درآمدی بر مطالعات دینی و روش‌شناسی آن

شناسه نوشته : 9322

1392/09/15

تعداد بازدید : 3273

درآمدی بر مطالعات دینی و  روش‌شناسی آن
مراحل انجام پژوهش در مطالعات دینی
پژوهش، پردازش اطلاعات برخوردار از انتظام و متعلق به گستره خاصی از علوم و دارای هویت جمعی است كه به نوآوری می‌انجامد و دارای اركانی است كه عبارتند از:
اول:اطلاعات (بهره‌گیری از اطلاعات شایسته)؛
الف) برخورداری از اطلاعات تحلیل شده؛
ب) برخورداری از اطلاعات مرتبط؛
ج) برخورداری از اطلاعات كافی و كامل؛
د) برخورداری از اطلاعات صادق؛
ه‍) برخورداری از اطلاعات دقیق؛
و) برخورداری از اطلاعات واضح و متمایز؛
ز) برخورداری از اطلاعات نو؛
ح) برخورداری از اطلاعات مستند؛
ط) عدم اطلاعات، خود نوعی اطلاعات است؛ زیرا پژوهشگر را به خلاء و كاستی‌ها رهنمون می‌گرداند.
دوم:پردازش، مسیر عبور از اطلاعات به یافته‌های جدید است. پردازش نوعی تحلیل روشمند است؛
سوم:دارای انتظام،پژوهش باید دارای انضباط، چارچوب، ضابطه و قواعد معین باشد؛
چهارم:تعلق به گستره خاص، پژوهش به گستره‌ای معین از علوم تعلق دارد و چیزی جز حل روشمند یك مسئله نیست كه آن مسئله هم به یكی از حوزه‌های معرفتی تعلق دارد. در این میان، تعیین دقیق گستره پژوهش در پیشبرد صحیح پژوهش نقش به سزایی دارد؛
پنجم:هویت جمعی، هر برنامه پژوهشی، به دلیل تعلق به گستره‌ای خاص، عضوی از هویت جمعی علم است و در خانواده علم جایگاهی خاصمی‌یابد و به عنوان عنصری از سیستمی معین و شبكه‌ای خاص، نقش ایفا می‌كند.
ششم:نوآوری، در برنامه پژوهشی، هدف تولید یافته‌های جدید علمی است. پژوهشگر در مقام دست‌یابی به امری است كه تاكنون به دست نیامده است و نوآوری نیز ابعاد مختلفی دارد: دست‌یابی به پرسش و مسئله جدید، ارائه نظریه‌ای جدید، وصول به روش جدید و مفهوم‌سازی تازه و مانند آن.
مدیریت برنامه پژوهشی
اثربخشی هر برنامه پژوهشی، قبل از هر چیز به مدیریت نیاز دارد. عملیات پژوهش فرآیندی است كه در قالب پروژه، به وسیله یك نفر یا به صورت گروهی انجام می‌گیرد كه به دو نوع مدیریت نیاز دارد:
الف) مدیریت اجرایی:در این مرحله، برنامه‌ریزی، سامان‌دهی، تیم‌سازی، مدیریت زمان، خدمات پژوهشی و تعیین شیوه‌های فیش‌برداری برای تمركزآفرینی و صرفه‌جویی در زمان جای می‌گیرد؛
ب) مدیریت علمی:در این راستا، هدف‌گذاری با شاخصه‌هایی چون مشخص بودن، قابل دسترس بودن، قابل سنجش بودن، مفید و دارای اولویت بودن، انجام می‌شود و باید بر عوامل مؤثر بر هدف‌گذاری توجه شود. در این راستا، عواملی چون چشم مسئله‌یاب، روح خلاق، برخورداری از دغدغه و اثربخشی و ذهن انباشته از نظریه‌ها، تعیین‌كننده اهداف واقعی‌اند.
فرآیند انجام پژوهش
صورت‌بندی مسئله، ارائه فرضیه‌های پژوهش، تعیین روی‌آوردهای نزدیك شدن به مسئله، تعیین شاخص گزینش و شیوه سنجش اطلاعات، تعیین روش پردازش و ارزیابی پژوهش از لحاظ سنجش بهره‌وری با توجه به:
1. واجد كارآیی و اثربخشی(بهره‌وری بالا)؛
2. واجد اثربخشی و فاقد كارآیی(بهره‌وری پایین)؛
3. دارای كارآییو فاقد اثربخشی(فاقد بهره‌وری)؛
4. فاقد كارآیی و اثربخشی(فاقد بهره‌وری) انجام می‌گیرد.
