انسان از نیروی تفكر و عاطفه خود برای بیان مقصود استفاده میكند. ما به وسیله زبان و نوشتن، هدفها و مفهومهای ذهنی خود را به دیگران میفهمانیم و پیغامهای خود را با كلماتی كه در گنجینه زبان ملی خود داریم، به آنها منتقل میسازیم، ولی این الفاظ و كلمات با همه وسعت تركیبی خود، چه در تلفظ و چه در نگارش، برای بعضی از حالات درونی و مفاهیم ذهنی، ناتوان و نارسا هستند. برای جبران این نارسایی و ناتوانی ناگزیریم در مرحله تلفظ از كشش آهنگ، لحن گفتار، طنین صدا و اشارات چشم، دست، سر و صورت و انقباض و انبساط عضلات چهره و پیشانی خود استفاده كنیم. در مرحله نگارش باید نشانهها و اشارات قراردادی جهانی و بینالمللی را جایگزین نارسایی و ناتوانی الفاظ و كلمات سازیم و به كمك آنها حالات درونی و مفاهیم ذهنی و نكاتی را كه به صورت نوشته و كلمات نمیتوان ادا كرد، به خواننده برسانیم.
بنابراین، نوشته كه عبارت است از «نمایش دادن كلام به وسیله حروف و تركیبات گوناگون آن»، با استفاده از نشانههای نگارش، روح و روانی خاص پیدا میكند.
معرفی اجمالی علایم نگارشی
برخی از نشانهها كه كاربرد بیشتری در گزارش و نگارش دارند، عبارتند از:
1. یك نقطه (.)
نشانه قطع رشته صورت و ختم كلام است و توقف كامل را میرساند و پایان یك جمله را اعلام میدارد: امام خمینی(ره) در بهمن 57 به ایران آمد.
نقطه بعد از حروفی نیز كه نشانه اختصاری نامهاست، به كار میرود، مانند آی.ب.ام.
2. نشانه فاصله یا ویرگول (،)
در طول رشته كلام هر جا كه معنی مطلب، مكث و درنگ كوتاهی را اقتضا كند، ویرگول میگذاریم: اگر برادرتان به موقع آمده بود، به احتمال زیاد، همراه كاروان به كربلا میرفت.
3. ویرگول با نقطه یا سركج با نقطه (؛)
نشانه درنگی بلندتر از ویرگول و كوتاهتر از نقطه است و معمولاً در موقعی كه جمله تمام شده است، ولی مطلب ادامه دارد، استفاده میشود: عبید زاكانی، دانشمند وارستهای بود؛ ولی چون روح حاكم بر زمان مناسب نبود، حرف خود را در قالب شوخی و مزاح میگفت.
4. دونقطه (:)
نشانه شرح است و از دونقطه عمود بر هم استفاده میشود. برای توضیح بیشتر مطالب به كار میرود و نشانه مكثی بلندتر از نقطه است: ساعات حركت هواپیمای جمهوری اسلامی از تهران به مشهد: تمام ایام هفته، ساعت 30/18.
5. سهنقطه (...)
به هنگام حذف یك كلمه استفاده میشود: فقر فرهنگی در اجتماع موجب بروز فساد و ... میشود.
6. چندنقطه (..............)
چندنقطه نشانه و نمایشگر حذف یك یا چند جمله است:
ای خواجه اگر همی بهشتت هوس است
|
|
||
|
خیرات بكن اگر تو را دسترس است
|
||
خیرات چو كردهای، برو ایمن باش
|
|
||
|
در خانه ................... بس است
|
||
7. تیره بلند (ـ)
نشانه تفكیك است و برای قطع مطلب و قید جمله معترضه به كار میرود: كوهستان و مناظر زیبای آن ـ واقعاً چه باشكوه و دلانگیز است ـ مرا از درد اعصاب آسوده كرد.
8. خط كشیده (ــــــــــــــــ)
خط كشیده برای برجسته یا مشخص كردن قسمتی از نوشته اعم از دستنوشته یا ماشینی به كار میرود و برای اهمیت بخشیدن به آن مقدار از نوشته استفاده میگردد.
9. دوكمان یا گریزنما ( )
این علامت برای توضیح اضافی یا ذكر جملهای كه از بحث خارج است و نیز برای جدا كردن بعضی از كلمات یا جملات به كار میرود: علم منطق، انسان را به درست فكر كردن وا میدارد. اغلب دانشمندان منطقی فكر میكنند و منطقی صحبت میكنند (متأسفانه همكار من به هیچ وجه از منطق اطلاعی ندارد) كه این، خود، نشانه شخصیت و كمال آنهاست.
10. دونبش، قلاب، افزودهنما [ ]
این علامت نشانه الحاق است. گاهی در نوشتهها به جملاتی برمیخوریم كه یك یا دو واژه كم دارد یا از قلم افتاده است. این كمبود باعث نارسایی در جمله میشود. رفع این نارساییها ایجاب میكند آن جمله با افزودن واژه مورد نظر تكمیل گردد. واژه افزوده شده را با نوشتن در داخل قلاب مشخص میكنیم:
این خود نباید به بنشستن
|
|
كه به هیچ ناگفته به (قابوسنامه)
|
كه بعد از تصحیح میشود: این خود نباید به نبستْن كه به هیچ [حال] ناگفته به.
11. دو سركج « ............»
