چکیده
خداوند متعال، بین نزول برکات خود بر بندگان و وفور نعمت و برکت رابطه برقرار کرده است، و این ارتباط بر اساس قانونی حکیمانه صورت میپذیرد. بسیاری از آیات قرآن مجید، وجود مقدس پیامبران الهی را زمینه ساز رشد، رحمت و برکت الهی میدانند، و آنچه از سنت پسندیده که در جوامع بشری یافت میشود همه از آثار ایشان است. افراد دیگری چون والدین، عالمان و مجاهدان و ... نیز دارای خیر و برکت اند. کتب آسمانی خصوصاً قرآن مجید از آن جهت که نشان دهندۀ راه خیر و هدایت انسان است، بعضی از مکانها از آن جهت که محور توحید و تحمیداند، اعمال صالح همانند نماز، روزه، تقوا و ... و نیز برخی زمانها همچون لیالی قدر، سحرها، اعیاد اسلامی، جلوهگر رحمت و برکات الهی است.
شایان ذکر است گاهی موانعی برسر راه نزول رحمت و برکات الهی برانسان قرار میگیرد که نه تنها از توفیقات او کاسته شده، بلکه ضلالت و بدبختی بر انسان و جامعۀ انسانی روز به روز بیشتر سایه میافکند.
خداوند متعال، بین نزول برکات خود بر بندگان و وفور نعمت و برکت رابطه برقرار کرده است، و این ارتباط بر اساس قانونی حکیمانه صورت میپذیرد. بسیاری از آیات قرآن مجید، وجود مقدس پیامبران الهی را زمینه ساز رشد، رحمت و برکت الهی میدانند، و آنچه از سنت پسندیده که در جوامع بشری یافت میشود همه از آثار ایشان است. افراد دیگری چون والدین، عالمان و مجاهدان و ... نیز دارای خیر و برکت اند. کتب آسمانی خصوصاً قرآن مجید از آن جهت که نشان دهندۀ راه خیر و هدایت انسان است، بعضی از مکانها از آن جهت که محور توحید و تحمیداند، اعمال صالح همانند نماز، روزه، تقوا و ... و نیز برخی زمانها همچون لیالی قدر، سحرها، اعیاد اسلامی، جلوهگر رحمت و برکات الهی است.
شایان ذکر است گاهی موانعی برسر راه نزول رحمت و برکات الهی برانسان قرار میگیرد که نه تنها از توفیقات او کاسته شده، بلکه ضلالت و بدبختی بر انسان و جامعۀ انسانی روز به روز بیشتر سایه میافکند.
کلید واژگان
برکت، جوامع، رحمت، هدایت، تقوا.
مقدمه
همه تلاش جوامع بشری در هر عصر و زمان بر این بوده تا بتوانند سایبان سعادت و خوشبختی را در محیط زندگیشان برافراشته، و هرگونه مانعی در این راه حتی با بذل مال و جان، بردارند. انسانها در هر تلاشی که انجام میدهند، میخواهند با کمترین عمل، بهترین بازده را داشته باشند و برکت، بهترین بازده و ثمره برای اعمال انسان است.
نوع دیدگاه جوامع نسبت به مسئله برکت و سعادت متفاوت است و هر یک با توجّه به خواستهها و نیازهایش آن را جستجو میکند و در پی آن میرود. بعضی از جوامع خوشبختی و برکت را در رسیدن به رفاه و آسایش مردم میدانند. هر قدر به جنبه مادی و معیشتی مردم بیشتر رسیدگی میشود، آن جامعه را از سلامت، سعادت، رحمت و برکت بیشتری برخوردار میدانند و حتی اگر از نظر معرفتی و اخلاقی کمبودهایی چشمگیر مشاهده شود، اما امور مادی مردم، تأمین باشد، اشکالی نخواهند گرفت.
در مقابل این نظر، دیدگاه الهی است که در آن علاوه بر توجّه به مسائل مادی و معیشتی، مسائل معنوی نیز از جایگاه خاصّی برخوردار بوده، سلامت و سعادت جامعه را تضمین خواهد کرد، عدالت، حقیقت جویی، اخلاق، امنیّت ، فرهنگ، رفاه و ... از مقولههایی است که در جوامع الهی از اهمّیّت ویژهای برخوردار است و از مظاهر برکات الهی به شمار میرود.
بنابراین هر تمدّنی نتیجه همّت و تلاش یک ملّت یا ملّتهایی برای رفع نیازهای مادی و معنوی است و عظمت آن تمدّن بستگی نزدیکی به توانمندی آن ملّتها برای رفع مجموعه آن نیازها دارد. به همین جهت ممکن است یک جامعه متمدّن برای رسیدن به برکات، در زندگی از جهاتی موفّق باشد و از جهاتی دیگر ناموفّق.
