میزان پیوند هر كدام با موضوع اصلی و نهایتاً با در نظر داشتن طرح كلی تحقیق، كه در ذهن او جا گرفته، میچیند و آنگاه به نوشتن متن تحقیق میپردازد. گاهی برخی تصور میكنند تنها به مونتاژ و پیوند نیاز است؛در حالی كه تحریر متن، مقدمه و كلیه قسمتهای تحقیق باید به قلم خود پژوهشگر انجام گیرد؛ چون به موضوع اشراف كامل پیدا كرده است.اگر چنین نباشد و پژوهندهای پس از مطالعه منابع ومأخذو تعیین نكتهها و مطالب و فیشبرداری،نسبت به موضوع آگاهی و شناخت كافی حاصل نكند، در تحقیق و مطالعه او جای شك و شبهه باقی است.
در واقع،متن فیشها در حكم اسناد و دلایل و شواهد پژوهشگر در رد و اثبات فرضیات و نظراتی است كه ضمن تحقیق، فرد آنها را مطرح میسازد.بنابراین، باید نوشتن متن تحقیق را با قلم، اندیشه و شناخت خود آغاز كند و در سراسر تحقیق از فیشها استفاده كند. البته ممكن است بعضی جملات كتاب یا مقاله، متن یك فیش مستقیم باشد كه این نكته اشكالی ندارد؛ مهم آن است كه به طور كلیمتن تحقیق به قلم پژوهشگر نوشته شود.
گاهی مشاهده میشود كه یافتن نقطه شروع متن برای برخی دانشجویان بسیار دشوار است. اگر با چنین مشكلی روبهرو شدید، خود را درگیر نقطه آغاز خاصینكنید و با توجه به یكی از موضوعات فرعی، قلم بزنید و پس از اینكه قلم جریان یافت، در مرحلهای مناسب میتوانید نقطه آغازین را پیدا یا مطالب را جابهجا كنید. این فرصت را میتوانیم در مرحله ششم یعنی بازخوانی و اصلاح تحریر اولیه، دنبال كنیم.
و) مرحله ششم: بازخوانی، اصلاح و بازنویسی متن
در این مرحله، قسمت اعظم كار تحقیق انجام شده، اما هنوز تا پایان كار مراحل دیگری نیز در پیش است. این مراحل بازمانده را «مراحل پرداخت» مینامیم. نخستین گام در پرداخت یك تحقیق، بازنگری انتقادی در آن به قصد اصلاح كاستیهایمحتمل در تحریر اولیه است.
در واقع، تحریر اولیه نیازمند اصلاح است و به ندرت مؤلفی را میتوان یافت كه متن تحقیق یا تألیف خود را فقط یك بار بنویسند، حتی دسته اول نیز باید این مرحله را طی كنند و نخستین ناقد هر اثری پیش از انتشار باید خود صاحب اثر باشد. در این مرحله، علاوه بر دقت و خواندن متن این موارد انجام میشود:
1. كاهش:گاهی تكرار و درازگویی و بیان نكته اضافی پیش میآید كه در بازخوانی و اصلاح، این موارد، شناسایی و حذف میشوند. نكته حذفی ممكن است كلمه، جمله یا پاراگراف باشد كه دورش را خط میكشیم؛
2. افزایش: هنگام بازخوانی متن تحریر اولیه، پی میبریم كه جمله یا جملاتی به اندازه كافی رساننده موضوع و مطلب مورد نظر نیستند. بدیهی است كه در این صورت باید كلمه، عبارت یا جملهای را به دنبال آن نكته بیفزاییم یا چند پاراگراف افزوده شود. در صورتی كه نكته افزودنی كوتاه باشد، میتوان آن را با گشودن یك زاویه در محل مورد نظر بر بالای سطر نوشت. پس بهتر است از ابتدا فاصله سطور قابل قبول باشد. در غیر این صورت باید آن را در برگه جداگانهای نوشت و آن را فهرست یا افزوده نامید و با نشانه ارجاع به آن به هنگام تایپ، آن را به مطلب در جای مورد نظر اضافه كرد؛
3. تغییر: گاهی ممكن است تغییر كلمه یا عبارتی صورت بگیرد كه در این صورت روی عبارت را خط میكشیم و عبارت اصلاح شده را به جای آن مینویسیم و در صورت طولانی بودن، با نشانه ارجاع و پیوست مشكل را مرتفع میسازیم؛
4. اصلاح نشانهگذاریها: از نكات بسیار مهم و ضروری، كاربرد صحیح نشانههای نوشتاری است.این نشانهها به تفهیم بهتر مطالب كمك میكنند؛
5. تطبیق شمارههای ارجاعات: یكی از اشتباهات رایج در تحریر اولیه، تطبیق نكردن شماره ارجاعهای به كار رفته در متن با معادلها و متن ارجاعات در حاشیه یا پایان نوشتههاست. توجه داشته باشید كه یك مورد اشتباه و عدم تطبیق در ارجاعها كافی است تا ترتیب تمام ارجاعات را به هم بریزد. در پایان، اگر قلمخوردگی و اصلاحات زیاد است، باید متن تحقیق پاكنویس شود. (همان، ص62 ـ 60)
ز) مرحله هفتم: تنظیم مقدمات، فهرستها و عنوانبندی
گفته شد كه كمال تحقیق در عرضه شدن درست آن به مخاطب است.برای این كار باید مقدمات ارائه كه عبارت از نوشتن مقدمه، تنظیم فهرست و عنوانبندی كار تحقیق است، فراهم آید.
