حضرت مریم مظهر پاکی واحیای کرامت زن/فرزانه نیکوبرش

شناسه نوشته : 8728

1392/08/18

تعداد بازدید : 2037

ادیان الهی به ویژه دین خاتم، بیش ازهمه به احیای شخصیت والای زنان همت گماشته-اند. اسلام برای حفظ منافع بانوان و رشد و ترقی آنان، بانوان نمونه را معرفی کرده است. مسلما ًشناخت زندگانی این بانوان برجسته و تربیت یافتگان مکتب وحی نیاز نسل امروزاست، نسلی که گرفتار بحران تبلیغاتی غرب قرار گرفته است و با چالش‌ها و خلأهای هویتی و ماهیتی مواجهه شده است. بدون شک حضرت مریم3 یکی از چهار زن برجسته عالم و برخوردار ازکرامات و موهبت‌های الهی است که خدا او را در قرآن در جایگاه یکی از زنان نمونه معرفی می‌کند. در این تحقیق به بررسی ابعاد زندگانی حضرت مریم3 ازدیدگاه قرآن پرداخته شده است؛ تا زنان با شناخت این مظاهر پاکی و صفا و عشق به جایگاه ویژه و ارزشمند زنان نمونه پی برده، در این وضعیت بحرانی خانواده و زن در جهان امروز، با شناخت و پیروی از الگوهای عملی به قدرو منزلت خویش آگاه شوند و در پی احیای کرامت و معرفت انسانی با هویت حقیقی پیوند بخورند.

چکیده

ادیان الهی به ویژه دین خاتم، بیش ازهمه به احیای شخصیت والای زنان همت گماشته­اند. اسلام برای حفظ منافع بانوان و رشد و ترقی آنان، بانوان نمونه را معرفی کرده است. مسلما ًشناخت زندگانی این بانوان برجسته و تربیت یافتگان مکتب وحی نیاز نسل امروزاست، نسلی که گرفتار بحران تبلیغاتی غرب قرار گرفته است و با چالش‌ها و خلأهای هویتی و ماهیتی مواجهه شده است. بدون شک حضرت مریم3 یکی از چهار زن برجسته عالم و برخوردار ازکرامات و موهبت‌های الهی است که خدا او را در قرآن در جایگاه یکی از زنان نمونه معرفی می‌کند.در این تحقیق به بررسی ابعاد زندگانی حضرت مریم3 ازدیدگاه قرآن پرداخته شده است؛ تا زنان با شناخت این مظاهر پاکی و صفا و عشق به جایگاه ویژه و ارزشمند زنان نمونه پی برده، در این وضعیت بحرانی خانواده و زن در جهان امروز، با شناخت و پیروی از الگوهای عملی به قدرو منزلت خویش آگاه شوند و در پی احیای کرامت و معرفت انسانی با هویت حقیقی پیوند بخورند.
 
 
کلید واژه‌ها
حضرت مریم3، حضرت فاطمه3، مقام، منزلت، الگو.
 
 
مقدمه
اسلام، زن و مرد را با هویت انسانی نگاه می‌کند و برای زن ارزش والایی قائل است و  در  تمام  تعلیماتش این نگرش را همواره تأکید کرده است. در نگرش الهی، وجود زن، زینت بخش آفرینش انسان و افق روح او تجلی‌گاه رحمت است. زن ازدیدگاه اسلام، دارای شخصیتی شایسته و رسالتی الهی است که می‌تواند مدارج کمال را طی کند و به مراتب عالی انسانیت راه یابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت یعنی خلیفه خدا گردد.
در قرآن کریم زنانی معرفی شدند که حضرت مریم3 یکی از آن زنان الگو و نمونه است. حضرت مریم3 یکی از چهار زن برجسته عالم است که در پرتو اطاعت و بندگی حق به مدارج عالی کمال دست یافت که خداوند او را با فضایل بسیار ستوده است. بر این اساس، جهت شناخت این بانوی نمونه به ولادت و شخصیت وصفات حضرت مریم اشاره می‌کنیم.
ولادت و شخصیت مریم، نام زیبایی است که مادر مریم بر فرزند خویش نهاد. واژه مریم «درفرهنگ عبرانی، به معنای بانوی عابده و خدمتگزار دین وآیین خداست».  از نظر لغوی «مریم یعنی زن عبادت کار و پارسا، و این واژه در لغت سریانی به معنای بلندمرتبه است و در زبان عبری به معنای» امةالله؛ یعنی کنیزخدا.
همچنین مریم، نام گیاهی زینتی از تیره نرگسی‌هاست. این گیاه علفی و دارای گل‌های سفید زیبایی است که دارای عطر مطبوعی می‌باشد. اصل این گیاه را از ایران می‌دانند که از این جا به دیگرنقاط دنیا برده شده است».
در حقیقت، «مریم، نامی عبری و از طریق منابع مسیحی و سریانی به عربی راه یافته است ». نام مریم، با نامی که درتورات و انجیل ذکر شده نزدیک است. گویا این نام در نواحی میان فلسطین و شمال غربی عربستان معمول بوده است.
 

