در این میان پس از تفسیر مهم المیزان، تفسیر تسنیم(یا با نام کامل آن: دهاق تسنیم) است که به زبان فارسی و به دست توانای آیتالله عبدالله جوادی آملی و بر پایه اسلوب تفسیری علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نگاشته شده و در شمار «تفاسیر قرآن به قرآن» جای دارد. روش مؤلف، ذکر آیه یا آیات مورد نظر و بررسی آنها طی چهار مرحله است: «گزیده تفسیر»، «تفسیر آیه»، «لطایف و اشارات» و «بحث روایی». عنوان تسنیم، مأخوذ از آیه ۲۷ سوره مطففین و نام چشمهای در بهشت است.
این تفسیر در سال 1361ش. در حوزه علميه قم آغاز شد، رویيد و بالنده شد و امروز دارای سايهسار بزرگی است و تا کنون 23 جلد آن منتشر شده است و طبق برنامهريزی انجام شده، تعداد مجلدات این تفسیر کبیر در قالب 80 جلد به جامعه قرآن پژوه جهان اسلام تقدیم خواهد شد. لازم به ذكر است كه اين تفسير همچنان ادامه داشته و به طور مداوم به همت مؤسسه اسرا در حال تدوين و انتشار است.
با بررسی دامنه وسیع این تفسیر سترگ، در گرو پرواز در ملکوت معنا و غوص در معارف و غور در ارزشهای آن، با مروری اجمالی میتوان به برخی از شاخصهای روشن آن اشاره کرد:
یکم: گرچه این تفسیر هم از نظر اسلوب و هم از نظر ساختار اصلی، مشرب تفسیری قیّم «المیزان» را پی می¬گیرد، لیکن تفاوتهای چشمگیری در هر دو جهت آن مشاهده میشود:
1. مؤلّفه اوّلی و اصلی آن این است که جز از منظر قرآن به آیات نگریسته نشده و در نظام فکری قرآن، تار و پود همه علوم، به صورت دستمایههای مقدّمی آن طراحی و معماری شده است. مصنّف فرزانه آن، مبنای حاکمیّت مطلقه قرآن بر قرآن و نفی هر نوع حاکمیّت و ولایت علمی بر قرآن را همواره مدّ نظر داشته و نور بصر دانسته، و با تمام اعتقاد و باور، بر این اسلوب قرآنی حرکت کرده است و مطرح کردن هیچ علمی از علوم را مستقلاً در کنار وحی پسندیده ندانسته است؛ ضمن این¬که ارزش¬های دانش را فروغ روشن وحی منوّر کرده تا هم شمس مضیء وحی نمایانده شود و هم قمر منیر سایر علومی را که در پرتو وحی ضوئی یافتهاند، به رخ بکشاند. از این رهگذر قالبهای فقهی، کلامی، عرفانی و حکمی آن، از قلب قرآنی بهره دارد و هرگز نه تنها محدودههای تنگ این علوم، وسعت دریای معارف آیات الهی را تحدید نکرده، بلکه خود نیز وسعت یافته و صِبغه قرآنی گرفته است.
2.جامعنگری قرآن در همه عرصههای انسانی، حقیقت بارز دیگری است که در این تفسیر به گونه¬ای شفاف نمایانده شده است. هنر قرآن نه تنها این است که قداست ارتباط عبد با مولا را در میدان عبادت ترسیم میکند، بلکه میخواهد تمامی روابط انسانی را عبادی کرده و عبودیت محض را بر سراسر وجود انسانی حاکم گرداند و این جز با نفوذ آیات در زنجیرههای رشته انسانی اعمّ از عقیده، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و سایر شاخههای آن امکانپذیر نیست و در این تفسیر این بنیان مستحکم قرآنی ظاهر میشود. قطعا جامعه امروز اسلام، با فرهنگ و بینشی فراتر از همه دوران گذشته متوجّه خویشتن خویش شده و اسلامِ آزاد شده از قیدها، بدعتها، تحریفها، و نیرنگها را بازشناخته و به دنبال آن است تا حضور محسوس دین را از خاور اندیشه تا باختر عمل بازیابد.
3. یکی از ممیّزههای اصلی این تفسیر، تدوین و نگارش آن در زمان تحقّق نظام اسلامی و آزادی دین است.