شایان ذکر است سعی و تلاش برخی از جوامع اسلامی بر آن بوده تا بتوانند قوانین الهی را در سرزمین خود حاکم نموده و دستورات، فرامین و نواهی الهی را سرلوحه تمام اعمال خود قرار دهند که مسلّماً در این صورت آثار نزول برکات عمل به دستورات الهی بر آنان هویدا خواهد گشت.اسلام، دینی کامل و در بردارندۀ هدایت کامل انسان در همه ابعاد است. هدایت انسانها در جهت رساندن آنان به کمال و خوبیهاست. خداوند بلندمرتبه، راههایی را برای رساندن بندگانش به این مقصود فراهم آورده که سرچشمه و منبع بسیاری از خیرات، برکات و کمالات انسانی است، و با الهام از آیه شریفه «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ؛ هرگاه مردم یک آبادی ایمان بیاورند و تقوا را پیشه خود سازند ما درهای رحمت و برکت را از آسمان و زمین به روی آنان میگشاییم ولی آنان به تکذیب برخاستند ما نیز آنان را به سزای کارهای خود مؤاخذه کردیم»، متوجّه میشویم که خداوند بین نزول برکات خود بر بندگان و وفور نعمت و برکت رابطه برقرار کرده است. همچنین گاهی نعمتهایی را بیان میکند که به پاکان عطا کرده است: «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَـئِكَ رَفِيقًا؛ و هر کس که خدا و رسول را اطاعت کند البته با کسانیکه خدا به آنها لطف و عنایت کامل فرموده یعنی با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهد شد و اینان در بهشت چه رفیقان نیکویی هستند».
از طرف دیگر با توجّه به آیات شریفه قرآن، نعمتهای الهی منحصر به نعمتهای مادی نیست و شامل نعمتهایی همچون کتب آسمانی، وجود پیامبران و امامان، عالمان و مجاهدان و... نیز میشود و بعضی از زمانها و مکانها را نیز توجّه خاص به آنها دارد. آنچه در این مقاله به بررسی آن پرداخته شده این است که، همه این موارد بر اساس قانونی حکیمانه انجام گرفته است، به طور مثال: درک حقایق، تابع مقدار عبودیّت فرد یا خلوص در عبودّیت اوست؛ همچنین اطمینان قلب تابع ذکر خداست.
ممکن است بارها به این موضوع پرداخته باشیم که نقش ایمان و تقوا و دوری از محرّمات الهی چگونه در زندگی انسان اثر میگذارد و در انجام دادن کارها و موفّقیّتهایی که برای انسان پیش میآید تا چه حد انگیزه و عمل خالص میتواند راهگشای انسان باشد، خداوند میفرماید:
«يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر پروای الهی داشته باشید او به شما قوه تشخیص حق از باطل خواهد داد».
خداوند ثمره تقوای الهی را فرقان نامیده و همچنین میفرماید:
«وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ؛ انسان با تقوا خداوند راه بیرون شدن از گناهان و حوادث عالم را بر او میگشاید و از جایی که گمان نبرد به او روزی عطا میکند». انسان با ایمان و توکّل به پروردگار میتواند بسیاری از کارهای خیر و به ظاهر نشدنی را جامه عمل بپوشاند.
از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... خامنهای دامت برکاته است:
آیه قرآن به ما میفرماید:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ». ایمان وتقوا که باشد، برکات آسمان و زمین جاری خواهد شد. برکات آسمان، همان فتوح معنوی است؛ همان رحمت الهی است؛ همان تقرّب الی الله است؛ همان استغفار ملائکه آسمان و حمله عرش برای بندگان خدا بر روی زمین است. برکات ارض، یعنی همه آنچه به زندگی زمینی انسان ارتباط پیدا میکند؛ یعنی آزادی، یعنی رفاه؛ یعنی استقلال؛ یعنی امنیّت؛ یعنی سعه رزق؛ سلامت بدن و از این قبیل. اگر ایمان و تقوا باشد، هم آن برکات و هم این برکات برای بشر وجود دارد. این اسلام است».
واژه برکت
راغب گوید: «اصلُ البَرْکِ صدر البعیر وان اُستعملَ فی غیره؛ اصل واژه « برک» سینه شتر است، هرچند در معانی دیگر هم به کار رفته...» ؛ «والبرکة ثبوتُ الخیر الهی فی الشیء...؛ و برکت ثبوت خیر و فزونی بخشش الهی در چیزی است».