خاندان حضرت مریم
قرآن کریم شجره طیبه خاندان مریم3 را از میان خاندانی با شرافت و اصل و نسب‌دار معرفی کرده و است، هم چنان‌که در قرآن آمده است:
«إِنَّ اللهَ اصطـَفی ادَمَ وَنُوحَاً وَآلَ اِبراهِیمَ وَآلَ عِمرانَ عَلَی العالَمِینَ؛  به یقین خداوندآدم و نوح وخاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید».
«اصطفی» ازماده «صفو» به معنای خالص شدن چیزی است و «صفو» نقیض «کدر» است.   اجداد و نیاکان حضرت عیسی7 عبارتنداز:حضرت آدم، نوح، ابراهیم وعمران: . ابراهیمیان به دوگروه اسماعیلی واسرائیلی تقسیم شده‌اند.
تاریخ نگاران و نسب شناسان، نسبت حضرت مریم3 را به تفصیل بازگفته‌اند و میان او و حضرت آدم7 شصت واسطه ذکرکرده‌اند.  حضرت مریم3 دختر عمران بن ثامان است که در احادیث مسیحی «یوهاکین» یا «یوهاشین» نامیده شده است.
نام عمران در سه آیه قرآن دیده می‌شود و مراد از عمران، پدرحضرت مریم است؛ نه پدر حضرت موسی7 نام پدرحضرت موسی7 درقرآن وجود ندارد . براساس منابع موجود، میان این دوعمران 1800 سال فاصله است.
عمران پدرحضرت مریم از علما و زهاد بنی اسرائیل و مورد احترام آنان بوده است؛  و بنا بر روایات، عمران یکی از پیامبران بنی اسرائیل است. ازامام محمد باقر7 پرسیدند:آیا عمران بن ثامان پیامبر بود؟ حضرت فرمود:آری: «کان نَبِـِیاً مٌرسَلاً اِلی قـَومِهِ وَکانَت حُنَةُ إِمرَاَةُ عِمرانَ؛ او پیامبر مرسل به سوی قومش بود و همسرش حنه نام دارد».   «حنه»، دختر فاقوذا» همسر عمران بن ثامان و مادر حضرت مریم3 است. نام مادر مریم بنا بر انجیل، «آن» (Anne) و در احادیث اسلامی «حنّه» یا «حنّانه» است.
 

 نذر مادر حضرت مریم
مادرحضرت مریم3 با این‌که سال‌ها از ازدواج¬شان با عمران می‌گذشت، فرزندی نداشت و شوق مادر شدن در ضمیر حنّه شعله‌ور بود... بارها دعاکرد و خاضعانه از خداوند فرزند طلبید. چندی بعد، دعای خالصانه حنّه به هدف اجابت رسید.
 درقرآن ذکر شده است که مادرحضرت مریم در راز و نیاز خود با خداوند بنا بر رسم زمان خویش نذر  کرد وگفت:
«رَبِّ اِنِّی نَذَرتُ لَکَ مَا فِی بَطنِی مُحَرَّراً فـَتَقَبَّل مِنِّی اِنَّکَ اَنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ؛  پروردگارا نذز کردم آنچه را در رحم دارم برای تو آزاد باشد، پس از من بپذیر، بی تردید تو شنوا و دانایی».
مادر حضرت مریم آن چنان سرشار از ایمان و اخلاص نسبت به خدا بود که عزیزترین متعلقات خود یعنی فرزندش را برای خدا نذر می‌کند و به او تسلیم می‌دارد و به مرحله عالی اسلام می‌رسد واز خدا می‌خواهد که نذر او را پذیرا گردد؛  و خداوند نیز با رحمت واسعه خویش فرزندی به او عطا می‌کند که زن نمونه عصر خویش می‌گردد.
 