ارزیابی پژوهش، سه مرحله متمایز و مهم دارد:
الف) ارزیابی پیشین (نیازسنجی وضعیت موجود در حوزه مربوط به پژوهش، روش‌سنجی، ارزیابی توانایی‌های فردی، سنجش علایق فردی)؛
ب) ارزیابی هنگام تحقیق (ارزیابی اطلاعات، ارزیابی پردازش اطلاعات، سنجش وفاداری به هدف، ارزیابی زمان)؛
ج) ارزیابی پسین (ارزیابی اهداف و نتایج).
ضرورت طرحِ مسئله‌محور
مسئله، فرضیه را تشكیل می‌دهد و محقق برای اثبات فرضیه می‌كوشد.تحقیق موضوع محور، در واقع تتبع و جمع‌آوری مباحثی است كه حداكثر كاربرد آن در اهداف آموزشی و ترویجی است، اما پژوهش مسئله‌محور دارای ویژگی‌ها و فواید زیر است:
1. پژوهش دارای هدف معین، قابل تحقق و سنجش‌پذیر می‌گردد؛
2. ذهن به وسیله مسئله، بارورتر می‌شود؛
3. نوآوری از حیث حل مسئله، فرضیه نو، نظریه جدید یا روش نوین تحقق می‌یابد؛
4. علم از مسئله فربه می‌شود؛
5. فرآیند پژوهش و گذار روشمند از فرضیه به نظریه، مرهون مسئله است؛
6. شناخت و نقد منابع پژوهش در گروی مسئله است.
باید دانست كه مسئله دارایاین ویژگی‌ها است:
1. به لحاظ مفهوم واضح است؛
2. از حیث مصداق متمایز است؛
3. درست و معنادار است؛
4. قابل پژوهش است؛
5. جزئی و به دور از جامع‌گرایی است؛
6. متناسب با توان پژوهشگر است؛
7. دارای اولویت و ضرورت است.
فرآیند عملیات گزینش طرح مسئله نیز چنین است:
1. مواجهه با مشكل؛
2. تبدیل مشكل به مسئله؛
3. تجزیه مسئله؛
4. تشخیص القاكننده بودن مسئله؛
5. سنخ‌شناسی مسئله؛
6. ساختار منطقی مسئله.
فردی كه در پیمسئله‌یابی است، باید به یكی از این راه‌ها عمل كند:
1. دارای ذهنی پیچیده از اندوخته‌ها، تئوری‌ها، الگوها و نظریات باشد و دغدغه داشته باشد؛
2. با افزایش دانایی، مسئله‌ای برایش ایجاد شود؛
3. با تمرین بتواند به مسئله دست یابد؛
4. در انتخاب مسئله از سطحی‌نگری بپرهیزد؛
5. برای گزینش صحیح تربیت و ‌آموزش لازم را ببیند؛
6. روزمرگی و نزدیكی بیش از اندازه به مسئله داشته باشد و برای او به عنوان دغدغه باشد.
در تعریف مسئله هم باید از تعاریف دور اجتناب بورزد، از مفاهیم مبهم و ناآشنا استفاده نكند، آنچه در ابتدا به ذهن می‌آید، مشكل نام دارد كه سطحی، كلی، ذهنی، مركب و مبهم و غیر قابل رؤیت به وسیله عوام و فاقد روش بررسی و غیر قابل حل است، اما وقتی مشكل به مسئله تبدیل شد، امری ژرف، متمایز، معین، عینی، بسیط، روشن و دارای روش بررسی است.از این رو، قابل حل است. اعتصاب در یك كارخانه مشكل است كه باید مسئله‌یابی شود یا وقتی بیماری به پزشك مراجعه می‌كند، باید مشكل او را به مسئله قابل بررسیتبدیل تا او را مداوا كند.
بایسته‌های انتخاب روش
در انتخاب روش مطالعه دینی باید به این نكات توجه كند:
الف) قواعد راهبردی در مطالعه درون‌دینی
1. توجه به دور؛
2. پرهیز از حصرگرایی روش‌شناختی؛
3. عدم غفلت از رجحان و اولویت انتخاب یك روی‌آورد؛
4. عدم حصرگرایی نسبت به مسائل.
ب) روی‌آوردهای برون‌دینی
1. روی‌آورد تحلیلی و منطقی؛
2. روی‌آورد تحلیل مفهومی؛
3. روی‌آورد تحلیل گزاره‌ای(فرامرز قراملكی،1380)
معمولاً روش‌های عمده بر اساس روش‌های توصیفی، تحلیلییا تطبیقی انجام می‌شود.