حصارهای کشیده شده و دیوارهای ساخته شده قبل از انقلاب تا حدود قابل توجهی حوزههای علمیه را نیز در برگرفته بود و اندیشههای آسمانی امام خمینی= که فراحوزه آن زمان بود این حصرها را شکست و علوم و معارف غنی اسلامی را از کنج زندان بدعت و انزوای حبس تحریف، رهانیده و یک فرصت بیبدیل برای مؤلف مفسر رخ نمود و استاد گرانمایه نیز با ارائه بهترین اسلوب، بدون کمترین اضطراب، معارف مخفی شده المیزان را یکی پس از دیگری تبیین کرده که امروزه حوزه علمیه با مشاهده بهترین معارف و زیباترین اسلوب، مشی اصیل خود را بعد از حدود بیست سال تدریس آن استاد فرزانه بازیافته و در آن گام نهاده است؛ ضمن آن¬که المیزان از این بُعد نیز در مسیر تکمیل و تتمیم خود قرار گرفته، میرود تا نصاب جایگاه خویش را به دست آورد.
4. از خصایص ارزشمند این کتاب که میتواند از این رهگذر نیز تکمله¬ای بر المیزان محسوب شود این¬که، طرح مباحث فقهی و تفسیر آیاتی که متضمّن احکام و حدود الهی است و در آن تفسیر شریف تعرضّی بدان نشده در دهاق تسنیم به صورت جامع و مبسوط مورد پردازش قرار گرفته که دو بهره اساسی را به همراه دارد:
یکی از آن دو مهمّ و دیگری اهمّ است. نکته مهم آن¬که، با زبان و مشرب تفسیری علاّمه= به این گونه آیات پرداخته شده که بحق میتواند فضای خالی آن را پر کند و نکته اهمّ آن¬که، فقه نیز در خدمت قرآن درآمده است.
امروزه حوزههای فقهی اسلام بدون توجه به آیاتی که متضمّن احکام و حدود الهی است به بهانه این-که غالب آیات در صدد اصل تشریع است و عموم یا اطلاق ندارد، مسیر خود را تنها از منابع سنت، عقل و اجماع می¬پیماید و از آغاز تا انجام فقه، آن طور که شایسته بوده و است، از منبع اصیل دینی که تأمین کننده سایر منابع است، یعنی قرآن، طرفی نبسته و بدون شک این ضعف عمدهای است که حوزههای فقهی شیعه از آن غفلت دارد. از طرفی ایجاد این فضا و راهبرد قرآن در ارکان فقه، قطعا فقیه را به افق دیگری آشنا کرده و آن را به حقیقت کتاب نزدیکتر میکند و این ویژگی مهم نقطه آغازی است که میتواند منشأ تحوّلی در آینده فقاهت شیعی بوده، نفوذ و رسوخ قرآن در این عرصه را نیز به همراه داشته باشد.
دوم. از نشانههایبارز این تفسیر، گشودن ابواب سپهر معارف و اسرار الهی است، که در قالب نکات و لطایف بدیع آورده شده است، که از مهمترین ذخایر قرآنی، اشتمال آن بر بطون معانی نهایی است که طبق آن روایت معروف بر چهار مرحله وصف شده که البته هر یک از مراحل آن مواقف عدیدهای دارد: «کتاب اللّه علی اربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق» ، این کتاب نیز با تأسّی به این سخن معصوم7سه مرحله ظاهر دارد و تنها مرحله چهارم آن، که مختص به انبیا و صاحبان اوّلی دفتر تشریع است، به حضرات اقدس آنها احاله شده و سایر موارد نیز از بهرهگیری کلمات همواره بدیع آنان به رشته تحریر درآمده است.
یکی از جلوههای زیبای گذر و تحوّل زمان شفاف کردن وقایع پیشین است. المیزان صامت گرچه به نوبه خود بسیاری از حقایق را آشکار ساخته و بر مشکلات فراوان علمی فائق آمده امّا به اقتضای محدودی که دارد پاسخ به تمامی شبهات بعد از خود را به صورت بالفعل و گویا ندارد و این المیزان ناطق است که میتواند با فراهمآوردن زمینهها و شکوفا کردن آن، وی را استنطاق کند و آن را به سخن وادارد تا از حق خود دفاع کرده و اسرار درون را ظاهر نماید و بر اوهام باطل بشورد. مؤلّف معظّم این کتاب که تألیف نانوشته دیگری از آن علاّمه کبیر است به خوبی توانسته این رسالت را به پایان ببرد و سخنگوی آن باشد و این نوشته شاهد این مدعاست.
سوم. با مروری بر تفاسیر و تاریخ آن، این واقعیّت آشکار میشود که هر مفسری با ارائه مشرب خاص به آستان قرآن میرود و مطابق ظرف خود از آن طرف میبندد؛ اگر کاسه اندیشه با کجی و اعوجاج همراه باشد، گرچه قرآن خود صراط مستقیم است، لیکن نصیب او جز کجی و اَمْت نخواهد بود: « يَبْغُونهَا عِوَجاً» و اگر وعاء اندیشه مستقیم باشد، استقامت فکری و عقیدتی ارمغان آن مفسّر خواهد بود. امتیاز و تفکیک این دو واقعیّت هنگامی میسور است که اندیشه غیرمستقیم شناسایی شود تا انحرافِ برداشت آن از قرآن نیز معلوم گردد. از خصایص زنده تفسیر دهاق تسنیم، تبیین مشرب¬های مختلف تفسیری اعمّ از کلامی، حکمی و عرفانی و نظایر آن است که با برشماری نقصهای جدّی برخی از آنها، راه صحیح و مَسلک مستقیم فکری عرضه میشود تا در سایه آن، برداشتِ مستقیم قرآنی نیز عائد گردد. البته این معنا در تفسیر دهاق تسنیم تنها برای خواصّ اهل نظر و اوحدی اهل بصر روشن میشود.