نشانه نقل قول مستقیم است و در آغاز و پایان سخنی كه مستقیماً از شخص یا منبعی نقل میشود، قرار میگیرد: حضرت امام جواد(ع) میفرمایند: «بهترین مردم كسی است كه از وجودش نفعی به بندگان خدا برسد».
12. علامت سؤال (؟)
در پایان جملههای پرسشی میآید: برای چه میخواهی بدانی؟
13. یك ستاره (*)
برای جلب توجه و نظر مطالعهكننده به ذیل صفحه است. نشانه توجه به پاورقی هنگامی به كار میرود كه بیان مطلبی از سیاق و روال نوشته خارج است یا نویسنده نمیتواند آن را در داخل نوشته بگنجاند. از طرفی موضوع مورد نظر را نمیتواند رها كند یا ناگفته بگذارد. در اینگونه موارد با درج یك ستاره در پهلوی جمله یا كلمه، توجه خواننده را به حاشیه ذیل صفحه جلب میكند. به این ترتیب كه در ذیل صفحه، بعد از علامت ستاره، توضیح لازم ارائه میشود.
14. دوستاره (* *)
به منظور احتراز از تكرار مطلبی كه قبلاً در كتاب یا نوشته درج گردیده است، نویسنده از نشانه دوستاره كه موازی هم قرار میگیرد، استفاده میكند. بدین ترتیب، با قید این نشانه، به خواننده توجه میدهد مطلب مورد نظر قبلاً در صفحات پیشین درج شده است كه به آن مراجعه كند.
15. سهستاره (* * *)
از این علامت به منظور نشان دادن تغییر روال نوشته یا تغییر كلی سیاق سخن استفاده میشود. در بعضی از موارد، نویسنده ناگزیر به تغییر مطلب است یا اینكه ناچار میشود روال نوشته را تغییر دهد. پس از علامت سهستاره استفاده میكند. بدین ترتیب كه جمله را تمام میكند و با سه سطر فاصله، نوشته بعدی را آغاز میكند و علامت سهستاره را در وسط فاصله ایجاد شده قرار میدهد.[1]
در ادامه، موارد كاربردی علایم نگارشی را به طور تفصیلیتر پی میگیریم. هدف از تفكیك آشنایی اجمالی و تفصیلی، پرهیز از اطناب مملّ و دوری از یكنواختی است. از این رو، در قسمت اول به مقدار ضرورت، علایم نگارشی را شناساندیم و در ادامه، برای نویسندگان پیجو موارد كاربردی علایم را برمیشماریم.
ب) موارد استفاده كاربردی از علایم نشانهگذاری
1. ویرگول (،)
همانطور كه گذشت، ویرگول نشانه مكث كوتاه است كه با توجه به نوع متن و نوع مخاطب، برای درست و روان خواندن نوشته، در حد اعتدال به كار میرود. به برخی موارد ضروری استفاده از آن اشاره میگردد:
الف) در بین دو كلمه كه احتمال دارد خواننده آنها را به هم اضافه كند: امام، امت اسلام را زنده كرد.
ب) در دو طرف عطف بیان و بدل نیز معمولاً به كار میرود: شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه كیهان، درباره مسائل جاری گفت: ... .
ج) بین چند كلمه یا گروه كه كنار هم بیایند و از نظر دستوری دارای یك نقش باشند، از ویرگول استفاده میشود و دو واحد آخری با «و» به هم عطف میشوند: مردی مؤدب، فروتن، مهربان و نیكوكار بود.
د) میان عبارتها و جملههای غیرمستقل یا وابسته: معمولاً پیش مردم ظاهربین، دانشمند واقعی كسی است كه... .
ر) برای جدا كردن اجزای نشانی: قم، بلوار امین، روبهروی راهنمایی و رانندگی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه.
س) برای جدا كردن ارقام در جمله: به این موضوع در صفحههای 70، 95، 115 و 420 اشاره شده است.
ص) بعد از كلمهها و عبارتهای ربطی مانند: با این همه، به هر حال و... و قیدی مانند: اولاً، ثانیا، بلی، خیر و... .
2. نقطه ویرگول (؛)
گفته شد كه نقطه ویرگول برای مكثهای طولانیتر و حدّفاصل بین ویرگول و نقطه است و به نقطه نزدیكتر است. موارد كاربرد آن به شرح زیر است:
الف) قبل از كلمهها و عبارتهای توضیحی مانند: (مثلاً، یعنی، اما و...) اگر به مفهوم جمله قبل برگردد:
شیخ الرئیس گفته است كه: «از گاو میترسم؛ برای اینكه گاو شاخ دارد و عقل ندارد»؛ یعنی اینكه از قدرتمند كمعقل باید گریخت.
ب) اجزای وابسته به یك موضوع كلی، هرگاه به صورت جملههای متعدد ظاهرا مستقل بیان شود:
فراق، كوه را هامون كند؛ هامون را جیحون كند؛ جیحون را پرخون كند؛ پس با این دل ضعیف چون كند؟
ج) هرگاه در بین اجزای قسمتهای مختلف یك جمله، ویرگولهای متعدد به كار رفته باشد، نقطه ویرگول برای جدا كردن مجموعه آن قسمتها از یكدیگر به كار میرود:
محمد، احمد، حسن؛ علی و محمود را زدند.
