بیانات و مقالات صاحب نظران متناظر با نام گذاری ایام هفته پژوهش

شناسه نوشته : 8985

1392/09/25

تعداد بازدید : 3038

معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
 
 
محور نخست: پژوهش و نظام آموزشی
 
مقاله
 
نوشته هايی از مجتبي ناهيد مدرس كارآفريني
 
چكيده
تغیرات جهانی، همراه شدن این تغییرات با فناوری های اطلاعاتی و نیازهای جدید و ارضاء نشده روزافزون جوامع، بالا رفتن انتظارات دانشجویان، فزونی تقاضاهای ذینفعان، پاسخ گویی و ابزارهای جدید ارائه مطالب آموزشی همگی چالش های کنونی هستند که نیاز به نوآوری در آموزش عالی را ایجاب می نمایند. از اين رو در اين نوشتار كوشش شده است با معرفي و تعريف نظام آموزش پژوهش محور پرورشي همراه با نحوه تعیین حوزه تمحض برای هر دانش پژوه به عنوان نوآفرینی در اجرا و معرفي مزيت ها و ويژگي ها و فوايد اين نظام،‌ به تفاوت ها و تمايزهاي آن با نظام آموزشي كنوني پرداخته می شود. در ادامه بررسي مي توان، بخشي از نظام نامه آموزش پژوهش محور پرورشي(اهداف، سياست ها و خطوط مشي، ضمانت ها و...) و ارائه پيشنهادهايي براي اثر بخش تر شدن دوره هاي آموزشي در كشور با رويكرد كارآفرينانه مبني بر نحوه استقرار نظام آموزشي فوق الذكر و گسترش و تعميم آن، عرضه كرد.
 واژگان كليدي: نظام آموزشي، كارآفريني، آموزش كارآفرينانه، نظام آموزشي پژوهش محور پرورشي.
بیان مسئله
انسان هيچگاه بي‌نياز از كنكاش و پژوهش نبوده است. در ÷، انسان در بدو پيدايش، زندگي خود را با كنكاش و پژوهش به فراخور زمان و مكان عصر خود آغاز نمود و اين روند تا به امروز ادامه داشته است. بدون شك دستاورد‌هاي زندگي امروزه، نتيجه‌ي اين مطالعات و پژوهش‌هاست. از ويژگي‌هاي بارز زيستن در عصر حاضر كه عصر ارتباطات و اطلاعات است، مي‌توان به رشد و تحول روزافزون علوم و فناوري اشاره داشت. در دنياي كنوني عوامل مؤثر به خوشبختي افراد و ملت‌ها به سرعت در حال تغيير است زيرا جهان وارد دوره‌اي از فرصت‌ها و چالش‌هاي بزرگ شده است. در چنين دوره‌اي موفقيت به برخورداري از آخرين دانش و توانايي به يك شيوه ابداعي و مؤثر بستگي دارد و اين مسئله خود به مزيت‌هاي رقابتي بين جوامع مبدل شده است كه لازمه آن خلاقيت و نوآوري و ابداع و ايده‌پروري، شايسته سالاري، ژرف‌فهمي، پروردگي و شكفتگي افرادي است كه در چنين محيطي دست به تلاش و رقابت مي‌زنند و اين ميسر نمي‌گردد بجز با نهادينه شدن فرهنگ و نظامي رشد‌يافته در حوزه آموزش كه در آن آموزش‌هاي بنيادين و كاربردي با سمت ‌و سويي پژوهش محور نوآفرین براي چنين افرادي در كلان جامعه عرضه ‌گردد.
از اين رو دانش‌پژوهان براي مواجهه با اين تحولات روزافزون ناگزير به فراگيري مهارت‌هاي مطالعاتي و پژوهشي مي‌باشند و لازمه آن تغيير رويكرد نظام آموزشي در همين راستا بسوي خلق ايده‌ها، افكار و آموزه‌هاي جديد مي‌باشد و اين همان نظام آموزشي پرورش محور پرورشی است كه اگر به صورت يك نظام ساختار‌يافته و منسجم جايگزين نظام آموزشي حافظه محور قرار گيرد ضمن ايجاد پيوستگي و اجماع در فعاليت‌هاي آموزشي و پژوهشي و اثر‌بخشي هم‌افزاگرايانه علمي، نوجوانان و جوانان را در راستاي به فعليت رساندن فطرت خدادادي آنان بصورت بالنده‌اي به عنوان خروجي خود تحويل جامعه مي‌دهد.
اين مهم وقتي در سطح ملي عرضه گردد و خيل عظيمي از مخاطبان نظام آموزش را پوشش دهد از مزيت‌هاي آن، جامعه علمي و سپس كلان جامعه بهره‌مند شده و اين خود دست‌مايه مزيت آموزش پژوهش محور در بعد علمي و عاملي از عوامل موفقيت در ساير ابعاد زيربنايي كشور از جمله اقتصاد، سياست و... مي‌گردد و توليد و عرضه اين دستاوردها به عنوان نوآوري و شكوفايي در ساختار آموزشي و ايجاد رابطه‌اي منطقي بين آموزش و پژوهش موجبات اقتدار علمي و در همين راستاعظمت و اقتدار كشور را مهيا مي‌سازد.
مستند به گفته‌هاي فوق اين دستاوردها مي‌تواند به عنوان ويترين تبليغاتي و الگويي براي سايرين مورد استفاده قرار گيرد و بدين طريق كشور به يك مرجع و پيشرو مقتدارانه در عرصه‌هاي علمي مبدل مي‌گردد. در همين راستا كوشش شده است با تعريف نظام آموزش پژوهش محور پرورشي همراه با نحوه تعیین حوزه تمحض برای هر دانش پژوه به عنوان یک نوآوری در اجرا و معرفي مزيت ها و ويژگي ها و فوايد اين نظام،‌ به تفاوت ها و تمايزهاي آن با نظام آموزشي كنوني پرداخته شود. در ادامه بررسي،‌ بخشي از نظام نامه آموزش پژوهش محور پرورشي(اهداف، سياست ها و خطوط مشي، ضمانت ها و...) و پيشنهادهايي براي اثر بخش تر شدن دوره هاي آموزشي در كشور با رويكرد كارآفرينانه مبني بر نحوه استقرار نظام آموزشي فوق الذكر و گسترش و تعميم آن، عرضه كرد.
 
ضرورت و اهميت تحقيق
در نظام اجتماعي- اقتصادي جوامع عصر حاضر، تغييرات سريع و فزوني رقابت به يك مشخصه اجتناب ناپذير مبدل شده است. همراه شدن با اين تغييرات،‌ رويكرد جوامع را به سوي انعطاف پذيري در زيرساخت هاي اجتماعي- اقصادي - سياسي و فرهنگي، به عنوان يك مزيت رقابتي، معطوف نموده است.
روشن است، روبرو شدن با این چالش ها، مشکل بسیار بزرگی است كه نتیجه آن دستیابی به محیطی دارای منابع مالی محدود می باشد و اينگونه است که متوليان آموزش باید روش های سنتی فعالیت های خود را مورد بازبینی قرار داده و به منظور ارتقاء سطح آگاهي جامعه در حال و آینده اقدام به بکارگیری روش ها و فنون جدید نمایند. در نتيجه انعطاف پذيري و آمادگي زير ساخت هاي ياد شده نيازمند بسترسازي و نهادينه شدن آن در جوامع است و اين ميسر نمي گردد مگر با كارآمدسازي نظام آموزشي به عنوان يكي از مهمترين عوامل آماده ساز و نهادينه ساز فرهنگي براي پذيرش مناسب تر و همگام نمودن آحاد افراد با اين تغييرات. از طرفي نظام هاي آموزشي به فراخور تغييرات سريع، نيازمند بازمهندسي و بازتعريف در ساختار خود مي باشند تا به موازات نياز روز گام بردارند و منعطف و ساختارمند گردند. از اين رو براي دستيابي به چنين نظامي و به منظور گسترش توليد علم و دانش و آموزش و تربيت محققان و پژوهشگران پرورش يافته و متعهد در حوزه هاي مختلف علوم،‌ (در دوره هاي دانشگاهي مقاطع كارشناسي ارشد و دكتري) با تاكيد بر پژوهش محوري و پرورش يافتگي، نظام آموزش پژوهش محور با رويكرد كارآفرينانه پيشنهاد و معرفي مي گردد.
 
 هدف و سئوال اصلی
هدف تحقيق:معرفي مدلي به عنوان نظام آموزشي در جهت پاسخ به مسئله مطرح شده و برآورده نمودن نيازهاي مخاطبان خود و تربيت دانش‌پژوهان با استفاده از ابزار آموزش پژوهش و پرورش(تزكيه و تهذيب) با رویکردی نوآفرین و تحويل افراد پرورده و توليد علم در حين دوره آموزش و پس از آن در جهت اقتدار علمي و اعتلا و عظمت ملي.
مسئله اصلی تحقیق: مسئله مطرح شده در اين نوشتار، در راستاي پاسخ به اين سؤال اساسي مي‌باشد كه آيا نظام آموزشي كنوني مي‌تواند دانش‌پژوهان را پس از طي دوره‌هاي لازم به پرورش و پروردگي رهنمون نمايد و يا نظام جايگزيني بايد معرفي گردد تا قابليت به فعليت رساندن پروردگي را در دانش‌پژوهان برآورده نمايد و چگونه؟
با توجه به نقاط ضعف و كمبودهايي كه نظام آموزشي كنوني با آن مواجه است كه از جمله مي‌توان به اين موارد اشاره داشت: سيستم آموزشي حافظه محور نه تنها تأثير مستقيمي بر روند آموزشي مخاطبان ندارد بلكه تأثير بسيار منفي نيز بر روند آموزشي بويژه روند آموزشي مخاطبان خلاق دارد. از اين رو اگرچه به ظاهر نمرات مخاطبان نظام آموزشي حافظه محور بالاتر است اما راندمان فراگيري آنها منفي بوده و اين شيوه آموزشي باعث عقيم شدن و عقيم ماندن خلاقيت ذهني مخاطبان و ناتواني در تشخيص مهارت‌هاي فردي آنها مي‌شود (بشیری، 1388). از اين‌رو ضرورت‌هاي معرفي نظام آموزشي ساختارمند و سيستماتيك نوآورانه را بيش از پيش در مقابل جامعه علمي كشور قرار مي‌دهد كه اين نوشتار در همين راستا تهيه گرديده است.
 
پيشينه تحقيق
- تجربه دانشکده مدیریت راهبردی دانشگاه کلگری کانادا در زمینه آموزش پژوهش محور بدین صورت بود که؛ از سال 1989 برنامه پروژه تحقیقاتی خود را بر روی پژوهش محور نمودن آموزش ها آغاز نمود. در این برنامه دانشجویان مدیریت راهبردی سال­های اول و دوم فرصت آموزش، محورهای زیر را پیدا کردند:  
 1 ) مهارت های جمع آوری اطلاعات محیطی در  راهبرد؛
 2 ) بررسی انتقادی موضوعات، ادبیات و متون موجود مرتبط با مسائل راهبردی؛
 3 ) تنظیم پرسش های متعدد در یک پژوهش درس و در زمینه مورد علاقه دانشجو؛
 4 ) انتخاب و اجرای روش مناسب و تمرین های متعدد آن برای انجام پژوهش های مختلف و متنوع در طول دوران آموزشی؛
 5 ) منطقی سازی نتایج و قابل اتکاء سازی آن بر اساس یافته های تحقیق؛
 6 ) ارایه نتایج به صورت مقاله و یا گزارش مکتوب و قابل دفاع و پذیرش سایرین.
 سه سال پس از شروع این برنامه دو هدف آموزشی پژوهشی محور زیر در اهداف آموزشی دانشکده مذکور وارد شدند که نتیجه این برنامه عبارت بودند از:
 1 ) ارایه دوره های آموزشی - پژوهشی برای دانشجویان دوره های پایه و تکمیلی در محیطی کاملاً گروهی و همدلانه که خلق دانش، ایده، نوزائی و فن آوری هایی را که مفید به حال جامعه است را دنبال و تسریع می کند؛
2 ) تشویق به یک پارچه سازی آموزش و تحقیق به صورتی که این فعالیت ها کاملاً به یکدیگر وابسته شده و از ارزش یکسانی برخوردار شوند و می توان آنها را بدون یکدیگر باز شناخت. طی این برنامه دانشجویان سال اول مدیریت راهبردی در آغاز دوره تحصیلی خود با این برنامه آشنا می شوند و به آنان گفته می شود که موضوعات مورد علاقه خود را برای پژوهش انتخاب کنند، همچنین با وجود این که امکان انجام دو پروژه مجزا را در طول تحصیل آنان پیش بینی می شود و نیز وجود دارد قویا به دانشجویان توصیه می شود که یک موضوع مفصل را انتخاب نمایند که بتوانند به صورت گروهی طی دو سال فعالیت­های آموزشی خود را طی نمایند. این حالت حتی در دوره­های تخصصی کوتاه مدت نیز به مورد اجرا گذاشته می شود.
 این دوره که پس از گذشت شش هفته پس از شروع دوره تخصصی مدیریت راهبردی برنامه رسمی خود را به صورت جلسات دو تا چهار ساعت در هفته به مدت حدوداً چهار ماه آغاز می گردد. این بخش از دوره آموزشی کاملاً بر اساس نیاز هر یک از دانشجویان طراحی شده و شامل حدوداً 25 ساعت کلاسیک، جلسات گروهی و کارگاهی می گردد.
-تجربه دانشگاه هاروارد در زمیته آموزش پژوهش محور بدین صورت بود که؛ برای تبدیل اصول پنج گانه ای که برای مطالعات مساله محور ذکر نموده بود برنامه ای را آغاز كرد. در این برنامه دانشجویان مدیریت راهبردی و دیگر دورهای تکمیلی با مهارت های تکنیکی، رهیافت های مفهومی و تجارب ناشی از دیگر پژوهش های هدایت شده جهت انجام پژوهش های نیاز محور آشنا می گردند. این برنامه شامل دو روش آموزش می گردد: آموزش مستقیم و پژوهش هدایت شده. بخش آموزش مستقیم شامل کلاس های درس در دورهای تخصصی، جلسات خاص پژوهش های نیاز محور در طول دوران پژوهشی و یک سری سمینارهای ماهانه توسط پژوهشگران برجسته و متخصص برای مطالعات گروهی دانشجویان می گردد. در بخش پژوهش های هدایت شده و طی یک دوره هشت هفته ای در تابستان دانشجویان ضمن شرکت در کلاس های هفتگی در مورد دامنه وسیعی از شاخص های عوامل مورد نیاز خود را برای پژوهش های مساله محور، مورد بررسی قرار می دهند و این روند را تحت نظر استادان پژوهشگر و منتخب انجام می دهند. هر دو این برنامه ها برای تحریک حس جستجوگری محیطی دانشجویان و توسعه تأسسه های آنان نسبت به تحولات محیط و تشویق آنها برای پژوهش های مساله محور طراحی شده است.
-تجربه گروه مطالعات راهبردی دانشگاه علوم مدیریتی دهلی در زمیته آموزش پژوهش محور بدین صورت بود که؛  از سال 1993 برنامه ای را برای ایجاد مهارت های پژوهش مبتنی بر مطالعات گروهی برای دانشجویان آغاز نموده است. در این برنامه هر گروه از دانشجویان تحت نظارت و هدایت یکی از اعضای هیات علمی وظیفه دارند که فعالیت های زیر را انجام دهند:
 •تعیین یک پرسش محدود پژوهشی در زمینه مدیریت مطلوب جامعه؛
 •تدوین و اجرای یک پژوهش برای یافتن پاسخ آن پرسش؛
 •در نهایت تحلیل و ارایه یافته های پژوهش.
 وظیفه عضو هیات علمی برگزیده در این برنامه، آموزش موارد زیر به دانشجویان در هر گروه است:
 1 ) مشخص کردن پرسش پژوهش مطابق با نیاز ها و رویکردهای راهبردی کشور؛
 2 ) تهیه پیش نویس طرح تحقیق با ذکر اهداف و واقع گرائی در پژوهش؛
 3 ) بررسی متون و منابع مبتنی بر موضوع؛
 4 ) طراحی روش های مطالعه و جمع آوری توصیفی و تاریخی؛
 5 ) تهیه ابزارهای پژوهش و پیش آزمایی آنها؛
 6 ) جمع آوری دادها؛
 7 ) تحلیل دادها و تفسیر آنها؛
 8 ) تهیه گزارش مکتوب؛
9 ) دفاع از گزارش تهیه شده .
 هدف آموزشی این برنامه فراهم نمودن امکان یک تجربه عملی و میدانی برای دانشجویان در تمامی موارد فوق الذکر در زمینه پژوهش به دنبال پیدا کردن راهکارهای خلاق و جدید در مدیریت جامعه می باشد.
 در یک بررسی بر روی 314 دانشجوی مدیریت راهبردی که این دوره را طی کرده بودند از آنان خواسته شد که میزان درگیری و مثبت و فعال خود را در هر یک از نه محور پژوهش ذکر نمایند. از 306 نفری که به این پرسش نامه پاسخ دادند حدود 70 % پاسخ دهندگان این میزان را در شش موضوع، در یک مقیاس لیکرت پنج گزینه ای از حداقل تا حداکثر ارزیابی کردند. برای موضوعات تحلیل دادها و تفسیر آنها، تهیه گزارش مکتوب، و ارایه گزارش این میزان به حدود 60 % رسید.
-تجربه دانشگاه کانزاس در زمیته آموزش پژوهش محور بدین صورت بود که؛ یک دوره یک ماهه اجباری در زمینه مطالعات راهبردی برای مدیران سازمان های میانی در حوزه های اجتماعی به اجرا درآمد که در طی آن دانشجویان باید در گروهای کوچک بر روی پژوهشی مبتنی بر مدیریت راهبردی یک جامعه محدود و یا یک اقلیت شورشگر و یا یک بحران کارکرده و در پایان دوره گزارش آن را به صورت سخنرانی و پوستر ارایه دهند. در این دوره کلاس های آموزشی عموماً در زمینه مولفه های رفتار سازمانی مدیریت، راهبردهای اقتصاد نظارت های راهبردی سنجش و ارزیابی عمل کرد، ارتقاء کیفیت و نظام های توسعه مدیران برگزار می شود. هم چنین اعضای هیات علمی به گروهای کوچک دانشجویان در اجرای پروژهای پژوهشی شان در قالب کارگاه، نقد عمل کرد، میزگرد و پنل های تخصصی کمک می کنند(عصاریان نژاد، 1387).
 -یکی از جالب توجه ترین برنامه های آموزش- پژوهش محور و تربیت پژوهشگران مدیریت راهبردی برنامه ای است که توسط دانشکده مدیریت دانشگاه ویک فاورست تدوین و اجرا شده است. در این برنامه از راهبردی که به نام راهبرد مجاری ارتباطی معروف شده استفاده شده است. در این راهبرد سعی شده است که با استفاده از خلاقیت در روش ها، نوآوری در نتایج و تحول در شاخص ها در رشته های مدیریت نوین دانشمندان خلاق تربیت شود. مسئولان آموزشی دانشگاه برای نیل به این اهداف، دو برنامه خلاقانه طراحی و راه اندازی و بهینه سازی مراکز در پژوهش اقدام نمودند: پشتیبانی از نوآوران و اصلاح ساختارها در سال 1997 آغاز گرديد. اين برنامه ها تبدیل به تبديل داده ها به زمینه ها و رویکرد های دانش شد و هدف آن تربیت مدیرانی با کیفیت بالا و نگهداری آنان در ساختار مشاوره و که در سال 1996 آغاز شد و هدف آن افزایش CERTLراهنمائی آموزشی است. برنامه کیفیت آمادگی مربیان و استادان دانشگاه و دانشجویان از طریق یادگیری مبتنی بر آینده نگری میباشد. مرحله بعدی در این راهبرد تجربیات پژوهشی برای دانشجویان در دورهای تحصیلات تکمیلی(کارشناس ارشد) و قبل از ورود به دوره دکتری است. بدین ترتیب دانش جویانی که در مقاطع فراگیری اصول و مبانی نقد و تشریح رفتارهای جامعه خود را تقویت کرده اند فرصت پیدا می کنند که با روش تفکر ابطال گرایی و جایگزین ساز آشنا شده و تجربیاتی کاربردی و مدیریتی را در اجرای پژوهش های خود پیدا کنند. در مرحله بعدی که دانشجویان از رشته مختلف خود را برای ورود به دانشکده مدیریت آماده می کنند علاوه بر دوره معمول میان ورود به دوره های تخصصی را با هدایت استادان راهنما در جهت پژوهش، دوره دکترای راهبردی و دورها بین رشته های مربوط به مدیریت راهبردی را طی کنند. بدین ترتیب دانشجویانی که در دوره کارشناسی ارشد خود تجربیات پژوهشی مفیدی داشته اند می توانند با آگاهی بیشتری انتخاب های متنوع تری نیز نسبت به تحولات و یا الزامات محیطی داشته باشند. مرحله بعدی این روش اضافه کردن تجربیات پژوهشی در برنامه آموزشی دانشکده است. بدین ترتیب که برنامه آموزشی دانشکده امکان پژوهش های مختلف، خصوصا پژوهش های نیاز محور را برای دانشجویان فراهم می کند. در حال حاضر در این دانشکده تمام دانشجویان سال پایانی باید قبل از فراغت ازتحصیل مقاله ای پژوهشی منتشر نمایند. هم چنین تفکر نقاد و تحلیل گر یکی از پایه مهم آموزش پژوهش محور در این دانشکده می باشد(عصاریان نژاد، 1387).
- بررسي نتايج پژوهش صادقي راد، حق دوست و فصيحي در سال(1388) با عنوان"رويكرد تحول گرايانه به نظام آموزش دكتري در كشور: مرور ساختاريافته مدل هاي آموزشي دانشگاه هاي برتر دنيا"، نشان مي دهد كه مدل غالب تربيت دانشجو، در كشورهاي جهان(10 كشور در آمار دانشگاه هاي برتر جهان) مدل پژوهش محور است؛ هر چند قوانين و نحوه پياده سازي اين مدل در كشورهاي مختلف متنوع بوده و دست خوش تحولاتي شده است. اين نكته نيز قابل ذكر است كه حتي معدود دانشگاه هايي هم كه از نظام هاي آموزشي غير از مدل پژوهش محور استفاده مي شود، شاخص هاي مدل درس محور كمرنگ گرديده اند. با در نظر گرفتن اين موضوع كه در اكثر اين دانشگاه ها هدف از تحصيلات تكميلي، تربيت پژوهشگران توانا در گرايش هاي خاص رشته اي است كه توانمندي گسترش مرزهاي دانش را داشته باشند، گرايش به مدل پژوهش محور كه با تنوع زياد در بهره گيري از اين مدل ها همراه گرديده است قابل توجيه است(.صادقي راد، حق دوست و فصيحي، 1388).
-انجمن کارفرمایان در بریتانیا و استرالیا به نقل از کوثری و نوروززاده(1388) با بیان ویژگی های اساسی و شایستگی های ضروری برای دانش آموختگان دانشگاهی در قرن 21، جهت گیری های برنامه های درسی آموزش عالی را در چند مقوله عمده بیان کرده اند؛ پرورش روحیه اتکا به خود، پرورش توانایی نقد و تحلیل، پرورش توانایی رهبری، پرورش توانایی ایجاد تحول و پرورش توانایی برای نوآوری و خلاقیت، پرورش افراد هماهنگ با توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، پرورش توانایی حل مسئله، پرورش توانایی کارگروهی و پرورش روحیه سازگاری با تغییرات.      
                                               