چهارم. از نکات برجسته این تفسیر تبیین جایگاه هر یک از ثَقَل اکبر (قرآن) و ثَقَل اصغر (روایات) و نحوه ارتباط آن دو با یکدیگر در تفسیر قرآن است؛ مسلکی که در نوع تفاسیر شیعی از این منظر به آن پرداخته نشده است.
استاد مفسّر معتقد است که هر یک از ثقلین به نوبه خود کامل است؛ نه در قرآن نقصی است و نه در عترت منقصتی؛بلکه هر یک به نوبه خود تامّ و صادق و مصدّق دیگری است؛ زیرا هر دو از یک حقیقت جوشیده و از منبع فیض الهی تراوش کرده است. بنابراین، توجه به هر کدام دیگری را به همراه دارد و بیعنایت به یکی هجر آن دیگر را به دنبال میآورد. لیکن این بدان معنا نیست که عترت نقص قرآن و یا قرآن قصور عترت را ترمیم میکند. از این رو هماهنگی کامل و تصدیق و تأیید متقابل در ثقلین مشهود است. بایستی قرآن را که تبیان هر چیزی است ابتدا با قطع نظر از هر کلام دیگر حتی روایات بازیابی کرد و همه قرآن را در یک آیه خاص دید و آن گاه تفسیر قرآنی محض عرضه شود. البته در این مرحله به هیچ وجه برای عقیده، اخلاق، احکام، حجّت نخواهد بود؛ زیرا تا عترت و عقل ضمیمه قرآن نگردد، نصاب حجت دینی کامل نمیشود. بر این اساس، در این کتاب قبل از توجه به هر علمی و کلامی حتی سخن معصوم مستقیما تنها به آیات الهی نگریسته میشود تا تفسیر قرآن به قرآن محقّق گردد، سپس به کلام عترت و روایات ائمه: مستقلاً در کنار آیات توجّه میشود تا اوّلاً هم در فهم معنای تفسیری، مفسّر سختتر بیندیشد و هم هماهنگی و تصدیق دو جانبه را احساس کند. نه آنگونه که روایات تحمیل بر آیات شود و ضمن محدود کردن مفاهیم قرآنی راه را بر اندیشه ببندد.
لذا بخش قابل توجّهی از روایات که در جهت تعیین مصداق و جری و تطبیق صادر شده است، نباید فکر مفسر را به خود در پیچد و از کاوش در مفاهیم بلند آن باز بماند. این شیوه تفسیری ضمن تثبیت پایگاه اوّل معرفتی دینی و ثقل اکبر، یعنی قرآن، پاسخ صحیح به آن دسته از روایاتی است که حجت روایات را در گرو عدم مباینت با قرآن دانسته و عرضه روایات به قرآن را بدین منظور توصیه میکند.
از این رهگذر در ذیل مباحث روایی برای ارائه آمیختگی و امتزاج اندیشه قرآنی و روایی مباحث ارزشمندی با عنوان «اشاره» به قلم حضرت استاد دام ظله نگارش شده که بر غنای این تفسیر نیز افزوده است.
بدیهی است آنچه در پایان، ملاک اعتقاد و عمل قرار میگیرد پیام هماهنگِ حقایق قرآنی با معارف روایی و براهین عقلی است که این، محصول جداییناپذیری ثقل اکبر و اصغر است که در حدیث شریف ثقلین آمده و تفصیل این قصّه در مقدّمه وزین مؤلف حکیم بر این کتاب در پیش روی خواننده است و همچنین در مباحث علوم قرآنی تبیین شده است.
مناسب است در همین گذر اضافه شود که یکی از امتیازات بارز این کتاب اجتماع و طایفهبندی تقریبا همه روایاتی است که در معنا و فهم آیه مورد بحث کمک میکند و میتواند در جهت برافروختن و گداختن موضوع آیه هدایتی باشد و این امتیاز و برتری، حتی بر تفاسیر روایی، از نظر اهل نظر دور نیست.