بایسته‌ها و ضرورت‌های لازم درپژوهش‌های دینی
به ضرورت‌های لازم می‌توان در دو بخش توجه داشت:
الف) ضرورت‌های روشی،یعنی چگونگی انجام مطالعات دینی؛
ب) ضرورت‌های موضوعی و غایت تحقیق.اینكه بدانیم درباره چه چیزی و در چه زمینه‌هایی به كاووش بنشینیم و با چه منظور و هدفی و برای وصول به چه غایتی تحقیق می‌كنیم تا فرآیند و جهت‌گیری پژوهش خود را با آن هماهنگ كنیم.
ابتدا باید تحقیق را به مسئله‌محوری هدایت كرد و در پی حل آن بود و در مبادی و مقدمات گرفتار نشویم و تحقیقی بی‌سرانجام و بدون نتیجه را دنبال نكنیم.
ضرورت دیگر این است كه تفاوت بین مشكل و مسئله را دریابیم.البته بین مشكل بیكاری با مسئله همسو نبودن آموزش‌های دانشگاهی با نیازهای جامعه یا بین طلاق و عدم تفاهم فرهنگی زوجین، تفاوت است. باید دانست مشكل بسیار كلی‌تر از مسئله است.مشكل علت‌های مختلفی دارد كه هر علت می‌تواند به صورت یك مسئله درآید. مسئله جزئی‌تر و دقیق‌تر از مشكل است. معمولاً در تحقیق به دنبال حل مسئله‌اند نه مشكل، اعتیاد مشكل است، اما دوست ناباب، در دسترس بودن مواد، بیكاری، داشتن والدین معتاد، هر كدام یك مسئله‌اند كه می‌توان در این باره تحقیق كرد كه آیا بین آنها و اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
دیگر انتخاب روش این مسئله است كه به ما می‌گوید چه روشی را برگزینیم. اساساً انتخاب روش قبل از انتخاب مسئله یا بدون توجه به آن صحیح نیست. در دنیای روش‌شناسی، تنوع روش‌ها مهم است.برای مثال، در حوزه مطالعات دینی می‌توانیم روش تفسیری داشته باشیم، روش مأثور یا غیر مأثور و مانند آن.همچنین به كارگیری روش‌های دیگر مانند روش تاریخی، تطبیقی، تحلیلی، توصیفی نیز جای خود را دارد. نباید دچار حصرگرایی در روش شویم و تصور كنیم كه در این مسئله باید تنها از این روش استفاده كنیم بلكه باید بكوشیم بهترین روش را برای مسئله برگزینیم و البته این كار را با سعه صدر و به دور از تنگ‌نظری انتخاب كنیم.
یك روش مناسب باید دارای پشتوانه‌ای قوی، آینده‌نگر، سازگار با علوم و دنیای معاصر و متكی بر خرد و عقلانیت باشد.
تفاوت روش و روش‌شناسی
تفاوت بین روش و روش‌شناسی هم آن است كه روش‌شناسی، شناخت شیوه‌های اندیشه و راه‌های تولید علم و دانش در عرصه معرفت بشری است، اما روش مسیری است كه پژوهشگر در سلوك پژوهشی خود آن را انتخاب و طی می‌كند. در حقیقت، روش‌شناسی دانشی است كه به شناخت آن مسیر می‌پردازد.به همین دلیل، روش‌شناسی همواره یك دانش درجه دوم است. (مجله علوم سیاسی، ش28، ص7) همچنین روش‌شناسی به عنوان یك علم از عوامل دیگراثر می‌پذیرد.موضوع علم روش‌شناسی، روش است و از موضوع خود و همچنین از بنیادهای معرفت‌شناختی و هستی‌شناسی و افزون بر آن از مبانی نظری و ساختار معرفتی روش‌شناس و نیز از هدف معرفتی او اثر می‌پذیرد. (همان، ص8)
در مطالعات دینی به دلیل نوع خاص معرفتی كه موضوع پژوهش قرار می‌گیرد، روش‌شناسی آن نیز دست‌خوش تغییر و تحول می‌شود. وحی و شهود در برابر حس و عقل به عنوان دو منبع معرفتی، پیامدهای روش‌شناختی ویژه‌ای دارند؛ مسیر حس و عقل، مسیر دانش مفهومی است و دانش مفهومی، منطق و روش مناسب با خود را طلب می‌كند؛ اما مسیر وحی و شهود، دانش و علم حضوری است و دانش حضوری، روش و شیوه‌ای خاص را طلب می‌كند كه از طریق تزكیه و سلوك طی می‌شود. البته اهل معرفت و عرفان در مباحث عرفان عملی كوشیده‌اند تا روش تحصیل دانش شهودی را نیز تدوین نمایند و آموزش دهند. مباحثی كه درباره انواع و اقسام كشف و شهود بیان شده است، مانند مكاشفات رحمانی و شیطانی و خصوصیاتیكه درباره مراتب یقین ذكر شده است، نظیر:علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین كه نمونه‌ای از ادبیات مربوط به این نوع روش‌شناسی است.