روش تحقيق
در این پژوهش، از روش كيفي ضمن مصاحبه با خبرگان کلیدی(آموزش و پژوهش)، از مطالعات كتابخانه اي ساختاريافته برای پاسخ گویی به مساله تحقیق استفاده شده است. تحقیقات علوم انساني از الگو‌هاي تبييني و نظام‌هاي مفهومي مختلفي بهره مي‌جويد و از اهداف تحقيقي متفاوتي برخوردار است. تکنیکی که در این پژوهش مورد استفاده می گیرد، روش کتابخانه ای است. همانطور که می دانیم در تحقيقات كتابخانه اي محقق به استناد منابع، در خصوص موضوعي خاص به مطالعه می پردازد، اين نوع تحقيق اغلب عاري از فرضيه مي باشد. به عبارت ديگر مطالعه كتابخانه اي، پژوهش توصيفي به شمار ميرود.ضمنا با توجه به ماهيت روش كيفي، جامعه آماري به صورت هدفمند و محدود و از ميان ده نفر از خبرگان و مديران آموزش و پژوهش كه حداقل چهار سال سابقه مديريتي در اين زمينه را دارا مي باشند و ترجيحا در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي فعاليت نموده اند، انتخاب گرديده است.
 ادبيات تحقيق
اصطلاح نوآوری بر اساس واژه نامه مدل بالدریج(در آموزش) عبارتست از: ایجاد تغییر معنی دار برای بهبود محصولات، برنامه ها، خدمات، فرایندها یا اثربخشی سازمانی و ایجاد ارزش جدید برای ذینفعان. نوآوری شامل پذیرش ایده ها، فرایندها، تکنولوژی جدید و یا بکارگیری آن به شیوه جدید است(بالدریج[1]، 2007).
از طرفي كارآفريني روشي براي انديشيدن، استدلال و عمل كردن بر اساس فرصت ها است. بسياري ديگر از تعاريف كارآفريني نيز وجود دارند، اما اين تعريف مؤيد عناصر مهم كارآفريني است. نخست، كارآفريني يك فرآيند است. كارآفريني دربرگيرندة انديشيدن و استدلال است كه باعث مي شود ما نسبت به ديگران، نگاهي متفاوت به جهان داشته باشيم. اين روش انديشيدن و استدلال، به طور كامل متمركز بر فرصت سازماني است نه ايده ها. دوم، كارآفرينان نبايد دربارة فرصت ها فكر و استدلال نمايند بلكه بايد بر اساس آنها عمل نمايند. فقط فكر كردن دربارة فرصت هاي بزرگ كافي نيست بلكه كارآفرين بايد بر اساس نگرش خود عمل كند. اين همان چيزي است كه كارآفرينان را از ديگران (مديران، رهبران، ديپلمات ها) متمايز مي سازد –كارآفرينان انديشة خود را با عمل همراه مي سازند(موريسته[2]،2007 :19). همچنین به عنوان مهمترین عنصر فرایند کارآفرینی، فرصت و شناخت آن از جایگاه ویژه ای برخوردار است که آشنایی به مفاهیم آن در تبیین مناسب تر مسئله این نوشتار می تواند راهگشا باشد. در واقع فرصت، امکان انجام چیزی به صورت متفاوت و بهتر از شیوه های فعلی می باشد. در اصطلاحات اقتصادی انجام چیزی به صورت متفاوت به معنای نوآوری است که این ممکن است به صورت معرفی یک محصول جدید یا سازماندهی شرکت با یک شیوه متفاوت باشد، بهتر از شیوه های فعلی به معنای این است که محصول، مطلوبیتی را با توانایی ارضای نیازهای بشری، ارائه می کند که محصولات فعلی از انجام آن ناتوانند.(طالبی،1387). دو جریان فکری مرتبط با شناسایی فرصت و پردازش اطلاعات انسانی را می توان ارائه نمود. آنها عبارتند از رویکرد تشخیص فرصت و رویکرد خلق فرصت. اولی ریشه های خود را در فلسفۀ شناختی دارد و دومی در ساختاردهی اجتماعی و فلسفۀ توسعه ای.
رویکرد شناختی پردازش اطلاعات بر یک مدل الگوریتمی یا الگو مانند استوار است. اطلاعات باعث شکل گیری ادراکات فرد از واقعیت، به یک روش هنجاری، می شود؛ افراد ادراکات خود از محیط را به منظور شکل دادن با منطق شبکۀ خود مقایسه می کنند. اطلاعات صریح، قابل کدگذاری و بنابراین رسمی است. الگوهای ارتباطی اطلاعات منابع مختلف پایۀ نوآوری و فرصت های جدید را شکل می دهند. رویکرد ساختارگرایانه پردازش اطلاعات بر یک مدل شهودی یا آزمون و خطا اتکا دارد. افراد اطلاعات را به یک روش تعبیری پردازش می کنند؛ آنها واقعیت خود را با استفاده از اطلاعات کسب شده از محیطشان می سازند. به منظور تسهیم اطلاعات، خلق دانش جدید و نوآوری و خلق فرصت ها، فرد باید اعتقاداتی را تصدیق کند که بر مبنای آن اطلاعات باشند. شکل دادن به آن اطلاعات عنصر اصلی برای نوآوری و فرصت های جدید است.
در همين راستا رویکردی را رویکرد کارآفرینانه، می نامیم که در آن بر اساس خلاقیت و شناسایی فرصت های آن حوزه متناسب با نیازها، نوآفرینی صورت پذیرد و از طریق آن ارزشی جدید برای جامعه تولید گردد. که این میسر نمی باشد مگر با پیاده سازی سیستم آموزشی که با نهادینه کردن روح جستجوگر در افراد آنها را بسوی شناسایی فرصت های بهتر زیستن هدایت نماید. اینچنین است که برای ورورد به بحث اصلی این نوشتار باید با مفاهیم آموزش و نظام آموزشی آشنا گردید.
آموزش، عملی اجتماعی است که اشخاص را زیر تاثیر و نفوذ محیط برگزیده قرار می دهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند و به غایت رشد و تکامل فردی برسند)جوکار و همکاران، 1384: 86(. آموزش و پرورش صحیح آن است که انسان را برای جستجوی مداوم راه حل های جدید مجهز کند، نگرشی که همراه با کسب دانش حاصل می شود، به مراتب از خود دانش مهم تر است(فیض پور، به نقل از عبدلی محمدآبادی، 1388). بر اين اساس آموزش، انتقال هنجارها، ارزش ها و نگرش هایی است که توسط جامعه ارزش گذاری شده است. این تعریف آموزش، فرض را بر این می گیرد که ارزش ها و برتری های حاکم بر جامعه هنوز در فضایی که جمع گرایی و تنوع در آن بیشتر است، قابل شناسایی می باشد.
یکی از مشکلات مهم در خصوص تشخیص هدف آموزش که مورد غفلت قرار گرفته، ارزش خروجی های بدست آمده از مدارس و دانشگاه هاست. و اینکه چگونه دانش و نظم بدست آمده از آموزش، با چالش های زندگی نوجوانان و وضعیت کنونی جامعه مواجه می شود.
هر نظام آموزشی دارای شش مؤلفه اصلی می باشد که با یکدیگر دارای ارتباط درونی تنگاتنگ و دوجانبه بوده و قویاً تحت تأثیر محیط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی، مذهبی و جغرافیایی فعالیت می کند.
اكثر صاحب نظران تعليم و تربيت، يكي از جنبه هاي يادگيري را تغيیر رفتار دانسته اند و تفاسير متفاوتي براي آن ذكركرده اند. يادگيري مهارت هاي ذهني و فيزيكي، طرز تفكر و شيوه كاربرد اين مهارت هاست. نوع يادگيري مشتمل برسه مقوله است: انتظار ما از يادگيري چيست، در چه حدی و بعد از فرايند ياددهي يادگيري چه نتايجي بدست آيد. براي تفهيم بهتر اين مطلب مثلث اتحاد يادگيري مطرح مي گردد. اضلاع مثلث: مهارت هاي فيزيكي، مهارت هاي ذهني، طرز تفكرو در مركز به نوعي كاربرد دانش را مي توانيم بيان كنيم(يعقوبي نجف آبادي، جهانگيري:4).
الف) مهارت هاي ذهني
از جمله انتظارات ياددهي يادگيري اين است كه فراگيران دانش و اطلاعات را دريافت كنند، بفهمند؛ آن ها را به كار بندند، به تجزيه و تحليل آن ها بپردازند، در اين خصوص، به ابداع و خلاقيت و سازندگي دست بزنند(البته تمام عمليات ذهني است) و به قواعد و حل مسئله بپردازند. مهارت هاي ذهني بر اثر فرايندهاي ذهني حاصل مي شود و حوزه شناختي را شامل مي گردد. متأسفانه بسياري از افراد فكر مي كنند كه اين مرحله از فرايند آموزش، به معناي يادگيري در اين مرحله، ابتدايي ناقص است زيرا فراگيرنده قادر به انجام دادن امور به صورت يدي نيست و احساس و نگرش خاصي هم در اين خصوص ندارد(فضلي خاني، 18:1378).
ب) مهارت هاي فيزيكي
به كليه توانايي ها و مهارت هاي اندام ها و جسم اطلاق مي شود و به معني آن است كه شخص بتواند مهارت ها و اطلاعات ذهني را به عمل(يدي) تبديل كند. هرگاه  فكر به عمل تبديل شود، مي گوييم كه شخص مهارت هاي فيزيكي دارد و البته بايد مهارت هاي كافي و مطلوب فعاليت كند هنوز هم نمي توان گفت كه مهارت هاي ذهني و فيزيكي، يادگيري مؤثر است؛ زيرا فراگيرنده اين مرحله اعتقاد، ايمان و بينش كافي و لازم را كسب نكرده است.
پ) طرز تفكر
پس از اين كه شخص مهارت هاي ذهني و فيزيكي در خصوص موضوع يادگيري را كسب كرد، بايد تمايلات، احساسات، نگرش ها و باورهاي او نيز در مورد موضوع تقويت و تثبيت شود. اين حوزه بالاترين ارزش را در تعليم و تربيت دارد؛ زيرا به«خواستن» ايمان و عشق دانش پژوه به علم مورد نظر بستگي دارد(فضلي خاني و همكاران، 1378: 18). با توجه به مطالب بالا نتيجه مي گيريم يادگيري مؤثر، تنها كسب و ذخيره سازي اطلاعات و دانش ها نيست. تقويت مهارت هاي ذهني نيست. يادگيري مؤثر نمي تواند فقط، كسب مهارت هاي فيزيكي و يدي باشد يادگيري مؤثر و كارآمد، تقويت و گسترش مهارت هاي ذهني؛ فيزيكي و طرز تفكر؛ يعني دانستن، توانستن و خواستن است(يعقوبي نجف آبادي، جهانگيري، ص4).
هرگاه اين سه مقوله اتفاق افتد، يادگيري انجام مي شود. اين نوع يادگيري محكم، پايدار، قابل استفاده و مفيد است و مي تواند يادگيري را به مرحله كاربرد و عمل نزديك سازد. از طرفی دانش به عنوان اطلاعاتی تعریف می شود که ترکیبی از تجربه، بستر، تعبیر و تفسیر و انعکاس است. اطلاعات با ارزش بالا است که می تواند برای تصمیم گیری و عمل به کار گرفته شود. در حالیکه تمایز اطلاعات و دانش ممکن است دشوار باشد، با این وجود هر دوی آنها با ارزش بوده و شامل داده های انسانی بیشتری، نسبت به داده های خام، هستند(داونپورت، 1998). دانش، اطلاعات غنی شده در یک بستر عملیاتی است. دانش به منظور فراهم آوردن تخصص و ادراک برای فراهم آوردن داده های مناسب مربوط به تغییرات محیطی، بر تجربه تکیه می کند. این تعریف نیازمند شفاف سازی های آتی در رابطه با مفهوم غنی سازی اطلاعات است. زماني كه به تأثير شناخت فرصت ها طي فرايند انجام كار توجه مي كنيم، تئوري يادگيري تجربي مي تواند اين مسئله را روشن نمايد كه چرا كارآفرينان رفتارهاي شناختي مشخصي را دنبال مي كنند. در واقع زير ساخت دانش آنهاست كه توانائي شناخت فرصت ها را به آنها مي دهد.
چرا بعضي از افراد فرصت ها را مي شناسند و بعضي دیگر قادر به شناخت آنها نيستند؟
چرا افراد فرصت هاي مختلفي را از يك محيط يكسان در مي يابند؟(شین[3]، 2000)
هایک[4](1945)معتقد است كه دانش به هيچكس در ابتدا داده نشده است و وجود افراد را در تحول بازار اقتصادي، حائز اهميت مي داند. هم چنين ادعا مي كند كه «مشكلات اقتصادي» به تخصيص مبالغ مربوط نيست بلكه به پراكندگي دانسته ها و نحوه استفاده از اطلاعات مربوطه است. ادعاي او براساس پژوهش هاي كارآفريني مقدماتي است كه توسط پژوهشگران مختلفي در ساليان متفاوت انجام شده و در تمامي آنها دانش بعنوان بنيان بحث هاي تئوريك فرصت در فرآيند كارآفريني مدنظر قرار گرفته است.
آردیچویلی[5](2003) بر 4 وضعيت خاص در روابط بين دانش و شناخت فرصت صحه گذاشته است. اين نويسنده فرض كرده افرادي كه از انواع خاصي از دانسته برخوردارند به احتمال زياد به شناخت فرصت هائي دست مي يابند كه آنهايي كه اين دانسته ها را ندارند قادر به شناخت اين فرصت ها نيستند. ونکاتارامن[6](1997) معتقد است كه افراد بايستي اطلاعات و دانسته هاي خود را طوري فرم دهند كه منجر به شناخت فرصت ها گردد، زيرا به ندرت فرصت به خودي خود، خود را به ما نشان مي دهد. او پيشنهاد مي كند كه تحقيق درمورد فرصت ها بايستي حول محور اطلاعات افراد و چگونگي دستيابي به پروسه آنها، تمركز يابد.
ونکاتارامن و شین(2000) بار ديگر تأكيد كردند كه 2 دليل براي شناخت فرصت ها توسط افراد وجود دارد.
1- در اختيار داشتن اطلاعات اوليه لازم جهت تعيين فرصت و 2- سرمايه هاي شناختي لازم جهت ارزش گذاري فرصت ها.
وارد[7](2004)با يكسان سازي بخش عظيمي از تحقيقات فوق دريافت كه ديدگاه هاي شناختي متفاوت با به جزئيات ديدگاه شناختي كه بيشتر به قصد توسعه فرصت ها براي مشاغل جديد بوجود آمده اند خلاقيت تكيه دارند، از جمله تركيبات فكري، نتيجه گيري هاي قياسي و فرمول بندي مشكلات توجه نمود و نشان داد كه چگونه يك ايده جديد، شكل مي گيرد.
او با ايجاد رابطه بين دانش و شناخت، نه تنها اهميت شناخت فرصت را ثابت كرد بلكه با افزودن جنبه خلاقيت نشان داد كه فقط دانش كافي نيست. همچنین وارد توضيح داد كه همه علوم به طور يكسان بوجود نيامده اند و اين مطلب بستگي به چگونگي ايجاد يك علم و نحوه استفاده از آن دارد(شناخت)، همچنين دانش بعنوان پلي به سوي فرصت هاي جديد عمل مي كند(خلاقيت) و يا بعنوان سيم خارداري كه مسیري را محدود و محصور مي كند، عمل مي نمايد.
با توجه به يافته هاي ونکاتارامن و شین(2000) درخصوص شناخت فرصت لامپکین و ديگران[8](2000)، مدل خود را به دو مرحله كشف و فرم دهي، تقسيم كردند. مرحله كشف شامل آماده سازي- دوران نهفتگي، شناخت و بصيرت است در حالي كه مرحله فرم دهي شامل ارزشيابي و توجه به جزئيات است.
کولب[9] در سال 1984 يادگيري تجربي را بعنوان فرآيندي كه در آن دانش از طريق انتقال تجربه شكل مي گيرد تعيين نمود.
کروگر(2007) بنا به عقاید خود در رابطه با ساختارهای ذهنی کارآفرین بر دو مدل اساسی تئوری آموزشی تکیه می کند. وی تشریح می کند که چگونه مدل های آموزشی رفتارگرایان و ساختارگرایان به شکل گیری ساختارهای دانشی، محتوای دانش و شناسایی و شکل دهی به فرصت های کارآفرینانه کمک می کند. با داشتن یک حس قوی برای ارتباط برقرار کردن با داده های مختلف به اشخاص توانایی هدایت آموزش هایشان را می دهد.
و نظام آموزشی که بتواند افراد را با یک سیستم منسجم بسوی شناسایی فرصت های بهتر زیستن سوق داده و در این راستا با بیدار کردن روح جستجوگر او را بسمت پرورش رهنمون نماید نظامی متفاوت در روزگار پرشتاب کنونی می باشد که از مزیت های رقابتی با سایر سیستم های آموزشی برخوردار خواهد بود و این همان نظام آموزشی است که در این مقاله قصد معرفی آن را داریم از این رو؛
نظر به لزوم:
1. فراهم‌‌شدن امکان ترسیم دورنما و چشم‌اندازی از مسیر علمی دانشگاه ها و مراكز تولید علم در كشور تا نقطه مطلوب(کاهش فاصله نقطه آرمانی)،
2. روشن‌شدن اهم مأموریت‌های بخشی در حوزه تحصيلات تكميلي(مأموریت‌های دانشگاه ها در اين زمينه)،
3. تمرکز توان و امکانات دانشگاه ها از طریق تخصیص منابع انسانی و مالی به فعالیت‌های مهم‌تر و دارای اولویت،
4. امکان ارزیابی دقیق‌تر رشد و فعالیت دانش پژوهان در دوران تحصيل،
5. ایجاد حرکت ساختارمند پژوهش‌ها،
در نتیجه نظام آموزش پژوهش محور پرورشی به همراه تعیین حوزه تمحض در گرایش ها به عنوان یک نوآوری در این نوشتار مورد توجه قرار گرفت است، بر همین اساس نظام آموزش پژوهش محور پرورشی نظامي است كه در آن با استفاده ابزار آموزش، پژوهش و پرورش(به مفهوم تزكيه و تهذيب) با محوريت پژوهش به پروردگي دانش‌پژوهان در تمامي زمينه‌هاي پيش‌گفته و توليد علمي منتهي مي‌گردد.
نظام پژوهش محور پرورشی ، سامانه آموزشی است که در آن آموزش در فرآیند پژوهش و تجربه علمی و با غایت پروردگی خلاقیت و استعداد دانش‌پژوه صورت می‌بندد که فرآورده آن نیروی علمی بالفعل دارای قوت نظری و مهارت پژوهشی است. اين شيوه آموزشي در سه ضلع امور آموزشي، پژوهشي و پرورشي(به مفهوم تزكيه و تهذيب) مي‌تواند تعريف گردد كه در كنار هم و در تعامل ساخت‌يافته چندوجهي با هم، حافظه‌محوري را به يادگيري و لايه‌هاي عميق‌تر آن، تحليل و تركيب و نوآوري و در نهايت پروردگي دانش‌پژوهان منتهي مي‌نمايد.
از ديگر تعاريفي كه مي‌توان به آن اشاره نمود تعريف جناب آقاي رشاد در اين خصوص است، ايشان معتقدند: نظام آموزش پرورشی سامانه منظومه‌وار آموزشي معطوف به استكمال نفس با غايت تقريب به فعليت فطري است و همه تلاش‌ها معطوف به آن مي‌گردد كه فطرت خداداد را به فعليت نزديك نمائيم. از اين رو بحث تحقيق و گسترش فرهنگ پژوهش محوري در جامه رواج يافته است و شرايط شكوفايي علمي بيش از پيش مهيا مي‌گردد.
در کشورهای توسعه یافته که تحقیقات نقش موثری در ارتقاء سطح نوآوري و توليد دانش دارد، ارتباط مستحکمی بین حوزه های مصرف علم و تولید علم برقرار است، رابطه بین این دو کارکرد در این کشورها بسیار عمیق بوده، بطوریکه فعالیت های هر دو در یک راستا قرار داشته و در نتیجه پیشرفت های شگرف علم و فن آوری در این قبیل جوامع بسیار مشهود است. مراکز تولید علم در این کشورها در زمینه آموزش و تحقیقات فعالیت های وسیعی را در سطح جامعه به انجام می رسانند، اکثر این مراکز بی نیاز از بودجه های دولتی و صرفاً بر اساس حوزه های مصرف علم به توسعه علوم  و فن آوری می پردازند، اساساً ضرورت ارتباط فیمابین حوزه تقاضا و تولید علم ناشی از نیاز های متقابل و در نهایت سرعت بخشی به فرایند توسعه است. دانشگاه ها از یک سو تأمین کننده نیروی انسانی متخصص در سطح عالی هستند و از سوی دیگر بسیاری از توانایی های علمی، تحقیقاتی و آزمایشگاهی  مربوط به اقتدارزائی علمی در آنها متمرکز شده است؛ از طرفی حوزه های مصرف علم نیز ضمن اینکه بستری عملی و مکانی برای واقع سازی مشتری مدار دانش و تجارب تحقیقاتی و دانشگاهی به شمار می رود به نیروی آموزش دیده و متخصص در توجه به نیازهای فنی و مدیریتی در تحقیق و توسعه نیز نیاز دارد. نقش آموزشی دانشگاه در فرایند توسعه، بر تربیت نیروی انسانی عالم، متعهد و خلاق که کلید راهگشای توسعه و اقتدار محسوب می شود استوار است و نقش پژوهش نیز در آن تحقیقات بنیادی و کاربردی که شرط لازم برای افزایش فریب موفقیت در راه توسعه و پيشرفت است تبلور می یابد. نهادهای متقاضی علم نیز به نوبه خود نقش بسیار مهم در توسعه کشور ایفا می کند و به طور یقین یکی از عمده ترین جلوه های پیشرفت، رشد و توسعه علمی محقق می گیرند و بسیاری از صاحبنظران معتقدند که بدون شکل گیری حوزه های مصرف علم نمی تواند چرخه صنعت فناوری و ثروت را محقق کرد(عصاریان نژاد، 1387). از اين روست كه عنوان مي گردد دانشگاه ها بازیگران اصلی در توليد دانش هستند و انتظار می رود که در فرایند تغییرات اقتصادي و تکنولوژیکی و نوآوری نقش فعالی را بازی نمایند(برامویل و ولف[10]، 2008).
رويكرد اصلي توليد علم به مشكلات و نارسائي هاي مربوط به توليد دانش نو در جامعه ارتباط دارد چرا كه توليد دانش، عمده ترين راهكار براي پيشرفت و توسعه جامعه است براي اين منظور بايد علاوه بر توليد دانش داخلي، بتوانيم علوم و نظريات دنياي متمدن را نيز در جامعه به اجرا در آوريم.
در فرآيند توليد علم و نظريه پردازي، ابتدا لازم است كه ويژگي هاي بارز فعاليت هاي علمي مورد بررسي قرار گيرد. از جمله مهمترين اين ويژگي ها، بررسي رابطه ثابت بين پديده ها و به دنبال آن كشف قوانين و نظريه پردازي است. يك نظريه معتبر داراي دو جنبه مهم صوري و تجربي است كه هر دو به نوعي مكمل يكديگر هستند.
در فعاليت هاي علمي، هدف غايي توليد يك پارادايم است. يعني حاصل مجموعه اي سيستماتيك و بهم پيوسته از فعاليت هاي علمي، توليد يك چهارچوب نظري و عملياتي، جهت تبيين روابط ميان پديده ها.
يك قانون علمي را مي توان بعنوان يك رابطه ی ثابت بين دو يا چند دسته از رويدادها تعريف كرد و به همين دليل مي توان گفت همه دانشمندان بدنبال كشف قوانين هستند. نظريه بعنوان مهمترين سند شناخته شده رويدادهاي علمي حاصل فرآيند فعاليت هاي منظم علم است(فورست، باور[11]، 2007).
گاهي تصور مي شود كه توليد علم فعاليتي است كه به تدريج و بطور فزاينده در جهت فهم درستي از طبيعت تكامل مي يابد. اين تصور محدود و ممكن است گمراه كننده باشد. توماس كوهن در كتاب خود با نام ساختار انقلاب هاي علمي تصويري كاملاً متفاوت از توليد علم ارائه مي دهد. بنا به اعتقاد او دانشمنداني كه در يك حوزه ی معين كار مي كنند(این همان رویکرد نظام آموزش پیشنهادی است که با معرفی حوزه تمحض قصد دارد دانش پژوهان را در یک حوزه ی معین پرورش دهد)، معمولاً ديدگاه خاصي را درباره ی آنچه مورد مطالعه قرار مي دهند مي پذيرند. براي مثال در يك زمان، اكثريت فيزيكدانان در مطالعات فيزيكي خود ديدگاه نيوتن را پذيرفته بودند. كوهن ديدگاه مورد پذيرش تعداد زيادي دانشمند را پارادايم مي نامد. پارادايم يك چهارچوب كلي براي پژوهش بدست مي دهد و از اين لحاظ، فراتر از يك نظريه محدود است. يك پارادايم بيشتر شبيه به يك مكتب فكري است. لذا به نظر مي رسد كه در بسياري از موارد حاصل مجموعه اي سيستماتيك و به هم پيوسته از فعاليت هاي مربوط به توليد علم و نظريه پردازي در نهايت به يك پارادايم مي انجامد و به همين دليل مي توان پارادايم را از جنبه ی مراحل فعاليت هاي علمي در دسته اهداف غايي فرآيند توليد علم دانست(منصوری، 1386).
نكته قابل ذكر در اين بحث آنست كه نظريه هاي علمي تازه يا پارادايم هاي جديد چگونه توليد مي شوند؟ به اعتقاد كوهن نوآوري در علم زماني اتفاق مي افتد كه دانشمندان پيرو يك پارادايم خاص مرتباً با رويدادهايي مواجه شوند كه با نقطه نظر آنان ناهمساز باشند. سرانجام با افزايش ناهماهنگي ها، يك پارادايم ديگر ظاهر خواهد شد كه خواهد توانست ناهماهنگي ها و رويدادهاي مورد حمايت پارادايم قبلي را تبيين كند. نظريه يا پارادايم توليد شده معمولاً ابتدا مورد حمايت يك فرد يا يك گروه كوچك از افراد قرار مي گيرد كه مي كوشند تا همكاران خود را متقاعد سازند كه پارادايم مورد حمايت آنان از پارادايم قبلي كارآمدتر است. طبعاً نظريه علمي جديد يا پارادايم جديد با مقاومت روبرو مي شود و تعداد كساني كه به آن اعتماد مي آورند به كندي افزايش مي يابد. زيرا تغيير از يك ديدگاه به ديدگاه ديگر مستلزم ايجاد دگرگوني عظيم در عمليات علمي است بنابراين يك علم بدين صورت دگرگون مي شود و اين عمل از طريق يك رشته انقلاب هاي علمي كه شبيه به انقلاب هاي سياسي هستند مي پذيرد نه از راه يك فرآيند تكامل مستمر در درون يك چهارچوب نظري(محمودي، بي تا).
در طول تاریخ و از بدو تأسیس دانشگاه ها سه وظیفه عمده بر دوش این نهاد بوده است: جمع کردن و نگهداری دانش، انتقال آن به نسل های بعدی و افزایش آن از طریق نوآوری و اکتشاف. هر چند که شاید تمامی دانشگاه ها سومین کارکرد را نداشته باشند ولی معمولا هر کجا در دانشگاه ها پژوهش انجام گرفته است این کار در کنار تربیت دانشجویان در مدارج عالی بوده است. آنچه امروزه از کشاکش رقابت های بین المللی قابل دریافت می باشد این است که نه تنها در سالیان اخیر بلکه از چندین سال قبل بخش های برنامه ریزی و آموزشی در کشورهای پیشرفته بشدت متأثر از تحقیق و توسعه در زمینه بوده و پویایی نظام آموزشی و پیوند بین علم و تحقیق در این کشورها همواره یکی از عوامل مهم ترقی و شکوفایی آنها بوده است(عصاریان نژاد، 1387).
آموزش عالی به طور اعم و دانشگاه ها به طور اخص با تغییر نیازهای بازار کار، تغییر انتظارات دانشجویان به عنوان مشتریان آموزش عالی و تغییر شیوه های ارائه مطالب و محتوای آموزشی مواجه اند لذا اینها همه مواردی است که نیاز به تغییر و نوآوری در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بیش از پیش ضروری می سازد(ونسترا[12]، 2007).
دوره های آموزشی پژوهش محور سیستمی دیگر از دوره های عالی بوده که در آن بجای تأکید بر آموزش های کلاسیک، عمدتاً وزن و اهمیت بیشتری برانجام فعالیت های تحقیقاتی در طول دوره تحصیلاتی دانشجو داده می شود. این سیستم آموزشی بیشتر در مقطع تحصیلات تکمیلی اجرا می گردد و دانشجو در طول دوره برای به ثمر رساندن یک موضوع به عنوان تحقیقاتی از سوی استادان و کارکردهای آموزشی یاری و هدایت می شود. چنانچه نیاز باشد دانشجو به لحاظ تئوریک تقویت گردد، با هدایت استاد راهنمای تحقیقات خود در کلاس ها، سمینارها و کارگاه های آموزشی مرتبط با موضوع تحقیق شرکت می نماید(عصاریان نژاد، 1387).
نظام آموزش پژوهش محور پرورشی
نظام آموزش پژوهش محور پرورشی از يك فرا‌انگاره[13] و چند پيش‌انگاره تشكيل يافته است. فراانگاره استفاده شده در اين نظام از انسان‌شناسي نشأت گرفته است و در واقع فلسفه وجودي آن بر اين اصل استوار است كه انسان ماهيت‌مند است، انسان ذات‌مند است، انسان فطرت‌مند است، انسان كمال‌گراست و براي انسان ذاتي وجود دارد كه بايد اين ذات پرورده شود و به فعليت برسد. انسان همواره در حال شدن است و او ثابت نيست از اين رو به نظر بهترين راه برون‌رفت از ركورد و ناتواني در پاسخگويي به نياز‌هاي انسان در راستاي اين تغييرات و رشد و ... تغيير در نظام آموزشي و توجه بيش از پيش به نظام آموزش پژوهش محور پرورشی مي‌باشد. بخشي از پيش‌انگاره‌هايي كه در تبيين اين نظام مورد توجه بوده است به شرح ذيل مي‌باشد.
1. رشد‌پذيري مستمر انسان.
2. غايت‌مندي حيات و هستي خلقت انسان.
3. اختيار‌مندي انسان.
4. تعلل به مفهوم لغوي آن(علت‌پذيري).
5. شگفتگي‌پذيري انسان.
6. خلاقیت و نوآوری یا به طور کلی تر دمیدن روح کارآفرینانه
7. فراگشت‌يابندگي انسان (كمال‌پذيري) و...
در نتيجه انسان پرورش‌پذير بوده و پرورش مي‌يابد و بهترين عامل براي براي عملياتي شدن آن استقرار آموزشي نظام‌مند و داراي سيستم رشد‌يافته و منعطف است. در واقع اين افراد در قلمرو‌هاي مختلف پرورش و بسوي شكفتگي سوق داده مي‌شوند، اين قلمروها مي‌تواند شامل قلمرو بينش و عقيده، قلمرو كنش(يعني رفتار الزامي، احكام) قلمرو منش خوي و اخلاق، قلمرو دانش و آگاهي و در نهايت قلمرو روش و مهارت باشد.
برتالانفي[14](1958) سيستم را مجموعه‌اي از اجزاء بهم پيوسته تعريف مي‌كندكه همگي در جستجوي كسب اهداف مشترك، به هم حركت مي‌كنند. از اين رو نظام آموزش پژوهش محور پرورشی نيز كه يك نظام ساختار‌يافته مي‌باشد(در ادامه به اين مهم پرداخته مي‌شود) و اجزاء آن هر يك در پس تكامل ديگري در تلاشند به مثابه يك سيستم رشد‌يافته معرفي مي‌نماييم كه در يك تعامل چند‌ سويه با اجزاء خود سعي در ارتقاء جنبه‌هاي مختلف توان آموزشي و پژوهشي مخاطبان خود دارد.
از مزاياي برجسته اين نظام، نوآوري موجود در آن است چرا كه نوآوري را وقتي شيوه انجام چيزي متفاوت و بهتر تعريف مي نماييم نظام آموزشي پيشنهادي در راستاي نوآوري در شيوه ارايه و اجرا به صورت متفاوت و نو از آنچه مي باشد، پي ريزي شده است كه از طريق متمركز نمودن دانش پژوه در يك حوزه علمي، وي پس از مدتي در آن حوزه پرورش و متخصص مي گردد. در نتيجه اين نظام يك نظام نوآورانه نيز مي باشد لذا وقتي نوآوري ابزار استفاده از فرصت هاي جديد شناخته شده است با استقرار اين نظام ساختارمند نوآورانه شرايط استفاده از فرصت هاي جديد علمي كشور نيز مهياتر مي گردد و بستر مناسب را براي ارتقاء بنيه علمي دانش پژوهان و جامعه فراهم آورده و موجبات اقتدار علمي را ايجاد مي نمايد و مي توان عنوان نمود رويكرد آن كارآفرينانه است. از اين رو اين حركت سيستماتيك جديد اگر در سطح ملي استقرار و تثبيت گردد و با مديريت انتظار ذي نفعان خود توامان شود مي تواند مزيت رقابتي نسبت به نظام آموزشي حافظه محور ايجاد و ضمانت هاي لازم را براي عزت و اقتدار ملي به ارمغان آورد.
تمایز نظام آموزشی رايج و نظام آموزش پژوهش محور پرورشی
اگر نظام آموزشي كشور را شامل دو نظام آموزشي كنوني و آموزش پرورشی كه در دو طيف مقابل يك پيوستار قرار دارند در نظر بگيريم و آن را بر مبناي ماهيت‌ها و اصول بنياديني كه هر يك از دو نظام بر اساس آنها استوار شده‌اند جزءتر نمائيم به تفاوت‌هاي عمده آنها و مزيت‌ها و خصوصيات نظام‌ها پيشنهادي بيش از پيش واقف مي‌شويم.
در واقع مي توان تفاوت هاي اين دو نظام را به تفصيل اينچنين عنوان نمود:
نظام رایج
1. در نظام موجود معاونت آموزش از پژوهش جدا تعریف گردیده است
2. در نظام رایج آموزش برای خود برنامه‌ریزی می‌کند و پژوهش برای خود
3. در نظام آموزش رایج بر حافظه محوری تاکید می‌گردد
4. یادگیری به معنای اخص کلمه و در سطوح عالیه صورت نمی‌پذیرد
5. نوآوری و شکوفایی خلاقیت‌ها در نظام رایج بصورت تصادفی اتفاق می‌افتد
6. ساختار اداری و ترتیب ارتباط آنها با هم به گونه‌ای که در خدمت استاد و دانش‌پژوه توأمان باشد نیست
7. منابع و سر فصل‌های آموزشی منطبق با نظر معاونت پژوهشی در نظام رایج نیست
8. مراکز پژوهشی زیر نظر یک مرکز بزرگ آموزشی شکل می‌گیرند
9. پذیرش براساس داشته‌های حفظی و سرعت در حافظه صورت می‌گیرد
10. در پذیرش و سپس آموزش، خلاقیت فراگیر جایگاهی ندارد.
11. در شیوه جاری پژوهش، محصولی تصادفی و بی‌کیفیت از فرآیند آموزش است
نظام‌پیش‌رو
1. معاونت آموزش و پژوهش یکجا دیده شده است
2. مرکز آموزش بخشی از بدنه بزرگ پژوهشی دیده شده است
3. برنامه‌های آموزشی در دل برنامه‌های پژوهشی دیده شده است
4. آموزش محصولی است که قطعاً و هدفمند از فرآیند پژوهش خارج می‌شود
5. در این نظام بر یادگیری، تجزبه و تحلیل و ترکیب داده‌ها و نوآوری در غایت تاکید دارد
6. خلاقیت در این نظام جدید، نیروی محرکه در پژوهش و آموزش و تولید محصول نهایی یعنی نوآوری می‌باشد
7. ساختار اداری و ارتباط آنها با هم بستر مناسبی است برای فعالیت دانش‌پژوه در کنار مدرسین و محققین
8. سرفصل‌های آموزشی توسط محققین هر رشته تعیین یا با نظر آنان اجرا می‌شود.
9. پذیرش براساس میزان دانش موجود، ضریب خلاقیت، پتانسیل و نیروی بالقوة فرد و انگیزه و علاقه‌مندی او انجام می‌گیرد.
10. محصول پژوهشی هدفمند، قطعی و با کیفیت از این نظام آموزشی خارج خواهد شد.
از اين رو فرايند ياددهي- يادگيري در کشور ما مبتني برگفتن، شنيدن و حفظ کردن است. روش حافظه محور که به رويکرد معلم محور و غيرفعال موصوف است، مهم ترين مانع يادگيري و خلاقيت محسوب مي شود. در فرآيند يادگيري صحيح، علاوه بر شنیدن لازم است مؤلفه هاي مهمي؛ همچون مشاهده، پرسش، تفکر، کاوشگری، آزمایش و پژوهش نيز نقش خود را ايفا کنند تا متعلم از همان ابتداي تحصيل به توانمندي تفسیر و قضاوت و نظريه پردازي مجهز شود. بدين ترتيب فرآيند ياددهي و يادگيري، به جاي ارائه پاره اي محفوظات، به راه حل هاي عملي براي حل مشکلات عيني تبديل مي گردد. پیام یونسکو در خصوص یادگیری، که آن را دانستن، انجام دادن، همزیستی و زیستن تعبیر کرده، بیانگر این نوع آموختن است.
همانگونه كه ملاحظه مي‌شود اگر قرار باشد انسان پرورش‌پذير بوده و پرورش يابد اين اصول و مبادي در نظام آموزش حافظه محور كه بر يك سري اصولي كه از سوي آموزش دهنده ارائه مي‌گردد و از سوي آموزش گيرنده در حافظه ثبت مي‌شود و در نهايت بر اساس فرآيندي به عنوان امتحان بازپس فرستاده مي‌شود نمي‌تواند عملياتي گردد و مورد توجه ويژه قرار گيرد، هر چند نظام آموزش كنوني منافاتي با نظام آموزشي پيشنهادي ايجاد نمي‌نمايد اما در نظام كنوني پرورش يافتگي حلقه مفقود آموزش است از اين رو افراد آموزش گيرنده در جهت تكامل و ارزش‌آفريني و ارزش‌افزايي تربيت نشده‌ و دگر‌انديشي و نوانديشي به عنوان مؤلفه‌هاي اصلي خلاقيت و نوآوري در توليدات و محصولات علمي كمرنگ مي‌شوند و رابطه‌اي هدفمند بين ذات انسان و آموخته‌هاي او برقرار نمي‌گردد. اما در نظام آموزشي پيشنهادي كه در راستاي پاسخگويي به اين سؤالات تلاش مي‌كند، اين نارسايي‌ها از سيستم رشد‌يافته حذف‌گرديده است. برخي از سؤالات اساسي بدين شرح مي‌باشند:
اكنون چه شده‌اي؟ فعليت تو چيست؟ چه فرآورده‌اي شده‌اي؟ و....
حتي در اين خصوص مائو[15] و چانگ[16](1998) در تحقيقات خود نشان دادند كه آموزش كاوشگري، تأثيري مثبت و معنادار در يادگيري مفاهيم علمي دارد.
حال با مشخص شدن تعاريف نظام آموزش پژوهش محور پرورشی و تفاوت‌هاي آن با نظام آموزش كنوني در اين بخش به تفصيل به معرفي ساختار این نظام آموزشی و نحوه پیاده سازی بر اساس تعریف ارکان اصلی آن، مي‌پردازيم.
ساختارآموزش پژوهش محور پرورشی:
الف: تعریف دورة آموزش پژوهش محور پرورشي:
به دوره‌ای اطلاق می‌گردد که بر پژوهش محوری مبتنی بوده و آموزش به مثابة مقدمة آن بوده و در نهایت دانش آموختگان متعهد این دوره مسلط به توان پژوهشی در موضوعات علوم مختلف خواهند بود(پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1387).
ب: مبانی معرفتی:
1. این نظام ناظر به نیروی بالقوه در افراد پذیرش شده می‌باشد
2. این نظام خلاقیت پرور می‌باشد
3. این نظام معتقد است همه افرادی که حداقل‌هایی را در پذیرش کسب کرده‌اند می‌توان تا پروردگی کامل آموزش داد.
4. این نظام معتقد است می‌توان نیروی انسانی توانمند را مدیریت کرد.
5. این نظام معتقد است می‌توان نیروی انسانی پذیرش شده را برنامه‌پذیر کرد.
6. این نظام بر پایه روح پرسشگری و نقاد بودن بنا نهاده شده است.
7. این نظام بر مبنای اصلاح ساختار مطالعاتی افراد پذیرش شده بنا گردیده است.
8. این نظام بر پایه کارآمدی آموزش در بستر پژوهش بنا گردیده است.
ج: اهداف:
1. تربیت پژوهشگران توانمند و متعهد در حوزه علوم مختلف
2. زمینه‌سازی برای تولید علم و دانش در علوم مختلف
3. ایجاد تحول بنیادی در شیوه آموزشی رایج
4. افزایش کارایی و اثر بخشی تحقیق و پژوهش
5. تمحض دانش‌پژوهان بر روی گرایش خاص
6. پرورش(به مفهوم تزكيه و تهذيب) دانش پژهان
7. بسط حوزه دانش
8. تامین نیازهای روز جامعه
د: سیاست‌ها و خطوط‌مشی:
1. بهره‌گیری از روش‌ها و ابزارهای نوین و پیشرفته در آموزش و پژوهش
2. استفاده از محصول تحقیقات استاد به عنوان منابع درسی
3. آموزش بصورت دانش پژوه محوری باشد و استاد به عنوان مدیر آموزشی عمل نماید.
4. استفاده از شیوه‌ تدریس فعال در کلاس
5. طرح مباحث روز و تلقیات جدید.
تعيين تمحض در گرایش ها و حوزه های علمی دانش پژوهان به عنوان یک رویکرد نوآورانه
در اين بخش به موضوع تعيين حوزه تمحض علمي دانش پژوهان و محققان به عنوان يك نوآوري در اجرا مي پردازيم. از محاسن اين موضوع مي توان به تمركز دانش پژوه به يك حوزه علمي و عميق شدن و نهايتا پرورش و تخصص در آن حوزه علمي اشاره نمود و بجاي اطلاع داشتن از تمامي حوزه ها به عمق يك بند انگشت، عميق شدن در بنيان يك حوزه علمي را براي دانش پژوه و جامعه به ارمغان مي آورد و نتيجه آن، پرورش افراد متخصص در حوزه هاي مختلف مي باشد كه اين فرايند، رويكرد كارآفرينانه نظام آموزشي پيشنهادي اطلاق مي گردد. در ذيل اين موضوع مطرح و ارائه شده است(پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1388).
طرح تمحض؛ طرح تمحض يكي از طرح هاي مديريت تحقيقات است، در طرح تمحض هر محقق و دانش پژوه، عمده‌ي دوره‌ي فعاليت علمي و تحقيقي خويش را به كار علمي در محدوده‌ي معيني به انجام می رساند.
حوزه تمحض علمی[17]؛ به حوزه تخصصی مطالعاتی اطلاق می‌شود که داراي معيارهاي ذيل باشد:
1. برخورداري موضوع از وحدت و تمايز، و استقلال و گستردگي نسبي علمي مطالعاتي، و امكان توسعه‌ي ساختار‌مند مباحث آن.
2. وجود معرفت انباشته‌ي روز‌آمد در مقياس ملي يا فراملي و امكان و لزوم نوآوري بومي در قلمرو موضوع يا مباحث پيراموني.
3. وجود ظرفيت دانشگاهي براي پرداختن به قلمرو معرفتي موضوع مورد نظر، و استطاعت سخت‌افزاري و استعداد كمي و كيفي كافي در پدانشگاه ها براي توسعه و تعميق ميراث معرفتي خودي،
4. برخورداري از ظرفيت توليد نتايج كاربردي دامنه‌دار يا ضرورت و اولويت كافي براي گرهگشايي ناظر به نيازهاي ملي،
5. ارتباط وثيق با اهداف و رويكردها و حوزه‌ي مطالعاتي مصوب و احراز ضرورت برنامه‌اي و توسعه‌اي گروه های مربوط.
اهداف:
1. تعمیق تحقیقات و تواناسازی دانشگاه ها و مراکز آموزشی در جهت گسترش مرزهای معرفت و ارائه ‌آثار علمی تخصصی متقن و معتبر،
2. زمینه‌سازی برای شکوفا سازی خلاقیت علمی پژوهشگران و محققان و دانش پژوهان، و تربيت نيروهاي متخصص صاحب‌نظر و صاحب‌نام در حوزه‌ي تمحض مربوط،
3. زمینه‌‌سازی برای و تحول و نوآوري در علوم و گسترش مرزهای معرفت،
4. افزايش كارايي دانشگاه ها و مراکز آموزشی در جهت گرهگشايي و تحول‌آفريني و كار فروبسته‌ي علمي يا عملي كشور.
- توصیه های سیاستی و نتيجه گيري
الف: نتيجه گيري
روند فزاینده جهانی شدن ریشه در نیروهای رایج در فن آوری دارد که صنایع را شکل دهی مجدد داده و شیوه های رقابت را عمیقاً تحت تأثیر قرار می دهند. این دو عامل یعنی جهانی شدن و فن آوری نیاز به شکل جدیدی از راهبردهای تولید قدرت و ثروت از طریق علم را دارند و ضرورت دارد تا مجریان با تغییرات مدیریتی در یک محیط بسیار پویا و دانشی احساس آرامش کنند و به چنان ظرفیتی دست یابند تا به یک جهت راهبردی برای هدایت سازنده سازمان در آینده سوق داده شوند.
جهت توليد دانش بايد بر عامل استعداد و خلاقيت فراگيران و روحيه جواني و نيـز بر فعاليت هاي پژوهشي بويژه تحقيقات بنيادي تأكيد خاص داشته باشيم و در اين ميان دانشگاه ها بعنوان عامل اساسي توليد علم و جهت دهي به فرآيند توسعه جامعه بشمار مي روند. نظريه پردازي و توليد علم به عنوان مباني حركت هاي علمي و تكنولوژيكي در يك جامعه علاوه بر زير بناهايي كه از آنها ياد شده به شرايط و عوامل ديگري هم بستگي دارد كه در صورت نبود يا ضعيف بودن آن شرايط فرايند توليد علم و تشكيل نظريه و پارادايم هاي مورد نياز ميسر نخواهد شد. به نظر مي رسد كه دانشگاه ها به عنوان مراكز علمي، آموزشي و پژوهشي، مهمترين مبادي فرآيند توليد علم و نظريه پردازي بشمار مي آيند. لذا تأكيد تعاملي بر دو بعد آموزش و پژوهش فعاليت هاي آموزش عالي، داشتن نظم تخصص طلبي(تعيين حوزه تمحض و پرورش در يك حوزه خاص علمي)، تأكيد بر افزايشي بودن رويه هاي مورد استفاده، ايجاد امكانات، ارتباط تنگاتنگ جامعه و دانشگاه و بخصوص بكارگيري رويه هاي علمي در سازمان هاي دولـتـي و غير دولتي و نيازمند كردن آنان به شيوه هاي نوين علمي در فعاليت هاي جاري خود از جمله عناصر و عواملي هستند كه مي توانند فرايند توليد علم و نظريه پردازي را در جامعه گسترش دهد(اوژن، 1364).
وقتی در خصوص تشخیص فرصت صحبت می کنیم مراحل مهم در تشخیص فرصت را می توان در پنج مرحله ، آماده سازی، نهفتگی، بصیرت، ارزیابی و شرح و تفسیر مطرح نمود که می توان این فرصت ها را در هر بخش از زندگی روزمره به عنوان مزیت رقابتی نسبت به سایر افراد برای زیستن بهتر جستجو نمود. در نتیجه شناسایی به موقع و مناسب فرصت ها در موفقیت زندگی فردی و حتی گروهی بسیار موثر می باشد. برای کشف و شناسایی فرصت ها راه ها و عوامل تاثیرگذار زیادی وجود دارند که یکی از مهمترین آنها نقش اطلاعات است یکی از جهات این اهمیت آن است که کسانیکه اطلاعات بیشتری در یک موضوع خاص بدست می آورند فرصت های از دست رفته و هزینه های کمتری را نسبت به سایرین متقبل می شوند و بر این اساس احتمال اخذ تصمیم مناسب تر در آنها نیز افزایش می یابد. اینگونه است که آنها معمولا افراد موفقتری دیده می شوند. یکی از راه های کسب اطلاعات، یادگیری است که همانگونه که پیشتر نیز عنوان گردید این یادگیری می تواند در تولید دانش از سیستم آموزشی نشات بگیرد که در تشخیص فرصت های تولید و گسترش مرزهای دانش نیز بسیار مفید خواهد بود.
از اين رو در مطالب پيشين نظام آموزش پژوهش محور پرورشي را به مثابه يك سيستم ساختارمند در راستای یادگیری مستمر برای کسب اطلاعات بیشتر در شناسایی فرصت ها معرفي نموديم. بايد اذعان داشت در راستاي نيل به پيشرفت و گسترش و بسط و تعميم هر پدیده ای توجه به موقعيت سيستم بيش از پيش پر اهميت مي نمايد. در تعريف موفقيت سيستم عنوان مي شود، سيستم براي ذي نفعان خود منابع و فرصت هايي فراهم مي آورد. حال اگر سيستم مسيري را براي ذي نفعان بگشايد و بوسيله آن انتظارات ذي نفعان را برآورده نمايد مي توان آن سيستم را در زمره سيستم هاي با عملكرد موفق منظور نمود. در اين راستا با بررسي نظام آموزشي پيشنهاد شده مي توان ادعا نمود كه اين نظام به مثابه يك سيستم در راستاي ارضاء و برآوردن نيازها و انتظارات و آرزوهاي دانش پژوهان خود تلاش نموده(گواه بر اين ادعا مزايا و فوايد اين نظام و تفاوت هاي آن با نظام آموزشي كنوني است كه پيش تر عنوان شده است) لذا آن را سيستمي موفق در فرآيند و خروجي معرفي مي نماييم.
در نتیجه وقتی در سیستم آموزشی پژوهش محور که دغدغه اصلی آن پرورش همه جانبه دانش پژوهان از طریق اجرای صحیح فرایند پژوهش و خودشناسی است، مسئله تعیین یک حوزه علمی برای اشتغال به تحصیل مطرح می گردد. در واقع این کار در راستای متمرکز کردن دانش پژوه پس از طی دوران تحصیلی در آن بخش و حوزه علمی(با عمیق شدن) به یک صاحب نظر و متفکر با عمق و هوشیاری اطلاعاتی مناسب جهت شناسایی فرصت ها و سپس نظریه پرداز در گسترش مرزهای دانش می باشد و چون در نوع اجرا، سیستم به مسئله تزکیه و خودشناسی نیز توجه ویژه ای می گردد فرد دانش پژوه به سوی پرورش همه جانبه هدایت می شود تا در بخش مراحل تشخیص فرصت در بخش بصیرت بتواند با دانایی محوری خود را پس از مرحله نهفتگی برای مرحله ارزیابی آماده نماید که قطعا این مهم در تشخیص فرصت های بکرتر زندگی می تواند تاثیرگذار باشد. از دیگر دلایل پرورش دانش پژوه در این سیستم می توان عنوان نمود وقتی فلسفه وجودی این سیستم و نظام، پاسخگویی به چراهای گوناگونی است که براساس جستجو و پژوهیدن بر سر راه دانش پژوه قرار می گیرند(اکنون چه شده ای؟ فعلیت تو چیست؟ به کجا می روی؟) دیدگاه معرفت شناسانه ای در مقابل راه وی ایجاد شده که او را در جهت شناسایی پاسخ سوق داده و این مهم ضمن پیشبرد طرح پژوهشی فرد را پرورده می نماید و اینچنین سیستم و نظام آموزشی پیشنهادی با رویکرد نوآورانه متمایز با سایر سیستم ها می تواند موجبات تولید ارزش های جدید را برای جامعه و برای شخص دانش پژوه به ارمغان آورد. ضمنا لازم به ذكر است برخي از نكات اين مقاله در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در حال اجرا مي باشد.
 