د) هرگاه موضوع یك جمله كامل، فهرستوار دستهبندی شده باشد، پس از پایان هر دسته، نقطه ویرگول، و در آخرین دسته، نقطه میآید؛ مانند:
ساختمان واژههای فارسی، چند صورت است:
1) ساده: گل، دل، خرد؛
2) پیشوندی: همدل، بینوا، نادان؛
3) پسوندی: كارگر؛ شنونده؛
4) مركب: گلخانه، دلنواز، سخنگو؛
5) گروهی: بیدست و پا، آب از سرگذشته.
3. نقطه (.)
دانستیم كه نقطه، نشانه مكث كامل است كه در پایان جملههای خبری و امری میآید و موارد كاربرد آن به شرح زیر است:
الف) پس از توضیحات پاورقیها، جدولها، نمودارها.
ب) در پایان جمله و پس از ذكر مشخصات منابع كه در متن استناد شده است؛ مانند: (مطهری، 1377، ص 25).
ج) برای مشخص كردن حرفهای اختصاری، لازم است پس از هر حرف (به جز حرف آخر) نقطه گذاشته شود؛ مانند: ه .ق (هجری قمری)، ق.م (قبل از میلاد).
4. دونقطه (:)
همانطور كه گذشت، دونقطه، نشانه توضیح است و به جای كلمهها و عبارتهای توضیحی (نظیر، مانند، مثل، ازقبیل و...) به كار میرود، بدین معنی كه آنچه بعد از دونقطه آمده، توضیح مثالِ قبل است؛ مانند: تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت.
الف) قبل از نقل قولها دونقطه میآید: او در كتاب خود گفته است: «شما بودید كه رفتید...».
ب) برای جدا كردن رقمهای جزئی از كلی نیز از دونقطه استفاده میكنند (در متنهای فارسی، رقم كلی در سمت راست و رقم جزئی سمت چپ میآید)، مثلاً جلد سوم صفحه چهل و یك را به صورت، «3: 41» نشان میدهند.
ج) گذاشتن دونقطه پس از عنوانهای كتاب، مقاله، عنوان اصلی، فرعی و امثال آن لازم نیست.
5. علامت سؤال (؟)
گفته شد كه در پایان جملههای پرسشی مستقیم، علامت سؤال میآید. همچنین موارد دیگر استفاده از علامت سؤال عبارت است از:
الف) پس از جملههای استفهام انكاری: چه كسی میداند چه خواهد شد؟
ب) بعد از كلمهها یا عبارتهایی كه به جای جمله پرسشی بیایند: كدام بهتر است: علم یا ثروت؟
ج) برای بیان مفهوم تردید یا استهزا این علامت در داخل پرانتز (؟) قرار میگیرد: آقای محمدی، استاد نمونه دانشگاه تهران (؟) به مشهد رفته است.
د) هرگاه چند جمله سؤالی پشت سر هم قرار گیرند، معمولاً در پایان تك تك آنها نشانه پرسش میآید: هیچ معلوم نیست از كجا آمدهاند؟ چه آوردهاند؟ به كجا میروند؟
ه) اگر در ضمن جمله خبری، جملهای پرسشی نقل شود، باید جمله پرسشی حتما داخل گیومه قرار گیرد: طفیلی را پرسیدند كه «اشتها داری؟»؛ گفت: منِ بیچاره در جهان همین متاع دارم.
6. گیومه یا دو سركج « »
دو سركج، نشانهای است كه برای «مشخص كردن» در موارد زیر به كار میرود:
الف) هرگاه عین عبارت نویسنده یا گویندهای نقل شده باشد: او پرسید: «آیا كتابخانه ملی را دیدهای؟»
ب) هرگاه برای تأكید یا به دلیل دیگر خواسته شود كلمه یا عبارتی در متن مشخص و متمایز شود مانند: گفتم «كتاب» را بیاور.
ج) آوردن عنوان مقالهها، سخنرانیها، فصلها، مجلهها، اشخاص، كتابها و... در متن ـ جایی كه در چاپ، حروف كج (ایرانیك) به كار نرفته است ـ در داخل گیومه میآید.
7. پرانتز ( )
این علامت برای جدا كردن توضیحهای نسبتا اضافی به كار میرود؛ توضیحهایی از قبیل:
الف) عبارتهای تكمیلكننده و توضیحدهنده: امامان معصوم(ع)، احكام دینی را گاهی از راه الهام (نه وحی كه خاص پیغمبر است) میگرفتند.
ب) معنای لغتها و كلمهها: جلد پنجم و ششم فرهنگ معین به اعلام (اسمهای خاص) اختصاص دارد.
ج) تاریخها: صائب (986 ـ 1081 ه .ق) از برجستهترین شاعران سبك هندی است.
د) ذكر مثالها: روشهای تحقیق به كار گرفته شده (مثل پیمایشی) در متن...
ر) ارجاعها و ذكر منابع در متن: (جوادی آملی، 1377، ص54).