در مجمع البحرین آمده است: «و التبریکُ تفعیلٌ و هو الدعاءُ بالبرکه؛ تبریک بر وزن تفعیل و آن دعا به برکت و فزونی است، تبارک ای ثبت الخیرُ، تبارک یعنی خیر ثابت و پایدار شد. بنابراین برکت چیزی است که دارای سودمندی و افزونی است و جمعش برکات است».
«برکت» در لغت به معنای پایداری و برجای ماندن است و «بروک» (خوابیدن شتر) نیز از همین معناست. با توجّه به همین معنای اصلی است که برکت را به معنای امن، اعتماد و اطمینان نیز دانستهاند. اصطلاحاً این واژه را بیشتر در معنای رشد، فزونی و سعادت به کاربردهاند.
علامه طباطباییره پس از توضیحاتی درباره برکت از قول راغب، میفرماید: «پس نباید پنداشت که نزول برکت الهیه به چیزی، منافات با عمل سایر عوامل دارد، زیرا معنای اینکه خداوند اراده کرده فلان چیز، دارای برکت و خیر کثیر بوده باشد، این نیست که اثر اسباب و علل مقضیه را ابطال کند، برای اینکه اراده خداوند سببی است در طول علل و اسباب، نه در عرض آن؛ مثلاً اگر میگوییم خداوند طعام را برکت داده است، معنایش این نیست که علل و اسبابی را که در آن طعام و در مزاج خورنده آن است، همه را باطل کرده و اثر شفاء و نورانیت را از پیش خود در آن قرار داده، بلکه معنایش این است که همان اسباب، نتیجه مطلوب را از خوردن آن غذا به دست میدهد و یا باعث میشودکه فلان مال ضایع نمیگردد و دزد به آن نمیزند...».
کلمه برکت به صورت مفرد در قرآن نیامده است، ولی جمع آن در آیات قرآن مشاهده میشود. در دائرة المعارف تشیع در ارتباط با کلمه برکات آمده است: «برکات آسمان به معنای باران و برکات زمین به معنای گیاهان و میوههاست برکات آسمان و زمین را به ترتیب به معنای دعا و آسان نمودن خواستهها نیز گفتهاند».
خداوند، منشأ برکات بر جوامع و سنّتها
از آنجا که اسلام، دینی است جامع و کامل و جمیع شئون جهان در آن مورد تأمل قرار گرفته، انسان هم که یکی از موجودات جهان، بلکه اشرف آنهاست، در این دین جایگاه خاص خود را یافته است و همچون سایر مخلوقات الهی، تحت سنن و قوانینی به حیات خویش ادامه میدهد. قوانین و سنن الهی آنچنان بر زندگی جوامع انسانی حاکم است که یک جامعه راه سعادت را یافته مورد لطف و مرحمت الهی قرار میگیرد و جامعهای دیگر دچار عذاب و هلاکت شده است، هرچند که شناخت این سنّتهای غیر قابل تبدیل و تحویل برای انسان الگو و بستر خوشبختی وسعادت است، اطاعت فرمان الهی نیز میباشد، زیرا خداوند در قرآن مجید بارها مسلمانان را امر به شناخت و مطالعه این سنّتها نموده است.
قرآن کریم بهترین منبعی است که بیان کننده سنّتهای الهی میباشد. این سنن با یکدیگر پیوند و ارتباطی کامل، و هماهنگی دقیقی دارند و هرکدام مترتب بر دیگری است: یک سنّت خدا «انشاء و ایجاد ملتهاست» و دارای عمر و اجلی معین است: «إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى» پس از ایجاد هر امتی خداوند به منظور هدایت وسعادت آنان پیامبری در میان¬شان مبعوث میگرداند که راه چگونه زیستن را به آنان بیاموزد: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» در نتیجه «سنّت ارسال رسل» برخی از مردم حرف پیامبران¬شان را اطاعت کرده، هدایت مییابند و به سوی حق میروند و گروهی اطاعت نکرده عناد و سرکشی میکنند و خود را از نور هدایت بی بهره میگردانند، در اینجا یک سنّت دیگر الهی جریان مییابد: «ابتلاء و امتحان».
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ». خداوند به وسایل مختلف و از راههای گوناگون تمامی بندگان خویش اعم از مؤمن و کافر را مورد امتحان و آزمایش قرار میدهد ... .
بنابراین برکات الهی، تابع قوانین و سنتهای خاصی است که شامل ارزاق، اموال، حوادث، نیروهای انسانی، مکان و زمان و ... میباشد. در این مقاله به اختصار به پارهای از آنها اشاره میکنیم.