 
ب: پيشنهادها و توصیه های سیاستی
1. توجه بيش از پيش به متغيرهاي آموزشي كه مي تواند ميزان علاقه مندي مخاطبان را به مطالعه و پژوهش افزايش دهد مانند:
الف- تمركز مقدماتي(جلب توجه مخاطبان)
ب- شخصي كردن(پيوند محتواي دروس با زندگي مخاطبين)
ج- درگير كردن(شركت فعال و هدفمند در فعاليت هاي مطالعاتي و پژوهشي)
د- تقويت و ارايه بازخورد.
ه- انتظارات بازدهي پژوهشي
ی- باورهاي كارآمدي فردي پژوهش
ن- علايق پژوهش
و- علايق هنري و سن، پيش بين هاي معنادار علاقه به پژوهش در نظام آموزش مي باشند كه بايد به اين موارد توجه دو چندان داشته و در نظام پيشنهادي در پي پاسخ به آنها بوده تا شاهد نظام آموزشي منسجم تر و اثر بخشتر باشيم.
2. تغییر رویکرد دانشگاه از یکسو نگری به بحث آموزش و الگوپذیری، به بومی سازی الگوها و متناسب سازی آنها با قابلیت ها و توانایی های کشور.
3. تغییر رویکرد کنفرانس ها و برنامه های درسی و نظارت بر آنها تا از این طریق اطلاعات لازم درباره ی فناوری پیشرفته و دانش جدید منتقل شود.
4. رویکرد پژوهش کاربرد محوری، تحقیقات در جهت براوردن نیازهای مشتری(صنعت) و نه لزوما خواسته های دانشگاه؛ و سوق دادن نگرش ها به سمت تغییر بصورتیکه تواما دانش، مهارت ها و نگر ها ارتقاء یابد.
5. سوق دادن نظام آموزش پژوهش محور پرورشی در مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان و آشنایی دانش آموزان به پژوهش و مسائل کابردی و پرورش استعدادهای ناب که از این طریق شناسایی و شکوفا می گردد.
6. حمایت مادی و معنوی از دستاوردهای پژوهشی دانش پژوهان و ایجاد فرصت های پرورش این افراد در سایه توجه مسئولین به نوآوری های این افراد.
7. برگزاری المپیادها و جشنواره های سالیانه پژوهشی برای مقاطع مختلف تحصیلی و معرفی دانش پژوهان نمونه به جامعه علمی کشور.
8. تهیه الگوی نظام جامع پژوهش کشور و استانداردسازی برای آن تا این مجموعه به عنوان یک مرجع قابل اتکا در اختیار جامعه علمی کشور قرار گیرد.
9. آشنایی جوانان با فرایند پژوهش و حوزه تمحض از دوره دبیرستان و تلاش جهت اجرای آزمایشی طراحی یک حوزه تمحض در زمینه علایق پژوهشی و ارائه امتیاز به دانش آموزان موفق در طراحی حوزه تمحض.
منابع
 - طالبی، کامبیز، (1387). "کارآفرینی راهبردی ". تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
- اوژن. وان. فانژه، (1364)، "هنر خلاقيت در صنعت و فن"، ترجمه حسن نعمتي، اميركبير، ص 26.
- معاونت امور پژوهشي و آموزشي، "نظام نامه آموزشی"، (1387)، معاونت پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ویراست اول.
- معاونت امور پژوهشي و آموزشي، "آيين نامه تعيين تمحض اعضاي هيات علمي"، (1388)، معاونت پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- عصاریان نژاد، حسین، (1387)، "آموزش پژوهش محور جوهره اقتدار علمی، بررسی موردی –زمینه ای"، مجموعه مقالات کنگره اقتدار علمی اقتدار ملی.
- يعقوبي نجف آبادي، اشرف. جهانگيري، غلامرضا، بی تا، "آموزش ويادگيري كارآفريني"، آموزش و پرورش نجف آباد.
- فضلي خاني، منوچهر، (1378)، "روش هاي فعال تدريس، در برنامه هاي پرورشي"، انتشارات تربيت.
- عبدلی محمدآبادی، طیبه، (1388)، " تحقیق در آموزش برای کارآفرینی"، دانشنامه کارآفرینی، جلد اول.
- محمودی، علی. بي تا. "حوزه و مديريت تحول"، دبيرخانه شوراي پيشبرد و ارتقاي حوزه و معاونت پژوهشي حوزه علميه قم.
- منصوری، عبدالحمید، (1386)، "مولفه های نوآوری"، دانشگاه آزاد اسلامی.
- کوثری. نوروززاده،(1388)، "تببین ویژگی های عناصر چهارگانه برنامه درسی مقطع کارشناسی با تاکید بر پرورش"، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، شماره 54.
- صادقي راد، بهنام. حق دوست، علي اكبر، فصيحي، مجيد. (1388)، "رويكرد تحول گرايانه به نظام آموزش دكتري در كشور: مرور ساختاريافته مدل هاي آموزشي دانشگاه هاي برتر دنيا"، مجله گام هاي توسعه در آموزش پزشكي، دوره ششم، شماره اول.
- بشیری، عوض، (1388)، "مقایسه ای میان شیوه آموزشی «حافظه محور» و «خلاق

محور دوم: پژوهش و اخلاق پژوهشگری                                    
 
 
مقاله
 
اخلاق پژوهشگری و آسیب شناسی آن   
پدید آورنده : محمدهادی فلاح ، صفحه 104 (سایت حوزه)                                                 
 
1.پاکی دل و جان
پژوهشگر، کسی است که با دانش های اجمالی و مقدماتی و با صرف حوصله و بررسی، در پی کشفو بازشناسی راست و درست یک حقیقت است. و با داشتن استعداد و توانایی نوشتن، می کوشداندیشه تازه ای را در ساحت علم و عمل، بازتاب دهد. بدین ترتیب، برخی کاستی ها را جبران کند یاراهی تازه و روشن را فراروی دیگران بگشاید.
اگر اخلاق را کنترل غرایز بدانیم، این مهم برای پژوهشگران به ویژه پژوهشگران ساحت دین،بایسته تر است. او سزاوارتر از دیگران باید غرایزش را مهار کند تا حریم دیگران را از دخالت هواهاینفسانی خود حفظ کند و در گفتار و رفتار و نوشتارش از رنجش دیگران بپرهیزد. چه نازیباست کهکسی با به دست گرفتن قلم که خدای عزیز بدان سوگند یاد کرده است، نتواند بر نفْس خویش بتازد وآن را رام و آرام کند.
پژوهشگران دینی باید بیش از دیگران به این باور برسند که حضور در باغ آگاهی و دست رساندنبه خوشه های حقایق، جز با پاکیزگی دل و جان، ممکن نیست. دریافت دانه دانه یا مشت مشت یادامن دامن از خوشه های حقایق، به اندازه تهذیب سرشت و روان یک پژوهنده بستگی دارد. هر کسپاک تر، ذهنْ یافت ها و دلْ یافت های او بیشتر و زلال تر خواهد بود. شرط باریافتن در اندرونی آگاهی،طهارت دل و جان است که: «لایَمَسُّه اِلاّ المُطَهَّرون؛ جز اهل طهارت به آن دست نرسانند». (واقعه: 79)
گاهی که آب به قوه از چشمه جوشد و کاهی بر او افتد، آب کی گذارد که کاه به چشمه راهیابد؟
هر چه یک پژوهنده، غرایز خود را با دقت و رقت بیشتری مهار کند، دریافت های ذهنی و قلبی اودقیق تر و رقیق تر خواهد بود. هر که دلش را از لغزش و بزه اخلاقی باز دارد، بی شک؛ این ترک ومراقبه بر کمیت و کیفیت معرفت او کارگر خواهد افتاد. «اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ؛ از خداوند پروا کنید وخدا ـ بدین گونه ـ به شما آموزش می دهد». (بقره: 282)
 
پیام متن:
پاکی درونی پژوهشگر سبب می شود وی به توفیق حقیقت یابینزدیک تر باشد و حریم دیگران را حفظ کند.
2.تحمل نظر مخالف
تحمل، به معنی تاب آوردن و پذیرای چیزی شدن است. در اینجا مقصود، پذیرای نظر مخالف بودنو تاب آوردن در برابر مخالفت دیگری است. تحمل، کار سترگ و ارزنده ای است. این، ویژگی آشکارِابرمردان اندیشه و دانش و بینش و عمل؛ یعنی پیامبران و اولیای خداست. نیز نشانه ایمان و جویاییحکمت، پختگی، خودباوری، اطمینان قلبی، درایت و تدبیر است. از جمله اخلاق شایسته در ساحتپژوهش به ویژه در پژوهش های دینی، تحمل کردن نظر مخالف و داشتن روحیه نقدپذیری است. نظر مخالف، به باد مخالف در دریا می ماند؛ ایستادن بر عرشه کشتی و بد گفتن از باد مخالف، تدبیرنیست. ملوان زیرک آن است که از همان باد مخالف برای پیشروی به سوی مقصد خود بهره ببرد. ازاین منظر، باد و نظر مخالف، نعمت است و باید آن را قدر شناخت. ازاین رو، پیشروی و کام روایی یکپژوهشگر و بالندگی نظریه او، از جمله در تحمل نظر مخالف است. افزون بر این، بر پایه اصل «هیچکس مورد پسند همه کس نیست،» همه باید همواره روحیه تحمل را در خود بپرورانند و منتظر نظرمخالف باشند. در جرگه دانش سالاری و پژوهش محوری، تحمل؛ یعنی منطق شجاعت در برابر نظرمخالف. همچنین نظر مخالف باید شجاعانه، منطقی، سخن شناسانه و از عناد و حسادت به دور باشد.
هیچ گاه خودباوری پژوهشگر خودساخته، خودباوری تازه واردها را مچاله نمی کند. این اخلاق،افزون بر اینکه در بهتر شدن نظریه پژوهشگر کارگر است، راه طرح دیدگاه تازه و جرئت یافتندیگران به ویژه جوانان را هموار می کند. پژوهشگر وارسته، هرگز از تنفس علمی تازه دیگراناحساس تنگی نفس نمی کند و هیچ گاه حضور دیدگاه جدید را اشغال و اندیشمند تازه نفس را اشغالگرنمی انگارد. تحمل پژوهشگران فرهیخته کهنه کار همواره گذرگاه پیشرفت پژوهندگان جوان بودهاست.
در قرآن کریم می خوانیم: «أَفَتُمارونَهُ علی ما یَری؛ آیا با آنچه او می بیند، ستیزه می کنید؟» (نجم: 12) گویا آیه یاد شده، تحمل پیامبر اعظم6 را به کافران گوشزد می کند. به بیان دیگر، این آیه توبیخانه، برتحمل نداشتن آنان خرده می گیرد و می گوید: شما نظر خود را عرضه کردید. پس چرا او نتواند نظرخود را عرضه کند؟ آیا با آنچه محمد امین می بیند، ستیزه می کنید؟ آیا تنها دیده های او، سزاوارستیزه گری است؟ چرا نظر شما از این میان استثنا باشد؟ پس همچنان که او نظر شما را تحملمی کند، شما هم نظر او را تحمل کنید و دور از منطق، با اصرار و عناد، بگومگو نکنید. همه می دانیمپژوهشگرانی که در حوزه دانش و پژوهش به اخلاق تحمل شناخته شده اند، ارزشمندتر و گرامی تر ازدیگران هستند.
پیام متن:
با تحمل نظر مخالف، هم می توان از اندیشه های او بهره گرفت و همراه را برای بروز اندیشه های دیگر که از عوامل رشد و تعالی پژوهشهستند، باز کرد.
 