پنجم. از برجستگیهای آموزنده این تفسیر روش اخلاقی طرح مباحث آن است. بدون شک از نکات مهم قرآنی، ظهور ادب و اخلاق الهی است که در کلام و گفتار او تجلّی کرده و قرآن از این رهگذر مأدبه و جایگاه ادب است. از این رو از آن جا که ادب کلام نمایانگر ادب و اخلاق متکلّم است. استاد فرزانه نیز با تخلّق به اخلاق قرآن، اثر گرانسنگ خود تفسیر دهاق تسنیم را مظهر ادب قرآنی قرار داده و با آهنگ ادبی و نزاهتی آن در همه زمینهها سخن گفته و قلم زده است؛ لذا به رغم تعرّض صریح به مشربها، اقوال و اندیشههای مختلف عرضه شده و نفی و طرد برخی از آنها با رعایت حریم علم و حرمت عالم حرکت کرده که این خود نمونهای بارز از تفسیر عملی قرآن است و برای رهپویان و قرآنپژوهان قطعا نمونه رفتاری بسیار مناسبی خواهد بود.
ششم. از جمله امتیازات شایسته این تفسیر آن است که گرچه این کتاب محصول تراوشات اندیشه بلند و افکار ناب مؤلف حکیم آن است، لیکن از این جهت که غالب مباحث آن در حوزههای درسی و در جمع وسیعی از فضلای سختکوش حوزه بوده از اتقان علمی ویژه برخوردار و قابلیّتهای فراوانی را در خود فراهم آورده تا بتواند پاسخگوی نظریات، شبهات و سؤالات مختلف باشد. از سوی دیگر نیز جمع خاصی از حاضران درس استاد و محقّقان ارزشمند با تلاش علمی جدّی خود همه مباحث آن را مورد مداقّه ویژه قرار داده و با حضور در جلسات خصوصی متعدّد در محضر استاد دام ظله هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار ظاهر، غالب مسیرهای قرآنی و تفسیری را پیمودهاند؛ لذا این اثر از این نظر به نوبه خود در خور توجه شایان است و خوانندگان گرانقدر باید با نگرش عمیق به آن نگریسته، با تأمّل در الفاظ، مفاهیم و جملات آن در فراگیری و استفاده از آن بکوشند.
هفتم. ویژگیهای دیگر این تفسیر قویم در این مقالت مجمل نمیگنجد. تنها ذهن وقّاد و ژرفنگر است که با غواصی در بحر معارف آن، مرجان جان و لؤلؤ دل مییابد؛ امّا به صورت تذکر، چند مورد یادآوری میشود:
1. این کتاب، واجد دو خصیصه ارزشمند در صنعت تدوین است: اول، این که متن این کتاب به رغم اتقان و استحکام مطالب سعی شده به زبان فارسی روان با واژگان آشنا نگاشته شود تا زمینه بهره¬وری بیشتر از آن فراهم آید. دوم، این که: عبارات، معانی و مضامین آن از ثقل و وزانت خاصّی برخوردار است. بنابراین، نه سادگی و روان بودن عبارت موجب آن میشود که گمان شود این کتاب در سطح ابتدایی یا متوسط نگارش یافته و نه صلابت و برهانی بودن محتوا موجب این توهّم میگردد که سنگینی مطلب مانع از دستیابی به مضامین والای تفسیری آن است.
2. در این تفسیر سیره بر آن است که برای هر یک از آیات قرآنی، فصل جدایی از بحث تدوین شود تا هم جایگاه علمی و عملی آن آیه در قرآن امتیاز یابد و هم سهولت دسترسی به مضمون آیه خاص امکانپذیر باشد. البته در مواردی که پیوستگی دو یا چند آیه مانع تفکیک باشد، آیات مزبور با هم ذکر و تفسیر میشود.
3. گرچه بحثهای دامنهدار ادبی و لغوی منشأ نکات بدیع و مبدأ لطایف دلپذیری است، لیکن شرح و بسط وسیع آن خارج از طور بحث بوده، جز حدّ لازم و ضروری که راهگشاست، از آن احتراز شده است.
4. قرآن که مشتمل بر الفاظ پرمغز و عبارات سراسر نغز است، هر یک از کلمات و جملات آن حامل بار معنوی فراوان و هر یک از آیات آن حاوی توانهای وافر معرفتی است و چه بسیار است واژگان قرآنی که در هیچ یک از فرهنگهای رایج جهان معادل ندارد و حتی زبان فارسی که نزدیکی فراوانی نسبت به فرهنگ عربی دارد نیز قدرت معادلسازی برای واژگان قرآنی ندارد.
از این جهت بود که استاد مفسّردام¬ظله«گزیده تفسیر» را به جای ترجمه انتخاب فرموده که قبل از تفسیر آیه، خلاصه مباحث تفسیری به صورت فشرده فراهم آمده و نشانه جهتگیری در ساختار تفسیری تفسیر و اندیشه آن مفسّر است.