برکات وجود پیامبران
پرارزشترین فرازهای تاریخ بشر، صفحاتی است که از زندگانی مردان بزرگ بحث میکند، مردانی که وجود مقدس¬شان مایۀ امنیّت و آرامش، قلب¬شان سرشار از عشق و محبّت، عقل¬شان فراتر از عقول، اعمال و رفتارشان اسوه و الگوی جوامع بشری، زندگی آنها مملو از انواع حوادث تلخ و شیرین است. آنها بزرگ بودهاند و آنچه مربوط به آنهاست نیز بزرگ و باعظمت است، زندگیشان درخشندگی خیره کنندهای دارد و تا آنجا که بخواهیم آموزنده، پر معنا و اسرار آمیز است. آنها شاهکار آفرینش و خلقتند و زندگی آنها هم شاهکار تاریخ و مملو از حماسههای پرشور آفرینش.
زندگی رسول خدا و حوادث شگفت انگیز زندگی وی جنبه کرامت داشته و زندگی او یک زندگی عادی نبود. تاریخ نویسان از قول حلیمه چنین نقل میکنند: «از روزی که محمد را به خانه خود بردم، روز به روز خیر و برکت در خانهام بیشتر شد و دارایی و گلهام فزونتر گردید».
تاریخ گواهی میدهد که او بسان مردان عاقل و کار آزموده زندگی میکرد. همیشه از خوشگذرانی و بیخبری گریزان بود؛ پیوسته بر سیما، آثار تفکّر و تدبّر داشت و برای دوری از فساد اجتماع، گاهی مدتها در دامنه کوهها و میان غارها، بساط زندگی را پهن مینمود و در آثار قدرت و صنع وجود خدا به مطالعه میپرداخت.
از مهمترین آثار وجودی پیامبر اکرم دو گوهر گرانبهای قرآن و عترت اوست که عمل به این دو گوهر عظیم میتواند خیر و رحمت و برکات الهی را بر انسان جاری سازد و جوامع و تمام هستی را متبرّک و منعم گرداند. و حقیقت مبنع و سرچشمه خیرات و برکات الهی دو میراث گرانقدری بود که پیامبر اکرم برای جمیع کائنات به یادگار گذاشت.
بنابراین انبیاء دفائن عقول بشر را بیرون آورده و او را متوجّه آن دفائن مینمودند همچنین خودشناسی از مهمترین برکات وجود انبیاء بوده است .
برکات اهل بیت:
پس از رسول خدا، ائمه اطهار: واسطه خیر و برکت و رحمت در جهان هستیاند. ایشان علاوه بر راهنماییها ویاریهای ظاهری، به اذن خداوند، از طریق معنوی و غیبی نیز به نیازهای مؤمنان پاسخ میدهند و آنان را به مقصود میرسانند. بسیاری از انسانها ی با فضیلت که روح خود را پاک کرده و آماده دریافت معرفت الهی بودهاند، مورد توجّه معنوی ائمه اطهار: قرار گرفتهاند و انوار حکمت و معرفت بر قلبهای آنان تابیده است، هر چند این امدادهای معنوی آن چنان گسترده و عظیم است که همۀ ابعاد آن را نمیتوان درک کرد، اما یادآوری این نکته نیز ضروری است که در واقع، مقام و منزلت انسانها ی با فضیلت ناشی از بندگی واقعی آنان در برابر خداست. دوران 250 ساله امامت امام علی تا امام حسن عسکری مدرسۀ بی مانندی برای حقیقت طلبان است تا راه صحیح زندگی را بیابند و با اطمینان خاطر به مقصد برسند.
در کتاب کمالالدین به روایت فضیل رسّان نقل کرده است: «محمدبن ابراهیم نامهای به امام صادق نوشت و در آن عرضه داشت: ما را از فضل و برتری که شما اهل بیت دارید خبر بده. امام در پاسخش نوشت: ستارگان امان اهل آسمان هستند، به طوری که اگر از بین بروند، وعدهای که به اهل آسمان داده شده فرا میرسد و همه نابود میگردند. رسول خدا فرمود: اهل بیت من هم امان اهل زمیند، اگر اهل بیت من از زمین رخت بربندد، آن وعدهای که خدا داده به امت من خواهد رسید».
قرآن مجید و مبارک بودن آن
مبارک بودن قرآن بر هیچ انسانی پوشیده نیست، چرا که قرآن نوری است که از سرچشمه حیات، برکائنات تجلّی یافت و عطیهای است که از عالم الوهیت نازل گشت تا جانهای مساعد و قلوب شیفتگان تقرّب الی الله را حیات طیّبه بخشد و رهپویان با تلاوت، فهم و عمل به آن آیات الهی، هم زندگی و حیات حقیقی را برای خود بیمه نمایند و هم از نفحات و برکات هدایت الهی بهرهمند شوند.
