در عالم اسلام همواره زنان شایسته و متعهدی وجود داشتهاند که در عرصههای مختلف فرهنگ و ادب و در جبهههای ایثار و تلاش، منشأ آثار و برکات فراوانی بودهاند.
با تکیه بر قرآن کریم و سنت نبوی و سیره معصومین:
ارج نهادن به زنان و ادای حقوق آنان، همواره موجب رشد و پیشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامی بوده و هست.نمونه والای این زنان شایسته و والامقام در تاریخ اسلام شخصیتهای ارجمندی مانند حضرت خدیجه، حضرت فاطمه زهرا، زینب کبری و سکینه بنت الحسین که درود خدا بر همه آنان باد، میباشند.
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز، زنان فداکار، عالم و متقی فراوانی وجود داشتهاند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش، از رعایت جزئی¬ترین مسائل اخلاقی، غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را، به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بوده¬اند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه، نمونه¬های بسیاری از این قبیل بانوان به چشم می¬خورد که از جمله آنها میتوان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علمالهدی، دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی، یعنی آمنه بیگم و... اشاره نمود.
بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مکتب اسلامی، وظیفهای است که باید همواره در اجرای آن کوشید. در این میان بجاست، نگاهی گذرا به شخصیت یکی از اسوه¬های عالیقدر جامعه، که از مراتب علمی و عملی والایی برخوردار است و بحق، از مفاخر زنان دنیای اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقوا را ارج نهیم.
این بانوی مجتهده بزرگوار و متواضع، سیده نصرت امینرحمه¬الله علیها نام دارد.
استاد دانشمند، مرحوم آیه الله محمدتقی جعفری مقام علمی این بانو را این چنین وصف نموده است:
«با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع می¬توان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبه¬ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فراگرفتن دانش، به تولد جدید در زندگی نایل میشوند».
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز، زنان فداکار، عالم و متقی فراوانی وجود داشتهاند که در عین کار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش، از رعایت جزئی¬ترین مسائل اخلاقی، غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را، به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بوده¬اند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه، نمونه¬های بسیاری از این قبیل بانوان به چشم می¬خورد که از جمله آنها میتوان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علمالهدی، دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی، یعنی آمنه بیگم و... اشاره نمود.
بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مکتب اسلامی، وظیفهای است که باید همواره در اجرای آن کوشید. در این میان بجاست، نگاهی گذرا به شخصیت یکی از اسوه¬های عالیقدر جامعه، که از مراتب علمی و عملی والایی برخوردار است و بحق، از مفاخر زنان دنیای اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقوا را ارج نهیم.
این بانوی مجتهده بزرگوار و متواضع، سیده نصرت امینرحمه¬الله علیها نام دارد.
استاد دانشمند، مرحوم آیه الله محمدتقی جعفری مقام علمی این بانو را این چنین وصف نموده است:
«با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع می¬توان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبه¬ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فراگرفتن دانش، به تولد جدید در زندگی نایل میشوند».
خانواده، تحصیلات و اوضاع اجتماعی عصر ایشان
در باره آغاز زندگی و شروع به تحصیل این بانو آمده است:
«حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین (معروف به بانوی ایرانی) در سال ۱۲۶۵ش. در اصفهان متولد شد. پدر ایشان حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی، فردی مؤمن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف، متعبد و خیرخواه بود که خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان عطا کرد. مادر با روشن¬بینی در چهار سالگی، فرزند را برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن به مکتب میفرستد، در حالی که فضای حاکم بر آن ایام به گونهای بود که کمتر خانوادهای به خود اجازه میداد که دخترش را برای کسب دانش به مکتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینی که آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمیدانستند».
بانو امین پس از آن¬که صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وی در امر تحصیل به حدی بود که میفرمود: «هیچ چیز نمیتواند کلاس درس را تعطیل کند، حتی مرگ فرزند».