ولادت حضرت مریم
پدر حضرت مریم یعنی عمران، قبل ازتولد وی درگذشت و «حنّه» با دلی اندوهگین در فقدان همسرش عمران روزگارسپری می‌کرد و فرزندی را در بطن خویش پرورش می‌داد تا سرانجام زمان وضع حمل فرارسید و آن بانوی موحد کودک خویش رابه دنیا آورد، برخلاف آن چه فکر می‌کرد دید فرزندش پسرنیست؛  از این روگفت:
«رَبِّ اِنِی وَضَعتُها اُنثا؛ پروردگارا، من دختر به دنیا آوردم».
 

نامی زیبا بر شخصیتی والا
بعد از تولد حضرت مریم3 پرورش و تربیت او اهمیت زیادی دارد. اکنون مادر حضرت مریم باید به عنوان مادری که به سرنوشت و سعادت فرزند دلبند خود علاقه دارد، گام‌های مهم و مؤثری بردارد، مادر حضرت مریم که همواره با خدای خود رابطه قلبی دارد وآرزومند است نوزادش موجودی الهی گردد، هم اکنون فرصت بسیارمناسبی دراختیاردارد و روا نمی‌داند که ازاین فرصت طلایی بهره کافی نگیرد.
از این رو مادر حضرت مریم در ادامه سخن فرزند خویش را نام گذاری کرده و می‌گوید:
«وَ اِنِّی سَمَّیتُهَا مَریمَ وَ اِنِّی اُعِیذُها بَکَ و ُذرِّیتَهَا مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛  و این طفل را مریم نامیدم و او و نسلش را از شر شیطان رانده شده در پناه تو قرار می‌دهم».
 انتخاب نام از جانب حنه صورت می‌گیرد، او که هم مادراست و هم قائم مقام پدر، نام زیبا و دلنشین مریم را برای نوزاد، انتخاب و هدیه‌ای ماندنی و جاویدان تقدیمش می‌کند.
کلمه «مریم» در لغت آن شهر، به معنای زن عابد و خدمتکار است، ازهمین جا معلوم می‌شود که چرا این مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مریم نامید. اوخواست تا بعد از نومیدی از زاییدن پسری که وقف عبادت و خدمت باشد، بلادرنگ همین دختر را برای این کار محررکند، پس گفت: «سَمَّیتُهَا مَریمَ».
 از سوی خداوند متعال هر دو خواسته مادر مریم پذیرفته می‌شود، یعنی هم حضرت مریم به مقام خدمتگزاری کنیسه می‌رسد و هم دست نیرومند غیب، پشتیبان و محافظ او می‌شود.
این مطلب را از این آیه می‌فهمیم: «فـَتَقَبَّلَها ربها بـِقـَبُولٍ حَسَنٍ وَ اَنبَتَها نَبَاتاً وَ حَسَناً؛ پس پذیرفت او را پروردگارش به نیکویی و او را به شیوه‌ای شایسته پروراند».
 