 
3.  انصاف ورزیدن
«انصاف، به معنی نصف کردن چیزی و برقرار کردن تساوی و به عدالت رفتار کردن میان دو چیزاست.» «همچنین به سازگاری و توافقی که انسان میان رفتارش و عدالت برقرار می کند، انصافگفته می شود. بنابراین، هر کس رفتار خود را با مثال اعلای عدل منطبق کند، منصف است».
از این رهگذر، شایسته است که یک پژوهشگر یک مسئله یا یک موضوع را منصفانه گزینش کند؛یعنی آنچه را در تخصصش نیست یا نمی تواند یا وقتش را ندارد، انتخاب نکند. همچنین درروشن سازی یک حقیقت در برابر نوآوری ها و شبهه هایی که اساس دین را هدف گرفته اند، از هیچکوششی دریغ نکند و هرگز حقیقت را زیرپای قلم، باطل نسازد یا آن را پشت واژه ها پنهان نکند،همان گونه که در قرآن آمده است:
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (بقره: 42)
حق را به باطل درنیامیزد و حقیقت را با آنکه خود می دانید، کتمان نکنید.
لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (آل عمران: 71)
چرا حق را به باطل درمی آمیزید و حقیقت را کتمان می کنید، با اینکه خود می دانید؟
پژوهشگر منصف نیز آن است که:
الف) اگر کسی بر نوشته او نقد و تحلیلی داشته است، از نگاه غیرمنصفانه پرهیز کند.
ب) اگر نوشته ای را برای ارزیابی به او سپردند و نیز در تحلیل و نقد آثار دیگران، دور از انصاف،ارزیابی نکند.
ج) اگر کسی برای نخستین نوشته اش از او راهنمایی خواست، منصفانه راهنمایی اش کند و ذوقو شوق کسی را که با بضاعت اندک علمی و ذهنی اش به او پناه آورده است، درهم نشکند و خفهنسازد؛ زیرا چه بسا او در آینده از حقیقتی پرده بردارد که دیگران نتوانستند به آن برسند.
گاه پژوهندگانی تنها به این خاطر که دیگری از نوشته آنها ارزیابی دل خواهشان را نداشته اند،بی انصافی می کنند و همه جا درصدد تلافی هستند.
امام علی علیه السلاممی فرماید: «الاِنْصافُ اَفْضَلُ الفَضائِل؛ انصاف برترین فضایل است.» پژوهشگر عاقل،نیکوکار، بخشنده و دانشمند حتی درباره کسانی که در حق او انصاف روا نمی دارند، منصفانه رفتارمی کند و این فضیلت و زینت شخصیت اوست. پژوهشگر منصف، کریمانه برخورد می کند و با دیگرانسر دشمنی ندارند. او در نگاه خود حتی به مخالفت ها و نقدهای دیگران منصفانه می نگرد. از حضرتعلی علیه السلاماست که: «اَلُمؤمِن یُنْصِفُ مَن لایُنْصِفُه؛ مؤمن، اهل انصاف است در حق کسی که انصافنمی ورزد».
پیام متن:
رفتار منصفانه با دیگران، انسان را از پای مال کردن حق نگه می دارد وسبب ارزیابی درست از گفته ها و نوشته های دیگران می شود.
پی آمدهای بی انصافی در عرصه پژوهش
امروزه از جمله بی انصافی های معمول در نظام اجرایی مربوط به پژوهش در کشور ما این است کهبرخی افراد ناتوان و کم اطلاع از قلم و پژوهش، با اطلاعات سطحی و عرفی، به خاطر روابط و زد وبندهای مختلف فردی و گروهی، بر پست های پژوهشی تکیه می زنند و درباره نگاشته های علمیدیگران نظر می دهند. اینان در خانواده پژوهش، به عضو ناخوانده می مانند.
برخی نیز به خاطر قوی بودن غریزه تجارت پیشگی شان، با حضور در جرگه فرهنگ و اندیشه وپژوهش و با چنگ اندازی بر امتیازهای چاپ و نشر، پژوهشگر را تنها به سود خودشان به ابزار تجاریتبدیل می کنند و سرنوشت اندیشه و قلم را به بی راهه می برند به بیان دیگر، فرهنگ عمومی را درتغذیه فکر و دل و جان، نادرست پی افکنده اند، چونان که هر کس برای فکر و دل و جانش، سالانهتنها پنج دقیقه بر سر سفره کتاب می نشیند! این عمل مانند آن است که به عمد، دیگران را درگرسنگی و قحطی قرار بدهیم و هیچ به پی آمدهای هولناک آن توجه نکنیم.
امروزه مردم بیشترین وقت خود را به تماشای تصویرها، فیلم ها و برنامه های خوب و بدمی گذرانند و بیشتر به این امور اهمیت می دهند و با اینکه تلویزیون عضو اصلی خانواده نیست،بیشترین وقت را از افراد خانواده و مردم جامعه می گیرد. در این میان، سوگمندانه ارباب رسانه ها نقشافراد هوشمند دوراندیش و مشاورهای خوب را در فیلم ها و سریال ها با کتاب خوانی درنیامیختند یا بهمنظور الگوسازی، از کتاب خوانی شخصیت های کشوری و بازیگران متعهد و مطرح، برنامه مستقل وادامه داری نساختند و در نگاه عموم به ویژه جوانان، تعالی افراد موفق را با کتاب خوانی شان گره نزدند. این روزها، آن قدر که مردم به صحنه ها، فیلم ها و برنامه های سرگرم کننده تلویزیون دعوت و معتادشده اند، به هیچ امر مهم دیگری به این اندازه خوانده نشده اند. برای درک این مسئله، کافی استتعداد ویدئوکلوپ ها و کتاب فروشی ها و مراجعه کنندگان به هر کدام را مقایسه کنیم.
پس از یاد نبریم که تعالی اندیشه جامعه جز با اندیشه و مدیریت اندیشمندان توان مند و مشارکتاصحاب قلم فراهم نمی آید.
پیام متن:
حضور افراد کم اطلاع و بی مسئولیت در عرصه اجرایی پژوهش، بهرکود فرهنگ و اندیشه کشور می انجامد.
4.تواضع
تواضع یعنی افتادگی کردن، فروتنی کردن، سرافکندن و نرمی کردن که در برابر خودپسندی وفخرفروشی است؛ زیرا خودپسندی، گمان کاذبی است درباره اینکه کسی شایستگی مقام و مرتبه ای را دارد،در حالی که به راستی چنین نیست. انسان فروتن بر این باور است که بزرگواری، میان مردم تقسیم شده استو هیچ یک از افراد انسان به تنهایی نمی تواند موجود کاملی باشد، مگر با فضایل دیگران.
شخص متواضع، کسی است که حد خود را بشناسد و چیزی را که ندارد، ادعا نکند و خودپسندنباشد. پس به آنچه دارد، ننازد و تکبر نداشته باشد و با مردم از روی لطف و نرمی رفتار کند.
یک پژوهشگر باید در برابر مردم، دانشمندان و متخصصان هم رشته خود، در نگاه کردن، سخنگفتن و به کار بردن واژه و رفتار، متناسب، افتاده، نرم و با احترام برخورد کند. پژوهشگر باید در برابرهمه فروتنی و احترام لازم را داشته باشد. در جهل یک پژوهنده، همین بس که همه را جاهل گمانکند و با خودبرتربینی، دیگران را با رفتاری یا حرفی تحقیر کند و مدرک تحصیلی خود را به رخدیگران بکشد یا با طعنه و کنایه، پژوهشگران دیگر را خرد و خوار سازد و از این راه، خود را برتر ودیگران را کوچک و پست بشمارد.
دور از تواضع و اخلاق پژوهشگری است که مترجمی، تألیف و تحقیق دیگری را دزدی بخواند یامؤلف و محققی، ترجمه مترجمی را نشانه تنبلی، راحت طلبی و ناتوانی او در تحقیق، گردآوریاطلاعات و تحلیل بداند.
خودپسندی و فخرفروشی، ویژه بازار جهل است و تواضع و افتادگی، محصول خرد، دانش،بینش، تدبیر و خود نیز عنصر اساسی در جذب دل هاست. هیچ گاه کسی با بی حیایی و گستاخی وبی احترامی به دیگران محبوب نشده است، بلکه همواره افرادی که دور از استحقاق و فروتنی، برآنندتا همه جا خود را جا کنند، نفرت انگیزند. پژوهشگر به ویژه پژوهشگر دینی، اگر افتاده نباشد، از چشمهمه خواهد افتاد.
پیام متن:
تواضع است دلیل رسیدن به کمال
که چون سوار به مقصد رسد، پیاده شود
 
صائب
5.کتمان بهنگام
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلمفرمود:
اِسْتَعینوا علی اُمورِکم بِالْکِتمانِ فَانَّ کُلَّ ذی نِعمَةٍ مَحْسودٌ.
در کارهایتان از کتمان کمک بگیرید؛ زیرا هر نعمت داری در معرض حسادت است.
بایسته است که یک پژوهشگر آنچه را فهمیده و بدان رسیده است، نزد افراد تنگ نظر مثال یکگوهر، پوشیده دارد، چنان که یک ثروتمند، ثروت و دارایی خویش را از دست دیگران به ویژه از دزدانو سفیهان دور نگاه می دارد.
به تعبیر زیبای حافظ:
به پیر میکده گفتم چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت راز پوشیدن
 
مولوی نیز با اشاره به همین نکته سروده است:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت
زود گردد با مراد خویش جفت
 
و نیز گفته است:
راز جز با رازدان انباز نیست
راز اندر گوش منکر راز نیست
 
برای بیان اهمیت کتمان در پژوهش و تولید علم، به عنوان یک اخلاق و تدبیر عقلی، داستانشیخ اشراق را از قلم استاد شهید مطهری گزارش می کنم: «شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی،معروف به شیخ اشراق، بدون شک از اعجوبه های روزگار است. ذهنی فوق العاده وقّاد و جوال و نوجوو مبتکر داشته است. تمایل اشراقی در فلسفه، پیش از او حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است،ولی کسی که مکتبی به نام «مکتب اشراق» تأسیس کرد و در بسیاری از مسائل، راه مکتب اشراق رااز راه مکتب مشاء جدا کرد، این مرد بزرگ بود. وی نزد مجدالدین جیلی (در مراغه)، ظهیرالدینقاری (ظاهرا در اصفهان) و فخرالدین ماردینی (در عراق) تحصیل کرده و مدتی ملازم ماردینی بودهاست. ماردینی می گفته در هوش و ذکا و حدت ذهن، مانندش را ندیده ام و ازاین رو، بر جانشمی ترسم.
سهروردی در دیگر دانش ها از آن جمله فقه نیز سرآمد بوده است. به شام و حلب رفت و درجلسه درس فقه استاد مدرسه حلاویه حلب به نام شیخ افتخارالدین شرکت کرد و برتری اش روشنو مقرب استاد شد. آوازه شهرتش او را مورد علاقه الملک الظاهر پسر صلاح الدین ایوبی کرد و درحضور او بی محابا با فقیهان و متکلمان مناظره می کرد و آنها را مغلوب می ساخت. همین کار سببحسادت دیگران شد و کاری کردند که صلاح الدین ایوبی، فرزندش را وادار کرد که او را به قتل برساند. سرانجام، در سال 586 در سن 36 سالگی یا در سال 587 در سن 38 سالگی کشته شد.
گویند: وی با فخرالدین رازی هم درس بوده است. سال ها پس از مرگش که نسخه ای از کتابتلویحات او را به فخرالدین دادند، آن را بوسید و به یاد ایام هم شاگردی، اشک از دیده فرو ریخت.
سهروردی نه تنها در مناظره با فقیهان و متکلمان بی پروا بود و دشمنی می انگیخت، در اظهاراسرار حکمت، برخلاف توصیه بوعلی در آخر اشارات، شاید به علت جوانی، بی پروایی می کرد. ازهمین رو، افراد پخته از اول حدس می زدند که جان سالمی به در نخواهد برد. وقتی که خبر مرگش بهدوست و استادش فخرالدین ماردینی رسید، گفت همان شد که من حدس می زدم و نیز از همین رودرباره اش گفته می شد که شهاب الدین علمش بر عقلش فزونی دارد
بگفتند این بود کیفر مرآن را
رها سازد به گفتارش زبان را
 
پیام متن:
برخی دانش ها را باید از نگاه نااهلان پوشیده داشت؛ زیرا در غیر اینصورت، هم ارزش آن علم ها از میان می رود و هم شخص گرفتارحسد و بدخواهی دیگران می شود.
6.  اخلاص
اخلاص، در لغت به معنی بی آلایش کردن، یک رنگی، پاک کردن، پاک دلی و بی ریایی در اطاعت است.
در اصطلاح، عبارت از پاک کردن دل از آلودگی های تیره کننده آن است.
اخلاص، به معنی ادا کردن حق نیز یاد شده است، چنان که گفته اند: «اخلاص داشتن نسبت بهدولت، اداکردن حق آن است. در این مورد گفته اند: نسبت به وطن مخلص باشید».
داشتن اخلاص در برابر خداوند متعال، عبارت از اجرای حقوق واجب اوست و روش این اخلاصآن است که دل خود را از غیرخدا خالی کنی. در این باره گفته اند: «ترک انجام دادن کار برای مردم ریااست و انجام دادن کار برای آنها شرک است و رهایی از این هر دو حالت، اخلاص است».
به بیان دیگر، اخلاص؛ یعنی انجام دادن کار فقط به منظور رضایت پروردگار و نزدیک شدن بهآن عزیز. در واقع، تلاش های علمی و پژوهشی پژوهشگر، بخش مهمی از دارایی اوست. ازاین رو،آنها را دوست دارد، ولی باید به سبب وارستگی اش، به آنها وابسته نباشد و قلم و کاغذ و کتاب وفرآیند مادی و معنوی چنین ابزاری، دنیای او نشوند و او را از حضور و خواست و رضایت پروردگاربی خبر نسازند. پژوهشگر خالص، اگر از پاداش های مادی نیز بهره مند باشد، هیچ گاه هدف اصلیپژوهش خود را امور مادی قرار نمی دهد و هرگز به آنها دل نمی سپارد.
«آورده اند به خواجه امام احمد غزالی گفته اند که: تو همه روز ذم دنیا و مدح فقر می کنی و خلق رابر قطع علایق تحریص می کنی، در حالی که تو خود چندین طویله اسب و استر بسته ای! این حدیثچگونه بود؟ گفت که: من میخ طویله در گل زده ام، نه در دل».
پیام متن:
نشانه اخلاص پژوهشگر آن است که تنها برای رضای خدا پژوهشمی کند و از ستایش دیگران بی نیاز است و به درآمد و پی آمدهایدنیوی پژوهش دل نمی بندد.
7. همراه بودن پژوهش با برهان
پژوهش باید با برهان همراه باشد تا پژوهشگر بدین شیوه از شک و گمان رها شود و بر اساس علماستوار سخن بگوید. در قرآن کریم نیز آمده است: «ولاتَقْفُ ما لَیسَ لَک بِه عِلم؛ از پی آنچه نمی دانیچیست، مرو!» (اسراء: 36)
قرآن مجید حتی در مقام معارضه با کافران، آنان را به آوردن برهان فرا می خواند و می فرماید:
قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. (نمل: 64)
بگو: اگر راست می گویید، برهان خویش را بیاورید.
امام صادق در تفسیر آیه شریفه: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ؛ با اهل کتاب جز به طریقجدال احسن و نیکوترین وجه، مجادله نکنید.» (عنکبوت: 46) می فرماید:
جدال احسن با اهل کتاب، آن است که با برهان باشد و جدال غیر احسن آن است که ما بدونبرهان، طرف مقابل را رد کنیم یا حقی را از او منکر شویم که مبادا علیه ما از آن استفاده کند. در این حالت، ما مثل او هستیم، او حقی را انکار کرده است و ما حق دیگری را.
«در واقع، به پیروی از همین منطق پیروی از برهان بود که در قرن های نخستین هجری، بحثآزاد میان مسلمانان وابسته به فرقه های مختلف و میان علمای مسلمان و عالمان غیرمسلمان، امریرایج بود و افرادی نظیر ابن ابی العوجاء زندیق، به جمع مسلمانان رفت و آمد می کردند و شبهه هایخود را مطرح می ساختند و بزرگان اسلام نیز با استدلال به دفع آن شبهه ها می پرداختندعلامهمجلسی نقل می کند:
روزی مُفَضَّل بن عمر به مسجد پیامبر رفته بود که نماز بخواند. در همان حال،ابن ابی العوجاء زندیق وارد مسجد شد و کناری نشست و بعد یکی از هم فکران او به ویپیوست و ابن ابی العوجاء شروع کرد که به خدا و پیامبر ناسزا بگوید و معاد را به سخرهبگیرد. مفضل عصبانی شد و به وی پرخاش کرد که چرا چنین صحبت هایی می کنی. ابن ابی العوجاء گفت: اگر از اهل کلام هستی، با تو صحبت می کنیم. پس اگر چیزی را بابرهان ثابت کردی، از تو پیروی می کنیم و اگر از آنها نیستی، با تو حرفی نداریم، ولی اگر ازاصحاب جعفربن محمدالصادق هستی، او با ما این گونه مجادله نمی کند. او بیش از توحرف های ما را می شنود و صبر می کند تا حرف ما تمام شود. رفتار او به گونه ای است کهگمان می کنیم به زودی حرف ما را می پذیرد، ولی او با کلام کوتاه، برای ما حجت و برهانمی آورد، چنان که ما توان رد جواب او را نداریم. پس اگر تو از اصحاب او هستی، مثل او باما صحبت کن.
ابن سینا می گوید: «کسی که بدون دلیل و برهان مطلبی را تصدیق کند، از فطرت انسانی به دورافتاده است».
ابن رشد نیز می نویسد:
واجب است بر ما که بر نظر گذشتگان و شیوه استدلال آنان بنا بر موازین و شرایط برهان، نظرافکنیم؛ آنچه درست است، بپذیریم، بدان مسرور شویم و سپاس داریم و به آنچه نادرست است، ازپذیرش آن عذر خواهیم.
پیام متن:
عجین بودن پژوهش با برهان سبب می شود که مطالب نادرست بهفراموشی سپرده شود و تنها مطالبی که به دور از نظر و گمان و همراه باعلم است، عرصه دار میدان پژوهش باشد.
8. حقیقت جویی
از دستورهای جدی اسلام، حق جویی و حقیقت طلبی است. خداوند در قرآن کریم، آنانی را که حق راتکذیب می کنند، در اوج ستم کاری می داند و می فرماید: «وَمَن اَظْلَمُ مِمَّنْ... کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمّا جائَه؛ چه کسیستم کارتر از کسی است که هنگامی که حق به سوی او می آید، تکذیبش می کند». (عنکبوت: 68)
در حدیث نبوی نیز آمده است: «فی القَلْبِ نورٌ لایُضیئیُ اِلاّ مِنْ اتّباعِ الْحَقّ؛ در قلب نوری است کهنمی تابد، مگر آن که از حق پیروی شود».
بایسته است پژوهشگری بر محور حق بچرخد و پژوهشگر، تنها به دنبال حق و کشف حقیقتباشد و حق را از هر که و هر جا که باشد، بپذیرد. ابوریحان بیرونی در این باره سخنی شنیدنی دارد. وی درباره کتاب تحقیق ماللهند خود می گوید:
این کتاب را درباره عقاید هندوان تألیف کردم و هرگز در حق آنان که با ما اختلاف دینیدارند، تهمت زدن بی اساس را بر ایشان روا نداشتم و نیز این مطلب را موافق دین داری ومسلمانی خویش پنداشتم که کلمات ایشان را در آنجا که خیال می کردم برای روشن شدنمطلبی ضرورت دارد، با طول و تفصیل بیان کنم.
ابویعقوب کندی نیز می گوید: «شایسته است که هدف ما تحصیل حق از هر منبعی که می یابیمباشد؛ زیرا برای طالب حق هیچ چیز سزاوارتر از حق نیست».
پیام متن:
یکی از ویژگی های مهم پژوهشگر موفق، حق محوری است.
 
آسیب شناسی پژوهش
 
1.   حسادت
حسادت، به معنی رشک، بداندیشی، بدخواهی و چشم تنگی است. در اصطلاح، به خصلتی گفتهمی شود که فرد با بروز دادن آن در رفتارش، نابودی دارایی و سعادت دیگری را آرزو می کند تا درصورت امکان، فقط خودش از همه آنها بهره ببرد.
حسادت، بیماری روحی بدخیمی است که ممکن است در هر شغل و هر شخص و شخصیتیسرایت کند. درمان این بیماری، بسیار سخت است، بلکه آن را بدون درمان دانسته اند. امام علی علیه السلاممی فرماید: «الحَسودُ لاشِفاءَ له؛ حسود، بهبودی ندارد».
حسود حتی با مقدَّرات خداوند و تقدیر دیگران، سر جنگ دارد. حسد ورزیدن به خواسته ها وقسمت و هوش و توانایی و اعتبار علمی و معنوی دیگری، شاید زشت ترین گونه حسادت باشد.
گاه ممکن است یک پژوهشگر بر اثر بیماری حسادت و به دور از منش، روش، متانت وشایستگی یک پژوهشگر، بدون تأمل و تحمل، با پرسش های تخریبی و گاه زیر پوشش تحلیل ونقد، به صاحب نظریه تازه هجوم آورد و برای بیشتر لذت بردن خود، در میان جمع بر او بتازد وتحقیرش کند. حتی سوگ مندانه، گاه در پی عادت کردن به این اخلاق ناروا، در روابط اجرایی، زیرپای نواندیش قلم به دست را نیز خالی می کند. حسود، انبار دردهای اخلاقی است: زیاده خواهی،خودبینی، خوداظهاری، هوچی گری، غیبت، تهمت، خرافه گرایی، دروغ گویی، کینه توزی و عناد.
گاه نویسنده ای از روی چشم تنگی، توانایی دیگری را در گویندگی و سخنوری برنمی تابد. چهزشت است که پژوهشگر، برخلاف آموزه های اخلاقی دین، خود را در شیوه پژوهشی به ویژه درپژوهش های دینی، از دیگران که در میدان سخنوری یا کارهای دیگر توانایی بیشتری دارند، بهتر وبالاتر بداند و به تخریب و آزار آنان بپردازد. چه زشت است که پژوهشگر در ورطه حسد، از سر عناد وخودبینی و زیاده خواهی، دانسته های اعتباری اش را چونان چماق و ابزار آزاد، بر سر دیگران به ویژهپژوهندگان جوان بگیرد، و بخواهد که آنها را از سر راه خود بردارد.
پیام متن:
آلوده بودن پژوهشگر به بیماری حسادت سبب می شود وی پژوهشخود را راهی برای تصفیه حساب و تضعیف و تحقیر دیگران قراردهد و به وسیله پژوهش خود، به تخریب و آزار آنان دست یازد.
2.عجب و غرور
عجب، در لغت به معنی به خویشتن نازیدن، خودپسندی کردن، خودخواهی، خودستایی و خودبینیاست.
غرور نیز به معنی فریفتن، بالیدن، خودبینی و فریفتگی به خود دانسته شده است و مغرور کسیاست که خویشتن بین، گول خورده و سرکش باشد.
عجب در اصطلاح، عبارت از صفتی است که به موجب آن، انسان خود را سزاوار مقامی بداند کهشایسته آن نیست یا چنان که ابن مسکویه (در تهذیب الاخلاق) گفته است: «گمانی دروغین استدرباره خود برای استحقاقی که شایسته آن نیست».
«فرق عجب و غرور این است که صاحب عجب به فضایلی که درباره خود گمان می برد، دلخوش است و کاری به نظر دیگران درباره فضیلت هایش ندارد. در حالی که شخص مغرور، اهلتظاهر است و می خواهد خود را به دیگران بنمایاند، به گونه ای که شگفت زدگی مردم درباره او مایهشادمانی اوست».
اگوست کنت می گوید:
عجب همراه حب سیطره است و غرور همراه حب ستایش؛ زیرا صاحب عجب درگوشه گیری کامل از مردم زندگی می کند و اعتقاد او به اینکه او برتر از دیگران است، برایاو کافی است، ولی شخص مغرور گرچه خواهان ستایش است، به حمد و ثنا از جانبدیگران بسنده نمی کند، بلکه می خواهد واقعا به آن مرحله برسد و هر مطلبی را که درحضور دیگران می گوید، آن قدر تکرار می کند تا همه به فضل او اعتراف کنند.
پژوهشگر مغرور و پر از عجب، تنها به پژوهش های خود می بالد، گرچه پر از عیب و ایراد باشد وبه پژوهش های دیگران بی توجه است، گرچه آکنده از مطالب ارزشمند باشد و همین ویژگی برای یکپژوهشگر کافی است، تا وی هرگز به رشد و تکامل دست نیابد.
پیام متن:
انسان مغرور بیش و پیش از آنکه حضور و محضر دیگری را شکستهباشد، حرمت و حریم خود را دریده است و بیش از آنکه به دیگریاهانت کرده باشد، به شعور فطری خود توهین کرده است.
3.انحصارطلبی
یکی از آفت های پژوهش، انحصارطلبی است. انحصارطلبی، یعنی آنکه پژوهشگر، دانش را تنها برایخود بخواهد و آن را از نگاه دیگران پوشیده بدارد. در نتیجه، تشنگان دانش را از گوهر دانش خویشهر چند محدود، بی بهره سازد. اهل بیت: با انحصارطلبی مبارزه کردند و از پیروانشان خواستند تادانش خود را به دیگران نیز بیاموزند و آن را در اختیار کسانی که سزاوار آنند، قرار دهند.
حضرت علی علیه السلامدر این باره می فرماید: «زَکاةُ العِلمِ نَشرُه؛ زکات دانش، نشر آن است.» و نیز فرمود: «مَن کَتَمَ عِلماً فَکَانَّه جاهل؛ هرکس دانش خود را پنهان سازد، گویا نادان است.» و باز از آن حضرت استکه:
ما اَخَذ اللّه ُ سُبحانَه علی الجاهِل اَنَ یَتَعَلّمَ حَتّی اَخَذَ عَلی العالِم اَن یُعَلِّم.
خداوند سبحان، نخست، یاد دادن را بر دانشمند لازم شمرده است، آن گاه فراگرفتن را برنادان.
در حدیث نبوی نیز آمده است: «هر که دانش را از افراد شایسته کسب آن باز دارد، مرتکب خطا وگناه شده است»
در حقیقت، پژوهشگر با انحصارطلبی به ادامه نادانی میان جامعه دامن می زند و بدین گونه مانعرشد روحی و بالندگی فکری افراد جویای علم می­شود.
پیام متن:
پژوهشگر باید به دور از بخل، یافته های علمی خود را در اختیاردیگران قرار دهد و بدین گونه پیش پای مردم را با چراغ دانشخویش روشن کند و زمینه کمال و پویایی آنان را فراهم آورد.
 
 

 
مقاله

اخلاق در پژوهشگري
نويسندگان: دکتر سيد ضياءالدين تابعي*، فرزاد محموديان
 
چکيده
 
در اين مقاله با بيان ضرورت و اهميت تحقق و پژوهش براساس ساختمان آناتومي و فيزيولوژي بدن انسان به مراحل اوصاف رواني انسان پرداخته شده است و شرايط و ويژگي هاي اخلاق رواني يک محقق و پژوهشگر ايده آل ترسيم و تشريح شده است.
کليد واژه ها: پژوهشگري، اخلاق، تفکر، تحقيق
سرآغاز
ضرورت و اهميت پژوهش و تحقيق در ساختار نظام علمي کاملاً" واضح روشن است و اساساً" يکي از هدف ها و انگيز ه هاي سازمان ها و نظام هاي آموزشي در هر مليت و جامعه اي تربيت و پرورش انسان هايي توانا در امور پژوهشي و تحقيقي است.
"يکي از شاخصه ها و مؤلفه هاي مهم براي ارزيابي ميزان موفقيت نظام هاي آموزشي تعداد پژوهشگراني است که تربيت کرده و در خدمت جامعه قرار مي دهند."
رشد و شکوفايي مادي و معنوي تمدن ها و جوامع بشري در گرو پژوهش و تحقيق است و بين ترقي علمي هر جامعه اي با ميزان پژوهش و تحقيق که در آن جامعه به عمل مي آيد ارتباط مستقيمي وجود دارد.
طبيعي است که عدم توجه و اهتمام جدي به انجام فعاليت هاي تحقيقي مايه رکود و عقب ماندگي در آن رشته علمي مي گردد. بر اين اساس پرورش پژوهشگر و محقق ايده آل از رسالت ها و وظايف اجتناب ناپذير هر جامعه اي محسوب مي گردد.
علم تقليدي بود بهر فروخت
چون بيايد مشتري خوش برفروخت
مشتري علم تحقيقي حق است
دائماً بازار او با رونق است
از محقق تا مقلد فرق هاست
کاين چون داوودست و آن ديگر صداست
منبع گفتار اين سوزي بود
وان مقلد کهنه آموزي بود
فطرت پژوهشگري انسان
 
انسان خود موجودي است که تکويناً پژوهشگر است و همواره به دنبال کشف حقايق و واقعيت هاست و درصدد ارضاء حس حقيقت جويي و کنجکاوي خود به مرزهاي تحقيق، کشف و پژوهش قدم مي نهد تا تلاطم و التهاب رسيدن به اسرار هستي را در خود آرامش بخشد و پاسخ نادانسته­ها را بيابد.قرآن کريم، بارها انسان را تشويق و ترغيب به" تبيين" و آشکار نمودن حقايق نموده است و خداوند متعال را حقيقت تمامي هستي معرفي مي کند
"سنريهم آياتنا في الآفاق و الانفس حتي يتبين لهم انه الحق"
آيات و نشانه هاي خود را در طبيعت و جهان هستي و در باطن و درون (انسان ها)، نشان مي دهيم تا آشکار گردد که او پروردگار) حق است.بنابراين حق طلبي و حقيقت جويي که با سرشت آدميان گره خورده است، انسان را به عرصه بي کران و بي نهايت تحقيق و پژوهش سوق مي دهد و او را به وادي و دنياي پژوهشگري وارد مي کند.
انديشه و تفکر انسان
 
چون انسان تکويناً پژوهشگر است براي رشد بدني و جسماني و سلامت رواني خود نيازمند انديشه و تفکر است. علي(ع) مي فرمايند:"نبه بالتفکر قلبک" با فکر کردن انديشه قلب و درونت را اگاه ساز و در جاي ديگري مي فرمايند:" عقل و انديشه فرستاده خداوند و معيار همه امور است."
عقل دشنامم دهد من راضي ام
زآن که فيضي دارد از فياضي ام
نبود آن دشنام او بي فايده
نبود آن مهمانيش بي مائده
احمق ار حلوا نهد، اندر لبم
من از آن حلواي او اندر تبم
ساختمان آناتومي فيزيولوژي بدن انسان در مقايسه با سيستم هاي آناتومي فيزيولوژي ساير موجودات زنده به نحوي است که اگر انسان از تفکر خويش يا تحت قيموميت و تفکر سايرين نباشد قادر به ادامه حيات بيولوژيک خود نمي باشد. به عبارت ديگر سيستم حرکتي -گوارشي، ادوات حسي همگي ضعيف مي باشند. اگر انسان از قدرت و توان تفکر و تعقل خويش استفاده نکند تا ابداعات و اختراعات و اکتشافات تحليل ننمايد در تطابق با محيط طبيعي دچار مشکل گرديده و به زودي در معرض زوال قرار مي گيرد.
بايد گفت طبق تنازع بقا انسان نمي تواند حيوان تکامل يافته بيولوژيکي باشد، بلکه برعکس تفکر و تعقل باعث گرديده که بر محيط طبيعي مسلط گردد.
شايد از اسرار مهم خلقت انسان همين موضوع است که خداوند براي اينکه انسان عزيز باشد از نظر بيولوژيکي او را ضعيف آفريده است تا انسان به کمک فکر و عقل خويش اين ضعف و کاستي را از بين بيردالبته بايد دانست همين قدرت تفکر و خردورزي ممکن است مايه غرور و تکبر انسان شود و او را به ورطه هلاکت و نابودي بکشاند و تا جايي پيش رود که خود را به جاي خدا بداند و ادعاي دروغين" انا ربکم الاعلي" را بنمايد و گاهي که با سلاح فکر و عقل خويش به ابداعات و اکتشافاتي نايل آمده طغيان و سرکشي نموده، چرا که خود را از خداوند مستغني و بي نياز دانسته است. "ان الانسان ليطغي ان راه استغني" همانا انسان طغيان و سرکشي مي کند، به اين دليل که خود را از خداوند بي نياز و مستغني مي بيند.
و يا گاهي به جاي تکريم مقام پروردگار نسبت به او غره و گستاخ مي گردد.
"يا ايها الانسان ما غرک بربک الکريم"
اي انسان! چه چيز تو را نسبت به پروردگار غره و گستاخ نموده است؟!
تفاوت در پژوهشگري
 