س) برای آوردن علایم اختصاری در متن: (ق.م)؛ (ره)
8. خط فاصله ( ـ )
گفتنی است كه خط فاصله، نشانه جداسازی است و بیشتر در دو طرف جمله یا عبارت معترضه میآید تا آن را از متن اصلی جمله جدا كند. خط فاصله در جدا كردن، از ویرگول، قویتر و از پرانتز، ضعیفتر است؛ به این معنی كه خواننده حتما مطلب بین دو ویرگول را باید بخواند، ولی مطلب دو خط فاصله را میتواند نخواند. تفاوت آن با پرانتز نیز در این است كه عبارت بین دو خط فاصله، جزء جمله به شمار میرود و در روال طبیعی جمله میتوانیم آن را بخوانیم، ولی عبارت داخل پرانتز، توضیحی زاید بر متن است و ممكن است از نظر ترتیب كلمات به گونهای نباشد كه بتوانیم آن را بخوانیم (غلامحسینزاده، 1372، ص50):
نهضت بیداری مسلمانها در بسیاری از كشورهای اسلامی ـ برخلاف آنچه كه تصور و تبلیغ میشود ـ فرزند انقلاب نیست، برادر آن است.
الف) در آغاز بندهای كوتاه فرعی كه بدون شمارهگذاری یا دستهبندی عددی و حرفی بعد از دو نقطه قرار میگیرند:
كارمند خوب كسی است كه:
ـ اهداف كارش را بداند؛
ـ نیازهایش را بشناسد و...
ب) برای پیوند دادن یك تركیب دو وجهی:
فرهنگ ایرانی ـ اسلامی؛ قطار تهران ـ مشهد
ج) به معنی «تا» در بین دو عدد:
ج) درستنویسی در پرتو رعایت نكات مهم ویرایشی
ایرادهای ویرایشی رایجی كه معمولاً افراد رعایت نمیكنند، عبارتند از:
1. استفاده از «میباشد» ممنوع! فعل «میباشد» كمتر استفاده شده است و به جای آن میتوان از فعل «است» استفاده كرد.
اصولاً در زمان فارسی چنین فعلی نداریم، اما به دلیل استفاده زیاد، به نوشتار رسمی هم راه پیدا كرده است. ناگفته نماند به جای «میباشند» هم میتوان از «هستند» استفاده كرد.
2. شكسته ننویسید: در متن علمی نباید نوشت «میره»، بلكه باید بنویسیم «میرود».
3. فعلها را كامل به كار ببرید. مثال زیر گویاست:
غلط: منجم ایرانی، عبدالرحمان صوفی، كتاب صور الكواكب را تألیف كرده.
درست: منجم ایرانی، عبدالرحمان صوفی، كتاب صورالكواكب را تألیف كرده است.
4. «را» پس از مفعول میآید:
یكی از مشكلات ویرایشی، استفاده نابجا از «را» است. دقت كنید «را» مفعولی همیشه بعد از گروه كلمات مفعولی میآید و هیچ وقت بعد از یك جمله استفاده نمیشود. به مثال زیر دقت كنید:
غلط: ستارهشناسان، كهكشانی كه فاصله زیادی از ما دارد را كشف كردند.
درست: ستارهشناسان، كهكشانی را كه فاصله زیادی از ما دارد، كشف كردند.
غلط: خانهای كه اكنون در آن ساكن هستیم را پس از مدتی خریدم.
درست: خانهای را كه اكنون در آن ساكن هستیم، پس از مدتی خریدم.
5. در مواردی كه جمله فاعل دارد، نیازی نیست جمله را مجهول به كار ببرید. این مشكل معمولاً در ترجمه از متن انگلیسی به فارسی به وجود میآید؛ چون این ساختار زبان، بیشتر در انگلیسی به كار میرود.
غلط: كهكشان آندرومدا به وسیله دانشمندان دانشگاه هاروارد بررسی شد.
درست: دانشمندان دانشگاه هاروارد، كهكشان آندرومدا را بررسی كردند.
غلط: این كتاب نوشته شد.
درست: این كتاب را جمالزاده نوشت.
6. توسط یا به وسیله؟
به جملههای زیر دقت كنید:
تصویر زیر توسط تلسكوپ فضایی هابل گرفته شده است.
تصویر زیر به وسیله تلسكوپ فضایی هابل گرفته شده است.
اصولاً جمله دوم بهتر است؛ زیرا تلسكوپ هابل یك «وسیله» است، نه یك «واسطه»! وقتی از توسط استفاده میكنیم كه واسطهای در كار باشد. برای وسایل و ابزار از «به وسیله» استفاده میكنیم.
7. در جمع بستن تركیب صفت و موصوف، علامت جمع با موصوف میآید.
غلط: صورت فلكیها.
درست: صورتهای فلكی.
8. برای فاعل یا مسند جمع غیر انسان، فعل هم میتواند جمع باشد و هم مفرد:
از فعل جمع زمانی استفاده میكنند كه بخواهند شخصیتی انسانی به آن شیء بدهند.
غلط: موارد زیر اشتباهاند.
درست: موارد زیر اشتباه است.
9. برای «جدانویسی» باید به موارد زیر دقت كنید:
1. این، آن: اینكه، آنكه، اینجا، آنجا.
2. ها: كتابها، باغها، استثنا: آنها، اینها.
3. همین و همان: همین كتاب، همین جا، همان جا.
4. هم: همچنین، همچنان، همصدا، استثنا: همسایه، همشیره، همراه، همایش.
5. هیچ: هیچ یك، هیچ كدام، هیچ كس.
6. چه: آنچه، چنانچه.
7. می و همی: میخواند، همیگوید.
8. تر و ترین: كوچكتر، بزرگترین، استثنا: كمتر، بیشتر، بهتر، مهتر، كهتر.
9. به: جدا نوشته میشود: به دست، به سوی، به طرف و... .