الف) مقدمه
دربرگیرنده نكتهها و مطالبی است كه پژوهشگر یا مؤلف، مایل است آنها را پیش از ورود به متن اثر با خواننده خود در میان بگذارد، مقدمه دریچه آشنایی و دیدار نخستین مؤلف با خواننده است. بدیهی است كه هر اثری مقدمهای در خور و متناسب با محتوای خود را طلب میكند.محورهایی كه در مقدمه مطرح میشوند عموماً عبارتند از:
1. بیان انگیزه و هدف انجام تحقیق: هر پژوهشگری انگیزهای دارد كه او را به تحقیق وا میدارد و برای رسیدن به هدفی تلاش میكند؛ از این رو درباره انگیزه و هدف خود از پژوهش مواردی را ذكر میكند؛
2. ضرورت و اهمیت موضوع: توضیح ضرورت و اهمیت كار و ذكر دلایل و قرائنی بر این مدعا؛
3. شیوه انجام تحقیق: هر پژوهشگری علاوه بر شیوههای عمومی، بسته به چگونگی موضوع، راههای خاصی را در پیش میگیرد. توضیح دشواریهای راه، چگونگی فراهم آوردن ابزار و امكانات نیز گفتنی است؛
4. سپاسگزاری: مؤلف از افرادی كه با او همراهی و همكاری داشتهاند، با ذكر نام یا عنوان یا بدون آن، به صورت كلی از نهاد یا مؤسسه تشكر میكند.
انواع مقدمه
تعداد مقدمه، به موضوع و چگونگی تحقیق و تألیف بستگیدارد.مثلاً یك متن تصحیح شده دارای دو مقدمه اصلی و مقدمه مصحح است. ممكن است ناشر نیز مقدمهای به آن بیفزاید. گاهی برای چاپ مجدد به وسیله مؤلف یا ناشر نیز مقدمهای تازه به آن افزوده میشود.
در برخی آثار انواع مقدمه با یك نام درج نمیشود، بلكه عناوینی از قبیل سخن ناشر، سخنی با خواننده، اشاره، پیشگفتار، دیباچه، سرآغاز و آغاز سخن و غیره، بر پیشانی اثر قرار میگیرد. برخی بین مقدمه و دیباچه و پیشگفتار تفاوتهایی قائل شدهاند، اما با فرض این تفاوتهای اندك، آنها در یك اصل مشتركند و آن «طرح نكات ضروری پیش از ورود به متن اصلی» است. بنابراین، نام مشترك همه آنها كه بر یك مصداق و حقیقت دلالت دارند، مقدمه است.
صورت مقدمه (شكل ظاهری)
مقدمه با متن تفاوتهایی دارد:
1. معمولاً خط یا حروف مقدمه ریزتر از متن اثر است؛
2. صفحهآرایی مقدمه نیز با متن تفاوت دارد.عموماً در حاشیهبندی متفاوت است و طول سطور، كوتاهتر یا حاشیه قسمت بالای صفحه، از آغاز میشود؛
3. معمولاً در مقدمههای طولانی، شمارهگذاری صفحهها با صفحات متن تفاوت دارد.قبلاً با حروف ابجد این تمایز انجام میشد و امروز از ضبط حروفی اعداد استفاده میشود.
ب) تنظیم فهرستها
پس از اتمام مقدمه باید فهرستهای لازم را تنظیم كنیم. فهرست، خلاصهای متن اثر و نموداری است كه به كمك آن میتوان نكتهها و مطالب مورد نظر را در متن تحقیق جست و به آسانییافت.در واقع، فهرست، راهنمای خواننده اثر است.به همین سبب، هر چه تعداد فهرستها در اثر تحقیقی بیشتر و دقیقتر باشد، آن اثر ارزش تحقیقی بیشتری خواهد داشت؛ زیرا امكان مراجعه به نكات مورد جستوجو و ضروری به وسیله فهرستها بهتر فراهم میآید.
انواع فهرستها
به طور كلی، فهرستها به دو دسته تقسیم میشوند:
1. فهرستهای پیش از متن؛
2. فهرستهای پس از متن.
مهمترین و ضروریترین انواع فهرستهای پیش از متن، فهرست مطالب است. این فهرست چشمانداز كلییك اثر است. اگر كتاب را به باغ یا گلستانی تشبیه كنیم كه پر از گل و درخت و میوه است، فهرست مطالب، دریچهای است كه از یك بلندی مشرف بر آن باغ، به نظاره آن مینشینیم. با این دریچه میتوان تصویر كلی باغ و جای تقریبی هر درختیا گلی را یافت، اما برای بوییدن هر گل یا چیدن هر میوهای باید به درون باغ رفت. فهرست مطالب نیز نمای كلی و درونمایه یك كتاب را پیش چشم خواننده قرار میدهد و با كمك همین تابلو، خواننده میتواند به متن «بوستان كتاب»، مراجعه و نكتههای مورد نظر را جستوجو كند.
فهرست مندرجات بر اساس تیترها و عنوانهای موجود در متن و شماره صفحات و ترتیب قرار گرفتن آنها در متن اثر تنظیم میگردد. این یك تفاوت عمده فهرست مطالب پیش از متن با فهرستهای پس از متن است. فهرستهای بعد از متن، پس از متن میآید و نام عمومی آنها فهرستهای راهنماست كه خود انواعی دارد از قبیل فهرست اعلام (اسمهای خاص) فهرست منابع و مأخذ، فهرست آیات، احادیث، لغات و تركیبات، اصطلاحات، ضربالمثلها، كشف الابیات (كه مخصوص متون منظم است) فهرست تصویرها، جدولها، اطلسها و مستندات و غیره كه هر یك از آنها به طریقی راهنمای خواننده و مراجعهكننده به متن اثر بوده و استفاده تحقیقی از اثر را آسان میسازند.
فهرستهای راهنما تماماً بر اساس ترتیب الفبایی تنظیم میشوند كه این امر جستوجوی نكتهها یا متن آن را آسان میسازد.هر موردی كه در فهرست میآید، اعم از پیش از متن یا بعد از آن، صفحه یا صفحات مربوط به آن نیز درج میگردد.