اما اختلاف و تفاوت افراد در امر پژوهشگري مربوط به علو و مناعت طبع آنها مي باشد. انسان هايي که علو طبع ندارند تفکر و تعقل خويش را در امور جزيي و صرفاً براي پرورش بدن و حداکثر خويش صرف مي کنند. به عبارت ديگر موضوع مورد پژوهش آن ها امور جزيي و کوچک است. در حالي که انسان هاي عالي الطبع و بزرگ منش، موضوعات بزرگي نظير خود "هستي" و" وجود" را مورد مطالعه قرار مي دهند و حتي وجود و هستي، جهان آفرين، را مورد بررسي و هدف خويش قرار مي دهند. "يا غايت آمال العارفين"
"ان الي ربک المنتهي"
آفت و آسيب پذيري پژوهشگري
 
تحقيق و پژوهش همانگونه که مي تواند در مسير رشد و اعتلاي بشر قرار گيرد و انسان را به کمال برساند، اگر در مسير نادرست قرار گيرد و در" کف زنگي مست" نهاده شود، آسيبهاي جبران ناپذيري را از خود به جاي مي گذارد.
چو دزدي با چراغ آيد
گزيده تر برد کالا
بنابراين ضرورت رعايت اخلاق پژوهشگري، نمايان مي گردد تا با کاربرد اوصاف و ويژگي هاي رواني مثبت و کسب فضايل به تقويت و نيروبخشي خود بپردازد و با فاصله گرفتن از هجوم صفت ها و رزايل منفي اخلاقي، خود را از آسيب ها و آفت هاي فعاليت هاي علمي پژوهشي برهاند، تا به يک پژوهشگر ايده آل تبديل شود.
داستان طوطي و بازرگان از کتاب مثنوي مولوي مراحل و چرخه تقويت رواني و کسب اوصاف روحاني را به خوبي نشان مي دهد که خود مي تواند دستورالعمل و آيين نامه اي کاربردي براي کسب مهارت لازم در دستيابي به شخصيت ايده آل و آرماني پژوهش باشد.
مراحل تقويت روحي و رواني
 
1. شناخت و معرفت
 
اگر طوطي معرفت و شناختي نسبت به آزادي نداشت و آن را موهبتي بزرگ نمي دانست هيچ وقت براي کسب آن کوشش نمي کرد.
بنابراين اولين گام براي هر محقق شناخت و معرفت نسبت به نقصاني است که در خود مي يابد.
2. نیاز
 
امام علي(ع) فرموده اند: "العلم خير دليل" معرفت و شناخت بهترين راهنماست و رسول گرامي اسلام مي فرمايند: "سارعوا في طلب العلم" در کسب علم و معرفت بشتابيدعلم نور است و جهل تاريکي
علم راهت برد به باريکي
علم نيرو دهد کمالت را
عقل اجابت کند سوالت را " اوحدي"
اگر شناخت و معرفت نسبت به نقص زياد باشد بالاخره در انسان حالت نياز ايجاد مي کند و تا زماني که شناخت نقص در انسان نياز ايجاد نکند حرکتي از او در جهت رفع نقص ديده نمي شود.
مجموع اين دو حالت را مي توان همان انگيزهMotivation نام نهاد و ديگر سخن اينکه انسان بعد از شناخت و نياز، انگيزه دار مي شود.
3. عزم و ارارده
همان طور که در مورد شناخت گفته شد اگر شناخت به نياز منجر نشود انگيزه ايجاد نمي شود. اگر اراده قوي به وجود نيايد انگيزه از مرحله نظر به مرحله عمل در نمي آيد.
4. اندیشه و تفکر
بعد از سه مرحله فوق نوبت به تفکر و تعقل مي رسد که از چه راهي مي توان انگيزه را عمل نمود. در اينجاست که محتاج راه و روش تحقيق مي باشيم. مسلم است که انسان هميشه طالب کوتاه ترين و کم خطرترين راه مي باشد. به همين دليل از مربي خود مي خواهد به او کوتاه ترين و آسان ترين راه را نشان دهد که زمينه توبيخ و سرگراني او فراهم نشود. اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غيرالمعضوب عليهم و لاالضالين.
و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا.
5. مشورت
در طول تاريخ اثبات شده است که تفکر به تنهايي کافي نيست و مي بايست از تفکر و تجارب ديگران نيز استفاده نمود که همان اصل مشورت است. که طوطي داستان اين کار را انجام داده است. بديهي است طرف مشورت ما بايد کساني باشند که اهل نظر و عمل بوده باشند و در مشورت صادق و امين باشند. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند "افضل الناس رأيا"من لا يستغني عن راي مشير. بهترين آرا و انديشه ها، از آن کساني است که از مشورت با ديگران خود را بي نياز نبينند.
کاين خردها چون مصابيح انور است
بيست مصباح از يکي روشن تر است
البته محقق بعد از مشورت حاصل فکر و مشورت را نيز مجدداً ارزيابي و نقد نمايد.
6. جراحت و شهامت
هميشه هر قدر تفکر و تعقل و مشورت ما قوي باشد کافي نيست و به خصوص اگر موضوع تحقيق بزرگ باشد خطر ناکامي وجود دارد. در همين داستان طوطي بعد از دريافت پيام از طوطي هاي آزاد بايد خود را شبيه مردگان مي کرد که البته مخاطره آميز بود. چون امکان داشت بازرگان او را بسوزاند يا دفن کند. بنابراين جرأت و شهامت لازم است امام علي(ع)مي فرمايند: "چون از کار (بزرگي) ترسيدي خود را در آن بيفکن (شهامت و جرأت داشته باش).
7. صبر
حالت رواني مثبت ديگر اين است که مراحل شش گانه فوق به سرعت قابل انجام نيست و رسيدن به هدف به خصوص اهداف بزرگ سهل الوصول نمي باشند. لذا صبر از شروع تا پايان مراحل لازم است.
اگر محققي تمام اين اوصاف را در خود تقويت نموده و يا به وجود آورد مي توان گفت موفقيت او حتمي است. به عبارت ديگر محقق با اين اوصاف مثبت را مي توان عاشق ناميد. به تعبير شهيد مطهري: "انسان بايد به کارش عشق داشته باشد... آن وقت است که شاهکارها به وجود مي آورد، که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد. با پول مي شود کار ايجاد کرد، ولي با پول نمي شود شاهکار ايجاد کرد."
علم درياي است بي حد و کنار
طالب علم است غواص بحار
گر هزاران سال باشد عمر او
او نگردد سير خود از جست و جو
"دانشجويان به شوخي از استاد خود مي پرسند که در کار علم چگونه مي توانند به مقام بازرگاني چون پاولوف رسند. استاد، به جد پاسخ مي دهد بامداد در آغوش مسئله مطلوب خود از خواب بيدار شويد، با مسئله خود صبحانه بخوريد، با آن به آزمايشگاه بشتابيد، به هنگام ناهار خوردن همراه آن باشيد، پس از ناهار آن را نزد خود نگه داريد، با آن به بستر برويد و آن را به خواب ببينيد."
ذکر نکته اي نيز در اينجا براي تکميل بحث لازم است و آن اين است که انسان هر قدر هم عاشق باشد ولي امکان شکست هايي نيز وجود دارد. لذا انسان در طي مراحل فوق تا حد زيادي موفق و با درصد کمي احتمال دارد با شکست مواجه شود.
موفقيت و شکست منجر به دو حالت رواني ديگر مي گردند که محقق بايد نسبت به آنها آگاهي داشته باشد و از آنها اجتناب نمايد:1. غرور
 2. يأس
اگر موفق شد بايد بداند موفقيت تنها مربوط به او نبوده و عوامل متعددي دست اندرکار بوده اند که بعضي از آنها از روي نعمت و موهيت به او عطا شده است. چنانکه پاستور اين موضوع را به خوبي بيان کرده است که "اين کشفيات که به پاستور نسبت مي دهيم حاصل تلاش متفکران قبل از او نيز مي باشد و يا اين جمله مشهور نيوتن که" اگر توانسته ام (افق را) اندکي دورتر از ديگران بنگرم، بدان سبب است که بر شانه هاي غولان ايستاده ايم." لذا بهتر است انسان در آنجا به جاي غرور خاضع گردد و اين ذکر را زمرمه کند که الحمدالله رب العالمين. ستايش مخصوص اوست که موهبت عقل، فکر، مشورت، صبر و توکل را به من داد و همچنين مواد اوليه تحقيق را از قبل فراهم نمود تا من موفق به ابداع و اکتشافي شدم تا بدين وسيله از غرور که يکي از آفات تحقيق مي باشد مصون بمانم.
در حالت دوم که ظاهراً موفقيتي حاصل نشده است بايد اين ذکر را زمزمه نمود: سبحان الله: يعني تنها خداوند است که منزه از خطا و شکست است. ولي انسان جايز الخطاست و بدين ترتيب از عارضه کشنده يأس مصون بماند. قرآن مي فرمايد "لا تقنطوا من رحمت الله" از رحمت خداوند نااميد نگرديد و در جاي ديگر مي فرمايد: "لا تيأسوا من روح الله" از روح خداوند مأيوس و نااميد نگرديد.
نتيجه و جمع بندي
 
حال اگر بخواهيم صفات و ويژگي هاي محقق و پژوهشگر ايده آل را بر شماريم. مي توان گفت محقق ايده آل شخصي است که:
1.در پرتو نکات فوق به تفسير حقايق هستي نائل آيد (مفسر باشد)
2.بعد از تفسير عملاً تغييرات مفيدي را در خود، محيط و ديگران به وجود آورد (مغير)
3.داراي علو طبع باشد که به عبارت ديگر منش و سلوک او عرفاني باشد.
4.داراي منش ولايي باشد که نتايج تحقيق را هم چون پدر و مادري مهربان در اختيار سايرين نيز قرار دهد.
5.از غرور خود بکاهد.
6.مأيوس نشود.لازمه کليه موارد فوق نيز آن است که اوصاف منفي مثل قضاوت عجولانه، قياس هاي غلط، حسادت و بخل نداشته باشد. چنانکه در داستان سقا و ميراخور آمده است. چون همگي آفت درست انديشيدن مي باشند. چه بسا افراد بسيار زيرک و باهوش و متفکر که به علت اوصاف هيجاني منفي يا به عبارت ديگر ضعف هوشي هيجانيEQ )Emotional Intelligence) به انسان هاي مخرب و ضد اجتماعي تبديل شده اند.
هر پژوهشگري مناسب است مانند ابن سينا براي خود عهدنامه اي تنظيم نمايد و همچنين موارد ذکر شده را در قالب مناجات نامه همواره با خود نجوا نمايد. به عنوان نمونه عهدنامه و مناجات نامه اي که براي پژوهشگران پزشکي تهيه شده است ذکر مي گردد.
عهدنامه
 
اکنون که با استعاتت و الطاف پروردگار و معاضدت هاي اساتيد و پشتکار خويش توفيق ورود به دانشگاه علوم پزشکي را پيدا نموده ام:
با شاهد گرفتن حضرت حق و در مشهد ارواح پيامبران و اولياء الهي کليه عالمان و صالحان بشري عهد مي­بندم
  دانش نظري و مهارت هاي فن سلامت را محققانه بياموزم.1  
 2. چنان در فراگيري دانش نظري پيشروي نمايم که بتوانيم پديده هاي مربوط به سلامت و ارتقاء آن را تفسير نمايم.
 چنان در ابداع فنون موفق گردم که بتوانم تغييرات عمده اي در درمان و پيشگيري بيماري ها انجام دهد.3
 در فراگيري دانش نظري و ابداع فنون عملي پيوسته علو طبع خويش را فراموش ننمايم.4
 دانش و فنون به دست آمده را جهت سلامتي خويش و ديگران، ايثارگرانه در اختيار حاجتمندان قرار دهم.5
 6.چنان چه با وجود سعي و تلاش وافر گهگاهي با شکست مواجه شدم، با توجه به اينکه فاقد نقص منحصراً حق مي باشد از يأس خويش بکاهم.
 7. پس از صيد گوهرهاي دانش و مرواريدهاي فن سلامت با يادآور اين که تنها خداوند است که شايسته ستايش است سعي نمايم از غرور خويش بکاهم.
مناجات نامه
 
پروردگارا براي اين که بتوانم به تعهدات خود عمل نمايم
 قوه شناخت و کلي نگري به من عطا فرما.1
  شناخت از جهان هستي را به نحوي به من عطا فرما که نياز ايجاد نمايد.2
  به نحوي شناخت و نياز را گسترش ده که به انگيزه منجر شود.3
  براي جامه عمل پوشاندن به انگيزه ها مرا از متفکرين قرار بده.4
  براي استفاده بهتر از تفکر با کاهش غرور حالت مشورت نمودن را در جانم عنايت فرما.5
  براي انجام کارهاي بزرگ شجاعت و شهامت لازم را عطا فرما تا با توکل به تو پايان برسانم.6
  در همه امور ياد شده، استقامت و پايداري و آرامش قلب که از موهبت هاي خاص تو مي باشد نصيبم فرما.7
 8. با غفران و رحمت خويش، مرا از رذائلي چون حسد، کبر، دروغ و بهتان که از عوامل نفس اماره اند و مانع تحقيق مي شوند حفظ فرما
 

محور سوم: پژوهش و کارگروهی
 
مقاله
 
پژوهش گروهی درترازوی سنجش،امتیازات وآفات
پدید آورنده : غلام علی عزیزی ، صفحه 32
 
نویسنده ابتدا در تعریف پژوهش های گروهی می نویسد: «پژوهش گروهی، پژوهشی است که در اجرای آن افراد متعدد مشارکت دارند؛ به گونه ای که نتیجه ی کار، در مجموع، حاصل کوشش جمعی همه ی آنان است».
وی پژوهش گروهی را، از نظر میزان و نحوه ی تقسیم کار، دوگونه می داند:
پژوهش هایی که دارای رهبر پژوهش هستند و اعضای دیگر، در سیر کار، با وی همکاری می کنند؛
مجموعه ی اعضای گروه، در اجرای پژوهش، مشارکت فعال ونسبتا مساوی داشته و هر یک بخشی از طرح را به عهده می گیرند.
امتیازات
پژوهشگرانی که به صورت فردی کار می کنند، برای کشف اشتباهات خود و دست یابی به اتقان محتوا، مدتی پس از انجام کار، دوباره به سراغ آن می روند و اشتباهات احتمالی خود را، در حد توان، برطرف می کنند یا محصول کار خود را در اختیار برخی از خبرگان و متخصصان مورد نظر قرار داده، از نقدهای آن بهره مند می گردند.
شتاب قابل توجه
وی معتقد است یکی از آسیب هایی که انواع پژوهش را تهدید می کند گذشت زمان مقرر تحقیق و کندی در پیشرفت کار است.
کندی کار، در نگاهی کلی، ناشی از دو عامل است:
وجود اشتغالات متعدد پژوهشگران؛
انفرادی کار کردن.
افزایش انگیزه
در کنار گروه بودن و کارکردن با آنها، به طور طبیعی، لذت آفرین بوده و پاسخ گوی نیاز طبیعی انسان است. این، خود، می تواند خستگی و
دلسردی را، در تحقیق، کاهش دهد و انگیزه ی پژوهش را نیرو بخشد. از سوی دیگر، توجه به مسؤولیت مشترک، در کارهای گروهی و برخورداری از رأی مساوی در طراحی، پژوهش و تدوین یک اثر، بر نشاط و دلگرمی اعضا می افزاید و آنان را نسبت به کل کار حساس می سازد.
آفات
این پژوهش، به رغم داشتن امتیازات قابل توجه، آسیب هایی نیز دارد. برای بهره گیری بیش تر از این پژوهش ها لازم است آن را از آفات مذکور پیرایش نمود.
وی مهم ترین آسیب های پژوهشی گروهی را چنین بر می شمرد:
ناهماهنگی در سبک نگارش؛
ناهماهنگی در ارجاع به منابع؛
تراکم کار در بخش نظارت.
نویسنده، در پایان، به راهکارهای آسیب زدایی از پژوهش های گروهی می پردازد که به شرح زیر می آیند:
تشکیل گروه های پژوهشی از پژوهشگران هم سطح و آرزوی برخوردار بودن از پژوهشگران همگون دور از دسترس است، اما می توان افرادی با ویژگی ها و توانایی های نزدیک را شناسایی و گزینش نمود؛
تدوین آیین نامه و اصول مشترک که براساس آن، همه ی همکاران، به صورت یکسان پژوهش کنند؛
پی گیری و ارتباط مستمر با ناظر طرح.
* . دو فصلنامه ی تخصصی در زمینه ی پژوهش، پیش شماره ی اول، پاییز
 
 

 
 
روش پژوهش گروهي ( جستار گروهي)
معرفي:
در امر آموزش، پرورش گروهي چنين تعريف شده است:
پژوهش گروهي عبارت است از فعاليت دسته جمعي دانش آموزان(غالباً در قالب گروههاي كوچك) كه به منظور انجام دادن امر مطالعه، سازماندهي مي شود. معمولاً معلم اعضاي گروه را به گونه اي انتخاب مي كند كه بتوانند براي يافتن پاسخ سوالي و يا حل مشكلي، با هم تشريك مساعي كنند.
با چنين نگرشي، دانش آموزان هدفهاي خود را مشخص مي كنند؛ شيوه اجرا را نظم مي دهند؛ اطلاعات را جمع آوري و نتايج تحقيق را استخراج مي كنند و آنگاه از يافته هاي تحقيق گزارشي تهيه مي كنند و به كلاس ارائه مي دهند. موضوع تحقيق را مي توان به گونه اي تعيين كرد كه مورد توجه همه دانش آم وزان قرار گيرد؛ در اين حالت عده بيشتري از دانش آموزان در كار پژوهش شركت خواهند كرد. امّا چنانچه موضوع تحقيق تنها مورد علاقه گروه خاصي از دانش آموزان باشد، عده شكرت كنندگان در پژوهش محدود خواهد بود.
فعاليت گروهي ايجاب مي كند كه معلم با رفتارهاي مشخصي دانش آموزان را براي نيل به هدفهاي مشترك و افزايش توانايي گروه هدايت و ياري كند. با اينكه ضمن فعاليتهاي گروهي، بسياري از مهارتها تقويت مي شود، اما صاحب نظران علوم تربيتي معتقدند زماني از روش پژوهش گروهي استفاده درست و مناسبي شده است كه در عمل، نتيجه مطالعات گروهي دانش آموزان، بيشتر از بازده مطالعات فردي آنان نباشد. اين اصل كه فعالتيهاي گروهي سبب رشد و پرورش مهارتهاي ذهني افراد مي شود، از آنجا سرچشمه مي گيرد كه بسياري از موفقيتهاي كه در آموزشگاه و يا بيرون از مدرسه كسب مي شود، مستلزم انجام دادن فعاليتاي مشترك است. در عين حال، لازمه فعاليتهاي موفقيت آميز مشترك نيز مهارتهايي است كه فرد فرد اعضاي گروه بايد از پيش كسب كرده باشند اين گونه مهارتها در كارهاي عملي، از طريق تمرين و تكرار به دست مي آيد. از اين رو، مدرسه محل بسيار مناسب و خاصي براي تمرين و كسب مهارتهاي مشترك و گروهي است؛ بعضي از دروس مانند علوم اجتماعي، در عمل، موقعيت بسيار مناسبي براي كاربرد مهارتها و رفتارهاي اجتماعي ايجاد مي كنند.
تجربه نشان داده است كه نقش پژوهش گروهي در مقطع ابتدايي و راهنمايي تحصيلي بسيار مفيد و كارساز است. معلمان دوره اول دبيرستان و بويژه معلمان دروس اجتماعي، زبان وعلوم، استفاده از اين روش را در يادگيري مطالب درسي و كسب تجربه هاي اجتماعي بسيار مفيد و مؤثر مي دانند.
براي انجام دادن پژوهشهاي گروهي در كلاس درس، توصيه مي شود كه عده اعضاي گروه، بين 5 تا 6 نفر باشد. زيرا در اين حالت، همه اعضاء فرصت مطالعه، تفكر واظهار نظر در گروه را به دست مي آورند. در هر حال، هر گونه پژوهش گروهي بايد متكي بر اين خصوصيت باشد كه : « دانش آموزان بايد در تنظيم فعاليتهاي يادگيري كاملاً آزاد و مختار باشند؛ نه اينكه در قالب تكاليفي كه معلم از پيش تعيين كرده است، به اجبار كار كنند. »
رهنمودها و مهارتهاي عملي:
- پيش از اينكه دانش آموزان پژوهش گروهي را شروع كنند، آگاهي از ميزان آشنايي آنها با اين روش ضروري است.
- معلم بايد امكاناتي را كه در برنام هاي درسي براي انجام دادن اين روش وجود دارد، معلوم كند.
- مهارتهايي كه براي انجام دادن فعاليتهاي مشترك و گروهي لازم است، بايد از پيش مشخص شود.
- معلم بايد از قبل، مراحل و جريان پژوهش گروهي را با دانش آموزان در ميان بگذارد و آن را بررسي و كنترل كند.
- معلم بايد در انتخاب مسايل و موضوعات مورد علاقه دانش آموزان ، آنان را راهنمايي و كمك كند.
- معلم بايد براي تشكيل گروههاي پژوهشي و انتهاب رهبر گروه، دانش آموزارن را ياري دهد.
- معلم بايد به عنوان راهنما و منبع اطلاعاتي ، همواره در خدمت گروه پژوهش باشد.
- معلم بايد دربارة توانايي اجراي برنامه هايي كه دانش آموزان تنظيم كرده اند اظهار نظر كند.
- معلم بايد در هنگام ضرورت، فعاليتهاي گروه را در جهت و مسير درست قرار دهد و هدايت كند.
 - چنانچه رهبر گروه از نظر مديريت ضعيف باشد، معلم بايد ناخشنودي خود را پنهان نگه دارد.
-معلم بايد دانش آموزان را با ويژگيهايي كه رهبر گروه بايد داشته باشد، آشنا كند.
- معلم بايد از ادامه فعاليتهايي كه در جه نيل به هدفهاي تعيين شده نيست، جلوگيري كند.
- معلم بايد دانش آموزان را براي تجزيه و تحليل و استخراج نتايج يافته هاي خود ياي دهد.
- معلم بايد به دانش آموزان در نحوه ارزشيابي فعاليتهاي گروه ياري دهد.
امتيازهاي اين روش
* در اين روش، دانش آموزان، به سبب كاربرد مهارتهاي پژوهشي، بهتر از هر روش ديگر آموزش سنتي، خود را براي زندگي آينده آماده مي سازند.
*اين روش در عمل ، فرصتهاي پژوهشي بسيار مفيدي براي دانش آموزان ايجاد مي كند.
* اجراي اين روش سبب مي وشد كه مهارتهاي رهبري، مباحث و فرايند كار گروهي، در جهت رشد و كمال قرار گيرد.
* در اين روش، معلم قادر است نيازهاي آموزشي فرد فرد دانش آموزان را با حوصله و دقت مورد توجه قرار دهد.
* دانش آموزان مجازند كه شخصاً به فعاليتهاي يادگيري بپردازند و به طور آزاد در بحثهاي گروهي شركت كنند. تجربه نشان داده است كه دانش آموزان به شركت فعال در گروههاي كوچك، تمايل بيشتري دارند.
* در اين روش، فرصتهاي بسيار خوبي به دست مي ايد تا از دانش آموزاني كه كار آنها در موفقيت گروه و نيل به هدفهاي تعيين شده مؤثر و مفيد بوده است، قدرداني لازم به عمل آيد.
محدوديتهاي اين روش
·       براي حمايت از اين روش، هيچ پژوهشي علمي خاصي وجود ندارد.
·            پروژه هاي گروهي غالباً مورد علاقه دانش آموزان با استعداد و زرنگ است؛ زيرا اين گونه دانش آموزان بهتر مي توانند براي خود، برنامه هاي مطالعات تنظيم كنند.
·            گاه اجراي اين روش مستلزم آرايش دانش آموزان در گروههاي مختلف و به كارگيري مواد و وسايل گوناگون و استفاده از شيوه هاي خاصي آموزشي است.
·            بيشتر اوقات، موقعيت كلاس براي تشكيل گروههاي كوچك مناسب نيست و نزديكي گروهها به يكديگر ، سبب مي شود كه كار مطالعه و فعاليتهاي گروهي به خوبي انجام نگيرد.
·            موفقيت اين روش، در گرو توانايي دانش آموزاني است كه بتوانند گروه را به درستي هدايت كنند و يا به طور مستقل انفرادي به كار بپردازند
 

محور چهارم: پژوهش و آزاد اندیشی
 
مقاله
 
بیانات مقام معظم رهبری


و همين قضاياى انتخابات، خوب، تبليغات انتخاباتى مثلاً بايد يك ماه يا بيست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگيرد؛ اما از پيش از عيد نوروز تبليغات انتخاباتى شروع شد! همين تلويزيونى هم كه مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعكس ميكرد. بنده موافق هم نبودم. اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سيما را مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامه‌هاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم؛ از جمله، از همين من راضى نبودم كه از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بيست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلكه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبليغاتى و حرفهائى كه زده شد و تظاهراتى كه ميشد و مجادلاتى كه انجام ميگرفت، از تلويزيون پخش شود، كه متأسفانه تو تلويزيون پخش شد؛ به خاطر همين، كه يعنى ما آزادانديشيم! اينها توهم است؛ اين جنجال‌آفرينى در داخل كشور است. جنجال فكرى غير از مباحثات صحيح است. بنده گفتم كرسى آزادفكرى را در دانشگاه‌ها به وجود بياوريد. خوب، شما جوانها چرا به وجود نياورديد؟ شما كرسى آزادفكرى سياسى را، كرسى آزاد فكرى معرفتى را تو همين دانشگاه تهران، تو همين دانشگاه شريف، تو همين دانشگاه اميركبير به وجود بياوريد. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همديگر را نقد كنند، با همديگر مجادله كنند. حق، آنجا خودش را نمايان خواهد كرد. حق اينجورى نمايان نميشود كه كسى يك انتقادى را پرتاب بكند. اينجورى كه حق درست فهميده نميشود. ايجاد فضاى آشفته‌ى ذهنى با لفاظى‌ها هيچ كمكى به پيشرفت كشور نميكند. شما تجربه‌ى اين پدر پيرتان را در اين زمينه داشته باشيد. آنى كه كمك ميكند به پيشرفت كشور، آزادى واقعىِ فكرهاست؛ يعنى آزادانه فكر كردن، آزادانه مطرح كردن، از هو و جنجال نترسيدن، به تشويق و تحريض اين و آن هم نگاه نكردن. يك وقت شما يك حرفى ميزنيد، ناگهان مى‌بينيد همه‌ى ناظران سياسى جهان كه وجودشان انباشته‌ى از پليدى و خباثت است، براى شما كف ميزنند. به اين تشويق نشويد. به قول رائج بين جوانها، جوگير نشويد. بحث درست بكنيد، بحث منطقى بكنيد. سخنى را بشنويد، سخنى را بگوئيد؛ بعد بنشينيد فكر كنيد. اين همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه». سخن را بايد شنفت، بهترين را انتخاب كرد. والّا فضاى جنجال درست كردن، همين ميشود كه ديديد. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعكاسش ميشود اين؛ بخصوص وقتى دست بيگانه هم دخالت دارد. به چه دليل، با چه توجيهى شما فكر ميكنيد دستگاه‌هاى تبليغاتى دنيا حوادثى را كه فكر ميكنند به ضرر نظام جمهورى اسلامى است، لحظه به لحظه منتشر ميكنند؟ با چه محاسبه‌اى اين كار انجام ميگيرد؟ اين را نبايد فكر كرد؟! نبايد رويش مطالعه كرد؟! اينهاست آن چيزهائى كه بايد به آنها توجه كرد.




پيش روی بودن دومين پنجسال از سند چشم انداز دوره ی بيست ساله كشور و ابلاغ بعضی از سياستهای كلی اصولی مانند سياستهای كلی اصلی 44 از يكطرف و بعضی تحولات جهانی از طرف ديگر اقتضاء می كند كه هرچه زودتر قانون برنامه ی پنجساله پنجم كشور با جهت گيری دستيابی به اهداف مرحله ای متناسب با سند چشم انداز بيست ساله تهيه گردد. اينك سياستهای كلی برنامه پنجم كه بايد مبنای تهيه و تدوين قانون برنامه ی پنجساله پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ايران باشد، ابلاغ می گردد.
تحول در نظام آموزش عالى و پژوهش در موارد زير:

9ـ تحول و ارتقاء علوم انسانى با: تقويت جايگاه و منزلت اين علوم، جذب افراد مستعد و با انگيزه، اصلاح و بازنگرى در متون و برنامه‌ها و روش‌هاى آموزشى، ارتقاء كمى و كيفى مراكز و فعاليتهاى پژوهشى و ترويج نظريه‌پردازى، نقد و آزادانديشى

 
 
يكى از موضوعاتى كه حتماً لازم است من عرض بكنم، مسئله‏ى آزادانديشى است كه در بعضى از صحبتهاى آقايان بود. چرا اين كرسيهاى آزادانديشى در قم تشكيل نميشود؟ چه اشكالى دارد؟ حوزه‏هاى علميه‏ى ما، هميشه مركز و مهد آزادانديشىِ علمى بوده و هنوز كه هنوز است، ما افتخار ميكنيم و نظيرش را نداريم در حوزه‏هاى درسىِ غير حوزه‏ى علميه، كه شاگرد پاى درس به استاد اشكال كند، پرخاش كند و استاد از او استشمام دشمنى و غرض و مرض نكند. طلبه آزادانه اشكال ميكند، هيچ ملاحظه‏ى استاد را هم نميكند. استاد هم مطلقاً از اين رنج نميبرد و ناراحت نميشود؛ اين خيلى چيز مهمى است. خوب، اين مال حوزه‏ى ماست. در حوزه‏هاى علميه‏ى ما، بزرگانى وجود داشته‏اند كه هم در فقه سليقه‏ها و مناهج گوناگونى را ميپيمودند، هم در برخى از مسائل اصولى‏تر؛ فيلسوف بود، عارف بود، فقيه بود، اينها در كنار هم زندگى ميكردند، با هم كار ميكردند؛ سابقه‏ى حوزه‏هاى ما اينجورى است. يكى، يك مبناى علمى داشت، ديگرى آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه كنيد، از اين قبيل مشاهده ميكنيد.