آثار مفسر تفسیر ترتیبی تسنیم، تفسیر موضوعی قرآن در موضوعات معاد، رسالت، انسان، پیامبران، فطرت، سیره نبی و … و کتبی مرتبط با موضوع عترت : ولایت در قرآن، مراثی اهل بیت، گنجور عشق، ولایت علوی، حماسه و عرفان و … و موضوعات فلسفی از جمله حق و تکلیف، رحیق مختوم، فلسفه زیارت، دین شناسی، انتظار بشر از دین، رازهای نماز، و… و آثار بسیاری که موسسه اسرا منتشر کرده است.
با بررسی دامنه وسیع این تفسیر سترگ، در گرو پرواز در ملکوت معنا و غوص در معارف و غور در ارزشهای آن، با مروری اجمالی میتوان به برخی از شاخصهای روشن آن اشاره کرد:
یکم: گرچه این تفسیر هم از نظر اسلوب و هم از نظر ساختار اصلی، مشرب تفسیری قیّم «المیزان» را پی می¬گیرد، لیکن تفاوتهای چشمگیری در هر دو جهت آن مشاهده میشود:
1. مؤلّفه اوّلی و اصلی آن این است که جز از منظر قرآن به آیات نگریسته نشده و در نظام فکری قرآن، تار و پود همه علوم، به صورت دستمایههای مقدّمی آن طراحی و معماری شده است. مصنّف فرزانه آن، مبنای حاکمیّت مطلقه قرآن بر قرآن و نفی هر نوع حاکمیّت و ولایت علمی بر قرآن را همواره مدّ نظر داشته و نور بصر دانسته، و با تمام اعتقاد و باور، بر این اسلوب قرآنی حرکت کرده است و مطرح کردن هیچ علمی از علوم را مستقلاً در کنار وحی پسندیده ندانسته است؛ ضمن این¬که ارزش¬های دانش را فروغ روشن وحی منوّر کرده تا هم شمس مضیء وحی نمایانده شود و هم قمر منیر سایر علومی را که در پرتو وحی ضوئی یافتهاند، به رخ بکشاند. از این رهگذر قالبهای فقهی، کلامی، عرفانی و حکمی آن، از قلب قرآنی بهره دارد و هرگز نه تنها محدودههای تنگ این علوم، وسعت دریای معارف آیات الهی را تحدید نکرده، بلکه خود نیز وسعت یافته و صِبغه قرآنی گرفته است.
2.جامعنگری قرآن در همه عرصههای انسانی، حقیقت بارز دیگری است که در این تفسیر به گونه¬ای شفاف نمایانده شده است. هنر قرآن نه تنها این است که قداست ارتباط عبد با مولا را در میدان عبادت ترسیم میکند، بلکه میخواهد تمامی روابط انسانی را عبادی کرده و عبودیت محض را بر سراسر وجود انسانی حاکم گرداند و این جز با نفوذ آیات در زنجیرههای رشته انسانی اعمّ از عقیده، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و سایر شاخههای آن امکانپذیر نیست و در این تفسیر این بنیان مستحکم قرآنی ظاهر میشود. قطعا جامعه امروز اسلام، با فرهنگ و بینشی فراتر از همه دوران گذشته متوجّه خویشتن خویش شده و اسلامِ آزاد شده از قیدها، بدعتها، تحریفها، و نیرنگها را بازشناخته و به دنبال آن است تا حضور محسوس دین را از خاور اندیشه تا باختر عمل بازیابد.
3. یکی از ممیّزههای اصلی این تفسیر، تدوین و نگارش آن در زمان تحقّق نظام اسلامی و آزادی دین است.
حصارهای کشیده شده و دیوارهای ساخته شده قبل از انقلاب تا حدود قابل توجهی حوزههای علمیه را نیز در برگرفته بود و اندیشههای آسمانی امام خمینی= که فراحوزه آن زمان بود این حصرها را شکست و علوم و معارف غنی اسلامی را از کنج زندان بدعت و انزوای حبس تحریف، رهانیده و یک فرصت بیبدیل برای مؤلف مفسر رخ نمود و استاد گرانمایه نیز با ارائه بهترین اسلوب، بدون کمترین اضطراب، معارف مخفی شده المیزان را یکی پس از دیگری تبیین کرده که امروزه حوزه علمیه با مشاهده بهترین معارف و زیباترین اسلوب، مشی اصیل خود را بعد از حدود بیست سال تدریس آن استاد فرزانه بازیافته و در آن گام نهاده است؛ ضمن آن¬که المیزان از این بُعد نیز در مسیر تکمیل و تتمیم خود قرار گرفته، میرود تا نصاب جایگاه خویش را به دست آورد.