در فهرست پیش از متن به كلیات اشاره میشود، اما در فهرست پس از متن به دنبال یافتن جزییترین نكات در متن تحقیق هستیم. كشف الآیات در پایان برخی قرآنها، به پژوهشگر كمك میكند تا فقط با در اختیار داشتن یك كلمه از یك آیه، به سرعت آن آیه را در قرآن پیدا كند. فرض كنیم حكایتی از كتاب اسرار التوحید شنیده یا جایی خواندهاید، امامأخذآن را در كتاب اسرار التوحید نمیدانید در این صورت با مراجعه به فهرست اعلام یا فهرست تركیبات و یافتن آن كلمه در ترتیب الفبایی فهرست، شماره صفحه و جای دقیق آن را خواهید یافت. باید دانست تعداد این فهرستها، بسته به ضرورت موضوع در آثار مختلف متغیر است.در كتابی فقط فهرست اعلام است، اما در دیگری فهرست آیات و احادیث و اصطلاحات و حتی واژگان نیز وجود دارد، اما فهرست منابع ومأخذدر پایان اثر ضروریاست كه بر اساس ترتیب الفبایی تنظیم میشود.
ج) عنوانبندی
یعنی نوشتن عنوان یا نام و دیگر مشخصات كلی و ضروری اثر در صفحه عنوان، چون صفحه عنوان روی جلد نخستین معرّف یك اثر مكتوب است.بدیهی است هر چه عنوانبندی زیبا، متناسب و صحیح باشد، بیشتر جلب توجه و خواننده را به دیدن و مطالعه اثر راغب میكند. نكات زیر در این زمینه قابل توجه است. (همان، ص70 ـ68)
نكته اول: انتخاب عنوان مناسب: عنوان و موضوع یك اثر باید با هم مرتبط باشند؛
عنوان مناسب باید این ویژگیها را داشته باشد: كوتاه، زیبا و خوشآهنگ، برانگیزاننده ذوق و كنجكاویو گویا و رسا،یعنی بیانگر موضوع.
اگر احتمال میدهیم خواننده متوجه موضوع كتاب نمیشود،یك عنوان فرعی با خطی ریزتر در زیر عنوان اصلی میآوریم:
ـ از شجرههای زندگی(برگزیده غزل امروز ایران)
ـ شاعر آینهها (بررسی سبك هندی و شعر بیدل)
ـ سایه در خورشید (برگزیده آثار مسلم عطار نیشابوری)
نكته دوم: نوشتن مشخصات ضروری: علاوه بر عنوان، درج مشخصات دیگر هم ضروری است:
كتاب: عنوان كامل اثر(و عنوان فرعی در صورت لزوم)،نام مؤلف (مصحح و مترجم در صورت لزوم) و نهایتاً نام یا آرم ناشر و مؤسسه منتشركننده اثر.
در كارهای كلاس (تحقیقات دانشجویی):
1. نام یا آرم دانشگاه بر بالای صفحه؛
2. عنوان اصلی اثر به خط درشت كمی بالاتر از وسط صفحه (و افزودن عنوان فرعی در صورت لزوم با فاصله متناسب)؛
3. نام درسی كه تحقیق مربوط به آن است با دو سطر فاصله از عنوان؛
4. نام استاد راهنما و مدرس آن واحد درس، نزدیك به بند 3؛
5. نام و نام خانوادگی دانشجویی كه تحقیق حاصل كار اوست، با دو سطر فاصله از مورد چهارم؛
6. تاریخ تألیف اثر با خطی ریزتر در پایینترین قسمت صفحه.
نكته سوم: توزیع متناسب مشخصات: منظور از توزیع متناسب مشخصات آن است كه مشخصات یاد شده در بالا به نحوی در كل صفحه پراكنده توزیع گردد كه هم مجموع آنها شكل هندسی متناسبی داشته باشند و هم تناسب فاصله و ریز و درشتی خط مشخصات با یكدیگر رعایت شود، مانند این نمونه:
* (آرم)
پير اسرار
(درباره زندگاني و انديشه عطار نيشابوري)
موضوع تحقيق
به راهنمايي استاد ...
به كوشش ...
تيرماه 1370
|
د) شیوه بهرهگیری از منابع و تنظیم ارجاعات
منابع ومأخذراهنمای هر پژوهشگری است؛ زیرا پژوهشگر در جستوجوی كشف مجهولات و نایافتههاست و بدیهی است برای كشف و یافتن هر مجهولی باید از معلومات بهره گرفت و آغاز كرد.آنچه پیشینیان تحقیق كرده و یافتهاند در حكم معلومات و پایه كار پژوهشگر است.
از سوی دیگر، برای پرهیز از تكرار و اتلاف وقت بر سر آنچه یافته شده (پس دیگر مجهول نیست) هر پژوهشگری باید از منابع ومأخذموضوع تحقیق آگاه باشد و آنها را دقیقاً بشناسد و در نهایت اینكه شناسایی منبع، خودیْ پژوهشِ سودمندی است كه به پژوهشگر قدرت تشخیص و وسعت دید میبخشد. همچنین منابع و مأخذ، تكیهگاه و موجب اعتبار كار تحقیقی به شمار میرود. تعداد منابع ومأخذمورد استفاده و چگونگی آنها از جهت اهمیت، درجه و مرتبه اشتهار و قبول، خود میتواند معیاری مهم در ارزشیابی كار تحقیق باشد.
نكته دوم: توجه به اهمیت ارائهمأخذو ذكر مشخصات آن در حاشیه متن تحقیق است: ارائه دقیق مشخصاتمأخذدر حاشیه و نیز در فهرست منابع، عمل كردن به یك اصل اساسی در تحقیق است و این اصل اساسی، حفظ امانت نام دارد. حفظ امانت خود مبتنی بر روح تحقیق یعنی درستی و راستی است.
ارائه مشخصاتمأخذاز یك سو، احترام به اندیشه پیشینیان و دستآوردهای آنان و از سوی دیگر، انتشار صحیح آن اندیشههاست.
در واقع عدم ارائه منابع و مأخذنوعی سرقت اندیشه و بیحرمتی به پژوهشگران پیشین و دنیای تحقیق و تفكرو نهایتاً شكستن حرمت خویشتن است؛ زیرا این رویه باعث تقلید دیگران حتی از نوشته خود پژوهشگر میشود.