کلمه مبارک و مشتقات آن مجموعاً 32 بار در آیات قرآن استفاده شده، از جمله خود لفظ مبارک چهار مورد به کار رفته است که در هر چهار مورد وصف قرآن هستند.
در تفسیر المیزان در شرح و توضیح آیه92 سوره مبارکه انعام آمده: یکی از امارات اینکه قرآن از طرف خداوند نازل شده این است که در آن خیر و برکت کثیر است و مردم را به سوی استوارترین راه هدایت نموده و خداوند به وسیله آن، کسانی را که در پی تحصیل رضای اویند به راههای سلامت هدایت میکند. مردم در امر دنیایشان از آن منتفع شده اجتماعشان متشکّل و قوای¬شان فشرده و آرایشان متّحد میشود و در نتیجه صاحب زندگی طیّب و پاکی میگردند. جهل و هر رذیله اخلاقی از میان¬شان رخت بر بسته از امنیّت و رفاه کامیاب میگردند و در آخرت از پاداش بزرگ و نعمت جاوید برخوردار میشوند. اگر قرآن کریم از طرف خداوند نبود.... دلهای بشر را اینچنین مسخّر نمیکرد و این برکات معنوی و الهی بر آن مترتب نمیشد، راه شر، راهرو خود را بهسوی شر هدایت میکند و جز فساد اثری نمیبخشد. «فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي مَن يُضِلُّ؛ خداوند کسی را که اضلال میکند هدایت نمیکند».
برکات والدین
در قرآن مجید آمده است: پس از آنکه حضرت عیسی خود را مبارک نامید، میفرماید:
«وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ؛ و خداوند مرا به نیکویی با مادر توصیه کرده و مرا ستمکار وشقی نگردانیده است».
حضرت رسول میفرماید: «الجَنة تَحتَ اقدامِ الاُمَّهاتِ؛ بهشت زیر پای مادران است». این حدیث شریف، اهمّیّت و جایگاه والای مادر را میرساند، لذا در نیکی کردن به والدین، مقام و ارزش مادر در جایگاهی بالاتر قرار دارد. امام صادق7 میفرماید: مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «جاءَ رَجلٌ اِلَی النبی صلی الله علیه و آله فقال : یا رسولَ الله، مَن أبَرُّ؟ قال: اُمَّکَ، قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امَّکَ قال : ثمَّ مَن؟ قال: اُمَّکَ: قال ثَّم من ؟ قال اباکَ؛ ای رسول خدا، به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسی؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسی ؟ فرمود: به پدرت».
همچنین پیامبر اکرم یکی از آثار برکات نیکی به پدر و مادر را طول عمر میداند. ایشان میفرماید:
«بِرُّ الوالِدَینِ یَزیدُ فی العُمر؛ نیکی به پدر و مادر عمر را زیاد میکند».
حضرت رسول میفرماید: «الجَنة تَحتَ اقدامِ الاُمَّهاتِ؛ بهشت زیر پای مادران است». این حدیث شریف، اهمّیّت و جایگاه والای مادر را میرساند، لذا در نیکی کردن به والدین، مقام و ارزش مادر در جایگاهی بالاتر قرار دارد. امام صادق7 میفرماید: مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «جاءَ رَجلٌ اِلَی النبی صلی الله علیه و آله فقال : یا رسولَ الله، مَن أبَرُّ؟ قال: اُمَّکَ، قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امَّکَ قال : ثمَّ مَن؟ قال: اُمَّکَ: قال ثَّم من ؟ قال اباکَ؛ ای رسول خدا، به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسی؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت. عرض کرد: سپس به چه کسی ؟ فرمود: به پدرت».
همچنین پیامبر اکرم یکی از آثار برکات نیکی به پدر و مادر را طول عمر میداند. ایشان میفرماید:
«بِرُّ الوالِدَینِ یَزیدُ فی العُمر؛ نیکی به پدر و مادر عمر را زیاد میکند».
برکات کعبه و مسجد الحرام
از مهمترین مکانهایی که تجلیگر رحمت و برکات الهی است کعبه و مسجد الحرام میباشد و آیات و روایات فراوانی از قداست و حرمت این مکان شریف خبر میدهد . خدای سبحان خصوصیات قبله جهانیان و مطاف زائران سراسر¬ گیتی در حج و عمره را متبیّن فرموده: کعبه اولین و قدیمترین معبد مردمی و عبادتگاه مبارک توده انسانها بر روی زمین است: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا». کعبه محور قیام و عبادت و مقاومت و پایداری تودۀ انسانها برای امتثال دستور حق است: «جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ». مأمن توده انسانهاست: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً». بنای عتیق و ارزشمند و سابقه دار است: «وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ». با معماری و دستیاری دو تن از بزرگترین انبیای ایثارگر صورت پذیرفته است: «وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ». کعبه تنها بیتی است که زیارت و طواف آن بر توانایان، لازم معرفی شده و درباره هیچ عبادت دیگر همانند عبادت حج تعبیر به« لِلّه عَلَی النّاسِ» نشده است.