4. از خصایص ارزشمند این کتاب که میتواند از این رهگذر نیز تکمله¬ای بر المیزان محسوب شود این¬که، طرح مباحث فقهی و تفسیر آیاتی که متضمّن احکام و حدود الهی است و در آن تفسیر شریف تعرضّی بدان نشده در دهاق تسنیم به صورت جامع و مبسوط مورد پردازش قرار گرفته که دو بهره اساسی را به همراه دارد:
یکی از آن دو مهمّ و دیگری اهمّ است. نکته مهم آن¬که، با زبان و مشرب تفسیری علاّمه= به این گونه آیات پرداخته شده که بحق میتواند فضای خالی آن را پر کند و نکته اهمّ آن¬که، فقه نیز در خدمت قرآن درآمده است.
امروزه حوزههای فقهی اسلام بدون توجه به آیاتی که متضمّن احکام و حدود الهی است به بهانه این-که غالب آیات در صدد اصل تشریع است و عموم یا اطلاق ندارد، مسیر خود را تنها از منابع سنت، عقل و اجماع می¬پیماید و از آغاز تا انجام فقه، آن طور که شایسته بوده و است، از منبع اصیل دینی که تأمین کننده سایر منابع است، یعنی قرآن، طرفی نبسته و بدون شک این ضعف عمدهای است که حوزههای فقهی شیعه از آن غفلت دارد. از طرفی ایجاد این فضا و راهبرد قرآن در ارکان فقه، قطعا فقیه را به افق دیگری آشنا کرده و آن را به حقیقت کتاب نزدیکتر میکند و این ویژگی مهم نقطه آغازی است که میتواند منشأ تحوّلی در آینده فقاهت شیعی بوده، نفوذ و رسوخ قرآن در این عرصه را نیز به همراه داشته باشد.
دوم. از نشانههایبارز این تفسیر، گشودن ابواب سپهر معارف و اسرار الهی است، که در قالب نکات و لطایف بدیع آورده شده است، که از مهمترین ذخایر قرآنی، اشتمال آن بر بطون معانی نهایی است که طبق آن روایت معروف بر چهار مرحله وصف شده که البته هر یک از مراحل آن مواقف عدیدهای دارد: «کتاب اللّه علی اربعة أشیاء: علی العبارة و الاشارة و اللطائف و الحقائق» ، این کتاب نیز با تأسّی به این سخن معصوم7سه مرحله ظاهر دارد و تنها مرحله چهارم آن، که مختص به انبیا و صاحبان اوّلی دفتر تشریع است، به حضرات اقدس آنها احاله شده و سایر موارد نیز از بهرهگیری کلمات همواره بدیع آنان به رشته تحریر درآمده است.
یکی از جلوههای زیبای گذر و تحوّل زمان شفاف کردن وقایع پیشین است. المیزان صامت گرچه به نوبه خود بسیاری از حقایق را آشکار ساخته و بر مشکلات فراوان علمی فائق آمده امّا به اقتضای محدودی که دارد پاسخ به تمامی شبهات بعد از خود را به صورت بالفعل و گویا ندارد و این المیزان ناطق است که میتواند با فراهمآوردن زمینهها و شکوفا کردن آن، وی را استنطاق کند و آن را به سخن وادارد تا از حق خود دفاع کرده و اسرار درون را ظاهر نماید و بر اوهام باطل بشورد. مؤلّف معظّم این کتاب که تألیف نانوشته دیگری از آن علاّمه کبیر است به خوبی توانسته این رسالت را به پایان ببرد و سخنگوی آن باشد و این نوشته شاهد این مدعاست.
سوم. با مروری بر تفاسیر و تاریخ آن، این واقعیّت آشکار میشود که هر مفسری با ارائه مشرب خاص به آستان قرآن میرود و مطابق ظرف خود از آن طرف میبندد؛ اگر کاسه اندیشه با کجی و اعوجاج همراه باشد، گرچه قرآن خود صراط مستقیم است، لیکن نصیب او جز کجی و اَمْت نخواهد بود: « يَبْغُونهَا عِوَجاً» و اگر وعاء اندیشه مستقیم باشد، استقامت فکری و عقیدتی ارمغان آن مفسّر خواهد بود. امتیاز و تفکیک این دو واقعیّت هنگامی میسور است که اندیشه غیرمستقیم شناسایی شود تا انحرافِ برداشت آن از قرآن نیز معلوم گردد. از خصایص زنده تفسیر دهاق تسنیم، تبیین مشرب¬های مختلف تفسیری اعمّ از کلامی، حکمی و عرفانی و نظایر آن است که با برشماری نقصهای جدّی برخی از آنها، راه صحیح و مَسلک مستقیم فکری عرضه میشود تا در سایه آن، برداشتِ مستقیم قرآنی نیز عائد گردد. البته این معنا در تفسیر دهاق تسنیم تنها برای خواصّ اهل نظر و اوحدی اهل بصر روشن میشود.