جان كلام این است كه از منابع ومأخذباید به درستی استفاده شود تا سرقت علمی محسوب نشود. (همان، ص70 ـ 60)
شیوه بهرهبرداری صحیح از منابع و مأخذ
شیوههای استفاده عبارتند از:
1. مستقیم؛
2. غیر مستقیم.
شیوه اول: استفاده یا برداشت مستقیم
منظور آن است كه در مرحله فیشبرداری وقتی از عین مطلب، نكته و جملههایمنبعیاستفاده میكنیم، باید این نكات مراعات شود:
1. در نقل مطلب دقت كنیم كه هیچگونه كاهش، افزایش یا تغییری در جملهها و كلمات مطلب برداشت شده، صورت نگیرد؛
2. تمام مطالب منقول را در داخل نشانه نقل قول مستقیم،یعنی گیومه قرار دهیم و در پایان مطلب با گذاشتن یك نشانه مثلاً ستاره، عدد یا نشانه دیگر، خواننده را به حاشیه ارجاع دهیم تا در صورت لزوم بدان مراجعه كند؛
3. میتوانیم چپچین كنیم، بدون گیومه؛
4. در هر صورت بر اساس نشانه ارجاع پایان مطلب برداشت شده باید مشخصات دقیقمأخذآن را به این ترتیب ارائه كنیم:
نام و نام خانوادگی مؤلف (مصحح یا مترجم)، عنوان كاملمأخذ، مشخصات نشر، شامل: نام ناشر، شماره جلد، نوبت و سال چاپ و شماره صفحه یا صفحاتی كه مطلب از آنجا نقل شده است: دكتر عبدالحسین زرینكوب، سرّ نی، انتشارات علمی، جلد دوم، چاپ اول، 1366، صفحه 704.
شیوه دوم: استفاده غیر مستقیم
هیچ مطلب یا جملهای را عیناً از رویمأخذمورد مطالعه برداشت نكنیم، اما اندیشه و درونمایه نوشته ما مبتنی به آنمأخذباشد كه به چند صورت است:
1. خلاصه، فشرده یا گزیدهای از یك مطلب را نقل میكنیم؛
2. ظرف بیان را بنا به دلایلی عوض میكنیم، یعنی مطلب را به قلم خود بازنویسی میكنیم؛
3. در متن منقول دخل و تصرف میكنیم و كلمات و جملاتی را به دلایلی عرض میكنیم، اما بافت كلی مطلب بر اساس متن است؛
4. از مفهوم كتاب یا مقالهای متأثر میشویم و اندیشه جاری در آن به اندیشه و دریافتهای ما جهت میدهد، بدون آنكه هیچگونه استفادهای از متن آن كرده باشیم كه به آن برداشت كلی میگویند.
مشخصاتمأخذمثل شیوه اول ولیبا اضافاتمیآید؛ مثلاً برای مورد اول «نقل به تلخیص»اضافه میشود:
دكتر حسین خطیبی، فن نثر در ادب فارسی، انتشارات زوار، چاپ اول، 1366، ص252 ـ 251 (نقل به تلخیص)
و اما در مورد دوم: عبارت «نقل به مضمون» یا «نقل به معنا» و در مورد سوم عبارت «با اندكی تغییر و تصرف» یا «با تصرف و تغییر» و در مورد چهارم كافی است در ابتدا، انتها یا حاشیه و پای ورق این جمله را بیاوریم: در نوشتن این مقاله از كتاب ... یا مقاله ... استفاده كردم. آنگاه مشخصاتمأخذرا ذكر كنیم.
نكاتی دیگر در شیوه بهرهگیری از مأخذ
اول ـ استفاده ازمأخذدرجه دوم: همیشه منابع و مراجع اصلی در اختیار ما نیست و آن را از منابع دیگر استفاده میكنیم. اگر مشخصاتمأخذدوم (ب) را نقل كنیم، خواننده پی نمیبرد اصل آن در جای دیگر است و اگر الف را نقل كنیم، شیوهای غلط و برخلاف تحقیق است؛ زیرا ما حقیقتاًمأخذ«الف» را در اختیار نداشته و آن را مطالعه نكردهایم.در چنین صورتی، نخست مشخصاتمأخذالف را از حاشیه یا پاورقیمأخذمورد مطالعه خود مینویسیم؛ آنگاه در داخل پرانتز با نوشتن عبارت «به نقل از»، نام و مشخصاتمأخذ«ب» را میافزاییم، مانند:
یان ریپكا، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه كیخسرو كشاورزی، انتشارات گوتمبرگ، چاپ اول، 1370، ص 239 (به نقل از دكتر صفا: تاریخ ادبیات ایران، انتشارات ...)
دوم ـ استفاده مكرر از یك مأخذ: در این صورت بار اول مشخصات كامل و دفعات بعد، مشخصات كوتاه میآید كه به دو صورت اتفاق میافتد: بیفاصله ـ با فاصله.
تكرار بیفاصله ß«همان» یا «همان مأخذ» یا «همان پیشین» و مورد اختلاف، مثلاً شماره صفحه یا جلد را به مورد اول میافزاییم:
1. دكتر عبدالحسین زرینكوب: سرّ نی، انتشارات علمی، جلد دوم، چاپ اول، ص 656.
2. همان مأخذ، ص 747 (یا همان، ص747)
تكرار با فاصله به این صورت است: نام و نام خانوادگی نویسنده، همان پیشین، شماره صفحه یا جلد
رابرت ا. هال، همان پیشین، ص186.
رابرت ا. هال: زبان و زبانشناسی، ترجمه محمدرضا باطنی، انتشارات امیركبیر، چاپ دوم، 1363، ص171.
هرگاه از یكمأخذبه كرّات استفاده شود ومأخذبرای خواننده آشنا و مأنوس باشد و نیازی به ذكر مشخصات احساس نشود، فقط عنوانمأخذو شماره صفحه میآید: بحارالانوار، ج1، ص352.