مرحوم صاحب حدائق با مرحوم وحيد بهبهانى، نقطه‏ى مقابل؛ هر دو در كربلا زندگى ميكردند؛ معاصر، مباحثه هم ميكردند با هم. يك شب در حرم مطهر سيدالشهدا (سلام‏اللَّه‏عليه) اينها سر يك مسئله‏اى شروع كردند بحث كردن، تا اذان صبح اين دو نفر روحانى ايستاده - حالا وحيد بهبهانى آنوقت نسبتاً جوان بوده، اما صاحب حدائق پيرمردى هم بوده - بحث كردند! مباحثه هم ميكردند با هم، منازعه هم ميكردند، اما هر دو هم بودند، هر دو هم درس ميگفتند. من شنيدم كه شاگردان وحيد - كه وحيد تعصب شديدى عليه اخباريها داشت - مثل صاحب رياض و بعضى ديگر از شاگردان وحيد، ميرفتند درس صاحب حدائق هم شركت ميكردند! اينجورى بوده؛ ما تحمل را در حوزه بايد بالا ببريم. خوب، يكى مشرب فلسفى دارد، يكى مشرب عرفانى دارد، يكى مشرب فقاهتى دارد، ممكن است همديگر را هم قبول نداشته باشند. من چند ماه پيش از اين، در مشهد گفتم كه مرحوم آ شيخ مجتبى‏ قزوينى (رضوان‏اللَّه تعالى عليه) مشرب ضديت با فلسفه‏ى حكمت متعاليه، مشرب ملاصدرا، داشت - ايشان شديد، در اين جهت خيلى غليظ بود- امام (رضوان اللَّه عليه) چكيده و زبده‏ى مكتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمينه‏ى فلسفى‏اش، در زمينه‏ى عرفانى هم همينجور است. خوب، مرحوم آ شيخ مجتبى‏ نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترويج ميكرد تا وقتى زنده بود. ترويج هم از امام كرد؛ ايشان بلند شد از مشهد آمد قم، ديدن امام. مرحوم آ ميرزا جواد آقاى تهرانى در مشهد جزو برگزيدگان و زبدگان همان مكتب بود، اما ايشان جبهه رفت. با تفسير حمد امام كه در تلويزيون پخش ميشد، مخالف بودند؛ به خود من گفتند؛ هم ايشان، هم مرحوم آقاى مرواريد، اما حمايت ميكردند. از لحاظ مشرب و ممشا مخالف، اما از لحاظ تعامل سياسى، اجتماعى، رفاقتى، با هم مأنوس؛ همديگر را تحمل ميكردند. در قم بايد اينجورى باشد.

يك نفرى نظر فقهى ميدهد، نظر شاذّى است. خيلى خوب، قبول نداريد، كرسى نظريه‏پردازى تشكيل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بيايند اين نظر فقهى را رد كنند با استدلال؛ اشكال ندارد. نظر فلسفى‏اى داده ميشود همينجور، نظر معارفى و كلامى‏اى داده ميشود همينجور. مسئله‏ى تكفير و رمى و اين حرفها را بايستى از حوزه ورانداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علماى برجسته و بزرگ؛ يك گوشه‏اى از حرفشان با نظر بنده‏ى حقير مخالف است، بنده دهن باز كنم رمى كنم؛ نميشود اينجورى، اين را بايد از خودِ داخل طلبه‏ها شروع كنيد. اين يك چيزى است كه جز از طريق خودِ طلبه‏ها و تشكيل كرسيهاى مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفكرى و آزادانديشى كه عرض كرديم، ممكن نيست. اين را عرف كنيد در حوزه‏ى علميه؛ در مجلات، در نوشته‏ها گفته شود. يك حرف فقهى يك نفر ميزند، يك نفر رساله‏اى بنويسد در ردّ او؛ كسى او را قبول ندارد، رساله‏اى در ردّ او بنويسيد. بنويسند، اشكال ندارد؛ با هم بحث علمى بكنند. بحث علمى به نظر من خوب است.



حرف اصلى ما امروز اين است كه نه با توقف در گذشته و سركوب نوآورى مى‌توان به جايى رسيد، نه با رهاسازى و شالوده‌شكنى و هرج و مرج اقتصادى و عقيدتى و فرهنگى مى‌توان به جايى رسيد؛ هر دو غلط است. آزادى فكر؛ همان نهضت آزادفكرى كه ما دو، سه سال قبل مطرح كرديم و البته دانشجوها هم استقبال كردند؛ اما عملا آن كارى را كه من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم كرسيهاى آزادانديشى بگذاريد. البته حالا اينجا الان يادم آمد كه در گزارشهاى مربوط به دانشگاههاى سمنان خواندم كه خوشبختانه مجموعه‌هاى فعال دانشجويى در سمنان با همديگر مناظرات آزاد دارند. اگر اين گزارش كه به من دادند، دقيق باشد، بسيار چيز مثبت و خوبى است.


مسئله‌ى آزادانديشى‌اى كه ما گفتيم، ناظر به اين است. بايد راه آزاد انديشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مديريت كرد تا به ساختارشكنى و شالوده‌شكنى و بر هم زدن پايه‌هاى هويت ملى نينجامد. اين كار، مديريت صحيح لازم دارد. چه كسى بايد مديريت كند؟ نگاهها فورا مى‌رود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مديريتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتيد فعال، دانشجوى فعال و مجموعه‌هاى فعال دانشجويى. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پيدا كردن حرف نو حركت كنيد؛ اما مراقب باشيد كه اين حرف نو در كدام جهت دارد حركت مى‌كند؛ در جهت تخريب يا در جهت ترميم و تكميل؛ اينها با هم تفاوت دارد. اين وظيفه‌اى است به عهده‌ى خود شماها. امثال بنده كه مسئول هستيم؛ البته مسئوليتهايى داريم و شكى نيست در اين زمينه‌ها؛ اما كار، كار خود شماهاست. گمان نكنيد كه نهضت آزادانديشى و حركت تحول و شجاعت در كارهاى گوناگون را، به جاى شما كه دانشجو هستيد يا محقق هستيد يا استاد هستيد، ممكن است مسئولان دولتى يا بنده بياييم انجام بدهيم؛ نه، من نقشم اين است كه بيايم بگويم اين كار را خوب است بكنيم.نهضت نرم‌افزارى و جنبش نرم‌افزارى و نهضت توليد علم را ما مطرح كرديم؛ الان حدود ده سال مى‌گذرد و امروز يك غوغايى راه افتاده است. چه كسى اين را راه انداخته؟ من كه يك كلمه بيشتر نگفتم. اين كار را شما كرديد؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از اين قبيل است. وظيفه‌ى نخبگان فكرى و فرهنگى جامعه و حوزه و دانشگاه، مديريت اين تحول است. نه بايد تحولات را سركوب كرد، نه بايد تسليم هر تحولى شد. خوب، اين تحول براى چيست؟ براى پيشرفت. پيشرفت چيست؟ بايد آن را معنا كنيم.




 آزاد فكرى و عقلانيت شيعه، اين دو عنصرِ در كنار هم، مايه‌ى افتخار ماست. تفكرات شيعه، عقلانى است. ما از اول تشيع در تعاليم ائمه (عليهم‌السّلام) به سوى عقل، منطق و استدلال سوق داده شديم و همين‌طور هم بايد عمل بكنيم؛ حتّى در فقه. شما ببينيد شاگردان برجسته‌ى امام صادق و امام باقر (عليهما السّلام) در مواردى با حضرت طورى حرف مى‌زدند كه حضرت با آنها استدلالى حرف مى‌زدند. «يعرف هذا و اشباهه من كتاب اللَّه عزّوجلّ: ما جعل عليكم فى الدّين من حرج»؛ يعنى به «زراره» ياد مى‌داد كه اين‌طورى بايد از كتاب خدا استفاده كنى؛ يعنى امام روش اجتهاد و استنباط از قرآن را به او ياد مى‌دهد. ما از اول اين طورى رشد كرديم؛ شيعه عقلانى و با آزادفكرى رشد كرده است. اين را بايد قدر دانست و دنبال كرد.

 
اصل ششم، تثبيت و تأمين آزادى و آزادانديشى است. آزادى را نبايد بد معنا كرد. آزادى يكى از بزرگترين نعمتهاى الهى است كه يكى از شعبش آزادانديشى است. بدون آزادانديشى، اين رشد اجتماعى، علمى، فكرى و فلسفى امكان ندارد. در حوزه‏هاى علميه، دانشگاه و محيطهاى فرهنگى و مطبوعاتى، هو كردن كسى كه حرف تازه‏اى مى‏آورد، يكى از بزرگترين خطاهاست؛ بگذاريد آزادانه فكر كنند. البته من فهم غلط از آزادى را تأييد نمى‏كنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل براى اينكه مرتباً گاز سمّى توليد كند و در فضاى فرهنگى يا سياسى كشور بدمد، تأييد نمى‏كنم؛ من براندازى خاموش را - آن‏چنانى كه خود امريكاييها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اينجا سادگى و بى‏عقلى كردند و به زبان آوردند - برنمى‏تابم و رد مى‏كنم؛ اما توسعه‏ى آزادى و رها بودن ميدان براى پرورش فكر و انديشه و علم و فهم، ربطى به اينها ندارد. ظرافتى لازم است كه آدم اين دو منطقه را از همديگر باز بشناسد و مرز اينها را معين بكند. آزادى و آزادانديشى، يكى از مبانى اصلى اصولگرايى است.



از اختلافات بايد توبه و استغفار كنيم. اختلاف به ما ضربه مى‌زند. اختلاف گاهى با برانگيختن احساسات قومى و مذهبى و محلى و سياسى است؛ گاهى با به كشمكش رساندن اختلافات فكرى است. اختلاف فكرى ممكن است وجود داشته باشد، ايرادى هم ندارد؛ اما نبايد به كشمكش برسد. اين‌كه ما به بعضى از كسانى كه بر ضد اعتقادات مردم، بر ضد حقايق موجود جامعه و بر ضد تاريخ صحيح قلم‌فرسايى‌هاى اغواگر مى‌كنند، اعتراض مى‌كنيم، به خاطر همين است؛ و الا ما با بيان آزاد، مسأله و مشكلى نداريم. بنده به معناى حقيقى و وسيع كلمه معتقد به آزادى بيانم؛ منتها برخى از حرفها جايش در منبرهاى عمومى نيست؛ جايش در مباحث تخصصى است. بله، چند نفر فقيه بنشينند، چند نفر حقوقدان بنشينند، چند نفر فيلسوف بنشينند، چند نفر جامعه‌شناس بنشينند درباره‌ى اساسى‌ترين مسائل و درباره‌ى اصل توحيد با هم بحث كنند؛ يكى رد كند، يكى قبول كند، يكى استدلال كند؛ بعد هم پخش بشود و جلوى چشم مردم قرار بگيرد؛ اما در محافل تخصصى اين كار بايد انجام بگيرد. درباره‌ى بينات انقلاب هم همين‌طور است؛ درباره‌ى مسائل اساسى نظام جمهورى اسلامى هم همين‌طور است؛ در مجالس تخصصى بحث انجام بگيرد. اين نهضت آزادفكرى كه ما مطرح كرديم، براى همين است. البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حركت خوبى از خود نشان دادند و تجاوب كردند؛ ليكن عملا من در صحنه چيزى مشاهده نمى‌كنم. محافل علمى راه بيندازند و بحث كنند؛ اما اگر قرار شد يك نفر اغواگرانه مطلبى را كه در حوزه‌ى تخصصى بايد به بحث و جدل و استدلال طرفينى گذاشته شود، براى عامه‌ى مردم بيان كند، اين آزادى بيان نيست. البته اينها اختلافات فكرى و سياسى و اختلاف و شكاف بين اركان حاكميت نظام است كه مى‌تواند به كشمكش نرسد. چند سال تلاش داشتند اين كار را بكنند؛ يعنى بين اركان حاكميت اختلاف بيندازند. پيداست كه وقتى بين مسؤولان اصلى كشور كشمكش و دعوا و اختلاف بود و همديگر را قبول نداشتند و دائم به فكر ضربه‌زدن به هم بودند، كارها پيش نمى‌رود. خوشبختانه برخى از مسؤولان هوشيارانه زير بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الا دشمن برنامه‌اش خيلى وسيع بود.


 
امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفكرى است؛ توسعه‌ى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسانها و اختيارات انسانهاست؛ مهربانى و مهرورزى ميان افراد انسان است؛ اينها شعار و پيام اسلام است؛ دنيا دنبال اينهاست.

منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فكر، منطق عملِ روشن‌بينانه، منطق انسانيت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضائل اخلاقى بود؛ دنيا دنبال اين است. مظهر بيدارى اسلامى كسانى نيستند كه با چهره‌ى عبوس و گرفته‌ى خود با همه‌ى دنيا - حتى با مؤمنين و مسلمين - مواجه مى‌شوند؛ عده‌يى را تكفير مى‌كنند؛ عده‌يى را با قوم‌گرايى، عده‌يى را با طايفه‌گرايى، عده‌يى را به بهانه‌هاى نادرست مورد تهاجم قرار مى‌دهند. وجود اينها بشدت مشكوك است، كه اصلاً چنين كسانى هستند يا در واقع همان عوامل سرويس‌هاى جاسوسى اسرائيل و امريكا و انگليس‌اند كه دارند اين‌طور فعاليت مى‌كنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعاليت خودشان كرده‌اند. اين هم واقعيتى است كه نمى‌شود آن را انكار كرد.


وظيفه‌ى حتمى ديگر دولت اسلامى، گسترش علم و دانايى است؛ چون دولت اسلامى بدون گسترش علم و دانايى به جايى نخواهد رسيد. گسترش آزادانديشى هم مهم است. واقعا انسانها بايد بتوانند در يك فضاى آزاد فكر كنند. آزادى بيان تابعى از آزادى فكر است. وقتى آزادى فكر بود، به‌طور طبيعى آزادى بيان هم هست. عمده، آزادى فكر است كه انسانها بتوانند آزاد بينديشند. در غير فضاى آزاد فكرى، امكان رشد وجود ندارد. براى فكر، براى علم، براى ميدان‌هاى عظيم پيشرفت بشرى اصلا جايى وجود نخواهد داشت. ما در مباحث كلامى و مباحث فلسفى هرچه پيشرفت داشتيم، در سايه‌ى مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتيم. اشكالى كه ما همواره به بخش‌هاى فرهنگى داشته‌ايم، اين بوده كه به نقش خودشان به عنوان يك دولت اسلامى در صحنه‌ى كارزار فكرى درست عمل نمى‌كنند. كارزار فكرى بايد باشد؛ منتها كارزار فكرى عملا به اين شكل درنيايد كه ما به قول سعدى، سگ را بگشاييم و سنگ را ببنديم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فكرى كه حق مى‌دانيم، بگيريم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاريم كه هر بلايى مى‌خواهند، سر جوانهاى ما بياورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنيد و در جامعه فكر تزريق كنيد. ما به تجربه دريافته‌ايم كه آن‌جايى‌كه سخن حق با منطق و آرايش لازم خودش به ميدان مى‌آيد، هيچ سخنى در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت كردن نخواهد داشت.


براى رسيدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والايى، سازوكارى وجود دارد؛ اين سازوكار را بايد جوانِ هوشمندِ فرزانه‌ى دانشجو پيدا كند. بحث جنبش نرم‌افزارى از همين قبيل است؛ بحث آزادانديشى از همين قبيل است؛ بحث‌هاى گوناگونى كه در زمينه‌هاى مختلف اجتماعى مى‌شود، از همين قبيل است.

منطق ما قوى است. ما از لحاظ منطق در مقابل هيچ‌كس كم نمى‌آوريم؛ ديگران در مقابل ما كم مى‌آورند. واقعيت‌هاى جامعه هم صحت آن منطق را نشان داده است. با اين‌كه در طول سالهاى متمادى خرابكارى شده، جنگ و موانع بيرونى بوده، نفوذ آدمهاى ناباب در دستگاه‌ها بوده، بى‌همتى و بى‌حالىِ بعضى‌ها بوده؛ درعين‌حال هرجا ما با همان اصول و تفكرات انقلابىِ اصيل جلو رفته‌ايم، واقعاً پيش رفته‌ايم؛ نمونه‌هايش همين پيشرفت‌هاى صنعتى و علمى و گشايش‌هاى گوناگونى است كه در كارها به‌وجود آمده. هرجا كارِ برجسته‌يى شد، انسان وقتى رفت، ديد يك عنصر مؤمن در آن‌جا مسؤوليتِ تعيين‌كننده‌يى دارد؛ اين را بنده در جاهاى مختلف به تجربه مشاهده كرده‌ام. هرجا كارها لنگ است، به‌خاطر اين است كه در آن از اين بى‌ايمانى‌ها و بى‌ريشه‌يى‌ها كه منجر به نفع‌طلبى و فساد و تبعيض و رفيق‌بازى و امثال اينها مى‌شود، وجود دارد. بنابراين در ميدان عمل هم ما اين فكر را آزموده‌ايم.

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‏هاى استان كرمان- 1384/02/19

بنده نهضت عدالت‌خواهى را مطرح كردم؛ فضايى در كشور به‌وجود آمد و جوان‌هاى ما به اين مسأله علاقه‌مند شدند. اين معنايش اين نيست كه ما از اول انقلاب نهضت عدالت‌خواهى نداشتيم - چرا، انقلاب بر پايه‌ى عدالت است - اما اين تجديد مطلعى شد و روح تازه‌يى در جوان‌ها به‌وجود آورد و همت آنها را برانگيخت. همچنين آزادفكرى و توليد علم و امثال اينها آرمان جوان است و براى اين‌كه به اين آرمان برسد، به علم و فعاليت سياسىِ منظم و صحيح و كسب تجربه و دانايى احتياج دارد. جوان بايد در خود دانايى را به‌وجود بياورد. دانايى،فقط علم آموختن نيست؛ دانايى به انديشمندى هم ارتباط پيدا مى‌كند.

بايد روى مسائل فكر كرد. عزيزان من! روى مسائل فكر كنيد تا به نتيجه برسيد. نهضت آزادفكرى‌يى كه من پيشنهاد كردم در دانشگاه و حوزه راه بيفتد، براى همين است. تريبون‌هاى آزاد بگذارند و با هم بحث كنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحريك شده‌ى به‌وسيله‌ى جريانات سياسى و احزاب سياسى كه فقط به فكر آينده‌ى كوتاه‌مدت و مقاصد خودشان هستند و براى انتخابات و امثال آن از جوان‌ها استفاده مى‌كنند؛ بلكه براى پخته شدن، ورز خوردن و ورزيده شدن و با هدفِ آماده شدن براى ادامه‌ى اين راه طولانى و دشوار، اما بسيار خوش‌عاقبت.

به واقعيت كه نگاه مى‌كنيم، با جوانها كه برخورد مى‌كنيم، گزارش‌ها را كه مشاهده مى‌كنيم، مى‌بينيم با وجودى كه آرمان‌گرايى در جوانهاى ما موج مى‌زند و بدون ترديد وجود دارد، اما درعين‌حال مجموعه‌ى جوان كشور ما - كه مجموعه‌ى بزرگى هم هست - همه در برابر احساس آرمان‌گرايى يك‌طور نيستند و يك‌طور فكر نمى‌كنند: بعضى دچار غفلتند، دچار روزمرگى‌اند، سرشان گرم مسائل روزمره است و يادشان نمى‌آيد كه آرمانى هم وجود دارد - از اين قبيل جوانها شما ديده‌ايد؛ بنده هم با اين‌كه پيرم، اين‌گونه جوانها را سراغ دارم و مى‌شناسم و ديده‌ام؛ نه فقط از صفحه‌ى تلويزيون، بلكه در واقعيت هم مشاهده كرده‌ام - يك دسته هم كسانى هستند كه دغدغه دارند، اما مأيوس و غمگين و افسرده‌اند؛ نگاهشان بدبينانه است؛ مى‌گويند نمى‌شود كارى كرد؛ لذا از خير حيات طيبه مى‌گذرند؛ اينها هم با اين‌كه دغدغه دارند و غافل نيستند، در نهايت به دام غفلت و روزمرگى مى‌افتند. از اين قبيل هم شما ديده‌ايد، بنده هم ديده‌ام. در جلسات جوانها و دانشجوها - كه شما مى‌دانيد بنده از اين جلسات دارم و كم هم نيست - انسان گاهى نشانه‌هاى يأس و بدبينى و نگاه منفى را مى‌بيند: آقا! چه فايده‌يى دارد؟ نمى‌شود، فايده‌يى ندارد. البته در بعضى‌ها اين احساس سطحى است، در بعضى‌ها هم اين احساس عميق است و تغيير دادن آن مشكل است.

يك دسته كسانى هستند كه توسعه و رشد و پيشرفت علم و ميدان رقابت و آزادانديشى و امثال اينها را مى‌خواهند، اما راه آن را در تقليد مطلق از الگوهاى غرب جستجو مى‌كنند؛ فكر مى‌كنند «ره چنان رو كه رهروان رفتند». رهروان چه كسانى هستند؟ فعلاً اقليتى در دنياى امروز، كه عبارتند از كشورهاى غربى؛ شامل اروپا و كشور ايالات متحده‌ى امريكا و بعضى از كشورهاى پيشرفته‌ى ديگر. من بعد برمى‌گردم و به اين بخش بيشتر مى‌پردازم.

يك عده هم كسانى هستند كه خويش را در خويش مى‌جويند.

اينها فكر مى‌كنند كه در مجموعه‌ى انديشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختيار ملت ايران و يك جوان آگاه و بيدار ايرانى به‌قدر كفايت براى رسيدن به آن الگو به شكل كامل راه وجود دارد. اينها هم كم نيستند. بنده با اين مجموعه‌ها هم بسيار برخورد داشته‌ام و آشنا شده‌ام. انواع و اقسام نگاه‌ها به مقوله‌ى آرمانخواهى وجود دارد كه عرض كردم.

از آن دو دسته‌ى اول مى‌گذرم. دسته‌ى سوم - كه راه علاج را تقليد مطلق از غرب مى‌دانند - فكرشان درخور مداقه است. شما جوانها در اين زمينه بايد حقيقتاً فكر و كار كنيد.


اين‌كه ما هر سالى را به نامى و با شعارى موسوم مى‌كنيم و سال را با اين نام و با اين شعار آغاز مى‌كنيم، صرفا يك عمل تشريفاتى نيست. البته اسم‌ها مهم نيست؛ مهم مسماست؛ ليكن اين نامگذارى‌ها به ما و ملت و مسؤولان نشان مى‌دهد كه چه مى‌خواهيم و دنبال چه هستيم يا بايد به دنبال چه باشيم. سال رفتار علوى، هدف والاى ملت ايران و تكليف بزرگ مسؤولان و دولتمردان را مشخص مى‌كند. سال خدمت‌رسانى يا سال پاسخگويى، همه‌ى خطوطى را كه مسؤولان كشور و همه‌ى ما بايد دنبال كنيم، به ما نشان مى‌دهد. اين شعارها در واقع مطالبات ملت از ما مسؤولان است. اگر نهضت عدالتخواهى مطرح مى‌شود، يا اگر نهضت نرم‌افزارى و توليد علم به‌عنوان يك جنبش عمومى مطرح مى‌شود، يا اگر نهضت آزادانديشى مطرح مى‌شود، براى اين است كه همه‌ى مسؤولان و همه‌ى آحاد ملت احساس كنند كه در اين جهت مسؤوليت دارند. كشور به اين شعارها نياز دارد. البته مى‌دانيم كه بسيارى از اين شعارها در سالهاى خود به‌طور كامل تحقق پيدا نكرده است؛ ليكن كارهاى زيادى هم صورت گرفته است. هر سال بايد با تجربه‌هاى سالهاى پيش، هم ملت و هم دولت راه خود را به سمت هدفهاى والاى اين ملت و اين كشور طى كنند و گامها را محكم‌تر و استوارتر بردارند.


علم مقوله‌ى بسيار مهمى است. امروز انسان وقتى به راه‌هاى مختلف براى پيشرفت كشور نگاه مى‌كند، مى‌بيند همه منتهى مى‌شود به علم. لعنت خدا بر كسانى‌كه در طول ده‌ها سال كشور را از پيشرفت علمى باز داشتند. وقتى پيشرفت علمى وجود داشته باشد، پيشرفت فناورى را هم با خودش مى‌آورد، و پيشرفت فناورى هم كشور را رونق مى‌دهد و در جامعه نشاط به‌وجود مى‌آورد. اگر علم نباشد، هيچ‌چيز نيست؛ و اگر فناورى هم باشد، فناورى عاريه‌يى و دروغى و وام‌گرفته‌ى از ديگران است؛ مثل صنعت‌هاى مونتاژى كه وجود دارد. علم را بايد رويانيد. به‌نظر من رسانه مى‌تواند در نهضت توليد علم و فكر و نظريه و انديشه در زمينه‌هاى مختلف - چه در زمينه‌ى فنى و چه در زمينه‌ى انسانى و غيره - نقش ايفا كند. شما مى‌توانيد خط توليد علم و فكر و نظريه را برنامه‌ريزى‌شده دنبال كنيد؛ به بحثهاى منطقى و مفيد دامن بزنيد؛ كرسى‌هاى نوآورى را تلويزيونى كنيد و چهره‌هاى علمى نوآور خوب را مطرح نماييد.


بايد دستگاه‌هاى فرهنگى كشور - چه آنچه مربوط به دولت است، چه آنچه زيرمجموعه دولت نيست، مثل صدا و سيما - روشن كنند كه در مقابل تهاجم گسترده‌ى فرهنگى دشمنان چه تدابيرى را براى اعتلا و بارور كردن فرهنگ اسلامى و انقلابى و عموميت بخشيدن به نقاط برجسته‌ى آن به‌كار بسته‌اند. دستگاه‌هاى علمى كشور- كه مديران آن در دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علميه‌ى كشورند - مشخص كنند كه براى توليد علم، آزادانديشى علمى و تضارب افكار - كه ما از دانشگاه و حوزه اين مسائل را مطالبه كرديم - چه تلاش و كار بزرگى را انجام داده‌اند؛ چقدر پيش رفته‌اند و چه كارهاى ديگرى را بايستى انجام دهند.


بدنه‌ى دانشجويى هم به‌طور غالب انسانهاى معتقدى هستند؛ اما من مى‌خواهم غالب يا بيش از غالب بدنه‌ى دانشجويى كشور، مجموعه‌اى متعهد و داراى احساس مسؤوليت نسبت به آرمانهاى دانشجويى باشند. يكى از اين آرمانها مسأله‌ى علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزادانديشى و آزاديخواهى است.

من مى‌خواهم غالب يا بيش از غالب بدنه‌ى دانشجويى كشور، مجموعه‌اى متعهّد و داراى احساس مسؤوليت نسبت به آرمانهاى دانشجويى باشند. يكى از اين آرمانها مسأله‌ى علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزادانديشى و آزاديخواهى است.

آزاديخواهى نبايد فقط منحصر در معناى محدود سياسى تلقى و معنا شود. در آزاديهاى سياسى، آزاديهاى اجتماعى از بخشهاى مهم آزاديهاى بشرى است. ما خودمان كتك‌خورده و زندان رفته‌ى اين آزاديها هستيم و معنى آزادى سياسى را مى‌فهميم؛ اما مى‌گوييم كسانى كه با شعار آزادى سياسى، دنبال تحقق شعارهاى ضدآزادى‌ترين مجموعه‌هاى سياسى دنيا - هيأت حاكمه‌ى امريكا؛ فاشيستهاى ظاهرا دمكرات موجود در دنيا كه از هر فاشيستى، فاشيستترند مجموعه‌اى متعصب و نو محافظه‌كار كه تازه وارد ميدان سياست شده‌اند - درباره‌ى ايران هستند، اينها آزاديخواهند؟ اين، آزاديخواهى و دنبال آزادى سياسى رفتن است؟ آن شعار آزاديخواهى كه معنا و مآل و خلاصه‌اش اين باشد كه امريكا حكومت دست‌نشانده‌ى خودش را بر اين كشور مسلط كند، آن شعار آزاديخواهى نيست؛ ولو صد بزك و رنگ و روغن آزاديخواهى هم به آن بزنند؛ اين شعار، دروغين و شعار اسارت و خيانت است. با منطقى كه من مى‌گويم، آزادانديشى را عميقتر معنا كنيم تا اين‌جا هم اثر خودش را ببخشد. آزادانديشى يعنى آزادانه فكر كردن؛ آزادانه تصميم گرفتن؛ ترجمه‌اى، تقليدى و بر اثر تلقين دنبال بلندگوهاى تبليغاتى غرب حركت نكردن. لذا شامل علم، معرفت، مشى سياسى، شعارها و واژه‌ها و خواسته‌هاى متعارف سياسى و اجتماعى هم مى‌شود. اگر امروز غرب مى‌گويد دمكراسى، ما بايد فكر كنيم - آزادفكرى يعنى اين - ببينيم آيا همين‌كه او مى‌گويد درست است و دمكراسى به‌صورت مطلق ارزش است، يا نه قابل خدشه است؟

شما مى‌توانيد در سه زمينه‌ى علم، عدالتخواهى و آزادانديشى كار تئوريك كنيد. اين كار تئوريك را مى‌توانيد در زمينه‌ى جنبش توليد علم يا در زمينه‌ى عدالتخواهى انجام دهيد. مثلا در زمينه‌ى عدالتخواهى، مى‌توانيد قانون اساسى را مطالعه كنيد و ببينيد اگر ما بخواهيم عدالت اجتماعى را با همان مفهوم متعارفى كه همه مى‌فهميم، تحقق ببخشيم، بايد از كدام دستگاهها چه توقعهايى داشته باشيم.



بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم
فرزندان و برادران عزيز
با همه مضمون نامه شما موافقم و از شما و همفكرانتان در حوزه و دانشگاه مى‌خواهم كه اين ايده‌ها را تا لحظه عملى‌شدن و ثمر دادن، هر چند دراز مدت، تعقيب كنيد. نه مأيوس و نه شتابزده، اما بايد اين راه را كه راه شكوفائى و خلاقيت است به هر قيمت پيمود. اين انقلاب بايد بماند و برنامه تاريخى و جهانى خويش را به بار نشاند و همين كه اين عزم و بيدارى و خودآگاهى در نسل دوم حوزه و دانشگاه نيز بيدار شده است، همين كه اين نسل از افراط و تفريط، رنج مى‌برد و راه ترقى و تكامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگى و تقليد»، بلكه در نشاط اجتهادى و توليد فكر علمى و دينى مى‌داند و مى‌خواهد كه شجاعت نظريه پردازى و مناظره در ضمن وفادارى به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بيدار شود و اراده كرده است كه سؤالات و شبهات را بى‌پاسخ نگذارد، خود، فى نفسه يك پيروزى و دستاورد است و بايد آن را گرامى داشت و آنگاه كه نخبگان ما نقطه تعادل ميان «هرج و مرج» و «ديكتاتورى» را شناسائى و تثبيت كنند، دوران جديد آغاز شده است. آرى، نبايد از «آزادى» ترسيد و از «مناظره» گريخت و «نقد و انتقاد» را به كالاى قاچاق و يا امرى تشريفاتى، تبديل كرد چنانچه نبايد بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاكى و مسئوليت گريزى لغزيد. آن روز كه سهم «آزادى»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه يكجا و در كنار يكديگر اداء شود، آغاز روند خلاقيت علمى و تفكر بالنده دينى در اين جامعه است و كليد جنبش «توليد نرم افزار علمى و دينى» در كليه علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است. بى‌شك آزاديخواهى و مطالبه فرصتى براى انديشيدن و براى بيان انديشه توأم با رعايت «ادب استفاده از آزادى»، يك مطالبه اسلامى است و «آزادى تفكر، قلم و بيان»، نه يك شعار تبليغاتى بلكه از اهداف اصلى انقلاب اسلامى است. من عميقاً متأسفم كه برخى ميان مرداب «سكوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئى و كفرگوئى»، طريق سومى نمى‌شناسند و گمان مى‌كنند كه براى پرهيز از هر يك از اين دو، بايد به دام ديگرى افتاد. حال آن‌كه انقلاب اسلامى آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانيدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادى بى‌مهار و خودخواهانه غربى» را نقد و اصلاح كند و فضائى بسازد كه در آن، «آزادى بيان»، مقيد به «منطق و اخلاق و حقوق معنوى و مادى ديگران» و نه به هيچ چيز ديگرى، تبديل به فرهنگ اجتماعى و حكومتى گردد و حريت و تعادل و عقلانيت و انصاف، سكه رائج شود تا همه انديشه‌ها در همه حوزه‌ها فعال و برانگيخته گردند و «زاد و ولد فرهنگى» كه به تعبير روايات پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان (عليهم‌السّلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوى نخبگان و انديشه‌وران گردد. بويژه كه فرهنگ اسلامى و تمدن اسلامى همواره در مصاف با معضلات جديد و نيز در چالش با مكاتب و تمدنهاى ديگر، شكفته است و پاسخ به شبهه نيز بدون شناخت شبهه، ناممكن است. اما متأسفانه گروهى بدنبال سياست زدگى و گروهى بدنبال سياست زدائى، دائماً تبديل فضاى فرهنگى كشور را به سكوت مرداب گونه يا تلاطم گرداب وار، مى‌خواهند تا در اين بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تريبون، بتوانند تأثيرگذار و جريان ساز باشند و سطح تفكر اجتماعى را پائين آورده و همه فرصت ملى را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسايند و درگيرى‌هاى غلط و منحط قبيله اى يا فرهنگ فاسد بيگانه را رواج دهند و در نتيجه صاحبان خرد و احساس، ساكت و مسكوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، بركنار و در حاشيه مانده و منزوى، خسته و فراموش شوند. در چنين فضائى، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تكرارى و ثابت و سطحى و نازل مى‌گردد، هيچ فكرى توليد و حرف تازه اى گفته نمى‌شود، عده‌اى مدام خود را تكرار مى‌كنند و عده‌اى ديگر تنها غرب را ترجمه مى‌كنند و جامعه و حكومت نيز كه تابع نخبگان خويش اند، دچار انفعال و عقبگرد مى‌شوند. چنانچه در نامه خود توجه كرده‌ايد، براى بيدار كردن عقل جمعى، چاره اى جز مشاوره و مناظره نيست و بدون فضاى انتقادى سالم و بدون آزادى بيان و گفتگوى آزاد با «حمايت حكومت اسلامى»و «هدايت علماء و صاحبنظران»، توليد علم و انديشه دينى و در نتيجه، تمدن سازى و جامعه پردازى، ناممكن يا بسيار مشكل خواهد بود. براى علاج بيمارى‌ها و هتاكى‌ها و مهار هرج و مرج فرهنگى نيز بهترين راه، همين است كه آزادى بيان در چارچوب قانون و توليد نظريه در چارچوب اسلام، حمايت و نهادينه شود. بنظر مى‌رسد كه هر سه روش پيشنهادى شما يعنى تشكيل 1) «كرسى‌هاى نظريه‌پردازى» 2) «كرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «كرسى‌هاى نقد و مناظره»، روشهائى عملى و معقول باشند و خوب است كه حمايت و مديريت شوند بنحوى كه هر چه بيشتر، مجال علم، گسترش يافته و فضا بر دكانداران و فريبكاران و راهزنان راه علم و دين، تنگ‌تر شود.

بايد «توليد نظريه و فكر»، تبديل به يك ارزش عمومى در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاى گوناگون عقل نظرى و عملى، از نظريه‌سازان، تقدير بعمل آيد و به نوآوران، جايزه داده شود و سخنانشان شنيده شود تا ديگران نيز به خلاقيت و اجتهاد، تشويق شوند. بايد ايده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با يكديگر رقابت كنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هويت و عزت كند و ملت ايران به رتبه اى جهانى كه استحقاق آن را دارد بار ديگر دست يابد.

من بر پيشنهاد شما مى‌افزايم كه اين ايده چه در قالب «مناظره‌هاى قانونمند و توأم با امكان داورى» و با حضور «هيئت داورى علمى» و چه در قالب تمهيد «فرصت براى نظريه‌سازان» و سپس «نقد و بررسى» ايده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخى قلمروهاى فكر دينى يا علوم انسانى و اجتماعى نيز نماند بلكه در كليه علوم و رشته‌هاى نظرى و عملى (حتى علوم پايه و علوم كاربردى و ...) و در جهت حمايت از كاشفان و مخترعان و نظريه‌سازان در اين علوم و در فنون و صنايع نيز چنين فضائى پديد آيد و البته براى آن‌كه ضريب «علمى بودن» اين نظريات و مناظرات، پائين نيايد و پخته گوئى شود و سطح گفتگوها نازل و عوامانه و تبليغاتى نشود، بايد تمهيداتى انديشيد و قواعدى نوشت. اين‌جانب با چنين طرحهائى همواره موافق بوده‌ام و از آن حمايت خواهم كرد و از شوراى محترم مديريت حوزه علميه قم مى‌خواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همكارى و مشاركت «اساتيد و محققين برجسته حوزه»، براى بالندگى بيشتر فقه و اصول و فلسفه و كلام و تفسير و ساير موضوعات تحقيق و تأليف دينى، و نيز فعال كردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظرى و عملى جامعه»، تدارك چنين فرصتى را ببينند. از شوراى محترم انقلاب فرهنگى و بويژه رياست محترم آن نيز مى‌خواهم كه اين ايده را در اولويت دستور كار شورا براى رشد كليه علوم دانشگاهى و نقد متون ترجمه اى و آغاز «دوران خلاقيت و توليد» در عرصه علوم و فنون و صنايع و بويژه رشته‌هاى علوم انسانى و نيز معارف اسلامى قرار دهند تا زمينه براى اينكار بزرگ بتدريج فراهم گردد و دانشگاههاى ما بار ديگر در صف مقدم تمدن سازى اسلامى و رشد علوم و توليد فناورى و فرهنگ، قرار گيرند. بى‌شك هر دو نهاد از طرحهاى پيشنهادى فضلاء دانشگاهى و حوزوى و از جمله طرح شما، استفاده خواهند كرد تا با رعايت همه جوانب مسأله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمى» و «نظريه پردازى روشمند» را در كليه قلمروهاى علمى حوزه و دانشگاه، نهادينه و تشويق كنند. اميدوارم كه مراحل اجراء اين ايده، دچار فرسايش ادارى نشده و تا پيش از بيست و پنجمين سالگرد انقلاب، نخستين ثمرات مهم آن آشكار شده باشد.



سربازان انقلاب فقط كسانى نيستند كه در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و مى‌توانستند سربازى كنند. جوانان مؤمن و نوانديش و آزادفكر و پاك‌دامن امروز ما و نسلهاى بعد هم سربازان انقلابند؛ چون انقلاب يك حقيقت هميشه جاويد است؛ انقلاب پرچم عدالت و آزادى و استقلال و عزت است؛ انقلاب پرچم اسلام است. چنين چيزى هرگز كهنه نمى‌شود، هميشه طرفدار و سرباز دارد و هميشه در ميان انسانهاى آگاه، داراى دلباخته است. آن كسانى كه سعى مى‌كنند جوانان امروز ما را به عنوان نسل سوم و نسل چهارم و امثال اين تعبيرات، پشت كرده به اسلام و انقلاب وانمود كنند، خودشان دلهاى افسرده و درمانده و وامانده دارند و حال خودشان را به ديگران تعميم مى‌دهند، در حالى‌كه حقيقت قضيه اين نيست. همچنان‌كه اسلام 1400 سال پيش ظهور كرد؛ اما حقايق اسلام در تمام دورانهاى تاريخ دلهايى را مجذوب خود نمود، جسمها و فكرها و نيروهايى را به حركت درآورد و تحولات عظيمى را در همه‌ى عرصه‌هاى زندگى بشريت ايجاد كرد. انقلاب يكى از همان تحولات است و نام و حقيقت و روح اسلام عنصر اصلى اين انقلاب است؛ لذا هميشه زنده است. البته انقلاب زنده است و به همين دليل دشمن هم دارد. همچنان‌كه پيروزى انقلاب و ولادت آن با مقاومت دشمنان روبه‌رو شد، تداوم انقلاب، برپا ماندن و اثربخش شدن آن هم با دشمن و دشمنيها مواجه است. دشمن هم فقط دشمن بيرونى نيست. ما دو دشمن داريم: دشمن اول در درون خود ماست. شايد اين دشمن درونى از دشمن بيرونى خطرناكتر هم هست. آلوده شدن به شهوات، حرص به دنيا، دلبسته شدن به منافع فردى، مرعوب دشمنان بيرونى شدن، مأيوس شدن از وعده‌ى الهى و تحقق آرمانهاى الهى، دشمنان درونى ما هستند. همه‌ى كسانى كه در جبهه‌هاى عظيم مثل جبهه‌ى انقلاب اسلامى به دشمن پشت كرده و فرار مى‌كنند، اول در جبهه‌ى دل خود شكست مى‌خورند. يا مرعوب مى‌شوند يا مجذوب جلوه‌هاى دنيا يا آلوده به شهوات مى‌گردند يا پول و مقام آنها را فريب مى‌دهد و يا چهره‌ى چاپلوس دشمن دچار گمراهيشان مى‌كند. انسان اول در دل خود شكست مى‌خورد و هزيمت مى‌كند، بعد هزيمت او در جبهه‌ى بيرونى آشكار مى‌شود.

ملتهاى مسلمان، دولتهاى مسلمان، روشنفكران مسلمان سياستمداران مسلمان و جوانان كشورهاى اسلامى، بايد تا آن‌جا كه مى‌توانند زمينه‌ى ذهنى مردم خودشان و زمينه‌ى عملى زندگى آنها را مستعد و فراهم كنند، تا ملتها به زندگى قرآنى برگردند و بتوانند در جاده‌ى عزّت و عظمت حركت كنند.آن پايبندى به گذشته‌اى كه مايه‌ى سرافكندگى و جمود است، پايبندى به سنّتهاى جاهلى است. پايبندى به قرآن، مايه‌ى روشنفكرى و مايه‌ى آزادفكرى و مايه‌ى به كار افتادن علم و عقل و ابتكار و تلاش است. اسلام مرده‌هاى اجتماعى و سياسى را زنده كرد؛ «اذا دعاكم لما يحييكم». اسلام ملتهايى را كه خاك مرگ بر روى آنها پاشيده شده بود و چيزى از حيات حقيقى و سرافرازانه‌ى مجتمع انسانى نمى‌دانستند، حيات و آقايى بخشيد و پرچم انسانيت و دفاع از انسانها را به آنها داد. نه فقط آن روز، امروز هم بحمداللَّه همين‌طور است. نمونه‌اش كشور ماست؛ اين ملتى است كه قرنهاى متمادى در زير فشار استبداد سلاطين ظلم و جور، هويّت و قدرت تصميم و قدرت عمل خودش را از دست داده بود؛ در اين صد سال اخير هم در زير فشارهاى مضاعف استعمار و استكبار و دخالت خارجى، اعتماد به نفس خود را به كلّى از دست داده بود. اسلام اين ملت را به يك ملت پيشرو، مقدّم در ميدان علم، در ميدان عمل، در ميدان سياست، در ميدان تفكّر، در ميدان تعقّل و تأمّل و در ابتكارات زندگى تبديل كرد.


اگر بخواهيم در زمينه‌ى گسترش و توسعه‌ى واقعىِ فرهنگ و انديشه و علم حقيقتاً كار كنيم، احتياج داريم به اين‌كه از مواهب خدادادى و در درجه‌ى اوّل آزادانديشى استفاده كنيم. آزادانديشى در جامعه‌ى ما يك شعار مظلوم است. تا گفته مى‌شود آزادانديشى، عدّه‌اى فورى خيال مى‌كنند كه بناست همه‌ى بنيانهاى اصيل در هم شكسته شود، و آنها چون به آن بنيانها دلبسته‌اند، مى‌ترسند. عدّه‌اى ديگر هم تلقّى مى‌كنند كه با آزادانديشى بايد اين بنيانها شكسته شود. هر دو گروه به آزادانديشى - كه شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است - ظلم مى‌كنند. ما به آزادانديشى احتياج داريم. متأسّفانه گذشته‌ى فرهنگ كشور ما فضا را براى اين آزادانديشى بسيار تنگ كرده بود. همين مطلبى كه راجع به ترجمه فرمودند، درست است. منظور از ترجمه فقط ترجمه‌ى كتاب نيست، بلكه ترجمه‌ى فرهنگ، ترجمه‌ى فكر، ترجمه‌ى نظريات بيگانه، آنها را به شكل وحى مُنزل تلقّى كردن و در يك جايگاه غيرقابل خدشه قرار دادن، بلايى بوده كه در جامعه‌ى ما وجود داشته است. همان ترجمه‌ها را تكرار كرده‌ايم؛ هر چه را كه ديگران گفته‌اند، تكرار كرده‌ايم و دچار جمود شده‌ايم. اگر بخواهيم رشد كنيم، بايستى بتوانيم در فضاى لايتناهىِ فكر بال و پر بزنيم؛ بايد حركت كنيم. اگر بخواهيم در اقتصاد، فرهنگ، علوم انسانى، فلسفه و در همه‌ى زمينه‌هاى علمى و فرهنگى در چارچوب آن نظرى كه فردى در جايى گفته و يك عدّه طرفدار هم پيدا كرده و حالا مترجمى آن را ترجمه كرده يا خود ما آن را ياد گرفته‌ايم؛ يعنى در چارچوب آن فكر به‌عنوان يك شى‌ءِ مقدّس غيرقابل دست زدن، حركت كنيم، اين آزادانديشى نيست، بلكه دنباله‌ى «كاغذباد» شدن است. ما در مشهد به اين بادبادكها، كاغذباد مى‌گوييم. خيال مى‌كند در هوا پرواز مى‌كند، اما دنباله‌ى كاغذباد است، نخ آن هم دست يكى ديگر است. اين كار آزادانديشى نيست. محيط آزادانديشى، محيط خاصّى است كه بايد آن را ايجاد كرد؛ آن هم كار شماهاست. البته به نظر من، گفتگوى آزاد بايد از حوزه و دانشگاه شروع شود.
ببينيد؛ جمهورى اسلامى آزادى را به معناى حقيقى كلمه وارد جامعه‌ى ما كرد؛ اما استفاده از آزادى ادبى دارد. ما ادب استفاده از آزادى را هم بايد ياد بگيريم و ياد بدهيم. اين هم وظيفه‌ى جمهورى اسلامى است. عدّه‌اى به نام آزادانديشى مرزهاى فضيلت و حقيقت را لگدكوب كرده‌اند و به نام آزادانديشى و نوآورى، همه‌ى اصول مقدّس حقيقى را ناديده گرفته يا تحقير و يا مسخره كرده‌اند. يك عدّه هم به‌صورت عكس‌العملى يا به‌خاطر مسائل ديگرى كه در ذهنشان بود، به پايه‌هايى چسبيدند كه بايد بر روى آن پايه‌ها نوآورى مى‌شد. نبايستى به آنچه كه گفته شده، اكتفا كرد و متحجّر شد؛ يعنى تحجّر در مقابل مرز شكنى و افراط در مقابل تفريط. همچنان كه بعضى در محيط سياسى، فاصله‌ى بين هرج و مرج و ديكتاتورى را اصلاً قبول ندارند و معتقدند كه در جامعه يا بايد هرج و مرج باشد يا ديكتاتورى! كأنه از اين دو خارج نيست. در عرصه‌ى فرهنگى هم همين‌طور: يا بايد هرج و مرج و كفرگويى و اهانت به همه‌ى مقدّسات و ارزشهاى مسلّم و مستدل شود و يا بايد ذهنها بسته شود و تاكسى حرف تازه‌اى زد، فوراً همه او را هو كنند و عليه او جنجال نمايند! كأنه هيچ حدّ وسطى بين اين دو وجود ندارد. ما بايد آن حدّ وسط، همان «امر بين الامرين» و تعادل را پيدا كنيم. البته اين هم از راه گفتگوى محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملى است. اين كار هم بايد در حوزه و در زمينه‌ى مسائل حوزه، در زمينه‌ى فقه، فلسفه، كلام و ديگر علوم رايج حوزه انجام گيرد و هم در دانشگاه.
صاحبان فكر بايد بتوانند انديشه‌ى خود را در محيط تخصّصى، بدون هوچيگرى، بدون عوام‌فريبى و جنجال تحميلى و زيادى مطرح كنند و آن نقّادى شود؛ يك وقت به‌طور كامل رد خواهد شد، يك وقت به‌طور كامل قبول خواهد شد، يك وقت هم در نقادى اصلاح خواهد شد و شكل صحيح خود را به‌دست خواهد آورد. اين اتّفاق بايد بيفتد. ما الان اين را نداريم. البته من به شما بگويم كه محيط حوزه از اين جهت بهتر از محيط دانشگاه است. علّت اين است كه در حوزه، نقادى يكى از محورهاى اصلى است. همه‌ى اين بزرگان حوزه كه شما ملاحظه مى‌كنيد - چه آنهايى كه امروز هستند و چه بزرگترهايى كه در نسلهاى گذشته‌ى ما بودند - اصلاً در همين محيط نقّادى بزرگ شده‌اند. هيچ متكلّمى و هيچ فيلسوف يا فقيهى از اين‌كه يك نظر مسلّم فقهى يا اصولى يا كلامىِ قبل از خود را به‌كلّى ابطال كند، ابايى ندارد و از اين‌كه كسى به او بگويد چرا ابطال كردى هم باكى ندارد؛ چون چنين چيزى اصلاً در حوزه گفته نمى‌شود. اين سنّت حوزه است كه نظرات گذشتگان را مطرح كنند. شما ملاحظه كنيد؛ امام رضوان‌اللَّه‌عليه، آن وقت كه در قم تشريف داشتند در درس اصول، نظرات مُد روز را كه نظرات مرحوم آيةاللَّه نائينى بود، ذكر مى‌كردند، بعد فيه اوّلاً، ثانياً، ثالثاً، رابعاً و خامساً، اساس حرف را اصلاً به هم مى‌ريختند. هيچ‌كس نمى‌گفت چرا. خوب؛ اگر كسى طرفدار آن نظريه بود، مى‌رفت در درس خود يا در حاشيه‌اى كه به تقريرات استاد مى‌زد، مى‌نوشت كه من اين حرف استاد را قبول ندارم. تقريرات امام در بعضى از بخشها، چاپ شده است. شما نگاه كنيد، در موارد بسيارى، امام مبانى بزرگان قبل از خود را خُرد كرده و مبناى جديدى به جاى آنها گذاشته‌اند. آن وقت محشّى كه شاگرد امام و تقريرنويس است، در موارد متعدّدى حاشيه زده و به امام اشكال كرده كه اين فرمايش ايشان درست نيست و همان حرفِ مثلاً صاحب مبناى قبلى درست است. نه صاحبِ مبناى قبلى در نظر كسى كوچك مى‌شود، نه كسى به امام اعتراض مى‌كند و نه كسى به محشّى كه شاگرد امام است، اعتراض مى‌كند. اين طبيعت حوزه است.
البته اين كارها بايد سازماندهى شود. ما بايد اين تجربيات ناشى از مباحثه و گفتگوى سالم و محترمانه و شجاعانه را به‌صورت تجربه‌هاى انباشته‌اى درآوريم تا بتوانيم از آنها استفاده كنيم و علم را بارور نماييم. عين همين قضيه در دانشگاه وجود دارد. بارها گفته‌ام، اين نهضت نرم‌افزارى كه من اين همه در ديدارهاى دانشگاهى بر روى آن تأكيد كردم، به همين معناست. ما بايد علم و فرهنگ را توليد نماييم و بايد كار اساسى كنيم. حكومت بايد به‌صورت آشكار از برخورد افكار به‌صورت سالم حمايت كند.
يكى از وظايف نظام جمهورى اسلامى، حمايت صريح از برخورد افكار به شكل سالم است. اين‌كار، ظرف و مجرا لازم دارد و اين مجرا بايستى به وسيله‌ى خودِ دوستان دانشگاهى و حوزوى در بخشهاى مختلف تنظيم شود. آنها بايد اين مجرا را درست كنند و امكان بدهند.
امروز متأسّفانه فضا طورى است - چون اين كارها را نكرده‌ايم - كه اگر كسى بيايد نه لزوماً يك نظريه‌ى نو، بلكه يك بدعت، يك سنّت‌شكنى يا يك لگدكوبى به يك مرز را سرِ چوب كرده و بلند كند و هياهو راه بيندازد، مى‌تواند عدّه‌اى را به‌صورت عوام‌فريبانه دور خود جمع كند. مخالف او هم با همان روش با او برخورد مى‌كند و بنا مى‌كند به محكوم كردن او از يك موضع طرد و لعن. شايد اصلِ محكوم كردن درست باشد؛ اما خيلى از اوقات شيوه‌اش درست نيست. گاهى هم مى‌بينيم كه كارهاى خوبى در اين زمينه انجام مى‌شود. البته هر دو كار، غلط است؛ چون اگر آن نظريه يك نظريه‌ى نو است، اوّل بايد در يك مجمع تخصّصى مطرح شود، هيأت منصفه‌ى مورد قبولى علمى بودن آن را تأييد كند كه بر پايه‌هاى علمى استوار است و مثلاً حرّافى و لفّاظى و عوام‌فريبى و جنجال‌سازى نيست. اوّل بايد اين را مشخّص كنند. بعد از آن‌كه معلوم شد ارزش علمى دارد، مورد نقّادى قرار گيرد و حقّ و ناحق بودن، اشكال كردن بر موارد آن و تثبيت يا رد كردن پايه‌هايش آغاز شود. اين معنا در دانشگاهها در همه‌ى زمينه‌هاى علمى حتّى علوم محض، علوم پايه، علوم طبيعى و علوم انسانى جارى است و در زمينه‌هاى فرهنگى و اعتقادى و معارف و علوم حوزوى هم جارى است. اين كارها بايد بشود. حوزه و دانشگاه اين كارها را بايد بكنند. شما جمعى هستيد كه مى‌توانيد در اين مجموعه‌ى كار، نقش ايفا كنيد و حقيقتاً ما به آن احتياج داريم.

 
آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد.


آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیشتر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فكر، در همه رشته ها، همه گونه آراء و افكار خود را، آزادانه بیان كنند.


یكى از دوستان گفتند كه انديشه و علم، دستورى نباشد. من چنين چيزى سراغ ندارم. در جامعه‌ى ما انديشه دستورى نيست؛ نه علم دستورى است، نه انديشه دستورى است. كجا؟ مشخص كنند بگويند. كسى كه با اين قضيه مبارزه كند، خود منم. ما طرفدار آزادانديشى هستيم. البته من به شماها بگويم، آزادانديشى جايش توى تلويزيون نيست؛ آزادانديشى جايش توى جلسات تخصصى است. مثلا فرض كنيد در زمينه‌ى فلان مسئله‌ى سياسى، يك جلسه‌ى تخصصى دانشجوئى بگذاريد؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بيايند آنجا با همديگر بحث كنند؛ اين ميشود آزادانديشى. همين جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همين جور، بحث سر تفكرات مكاتب گوناگون جهانى است؛ همين جور، بحث سر يك مسئله‌ى علمى است. بنابراين جلسه بايد جلسه‌ى تخصصى باشد؛ والا توى جلسات عمومى و در صدا و سيما دو نفر بيايند بحث كنند، آن كسى كه حق است، لزوما غلبه نخواهد كرد؛ آن كسى غلبه خواهد كرد كه بيشتر عيارى كار دستش است و ميتواند بازيگرى كند؛ مثل قضيه‌ى عكس مار و اسم مار. گفت: كدام يكى مار است؟ مردم با اشاره به عكس مار گفتند: معلوم است، مار اين است. بنابراين آزادانديشى در جلسات تخصصى متناسب با هر بحثى بايد باشد؛ در محيطهاى عمومى جاى آن بحثها و مناظره‌ها نيست. اين هم معنايش اين نيست كه دارد تحميل ميشود؛ نه، بالاخره يك فكر حق مطرح ميشود؛ «ادع الى سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن». اين حكمت و موعظه‌ى حسنه و مجادله‌ى احسن براى چيست؟ «ادع الى سبيل ربك». يعنى اين قبلا يك اصل موضوعى است، دعوت به سمت خداست. در همه چيز همين جور است. دعوت بايد با زبان درست انجام بگيرد، اما جهت دعوت بايد مشخص باشد. معنى ندارد كه انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ اين موجب گمراهى مردم ميشود. مردم را بايد هدايت كرد.


البته من به شماها بگويم، آزادانديشى جايش توى تلويزيون نيست؛ آزادانديشى جايش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض كنيد در زمينه‌ى فلان مسئله‌ى سياسى، يك جلسه‌ى تخصصىِ دانشجوئى بگذاريد؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بيايند آنجا با همديگر بحث كنند؛ اين ميشود آزادانديشى. همين جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همين جور، بحث سر تفكرات مكاتب گوناگون جهانى است؛ همين جور، بحث سر يك مسئله‌ى علمى است. بنابراين جلسه بايد جلسه‌ى تخصصى باشد؛ والّا توى جلسات عمومى و در صدا و سيما دو نفر بيايند بحث كنند، آن كسى كه حق است، لزوماً غلبه نخواهد كرد؛ آن كسى غلبه خواهد كرد كه بيشتر عيّارىِ كار دستش است و ميتواند بازيگرى كند؛ مثل قضيه‌ى عكس مار و اسم مار. گفت: كدام يكى مار است؟ مردم با اشاره به عكس مار گفتند: معلوم است، مار اين است. بنابراين آزادانديشى در جلسات تخصصىِ متناسب با هر بحثى بايد باشد؛ در محيطهاى عمومى جاى آن بحثها و مناظره‌ها نيست. اين هم معنايش اين نيست كه دارد تحميل ميشود؛ نه، بالاخره يك فكر حق مطرح ميشود؛ «ادع الى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتى هى احسن».(1) اين حكمت و موعظه‌ى حسنه و مجادله‌ى احسن براى چيست؟ «ادع الى سبيل ربّك». يعنى اين قبلاً يك اصل موضوعى است، دعوت به سمت خداست. در همه چيز همين جور است. دعوت بايد با زبان درست انجام بگيرد، اما جهت دعوت بايد مشخص باشد. معنى ندارد كه انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ اين موجب گمراهى مردم ميشود. مردم را بايد هدايت كرد.
1 )سوره مبارکه النحل آیه 125ادعُ إِلىٰسَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖوَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚإِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖوَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ
ترجمه:با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است.