استثنای آن موارد زیر است:
الف) هرگاه صفت بسازد: بنام (مشهور) بخرد، بشكوه، بهنجار.
ب) هنگامی كه بر سر فعل یا مصدر بیاید (بای زینت یا بای تأكید): بروم، بگفتن (= گفتن).
ج) به صورت بدین، بدان، بدو و بدیشان به كار میرود. (پیمان اكبرنیا، آموزش نكات مهم ویرایش، ص1 online Astronomy elup)
10. جمع بستن واژههای فارسی با علامت جمع عربی، اشتباه است:
غلط: گرایشات درست: گرایشها
غلط: كارخانجات درست: كارخانهها
غلط: آزمایشات درست: آزمایشها
غلط: دستورات درست: دستورها
غلط: اساتید درست: استادان
11. جمع بستن واژههایی كه خود، جمع هستند، اشتباه است:
غلط: امورات غلط: آثارها
درست: امور درست: آثار
12. قابل و غیر قابل: اصولا كلماتی كه با «قابل» و «غیر قابل» شروع میشوند، میتوانند به گونهای دیگر نوشته شوند كه بهتر است.
غلط: غیر قابل گفتن غلط: غیر قابل تحمل غلط: قابل خوردن
درست: ناگفتنی درست: تحملناپذیر درست: خوردنی
13. برخی از اشتباههای مرسوم:
یک. تنوین با عبارات فارسی به هیچ وجه همراه نمیشود. «مخصوصاً» درست است، اما «گاهاً» اشتباه است؛ زیرا «مخصوص» عبارتی است كه ریشه عربی دارد. «گاه» واژهای است كه در اصل فارسی است.
دو. در عباراتی كه از زبان دیگری وارد زبان میشوند، باید به جای حرف T، از «ت» استفاده شود نه «ط» مثل: امپراتور، نه امپراطور.
سه. عبارت «بر علیه» اشتباه است و باید نوشته شود «علیه».
چهار. اشتباه گرفتن «غ» و «ق» در بین نویسندگان زیاد دیده میشود كه باید دقت بیشتر شود.
پنج. استفاده از «ة»ی مونث چه در صحبت كردن و چه در نوشتن اشتباه است؛ اشتباههای رایجی كه روحانیها و مذهبیها هم زیاد مرتكب آن میشوند، مثل «خواهران محترمه).
شش. «علاوه بر» اشتباه است و باید «افزون بر» آورد. «با طرز» اشتباه است و باید «با روش» آورد.
به جای «از این نوع» باید «از این دست» آورد. به جای «تلاش» باید «كوشش» آورد و به جای «آن وقت»، «آنگاه» میآوریم.
«به دنبال» اشتباه است و باید «در پی» بیاید. واژه «زیاد» نه فارسی است و نه عربی. پس بهتر است «بسیاری» جای آن آورد.
هفت. تبدیل نابجای فعلهای بسیط به فعلهای مركب و عبارتهای كوتاه به عبارتهای بلند كه به این كار «درازنویسی» میگویند. در جابهجایی فعل مركب به جای بسیط مانند اینكه به جای: یك جفت كفش خریدم، بگوییم: یك جفت كفش خریداری كردم. رایجترین تركیبها و عبارتهای طولانی به قرار ذیل است:
به هلاكت رساندن، به جای كشتن
اطلاع حاصل كردن، به جای شنیدن یا فهمیدن
به مورد اجرا گذاشتن، به جای اجرا كردن
برخوردار بودن، به جای داشتن
حضور به هم رسانیدن، به جای حاضر شدن
به رشته تحریر درآوردن، به جای نوشتن
خریداری كردن، به جای خریدن
در جریان قرار دادن، به جای اطلاع دادن
مورد استعمال قرار دادن، به جای استعمال كردن
قادر بودن، به جای توانستن
مورد تعقیب قرار دادن، به جای تعقیب كردن
مورد استفاده قرار دادن، به جای استفاده كردن
هر چند همه این تركیبهای طولانی غلط نیست، اما در فارسی فصیح بهتر است از استعمال آنها خودداری شود.
هشت. در زبان فارسی، اسمهای بیجان با «ها» جمع بسته میشود مثل: كشورها، برنامهها، قلمها و... . اسمهای جاندار با «ان» جمع بسته میشوند؛ مثل كشاورزان، مدیران و ایرانیان. قاعده كلی در مورد ضمیرهای اشاره هم به این ترتیب است كه ضمیرهای این و آن برای اشاره به نزدیك و دور است. وقتی به صاحب روح اشاره میكنیم، به «ان» و وقتی بیروح باشد، با «ها» جمع بسته میشود. مانند اینان، اینها. پس وقتی اشاره ما به چند میز است، نمیتوانیم بگوییم آنان و زمانی كه اشارهمان به گروهی از آدمهاست، نباید بگوییم آنها. در این میان، جمعهای مكسر نیز خدشه زیادی به زبان مادریمان وارد كرده است، به طوری كه اگر اسم فارسی را جمع مكسر ببندیم، كاری اشتباه انجام دادهایم. بنابراین، واژههایی چون دفاتر، فرامین و میادین و... نادرست بوده و بهتر آن است كه مفرد این كلمات را با «ها» و «ان» جمع ببندیم.