سوم ـ چگونگی استفاده از مجموعهها و مجلات: هرگاهمأخذمورد استفاده، مجموعهها، سالنامهها، مجلهها و مانند اینها باشند كه مؤلف واحدی ندارند، مشخصات را اینگونه ذكر میكنیم:
1. نام و نام خانوادگی نویسنده (یا مترجم در صورت لزوم)؛
2. عنوان دقیق مقاله؛
3. نام مجموعه یا مجله؛
4. مشخصات نشر (نام نشر، تاریخ و شماره انتشار و شماره صفحه).
مثال:برای مجموعه مقالات: محمدعلی امامی، سعدی آموزگار قرن (مقاله)، «ذكر جمیل سعدی» (مجموعه مقالات كنگره بزرگداشت سعدی)، ناشر: یونسكو و وزارت ارشاد، جلد اول، چاپ سوم، 1369، ص125.
مثال:برای مجله: حسینعلییوسفی: ای صوت رسای آسمانی(مقاله)، ماهنامه ادبستان، شماره 54، خرداد ماه 1373، ص5.
چهارم ـ شیوه نشانهگذاری برای ارجاعات: عموماً از عدد به عنوان نشانه ارجاع دادن به حاشیه استفاده میشودو آن را در پایان مطلب منقول، بالای آخرین كلمه به صورت عدد مینویسیم و نكته مورد ارجاع (مأخذیا توضیح یا معادل و...) را ذكر میكنیم.
در صورتی كه ارجاعات از یك نوع نباشد و متنوع و متعدد باشد، از نشانههای دیگر از جمله تصویر ستاره (*)، مربع كوچك (q)، دایره تو خالی(¡) دایره توپر () و مانند آن استفاده میكنیم.
استفاده از عدد هم تنوع دارد، مانند رقم و عدد تنها بر بالای كلمه، رقم و عدد داخل پرانتز یا قلاب و نهایتاً اندازه ریز یا درشت، معمولییا سیاه عدد.معمولاً ارجاع بهمأخذیا توضیح با عدد و ارجاع به معادلهای انگلیسییا لاتینی كلمهها با ستاره یا مربع است.
پنجم ـ انواع ارجاع: اول ارجاع بهمأخذبود، اما ممكن است گاهیارجاع برای توضیح یا نشان دادن معادل و تلفظ كلمهها، تركیبها و اصطلاحات و نهایتاً برای تعیین نسخه بدلها در تصحیح متون باشد پس ارجاع دو قسم است:
الف) ارجاع به مأخذ: مطابق با نشانه ارجاع (رقم، ستاره و...)، در حاشیه پایان صفحه، مشخصاتمأخذثبت میگردد.
ب) ارجاع برای توضیح: مثل بالا، اما توضیح ممكن از شرح معنای لغت یا بیت شعر یا جمله گرفته تا ذكر مثال و توضیح بیشتر برای روشنگرییا نشان دادن مثلاً نسخه بدلها و نهایتاً نوشتن معادلها یا ترجمه كلمهها و جملههای خارجی و ضبط مدنتیك كلماتی كه باید تلفظ آنها دقیق باشد یا هر توضیح دیگر باشد.
ششم ـ جای مناسب برای ثبت موارد ارجاع:
الف) پای ورق: اغلب كتابها و ارجاعها در پای ورق و هر كدام از شمارهها مرتبط با همان صفحه است و ممكن است در یك صفحه 5 مورد باشد: 5 ـ 1.شمارههای ارجاع هر صفحه از یك شروع میشود.
مزیت این ارجاع این است كه خواننده به آسانی و فوریت مورد ارجاع را پای صفحه میبیند، اما اگر موارد ارجاع هر صفحه زیاد باشد،تمركز و حواس خواننده به هم میریزد.
ب) پایان نوشته: این شیوه مخصوصاً برای مقالات و نوشتههای كوتاه بسیار مناسب است و گاهی در كتابها نیز به كار میرود.در این روش، شمارههای ارجاع به صورت پیوسته (مسلسل)به كار میروند و آنگاه موارد ارجاع را مطابق شمارههای مربوط به هر كدام در پایان كتاب ثبت میكنند.
در صورتی كه كتاب مشتمل بر فصلهای جداگانه باشد، ارجاعات به دو صورت ثبت میشود.در صورت اول، موارد ارجاع هر فصلی را مطابق با شمارههای آن در پایان همان فصل قرار میدهند و در صورت دوم، تمامی موارد ارجاع را به پایان متن كلی كتاب میبرند و در آنجا، ارجاعات هر فصلی را با تعیین عنوان و شماره فصل دنبال هم قرار میدهند. مثلاً فصل اول 25، فصل دوم 35، فصل سوم 20.
حسن و مزیت این شیوه همان است كه در شیوه پاورقی عیب شمرده شد،یعنی مانع از پراكندگی حواس خواننده میگردد و خواننده متن را تا پایان بدون دغدغه و انقطاع حواس مطالعه میكند، اما اگر ارجاعات به مراجعه نیاز داشته باشد، خالی از دشواری و دغدغه نخواهد بود،ولیاگر ارجاعات طوری است كه خواننده كم مراجعه میكند، این شیوه مناسبتر است.
این شیوه صفحهآرایی را آسان میكند. در روش قبلی هنگام تحریر متن پاكنویس گاهی پاورقی فراموش میشود؛همچنین اگر در چینش آن موردی اشتباه شود همه موارد تغییر میكند.
ج) تلفیق دو شیوه: برخی كتابها، برخی ارجاعت را در پای صفحه و برخی دیگر را به پایان كتاب میبرند. پاورقیها كوتاه را در پای صفحه و پاورقیهای توضیحی را در انتها میآورند.
ه) تنظیم فهرست منابع
تعدد و تنوع فهرستها به ضرورت موضوع و نوع كار تحقیق بستگی دارد، اما در این میان هر كار تحقیقی حداقل به دو فهرست مهم و ضروری نیازمند است:
1. فهرست مطالب؛
2. فهرست منابع و مأخذ.