کفالت زکریا
 پدرحضرت مریم، قبل ازتولد وی درگذشت و مادرش طبق نذری که کرده بود، او را به بیت المقدس آورد و رو به علمای یهود کرد وگفت: این هدیه به بیت المقدس است، شما او را تحویل بگیرید.پیشینه خانوادگی حضرت مریم3 به ¬گونه‌ای بود که دانشوران و پارسایان یهود، مشتاقانه آماده پذیرش و سرپرستی حضرت مریم3 بودند، و به آن دلیل که او از خاندانی ریشه‌دار و فرزند یکی از پیشوایان بزرگ آنان بود، هرکدام برآن شدندکه افتخار سرپرستی کودک را نصیب خود کنند. دراین میان زکریا7 گفت: «از آن‌جا که من همسر خاله این کودک هستم، سزاوارتر هستم، اما آن‌ها راضی نشدند و مقرر شد که قرعه بیندازند.
این‌که بزرگان یهود جز به قرعه راضی نشدند، از این آیه استفاده می‌شود:
«ذلِکَ مِن اَنبَاءِالغَیبِ نُوحِیهِ اِلَیکَ وَمَاکُنتَ لَدَیهِم اِذیُلقـُونَ اَقلامَهُم اَیُهُم یَکفُلُ مَریمَ وَمَاکُنتَ لَدَیهِم اِذیختَصِمُونَ؛  این ازخبرهای غیبی است که به تو وحی کردیم و تو نزد آنان نبودی، هنگامی که قلم‌های خود را برای قرعه‌کشی می‌افکندند تا کدام یک سرپرست حضرت مریم3 شوند؛ و نیز هنگامی که برای سرپرستی حضرت مریم3 به اهم کشمکش می‌کردند نزد آن‌ها نبودی».
اهل کتاب می‌گویند: حضرت محمد نزدکشیشان یا راهبه‌هایی چون «بحیرا» رفته و قرآن را از آن‌ها گرفته، «اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَر»  وداستان‌های آن از تورات وانجیل اقتباس شده است: «وَقالوا اَساطِیرُاَلاوَّلینَ اکتَتَبَها».  خداوند در پاسخ این گونه تأویلات می‌فرماید: «در داستان‌هایی که ازخبرهای غیبی به تو وحی می‌کنیم حقایقی است که درتورات و انجیل نیست، مانند کشمکش و نزاع نگهبانان معبد برای سرپرستی حضرت مریم وقرعه‌کشی به وسیله قلم‌های چوبی که به آب انداختند».
قرعه کشی برای  کفالت، اولین بار درمورد حضرت مریم اجرا شد، هم چنان که امام محمد باقر فرموده است: «نخستین کسی که برای او قرعه افکنده شد، حضرت مریم دختر عمران بود».
از این رو دانشمندان بنی اسرائیل همگی کنار نهرآمدند و قلم‌های خود را که نام هر یک برآن نوشته شده بود به آب افکندند. همه قلم‌ها درآب فرو رفت، جز قلم حضرت زکریا که روی آب آمد و سرپرستی آن بزرگوار نسبت به حضرت مریم مسلم شد. بدین‌سان سرپرستی این کودک ملکوتی را به یک آموزگارآسمانی که هم پیامبرخدا بود و هم همسرخاله حضرت مریم سپرده شد».
 

 نحوه کفالت درقرآن
داستان ولادت حضرت مریم3 و اصطفای وی، بعد از آیه 37 سوره آل عمران آورده شده که درآن، ازکفالت زکریا سخن رفته است. بنا براین نظر، کفالت زکریا7 دو بار صورت گرفته است: یکی در اوایل ورود حضرت مریم به کلیسا در ایام کودکی¬اش،  و دیگری در بزرگسالی ایشان؛ که البته حضرت زکریا می‌خواسته ازکفالت حضرت مریم شانه خالی کند، ولی باز درآخر به حکم قرعه عهده دار ایشان شده است.
راغب اصفهانی می‌گوید: «الکفالة: الضمان،کفالت به معنای ضمانت است».
 نویسنده قاموس قرآن می‌گوید:«آن‌چه از استعمال قرآن به دست می‌آید، این است که کفالت در باره نفس و شخص است نه مال، یعنی ضمانت و عهده دار بودن بر انسان است، به عکس ضمانت که عهده داربودن مال است».
در این باره قرآن می‌فرماید:
«وَکَفَّلَها زَکَرّیا؛ خداوندزکریا را کفیل حضرت مریم ساخت».  
از این آیه معلوم می‌شود، تیرهای قرعه، ابزار بی روحی بودند که تحت فرمان الهی انجام وظیفه می‌کردند و مسخر اراده او بودند».
با این انتخاب الهی، زکریا که کفالت و سرپرستی حضرت مریم را به عهده داشت نهایت سعی خود را در نگهداری این مولود فرخنده مبذول می‌داشت. او وسایل راحتی حضرت مریم را فراهم می‌ساخت و شخصاً به سرپرستی و خدمتش قیام می‌کرد و در حیاط مسجد محرابی بنا کرد و با علاقه بسیار به مراقبت از این کودک مشغول بود».
حضرت مریم3 تحت سرپرستی زکریا بزرگ شد و آن چنان غرق در عبادت و بندگی خدا بود که به گفته ابن عباس (یکی از مفسران بزرگ صدر اسلام) هنگامی که نه ساله شد روزها را روزه می‌گرفت وشب‌ها را به عبادت می‌پرداخت وآن‌چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان پیشی گرفت».
 