گفتهاند: در جریان جنگ جهانی اول دو فرزند کوچک ایشان به فاصله چند روز فوت کردند. بدین مناسبت استادشان آیه الله نجف آبادی سه روز درس را تعطیل میکنند و به خانهشان نمیروند؛ روز چهارم بانو امین به دنبال استاد میفرستند و وقتی ایشان میآیند، علت تعطیلی درس را جویا میشوند.
آیه الله نجف آبادی میگویند: «من شرمم میشود که بچه¬تان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم» و خانم امین پاسخ میدهند:
«من پیش خدا شرمم میشود که سه روز است چیزی نخواندهام. خدا یک چیزی به من داد خودش هم گرفت!!».
ابتلائات و آزمایش¬هایی که خداوند کریم برای صیقلی شدن و خالص گردیدن روح مطهر این بنده مقربش نمود، مسئله از دست رفتن فرزندان ایشان بوده است. چنان¬که هشت فرزندش به علل مختلف از قبیل بیماری و... از دست رفتند و تنها یک پسر برای¬شان باقی ماند. این مصائب نتوانست خللی در عزم و اراده این یگانه بانوی مجتهده و عارف به وجود آورد و این نشانگر آن است که اگر زنان قدم در راه کمال و تعالی زنند و خدا را ناظر اعمال خویش و مالک همه هستی و داراییهای خویش بیابند، حتی در فقدان فرزند نیز عنان اختیار از کف نمیدهند و متانت و صبوری که در خور انسان خلیفة الله است پیشه می¬سازند.
در حقیقت عظمت کار این بانو و تلاشهای مستمر وی در آن زمان، بسیار درخور توجه است. البته ایشان به دلیل این¬که اوقات زندگیشان به فراگیری درس و علم میگذشت، بیشتر در خانه بودند و کمتر از خانه خارج میشدند، ولی در ایامی که لازم میدیدند که باید دفاع صورت بگیرد و کاری ضروری انجام شود، از منزل خارج میشدند و به تدریس و راهنمایی بانوان میپرداختند.
در باره اوضاع تاریخی ایشان، از دوران قاجار که بگذریم، دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهی و تبلیغات وسیع اسلامزدایی، خصوصاً در اصفهان بود. در آغاز این دوره، خانم امین ۳۵ ساله بودند و اصفهان هم در آن ایام حوزههای علمیه بسیار داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهای تجددخواهی بعضی از بانوان قرار گرفت.
مجری این فعالیتها، خانم صدیقه دولتآبادی بود که میگفتند: حتی ۱۵ سال قبل از جریان کشف حجاب، ایشان به طور رسمی، حجاب خود را برداشته بود. دولتآبادی، کانونی هم به نام «کانون بانوان» دایر کرده بود که بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملأ عام، مردم این کانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولتآبادی کم نبودند. زنانی هم بودند که فکر کردند اگر در این گونه مراسم شرکت کنند، متجدد خوانده میشوند و عدهای هم به دلیل مشاغلی که داشتند، به داشتن ملاقات و گفت و شنودهایی مجبور بودند.
در آن زمان، رضاخان آرمانهای جدید و کاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را ترویج میکرد. مثلا در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی که این ناسیونالیسم افراطی را بر دو اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. در همین زمان بودکه خانم امین در جهت مبارزه با این جریان، از نام مستعار «بانوی ایرانی» استفاده کردند.
این طور استنباط میشود که چون رضاخان میخواست زنانی را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند که بانوی ایرانی این زمان، بانویی است که از اسلام و دوران اسلامی، زندگی نوین و واقعی خود را شروع کرده است؛ یعنی دوران قبل از اسلام، هویت و اصالتی نداشته است، و از زمانی که اسلام به ایران وارد شد و ایرانیان مسلمان شدند، هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شکل گرفته است. بنابراین، ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان، خودشان را بانوی ایرانی لقب دادند.
در آن دوران سخت حاکمیت، که دیکتاتوری رضاخانی برای زدودن ارزشهای اسلامی و احکام قرآنی، قد علم نموده بود، این بانوی بزرگوار در عین تحصیل و تدریس، به دفاع از معیارها و موازین شرعی پرداخت.