تفاوت این دو، اولاً در جایگاه آنهاست. فهرست مطالب در آغاز اثر ـ عموماً پس از صفحه عنوان و پیش از مقدمه ـ قرار میگیرد، در حالی كه جای فهرست منابع پایان كتاب است. ثانیاً فهرست مطالب بر اساس ترتیب مباحث و عنوانهای اصلی و فرعی آنها در متن تحقیق است، اما فهرست منابع، به ترتیب الفبا بر اساس نام خانوادگی مؤلف یا عنوان كتاب است.
ثالثاً فهرست مطالب مستقیماً به درون كتاب نظر دارد، اما فهرستمأخذبیانگر و نمایشگر پیرامون اثر است. فهرست منابع نشاندهنده ارزش و اعتبار و تكیهگاه تحقیق است، به شرطی كه میزان و درجه اعتبار و اشتهار منابع مورد توجه باشد و به شیوه تنظیم و تعداد آنها نیز توجه شود. (همان، ص79 ـ 78)
نحوه تنظیم: بهتر است آن دسته از فیشهایی كه متن كار آنها در تحقیق «مصرف شده»، پایه كار قرار گیرد و عنوان و مشخصات دقیقمأخذبه جز شماره صفحه را یادداشت كنیم و در آخر كار الفبای عنوان یا مؤلفرا قرار میدهیم. البته در همان جا میتوانیم شمارهگذاری كنیم.
مبنای الفبایی فهرست منابع: حرف اول نام خانوادگی مؤلف، مصحح یا مأخذی است كه مورد استفاده قرار میگیرد.این شیوه رایج بینالمللی است.
1. نام خانوادگی و سپس نام مؤلف؛2. عنوان كامل و دقیقمأخذ؛3. نام مصحح و مترجم در صورت لزوم؛4. مشخصات انتشار (نام ناشر، شماره جلد (در صورت لزوم) نوبت چاپ، تاریخ و محل انتشار، مانند:
رازی، شیخ نجمالدین، مرصاد العباد، به تصحیح دكتر محمدامین ریاحی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1371، تهران.
در صورتی كه از یك مؤلف بیشتر از یك كتاب بود، در موارد دوم به بعد از نشانه خط افقی سیاهیا دو خط افقی ظریف و نزدیك به هم استفاده میشود،و پس از نشانه تفصیل (:) نام اثر دیگر همان مؤلف و دیگر مشخصات آن میآید.
زرینكوب، دكتر عبدالحسین: از چیزهای دیگر (مجموعه نقد)، انتشارات جاویدان، چاپ اول، 1364، تهران.
ـــــــــــــــــــــــ: با كاروان اندیشه، انتشارات امیركبیر، چاپ دوم، زمستان 1367، تهران.
و) نشانهگذاری و صفحهآرایی
به كار بردن صحیح نشانههای نوشتاری و نكتههای لازم در صفحهآرایی، نوشتن عنوانهای اصلی، فرعی، پاراگرافبندی، سرصفحه و شمارهگذاری صفحات، همه از جمله كارهای مهم در نوشتههای تحقیقی است. چون در پایاننامه و تحقیقات كلاسی متن بدون ویراستاری آماده میشود، باید دانشجو یا طلبه، خود تمامی این موارد را رعایت كند تا تحقیق او علاوه بر سیرت، صورتی زیبا هم داشته باشد.
اهمیت نشانهگذاری: نشانهها خواننده را در فهم صحیح مطلب یاری میدهند و در نوشتار، مانند حركات خاص سر و دست و بدن و تغییر لحن و آهنگ و بلند و كوتاه كردن صدا در گفتار هستند. پس شناخت و به كارگیری درست آنها ضرورت دارد. در كاربرد این نشانهها باید از افراط و تفریط، پرهیز و در مواقع ضروری از آنها استفاده كنیم و مواضع نیازمند به نشانه در نوشتار را خوب بشناسیم؛ زیرا همانطور كه اگر حركات سر و دست و گردن و لحن و آهنگ در گفتار، كنترل نشود، باعث خنده و استهزاء میشود و جدیت سخن را خدشهدار میكند. افراط در كاربرد نشانههای نوشتاری نیز موجب ناهماهنگی در رسم الخط و پیوند صوری جملهها میشود و گاهی هم به كجفهمی میانجامد و به فهم درست مطالب آسیب میرساند.
آشنایی با نشانههای مهم
1. نقطه ( . ) نشانه مكث كامل است كه در پایان جملههای كامل و پاراگرافها و نیز در كنار نشانههای اختصاری به كار میرود، مانند: دكتر ع. خیامپور (= عبدالرحیم).
2. ویرگول ( ،) نشانه مكث كوتاه است و در پایان جملههای ناقص و میان عبارتها و پارههاییك جمله به كار میرود.
3. نقطه ـ ویرگول ( ؛) نشانه مكث متوسط است و در پایان جملههایی به كار میرود كه مفهوم آن كامل است و در عین حال با جملههای بعدی ارتباط معنایی دارد، مانند مشك آن است كه خود ببوید؛ نه آنكه عطار بگوید.
3. دو نقطه ( : ) نشانه تفصیل و گسترش مطلب است و به دنبال كلمه یا جملهای قرار میگیرد كه كلمهها یا جملههای پیآمد آنها، در حكم تفسیر و شرح و گسترش مفهوم كلمات پیشین است.
5. سه نقطه یا نقطه چین (...) نشانه تعلیق و حذف و افتادگی و قطع مطلب و سخن است. در مواردی به كار میرود كه جمله یا عبارتی از متن حذف شده باشد یا سخن گوینده به طور ناگهانی قطع شود.
6. گیومه ( «» ) نشانه نقل مستقیم یك مطلب در ضمن سخن یا نوشته است. همچنین اصطلاحات و كلماتی را كه معنی خاص دارند، در گیومه قرار میدهند.