گر چه خدای سبحان فرمود: «وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» یعنی شرق و غرب عالم مال خداست و به هر سمتی رو کنید در آنجا چهره غیبی خداوند متجلّی است، با این حال فرمود: هر جا هستید به طرف مسجد الحرام روی آورید: «وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ». و بین این دو بیان ، فرق بسیار است در بیان اول فرمود: به هرسمتی روی بیاورید وجه الله است و در بیان دیگر فرمود: هر جای عالم هستید، به طرف مسجدالحرام روی بیاورید معلوم میشود مسجدالحرام برای وجه الله، مرکزیت دارد که باید همه انسانها در سراسر عالم چهرهشان به طرف مسجد الحرام باشد. آنجا مرکزیت و محور توحید، تکبیر، تحمید و تسبیح است و محور این کلمات در سراسر عالم، قبله مسلمین و مطاف زائران بیت الله است.
تناسب ایمان و تقوا با باز شدن درهای برکت
ایمان به پروردگار و رعایت تقوای الهی یکی از مهمترین ویژگی یک انسان مؤمن است. ابتدای بسیاری از آیات قرآنی با کلام «یا ایهاالذین آمنوا....» شاهدی بر این مدّعا است. شاید در کمتر سورهای از قرآن مجید باشد که از ایمان و تقوا صحبتی به میان نیامده باشد. این موضوع بیانگر تأثیر مهّم این دو عامل بر انسان و مخصوصاً جامعه اوست.
مسلماً جهان هستی، نسبت به اعمال و کردار انسان بی تفاوت نیست و کردار و رفتار او از جانب جهان، واکنش مناسب با ماهیت عمل او دارد: در برابر کردار نیک، واکنش نیک، و در برابر کردار بد، واکنش بد.
تمام مکتبها، جهان را (جز انسان ودیگر جانداران) جامد و فاقد شعور میانگارند و معتقدند که جهان نسبت به اعمال نیک و بد بی تفاوت است و بشر چه نیکی بکند و چه بدی، زمین و آسمان در برابر اعمال خوب و بد او واکنش نشان نمیدهد . در حالی که قرآن مجید برای مجموع گیتی، شعور و درک ویژهای قائل است و جهان را در برابر اعمال افراد بیطرف و بیتفاوت نمیداند و معتقد است که این بُعد از جامعه، با محاسبات عادی قابل درک نیست، فقط میتوان با دیده دل آن را درک کرد، چنانکه میفرماید:
«وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ؛ تمام اجزای جهان خدا را از هر نقص تنزیه میکنند، ولی شما از تسبیح آنها غافل هستید».
حال این نوع درک وشعور، چگونه است که بر جهان حاکم است و چگونه رابطهای است که میان رفتار خوب و بد انسان و واکنش خوب و بد جهان وجود دارد، بر انسان خاکی کاملاً پوشیده است و باید به حکم آیه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» به آن ایمان آورد، هرچند حقیقت آن برای ما روشن نباشد.
نماز و برکات آن
یکی از مهمترین جلوههای خیر و برکت الهی که آیات و روایات بسیاری در فضیلت آن وارد شده، نماز است. نماز، پایه اساسی اسلام است: «الصّلاة عَمُود الدّین»، بلکه اساسیترین پایه آن پس از ولایت میباشد: «بُنی الاسلام علی خمسٍ عَلَی الصَّلاة و الزّکاة...». ستون خیمه دین و یکی از مظاهر آشکار عرفان و معنویت است و امیرالمؤمنین آن را رحمت الهی میداند: «الصلاة تَسْتَنْزِلُ الرَّحمَة؛ نماز رحمت الهی را فرود میآورد».
ذات اقدس حق خطاب به بندگان خود میفرماید: «عبدی اَطِعْنیِ حَتّی اَجْعلُکَ مِثْلی؛ بنده من مرا اطاعت نما تا تو را مثل خود گردانم». درجای دیگر میفرماید: «لایَزالُ العَبدُ یَتَقَرَّبُ اِلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتّی أحِبُّهُ، فَاِذا اَحْبَبْتُهُ کُنتُ سَمْعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذی یَبصُرُ بِهِ وَ یده الّذی یَبطِشُ بِها؛ پیوسته بنده به¬ واسطه انجام دادن نوافل به من نزدیک میشود تا آنجا که او را دوست بدارم، پس آنگاه که او را دوست بدارم گوش او خواهم شد که با آن بشنود، و چشم او خواهم¬ گشت که با آن ببیند و دست او خواهم شد که بالا و پایین ¬ببرد».