 

آزاد فكرى و عقلانيت شيعه، اين دو عنصرِ در كنار هم، مايه‌ى افتخار ماست. تفكرات شيعه، عقلانى است. ما از اول تشيع در تعاليم ائمه (عليهم‌السّلام) به سوى عقل، منطق و استدلال سوق داده شديم و همين‌طور هم بايد عمل بكنيم؛ حتّى در فقه. شما ببينيد شاگردان برجسته‌ى امام صادق و امام باقر (عليهما السّلام) در مواردى با حضرت طورى حرف مى‌زدند كه حضرت با آنها استدلالى حرف مى‌زدند. «يعرف هذا و اشباهه من كتاب اللَّه عزّوجلّ: ما جعل عليكم فى الدّين من حرج»؛(1) يعنى به «زراره» ياد مى‌داد كه اين‌طورى بايد از كتاب خدا استفاده كنى؛ يعنى امام روش اجتهاد و استنباط از قرآن را به او ياد مى‌دهد. ما از اول اين طورى رشد كرديم؛ شيعه عقلانى و با آزادفكرى رشد كرده است. اين را بايد قدر دانست و دنبال كرد.
1 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی ج 3 ص 33؛
التهذيب، شیخ طوسی،ج 1، ص 363 ؛
وسائل‏الشيعه، شیخ حر عاملی، ج 1،ص 464 ؛

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِی فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِی مَرَارَةً فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ امْسَحْ عَلَيْه
ترجمه:
عبدالاعلی بنده آل سام روایت می كند كه به امام صادق(ع) گفتم: زمین خوردم و ناخنم كنده شد و روی آن مرهمی قرار داده ام پس چگونه وضو بسازم فرمود: حكم این مسئله و امثال آن از كتاب خدای بزرگ وبلند مرتبه شناخته و استفاده می شود [كه می فرماید] خداوند كار دشوار و طاقت‌فرسا در دین بر شما قرار نداده است، پس روی آن مرهم مسح كن.

 
 
 
 
فكر كنيد، بگوئيد، بنويسيد، در مجامعِ خودتان منعكس كنيد؛ آن كرسى‌هاى آزادانديشى را كه من صد بار - با كم و زيادش - تأكيد كردم، راه بيندازيد و اينها را هى آنجا بگوئيد؛ اين ميشود يك فضا. وقتى يك فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فكر ميكنند، همه در آن فضا جهتگيرى پيدا ميكنند، همه در آن فضا كار ميكنند؛ اين همان چيزى است كه شما ميخواهيد. بنابراين اگر چنانچه اين كارى كه شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعه‌ى دانشجوئى‌تان كرديد، فكرى كه كرديد، ترجمه‌ى عملياتى نشد، به صورت يك قانون يا به صورت يك دستورالعمل اجرائى درنيامد، شما مأيوس نشويد؛ نگوئيد پس كار ما بى‌فايده بود؛ نخير. و من به شما عرض بكنم؛ در اين پانزده شانزده سال اخير، همين حركت علمى‌اى كه آغاز شده، همين جور آغاز شده؛ همين جور امروز علم شده يك ارزش؛ چند سال قبل اينجورى نبوده. ما همين طور روزبه‌روز هى پيش رفتيم.

محور پنجم:پژوهش و تجارب پژوهشی
 
به بهانه یک تجربه
 
مقاله ذیل با هدف بالا بردن تجربه های پژوهشی، به طلاب محترم ارائه می¬گردد. این مقاله در حقیقت انتقال تجربیات یک پژوهشگر می باشد.
روزنه ای به دنیای پژوهش: بیایید ماهی گیری را تجربه کنیم
پدید آورنده : دکتر حسین حنیفر
امام علی علیه السلام: «لا سُنَّت اَفْضلُ مِنَ التَحْقیقِ؛ هیچ روشی بهتر از پژوهش نیست».1
خدا به پیامبرانش می فرماید: خلق را به فراگیری دانش فراخوانید؛ تا دانش را با روش پژوهیدن و کاوش، تجربه کنند. همة افتخار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که خاتم سلسلة پیامبران است، «معلم بودن و آموزش دادن و تفکر به جای رکود و توقف» است.
در مثل ها نیز آمده است که اگر کسی را دوست نمی داری، به او ماهی بده تا میل کند و اگر کسی را بسیار دوست می داری، به او ماهی گیری بیاموز. قصد ما، آموزش انجام تحقیق است و نه توقف در مبانی نظری آن.
پیش گفتار
امروزه دنیای بالندگی، ارتباط معناداری با مقولة مهارت ها پیدا کرده است و به قول پیتر دراکر (Piter Druker)، عصر دانشمندی، سپری شد و دوران روشمندی، شروع شده است و از نظر او، «بی سوادان قرن بیست ویکم آنانی نیستند که نمی توانند بخوانند یا نمی توانند بنویسند یا مدرک ندارند، بلکه بی سوادان هزارة سوم، کسانی هستند که نمی توانند مهارت آموزی کنند و طبق تغییر و تحولات روز، پیش بروند». از این رو در دنیای متغیر و متحول امروز، تماشاگر باقی می مانند؛ اما امواج دنیای جدید، شناگر ماهر طلب می کند.
یکی از ابعاد بسیار فاخر برای جوان هزارة سوم، مسلح شدن او به روش هاست و یکی از روش های بلا منازع فرهیختگی و توانایی، در عصر دانایی محور، مقولة پژوهش و تسلط نسبی و تخصصی به امر تحقیق در همة رشته ها - اعم از علوم پایه و ریاضی، علوم انسانی، فنی و مهندسی و پزشکی و هنر- می باشد.
در سلسله مباحث «روش شناسی تحقیق» بر آن هستیم تا با یک رویکرد چهار بعدی، به این بخش مهم دوران تحصیل آکادمیکی بپردازیم.
بُعد اول، پرداختن به مشترکات مبانی و روش های پژوهش در اکثر رشته های علمی و دانشگاهی است.
بُعد دوم، رویکرد کاربردی به مباحث است.
بُعد سوم، تبیین ساده و غیر پیچیده مباحث می باشد.
بُعد چهارم، رویکرد آموزشی به مباحث و روش هایی که عرضه می گردند.
 
مقدمه
در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است که «ما نیامده ایم در این دنیا برتر باشیم؛ بلکه آمده ایم که از این دنیا برتر و فراتر باشیم». از این رو برای رقم زدن برتر بودن از دنیا و آن چه در آن است، باید به دنیا و پیرامون و مسائل آن، محققانه نگریست و به جای تماشاگر بودن، بایستی نقش آفرینی کرد.
آموزش عالی در کشور ما، دوران تحول خاص و با اهمیتی را گذرانده و در آغاز سدة بیست و یکم میلادی، شتاب بیشتری گرفته است. گذر از این دوره که به نظر متخصصین، نیاز به یک تحول ملی دارد، می تواند کشور را به کمک برنامه های توسعه و آموزش های آینده گرا و همه جانبه، وارد مرحلة نوینی از پیشرفت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کند.
در این راستا، انتظار می رود که فرآیند آموزش و پژوهش در نهادها و مراکز آموزش عالی جامعه، به گونه ای جوانان را تحت تربیت قرار بدهد که استعدادهای درونی افراد را برای بسیج و به کارگیری امکانات موجود در جامعه، شکوفا سازد و تنها در این صورت است که می توان «منابع انسانی را سرمایة انسانی تلقی کرد»2 و براساس آن، برنامه های توسعه همة جانبه را نه با تکیه بر سرمایه های مادی، بلکه بر محور انسان و علم و پژوهش - به عنوان منبع زاینده سرمایه و ثروتی پایان ناپذیر- تدوین نمود.3
در کشورهایی که دارای جمعیت جوان هستند، یکی از نیازهای توسعة منابع انسانی، گسترش آموزش های کاربردی و توسعه و غنی سازی مراکز پژوهش است. گسترش این گونه نهادها، علاوه بر هموار کردن اجرای برنامه های توسعة منابع انسانی، در سطح ملی نیز آثار قابل ملاحظه ای در جهت توسعة منطقه ای و محلی دارد. این مسئله با گسترش کیفی آموزش و توسعة کاربردی پژوهش و غنی سازی آن میسر است.
در این سلسله مقالات بر آن هستیم تا به ابعاد و زوایای کاربردی پژوهش بپردازیم؛ گرچه این ایده را سال ها پرورانده ایم و منتظر فرصت مناسبی بودیم تا مخاطبین با حوصله، پی گیر و علاقمندی پیدا کنیم که در کنار مباحث روز و سیاست و فرهنگ و هنر، پی گیر مقولة پژوهش باشند.
در سخن معروفی چنین آمده است: «هرکار بزرگ، همسایة رنج بزرگ است و انسان های اندیشه ورز و روشمند، بازی گر و فعال صحنة زندگی اند و انسان های غافل و خمود که از روش ها بهره نبرده اند، تماشاگر منفعلند».
نقش آفرینی
وادی پژوهش، دعوت به «نقش آفرینی» است. وگرنه بسیاری از انسان ها در یک چرخة ثابت و غیرارتقایی به سر می برند. شاید این نکتة زیبا مناسب باشد که بگوییم در طول تاریخ و درکنار بزرگان و استوانه های علمی، وقتی نام بزرگانی همچون ابن سینا، خواجه نصیر، رازی، زهراوی، ابن الرشد، کانت, دیوئی، پیاژه، جیمز، افلاطون، بقراط، حسابی، مطهری، علامه جعفری، علامه عسکری و... شنیده می شود، می بینیم که همة آنها در یک مؤلفه شریکند و آن این که همگی اهل پژوهش بودند و تنها مصرف کنندة دانش نبودند و اگر چیزی بر دانش بشر افزودند، تنها نظری نبوده است؛ بلکه بخش اعظمی از دانش خود را از طریق پژوهش، تطبیق، تحلیل، نقد و نظر، کاوش و بازآفرینی، آزمایش، شهامت و مهارت در پژوهش، حاصل کرده اند در یک جمله، «آموزش جسته اند؛ آموخته اند؛ کاوش کرده اند؛ خواسته اند و یافته اند».
نکته: انسان در زندگی روزمره و عادی خود، اگر به وضع موجود خو بگیرد و در چرخه تکرار و آرامش طلبی حرکت کند، به سر منزلی نخواهد رسید. در واقع ، «هرکس که قصد فتح دریا را داشته باشد، باید جرأت و جسارت ترک ساحل را داشته باشد».
برای اتصال جویبار اندیشه به آب های آزاد، باید حرکت کرد وگرنه: «از جویبار حقیری که به چاله ای می ریزد، کسی مروارید، صید نخواهد کرد».
سه مؤلفة اساسی
همة ما نیاز به سه مؤلفة اساسی برای آموختن روشمند تحقیق داریم که عبارتند از:
1. فکر بالنده و جست جوگر.
2. آموختن و به کار بستن.
3. نهراسیدن و وارد گود پژوهش شدن.
حاصل این سه مؤلفه، گنج جاودانه ای است که جوان امروز را بی نیاز از کار رسمی و استخدام می کند؛ زیرا وادی پژوهش، آن قدر کشش و زمینه دارد که آدمی می تواند 12 ساعت روز خود را با آن پر کند و چندین برابر، سود معنوی و مادی و مهم تر از همة آنها، سود روانی (رضایت)، کسب کند.
انتظار می رود که فراگیران و مشتاقان روش تحقیق، بعد از پایان مباحث، در امور زیر توانایی داشته باشند:
1. با کلیات مباحث تحقیق آشنا شوند.
2. توانایی نگارش طرح نامه تحقیق را کسب کنند.
3. امکان انجام تحقیقات و مشارکت در پروژه ها را داشته باشند.
4. به شیوه کارگاهی و عملی با مباحث درگیری ذهنی و یادگیری فعال داشته باشند.
اجازه بدهید در قسمت اول این سلسله مباحث، به کلیاتی اشاره کنیم و از شماره آینده، عملی تر و کاربردی تر، مباحث را پی بگیریم.
واژه کاوی
تحقیق که واژه ای عربی است، در زبان فارسی، معادل واژه پژوهش و در زبان انگلیسی در برابر کلمه Researchبه کار می رود و در لغت، به معنای رسیدگی کردن، بررسی، بازجویی، وارسی واقعیت، راست و درست انجام دادن، به حقیقت امری رسیدگی کردن و بازجویی کردن است. بنابراین، بررسی یک موضوع کوچک درسی، با تعمق و روشمندی و در یک اسلوب علمی نیز تحقیق به شمار می رود.
واژة تحقیق، مصدر باب تفعیل است و در لغت، به معنای راستی و درستی، وارسی کردن و کشف حقیقت، جست جو و به درون و باطن مسئله ای رسیدگی کردن، به کار رفته است.
برخی معتقدند که تحقیق عبارت است از «یک عمل منظم که در نتیجة آن، پاسخ های مورد نظر و مطرح شده در موضوع تحقیق، حاصل می شود.4 برخی نیز تحقیق را کاری منظم می دانند که با هدف دست یابی به آن چه بر دیگران مجهول است و یا با هدف تفصیل و گستردن آن چه بر دیگران به اجمال معلوم است، انجام می شود.5
تحقیق، فعالیتی منظم و مدون است که هدف آن، کشف و گسترش دانش در حقیقت است6 و بالاخره برخی معتقدند که تحقیق، «کشف حقیقتی مجهول یا مجمل است که با روشی خاص و از طریق تأمل و جست جو پیرامون مطلب به دست می آید».7
از محقّق تا مقلّد، فرق هاست
کاین چو داوود است و آن دیگر صداست
منبع گفتار این، سوزی بود
وآن مقلد، کهنه آموزی بود8
سؤالات اساسی
همة ما در جریان کارهای آموزشی روزانة خود با سؤالات زیر، روبه رو هستیم:
چگونه بیاموزیم؟
چگونه آموزش دهیم؟
چگونه با مسائل روبه رو شویم؟
راه حل ها چیست؟
علت چه می باشد؟
روش هایی که انسان برای پاسخ به سؤالات خویش بر می گزیند، متفاوت، متنوع و گوناگون هستند.
روش، عبارت از مجموعه فعالیت هایی است که برای رسیدن به هدف یا هدف هایی صورت می گیرد و پژوهش، مجموعه فعالیت هایی است که پژوهش گر با استفاده از آنها، به قوانین واقعیت پی می برد.9 روش های تحقیق، در واقع، ابزار دست یابی به واقعیت به شمار می روند10 و هر چه میزان تسلط بر روش ها و فنون آن بالاتر باشد، امکان شفاف سازی و وصول به حقیقت، سریع تر است.
روش تحقیق، بخش مهمی از فهم آموزش صحیح است. این امر، در تمام علوم، جایگاه والایی دارد.11 اخیراً بر سر در یکی از دانشگاه های بزرگ آمریکا، نوشته شده است که آموزش بدون پژوهش، توقف در آموزش است.12
 
پیشینه شناسی
رویکرد به روش تحقیق، از زمان هبوط انسان، آغاز شد و ناشی از حس کنجکاوی و توانایی فوق العاده او در فهم و تحلیل ذهنی است.13 انسان در همة دوره ها از کشف حقایق و رابطه ها، لذت می برده است. در ادیان الهی، دعوت به تفکر، تحقیق و اندیشیدن، امری بسیار ضروری ومهم تلقی شده است و آیات فراوانی در این زمینه وارد شده است که موارد ذیل، در قرآن کریم، قابل تأمل است.
ردیف
محور
سوره
آیه
1
تحقیق با رویکرد حقوقی
یوسف
50- 53 و 80-83
2
ارزش تحقیق
یونس
36
3
احتجاج و ضرورت آن
آل عمران
مائده
66
57-60
4
ضرورت پرسش و بهره گیری از تجارب
یونس
94-95
5
آزاد اندیشی
انعام
80-83
6
آفات تحقیق ، پیش داوری
یوسف
83
7
آفات تحقیق ، سانسور
قصص
15
8
آفات تحقیق ، غرور
قصص
38-42
9
ضرورت تحلیل در تحقیق ،دوراندیشی
نور
11-21
10
ضرورت تحلیل در تحقیق، ژرف نگری
آل عمران
نساء
10-12
83
11
راز داری در تحقیق
نساء
83
12
فهم جویی در تحقیق
اعراف
یوسف
نحل
163
7
43
جدول شماره (1): مصداق های قرآنی در زمینة پژوهش
دانشگاه و تحقیق
دانشگاه، مکانی نیست که دانشجویان آن، حوضچه هایی فرض شوند که باید از اقیانوس علم، پیمانه پیمانه در آنها ریخته شود تا لبریز شوند؛ بلکه آنان چشمه های نهفته ای هستند که باید امکان جوشیدن برای آنها فراهم آید؛ تا خلاقانه در بستر مسائل جاری شوند14 و به عبارت دیگر، دانشجویان باید «روش های اندیشیدن و پژوهش» را که ادب علم آموزی است، بیاموزند.
روش های آموزش و پژوهش
برای آموزش و پژوهش، سه روش عمده وجود دارد که عبارتند از:
1. روش پداگوژی (pedagogy)
در شیوه های آموزشی استاندارد، یک استاد که در موضوع درسی خاصی خبره است، سخنرانی می کند؛ به فراگیران، تکلیف می دهد و سرانجام، پیشرفت تحصیلی آنان را می آزماید. در این روش، استاد درس می دهد و دانشجویان به طور منفعل، هر آن چه را که می توانند، از مطالب او جذب می کنند. مزیت اصلی روش پداگوژی در این است که امکان می دهد دانش تدوین شده، به صورتی منظم، ارائه شود؛ اما نقطه ضعف اصلی این روش، آن است که در طول اجرا و ارائة مطالب، فراگیران اغلب منفعل و بی انگیزه هستند و از پژوهش روشمند، در آن خبری نیست.
2. روش آندراگوژی (Andragogy)
در این روش، نقش متفاوتی را نسبت به روش قبلی برای مربی قائل می شوند. در این سبک، استاد به عنوان تسهیل کننده (کاتالیزور) در فعالیت های یادگیری فراگیران، عمل می کند و به آنان کمک می کند تا مطالب مورد نظر را بیاموزند.
مزیت اصلی روش آندراگوژی، این است که فراگیران به دلیل حضور، ایفای نقش و داشتن مسئولیت در فرآیند یادگیری، انگیزه شان تقویت می شود. از آن جا که موفقیت روش آندراگوژیک، وابسته به موقعیت و شرایط فرآیند یادگیری است، نمی توان از آن برای تدوین و استاندارد کردن اطلاعات، در سطح عمومی، بهره برداری کرد. آموزش روش تحقیق و پژوهیدن نیاز به ترکیبی از این دو دارد.15
3. روش سینرگوژی (Synergogy)
این روش از ترکیب بهترین ویژگی های پداگوژی و آندراگوژی، یعنی ایفای نقش توسط استاد و فراگیران، شکل می گیرد. سینرگوژی از دو لغت یونانی Synergogy(با هم کار کردن) و Agogus(رهبری)، مشتق می شود. سینرگوژی یک روش منظم یادگیری است که در آن، اعضای تیم های کوچک به وسیلة برقراری روابط منظم، از یکدیگر یاد می گیرند و در نتیجه، هم افزایی16 در یادگیری، ایجاد می شود و بهترین روش برای دوران دانشجویی، به ویژه کلاس های کارشناسی ارشد و دکتری در مادة درسی پژوهش است. به نظر می رسد که بکارگیری این روش برای تدریس روش تحقیق، می تواند اثربخشی بیشتری ایجاد کند.17
مراحل تکامل شخصیت علمی
هر فرد طالب علم، در فرآیند شکل گیری و تکامل شخصیت علمی اش، از سه دوره زیر می گذرد:
1. دوره احساس بهت (حیرت)؛
در این مرحله، فرد به آثار و نظریه های علمی که با آنها آشنا می شود، از روی حیرت، اعجاب و شگفتی می نگرد و در برابر آن چه که دیگران انجام داده یا اندیشیده و ارائه کرده اند، در خویش احساس کوچکی و حقارت می کند. این حالت موقتی است و شخص بر اثر ممارست و تتبع، به درجاتی می رسد که احساس توانمندی می کند.18
2. دورة نقادی (تجزیه و تحلیل)؛
در این مرحله، فرد رفته رفته جرأت آن را می یابد تا آثار و دستاوردهای علمی دیگران را تحلیل کند و نقاط ضعف و قدرت کار آنها را فارغ از شخصیتشان بازشناسی کند و قدر و ارزش هر یک از آنها را تشریح کند.19 در این مرحله، ضرورت آشنایی با روش های تحقیق و تحلیل بالا می رود.
3. دورة آفرینش (ایجاد)؛
در این مرحله، شخص رفته رفته قادر می شود تا که دیدگاه، اندیشه و نظریة جدیدی را مطرح کند و حیطة دانش و دایرة آگاهی خود را در یک حوزة خاص، گسترش دهد.
لازم به یادآوری است که دوره های نقادی و آفرینندگی، لزوماً دو مرحلة جدا از هم نیستند و تقدم و تأخر زمانی خاصی نسبت به هم ندارند و معمولاً بخش هایی از این دو دوره، در هم آمیخته و به هم تنیده هستند و با هم مطرح می شوند20 و اگر در کنار هم رشد یابند، دورة آفرینش را رقم می زنند.
کنجکاوی
یکی از ویژگی های فطری انسان ها، کنجکاوی است. این بُعد از وجود انسان، برتری او بر سایر حیوانات است. یکی از مهم ترین روش های ارضای حس کنجکاوی، پژوهش است.
روش های دیرین پژوهش
1. تجربه؛
یکی از منابع اطلاعاتی و قابل اعتماد برای انسان ها، تجربه است و از دیرباز، تجربة گذشتگان، فرهیختگان ومعاصران، نردبان پیشرفت علم برای آیندگان بوده است و چون این روش، عامل کاهش دوباره کاری و اتلاف وقت است، هنوز هم قابل استفاده است.
2. باورهای رایج
این باورها ریشه در حقایقی دارند که موجب اعتماد افراد و اطمینان آنها هستند و اگر با خرافات آمیخته نشوند، عامل تسهیل می باشند.
3. صاحب نظران؛
خردورزان و متخصصان، اهل تحلیل و نظریه پردازی اند و به نوعی ارائه کنندگان تجربه یا تحلیل جدیدند و به اصطلاح، «حلقة اندیشگان» به شمار می روند.
4. روش علمی؛
به نظر اسمیت، علم، بهترین معرفت نظام یافته است که حاصل آن، روش شناسی تحقیق است و هدف آن، رسیدن به حق و حقیقت است.
روش علمی فاخر، ضمن احترام به روش های ایدئولوژیک و مبانی ارزشی جامعه، با استفاده از متدولوژی، به پیش می رود.
روش علمی، فرآیندی نظام یافته است؛ قابلیت کنترل دارد؛ تجربی و انتقادی است؛ با فرضیه سروکار دارد و روابط احتمالی را جست جو می کند.
ما در این سلسله بحث ها می خواهیم با روش های علمی و با رویکرد کاربردی، به مقولة پژوهش بپردازیم. بنابراین، این مباحث، دربارة روش تحقیق کاربردی است که امکان «جهانی اندیشیدن و بومی عمل کردن» را برای هر دانشجو فراهم می سازد. امروزه شعاری وجود دارد که اگر از فرصت «روش پژوهش» در دانشگاه، خوب بهره برداری نشود، مجال تربیت انسان هایی که بتوانند در عمل گره گشا باشند، از دست می رود.
•تمام اعتبار ابن سینا در جهان امروز، مرهون روش تحقیق خاص اوست که بیشتر روی «مطالعة موردی» استوار بود.
•تمام ارزش و قیمت ابن خلدون بر اساس «روش تحقیق تطبیقی و روش سازی» جامعه شناسی اوست.
•اساس معروفیت بیل گیتس بعد از اخراج از دانشگاه، پژوهش با رویکرد «آینده پژوهی»، روی برنامه های کامپیوتری بود.
•شهرت جهانی خواجه نصیرالدین طوسی، بر روش «تجزیه و تحلیل و نقد او» استوار بود.
•پشتکار ادیسون در کاربرد «روش های تجربی تحقیق» که مبتنی بر آزمایش و خطا و تکرار بود، او را جهانی کرد.
•شهرت ژان پیاژه در روان شناسی، مدیون کاربرد صحیح «تحقیق بنیادی» بود.
•اعتبار علمی رازی در طب، مرهون نگاه ارزشمند او بر روش «تحقیق کاربردی» و شیوة اکتشافی بود. وی با آویزان کردن گوشت گوسفند در چهار نقطة شهر و جمع آوری آنها بعد از چند روز و تحلیل میزان تخریب آنها، مکان سالم ترین قطعة گوشت آویزان شده را به عنوان منطقة کم آسیب و پاک، برای تأسیس بیمارستان، انتخاب کرد.
•ارزش و مقام علمی و جهانی دکتر اُسیوند، دانشمند ایرانی در کانادا، به عنوان سازندة اولین قلب کامل مصنوعی جهان، مدیون «روش پژوهش ترکیبی» او بین فیزیک و پزشکی است.
پژوهش های علمی در هر جامعه، بدون به کارگیری و همت نسل جوان، امکان پذیر نیست. تجربة جوامع پیشرفته نشان می دهد که نسل جوان، با انرژی زیاد و توانایی و امکان تمرکز بیشتر و تحت حمایت و هدایت پژوهش گران خبره و با سابقه و با آموزش صحیح و روشمند، می تواند تحول آفرین، آینده گزین و کارآفرین باشد.
در شماره آینده، بخش اوّل تحقیق روشمند، یعنی «طرح تحقیق» را پی می گیریم و به مباحثی مانند موضوع، عنوان، بیان مسئله و پرداختن صحیح به سازه ها، همراه با مثال های کاربردی خواهیم پرداخت.
پی نوشت:
1. علیرضا برازش، معجم غرر الحکم و درر الحکم، انتشارات امیرکبیر، تهران 1368، حرف ل.
2. گری بیکر، اقتصاد و آموزش، ترجمة محمود قنادان، علوم و تحقیقات، تهران 1980م، ص 18.
3. نادرقلی قورچیان، سیاستگذاری در نظامهای آموزش، واحد علوم و تحقیقات، تهران 1380، ص 192.
4. عزت الله نادری و مریم سیف نراقی، روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی، تهران 1375، ص 36.
5. محمدعلی اردبیلی، راهنمای کار تحقیق، انتشارات، دانشگاه شهید بهشتی، تهران 1370، ص 1.
6. روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی، ص 37.
7. محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصحی، راهنمای نگارش و ویرایش، نشر زوار، تهران 1380، ص 83.
8. مولوی.
9. ابوالفضل بختیاری و یوسف ایرانی، اقدام پژوهی؛ نشر لوح زرین، تهران 1380، ص 19.
10. علی دلاور، روشهای تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات رشد، تهران 1378،ص 18.
11. Blanger, J.(1992)Teacher as Researcher. Roles and expections, New york college, coloumbia, p52.
12. سید محمد مقیمی، سازمان و مدیریت رویکردی پژوهشی، انتشارات ترمه، تهران 1380، ص 4.
13. Berelson B. (1991) Content Analysis in Communication Research, New york, press Hanfner publ co, p32.
14. علی شریعتمداری، آموزش و استانداردسازی، وزارت آموزش و پرورش، تهران 1380، ص4.
15. سیاستگذاری در نظامهای آموزش، ص 192.
16. Synergy= انسان ها از راه کار کردن با یکدیگر، به تولید و نتایج انرژی اضافی فراتر از جمع حسابی اجزا دست می یابند، و در این صورت، می توان انتظار داشت که 1+1lt;2 خواهند بود.
17. غلامرضا خاکی، شیوه نامة تحقیق، انتشارات بازتاب، تهران 1384، ص 10.
18. محمود مهرمحمدی، استانداردهای آموزش، تهران: وزارت آموزش و پرورش، تهران 1382، ص 2.
19. شیوه نامة تحقیق، ص 11.
20. همان، ص 10.
 
منبع: مجله پرسمان، آذر 86، شماره 60.
 

محور ششم: پژوهش و فن­آوری نوین
 
مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص است که شهامت مبازره را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به شرق و غرب درآمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگهدارند. ان شاالله این استعدادها در پیچ و خم کوچه های اداره ها خسته و ناتوان نشوند.
امام خمینی (قدس سره)
 
 معرفی  پژوهش و فناوری
·         پژوهش، یکی از مهمترین ارکان توسعه، بالندگی و پویایی در یک جامعه محسوب می گردد. میزان اندیشیدن و خلاقیت علمی یک جامعه در میزان پژوهش آن جامعه هویداست. جهت رشد و بالندگی در این زمینه، پژوهش باید در دو محور اصلی خود، یکی تولید علم و دیگری فناوری، حرکت خود را به موازات این دو اصل ادامه دهد تا اثرات قابل محسوس آن در جامعه ظاهر گردد. فناوری، در مورد جوامعی که هم اکنون صنعتی اند یا جوامعی که در حال صنعتی شدن هستند دلالت دارد بر همه یا بخش منظم ی از آن مجموعه دانش که مربوط است به
اصول علمی و اکتشافات
فرایندهای صنعتی موجود و پیشین، منابع نیرو و مواد، و روش‌های انتقال و ارتباط، که تصور می‌شود به تولید یا بهبود کالالها و خدمات مربوط باشند
                                                                               
در بخش فناوری توجه به اصول زیر لازم و ضروری است
   ایجاد طرحهای دانش بنیان و نوبنیان، سازگار با شرایط منطقه ای
داشتن مراکز ارتباط با صنعت پویا که بتواند با درایت و توانایی، پاسخگوی نیازهای بخش صنعت در یک جامعه از طریق دانشگاه و مراکز تولید علم و فناوری با شد
 در بخش تولید علم باید موارد زیر در نظر گرفته شود 
دسترسی مناسب ،  کامل و آسان محققین و دانشجویان  به کتب، نشریات و منابع دیجیتالی
تلاش در جهت تولید علم و درج  مقالات علمی در مجلات معتبر بین المللی و داخلی به عنوان خروجی حاصل از فعالیت­های علمی- پژوهشی
تسریع در تصویب و حمایت از پروپزال های پایان نامه ای و تحقیقاتی
تسریع در روند به جریان انداختن طرحهای تحقیقاتی و پایان نامه های علمی
برگزاری همایش های علمی با محورهای مرتبط علمی
ایجاد مجلات  و نشریات علمی پویا در واحدهای دانشگاهی
 حمایت از تالیف، ترجمه و نشر کتب
داشتن آزمایشگاه­های مجهز جهت انجام اموارات آزمایشی و تحقیقاتی اساتید و دانشجویان واحد