چهارم. از نکات برجسته این تفسیر تبیین جایگاه هر یک از ثَقَل اکبر (قرآن) و ثَقَل اصغر (روایات) و نحوه ارتباط آن دو با یکدیگر در تفسیر قرآن است؛ مسلکی که در نوع تفاسیر شیعی از این منظر به آن پرداخته نشده است.
استاد مفسّر معتقد است که هر یک از ثقلین به نوبه خود کامل است؛ نه در قرآن نقصی است و نه در عترت منقصتی؛بلکه هر یک به نوبه خود تامّ و صادق و مصدّق دیگری است؛ زیرا هر دو از یک حقیقت جوشیده و از منبع فیض الهی تراوش کرده است. بنابراین، توجه به هر کدام دیگری را به همراه دارد و بیعنایت به یکی هجر آن دیگر را به دنبال میآورد. لیکن این بدان معنا نیست که عترت نقص قرآن و یا قرآن قصور عترت را ترمیم میکند. از این رو هماهنگی کامل و تصدیق و تأیید متقابل در ثقلین مشهود است. بایستی قرآن را که تبیان هر چیزی است ابتدا با قطع نظر از هر کلام دیگر حتی روایات بازیابی کرد و همه قرآن را در یک آیه خاص دید و آن گاه تفسیر قرآنی محض عرضه شود. البته در این مرحله به هیچ وجه برای عقیده، اخلاق، احکام، حجّت نخواهد بود؛ زیرا تا عترت و عقل ضمیمه قرآن نگردد، نصاب حجت دینی کامل نمیشود. بر این اساس، در این کتاب قبل از توجه به هر علمی و کلامی حتی سخن معصوم مستقیما تنها به آیات الهی نگریسته میشود تا تفسیر قرآن به قرآن محقّق گردد، سپس به کلام عترت و روایات ائمه: مستقلاً در کنار آیات توجّه میشود تا اوّلاً هم در فهم معنای تفسیری، مفسّر سختتر بیندیشد و هم هماهنگی و تصدیق دو جانبه را احساس کند. نه آنگونه که روایات تحمیل بر آیات شود و ضمن محدود کردن مفاهیم قرآنی راه را بر اندیشه ببندد.
لذا بخش قابل توجّهی از روایات که در جهت تعیین مصداق و جری و تطبیق صادر شده است، نباید فکر مفسر را به خود در پیچد و از کاوش در مفاهیم بلند آن باز بماند. این شیوه تفسیری ضمن تثبیت پایگاه اوّل معرفتی دینی و ثقل اکبر، یعنی قرآن، پاسخ صحیح به آن دسته از روایاتی است که حجت روایات را در گرو عدم مباینت با قرآن دانسته و عرضه روایات به قرآن را بدین منظور توصیه میکند.
از این رهگذر در ذیل مباحث روایی برای ارائه آمیختگی و امتزاج اندیشه قرآنی و روایی مباحث ارزشمندی با عنوان «اشاره» به قلم حضرت استاد دام ظله نگارش شده که بر غنای این تفسیر نیز افزوده است.
بدیهی است آنچه در پایان، ملاک اعتقاد و عمل قرار میگیرد پیام هماهنگِ حقایق قرآنی با معارف روایی و براهین عقلی است که این، محصول جداییناپذیری ثقل اکبر و اصغر است که در حدیث شریف ثقلین آمده و تفصیل این قصّه در مقدّمه وزین مؤلف حکیم بر این کتاب در پیش روی خواننده است و همچنین در مباحث علوم قرآنی تبیین شده است.
مناسب است در همین گذر اضافه شود که یکی از امتیازات بارز این کتاب اجتماع و طایفهبندی تقریبا همه روایاتی است که در معنا و فهم آیه مورد بحث کمک میکند و میتواند در جهت برافروختن و گداختن موضوع آیه هدایتی باشد و این امتیاز و برتری، حتی بر تفاسیر روایی، از نظر اهل نظر دور نیست.
پنجم. از برجستگیهای آموزنده این تفسیر روش اخلاقی طرح مباحث آن است. بدون شک از نکات مهم قرآنی، ظهور ادب و اخلاق الهی است که در کلام و گفتار او تجلّی کرده و قرآن از این رهگذر مأدبه و جایگاه ادب است. از این رو از آن جا که ادب کلام نمایانگر ادب و اخلاق متکلّم است. استاد فرزانه نیز با تخلّق به اخلاق قرآن، اثر گرانسنگ خود تفسیر دهاق تسنیم را مظهر ادب قرآنی قرار داده و با آهنگ ادبی و نزاهتی آن در همه زمینهها سخن گفته و قلم زده است؛ لذا به رغم تعرّض صریح به مشربها، اقوال و اندیشههای مختلف عرضه شده و نفی و طرد برخی از آنها با رعایت حریم علم و حرمت عالم حرکت کرده که این خود نمونهای بارز از تفسیر عملی قرآن است و برای رهپویان و قرآنپژوهان قطعا نمونه رفتاری بسیار مناسبی خواهد بود.