سال ۱۳۱۰ش. مقدمه کشف حجاب بود و سال ۱۳۱۱ش. «کنگره زنان شرق» که دولتآبادی در آن شرکت داشت برگزار شد و بعد کشف حجاب به طور رسمی صورت گرفت. میگویند: در همین موقع بود که خانم امین، کتاب «روش خوشبختی» را نوشته است. در جایی از این کتاب، با ذکر این¬که «همان گونه که اگر عضوی از اعضای بدن به بیماری مبتلا شود سایر اعضا سالم نمیماند» این تأثیرپذیری را متذکر میشود. در این کتاب آمده است:
«اگر زنان یک جامعه، که از ارکان آن هستند، فاسد بشوند، جامعهای را به فساد میکشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد.»
اخذ اجتهاد و تأیید مراجع عظام
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه آیت الله سیدمحمد علی نجف آبادی و شیخ مرتضی مظاهری فرا گرفت.
آیت الله آقا سیدمحمد علی نجف آبادی از اساتید برجسته بانو امین که این مجتهد گرانقدر، فقه و اصول و حکمت را نزد وی خوانده بود، گفته است:
«حکمت را دایی¬ام به من درس داد و یکی نیست که من به او درس بدهم. من می¬خواهم به این خانم درس بدهم که از من یادگاری باقی مانده باشد.»
زمانی که بانو امین اولین کتاب خود را به نام «اربعین هاشمیه» نوشت و کتاب، به حوزه علمیه نجف رسید و علما از آن استقبال کردند، آیت الله آقا سیدمحمد علی نجف آبادی در تکمیل تشویقهای علما گفتند:
«بانو امین هر چه در این کتاب نوشتهاند از تراوشات فکری خودشان بوده و ربطی به تعلیمات من ندارد».
سیده نصرت امین مجتهد، از سوی تعدادی از آیات عظام و مراجع عظیم¬الشأن زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید که برخی از آنان عبارتند از: آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم)، آیت الله العظمی آقا سیدمحمدکاظم شیرازی، آیت الله ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، آیت الله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجه¬الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی.
مقام شامخ علمی و معنوی این بانوی فرزانه از اجازه روایت آیت الله شیخ محمدرضا نجفی به خوبی استنباط میشود که در باره وی فرموده است:
«به این سیده دانشمند و شریف، گوهر گرانقدر مستور، گل سر سبد باغ فرزندان زهرای اطهر، بانوی فرزانه، حکیم و عارف کامل... اجازه دادم که روایت کند از من، هر چه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه».
نتیجه آن همه تلاش و کوشش علمی، که زمینه آن را تقوای علمی و زهد آن بانوی پرهیزگار فراهم کرده بود به طوری بود که حتی دانشمند بزرگ، فقیه اهلبیت و رجال عظیمالشان، آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه نامه که به تاریخ اول محرم الحرام ۱۳۵۸ق. جهت آیت الله مرعشی نوشته، چنین آورده است:
«پس از استخاره به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هر چه را که روایتش برای من صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها که از تالیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که معلوم و در خود مضبوط است».
«با توجه به آثار قلمی که از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع میتوان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم کاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلکه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبه¬ای از دانشمندان به شمار آورد که به اضافه فراگرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل میشوند».
موقعیت علمی و عرفانی ایشان به آنجا رسید که اکابر و اعاظمی از علما و عرفا، حضور در محضر ایشان را مایه فیض میدانستند. وی از نظر مقام، تنها بانوی مجتهد عصر خود قرار گرفت و علما و افراد بسیاری از کشورهای اسلامی برای ملاقات و گفتگو نزد ایشان میآمدند. علمای معاصر از جمله آیت الله مرعشی نجفی، علامه آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایی، استادمحمدتقی جعفری و اساتید حوزه و دانشگاه نیز، با ایشان ارتباط علمی داشتند و با توجه به مقام علمی و عرفانی خانم امین، محضر درس او را مایه فیض و افاده میدانستند.