تأویل كه در قبال تفسیر به كار می‌رود نیز روش ویژه‌ای است كه در مسیر معرفت حضوری، قرار دارد. این معنا از تأویل غیر از معنایی است كه در هرمنوتیك فلسفی به كار می‌رود و به مراتب عمیق‌تر از آن است. (همان، ص12) ناگفته نماند كه تحقیق در مطالعات دینی، یك هویت واسطه‌ای بین وحی به معنی اعم كلمه با مخاطبان وحی دارد.ما در مطالعات دینی، هویتی واسطه‌ای داریم؛ واسطه بین وحی به معنای عام (یعنی كتاب و سنت) و مخاطبان وحی. اگر بتوانیم این نقش وساطت را به خوبی ایفا كنیم، تحقیق را به درستی انجام داده‌ایم.البته لازمه این امر آشنایی با ذهن و زبان مخاطبان وحی در جامعه معاصر است تا مطابق با فهم آنان بتوانیم مفاهیم وحیانی را ارائه كنیم.
برخی رهیافت‌های روش‌شناسی در مطالعات دینی
در علم روش‌شناسی رهیافت‌‌های زیر، به ویژه به هنگام بررسی مطالعات دینی، اهمیت دارد:
الف) نشانه‌شناسی
نشانه‌شناسییكی از دانش‌های نوپاست كه تأثیرات عمیقی در بررسی نصوص دینی و ادبی نهاده است. تأثیر این دانش، البته به حوزه‌های ادبی و دینی محدود نمی‌شود، بلكه حوزه‌های بسیاری مانند هرمنوتیك، زبان‌شناسی، فلسفه، هوش مصنوعی و مانند آن را هم در بر گرفته است.
می‌دانیم كه معرفت دینی، معرفتی نص‌محور است و فعالیت نشانه‌شناختی بر روی نص، هسته اصلی معرفت دینی را فراهم می‌آورد، نشانه‌شناسی در بسیاری از دست‌آوردهایش، با معرفت دینی ارتباط می‌یابد. چهار بحث عمده در این زمینه كه تأثیرات نشانه‌شناسی را بر معرفت‌شناسی دینی نشان می‌دهد، عبارتند از:
1. بیان فعالیت‌های عمده نشانه‌شناختی عالمان دینی؛
2. منطق فهم نصوص دینی؛
3. ابطال‌پذیری در فهم؛
4. نامحدود بودن فرآیند نشانگی.
الزام به هر یك از این مباحث، طرحی جدید در معرفت دینی می‌افكند و به آن مباحث جهت خاصیمی‌دهد.
ب) هرمنوتیك
تقریباً تمامی تعاریف موجود درباره هرمنوتیك را می‌توان برگرفته از سه جریان هرمنوتیكی در مغرب‌زمین دانست:
1. برخی همانند شلایر ماخرودیلتای واگوستین، هرمنوتیك را به فهم متون (عمدتاً‌ مقدس) و آشكار كردن رموز و معانی در آثار مكتوب تعریف كرده‌اند.
2. تعریف دوم، در اندیشه‌های هاید گروگادامر ریشه دارد كه قلمروی هرمنوتیك را تا مرزهای زبان‌شناسی، انسان‌شناسی و حتی هستی‌شناسی گسترش داده‌اند. در این دیدگاه، هرمنوتیك عبارت از تأویل و تبیین سنت و اقوال گذشته از طریق امتزاج افق‌های متن و مؤول است.
3. تعریف سوم از اندیشه‌های ربكور سرچشمه می‌گیرد كه هرمنوتیك را به شناخت و نظریه «علل معرفت و فهم» در پیوند با تأویل متون، تعریف می‌كند. در این دیدگاه، استعاره، مجاز، نماد و مانند آن اهمیت بیشتری می‌یابد.
در كتاب روش‌شناسی مطالعات دینی، نوشته دكتر احد فرامرز قراملكی، روش هرمنوتیك در زیرمجموعه روی‌آوردهای درون‌دینی گنجانده شده است. تقسیم‌بندی ایشان به این ترتیب است:
طبقه‌بندی روش‌ها و روی‌آوردهای مطالعات دینی:
1. روی‌آورد درون دینی؛
   الف) از حیث ابزار و روش:
        ـ تفسیر مأثور (قرآن به قرآن، قرآن به روایت)
        ـ تفسیر غیر مأثور (رمزی، علمی، فلسفی، عرفانی)
   ب) از حیث پارادایم:
        ـ سمانتیكی
        ـ هرمنوتیكی
2. روی‌آوردهای برون‌دینی؛
   ـ تجربی
   ـ‌ تحلیلی
   ـ تاریخی
   ـ پدیدارشناختی
   ـ وجودی‌نگر
3. روی‌آوردهای تلفیقی.