هر چه مقام عبودیت و بندگی انسان کاملتر شود، قرب و نزدیکی بنده به ¬خدا بیشتر گردد. خاصّیت ربوبیت و پروردگاری در اعمال و اقوال او بیشتر میشود، همانگونه که امام صادق میفرماید: «العُبُودیَّة جَوهَرة کنهها الرُّبوبیَّة؛ بندگی جوهرهای است که حقیقت آن ربوبیت و پروردگاری است».
بنده بر اثر عبودیت به مرتبهای میرسد که دستش دست خدا و گوشش گوش خدا، و دیدهاش دیده خدا میگردد و در این مرتبه است که از آن ولایت مطلقهای که ذات اقدس حق بر سرتاسر عالم هستی دارد بهرهای نصیب او میگردد و قدرت تصرّف در آفاق و انفس برایش حاصل میشود. انبیای الهی و اولیای او در صف مقدم رهروان این راه هستند، و سالکان الی الله و عارفان به حق هر یک به حسب بهرهای که از عبودیت وبندگی پروردگاری گرفتهاند در مراتب بعدی قرار دارند... .
شبهات و ایرادهای وارد شده
ممکن است این پرسش درذهن کسی ایجاد شود که بحث از علل نزول یا عدم نزول برکات بر جوامع یا افراد چه فایدهای دارد؟ چرا باید خاطرۀ جریانی را که صدها سال پیش اتّفاق افتاده اکنون زنده کرد؟
در جواب باید گفت: حوادث گذشته هر جامعه میتواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد. تجدید خاطرههای تلخ و شیرین، در واقع، نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. اگر حادثه مفیدی بوده است و در جای خود منشأ آثار و برکاتی بوده، بازنگری و بازسازی¬ آن نیز میتواند مراتبی از آن برکات را داشته باشد و اگر حادثه تلخی بوده و آثار شومی به بار آورده از آن درس و عبرت گیرند.
برای نمونه، از آنجا که معتقدیم حادثه عاشورا، حادثه عظیمی در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کنندهای در سعادت مسلمانها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است، لذا بزرگداشت و بازسازی این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب ¬میگردد ¬ تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم. همان طور که اصل آن حادثه تأثیر مفیدی در جامعه آن روز داشته، تجدید خاطره و بازسازی آن نیز ¬میتواند آثاری متناسب با خود داشته باشد.
موجبات از بین رفتن برکات الهی
قرآن کریم، درون انسان را با حفظ اختیار او، تحت سیطرۀ ذات مقدّس ربوبی میداند و باطن انسان و حقیقت او را محل حضور خدای سبحان میخواند: «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ». حکمت خداوند بر آن است که هرگز از ورود خیر و رحمت و برکت به قلمرو انسان جلوگیری نمیکند، اما شر و بدی را تا نهایت امکان از حریم انسان دور میسازد و از نابودی وی به دست خویش باز میدارد. اگر آدمی با همه لطف و کرم خداوند راه بیراهه را پیش گرفت و به طغیانگری پرداخت دروازه رحتمش را با نام توبه بر روی او میگشاید و او را به سوی حق هدایت میکند، زیرا هستی را بر اساس توحید و صفا و قسط و عدل آفریده. اگر کسی این صراط مستقیم الهی را عمداً کج کرد و در جهانی که بر پایه توحید، وحدت و عدل اداره میشود ، به شرک، تفرقه و قهر ستم روی آورد، ازفرصتها ومهلتهای خداوند بهره نگرفت و پرده پوشیهای ستّار¬العیوب را غنیمت نشمرد و توبه نکرد، خداوند نظر هدایتی خود را که از روی رحمت بر او گسترده بود، بر میگیرد، زیرا چنین بداندیشی نه تنها خود به راه خدا نمیرود، که دیگران را هم از آن باز میدارد:¬ «¬وَ هم یَنهَون عَنه وَ یَنئَونَ عَنه؛ و آنان هم مردم را از فیض آیات خدا باز میدارند و هم خود را از آن محروم میکنند. و آنگاه که رحمت خدا از چنین کسانی باز گرفته شود، بهرهای جز لعنت خدا برایشان نخواهد بود...».
انسانی که مسیر پلیدیها را پیمود و ولایت رحمان را نپذیرفت و همچنان راه کفر وطغیان را ادامه داد، پیک الهی به سوی او جز شیطانهای مأمور نخواهد بود و خداوند آنها را همچون سگ تربیت شده، به سوی تبهکاران و کافران میفرستد: «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا؛ آیا ندیدی که شیاطین را بر سر کافران فرستادیم تا سخت آنها را آزار کنند؟».
