در یك نگاه كلی پژوهشگر اهمیت تحقیق خود را با نوع مسئلهای كه انتخاب كرده بیان میكند، اما مشكل اصلی در برابر پژوهشگر هست و آن این است كه باید مشخص كند این تحقیق در چه زمینهای اهمیت بیشتریدارد. همین امر میتواند در ارائه طرح تحقیق، بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق نقش اساسی ایفا كند.
اهمیت تحقیق از نظر تئوری(برای گسترش تئوری پیش) یا ارائه موضوع تئوریك به شیوهای ظریفتر است. (بازرگان و دیگران، ص322) محقق باید نشان دهد تحقیق مزبور از دیدگاهی جدید و خلاقانه به مسائل نگاه میكند و روشن سازد كه مسئله از چه اهمیتی برخوردار است و انجام پژوهش كدام مشكل را حل میكند و چه كسانی میتوانند از نتایج پژوهش استفاده كنند و در صورت انجام ندادن، چه زیانی دارد و چه كسی متضرر خواهد شد.
پژوهشگر اهمیت مسئله را در قالب دو جنبه اهمیت كاربردی و اهمیت نظری مسئله، بررسی و بیان میكند. محقق باید مسئله را به گونهای بیان كند كه اهمیت آن را به اثبات برساند. پژوهشگر در اهمیت نظری با بررسی نظریات و تئوریهای موجود، اهمیت مسئله را بیان میكند و در قسمت كاربردی، در عمل به بیان فواید و نتایج كاربردی حاصل از انجام پژوهش میپردازد. برای بازبینی باید ببیند چرا انجام آن پژوهش ضرورت دارد، انجام این پژوهش چه ارزشیدارد، نتایج حاصل از آن به چه كار میآید و آیا این كار قبلاً انجام نشده است؟ (همان، ص39 با تصرف)
توجه به ضرورت تحقیق برای این است كه مشكلی را در جامعه برطرف كند؛یعنی اگر بنیادی است برای افزایش سرمایهای به سرمایه علم است و باعث ارتقای علمی است یا اهمیت كاربردی دارد، كه بیانگر میزان كار و استفاده تحقیق مورد نظر است. (خورشیدی، عباس، قریشی، سید حمیدرضا،1381، ص10)