   ـ تطبیقی
ـ میان‌رشته‌ای
نخستین بار هرمنوتیك به وسیله شلایر ماخر در تفسیر متون دینی به كار گرفته شد؛اما نمی‌توان انتظار داشت كه رهیافت‌های هرمنوتیكی به صورت فعلی كارآیی بالایی در فهم و تفسیر متون دینی ما نیز ایفا كنند؛ زیرا بعضاً از مبانی هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی كاملاً متفاوتیسرچشمه می‌گیرند كه با مبانی معرفت‌شناسی ما بیگانه است.
دكتر فیرحی،یكی از استادان دانشگاه علوم سیاسی تهران، در موردی مشابه درباره بهره‌گیری و استفاده تام از این نوع رهیافت‌های وارداتیو كاربرد روش‌شناسی فوكو در مطالعات اسلامیچنین می‌گوید: «اینكه روش‌شناسی فوكو را جدای از معرفت‌شناسی ماتریالیستی‌اش، می‌توان در خوانش متون دینی به كار برد، هنوز مورد سؤال است. همچنین اینكه آیا می‌شود هرمنوتیك فاقد معنای مركزی فوكو را در خوانش امر دینی كه در ذات خود معناگراو دارای حقیقت مركزی است، به كار بست، پرسشی است كه باید به آن پاسخ داد. تنها چیزی كه لازم است این تفسیرهای نوگرایانه پاسخ دهند؛ این است كه چگونه می‌توان از متدولوژی فوكو كه مبتنی بر معرفت‌شناسی ماتریالیستی است جهت خوانش معرفت دینی كه قائل به حقایق متعالی و معانی قدسی است، استفاده كرد». (www.Feirahi.ir)
این رهیافت (نشانه‌شناسی و هرمنوتیك) تنها به عنوان نمونه‌هایی از رهیافت‌های موجود در این باره مطرح شد. رهیافت‌های دیگری از قبیل رهیافت‌های زبان‌شناسانه، تحلیل گفتمان و مانند آن نیز وجود دارد كه به نوبه خود با اهمیت و قابل بررسی‌‌اند و باید به آنها توجه شود.
 
روش‌شناسی مطالعات دینی
در جامعه‌ای كه فرهنگ عمومی آن بیشترین تأثیر را از فرهنگ دینی پذیرفته و نظام سیاسی حاكم بر آن نیز از صبغه دینیـ اسلامی برخوردار است، مطالعات دینی در حوزه‌های مختلف، با حیات مادی و معنوی جامعه ارتباطی مستقیم پیدا می‌كند.از این رو، اهتمام بیش از پیش به كارآمدسازی این مطالعات در راستای نیازهای معرفتی روزافزون جامعه، اهمیت فراوان دارد و آشنایی با متون دینی و روش مطالعه آنها بسیار ضروری است. در جهان امروز كه شاهد رشد روزافزون علوم و فن‌آوری در حوزه‌های مختلف هستیم، نمی‌توان صرفاً بر داشته‌ها و شیوه‌هایسنتی و كهن اعتماد و تكیه كرد، بلكه شرایط نوین جامعه ما اقتضا می‌كندكه برای نیل به شكوفایی هر چه بیشتر در علوم انسانی، به ویژه مقوله خطیر مطالعات دینی، نوآوری درنحوه و شیوه مطالعات دینی خط مشی اصولی كلیه محققان این حوزه قرار گیرد.
تنها با به كارگیریشیوه‌هایجدید پژوهش در مطالعات دینی است كه به نوآوری در این عرصه دست خواهیم یافت. ما در زمینه انجام پژوهش ناگزیر از تجمیع اطلاعات و پردازش و تجزیه و تحلیل آن هستیم. بدون داشتن اطلاعات كافی، امكان كندوكاو در آن و تجزیه و تحلیل یافته‌ها وجود ندارد.در پی انباشت اطلاعات باید به ساماندهی منطقی و نظام‌مندی محتوای آن بر اساس یك روش معقول فكر كرد.باید دانست درباره هر موضوعی نمی‌توان با هر رویكردیبه بحث و بررسی نشست، بلكه هر ابزاری در جایی خاص، كاربرد دارد و نمی‌توان آن را در غیر موضع خود به كار گرفت.مسئله مهم این است كه هرگونه تأمل و مطالعه دینیمسبوق به آموزش نظام‌مند و آشنایی اولیه با اصول، مفاهیم، اصطلاحات، فهم دقیق مسائل و آگاهی از رموز لازم در حوزه مورد بررسی است.