نه. گاهی اوقات در نوشتههایمان به ویژه در جملههای كوتاهی كه پشت سر هم میآیند، برای آسانتر شدن كار، فعلهای آن را حذف و به آوردن آخرین فعل بسنده میكنیم. برای مثال، ممكن است اینگونه بنویسیم: «كاغذ را با دقت بررسی، تا و در كیف گذاشت».
در این جمله، فعل مناسب برای بررسی و تا، «كردن» است، حال آنكه با این كار، فعل «گذاشت» برای آنها متصور شده است. این خطای صورت گرفته در دستور زبان فارسی، حذف فعل بدون قرینه نامیده میشود كه از اشتباههای تقریباً تكراری در نوشتههای مختلف است. یكی از اشتباههای رایج، به كار بردن واژه شگفتانگیز به جای شگفتیانگیز است. واژه شگفت به معنای تعجب اسم است، ولی شگفتی صفت است. بنابراین، به كار بردن تركیب شگفتیانگیز درست است. واژه زیباشناسی هم از كلمههای نادرست رایج است. زیباشناسی یعنی علم شناخت یك فرد زیبا، اما زیباییشناسی علم شناخت زیباییهاست.
ده. وقتی افعال دو جزئی هستند، حتما باید بین آنها از حرف ربط «و» استفاده شود، مثل گفتوگو، رفتوآمد، شستوشو، دیدوبازدید، زدوخورد، جستوجو و... پس به كار بردن واژه گفتگو، جستجو و شستشو اشتباه است.
یازده. به كار بردن وجه وصفی افعال مثل برده، رفته، خورده، دیده، داده، گرفته و... به جای صیغه گذشته فعل هم درست نیست.
دوازده. استفاده از واژههای ریاست، مدیریت و معاونت به جای فاعل جمله هم از اشتباههای متداول به ویژه در نامههای اداری است. به این ترتیب، اگر مخاطب ما شخص است، باید بنویسیم: معاون، رییس، مدیر. اگر مسئولیت فرد مورد نظر ماست، میتوانیم بنویسیم حوزه ریاست، حوزه معاونت و... . رییس جمهور هم چون رییس یك شیوه حكومتی است، «رییس جمهوری» نوشته میشود و نوشتن «رییس جمهور» نادرست است.
سیزده. واژههایی كه به «ه» ختم میشوند، وقتی پسوند «مند» میگیرند، «ه» حذف نمیشود.
غلط: علاقمند، اندیشمندان، جامدان
درست: علاقهمند، اندیشهمندان، جامهدان
چهارده. از كاربرد واژههای زاید و بینقش در جمله پرهیز كنیم. به جملههای بینقش، «حشو» میگویند. نمونههایی از حشوهای پركاربرد در زبان فارسی عبارتند از: سیر گردش كار، سال عام الفیل، شب لیلة القدر، فرشته ملك الموت، فینال آخر، استارت شروع، نیمرخ صورت، سوابق گذشته، حسن خوب، درخت نخل خرما، دستبند دست، ریسك خطرناك، مدخل ورودی، پس در این صورت، پارسال گذشته، مسلح به سلاح، بازنویسی دوباره، اوج قله كوه، از قبل پیشبینی كردن، نزول به پایین، عروج به بالا، سقوط به پایین، ابرهوا، مرغك كوچك، عسل شیرین، تخممرغ كبوتر، رایحه بوی خوش، روغن چرب، مفید فایده، مثمر ثمر، روزنامههای روزانه، متحد شدن با هم، دوباره بازگشتن، احاطه از هر طرف، دیشب گذشته و... .
پانزده. جملهها باید چنان گویا و روشن باشند كه از آنها دو یا چند برداشت نشود.
1. آنها هشت خواهر و برادرند
الف) آنها هشت خواهر و هشت برادرند؟
ب) آنها جمعا هشت خواهر و برادرند؟
2. حسین، دوست بیست ساله من است
الف) حسین بیست سال با من دوست است؟
ب) حسین، دوست من است و بیست سال دارد؟
شانزده. از كاربرد تعابیر نامناسب و تكلفهای كلامی و الگوهای بیگانه پرهیز كنیم. نوشتهها و عبارتها باید گویا و قابل فهم باشند.
¡او میرود تا به نتایج عالی دست یابد ßاو نزدیك است كه به نتایج عالی دست یابد.
¡خیابانها از كثیفی رنج میبرند ßخیابانها كثیف هستند.
¡در راستای كاهش پیشرفت مطالعه و كتابخوانی ßبرای كند شدن پیشرفت مطالعه و كتابخوانی.
¡میتوانیم روی او حساب كنیم ßمیتوانیم از او استفاده كنیم.
¡جوانان به فوتبال پربها میدهند ßجوانان به فوتبال توجه میكنند.
¡اسرار به بیرون نشست كرد ßاسرار به بیرون راه یافت.
¡امسال بهار خوبی را تجربه كردیم ßامسال بهار خوبی داشتیم.
¡زلزله منجیل از تلفات زیادی برخوردار بود ßزلزله منجیل تلفات زیادی داشت.
هفده. گفتار را از نوشتار جدا كنیم. تكیهكلامهای گفتاری نباید در نوشته راه یابند.
¡عرض كنم كه كتاب عامل رشد و شكوفایی جامعه است.
¡گلستان سعدی به عنوان بزرگترین اثر منثور فارسی است.
¡به قول معروف، او دانشآموز زرنگی است.
«عرض كنم كه»، «به عنوان» و «به قول معروف»، تكیهكلام هستند و باید در نوشته حذف شوند.
