قلم سوگندگاه خداست. قلم بود که از گسترۀ خلقت پرده برداشت و راز آفرینش را فاش کرد. همان که بر لوح هستی نگاشت و عشق را آغاز کرد. قلم، روایت خدا را آغاز کرد و روزی از آسمان بر زمین آمد و در دستان بشر قرار گرفت. خدا در آن دمید تا شکوه اعجاز کتب آسمانی ماندگار شود و بیکرانگی عظمت خویش را به تصویر کشد. قلم بود که تاریخ را به قدمت تاریخ، زنده نگه داشت و کلمات را دست به دست کرد و گذشته را به امروز گره زد. قلم میراث روشن رسولان راستین است
قلم، سرمایهي سترگ آسمان است و نوشتن، عطیهي الهی که خدا به بشر ارزانی داشت. بشر با آن عشق را مشق کرد و پیشانینوشت تاریخ را با آن سیاهه نمود. از همان روز که تکاپوی خود را آغاز کرد رسالت سنگینی بر دوشش افتاد و آن رسالت جهل ستیزی بود. قلم در امتداد اوراق زمان به تکاپو در آمد و نسل در نسل، آدمی و اندیشهي او را به تصویر کشید. و اینها همه و همه با اعجاز قلم است.
از تو میگویم و از حرمت تو ای قلم که از آغاز از آنِ خدا بودی و ارمغان آسمان که ارزانیِ بشر شدی. عدالت با تو ترسیم شد و رنگ نهجالبلاغه گرفت. دعا با تو معنا شد و بوی صحیفه سجادیه گرفت. تکاپوی تو بر بستر سپید کاغذ بود که بشر خود را در کوره راههای تاریخ، گم نکرد و نسلها همدیگر را شناختند. اعجاز تو، رودها را به خروش آورد و کوهها را به نامت استوار کرد و آسمان قامت افراشت. قلم قلب تپندۀ زمان است تا انسان را پله پله تا خدا بالا برد و فانوس به دست، راه آینده را برای بشر هموار کند.
روزی که خداوند بر قلم سوگند خورد و او را منزلت و احترام بخشید؛ به اندیشه های ناب، آفرین گفت و بر قامت انسان لباس تفکر پوشید تا بیاندیشد و باز گوید. قلم، معراج آنان است که از کویر ترک خورده جهالت گذشته و قدم بر بلندای آسمان اندیشه گذاشتند. خورشید شدند و بر اندام خسته تشنگان هدایت تابیدند.