گفتنی است مطالعات دینی، دارای گرایش‌ها و رشته‌های مختلفی است كه لوازم تحقیق در هر یك از آنها با دیگری متفاوت است. طی دو مرحله اساسی برایتحقیق دینی، ابتدا یادگیری علوم مشترك مانند ادبیات عرب، منطق، قرآن و مانند‌ آن و سپس معرفت به گرایش‌های تخصصی مانند كلام، تفسیر، فلسفه و سایر رشته‌ها،ضروری است.
نكته مهم این است كه به كارگیری روش صحیح در پژوهش برای وصول به نوآوری است و این همان تفاوت پژوهش نظام‌مند با مطالعات پراكنده و گذری، آموزش، تبلیغ، ترویج یا اطلاع‌رسانی است. البته نوآوری و تولید علم سطوحی دارد و ممكن است نوآوری دست‌یابی به یك نظریه یا فرضیه یا پرسش و مسئله جدید یا دست یافتن به یك روش یا ابزار جدید باشد. (درآمدی بر روش‌شناسی در مطالعات دینی،1387، ص7 ـ1)
تأثیر چالش‌های روش‌شناختی مذهبی در نوع دریافت‌ها
فلسفه ختم نبوت را می‌توان بنیاد چالش‌های معرفتی و روش‌شناختی میان علمای شیعه و اهل سنت دانست. از منظر علمای اهل سنت، فلسفه ختم نبوت با كمال و رشدیافتگیامت و عدم اجماع امت بر خطا تفسیر می‌شود؛ در حالی كه از نظر علمای شیعه، فلسفه ختم نبوت، تداوم امامت با ویژگی‌های نص و عصمت است. پذیرش تداوم عصمت و رهبری الهی از سوی شیعیان، پی‌آمدهای زیادی چون گسترش منابع تولید معرفت دینی را در پی داشت. در این راستا، علاوه بر قرآن و سنت قولی، رفتاری و تقریری پیامبر اسلام(ص)، كه مشترك شیعه و اهل سنت است، سنت قولی، فعلی و تقریری امامان دوازده‌گانه برای شیعیان از منابع تولید معرفت دینی به حساب می‌آید. همچنین اصولی از قبیل اصل تقدیس ناشی از نصب الهی، اصل صلاحیت‌های شخصی مبتنی بر عصمت و عدالت و اصل اقبال عام كه ناشی از بیعت ارادی مردم است، در رهبری شیعه پس از رحلت پیامبر اكرم(ص) مورد تأكید قرار گرفت. این در حالیاست كه در میان اهل سنت شاهد تنوع نظریه‌های مشروعیت‌بخشی هستیم كه نتیجه نظریه عدالت صحابه است. در واقع، اهل سنت با ارائه نظریه عدالت صحابه و قداست بخشیدن به تاریخ صدر اسلام كوشیده‌اند تا حدی مشكل كمبود منابع تولید معرفت دینی را رفع كنند. نظریه‌های مشروعیت امت، مشروعیت شورایی، مشروعیت اهل حل و عقد و مشروعیت‌بخشی قدرت، همه برگرفته از تاریخ صدر اسلام است.
این دو دیدگاه باعث شد تا در میان شیعیان، عدالت بر امنیت مقدم گردد و در میان اهل سنت، امنیت بر عدالت.همچنین در بین اهل سنت، نظریات فقه سیاسی متأخر از عمل شكل گرفت؛ اما در میان شیعه، وحدت نظریه مشروعیت كه مبتنی بر اندیشه امامت و تداوم عصمت بود، مانع از توجیه تاریخ و شكل‌گیری نظریات متأخر از عمل شد. همچنین بیان دیدگاه شهید صدر درباره نقطه‌محوری در چالش‌های روش‌شناختی در حوزه فقه،یعنی عقل جای توجه دارد. به نظر ایشان، جایگاه عقل در مباحث روش‌شناختی هم محل نزاع میان شیعه و اهل سنت است و هم محل نزاع میان شیعیان. اصولاً درباره مشروعیت به كارگیری ادله عقلی در زمینه استنباط و احكام فقهی، دو نزاع و بحث وجود دارد:
1. نزاع میان امامیه و دیگران درباره اینكه آیا می‌توان به دلیل عقلی ظنی چون قیاس، استحسان، مصالح مرسله و مانند‌ آن كه اهل سنت بنا را بر حجیت و رجحان آنها نهاده‌اند، اعتماد كرد یا نه؟ امامیه به پیروی از امامان خود بر جایز نبودن استناد به چنین دلایلی اجماع كرده‌اند؛
2. نزاع میان امامیه در این باره كه آیا استنباط احكام شرعی از ادله عقلی قطعی مشروع است یا نه، مشهور به درستی چنین استنباطی گراییده و محدّثان به عدم حجیت نظر داده‌اند. (انجمن علوم سیاسی، نجف لك‌زایی، http://www.psas.ir)
چالش میان مجتهدان و روشنفكران دینی
چالش‌های روش‌شناختی و معرفت‌شناختی موجود میان این دو گروه را در موارد ذیل می‌توان ارائه كرد:
1. اصول فقه یا مكاتب روش‌شناسی جدید: در حالی كه مجتهدان همچنان بر ارزش ابزاری و روش‌شناختی اصول فقه تأكید می‌ورزند، اما برخی روشنفكران دینی تلاش می‌كنند رهیافت‌های روش‌شناختی جدیدی چون هرمنوتیك، تحلیل گفتمانی و سایر نحله‌های تفسیری را پیشنهاد كنند. هرمنوتیك و دیگر روش‌های جدید، اصول فقه را به عنوان ابزاری برای كشف نظر دین، در حوزه مبانی مورد چالش قرار داده است.