شاگردان و دانش آموختگان
همه شاگردان و پرورش یافتگان محضر با برکتش، به جز جهات علمی و آنچه مربوط به علوم قرآنی و دانشهای الهی میشد، در درجه اول، درس معرفت میآموختند. رفتار و سلوک این بانوی مجتهده، مهمترین مطلبی بود که آنان را جذب خود مینمود.
یکی از این درس¬آموختگان گفته است:
«اولین برخورد من با ایشان مانند یک بیمار بود. در خودم خیلی احساس دردمندی می¬کردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم. بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار مؤثر بود. همان طور که خودشان بیان میفرمودند، دارویی که طبیب میدهد تلخ است ولی شفایش شیرین است. البته مسائل، خیلی زیاد است. من برای¬شان از ناراحتیهایم گفتم و ایشان توجه پیدا کردند که من احتیاج به کمک دارم. ایشان قدرت تشخیص داشتند و با یک نگاه عمیق متوجه میشدند که طرف چه میخواهد. بعد به من پیشنهاد کردند که اگر مایلی، کتاب «حقایق» فیض کاشانی را به تو درس بدهم، چون چندین مرتبه خودم این کتاب را مطالعه کرده¬ام و می¬دانم که خیلی برای شما مناسب است. من هم قبول کردم و درس شروع شد.
ایشان بر تحصیلات بالا تأکید داشتند و میفرمودند: علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزکیه. اگر علم بدون تزکیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممکن نیست که انسان بتواند صعود کند، سقوط، حتمی و صد در صد است. میفرمودند: نفس را تزکیه کنید که بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.
یک روز خدمت ایشان رسیدم. گفتند: برایم حمد بخوان. گفتم: من که قابل نیستم برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من کنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد کردم. همین طور که حمد میخواندم در خود فرو رفته بودم که من قابلیت ندارم، خودشان منبع عرفان و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو میدانی، در قیامت، تمام این درختان شهادت میدهند که این شخصیت که اکنون در این بستر افتاده است در شبانه روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس کردم که همه درختان حمد میگویند. بدنم شروع کرد به لرزیدن!
آنچه را مشاهده کرده بودم به ایشان گفتم. آهی کشیدند، دست روی قلبشان گذاشتند و فرمودند: حالم خوب شد و احساس آرامش می¬کنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند: قلبت تا اندازهای روشن شده است، مواظب باش آن را کدر نکنی.
ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با مهربانی و دلسوزی، دلشان می¬خواست به همه کمک کنند، کمک فکری، کمک علمی و کمک اخلاقی».
یکی دیگر از خوشه¬چینان خرمن معرفت این بانوی گرامی گفته است:
«در مورد زندگی خانم امین باید بگویم که در تنظیم وقت، ابتکاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میکردند که به تمام کارهایشان میرسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم، برکت داده بود. هرگز از حوادث نمیترسیدند و در کارها به خدا توکل میکردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی میکردند. میخواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام کنند».
بانو امین و انقلاب اسلامی
بانو امین، از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری عظیم الشأن آن بود. در این مورد یکی از شاگردان ایشان آورده است:
«در سال ۵۹ که حاجیه خانم امین، اصلاً نمی¬توانستند از منزل خارج شوند، از طریق تلویزیون در جریان انقلاب قرار داشتند؛ و زمانی که حضرت امام از تلویزیون سوره حمد را تفسیر کردند، شیفته بیان و مطالب امام شده بودند. به همین علت، به مطالعه آثار امام پرداختند.
ایشان روزی بعد از مطالعه کتابهای حضرت امام گفتند:
معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر کسی خواست، خدای ناکرده تهمتی بزند یا توهینی بکند، از قول من بگویید که بد میبینی. مبادا یک وقت خدای ناکرده توهین کنید. چون معرفت ایشان بالاست که میتوانند این کارهای محیرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خیلی شیفته کتابها و بیانات امام شده بودند، چراکه قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری».
همین طور حضرت امام نیز جویای احوال این بانوی مجتهده میشدند.