هرچند که در کنار وسوسههای شیطان، خداوند نیز انسان را با عقل و فطرت از درون و قرآن و عترت از بیرون به سوی نور و هدایت فرا خوانده و میخواند. حضرت علی7 میفرماید:
«ای فرزند آدم! زمانی که خدا را میبینی که انواع نعمتها را به تو میرساند درحالی که تو معصیت کاری، بترس!؛ یَابنَ آدَمَ اِذا رأیت رَبَّک سُبحانَهُ یُتابِعُ عَلَیکَ نِعَمَهُ و انت تَعصِیِه فَاحْذَرهُ». ¬ و در جای دیگر عدم بخشندگی افراد را مانعی برای رسیدن نعمت و برکات الهی میداند: «خدا را بندگانی است که برای سود رساندن به دیگران، نعمتهای خاصّی به آنان بخشیده تا آنگاه که دست بخشنده دارند، نعمتها را در دست¬شان باقی میگزارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمتها را از دست¬شان گرفته و به دست دیگران خواهد داد».
بنابراین اگر انسان به دنبال وسوسههای شیاطین خود را از ولایت و هدایت الهی جدا کرد و هرگونه راه بازگشت به سوی حق را به روی خود بست، خداوند او را تحت ولایت شیطانها قرار میدهد، ریزش برکات و خیر و رحمت الهی بر او بسته و ریزش برکات شیطانی بر او جاری میشود.
از این رو همواره باید از درگاه او بخواهیم که لحظهای و چشم بر همزدنی ما را به حال خود رها نسازد و فراتر از عدل خود با فضل بی نهایتش با ما عمل کند تا همیشه باران رحمت وبرکت پروردگار بر ما ببارد.
نتیجه گیری
- نزول برکات الهی بر جوامع تابع قوانین خاص است.
- قرآن کریم و روایات معصومین: بهترین منبع هستند، برای بیان قوانین و ارتباط بین قوانین و نزول برکات.
- پیامبران، بهترین و مهمترین عامل نزول برکات الهی هستند، زیرا آنان حامل کتاب هدایت برای بشر بودهاند.
- اهل بیت پیامبر9 واسطه رحمت و نزول برکات الهی بر بشرند.
- مطالعه و شناخت سنّتهای الهی، برمردم، امری لازم و واجب است .
- هدایت انسانها یکی از نعمتهای الهی است و خداوند بر بندگان خویش منّت گذاشته و راه هدایت را به آنان مینمایاند.
- بسیاری از وقایع تاریخی گذشته میتوانند برای زندگی ما درس و عبرت باشند.
- تمام هستی، از نبات، جماد، جانوران و سایر موجودات دارای درک و شعور میباشند.
منابع و مآخذ
* قرآن کریم.
1. ابی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق الکلینی الرازی، محمد بن یعقوب، الکافی، انتشارات دار صعب، 1404ق.
2. تممی واحدی، عبدالواحدین محمد، غررالحکم و دررالکلم، چ اول، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1407ق.
3. جوادی آملی ، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید، چ اول، نشر اسراء، قم، 1374ش.
4. جوادی آملی،عبدالله، صهبای صفا، چ اول، نشر مشعر، زمستان 1371ش.
5. حاج سید جوادی، احمد صدر، فانی، خرمشاهی، دائرة المعارف تشیع، چ دوم، نشرمحبی، تهران، 1375ش.
6. خوانساری، جمال الدّین محمّد، شرح غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دانشگاه تهران، 1373ش.
7. دشتی ، محمد، نهج البلاغه، چ چهارم، نشرلقمان، 1379ش.
8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، المکتبه المرتضویه، مطبعه التقدم العربی، 1392ش.
9. شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل ابی طالب، موسسه انتشارات علامه، قم، 1379ق.
10. شیخ صدوق، کمال الدین، دارالکتب اسلامیه، قم، 1395ق.
11. طباطبایی، سیّد محمد حسین، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، بی تا.
12. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین و مطلع النیّرین، تهران، مکتبه المرتضوی، 1381ق.
13. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، انتشارات بیروت،1351ش.
14. مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخشی دیگر ازآسمان کربلا، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1379ش.
15. ملکی تبریزی، جواد، اسرارالصلوه، ترجمه رضا رجب زاده، چ دوم، انتشارات پیام آزادی، 1364ش.
16. نیک اندیش، یونس، اوصاف قرآن به قرآن، چ اول، انتشارات فاطمیّه، 1379ش.
17. هندی، کنزالعّمال، چ پنجم، موسّسه الرّساله، 1405ق.