2. كشف حقیقت و قرائت‌های مختلف: در حالی كه مجتهدان همچنان بر وجود حقیقت واحد اصرار می‌ورزند و معتقدند تمامی تلاش‌ها برای به دست آوردن آن حقیقت باید متمركز شود، روشنفكران دینی بر مشروعیت قرائت‌های مختلف از دین اصرار دارند. تمایز این دو دیدگاه در چیست؟ این سؤال از آن جهت مهم است كه برخی پژوهشگران به وجود فتاوای مختلف اشاره كرده و آن را با قرائت‌های مختلف یكسان پنداشته‌اند، در حالی كه مجتهدان از اختلاف فتاوا چنین تفسیریندارند. به نظر مجتهدان از میان فتاوای مختلف، تنها یكی می‌تواند درست و حاكی از حقیقت باشد و بقیه خطاست. بنابراین، مختلف بودن فتاوا به نسبیت و متعدد بودن حقیقت در نزد دانشمندان مختلف منجر نمی‌شود.
3. فقه و علم: مجتهدان بر جایگاه فاخر فقه، به مثابه دانشی كه عهده‌دار نظم بخشیدن به زندگی فردی و اجتماعی انسان و جامعه معاصر است، اصرار می‌ورزند. این در حالیاست كه برخی روشنفكران دینی معتقدند فقه، عقلانیت خود را از دست داده و امروز مدیریت فقهیكارآیی ندارد و باید به جای آن مدیریت علمی محور قرار گیرد. همچنین به اعتقاد مجتهدان، علم فقه هم جنبه تأسیسی دارد و هم جنبه امضایی، اما از نظر روشنفكران دینی، علم فقه تنها شأنیت پاسخ‌گویی دارد و نه شأن تأسیسی. به عبارت دیگر، مجتهدان به دینی كردن عصر می‌اندیشند، در حالی كه روشنفكران دینی به عصری كردن دین مشغولند. علاوه بر این، روشنفكران دینی بر نیاز مجتهد به علوم انسانی تجربی در تفقّه و اجتهاد تأكید می‌كنند، در حالی كه این مسئله هنوز در میان مجتهدان پذیرفته نشده است.
4. فقه و اخلاق: تأكید روشنفكران دینی بر اخلاق، معنویت و جنبه‌های فردی دین بیش از تأكید آنها بر مقررات و احكام فقهی است، در حالی كه مجتهدان عملاً بر فقه تأكید بیشتریداشته‌اند و دارند. (نك: محمد مجتهد شبستری، هرمنوتیك كتاب و سنت، ص33ـ 13 و 45 ـ 40، 63ـ 52 و 143 ـ 133 و محمد مجتهد شبستری، سروش، مقاله دین اقلی و اكثر، مجله كیان و نقدی بر قرائت رسمی از دین، 1381)
روش‌شناسی و مسئله‌شناسی حجاب
براینمونه درباره روش‌شناسی و مسئله‌شناسی حجاب می‌توان به این محورهاتوجه كرد:
الف) روش‌شناسی مطالعات دینیدر حجاب
می‌توان از روش‌های پنج‌گانه زیر در مطالعات دینی حجاب كمك گرفت:
1. روش مطالعه تاریخی و سیره: منابع مطالعه در زمینه دین، قرآن و سنت است و سنت هم به دو قسمتِ اقوال پیامبر و ائمه و احوال پیامبر و معصومین است. این دو در كنار قرآن حائز اهمیت و بررسی است؛
2. مطالعه قوانین دینی غیرمستقیم درباره حجاب: در این راستا می‌توان به مطالب غیر مستقیم مانند حجاب در حج یا حجاب در كنیزان كه با اصل مسئله ارتباطی غیر مستقیم دارند، توجه كرد؛
3. تصحیح نگرش نسبت به زنان به عنوان یك انسان: زنان فارغ از جنسیت همانند مردان انسانند كه میزان گناه و صواب آنها در قیاس با مردان قابل بررسی است.پس نباید به زنان تنها نگاه جنسیتیداشت؛
4. مداخلات فرهنگ‌های غیر دینی: دین از فرهنگ پیرامونی متأثر می‌شود.بنابراین، باید در كنار فرهنگ دینی به این فرهنگ‌های وارداتی نیز توجه شود؛