مریم الگوی زنان
خداوند در بسیاری ازآیات قرآن، در زمینه معرفی نمونه‌ها و الگوهای عملی اشاره کرده و می‌فرماید: «وَلَقَداَنزَلنا اِلَیکُم آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَمَثَلاً مِنَ الَّذینَ خَلَوامِن قَبلِکُم وَمَوعِظَةً لِلمُتَّقینَ؛ ما بر شما آیاتی روشنگر و تمثیلی از کسانی که پیش از شما بودند و پندها وموعظه‌هایی برای پروا پیشگان نازل کردیم».
و به هنگام معرفی الگو و زن نمونه در قالب همین مثل‌های آموزنده، زن فرعون را به عنوان نمونه و الگوی زن و مرد معرفی کرده و می‌فرماید:
«وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا اِمرَاَةَ فِرعَونَ؛ و مثل آورد خداوند زن فرعون را برای کسانی که ایمان آورده‌اند».
در مثل دیگری از میان زنان الگو حضرت مریم3 را با صفات خاص خود معرفی کرده و می‌فرماید: «وَمَریمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتی اَحصَنَت فرجها؛ و مریم دخترعمران راکه رحمش را پاکیزه داشتیم آن گاه درآن روح قدسی خویش رادمیدیم».
این آیه عطف است به جمله «اِمرَاَةَ فِرعَونَ» و تقدیرش این است که «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا مَریَمَ» خداوند در کنار همسر فرعون، حضرت مریم را نیز مثال زده، برای  کسانی که ایمان آورده‌اند.  تعبیرقرآن زیباست و می‌فرماید: «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا» این ضرب‌المثل برای همه مؤمنان است، لذا حضرت مریم3 و آسیه همسرفرعون3 فقط الگوی زنان نیستند، بلکه برای جامعه صالحان ومؤمنان، از زن و مرد، الگو و نمونه می‌باشند.
نمونه‌های زنان الگویی که قرآن معرفی می‌کند نشان دهنده این حقیقت روشن است که هر انسانی می‌تواند مراحل رشد وکمال را طی کند و شایستگی محبوب شدن در پیشگاه حق را پیدا کند و الگوی دیگرانسان‌ها شود». در میان این زنان، حضرت مریم3 به قدری در این حرکت موفق بودکه خدا او را انسان نمونه و الگو معرفی می‌کند.
 