هیجده. از كاربرد جملههای دراز پرهیز كنیم. اگر جملهای با كوتاهترین واژهها مفهوم میگردد، آن را بیهوده بلند نكنیم.
¡طلبه خوب تمام سعی و كوشش و همّ و غم خود را مصروف آن میسازد كه برای كشوری كه در آن زندگی میكند و همه افراد جامعه و انسانها مثمرثمر و مفید فایده باشد، چنانكه همه از او سود و فایده و بهره بگیرند.
این جمله بلند را میتوان خیلی كوتاهتر نیز بیان كرد:
¡طلبه خوب میكوشد برای جامعه خود مفید باشد.
نوزده. سعی كنیم چند جمله را با یك فعل به هم عطف نكنیم. هر چه تعداد فعلها و تعداد جملهها بیشتر باشد، جملهها كوتاهتر و قابل دریافتتر میشوند:
¡پدرش، عبدالله از مردم بلخ در روزگار نوح پسر منصور سامانی كه در آن عهد از شهرهای بزرگ بود، كار دیوانی در روستای خرمثین در نزدیكی روستای افشنه، پیشه و با دختری به نام ستاره ازدواج كرد.
این جمله بلند و نامفهوم را میتوان به چند جمله كوچكتر تبدیل كرد:
¡پدرش، عبدالله نام داشت. وی از مردم بلخ بود و در روزگار نوح پسر منصور سامانی میزیست. بلخ در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. وی كار دیوانی را در روستای خرمثین پیشه كرد. این روستا در نزدیكی افشنه بود. عبدالله در روستای افشنه با دختری به نام ستاره ازدواج كرد.
بیست. اگر میشود فارسی و ساده نوشت، عربی و پیچیده ننویسیم و از به كار بردن واژههای دور از ذهن و عبارتهای متكلفانه عربی پرهیز كنیم.
¡فیالواقع، تأسف زیادتر از این نمیشود كه كسی سالهای متمادی وقت خود را صرف تتبّع دیوان شاعری مثل حافظ و مقابله آن با نسخ مختلف و مقایسه آن با دیوان شعرای معاصر یا مقاربة العصر و تصفّح در كتب تاریخ بنماید و سپس نتیجه جمیع این زحمات با آن همه امكانات متنوعه و در هم فشرده را به طور فهرست گوشزد خوانندگان نماید و مابقی را به بهانه اینكه افسانه است، با ظنیات اسقاط نماید.
به جای این عبارت پیچیده میتوان نوشت:
¡بیگمان، تأسف زیادتر از این نمیشود كه كسی سالیان دراز عمر خود را صرف پژوهش در دیوان حافظ و مقابله آن با نسخههای گوناگون و دیوانهای شاعران هم زمان یا نزدیك به زمان او كرده، در كتابهای تاریخ تحقیق كند و سپس نتیجه این كوششها را فشرده به خوانندگان گوشزد نماید و از بقیه به این بهانه كه افسانهاند و یا بر گمان استوارند، بگذرد.
بیست و یک. جمله را فدای كوتاه كردن آن نكنیم. گاه كوتاه كردن جمله آن قدر كه ساختمان صرفی و نحوی كلام آسیب ببینند، جایز نیست.
¡از دقت شما تشكر و استدعا دارد این كتاب را مطالعه و تصیحح و به موقع ارسال داشته، انشاءالله حقالزحمه آن پرداخت میگردد.
حذف نابهجا در این جمله باعث شده است ساختمان جمله معیوب گردد. در اصل، جمله چنین است:
¡از دقت شما تشكر میكنم و استدعا دارم این كتاب را پس از مطالعه تصحیح كنید و آن را به موقع ارسال نمایید. انشاءالله حقالزحمه آن پرداخت میگردد.
بیست و دو. شكستهنویسی نكنیم جز در نوشتههای داستانی، آن هم هنگام نقل قول. هیچگاه نباید به شیوه گفتار شكستهنویسی كنیم.
¡مهمترین بخش مقاله، متن اونه كه به بررسی جوانب مختلف میپردازه و میكوشه كه جوابی منطقی برا موضوع مقاله عرضه كنه.
همچنین از واژههایی كه عوام به غلط تلفظ میكنند، باید پرهیز كرد:
¡عباس سرنزده وارد شد و پس از عرضخواهی گفت: استیفا داده است.
مقصود نویسنده از سر نزده، ناگهانی و از عرضخواهی، عذرخواهی و از استیفا، استعفا بوده است.
از كاربردهای دیگر عامیانه معمول:
ذهله = زهره گرام = گرامی
با این وجود = با وجود این خوار و بار = خواربار
قتل و عام = قتل عام خوردهفروشی = خردهفروشی
واگیردار = واگیر صبح ناشتا = ناشتا
كاربرد واژههای عامیانه در نوشته نادرست است:
¡در سخنوری نباید رودهدرازی كرد؛ زیرا پرچانگی باعث میشود خواننده چرت بزند.
باید چنین نوشت:
¡در سخنوری نباید زیاده سخن گفت؛ زیرا زیادهگویی باعث میشود خواننده به خواب رود.
بیست و سه. جمله را به هم نریزیم. تغییر جای هر یك از واژهها در جمله اگر به قصد تأكید یا ناشی از سبك نویسنده نباشد، جایز نیست.
¡باید تن به سختیها داد ßباید به سختیها تن داد.