7. نشانه پرسش ( ؟) نشانه جمله یا عبارت پرسشی است و در پایان آن قرار میگیرد. این نشانه در نوشتههای تحقیقی، پس از نكته یا موردی كه پژوهشگر نسبت به درستی آن تردید دارد، در داخل پرانتز، میآید مانند: اخی فرج زنجانی در قرن پنجم (؟) میزیست. همچنین در داستانها و نوشتهها معمولی، گاهی برای بیان استهزا و ریشخند به كار میرود مانند: سرانجام، این قهرمان (؟) به مدال برنز دست یافت! برای این مفهوم گاهی نشانه پرسش و تعجب، در كنار هم داخل پرانتز به كار میروند.
8. نشانه تعجب ( ! ) نشانه جمله یا عبارتی است كه بار عاطفی خاصی از قبیل شگفتی، نفرین، دعا، افسوس، خشم و ریشخند دارد مانند: بالاخره حضرت آقا! تشریف آوردند!
دریغ آن رخ و برز بالای تو دریغ آن همه مردی ورای تو! (شاهنامه)
9. پرانتز یا هلال یا كمان [()] نشانه توضیح است، كلمه، عبارت یا جملهای كه در مقام توضیح قبل خود باشد، در داخل پرانتز قرار میگیرد.
10. قلاّب ( [ ] ) نشانه دخل و تصرف و افزایش است.این نشانه بیشتر در نوشتههای تحقیقی و تحصیح متون و نقل یك عبارت و جمله از یكمأخذبه كار میرود. در صورتی كه مصحح یا پژوهشگر بنا به دلایلی افزودن و الحاق كلمه یا عبارتی را بر متن اصلی لازم بداند، آن كلمه الحاقی را در داخل نشانه قلاب یا كروشه قرار میدهد مانند: استادم [بونصر مشكان] آن روز به دیوان ننشست (تاریخ بیهقی).
اهمیت كاربرد این نشانه در آن است كه موجب حفظ اصالت متن كهن یا هر متنی كه تصرفی در آن صورت گرفته میگردد. همچنین در نمایشنامهها و فیلمنامهها، گاهی دستور صحنه را داخل كروشه قرار میدهند.
11. خط فاصله ( ـ ) نشانه جمله معترضه و نیز تفكیك نكته یا عبارت از یكدیگر است. همچنین در میان دو كلمه مستقل كه حالت كلمه مركب را یافته و بر مفهوم واحدی دلالت میكند كند به كار میرود مانند: نماز عبادی ـ سیاسی جمعه، در كارهای چاپی و گاهی دستنوشته هرگاه كلمهایدر پایان سطر ناتمام بماند، خط فاصله میگذارند و بقیه آن را در ابتدای سطر دیگری مینویسند.
12. خط ممتد افقی( ــــــــــ ) نشانه تأكید و تكرار است. برای مشخص كردن یك عبارت یا جمله در یك متن و تأكید برآن از جهتی معین، در زیر عبارت یا جمله كشیده میشود. همچنین در نوشتن فهرست مأخذ، به جای تكرار نام و نام خانوادگی مؤلف به كار میرود.
13. نشانممیز ( / ) نشان تفكیك ارقام یك تاریخ است 9/7/91. همچنین در نوشتههای تحقیقی به عنوان نشانه معادل بین تاریخهای هجری و میلادی به كار میرود. مانند: این دانشمند در سال 703 ه/ 1304 م. تولد یافت و نیز در كلماتی كه معادل یكدیگر هستند، قرار میگیرد: قلف / قفل فریشته / فرشته، گاهی برای تفكیك یك مصرع از مصرع دیگر مانند: روز خوش عمر به شبخوش رسید / باد به خاك، آب به آتش رسید. (نظامی)
14. هاشور یا نشانه تكرار ( // ) دو ممیز كوتاه كنار هم، به منظور پرهیز از تكرار عین كلمه یا عبارت به كار میرود. در این صورت این نشانه در زیر جمله یا عبارتی قرار میگیرد كه باید عیناً تكرار شود.
15. نشانه ارجاع ( *) تصویر ستاره از جمله نشانههایی است كه در نوشتههای تحقیقی به عنوان نشانه ارجاع به كار میرود. در فرهنگها و دایرةالمعارفها، اغلب به جای جمله «به همین ماده رجوع شود» و در دیگر موارد و همچنین به عنوان نشانه فاصل بین قسمتهای مختلف و بند مستقل یك نوشته به كار میرود.
16. نشانه «رجوع شود» یا ارجاع ( ß) فلش از دیگر نشانههایی است كه در نوشتههای تحقیقی ـ همچنین در فرهنگها ـ به معنی«رجوع شود» به كار میرود. مثلاً استاندن ßستاندن استبرك ßاستبرق
شرح تفصیلی این علایم در ادامه خواهد آمد. بیشتر این نشانهها در نوشتههای تحقیقی ـ هم در متن و هم در حاشیه ـ كاربرد دارند.همچنین در فرهنگها و دایرةالمعارفها، علاوه بر نشانههای اختصاری شناخته شده، نشانههای اختصاری خاصی به كار میرود و هر نشانه بر موضوع، نكته یا كلمه خاصی دلالت میكند.
برخی نشانههای اختصاری عام:
ر.ك: رجوع كنید به
نك: نگاه كنید به / بنگرید به
ج: جلد
چ: چاپ
ص: صفحه
(ص): صلیالله علیه و آله
صص: صفحات
م. : میلادی
ق.م. : قبل از میلاد
ه .ق: سال هجری قمری
ه .ش: هجری شمسی
ره: رحمة الله علیه
رض: رضیالله عنه
س: سطر
ب: بیت
الخ: الیآخر
ش: شماره
ز) صفحهآرایی
تنظیم مجموعه مطالب یك صفحه است، به صورتی متناسب، جذاب و در عین حال چشمگیر و زیبا. نكته مهم در صفحهآرایی، مخصوصاً در كار درسی، رعایت حاشیهبندی، پاراگرافبندی، سرصفحه، شمارهگذاری صفحات و كاربرد صحیح و دقیق عنوانها با تیترهای اصلی و فرعی در متن تحقیق و نهایتاً تنظیم مناسب پاورقیها در صورت لزوم است.