نتیجه گیری
حضرت مریم از شجره طیبه بزرگان و اولیای الهی بود. او دختر عمران بود. مادرش هنگام بارداری نذرکرده بود که او را در راه خدا آزاد کند. وقتی به دنیا آمد پدرش از دنیا رفته بود و مادرش با توجه به نامی که بر وی نهاده بود او را به معبدآورد و به کاهنان سپرد. کاهنان برای عهده دارشدن سرپرستی حضرت مریم قرعه انداختند و قرعه به نام حضرت زکریا درآمد. آن حضرت در معبد برای حضرت مریم محرابی ساخت تا درآن جا خدا را عبادت کند و فقط خودش به محراب حضرت مریم رفت آمد می‌کرد.
حضرت مریم مقدس مادر والا مقام عیسی، یکی از بزرگ‌ترین زنان تاریخ بشر و نمونه عالی انسانیت است که قرآن در ترسیم شخصیت ایشان دقت بسیارکرده است. حضرت مریم با صبر وتسلیم در برابر خدا و ایجاد روح معنوی در خویش به مقام تحدیث رسید. پرهیزگاری و خویشتن‌داری حضرت مریم موجب شد خداوند، جبرییل را به سوی او بفرستد تا از روح خود در وی بدمد و به امر پروردگارش«کلمةالله» را در وجودش پرورش دهد و حضرت مریم را بدون همسر به مقام مادری می‌رساند.
قابل تأمل  است شخصیتی چون حضرت مریم که از زنان بهشتی است که خدیجه را در زایمان دخترش حضرت زهرا یاری  می‌دهد. حضرت مریم اگر مادر یک مسیح است، زهرای مرضیه ام الائمه و مادر یازده هدایت‌گر و احیاگر می‌باشد که در آغوش او ستاره‌های فروزان ولایت، امامت و نبوت پرورش یافته‌اند. 

منابع و مآخذ
*    قرآن کریم.
1.    اولیایی، مصطفی، سیمای زنان در قصص قرآن، اراک، وزارت ارشاد اسلامی، 1362ش.
2.    بهشتی، احمد، عیسی در قرآن، تهران، اطلاعات، 1375ش.
3.    بی آزارشیرازی، عبدالکریم وسیدمحمدباقرحجتی، تفسیرکاشف، چ3، تهران، فرهنگ اسلامی، 1359ش.
4.    جاد المولی، محمداحمد ودیگران، تاریخ انبیاء، تهران، صدوق، 1347ش.
5.    جوادی آملی، عبدالله، زن درآیینه جلال وجمال، چ10، قم، اسراء 1377ش.
6.    جوادی آملی، عبدالله، سیره پیامبران، اسراء،1376ش.
7.    حدادعادل، غلامعلی و دیگران، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، 1379ش.
8.    حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیراثنی عشر، تهران، میقات، 1363ش.
9.    حمیدی، سیدجعفر، تاریخ بیت المقدس، تهران، امیرکبیر،1364ش.
10.    خرمشاهی، بهاءالدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، تهران، ناهید،1377ش.
11.    خزائلی، محمد، اعلام القرآن، تهران، امیرکبیر، 1371ش.
12.    دفتری فرد، علی اصغر، داستان پیامبران، تهران، سبحان،1384ش.
13.    دوست محمدی، احمد، شخصیت زن ازدیدگاه قرآن، چ4، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1381ش.
14.    زمانی، مصطفی، به سوی اسلام وآیین کلیسا، چ2، قم، دارالفکر، 1347ش.
15.    طباطبایی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، چ4، قم، اسلامی، 1374ش.
16.    طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، تفسیرمجمع البیان، علی کرمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، 1380ش.
17.    طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چ4، تهران، فرهنگ اسلامی، 1378ش.
18.    فیض کاشانی، محمد محسن،تفسیرصافی. ترجمه جمعی از فضلا، چ3. تهران، دارالکتب اسلامیه، 1378ش.
19.    قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، چ8. تهران، دارالکتب اسلامیه، 1378ش.
20.    قمی مشهدی، محمدرضا، تفسیرکنزالدقائق وبحرالغرائب، حسین درگاهی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش.
21.    کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، تهران، دارالکتب اسلامیه،1371ش.
22.    مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363ش.
23.    محمد بن مکرم (ابن منظور)، لسان العرب، بیروت، دارالجبل، 1408ق.
24.    محمدبن فضل، ابوالقاسم حسین بن (راغب اصفهانی)، مفرادت فی غریب القرآن، ترجمه سید غلام رضا خسروی، چ2، تهران، مرتضوی،1375ش.
25.    معین، محمد، فرهنگ فارسی، چ2، تهران، ساحل، 1384ش.
26.    مکارم شیرازی، ناصر وهمکاران، تفسیرنمونه، چ4، تهران، دارالکتب اسلامیه،1367ش.
27.    ملبوبی، محمدباقر، الوقایع والحوادث، چ4، قم، دارالعلم، 1369ش.