5. توجه به تغییرات ایجاد شده در روابط زن و مرد و توجه به عنصر زمان: با پیشرفت تكنولوژی و ارتباطات گسترده انسانی، تغییرات اساسیدر نوع روابط زن و مرد ایجاد شده كه شایسته است مورد نظر قرار گیرد و با توجه به اقتضائات زمانی باید با رعایت اصول و مبانی، آن را باز تعریف كرد؛
6. محور قرار گرفتن قرآن در حین انجام تحقیق: اصل قرار گرفتن آموزه‌های قرآنی و محك زدن سایر یافته‌ها از عقل و سنت و اجماع با آن بسیار مهم است.در معارف دینی همه چیز حتی سیره و سخن معصوم نیز دایر مدار آموزه‌ها و آیات قرآنی است. هر كدام با قرآن همسو باشد، پذیرفتنی است.در غیر این صورت به فرموده معصوم(ع) «فَاضْرِبُوهُ عَلَی الْجِدَارِ»؛ یعنی آن را به دیوار بزنید كه ارزشی ندارد.
7. همه جانبه دیدن مسئله حجاب: باید همه آیات و روایات را درباره حجاب، بررسی و تحلیل كرد تا از مجموع آنها حكم حجاب استنباط شود. نگاه یك بُعدی بدون در نظر گرفتن یافته‌های پیرامونی كه بعضاً اصل مسئله را تخصیص یا تعمیم یا بازتعریف می‌نمایند، كاریناصواب و گام نهادن در بیراهه است.
ب) مسئله‌شناسی حجاب
به هنگام بررسی مسئله حجاب نیز باید به این محورهاتوجه داشت:
1. جایگاه حجاب در میان ارزش‌های دینی: با توجه به تقسیم‌بندی احكام دینی به اصول و فروع، این سؤال مطرح می‌شود كه حجاب در كدام رده از ارزش‌های دینی قرار می‌گیرد؟
2. حكومتی بودن یا فردی بودن مسئله حجاب: آیا حجاب یك حكم شخصی است كه فرد اختیار داشته باشد حكم حجاب را نقض كند و بلكه هر فردی پاسخگوی اعمال شخصی خود است؟ آیا حكومت می‌تواند برای اجرای امر واجب وارد عمل شود؟ آنانی كه معتقد به ورود حكومت برای اجرای امر واجبند،به این دلایل باور دارند:
1. تعزیر؛ حاكم می‌تواند هر متخلفی را تعزیر كند؛
2. ادله نهی از منكر؛ كه مرحله عالی نهی از منكر متعلق به حكومت است؛
3. ادله ولایت فقیه؛ كه دلالت می‌كند، حاكم شرع ولایت مطلقه دارد؛
4. ولایت بر تأدیب؛مبنی بر اینكه حكومت، بر تأدیب افراد ولایت دارد.
درباره همه این موارد كه از ادله عام است، جای بحث و بررسیاست.
4. حدود پوشش زن و مرد؛ درباره این مسئله می‌توان به طور جدی بحث كرد كه آیا حجاب تنها مختص به زنان است یا مردان نیز باید پوشش مناسب داشته باشند؟ حدود پوشش به چه میزان است؟
5. نحوه ارتباط بین زن و مرد و اختلاط و عدم اختلاط آنان؛ بی‌تردید چگونگی ارتباط بین زنان و مردان و دختران و پسران و نوع گفت‌وگو و نگاه آنان با توجه به گستره وسیع تعاملات اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد؛
6. جایگاه غریزه جنسی و چگونگی تربیت آن؛رابطه بین نگاه جنسی افراد و نوع ارتباط، بسیار مهم و قابل بررسی است. این غریزه تا چه حد می‌تواند در نوع حجاب و نحوه ارتباط آدمیان مهم باشد؟ آیا حضور زنان در جایگاهی كه نگاه جنسی وجود ندارد، میسور است و امكان چنین فرضی وجود دارد؟
7. بحث تطبیقی حجاب با سایر ادیان و فرهنگ‌ها هم می‌تواند مورد توجه باشد و محورهای دیگری كه با تأمل می‌توانبه آن افزود.