یکی از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است:
«چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی مشرف شدم، ایشان جویای احوال و اشتغالات و سلامتی بانو مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که می¬رفتم، بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلام دعا کنند».
آثار و کتابهای بانوی اصفهانی
آثار و کتابهای قلمی بجا مانده از ایشان عبارتند از:
1. تفسیر قرآن مجید بهنام (مخزن العرفان) در ۱۵ جلد.
2. «نفحات الرحمانیه»، به زبان عربی مشتمل بر ۹۶ عنوان.
3. «سیر و سلوک» که در روش اولیا و سیر سعدا به سوی خداست.
4. «معاد» یا آخرین سیر بشر.
5.روش خوشبختی و توصیه به خواهران دینی و ایمانی.
6. «اربعین هاشمیه» به زبان عربی، مشتمل بر مسائل و احکام.
7. «جامع الشتات» به زبان عربی، مشتمل به مسائل و احکام.
8. «اخلاق» که در بسیاری از محافل علمی و دانشگاهی، جایگاهی شناخته شده دارد.
9. «مخزن اللئالی» که در فضایل حضرت علی بن ابیطالب7 است.
بانوی مجتهده و نیازهای عصری
این بانوی مجتهد، نه تنها در مسائل علمی و عملی بلکه در توجه به نیازهای جامعه نیز بسیار دقیق بود، طوری که اخلاق و رفتارش در شاگردانش تأثیر عمیقی داشت. وی مرکزی علمی در اصفهان به نام پر برکت «مکتب فاطمیه» تأسیس نمود که تشنگان علم و دانش از آن سیراب می¬گشتند و جا دارد که بگوییم از این مکتب، دانشپژوهانی پرورش یافتند که بسیاری از آنان اکنون صاحب تألیفات و آثار پر ارجی¬اند.
آنچه برخی شاگردان این بزرگوار نقل قول کردهاند این است:
«ایشان در عین تواضع و سادگی، دارای جاذبه معنوی و ابهت خاصی بود. کتاب «روش خوشبختی» را به زبان ساده و شیرین و دلپذیر به عنوان زیربنای معتقدات اخلاقی، تدریس مینمود، تمام زندگیاش در امر تعلیم و تربیت و تحقیق و تالیف و حفظ مکتب، خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصیت این بزرگوار، دیانت و اعتماد به نفس بود و به همین دلیل است که پرورش یافتگان او از این فضایل معنوی بهرهمند میشدند. دانش را رهگشای حیات بشر می¬دانست و عقیده داشت که باید از گنجینههای گرانقدر بشر استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن کریم در قالب زبان و بیان نمیگنجید و تفاسیر مخزن العرفانش در پانزده مجلد، خود دلیل این اشتیاق است».
بانو امین در پاسخ سؤالی در باره این¬که در عصر حاضر بهترینها برای زنان چیست، این گونه پاسخ دادند:
«در موقعیت امروز، آنچه برای زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است که، با نفس و دمخواهیهای خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدلهای گوناگون درآمدن، مبارزه کنند. با این¬که این کار، مشکل به نظر میرسد ولی در نتیجه، به کمال معنوی، زودتر نایل میشوند. پس بهترین جهاد، حفظ پوشش زنان است.
بانوی مجتهده، سیده نصرت امین، نمونهای از فضیلتها بود و به بسیاری از چشمههای جوشان علم و معرفت دست یافت و سراسر عمر پر برکتش را صرف تحصیل و ترویج دین جدش نمود و آثار گرانقدری را در ابعاد دینی، علمی، ادبی، فقه و اصول، عقلی و نقلی و اخلاق، از خود به یادگار گذاشت تا نمونه¬ای عینی از زن اسلامی دوران معاصر ما باشد.
این حکیم الهی و عارف به نفحات رحمانی، نابغه دوران و مجتهده زمان، پس از یک عمر خدمت خالصانه و صادقانه، در بیست و سوم خردادماه ۱۳۶۲ مطابق با اول ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۳ق. سر در نقاب خاک کشید و به جوار رحمت الهی شتافت. یاد و خاطرهاش جاودان و گرامی باد.