1. برای حاشیهبندی، باید از چهار طرف صفحه فاصله معین و مناسبی را خالی بگذاریم. متعارف این فاصله در حاشیه بالا و پایین، 2 تا 5/2 سانتیمتر و از سمت چپ و راست 5/2 تا 5/3 سانتیمتر است. حاشیه سمت راست، معمولاً كمی بیشتر در نظر گرفته میشود؛ زیرا مقداری از آن زیر دوخت میرود.
2. بسته به نوع كار، معمولاً سرصفحه مناسبی برای نوشته تحقیقی انتخاب میشود تا جلوه مناسبی داشته باشد.
3. پاراگرافبندی از جمله ضرورتهای هر نوشته، به ویژه كارهای تحقیقی است. هر پاراگراف به اندازه طول یكی دو كلمه جلوتر از حاشیه سمت راست صفحه آغاز میشود.
4. نكته مهم دیگر كه به نظام صوری صفحات تحقیق مربوط میشود، كاربرد صحیح عنوانها در متن تحقیق است كه معمولاً دو نوع است: 1. عنوان اصلی،2. عنوان فرعی.
عنوان اصلی: نام عبارتی استكه براییك فصل یا یك قسمت مستقل برگزیده میشود.در صفحه فصل، سرصفحه حذف و عنوان اصلی با 5 تا 6 سطر فاصله، از سرصفحه، در وسط قرار میگیرد. عنوان فرعی هم در ابتدای هر سطح قرار میگیرد. در صورتی كه عنوان فرعی، فرعی دیگر داشته باشد، معمولاً زیر فرعی با فاصله حدود دو كلمه جلوتر از حاشیه نوشته قرار میگیرد و اگر عدد و رقم باشد، میتوانیم برای تمیز با رقم اصلی، جلوی آن یك پرانتز بگذاریم مانند:
4. آسیبهای زبان:
(1. پرحرفی
(2. دروغ
(3. غیبت
تهیه گزارش تحقیق
كوششهای پژوهشی پژوهشگر با پایان یافتن «تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده» خاتمه نمیپذیرد. پژوهشگر، مسئولیت نهایی دیگری به عهده دارد و آن عبارت از مطلع كردن اعضای جامعه از یافتههای پژوهشیاست. به عبارت دیگر، تلاشهای پژوهشگر با تهیه گزارش پژوهشی خاتمه میپذیرد. هر گزارش پژوهشی از چهار بخش تشكیل شده است:
بخش اول: مقدمه و بیان مسئله
مقدمه شامل تعیین خط و مشی پژوهش و اطلاعات دقیق درباره موضوع مورد پژوهش است.در مقدمه دلایل اجرای پژوهش، رابطه بین مسئله و طرح پژوهشی، دلایل نظری كه در پژوهش وجود دارد و ارتباط آن با پژوهشهای پیشین، نوشته میشود.
مطالعه منابع مربوط به موضوع تحقیق: این مطالعه شامل منابع مربوط به موضوع پژوهش و چكیدهای از پژوهشهای انجام شده قبلی است. این مطالعه محدود به متغیر مستقل میشود.
بیان مسئله:این قسمت از تحقیق مشخص میكند كه محقق چه چیزی را مورد نظر قرار داده و اصولاً در جستوجوی چه چیزیاست.
هدف:هدف و مقصود محقق را در مورد انجام چنین تحقیقی نشان میدهد.
بیان فرضیه:فرضیه عبارت از انتظارات پژوهشگر درباره نتایج آتی پژوهش است.
تعریف مفاهیم به صورت عملیاتی:بیان متغیر به صورتی كه قابل مشاهده یا اندازهگیری باشد.
بخش دوم: روش اجرای تحقیق
آزمودنیها:نحوه انتخاب و تركیب آزمودنیها را بیان میكند.
طرح پژوهشی:تقسیم آزمودنیها به دو یا چند گروه و قرار دادن هر گروه در معرض متغیرهای مستقل.
ابزار اندازهگیری:وسایلی كه از طریق اجرای آنها، اطلاعات جمعآوری میشود، ابزار اندازهگیری نامیده میشود.
روش جمعآوری اطلاعات:توضیح نحوه اجرای پژوهش و اجرای آزمونها به منظور دستیابی به هدف پژوهش است. مكان پژوهش، فرد پژوهشگر، مدت زمان اجرای پژوهش بر روی آزمودنیها و میزان مشاركت آزمودنیها، از سؤالهای مورد نظر در این بخش است.
بخش سوم: بحث و نتایج
1. یافتههای پژوهش:این قسمت با یك پاراگراف كه دربردارنده تعریف متغیر وابسته و آزمونهای آماری به كار برده شده است، شروع میشود.
2. بحث درباره یافتهها:این قسمت از چند پاراگراف برابر تعداد متغیرهای وابسته بیان میشود.
3. محدودیتها:شامل كلیه عوامل كاهشدهنده تعمیمپذیرییافتههاست.
4. پیشنهادها و كاربردها:در این قسمت، اهمیت یافتههای تحقیق بررسیمیشود.
بخش چهارم: خلاصه و نتیجهگیری
آخرین قسمت تحقیق، از سه تا پنج صفحه چكیده تحقیق و نتایجی كه به دست آمده، تشكیل شده است. در این قسمت، به صورت خیلی فشرده مسئله، روش اجرا و نتایج به دست آمده، آورده میشود. در پایان، نتایجی كه بر اساس تجزیه و تحلیل دادهها حاصل شدهاند، فهرستبندیمیشود و به این موارد نیز پرداخته میشود:
1. منابع: شامل فهرست الفبای كتابها، مقالات و نرمافزارهایی است كه از آنها استفاده شده است؛
2. ضمایم: ممكن است تصویر یا دستورهای داده شده به آزمودنیها با اطلاعات مفید باشد. (بیابانگرد،1382، ص136)