ششم. از جمله امتیازات شایسته این تفسیر آن است که گرچه این کتاب محصول تراوشات اندیشه بلند و افکار ناب مؤلف حکیم آن است، لیکن از این جهت که غالب مباحث آن در حوزههای درسی و در جمع وسیعی از فضلای سختکوش حوزه بوده از اتقان علمی ویژه برخوردار و قابلیّتهای فراوانی را در خود فراهم آورده تا بتواند پاسخگوی نظریات، شبهات و سؤالات مختلف باشد. از سوی دیگر نیز جمع خاصی از حاضران درس استاد و محقّقان ارزشمند با تلاش علمی جدّی خود همه مباحث آن را مورد مداقّه ویژه قرار داده و با حضور در جلسات خصوصی متعدّد در محضر استاد دام ظله هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار ظاهر، غالب مسیرهای قرآنی و تفسیری را پیمودهاند؛ لذا این اثر از این نظر به نوبه خود در خور توجه شایان است و خوانندگان گرانقدر باید با نگرش عمیق به آن نگریسته، با تأمّل در الفاظ، مفاهیم و جملات آن در فراگیری و استفاده از آن بکوشند.
هفتم. ویژگیهای دیگر این تفسیر قویم در این مقالت مجمل نمیگنجد. تنها ذهن وقّاد و ژرفنگر است که با غواصی در بحر معارف آن، مرجان جان و لؤلؤ دل مییابد؛ امّا به صورت تذکر، چند مورد یادآوری میشود:
1. این کتاب، واجد دو خصیصه ارزشمند در صنعت تدوین است: اول، این که متن این کتاب به رغم اتقان و استحکام مطالب سعی شده به زبان فارسی روان با واژگان آشنا نگاشته شود تا زمینه بهره¬وری بیشتر از آن فراهم آید. دوم، این که: عبارات، معانی و مضامین آن از ثقل و وزانت خاصّی برخوردار است. بنابراین، نه سادگی و روان بودن عبارت موجب آن میشود که گمان شود این کتاب در سطح ابتدایی یا متوسط نگارش یافته و نه صلابت و برهانی بودن محتوا موجب این توهّم میگردد که سنگینی مطلب مانع از دستیابی به مضامین والای تفسیری آن است.
2. در این تفسیر سیره بر آن است که برای هر یک از آیات قرآنی، فصل جدایی از بحث تدوین شود تا هم جایگاه علمی و عملی آن آیه در قرآن امتیاز یابد و هم سهولت دسترسی به مضمون آیه خاص امکانپذیر باشد. البته در مواردی که پیوستگی دو یا چند آیه مانع تفکیک باشد، آیات مزبور با هم ذکر و تفسیر میشود.
3. گرچه بحثهای دامنهدار ادبی و لغوی منشأ نکات بدیع و مبدأ لطایف دلپذیری است، لیکن شرح و بسط وسیع آن خارج از طور بحث بوده، جز حدّ لازم و ضروری که راهگشاست، از آن احتراز شده است.
4. قرآن که مشتمل بر الفاظ پرمغز و عبارات سراسر نغز است، هر یک از کلمات و جملات آن حامل بار معنوی فراوان و هر یک از آیات آن حاوی توانهای وافر معرفتی است و چه بسیار است واژگان قرآنی که در هیچ یک از فرهنگهای رایج جهان معادل ندارد و حتی زبان فارسی که نزدیکی فراوانی نسبت به فرهنگ عربی دارد نیز قدرت معادلسازی برای واژگان قرآنی ندارد.
از این جهت بود که استاد مفسّردام¬ظله«گزیده تفسیر» را به جای ترجمه انتخاب فرموده که قبل از تفسیر آیه، خلاصه مباحث تفسیری به صورت فشرده فراهم آمده و نشانه جهتگیری در ساختار تفسیری تفسیر و اندیشه آن مفسّر است.
آثار مفسر تفسیر ترتیبی تسنیم، تفسیر موضوعی قرآن در موضوعات معاد، رسالت، انسان، پیامبران، فطرت، سیره نبی و … و کتبی مرتبط با موضوع عترت : ولایت در قرآن، مراثی اهل بیت، گنجور عشق، ولایت علوی، حماسه و عرفان و … و موضوعات فلسفی از جمله حق و تکلیف، رحیق مختوم، فلسفه زیارت، دین شناسی، انتظار بشر از دین، رازهای نماز، و… و آثار بسیاری که موسسه اسرا منتشر کرده است.