¡باید از هر گونه ابهام دور باشد، آنچه را كه مینویسم ßآنچه را مینویسم، باید از هرگونه ابهام دور باشد.
بیست و چهار. از فعلها درست و بهجا استفاده كنیم.
¡دوچرخهای، عابری را زیر گرفت و مرد ßدوچرخهای، عابری را زیر گرفت و كشت.
¡اكنون این صحنه را داشته باشیم ßاكنون این صحنه را ببینید.
¡او دیوارها را رنگ، اما پردهها را نیاویخته است ßاو دیوارها را رنگ كرده، اما پردهها را هنوز نیاویخته است.
¡خانه ما كنار خیابان میباشد ß خانه ما كنار خیابان است.
بیست و پنج. زمان فعلها باید حتماً با هم تطابق داشته باشد. در جملههای همپایه، زمان افعال باید مطابقت داشته باشد.
¡دانشجوی پرتلاش بسیار مطالعه كرده و حاصل مطالعات خود را با یادداشتبرداری حفظ خواهد كرد.
¡دانشجوی پرتلاش بسیار مطالعه و حاصل مطالعات خود را با یادداشتبرداری حفظ میكند.
بیست و شش. از واژگان (فعلها، اسمها، صفتها و...) نباید به شیوه دستور تاریخی استفاده كرد:
¡او در این مسابقات حق خود را ادا تواند كرد ßاو میتواند در این مسابقات، حق خود را ادا كند.
¡گفته آمد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند ßگفته شد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند.
¡شادی روح شهیدان را صلوات ßبرای شادی روح شهیدان صلوات.
¡در زمانهای گذشته، ارتباط مردم با یكدیگر اندك بوده بود ßدر زمانهای گذشته، ارتباط مردم با یكدیگر اندك بود.
بیست و هفت. «ال» در فارسی كاربرد ندارد؛ زیرا «ال» نشانه معرفه عربی است.
حسب الفرمان ßحسب فرمان
حسب السفارش ßحسب سفارش
حسبالدستور ßحسب دستور
در زبان فارسی حتی «ال» تركیبهای عربی نیز برداشته میشود:
دارالملك ßدار ملك فارغ البال ßفارغ بال
بیست و هشت. صفت تفضیلی فارسی و عربی را با هم نیامیزیم. واژههای عربی كه بر وزن افعل تفضیل هستند و در فارسی معنی صفت تفضیلی و عالی میدهند، لازم نیست با «تر» و «ترین» به كار روند.
اعلمتر ßاعلم افضلتر ßافضل
بیست و نه. آوردن دو حرف ربط وابستگی در یك جمله مركب درست نیست.
¡اگرچه او انسان خوبی است، ولی این عیب را هم دارد.
¡اگرچه انسان خوبی است، این عیب را هم دارد.
همچنین: هرچند ... اما، هرچند ... لذا،
اگرچه ... با وجود این، چون ... اما
سی. قید فارسی را با دستور عربی نسازیم. ساختن قید در زبان فارسی با علامت تنوین عربی نادرست است.
ناچاراً ßبه ناچار جاناً ßجانی
گاهاً ßگاهگاه تلفناً ßتلفنی
سی و یک. ضمیر را با مرجعش در یك جا نیاوریم.
¡اگر انسانی كار خوبی از او سر بزند ß اگر كار خوبی از انسانی سر بزند.
سی و دو. سعی كنیم به جای واژگان بیگانه از برابرهای مناسب فارسی استفاده كنیم.
سیستم ßنظام (سامانه) كامپیوتر ßرایانه
امتلا ßانباشتگی فول تایم ßتمام وقت
علی كل حال ßدر هر صورت جمهور ناس ß تمام مردم
سی و سه. در جمله از دو واژه پرسشی استفاده نكنیم مانند: آیا چگونه ........؟ آیا چطور..........؟
سه و چهار. برخی از فعلها حرف اضافه ویژه خود را دارند. پس در كاربرد فعل با حرف اضافه خاص آن دقت كنیم.
¡او به شنیدن این سخن عصبانی شد ßاو از شنیدن این سخن عصبانی شد.
¡تیم امریكا از ایران باخت ßتیم امریكا به ایران باخت.
سی و پنج. مصدر جعلی ساختن با «یت» اشتباه است. «یت» نشانه مصدر جعلی عربی است و نباید با واژههای فارسی به كار رود.
خوبیت ندارد ßخوب نیست دوئیت ßدوگانگی
سی و شش. صفت را به خاطر اسم مؤنث نكنیم. در زبان فارسی، لازم نیست صفتهایی كه برای اسمهای مؤنث میآوریم، نشانه تأنیث بگیرد.
زنان شاعره ßزنان شاعر
والده مكرمه ßوالدهی محترم (مادر گرامی)
متون قدیمه ßمتون قدیم
این جانبه ßاین جانب
سی و هفت. پرهیز از تكرار كلمه «یك» در جملات
¡یك طلبه هیچگاه از پژوهش بینیاز نیست ßطلبه هیچگاه از پژوهش بینیاز نیست.
سی و هشت. «تا» و «الی» با هم نمیآید. باید از آوردن هر دو در كنار هم پرهیز كرد.
¡او از صبح تا الی شب مطالعه میكند ßاو از صبح تا شب مطالعه میكند. (www.AMOZESHHA.IRبه نقل از ویكی پدیا با تلخیص و تصرف)